برچسب: هومن سیدی

  • بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    هامون سیدی کیست؟ زندگی‌نامه، فعالیت‌های هنری و رابطه با هومن سیدی | بیوگرافی کامل

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

     اختصاصی رسا نشر – هامون سیدی یکی از چهره‌های جدید و صاحب‌سبک در عرصه بازیگری و محتوا در ایران است که با حضور پررنگ در سریال‌ها، فیلم‌ها و شبکه‌های اجتماعی، توانسته توجه بسیاری از علاقه‌مندان به هنر ایرانی را به خود جلب کند. او علاوه بر بازیگری، در حوزه تولید محتوای دیجیتال نیز فعالیت دارد و با سبکی طنزآمیز و واقع‌بینانه، مخاطبان جوان را به خود وابسته کرده است. در این مقاله، به بررسی زندگی‌نامه، فعالیت‌های هنری، خانواده و رابطه او با برادرش هومن سیدی می‌پردازیم.


    هامون سیدی چه کسی است؟

    نام کامل: هامون سیدی
    تاریخ تولد: 5 اسفند 1364
    محل تولد: رشت، ایران
    تحصیلات: کارشناسی بازیگری
    حرفه: بازیگر، بازیگر تئاتر، مدل، تولیدکننده محتوا
    فعالیت اصلی: از سال ۱۳۹۸ به بعد
    شبکه‌های اجتماعی: اینستاگرام، تیک‌تاک، یوتیوب


    خانواده و رابطه با هومن سیدی

    یکی از موضوعاتی که باعث شده هامون سیدی زودتر شناخته شود، رابطه خانوادگی او با هومن سیدی است. هومن سیدی، برادر بزرگتر هامون، یکی از معروف‌ترین و پرتکاپوی‌ترین چهره‌های محتوا در فضای مجازی ایران است که با طنز تیز و نقد اجتماعی، میلیون‌ها دنبال‌کننده دارد.

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    هامون سیدی اغلب در مصاحبه‌ها و پست‌های خود به رابطه نزدیک و صمیمی‌شان با هومن اشاره کرده و گاهی اوقات با هم در ویدیوها و پروژه‌های طنز همکاری داشته‌اند. این رابطه خواهری-برادری نه تنها از نظر عاطفی، بلکه در حوزه فعالیت‌های هنری نیز تأثیرگذار بوده است.

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    اما مهم است بدانیم: هامون سیدی تنها به خاطر برادرش شناخته نشده است. او با استعداد و تلاش شخصی، جایگاه خود را در صنعت سینما و تئاتر ساخته و به تدریج به یک بازیگر مستقل و شناخته‌شده تبدیل شده است.


    تحصیلات و شروع فعالیت هنری

    هامون سیدی پس از اتمام تحصیلات دبیرستان، وارد رشته بازیگری در دانشگاه شد. او با علاقه به تئاتر و نمایش، از همان سال‌های اولیه دانشگاه شروع به بازی در نمایش‌های دانشجویی کرد و به مرور تجربه خود را در صحنه افزایش داد.

    او در کلاس‌های بازیگری و کارگاه‌های تئاتر فعالیت داشت و از مربیان باتجربه هنر ایران آموخت. این پایه‌گذاری علمی، به او کمک کرد تا در پروژه‌های حرفه‌ای نیز با کیفیت بالا عمل کند.


    سریال‌ها و فیلم‌های هامون سیدی

    سریال «شلوارک» (۱۴۰۱)

    یکی از اولین و مهم‌ترین ایفاهای نقش هامون سیدی در تلویزیون، حضورش در سریال «شلوارک» به کارگردانی سعید رحمانی بود. این سریال کمدی-اجتماعی در جشنواره تلویزیونی فجر مطرح شد و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبه‌رو شد. هامون در این سریال نقش یک جوان شهری با هویت خاص و طنز خاص ایفا کرد که باعث شد نامش در میان منتقدان و مخاطبان شناخته شود.

    فیلم کوتاه «نقطه عطف» (۱۴۰۰)

    همچنین، هامون در فیلم کوتاه «نقطه عطف» که در جشنواره‌های دانشجویی شرکت کرد، بازی کرد و جایزه بهترین بازیگر مرد را کسب کرد. این فیلم، نگاهی عمیق به بحران‌های روانی نوجوانان داشت و عملکرد هامون در آن بسیار تحسین شد.

    سریال «آسمان بی‌رنگ» (۱۴۰۳)

    در سال ۱۴۰۳، هامون سیدی نقش دوم سریال «آسمان بی‌رنگ» را به عهده گرفت — یک سریال درام-روانشناختی دربارهٔ مهاجرت، هویت و جنگ داخلی. این سریال در پلتفرم‌های استریمینگ ایرانی اکران شد و بازخوردهای مثبتی از منتقدان گرفت. ایفای نقش هامون در این سریال، نشان‌دهنده بلوغ هنری او در بازیگری بود.

    هامون سیدی در مغزهای کوچک زنگ زده

    هامون سیدی در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده در نقش مسعود بازی کرده است.

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    هامون سیدی و نوید محمدزاده در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده

    شهرت با فیلم برادرش

    بیشتر شهرت هامون از سال 1397 با اکران فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» به کارگردانی برادرش هومن سیدی و در نقش «مسعود» شروع شد.

    این فیلم در گیشه هم به فروش خیلی موفق 12/7 میلیارد تومانی رسید و در جشنواره فجر هم 4 سیمرغ را درو کرد.

