برچسب: نهال موسوی

  • مست عشق چگونه فیلم‌های ارگانی و کمدی را به زانو درآورد؟

    مست عشق چگونه فیلم‌های ارگانی و کمدی را به زانو درآورد؟

    فیلم مست عشق برخلاف معمول سینمای ایران یک داستان تاریخی در ارتباط با 2 شخصیت مهم فرهنگ ایرانی مولانا و شمس را انتخاب کرده است، اما برای رسیدن به رقم فروش کنونی این به تنهایی کافی نیست.

    مست عشق چگونه فیلم‌های ارگانی و کمدی را به زانو درآورد؟

    عصر ایران ؛ نهال موسوی – فیلم مست عشق ساخته حسن فتحی بعد از یک ماه از شروع اکرانش به فروش بیشتر از 88 میلیارد تومان رسیده است و به عنوان یک فیلم غیرکمدی رکوردهای جالبی را رقم زده است. برای سینمای ایران که عادت دارد همیشه فیلم‌های پرفروش آن کمدی باشد، این گیشه مست عشق یک اتفاق جدید است و باید از چند منظر به آن پرداخت.

    در ابتدا ذکر این نکته مهم است که این نوشتار هیچ ارتباطی به نقد فیلم مست عشق ندارد، بیشتر نگاه به استراتژی و چگونگی ساخت فیلمی است که در سینمای ایران یک اتفاق غیر معمول را به لحاظ جذب مخاطب رقم زده است.

    اگرچه در سینمای ایران معمول نیست که سازندگان یک فیلم هزینه ساخت آن را اعلام کنند تا با توجه به فروش فیلم بتوان گفت که این فیلم در فروش موفق بوده است یا خیر، به دلیل اقبال تماشاگران به این فیلم در سالن سینما که الان پرفروشترین فیلم بر روی پرده بر اساس خرید تعداد بلیت هفتگی است ذکر چند نکته درباره فیلم مست عشق خالی از لطف نیست.

    نکته حائز اهمیت این است که مست عشق برخلاف معمول سینمای ایران یک داستان تاریخی در ارتباط با 2 شخصیت مهم فرهنگ ایرانی (مولانا و شمس) را انتخاب کرده است.

    مست عشق چگونه فیلم‌های ارگانی و کمدی را به زانو درآورد؟

    سینمای ایران در این سالهای اخیر متاسفانه به دو شق اصلی تقسیم شده است، یک گروه فیلم‌های ارگانی که با حمایت دولت، نهادها و ارگان‌های مختلف فیلم می‌سازد و معمولا هم تکلیف محصولات آن روشن است و گروه دوم که سرمایه بخش خصوصی در آن است و تقریبا اکثریت آنها فیلم‌های کمدی و طنز است.

    در فیلم‌های دولتی یا همان ارگانی که تکلیف روشن است، معمولا فیلم‌های پرخرجی هستند که تعداد معدودی حتی بتوانند نصف سرمایه هزینه شده برای ساخت را در فروش جبران کنند. اما فیلم‌های بخش خصوصی چند پرچم‌دار پرفروش دارند که همگی کمدی هستند و یک یا دو فیلم درام (شناخته شده به سینمای اجتماعی) هم می‌توان پیدا کرد که به فروش معقولی دست می‌یابند.

    حال در این میان مست عشق یک اتفاق غیرمعمول در سینمای ایران است که به هیچکدام از این دو دسته تعلق ندارد. داستان و فضای که انتخاب کرده است به هیچکدام از این دو گروه ربطی ندارد.

    جدای از این انتخاب غیرمعمول داستان، مست عشق برای نشان دادن ارتباط بین شمس و مولانا از معروفترین چهره‌های سینمای ایران و ترکیه بهره برده است که حضور این بازیگران در چنین فیلمی با توجه به چند عامل اشتهار، جذابیت چهره، توانایی در بازیگری و … همگی برای مخاطب سینمای ایران توجه برانگیز است و دوست دارد برود به سینما برای مثال شهاب حسینی و پارسا پیروزفر را در چهره و هیبتی جدید ببیند.

