برچسب: کارگردان

  • هومن سیدی از ایران رفت (عکس)

    هومن سیدی از ایران رفت (عکس)

    هومن سیدی در صفحه اینستاگرام خود با استوری متفاوتی به شایعات مهاجرتش از ایران دامن زد. او در این استوری لوکیشن آمستردام هلند را زده است./خبر آنلاین

    هومن سیدی از ایران رفت (عکس)

    هومن سیدی در صفحه اینستاگرام خود با استوری متفاوتی به شایعات مهاجرتش از ایران دامن زد. او در این استوری لوکیشن آمستردام هلند را زده است./خبر آنلاین

    استوری هومن سیدی

  • ایسنا: حمید پورآذری و سهیلا گلستانی آزاد شدند

    ایسنا: حمید پورآذری و سهیلا گلستانی آزاد شدند

    خبر بازداشت حمید پورآذری، کارگردان و مدرس تئاتر و سهیلا گلستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون حدود ۱۰ روز پیش منتشر شد. فائزه آیین، دیگر فعال تئاتر نیز همزمان با آنان، عصر یکشنبه ۲۰ آذر ماه آزاد شد.

    ایسنا: حمید پورآذری و سهیلا گلستانی آزاد شدند

    حمید پورآذری، سهیلا گلستانی و فائزه آیین، از هنرمندان تئاتر، دقیقه‌هایی پیش آزاد شدند.

    محمد زمان وفاجویی، فعال تئاتری و از دوستان حمید پورآذری این خبر را تایید کرد.

    او درباره وضعیت این دو هنرمند به ایسنا گفت: هر سه هنرمند امروز، یکشنبه ۲۰ آذر ماه، به طور همزمان با قید وثیقه آزاد شدند.

    کانال تلگرام رسا نشر

    خبر بازداشت حمید پورآذری، کارگردان و مدرس تئاتر و سهیلا گلستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون حدود ۱۰ روز پیش منتشر شد. فائزه آیین، دیگر فعال تئاتر نیز همزمان با آنان، عصر یکشنبه ۲۰ آذر ماه آزاد شد.

  • پیمان معادی برای ساخت اولین سریالش، دنبال پول تمیز می‌گردد

    پیمان معادی برای ساخت اولین سریالش، دنبال پول تمیز می‌گردد

    پیمان معادی می‌گوید امیدوار است بتواند یک مجوز ساخت بدون‌ سکته بگیرید و یک سرمایه تمیز و بی‌مساله هم پیدا کند تا اولین سریال شبکه نمایش خانگی‌اش را بسازد.

    پیمان معادی برای ساخت اولین سریالش، دنبال پول تمیز می‌گردد

    پیمان معادی، بازیگر، کارگردان و فیلمنامه‌نویس سینما، از ساخت اولین سریال شبکه نمایش خانگی خود خبر داد.

    معادی در این مورد در صفحه اینستاگرامش چنین نوشت: «روزهای پایانی نوشتن سریالی برای شبکه خانگی. خیلی وقت بود دلم می‌خواست فیلمنامه کمدی دیگری بنویسم. سال‌ها قبل تجربه‌های شیرین و خوبی در نوشتن سناریوهای طنز داشتم ولی تا امروز دنبال فرصتی بودم تا در ژانر مورد علاقه‌ام کار کنم. کمدی سیاه یا Dark Comedy. این‌روزها با همکاری پویا مهدوی‌زاده مشغول نوشتن اپیزودهای پایانی قصه هستیم. مارتین مک‌دونا می‌گوید «همه کارهای من ترکیبی است از کمدی سیاه و یک حس مالیخولیایی غمگین و ناامیدکننده.» جری ساینفلد هم که از کمدین‌های محبوبم‌ است می‌گوید «کمدی ۴ مرحله دارد. این که رفیق‌هات را بخندانی، این که غریبه‌ها را بخندانی، این که پول بگیری غریبه‌ها را بخندانی و این که کاری کنی آدم‌ها ادای تو را در بیاورند چون بهشان خیلی حال می‌دهد. (ما فعلا در مرحله اول موفق بودیم) من هم می‌گویم «ایشالا بتوانیم یک مجوز ساخت بدون‌ سکته و انفارکتوس بگیریم، یک سرمایه تمیز و بی‌مساله هم پیدا کنیم و از همه مهم‌تر این که روزهای نکبت و غم‌انگیز و تاریک و مملو از مشکلات هم در آینده برای همه مردم کمتر باشد که انگیزه و دل و دماغ ما هم برای تولید این کار از دست نرود و برویم اولین سریال شبکه نمایش خانگی‌مان را کار کنیم.»

    پیمان معادی برای ساخت اولین سریال‌اش، دنبال پول تمیز می‌گرددمطالب دیگر:

    افزایش استخراج بیت کوین با انرژی زغال سنگ در پی ممنوعیت چین در قزاقستان

    خوزستان را دریابید، اما با هم نجنگید!!

    نکاتی در مورد خرید و فروش هیوندای سوناتا YF

    منبع: خبر آنلاین
  • کیومرث پوراحمد به کرونا مبتلا شد

    کیومرث پوراحمد به کرونا مبتلا شد

    مهر نوشت: کیومرث پوراحمد کارگردان و تهیه‌کننده پیشکسوت سینما به کرونا مبتلا شد.

    کیومرث پوراحمد به کرونا مبتلا شد

    کیومرث پوراحمد کارگردان پیشکسوت و تهیه کننده سینما که به تازگی پروانه ساخت فیلم سینمایی «پرونده باز است» به تهیه کنندگی علی قائم‌مقامی را دریافت کرده است، به ویروس کرونا مبتلا شد.

    این کارگردان در حالی به کرونا مبتلا شده است که دو دوز واکسن را دریافت کرده بود.

    تست پی سی آر این کارگردان روز یکشنبه ۴ مهر ماه، مثبت اعلام شده و بلافاصله درمان‌های لازم را آغاز کرده است.

  • معمای مادری که قاتل سریالی شد!

    معمای مادری که قاتل سریالی شد!

     

    کارگردان مستند «مهین» بیان کرد که این مستند روایتی از علل تبدیل شدن یک زن و یک مادر به یک قاتل سریالی است.

    محمدحسین حیدری همزمان با اکران اینترنتی مستند سینمایی «میهن» درباره ویژگی‌های این اثر گفت: چهار سال پیش همین حوالی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود که تولید این مستند را آغاز کردیم. رأی‌گیری انتخابات ۹۶ که تمام شد، چند روز بعد از آن فیلم‌برداری کار ما هم به اتمام رسید. خاطرم هست از آنجایی که در بخش‌های بازسازی از نیروهای واقعی پلیس استفاده می‌کردیم، بابت این همزمانی با مشکلاتی هم مواجه شدیم. در ایام انتخابات آفیش این افراد سخت‌تر هم شده بود.

    وی در ادامه توضیح داد: نکته جالب‌تر اینکه دستگیری مهین در اردیبهشت‌ماه بود و به نوعی بخشی از تولید مستند ما، موازی با اتفاقات واقعی داشت پیش می‌رفت. شرایط تولید ما به‌گونه‌ای بود که حس و حال محیط واقعی در کار منعکس می‌شد، ۸۰ درصد لوکیشن‌های ما در مستند، لوکیشن‌های واقعی بود و قرار گرفتن ما در آن محیط واقعی واقعاً حس عجیبی داشت.معمای مادری که قاتل سریالی شد!|خبر فوری

    کارگردان مستند سینمایی «مهین» درباره موضوع این اثر هم توضیح داد: این مستند درباره مهین قدیری، اولین قاتل زن سریالی ایران است. موضوع اصلی مدنظر ما هم این بود که بدانیم چه اتفاقاتی رخ می‌دهد تا یک زن و یک مادر، تبدیل به یک قاتل سریالی شود و چه عواملی دست به دست هم می‌دهند تا یک انسان به این نقطه برسد.

