برچسب: پدر

  • پدر قاتل وودی هارلسون کیست؟ ماجرای یک زندگی سیاه

    پدر قاتل وودی هارلسون کیست؟ ماجرای یک زندگی سیاه

    رازهای تاریک یک ستاره هالیوودی! کمتر کسی می‌داند که پشت پرده شهرت وودی هارلسون، بازیگر محبوب، یک داستان تکان‌دهنده از یک پدر قاتل حرفه‌ای پنهان است. چارلز هارلسون، پدر وودی، سال‌ها در دنیای خلافکاران فعالیت داشت و زندگی‌اش پر از جنایت و خشونت بود. این گزارش نگاهی دارد به این رابطه پیچیده و سرنوشت‌ساز.

    پدر قاتل وودی هارلسون کیست؟ ماجرای یک زندگی سیاه

    به گزارش پایگاه خبری رسا نشر، چارلز هارلسون، پدر وودی هارلسون، در دهه 70 میلادی به عنوان یک آدمکش حرفه‌ای برای گروه‌های جنایتکار فعالیت می‌کرد و به یکی از مخوف‌ترین چهره‌های آن دوران تبدیل شد. در سال 1979، او به جرم قتل یک قاضی فدرال به حبس ابد محکوم شد، جنایتی که افکار عمومی آمریکا را در بهت فرو برد. سرانجام، چارلز در سال 2007 در زندان و بر اثر حمله قلبی درگذشت.

    پدر قاتل وودی هارلسون کیست؟ ماجرای یک زندگی سیاه

    وودی هارلسون از همان جوانی درباره رابطه پیچیده‌اش با پدرش صحبت کرده است: “من نمی‌توانم کارهای او را توجیه کنم، اما سعی می‌کنم بفهمم که او واقعا چه جور آدمی بود و تحت چه شرایطی دست به آن انتخاب‌های وحشتناک زد.” این جملات نشان‌دهنده عمق رنجی است که وودی در طول زندگی با آن دست و پنجه نرم کرده. کمتر کسی می‌تواند تصور کند که با داشتن کودکی و نوجوانی پر از اضطراب و سایه یک قاتل، بتواند به موفقیت برسد، اما وودی هارلسون، با وجود تمام این سختی‌ها، به یک بازیگر مشهور تبدیل شد.

    آیا می‌توان گفت که سرنوشت وودی هارلسون به دلیل میراث خانوادگی‌اش تحت تأثیر قرار گرفت؟ آیا این واقعیت تلخ، سایه‌ای همیشگی بر زندگی حرفه‌ای و شخصی او انداخته است؟

  • داداگاه وجدان – دو پدر

    داداگاه وجدان – دو پدر

    نویسنده این قسمت: مهدی سوری

    من براش دریا بودم. اما اون اقیانوس میخواست! من همه چیزم رو به پاش ریختم اما باز هم به چشم اون کم بود. من بخاطرش از همه کَس و همه چیز دست کشیدم. اما اون حتی حاضر نشد از یکی از خواسته هاش بگذره. من هیچوقت نخواستم در موردش فکر بد کنم. با اینکه خیلی چیزها ازش دیدم. با اینکه بهم ثابت شد به من خیانت کرده ولی هیچ کجا حتی تو دادگاه هم این رو مطرح نکردم. الان چون شما گفتی به زبون آوردم. وگرنه ناهید همیشه عشق من بود. عشق من کجا و خیانت! من اونروزها گفتم من رو نمیخواد. دوستم نداره و نمیخواد با من زیر یک سقف زندگی کنه قبول کردم از هم جدا بشیم. آقای انوری ! 5 سال از این روزها گذشته. الان اومدین چی میخواین؟ تو این 5 سال حتی یک بار هم برای دیدن تنها نوه تون نیامدین. شما که هیچ، مادرش نیومد. الان چی شده که یک هو یاد ما افتادین؟