    مست عشق چگونه فیلم‌های ارگانی و کمدی را به زانو درآورد؟

    یکی دیگر از نکات قوت مست عشق حسن فتحی کارگردان آن است که در زمینه ساخت سریال‌ بسیار با تجربه است و بعد از ساخت انواع و اقسام سریال‌ها برای نمایش خانگی و تلویزیون (بیش از 18 سریال) بهرحال مخاطب ایرانی را می‌شناسد ومی‌داند که برای این بیننده باید چه ساخت و چگونه ساخت. تقریبا کارنامه موفق او در جذب بیننده هم موید این نکته است که بیشتر آثار او با استقبال مخاطب همراه بوده است.

    استفاده از قابلیت‌های صدا و تصویر تا جایی که در سینمای ایران امکان آن وجود دارد، مست عشق یک بسته خوش آب و رنگ به لحاظ تصویر و صداست. سازندگان علاوه بر تصاویر جذاب و چشم نواز از موسیقی و فضاسازی به مدد آن هم تا جایی که امکان و اجازه داشته‌اند بهره برده‌اند و مخاطب فیلمی را می‌بیند که در سینمای ایران مانند آن را کمتر تجربه کرده است (فارغ از هرگونه ارزشگذاری).

    استفاده سازندگان از بازیگران زن ترکیه‌ای در نقش‌های اصلی خانم فیلم هم یکی دیگر از نکات جالب توجه است چون برای بازیگران خانم ترکیه‌ای طبیعتا در گریم و شکل پوشش و ظاهر انها نسبت به بازیگران خانم ایرانی محدودیت‌ها بسیار کمتر است.

    مست عشق چگونه فیلم‌های ارگانی و کمدی را به زانو درآورد؟

    خبرها و اتفاقات رخ داده برای فیلم هم از همان ابتدای شروع به ساخت آن تا زمان اکران پر از فراز و فرود بود، یعنی  ازهمان زمان اعلام ساخت این فیلم با حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر در نقش‌های شمس و مولانا مخاطب پیگیر این فیلم بود تا بعد که انواع و اقسام اختلافات و درگیری‌های بین شرکا ایرانی و ترکیه‌ای و … طبیعیاست که این اخبار باعث توجه رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی به فیلم شد و در جلب توجه مخاطب هم بی تاثیر نبوده است.

    بهرحال سازندگان مست عشق یک اتفاق جدید را رقم زده‌اند ازهمان انتخاب ساخت چنین داستانی برای ساخت تا بعدتر … حال نباید از این نکته غافل شد که سینمای ایران به خون تازه احتیاج دارد، دنبال قصه‌های جدید و فضای نو است و وقتی این اتفاق رخ دهد مخاطب هم به آن روی خوش نشان می‌دهد.

    شاید دلیل اصلی این رکود و تکراری بودن سینمای ایران همین نکته است که سرمایه گذاران و تهیه‌کنندگان سینمای ایران به هیچ عنوان حاضر به در انداختن طرحی نو نیستند، ترجیحشان است در همان پیله‌ای که به دور خود تنیده‌اند بمانند. متاسفانه! 

