برچسب: نزاع خیابانی

  • نگهبان کارخانه به خاطر قتل پسر ضایعات جمع کن اعدام می شود

    نگهبان کارخانه به خاطر قتل پسر ضایعات جمع کن اعدام می شود

     

    جسد پسر 18ساله با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و پدر هاشم که شاهد قتل پسرش بود به مأموران گفت: پسرم مدت‌هاست که ضایعات جمع می‌کند تا کمک‌خرج من باشد. او مدتی قبل مقابل یک انبار رفت و مقدار زیادی لوله پولیکا ضایعاتی با خود به خانه آورد. او امروز (روز حادثه) هم به آنجا رفته بود تا ضایعات جمع کند؛ اما هراسان به خانه برگشت و گفت نگهبان انبار اجازه نداده در زباله‌ها بگردد و لوله پولیکاها را جدا کند. پسرم عصبانی بود و از من و برادرم کمک خواست.

    این مرد ادامه داد: من، برادر و برادرزاده‌ام همراه هاشم به انبار رفتیم. نگهبان انبار و دوستانش به ‌محض روبه‌روشدن با ما به سمتمان حمله‌ور شدند و یکی از آنها که نعیم نام داشت مقابل چشمانم با قمه به سینه پسرم زد.

    نگهبان کارخانه به خاطر قتل پسر ضایعات جمع کن اعدام می شود

    به‌ دنبال اظهارات این مرد چند کارگر بازداشت شدند و نعیم به قتل اعتراف کرد. با بازسازی صحنه جرم نگهبان جوان در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

    در ابتدای جلسه پدر هاشم درخواست اشد مجازات را مطرح کرد.
    پدر مقتول گفت: پسرم از بدرفتاری نگهبان انبار ناراحت بود. به‌همین‌خاطر من به همراه برادر و برادرزاده‌ام همراه او به باقرشهر رفتیم. ما رفته بودیم تا با نگهبان انبار ساختمانی صحبت کنیم و به او بگوییم با جمع‌آوری ضایعات زندگی‌مان را می‌گذرانیم اما او و دوستانش بی‌رحمانه به ما حمله‌ور شدند. من از خون پسرم گذشت نمی‌کنم و برای نعیم درخواست قصاص دارم.

    این مرد ادامه داد: این بار اول نبود که نگهبان، پسرم را کتک می‌زد. مرد نگهبان حق نداشت به پسرم بگوید کجا ضایعات جمع کند. آنها ضایعات را دور می‌ریختند و هرکسی می‌توانست آن را جمع کند؛ اما مرد نگهبان اجازه نمی‌داد پسر من این کار را بکند، چون خودش آنها را جمع می‌کرد و می‌فروخت. لوله پولیکا درآمد خوبی دارد به‌همین‌خاطر هم مرد نگهبان اجازه نمی‌داد پسرم آنها را بردارد.

    در ادامه جلسه دادگاه متهم 28ساله در جایگاه ایستاد تا از خودش دفاع کند. او گفت: قبلا هاشم به انبار آمده و ضایعات زیادی جمع کرده بود. آن روز هم من ضایعات را به او دادم اما او اصرار داشت خودش داخل زباله‌ها را بگردد. به‌همین‌خاطر قبول نکردم و با هم درگیر شدیم. او به من و دوستانم فحاشی کرد و رفت. وقتی هاشم برای جمع‌آوری زباله‌ها می‌آمد خیلی ریخت‌وپاش می‌کرد و همه‌جا را کثیف می‌کرد. او زباله‌ها را بیرون می‌ریخت و همه محوطه را کثیف می‌کرد و صاحبکارم از من بازخواست می‌کرد که چرا محیط به‌هم‌ریخته است. من هم اجازه نمی‌دادم زباله‌گردها خودشان داخل زباله‌ها را بگردند و محیط را کثیف کنند. آن روز هم وقتی هاشم آمد به من گفت اگر خودش زباله‌ها را بگردد، حتما بیشتر لوله پیدا می‌کند اما من قبول نکردم. سر همین موضوع هم بین ما بحثی پیش آمد. بعد از اینکه هاشم رفت من فکر کردم همه چیز تمام شد و دیگر مشکلی وجود ندارد. در اتاق نگهبانی نشسته بودم و داشتم اطراف را بررسی می‌کردم تا اینکه یک ساعت بعد هاشم به همراه پدر و عمو و عموزاده‌هایش به آنجا برگشت. هاشم با چیزی شبیه قداره به سمتم حمله کرد و می‌خواست من را بزند که جاخالی دادم. دومین‌بار می‌خواست با قداره به فرق سرم بزند که ترسیدم و برای دفاع از خودم با چوبی که روی زمین بود ضربه‌ای به سرش زدم. هاشم روی زمین بود و قداره از دستش رها شده بود؛ اما او می‌خواست بار دیگر قداره را بردارد که من زودتر آن را به دست گرفتم و این‌بار ضربه‌ای به سینه او زدم. باور کنید قصد کشتن پسر جوان را نداشتم. من در دفاع از جانم او را زدم. باور کنید اگر او را نزده بودم شاید خودم در آن درگیری کشته می‌شدم. این قتل ناخواسته اتفاق افتاد.