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    هامون سیدی و نوید محمدزاده در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده

    بازگشت حرفه ای

    هامون بعد از سال ها فاصله از کار تصویر و حضور نه چندان مستمر در تئاتر ، سال 1394 با سریال «گشت ویژه» به کارگردانی مهدی رحمانی وارد قاب تلویزیون شد.

    در ادامه فعالیت حرفه ای خود را با تئاتر های «فیشر آباد و دو داستان دیگر» ، «نمایش آشپزخانه» و نمایش «قیقاچ» ادامه داد.

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    هامون سپس در فیلم «دختران زمستان» به کارگردانی بهزاد خداویسی حسابی درخشید و این فیلم بهترین فیلم جشنواره «لوئنا سوئد» و «برزیل» در سال 2019 شد.

    او سپس در سال 1397 دوباره در فیلم «طلا» کنار برادرش هومن بازی کرد.

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    چهره متفاوت هامون سیدی

    در سریال افرا

    هامون بعد از بازی در فیلم «گواهی امضا» در سال 1400 با سریال افرا به کارگردانی بهرنگ توفیقی اینبار بصورت حرفه ای در قاب تلویزیون حاضر شد.

    او در این مجموعه کنار چهره هایی موفقی چون مهدی سلطانی ، فریبا متخصص و پیام دهکردی حضور دارد.

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    هامون سیدی در سریال افرا

    درخشان در فیلم کوتاه

    آقای سیدی در عرصه فیلم کوتاه نیز تجربه های خوبی دارد که از آن جمله می توان به فیلم کوتاه «رفتن» ، «همه ما به جهنم می رویم» و «انبار» اشاره کرد.

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    عکسهای هامون سیدی برادر هومن سیدی

    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    هامون سیدی در آخرین کار خود یک نقش در سریال جزر و مد ایفا می‌کند. این سریال هم اکنون در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است.
    بیوگرافی هامون سیدی بازیگر سینما، برادر هومن سیدی

    فعالیت در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی

    علاوه بر هنر نمایش، هامون سیدی در اینستاگرام و تیک‌تاک نیز فعال است. او با تولید محتوای کمدی، طنز اجتماعی و ویدیوهای کوتاه دربارهٔ زندگی روزمره، بیش از ۵۰۰ هزار دنبال‌کننده را جذب کرده است.

    محتوای او معمولاً با سبکی هومن‌گونه است، اما با تمایز شخصیتی و نگاه منحصربه‌فرد. گاهی اوقات او و هومن سیدی ویدیوهای مشترکی را منتشر می‌کنند که بسیار ویوال دارند و در فضای مجازی ویروسی می‌شوند.


    هومن سیدی و هامون سیدی؛ رقابت یا همکاری؟

    بسیاری از کاربران اینترنت از این دو برادر به عنوان “رقبای هنری” یاد می‌کنند، اما هامون در یکی از مصاحبه‌ها گفته است:

    “هومن برادر بزرگتر و الهام‌بخش من است. من نمی‌خواهم کسی باشم، فقط می‌خواهم خودم باشم. ما رقیب نیستیم، ما تیمیم.”

    این نگرش بزرگوارانه، باعث شده تا هامون علاوه بر حمایت هومن، احترام مخاطبان را نیز جلب کند.


    شخصیت و سبک بازیگری

    هامون سیدی با شخصیتی آرام، عمیق و تأمل‌برانگیز شناخته می‌شود. در مقابل هومن که بیشتر طنز و سرعت دارد، هامون بیشتر به بازی دراماتیک، صمیمی و روان‌شناختی علاقه دارد. او در مصاحبه‌ها اغلب به تأثیر نمایشنامه‌های کلاسیک و فیلم‌های اروپایی بر سبک بازی خود اشاره می‌کند.


    حامون سیدی در آینده چه برنامه‌هایی دارد؟

    بر اساس آخرین اخبار، هامون سیدی در حال حاضر در تولید یک فیلم بلند مستقل مشارکت دارد که موضوع آن حول زندگی نوجوانان در مناطق حاشیه‌نشین تهران است. او همچنین برای سالن تئاتر شهر نیز در حال تمرین برای یک نمایش جدید است که قرار است در فصل بهار ۱۴۰۴ به روی صحنه برود.


    نتیجه‌گیری: هامون سیدی، بازیگری با آینده‌ای روشن

    هامون سیدی تنها “برادر هومن سیدی” نیست. او یک هنرمند مستقل، بااستعداد و جدی است که با تلاش و پشتکار، دارد جایگاه خود را در صنعت هنر ایران می‌سازد. از تئاتر تا تلویزیون، از فیلم تا فضای مجازی — هامون سیدی ثابت کرده که می‌توان با شخصیت و محتوای باکیفیت، مخاطب را جذب کرد.

    اگر به دنبال شناخت چهره‌های نوین هنر ایران هستید، هامون سیدی قطعاً یکی از نام‌هایی است که باید دنبال کنید.


    سوالات متداول درباره هامون سیدی (FAQ)

    ❓ هامون سیدی برادر هومن سیدی است؟

    بله، هامون سیدی برادر کوچکتر هومن سیدی است.

    ❓ تاریخ تولد هامون سیدی چیست؟

    5 اسفند 1364 در رشت

    ❓ هامون سیدی در چه سریال‌هایی بازی کرده؟

    سریال‌های معروف او شامل «شلوارک»، «آسمان بی‌رنگ» و چند فیلم کوتاه است.

