برچسب: گروگانگیری

  • گروگانگیری و ضرب و شتم کارشناسان اورژانس در ساوه مرکزی

    گروگانگیری و ضرب و شتم کارشناسان اورژانس در ساوه مرکزی

    حمله به کادر درمان و ضرب‌وشتم آن‌ها در حین انجام وظیفه، به یک معضل تکراری در کشور تبدیل شده است. این بار، کارشناسان اورژانس ساوه در حالی که برای کمک به یک بیمار ۷۴ ساله به منزل او رفته بودند، با صحنه‌ای از خشونت و گروگانگیری مواجه شدند که حتی به تعرض به حریم شخصی و ضرب‌وشتم زنان کادر درمان نیز رسید.

    گروگانگیری و ضرب و شتم کارشناسان اورژانس در ساوه مرکزی

    به گزارش رسا نشر و به نقل از ایسنا، ماجرای گروگانگیری و ضرب‌وشتم کادر اورژانس ساوه، ابعاد تازه‌ای از بی‌احترامی به زحمت‌کشان عرصه سلامت را نشان می‌دهد. ابوالفضل ماهرخ، سخنگوی سازمان اورژانس کشور، با اشاره به جزئیات این حادثه که در ۱۲ مهرماه رخ داد، توضیح می‌دهد که سه نفر از نیروهای اورژانس پایگاه بانوان، شامل دو خانم و یک آقا، مورد حمله همراهان یک بیمار قرار گرفتند. این حادثه نه تنها به ضرب‌وشتم فیزیکی، بلکه به گروگانگیری و توهین نیز منجر شد.

    جزئیات تلخ گروگانگیری در ساوه

    سخنگوی سازمان اورژانس کشور با اشاره به این که پرسنل اورژانس برای دقایقی در منزل گروگان گرفته شده و مورد توهین و خشونت فیزیکی قرار گرفتند، اضافه می‌کند که در این درگیری حتی به حجاب یکی از بانوان تعرض شده و مقنعه‌اش پاره شده است. ماهرخ تاکید می‌کند که با هماهنگی‌های انجام‌شده با نیروی انتظامی و قوه قضائیه، حکم دستگیری ضاربان صادر و دو نفر دستگیر شدند.

    ماهرخ با ابراز نگرانی از تکرار این‌گونه حوادث، از دستگاه قضایی می‌خواهد که با صدور احکام بازدارنده، مانع از تکرار این رفتارها شود. او همچنین اشاره می‌کند که خشونت علیه کادر درمان، به‌ویژه نیروهای اورژانس، مسئله‌ای تکراری است و متاسفانه در سال چندین بار اتفاق می‌افتد. این بار، خشونت به زنان کادر درمان نیز کشیده شده و این موضوع، امنیت شغلی آن‌ها را به خطر انداخته است.

    روایت کارشناس اورژانس از شب تلخ ساوه

    تقی مظفری، یکی از کارشناسان اورژانس که در این حادثه حضور داشت، در شرح ماجرا به ایسنا می‌گوید که پس از دریافت اعلام نیاز به کمک برای یک بیمار، به همراه دو همکار خانم به محل اعزام شدند. پس از بررسی وضعیت بیمار و ارائه توصیه‌های لازم، به پایگاه بازگشتند. اما پس از مدتی، دوباره به همان آدرس اعزام شدند. این بار با برخورد خشن همراهان بیمار مواجه شدند.

    مظفری می‌گوید: “در همان ابتدا، درِ خانه به روی ما قفل شد و مورد حمله قرار گرفتیم. من سعی کردم از همکاران خانم محافظت کنم تا آسیب کمتری ببینند.” او به ضرب‌وشتم و فحاشی‌هایی که در این درگیری رخ داد، اشاره می‌کند و می‌افزاید که همکارش با مرکز اورژانس تماس گرفته و درخواست کمک کرده است.

    زنان اورژانس هم مورد حمله قرار گرفتند

    طناز اقتصادی، یکی دیگر از کارشناسان اورژانس که در این مأموریت حضور داشت، در گفت‌وگو با ایسنا از لحظات تلخ گروگانگیری می‌گوید. او می‌افزاید: “در آن لحظات تمام آن چند نفر زن و مرد به ما حمله کردند، به طوری‌که مقنعه من پاره شد، دستم کبود شد و طی بارها هل دادن و پرت شدن قسمت‌های دیگر بدنم زخمی و کبود شد.” او از فداکاری همکارش، آقای مظفری، که تلاش کرد از آن‌ها محافظت کند، قدردانی می‌کند.

    اقتصادی اضافه می‌کند که پس از رهایی از این وضعیت، به کلانتری مراجعه کرده و شکایت خود را ثبت کردند. او می‌گوید: “از ترس اتفاقات این مأموریت، دو شب است که خواب ندارم. خانواده‌ام نیز به شدت ناراحتند که چرا شغل‌مان هیچ امنیتی ندارد.”

    با توجه به این اتفاقات تلخ، می‌توان پرسید که آیا اقدامات پیشگیرانه‌ی مؤثرتری برای حفظ امنیت کادر درمان در نظر گرفته خواهد شد؟ آیا مجازات‌های بازدارنده‌ای برای متجاوزان به حقوق این قشر زحمت‌کش اعمال خواهد شد؟ و آیا می‌توان امیدی به کاهش این‌گونه حوادث در آینده داشت؟

  • دستگیری عامل تیراندازی و گروگانگیری در اراک

    دستگیری عامل تیراندازی و گروگانگیری در اراک

    شب گذشته و در پی اعلام وقوع یک فقره تیراندازی در یکی از روستاهای اطراف اراک، بلافاصله بررسی موضوع با اعزام تیم های عملیاتی در دستور کار پلیس قرار گرفت.

    دستگیری عامل تیراندازی و گروگانگیری در اراک

     جانشین فرمانده انتظامی شهرستان اراک از دستگیری عامل تیراندازی و گروگانگیری در یکی از روستاهای اطراف این شهرستان خبر داد.
    به گزارش ایسنا، سرهنگ محسن رضایی در تشریح این خبر اظهار کرد: شب گذشته و در پی اعلام وقوع یک فقره تیراندازی در یکی از روستاهای اطراف اراک، بلافاصله بررسی موضوع با اعزام تیم های عملیاتی در دستور کار پلیس قرار گرفت.
    وی گفت: با حضور ماموران در محل مشخص شد، فردی به علت اختلاف، با مراجعه به محل حادثه با یک قبضه سلاح کلت کمری به سمت صاحب خانه تیراندازی و وی رامجروح کرده و با تهدید، همسر وی را در داخل خانه به گروگان می گیرد.
    جانشین فرمانده انتظامی شهرستان اراک با بیان اینکه در این ارتباط مأموران مجرب و کار آزموده انتظامی با سعه صدر و با توجه به وضعیت روحی و روانی گروگانگیر، تلاش خود را برای آزادی گروگان آغاز کردند بیان کرد: سرانجام پلیس با مذاکره، گروگانگیر را دعوت به آرامش کرده و با شگردهای خاص پلیسی وی را دستگیر و در امنیت کامل گروگان را آزاد می کند.
    سرهنگ رضایی در پایان با اشاره به انتقال فرد مجروح به بیمارستان خاطرنشان کرد: یک قبضه سلاح کلت کمری جنگی از متهم کشف و وی با تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شد.
  • تیراندازی و نزاع خونین در شهر قدس تهران

    تیراندازی و نزاع خونین در شهر قدس تهران

    نزاع و درگیری خونین در شهرقدس

    به گزارش رسا نشر ساعاتی قبل و در پی یک درگیری قدیمی، برادر یکی از طرفین همراه با اسلحه گرم وارد فروشگاه خرازی برادر ضارب متواری در خیابان قدس شهرستان قدس شده و با گروگان گرفتن فرد تلاش می کند تا محل اختفای ضارب را به دست آورد.