    چشمهاش پر از اشک شده بود. سرش رو پایین انداخته بود. شرمندگی اولین حرفی بود که زد و گفت من خودم شخصاً به تو بدی کردم. تو رو نمی شناختم. ناهید هم به تو بدی کرده. چیزی که عیانِ دیگه گفتن نداره. مهرداد جان! ما در مورد تو اشتباه کردیم. به تو بدی کردیم. نمی دونم. شاید فکر می کردیم داریم در حق دخترمون خوبی می کنیم. البته مادرش از همون اول مخالف بود. اون بارها با ناهید صحبت کرد. حتی با هم دعوا کردند. اما انگار ناهید جادو شده بود. میگفت باید جدا بشم. من نمیخوام با مهرداد زندگی کنم. وگرنه خودم رو می کشم. پسرم به کلام الله قسم من تا چند ماه بعد اصلاً از ماجرای اون مرتیکه بی شرف خبر نداشتم. حتی مادرش هم نمی دونست که دختر ما توسط اون بی همه چیز نامرد اغوا شده. تو باید ما رو ببخشی. اصلاً هرکاری دوست داری با ما بکن. اما الان من بخاطر خودم اینجا نیستم. ناهید چند صباح دیگه اعدام میشه. دوبار تو زندان خودکشی کرده و الان هم حال و روز خوبی نداره. من رو که نگذاشتم ببینمش. فقط تلفنی با حال خراب از من خواست بیام پیدات کنم. بگم حلالش کنی. میگه عذاب وجدان دارم. میگه قبل از اینکه طناب دار نفسم رو ببره، بدی هایی که در حق مهرداد کردم داره خفه ام می کنه. پسرم ، من از روزی که دخترم با اون شارلاتان ازدواج کرد باهاش قطع رابطه کرده بودم. تا روزی که از آگاهی زنگ زدن و گفتند دخترتون به جرم قتل شوهرش دستگیر شده. می دونم بهت خیانت کرده. می دونم در حق تو و دخترش بدی کرده. اما دخترمه. نتونستم تنهاش بگذارم. ازت خواهش می کنم بیا باهاش حرف بزن. حلالش کن. و بگذار دخترش رو ببینه.

    من فقط نگاهش می کردم. دروغ چرا. من همه چیز رو می دونستم. مادر ناهید تنها کسی بود که در این 5 سال من و سورنا رو تنها نگذاشت و کنارمون بود. وگرنه من چطوری از پسِ یک بچه 1 ساله بر می اومدم. با وجود خیانت ناهید و این بی مهریش نسبت به من و دخترش، اما هربار مادرش می اومد مخفیانه بهمون سر بزنه احوالش رو جویا می شدم. همیشه منتظر بودم که یک بار بگه ناهید دلش میخواد سورنا رو ببینه. یا بگه دلش برای ما تنگ شده. اما هیچ وقت نشنیدم. اون ما رو خیلی زود از یاد برد. چطور تو 5 سال گذشته به فکر ما نبود و یادی از ما نکرد. حالا چی شده پای مرگ عذاب وجدان گرفته؟ دلم اصلاً به حالش نمی سوزه. اون کاشانه من رو خراب کرد. خدا هم اینطوری عذابش داد. وقتی شنیدم با شوهرش خوشبخت نیست خوشحال شدم. دلم خنک شد. وقتی برام خبر آوردن که شوهرش ورشکسته شده و مجبور شدند همه دارو ندارشون رو بفروشن کِیف کردم. اون لحظه که خبر قتل حمیدرضا رو توسط ناهید در فضای مجازی دیدم، صحنه های قتل و لحظات دستگیری ناهید رو تماشا می کردم احساس می کردم به حقم رسیدم. من در حق کسی بدی نکردم. اما اون مرد و زن  با خیانتی که به من کردند یک بچه رو بی مادر کردند. من اگر از حق خودم بگذرم از 5 سال بی مادری سورنا نمی گذرم. برای همین گفتم نه آقای انوری. متاسفم ما ناهید رو فراموش کردیم. کاری از دست ما برای دختر خانم شما بر نمی یاد. انشالله خدا کمکشون کنه. من دوست ندارم با این شرایطی که از دخترتون تعریف کردین، بیشتر باعث ناراحتیش بشم. بهش بگین پیدامون نکردین. بگین رفتن خارج از کشور و …. ولی از من نخواین که دخترم رو در این شرایط قرار بدم. داستان حلالیت یک چیزیه بین من و خدا . من همون موقع ناهید رو به خدا واگذار کردم. ولی از حق دخترم نمی گذرم. و دوست ندارم بعد از 5 سال با مادری روبرو بشه که بزودی قراره اعدام بشه. و این حتما توی روحیه اش اثر بد میگذاره.

    نمی دونم چی شد تا این حرفها رو زدم دیدم پیر مرد از روی صندلی خودش رو به زمین انداخت و افتاد به دست و پای من. گریه می کرد و با التماس ازم میخواست به دخترش رحم کنم. تلاش می کردم بلندش کنم و آرومش کنم اما اصرار داشت تا من رو راضی کنه. من اگرچه اجازه دادم ناهید به آسونی بره اما هرگز، از جفایی که در حق ما کرد نگذشتم. اون اوایل دلم میخواست برگرده و حتی با اینکه می دونستم گناهکاره ، اما دلم میخواست ببخشمش. همیشه دلم میخواست برگرده کنارمون. اما اون ما رو انتخاب نکرد. برای همین احساسم کم کم به نفرت بدل شد و من از دختر این مرد که الان به دست و پام افتاده متنفرم. وانگهی الان مساله دیگه من نیستم . دختریه که 5 سال بدون مادر بوده. حالا یک دفعه مادرش پیدا بشه و اون رو ببینه و بعد مادر رو اعدام کنند. دختر من بمونه و غم دوباره بی مادری. نه من نمی تونم اجازه بدم .