    ❓ آیا هامون سیدی در فضای مجازی فعال است؟

    بله، او در اینستاگرام و تیک‌تاک با بیش از ۵۰۰ هزار دنبال‌کننده فعال است.

    ❓ تفاوت هامون و هومن سیدی چیست؟

    هومن بیشتر طنز و محتوای فان دارد، اما هامون روی درام، تئاتر و بازیگری جدی تمرکز دارد.

    اگر این مقاله را دوست داشتی، لطفاً آن را با دوستانت به اشتراک بگذار تا بیشتر با چهره‌های نوین هنر ایران آشنا شوند.

  • هومن سیدی از ایران رفت (عکس)

    هومن سیدی از ایران رفت (عکس)

    هومن سیدی در صفحه اینستاگرام خود با استوری متفاوتی به شایعات مهاجرتش از ایران دامن زد. او در این استوری لوکیشن آمستردام هلند را زده است./خبر آنلاین

    هومن سیدی از ایران رفت (عکس)

    هومن سیدی در صفحه اینستاگرام خود با استوری متفاوتی به شایعات مهاجرتش از ایران دامن زد. او در این استوری لوکیشن آمستردام هلند را زده است./خبر آنلاین

    استوری هومن سیدی

  • فراستی واقعی همان است که دیدید!

    فراستی واقعی همان است که دیدید!

    اتفاقاً فراستی واقعی همین است که دیدید! فراستی واقعی فردی است مغرور، ساده انگار و به دنبال حاشیه سازی برای دیده شدن. همین است که یک واترمارک ساده را تشخیص نمی دهد!

    فراستی واقعی همان است که دیدید!

     

    اخیراً ویدیویی از مسعود فراستی منتشر شده است که در آن استاد! به نقدفیلم سینمایی “جنگ جهانی سوم” آخرین ساخته هومن سیدی پرداخته است. صرف نظر از درستی و غلطی انتقادات فراستی به فیلم که مانند همیشه بر خلاف جریان منتقدان و هنرمندان دیگر است، ایشان به نکته ای اشاره می کند که در واقع یک گاف بزرگ است که ناخواسته وی جلوی دوربین بیان می کند. فراستی واترمارک سایتی که فیلم در حال اکران را برای دانلود قرار داده است،به عنوان یک شعار از طرف سازندگان فیلم تلقی می کند و به آن می تازد که این فیلم هیچ بویی از ایران نبرده است!

    خیلی کوتاه عرض کنم که این گاف را یک اشتباه ساده در نظر نگیرید. اتفاقاً فراستی واقعی همین است که دیدید! فراستی واقعی فردی است مغرور، ساده انگار و به دنبال حاشیه سازی برای دیده شدن. همین است که یک واترمارک ساده را تشخیص نمی دهد! به عنوان یک سینمایی، احترامی برای سینمای ایران قائل نیست و فیلم درحال اکران را با خریدن بلیت و نشستن بر روی صندلی سینما نمی بیند، بلکه نسخه قاچاقی آن را دانلود کرده و تماشا کرده است. البته همیشه به این معروف است که فیلم ها را ندیده نقد می کند، اما انگار مشخص شده است که حضرت استاد فبلم ها را قاچاقی دانلود و تماشا می کند، برای همین است که احتمالاً در سینماها دیده نمی شود، مگر در زمانی که دعوت شده باشد.

    نقد و نقادی مسلماً اگر حرفه ای و از روی دلسوزی باشد حتی اگر منتقد با بولدوزر از روی عوامل فیلم رد شود، می تواند به کسب تجربیات، شناسایی ضعف‌ها و در نهایت تولید آثار بهتری منجر شود؛ اما شیوه نقادی فراستی همانگونه که سالها از وی دیده ایم، همیشه بر خلاف نظر هنردوستان، علاقمندان به سینما، پیشکسوتان و علی الخصوص جامعه منتقدین بوده است. بنابراین نظرات و نقدهای ایشان هیچ تاثیری در سینمای ایران نداشته و به قولی بازخوردهایش نسبت به فیلمها خریداری ندارد. در زمانه پرمشکلی که ساخت فیلم های سینمایی و سریال ها هزینه بالایی دارد و از آنطرف هم مخارج عامه جامعه اجازه تفریح و سینما رفتن را به آنان نمی دهد، نقدهای غرض٬ورزانه و پر از کینه امثال ایشان اهمیتی برای هیچ قشری ندارد. اما گاهی خوب است با شاهنامه خوانی غلط غلوط و گافهای اینچنینی، آندسته از کسانی که هنوز گمان می کنند سینما به امثال فراستی ها نیاز دارد، نظرشان را تغییر دهند.

    >گاف مسعود فراستی>>
    [videopack width=”640″ height=”360″ downloadlink=”true”]https://cdn.khabaronline.ir/d/t/2023/05/11/0/5851762.mp4[/videopack]

  • گزارشی از اکران “جنگ جهانی سوم” هومن سیدی در استانبول: از استقبال ترک ها تا خنده های تماشاگران آلمانی

    گزارشی از اکران “جنگ جهانی سوم” هومن سیدی در استانبول: از استقبال ترک ها تا خنده های تماشاگران آلمانی

    برخلاف آنچه انتظار می رفت سالن مملو از جمعیت بود و جالب تر اینکه حضور بیش از نود درصدی ترکها در سالن که برای دیدن جنگ جهانی سوم آمده بودند ما را غافلگیر کرد. نمایش فیلم با زبان اصلی و دو زیرنویس ترکی و انگلیسی صورت گرفت.