    البته حسن فتحی به عنوان سازنده این فیلم نسبت به برخی اظهار نظرها و نقدهای صورت گرفته چندان راضی نبود و در گفتگویی با روزنامهٔ هم‌میهن درخصوص اظهارنظر تند منتقدان این فیلم گفت:

    « کسانی که در این سال‌ها آثار من و مصاحبه‌هایم را دنبال کرده‌اند، بی‌خبر نیستند از اینکه برای منتقدان فیلم و نقش آنها در اعتلای هنر نمایش احترامی عمیق قائلم، اما موضع برخی از آنها را درخصوص این فیلم درک نمی‌کنم. بالاخره آیا می‌خواهیم سینمای پررونقی داشته باشیم یا نه؟

    مست عشق چگونه فیلم‌های ارگانی و کمدی را به زانو درآورد؟

    تا دیروز گله‌مند بودند که چرا فقط فیلم کمدی فروش می‌کند و فیلم جدی نمی‌تواند پای مخاطب را به سینما بکشاند و حالا که فیلم اتفاقاً درباره فرهنگ ایران و دو نفر از چهره‌های شاخص ادبیات و عرفان این سرزمین است و مورد استقبال مردم قرار گرفته، شما به جای اینکه از این بابت خشنود باشید موضع قهرآمیزی نسبت به فیلم گرفته‌اید؟ در کدام اصول نقد آمده که برای جذابیت یک اثر سینمایی نباید از سلبریتی و بازیگر ستاره استفاده کرد؟

    چطور در سینمای آمریکا و اروپا ساخت فیلم‌های جدی و مهم با حضور ستارگان مشهور اشکالی ندارد اما منِ فیلمساز ایرانی اگر از بازیگران مشهور استفاده کنم مورد نقد قرار می‌گیرم؟ براساس کدام معیار نقدِ فیلم، این قضاوت را می‌کنید؟ متأسفانه مبنای این نقدها بر استدلال بنا نشده و بیشتر جنبه جدلی دارد با اثر و باب گفت‌وگو و مفاهمه را می‌بندد.

    مثلاً منتقدی می‌آید و می‌گوید فیلم چرک است، آشغال است و واژه‌هایی از این دست به کار می‌برد. این واژه‌ها چه نسبتی با جهان منزه عرفانی یا اساساً چه نسبتی با ادبیات نقد دارد؟ مگر نه اینکه آموزه‌های ناب عرفانی ما را به همزیستی مسالمت‌آمیز و ادب و احترام دعوت کرده و توصیه می‌کند یکدیگر را تحقیر نکنیم زیرا نطفه هر جنایتی در تحقیر نهفته است.»

    حال باید دید مست عشق پرچم‌دار تغییر رویکرد در سینمای ایران خواهد شد یا خیر؟ 

  • فیلمبرداری فیلم‌های سینمای ایران به دو شیوه با حجاب و بی‌ حجاب ! باز چه خوابی دیده‌اید؟

    فیلمبرداری فیلم‌های سینمای ایران به دو شیوه با حجاب و بی‌ حجاب ! باز چه خوابی دیده‌اید؟

    آیا سازندگان این فیلم‌ها از اتفاق جدیدی در شرایط حاکم بر سینمای کشور اطلاع دارند که ما خبر نداریم؟ آیا امکان تغییر در سیاستها نسبت به ظاهر و پوشش زن در سینما وجود دارد؟

    فیلمبرداری فیلم‌های سینمای ایران به دو شیوه با حجاب و بی‌ حجاب ! باز چه خوابی دیده‌اید؟

    عصر ایران ؛ نهال موسوی – محمدرضا شفیعی تهیه‌کننده سینما و تلویزیون در توییتی گفت که برخی فیلم های سینمایی پلان های خود را با وضعیت حجاب و بی‌حجاب فیلمبرداری می‌کنند.

    در متن این توییت آمده است: «امروز متوجه شدم برخی فیلم های سینمایی در حال فیلمبرداری پلان های خود را با دو وضعیت حجاب و بی حجاب برداشت می‌کنن! جنگ ترکیبی دشمن با ایجاد محاسبات غلط برای برخی سینماگران، با بصیرت آنها چه کرده است؟!»