    حیدری درباره طرد شدن مهین از سوی خانواده و تأثیر آن بر تصمیمات او توضیح داد: واقعیت این است که همین امروز هستند برخی مخاطبان مستند که می‌گویند ما در شرایطی بدتر از این هم دست به چنین کارهایی نزدیم، اما نکته در اینجاست که همه آدم‌ها شبیه هم نیستند. یک انسان از کودکی تا بزرگ‌سالی هر چه پیش می‌رود، مسائل و پارامترهای مختلفی روی تربیت او تأثیر می‌گذارد. اگر همه قدرت کنترل خود را داشتند، ما هیچ مشکلی در جامعه نداشتیم. آدم‌ها با یک دیگر تفاوت دارند و هر کسی، حد و اندازه‌ای برای تحمل دارد. از این منظر هر یک از ما با رفتار و عمل‌مان می‌توانیم فرد دیگری را از آستانه تحملش فراتر ببریم و باعث شکل‌گیری فردی شبیه مهین شویم.

    وی تأکید کرد: ما در این مستند نمی‌خواستیم هیچ قضاوتی داشته باشیم. سعی کردیم با شرایطی که ممکن است پیش بیاید، زوایای مختلف داستان را روایت کنیم، اجازه دهیم مخاطب بدون دخالت ما با مهین ارتباط برقرار کند و شرایط او را درک کند. تا جایی که توانستیم سعی کردیم بریده فیلم‌هایی که داشتیم را بدون برش‌های خاص استفاده کنیم که جهت‌گیری خاصی پیدا نکند. مخاطب به نسبتی درکی که از شرایط دارد می‌تواند درباره کاراکتر مهین به جمع‌بندی برسد.

    کارگردان «مهین» درباره شرایط اکران آنلاین این مستند پس از دو سال انتظار گفت: عرضه «مهین» کمی زمان‌بر شد اما شکر خدا در حال حاضر استقبال خوبی از اکران آنلاین این مستند شده است. این هم برای کار ما و هم برای جریان مستند اتفاق خوبی است. چراکه مستندهای اجتماعی، اینگونه فرصت بهتر دیده‌شدن پیدا می‌کنند و مردم هم می‌توانند نگاه متفاوت‌تری از باورهای کلیشه‌ای درباره سینمای مستند، به تولیدات این حوزه داشته باشند.

    حیدری در پایان درباره سرانجام دیگر پروژه مستند خود با موضوع «بیجه» گفت: در این مدت مستند دیگری توسط دوست خوبم میکائیل دیانی درباره این موضوع ساخته شد که شخصاً به‌طور کامل در جریان فرآیند ساخت آن بودم اما ما هم مسیر خودمان را پیش می‌رویم و هنوز درگیر این پروژه هستیم. به نظر موضوع بیجه موضوعی است که هنوز می‌توان از زوایای مختلف به آن پرداخت. مستند ما هم‌اکنون در مرحله تحقیق قرار دارد.

     

  • کمدین خوب نداریم و هنوز از هنرمندان دهه ۷۰ استفاده می‌کنیم

    کمدین خوب نداریم و هنوز از هنرمندان دهه ۷۰ استفاده می‌کنیم

     

    علیرضا نجف‌زاده، کارگردان سینما و تلویزیون معتقد است در شرایطی که سریال‌ها همچنان از کمدین‌های دهه هفتاد و هشتاد استفاده می‌کنند، باید به جوان‌های با استعداد میدان داد تا بتوانند در ژانر کمدی، استعدادشان را نشان دهند.

     آقا و خانم گلابی، با بازی حمید لولایی و مرجانه گلچین، شخصیت‌های اصلی سریال «بوتیمار» هستند؛ سریالی که قرار بود در ایام نوروز روی آنتن شبکه سه سیما برود اما به‌خاطر تغییر کنداکتور، اینک در حال پخش است.کمدین خوب نداریم و هنوز از هنرمندان دهه ۷۰ استفاده می‌کنیم|خبر فوری

    در این سریال، خانواده‌ای به سفر می‌روند و اتفاقات تازه‌ای برای آن‌ها رخ می‌دهد؛ با این‌که شاید داستان کمی تکراری به نظر برسد، اما ترکیب بازیگران باعث شده تا پس از ماه‌ها، شبکه سه سیما، دوباره رنگ سریال کمدی را به خود ببیند. نام سریال «بوتیمار» است؛ نام پرنده‌ای همیشه نگران که بی‌شباهت به آقای گلابی نیست و کارگردان هم علت اصلی انتخاب این اسم برای سریال را همین موضوع می‌داند.

    به بهانه پخش «بوتیمار»، به گفت‌وگو با علیرضا نجف‌زاده، کارگردان سریال نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

    قرار بود سریال «بوتیمار» در نوروز ۱۴۰۰ روی آنتن تلویزیون برود، یک تعویق دو ماهه در پخش آن رخ داد و سریال دیگری جایگزین آن شد، این جابه‌جایی، به دیده شدن کار آسیب نزد؟

    ما به عنوان تیم سازنده، کنداکتور پخش برنامه را مشخص نمی‌کنیم و موظفیم کارمان را آماده کنیم، سریال هم آماده شده بود، اما مسئولین تصمیم گرفتند که جابه‌جایی‌ای انجام دهند. اساساکارهای مناسبتی، فرصت بیشتری را برای دیده شدن اثر ایجاد می‌کنند، اما من معتقدم اگر کاری خوب باشد، مخاطب خودش را پیدا می‌کند. نمی‌دانم اگر این سریال نوروز پخش می‌شد، همین بازخورد را داشت یا نه، اما حالا که مردم به تماشای این سریال نشسته‌اند بسیار بازخوردها و نظرهای خوبی گرفته‌ایم و خدا را شکر، این بازخوردها هم از عوام است، هم از خواص و همین موضوع برای من خوشایند است، البته انتقادهایی هم داریم که آن‌ها را به جان و دل می‌خریم و تمام تلاش‌مان را کردیم که محصول خوبی برای مخاطب داشته باشیم.

     

    کارهای مناسبتی، فرصت بیشتری را برای دیده شدن اثر ایجاد می‌کنند، اما من معتقدم اگر کاری خوب باشد، مخاطب خودش را پیدا می‌کند

     

    چرا نام بوتیمار را برای سریال انتخاب کردید؟ اشاره به موضوع خاصی داشت؟

    بوتیمار نام یک پرنده است که همیشه نگران آینده است، حتی ممکن است از تشنگی بمیرد اما از آب دریا یا رودخانه چیزی ننوشد چون نگران است که آب آن تمام شود. این اتفاق، قصه خیلی از آدم‌های امروز است. افرادی که زمان حال را به‌خاطر آینده خراب می‌کنند، هرچند باید نیم نگاهی به آینده داشته باشیم، اما نباید حال را فدای آینده کنیم و در واقع این موضوع یک وجه تسمیه‌ای با آقای گلابی که شخصیت اصلی داستان است، دارد.

    یک موضوعی که درباره سریال «بوتیمار» وجود دارد و بعد از سریال «آخر خط» برای دومین بار مطرح شد، حضور و ایفای نقش علی صبوری در سریال‌های تلویزیون بود، عده زیادی معتقدند که او، به عنوان بازیگر، جایگاهی در سریال‌های تلویزویونی ندارد. دلیل انتخاب آقای صبوری چه بود؟ و آیا نظری نسبت به این حرف‌ها دارید؟

    اولین موضوعی که وجود دارد این است که جایگاه آدم ها را چه کسی تعیین می‌کند؟ سینما، تلویزیون و سریال‌سازی در زمینه انتخاب بازیگر، بسیار با مخاطب شفاف است، اگر بازیگری نتواند جایگاه خودش را پیدا کند، خیلی سریع از این عرصه کنار گذاشته می‌شود. در عین حال، باید به این نکته هم توجه کنیم که سال‌هاست، تلویزیون و سینمای ما، از کمدین‌های دهه هفتاد و هشتاد استفاده می‌کند، این یعنی نتوانستیم جایگزینی داشته باشیم و در هر دوره‌ای نسبت به ورود و ظهور چهره‌ها و کمدین‌های جدید مقاومت داشته‌ایم.