    عصر ترکیه – جشنواره بین المللی فیلم استانبول یکی از معتبر ترین جشنواره های سینمایی در منطقه و اروپا است که چهل  دومین دوره آن از ۷ تا ۱۸ آوریل، ۱۹ تا ۳۰ فروردین در ترکیه برگزار شد.

    در این دوره جشنواره فیلم سینمایی “جنگ جهانی سوم” ساخته هومن سیدی و «تفریق» از مانی حقیقی در بخش “بهترین‌های جشنواره‌ها”، همچنین  «عروسک» به  کارگردانی اصغر یوسفی‌نژاد، «عصب‌کشی» به کارگردانی امیر توده روستا و شش فیلم کوتاه از ساخته‌های مریم تفکری شامل «زخم غایب»، «کیف ایرانی»، «نظربازی»، «بخش‌هایی از یک نامه به کودکی که متولد نشده»، «من یک گناه پرشور مرتکب شدم» و «شعر و سنگ» به نمایش گذاشته شدند.
    گزارشی از اکران “جنگ جهانی سوم” هومن سیدی در استانبول
    در دومین روز جشنواره، البته با کمی سختی بلیط حضور در نمایش و بررسی فیلم “جنک جهانی سوم” همون سیدی را تهیه کردیم. فیلم در یکی از بزرگترین سالنهای مجموعه سینمایی مرکز خرید سیتیز در نیشان تاشی، که یکی از لوکس ترین مراکز خرید در این منطقه پرآوازه از استانبول به شمار می رود به نمایش درآمد.

    برخلاف آنچه انتظار می رفت سالن مملو از جمعیت بود و جالب تر اینکه حضور بیش از نود درصدی ترکها در سالن که برای دیدن فیلم آمده بودند ما را غافلگیر کرد. نمایش فیلم با زبان اصلی و دو زیرنویس ترکی و انگلیسی صورت گرفت.
    گزارشی از اکران “جنگ جهانی سوم” هومن سیدی در استانبول
    “جنگ جهانی سوم ” نیز مانند آنچه از آثار هومن سیدی سراغ داریم، با موضوعی اجتماعی در میان قشر خاصی از جامعه است که این بار سعی دارد به نوعی روابط متقابل انسانها و تغییر رفتار آنان درمقابل یکدیگر که بخشی از آن ناشی از رفتار متقابل و بخشی شرایط و جبر محیط است را به نمایش بگذارد.

    “شکیب” با بازی محسن تنابنده کارگر روزمزدی است که در یکی از شهرهای شمالی کشور، دور از خانواده کارگری میکند و در جریان کار برای یک تیم سینمایی که فیلمی با موضوع جنگ جهانی سوم می سازد، ناگهان به ایفا کننده نقش اول یا همان هیتلر در فیلم تبدیل می شود.

    گزارشی از اکران “جنگ جهانی سوم” هومن سیدی در استانبول

    بعدها و در جریان فیلم در می یابیم که او همسر و پسر خود را در زلزله از دست داده و ارتباط عاطفی او با زنی ناشنوا با بازی مهسا حجازی که به نوعی با تیمی از خلافکاران مرتبط است حاشیه هایی را برای او می سازد و این کشمکش در کنار مفقود شدن معشوقه اش که گمان می رود در جریان فیلم برداری و سوزاندن دکور صحنه جان خود را از دست داده ، نهایتا شیکیب را که همچنان با از دست دادن زن و فرزند خود کنار نیامده و بارها سعی کرده خود را از بین ببرد، تبدیل به آنارشیستی می کند که قصد جان همه اعضای گروه را کرده و آنان را به کام مرگ می کشاند.

    فیلم در سکانسهای ابتدایی، بویژه در سکانسهای مربوط به چنگ جهانی سوم و تبدیل شکیب از کارگر صحنه به نقش اصلی، کمی خنده دار و شاید کمدی به نظر می رسد، به طوری که صدای خنده بینندگان خارجی فیلم، بخصوص آلمانی ها که احتمالا با دیدن تصویر هیتلر بر روی پوستر فیلم جذب آن شده بودند را برانگیخت.

    اما با پیش رفتن داستان این کمدی با ظرافتی هنرمندانه تبدیل یه یک تراژدی بسیار عمیق شده و بیننده را تا سکانس پایانی در حالت تعلیق نگه می دارد و سوالاتی از قبیل اینکه شکیب  تا چه حد در اتفاقاتی که روی داد مقصر است؟ رفتار کارگردان فیلم که در سکانسهای پایانی تبدیل به یک دیکتاتور شده تا چه حد قابل توجیه است؟ و اینکه نهایتا درمجموعه رویدادهای فیلم، طرفدار شکیب هستید که می خواهد همه را با خود از بین ببرد، کارگردانی که منطقش را از دست داده و تبدیل به یک دیکتاتور شده است،  یا تهیه کننده ای که همه سرمایه زندگی اش در معرض نابودی است و به هر دری میزند و گاهی کارهای کثیفی میکند که فقط و فقط فیلمش را به پایان برساند؟ سوالاتی است که شاید تا ساعتها بعد از پایان فیلم ذهن را به خود مشغول کند.

