نوید محمدزاده با انتشار تصویری از حلقه، خبر ازدواجش را علنی کرد.
نوید محمدزاده که پیش از این به رابطه عاشقانه خود با فرشته حسینی از طریق عکس و استوری های احساسی اشاره کرده بود، حالا با این پست از ازدواج خود رونمایی کرد.

نوید محمدزاده که پیش از این به رابطه عاشقانه خود با فرشته حسینی از طریق عکس و استوری های احساسی اشاره کرده بود، حالا با این پست از ازدواج خود رونمایی کرد.

علیخان عبدالهی که به همراه همسرش زهرا رضایی در برنامه «محاکات» حاضر شده بود با اشاره به مشکلات زندگی در افغانستان گفت: در اواخر دهه شصت و به خاطر درگیریهای قومی-قبیله ای از افغانستان به پاکستان و درنهایت به ایران آمدم.
وی درباره چگونگی شروع مجسمه سازی توضیح داد: به تشویق یک پیرمرد دستفروش و با استفاده از خمیر نان باگت، کار مجسمهسازی را به صورت کاملا ابتدایی شروع کردم و جالب اینکه اولین خریدار مجسمه هایم کامبیز درمبخش بود.
این سرایدار افغان بیان کرد: کامبیز درمبخش را نمی شناختم و یکی از روزها که مجسمههایم را بساط کرده بودم، او سر رسید و کل مجسمه ها را خرید و سفارش بعدی را داد. تازه بعد از سفارش بود که خودش را معرفی کرد.
وی درباره تاثیر فعالیت هایش در حوزه مجسمه سازی ادامه داد: برخی مجسمههایم تا گالری هایی در اروپا و آمریکا رفته است ولی خودم هنوز در همان خانه سرایداری ساکنم چون روح آن ساختمان و کمک ساکنانش بود که باعث شد بتوانم کنار سرایداری، کار مجسمه سازی را هم پیگیری کنم.
این مجسمه ساز افغان درباره خرید مجسمه هایش توسط نوید محمدزاده بیان کرد: روزی مشغول کار مجسمه سازی بودم که فرشته حسینی یکی از هموطنان بازیگرم، تماس گرفت و خواستار دیدار شد. وقتی فرشته حسینی به انبار مجسمه ها آمد، یک جوان خوش برخورد هم همراهش بود که مدام قیمت مجسمه ها را می گرفت و هر قیمتی من میگفتم، کمی هم بیشتر حساب می کرد و در نهایت چندین مجسمه مرا با قیمتی بالا خرید.
عبدالهی افزود: تازه پس از فروش مجسمهها بود که از طریق فرشته حسینی فهمیدم، خریدار مجسمه هایم کسی نبوده جز نوید محمدزاده بازیگر «مغزهای کوچک زنگ زده» که اخیرا هم سریال «قورباغه» را بازی کرده بود.
این سرایدار-مجسمه ساز افغان تاکید کرد: آنچه از نوید محمدزاده و کامبیز درمبخش دیدم جز تواضع و خوش برخوردی و مهربانی نبود و بسیار خوشحالم که در کشوری ساکنم که چنین هنرمندانی دارد.
علیخان عبدالهی گفت: وطنم که افغانستان است، مثل مادرم است ولی از ایرانیان سپاسگزارم که مثل برادر و خواهر کنار ما بودند. اگر ایران و ایرانیان نبودند شاید نمیتوانستم در آرامش کار مجسمه سازی را انجام دهد. در اوج نداری با همسرم به تهران آمدم و حالا سه فرزند دارم که دو نفر آنها دانشجو هستند.
برنامه تلویزیونی «محاکات» به تهیه کنندگی جواد فرحانی و کارگردانی مریم نوابینژاد، حوالی ۲۳ از شبکه دوم سیما روی آنتن می رود.

فیلمبرداری «تفریق» از اسفند سال پیش شروع شده است. در این فیلم سینمایی ترانه علیدوستی برای نخستین بار کنار نوید محمدزاده جلوی دوربین رفته است.
عکس تازهای از پشت صحنه این سریال ببینید.
