برچسب: مولانا

  • مست عشق، برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟

    مست عشق، برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟

    قصۀ رابطۀ شمس و مولانا آن‌قدر حیرت‌انگیز و پر رمز و راز و پرکشش است که تماشای «مست عشق» به قصد رمزگشایی آن می‌تواند هر علاقه‌مند به عرفان را به سالن‌های سینما بکشاند.

    برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟

    نمی‌توان دل‌بستۀ هنر و ادبیات ایران‌زمین بود و به تماشای فیلم «مست عشق» وسوسه نشد. قصۀ رابطۀ شمس و مولانا آن‌قدر حیرت‌انگیز و پر رمز و راز و پرکشش است که تماشای «مست عشق» به قصد رمزگشایی آن می‌تواند هر علاقه‌مند به عرفان را به سالن‌های سینما بکشاند. با این حال وقتی به تماشای فیلم رفته بودم، از پچ‌پچ و واکنش‌های برخی از تماشاگران اطرافم دریافتم گویی برخی بیشتر برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای به تماشای فیلم آمده بودند و با دیدن آنان بر پرده سینما یا کنار بازیگران ایرانی فیلم به وجد آمده و درباره حضور آنها در فلان سریال ترکی حرف می‌زدند.

       عصر ایران؛ رضا صائمی- نمی‌توان دل‌بستۀ هنر و ادبیات ایران‌زمین بود و به تماشای فیلم «مست عشق» وسوسه نشد. قصۀ رابطۀ شمس و مولانا آن‌قدر حیرت‌انگیز و پر رمز و راز و پرکشش است که تماشای «مست عشق» به قصد رمزگشایی آن می‌تواند هر علاقه‌مند به عرفان را به سالن‌های سینما بکشاند.

    با این حال وقتی به تماشای فیلم به سینمای آزادی رفته بودم، از پچ‌پچ و واکنش‌های برخی از تماشاگران اطرافم دریافتم گویی برخی بیشتر برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای به تماشای فیلم آمده بودند و با دیدن آنان بر پرده سینما یا کنار بازیگران ایرانی فیلم به وجد آمده و درباره حضور آنها در فلان سریال ترکی حرف می‌زدند.

    البته یکی از عناصر و عوامل مهم جذب مخاطب و رونق گیشه و فروش هر فیلم، حضور ستارگان سینمایی و بازیگران محبوب در آن اثر است. چنان‌که برای بسیاری از مخاطبان حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر در این فیلم و هم‌بازی شدن آنها یکی از انگیزه‌های مهم تماشای فیلم است و این فی‌الذات چیز بدی نیست و البته حضور یک ستاره سینمایی خارجی هم می‌تواند به همین اندازه جاذبه داشته باشد اما اینکه برخی از تماشاگران ایرانی تنها به حضور بازیگران ترکیه‌ای در فیلم بیش از قصه آن توجه کنند عجیب است.  آن هم قصۀ دو تن از مفاخر و مشاهیر ایرانی که حیرت‌انگیزترین شخصیت‌ها در تاریخ و ادبیات کهن فارسی‌اند.

    مست عشق

    به گمانم آنچه در فیلم «مست عشق» بیش از بازیگران آن چه ترکیه‌ای و چه ایرانی مهم است خود شخصیت‌های اصلی قصه‌اند یعنی شمش و مولانا. شخصیت‌هایی که دراماتیک و سینمایی نیستند بلکه واقعی‌اند. شخصیت‌هایی که باید قدر ببینند و بر صدر نشینند.

    اساسا فیلمی از جنس «مست عشق» ساخته شد تا دو تن از مهم‌ترین شخصیت‌های تاریخ ادبیات ما به مردم معرفی شود. شخصیتی که آوازه‌شان جهانی شده و در وطن خودمان کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. این‌که حضور بازیگران ترکیه‌ای و حتی ایرانی تنها انگیزه تماشای «مست عشق» باشد ضد فیلم است.

    فیلمی که از زبان شمس و مولانا بر خودشناسی تاکید می‌ورزد تا بتوان از ظواهر دنیوی عبور کرد و به درک باطن جهان و جان خویش رسید. البته فیلم این ظرفیت ذائقه‌پذیری را در خود دارد و تماشای با‌بصیرت آن می‌تواند به تماشاگر کمک کند تا از ظاهر پرستی عبور کند.

    با این همه چنان که اشاره شد این واقعیت غیر قابل انکار است که کثیری از تماشاگران ایرانی به شوق تماشای بازیگران ترکیه‌ای به دیدن «مست عشق» می‌روند و این در حالی است که  «بنسو سورال» یکی از بازیگران ترکیه‌ای این فیلم گفته است حضور در این فیلم و حسن فتحی او را متحول کرده و بعد از این در هر نقشی بازی نمی‌کند.

    ضمن اینکه از حیث بازیگری، بازیگران ما در سطح بالاتری قرار دارند و تماشایی‌ترند. گرچه مهم‌ترین مولفه و عنصر جذابیت و تماشایی بودن «مست عشق» نه بازیگران آن که دو شخصیت اصلی و واقعی آن یعنی شمس و مولاناست.

    هیچ مایه و سرمایه ای برای تبلیغ«مست عشق» به اندازه خود این شخصیت نیست و کاش هر فیلمی را به تناسب جایگاه سوژه‌اش به تماشا بنشینیم نه چیدمان و ترکیب بازیگرانش. نمایش تصویری قصه شمس و مولانا کافی است تا از تماشای «مست عشق» سرمست شویم.

