تصویری از نیکی کریمی را در اتاق گریم فیلم «سارا» در سال ۱۳۷۱ ملاحظه میکنید. این چهارمین تجربۀ جدی نیکی کریمی در عرصۀ بازیگری سینما بود./فرادید


۲۶۱

همسر دوم یکی از موضوعات تکراری اما جذاب در بسیاری از فیلم و سریالها است که بازیگران مشهوری این نقش را ایفا کرده اند. هوو بودن در این فیلم و سریالها گاه به موضوع اصلی داستان تبدیل شده و گاه مانند هووهای سریال مسافری از هند، یکی از بخشهای فرعی داستان بوده است.
در بسیاری از کارهای ساخته شده موضوع هوو بودن در هر دو ژانر طنز و جدی مطرح شده و معمولا جزو آثار پر مخاطب همچون سریال پس از باران و شهرزاد بوده اند.
ترانه علیدوستی و پریناز ایزدیار در سریال شهرزاد
شیرین بینا و نسرین مقانلو در سریال مسافری از هند
شیلا خداداد و بهاره رهنما در فیلم زنان ونوسی مردان مریخی
افسانه بایگان و شیلا خداداد در سریال پیامک از دیار باقی
نیکی کریمی و لیلا زارع در سریال ممنوعه
کتایون ریاحی و الهام حمیدی در سریال یوسف پیامبر
سحر دولتشاهی و آزاده صمدی در سریال میخواهم زنده بمانم
بهنوش طباطبایی و مریلا زارعی توی فیلم زیر سقف دودی
سحر قریشی و فاطمه گودرزی در فیلم آنچه مردان درباره زنان نمی دانند
مرجان محتشم و کتایون ریاحی در سریال پس از باران
الهه حصاری ، افسانه بایگان، بهاره رهنما در فیلم زن ها شگفت انگیزند
مریلا زارعی و شقایق فراهانی در فیلم نصف مال من نصف مال تو
پریوش نظریه و شبنم مقدمی در سریال مدینه
ویشکا آسایش و اندیشه فولادوند در دراکولا
نسرین مقانلو و فریبا کوثری در سریال مختارنامه
منبع: نمناک

درگذشت کامبوزیا پرتوی بازتاب زیادی در بین رسانهها و سینماگران این سرزمین داشت. با این حال گمان نمیرفت این اتفاق ناگوار باعث شود عباس کیارستمی در مظان اتهاماتی قرار گیرد که با اینکه سالیان سال به صورت در گوشی مطرح میشد، اما حداقل بعد از درگذشت استاد به حاشیه رانده شده بودند. اما این اتفاق رخ داد و درگذشت کامبوزیا پرتوی دور جدیدی از تهاجمات رسانهای را به عباس کیارستمی، پنجاه ماه بعد از مرگش، کلید زد.
آغاز ماجرا
اتهامات کیارستمی را نیکی کریمی کلید زد. بازیگر و کارگردانی که در مطلبی که در سوگ درگذشت کامبوزیا پرتوی نوشت، از او به عنوان نویسنده فیلمنامه «خانه دوست کجاست» یکی از پرافتخارترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران و سازندهاش عباس کیارستمی یاد کرد. موضوعی که یادآور یکی از قدیمیترین پروندههای حاشیه در سینمای ایران است.
نیکی کریمی نوشت: «اویی که بزرگ بود و استاد واقعی مینیمالیزم در سینما بود و من یکی که تعارف ندارم که چقدر خوب مینوشت و یکی از بهترینها بود و چقدر از او یاد گرفتم و چقدر خانه دوست کجاست، شیرک، کافه ترانزیت، طلای سرخ، دایره و خیلی فیلمنامههای دیگر را خوب نوشت.»
اتهام کیارستمی
در شرایطی که در منابع رسمی سینمای ایران و حتی روی پوستر فیلم «خانه دوست کجاست» تنها نام کیارستمی به عنوان نویسنده فیلمنامه آمده؛ متن نیکی کریمی خیلیها را یاد یک ماجرای مشابه انداخت که در زمان ساخت و نمایش این فیلم رخ داده -و در ادامه نیز از یادها رفته بود.
در پیج ویکیپدیای فیلم «خانه دوست کجاست» اشاره کوتاه و مبهمی به این قضیه شده است. در این منبع (نه چندان موثق، البته!) آمده که فیلم «خانه دوست کجاست» ممکن است اقتباسی از داستان کوتاه »«چرا خانم معلم گریه کرد؟» نوشته بهروز تاجور باشد. ادعایی که اول بار از زبان بهروز تاجور مطرح شد که گفته بود عباس کیارستمی خواهان اجازه او برای اقتباس شده بود و در ازای آن مبلغ ناچیزی پیشنهاد داده بود که مورد پذیرش نویسنده قرار نگرفته بود. اما پس از به توافقنرسیدن، کیارستمی اقدام به تولید فیلم بدون اجازه نویسنده کرده است. ادعایی که پس از پخش فیلم در پارهای از جراید نیز مطرح شد، اما عباس کیارستمی آن را تکذیب کرد. با این حال شباهتهای موجود میان خط اصلی داستان این کتاب و فیلم کیارستمی آشکارتر از آن است که بتوان آن را نادیده گرفت.