    هر طوری بود پدر ناهید رو آروم کردم. نتونستم بهش امید بدم. نا امید شده بود و وقتی داشت میرفت باز هم از من حلالیت خواست. گفتم پدر جان شما من رو ببخش. من گذشته رو فراموش کردم و هیچ دینی به من ندارین. امیدوارم یک دری به روی دخترتون باز بشه. که انگار همون موقع در باز شد. دخترم سورنا از مهد برگشته بود. تا پدربزرگش رو دید شناخت. عکس پدر بزرگش رو مامان جونش ، مادر ناهید نشونش داده بود. بی اختیار پرید بقل پدر بزرگش. آقاجون آقاجون شده بود ورد زبونش. پدر ناهید فقط گریه می کرد و قربون صدقه نوه کوچیکش می رفت.

    نوه ای که به هر دلیل بعد از 5 سال اولین بار بود که می دید. سورنا رو غرق در بوسه کرده بود . دختر بوی مادرش رو می داد. و پدر انگار با آغوش کشیدن دختر 6 ساله احساس می کرد دخترش رو در آغوش گرفته. وسط شیرین زبونی های دخترونه سورنا، به ناگاه از پدر بزرگش پرسید آقاجون ، اومدی من رو ببری پیش مامانم؟ پیر مرد یک آن خشکش زد. برگشت و به من نگاه کرد. نمی دونست چی بگه. برای لحظه ای چشمهامون به هم افتاد. من در اون نگاه اوج نگرانی های دو پدر رو دیدم که یکی نگران حال دختری بود که بزودی اعدام می شد و دیگری یعنی من، نگران آینده دختر کوچکش. مغزم فرمان نداد. دلم انگار به رحم اومد . انگار وجدانم بیدار شد و گفت گذشت کن. تو مثل اونها نباش. الان وقت خوبی برای انتقام نیست. نگذار این پدر دلشکسته، نا امید از این خونه بره بیرون. برای همین روبه دخترم کردم و گفتم. آره دختر قشنگم. آقاجون اومده خبر آورده که مامانیت چند روز دیگه از مسافرت بر میگرده و تو رو می بریم پیشش که اون رو ببینی. آقای انوری که دخترش بزودی به جرم قتل قرار است اعدام شود، در آن لحظه خوشبخت ترین مرد روی زمین شد. او پدری بود که توانسته بود آخرین خواسته دخترش را اجابت کند. پدرِ دیگر همچنان که شادی دختر کوچکش را از شوق دیدار مادر نظاره گر بود به این فکر می کرد که مرگ ناهید برایش چه سودی دارد؟ ناهید هرچه که باشد و با هر گناهی اولاً مادر دختر اوست. وهیچکس حق ندارد دختری را از مادرش جدا سازد. ناهید انوری تقاص گناهش را داده است. و روا نیست اگر قرار باشد اعدام شود دخترش را ندیده، چشم از دنیا فرو بندد. او به من بدی کرد. من بدی اش را با بدی پاسخ نمی دهم …

    پایان

  • با این ۹ راه برای پدر شدن آماده شوید

    با این ۹ راه برای پدر شدن آماده شوید

     

    با این ۹ راه برای پدر شدن آماده شوید|خبر فوریشاید سال‌ها منتظر لحظه‌ای باشید که همسرتان خبر بچه‌دار شدن‌تان را بدهد. ولی آیا می‌دانید پدر شدن به چه شکلی است و چه مسئولیت‌هایی دارد؟

    از لحظه‌ای که خبر پدر شدن‌ را می‌شنوید، احساسات مختلفی مانند شادی ناب و نگرانی آشکار را تجربه می‌کنید. نگرانیی که به خاطر ترس از خوب بر آمدن از عهده مسئولیت‌ها در شما شکل می‌گیرد. همه‌ی ما به طور غریزی احساس مسئولیت می‌کنیم. این موضوع خیلی ابتدایی است که پدرها تنها نیازهای اقتصادی فرزند خود را تامین کنند. بهتر است بدانیم تامین نیازهای عاطفی به مراتب بیشتر از تامین نیازهای اقتصادی اهمیت دارد. در ادامه «ایرنا زندگی» شما را با مسئولیت‌های پدر شدن، آشنا می‌کند.