    فارغ از اینکه علی صبوری پیش از این کجا بوده و در چه زمینه‌ای فعالیت داشته است باید بگویم، برای همین خاک زندگی می‌کند و حق استفاده از تمام امکانات را دارد، بسیاری از هنرمندان ما نیز فعالیت‌های جانبی دیگری دارند. فکر می‌کنم هر آدمی که توانایی و مهارت دارد، باید به او موقعیت و امکانات داد تا مهارتش را نشان دهد. اگر بتواند از این موقعیت درست استفاده کند، ماندگار می‌شود، اما اگر نتواند، خود موقعیت باعث می‌شود که آدم‌ها کنار گذاشته شوند. افرادی هم که درباره حضور علی صبوری در تلویزیون اظهار نظر کردند، کمی زود اینکار را انجام دادند، چون فکر می‌کنم از دیدگاه من به عنوان کارگردان سریال، علی صبوری از قسمت چهاردهم به بعد بازی متفاوت‌تری را ارائه داد.

     

    کمدین خوب نداریم و هنوز از کمدین‌های دهه هفتاد و هشتاد استفاده می‌کنیم

     

    با در نظر گرفتن تمام مواردی که گفتم، این را هم باید مد نظر داشته باشیم که ما کمدین خوب نداریم و اگر می‌خواهیم کمدین خوب به این عرصه تزریق کنیم باید به جوان‌ها میدان دهیم.

    شما فرمودید که در حال حاضر کمدین خوب نداریم و کماکان از کمدین‌های دهه هفتاد و هشتاد استفاده می‌کنیم، چگونه می‌توان هنرمندان تازه این عرصه را کشف کرد؟ 

    باید به آدم‌هایی مثل علی صبوری و بسیاری از جوانان با استعداد دیگر این موقعیت را بدهیم تا بتوانیم کمدین‌های جدیدی را خلق کنیم.

    می‌توانیم از علی صبوری به عنوان کمدین نوظهور یاد کنیم؟

    فکر می‌کنم اگر قصه خوب باشد و هدایت درستی هم پشت علی صبوری باشد می‌تواند به عنوان یک کمدین خوب ظهور کند.

    یک نکته‌ای وجود دارد، آن هم این است که اگر در حال حاضر سریال‌هایی که ساخته می‌شود را با سریالی که در دهه هشتاد ساخته شده است، مقایسه کنیم متوجه افت کیفیت سریال‌ها می‌شویم، چگونه می‌توان آن افت را جبران کرد و اینکه مردم در حال حاضر به سریال کمدی نیاز دارند، چرا ساخته نمی‌شود؟

    من فکر می‌کنم هر سریال و داستانی را باید در زمان خودش بررسی کنیم. در حال حاضر، مردم به مدیاهای مختلف دسترسی دارند و سطح توقعشان افزایش پیدا کرده است و حتی شاید بتوان گفت که سریال سازی ما نسبت به گذشته، آن رشدی که لازم بوده را نداشته است ، این موضوع هم دلایل متفاوتی دارد، یک بخشی از ان مسائل اقتصادی است، یک بخش دیگر اینکه حوزه فیلمسازی ما به هنر و صنعت تبدیل می‌شود. در چنین دوره‌ای، زمانی که باز صنعتی کار بیشتر می‌شود، به لحاظ کمی هم باید رشد داشته باشیم.

     

    منتقدین، هنرمندان و مسئولین ما، به کار طنز و کمدی، نگاه جدی‌ای ندارند، در صورتی که ژانر کمدی، بسیار سخت‌تر از دیگر ژانرهاست

     

    یک اتفاق دیگر هم وجود دارد که باعث مهجور ماندن ژانر کمدی می‌شود، این است که معمولا، منتقدین، هنرمندان و مسئولین ما، به کار طنز و کمدی، نگاه جدی‌ای ندارند، در صورتی که ژانر کمدی، بسیار سخت‌تر از دیگر ژانرها است.

    به این دلیل که ما بایک ملت طنازی روبه رو هستیم که در سخت‌ترین شرایط و مشکلات، سعی می‌کند که روحیه شادابی و طنازی خود را حفظ کند پس کار برای ما سخت‌تر می‌شود و متاسفانه ما باید این موضوع را بپذیریم که نویسنده، کارگردان و بازیگر خوب در ژانر کمدی تربیت نکرده‌ایم و علتش هم عدم توجه جدی به ماجرای طنز است که باعث رخ دادن چنین اتفاقی می‌شود، زیرا عده‌ای معتقدند که ساختن کار طنز هیچ زحمتی ندارد و چندنفر دورهم جمع می‌شوند و یک چیزی می‌سازند اما انرژی‌ای که «زوج یا فرد» و «بوتیمار» از من گرفت، بسیاربیشتر از سریال‌های تراژدی بود، ولی نمی‌دانم چرا به ماجرای طنز، تا این حد ساده پرداخته می‌شود.

    کمدین خوب نداریم و هنوز از هنرمندان دهه ۷۰ استفاده می‌کنیم|خبر فوری

    بخشی از بازیگران نقش اصلی«بوتیمار» همان بازیگران سریال«زوج یا فرد» هستند. این انتحاب دلیل خاصی دارد یا صرفا به‌خاطر مهارت‌ها و توانایی‌های این افراد سراغشان رفتید؟

    البته بخشی از این بازیگران در سریال قبلی حضور داشتند، علی صبوری، ندا کوهی، سارا مقربی و علی درویش را تازه به این تیم اضافه شدند. اما دلیل اصلی این‌که سراغ همان تیم قبلی رفتم این بود که وقتی ترکیب یک‌بار جواب داده و مورد استقبال هم قرار گرفته است، دیگر به ترکیب برنده دست نزدم و سعی کردم از ترکیب تیم برنده «زوج یا فرد» استفاده کنم و قطعا اگر کار بعدی را هم بخواهم بسازم، اولویت‌هایم با برگ برنده‌های «بوتیمار» خواهد بود.

    فیلم یا سریال تازه‌ای در دست تولید دارید؟

    چند قصه سینمایی دارم اما باتوجه به اوضاع و احوال سینما در این دو سال که تعداد زیادی فیلم پشت اکران داریم، فکر می‌کنم اولویتم سریال‌سازی باشد.

    کرونا تا چه اندازه به سریال‌سازی آسیب وارد کرده است و آیا این خسارت، قابل جبران است؟

    کرونا یک مقطع بسیار خاص برای تمام دنیا است و آسیب‌های جدی‌ای را در هر زمینه‌ای وارد کرد، اما نکته مهم این‌جاست که ما چگونه از این دوران عبور کنیم. تاثیر دیگری هم کرونا داشت که بازار (vod)ها را رونق بخشید و شیوه عرضه و پخش متفاوتی را برای فیلم‌ها رقم زد. البته سینما در حال حرکت به این سمت بود اما کرونا باعث شد که این اتفاق سرعت بگیرد. اینکه عده‌ای معتقدند جشنواره را تعطیل کنیم. باعث نمی‌شود این خسارت وارد شده جبران شود، کرونا وجود دارد، اما باید جشنواره برگزار کنیم و کار بسازیم چرا که اساس رشد صنعت سینما، تولید و عرضه است و جشنواره‌ها هم یکی از راه‌های عرضه فیلم هستند. برگزار نکردن جشنواره باعث می‌شود با دست خودمان، تیشه به ریشه سینما و این صنعت بزنیم؛ تعطیل کردن این عرصه کار اشتباهی است چون یک خانواده چند هزار نفری از این عرصه ارتزاق می‌کنند.