این فیلم به نویسندگی امیررضا کوهستانی و مانی حقیقی و مدیریت فیلمبرداری مرتضی نجفی تولید خواهد شد.

اصلا در این یادداشت با این جنس نقدهایی که کارهای هومن سیدی را کپیکارانه و کلاژ میدانند کاری ندارم، یعنی تلاش میکنم در این کلمات پیش رو تکیه یادداشت بر مچگیریهای فضای مجازی نباشد، نه که آنها همه باطل و هومن سیدی حق باشد، نه! اساسا این که ضعفهای عمده و بنیادین «قورباغه» را در حد کپی موسیقی متن، از سریال «دارک» و مشکلاتی در این حد پایین بیاوریم، اتفاقا لطف بزرگی در حق هومن سیدی است، مشکلات «قورباغه» کاش محدود به همینها بود!
برای تماشای یک داستان دنبالهدار و برای ادامه دادنش، دو مولفه اساسی، یکی داستان است و دیگری آدمهای داستان، یعنی به زبان ساده، یا باید جذب داستان شویم و پیچ و خمهای آن ما را به دنبال خودش بکشد و یا اگر داستان کم و خفیف است، حداقل کاراکتری در داستان باشد که مجذوبش شویم، همذاتپنداری کنیم و فکر کنیم این خودِ ما یا بخشهایی از ماست و با دغدغههایش همراه شویم. حالا اگر دنبالهداری هر دوی اینها را داشته باشد که خب، چه بهتر! قورباغه، اما هر دو را با هم ندارد!
فرض کنید، کسی بیاید از شمایی که «قورباغه» را تماشا کردهاید، بپرسد، داستان این سریال درباره چیست؟ چه دارید و داریم که بگوییم؟ ماجرای یک پخشکننده مواد مخدر؟ ماجرای رفیق قدیمی آن پخشکننده مواد مخدر؟ همین؟ بله، همین! دقیقا همین چند کلمه و «قورباغه» بیشتر از این نیست.
موقعیتهای منفک و جدا از هم که به زور کنار هم چسبانده شده و هیچ چیزی را جلو نمیبرد. داستان نه در عمق میرود و نه در طول حرکت میکند، یک داستان کاملا عرضی! دائما پخش میشود و بدون هیچ انسجامی گسترش پیدا میکند، بعد از تماشای ۱۱ قسمت، با سریالی مواجهیم که پهن شده و هیچ داستانی به شما ارائه نداده است.
شخصیتها هیچکدام به اندازه پرداخت نشده و معلوم نیست ما قرار است داستان کدام اینها را دنبال کنیم؟ رامین؟ پسرکی با عقدههای فروخفته، بلندپرواز و طماع، منفعتطلب و علاف! نوری؟ پسرک دست و پا چلفتی و البته در عین حال بیرحم، که انتقام مادرش را به فجیعترین شکل از پدرش میگیرد و بعد برای خودش دار و دسته راه میاندازد!
موقعیتها گاهی درباره رامین است، گاهی درباره نوری، گاهی درباره هر دو و عجیب آن که غالبا درباره هیچکدام هم نیست. خب الان ما باید با ماجراهای نوری مواجه شویم که به شکلی تصادفی با یک متاع کمیاب مواجه شده و به «قدرت» رسیده؟ یا اصلا ماجرا، ماجرای رامین است که میخواهد به هر شکلی پیشرفت کند؟ اصلا هسته مرکزی داستان، حول مفهوم «قدرت» شکل گرفته؟ یا که چی؟
این «که چی» البته حین تماشای «قورباغه» دائم در ذهن میچرخد و تماما با خودت میگویی: «خب که چی؟»، هیچ مضمونی تبدیل به داستان نشده، هیچ داستانی پرداخت نشده. انگار با علاقهمندیهای پراکنده کارگردانی مواجهیم که آثار زیادی دیده و حالا فرصتی دارد که این دوستداشتنیها را در یک سلسله موقعیتهای نه چندان مرتبط کنار هم بیاورد. یعنی مثلا اگر قرار است جهانی خلق کنیم که مخاطب را تحت تاثیر قرار بدهد و هیجان و تعلیق را با هم داشته باشد، با دست به دست کردن «انگشت بریده» چنین چیزی حاصل نمیشود؛ همان «دارک» معروف اگر در ایجاد تعلیق موفق است، به خاطر تکیه به یک باور اساطیری و تکیه به مفهوم مناقشهبرانگیز «زمان» در سیر تفکر آلمانیهاست. در آن جغرافیا مفهوم «زمان» یک پیشینه و سابقهای دارد که داستانپردازی درباره و برای آن مخاطب را قلقلک میدهد.