    تیراندازی در شهرقدسنزاع و درگیری خونین در شهرقدس
    به گزارش رسا نشر ساعاتی قبل و در پی یک درگیری قدیمی، برادر یکی از طرفین همراه با اسلحه گرم وارد فروشگاه خرازی برادر ضارب متواری در خیابان قدس شهرستان قدس شده و با گروگان گرفتن فرد تلاش می کند تا محل اختفای ضارب را به دست آورد.

     

    از سوی دیگر و در پی این حمله افراد ناشناس و نقاب پوش با یک دستگاه خودرو 405 به سمت فروشگاه تیراندازی کرده و از محل متواری شده اند. گفته شده در پی این اقدام یک ودک خردسال از ناحیه چشم مصدوم شده و یک فرد مسن نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. بر اساس شنیده ها حمله کنندگان اسلحه وینچستر به همراه داشته اند.
    در پی این اقدام فرماندهی پلیس و دادستان محترم شهرستان قدس در محل حضور یافته و برخی از افراد نیز دستگیر شده اند. بر اساس اطلاع شاهدان عینی تعدادی سلاح گرم از جمله کلت کمری در یک خودرو کشف و ضبط شده است.
    همچنین به دلیل ازدحام جمعیت و احتمال آسیب دیدن افراد دیگر، پلیس مجبور به تیراندازی هوایی شده است.
    هنوز از تعداد دقیق حادثه دیدگان و دستگیر شدگان اطلاعی در دست نیست.

    شهرستان قدس یکی از شهرستان های استان تهران و در 20 کیلومتری غرب تهران واقع شده است.

  • اخاذی بعد از ربودن و تجاوز به پسر جوان

    اخاذی بعد از ربودن و تجاوز به پسر جوان

    اواسط سال گذشته پسر 18 ساله‌ای به دادسرای امور جنایی پایتخت رفت و از دو مرد شرور به خاطر آدم‌ربایی و آزار و اذیت شکایت کرد.

    اخاذی بعد از ربودن و تجاوز به پسر جوان

    او گفت: شب حادثه برای رفتن به جشن تولد دوستم  از خانه خارج شدم. در خیابان به انتظار خودرو بودم که پرایدی در مقابل پایم توقف کرد. به غیر از راننده، دو مرد جوان هم سوار خودرو بودند که ابتدا تصور کردم آنها مسافر هستند اما بعد از مدتی متوجه شدم همدستان راننده هستند.

    بعداز طی مسافتی، راننده تغییر مسیر داد، ناگهان یکی از همدستانش چاقویی روی پهلوی من قرار داد و سر مرا زیر صندلی کرده و به راه افتادند. نمی‌دانم چقدر طول کشید که در مقابل خانه‌ای قدیمی خودروی پراید توقف کرد.

    24 ساعت اسارت
    پسر جوان گفت: آنها یک شبانه روز مرا در خانه‌شان گروگان گرفته و پس از اینکه مرا کتک زدند، مورد آزار و اذیت قرار داده و  فیلم سیاه تهیه کردند بعد هم مرا در خیابانی خلوت رها کردند. در مدتی که در آن خانه حبس بودم، شماره تلفن مرا گرفتند و بعد از رهایی، تهدیدها شروع شد.

    آنها مرا تهدید می‌کردند که اگر به آنها  پول و طلا ندهم، تصاویر و فیلم‌های سیاهی را که از من گرفته بودند در فضای مجازی منتشر خواهند کرد.

    ترس از انتشار فیلم‌ها و  آبروریزی باعث شد که طلاهای مادرم را که حدود 50 میلیون تومان بود از خانه سرقت کنم و به آنها بدهم. اما در نهایت تصمیم گرفتم این راز سیاه را به خانواده‌ام بگویم و آنها مرا کمک  کردند که شکایت کنم.

    با شکایت پسر جوان به دستور بازپرس حبیب‌الله صادقی تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. درحالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت، کارآگاهان با دو شکایت مشابه مواجه شدند.

    در ادامه تحقیقات و بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل ربایش، یکی از اعضای باند شناسایی و بازداشت شد. متهم در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و گفت: آدم‌ربایی و آزار و اذیت را قبول دارم اما فیلم و عکسی نگرفته‌ایم. ما برای ترساندن آنها و اینکه بتوانیم از آنها اخاذی کنیم، به دروغ گفتیم فیلم گرفته‌ایم.

    در حالی که بررسی‌ها برای شناسایی دو همدست دیگر متهم  ادامه داشت، شماره پلاک خودروی پراید مردان شرور نیز به دست آمد و مدتی بعد مأموران پلیس موفق شدند خودروی پراید را در یکی از خیابان‌های تهران شناسایی کنند. اما راننده، خودرو را رها کرده و پای پیاده فرار کرد.

    بدین ترتیب پرونده با یک متهم از جنبه جرم تعرض به دادگاه کیفری فرستاده شد و  قضات دادگاه متهم  را به ۱۰ سال حبس محکوم کردند. تحقیقات برای دستگیری دو متهم دیگر همچنان ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان پلیس موفق شدند رد یکی از متهمان را که در بازار تهران  از مردم اخاذی و زورگیری می‌کرد شناسایی کنند. بدین ترتیب مأموران راهی بازار شده و دومین متهم پرونده نیز بازداشت شد.

    وی نیز به ربودن مسافران و آزار و اذیت آنها اعتراف کرد. تحقیقات برای دستگیری سومین عضو فراری باند ادامه دارد.

     

    منبع: ایران

  • گروگانگیرها حتی پس از دریافت ۶۰۰ میلیون تومان، مرد تاجر را کشتند

    گروگانگیرها حتی پس از دریافت ۶۰۰ میلیون تومان، مرد تاجر را کشتند

    چند روز قبل زن میانسالی نزد پلیس رفت و از ربوده شدن همسرش خبر داد.