    ۱. شروع به تحقیق کنید

    پدر شدن از زمانی شروع می‌شود که می‌فهمید همسرتان باردار است. یعنی وظایف شما از همان لحظه شروع می‌شود نه زمانی که بچه به دنیا می‌آید و نیاز به پوشک دارد. باید از لحاظ احساسی و عاطفی پشتوانه همسر و فرزندتان باشید. کتاب‌ها و خبرنامه‌های آنلاین خوبی برای این موضوع وجود دارند که می‌توانند کمک‌تان کنند. از زمان بارداری که مادر از خواب بیدار می‌شود و سوزش سر معده دارد تا مراقبت از نوزاد جزو وظایف پدر محسوب می‌شود.

    ۲. سلامت بمانید

    بهتر است پدری سالم باشید تا بتوانید وظایف پدری خود را انجام دهید. در واقع باید ورزش‌های روزانه خود را مرتب انجام دهید تا از نظر فیزیکی و روانی شاداب باشید. این موضوع قبل از بارداری نیز اهمیت دارد؛ زیرا پدرانی که ورزش نمی‌کنند بیشتر امکان دارد که فرزندشان به مشکلات قلبی مادرزادی دچار شوند. بهتر است از سیگار کشیدن و برنامه‌های غذایی نامناسب دوری کنید.

    با این ۹ راه برای پدر شدن آماده شوید|خبر فوری

    ۳. با همسر خود درباره نقش «پدر و مادر» صحبت کنید

    ممکن است اینطور به نظر برسد که غذای نوزاد تنها شیر مادر است و وظیفه مادر است که به این نیاز نوزاد رسیدگی کند؛ اما آیا می‌دانستید که گاهی اوقات نیاز است در طول شیر خوردن نوزاد، کنار مادر بنشینید. برخی مادران به دلایل گوناگون نمی‌توانند به فرزند خود شیر دهند و نیاز است که از شیر خشک مصرف کنند. بهتر است که در این بخش هم شریک شوید و چند وعده در روز شیر درست کردن و به نوزاد دادن را به عهده گیرید. برای چگونه عوض کردن پوشک و لباس هم نیاز است چند فیلم آموزشی ببینید. بدن نوزاد انعطاف بهتری نسبت به بدن انسان‌های بالغ دارد بنابراین باید بیشتر مراقب باشید.

    ۴. کار گروهی خانواده را یاد بگیرید

    نیازی نیست که تمام مسئولیت‌ها را تنهایی به عهده گیرید. همین که خود را در انجام کارها دخیل کنید احساس خوبی به مادر باردار می‌دهد. دقت کنید که مادرهای بارداری که اغلب کار می‌کنند ممکن است بیشتر دچار ضعف بدنی شوند. کمک به مادر، برای بهتر شدن، کمک به فرزند هم هست. از ابراز احساسات خود به همسرتان دریغ نکنید و حتی بیشتر از گذشته بر این موضوع دقیق باشید.

    با این ۹ راه برای پدر شدن آماده شوید|خبر فوری

    ۶. با همکارهایی که پدر هستند بیشتر ارتباط بگیرید

    یکی از بهترین راه‌ها برای یادگیری درباره پدر شدن همیشه استفاده از تجربیات دیگران است. در نهایت اگر خواستید موضوعی را قبول کنید، ابتدا سنجش کنید و ببینید آیا کارهایی که همکارتان می‌گوید همسر شما خوشحال می‌کند یا ناراحت. بهتر است در همه مسائل از همسرتان مشورت بگیرید. زنان در دوران بارداری به علت اختلالات هورمونی، احوالات حساس‌تری دارند و مراقبت از این حساسیت به عهده شما است.

    ۷. همراه بودن را انتخاب کنید

    بهتر است در جلسات غرلبالگری، سونوگرافی و ملاقات‌های ماهانه یا هفتگی پزشک، همراه همسر خود باشید. اگر اطلاعاتی درباره بارداری ندارید مطالعه کنید. گاهی اوقات نیاز است که فقط شرایط فیزیکی و روحی همسر باردارتان را درک کنید. همین موضوع می‌تواند برای او آرامش خاطر بیاورد.

    ۸. تغییر زندگی جنسی

    بارداری و پس از آن به دنیا آمدن نوزاد می‌تواند موجب تغییر زندگی جنسی شما و همسرتان شود. بهتر است که در این‌باره به یک مشاور (مشاور می‌تواند پزشک دوران بارداری همسرتان هم باشد) مراجعه کنید و از او کمک بخواهید تا شما را با تغییرات و رفتارهای جایگزین آشنا کند. دقت کنید، بارداری همسرتان به معنای قطع رابطه‌ی عاطفی و جنسی با او نیست.

    ۹. آغوش خود را برای نوزادتان آماده کنید

    بهتر است فرم صحیح بغل کردن نوزاد را یاد بگیرید و بدانید با لمس کردن او می‌توانید احساس آرامش را به نوزاد القا کنید.