    با پایان دفاعیات این متهم و همچنین وکیل مدافعش، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، نعیم را به قصاص محکوم کردند.
    این حکم مورد اعتراض متهم و وکیل‌مدافعش قرار گرفت. در لایحه اعتراضی که آنها به دیوان عالی کشور نوشتند عمل نعیم را مصداق دفاع مشروع دانستند. وکیل نعیم متذکر شد: موکل من برای دفاع از خودش مجبور شده چنین کاری بکند. مقتول قداره داشته و اگر او روی موکل من قداره نمی‌کشید و خطر مرگ وجود نداشت موکل من شاید دست به این‌ کار نمی‌زد. ضمن اینکه در لحظات درگیری فرصت اینکه موکل من با پلیس تماس بگیرد یا از کسی کمک بخواهد وجود نداشت؛ بنابراین عمل او دفاع مشروع بوده است.

    این استدلال از سوی دیوان عالی کشور قانونی دانسته نشد، چراکه به‌ گفته متهم و شاهدان پرونده قداره در لحظه واردکردن ضربه مرگ‌بار از دست مقتول افتاده بود و متهم آن را از روی زمین برداشته و ضربه زده بود.

    قضات دیوان‌ عالی کشور استدلال کردند در زمانی که قداره روی زمین بوده خطری متهم را تهدید نمی‌کرده است. در نهایت حکم قصاص در شعبه 13 دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد. به‌این‌ترتیب نگهبان انبار درصورتی‌که نتواند رضایت اولیای‌دم را جلب کند قصاص خواهد شد.

    23302

    منبع: خبر آنلاین

  • تکنسین اورژانس توسط اراذل مضروب شد/ عکس

    تکنسین اورژانس توسط اراذل مضروب شد/ عکس

     

    دکتر پیمان صابریان با اشاره به حمله اراذل و اوباش به تکنسین اورژانس تهران اظهار داشت: روز گذشته یک مورد ناراحتی قلبی در خیابان آذربایجان به مرکز 115 اورژانس تهران اعلام شد.

    وی ادامه داد: بلافاصله تکنسین‌های اورژانس تهران به محل حادثه اعزام شدند که به علت حال نامساعد مددجو و نیاز سریع به فوریت‌های پزشکی و نبود جای پارک مناسب همکاران مقابل درب منزل مسکونی مجبور به پارک آمبولانس شدند.

    صابریان افزود: تکنسین‌های اورژانس تهران بعد از نجات جان مددجو از مرگ حتمی هنگام برگشت به آمبولانس، ناگهان با سه جوان همسایه که از اراذل و اوباش سرشناس محل بودند مواجه می‌شوند؛ این افراد به بهانه اینکه چند دقیقه آمبولانس مقابل منزلشان متوقف بوده با تکنسین زحمتکش اورژانس درگیری فیزیکی پیدا می‌کنند و وی را از ناحیه صورت مورد ضرب و شتم شدید قرار می دهند و به تجهیزات اورژانس خسارت جدی وارد می‌کنند!