     

  • آثار سه کارگردان زن ایرانی در فجر جهانی

    آثار سه کارگردان زن ایرانی در فجر جهانی

     

    سه فیلم ایرانی ساخته کارگردانان زن در بخش فیلم‌های کوتاه سینمای سعادت سی‌وهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درمی‌آید.

    «وضعیت اورژانسی» به کارگردانی مریم اسمی خانی (15 دقیقه)، «پاندای کوچک، پاندای بزرگ» به کارگردانی سحر خوشنام (15 دقیقه) و «یوشید» به کارگردانی سحر خوش‌چشمان (15 دقیقه) آثار راه یافته به بخش سینمای سعادت (مسابقه سینمای بین‌الملل) هستند.

    در این بخش 12 فیلم کوتاه خارجی هم با آثار ایرانی به رقابت خواهند پرداخت.

    «وضعیت اورژانسی» هفتمین فیلم کوتاه اسمی‌خانی است. او دانش‌آموخته زبان و ادبیات فارسی و از شاگردان عباس کیارستمی است. اسمی‌خانی در این فیلم داستان نازنین دختری هفت ساله را روایت می‌کند که در تلاش است با نزدیک شدن به مامور اورژانس که برای مداوای مادرش به خانه آن‌ها آمده، پرده از رازی که آزارش می‌دهد، بردارد.آثار سه کارگردان زن ایرانی در فجر جهانی|خبر فوری

    خوشنام کارگردان «پاندای کوچک، پاندای بزرگ» دارای مدرک کارشناسی سینما با گرایش کارگردانی از دانشگاه سوره تهران است. در بخشی از داستان فیلم «پاندای کوچک، پاندای بزرگ» آمده است: لیلا پس از مدت‌ها از حضور فرید در خانه‌اش خوشنود است و در پس تدارک برنامه‌ای برای بیرون رفتن و یک شام دو نفره است. میان لیلا و فرید از گذشته حرفی به میان می‌آید. با سر رسیدن فریبا، همسر فرید، همه چیز به هم می‌ریزد…

    سحر خوش‌چشمان دارای مدرک کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی است. او فعالیت خود را در حوزه سینما از سال 1389 با تصویربرداری پشت صحنه و ساخت مستند آغاز کرد. «فرشته‌ها مرده‌اند» از فیلم‌های کوتاه اوست که 15 حضور بین‌المللی را در جشنواره‌های سینمایی تجربه کرده است.
    در خلاصه داستان این فیلم آمده:‌ نورجهان که افغان است، می‌خواهد با کاوه که اخیرا ملاقات کرده است، به آمریکا پناهنده شود. آن‌ها با هم کار می‌کنند تا بچه‌های ثروتمند را تلکه کنند، اما کاوه می‌فهمد که فقط یکی از آن‌ها می‌تواند کشور را ترک کند و حالا او نیاز به انتخاب دارد.

     

  • کارگردان سینما از قصاص نجات یافت

    کارگردان سینما از قصاص نجات یافت

     

    شامگاه چهارشنبه 19 شهریور سال گذشته، خبر قتل مردی میانسال به دست کریم، کارگردان 55 ساله سینما و تلویزیون به پلیس اعلام و ساعتی بعد متهم دستگیر شد.

    وقتی کریم در مقابل بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت قرار گرفت، گفت: قصد قتل نداشتم و فقط می‌خواستم همسایه‌ام را تهدید کنم تا دست از مزاحمت بردارد.

    ۳۰ سال است که در این ساختمان سکونت دارم و آزارم به کسی نرسیده است اما از وقتی که مقتول به این ساختمان آمد اختلاف‌هایمان شروع شد.

    او خیاط بود و در زیرزمین خانه همسایه خیاطی می‌کرد اما بعد از مدتی واحد طبقه اول ساختمان را خرید و مدت‌هاست که در این آپارتمان سکونت دارد.

    او ادامه داد: مقتول ۲ اتاق از آپارتمانش را نیز اجاره داده بود.کارگردان سینما از قصاص نجات یافت|خبر فوری

    اختلاف های اصلی ما از ۸ سال قبل آغاز شد. او می‌خواست خانه را خراب کند و دوباره بسازد و به مالکان واحدهای دیگر هم گفته بود اما کسی با این خواسته او موافقت نکرد و از آن روز به بعد مزاحمت‌هایش شروع شد.

    هر کاری می‌کرد تا ما را اذیت کند، من ناراحتی تنفسی دارم اما او تعمدی مواد سمی و شیمیایی در فاضلاب می‌ریخت تا من اذیت شوم. اذیت‌های او ادامه داشت و حتی دوبار هم شکایت کردم.

    متهم ادامه داد: من در آپارتمانم به هنرجویانم آموزش تئاتر می‌دهم و از زمانی که کرونا شیوع پیدا کرده شب‌ها در محل کارم می‌خوابم. شب حادثه خواب و بیدار بودم که سر و صدای وحشتناکی به گوشم رسید یک نفر با چکش به در آهنی می‌کوبید.

    وقتی دیدم مرد همسایه است، اعصابم به هم ریخت و اسلحه را برداشتم تا او را بترسانم به سمت آپارتمانش رفتم.

    ابتدا دو تیر هوایی شلیک کردم. او به‌سمت من آمد و لوله اسلحه من را گرفت چون دستم روی ماشه بود، ناخواسته سومین تیر را شلیک کردم.

    ناگهان صدای فریادش بلند شد و روی پله‌ها افتاد. با این تصور که آسیب جدی ندیده است و ساکنان طبقه سوم به کمکش می‌آیند، او را همان‌ جا رها کردم.

    قبل از اینکه به آپارتمانم برگردم، ظرف آبی برداشتم و خونی که روی زمین ریخته بود را می‌شستم که مأموران متوجه ماجرا شدند.
    با اعتراف کارگردان میانسال، او به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و مرد میانسال به زندان منتقل شد.

    درحالی که پرونده او تکمیل شده و بزودی کیفرخواست به اتهام قتل عمدی این پرونده صادر می‌شد، سرانجام ۸ ماه پس از این حادثه با تلاش بازپرس ساسان غلامی خانواده مقتول به حرمت ماه مبارک رمضان از قصاص وی گذشت کردند.

    با گذشت اولیای دم مقتول، پرونده این جنایت بزودی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده خواهد شد تا وی از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.

     

  • کارگردان «آشغال‌های دوست داشتنی»: بگذارید «بهروز وثوقی» پس از ۴۱ سال بر پرده سینما دیده شود

    کارگردان «آشغال‌های دوست داشتنی»: بگذارید «بهروز وثوقی» پس از ۴۱ سال بر پرده سینما دیده شود

    از شما بزرگان می‌خواهم که کمک کنید برای دیده‌شدن این بازیگر پیشکسوت، آن هم پس از ۴۱ سال دوری از سینما و لطفا با بی‌تفاوتی شریک یک‌جنایت فرهنگی و توقیفی مجدد نشوید.

    پایگاه خبری رسا نشر – محسن امیریوسفی، کارگردان «آشغال‌های دوست داشتنی» که نسخه‌ای تازه از این فیلم با بازی بهروز وثوقی را به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر تحویل داده، نامه‌ای سرگشاده به هیات انتخاب جشنواره منتشر کرده است.
    در این نامه آمده است:
    «با سلام به اعضای محترم هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر ضمن عرض خسته نباشید به‌خاطر زحماتی که در این مدت برای انتخاب فیلم‌ها کشیده‌اید، لازم دانستم نکاتی را در خصوص فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی اصل» به اطلاع شما دوستان برسانم:
    یک:  نباید نسبت به دیدن فیلمی که بطور قانونی بازسازی فیلمنامه دارای پروانه ساخت سال ۹۱ است، بی تفاوت باشید. مخصوصا با اجحافی که در آن شش سال شوم نسبت به نسخه قبلی آن شد و حتی به هیات انتخاب نشانش ندادند، در شرایطی که سال‌های قبل برای فیلم‌های مورد تائید جشنواره، مقررات شناور بود و عوض می‌شد ولی حال که برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران با دوباره سازی فیلمنامه‌ای مجوزدار روبرو هستیم، شما به‌عنوان فیلمسازی جوان، خانم یلدا جبلی، کارگردان و رییس هیات مدیره خانه سینما، آقای همایون اسعدیان، تهیه‌کننده سینما، آقای سیدمحمود رضوی و یک منتقد سینما آقای رضا درستکار و سه مدیر محترم آقایان اربابی، احسانی و کرمی، نمی‌توانید نسبت به آن بی‌تفاوت باشید.