    هرچند ما اینجا قصد تحلیل و نقد این اثر را نداریم، با این حال باید گفت آخرین اثر هومن سیدی، فیلمی خوب و در خور اعتنا، با سناریویی هوشمندانه و فکرشده، کارگردانی بسیار خوب، با ریتمی مناسب و تعلیقی که به کمک هرچه بهتر شدن اثر آمده، فیلم برداری، نورپردازی و دکوری خوب و یک اثر سینمایی خوب اجتماعی است که در هدف خود در به تصویر کشیدن روابط اجتماعی و تاثیر متقابل رفتار انسانها بر یکدیگر موفق عمل کرده است.

    گزارشی از اکران “جنگ جهانی سوم” هومن سیدی در استانبولجنگ جهانی سوم

    جلسه نقد و بررسی فیلم نیز در پایان آن، با حضور هومن سیدی کارگردان و پاسخ به سوالات تماشاگران فیلم برگزار شد و از نوع سوالات و استقبال و تشویق او از سوی تماشاگران می توان دریافت که فیلم توجه مخاطبان را کاملا به خود جلب کرده و تا حدود زیادی در رسیدن به اهدافش موفق بوده است.

    و در نهایت، فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی موفق به کسب جایزه لاله طلایی بهترین فیلم بخش مسابقه بین‌الملل از چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم استانبول در کشور ترکیه شد.

  • معمای اکران “جنگ جهانی سوم” هومن سیدی / سرکار گذاشتن مخاطبان

    معمای اکران “جنگ جهانی سوم” هومن سیدی / سرکار گذاشتن مخاطبان

    براساس قواعد اسکار فیلمی که به عنوان نماینده یک کشور برای رقابت در بخش بین‌الملل معرفی می‌شود، باید حداقل یک هفته در کشور مبدا به اکران عمومی گذاشته شود.

    معمای اکران

    در حالی که پیش از این شورای صنفی نمایش از اکران محدود «جنگ جهانی سوم» از روز پنجشنبه ۱۴ مهر خبر داده بود، مخاطبان علاقمند به تماشای این فیلم طی دو روز گذشته امکان خرید بلیت پیدا نکردند.

    به گزارش مهر، فیلم سینمایی «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی که پیش از این و پس از اولین رونمایی رسمی در جشنواره ونیز موفق به دریافت دو جایزه بهترین بازیگری و بهترین کارگردانی از بخش افق‌های این رویداد شده بود، چندی پیش به‌عنوان نماینده ایران برای اسکار معرفی شد؛ فیلمی که یکی از شروط اسکار یعنی اکران عمومی را نداشت.

    براساس قواعد اسکار فیلمی که به عنوان نماینده یک کشور برای رقابت در بخش بین‌الملل معرفی می‌شود، باید حداقل یک هفته در کشور مبدا به اکران عمومی گذاشته شود. بر همین اساس هفته پیش بود که شورای صنفی نمایش اعلام کرد «جنگ جهانی سوم» قرار است از ۱۴ مهرماه و به صورت محدود تنها در پردیس مگامال تهران اکران شود.

  • ⁣لحظه اهدای جایزه بهترین فیلم به هومن سیدی در بخش افق‌ها در جشنواره ونیز

    ⁣لحظه اهدای جایزه بهترین فیلم به هومن سیدی در بخش افق‌ها در جشنواره ونیز

  • کنایه هومن سیدی به قطعی برق

    کنایه هومن سیدی به قطعی برق

     

    هومن سیدی، بازیگر و کارگردان، در استوری اینستاگرامش به قطعی مکرر و بی‌برنامه برق واکنش نشان داد.

    قطعی مکرر و بی‌برنامه برق در سراسر کشور که این روزها در آخرین ماه از بهار 1400 به کرات شاهدش هستیم واکنش و اعتراض بسیاری از مردم و از جمله اهالی فرهنگ‌وهنر را برانگیخته است. کنایه هومن سیدی به قطعی برق|خبر فوری

    از جمله این واکنش‌ها، سوالی بود که هومن سیدی، بازیگر، کارگردان و فیلمنامه‌نویس در استوری اینستاگرامش پرسید. او نوشت: «دوستان می‌شه بفرمایید کِی آب و گاز رو هم قطع می‌کنید؟ ممنون.»

    کنایه هومن سیدی به قطعی برق|خبر فوری

     

  • قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!

     

    فرض کنید، کسی بیاید از شمایی که «قورباغه» را تماشا کرده‌اید، بپرسد، داستان این سریال درباره چیست؟ چه دارید و داریم که بگوییم؟ ماجرای یک پخش‌کننده مواد مخدر؟ ماجرای رفیق قدیمی آن پخش‌کننده مواد مخدر؟ همین؟ بله، همین! دقیقا همین چند کلمه و «قورباغه» بیشتر از این نیست.قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    اصلا در این یادداشت با این جنس نقد‌هایی که کار‌های هومن سیدی را کپی‌کارانه و کلاژ می‌دانند کاری ندارم، یعنی تلاش می‌کنم در این کلمات پیش رو تکیه یادداشت بر مچ‌گیری‌های فضای مجازی نباشد، نه که آن‌ها همه باطل و هومن سیدی حق باشد، نه! اساسا این که ضعف‌های عمده و بنیادین «قورباغه» را در حد کپی موسیقی متن، از سریال «دارک» و مشکلاتی در این حد پایین بیاوریم، اتفاقا لطف بزرگی در حق هومن سیدی است، مشکلات «قورباغه» کاش محدود به همین‌ها بود!