آکسسوری، دکوپاژ و میزانسن همه ابزاریست که در نهایت نوشتههای روی کاغذ را پرداخت میکنند. وقتی روی کاغذ چیز قابلتوجهی نوشته نشده، واضح است که اتفاقی که باید، نمیافتد. از قسمت چهار تا قسمت ۱۰، دائما یک «انگشت بریده» دست به دست میشود، «خب که چی؟» توسل به رنگهای سرد، خاکستری و طوسی در خانه نوری، میزانسنهای خلوت، حتی تُن صدای نوری، و تلاش برای اجرای یک کاراکتر به اصطلاح درونگرا، تبدیل به مضحکهای شده که جدا تماشایش دشوار است. این که شکل و فرم بازی نوید محمدزاده متفاوت شده، خب ذاتا جسورانه است، اما این محصولی که ما میبینیم، حقیقتا دلمان را برای همان عصبیتش تنگ کرده! انگار یک موجود ناقصالخلقه و الکن و معذب را جلوی دوربین گذاشتهاند، درونگرایی را با چلفت بودن اشتباه گرفتهاند، اصلا چگونه چنین موجودی به این حد از قدرت رسیده؟ منطق روایی داستان کجاست؟
بدتر آن که برای این جهان ابتر، برای این آدمهای الکن بخواهی فلسفه ببافی، آن هم با دیالوگهایی که به درد کپشنهای اینستاگرامی نوجوانپسند میخورد و ردی از زندگی و واقعیت و حتی فانتزی در آن نیست. بسیاری از نریشنهای رامین، عملا چیز تازهای درباره او به ما نمیگوید. حتی در حد هذیانهای یک ذهن مالیخولیایی هم نیست! که هذیان هم منطق و زیباییشناسی خودش را دارد. جنس دیالوگها هم همگن با جنس بازیها، طراحی شخصیتها و جهان کلی کار است، هیچ چیزی به شما نمیدهد. منظورم محتوا و پیام و این چیزها نیست که اساسا جای موعظه و پیام جای دیگریست، اما دیالوگهای قورباغه فقط به قصد «ریتم» نوشته شده، نه به پرداخت شخصیت کمک میکند و نه حرکت دارد.
-حرفای جدید میزنی؟
-حرفای قدیمی رو جدید میزنم!
همین دیالوگ را که در قسمت هفتم میشنویم، تعمیم بدهید به کلیت سریال. همهاش همین گونه پینگپنگی و بدون کارکرد. طبعا عدهای از این قسم دیالوگها خوششان میآید، نوعی حاضر جوابی و عصبیت دارد که با حال و روز جامعه منطبق است، اما این که چقدر اصولی و منطقیست؟ تقریبا هیچ! خب طبیعتا با چنین مختصاتی توقع ندارید که رابطهای ساخته شود، انگیزهای دربیاید و چیزی جان بگیرد و یا تحول شخصیتی رخ بدهد. باز هم یک قیاس معالفارق دیگر؛ سریال «بهتره با ساول تماس بگیری» که یک اسپینآف از سریال «برکینگ بد» است نمونهی متعالی دیالوگنویسی و پرداخت روابط است؛ در دو فصل اول این سریال عملا هیچ اتفاق خارقالعادهای نمیافتد و ظاهرا با اتفاقات معمولی یک سری آدمهای معمولی مواجهیم، اما انقدر همه چیز در جزئیات و ظرافت پرداخت شده که دائما چسب دارد و تک تک جملات به شناخت منجر میشود.
