برچسب: هنرمند

  • اکبر عالمی درگذشت

    اکبر عالمی درگذشت

     

    اکبر عالمی درگذشت|خبر فوریاکبر عالمی مجری تلویزیون و مستندساز امروز سه‌شنبه ۲۲ مهرماه بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.

    اکبر عالمی چندی پیش به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری شده بود و امروز بامداد سه شنبه ۲۲ مهرماه در بیمارستان درگذشت.

    اردشیر عالمی فرزند این منتقد، برنامه ساز و مستندساز پیشکسوت درگذشت وی را تایید کرده است و در صفحه اجتماعی خود در اینستاگرام نوشته است: «پدر رفت. فقط پدر من نبود. پدر چند نسل ایران بود. تاثیر وجودش تا سال‌ها باقی خواهد ماند. از همه دوستانی که در این چند روزه پیغام‌های بسیار محبت آمیزی برای ما فرستادند ممنونم. برای مراسم به خاکسپاری پدر فردا اطلاعات بیشتری اینجا خواهم گذاشت»

    اکبر عالمی این روزها از شرایط عمومی خوبی برخوردار نبود و به کمک دستگاه ونتیلاتور تنفس می‌کرد.

    عالمی در تلویزیون کارشناسی و اجرای برنامه‌های از جمله «هنر هفتم» را بر عهده داشت و در مدت اخیر برای ساخت مستندی به بیمارستان‌های تهران رفته بود که به کرونا مبتلا شد.

     

  • سلبریتی‌ها برای مقابله با کرونا چقدر پول خرج کردند؟

    سلبریتی‌ها برای مقابله با کرونا چقدر پول خرج کردند؟

    هنرمندان زیادی در جهان از زمان شیوع کرونا، مبالغی را برای رهایی از شرّ این بیماری و کمک به اقشار آسیب‌دیده صرف کرده‌اند.

    با شیوع جهانی ویروس کرونا، سلبریتی‌ها و بازیگران نیز در تلاش هستند، برای مبارزه با این بحران قدمی بردارند.

    از زمان آغاز این بیماری همه گیر، ستارگان زیادی از جایگاه خود برای ایجاد آگاهی در مورد ویروس کرونا استفاده کردند و با انتشار ویدئو از مخاطبان خود خواستند مرتبا دست‌های خود را بشویند، در خانه بمانند و همچنین فاصله اجتماعی را رعایت کنند. تعدادی دیگر نیز به سازمان‌های مختلف پول اهدا کردند.

    در ادامه ببینید کدام هنرمندان در جهان، به تلاش‌های امدادی مقابله با کرونا کمک کرده اند.

    رایان رینولدز

    سلبریتی‌هایی که به مقابله با کرونا آمدند

    رایان رینولدز و همسرش از اولین کسانی بودند که در این زمینه سرمایه اهدا کردند. آن‌ها اعلام کردند، کووید ۱۹، خانواده‌ها با درآمد پایین را بسیار آسیب‌پذیر کرده است.آن‌ها ۱ میلیون دلار اهدا خواهند کرد که بین سازمان غذایی آمریکا و ذخایر غذایی کانادا تقسیم خواهد شد. بازیگر فیلم «ددپول» همچنین راهنمایی‌هایی را در مورد این ویروس برای طرفداران خود به اشتراک گذاشته بود. طبق گفته E news، این زوج ۱۰۰ هزار دلار دیگر به چهار بیمارستان اهدا کرده‌اند.

    اکشی کومار

    سلبریتی‌هایی که به مقابله با کرونا آمدند

    اکشی کومار، در ابتدا اعلام کرد ۲۵۰ میلیون کرور معادل ۳.۳ میلیون دلار به مبارزه برای کرونا کمک خواهد کرد. او پس از مدتی اعلام کرد ۳ میلیون کرور دیگر که برابر با ۴۰۰ هزار دلار می‌شود، نیز اهدا می‌کند.

    آرنولد شوارتزنگر

    آرنولد شوارتزنگر، مدت‌ها پیش موسسه‌ای به نام «بعد از مدرسه همه می‌درخشند» ایجاد کرده بود که هدف آن ایجاد فعالیت پس از مدرسه برای کودکان بود. او اعلام کرد اکنون که مدرسه‌ها بسته شده است، چند میلیون دلار برای تغذیه خانواده‌های آسیب دیده اهدا خواهد کرد. بازیگر «ترمیناتور» همچنین به صورت جداگانه یک میلیون دلار دیگر به نیازمندان اهدا کرده بود.