    یعنی تصور کنید در نمایی از فیلم که دو بازیگر زن و مرد حضور دارند، یک بار پلان را می‌گیرند به شکلی که خانم بازیگر روسری به سر دارد و بعد از آن دوباره همان پلان را تکرار می‌کنند بدون این که بازیگر خانم روسری به سر داشته باشد. حال هر کدام چند برداشت ظول می‌کشد تا یازی‌ها و همه چیز خوب باشد و مورد تائید کارگردان، فیلمبردار، صدابردار و … خدا داند.

    این مدل فیلمسازی برای بار اول نیست ولی در سینمای ایران سابقه‌ای ندارد. مثلا مرحوم مصطفی عقاد فیلم معروف الرساله (در ایران شناخته شده به اسم محمد رسول الله) را با دو گروه بازیگران مختلف ساخت یک گروه بازیگران عرب و با زبان عربی، و یک گروه بازیگران بین المللی و به زبان انگلیسی. اما کار آسانی نیست و هزینه فیلم را هم بسیار زیادتر می‌کند.

    فیلمبرداری فیلم‌های سینمای ایران به دو شیوه با حجاب و بی‌حجاب! اینبار چه خواب دیده‌اید؟

    همین شیوه فیلمبرداری باعث می‌شود هزینه مرحله فیلمبرداری حداقل در خوشبینانه‌ترین حالت 50 درصد دیگر به آن اضافه شود و شاید هم بیشتر. فارغ از زمان و خستگی و ..

    مونتاژ، صداگذاری، تصحیح رنگ و … همه اتفاقات پس تولید فیلم هم باید به دو ورژن انجام شود!

    در سینمای ایران، آیا بازیگران زن فیلم راضی به چنین کاری شده‌اند؟ از ابتدا که قرارداد با او بسته اند اعلام کرده‌اند که این فیلم به این شکل فیلمبرداری خواهد شد؟

    منظور شفیعی از کدام فیلم‌هاست؟ بیشتر فیلم‌های سینمایی که هم اکنون در حال تولید هستند با حمایت نهادها و سازمانهای مختلف دولتی و غیر دولتی است مانند بنیاد فارابی سازمان سینمایی (دولتی) و یا سازمان اوج (غیر دولتی).

    چند فیلم دیگر هم وجود دارد که شاید با سرمایه‌گذار بخش خصوصی در حال ساخته شدن هستند، آیا واقعا در شرایط کنونی هیچ سرمایه‌گذاری حاضر است که چنین ریسکی را متوجه فیلمش کند؟

    هنوز فیلم “کاناپه” کیانوش عیاری که خانم‌ها موی سرشان پیداست و روسری ندارند اما در عوض کلاه گیس بر سر کرده‌اند توقیف است، یا فیلم “قاتل و وحشی” حمید نعمت الله که بازیگر اصلی خانم آن موهای سرش را تراشیده است اما به دلیل گوش‌هایش فیلم اجازه نمایش ندارد!

    لیلا حاتمی در “قاتل و وحشی”

    فیلمبرداری فیلم‌های سینمای ایران به دو شیوه با حجاب و بی‌ حجاب ! باز چه خوابی دیده‌اید؟

    از طرف دیگر غیر از سرمایه گذار تهیه‌ کننده‌ها، کارگردان‌ها، بازیگران و عوامل این فیلم‌ها هم با انجام چنین اقدامی آینده شغلی خود را کاملا در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهند.

    همین چند روز قبل کتایون ریاحی و هنگامه قاضیانی بازداشت شدند که یکی از دلایل آن کشف حجاب است.