«قورباغه»، اما باور نکرده که زیبایی باید در نگاه تو باشد، نه در چشمان تو (عمدا به یک کلیشه ارجاع دادم، در سطح دیالوگهای سریال)، همه چیز را ویترینی و الصاقی میخواهد، برای همین هم سطحی و آبکیست، بله گاهی «دل» را داریم که از پوستر تا قسمت آخرش ابتذال را فریاد میزند و گاهی هم «قورباغه» را داریم که در نگاه اول جدی، موقر و قابلتوجه به نظر میرسد، اما ابتذالش پنهان و دیریابتر است، نه این که مبتذل نباشد، اتفاقا این جنس ابتذال پیچیدهتر و چهبسا خطرناکتر باشد، یک کار معمولی ببینیم و گمان کنیم یک اثر «هنری» دیدهایم. یک کار معمولی بسازیم و گمان کنیم؛ «خفنیم»!

به گزارش خبر فوری، هشتمین فیلم بلند سینمایی مانی حقیقی بعد از بهبودی و مرخص شدن او از بیمارستان به دلیل بیماری کرونا جلوی دوربین رفته است.
نوید محمدزاده و ترانه علیدوستی بازیگران اصلی این فیلم هستند. دیگر بازیگران «تفریق» بزودی معرفی میشوند.
عوامل «تفریق» عبارتند از کارگردان: مانی حقیقی، نویسندگان: امیررضا کوهستانی – مانی حقیقی، مدیر فیلمبرداری: مرتضی نجفی، طراح صحنه: محسن نصرالهی، طراح گریم: ایمان امیدواری، مدیر صدابرداری: رشید دانشمند، طراح لباس: ندا نصر، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: علیرضا شمس شریفی، مجری طرح: مهدی بدرلو، عکاس: محمد بدرلو، مدیر تبلیغات: میثم میرزایی-آریان امیرخان، مشاور رسانهایی: سعید حسینی، تهیه کننده: مجید مطلبی

روزنامه شهروند – امین فرجپور: با سختشدن شرایط فعالیت هنری در دوران شیوع کرونا و شکلگیری موجی که پای اغلب چهرههای شناختهشده را به تلویزیون باز کرد، حالا دیگر کمتر چهره سینمایی را میتوان یافت که یکی دو تبلیغ تلویزیونی در کارنامهاش نداشته باشد.
فضای خبری رسانههای سینمایی در روزهای اخیر تحتتأثیر خبر برند عطر مهران مدیری بوده است. عطری به نام خود مهران مدیری، که نام او را به جمع سلبریتیهایی که در این صنعت، تجارت فعالیت دارند، افزوده است. هنرمندانی مانند لیلا حاتمی، هدیه تهرانی، نوید محمدزاده و بسیاری دیگر که بلندپروازانه گام به این مسیر نهادهاند، اما کمتر در این عرصه به موفقیت رسیدهاند.
عطر مهران
همین یکی دو روز پیش بود که مهران مدیری از کلکسیون عطر اختصاصی خود رونمایی کرد. این مجموعه عطر که با قیمت هر ۱۰۰میلیلیتر ۶۵۵هزار تومان و به روایتی ۶۹۰هزار تومان عرضه شده است، شامل دو عطر زنانه و دو عطر مردانه است که تولیدکننده آنها را «ناب و باشکوه» نامیده است.
در توضیح این عطر آمده: «عطر مهران مدیری تعاملی است میان دو هنر برجسته؛ فیلم و عطر. دنیایی از احساسات در تصویر و رایحه، رابطهای میان چشم و بینی، جهانی از خاطرات که در هر لحظه با دیدن یک تصویر یا استشمام یک رایحه زنده میشود. فیلم و عطر هر دو لحظات را ثبت و ضبط میکنند و خاطرات و تجربیات گذشته را دوباره زنده میکنند. بماند به یادگار، لحظاتی شاد که با یک رایحه در ذهن ثبت میشود. بماند به یادگار، احساس شور و عشقی که با یک رایحه خوش همراه میشود. بماند به یادگار، رایحه خوش عطری که بر خاطرات نقش بسته است».