    متیو مک کانهی

    متیو مک کانهی و همسرش هم به یاری آسیب‌دیدگان کرونا آمده‌اند. آن‌ها بیش از ۱۱۰ هزار ماسک به بیمارستان‌های تگزاس اهدا کردند. علاوه بر این، آن‌ها وسایل و امکاناتی را که می‌خواستند به مردم اهدا کنند، شخصاً به خانه آن‌ها تحویل دادند.

    بتانی فرانکل

    بتانی فرانکل، بازیگر تلویزیونی اعلام کرد که از طریق فضای مجازی و طرفدارانش از مواردی که بیش از همه مورد نیاز است، مطلع شده است. او اعلام کرد که برنامه دارد ۱ میلیون ماسک صورت از طریق سازمان امدادی خود اهدا کند.

    آنجلینا جولی

    آنجلینا جولی یک میلیون دلار به صندوق No kid Hungry برای مبارزه با گرسنگی کودکان اهدا کرد. او گفت: «در این روزها تعداد زیادی از کودکان در جهان به دلیل ویروس کرونا از مدارس دور هستند. او اعلام کرد در حدود ۲۲ میلیون کودک در آمریکا به حمایت غذایی نیاز دارند.»

    برد پیزلی

    سلبریتی‌هایی که به مقابله با کرونا آمدند

    برد پیزلی، خواننده آمریکایی به همراه همسرش برای کمک به تغذیه افراد نیازمند، فروشگاهی را ایجاد کرد. افرادی که تحت تاثیر ویروس کرونا قرار گرفته‌اند، می‌توانند رایگان نیازهای خود را دریافت کنند.

    لئوناردو دی کاپریو

    لئوناردو دی کاپریو، به همراه لورن پاول جابز، یک صندوق برای تامین و کمک غذایی ایجاد کردند. او به همراه پابل جابز در مجموع ۵ میلیون دلار اهدا کرده است. او گفت: «در مقابله با این بحران ما از سازمان‌های دیگری الهام و تصمیم به کمک به افراد آسیب‌پذیر گرفتیم.»

    جرج کلونی

    سلبریتی‌هایی که به مقابله با کرونا آمدند

    به گفته ددلاین، جرج کلونی و همسرش، هر کدام ۲۵۰ هزار دلار به صندوق‌های مرتبط به کمک به عوامل سینمایی و تلویزیونی کمک کردند. همچنین گزارش شده است که آن‌ها ۳۰۰ هزار دلار به ذخایر غذای لبنان کمک کرده‌اند. در مجموع میزان کمک آن‌ها بیش از ۱ میلیون دلار اعلام شده است.

    اریک استون استریت

    سلبریتی‌هایی که به مقابله با کرونا آمدند

    این بازیگر و کمدین آمریکایی اعلام کرد، ۲۰۰ هزار وعده غذایی در شهر کانزاس پخش می‌کند. او گفت که زادگاهش را خیلی دوست دارد و می‌خواهد هر کاری که از دستش بر می‌آید، انجام دهد.

    تیلور سویفت

    سلبریتی‌هایی که به مقابله با کرونا آمدند

    تیلور سویفت، اعلام کرد که به سازمان جهانی بهداشت و همچنین تامین غذای آمریکا کمک کرده است. علاوه بر این گفته می‌شود کسانی که با او به صورت آنلاین صحبت و مشکلات خود را به صورت شخصی با وی مطرح کرده‌اند، هرکدام از سوی این خواننده آمریکایی ۳ هزار دلار پول دریافت کرده‌اند.

    جی کی رولینگ

    سلبریتی‌هایی که به مقابله با کرونا آمدند

    جی کی رولینگ، خالق کتاب‌های هری پاتر نیز اعلام کرد که ۱ میلیون دلار به بی‌خانمان‌ها و قربانیان خشونت خانگی اهدا خواهد کرد. او همچنین اعلام کرد کتاب جدیدی را که برای کودکان نوشته است، به دلیل این بحران، به صورت رایگان منتشر خواهد کرد.

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

  • از اشکان خطیبی و علی کریمی تا هدیه تهرانی و پرویز پرستویی

    در ماجرای شیوع کرونا، رفتار سلبریتی‌ها در کمک به مردم پخته‌تر و بی‌سروصداتر از قبل بود.