    گروگانگیرها حتی پس از دریافت ۶۰۰ میلیون تومان، مرد تاجر را کشتند

    وی گفت: صبح روز ۲۶ تیر همسرم حامد مثل همیشه برای رفتن به محل کارش از خانه بیرون رفت اما به‌طرز مرموزی ناپدید شد. خیلی نگرانش بودم به همه‌جا رفتم و تماس گرفتم اما خبری از شوهرم نبود تا اینکه مرد ناشناسی با ما تماس گرفت و با تهدید گفت شوهرم را ربوده و اگر در این مورد حرفی به پلیس بزنیم حامد را می‌کشند. مرد ناشناس در ازای آزادی همسرم یک میلیارد تومان پول خواست. من هم به‌خاطر جان شوهرم به پلیس خبر ندادم و با کلی قرض موفق شدیم ۶۰۰ میلیون تومان پول و طلا تهیه کنیم. بعد با گروگانگیران وارد مذاکره شدیم و آنها قبول کردند با گرفتن همین مقدار حامد را آزاد کنند. سپس به محلی که گروگانگیران گفته بودند رفتیم و کیف پول و طلاها را زیر یک درخت دفن کردیم و برگشتیم.

    او ادامه داد: اما هر چه منتظر برگشت شوهرم ماندیم از او هیچ خبری نشد. شماره‌ای که گروگانگیران با ما تماس گرفته بودند هم خاموش بود. چند روز منتظر ماندیم و وقتی از حامد خبری نشد در نهایت تصمیم گرفتیم که ماجرا را به پلیس خبر دهیم.

    با شکایت این زن، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند. در تحقیقات صورت گرفته از پدر حامد، مأموران به سرنخی از عاملان‌ گروگانگیری رسیدند. طبق اظهارات پدر حامد، پسرش با مردی به‌نام کوروش داد و ستد مالی داشته اما اختلاف مالی پیدا کرده بود. بدین ترتیب این احتمال مطرح شد که مرد تاجر از سوی کوروش ربوده شده باشد.

    بلافاصله شماره پلاک خودروی مرد ربوده شده به واحدهای گشت اعلام شد و در تحقیقات خودروی پژو او در اطراف تهرانسر کنار خیابان کشف شد.

    همزمان مأموران به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محلی که خانواده حامد پول را برای گروگانگیران برده بودند پرداختند که تصویر دو مرد جوان به‌دست آمد که آنها کیسه پول‌ها را داخل خودرویی گذاشته و محل را ترک کردند. در ادامه مشخص شد کوروش به یک کارگاه تولیدی رفت و آمد دارد. اما وقتی مأموران وارد کارگاه تولیدی شدند با همان دو مرد جوان مواجه شدند. بدین ترتیب به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت، هر دو نفر بازداشت شدند.

    شاهدی برای قتل

    متهمان زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شدند، گفتند: ما در کارگاهی کار می‌کنیم که کوروش به آنجا رفت و آمد دارد. مدتی قبل کوروش و همسرش را دیدیم که مرد میانسالی را به داخل کارگاه منتقل کردند. مرد میانسال حال خوبی نداشت و کوروش مدعی شد که او پدرزنش است و از ما خواست که او را به‌خانه‌ای در محله خزانه ببریم. اما ساعتی بعد کوروش با ما تماس گرفت و گفت حال حامد بد است. او را به بیمارستان ببریم.

    وقتی دوباره به آن خانه رفتیم حامد را دیدیم که لباسش دور گردنش پیچیده شده بود و نفس نمی‌کشید اما زن و شوهر اصرار داشتند که او زنده است بعد هم او را سوار خودرو کردیم و به سمت پاکدشت رفتیم و در بیابان‌های اطراف پاکدشت جسد را دفن کردیم و بعد از آن راهی تهران شدیم. برای گرفتن پول از خانواده حامد هم ما به محل قرار رفتیم ولی تمام ۶۰۰ میلیون تومان دست کوروش و همسرش است و فقط مقدار کمی پول به ما دادند.

    با اعتراف دو متهم، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت راهی پاکدشت شده و جسد حامد را در محلی که دفن شده بود، کشف کردند.

    به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت تحقیقات برای دستگیری زوج فراری و رازگشایی از این جنایت ادامه دارد.

     

    منبع: ایران

  • گروگانگیری هولناک ۲ تاجر ایرانی در افغانستان/ ۲۱ روز اسارت و اخاذی ۱۲۰ هزار دلاری

    گروگانگیری هولناک ۲ تاجر ایرانی در افغانستان/ ۲۱ روز اسارت و اخاذی ۱۲۰ هزار دلاری

    وعده سرمایه‌گذاری ۲ میلیون‌دلاری در افغانستان باعث شد تا دو تاجر ایرانی فریب بخورند و به امید یک تجارت پرسود راهی افغانستان شوند، غافل از اینکه سرنوشت هولناکی در انتظارشان است.

    گروگانگیری هولناک ۲ تاجر ایرانی در افغانستان/ ۲۱ روز اسارت و اخاذی ۱۲۰ هزار دلاری

    همه چیز در این پرونده از تماس یک فرد افغان با شرکتی که در زمینه فروش محصولات صنعتی در تهران فعالیت داشتند شروع شد.

    مرد افغان خودش را تاجری سرشناس معرفی کرد و گفت که می‌خواهد با مدیر واحد صادرات شرکت که مشاور مدیرعامل هم بود صحبت کند و درخصوص محصولات شرکت و چگونگی خرید سؤالاتی بپرسد.

    مدیر واحد صادرات توضیحاتی درخصوص محصولات ارائه کرد و گفت که تا پیش از کرونا خودش برای فروش محصولات به خارج از کشور سفر می‌کرد، اما حالا بیشتر فروش‌هایشان اینترنتی است و مبادلات ارزی هم از طریق صرافی‌ها انجام می‌شود.

    آقای مدیر به خیال اینکه مرد افغان یک تاجر سرشناس است با او وارد معامله کاری شد. مرد افغان مدعی بود که می‌خواهد ۲ میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند. همین باعث شد تا آقای مدیر به همراه فرد دیگری برای انجام معامله راهی افغانستان شوند.

    شکایت
    چند روز بعد از سفر دو مرد ایرانی به افغانستان، خانواده‌های آن‌ها راهی اداره پلیس آگاهی تهران شدند و گزارش ربوده شدنشان را اعلام کردند. آن‌ها می‌گفتند که مردان ربوده‌شده چندبار با آن‌ها تماس گرفته و درخواست پول کرده‌اند و پس از آن نیز آدم‌ربایان تهدید کرده‌اند که اگر پول درخواستی‌شان را دریافت نکنند، گروگان‌ها را خواهند کشت. با این شکایت بررسی‌های پلیسی در این پرونده آغاز شد تا اینکه بعد از گذشت ۲۱ روز گروگان‌ها آزاد شدند.

    در مرز ایران
    ۲ مرد پیراهن سفید دست خود را بالا گرفته و فریاد می‌زدند کسی تیراندازی نکند ما ایرانی هستیم.