موج آگهی
انتشار خبر تولید کلکسیون عطر مهران مدیری را میتوان گامی دیگر در راستای موج جدید فعالیت و حضور تبلیغاتی، تجاری سلبریتیها در فضای رسانهای ایران دانست. موجی که بعد از سختشدن شرایط فعالیت هنری در دوران شیوع کرونا ایجاد شد و پای اغلب چهرههای شناختهشده را به تلویزیون باز کرد. سیلی که با حضور چهرههایی مانند محمدرضا گلزار، امیرحسین آرمان، سحر ولدبیگی و همسرش نیما فلاح، سروش جمشیدی، پژمان جمشیدی، شبنم فرشادجو، بهنوش بختیاری، رویا تیموریان، میرطاهر مظلومی، امین حیایی، برزو ارجمند، آتیلا پسیانی، سیامک انصاری، محسن کیایی، آزاده صمدی و نوید محمدزاده جاری شد، که باعث شدند در سالجاری شاهد پررنگترین حضور سلبریتیها در دنیای تبلیغات تلویزیونی باشیم.
حضوری که به قول شماری از رسانهها باعث شد مشخص شود افسانه قهربودن برخی ستارهها با تلویزیون سرابی بیش نیست و حتی برندههای سیمرغ بلورین و چهرههای معترض سینما را هم با پول میتوان به تلویزیون کشاند و راضیشان کرد که در آگهیهای تلویزیونی حضور یابند.
عطر ستاره
البته ماجرای مهران مدیری و ارایه کلکسیون عطرش (برخلاف حضور تبلیغاتی او برای یک فروشگاه زنجیرهای) کمی تا قسمتی با فعالیت تبلیغاتی دیگر سلبریتیهایی که امسال روی آنتن رفتند، تفاوت دارد. فعالیت مدیری در حقیقت نه فعالیت تبلیغاتی، که فعالیت تولیدی است. آنهم در حوزه عطر، که در دنیا جزو مهمترین حوزههای فعالیت تجاری، تبلیغاتی سلبریتیها به شمار میآید و چهرههای زیادی، از جانی دپ، جولیا رابرتز، آنتونیو باندراس، پنهلوپه کروز بازیگران هالیوودی تا بیانسه، ریحانا، جنیفر لوپز و آشر خوانندگان آمریکایی در عرصه تولید و تبلیغ عطر و دیگر لوازم آرایشی و بهداشتی فعالیت میکنند.
این ماجرا البته در ایران تا همین اواخر چندان رواجی نداشت و تازه سه چهارسال است که سلبریتیهای وطنی متوجه این حیطه شدهاند.
ایرانیها در بازار عطر
پیش از مهران مدیری سلبریتیهای ایرانی دیگری نیز عطرهایی با نام و رایحه مخصوص به بازار عرضه کردهاند. در این زمینه میتوان به لیلا حاتمی، هدیه تهرانی، بهاره رهنما، نوید محمدزاده، بهنوش بختیاری و لیلا اوتادی اشاره کرد.
شاید بتوان آخرین چهره پیش از مهران مدیری را، که نامش را بهعنوان برند عطر شنیدیم، بهاره رهنما دانست. بازیگری که همین یکی دوسال پیش، عطر فرانسوی خود را با همکاری کریستین دو سولویه (که یکی از سازندگان عطر دیور است) در ٦ رایحه برای سنین مختلف به بازار عرضه کرد. این عطر که در زمان خود با قیمتی منطقی و به صورت اینترنتی و البته مستقیم توزیع شد، چندان ماندگار نشد و حالا با گذشت تنها دوسال چندان نامی از آن در بازار عطر و ادوکلن باقی نمانده است.
نوید محمدزاده دیگر بازیگری است که همین یکی دو سال پیش برند عطرهای زنانه و مردانه خود را به قیمت ۵۲۰هزار تومان روانه بازار کرد، که البته این امر با واکنشهای متفاوتی در فضای مجازی روبهرو شد.
اما شاید اولین تلاش در این حیطه را بتوان به هدیه تهرانی نسبت داد. سوپراستار دو دهه اخیر سینمای ایران که با عطر زنانه «همیشه عشق» (با نام هدیه تهرانی) که تولید کمپانی Robertet فرانسه بود، در سال ٨٨ وارد این عرصه شد. عطر هدیه تهرانی که با قیمت مناسب ۳۰ هزار تومانی وارد بازار شده بود، بعد از گذشت ۱۱ سال هنوز کمتر از ۱۰۰ هزار تومان قیمت دارد و همین هم باعث ماندگاری آن در این عرصه شده است، بهخصوص که تولیدکننده این عطر به کارش وارد و در دنیا به تولید عطرهای مختلف با نام بازیگران مشهور است. عطر هدیه تهرانی البته بیشتر به صورت آنلاین عرضه میشود و به ندرت در فروشگاههای معتبر قابل دسترسی است.