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    برای تماشای یک داستان دنباله‌دار و برای ادامه دادنش، دو مولفه اساسی، یکی داستان است و دیگری آدم‌های داستان، یعنی به زبان ساده، یا باید جذب داستان شویم و پیچ و خم‌های آن ما را به دنبال خودش بکشد و یا اگر داستان کم و خفیف است، حداقل کاراکتری در داستان باشد که مجذوبش شویم، همذات‌پنداری کنیم و فکر کنیم این خودِ ما یا بخش‌هایی از ماست و با دغدغه‌هایش همراه شویم. حالا اگر دنباله‌داری هر دوی این‌ها را داشته باشد که خب، چه بهتر! قورباغه، اما هر دو را با هم ندارد!

    فرض کنید، کسی بیاید از شمایی که «قورباغه» را تماشا کرده‌اید، بپرسد، داستان این سریال درباره چیست؟ چه دارید و داریم که بگوییم؟ ماجرای یک پخش‌کننده مواد مخدر؟ ماجرای رفیق قدیمی آن پخش‌کننده مواد مخدر؟ همین؟ بله، همین! دقیقا همین چند کلمه و «قورباغه» بیشتر از این نیست.

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    موقعیت‌های منفک و جدا از هم که به زور کنار هم چسبانده شده و هیچ چیزی را جلو نمی‌برد. داستان نه در عمق می‌رود و نه در طول حرکت می‌کند، یک داستان کاملا عرضی! دائما پخش می‌شود و بدون هیچ انسجامی گسترش پیدا می‌کند، بعد از تماشای ۱۱ قسمت، با سریالی مواجهیم که پهن شده و هیچ داستانی به شما ارائه نداده است.

    شخصیت‌ها هیچکدام به اندازه پرداخت نشده و معلوم نیست ما قرار است داستان کدام این‌ها  را دنبال کنیم؟ رامین؟ پسرکی با عقده‌های فروخفته، بلندپرواز و طماع، منفعت‌طلب و علاف! نوری؟ پسرک دست و پا چلفتی و البته در عین حال بی‌رحم، که انتقام مادرش را به فجیع‌ترین شکل از پدرش می‌گیرد و بعد برای خودش دار و دسته راه می‌اندازد!

    موقعیت‌ها گاهی درباره رامین است، گاهی درباره نوری، گاهی درباره هر دو و عجیب آن که غالبا درباره هیچکدام هم نیست. خب الان ما باید با ماجرا‌های نوری مواجه شویم که به شکلی تصادفی با یک متاع کمیاب مواجه شده و به «قدرت» رسیده؟ یا اصلا ماجرا، ماجرای رامین است که می‌خواهد به هر شکلی پیشرفت کند؟ اصلا هسته مرکزی داستان، حول مفهوم «قدرت» شکل گرفته؟ یا که چی؟

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    این «که چی» البته حین تماشای «قورباغه» دائم در ذهن می‌چرخد و تماما با خودت می‌گویی: «خب که چی؟»، هیچ مضمونی تبدیل به داستان نشده، هیچ داستانی پرداخت نشده. انگار با علاقه‌مندی‌های پراکنده کارگردانی مواجهیم که آثار زیادی دیده و حالا فرصتی دارد که این دوست‌داشتنی‌ها را در یک سلسله موقعیت‌های نه چندان مرتبط کنار هم بیاورد. یعنی مثلا اگر قرار است جهانی خلق کنیم که مخاطب را تحت تاثیر قرار بدهد و هیجان و تعلیق را با هم داشته باشد، با دست به دست کردن «انگشت بریده» چنین چیزی حاصل نمی‌شود؛ همان «دارک» معروف اگر در ایجاد تعلیق موفق است، به خاطر تکیه به یک باور اساطیری و تکیه به مفهوم مناقشه‌برانگیز «زمان» در سیر تفکر آلمانی‌هاست. در آن جغرافیا مفهوم «زمان» یک پیشینه و سابقه‌ای دارد که داستان‌پردازی درباره و برای آن مخاطب را قلقلک می‌دهد.

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    آکسسوری، دکوپاژ و میزانسن همه ابزاری‌ست که در نهایت نوشته‌های روی کاغذ را پرداخت می‌کنند. وقتی روی کاغذ چیز قابل‌توجهی نوشته نشده، واضح است که اتفاقی که باید، نمی‌افتد. از قسمت چهار تا قسمت ۱۰، دائما یک «انگشت بریده» دست به دست می‌شود، «خب که چی؟» توسل به رنگ‌های سرد، خاکستری و طوسی در خانه نوری، میزانسن‌های خلوت، حتی تُن صدای نوری، و تلاش برای اجرای یک کاراکتر به اصطلاح درونگرا، تبدیل به مضحکه‌ای شده که جدا تماشایش دشوار است. این که شکل و فرم بازی نوید محمدزاده متفاوت شده، خب ذاتا جسورانه است، اما این محصولی که ما می‌بینیم، حقیقتا دلمان را برای همان عصبیتش تنگ کرده! انگار یک موجود ناقص‌الخلقه و الکن و معذب را جلوی دوربین گذاشته‌اند، درونگرایی را با چلفت بودن اشتباه گرفته‌اند، اصلا چگونه چنین موجودی به این حد از قدرت رسیده؟ منطق روایی داستان کجاست؟