    دو: دلیل من برای دیده شدن فیلمم در جشنواره، سیمرغ گرفتن نیست چون بزرگ‌ترین جایزه من و عوامل این فیلم، استقبال بی‌نظیر مردم از نسخه قبلی این فیلم پس از شش سال اجحاف و توقیف غیرقانونی و خانه‌نشینی من بود. دلیل اصلی گرفته شدن حق این فیلم‌ پس از هفت سال اجحاف و نیز دیده شدن، هنرنمایی بازیگری پیشکسوت است که مردم  ایران ۴۱ سال است منتظر دیده شدن او بر پرده سینما هستند. از شما بزرگان می‌خواهم که کمک کنید برای دیده‌شدن این بازیگر پیشکسوت، آن هم پس از ۴۱ سال دوری از سینما و لطفا با بی‌تفاوتی شریک یک‌جنایت فرهنگی و توقیفی مجدد نشوید.
    شما هفت عضو محترم هیات انتخاب، خود می‌دانید این بزرگ‌ترین فرصت برای دیده شدن «آشغال‌های دوست داشتنی اصل» و بازیگر جدیدش توسط اهالی محترم مطبوعات و مردم قدرشناس ایران است. لطفا فریب نخورید که به شما بگویند بعدا اکران می‌شود، چون نسخه قبلی هم با همین روش در جشنواره سال ۹۲ شش سال به توقیف رفت! شما اعضای محترم هیات انتخاب باید بدانید که تاریخ سینما عمل شما در برابر «آشغال‌های دوست داشتنی اصل» را قضاوت خواهد کرد چه موافقت شما با این خواسته به حق و چه مخالفت شما هر دو ثبت خواهد شد. بگذارید مردم با دیدن این فیلم در مورد آن تصمیم بگیرند.
    سه: از شما اعضای محترم هیات انتخاب، خصوصا چهار سینماگر محترم تقاضا دارم جلوی این عمل غیرقانونی جشنواره مبنی بر نگرفتن نسخه این فیلم بایستید و شرایطی فراهم کنید که فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی اصل» توسط شما دیده شود، هر تصمیمی که پس از دیدن فیلم گرفتید مورد تائید من است.»