همکاری کامبوزیا با عباس
تا اینجا دو اتهام همزمان به عباس کیارستمی وارد آمده بود. در شرایطی که بهروز تاجور در دسترس یا مایل نبود که این ماجرا را بیشتر دنبال کند، ماجرای نویسندگی کامبوزیا پرتوی در فیلم «خانه دوست کجاست» اما بازتاب زیادی در فضای رسانهای و سینمایی پیدا کرد. موضوعی که البته طبیعی بود که اعتراض دوستداران کیارستمی را نیز موجب شود که به روال مرسوم در موارد مشابه از اینکه بت سینماییشان شکسته شده بود، آشفته شدند. این گروه عقیده داشتند نباید در این شرایط که استاد در قید حیات نیستند، یکطرفه به قاضی رفت و طبیعتا راضی هم برگشت.
اما انتشار تقریبا گسترده مصاحبهای از کامبوزیا پرتوی که به وسیله گروه آرتهباکس تهیه شده و در آن کامبوزیا از همکاریاش با کیارستمی در «خانه دوست کجاست» میگوید، ماجرا را روشنتر کرد. در آن مصاحبه گفته شده که در اواخر سال ۱۳۶۴ و نیمه اول ۱۳۶۵ عباس کیارستمی در استانهای شمالی به دنبال لوکیشن مناسب برای «خانه دوست کجاست» میگشت. او در جستوجوی منطقهای بود که اهالیاش گویشی غیر از گویش شناختهشده شمالی و بهخصوص رشتی داشته باشند و به همین منظور سفرهای متعددی به مناطق مختلف شمال کرده بود. در این هنگام کامبوزیا پرتوی کسی بود که رستمآباد را که از توابع رودبار بود، به او معرفی کرد که در ادامه تبدیل شد به لوکیشن اصلی «خانه دوست کجاست» و علاوه بر آن مادربزرگ کامبوزیا پرتوی هم نقشی در فیلم بازی کرد (پیرزن همسایه که به گلهای گلدان آب میدهد) و خانهاش هم خانه «احمدپور»ها شد. موضوعی که نشان میدهد این ادعا- که پرتوی به خاطر آشنایی با فضای قصه، نه تنها در نگارش و فضاسازی قصه بلکه در انتخاب لوکیشن هم به عباس کیارستمی کمک کرده است- تا حد زیادی درست است.
گفتنی است که کامبوزیا پرتوی علاوه بر «خانه دوست کجاست» در نوشتن فیلمنامه «ایستگاه متروک» (علیرضا رئیسیان) نیز با کیارستمی همکاری کرده بود.
انتقادات پوراحمد
کیومرث پوراحمد در ادامه جنبههای دیگری از ماجرا و البته شخصیت عباس کیارستمی را روشن کرد. پوراحمد که در «خانه دوست کجاست» دستیار کیارستمی بود، در پادکستی سینمایی روایتهای بیپردهای از همکاری با کیارستمی را در فیلم «خانه دوست کجاست» تعریف میکند. او که وقایع ساختهشدن این فیلم را نیز در کتابی به همین نام منتشر کرده، نگاهی تند به خصوصیات اخلاقی عباس کیارستمی میاندازد و ادعا میکند که در ارتباط با او چنین روایاتی همواره قابل پذیرش هستند!
کیومرث پوراحمد درباره همکاریاش میگوید: «من به عنوان دستیار رفتم سر فیلم «خانه دوست کجاست» ولی کیارستمی عملا نمیگذاشت کار دستیاری انجام بدهم. از بس که وسواس و اضطراب داشت؛ نمیگذاشت! حالا مهم نیست، به هر حال دوره خوش و شیرینی بود. با هم کار میکردیم و لذت هم میبردیم و خیلی هم خوب بود.»
پوراحمد درباره نوشتن روایت پشت صحنه این فیلم در پادکستی که بعد از درگذشت کیارستمی منتشر شد، گفته: «کیارستمی وقتی یک چیزی رو میخواست، محال بود از زبون خودش بگه! میگفت زرین (مدیرعامل وقت کانون پرورش فکری) گفته اگر پشت صحنه رو پوراحمد بنویسه خیلی خوبهها! (کتابی درباره پشت صحنه فیلم). ولی من میفهمیدم که خودش میخواد! کیارستمی چند بار گفت و من گفتم باشه، مینویسم. نشستم نوشتم و چند ماه وقت گذاشتم و خیلی هم چیز خوبی شد و اصلا اون نوشته من رو هم کیارستمی در تمام ورکشاپهاش به بچهها میگفت بخونن از روش و بعد راجع به اون بحث و صحبت میکردند. حالا سر اینکه مثلا چقدر معلقهای مختلفی زد که حالا اسم من (پوراحمد) روی جلد نیاد و فلان و اینا، بماند! دوست ندارم راجع بهش حرف بزنم.»
