برچسب: کودکان

  • کدام کودکان باید واکسن آنفلوآنزا بزنند؟

    کدام کودکان باید واکسن آنفلوآنزا بزنند؟

    5f56bc337745b_5f56bc337745d

    یک فوق تخصص بیماری‌های عفونی کودکان گفت: امیدواریم امسال عدالت توزبع واکسن آنفلوآنزا بهتر از سال‌های قبل اجرا شود و افراد واجد شرایط در مرحله اول واکسن را دریافت کنند.

    دکتر علیرضا ناطقیان درباره شرایط دریافت واکسن آنفلوآنزا توسط کودکان، گفت: هرساله کمیته کشوری آنقلوآنزا دستورالعمل کشوری جدیدی برای تزریق واکسن آنفلوآنزا اعلام می‌کند که دستورالعمل امسال نیز احتمالا طی این هفته به تصویب می رسد. در پیش‌نویس این دستورالعمل همچنان گروه‌های آسیب‌پذیر از جمله کودکان بین ۶ ماه تا ۵ سال‌تمام، ‌بویژه آنهایی که به مهدکودک می‌روند، کودکان دارای بیماری زمینه‌ای مانند بیماری‌های نقص ایمنی، دیابت، بیماری‌های مغزی پیش‌رونده و… واجد شرایط دریافت واکسن آنفلوآنزا هستند.

    وی با تاکید بر اینکه سن کودک برای دریافت واکسن آنفلوآنزا باید بیش از شش ماه باشد، افزود: کودک نباید حساسیت شدید به تخم مرغ داشته باشد و در دفعات قبلی دریافت واکسن نیز نباید حساسیت شدید یا عوارض عصبی از خود نشان داده باشد تا بتواند این واکسن را دریافت کند. کسانی که حساسیت شدید به تخم مرغ دارند یا نباید واکسن آنفلوآنزا دریافت کنند یا تنها در شرایطی ویژه در مراکزی خاص که توانایی کنترل شرایط و حساسیت پیش آمده را دارند، اقدام به تزریق واکسن کنند.

    ناطقیان با تاکید بر اینکه برای تزریق واکسن آنفلوآنزا به کودک باید از پزشک متخصص مشورت گرفت، تصریح کرد: امیدواریم امسال عدالت توزبع واکسن آنفلوآنزا بهتر از سال‌های قبل اجرا شود و کودکان واجد شرایط در مرحله اول واکسن را دریافت کنند.

    وی درباره شرایط تزریق واکسن به کودکان، گفت: معمولا تزریق نیمی از یک واکسن برای کودکان کمتر از ۳ سال کافی است، البته واکسن جدید برای امسال هنوز توزیع نشده است و باید دید توصیه کارخانه سازنده واکسن چگونه خواهد بود.

    این فوق تخصص بیماری‌های عفونی کودکان همچنین زمان طلایی تزریق واکسن آنفلوآنزا برای کودکان را در ماه مهر دانست.

     

    منبع: ایسنا

  • جایگاه کودکان کار در «قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان»

    جایگاه کودکان کار در «قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان»

    5ee4555b74eb9_5ee4555b74ec5

    قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان سرانجام بعد از دو دهه به تصویب رسید، قانون جامعی که در تلاش است با رویکردی اجتماعی تمام اقشار کودکان از جمله «کودکان کار و خیابان» را مورد حمایت قرار دهد.

    قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در سال ۸۱ با ۹ ماده به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، اما برخی از مشکلات این قانون باعث شد تا مسئولان مجددا لایحه‌ای تحت عنوان قانون حمایت از حقوق کودکان تدوین کنند؛ لایحه‌ای که نزدیک به دو دهه میان قوه مجریه و مقننه دست به دست شد و حالا شورای نگهبان پس از مدت‌ها اصلاحات مجلس بر لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان آن را تایید کرده و به زودی با ابلاغ از سوی رئیس مجلس به قانون تبدیل می‌شود؛ قانونی که به گفته بسیاری از متخصصان حوزه اجتماعی از جمله جامعه شناسان و مددکاران اجتماعی گامی بلند به سوی حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان است.
    یکی از ویژگی‌های قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوان توجه آن به گروه‌های متنوعی از کودکان است. یکی از گروه‌هایی که این قانون به آن به شکل مجزا پرداخته است «کودکان کار و خیابان» هستند.
    در این قانون به بهره کشی اقتصادی از کودکان نیز اشاره شده و آن را به کارگیری غیرقانونی طفل و نوجوان و یا وادار کردن یا گماردن او به کار یا خدمتی که از لحاظ جسمی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی با نظر به وضعیت طفل و نوجوان برای وی مضر یا خطرناک باشد، معرفی کرده است.
    قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان همچنین در صورتی که طفل یا نوجوان در معرض بزه دیدگی یا ورود آسیب به سلامت جسمی، روانی، اجتماعی، اخلاقی، امنیت و یا وضعیت آموزشی وی قرار گیرند، آنها را مستوجب مداخله و حمایت قانونی از طفل و نوجوان دانسته است.
    این قانون همچنین وظایفی را به عهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گذاشته است تا بر اماکن کار جهت پیشگیری و مقابله با آزار یا بهره کشی اقتصادی از اطفال یا نوجوانان نظارت داشته باشد. همچنین پوشش بیمه‌ای مشاغل برای نوجوانان بین پانزده تا هجده سال شاغل نیز از دیگر وظایفی است که به عهده این وزارت خانه قرار گرفته است.
    بر این اساس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز مکلف است تا به تدوین دستورالعمل‌های بهداشت کار و مراقبت پزشکی برای انطباق شرایط کار نوجوانان با استانداردهای لازم بپردازد و نسبت به پذیرش و درمان فوری اطفال و نوجوانان آسیب دیده در تمام مراکز بهداشتی درمانی همراه با ارسال گزارش موارد مشکوک به آزار به مراجع قضایی و بهزیستی اقدام کند.
    در عین حال وزارت آموزش و پرورش نیز مکلف است تا موارد عدم ثبت نام و موارد مشکوک به ترک تحصیل اطفال و نوجوانان تا پایان دوره متوسطه را به سازمان بهزیستی کشور و یا دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان قوه قضائیه حسب مورد جهت انجام اقدامات لازم معرفی کند.
    مونیکا نادی، فعال حقوق کودکان و نوجوانان و عضو کمیته حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز به تشریح ابعاد قانون حمایت از حقوق کودکان به ویژه کودکان کار و خیابان پرداخت و گفت: یکی از الزاماتی که در قانون وجود دارد این است که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را ملزم کرده تا به بحث بیمه کودکان وارد شد و در این خصوص نظارت بیشتری داشته باشد. چراکه براساس این قانون بهره‌کشی اقتصادی از کودکان ممنوع است.
    وی با بیان اینکه در این قانون به این امر تاکید شده و وزارت کار را به عنوان نهاد نظارتی قرار داده تا امکان بهره برداری اقتصادی از بچه‌ها وجود نداشته باشد، اظهار کرد: نهادهای مسئول از طرفی ملزم شده‌اند تا اگر کودک‌کاری را مشاهده کردند که بزه دیده شده یا در معرض خطر بزه دیدگی است، الزام قانونی وجود داشته باشد که این موضوع گزارش شود.
    این حقوق‌دان ادامه داد: این موارد در کنار نوآوری‌های لایحه در حمایت از کودک بعد از رسیدگی قضایی قابل توجه است. همچنین این‌ اختیار برای مقام قضایی وجود دارد که کودک را به نهادهای حمایتی بسپارد و اجازه دهد خشونت وارد شده از بین برود و کودک با سلامت کامل به جامعه برگردد.
    پیش از این نیز وحید قبادی دانا، رئیس سازمان بهزیستی کشور اعلام کرده بود که حدود ۸۰ درصد از کودکان کار خیابان از اتباع خارجی هستند، در عین حال برخی از این کودکان نیز متعلق به خانواده های ایرانی هستند که به دلیل مشکلات اقتصادی یا فرهنگی به کار خیابانی روی آورده‌اند.
    بر همین اساس سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران نیز با بیان اینکه این قانون حتی به حمایت از کودکان آواره، پناهنده، مهاجر یا بی‌تابعیت هم پرداخته و از این نظر مترقیانه است، گفت: در این قانون سازمان‌ها برای همکاری با مددکاران اجتماعی، همکاری برای اخذ اطلاعات برای وضعیت مخاطره آمیز، شناسایی اطفال در معرض خطر توسط همکاران نیروی انتظامی ملزم شده‌اند.
    وی افزود: مواردی همچون ارجاع کودکان به بهزیستی و مراجع قضایی و تامین امنیت مددکاران اجتماعی، پیش بینی وظایفی برای سازمان زندان‌ها و وزارت کشور به ویژه اسناد هویتی اطفال ایرانی و غیر ایرانی در قانون لحاظ شده است، چراکه یکی از محدودیت‌ها برای دسترسی به خدمات آموزشی ، درمانی و قضایی، موضوع اسناد هویتی است.
    وی با بیان اینکه وظایفی نیز برای سازمان ثبت احوال در جهت حمایت از افراد ترک تحصیل کرده‌، در نظرگرفته شده تا آنها را به آموزش و پرورش برگرداند، تصریح کرد: بحث دیگر حمایت از اطفال در محیط کار است که مورد بهره کشی قرار می‌گیرند. حمایت از کودکان ۱۵ تا ۱۸ سال که طبق قانون کشور ما کارگران نوجوان نامیده می شوند تا حمایت بیمه‌ای داشته باشند نیز در قانون وجود دارد. همچنین وزارت بهداشت موظف شده تا درمان اطفال و نوجوانان را در تمام مراکز درمانی در مواردی که مشکوک به آزار هستند یا از مراکز قضایی یا مددکاران بهزیستی ارجاع شده‌اند را انجام دهد.
    قانون حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان درحالی بعد از دو دهه به تصویب رسیده است که هرساله بر تعداد کودکان کار و خیابان که به دنبال ترک تحصیل و مشکلات اقتصادی از روند رشد و پرورش سالم بی بهره مانده‌اند افزوده می‌شود.
    رئیس مجلس نیز که هرگونه بهره‌کشی از کودکان کار را به عنوان سرمایه‌های انسانی کشور مذموم و ناپسند دانسته است، به مناسبت روز جهانی منع کار کودکان به ابلاغ قانون «حمایت از اطفال و نوجوانان» اشاره کرده و گفته است که «مجلس پیگیر اجرایی شدن همۀ مواد آن خواهد بود». حال باید دید که این قانون بعد از اجرا تا چه حد گره از مشکلات کودکان کار و خیابان باز خواهد کرد.

    منبع: ایسنا

  • بگذارید دوباره حوصلۀ بچه‌هایتان سر برود

    بگذارید دوباره حوصلۀ بچه‌هایتان سر برود

    به هر حال ملال می‌توان منشأ اتفاقاتی باشد. بعضی از ملال‌آورترین شغل‌هایی که من داشته‌ام، درعین‌حال خلاقانه‌ترین‌ها هم بوده‌اند. بعد از مدرسه در یک شرکت واردات کار می‌کردم و عکس‌های نوعی بلوز زشت پِرویی را روی بروشورهای تبلیغاتی می‌چسباندم.