لیلا اوتادی دیگر بازیگری است که به نامش عطر به بازار عرضه شده. اولبار در سال ٩٤ در روز تولد لیلا اوتادی بود که اعلام شد به زودی عطری با نام او روانه بازار میشود. او در اینستاگرام درباره روند تولید عطر لیلا اوتادی نوشته: «از طرف کمپانى «تمپتیشن» تولیدکننده عطر در فرانسه و امارات با من تماس گرفتن و پس از مذاکراتی که با نماینده خاورمیانه کمپانى داشتیم، پیشنهادشون براى تولید عطری به نام من رو پذیرفتم، عطری که قرار است در بازار امارات و سپس ایران و کشورهاى همسایه عرضه شود».
معتبرترین عطر تولیدشده به نام ستارههای ایرانی را، اما میتوان متعلق به لیلا حاتمی دانست. عطر و ادکلنی با نام Teheran و برند لیلا حاتمی، که توسط شرکت عطر و ادکلنسازی پارفم Parfum تولید شده و با قیمتی نزدیک به ٤٠٠هزار تومان (که در سالهای اخیر به حدود یکمیلیون تومان رسیده) توزیع شده است.
بهرام رادان و بهنوش بختیاری، اما دو بازیگری هستند که با اینکه عطری به نامشان تولید نشده، اما به واسطه تولید ویدیوهای تبلیغاتی درباره عطر مورد توجه قرار گرفتهاند. رادان با ویدیوی یکدقیقهای تبلیغ عطر «رویال وینتج»، خاصترین عطر مردانه برند فرانسوی میکالف؛ و بهنوش بختیاری هم با ویدیویی که سیل عطر را در یک مغازه ادکلنفروشی نشان میداد، درحالی که بهنوش هم آن وسط در مغازه دراز کشیده بود!

نوید محمدزاده، عکسی از یک صحنه سریال «قورباغه» را که ترکیببندی جالبی دارد، در اینستاگرامش به اشتراک گذاشت. این مجموعه برای شبکه نمایش خانگی در حال تولید است.
نوید محمدزاده که نقش اول مرد سریال «قورباغه» به کارگردانی هومن سیدی را برعهده دارد، عکسی از یک صحنه این مجموعه شبکه نمایش خانگی را در اینستاگرام به اشتراک گذاشت.
صابر ابر، فرشته حسینی، سحر دولتشاهی، مهران غفوریان، هومن سیدی و … از دیگر بازیگران این سریال هستند.

نظارت دقیق نهادهای مسوول بر رعایت شیوهنامههای بهداشتی در جریان ساخت فیلم و سریال، میتواند باعث کاهش ابتلا هنرمندان سینما و تلویزیون به کرونا شود.
اهالی سینما و تلویزیون، تافته جدا بافته از دیگر مردم نیستند؛ وقتی آمار ابتلا و مرگ ناشی از کرونا در جامعه رو به افزایش میگذارد، طبیعی است گریبان تعداد بیشتری از بازیگران و هنرمندان را هم خواهد گرفت.
تنها کافی است نگاهی گذرا به فهرست بلندبالای بازیگران مبتلا به کرونا بیندازیم تا متوجه خطری شویم که اهالی سینما و تلویزیون ایران را تهدید میکند. محمدرضا گلزار، نوید محمدزاده، لاله اسکندری، مهران رجبی، لیلا بلوکات، یکتا ناصر، بهاره رهنما، نرگس محمدی، علی اوجی، بهنوش بختیاری، بهروز بقایی، اتابک نادری، امیر کاظمی، فقیهه سلطانی، شهره سلطانی و … تنها بخشی از بازیگران سینما و تلویزیون ایران هستند که با کووید ۱۹ دست و پنجه نرم کردهاند.