    رئیس مرکز اورژانس تهران در پایان گفت: هم‌اکنون تکنسین حادثه دیده تحت مراقبت پزشکی است و اداره حقوقی اورژانس پیگیر شکایت از اراذل و اوباش است.

    تکنسین اورژانس توسط اراذل مضروب شد/ عکس

    تکنسین اورژانس توسط اراذل مضروب شد/ عکس

     

    منبع: خبر آنلاین

  • عاقبت زن‌کُشی در مشاجره خانوادگی/ توضیحات پلیس

    عاقبت زن‌کُشی در مشاجره خانوادگی/ توضیحات پلیس

     

    سردار ناصر فرشید، امروز پنج شنبه ۳۰ اردیبهشت به رسانه‌های گروهی اعلام کرد: ساعت ۱۴ روز ۲۸ اردیبهشت ماه فردی با حضور در یکی از کلانتری های شهرستان نهبندان، خبر یک فقدانی و قتل را به مأموران پلیس گزارش داد که بلافاصله بررسی موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت.

    وی بیان کرد: مأموران با دریافت اطلاعات اولیه موضوع را پیگیری کردند و با اقدامات فنی و پیگیری های مستمر، پیکر بی جان مقتول در کیلومتر ۵ محور فرعی نهبندان- زاهدان کشف شد.

    فرمانده انتظامی خراسان جنوبی ادامه داد: بررسی‌های پلیس حاکی از این بود که قاتل پس از بروز اختلافات با همسرش، وی را به قتل رسانده و پس از رها کردن مقتول، به سمت شهرهای مرکزی کشور متواری شده است.عاقبت زن‌کُشی در مشاجره خانوادگی/ توضیحات پلیس

    فرشید تصریح کرد: با پیگیری های مأموران پلیس در خراسان جنوبی متهم در حالی که به طرف شهرهای مرکزی کشور در حال فرار بود با همکاری پلیس اصفهان در ایست و بازرسی شرافت شهرستان نائین استان اصفهان دستگیر شد.

    وی خاطرنشان کرد: متهم در اظهارات اولیه با اقرار به قتل همسرش بیان داشت که در محلی خارج از شهر با همسرش درگیر شده و نامبرده را خفه و جنازه را داخل بیابان رها کرده است.

    فرمانده انتظامی خراسان جنوبی یادآور شد: عوامل بررسی صحنه جرم در محل جنایت و کشف جسد حاضر شدند و با حضور پزشکی قانونی و بازپرس، پس از مستند سازی، جنازه مقتول با دستور بازپرس به سردخانه بیمارستان شهید آتشدست نهبندان منتقل شد .

    فرشید به خانواده ها و شهروندان توصیه کرد هنگام بروز تنش و اختلافات آستانه صبر و تحمل خود را بالاتر برده تا از بروز وقایع و اتفاقات ناگوار و جبران‌ناپذیر خودداری شود.

    47231

    منبع: خبر آنلاین

  • بازداشت چاقوکشی که پس از تصادف، گوش راننده مقابل را برید

    بازداشت چاقوکشی که پس از تصادف، گوش راننده مقابل را برید

     

    چندی پیش ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن عده‌ای پس از فحاشی به یک مرد جوان، به آن حمله کرده و با قمه به سر و صورتش می‌کوبند.

    سرهنگ سعید راستی معاون عملیات پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ در گفت‌وگو با میزان گفت: فردی که در ویدیو، قمه کشی می‌کند، جز اراذل و اوباش سطح دو سابقه دار است.

    این مقام انتظامی ادامه داد: این فرد پیشتر نیز سوابق درگیری و چاقو کشی دارد و یک بار دیگر نیز در شمال کشور دستگیر شده است.

    وی با اشاره به علت دستگیری این متهم افزود: این ماجرای  از یک تصادف آغاز شده که به درگیری و قطع گوش یکی از طرفین دعوا ختم شده است.