    اگر دور و برتان بچه‌ای باشد، با این معضل به خوبی آشنایید: پیش شما می‌آیند و می‌گویند که حوصله‌شان سر رفته و نمی‌دانند چکار کنند. اگر سرتان خلوت باشد شاید مشغول بازی‌کردن با آن‌ها شوید و اگر نتوانید با آن‌ها وقت بگذرانید احتمالاً برایشان انیمیشنی می‌گذارید یا راه دیگری پیدا می‌کنید تا سرگرم شوند. اما چه بسا راه درست‌تری هم باشد: ولشان کنید تا کم کم بیاموزند که زندگی چیزی است که در آن اغلب اوقات حوصلۀ آدم سر می‌رود.
    به گزارش عصرایران به نقل از ترجمان علوم انسانی،‌پاملا پل در نیویورک تایمز نوشت:
    «حوصله‌ام سر رفته». این جمله کوتاه آنقدر قدرت دارد که پدر و مادرها را از وحشت، آزردگی خاطر و عذاب وجدان لبریز کند. اگر حوصله کسی سر رفته باشد، حتماً فرد دیگری در آموزش، غنابخشی یا سرگرم‌کردن او کوتاهی کرده است. اصلاً چطور ممکن است کسی -خواه کودک یا بالغ- ادعای ملال کند، آن هم در حالی که کارهای زیادی را می‌توان، و باید، فوراً انجام داد؟
    اما ملال از آن چیزهایی است که باید تجربه‌اش‌ کرد، نه آنکه با عجله کنارش زد. تجربۀ ملال، در این معنا با آن تربیت بی‌رحمانۀ مبتنی بر شرطی‌سازی در دوران ویکتوریا تفاوت دارد که چون تجربه‌ای مخوف بود برای تقویت قوای ذهنی توصیه می‌شد. برخلاف چیزی که بیشتر افراد در فرایند رشد می‌آموزند –اینکه فقط افراد حوصله‌سربر هستند که حوصله‌شان سر می‌رود- ملال سودمند است؛ برای ما خوب است.
    اگر کودکان خیلی زود با این قضیه کنار نیایند، بعدها دچار شگفت‌زدگیِ نامطبوعی خواهند شد. قبول کنیم که مدرسه می‌تواند جای خسته‌کننده‌ای باشد و واقعیت این است که معلمان وظیفه ندارند به همان ترتیبی که آموزش می‌دهند، کودکان را سرگرم هم بکنند. قرار نیست زندگی جولانگاه بی‌پایان سرگرمی‌ها باشد. در رمان کجا می‌روی برنادت؟۱ نوشتۀ ماریا سمپل در سال ۲۰۱۲، مادری به دخترش می‌گوید: « درست است که حوصله‌ات سر رفته، اما بگذار راز کوچکی دربارۀ زندگی به تو بگویم. هرچه بیشتر به این فکر کنی که چیزی ملال‌آور است، ملال‌آورتر می‌شود. اما به محض آنکه بفهمی فقط خودت هستی که می‌توانی زندگی‌ات را جذاب کنی، اوضاع‌ بهتر خواهد شد».
    قبلاً مردم پذیرفته بودند که ملال بخش بزرگی از زندگی است. خاطرات پیش از قرن ۲۱ سرشار از یکنواختی است. افراد طبقه مرفه، وقتی از پرسه‌زدن در سالن‌های پذیرایی خسته می‌شدند، به پیاده‌روی‌های طولانی می‌رفتند و دار و درخت‌ها را تماشا می‌کردند؛ سوار ماشین‌هایشان می‌شدند و بازهم دورتر می‌رفتند و درختان بیشتری را تماشا می‌کردند. آن‌هایی که مجبور بودند کار کنند، سخت‌تر کار می‌کردند. کارهای صنعتی و کشاورزی بیش از حد کسالت‌بار بودند، و به نظر نمی‌رسید آدم‌های زیادی انتظار داشته باشند شغل‌شان ارضاکننده باشد. کودکان نیز انتظار چنین آینده‌هایی را داشتند و از همان عنفوان کودکی با آن اخت می‌شدند؛ بنابراین چیزی هم جز کتابخانه، درخت و بعدها تلویزیونِ مضر در بعدازظهرها، در مخیله‌شان نمی‌گنجید.
    تنها چند دهه قبل، در دوران از دست رفتۀ کم‌توجهی به کودکان، آدم‌های بالغ فکر می‌کردند حدی از ملال ضروری است، و کودکان هم خرسند بودند که بزرگترها کاری به کارشان ندارند. لین مانوئل میراندا در مصاحبه‌ای با مجله جی‌.کیو. تأکید می‌کند که بعد از ظهرهای آزاد برای او منبع لایزال الهام بوده است؛ «چراکه هیچ چیز به اندازۀ کاغذی سفید یا اتاق خوابی خالی خلاقیت را مهمیز نمی‌زند».
    امروزه قراردادن کودکان در چنین انفعالی همچون اهمال والدین در انجام وظایف‌شان دیده می‌شود. کلیر کین‌میلر در مقاله‌ای به نام «شقاوت والدین مدرن» که در نشریۀ تایمز منتشر شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت، به مطالعه جدیدی ارجاع می‌دهد که براساس آن والدین، صرف نظر از طبقه، درآمد یا نژاد، معتقد بودند «کودکانی که در ساعات بعد از مدرسه حوصله‌شان سر می‌رود، باید در کلاس‌های فوق برنامه ثبت نام شوند، و والدینی که مشغله دارند نیز باید درصورتی که کودکان از آن‌ها درخواست کنند، تمام کارهایشان را متوقف کرده و به آن‌ها توجه کنند.»
    تک‌تک لحظات باید بهینه و بیشینه شده و به سمتِ هدفی مشخص پیش روند.
    امروزه بچه‌ها، زمانی که والدین دست از سرشان برداشته باشند، با وسایل دیجیتال‌شان به حال خود رها می‌شوند. والدین برای یک مسافرت طولانی با ماشین یا هواپیما چنان برنامه‌ریزی می‌کنند که انگار ژنرال‌های ارتش هستند و دارند نقشۀ یک مانور زمینی پیچیده را می‌ریزند. کدام فیلم را با آی‌پد ببینیم؟ بهتر نیست یک پادکست خانوادگی درست کنیم؟ الان وقت مناسبی است که اجازه دهیم بچه‌ها در صندلی عقب آنقدر فورت‌نایت۲ بازی کنند تا مخ‌شان تاب بردارد؟ وقتی در دهۀ ۷۰ کودکان در راه بازگشت حوصله‌شان سر می‌رفت، والدین چه کار می‌کردند؟ هیچ! اجازه می‌دادند بوی بنزین خفه‌شان کند، خواهر و برادرهایشان را عذاب دهند، و چون کمربند ایمنی واقعاً کارایی نداشت، می‌گذاشتند بچه‌ها با کمربند شکسته بازی کنند.
    آن روزها اگر از ملال شکایت می‌کردید، احتمالاً چنین جوابی می‌شنیدید: «برو بیرون»، یا حتی بدتر: «اتاقت را مرتب کن.» سرگرم کننده بود؟ نه! کمک کننده بود؟ بله.