    فاطمه پاقلعه‌نژاد: همه چیز از ویروس لعنتی شروع شد. شوک ابتدای اسفند. مرگ، خانه‌نشینی و ترس و از پی آن مشکل بی‌پولی و بیکاری. شرایط سخت تحریم و چالش‌هایش از یک سو و این بحران بی‌سابقه از سوی دیگر.
    در کنار تلاش‌ها یا حتی کم‌کاری‌های دولتی و راه بسته ارسال کمک‌های خارجی به دلیل کارشکنی‌های خارجی نیاز به گشایش جبهه‌ای جدید برای کمک‌های مردمی بود.
    نهادهای رسمی که در حوادث غیرمترقبه قبلی و چالش‌های پیشین نشان دادند آن زنجیره بسیج صددرصدی را به دلیل سابقه دیرینه نمی‌توانند به تنهایی به دوش بکشند.
    گوشه‌ای از این مشکلات و عدم اعتمادها همین تصاویری است که به طنز در سریال «نون خ» و ماجرای زلزله کرمانشاه به تصویر کشیده شده است.
    در کنار نیروهای جهادی که وابسته به ارگان‌های نظامی و دولتی و حاکمیتی هستند، نیاز به بخشی دیگر از بدنه اجتماعی جامعه یعنی هنرمندان و ورزشکاران و چهره‌های سرشناس بود تا پا پیش بگذارند اما چالش بزرگ برچسب سلبریتی‌های غیر مسئول بود که در این دو ساله به دلیل بخشی رفتارهای گروهی از سلبریتی‌ها از یک سو و تسویه‌حساب‌های سیاسی سال‌های ۹۲ و ۹۶ از سوی دیگر اتفاق افتاده بود تا چهره این پایگاه اجتماعی و سرمایه عمومی هم به کف رسیده باشد.
    اما جنگ با کرونا یک فرصت مجدد بود برای بازسازی بسیاری از تصاویر ذهنی مخدوش. یک هفته کمتر نیاز بود که دیگر کسی یادش نماند روزی چقدر به پزشکان برای عدم استفاده از دستگاه‌های کارتخوان انتقاد می‌شد. آنها سربازان خط مقدم شدند و حالا نوبت بقیه بود.
    گروهی همچنان انتقاد می‌کردند که فلان فوتبالیست یا فلان ستاره هالیوود چنان چالشی راه انداخته و سلبریتی ما هم گفته وای به داد مردم برسید.
    در دل تمام این دعواهای معمول اما همان‌هایی که در روزهای پس از زلزله به خاطر بسیج کمک‌های مردمی کارشان به دادگاه کشید بی‌سروصداتر از قبل پیش آمدند.
    هدیه تهرانی که مدت‌هاست کسی خبری از حضورش در محافل ندارد، با گروهی بسیج شدند و با بنیادی خیریه خانه به خانه می‌رفتند و کمک‌های اولیه به بی بضاعت‌ها می رساندند.
    مهتاب کرامتی سفیر کمک‌های مردمی یونیسف بود و اطلاع‌رسانی می‌کرد.
    امیر ژوله پیج میلیونی‌اش را برای کمک به بحران کرونا به کار گرفته بود. شده بود کسی که هشدار می‌دهد. از کمپین در خانه بمانیم حمایت می‌کرد، مشاغل کوچک را که امکان تولید محصولات قابل ارسال داشتند تبلیغ می‌کرد و رفتارهایی از این دست.
    رامبد جوان در خانه نشسته بود و هر شب با اینستاگرام برنامه ‌سازی می‌کرد تا نشاط اجتماعی پایین‌تر از اینی که هست نباشد و مردم را راضی کند همچنان در خانه‌های‌شان بمانند.
    علی کریمی و سیدجلال حسینی بچه‌های گیلانی اهل رشت و انزلی اصلا مگر می‌توانستند در شرایط کابوسوار زادگاه‌های‌شان هر آنچه در توان دارند را صرف کمک به این مردم نازنین نکنند؟
    پرویز پرستویی یک رفیق کشتی‌گیر پیدا کرده و پیج میلیونی‌اش را برای بسیج ناب‌ترین مدل کمک به مردم بی‌بضاعت وقف کرده. خانه به خانه کنار رسول خادم و کمیل قاسمی و حسن رحیمی پیش رفتند تا بسته‌های کمک‌های مردمی‌شان را به دست نیازمندان برسانند. کمک‌هایی که از مردم جمع شدند و بسته به بسته از دروازه غار و گودهایش تا خانه‌های نیمه ویران از سیل سیستان توسط همین قهرمانان به مستحقان‌شان رسیده است.
    در تهران یکی که پیش افتاد و از خلوت خودخواسته‌اش بیرون آمد، اشکان خطیبی بود. او که با هشتگ #من_باهاتم جلو افتاد و بقیه دوستانش را دعوت کرد برای کمک‌های یک میلیونی که می‌خواست به دست اقلا ۵هزار خانواده برسد. پیش افتاد و گفت: «این کاری نیست که من شروعش کرده باشم. همین کمپین را هنرپیشه‌های ترکیه‌ای راه انداختند و من فقط تقلیدش کردم. شکر خدا خیلی از هنرمندان و ورزشکاران هم به ما پیوستند. از حامد بهداد و رامبدجوان و حجازی فر و بچه‌های دیگر. بودند بچه‌هایی که کلا ۵میلیون پول در دست داشتند و ۳میلیونش را به کمپین ما کمک کردند. راستش من اگر پیش افتادم واقعا نمی‌خواهم طوری برداشت شود که انگار دنبال گفتن از خودم هستم و برای همین کمتر حرف می‌زنم. ما همین حالا هنوز نتوانستیم حدود نیمی از وعده‌ای که داشتیم را عملی کنیم. ما نیاز به کمک‌های افراد متمولی داریم که توان این کمک را دارند و دست تک تک‌شان را می‌فشارم و امیدوارم همه ما که توان کمک به خانواده‌های آسیب دیده را دارند پیش بیایند تا زودتر از این روزهای سخت عبور کنیم و این بیماری مهار شود.»
    او اینها را هم به ما و هم به بقیه دوستانش گفته و کمپینش را حالا که در میانه راه است پیش می‌برد.
    هادی حجازی‌فر که به کمپین او پیوسته هم اخیرا به خبرآنلاین گفت:«راستش مهم نیست که چقدر کمک می‌کنیم، مهم این است از آنچه در توان داریم به کسی که شرایط سخت‌تری دارد ببخشیم. این در خون همه ماست و با این روحیه می‌توانیم از این چالش عبور کنیم.»
    امروز هنوز تا رسیدن به نقطه‌ای که همه آسیب‌دیدگان از کرونا بی‌نیاز باشند فاصله‌ای بزرگ داریم و هنوز دولت در گیر و دار چالش‌های بزرگ اجتماعی خود، نتوانسته همه آنچه گفته را حتی انجام دهد. این کمک‌های مردمی هم حتی در مقایسه با آنچه باید اتفاق بیفتد بی شک خیلی کم و ناچیز است اما حالا درباره یک چیز می‌توان با جدیت سخن گفت. اینکه بدون شوآف، این‌بار تعداد بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران پا پیش گذاشتند و بخشی از سرمایه اجتماعی ویران شده حاصل از اظهار نظرهای بی‌دلیل یا اتفاقات هیجانی چالش برانگیز پشت سر گذاشته شده است و دیگر مردم هم تمییز می‌دهند هنرمندی را که برای کمک به هم‌نوعش در صف مقدم ایستاده تا هنرپیشه‌ای که فکر می‌کند با تمسخر یک رفتگر ساده می‌تواند فالوئر بگیرد.
    جنسی از آدم‌هایی که حتی به اندازه همان پاکبان عزیز نمی‌داند در روزها کرونایی باید فاصله اجتماعی را حفظ کند و به این جرم که او قصد داشته این فاصله را رعایت کند، مسخره اش می کند!
  • ایران درودی، نقاش پیشکسوت: به ایران برگشتم تا در وطنم بمیرم