پوراحمد اما در ادامه این داستان را هم تعریف میکند: «کتاب رو نوشتم، بعد کیارستمی گفت که فیلمنامه رو هم بیار توی کتاب. من گفتم که خیلی خوبه. باز من نشستم از روی فیلم نوشتم. بعد گفت نقد منتقدان هم بگذاریم، گفتم خوبه بگذاریم. گفت فلان هم بگذاریم، گفتم بگذاریم، خلاصه همه رو گذاشتیم. تهش ما یه روز با هم رفته بودیم کانون برای پیگیری کتاب، دیدم ماکت کتاب فقط نوشته: «خانه دوست کجاست»! گفتم آقای کیارستمی این کتاب رو من نوشتم! گفت: «باشه، باشه، باشه…!» این باشه باشه، رفت تا مدتها بعد که یه روز زنگ زد و گفت: «کتاب چاپ شده، ولی متأسفانه بدون اسم پوراحمد»!
خلقیات کیارستمی
بعد از ادعای نیکی کریمی، صحبتهای پوراحمد درباره خلقیات کیارستمی (که بهشدت در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته) داستان درگذشت کامبوزیا پرتوی را کاملا به ضرر عباس کیارستمی میکند.
پوراحمد گفته: «من یه آدمیام که اگر یکی یک تومن به من بده، من تا ۱۰۰ تومن به اون برنگردونم آروم و قرار ندارم. لذت میبرم از دادن. خوب من خصلتم اینجوریه. اما آقای کیارستمی اصلا اینجوری نبود که بخواد بده به کسی. آقای کیارستمی در تمام سالهای کارش حاضر نبود که هیچ کس رو سهیم کنه تو افتخاراتش. در حالی که مثلا قصه «خانه دوست» مال یه معلمی بود (بهروز تاجور) که چاپ شده بود و آقای کیارستمی استفاده کرد. بعد معلمه رو صدا کرد یه پول ناچیز داد، معلمه بهش برخورد و رفت. کیارستمی هم پول رو گذاشت تو جیبش و اسم نویسنده قصه رو هم نگذاشت توی تیتراژ. حالا فیلمهای دیگهاش هم مثلا «طعم گیلاس» قصه دوست من یعقوب یاوری بود. حتی فیلم «مسافر»ش هم قبل از انقلاب قصه آقای رفیعی بود. اینها چند موردیه که من میدونم. حالا اینها مهم نیست واقعا! مهم اینه که بت نسازیم از آدمها. هر آدم قبل از اینکه فیلمساز باشه، مجسمهساز، نقاش، هنرمند باشه یا کارگر و راننده یا هر چی، قبل از اون یک انسانه. انسان خصلتهای خوب داره، خصلتهای بد هم داره. مجموعهای از اینها یه آدمی رو میسازه. بت نسازیم از آدمها.»
گفتنی است که انتشار دوباره صحبتهای کیومرث پوراحمد با انتقاد و اعتراض دوستداران عباس کیارستمی مواجه شده است.

این یک مطلب فانتزی است درباره جذابترین ستارههای ایرانی به تفکیک جنسیت! طبیعی هم هست که کمی سلیقهای است و قطعاً این فهرست کامل نیست.
او برای بازی در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم» جایزهی سیمرغ بلورین بیستمین جشنوارهی فیلم فجر، جایزهی نخل زرین از سومین جشنوارهی اجتماعی آبادان، جایزهی منتقدین و نویسندگان سینمای ایران را دریافت کرد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «درباره الی»، «فروشنده»، «چهارشنبه سوری»
مهتاب کرامتی
«مهتاب کرامتی» در ۲۵ مهر ۱۳۴۹ در تهران متولد شد. او مدرک کارشناسی خود را در رشته میکروبیولوژی از دانشگاه آزاد اسلامی کسب کرد.
او به عنوان تهیه کننده در فیلم «صفر تا سکو» حضور داشت و در سال ۱۳۸۵ به عنوان سفیر صلح یونیسف انتخاب شد. او برای بازی در فیلم «بیست» بهترین بازیگر نقش مکمل زن در بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر شد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «بیست»، «عصر یخبندان»
هدیه تهرانی
«هدیه تهرانی» متولد سال ۱۳۵۱ در تهران است. «هدیه تهرانی» اولین بار برای بازی در فیلم «روز واقعه» انتخاب شد، اما بعدها «لادن مستوفی» جای او را گرفت. شروع کارنامه بازیگری وی با بازی در فیلم «سلطان» به کارگردانی «مسعود کیمیایی» در سال ۱۳۷۵ بود.