    آن‌ها به سرباز‌هایی که در برجک دیده‌بانی مرز ایران و افغانستان بودند گفتند که در افغانستان گروگان بوده‌اند و به سختی خودشان را به مرز رسانده‌اند.

    آن‌ها وارد خاک ایران شدند و درحالی‌که اشک می‌ریختند از جزئیات روز‌های سختی گفتند که بر آن‌ها گذشته بود.

    ۲ گروگان ایرانی مقابل پلیس قرار گرفتند و یکی از آن‌ها گفت: مرد افغان که با شرکت ما تماس گرفته بود، خودش را حفیظ و یک تاجر سرشناس معرفی کرد. عکس‌هایی که در پروفایلش می‌گذاشت او را در کنار تجار سرشناس افغان نشان می‌داد.

    از سوی دیگر اطلاعات کاملی در زمینه تجارت داشت. همه این‌ها باعث شد که به او اعتماد کنم.

    وی ادامه داد: ارتباط من با او ادامه داشت تا اینکه یک پیشنهاد وسوسه‌انگیز داد و مدعی شد که قصد سرمایه‌گذاری ۲ میلیون دلاری دارد. من که به او اعتماد کرده بودم با یکی از همکارانم تماس گرفتم و قرار شد با حفیظ در زمینه خرید و فروش دارو کار کنیم.

    پس از آن راهی افغانستان شدیم، چون حفیظ می‌گفت که نفوذ زیادی دارد و یک روز باید با هم نزد وزرای افغان برویم و روز دوم به کنسولگری ایران در افغانستان تا کار‌های اداری را انجام بدهیم.

    مرد تاجر گفت: حفیظ برای ما بلیت هواپیما گرفت و ما به مشهد رفتیم و بعد با تاکسی به مرز دوغارون و از آنجا سوار خودرویی شدیم که او فرستاده بود.

    راننده حرکت کرد تا اینکه وارد یک جاده فرعی شد.

    می‌گفت که جاده اصلی در دست طالبان و عبور از آنجا خطرناک است. بعد از ما خواست که سرهایمان را پایین بگیریم تا کسی ما را نبیند. کمی جلوتر متوجه شدیم که همه این‌ها نقشه است.

    خودروی سفید رنگی پشت سر خودروی ما حرکت می‌کرد و وقتی خودروی ما در جایی خلوت توقف کرد، سرنشینان خودروی سفید که اسلحه کلاشینکف و کلت داشتند به سمت ما آمدند. وحشت کرده بودیم و زبانمان بند آمده بود. آن‌ها تمام وسایل و دلارهایمان را گرفتند. بعد چشمانمان را بستند و سوار بر ماشین کردند.

    وی ادامه داد: پس از طی مسافتی ما را به داخل خانه‌ای بردند و در اتاقی زندانی کردند.

    مردان گروگانگیر تهدید کردند که باید ۲۰۰ هزاردلار جور کنیم در غیراین صورت جانمان را می‌گیرند یا اینکه ما را به داعشی‌ها می‌فروشند. می‌گفتند باید با خانواده‌هایمان تماس بگیریم و بی‌آنکه ماجرا را لو بدهیم درخواست پول کنیم.

    در تمام مدتی که گروگان آن‌ها بودیم پاهایمان را با زنجیر به لوله‌ای بسته بودند. در تمام ۲۴ ساعت نگهبان داشتیم و هرکس وارد اتاق می‌شد یا چشمانمان را می‌بستند تا چهره کسی را نبینیم و یا خودشان نقاب می‌زدند.

    گروگانگیران ۲۰۰ هزاردلار می‌خواستند تا اینکه با صحبت، خواهش و تمنا راضی به ۱۲۰ هزاردلار شدند. آن‌ها از ما خواستند تا فردی مطمئن را به آن‌ها معرفی کنیم که از طریق او پول به افغانستان منتقل شود.

    هر فردی را معرفی می‌کردیم مورد ارزیابی قرار می‌دادند تا اینکه در نهایت کارگری افغان که سال‌ها قبل در خانه مادربزرگم کار می‌کرد انتخاب شد.

    ما از طریق دوستان و آشنایان ۱۲۰ هزاردلار را تهیه کرده و از طریق رابط افغان به‌دست گروگانگیران رساندیم. وقتی دلار‌ها را گرفتند بین خودشان شیرینی پخش کردند و قرار ما این بود که بعد از گرفتن دلار‌ها ما را تحویل کارگر افغان بدهند، اما زیر قولشان زدند.

    دوباره چشم‌هایمان را بستند و در صندوق عقب ماشین گذاشتند. ۲۰ دقیقه بعد توقف کرده و گفتند این مسیر را بروید تا به مرز ایران برسید.

    به ما گفتند مراقب باشید راه خطرناک و پر از داعشی و نیرو‌های طالبان است. نمی‌دانید چطور از آن مسیر عبور کردیم. همه‌اش دلهره داشتیم و با شنیدن کوچک‌ترین صدایی پشت بوته‌ها پنهان می‌شدیم.

    در نهایت بعد از یک ساعت پیاده‌روی برجک‌های دیده‌بانی ایران را دیدیم و وقتی به خاک ایران رسیدیم، فریادزنان درخواست کمک کردیم و هموطنانمان به دادمان رسیدند.

    با شکایت ۲ تاجر ایرانی، پرونده‌ای تشکیل و تحقیقات برای شناسایی گروگانگیران آغاز شد.

    به‌گفته سرهنگ مرتضی نثاری، معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت، تحقیقات از طریق اینترپل آغاز شده تا عاملان این گروگانگیری هرچه زودتر شناسایی و دستگیر شوند.

    وی به شهروندان هشدار داد و گفت: افراد سودجو به کمین نشسته‌اند تا به بهانه‌های مختلف طعمه‌هایشان را فریب بدهند. یکی از نقشه‌های این گروه سرمایه‌گذاری در کشور‌های دیگر است که توصیه می‌کنم افراد چنانچه با پیشنهاد سرمایه‌گذاری در کشور‌های دیگر روبه‌رو شدند با احتیاط کامل وارد معامله شوند و حتما از طریق سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌ها، معاملات خود را انجام دهند.

    وی از تاجران خواست که بدون اطلاع و خودسرانه با افراد خارجی که پیشنهاد‌های سرمایه‌گذاری وسوسه‌کننده می‌دهند وارد معامله نشوند تا خطر جانی و خسارت مالی به بار نیاید.