    ایران درودی، نقاش پیشکسوت: به ایران برگشتم تا در وطنم بمیرم

    ایران درودی، نقاش پیشکسوت: به ایران برگشتم تا در وطنم بمیرمایران درودی، بانوی هنرمندی که این روزها در قرنطینه خانگی به سر می‌برد، قلم‌مو به دست گرفته است و نقش عشق روی بوم‌های سفید می‌کشد. او که انگار بیش از پیش به خالق این جهان هستی ایمان دارد، مهمترین آرزویش در سال جدید را برای خودش و مردم ایران، نزدیک‌تر شدن به خالق هستی عنوان می‌کند.

    درودی، نقاش صاحب‌سبک، نویسنده و کارگردانی است که بیش از ۶۰ سال است در عرصه‌ هنر معاصر ایران فعالیت دارد. یکی از مهمترین آرزوها و اهداف این بانوی هنرمند تاسیس موزه آثارش بود که سال گذشته مراسم واگذاری زمین آن برگزار شد و تا به امروز دیگر هیچ! او می‌گوید: متاسفانه تا آخرین روزهای سال گذشته منتظر دریافت مجوز ساختمان موزه‌ام بودم که سرانجام مجوز پس از پنج سال انتظار داده نشد و کرونا اوج گرفت. در این مرحله تصمیم گرفتم مجوز شهرداری را رها کنم و به جایش مجوز عرش را بگیرم و به حرفه‌ام بپردازم.