«هدیه تهرانی» در شهریور ۱۳۹۲ به سمت نایب رئیس کمیته بانوان تای چی چوان منصوب شد. «هدیه تهرانی» برنده دو سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر است.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «چهارشنبه سوری»، «قرمز»، «کاغذ بی خط»، «شوکران»
نیکی کریمی
«نیکی کریمی» متولد ۱۳۵۰ تهران، دارای مدرک دیپلم است. وی فعالیت سینمایی از سال ۱۳۶۸ با بازی در فیلم «وسوسه» به کارگردانی «جمشید حیدری» آغاز کرد. فیلم کوتاه «داشتن و نداشتن» نخستین تجربه کارگردانی اوست.
او با دومین تجربه حرفهای اش در فیلم سینمایی «عروس» سال ۱۳۶۹ با «ابوالفضل پورعرب» به عنوان اولین ستارگان سینمای پس از انقلاب به اوج شهرت رسید. «نیکی کریمی» بهترین بازیگر زن برای فیلمهای «دیوانهای از قفس پرید»،«واکنش پنجم»در جشنواره فیلم فجر میباشد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «دوزن»، «سارا»
ساره بیات
«ساره بیات» در ۱۴ مهر ۱۳۵۸ در تهران به دنیا آمد. «بیات» از سال ۸۰ وارد تئاتر شد و به مدت دو سال در این حرفه کار کرد. او بعد از گرفتن مدرک بازیگری از مؤسسه کارنامه به مجموعه «یک مشت پر عقاب» دعوت شد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «جدایی نادر از سیمین»، «ناهید»
پانتهآ پناهیها
«پانتهآ پناهیها» متولد سال ۱۳۵۶ در تهران است. وی فارغ التحصیل رشته کارگردانی سینما از موسسه آموزش عالی سوره است. وی فعالیت سینمایی خود را در مقام منشی صحنه از سال ۱۳۸۰ با فیلم «شام آخر» آغاز کرد.
او اولین کار حرفهای اش در بازیگری فیلم «گس» به کارگردانی کیارش اسدی زاده بود.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «من دیه گو مارادونا هستم»، «نفس»
سحر دولتشاهی
«سحر دولتشاهی» متولد ۱۶ مهر ۱۳۵۸ در تهران، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است. وی مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه سوره و کارشناسی مترجمی زبان فرانسه دارد. او بازیگری را از تئاتر در سال ۱۳۷۹ آغاز کرد، «سحر دولتشاهی» برای اولین بار با ایفای نقش در فیلم سینمایی «چهارشنبه سوری» در سال ۱۳۸۴ به کارگردانی «اصغر فرهادی» توانست سینما را تجربه کند.
«سحر دولتشاهی» توانست برای بازی در فیلم «عصر یخبندان» در سی و سومین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر و برای بازی در فیلمهای «عرق سرد» و «چهارراه استانبول» در سی و ششمین دورهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست بیاورد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «عرق سرد»، «عصر یخبندان»
لیلا حاتمی
«لیلا حاتمی» در ۹ مهر ۱۳۵۱ در تهران بهدنیا آمد. پدرش «علی حاتمی» کارگردان بزرگ سینمای ایران بود و مادرش «زری خوشکام» بازیگر سینمای قبل و بعد از انقلاب است.
«لیلا حاتمی» کار خود در سینما را با حضور در فیلمهای پدرش آغاز کرد. اولین حضور او در دوازده سالگی و بازی در فیلم «کمالالملک» است. «حاتمی» تا کنون دو بار برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر برای فیلمهای «رگ خواب» و «بی پولی» شدهاست.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «لیلا»، «رگ خواب»، «آب و آتش»، «بی پولی»
طناز طباطبایی
«طناز طباطبایی» متولد ۱۳۶۲ در تهران است. وی فارغ التحصیل رشته کارگردانی تئاتر است. او فعالیت سینمایی خود را در مقام بازیگری از سال ۱۳۸۳ با فیلم «دیشب بابا تو دیدم آیدا» آغاز کرد.
او با سریال «میوه ممنوعه» در سال ۸۵ به شهرت رسید او سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را در سی و هشتمین جشنواره فجر برای ایفای نقش در فیلم «شنای پروانه» دریافت کرد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «مرهم»، «رخ دیوانه»، «شنای پروانه»
بهاره کیان افشار
«بهاره کیان افشار» متولد ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۴ در تهران است. او فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی نرم افزار کامپیوتر میباشد که کنار بازیگری، کار دکوراسیون و تبلیغات میکند و ترانه سرایی هم کرده است.
او بازیگری را با گروه تئاتر «آزیتا حاجیان» در ماههای اول سال ۸۳ شروع کرد و با معرفی به «محمدرضا شریفی نیا» در سال ۱۳۸۵ برای اولین بار جلوی دوربین سریال «کلاه پهلوی» ظاهر شد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «پسر کشی»
دیبا زاهدی
«دیبا زاهدی» متولد ۷ آذر ۱۳۶۸ در تهران است. او در دانشگاه معماری خوانده است و در کلاسهای بازیگری «حمید سمندریان»، «مهتاب نصیرپور» و «محمد رحمانیان» شرکت کرد.