    به هر حال ملال می‌توان منشأ اتفاقاتی باشد. بعضی از ملال‌آورترین شغل‌هایی که من داشته‌ام، درعین‌حال خلاقانه‌ترین‌ها هم بوده‌اند. بعد از مدرسه در یک شرکت واردات کار می‌کردم و عکس‌های نوعی بلوز زشت پِرویی را روی بروشورهای تبلیغاتی می‌چسباندم. در طول انجام این کار یکنواخت، دست‌هایم پر از چسب می‌شد. نمی‌دانم چرا همه چیز بوی ملاس می‌داد. ذهن من چاره‌ای نداشت جزآنکه جهانی خیالی بسازد. قصه‌ها درست درآن لحظه‌ای شکل می‌گیرند که احساس ملال می‌کنید. هنگام وارسی قفسه‌های سوپرمارکت، روایت‌هایی دربارۀ خریدهای مردم درست می‌کردم. مرد در ساعت ۹ شب بادمجان و یک بسته ۶تایی آبجو می‌خرد: پرفروش‌ترین محصول کدام است و مردم کدام محصولات را بدون برنامۀ قبلی می‌خرند. معلم کلاس پنجمم از اینکه هر هفته موقع خرید بیسکوییت کره‌ای تماشایش می‌کنم چه احساسی دارد؟
    به محض آنکه با اثرات بی‌حس کنندۀ ملال اخت شوید، خودتان را در مسیر اکتشاف می‌یابید. یکنواختی باعث ظهور تفاوت‌های جزئی میان درخت‌ها؛ و میان آن بلوزها می‌شود. به همین دلیل است که ایده‌های خوب زیر دوش حمام به سراغ آدم می‌آیند؛ یعنی وقتی اسیر فعالیتی پیش پا افتاده هستید؛ چرا که درست همان زمان است که به ذهنتان اجازه می‌دهید پرسه بزند و خود نیز به دنبالش روانه می‌شوید.
    تردیدی نیست که خود ملال درواقع اهمیتی ندارد، بلکه مهم نگرشی است که بدان داریم. هنگامی که فرد به نقطۀ فروپاشی می‌رسد، ملال به او می‌آموزد چگونه واکنشی سازنده نشان دهد؛ چگونه وضعیت را تغییر دهد. اما مادامی که به عادتِ خوار شمردن ملال چسبیده باشیم، چنین چیزی را یاد نخواهیم گرفت.
    این بدان معنی نیست که مانند نِویل (“ن مثل نویل که از ملال مُرد”) در داستان بچه‌های گشلی‌کرامب۳، پیوسته از یکنواختی طاقت‌فرسای رنج بریم، بلکه بدان معناست که بیاموزیم چگونه بر آن فائق شویم. چنین چیزی ممکن است به چند شکل نمود یابد: شاید به خلوت خودتان بخزید و از زمان برای اندیشیدن بهره برید، ممکن است کتابی بخوانید، یا به شغلی بهتر فکر کنید. ملال به پروازِ خیال منتهی می‌گردد، و در نهایت خویشتنداری و تدبیر را به ارمغان خواهد آورد.
    توانایی مدیریت کردن ملال، به طرز شگفت‌انگیزی با توانایی تمرکز و خودگردانی همبسته است. نتایج پژوهشی نشان داده است که افراد مبتلا به اختلالات توجه بیشتر مستعد ملال هستند. جای تعجب نیست که در این جهان مافوقِ مهیج، آنچه در ابتدا فریبنده به نظر می‌رسید، دیگر چنان نباشد، و آنچه زمانی سرگرم کننده بود، اکنون کسالت بار به نظر آید.
    به‌ویژه مهم است که کودکان در سن کم احساس ملال کنند، و اجازه دهیم با این احساسشان تنها بمانند. به جای آنکه این موضوع را همچون «مشکلی» ببینیم که باید به کمک بزرگ‌ترها مرتفع گردد، بهتر است اجازه دهیم خود کودکان با آن دست و پنجه نرم کنند.
    ما دیگر کودکانمان را اینگونه تربیت نمی‌کنیم. مدرسه‌ها در برابر فشار آنچه بدان انتظار کودکان می‌گویند؛ یعنی سرگرمی، تسلیم شده‌اند، و دیگر کمتر نشانی از اصرار بر حفظ کردن چیزهای دیرفهم، خسته‌کننده و سطحی (درست مانند حجم زیاد اطلاعات) به چشم می‌خورد. آموزگاران وقت بیشتری را صرف ابداع روش‌هایی برای «مشارکت دادن» دانش‌آموزان به یاری رسانه‌های بصری و «یادگیری تعاملی» (بخوانید صفحه نمایش و بازی) می‌کنند. روش‌هایی که مناسب تمرکز تغییر یافته آن‌ها۴ به دست بازی‌ها است. بچه‌ها دیگر به سخنرانی‌های طولانی، که متعاقبش بحث هم باشد، گوش فرا نمی‌دهند؛ پس بر ماست که آموزشی آسان فهم‌تر برایشان فراهم کنیم.
    بدون تردید اگر به جای افزایش سرگرمی، به کودکان بیاموزیم دربرابر ملال شکیبا باشند، آنان را برای آینده‌ای واقعی‌تر آماده خواهیم کرد؛ یعنی آینده‌ای که در آن جایی برای انتظارات نادرست از کار و زندگی وجود ندارد. روزی فرزندان ما، حتی در شغلی که به هرحال دوستش دارند، ممکن است مجبور شوند کل یک روز را به پاسخ دادن به ایمیل‌های جواب داده نشده بگذرانند، ممکن است مجبور شوند گزارش‌های مفصل مالی را بررسی کنند، و یا دستیار یک ربات در یک انبار بزرگ اینترنتی شوند.
    شاید به نظرتان ملال‌آور بیاید. کار همین است، زندگی همین است. شاید دوباره باید با ملال اخت شویم و به نفع خودمان به‌کارش بگیریم. شاید در جهانی که پیوسته خواسته‌های افراد در حال افزایش است، با کمی هیجان کمتر نیز بتوانیم زندگی کنیم.
    • نسخۀ صوتی این نوشتار را اینجا بشنوید.
    پی‌نوشت‌ها:
    • این مطلب را پاملا پل نوشته است و در تاریخ ۲ فوریه ۲۰۱۹ با عنوان «Let Children Get Bored Again» در وب‌سایت نیویورک‌تایمز منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۹۷ با عنوان «بگذارید دوباره حوصلۀ بچه‌هایتان سر برود» و ترجمۀ آرش رضاپور منتشر کرده است.
    •• پاملا پل (Pamela Paul) سردبیر بخش مرور کتاب در نیویورک تایمز است. پل پنج کتاب نوشته است که از جملۀ آن‌ها می‌توان به همراه با کتاب (By the Book) یکی از آن‌هاست. او دربارۀ دنیای کتاب‌ها و روابط بین بچه‌ها و والدین می‌نویسد.
    [۱] Where’d You Go, Bernadette
    [۲] Fortnite
    [۳] The Gashlycrumb Tinies: کتاب آموزش الفبای عجیب و غریبی است که ادوارد گوری در سال ۱۹۶۳ منتشر کرد. داستان ۲۶ کودک است که هرکدام به دلیلی از دنیا می‌روند [نویسنده].
    [۴] Candy Crushed attention spans