    این هنرمند در گفت‌وگویی با ایسنا از این روزهای خود و جهانی که این روزها با ویروس کرونا دست و پنجه نرم می‌کند، سخن گفته و یادآور شده است که یکی از درس‌های این ویروس که تمامی انسان‌های کره زمین را درگیر کرده است، بی‌ارزش بودن مادیات است که در مبارزه با کرونا هیچگونه کارایی ندارد و به عبارت دیگر ثروت هیچ نوع مصونیتی از این بیماری را برای شخص ثروتمند ایجاد نمی‌کند.

    مشروح این گفت‌وگو به شرح زیر است:

    در این روزها که ویروس کوچک کرونا کل جهان را تحت تاثیر قرار داده و بسیاری را خانه‌نشین یا عزادار کرده است، شما روزهای خود را چگونه سپری می‌کنید؟

    یکی از مهمترین مسائل زندگی و حرفه‌ی من ضرورت تنها ماندن من است با عطف به این نکته که بارها گفته‌ام آموخته‌ام با تنهایی‌ام برای خود کافی باشم؛ چراکه فقط در تنهاییست که می‌توانم نقاشی کنم یا بنویسم. من در لحظه زندگی می‌کنم و بدین گونه در تنهایی از لحظات زندگی سرشار می‌شوم و به خلسه می‌رسم. اگرچه این بار در تنهایی سخت دل‌نگران یکایک هموطنانم هستم مانند پرستاران و پزشکان که جان بر کف به کمک بیماران کرونایی شتافته‌اند یا کسانی که در گرانی سرسام‌آور مجبورند برای به دست آوردن لقمه نانی از منزل خارج شوند و دردناک‌تر اینکه کاری هم وجود ندارد. همچنین دل‌نگران یکایک هموطنانی هستم که شغلشان مانند بیمارستان‌ها و بانک‌ها ایجاب می‌کند سر کارشان حضور پیدا کنند.

    و اما این ویروس کوچک درس بزرگی به ما داد تا بدانیم ما انسان‌های این کره زمین چه در کوتاه‌ترین فاصله یا در دورترین، به هم پیوسته‌ایم. همچنان که سعدی شاعر بزرگ ایران زمین، قرن‌ها پیش می‌گوید: بنی آدم اعضای یکدیگرند که درآفرینش ز یک گوهرند / چو عضوی به درد آورد روزگار، دیگر عضوها را نماند قرار. بی‌سبب نیست که این شعر در مقابل درب ورودی مقر سازمان ملل نیویورک نصب شده است.

    درس دیگر این ویروس که تمامی انسان‌های کره زمین را درگیر کرده است، بی‌ارزش بودن مادیات است که در مبارزه با کرونا هیچگونه کارایی ندارد و به عبارت دیگر ثروت هیچ نوع مصونیتی از این بیماری را برای شخص ثروتمند ایجاد نمی‌کند. حال اینکه فقط دغدغه بزرگ انسان‌های زمانه‌ی ما به دست آوردن هر چه بیشتر پول به هر قیمتی است! علیرغم ادامه تحریم در این دوره نابه‌سامان، ملت شریف و متحمل ایران نشان داد که مانند کشورهای پیشرفته و به اصطلاح متمدن، دست به غارت فروشگاه‌ها و داروخانه‌ها نمی‌زند، بلکه با بلندنظری و صبوری، جان بر کف به کمک هم وطنانش می‌شتابد.

    همان‌طور که آمار نشان می‌دهد بالاترین تعداد کشته‌شدگان از این بیماری همانا پرستاران و پزشکان و کارمندان بانک هستند. ترامپ ناجوانمردانه در این شرایط ناگوار برخلاف حقوق بشر به تحریم ایران، ادامه داد و مردمشان دست به غارت فروشگاه‌ها و داروخانه‌ها زدند و برای خرید اسلحه به اسلحه‌فروشی‌ها هجوم بردند؛ چرا اسلحه؟ نمی‌دانم! این تفاوت رفتار انسان‌ها در برابر یک فاجعه، نشان‌دهنده نوع فرهنگ انسان و نوع نگاه او به ارزش زندگی است.