«دیبا زاهدی» برای اولین بار در سال ۱۳۹۲ با بازی در فیلم «پنج ستاره» سینما را تجربه کرد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «پنج ستاره»
الناز شاکردوست
«الناز شاکردوست» در ۶ تیر ۱۳۶۳ در تهران بهدنیا آمد. «الناز شاکردوست» در سن نوزده سالگی با اولین فیلم سینمایی خود «گل یخ» به کارگردانی «کیومرث پوراحمد» پا به عرصه سینما گذاشت. او برای بازی در فیلم «شبی که ماه کامل شد»، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از جشنواره فجر دریافت کرد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «خفگی» ، «شبی که ماه کامل شد»
مهناز افشار
«مهناز افشار» در ۲۱ خرداد ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد. «مهناز افشار» بازیگری را از سال ۱۳۷۷ با بازی در مجموعه «گمشده» ساخته «مسعود نوابی» در تلویزیون آغاز کرد.
در همان سال با فیلم سینمایی «دوستان» همزمان به سینما هم ورود پیدا کرد. او برای ایفای نقش در فیلم «سعادتآباد»، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از جشنواره فجر به دست آورد.
بهترین فیلمهای او عبارتند از: «سعادت آباد»، «نهنگ عنبر»، «برف روی کاج ها»
منبع» خبر فوری

نیکی کریمی، بازیگر مشهور سینمای ایران دیروز ۱۹ آبانماه تولد ۴۹ سالگی خود را جشن گرفت.
نیکی کریمی که متولد ۱۹ آبان ۱۳۵۰ است، از ۳۱ سال پیش، با ایفای نقشهای متنوع، حضوری پر رنگ در سینمای ایران دارد.
او با فیلم “وسوسه” جمشید حیدری (۱۳۶۸) پا به سینما گذاشت، ولی با “عروس” بهروز افخمی (۱۳۶۹) شناخته شد. او در ادامه با کارگردانهای سرشناس سینمای ایران کار کرد که از آن میان میتوان به “ردپای گرگ”، “محاکمه در خیابان” و “جرم” مسعود کیمیایی، “سارا” و “پری” داریوش مهرجویی، “بوی پیراهن یوسف” و “برج مینو” ابراهیم حاتمیکیا و “ابیبیسی آفریقا” و “شیرین” عباس کیارستمی اشاره کرد.
نیکی کریمی، جایزههای بسیاری از جشنوارههای خارجی به دست آورده است که از میان آنها میتوان از نانت فرانسه، سن سباستین اسپانیا، قاهره مصر، مانهایم آلمان، تورین ایتالیا و … نام برد. او در بیست و یکمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۱) هم موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگری شد.

این روزها نیکی کریمی مستند “داشتن و نداشتن” را که ۲۱ سال قبل ساخته، به نمایش گذاشته است.
نیکی کریمی می گوید که مستند “داشتن و نداشتن” را ۲۱ سال قبل با توجه به امکانات تصویری و ذهنی اش در آن سال ساخته است و در عین حال از اینکه فرصتی فراهم شده تا مخاطب بیشتری فیلم را ببیند، اظهار خرسندی میکند.
نیکی کریمی بازیگر و کارگردان فیلم “اتابای” که در جشنواره فجر گذشته مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته، مانند همه فعلا صبر کرده است تا کرونا بالاخره تمام شود و سالن های سینما باز شود؛ چون فیلم جدیدش را مناسب اکران گسترده بر پرده سینماها می داند تا اکران آنلاین.
اما این روزها نیکی کریمی مستند “داشتن و نداشتن” را که بیست و یک سال قبل ساخته است در “فیلیمو” به نمایش گذاشته است، مستندی که درباره مرکز ناباروری زوج ها ست، او در این مستند سراغ زن ها و مردهایی رفته است که به دلیل بچه دار نشدن به مرکز ناباروری مراجعه میکنند و البته در این میان به چالش داشتن یا نداشتن بچه هم پرداخته می شود.
نیکی کریمی در گفتگوی کوتاهی درباره اینکه چرا با تأخیر این مستند را عرضه کرده است، گفت:بارها در محافل مختلف، خانم ها با توجه به سوژه فیلم، متقاضی تماشای فیلم بودند و از من می پرسیدند که کجا ، می توانیم این فیلم را ببینیم.به هرحال مستند “داشتن و نداشتن”، اولین مستند کارنامه ام است و با توجه به سوژه آن، علاقه مند شدم تا فیلم در دسترس مخاطبان باشد.
این کارگردان معتقد است: مستند “داشتن و نداشتن”، مستندی است که با توجه به موضوع آن،موضوع به روزی است و همواره بچه دار شدن و نشدن دغدغه جوامع بوده و هست. در این مستند بدون اینکه بخواهم قضاوت کنم، این موضوع را را می بینم و بررسی می کنم. حتی یکی از پزشکان وقتی در مستند صحبت می کند،خیلی صریح درباره ماجرای بچه دار شدن گفتگو می کند اما تأکید می کند من به کسی توصیه ای نمی کنم که چه کاری باید انجام بدهد.