جدا از بازیگران که ابتلایشان به کرونا پر سر و صداتر است و بازتاب رسانهای بیشتری مییابد، جمع زیادی از عوامل و هنرمندان پشت دوربین هم به این بیماری دچار شدهان. تاسفبارترین مورد در این زمینه، جان باختن اکبر عالمی، فیلمساز پیشکسوت کشورمان بود که جامعه هنری را سوگوار کرد.
تولید فیلم برای اکران در کدام سینما؟
در شرایطی که هر روز، نام بازیگران بیشتری که مبتلا به کرونا شدهاند، بهگوش میرسد، این پرسش پیش میآید که آیا این، امری اجتناب ناپذیر است یا میتوان آن را مدیریت و کنترل کرد. در حالیکه سالنهای سینمای کشور، تنها سه ماه پس از بازگشایی دوباره تعطیل شدند، معلوم نیست اصرار به ادامه چرخه تولید فیلم، تا چه حد منطقی است.
این روزها، نزدیک به ۵۰ اثر سینمایی، در مراحل مختلف تولید قرار دارند که از مشهورترینشان میتوان به «قهرمان» اصغر فرهادی، «خائنکشی» مسعود کیمایی، «تفریق» مانی حقیقی، «شب، داخلی، دیوار» وحید جلیلوند، «نگهبان شب» رضا میرکریمی، «شیشلیک» محمدحسین مهدویان و … نام برد. این درحالی است که بیش از این تعداد، تولیدات سالهای گذشته سینمای ایران هستند که همچنان در صف اکران ایستادهاند.
وقتی سینمای ایران در بهترین حالت، امکان اکران سراسری ۷۰ فیلم را دارد، اصرار بر ادامه تولید انبوه در شرایط کرونایی چه توجیهی دارد؟ فرض بگیریم در سال ۱۴۰۰، با فروکش کردن همهگیری کرونا، سالنهای سینمای کشور گشوده شوند، آن وقت با نزدیک به ۲۰۰ فیلمی که انتظار نمایش روی پرده دارند، چه باید کرد؟
اگر سرمایهگذاری انجام شده در تولید، به موقع بازنگردد، آن وقت واقعیت حاکم بر بازار سینما، سال آینده خود را نشان خواهد داد و تعداد آثاری که جلوی دوربین خواهند رفت، خود بهخود، کاهش خواهد یافت. با این وضعیت، بهترین کار، کاهش تعداد فیلمهای در حال تولید است تا هم چرخ صنعت سینمای کشور نخوابد و هم در آینده، گرفتار دستاندازهای مالی نشود.
سریالهایی که ساختشان به خطر کرونا نمیارزد
این دغدغه در ساخت سریالهای تلویزیونی هم به نوعی دیگر وجود دارد. اینکه نمیتوان آنتن مهمترین رسانه تصویری کشور را بدون خوراک گذاشت، امری درست است، ولی وقتی تولیدات تازه که پخش میشوند، چنگی به دل مخاطب نمیزنند و کیفیت پایینی دارند، چه اصراری به افزایش کمیت سریالسازی است؟
دو سریال «ایلدا» و «نجلا»، دستپخت دوران کرونایی تلویزیون هستند که هیچکدام موفق به جذب مخاطبان و کسب رضایت منتقدان نشدند. در این شرایط، آیا بهتر نیست از تعداد سریالها کم کرد و بر کیفیت افزود؟ بیگمان، بخشِ خالیمانده آنتن را هم میتوان با تولید برنامههای سرگرمکننده دیگر و حتی سریالهای موفقِ قدیمیتر، پر کرد. با این رویکرد، تعداد کمتری از اهالی سینما و تلویزیون، در معرض خطر ابتلا به کرونا قرار خواهند گرفت.
هزینه مقابله با کرونا، بخشی از بودجه هر فیلم
پس از کاهش تولیدات آثار سینمایی و تلویزیونی در چند ماه آینده، رعایت دقیقِ شیوهنامههای مقابله با کرونا در جریان ساخت فیلمها وسریالها، مهمترین کارِ ممکنی است که باید برای کنترل همهگیری کووید ۱۹ انجام داد.