    اما من از شروع کرونا خودم را قرنطینه کردم تا ناقل کرونا نباشم. متاسفانه تا آخرین روزهای سال گذشته منتظر دریافت مجوز ساختمان موزه‌ام بودم که سرانجام مجوز پس از پنج سال انتظار داده نشد و کرونا اوج گرفت. در این مرحله تصمیم گرفتم مجوز شهرداری را رها کنم و به جایش مجوز عرش را بگیرم و به حرفه‌ام بپردازم. بارها از خودم پرسیده‌ام آیا دادگاهی وجود دارد که من به آن شکایت برم و بپرسم به چه گناهی پنج سال از عمر کسی را که هست و نیست خود را محضری به ملت ایران بخشیده است، تلف کرده‌اند؟ در واقع کرونا سبب شد به خودم بیایم و این روزها را اگر عمری برایم باقی مانده با آرامش به معنای واقعی با خودم زندگی کنم. پس تصمیم گرفتم به جای مجوز ساخت موزه، مجوز ورود به عرش را بگیرم و مانند سابق با نقاشی کردن در بهشتم زندگی کنم.

    من باور دارم خداوند مرا دوست می‌دارد که مرا خلاق آفریده است تا خلسه را تجربه کنم. من نه از مرگ می‌ترسم نه از کرونا. فقط یک آرزو دارم: خداوند ایمان مرا به خودش بیشتر کند و تا آخرین لحظه‌ی حیات هوشمندی و شعور مرا به من روا دارد و سپاسمندی و شکرگزاری مرا از هر آنچه به من داده یا نداده بپذیرد.

    مهمترین آرزوی شما در سال جدید برای مردم ایران و خودتان چیست؟

    برای ملت ایران چه آرزویی دارم؟ در طول عمرم به ملت ایران ثابت کرده‌ام که این ملت صبور و متحمل و بزرگ‌مردان تاریخ ایران و تاریخ پرشکوهش را عاشقانه دوست می‌دارم. من در هیچ لحظه‌ای از زندگی مایوس نشده‌ام؛ چراکه می‌دانم ملت ایران مرا دوست می‌دارد. در این دوره کرونا چه بسیارند انسان‌های ناشناس بدون اسم، پشت در منزلم که تجهیزات بهداشتی از الکل گرفته تا یک جفت دستکش یا ماسک گذاشته‌اند. از همه جالب‌تر یکی از دوستان برایم بوم نقاشی سفارش داد و دیگری مایحتاج روزانه مرا برای حداقل دو ماه در کوچکترین جزییات تامین کرد.

    من به ایران بازگشته‌ام تا در خاک ایران بمیرم و مطمئنم که موزه‌ام در قلب هموطنانم که ایران را دوست می‌دارند و سختی‌های آن را با شکیبایی تحمل می‌کنند ساخته خواهد شد. برای من مهمترین ارزش زندگی در ایثار عشق است. پس بیشتر از همیشه به ایران عزیزمان عشق بورزیم تا قادر شویم در برابر صدمات ناگوار سال گذشته ناشی از طبیعت چون سیل و زلزله و حادثه دردناک سقوط هواپیمای مسافربری، تاب بیاوریم.

    شما همواره از لطف خدا وند سخن گفته‌اید؛ در این روزهای چه احساسی دارید؟ آیا برای مردمی که در این روزها احساس ناامیدی میکنند پیامی دارید؟

    با صراحت بگویم من نومیدی را نمی‌شناسم. همیشه در تاریکی مطلق نقطه‌ای از روشنایی را دیده یا خواسته‌ام ببینم؛ یا به گفته‌ی شاعربزرگ ما احمد شاملو در انتهای اندوه، دریچه روشن گشاده است؛ اما ملت ما همانطور که تاریخ گواه است، هرگز نومید نبوده و نیست. می‌بینیم نوروزش را اگرچه ناشیانه و ناآگاه از خطر واقعی شیوع کرونا، برگزار و فراموش می‌کند که او هم ممکن است دچار این ویروس شود یا ناقل آن به هم‌وطنانش باشد. شاید این بی‌تفاوتی به خاطر ویروس ناشی از ناباوری او به اخبار باشد.

    قدر مسلم است که انسان نومید برای ایام تعطیلات عید روحیه سفر کردن ندارد. به هر حال پیام من برای ملت ایران این است که هر یک از ما نه فقط مسئول جان خودمان هستیم، بلکه اگر ناقل باشیم ممکن است ندانسته مسبب مرگ یک نفر تا صدها نفر بشویم. امروز همه باید بدانند که این بیماری در آغاز فقط با بیماری یک نفر آغاز شده است؛ پس وظیفه انسانی ماست که بهداشت خود و دیگران را با تمام جزئیات رعایت کنیم تا از شیوع هر چه بیشتر آن جلوگیری کنیم.