نیکی کریمی درباره شکل گیری مستند “داشتن و نداشتن” خاطرنشان کرد: مرکز ناباروری در آن سالها درست روبروی خانه من بود و با توجه به اینکه کارم و حرفه ام سینماست و همواره علاقه مند بودم که با انسان ها در ارتباط باشم و عکس العمل آنها را در مواجهه با مشکلات بدانم، برخی از این خانم ها را سوار می کردم و در مسیر می رساندم. گفت و گوی من با آنها مرا در مسیر دردآلود و رنج اور درمان نازایی قرار داد و وسواس فکری بیمارگونه بچه خواستن که در نهایت تصمیم گرفتم از این موضوع، مستند بسازم.
او در عین حال گفت: اما با زوج هایی هم صحبت کردم که هیچ ایده ای نداشتند که چرا می خواهند بچه دار شوند . بچه شان نه ثمره عشق است و نه هیچ. گویی تنها از روی خودخواهی و اینکه این را هم داشته باشیم، حالا خواسته بودند بچه هم داشته باشند.
به گفته نیکی کریمی؛ ساخت این فیلم یکسال طول کشیده است و پنجاه دقیقه فیلم حاصل ساعت ها گفت و گو و تحقیق است.
او در پاسخ به اینکه آیا مردم با توجه به حضور شما به عنوان بازیگر،همکاری بیشتری داشتند؟ گفت: بله! خوشبختانه لطف داشتند و همکاری راحت و مثمر ثمر تری اتفاق افتاد.
نیکی کریمی در پایان با بیان اینکه مستند “داشتن و نداشتن” ۲۱ سال قبل با توجه به امکانات تصویری و ذهنی اش در آن سالها ساخته شده است، در عین حال اظهار خرسندی کرد: خیلی ها که کماکان نمی دانند، آیا باید در این اوضاع و احوال جهان، بچه دار شد یا نه! می توانند این روزها فیلم را ببینند.
پخش جهانی مستند “داشتن و نداشتن” را احمد کیارستمی از طریق سایت داکیونایت برعهده دارد.
پوستر مستند “داشتن و نداشتن” توسط ساعد مشکی طراحی شده است.

نیکی کریمی که حضور در هیأت داوران جشنوارههایی چون کن، برلین و لوکارنو را در کارنامه دارد، داور جشنواره آنتالیا در ترکیه شد.
نیکی کریمی به همراه امین الپر، فیلمساز اهل ترکیه، سندرا کگت، کارگردان برزیلی، فردریک بویر، مدیر هنری جشنواره ترایبکا نیویورک و ادا سولومون، تهیهکننده رومانیایی، فیلمهای بخش مسابقه جشنواره بینالمللی فیلم پرتقال طلایی آنتالیا را داوری میکند.
بنابر این گزارش، ۱۲ فیلم سینمایی در بخش مسابقه پنجاه و هفتمین دوره این جشنواره حضور دارند که از دوازدهم تا نوزدهم مهر (سه تا ده اکتبر) برگزار خواهد شد.
نیکی کریمی پیش از این نیز با فیلمهای «یک شب»، «چند روز بعد» و «سوت پایان» در بخش مسابقه این جشنواره حضور داشته است.
کریمی همچنین عضو هیات داوران جشنوارههای فیلم کن، برلین، تسالونیکی، کارلو ویواری، لوکارنو و بسیاری از جشنوارههای معتبر دنیا بوده است.

جهان عکاسی هرروز برایش مهمتر و پررنگتر میشود. تقریبا در تمام سفرهایش عکاسی میکند؛ بهویژه عکاسی طبیعت که تعبیرش از آن عکاسی «شیرین و انسانی» است و عقیده دارد چشمش را به جهانی که فراموشش کردهایم، دوباره باز میکند.
نیکی کریمی، بازیگر، کارگردان و تهیهکننده سینمای ایران، سالهاست که در کنار فعالیتهای سینمایی، به عکاسی که معتقد است بخشی از وجودش شده، میپردازد.

در سفرهای خارج از ایران به تمام نمایشگاههای مهم عکاسی جهان سر میزند و بسیاری از موزههای عکاسی را دیده، چراکه اعتقاد دارد هنرمند حوزه بصری باید تا میتواند ببیند و قوه بصریاش را تقویت کند تا خلقی تازه داشته باشد. راهنما و الهامبخش او در ابتدای مسیر عکاسی، آنطور که پیش از این گفته، عباس کیارستمی بوده؛ هنرمند محبوب فقیدی که بخش مهمی از درونمایه آثار نمایشگاه «گلمردگی»، از فقدان او تأثیر گرفته است. با نیکی کریمی، در آستانه گشایش سومین نمایشگاه عکسهایش – گلمردگی- درباره هنر عکاسی و دغدغههای ذهنیاش در این حوزه به گفتوگو نشستهایم.