اول از همه، سرمایهگذاران و تهیهکنندگان، باید در بودجه ساخت فیلمها و سریالها، هزینهای را برای رعایت همه موارد بهداشتی و پزشکی در نظر بگیرند. به کار گرفتن تیم درمانی و بهداشتی در کنار گروه هنرمندان، نخستین کاری است که باید صورت بگیرد. این مورد، نباید در حد نمایش و از سرباز کردن ماجرا باشد، بلکه باید تضمینی بر رعایت همه موارد ضروری از جمله زدن ماسک، حفظ فاصلهگذاری اجتماعی، انجام تستهای مرتب کرونا از عوامل و هنرمندان و … باشد. این هزینه، در مجموع بودجه تولید فیلم و سریال، عدد بالایی نخواهد شد و در مقابل، به سلامت گروههای فیلمسازی از نظر بدنی و روانی، کمک بزرگی خواهد کرد.
در این شرایط کرونایی، سازمان سینمایی، خانه سینما و صداوسیما، باید فراتر از گذشته بر جریان تولید فیلمها و سریالها نظارت داشته باشند و بهطور دقیق و مستمر، رعایت شیوهنامههای بهداشتی مقابله با کرونا را پیگیری کنند.
مسوولیت اجتماعی هنرمندان
دومین مسئله که باید به آن توجه داشت، رعایت شیوهنامههای بهداشتی در زندگی شخصی هنرمندان است. وقتی بازیگری در فضای مجازی، دائم در حال گذاشتن فیلم از خود در محیط شلوغ باشگاه ورزشی یا سفر به شمال است، دیر یا زود گرفتار ویروس کووید ۱۹ خواهد شد.
این روزها اگر به صفحههای اینستاگرامی بسیاری از بازیگران سر بزنید، آنها را خواهید دید که بدون رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و بدون زدن ماسک، در جمع دوستان، در میان هواداران یا حتی در صحنه فیلمبرداری حضور دارند. این رفتار اشتباه، علاوه بر اینکه پیامی نادرست را به مردم منتقل خواهد کرد، دیگر همکاران سینمایی و تلویزیونی آنها را هم در معرض خطر قرار خواهد داد.
هنرمندان، اهالی سینما و به ویژه بازیگران، در مقابله جامعه با کرونا، نقشی فراتر از ایفای نقش در فیلمها و سریالها دارند و در این راه بیش از دیگران باید خود را مسوول بدانند.

موج سوم کرونا در ایران درحالی قربانیان زیادی گرفته که بسیاری از چهرههای مشهور نیز در میان مبتلایان به این ویروس به چشم میخورند.
به گزارش خبر فوری، در تازهترین نمونهها، محمدرضا گلزار و نوید محمدزاده به کرونا مبتلا شده و تست کرونای لاله اسکندری هم مثبت از آب درآمده است.
پیش از این البته کرونا چهره هایی چون اکبر عالمی مجری نام آشنای تلویزیون را از ما گرفته بود و بازیگران دیگری مانند مهران رجبی هم به این ویروس مبتلا شده بودند.
در میان خوانندگان نیز حامد همایون شاید مشهورترین چهرهای بود که درگیر شدن با کووید۱۹ را تجربه کرد.
کم نیستند چهرههایی هم که ابتلای انها به کرونا تکذیب میشود. نمونهاش احسان علیخانی مجری عصر جدید که پس از اعلام خبر ابتلای یکی از دست اندرکاران این برنامه به کرونا، شایعه ابتلایش به این ویروس تکذیب شد.
درباره دلایل ابتلای سلبریتی ها به این ویروس گفته می شود که عامل اصلی، اجرای برخی پروژه های فیلمبرداری است که با وجود تعطیلی سینماها ادامه دارد. همچنین برخی برنامههای تلویزیونی نیز بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی اجرا شده است.
حضور سلبریتی ها در برخی دورهمی ها هم می تواند به عنوان عامل دیگری معرفی شود.
با این همه نباید از یاد برد که شدت انتقال ویروس کرونا و به ویژه وضعیت نامناسب تهران، از مهمترین دلایلی است که بازیگران حتی جوان را یک به یک درگیر کرونا می کند.