    آرزویم برای ملت ایران همانی است که برای خودم دارم؛ یعنی نزدیک‌تر شدن به خالق هستی و لذت بردن و شکرگزاری از موهبت زندگی. بالاترین قدرت انسان در نوع ایمان و نگاهی است که او به جهان هستی دارد. در دوره‌ای که ما با فشردن یک دکمه با دورترین نقطه این جهان می‌توانیم ارتباط برقرار کنیم، ویروس کرونا ما را مجبور می‌کند به مفهوم زندگی بیندیشیم و بدانیم این ویروسی که حتی به چشم دیده نمی‌شود قادر است زندگی را از بشر سلب کند؛ اما قادر نیست در نظم گردش سیارات کوچکترین خللی وارد کرده و سیارات را از حرکت باز دارد. به آفریننده این جهان هستی با میلیون‌ها سیاره و ستاره و کهکشان و نظمشان ایمان بیاوریم تا بتوانیم با ایمان محکم و سپاسمندی از هر ثانیه زندگی و موهبت زنده بودن در حد توانمان به آگاهی برسیم. با سپاس از آفرینده‌ام که مرا با درک شعورم عاشق کرد، عاشق درک ارزش هستی.

  • دلمان برای لبخند های شیرینت تنگ می شود خانم ریاحی …

    دلمان برای لبخند های شیرینت تنگ می شود خانم ریاحی …

    شهلا ریاحی اولین فیلمساز زن ایرانی درگذشت.
    پایگاه خبری تحلیلی رسا نشر – بانو شهلا ریاحی یکی از بزرگترین بازیگران زن سینمای ایران و از هنرمندان بنام ایرانی بود که علاوه بر بازی در تئاتر ، در سینما و تلویزیون خوش درخشید. شهلا ریاحی در 17 سالگی برای اولین برا بر روی صحنه رفت. و این آغازی بود برای 70 سال فعالیت هنری. فیلم هایی که شهلا ریاحی قبل از انقلاب در آنها بازی کرد از ساخته‌های همسرش اسماعیل ریاحی بود که از میان آنها باید به «جاده مرگ»، «میلیونرهای گرسنه»، «جهان پهلوان»(همراه با فردین)، «دل‌های بی‌آرام»، «شیطان در می زند» و «خشم کولی» (درکنار فردین و پوری بنایی) اشاره کرد.
    بانوی هنرمند سینمای ایران در سال ۱۳۳۵ فیلم «مرجان» را بر اساس فیلمنامه‌ای منوچهر کی مرام کارگردانی کرد که در آن علاوه بر خودش، محمدعلی جعفری، تاجی احمدی و تقی ظهوری نقش‌های اصلی را به عهده داشتند. بدین ترتیب شهلا ریاحی اولین فیلمساز زن سینمای ایران لقب گرفت.
    فعالیت های هنری مرحومه ریاحی پس از انقلاب اسلامی ادامه یافت. و حضوری پر رنگ در سینما و سریال های تلویزیونی ایفا کرد. از سریال های تلویزیونی که شهلا ریاحی در آنها به ایفای نقش پرداخته است می توان از “درخانه” ، “این خانه دور است” ، “همسایه ها” و “مهمان پذیر طوبی نام برد. همچنین این هنرمند گرانبهای سینمای ایران بازی های درخشانی در فیلم های سینمایی در قبل و بعد از انقلاب داشته است که “خواب های طلایی” ، “مرجان” ، “جهان پهلوان” ، “گدایان تهران” ، “پرنده کوچک خوشبختی” ، “دلشدگان” ، “چشمهایم برای تو” و “میخواهم زنده بمانم” اشاره کرد.
    بانو شهلا ریاحی تنها یک بازیگر نبود. فرشته ای بود که در نقش هایی که بازی می کرد مخاطب را همراه و همدل می کرد. اگر مادر بود آنچنان بر مخاطب اثر می گذاشت که احساس فرزندی به وی دست می داد. لبخند زیبایش، نگاه های پر از معنا و حتی آه هایی که می کشید و اشک هایی که در مقابل دوربین می ریخت با روح و جان تماشاگر ایرانی عجین شده است. او هنرمندی بود که هنر زندگی کردن، انسانیت و محبت را به ما یاد داد. چندین نسل با سیمای مهربان شهلا ریاحی خاطره دارند. و مگر می شود او فراموش کرد؟ هرچند وی در روزهای آخر به واسطه بیماری آلزایمر دیگر کسی را نمی شناخت. اما ما تا همیشه به یاد خواهیم داشت لبخند مادرانه بانو ریاحی را که در قاب تلویزیون در دهه شسصت، به ما درس زندگی و انسانیت می داد. شهلا ریاحی در اواخر عمر به دلیل بیماری روزهای سختی را گذراند. که اگر متولیان سینمای ایران مسئولیت پذیر بودند باید چند صباح مانده با اخر عمر را راحت تر سپری می کرد . اما اینگونه نشد و صد افسوس که باز هم گوهر گرانبهایی از میان ما پر کشید.
    روحش شاد و خاطراتش همیشه در یادها باقی …
     