  • هشدار آمریکا نسبت به بیماری مرتبط با کرونا در بین کودکان

    این بیماری در کشورهای اروپایی مانند بریتانیا، ایتالیا، اسپانیا و فرانسه گزارش شده است.

    مقام‌های حوزه سلامت ایالات متحده آمریکا روز پنجشنبه ۱۴ مه، نسبت به یک بیماری نادر اما گاهی مرگبار بین کودکان که معتقدند با بیماری کووید ۱۹ مرتبط است، هشدار دادند.

    به گزارش یورونیوز؛ این بیماری که مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ایالات متحده آمریکا آن را سندروم التهابی چند سیستمی در کودکان (MIS-C) نامیده‌ است، در کشورهای اروپایی مانند بریتانیا، ایتالیا، اسپانیا و فرانسه نیز گزارش شده است.

    مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا در بیانیه خود تاکید کرده است مراکز درمانی و مراقب‌های پزشکی در این کشور اگر با بیماران کمتر از ۲۱ سال با علائم سندروم التهابی چند سیستمی روبرو شدند باید موارد مشکوک را به مراکز بالاتر گزارش کنند.

    کودکان مبتلا اغلب دارای علائم اولیه همچون تب، کهیر پوستی، قرمزی چشم، لب‌های ترک خورده و درد شکم هستند و سپس با بروز التهاب در رگ‌ها و برخی اندام‌ها دچار آسیب‌های قلبی می‌شوند که گاه مرگبار است.

    در ایالت نیویورک آمریکا تا کنون ۱۰۰ مورد ابتلای کودکان به این بیماری ثبت شده‌ است که سه نفر از آن‌ها جان خود را از دست داده است.

    پزشکانی که بیماران با این علائم را درمان کرده‌اند می‌گویند که کودکان مبتلا به این سندرم گاهی اوقات علائمی شبیه بیماری نادر کاوازاکی را از خود بروز می‌دهند که باعث تورم رگ‌های خونی در بدن می‌شود و درد شدیدی را ایجاد می‌کند.

    مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ایالات متحده گفته است که پزشکان باید شواهد عفونت به ویروس جدید کرونا را در هر نوع مرگ کودکان در اثر سندروم التهابی چند سیستمی در نظر بگیرند. این مرکز تاکید کرده که هنوز مشخص نیست که این شرایط تنها منحصر به کودکان باشد.

  • عوامل میل به بزهکاری در کودکان

    عوامل میل به بزهکاری در کودکان

    پژوهش های بسیار گوناگون و گسترده ای در مورد علت و عوامل مؤثر در بزهکاری و انجام افعال مجرمانه در کودکان انجام شده و به واقع نمیتوان عامل واحدی را برای این نارسایی رفتاری در نظر گرفت و هر کودکی بنا بر موقعیت و محیطی که در آن رشد و نمو پیدا می کند میتواند مستعد ارتکاب به جرم یا بزه شود.

    تعریف بزهکاری

    در قانون مجازات اسلامی تعریف مبهمی از بزهکاری شده، ولی بطور کلی بزهکاری به اعمال و رفتار ضد اجتماعی گفته می شود که سبب به هم زدن رفاه جامعه شود.

    در مورد علل بزهکاری عقاید مختلفی ابراز شده است که از مهم ترین آنها میتوان به عوامل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، طبیعی و جغرافیایی اشاره کرد.

    یکی از روان شناسان به نام آدلر می گوید: « که نقص بدنی، نازپروردگی کودکان بخود رها شده یعنی کودکانی که بر اثر متارکه و جدایی والدین از یکدیگر یا بر اثر غفلت و بی تفاوتی نسبت به تربیت آنان، از راهنمايي و تشویش محروم بوده اند. مفاهیمی نادرست از دنیا می یابند و در بزرگ سالی دشمن اجتماع میشوند و زندگی آنان زیر سلطه بودن و احتیاج به انتقام جویی خواهد بود.»

    عوامل مؤثر روی آوردن به بزهکاری

    * خشونت علیه کودکان

    پژوهش های بسیار گوناگون و گسترده ای در مورد علت و عوامل مؤثر در بزهکاری و انجام افعال مجرمانه در کودکان انجام شده و به واقع نمیتوان عامل واحدی را برای این نارسایی رفتاری در نظر گرفت و هر کودکی بنا بر موقعیت و محیطی که در آن رشد و نمو پیدا می کند میتواند مستعد ارتکاب به جرم یا بزه شود.

    ولی آنچه که اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان به آن اعتقاد دارند به نقش خشونت در بستر سازی برای گرایش به بزه و جرم معطوف می شود. پرونده ها و تجربیات قبل در مورد بچه های بزهکار و حتی تبهکار موید این امر است که اکثریت قریب به اتفاق کودکان بزهکار خشونت های بسياري را تجربه نموده اند.

    بسياري از والدین کودکان و نوجوانان بزهکار، کم سواد یا بیسواد بوده و توجه چندانی به تربیت، دوستان و معاشرت فرزندان خویش نکرده و این امر عاملی شده تا کودکان و نوجوانان آنان به آسانی درگیر اعمال خلاف شوند و بطورحتم روی آوردن به اعمال خلاف از طرف نوجوانانی که در خانواده ای سابقه دار و خلاف کار رشد نموده اند ، چندان عجیب نیست و این امر در تمامی کشورها مشاهده می شود.

    اختلاف والدین، سرزنش و خرده گیری دائمی بین آن ها از عوامل موثر در بزهکاری کودکان است

    * بزرگسالان، الگوهای رفتاری کودکان

    یکی از تاثیرگذار ترین عوامل در شکل گیری شخصیت کودکان به بزرگسالان و کیفیت رفتار آنها با یکدیگر باز می گردد و در واقع ، نوع رفتارو منش کودکان با الگو برداری از پدر، مادر، خواهر، برادر و دیگر بزرگسالان خانواده شکل می گیرد.

    در واقع امر نحوه تعامل بین پدر و مادر تأثير به سزایی در شکل پذیری شخصیت کودکان اجرا می کند و تجربه ثابت نموده، اساساً کودکانی که در زمان کودکی دارای مادرانی معتاد و یا شاهد دعوا و مناقشات جدی بین والدین خویش هستند در طولانی مدت با اختلالات و نارسایی های رفتاری بسياري مواجه می شوند.

    بررسی شرایط خانوادگی کودکان و نوجوانان بزهکار نگهداری شده در کانون اصلاح و تربیت نشان می دهد والدین یا یکی از نزدیکان ۲۵ درصد از نوجوانان بزه کار سابقه زندان دارند و این امر یکی از عوامل تاثیرگذار در روی آوردن آنان بسوی اعمال خلاف شده است.

    * بی سوادی

    بچه در جایی به دنیا می آید, که از قبل ساخته و دارای فرهنگی ارزیابی شده درست یا اشتباه است. کودک از هما ن روزهای تولد این فرهنگ را از طریق والدین, و بستگان می گیرد و بر این اساس ذهن و افکار وی شکل می یابد. شخصیت یک کودک وابسته به این است که در کدام خانواده پرورش یافته است. بنا براین چنانچه خانواده نسبت به چگونگی مایحتاج و استعداد و عواطف فرزندان شان ناآگاه باشند، لطمه بزرگ و ضرر جبران ناپذیری متوجه شخصیت و سلامت روان كودك می سازد. مقصود از آگاه بودن والدین، فقط خواندن و نوشتن زبان مادری نیست، بلكه پائین بودن سطح فرهنگ و بی اطلاعی به مسائل علمی، پرورشی است كه زمینه ساز ارتكاب جرم به شمار می رود.