    حال پرسش اصلی این است که چرا باید به این شکل فیلم را بسازند؟ آیا سازندگان این فیلم‌ها از اتفاق جدیدی در شرایط حاکم بر سینمای کشور اطلاع دارند که ما خبر نداریم؟ آیا امکان تغییر در سیاستها نسبت به ظاهر زن در سینما وجود دارد؟

    یا خیر تمام این توئیت و ادعای عجیب محمدرضا شفیعی یک بازی سیاسی با سینما و اهالی سینما است؟

    محمدرضا شفیعی کسی است که در طول ده، دوازده سال اخیر همیشه در تلویزیون سریال‌های پرخرج و بزرگی را تولید کرده و حتی بعضی اوقات همزمان 2 سریال هم در پخش داشته است. یکی از 4 یا 5 تهیه کننده معروف تلویزیون است، 22 سریال تلویزیونی ساخته است. البته در کنار ساخت سریال معمولا هر 2 سال یک بار هم فیلمی سینمایی ساخته است آخرین آنها فیلم ضد بود که پارسال در جشنواره فجر حضور داشت.

    فیلمبرداری فیلم‌های سینمای ایران به دو شیوه با حجاب و بی‌حجاب! اینبار چه خواب دیده‌اید؟

    حال مطرح کردن این گزاره باعث می‌شود که احتمالا نهادهای نظارت کننده دیگر به سر صحنه تمام فیلم‌ها بروند یا مواد خام فیلمبرداری شده در فیلم‌ها را بخواهند بررسی کنند. بهرحال پیامد چنین اتفاقی اصلا خوب نیست.

    یا محمدرضا شفیعی باید صریح و روشن درباره ادعایی که دارد حرف بزند یا اینکه همین توئیت را هم پاک کرده و عذر خواهی کند، چون چند گزاره مبهم و کلی را به برخی از اعضا سینمای ایران نسبت داده است که به این سادگی نمی‌شود درباره آنها حرف زد. مانند: کشف حجاب در فیلم‌ها، جنگ ترکیبی دشمن، محاسبات غلط، بصیرت و …

    شاید یک سنگ محک است تا ببیند انداختن وسط چنین حرفی می تواند چه واکنش‌هایی به دنبال داشته باشد؟ و یا تحریک و شانتاژ برخی از گروه‌ها و نهادها برای فشار بیشتر بر پیکر نحیف سینمای ایران و اهالی سینمای ایران!

  • تلاش جانانۀ سریال «سرباز» برای دفع مخاطب!

    تلاش جانانۀ سریال «سرباز» برای دفع مخاطب!

    امروزه که عصر طلایی سریال سازی در تمام جهان است از آمریکا و اروپا گرفته تا همین ترکیه همسایه خودمان، واقعا سریالی چون “سرباز” با هیچ معیاری همخوانی ندارد!