  • شب «مجید جوانمرد» در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد

    شب «مجید جوانمرد» به همت کانون کارگردانان سینمای ایران و به میزبانی بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.
    به گزارش روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، در ادامه سلسله شب‌های کانون کارگردانان سینمای ایران، شب «مجید جوانمرد» شامگاه شنبه،۲۰ مهر، در سالن زنده‌یاد عباس کیارستمی بنیاد سینمایی فارابی با حضور جمعی از کارگردانان و اهالی سینمای ایران برگزار شد.
    سرشت فکری یک کارگردان جوانمرد
    بر اساس این گزارش، در ابتدای این مراسم «کامران ملکی» که اجرای مراسم را به عهده داشت روی صحنه رفت و درباره این فیلمساز قدیمی سینمای ایران صحبت کرد. ملکی گفت: امشب، شبِ یکی از کارگردانانی است که از اعضای گروه موسسان سینمای آزاد بوده ‌است. او ۱۰ فیلم کوتاه و میان‌مدت ۸ میلی‌متری ساخت و علاقه‌اش به سینمای کلاسیک و داستان‌پرداز از همان اوان فعالیت تا آخرین آثار ۸ میلی‌متری‌اش وجود داشت. به اشتیاق ورود به سینمای حرفه‌ای، در سال ۱۳۶۰ از اهواز به تهران مهاجرت کرد و در گروه جنگ صداوسیما به ساخت مستند درباره جنگ‌تحمیلی مشغول شد. او در آن مقطع فیلمنامه‌های متعددی نوشت که مورد تأیید قرار نگرفت و سرانجام در سال ۱۳۶۴ فیلمنامه «شکار» او تصویب شد. از آنجا که شهرستانی بود و اسم و رسمی نداشت، مجبور شد تا با مقدار پولی که از پدرش تهیه کرده بود، به تهران بیاید و فیلمش را به تهیه‌کنندگی خودش کارگردانی کند اما در میانه کار، به علت نداشتن سرمایه کافی و تمام شدن پول، ناگزیر شد با تهیه‌کننده دیگری شریک شود.
    ملکی در ادامه صحبت‌هایش از چگونگی ورود جوانمرد به سینما، گفت: مجید جوانمرد بدون سابقه دستیاری کارگردان، فقط با ذهنیت خودش و به شکل کاملا تجربی اولین فیلمش را ساخت اما توجه و حساسیت او به مخاطب و تماشاگران سینما و این که می‌دانست باید جوابگوی برگشت سرمایه مالی فیلم باشد، او را به سوی سینمای موردپسند مخاطب کشاند و در ژانر مورد علاقه خود، ساخت فیلم‌های اکشن با موضوعات اجتماعی را ادامه داد و این ژانر به سرشت فکری فیلمسازی او بدل شد. افکار او ریشه در مشاهده تأثیر محیط آکنده از خشونت و کمرنگ بودن عدالت و امنیت اجتماعی داشت و با مشاهده آثارش، می‌توانیم نتیجه بگیریم که او تا چه حد به سینمای کارگردانان بزرگی مثل کوروساوا، پکین پا، فورد، کاپولا، دان سیگل، اسپیلبرگ، ملویل و البته مسعود کیمیایی علاقه داشته است. او راز بقای فیلمسازی خود را ارتباط با مخاطب می‌داند.
    کارگردان از حق‌تألیف اثر موفقش بهره‌مند شود
    در بخش دیگری از مراسم، «همایون اسعدیان» روی صحنه رفت و در سخنان خود ضمن برشمردن خاطرات همکاری با جوانمرد، گفت: من این افتخار را در زندگی داشته‌ام و دستیاری عزیزانی را کرده‌ام که بعضی‌هایشان اینجا حضور دارند. این را با سربلندی هم می‌گویم. آرزویم این بود که سر فیلم «مجید قاری‌زاده» بروم و البته یک روز سر صحنه «پدربزرگ» رفتم و در آن یک روز هم از او یاد گرفتم. از «سیامک شایقی» و «مجید جوانمرد» هم خیلی یاد گرفتم. همه ما از یک جا شروع می‌کنیم و هیچ‌کس از شکم مادر، کارگردان به دنیا نمی‌آید. همه ما از یک جا تلاش می‌کنیم و زحمت می‌کشیم تا شروع کنیم و جلو برویم. خوشبختانه کارگردانانی که من با آنها کار کردم، همه این سعه صدر را داشتند که این امکان را در اختیار من قرار بدهند که از آنها یاد بگیرم.
    او در ادامه ضمن قدردانی از ایده کانون کارگردانان در برپایی این شب‌ها گفت: من دو فیلم با مجید جوانمرد کار کردم. او علاوه بر اینکه انسان خیلی خوبی است، رفیق خیلی خوبی هم هست؛ همکاری با او به آدم حس و حال خوبی را منتقل می‌کند. وقتی به روزهای همکاری‌ام با او در «مار» و «دستمزد» فکر می‌کنم، به یاد می‌آورم که سر آن فیلم‌ها به من خیلی خوش گذشته است. مگر قرار است در سینما چه اتفاقی برای ما بیفتد؟ وقتی سرصحنه حال ما خوب باشد، تماشاگر از کار ما لذت خواهد برد.
    اسعدیان در ادامه به طرح دو گلایه پرداخت و گفت: حرفه ما، حرفه بی‌رحمی است و همه ما ممکن است روزی فراموش شویم. اگر می‌خواهیم آن موقع فریاد نزنیم که چرا هیچ‌کس به یاد ما نیست، حداقل در این مجالس باید حضور پررنگ‌تری داشته باشیم. نکته دومی که باید آن را امشب بگویم این است؛ مجید جوانمرد، برای خیلی از تهیه‌کننده‌ها منافع مالی بسیار خوبی ایجاد کرد. حالا خودش در ذره‌ای از این منافع مالی -جز دستمزدی که گرفته- ذینفع نیست. خیلی از فیلم‌های مجید تا سال‌ها مرغ تخم طلای تهیه‌کنندگانش بود. کانون کارگردانان باید تلاش کند کارگردانان ما، برای همیشه از حق تألیف اثر موفق خود بهره‌مند باشند و باید این زمینه را برای آینده خودمان به وجود بیاوریم. همه ما یک روز بازنشستگی داریم و جوان‌ها باید بیایند جای ما را بگیرند. پس بهتر است نسبت به این قضیه گله نکنیم اما تلاش کنیم این وضعیت را بهبود بخشیم.
    ما بیش از پیش به نگاه «کارگردان‌مابانه» نیاز داریم
    «محسن امیریوسفی» رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران در ادامه شب «مجید جوانمرد» پشت تریبون قرار گرفت و گفت: خوشبختانه در این جلسه از سلسله شب‌های کارگردانان سینمای ایران، همکاران ما با توجه به مشغله کاری، حضور پررنگی داشته‌اند و این گردهمایی و بازخوردهای مثبت آن نشان می‌دهد گام درستی برداشته شده و ما می‌توانیم اقدامات مثبت گذشته را تکرار کنیم. کارگردانان بسیار زیادی در سینمای ایران داریم که شایسته است از آنها یاد شود. یاد جمله رسول صدرعاملی می‌افتم که در شب‌های پیشین تأکید داشت که این مراسم، «شب کارگردان»هاست و نه بزرگداشت و نکوداشت آنها؛ یعنی موضوع، اتمام دوره کاری همکاران‌مان نیست. امید ما این است که بعد از این شب‌ها، شاهد ادامه فعالیت به‌روزشده‌تر و باتلاش بیشتری از سوی آنها باشیم. از آقای جوانمرد، فیلم‌های «شکار»، «دستمزد»، «قافله» و «مار» را خوب به یاد داریم. نخستین حضورهای جدی پرویز پرستویی و زنده‌یاد خسرو شکیبایی در سنیمای ایران، از خاطرات خوب فیلم «مار» و «شکار» است. امیدوارم آقای جوانمرد، همچنان با همین انرژی و صفا مسیرش را ادامه دهد.
    او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من معتقدم ما بیش از پیش به نگاهی احتیاج داریم که نگاه کارگردان‌مابانه است.
    امیریوسفی در ادامه با اشاره به پیش‌کشیدن بحث مرغ تخم طلا توسط همایون اسعدیان، به شوخی گفت: در دوره فعلی متخصص سربریدن مرغ‌های تخم طلایی شده‌ایم که سرمایه‌های سینمای ایران در همه زمینه‌ها هستند! من امیدوارم آقای جوانمرد بدون هیچ آزردگی همچنان به مسیر فیلمسازی خود ادامه دهند و امیدوارم این شب برای مجید جوانمرد، نه پایان، نه نیمه راه، بلکه آغازی باشد بر فیلم‌های جدید و پرشور و حالش.
    او همچنین گفت: فیلمی که قرار بود امشب نمایش دهیم، فیلم «دستمزد» بود اما به دلایلی که ترجیح می‌دهم نگویم، این فیلم عوض شد و امشب فیلم «مار» را به نمایش درمی‌آوریم. این جابه‌جایی هم ریشه در همان بحث‌های همیشگی دارد که بعد از ۳۰ سال هنوز دست از سر سینمای ایران برنداشته است.
    جوانمرد، یک کهنه کار و عاشق سینماست