    *تحقیر کردن و کمبود محبت به کودکان

    بچه ها به محبت، لبخند، مواظبت ونگهداری والدین، نیازمند است. گاه دیده می شود پدر و مادر نسبت به فرزندان خویش به جای آنكه گرم و صمیمی و عاطفی باشند، بی توجه، غافل، تمسخر و تحقیركننده هستند. کمبود محبّت اغلب یکی از عوامل بسیار مهم است که کودکان و نوجوانان را بسوی ارتکاب بزهکاری سوق می دهد. به همین خاطر بعضی از کودکان بر اثر بی توجهی و بی مهری والدین خویش به راه دزدی و زورگوئی و کتک زدن دیگران کشیده شده اند. درواقع این نوعکودکان تشنه محبّت بوده و چون از سرچشمه محبّت والدین سیراب نمی شوند، بعنوان انتقام و بخاطر جلب توجّه والدین خویش به ارتکاب چنين اعمالی دست می زنند تا جنجال برانگیزد و مورد توجّه واقع شود.

    *اختلاف خانوادگی

    اختلاف والدین، سرزنش و خرده گیری دائمی بین آن ها از ديگر عواملی است که باعث ارتکاب جرائم کودکان و نوجوانان می گردد.

    نفاق و ناسازگاری و مشاجره دائمی پدر و مادر و اطرافیان، آثار شومی در روان کودکان باقی می گذارد ؛ واضح و روشن است چنانچه کودک در خانه خویش رنگ آرامش، صفا و صمیمت را که بدان احتیاج مبرم دارند نبیند، نا چار از کار وتحصیل خود بی علاقه شده و دائماً مضطرب و پریشان خاطر است و همین امر گاهی سبب می شود که کودک از محیط خانواده فرار نماید و به وادی انحراف و فساد کشانده شود.

  • کودکان 8 استان سوء تغذیه دارند

    کودکان 8 استان سوء تغذیه دارند

     استاندار لرستان گفت: لرستان جزو هشت استان دارای سوء تغذیه کودکان در کشور است.

    به گزارش ایرنا، سید موسی خادمی روز چهارشنبه در کنفرانس تخصصی حقوق کودک در محل سالن همایش‌های استانداری لرستان بیان کرد: کودکان جزء ضعیف‌ترین گروه‌ها هستند که از آسیب‌های اجتماعی متاثر می‌شوند.
    وی افزود: آنچه تحت عنوان حقوق کودک تعبیر می‌شود بخشی تبدیل به حقوق و بخشی به وظیفه تبدیل شده که ضرورت دارد نگرش و رویکرد نسبت به اصل انسان (کودک) درست شود.
    استاندار لرستان بیان کرد: در بخش‌های وظیفه‎ای و قانونی کمتر مشکل داریم اما در جاهایی نیاز است نگرش و نگاه‌ها تغییر و اصلاح شود.
    خادمی تصریح کرد: اگر نگاه‌ها اصلاح شود خیلی از مراجعات به سمت دستگاه قضا کمتر خواهد شد.
    وی با بیان اینکه حاشیه نشینی درلرستان نسبت به سایر استان‌ها متفاوت است گفت: کسانی که از روستا به حاشیه شهر می‌آیند انسان‌های بزرگی هستند ازهم گسیخته نیستند و کنترل اجتماعی روی آنها برقرار است.
    خادمی با بیان اینکه کودکان کار جزء بی‌دفاع‌ترین، نیازمندترین و حساس‌ترین گروه‌های جامعه هستند که جمع‌آوری و حمایت از آنها در راستای توانمندسازی باید در اولویت قرار گیرد
    استاندار لرستان خاطرنشان کرد: ۸۰ درصد کودکان کاری که به خانواده هایشان تحویل داده شدند به خیابان برنگشتند.
    خادمی بیان کرد: در جامعه عشایری هنوز نهاد خانواده کارکرد خود را از دست نداده و برخی حمایت ها وجود دارد که این ویژگی خوب این قوم است .

  • اصل فراموش شده خودمراقبتی کودکان

    خانواده‌ها باید اطلاعات خود را درخصوص پیشگیری از کودک آزاری و مصادیق و علائم آزار کودکان را افزایش دهند. والدین باید این شناخت را داشته باشند و با مراحل بلوغ کودک آشنا باشند و براساس این مسائل به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم اطلاعاتی را در این رابطه به بچه‌ها انتقال دهند.

    این یک حقیقت است که برای والد شدن باید وقت گذاشت، این تربیت‌ها باید از دغدغه های اصلی والدین باشد؛ همان گونه که آنها به بهداشت دهان و دندان فرزند خود اهمیت می‌دهند و حتی از مربی بهداشت برای آموزش این مسائل به فرزند خود کمک می گیرند در مورد مسائل جنسی و خودمراقبتی نیز والدین باید به تناسب شرایط سنی فرزندشان این اطلاعات را توسط پدر یا مادر به فرزند خود در زمان درست و به موقع انتقال دهند. غفلت والدین از برخی مراقبت‌ها باعث می‌شود تا زمینه برای سوءاستفاده از فرزندشان توسط افراد آشنا و یا غریبه فراهم شود. عموم آزارهای جنسی توسط افرادی انجام می‌شود که اعتماد بیشتری نسبت به آنها وجود دارد؛ البته در برخی موارد مثل حادثه شوشتر هم این اتفاق توسط فردی غریبه صورت می گیرد اما مسأله مهم؛ این است که به رفتارهای بچه‌ها توجه داشته باشیم.مثلا ممکن است بچه را با یکی از نزدیکان مورد وثوق خود در محلی تنها می گذاریم اما برای بار دوم که قرار است این اتفاق بیفتد بچه نا آرامی کرده و تمایلی به تنها ماندن با فرد مورد نظر ندارد اما والدین این پیام را به‌دلیل اطمینان بیش از حد دریافت نمی‌کنند.

    خانواده‌ها باید آموزش‌های خودمراقبتی را به‌صورت ساده به بچه‌ها بیان کنند، اما همین آموزش‌های ساده به بچه ها داده نمی‌شود، چرا که حرف زدن راجع به موضوعات جنسی در خانواده ها سخت است و والدین حرف زدن در این مورد را درست نمی‌دانند. ما اینقدر به اطرافیان‌مان اطمینان داریم که فراموش می‌کنیم ممکن است بچه ما هم درمعرض آزار و اذیت باشد. آموزش های خودمراقبتی به کودکان می تواند با توجه به سن آنها در قالب بیان داستان و شعر و یا نمایش فیلم‌هایی که مرتبط با این مسأله است، باشد.