    عصر ایران ؛ نهال موسوی – این نوشتار نقد معمول یک مجموعه تلویزیونی نیست بلکه بیشتر واکاوی دلایل ارتباط برقرار نکردن سریال سرباز به کارگردانی “هادی مقدم دوست” است که در این شبها بعد از افطار از آنتن شبکه سه سیما در حال پخش است.
    هر بسته نمایشی برای تداوم و بقا خود نیاز به قُلابی دارد که مخاطب را به خود وصل کند، این یک قانون بدیهی و پایه در فیلمنامه نویسی است، حال در یک کلام می‌توان گفت سریال سرباز فاقد این قلاب است و بعد از 17 قسمت هنوز نتوانسته است دل تماشاگر را با خود همراه کند.
    سریال سرباز بر محور زندگی یک زوج، یحیی (آرش مجیدی) و یلدا (الیکا عبدالرزاقی) پایه گذاری شده و اتفاقات ریز و درشت زندگی آنها و اطرافیانشان ، دغدغه‌ها و مطالبات هر کدام از زندگی، سردی و گرمی رابطه این 2 نفر و تلاش وتقلاهای مدام آنها برای حفظ این رابطه را به تصویر می‌کشد.
    نکته‌ بارزی که در مواجهه با این سریال از همان ابتدا خود را به رخ می‌کشد شیوه روایت و لحن متفاوت بیان داستان زندگی این شخصیت‌هاست، علی الخصوص با صدای راوی دانای کلی که درباره همه مورد حرف می‌زند از آنچه که در ذهن شخصیت‌ها می‌گذرد و یا پیامد اتفاقاتی که رخ داده است و حتی لج و لجبازی شخصیت‌ها و …
    اگرچه این شکل روایت متفاوت است و در تلویزیون ما به این شکل تجربه نشده است اما نکته اینجاست که این تفاوت دلیل بر حُسن یا برتری در این سریال نیست.
    اتفاقا همه ما شاید در زندگی روزمره خود آدمهایی چون یحیی و یلدا را در اطرافمان داشته باشیم مثلا یحیی که پزشک است و در حال رفتن به سربازی اما هنوز رانندگی بلد نیست و نسبت به برخی مسائل زندگی کاملا بی اهمیت برخورد می‌کند یا یلدایی که مدام به فکر ارتقا موقعیت و امکانات زندگی اش است و چنان غرق در خرید و داشتن یک خانه شده است که رابطه اش با یحیی تقریبا شبیه یک جهنم شده است و هیچ نقطه امیدی یا دلخوشی در آن دیده نمی‌شود.
    بله طبیعتا هر کدام از ما چنین افرادی را دیده‌ایم و می‌بینیم ولی آنچه مهم است این است که این افراد وقتی در قالب یک مدیوم نمایشی ارائه می‌شوند باید آن حضورشان مخاطب را به دنبال کردن قصه وادارد. مخاطب را باید یک آنی ، لحظه‌ای، قلابی از خط روایی داستان یا شخصیت‌ها به خود جذب کند تا ترغیب شود ادامه این مجموعه را پی گیرد، بداند که چه خواهد شد؟ رابطه این دونفر به کجا خواهد رسید؟ این لج و لجبازی یلدا و جواب ندادن تلفن و پیام‌های یحیی باید یک تغییری در روند داستان به وجود آورد. چرا یحیی چنین پیگیر کسی است که فقط از او شاهد غر زدن، امر و نهی کردن، اعصاب خوردی و ناراحتی است؟ ویژگی خاص یلدا چیست؟ یا برعکس چرا یلدا با یحیی دارد ادامه رابطه می‌دهد؟ این شخص بی خیالی که سربازی هم می‌رود برای خاطر آن است که پسر دایی‌اش(شهاب) را همراهی کند؟ و …
    اگر تمام روند قصه قسمت گذشته را در قالب یک تله فیلم هم کوتاه کنیم چندان جالب نیست، حال اگر این اتفاقات 17 شب، و هر شب حدود 50 دقیقه را به خود اختصاص دهد و آش همین آش باشد و کاسه همان کاسه، دیگر واقعا چگونه می‌توان ازمخاطب انتظار داشت که رشته ارتباطش با سریال پاره نشود ؟
    متاسفانه سریال سرباز تمام سعی و تلاشش را می‌کند که مخاطب با آن ارتباط نگیرد و به محض این که قرار است مقداری مخاطب جذب داستان شود یک داستان فرعی یا اتفاقی بی اهمیت را پیش می‌کشد تا مخاطب را از ادامه داستان دلسرد کند و ترجیح دهد حتی کانال را عوض کرده و اخبار یا آگهی بازرگانی کانالی دیگر را تماشا کند.
    حتی حضور بازیگرانی چون نیما شعبان نژاد ( با سابقه طنز)  و یا جواد خواجوی (اینفلوئنسر اینستاگرامی) هیچ کمکی به سریال نکرده‌اند.
    یک خبر هم منتشر شد که سریال «متهم گریخت» که همزمان در شبکه آی فیلم نمایش داده می‌شود با وجود آنکه 15 سال از ساخت آن گذشته و بارها تکرار و پخش شده است ترجیح مخاطبان برای دیدن مجموعه تلویزیونی در ساعت بعد از افطار است و غالبا به جای سرباز آن مجموعه را می‌بینند.
    امروزه که عصر طلایی سریال‌سازی در تمام جهان است از آمریکا و اروپا گرفته تا همین ترکیه همسایه خودمان واقعا سریالی چون سرباز با هیچ معیاری همخوانی ندارد! در زمانه ای که نتفلیکس تمام قسمت‌های یک فصل از سریال را در یک تاریخ مشخص در دسترس مخاطب قرار می‌دهد انتظار مخاطب بسیار فراتر از این دست سریال‌هاست.
    برخی بر این اعتقادند که شاید اگر برای پخش این سریال به عنوان یک کار متفاوت، رویکردی دیگر اتخاذ می‌شد شاید موفق هم می‌بود مثلا در آخر شبهای پاییز و زمستان، زمانی که کسی توقع پخش سریال ندارد آنرا در جدول پخش می‌گذاشتند. با این حال هم باز به نظر نمی‌آید که سرباز می‌توانست موفق باشد از اساس باید گفت مشکل عمیقتر از زمان پخش، ماه رمضان و … است.
    پخش و دیدن یک سریال نیازمند پارامترهایی چون جذابیت و ویژه بودن موقعیت دراماتیک داستانی و شخصیت‌هاست که در سرباز این مهم حلقه مفقوده است.
    دیگر وارد مباحثی چون تولید سریال سرباز و هزینه آن از بیت المال و … نمی‌شویم چون الان هر کسی به اندازه کافی از این دست اطلاعات و تحلیل‌ها خبر دارد.
    تنها می‌توان گفت با یک ارزیابی ساده پی می‌بریم سریال سرباز بیشتر سربار رسانه ملی است تا سرباز آن.