    در ادامه مراسم شب مجید جوانمرد، «غلامرضا آزادی» مدیر فیلمبرداری، تهیه‌کننده و کارگردان سینمای ایران، گفت: فیلمبردارها به‌خاطر کار با کارگردان‌های مختلف تجربه و خاطرات بیشتری دارند. من با شادروان ساموئل خاچیکیان، سیروس الوند، مرحوم محمدرضا اعلامی، مجید قاری‌زاده، سیامک شایقی و… همکاری کرده‌ام و هر کدام با دکوپاژ، میزانسن، رفتارشان با بازیگر، دیالوگ نویسی و… برایم خاطره‌ساز بوده‌اند؛ به طوری که حالا احساس می‌کنم حالا یک گنجینه تجربه هستم. من بیش از ۷۰ فیلم سینمایی فیلمبرداری کرده‌ام ولی فیلم «دستمزد» جزو فیلم‌هایی است که از همکاری در آن به خودم می‌بالم. واقعیت این است که مجید جوانمرد، یک کهنه کار و عاشق سینماست.
    او خطاب به جوانمرد گفت: آقای جوانمرد! من اوائل کارم با شما کار کردم، اما فکر می‌کنم من فیلمبردار یک فیلم وسترن بودم.
    اشتراکات دو مجید!
    در ادامه «مجید قاری‌زاده» روی صحنه رفت و ضمن تبریک به مجید جوانمرد، گفت: بیش از ۴۷ سال است که با او دوست هستم و اشتراکات زیادی با هم داریم. هم نام هستیم، هر دو از سینمای آزاد (او از اهواز و من از تهران) آغاز کردیم. هر دو با کوشش بسیار و سختی فیلم اول‌مان را ساختیم. و جالب آن که هر دو ده فیلم ساخته‌ایم! و به‌نوعی سرنوشت‌مان به هم گره خورده است.
    این کارگردان در ادامه با تأیید نظر همایون اسعدیان گفت: ما کارگردان‌ها بازنشستگی نداریم و احساس می‌کنیم تا وقتی زنده هستیم باید کار کنیم. وقتی کار نکنی، روحیه‌ات را از دست می‌دهی… واقعیت این است که مسائل مالی به بچه‌ها فشار می‌آورد، پس همانطور که دوستان اشاره کردند، باید زمینه‌ای فراهم شود تا حق تألیف را برای فیلم سودآور فیلمساز درنظر گرفت، همچنان که فرانسیس فورد کاپولا از حق‌تألیف پدرخوانده‌هایش، بهره برده است. اصولاً قاعده این است فیلمی که به سود می‌رسد، کارگردان، فیلمنامه‌نویس و سازنده موسیقی متن (به عنوان صاحبان رشته‌های خلاق) حق‌تألیفش را تا سال‌ها بگیرند و از هر نمایش فیلم بهره‌مند شوند.
    قاری‌زاده در پایان آرزو کرد مجید جوانمرد بتواند فیلم جدیدش را بسازد.
    فیلمسازی را از خود سینما یاد گرفتیم
    در بخش دیگری از شب «مجید جوانمرد»، «حجت‌الله سیفی» پشت تریبون قرار گرفت و گفت: من با مجید از سال ۱۳۴۸ آشنا هستم. این شب را که به همت کانون کارگردانان سینمای ایران شکل گرفته، مغتنم می‌شمارم و سپاسگزارم از این که فضایی ایجاد شده تا فیلمسازانی چون مجید در ذهن‌ها زنده بمانند… مجید فیلمسازی را از سینمای آزاد شروع کرد و سینما را از سینما یاد گرفت. امروز بچه‌هایی که کار تجربی می‌کنند و فیلم کوتاه می‌سازند، از طریق کلاس‌ها و کتاب‌های مختلف با سینما آشنا می‌شوند و از فضای آموزشی برخوردارند ولی زمانی که ما فیلمسازی را در سینمای آزاد شروع کردیم، در واقع ما بودیم و یک دوربین قرضی که گاه از تهران می‌آمد و ما با آن دوربین، فیلم‌مان را یک هفته‌ای می‌ساختیم. ما سینما را تجربه می‌کردیم تا بتوانیم به سینمای حرفه‌ای برسیم. مجید در آن زمان، وقتی فیلم می‌ساخت، نگاهش وسترن و قاب‌بندی‌‌هایش حرفه‌ای بود. این در شرایطی بود که کسی به ما یاد نمی‌داد که قاب را چگونه ببندیم و ما همه چیز را از سینما یاد می‌گرفتیم، در حالی که امروز، گاه در دانشگاه هم قاب‌بندی را درست یاد نمی‌گیرند!
    او گفت: این که فیلمسازانی که سنی از آنها گذشته، دور هم جمع می‌شوند و محفل دوستانه‌ای را ایجاد می‌کنند، جای سپاس دارد. امیدوارم مجید دوباره فیلم خودش را بسازد.
    با شب کارگردانان از هم می‌آموزیم
    «حبیب اسماعیلی» تهیه‌کننده، پخش‌کننده و بازیگر سینمای ایران دیگر سخنران شب مجید جوانمرد بود که در سخنانش گفت: ما در گذشته از این دست مراسم نداشتیم. وقتی کسی از بین ما می‌رود، به یاد هم می‌افتیم. حداقل ویژگی شب کارگردانان این است که خیلی چیزها از هم یاد می‌گیریم. این‌گونه است که برخورد همایون اسعدیان و صحبت‌هایش درباره دوره دستیاری و عکاسی‌اش که از سعه صدر او می‌آید، آموزنده می‌شود.
    او در ادامه با تأیید اختصاص حق تألیف به کارگردان‌های موفق سینما، گفت: متأسفم از این که شرایط درست نمی‌شود تا کارگردان‌هایی که سنگ‌بنای اولیه سینمای پس از انقلاب اسلامی را گذاشته‌اند، بتوانند فیلم‌های خودشان را بسازند.
    اسماعیلی همچنین در پایان درباره مجید جوانمرد گفت: من افتخار همکاری با او را نداشتم اما فیلم‌های خوبی ساخته و بیش از آن، انسان شریف و خوبی است.
    جوانمرد، سینه سوخته سینما
    در ادامه مراسم شب کانون کارگردانان سینمای ایران که به «مجید جوانمرد» اختصاص داشت، «خدیجه نیاکان» همسر او پشت تریبون قرار گرفت. او ابتدا از حاضران خواست تا برای «همایون اسعدیان» دست بزنند و درباره رئیس سابق کانون کارگردانان سینمای ایران گفت: او کسی است که همیشه به دردهای دل من گوش داده است. واقعیت این است که اینجا همه ما جمع شده‌ایم و دردهای همدیگر را می‌دانیم. همسر من ۱۰ سال است، بیکار است و خانه‌نشین شده است. غم‌هایش را می‌دانم، صورتم را با سیلی سرخ کرده‌ام و همیشه غمخوارش بوده‌ام. هیچ منتی هم نمی‌گذارم. من عاشق سینما بودم؛ او از ۱۸ سالگی دوربین دستش بود و من شاهدش بودم. من به همسرم افتخار می‌کنم. از زمانی که در فیلم‌های ۸میلی‌متری او بازی می‌کردم تا به امروز، با او همراه بوده‌ام. جوانمرد، سینه سوخته است. کارگردان‌هایی مثل جوانمرد، زیاد داریم. امیدوارم این گوشه‌نشینی‌ها تمام شود و این دردها روزی از سینمای ما رخت بربندد تا همه ما در این هنر و سینما پیروز باشیم… کسی را نداشته باشیم که گوشه‌ای بنشیند، غم بخورد؛ او از ۱۸ سالگی دوربین دستش بود و من شاهدش بودم.
    او در پایان گفت: خوشحالم همه جمع شده‌ایم به احترام نام مجید جوانمردی که در تراس خانه می‌نشست، سیگار می‌کشید، اشک می‌ریخت و کتاب می‌خواند. حالا او اینجاست و همه دورش جمع شده‌اند.
    باید از فرصت‌ها برای خدمت استفاده کرد
    کامران ملکی در ادامه مراسم گفت: آقایان دولت‌مدار و سیاستگذاران مدیر و مدبر، هیچ جراحی نمی‌تواند یک قلب شکسته را پیوند بزند. میزها می‌آیند و می‌روند و آدم‌های پشت میز هم شاید دیگر موقعیتی پیدا نکنند که بتوانند به هنرمندان خدمت کنند. وقت‌اش حالاست و باید از فرصت‌ها استفاده کنید تا هنرمندان شاخصی که آزمون پس داده‌اند، فعالیت کنند و ما می‌دانیم که آنها توان ارتقای فرهنگ و هنر کشور را دارند. او در ادامه از «مجید جوانمرد» خواست تا با تشویق همکارانش روی صحنه بیاید.
    نوستالژی یک عمر زندگی با سینما
    «مجید جوانمرد» پس از پاسخ به ابراز احساسات و تشویق‌های همکارانش، پشت تریبون قرار گرفت و ضمن خوشامدگویی به همه دوستان و رفقا و تشکر از کانون کارگردانان خانه سینما و بنیاد سینمایی فارابی، گفت: امشب، نمی‌دانم چرا یاد فیلم «داش آکل» افتادم که در آن کاکا رستم می‌گفت امشب شب منه، هر کی از این طرف من بخواد بره، اون طرف من با قمه دو شقش می‌کنم! راستش در حال حاضر، تمام اوقات را مثل قهرمانان فیلم‌های نوآر در شب زندگی می‌کنیم!