    برای بچه های کوچک‌تر قالب داستان و شعر و توضیح دادن درباره آن جذابیت بیشتری دارد اما در سنین بالاتر بیان واقعیات فیزیولوژیک موثر است. والدین ابتدا خودشان آموزش ببینند و بعد به بچه ها آموزش دهند تا در صورت بروز اتفاقی این مسأله توسط بچه پنهان نماند و بلافاصله این مسأله را به آنها اطلاع‌رسانی کند، چرا که برخی از بچه ها از ترس عواقبی که ممکن است برایشان وجود داشته باشد، این مسأله را به خانواده ها اطلاع رسانی نمی‌کنند و آسیب‌های بیشتری متوجه آنها می‌شود.

    * رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران
    * منتشر شده در روزنامه آرمان ملی، 8 آبان 98

     

  • کودکان‌تان را از مسمومیت با سرب دور نگه دارید

    موسسه معیار سلامت و ارزیابی (IHME) برآورد کرده‌است: در سال ۲۰۱۷ قرار گرفتن در معرض سرب به فوت ۱.۰۶ میلیون نفر و به کاهش ۲۴.۴ میلیون سال زندگی سالم به دلیل معلولیت و مرگ ناشی از تاثیرات طولانی مدت این ماده بر سلامت منجر شده‌ است. همچنین بیشترین بار و مشکل ناشی از این مسمومیت در مناطق در حال توسعه بوده‌ است.
    بیشترین نگرانی در مورد مسمومیت با سرب تاثیر مخرب آن بر رشد هوشی کودکان است. از آنجایی که سیستم عصبی کودکان در حال رشد است، احتمال جذب آن نسبت به بزرگسالان پنج برابر بیشتر است. با گذشت زمان سرب در دندان‌ها و استخوان‌ها انباشته می‌شود که سیستم‌های مختلف بدن را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به مغز، کبد و کلیه‌ها نفوذ پیدا می‌کند.
    شناخت کافی در مورد پیامدهای سرب برای سلامتی وجود دارد و در بسیاری از کشورها اقداماتی انجام گرفته، اما قرار گرفتن در معرض سرب به ویژه در دوران کودکی از جمله نگرانی‌های کلیدی در حوزه سلامت عمومی در سراسر جهان است.
    منبع اصلی قرار گرفتن در معرض سرب به ویژه در کودکان استفاده از رنگ‌های حاوی سطح بالایی از این ماده است. این رنگ‌ها به طور گسترده در دسترس قرار دارد و در بسیاری از کشورها در دکور ساختمان‌ها کاربرد دارد؛ این درحالیست که جایگزین‌های مناسب بدون سرب مازاد در دسترس قرار دارند.
    به گفته سایت اطلاع‌رسانی سازمان بهداشت جهانی (WHO)، در سال ۲۰۱۱ ائتلاف جهانی حذف رنگ‌های سربی به منظور جلوگیری از تولید و فروش رنگ‌های حاوی سرب و حذف تهدیدهای ناشی از این رنگ‌ها تشکیل شد. تحقق اهداف این ائتلاف مستلزم ارائه چارچوب‌های قانونی ملی برای متوقف کردن تولید، صادرات، واردات، توزیع، فروش و استفاده از رنگ‌های سربی و محصولاتی با پوشش رنگ‌های سربی است.
     
  • «طلاق» و «ازدواج مجدد» را چگونه به فرزندمان توضیح دهیم؟

     