     

    منبع: همشهری

  • مرد38ساله ، دختری را که گروگان گرفته بود رها کرد اما خودش را کشت

    مرد38ساله ، دختری را که گروگان گرفته بود رها کرد اما خودش را کشت

     

    دربررسی‌های اولیه کارآگاهان دریافتند، مرد آدم ربا یکی از سارقان سابقه دار و شرور منطقه است که به‌دلیل اختلاف با نامزد سابقش او را با تهدید در مقابل چشمان خواهرش از خانه ربوده و با یک دستگاه خودرو پژو 206 به مکان نامشخصی منتقل کرده است.
    با انجام اقدامات پلیسی مشخص شد، این متهم 38 ساله پس از ربودن دختر جوان او را به یک واحد مسکونی در شهر فردیس منتقل کرده است. مرد38ساله ، دختری را که گروگان گرفته بود رها کرد اما خودش را کشت

    بدین ترتیب کارآگاهان در تماس با متهم با استفاده از شگردهای خاص پلیسی و روانشناسی از او خواستند تا دختر جوان را آزاد کند. متهم نیز پس از شنیدن صحبت‌های مأموران حدود 5 ساعت بعد از این ماجرا دختر جوان را آزاد کرد اما خودش متواری شد.  با توجه به مسلح بودن گروگانگیر به سلاح گرم، تحقیقات پلیس برای شناسایی و دستگیری وی ادامه یافت تا اینکه مخفیگاه متهم در شهرک بعثت فردیس شناسایی شد و تیمی از مأموران با هماهنگی مقام قضایی به آنجا اعزام شدند که متهم پس از مشاهده مأموران قصد شلیک به سمت آنها را داشت اما وقتی خود را در محاصره مأموران دید ناگهان در اقدامی جنون‌آمیز خودکشی کرد.
    براساس اظهارات نامزد سابق متهم، او سه سال قبل با این مرد آشنا شده و قصد ازدواج داشتند اما به خاطر اختلافات خانوادگی این ازدواج سرنگرفت و در این مدت نیز مرد جوان مدام این دختر را تهدید می‌کرد تا اینکه صبح روز حادثه او با سلاح گرم وارد خانه دختر جوان شد و در حالی که او با خواهرش در خانه تنها بود با تهدید سلاح وی را ربود.
    23302

    منبع: خبر آنلاین

  • اشک و لبخند در نقطه صفر مرزی/ پلیس مرزبانی دختر ربوده شده را به کشور بازگرداند

    اشک و لبخند در نقطه صفر مرزی/ پلیس مرزبانی دختر ربوده شده را به کشور بازگرداند

     

    مدارک موجود بیانگر آن بود که «سارینا» (دختر سه ساله) به افغانستان منتقل شده و پلیس اینترپل (پلیس بین الملل) نیز با حکم قضایی در جست وجوی اوست. «سردار مجید شجاع» نگاهی به ساعت انداخت اما نتوانست تا صبح صبر کند. ساعتی بعد جلسه ای تخصصی با حضور گروه ورزیده ای از نیروهای مرزبانی تشکیل شد و ماجرای ربوده شدن «سارینا» مورد تجزیه و تحلیل های کارشناسی و اطلاعاتی قرار گفت.

    به این ترتیب ردزنی های اطلاعاتی با نظارت مستقیم «سردار مجید شجاع» (فرمانده مرزبانی خراسان رضوی) آغاز شد.

    شناسایی محل اختفای کودک

    آنان در اولین مرحله از رصدهای اطلاعاتی به سرنخ هایی از انتقال دختر بچه به یکی از روستاهای افغانستان دست یافتند و به مکاتبات دیپلماتیک پرداختند اما به دستور سردار، ردزنی های اطلاعاتی در یک شاخه پیچیده عملیاتی دیگر همزمان با به کارگیری منابع اطلاعاتی نیز ادامه یافت. مادر افغانستانی «سارینا» که از چند سال قبل به طور غیرمجاز در ایران اقامت داشت با چشمانی اشکبار، نگاهی امیدوارانه به اقتدار مرزبانان ایران دوخته بود تا شاید بار دیگر جگر گوشه اش را به آغوش بکشد. این گزارش حاکی است، بالاخره در کمتر از یک ماه، تلاش های گروه ویژه مرزبانی به نتیجه رسید و محل اختفای دقیق کودک مشخص شد. سپس با هماهنگی مراجع ذی ربط و در یک عملیات گسترده، سارینا تا نقطه صفر مرز خراسان رضوی هدایت شد. مادر این کودک که با شنیدن ماجرای بازگشت دخترش به ایران سر از پا نمی شناخت، شبانه از کرج به سوی مشهد حرکت کرد و در کنار مرزبانان این سرزمین در نقطه صفر مرزی به دیدار فرزندش شتافت.اشک و لبخند در نقطه صفر مرزی/ پلیس مرزبانی دختر ربوده شده را به کشور بازگرداند

    لحظه دیدار

    مادر سارینا که در امنیت کامل مرزی، چشم به خودروهای عبوری دوخته بود، ناگهان با دیدن سارینا کوچولو، چون پرنده ای آزاد شده از قفس، اشک ریزان به سوی خودرو مرزبانی پر گشود! او چنان در میان اشک و لبخند، بوسه های رگباری نثار صورت گریان فرزندش می کرد که همه حاضران تحت تاثیر قرار گرفته بودند. دخترش را محکم به آغوش می فشرد و ناباورانه به چهره اش می نگریست. مادری که دوسال در آتش دوری از جگرگوشه اش سوخته بود و حالا عشق مادری را یک جا بر گونه های دردانه اش می کاشت. دخترک نیز گردن مادر را رها نمی کرد شاید می ترسید دوباره از او جدایش کنند. مادر هراسان فریادی زد «تشنه هستی؟» «آب می خواهی؟!» و در یک لحظه مرزبان را با لیوانی پر از آب بالای سرش دید! صحنه اشک و لبخند، زیباترین تصویری بود که در نقطه صفر مرزی رقم می خورد و مرزبانان این دیار نیز از این که فرزند یک مادر افغانستانی را به او بازگردانده اند در شادی او سهیم بودند.

    به گزارش اختصاصی خراسان، این مادر جوان وقتی برای دقایقی آرام گرفت، چشم به مردان مقتدر این سرزمین دوخت و گفت: “واژه ای برای قدردانی از شما نمی یابم! “او در حالی که با گوشه چادر اشک هایش را پاک می کرد، ادامه داد:” برایتان دعا می کنم! عزت و سرافرازی شما پایدار! ”

    با دعاهای این مادر، لبخندی بر لبان «سردار شجاع» نشست که از فاصله ای دور نظاره گر این دیدار عاشقانه بود.

    آدم ربایی چگونه رخ داد؟ 

    «مادر سارینا» ظهر روز گذشته بعد از آن که با دستور قضایی دخترش را تحویل گرفت در تشریح ماجرای آدم ربایی به خبرنگار خراسان گفت: چند سال قبل زمانی که وارد ایران شدیم به شهرستان اشتهارد رفتیم و در آن جا ساکن شدیم چرا که همسرم در یک کارگاه مشغول کار شده بود اما در سال 97 او در یک حادثه ناخواسته فوت کرد و من و دخترم که آن زمان سه ساله بود تنها ماندیم. چند روز بیشتر از مرگ همسرم نگذشته بود که برادر شوهرم برای دیدار با ما و تسلیت گویی به کرج آمد اما ناگهان موضوع ازدواج با مرا پیش کشید.