    جوانمرد در ادامه سخنان خود گفت: سینما مقدس است اما امروز غالبا به آن، به طور سطحی نگاه می‌کنند و دیگر به شکلی که باید به آن احترام گذاشت، نیست. من جزو آن دسته از فیلمسازانی هستم که با عشق و علاقه، فیلم دیدن را شروع کردم. با دم سینما ایستادن، پول جمع کردن برای بلیت، دزدکی به سینما رفتن و… من خیلی فیلم دیدم. اولین فیلم غیرمتعارفی که در سینماهای اهواز دیدم، «پیشخدمت» ساخته جوزف لوزی بود. و دیدم که آن فیلم از نظر پرداخت و دکوپاژ، با فیلم‌های دیگری که می‌دیدم تفاوت داشت. من وقتی فیلم «قیصر» را دیدم، فیلم من را تکان داد و از آن به بعد، سعی کردم به سینما جدی‌تر نگاه کنم. وقتی برای اولین بار «این گروه خشن» را دیدم واقعا برای شخصیت پایک بیشاپ (با بازی ویلیام هولدن) گریه می‌کردم. شخصیتی که نوستالژی داشت، عمق داشت، می‌خندید، گریه می‌کرد، غمگین می‌شد، عاشق می‌شد و… من فیلم‌های «ژان‌پیر ملویل» را خیلی دوست دارم. راه رفتن و لباس پوشیدن من، متأثر از قهرمان‌های مورد علاقه‌ام است. حتی در حرف زدنم و حتی در کارگردانی‌ام، سعی می‌کنم که ادای آنها را دربیاورم. البته الان در این سن و سال، دیگر این ادا نیست و به قول کامران ملکی، جزو سرشت من شده است. سینما برای من از مرحله یک شغل یا حرفه گذشته و به من حتی فلسفه و اندیشه‌ورزی، یاد داده و می‌دهد. من از نظر فکری، به سینما محتاجم.
    این کارگردان گفت: بسیاری از هنرمندان سینمای ایران که به آنها اعتقاد دارم، شبیه من پرورش پیدا کردند اما به حق‌شان نرسیده‌اند. بعضی‌هایشان از روی شکیبایی یا خجالت یا بزرگ‌منشی کوتاه می‌آیند و هیچ‌چیز نمی‌گویند یا اعتراضی نمی‌کنند. اصولا این را هم نمی‌دانم باید به چه کسی اعتراض کنند؟ به کسی که نمی‌توانی با او دو کلمه راجع به سینما صحبت کنی، باید چه اعتراضی کرد؟!
    جوانمرد در ادامه گفت: یک زمانی در خانه نشسته بودیم و تلفن خانه زنگ می‌خورد؛ تهیه کننده می‌گفت فیلمنامه‌ای داریم، آن را بخوانید تا کار کنیم. اما حالا زمانه‌ای شده که من ۱۲ سال روی فیلمنامه کار می‌کنم و منتظر سرمایه‌گذار هستم. من در این سال‌ها همیشه فیلمنامه داشتم و همیشه آماده کار بودم و دوست داشتم فیلم بسازم اما برایم مشخص نشد که چرا دیگر سرمایه‌گذاری برای فیلم‌هایی که دوست دارم بسازم، به میدان نمی‌آید!
    او با اشاره به علائقش در ساخت فیلم‌های تجاری خوش‌ساخت و راه رفتن روی مرز باریک سینمای هنری و تجاری، گفت: من همواره سعی کرده‌ام در سینمای ایران از این دست فیلم‌ها بسازم و تنها یک بار اشتباه کردم؛ سر فیلم آخرم که تحمیلی بود. من یک فیلمنامه داشتم و دنبال سرمایه‌گذار می‌گشتم. آقایی آمد و گفت شما تهیه کننده صوری من شو! دیدم فیلمنامه بسیار بدی است اما برای این که بیکار نباشم، رفتم پروانه ساخت برایش گرفتم. در ادامه وزارت ارشاد گفت ما این آقا را نمی‌شناسیم، تو خودت بساز. من گفتم که سینمای من در این حال و هوا نیست. فیلمنامه را بازنویسی کردم و دست آخر فیلم را ساختم اما فیلمی شد که وقتی می‌بینم، خودم هم نمی‌دانم چه ساخته‌ام! قصدم این بود فیلم را در مایه‌های آثار «بیلی وایلدر» بسازم و قواعد درستی داشته باشد اما نشد. مجبور بودم با سرمایه‌گذارانی کار کنم که بی‌تجربه و خام بودند و در نهایت فیلم را با ذهنیت بسیار آشفته ساختم. با این همه، فیلم یک میلیارد فروخت، ولی چون مخارجش زیاد شده بود، به جایی نرسید. من در ۲۵ درصد فیلم، شریک بودم و ۳۰۰ میلیون تومان سرمایه گذاشته بودم اما فیلم شکست خورد و من واقعا ورشکست شدم. نکته این بود که سرمایه‌گذار به من گفت کاری می‌کنم تا ابد فیلم نسازی! چون فکر می‌کرد من سرش کلاه گذاشته‌ام!
    او گفت: فیلم «دستمزد» اواخر دهه ۶۰ اکران شد و به خاطر دارم در شهر اصفهان، آن قدر تماشاگر داشت که به پول بلیت امروز، می‌توانم بگویم فروش فیلم در آن شهر، به چیزی حدود ۳ یا ۴ میلیارد تومان امروز می‌رسید! همین ماجرا برای فیلم «قافله» اتفاق افتاد. فیلمی که برای یکی از دوستان ساختم و خیلی فروخت. اصلا انتظارش را هم نداشتم اما به قول آقای اسعدیان، فقط دستمزدم را گرفتم و کشیدم کنار! بعدها انتظار داشتم تهیه کننده آن فیلم، روزی حال و روز من را ببیند اما ندید! من نمی‌خواهم از این حرف‌ها بزنم و اهل غرزدن نیستم، اما من هم استقبال می‌کنم از این که حق‌تألیف فیلم‌های موفق سینمای ایران جدی گرفته شود و از هر نمایشی، درصدی را به کارگردانش بدهند. یا اگر کارگردانش در قید حیات نبود، آن را به زن و بچه‌اش بدهند!
    جوانمرد اظهارداشت: من نام آخرین فیلمنامه‌ام را «داغونت می‌کنم» گذاشته‌ام. شاید بیانگر این است که می‌خواهم تلافی همه اتفاقات این چند سال را در این اسم خلاصه کنم!
    شوق جوانمرد و تشویق همکارانش
    در بخش پایانی «شب مجید جوانمرد» هدایایی به رسم یادبود به این کارگردان پیشکسوت سینمای ایران از سوی صندوق اعتباری هنر، بنیاد سینمایی فارابی و کانون کارگردانان سینمای ایران اهدا شد.
    علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی که با همراهی همایون اسعدیان، مجید قاری‌زاده، بهروز افخمی، غلامرضا آزادی و سیداحمد میرعلایی برای تقدیر از خدمات جوانمرد روی صحنه حاضر شده بود در سخنانی کوتاه گفت: کانون کارگردانان سینمای ایران با برپایی شب‌های کارگردانان کار زیبایی می‌کند که ما مفتخر به میزبانی این جمع عزیز و صمیمی هستیم. من از این حضور پررنگ و پرشوق خوشحال شدم و از صحبت‌های عزیزان سخنران بهره بسیار بردم.
    تابش در پایان حرف‌هایش از جوانمرد خواست تا فیلمنامه جدیدش را به بنیاد سینمایی فارابی بیاورد.
    پس از تابش، بهروز افخمی در بخش پایانی مراسم، روی صحنه رفت و در سخنانی کوتاه درباره جوانمرد گفت: همه فیلم‌هایی که از آقای جوانمرد دیده‌ایم، ما را یاد «پکین پا» می‌اندازد چون خوب درآمده‌اند و بدون این که صحبت کند علاقه‌اش به آن نوع سینما معلوم است. من فیلم «دستمزد» را در همان سالی که داشتم «عروس» را می‌ساختم دیدم و یاد فیلم «سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور» افتادم که فیلم تب‌دار و عجیبی است و در سینمای آمریکا هم خیلی غریب است؛ یعنی تعداد کمی در سینمای آمریکا هستند که آن فیلم را به یاد بیاورند و یک فیلم کالت است که یک قبیله هوادار دارد که در اقلیت‌اند. «قافله» هم مرا یاد پکین‌پا می‌اندازد که جزو بهترین فیلمسازانی است که من می‌شناسم. امیدوارم که فرصت پیش بیاید «مجید جوانمرد» فیلم‌های بیشتری بسازد و مجبور نشود فیلمی بسازد که بگوید فیلم من نیست. من هم هر کاری از دستم برآید، در خدمتش هستم برای این که یک فیلم دیگر از ایشان ببینیم و کیف کنیم!
    در «شب مجید جوانمرد» علیرضا تابش (مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی)، فرزاد طایفه حیدری (معاون صندوق اعتباری هنر) و سینماگرانی چون: مجید قاری‌زاده، همایون اسعدیان، مازیار میری، ادوین خاچیکیان، آرش تاج، حجت‌الله سیفی، فرامرز روشنایی، محسن امیریوسفی، وحید موسائیان، حبیب اسماعیلی، رضا صفایی‌پور، حسن رضایی، ناصر محمدی، بهروز افخمی، منوچهر مصیری، محمدحسن نجم، غلامرضا آزادی، سیداحمد میرعلایی، حجت قاسم‌زاده‌اصل، حسن نوروزی‌وفا، قدرت‌الله صلح‌میرزایی، بهروز صادقی و… حضور داشتند.
    کانون کارگردانان سینمای ایران، سلسله شب‌های کارگردانان را در راستای تکریم جایگاه کارگردانان پیشکسوت سینمای ایران و توجه به نقش تاریخی سینماگران ایرانی در رونق سینما برگزار می‌کند.
    پیش‌تر و در ماه‌های گذشته سال جاری شب‌های سیامک شایقی و مجید قاری‌زاده در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شده بود.