    یک کارشناس و مشاور خانواده معتقد است: بیشترین سنی که ممکن است افراد در مواجهه با طلاق والدینشان دچار آسیب شوند پیش از دبستان و اوایل دوران بلوغ است نحوه توضیح دادن درباره چرایی طلاق و ازدواج مجدد به فرزندان را تشریح کرد.
    شکوفه اویار حسینی در گفت‌وگو با ایسنا، عموما علت مخالفت فرزندان با ازدواج مجدد والدین‌شان را حمایت از والد طرد شده یا آسیب‌دیدگی حس عزت نفس دانست و افزود: مهم‌ترین نگرانی که کودکان در مواجهه با طلاق والدین‌شان دارند این است که تکلیف آنها با ازدواج والدین‌شان چه می‌شود؟.
     هر چقدر والدین در این زمینه شفاف‌سازی کنند و فرزندان را از مسائل مربوط به بزرگترها جدا کنند این فرزندان آسیب کمتری را متحمل می‌شوند؛ یعنی والدین به صورت شفاف زمان و علت طلاق خود را با عباراتی مانند «ما همیشه پدر و مادر تو خواهیم ماند اما نمی‌توانیم زن و شوهر خوشحالی در کنار هم باشیم و همین باعث می‌شود خسته‌ات کنیم، به همین دلیل تصمیم گرفتیم زن و شوهر نباشیم و فقط پدر و مادر تو باشیم؛ به این عمل طلاق می‌گویند، اما نه به این معنا که تو خانه نداری، بلکه از این به بعد دارای دو خانه می‌شوی» به فرزندشان توضیح دهند.
    وی با اشاره به اینکه والدین باید سعی کنند طلاق‌شان موجب تغییر مکان زندگی فرزندشان نشود، افزود: هر چقدر کودک از محیط خانه، دوستان و مدرسه دور نشود سازگاری بیشتری با این اتفاق دارد.
    اویار حسینی در ادامه یادآور شد: معمولا میان زوج‌های ایرانی که قصد طلاق دارند یکی از طرفین تمایلی به این کار ندارد، در این حالت احساس طرد و تحقیر در او باعث می‌شود ذهن فرزندش را به سطل آشغال روانی تبدیل کند که همه بدگویی‌ها و دلایل طلاق‌شان را در آن خالی کند که عموما هضم این رفتار متناسب سن کودک نیست و همین موجب می‌شود والدین جدی‌ترین آسیب را در این زمان به کودک وارد کنند.
    بنابر اظهارات این مشاور خانواده، بیشترین سنی که ممکن است افراد در مواجهه با طلاق والدینشان دچار آسیب شوند پیش از دبستان و اوایل دوران بلوغ است، زیرا باتوجه به اینکه در این دو رده سنی به لحاظ شناختی چین و چروک مغز شکل نگرفته و آنها موضوع طلاق والدین‌شان را به شکل دیگری آنالیز می‌کنند؛
    به طور مثال یک کودک پیش دبستانی این طور تصور می‌کند که مسئولیت طلاق والدینش با اوست و به دلیل اینکه فرزند بدی بوده یا نتوانسته والدینش را با یکدیگر آشتی دهد آنها تصمیم به جدایی گرفته‌اند، این درحالیست که اواخر نوجوانی حساسیت کمتری درباره ازدواج مجدد والدین وجود دارد.
    وی با بیان اینکه فرزندان بر اساس گروه سنی مختلف هیجانات مختلفی نسبت به ازدواج والدین‌شان تجربه می‌کنند، تاکید کرد: چند رفتار والدین در پی ازدواج مجدد اوضاع را تخریب می‌کند، یکی از این اتفاقات آن است که والدی که از سوی همسرش طرد شده با فرزندش درد دل کند، این رفتار اثر مستقیمی بر عزت نفس کودک وارد می‌کند؛ طبق تحقیقات صدماتی که این رفتار بر عزت نفس کودک وارد می‌کند معادل “تجاوز” است
    و دومین رفتار اثرگذار آن است که فرزند تصور کند باید مانع طلاق والدینش می‌شده اما نتوانسته، در این حالت آشفتگی به سراغ او می‌آید.
    به گفته این مشاور خانواده، پیش شرط ازدواج مجدد موفق آن است که افراد بعد از طلاق مرحله سوگ را طی کرده باشند و مراقب باشند که روابط بر پایه نادرستی شکل نگیرد. یکی از عبارات اشتباهی که والدین در پی ازدواج مجددشان به کار می‌برند آن است که به فرزندشان می‌گویند “می‌خواهیم برای تو پدر یا مادر جدید بیاوریم، این عبارت بسیار نامناسب است، چراکه کودک خود دارای پدر و مادر است و همین عبارت باعث گارد گرفتن اولیه او در برابر همسر جدید پدر یا مادرش می‌شود. صحیح‌ترین عبارتی که می‌توان به این کودک گفت آن است که «پدر یا مادرت با فرد جدیدی ازدواج می‌کند».
    اویار حسینی با بیان اینکه کودکان در ازدواج مجدد والدین‌شان رفتارهای مختلفی از خود بروز می‌دهند، گفت: والدینی که قصد ازدواج مجدد دارند اگر کودک‌شان در مواجهه با همسر جدید پدر یا مادرش احساس دلبستگی، امنیت و تکیه‌گاه را داشته باشد، ارتباط دوستانه‌ای شکل می‌گیرد؛
    این در حالیست که مواجهه یک نوجوان با ازدواج مجدد والدین، علاوه بر این که فرد باید دلبستگی امنی را احساس کند باید اختلاف سنی زیادی میان آنها وجود نداشته باشد. ممکن است نوجوان به دلیل اینکه بخواهد از والدش انتقام‌گیری کند یا قصد جلب توجه داشته باشد به ضلع سوم این ازدواج تبدیل شود و چالش‌هایی را برای این زوج ایجاد کند،
    لذا برای اینکه فرزند قبول کند که فرد جدید، همسر پدر یا مادر اوست باید به آنها توضیح داد که مسائل و تصمیمات مهم زندگی بر عهده پدر و مادر است و همسر پدر یا مادر تنها در بخش‌های فیزیکی مانند لباس، پوشاک و مسکن کمک می‌کنند؛ جا انداختن این طرز تفکر می‌تواند از بسیاری از مسائل و مشکلات ازدواج مجدد جلوگیری کند.
    این مشاور خانواده در ادامه با بیان اینکه واژه “نامادری” در جامعه بار معنایی جالبی ندارد به طوریکه اگر مادر فرزندش را تنبیه کند یا کتک بزند می‌گویند مادر است و تربیت فرزند بر عهده اوست، اما اگر همین رفتار از سوی نامادری بروز یابد از او به عنوان “نامادر” یاد می‌شود، گفت: به همین دلیل توصیه می‌شود که این دسته از زوجین پس از شروع زندگی جدید دو سال ابتدایی زندگی خود را تحت نظر روانشناس کودک و نوجوان و زوج درمانگر باشند تا پایه‌های زندگی به درستی شکل گیرد و مرزها برای فرزند شفاف شود. زمانی که شروع زندگی جدید والدین هم از سوی خانواده و هم از سوی روانشناس به تایید رسید باید به مرور کودک را با همسر جدید پدر یا مادر آشنا کرد.
  • توصیه های یک قاضی درباره پرونده های تعرض جنسی به جوانان و نوجوانان

    قاضی قربانزاده پس از جلسه رسیدگی به یک پرونده توصیه هایی خطاب به خانواده ها در خصوص پرونده های تعرض جنسی و آزار و اذیت کرد.
    به گزارش خبرنگار عصرایران، رییس شعبه ده مجتمع کیفری یک تهران گفت: به فرزندانمان توصیه کنیم به سادگی به هرفردی اعتماد نکنند و پس از آشنایی به منزل یکدیگر که فضاهای خصوصی ایجاد میکند، تردد نکنند.
    به فرزندانمان توصیه کنیم اگر مورد تعرض و یا تهدید قرار گرفتند راه درست را انتخاب کنند و به والدین خود اطلاع دهند.
    خانواده در گزینش دوست برای فرزندانشان خیلی دقت کنند و بر اعمال و رفتار فرزندان خود نظارت داشته باشند و حتی الامکان سعی کنند بفهمند دوست فرزندشان از چه خانواده ای با چه شئوناتی می باشد.
    والدین سعی کنند زمانی را به فرزندان خود اختصاص دهند که به صورت خودمانی صحبت هایی رد و بدل کنند و به آن ها اطمینان دهند که نگران صحبت های محرمانه آن ها و واکنش به صحبت ها نباشند و بدانند که خانواده ها در هر شرایطی حامی و پشتیبان آن هاست.
    قاضی قربانزاده، در پاسخ به سوال خبرنگاری که پرسید چرا جوانان ما در پرونده هایی که بحث آزار جنسی در آن مطرح است بعضا خودشان دست به اقدامات غیر عقلانی می زنند و به مراجع قانونی مراجعه نمی کنند، گفت: خیلی از جوانان به نیروی انتظامی اعتماد ندارند احساس می کنند اطلاع مرجع انتظامی با ورود سریع همراه نیست و در این مدت فرد مورد تهدید ممکن است نتواند تهدید را از خودش دفع کند و لذا با عقل بچگانه و احساسی خود تصمیم به اقدام می گیرند.
    گاهی این احساس را دارند که اگر موضوع را به مرجع انتظامی گزارش کنند موجب فاش شدن موضوع می شود یا حتی غرور و حمیت جوانی به آن ها اجازه نمی دهد که حل مشکل را به دیگری واگذار کنند و ترجیح می دهند گره را اگر هم شده با دندان، خودشان باز کنند.
    لذا توصیه من این است که برای دفع این مشکل از سنین قبل از نوجوانی به کودکان آموزش داده شود که برای حل مشکلاتشان از همفکری و مشورت دیگران و در وهله اول خانواده و سپس افراد مورد اعتماد مانند مربی استفاده کنند زیرا مشکلاتی که برای جوانان پیش می آید به گونه ای نیست که آن ها قادر باشند به تنهایی آن را حل کنند.