*از سال ٧۶ عکاسی را شروع کردهاید؛ یعنی ٢٠ سال تجربه عکاسی. کدامیک از تجربههای عکاسیتان برایتان لذتبخشتر بوده؟ بیشترین عکسهایی که گرفتهاید، با چه سوژههایی بودهاند؟
در این ٢٠ سال، به صورت مداوم عکاسی طبیعت کردهام. این نوع عکاسی بههمراه عباس کیارستمی، مستمر بوده است. از مناطق مختلف ایران عکاسی کردیم. حاصل آن عکاسیها، برگزاری نمایشگاهم در گالری گلستان در ایران و بعد از آن گالری کورتیارد در امارات بود. بعد از آن تصمیم گرفتم سبکهای دیگر عکاسی را تجربه کنم. عکسهایی با مضمون عشق در رم گرفتم. البته این عکسها را هنوز جایی به نمایش نگذاشتهام. یک هفته روی این عکسها کار کردم. عنوانشان «دستها» بود؛ محتوایی لطیف و انسانی دارند، اما همچنان به عکاسی در سفر ادامه دادم. عکاسی درباره طبیعت یا مضامینی که به آنها علاقه داشتهام. بوده است، ولی تقریبا سه سال است که روی عکسهای این نمایشگاه متمرکزم.
*چه سبکی از عکاسی بیشتر برایتان جذاب است؟
کار هر هنرمندی بیانگر موضوعاتی است که به آنها علاقه دارد و نشاندهنده این است که از لحاظ ذهنی در چه موقعیتی است و چه دغدغههایی دارد. برای همین خیلی درگیر سبک نیستم.
*تجربه برگزاری نمایشگاه عکاسی را قبل از این، هم در ایران و هم خارج از ایران داشتهاید. استقبال از این نمایشگاهها چطور بوده و چقدر به انگیزههایتان برای ادامه عکاسی کمک کرده؟
استقبال از نمایشگاهها خوب بوده. هم از گلستان و هم کورتیارد، استقبال خیلی خوبی شد.
*با توجه به اینکه خودتان بهعنوان یک هنرمند این روزها درگیر برگزاری نمایشگاه هستید، برای برگزاری چنین نمایشگاههایی چه موانع و مشکلاتی بر سر راه هنرمندان وجود دارند؟ کسانی بودهاند که در این زمینه حامی شما باشند؟
خوشبختانه با این بخشی که میگویید هیچوقت روبهرو نبودهام؛ یعنی مشکلی نداشتهام. لااقل در زمینه عکاسی، من چنین چیزی را تجربه نکردهام، اما در زمینههای دیگر مثل ترجمه، مشکلات و موانعی وجود داشته؛ مثلا کتابی ترجمه کردهام که کلا سانسور شده یا در زمینه سینما هم با چنین مشکلاتی مواجه بودهام، ولی در زمینه عکاسی و برگزاری نمایشگاه نه.
*چه هدفی از برگزاری نمایشگاه عکاسی «گلمردگی» دارید؟ این عکسها در چه سالهایی ثبت شدهاند و قرار است چه مفهومی را به مخاطب امروز منتقل کنند؟
در سالهای اخیر در این زمینه مشغول اتودزدن و کارکردن بودهام. این موضوع همزمان شد با فوت کیارستمی در سال گذشته که در روند این مجموعه بسیار تأثیرگذار بود و تأثیر آن را در این نمایشگاه میبینید. در واقع بههمریختگیهای جهانی و اتفاقات ناخوشایندی که این روزها شاهد آن هستیم، همچنین سرخوردگی ناشی از اتفاقاتی که برای نسل من افتاده، ایده برگزاری این نمایشگاه بود. اینها موضوعاتی بودند که دستبهدست هم دادند تا تصمیم بگیرم نمایشگاه گلمردگی را با رویکرد دغدغههای ذهنی این روزهایم برگزار کنم.
*تجربه برگزاری نمایشگاه در خارج از ایران را هم دارید؛ چه تفاوتهایی با برگزاری نمایشگاه در ایران دارد؟
خوشبختانه گالریداران ما در ایران نیز حرفهای شدهاند و به اندازه گالریداران خارج از کشور، دقت و بینش پیدا کردهاند. برای همین، به نظرم تفاوت چندانی با برگزاری گالری خارج از ایران وجود ندارد.
*برنامههای عکاسیتان در بلندمدت چیست؟ هدف خاصی را برای آینده عکاسی دنبال میکنید؟ پروژه بعدی چه زمانی کلید زده میشود؟
هیچوقت به صورت متمرکز روی برنامه عکاسیهایم فکر نکردهام تا برای آنها چیدمانی خاص در نظر بگیرم. عکسها را میگیرم و بعدا به این فکر میکنم که برایش چه نمایشگاهی میشود گذاشت. ولی در این برهه علاقه دارم وقت بیشتری برای عکاسی بگذارم.