  • «اکران اینترنتی» راه نو سینمای ایران

    «اکران اینترنتی» راه نو سینمای ایران

    این شیوه اکران فیلم‌های سینمایی ابراهیم حاتمی‌کیا و پرویز شهبازی یک تجربه جدید در سینمای ایران رقم زد، دیر یا زود باید به سمت این مدل فیلم دیدن هم می‌رفتیم.

    عصر ایران ؛ نهال موسوی – ابراهیم حاتمی کیا، به خاطر شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها، آخرین اثرش را از یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۹ به صورت آنلاین از طریق شبکه های وی او دی به پخش رساند، بعد از ابراهیم حاتمی کیا و فیلم «خروج» فیلم «طلا» پرویز شهبازی هم از 10 اردیبهشت اکران اینترنتی شد.

    اکران اینترنتی فیلم‌های سینمایی حاتمی‌کیا و شهبازی یک تجربه جدید در سینمای ایران رقم زد و فارغ از هر گونه حاشیه و قضاوتی باید گفت این یک امکان جدید است که استفاده از آن گریز ناپذیر است و دیر یا زود باید به سمت این مدل فیلم دیدن هم می‌رفتیم.

    در سینمای جهان هم مواردی از این دست و رو آوردن به اکران اینترنتی در همین روزهای کرونایی شاهد بودیم مثلا فیلم موفق «هرگز، به ندرت، گاهی، همیشه» که با حضور در فستیوال‌های مختلف جوایز و واکنش‌های بسیار خوبی از سمت منتقدان و تماشاچیان دریافت کرد، خیلی زود قید اکران در سینماها را زد. این فیلم که قرار بود در 13 مارس 2020 (23 اسفند 98) اکران شود، در تاریخ 3 آوریل به صورت اینترنتی اکران شد.

     

    اکران اینترنتی از چند وجه قابل بررسی است:

    در سینمای ایران که تولیدات سالانه فیلم تقریبا 2 یا 3 برابر ظرفیت اکران است و هر سال فیلم‌های زیادی (50 الی 70 فیلم) پشت در سینما می مانند و شاید هرگز به روی پرده نروند ( حدود همین تعداد فیلم‌های به نمایش در نیامده سال گذشته و 2 سال قبل و… هم در صف اکران هستند).