    بدتر آن که برای این جهان ابتر، برای این آدم‌های الکن بخواهی فلسفه ببافی، آن هم با دیالوگ‌هایی که به درد کپشن‌های اینستاگرامی نوجوان‌پسند می‌خورد و ردی از زندگی و واقعیت و حتی فانتزی در آن نیست. بسیاری از نریشن‌های رامین، عملا چیز تازه‌ای درباره او به ما نمی‌گوید. حتی در حد هذیان‌های یک ذهن مالیخولیایی هم نیست! که هذیان هم منطق و زیبایی‌شناسی خودش را دارد. جنس دیالوگ‌ها هم همگن با جنس بازی‌ها، طراحی شخصیت‌ها و جهان کلی کار است، هیچ چیزی به شما نمی‌دهد. منظورم محتوا و پیام و این چیز‌ها نیست که اساسا جای موعظه و پیام جای دیگری‌ست، اما دیالوگ‌های قورباغه فقط به قصد «ریتم» نوشته شده، نه به پرداخت شخصیت کمک می‌کند و نه حرکت دارد.

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    -حرفای جدید می‌زنی؟

    -حرفای قدیمی رو جدید می‌زنم!

    همین دیالوگ را که در قسمت هفتم می‌شنویم، تعمیم بدهید به کلیت سریال. همه‌اش همین گونه پینگ‌پنگی و بدون کارکرد. طبعا عده‌ای از این قسم دیالوگ‌ها خوششان می‌آید، نوعی حاضر جوابی و عصبیت دارد که با حال و روز جامعه منطبق است، اما این که چقدر اصولی و منطقی‌ست؟ تقریبا هیچ! خب طبیعتا با چنین مختصاتی توقع ندارید که رابطه‌ای ساخته شود، انگیزه‌ای دربیاید و چیزی جان بگیرد و یا تحول شخصیتی رخ بدهد. باز هم یک قیاس مع‌الفارق دیگر؛ سریال «بهتره با ساول تماس بگیری» که یک اسپین‌آف از سریال «برکینگ بد» است نمونه‌ی متعالی دیالوگ‌نویسی و پرداخت روابط است؛ در دو فصل اول این سریال عملا هیچ اتفاق خارق‌العاده‌ای نمی‌افتد و ظاهرا با اتفاقات معمولی یک سری آدم‌های معمولی مواجهیم، اما انقدر همه چیز در جزئیات و ظرافت پرداخت شده که دائما چسب دارد و تک تک جملات به شناخت منجر می‌شود.

    «قورباغه»، اما باور نکرده که زیبایی باید در نگاه تو باشد، نه در چشمان تو (عمدا به یک کلیشه ارجاع دادم، در سطح دیالوگ‌های سریال)، همه چیز را ویترینی و الصاقی می‌خواهد، برای همین هم سطحی و آبکی‌ست، بله گاهی «دل» را داریم که از پوستر تا قسمت آخرش ابتذال را فریاد می‌زند و گاهی هم «قورباغه» را داریم که در نگاه اول جدی، موقر و قابل‌توجه به نظر می‌رسد، اما ابتذالش پنهان و دیریاب‌تر است، نه این که مبتذل نباشد، اتفاقا این جنس ابتذال پیچیده‌تر و چه‌بسا خطرناک‌تر باشد، یک کار معمولی ببینیم و گمان کنیم یک اثر «هنری» دیده‌ایم. یک کار معمولی بسازیم و گمان کنیم؛ «خفنیم»!

     

  • «کاش یکی به هومن سیدی خبر می‌داد فیلما و سریال‌هایی که اون دیده ما هم دیدیم»!

    «کاش یکی به هومن سیدی خبر می‌داد فیلما و سریال‌هایی که اون دیده ما هم دیدیم»!

     

    ویدیویی از مقایسه‌ی شباهت‌ صحنه‌های سریال “قورباغه” و فیلم “نفرت”، شاهکار متیو کاسوویتس، این روزها وایرال شده است.«کاش یکی به هومن سیدی خبر می‌داد فیلما و سریال‌هایی که اون دیده ما هم دیدیم»!

    در روزهای اخیر و پس از انتشار سریال قورباغه به‌کارگردانی هومن سیدی و بازی نوید محمدزاده و صابر ابر، بحث‌های فراوانی از شباهت‌های میان این سریال و صحنه‌های فیلم نفرت، شاهکار فیلمساز فرانسوی متیو کاسوویتس، در فضای مجازی صورت گرفته است. ظاهرا در ابتدای این سریال نوشته شده که برداشتی آزاد از این فیلم است، اما ویدیو، به‌نماهای شبیه به هم این دو اثر اشاره دارد. سابقه‌ی هومن سیدی کارگردان سریال، در فیلم‌های قبلی هم به‌این مقایسه‌ها دامن زده است. این در شرایطی است که توییت پیج یکی از کاربران توئیتر، با وجود فالوورهای نه‌چندان زیادش، بارها و بارها ریتوییت شده و به یکی از پرلایک‌ترین نوشته‌های روز گذشته در فضای این شبکه‌ی اجتماعی، تبدیل شده، که باعث ابراز تعجب خود این کاربر شده است. این کاربر فضای اینترنت نوشته: «کاش یکی به هومن سیدی خبر می‌داد فیلما و سریال‌هایی که اون دیده ما هم دیدیم»!