    من هم به هیچ وجه راضی به ازدواج با او نبودم بلافاصله پاسخ منفی دادم! ولی او دست بردار نبود! تا این که مهرماه سال 97، دخترم را به بهانه خرید آب میوه و هواخوری از منزل بیرون برد و دیگر خبری نشد! ابتدا فکر می کردم دخترم را به منزل بستگانش در کرج برده است اما وقتی جست وجوهایم بی نتیجه ماند تازه روز بعد فهمیدم که برادر شوهرم او را ربوده است تا به این ترتیب مرا وادار به ازدواج کند! او طوری برنامه ریزی کرده بود که در مدت کوتاهی، دخترم را توسط قاچاقچیان انسان به آن سوی مرز انتقال داد. من که دیگر دستم از زمین و آسمان کوتاه بود، شکایتی را در دستگاه قضایی مطرح کردم که بی درنگ بازپرس پرونده نیز دستورات ویژه ای را برای پیگیری موضوع به پلیس اینترپل و دیگر مراکز قانونی و مرزبانی صادر کرد.

    دیروز (دوشنبه) وقتی از مرزبانی خراسان رضوی با من تماس گرفتند که دخترم را به ایران می آورند، دیگر نفهمیدم چگونه خودم را به مشهد رساندم. من واقعا نمی دانم با چه زبانی از نیروهایی قدردانی کنم که دختر یتیمی را به آغوش مادرش بازگرداندند!

    2323

    منبع: خبر آنلاین

  • تجاوز به پسر نوجوان در دوران قرنطینه همسر کرونایی!

    تجاوز به پسر نوجوان در دوران قرنطینه همسر کرونایی!

    تجاوز به پسر نوجوان در دوران قرنطینه همسر کرونایی!

    وقتی همسر مرد جوان به ‌دلیل ابتلا به کرونا قرنطینه شد، او پسر نوجوانی را ربود و قربانی نقشه شوم خود کرد.

    چندی قبل زنی به دادسرای جنایی تهران مراجعه کرد و گفت پسرش به دام مردی شیطان‌صفت گرفتار شده است.

    وی به بازپرس شعبه چهارم گفت: پسر ۱۵ساله ام در خیابان ظهیرالاسلام در حال گذر بود که ناگهان مردی موتورسوار سد راه او شده و به بهانه اینکه از آشنایان برادرم است او را سوار موتورش کرد و ربود.

    او با تهدید، پسرم را به خانه‌اش کشانده و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است.

    تهدید به قتل

    با شکایت این زن، پرونده‌ای در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و گروهی از مأموران پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را در این پرونده آغاز کردند.

    در ادامه پسر نوجوان در اداره آگاهی تهران حاضر شد و جزئیات بیشتری از حادثه‌ای را که برایش رقم خورده بود، بازگو کرد.

    وی گفت: ۵ روزی بود که در یک مغازه الکترونیکی مشغول به ‌کار شده بودم. روز حادثه صاحبکارم از من خواست تا به لاله زار بروم و یک سیمکارت بخرم.

    من هم حرکت کردم به سمت لاله زار که در بین راه یک مرد موتورسوار سد راهم شد. او مدعی شد که از دوستان دایی‌ام است و به بهانه اینکه او با من کار دارد خواست تا سوار موتورش شوم و همراهش نزد دایی‌ام بروم.

    وی ادامه داد: دایی من در کار نصب هواکش است و هر ازگاهی همراه او می‌رفتم تا کمکش کنم.

    وقتی مرد موتورسوار هم گفت دوست دایی‌ام است تصور کردم که او را فرستاده تا برای نصب هواکش کمکش کنم.

    به همین دلیل ترک موتور مردی که تصور می‌کردم دوست دایی‌ام است نشستم غافل از اینکه او نقشه شومی در سر دارد.

    شاکی در ادامه گفت: او وارد کوچه‌ای حوالی میدان شهدا شد و بعد مقابل ساختمانی توقف کرد.

    به او مشکوک شدم و گفتم باید به دایی‌ام زنگ بزنم اما مرد موتورسوار چاقویی از جیبش بیرون آورد و مرا تهدید به قتل کرد.

    بعد از آن مرا به داخل ساختمان کشاند و در انباری با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.

    او حتی هرچه پول داشتم را دزدید و بعد رهایم کرد.

    وی ادامه داد: حدود ساعت ۱۶ مرا به داخل انباری برد و نیم ساعتی مرا گروگان گرفت.

    پس از آن اجازه داد تا فرار کنم و باز تهدید کرد که اگر به کسی حرفی بزنم و شکایت کنم مرا به قتل رسانده و جسدم را می‌سوزاند.

    من از ترسم تا چند روز به کسی حرفی نزدم اما به‌شدت دچار مشکلات روحی شده بودم تا اینکه مادرم آنقدر مرا سؤال و جواب کرد تا اینکه ناچار شدم راز این حادثه شوم را برایش فاش کنم.

    در جست و جوی متهم

    شاکی مشخصات مرد موتورسوار را در اختیار تیم تحقیق قرار داد. علاوه بر این چهره نگاری نیز با کمک شاکی انجام شد و در گام بعدی مأموران به همراه شاکی راهی محل حادثه شدند.

    پسر ۱۵ساله می‌گفت مرد موتور سوار کلاه به سر داشته و از کوچه پس کوچه‌های مختلف می‌رفته به همین دلیل آدرس دقیق خانه وی به درستی در حافظه‌اش نمانده است. با این حال مأموران با بررسی دوربین‌های مداربسته و راهنمایی‌های شاکی موفق شدند آدرس خانه‌ای را که متهم، نوجوان ۱۵ساله را در آنجا گروگان گرفته و تسلیم نیت شوم خود کرده بود شناسایی کنند.

    متهم، مستأجر طبقه دوم ساختمانی ۳طبقه بود که همسایه‌ها می‌گفتند چند روزی از وی خبری نیست.

    مرد جوان به همراه همسرش در طبقه دوم زندگی می‌کرد که ظاهرا پس از این حادثه ناپدید شده و دیگر به خانه مراجعه نکرده بودند.

    این درحالی بود که همسایه‌ها می‌گفتند متهم علاوه بر موتورسیکلت، یک خودروی پراید دارد اما اثری از موتور و ماشین در پارکینگ ساختمان نبود.

    از سوی دیگر مأموران در بررسی دوربین‌های مداربسته اطراف محل حادثه متوجه شدند که متهم شماره پلاک موتور و ماشینش را مخدوش کرده و متواری شده است.

    با این حال مشخصات متهم فراری و ماشینش با انجام استعلامات به‌دست آمده و در اختیار تمامی واحدهای گشتی قرار گرفت.