    سرهنگ راستی اظهار کرد: علت این نزاع، تصادفی است که متهم، مقصر آن است. به نظر می‌رسد فرد شاکی از این راننده تقاضای خسارت می‌کند که این مرد به همراه چند نفر دیگر با قمه به وی حمله کردند و به سر و صورتش ضربه می‌زنند.

    وی افزود: در حال حاضر علاوه بر خسارت و تخریبی بر خودروی فرد مذکور باقی مانده، لاله گوش او از وسط قطع  شد و از آنجایی که گوش سیاه شده، نیاز به جراحی دارد.

    معاون عملیات پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ گفت: قطعا با کسانی که اقدام به شرارت می‌کنند، برخورد قاطع خواهد شد و پلیس طرح‌های ویژه‌ای دارد که به صورت محسوس و نامحسس این افراد تحت نظر هستند.

    سرهنگ راستی بیان کرد: این فرد، ۲۴ ساعت پس از این نزاع، شناسایی و دستگیر شد و قطعا طبق قانون مجازات شدیدی در انتظارش است.

    بازداشت چاقوکشی که پس از تصادف، گوش راننده مقابل را برید

    47231

    منبع: خبر آنلاین

  • دو زن با هم دعوا کردند، شوهر یکی از آنها کور شد

    دو زن با هم دعوا کردند، شوهر یکی از آنها کور شد

    دو زن با هم دعوا کردند، شوهر یکی از آنها کور شد

    همین ماجرا آغاز درگیری لفظی بین دو زن همسایه شد. در نهایت با پادرمیانی و وساطت همسایه‌ها درگیری آنها به‌صورت موقت پایان یافت و دو زن راهی خانه‌هایشان شدند. اما این درگیری ساعاتی بعد به نزاعی خونین تبدیل شد و کار به شکایت رسید.

    شکایت در دادسرا

    شوهر شقایق که مردی 49 ساله است و در این ماجرا یک چشم خود را از دست داده است در شکایت به بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران گفت: وقتی همسرم و زن همسایه باهم بحث‌شان شد و به خانه برگشت گلایه بیتا را به من کرد، اما به او گفتم که این موضوع ارزش ندارد و فراموش کند. به همسرم گفتم در همسایگی درست نیست که سر چنین مسائل پیش پا افتاده‌ای باهم درگیر شویم. اما ساعتی پس‌از این دعوا با همسرم در خانه نشسته بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد و وقتی به مقابل در رفتیم با پسر جوان بیتا رو به رو شدیم. وی با اعتراض و عصبانیت از همسرم گلایه کرد که چرا به مادرش بی‌احترامی کرده است. تلاش من برای آرام کردن این پسر به جایی نرسید و دعوا شدت گرفت. در همین حین
    پسر همسایه شروع به کتک زدن من کرد. اما دقایقی بعد ناگهان این درگیری به نزاعی خونین بدل شد. من خواستم با فرار به خانه خودم را نجات دهم، که او با چاقو به جان من افتاد. از سر و صدای من، پسرم و برادرم از خانه بیرون آمدند تا مرا از دست این پسر خشن نجات دهند. اما تلاش خانواده‌ام بی‌نتیجه بود. بیتا به همراه سه مرد با میله و چوبدستی به ما حمله کردند. بعد هم شهریار، پسر بیتا با چاقو ضربه‌ای به چشم چپم زد و چند ضربه هم به بدنم زد. من خونین روی زمین افتادم.

    شهریار و همدستانش که تصور می‌کردند من واقعاً مرده‌ام، مرا رها کرده و از محل متواری شدند. با کمک همسایه و خانواده‌ام به بیمارستان منتقل شدم.

    کوری یک چشم

    مرد میانسال در ادامه به بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران گفت: در بیمارستان تحت درمان قرار گرفتم اما به خاطر ضربه چاقویی که شهریار زده بود، چشم چپم را از دست دادم. از او و خانواده‌اش شکایت دارم. خواهان قصاص چشم پسری هستم که مرا به این روز انداخت.