    این شرایط باعث شده که همواره شائبه‌های وجود لابی، مافیا و باندبازی بر سر گرفتن نوبت اکران مطرح باشد.

    این شیوه اکران یک راه نو برای ارائه فیلم به مخاطب است علی الخصوص برای گروهی از تولیدات سینمای ایران که با کمک یا سرمایه نهاد یا سازمانی تولید می‌شود و فروش دغدغه اصلی آنها نیست بلکه دیده شدن فیلم وارتباط با مخاطب مهمترین وجه تولید چنین آثاری است. کما اینکه اقدام سازمان اوج تولیدکننده فیلم خروج در همین راستا کاملا منطقی است و تا به اکنون هم به آن هدفی که مدنظرشان است دست یافته‌اند.

    پراکندگی سالن‌های سینمای ایران در کشور بسیار محدود و بیشتر متمرکز در کلان‌شهرها و یا مراکز استان‌هاست با اکران اینترنتی دیگر در هر نقطه‌ای از کشور که دسترسی به اینترنت میسر باشد می‌توان این فیلم‌های جدید اکران را دید و این اتفاق مهمی است که یک پتانسیل نهفته قوی در خود دارد.

    در شرایط امروز سینما رفتن به یک مراسم شبیه است علی الخصوص برای خانواده‌ها، هماهنگ شدن افراد با هم، رفت و آمد، خوردن یک وعده غذایی و … با توجه به اینکه این مراسم سینما رفتن برای اقشار زیادی از جامعه امکان‌پذیر نیست ( به دلایل مختلف اقتصادی، فرهنگی و …) این اکران اینترنتی تنها راه پیوند آنها با سینماست که با هزینه‌ای محدود می‌توانند همه خانواده در کنار هم جمع شده و یک فیلم را ببینند.

    برای آن دسته از تولیدات امروز سینما که نیازی به نمایش بر روی پرده عریض ندارند و دیدن این چنین فیلم‌های در تلویزیون یا صفحه نمایش کوچک هم امکان پذیر است فرصت خوبی است تا هر چه زودتر در معرض دید مخاطب قرار گیرد.

    یکی از راه‌های ساده جلوگیری از قاچاق این فیلم‌های ارائه شده در اکران اینترنتی این است که قیمت‌گذاری این بلیت‌های اینترنتی معمولا30 تا 40 درصد بلیت سینما است و با قیمت گذاری مناسب مراجعه به نسخه قاچاق و دانلود غیرقانونی قابل کنترل است.

    با ارائه مستقیم این فیلم‌ها در سامانه‌های وی او دی و با توجه به تغییر در ماهیت تبلیغات و … می‌تواند برای سازندگان و صاحبان آثار از مدل اکران سینمایی قابل قبول‌تر و حتی پولسازتر باشد زیرا نسبت به هزینه های اکران و درصد سود حاصله و مدت زمان خواب سرمایه، مورد مناسب‌تری است. در واقع این طرح برای فیلم‌های کم‌هزینه که سینماداران هم غالباً علاقه‌ای به اکران آن‌ها ندارند، می‌تواند فرصت مناسبی از جهت بازگشت سرمایه و دیده شدن باشد.

    و البته از طرف دیگر سامانه‌های ارائه فیلم هم می‌توانند از طریق تبلیغات و ارائه محصولات دیگر و … از این راه ارزش افزوده‌ بیشتری حاصل کنند.

    مخلص کلام ، این اتفاق را باید به فال نیک گرفت زیرا در این دنیای آکنده از میل به تسلط، باندبازی‌ها، انحصار و …، هر اندازه بتوان ظرفیت‌ و امکان رویارویی آزادانه هنرمند با مخاطب را فراهم کرد نتیجه آن رشد و بالندگی برای هر دو طرف و بالطبع برای جامعه است و “اکران اینترنتی” چنین فرصتی را مهیا می‌سازد.