    درحالی‌که تحقیقات برای شناسایی سرنخی از گروگانگیر فراری ادامه داشت شاکی به همراه مادرش بار دیگر راهی اداره آگاهی تهران شد و گفت گروگانگیر تهدید کرده تا شکایت خود را پس بگیرند.

    مادر شاکی گفت: از وقتی شکایت کردیم مدام از سوی افرادی ناشناس تهدید شده‌ایم.

    ۲ مرد ناشناس به محل کار من مراجعه کردند و گفتند اگر شکایتتان را پس نگیرید و رضایت ندهید بلایی سرتان می‌آوریم.

    علاوه بر این به خانه برادرم نیز رفته‌اند و خودشان را خیر جا زده‌اند.

    وقتی برادرم در را به رویشان باز کرده تهدید کرده‌اند که اگر رضایت ندهیم جان من و پسرم را می‌گیرند.

    پایان فرار گروگانگیر

    جست و جو برای شناسایی و بازداشت گروگانگیری که تهدید می‌کرد ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مأموران موفق شدند وی را شناسایی و دستگیر کنند.

    اگرچه او در بازجویی‌های اولیه منکر گروگانگیری و آزار و اذیت پسر نوجوان شد، اما در مواجهه حضوری با شاکی و وجود مدارک و شواهد لب به اعتراف گشود و به اجرای نقشه شوم اقرار کرد.

    وی گفت: شیطان درونم رخنه کرد و حالا به‌شدت پشیمانم.

    متهم ادامه داد: ۲۵روزی بود که همسرم مبتلا به کرونا شده و در خانه پدر و مادرش قرنطینه شده بود.

    من در خانه تنها بودم و روز حادثه سوار بر موتور شدم تا به محل کارم بروم.

    در بین راه چشمم افتاد به نوجوان ۱۵ساله و وسوسه‌های شیطان سراغم آمد.

    او را گروگان گرفتم و به انباری خانه‌ام کشاندم. اما پس از این اتفاق به‌شدت پشیمان شدم و می‌دانم کار درستی انجام نداده‌ام.

    متهم پس از اقرار به گروگانگیری و اجرای نقشه شوم با قرار قانونی بازداشت شد و تحقیقات از وی ادامه دارد.

     

    منبع: فرتاک

  • گروگان‌گیری با رمل و اسطرلاب!

    گروگان‌گیری با رمل و اسطرلاب!

     

    گروگان‌گیری با رمل و اسطرلاب!|خبر فوری

    با رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، عاملان ربایش و شکنجه پزشک مشهدی در حالی به تحمل 27 سال زندان محکوم شدند که در آخرین جلسه دادگاه ادعا کردند برای اجرای نقشه آدم ربایی به رمل و اسطرلاب روی آورده اند.

    این حادثه هولناک بیست و سوم دی سال 98 در منطقه کوهسنگی مشهد هنگامی رخ داد که سرنشینان یک دستگاه پراید، پزشک مشهدی را تا خیابان حکیم نظامی تعقیب کردند.

    آن ها در تاریکی شب این پزشک میان سال را که پیاده به طرف منزلش در حرکت بود به زور داخل خودرو انداختند و او را به مکان نامعلومی بردند.

    چند دقیقه بعد در شرایطی که عقربه های ساعت حدود 9و30 دقیقه را نشان می داد یک پزشک متخصص زنان و زایمان با پلیس 110 تماس گرفت و در حالی که از شدت نگرانی صدایش به لرزه افتاده بود خبر ربوده شدن شوهرش به دست افراد ناشناس را داد.

    او گفت: شوهرم که پزشک عمومی است از خط تلفن خودش با من تماس گرفت که افرادی او را ربوده اند و من باید 200 سکه طلا برای آزادی اش فراهم کنم، این زن ادامه داد: در همین حال مردی ناشناس گوشی تلفن را از دست همسرم چنگ زد و مرا تهدید کرد که فقط باید 200 سکه طلا برایشان تهیه کنم تا بعد با من تماس بگیرند.

    در پی گزارش ماجرای آدم ربایی، بلافاصله نیروهای انتظامی مشهد وارد عمل شدند و ماجرا را به دیگر یگان های اطلاعاتی و امنیتی نیز اطلاع دادند اما با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و با دستور سردار محمدکاظم تقوی، فرمانده انتظامی خراسان رضوی بی درنگ پیگیری این پرونده به گروه تخصصی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی سپرده شد و بدین ترتیب جلسات کارشناسی برای بررسی زوایای مختلف ماجرای آدم ربایی درحضور سرهنگ جواد شفیع زاده، رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی در دستور کار قرار گرفت.

    در حالی که عملیات ردیابی و رصدهای اطلاعاتی با فرماندهی سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی، رئیس سابق اداره جنایی پلیس آگاهی آغاز شده بود، همزمان آموزش های لازم برای برخورد و نحوه پاسخ گویی خانواده گروگان به تماس های آدم ربایان توسط کارآگاهان ارائه شد تا خونسردی خود را هنگام گفت و گو با گروگان گیران حفظ کنند چرا که پلیس در کنار آن ها قرار داشت و مراقب اوضاع بود.

    از سوی دیگر نیز حفظ جان گروگان مهم تر از سرعت عمل پلیس در این پرونده آدم ربایی بود و کارآگاهان باید طوری غیرمحسوس عمل می کردند که گروگان گیران متوجه حضور پلیس در ماجرا نشوند به همین دلیل کارآگاهان برای شناسایی مخفیگاه گروگان گیران به همکاری سربازان گمنام امام زمان(عج) نیاز داشتند.

    این گونه بود که گروهی از نیروهای اداره کل اطلاعات خراسان رضوی به یاری کارآگاهان پلیس آگاهی آمدند و با استفاده از شیوه های اطلاعاتی وارد عمل شدند. همزمان با رصدها و پایش های اطلاعاتی، بررسی های میدانی کارآگاهان مشخص کرد پزشک میان سال (گروگان) که در منطقه شهرک شهید رجایی مطب دارد، در شیفت بعدازظهر منشی نداشت وهمچنین با اتوبوس یا مترو به منزلش می رفت بنابراین آدم ربایی باید در همین مسیر رخ داده باشد.

    با مشخص شدن مسیر تردد پزشک عمومی، عملیات وارد مرحله جدیدی شد تا این که دوباره گروگان گیران با همسر پزشک مذکور تماس گرفتند و ادعاهای خود را تکرار کردند. این در حالی بود که ردیابی های اطلاعاتی از حضور آدم ربایان در منطقه کمربند سبز مشهد و در نزدیکی یک روستا حکایت داشت.

    از طرف دیگر شناسایی افراد مشکوکی که به مطب پزشک رفت و آمد داشتند یا با او در ارتباط بودند، کارآگاهان را به سوی مردی کشاند که در سال های گذشته به عنوان راننده در خدمت دکتر بود.