    با شکایت این راننده تاکسی؛ تحقیقات به دستور بازپرس ساسان غلامی آغاز شد. در بررسی‌های اولیه تیم تحقیق به سراغ خانواده شاکی به‌نام هومن رفتند. شقایق، همسر هومن در تحقیقات گفت:
    از خرید برگشته بودم و در نزدیکی خانه‌ام بودم که بیتا، آب کثیفی که داخل ظرف بود را به جای اینکه داخل جوی آب بریزد روی من پاشید. از این رفتار او ناراحت شدم و اعتراض کردم.

    در تحقیقات میدانی نیز شاهدان اظهارات هومن و خانواده‌اش تأیید شد. نظریه پزشکی قانونی نیز حکایت آن داشت که هومن چشم چپش را برای همیشه از دست داده است.

    اظهارات متفاوت

    بدین ترتیب بازپرس جنایی دستور بازداشت شهریار را صادر کرد و پسر 28 ساله روز گذشته بازداشت و برای تحقیقات به شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد.

    شهریار گفت: من راننده لودر هستم و با مادر و پدرم زندگی می‌کنم. ساعت 5 بعد از ظهر بود که از محل کارم به خانه آمدم. دو عمویم و دامادمان نیز در خانه‌مان میهمان بودند. از ماجرای دعوای مادرم با زن همسایه هم بی‌خبر بودم. در حال صحبت با میهمان‌ها بودم که صدای داد و فریاد مادرم را شنیدم. به همراه میهمان‌هایمان خودم را به کوچه رساندم هومن و خانواده‌اش را دیدم که با مادرم درگیر شده بودند و دو نفر از افراد فامیل هومن که دو مرد جوان بودند با میله مادرم را کتک می‌زدند.

    او ادامه داد:
    من و میهمان‌هایم هم برای دفاع از مادرم وارد این دعوا شدیم. نمی‌دانم در این درگیری چه کسی چاقو را به چشم هومن زد اما کار من نبود. در این درگیری حتی من و خانواده‌ام نیز زخمی شدیم که برای درمان به بیمارستان رفتیم.

    باتوجه به اظهارات ضد و نقیض متهم، بازپرس جنایی دستور انتقال او به اداره آگاهی را صادر کرد. همچنین بازپرس پرونده دستور مواجهه حضوری طرفین دعوا را صادر کرد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

     

    منبع: خبر آنلاین

  • درگیری با تفنگ و قمه بعد از کُری‌خوانی اینستاگرامی/ یک نفر در درگیری کشته شد

    درگیری با تفنگ و قمه بعد از کُری‌خوانی اینستاگرامی/ یک نفر در درگیری کشته شد

    درگیری با تفنگ و قمه بعد از کُری‌خوانی اینستاگرامی/ یک نفر در درگیری کشته شد

     این مرد جوان بعد از چند روز فرار به دست مأموران بازداشت شد. این در حالی بود که سه همدست دیگرش زودتر از او و زمان حادثه بازداشت شده بودند. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد،کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد.مطابق کیفرخواست صادره مأموران در اولین گزارش باخبر شدند دو جوان به نام‌های مهرداد و سینا تیر خورده و علاوه برآن با قمه نیز مجروح و به بیمارستان منتقل شده‌اند. زمانی‌ که مأموران در بیمارستان حاضر شدند، هر دو مجروح در اتاق عمل بودند تا اینکه ساعاتی بعد خبر رسید مهرداد جانش را از دست داده است؛ اما سینا با اینکه یک چشمش را از دست داد، زنده ماند.