*نیکی کریمی جزء هنرمندان مولتیرول است؛ فعالیت همزمان در حیطه فیلمسازی، عکاسی، ترجمه، بازیگری و… . در ایران هنرمندانی به این شکل کم داریم و از طرف دیگر با وجودی که در همه دنیا این موضوع رایج است، معمولا هنرمندان مولتیرول ایرانی با نقدهایی مواجه میشوند. شما هم در معرض اینگونه نقدها بودهاید؟
به نظرم نقدکردن مشکلی ندارد؛ اما واقعیت این است که همه این حوزهها به هم وابسته هستند. فیلمسازی، نوشتن، عکاسی و… . من همیشه در زمان فعالیتهای سینمایی، کارهای خودم را نوشتهام و گاهی با نویسندههای دیگر بازنویسی کردهام. فکر میکنم نوشتن، فیلمسازی، عکاسی و ترجمه همه به هم وابستهاند. من هیچوقت نخواستم بازیگر صرف باشم. اینها علاقهمندیهای من هستند؛ کارهایی که در روز برایم لذتبخشاند و به من انگیزه میدهند. برای همین دنبالشان میکنم و در واقع بخشی از وجودم هستند.
*بهعنوان یک زن مشهور ایرانی میتوانید در زمینه هنرهای تجسمی پیشرفتهای مهمی داشته باشید. آیا هدفتان در زمینه عکاسی ادامهدادن حرفهای است و بهطور مثال دوست دارید سبک جدیدی ایجاد کنید یا دِلی کار میکنید؟
دوست دارم آثارم دیده شوند و آنها را با مردم در میان بگذارم. برای همین هم نمایشگاه برگزار میکنم.
*برای عکاسی از عکاسان مشهور هم الهام میگیرید یا اصولا هنرمند خاصی الهامبخشتان بوده است؟ عکسها و آثار کدامیک از هنرمندان را با توجه به علایق شخصیتان دنبال میکنید؟
یکی از فعالیتهایی که خیلی به آن علاقه دارم، رفتن به گالریهای عکس و نقاشی است. فکر میکنم همه کسانی که مشغول فعالیت در حوزه هنرهای بصری و ویژوآلآرت هستند، احتیاج به این دارند که دائم ببینند اطرافشان چه اتفاقی میافتد. چه در ایران و چه در خارج از ایران و در سفرهایی که میروم، سعی میکنم حتما به نمایشگاههای نقاشی و عکاسی سر بزنم و آثار را ببینم. یکی از عکاسانی که من به او علاقه دارم، نوری بیلگه جیلان است که خودش فیلم میسازد. بهطورکلی یکی از آرتیستهای مورد علاقه من است. البته قبل از او، همیشه شیفته عکسهای عباس کیارستمی بودهام. نوری بیلگه جیلان، همانطور که همیشه خودش گفته، به سینمای کیارستمی علاقه داشته و جالب اینکه نوع عکاسی او شبیه کیارستمی است. در واقع نوع عکاسی هر سه ما و خیلیهای دیگر که به این نوع عکاسی علاقهمندند، شبیه هم است. بیلگه جیلان البته خیلی نمایشگاه عکس برگزار نمیکند؛ شاید در ٢٠سالی که کار عکاسی کرده، سه بار بیشتر نمایشگاه نگذاشته باشد. به عقیده من برگزاری دائم نمایشگاه چندان مهم نیست؛ مهم این است که بینش و جهانبینیتان را هر چند وقت یک بار با مخاطبان و مردم به اشتراک بگذارید.
پس در نهایت، با وجودی که آثار هنرمندان مشهور دیگر را هم دنبال میکنید، مهمترین الهامبخشتان عباس کیارستمی بوده است.
همانطور که قبلا هم گفتهام، دید خودم در عکاسی را مدیون عباس کیارستمی هستم؛ چون سالها با هم کار کردهایم. تقریبا هفتهای یکبار به سمتی از ایران رفتهایم و عکاسی کردهایم. برای همین نکات زیادی از او درباره عکاسی یاد گرفتهام. در واقع عکاسی جدی را در کنار عباس کیارستمی تجربه کردهام؛ زاویهها، افقها، قابها و نورها را. گاهی سفری چهارساعته به شمال دهها ساعت طول میکشید. بیوقفه میایستادیم و عکس میگرفتیم، صبر میکردیم تا نور خوبی روی تپهماهوری دیده شود یا باد بر درختی بوزد. بعد از هر سفر، عکسها چاپ میشدند و به دقت دیده و بررسی و بحث میشدند و آنهایی را که بیشتر دوست داشتیم، کنار گذاشته میشدند و اینگونه عکاسی شد یکی از کارهای روزانه من در کنار خواندن کتاب و فیلمنامه و ترجمه. البته آن عکسها را هیچگاه به نمایش نگذاشتم.
فرنوش آبا – رزنامه شرق