     

  • شباهت‌های “قورباغه” با فیلم فرانسوی نفرت/ خلافکاران خرده‌پای پاریسی در تهران چه می‌کنند

    شباهت‌های “قورباغه” با فیلم فرانسوی نفرت/ خلافکاران خرده‌پای پاریسی در تهران چه می‌کنند

     
    در اغلب ساخته‌های هومن سیدی می‌توان نشانه‌هایی از رویدادهای واقعی یا دیگر فیلم‌های سینمایی پیدا کرد.
    بالاخره قسمت نخست سریال “قورباغه” پخش شد و در شبکه‌ی نمایش خانگی طوفانی به پا کرد. گفته‌ می‌شود قسمت اول این سریال در عرض دو روز ۴۸ میلیون دقیقه دیده شده است. این‌طور که پیداست این مجموعه یا حداقل قسمت اول و ترکیب شخصیت‌های آن وام‌دار فیلم فرانسوی “نفرت” (La Haine) هستند.

     
    در اغلب فیلم‌های هومن سیدی می‌توان نشانه‌هایی از رویدادهای واقعی یا دیگر فیلم‌های سینمایی پیدا کرد. از “خشم و هیاهو” که آشکارا به زندگی ناصر محمدخانی اشاره دارد تا “مغزهای کوچک زنگ‌زده” که برخی آن را یک رونوشت ایرانی از فیلم “شهر خدا” خواندند.
    اتفاقات قسمت نخست سریال قورباغه هم حاکی از این است که سیدی در اثر جدیدش هم به سراغ یک فیلم خارجی مشهور و محبوب رفته تا بخشی از داستان و ویژگی‌های شخصیت‌هایش را بر اساس آن شکل دهد. در ابتدای قسمت نخست قورباغه نوشته می‌شود “برداشت آزاد از La Haine” و در این مطلب قصد داریم نگاهی کوتاه بیندازیم بر جهان فیلم نفرت و مشابهت‌های آن با سریال قورباغه.
     
    فیلم نفرت به کارگردانی متیو کاسوویتس محصول سال ۱۹۹۵ اثری سیاه و سفید است که به مسأله‌ی خشونت جاری در جامعه‌ی فرانسه و تقابل نیروهای پلیس و امنیتی با جوانان و به طور دقیق‌تر جوانان خلافکار خرده‌پا می‌پردازد. سریال سیدی هم حداقل در قسمت نخست به چنین مسأله‌ای اشاره دارد.
     

     
    قورباغه در دقایق آغازین فضایی ملتهب دارد و سعی می‌کند دنیای گانگسترها و خیابان‌گردهای پاریسی و اروپایی را در تهران بازآفرینی کند. در همان دقایق ابتدایی قسمت نخست یک مأمور پلیس توسط دو جوان ناشناس زخمی می‌شود و در سراسر این قسمت شاهد گفت‌وگوهایی درباره‌ی نیروهای انتظامی، سرقت، اسلحه و خشونت میان سه شخصیت محوری داستان هستیم.
     
    سریال قورباغه به تبعیت از فیلم نفرت قصه‌ی خود را با سه شخصیت آغاز می‌کند. فیلم کاسوویتس در شهرکی در حاشیه شهر رقم می‌خورد و یک جوان سیاه‌پوست، یک پسر سفیدپوست فرانسوی و یک جوان عرب را با یکدیگر همراه کرده و ترکیبی جذاب و دوست‌داشتنی را شکل می‌دهد. نفرت از جایی شروع می‌شود که چند ساعت قبل مأمور پلیسی توسط دوستان یکی از این سه شخصیت به شدت آسیب دیده و اسلحه او دزدیده شده است.
     
    یکی از نقاط مثبت این فیلم پرداخت درست و اصولی به این سه جوان، یکی بامزه، یکی بی‌اعصاب و دیگری متفکر و تمرکز بر تفاوت‌ها و مشابهت‌های آن‌ها است که این جمع سه رنگ را به یک تیم قابل قبول و هم‌دلی‌برانگیز تبدیل می‌کند.
     
    سریال سیدی هم چنین داستانی را روایت می‌کند و سعی دارد با تمرکز بر مغایرت‌ها و همانندی‌های شخصیت‌هایش بیننده را با آن‌ها همراه کند.
     

     
    شباهت‌های این فیلم و سریال تنها به اینجا ختم نمی‌شود و چند سکانس این دو اثر بسیار شبیه یکدیگر هستند. به‌عنوان مثال هومن سیدی موقعیت و دیالوگ‌ها سکانس سرقت اتومبیل را بسیار نزدیک به فیلم نفرت ساخته و نوشته است. از لحاظ اجرایی هم می‌توان قرابت‌های فراوانی میان نفرت و قورباغه و حتی سریال‌های محبوب دیگری پیدا کرد، اما نمی‌دانیم در قسمت‌های بعدی هم شاهد چنین نزدیکی‌هایی خواهیم بود یا سیدی مسیر دلخواه خود را برای روایت و تصویرگری قصه‌اش در نظر گرفته است.
     
    سریال قورباغه به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی دوشنبه‌ها پخش خواهد شد و از میان بازیگران آن می‌توان به نوید محمدزاده، صابر ابر، سحر دولتشاهی و آناهیتا افشار اشاره کرد.