    بررسی‌های مأموران از شاهدان عینی نشان داد درگیری بین مهرداد و چهار مرد دیگر به نام‌های حامد، کامبیز، سجاد و امیر رخ داده و دراین‌میان امیر اسلحه وینچستر داشت. پلیس موفق شد حامد، کامبیز و سجاد را بازداشت کند، اما امیر فرار کرد. در بازجویی از این سه مرد مشخص شد مسئله بر سر مشاجره‌ای بوده که هنگام لایو اینستاگرام ایجاد شده و امیر با مهرداد قرار گذاشته بود تا رودررو با هم دعوا کنند که نتیجه این درگیری مرگ مهرداد و زخمی‌شدن سینا بود.
    با شناسایی امیر، او نیز بازداشت و پرونده بعد از تکمیل به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ارسال و براساس کیفرخواست برای هر چهار متهم درخواست مجازات شد. در ادامه جلسه دادگاه بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد، مادر و پدر مهرداد در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
    سپس دیگر شاکی پرونده، یعنی سینا، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من هیچ‌کدام از طرفین دعوا را نمی‌شناسم. وقتی درگیری ایجاد شد، من برای میانجیگری وارد نزاع شدم تا آنها را از هم جدا کنم که تیر خوردم و بیهوش شدم. حالا هم درخواست دیه و مجازات متهم را دارم.

    سپس امیر در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول نکرد و گفت: من و مهرداد به‌خاطر مسائل مالی با هم اختلاف داشتیم. مهرداد به من مبلغی پول بدهکار بود و نمی‌داد تا اینکه یک روز قبل از حادثه در اینستاگرام لایو گذاشت و توهین‌های خیلی بدی به من کرد و من هم با او قرار یک دعوا را گذاشتم. من به مهرداد گفتم اگر مرد است و می‌خواهد جواب حرف‌ها و کارهایش را بگیرد، سر قرار حاضر شود. سه دوست من در این درگیری بودند، البته آنها خودشان خواستند همراهم بیایند؛ چون فکر می‌کردند مهرداد با دوستانش بیاید و به دعوای دونفره پایبند نباشد. دوستانم همراه خود قمه آورده بودند. من هم سلاحی از قبل داشتم، آن را برداشتم تا به مهرداد بفهمانم می‌توانم او را بزنم و بترسانمش. فکر می‌کردم مهرداد با دیدن اسلحه فرار کند. به قصد کشتن سلاح نبرده بودم. ضمن اینکه فکر می‌کردم او هم مسلح می‌آید. وقتی سر قرار رفتیم، مهرداد حمله را شروع کرد و من هم شلیک کردم. دو تیر هوایی زدم، یکی از تیرها به پای مهرداد برخورد کرد و دیگری هم به چشم سینا اصابت کرد، اما من ضربه دیگری به مقتول نزدم و این دیگران بودند که قمه داشتند. سه متهم دیگر پرونده قمه داشتند و آنها به مهرداد حمله کردند و ممکن است ضرباتی که آنها زده‌اند، منجر به خون‌ریزی و مرگ مهرداد شده باشد و موضوع به من ربطی نداشته باشد. اما من عامل جراحت‌های او نبودم. فقط تیر شلیک کردم. ضمن اینکه من اصلا نمی‌دانستم سلاحی که دارم، مسلح است و به محض اینکه دستم روی ماشه برود، شلیک می‌شود. من اشتباه کردم و باید از قبل همه‌چیز را بررسی می‌کردم. باز هم تأکید می‌کنم تیری که به سمت مهرداد شلیک شد، کشنده نبود و گلوله به پایش برخورد کرد. من درخواست دارم بررسی شود چه ضربه‌ای باعث مرگ مهرداد شده است.

    در ادامه جلسه دادگاه متهم دیگر در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من قبول دارم که در درگیری حضور داشتم؛ اما ضربه‌ای که زدم، به دست مقتول بود و ضربات دیگر را که به قسمت‌های مختلف بدن او بود، من نزدم. دو دوست دیگرمان هم در آن درگیری بودند که آنها هم قمه داشتند و ضربات کاری را به مهرداد زدند. من فکر می‌کنم امیر درست می‌گوید. ضربات کاری را کسی دیگر به او زد. البته برای حمایت از امیر به محل رفته بودیم و وقتی مهرداد و دوستانش حمله کردند، ما مجبور شدیم از خودمان دفاع کنیم؛ اما دعوا و درگیری را آنها شروع کردند.

    بعد از گفته‌های دو متهم با توجه به اینکه پرونده دو متهم دیگر هم داشت که در دادگاه حاضر نشده بودند، ادامه رسیدگی به بعد موکول شد.

    23302

    منبع: خبر آنلاین