    شبنم حاجی اسفندیاری
    11 دی نود و هشت

  • حال ناخوش هنری که ریشه در تاریخ ایران دارد

    این هنرمند درباره جایگاه این رشته در میان هنرهای تجسمی کشور، اظهار کرد: به طور کلی با هنر خوشنویسی از سه زاویه می‌توان مواجه شد؛ اول آن که خوشنویسی هنر ملی و سنتی است که از گذشته به ما رسیده، در طی سال‌ها به استحکامی رسیده است و ‌هم‌اکنون باید آن را حفظ کنیم. انجمن خوشنویسان ایران نیز در همین زمینه فعالیت می‌کند و این هنر را نسل به نسل آموزش می‌دهد.
    او ادامه داد: بخش دیگری نیز بر این باورند که خوشنویسی هنری است که در دوره‌ای به اوج خود رسید و بعد رو به افول قرار گرفت و الان فقط برای حفظ آن تلاش می‌شود. در واقع اگرچه خوشنویسی دیگر هیچ‌گاه به دوران اوج و قدرت سابق خود نرسید، اما عده‌ای در تلاشند که این میراث را حفظ کنند؛ که اتفاقا نگاه بسیار باارزشی است و در آن یک نوع عاشقی دیده می‌شود.
    صادق‌زاده خاطرنشان کرد: بخش سوم این است که آیا این نوع نگاه و برخورد که در دو گروه اول وجود دارد، نگاه هنرمندانه‌ای است؛ نتیجه‌ها در سال‌های گذشته به‌خوبی نشان داده است این برخورد، مواجهه هنرمندانه‌ای نیست و باعث شده که خوشنویسی افت کند. نگاهی که صرفا به دنبال آموزش و انتقال هنر خوشنویسی به نسل‌های جدید است. امروز کسی نمی‌تواند مدعی شود که بهتر یا همانند خوشنویسان دوره قاجاریه و صفویه می‌نویسد. امروز کسی نمی‌تواند مدعی شود که بهتر یا همانند خوشنویسان دوره قاجاریه و صفویه می‌نویسد.
    این هنرمند خوشنویس با بیان اینکه «نگاه به خوشنویسی تکنیکال شده است»، یادآور شد: نگاه هنرمندانه یعنی هنرمند تلاش کند به وجوهی از حروف توجه نشان بدهد که پیشتر مورد توجه سایر هنرمندان نبوده باشد. همانند هنر نقاشی‌خط که البته باز هم باید گفت که اغلب کسانی که در حوزه نقاشی‌خط نیز کار می‌کنند آثارشان دارای جنبه‌های هنرمندانه نیست. نقاشی‌خط مقوله‌ای است که در آن نقاشی، گرافیک و خط در کنار هم دیده می‌شود و هنرمند باید همانند استاد افجه‌ای و احصایی در هر سه حوزه سررشته داشته باشد.
    صادق‌زاده اظهار کرد: به طور کلی می‌توان گفت که جامعه سنتی و توده به هنر خوشنویسی نوعی دلبستگی دارند، چون این هنر ریشه در تاریخ دارد و در جوهره ایرانی‌ها نهفته شده است و به همین دلیل هم مردم همچنان برای خوشنویسی احترام خاصی قائلند.
    این هنرمند همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا هم‌اکنون خوشنویسی را هنر پویایی می‌داند، گفت: در حال حاضر خوشنویسی هنر پویایی نیست و هر روز رو به افول است. آنچه امروز می‌بینیم، فقط تکرار هنرهای قدیمی است و در واقع ما هنوز وام‌دار هنرمندان تاریخی هستیم آنچه امروز می‌بینیم، فقط تکرار هنرهای قدیمی است و در واقع ما هنوز وام‌دار هنرمندان تاریخی هستیم. کسانی که امروزه به سراغ خوشنویسی می‌آیند درکی از مبانی هنر ندارند، رنگ‌ها را نمی‌شناسند، با فرم و مقولات هنری آشنا نیستند و فقط می‌خواهند این هنر را به صورت تکنیکال یاد بگیرند. شاید بهتر است بگوییم که بیش از آنکه هنرمندِ خوشنویس باشند، میرازبنویس هستند.
    ۲۴۱۲۴۱