    شاخه دیگری از فعالیت های اطلاعاتی کارآگاهان که در مسیر ربایش پزشک متمرکز شده بود، نشان داد وی با یک دستگاه پراید ربوده شده است که مشخصات خودروی مذکور با خودروی پراید دختر راننده سابق پزشک گروگان مطابقت داشت.

    در حالی که بررسی های میدانی درباره راننده مذکور ادامه داشت، سرنخ هایی از پسر راننده به نام رضا به دست آمد که مردی معتاد و بیکار است و در منطقه شهرک شهید رجایی سکونت دارد! همین اطلاعات کافی بود تا عملیات پلیس در این باره متمرکز شود به همین دلیل کارآگاهان بلافاصله با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی اسماعیل عندلیب، معاون دادستان مرکز خراسان رضوی که سوابق ارزشمندی در رسیدگی به پرونده های جنایی و مهم قضایی را در کارنامه خود دارد، به سراغ دختر راننده سابق پزشک رفتند.

    آن ها که از تجربیات ارزنده قاضی عندلیب بهره می بردند، در یک عملیات اطلاعاتی و نامحسوس به سرنخ هایی مهم از کلاف پیچیده ماجرای آدم ربایی رسیدند که نشان می داد مادر رضا ساختمانی نیمه ساز در شهرک شهید رجایی دارد، چند ساعت بعد با همکاری صمیمانه سربازان گمنام امام زمان(عج) در اداره کل اطلاعات خراسان رضوی، کارآگاهان مخفیگاه مذکور را در حالی شناسایی کردند.

    بررسی ها مشخص کرد پزشک مشهدی با پراید خواهر «رضا» ربوده شده است بنابراین عملیات با دستور بازپرس شعبه 410 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد آغاز شد و نیروهای دایره مبارزه با آدم ربایی پلیس آگاهی نیمه شب وارد ساختمان نیمه ساز شدند و دو عضو باند گروگان گیری را در همین منزل مسکونی به دام انداختند. این درحالی بود که پزشک مذکور با دست و پاهای بسته و در طبقه دوم ساختمان به طور اسفباری نگهداری می شد.

    وقتی کارآگاهان، پزشک را نجات دادند و دست و پاهایش را گشودند هنوز باور نمی کرد که پلیس به یاری او شتافته است.

    مرد میان سال در شوک بود و از سرما به خود می لرزید

    کارآگاهان بلافاصله عملیات را برای دستگیری نفر سوم باند ادامه دادند و او را نیز در منزلی در همان اطراف خیابان بسکابادی به دام انداختند. پزشک که بعد از بازشدن قفل و زنجیر از دست و پاهایش اشک می ریخت و اطرافش فقط با مقداری پلاستیک به صورت آلونک درآمده بود، با اشاره دست از کارآگاهان تشکر می کرد و …

    کشف گوشی گروگان در جاده کمربند سبز مشهد نیز بیانگر آن بود که گروگان گیران گوشی تلفن همراه پزشک را در کنار جاده مخفی کرده بودند و هر بار از همان مکان تماس می گرفتند. در همین حال سه متهم این پرونده که رضا 36 ساله، علی 30 ساله و عماد 31 ساله بودند برای انجام تحقیقات بیشتر به مقر انتظامی هدایت شدند و در بازجویی ها به جرم خود اقرار کردند.

    آن ها در حضور قاضی امیری نیز آدم ربایی به قصد اخاذی را به گردن گرفتند و مدعی شدند که با وسوسه های رضا دست به آدم ربایی زده اند.

    با پایان مراحل تحقیقات، کیفر خواست متهمان در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شد و این پرونده با توجه به اهمیت و حساسیت خاصی که داشت با نظر مدیران قضایی استان در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت.

    درجلسات محاکمه که به ریاست قاضی جواد شاکری و مستشاری قاضی هادی دنیا دیده برگزار شد متهمان به صراحت ارتکاب جرم را پذیرفتند چرا که می دانستند در حضور قضات با تجربه دادگاه هیچ راه گریزی برای فرار از مجازات ندارند و باید حقیقت موضوع را بیان کنند. این بود که از همان جلسه اول که پای میز محاکمه ایستادند به سوالات تخصصی قضات پاسخ دادند و راز این آدم ربایی وحشتناک را فاش کردند.

    رضا جوان 36 ساله در پاسخ به سوال قاضی دنیادیده که چگونه به نقشه آدم ربایی رسیدی؟گفت: پدرم راننده دکتر (گروگان) بود ولی برخی از روزهایی که پدرم کاری داشت من به جای او پزشک را با خودرو به منزلش می رساندم.

    در مسیر حرکت زمانی که با یکدیگر گفت وگو می کردیم او از قیمت ارز و سکه سخن می گفت یا مرا نصیحت می کرد که طلا بخرم!

    به همین دلیل فکر می کردم او باید سکه های طلای زیادی داشته باشد، از همان موقع چند بار وسوسه شدم که با همدستی عماد و علی دست به آدم ربایی بزنیم ولی شرایط مهیا نمی شد تا این که دوباره در سال 98 همین وسوسه به سراغم آمد و این بار نقشه خودمان را عملی کردیم.

    او همچنین در پاسخ به سوال قاضی شاکری (رئیس دادگاه) که پرسید آیا برای گروگان گیری با افراد دیگری هم مشورت کردید؟ گفت: بله! سه نفری نزد یک رمال رفتیم تا آینده را پیش بینی کند البته درباره این موضوع که قصد چه کاری را داریم به رمال چیزی نگفتیم . او هم گفت که فقط یک نفر از شما حرف بزند که در این میان «عماد» صحبت کرد و با تایید رمال که کار خوبی است اطمینان پیدا کردیم و نقشه را به اجرا گذاشتیم.

    متهمان دیگر پرونده نیز هرکدام به تشریح بخشی از ماجرای آدم ربایی پرداختند و گفتند که قرار بود 200 سکه بهار آزادی از همسر دکتر بگیریم و بین خودمان تقسیم کنیم ولی همسر دکتر مدعی بود که بیشتر از 50 سکه نمی تواند تهیه کند به همین دلیل ما دچار مشکل شده بودیم و نمی توانستیم گروگان را آزاد کنیم تا این که 9 روز بعد کارآگاهان ما را دستگیر کردند.

    ما او را شکنجه نکردیم، فقط به پاهایش می زدیم که غذایش را بخورد و حتی برایش هیتر برقی آوردیم که از آن سوز سرمای زمستان دچار بیماری نشود و … این گزارش حاکی است با پایان یافتن جلسات دادگاه ، قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی با توجه به همکاری و اقرار صریح متهمان در مراحل رسیدگی به پرونده و همچنین با استفاده از قانون کاهش حبس تعزیری، هریک از متهمان به آدم ربایی را به تحمل 9 سال زندان و پرداخت دیه محکوم کردند. رای صادرشده از سوی دادگاه قابل فرجام خواهی است و متهمان می توانند به رای مذکور اعتراض کنند.