  • ترکیه باز هم مولانا را از ایران دزدید/ مست عشق از دست ایران خارج شد

    ترکیه باز هم مولانا را از ایران دزدید/ مست عشق از دست ایران خارج شد

     

    در حالی که از چندی پیش خبری مبنی بر فروخته شدن سریال «مست عشق» تولید مشترک ایران و ترکیه با موضوع تاریخی مولانا و شمس به شبکه ماهواره‌ای منتشر شد، سرانجام شبکه پخش‌کننده این مجموعه مشخص شد.

    «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی و حضور بازیگران مطرح ایرانی و ترکیه به موضوعی محل مناقشه بین ترکیه و ایران پرداخته بود و گرچه به نظر می‌رسید محل مفاهمه ۲ کشور بر سر شاعر و عارف بزرگ ایرانی؛ مولانا خواهد بود ولی درنهایت به محل دعوا و اختلافی جدید تبدیل شد.

    حال گفته می شود پخش انحصاری و اختصاصی سریال جنجالی و پر ستاره «مست عشق» به شبکه ICC رسیده است.ترکیه باز هم مولانا را از ایران دزدید/ مست عشق از دست ایران خارج شد|خبر فوری

    نقطه قابل تاسف اینکه، این سریال در شبکه ماهواره‌ای فارسی‌زبان با نام «مست عشق رومی» پخش می‌شود و یک بار دیگر فرصتی برای مصادره شخصیت‌های بزرگ تاریخ ایران از سوی دیگر کشورها فراهم شد.

    شهاب حسینی، پارسا پیروزفر، ابراهیم چلیک‌کول، هانده ارچل، سلما ارگچ، بنسو سورال، بوران کوزوم، بوراک توزکوپاران و حسام منظور بازیگران فیلم «مست عشق» هستند.

     

  • محسن چاوشی فیک را رها کند و برود سراغ اصل

    محسن چاوشی فیک را رها کند و برود سراغ اصل

     

    عبدالجبار کاکایی به تمجید از آثاری که چاوشی با اشعار مولانا اجرا کرده است پرداخت و به او توصیه کرد اشعار مشابه سروده‌های مولانا که “فیک” هستند را نخواند.

    عبدالجبار کاکایی ترانه‌سرای شناخته شده حوزه موسیقی به محسن چاوشی توصیه کرد که خارج از اشعار مولانا، کاری نکند.محسن چاوشی فیک را رها کند و برود سراغ اصل|خبر فوری

    این شاعر درباره کیفیت آثار چاوشی به روزنامه فرهیختگان گفت: استثنائا آنچه محسن چاووشی از مولانا خوانده را دوست دارم. سایر کارهای او را یا نشنیده‌ام یا یکبار شنیده‌ام و دیگر گوش نکردم. به نظرم کارهایی که از مولانا می‌خواند حس و حال و لحن و به‌خصوص ملودی‌هایی که انتخاب می‌کند با ریتم کارهای مولانا هماهنگ است.

    ترانه‌سرای “کبوتر” فریدون و “سالهای مشروطه” سالار عقیلی ادامه داد: اگر بخواهم توصیه‌ای هم به محسن چاوشی داشته باشم این است که خارج از مولانا کار دیگری را نخواند. حتی شعرهایی که رنگ شعر مولانا را دارد نخواند. مستقیم به اصل برود و سراغ فیک نرود. برخی مواقع شعری شبیه مولاناست ولی حس و حال شعر مولانا را ندارد. درباره ایشان نظرم این است که بیشتر کارهای مولانا را بخواند.

    کاکایی با اشاره به رواج مولاناخوانی گفت: چاووشی اولین کسی نیست که مولوی می‌خواند. خواننده‌های حق‌الزحمه‌ای و آزادی که سال‌هاست با سازمان صداوسیما همکاری می‌کنند، مولانا، حافظ و سعدی می‌خوانند. این که صدای چاوشی یه یکباره می‌گیرد و مورد اقبال است به نظر من به دلیل تاثیرگذاری موسیقی است و نوع انتخاب موسیقی‌اش مهم است. شکل اجرای ایشان با تلفیقی از رنگ صدای او تاثیرگذار است.

    وی افزود: برخی خواننده‌های دیگر این استعداد را دارند حتی خواننده‌ای به نام شهرام شکوهی بود که گفتم اگر مولانا بخوانند با توجه به تن و رنگ صدایی که دارد مورد اقبال قرار می‌گیرد. آن صلابت را صدای آنها دارد.

     

  • برخی خوانندگان پاپ، شعر مولانا را دامبول دامبول می‌خوانند

    برخی خوانندگان پاپ، شعر مولانا را دامبول دامبول می‌خوانند

     

    نوشین عقیقی، آهنگساز و نوازنده اعتقاد دارد، ادبیات موسیقی ایرانی بسیار ضعیف شده و به سطح رسیده است. او تأکید می‌کند کارهایی هم که در موسیقی پاپ با شعرهای مولانا و حافظ بیرون می‌آیند، عمق ندارند و زود فراموش خواهند شد.

    از کودکی به فراگیری ادبیات فارسی و موسیقی ایرانی پرداخته است. شعر را نخست از پدرش، هوشنگ عقیقی (همایون کرمانشاهی) فرا گرفت و سپس از چشمه ادبیات کهن سیراب شد. سه تار، دف، تمبک و تنبور را به دست گرفت و نزد استادان به‌نامی چون البرزی، احمد عبادی، داریوش طلایی، خلیفه میرزا آغه‌غوثی، ناصر فرهنگ‌فر، شاهرخ حسینی و … آموزش دید.

    از اوایل دهه ۷۰ خورشیدی، با باز شدن فضای کار موسیقی، به انتشار آلبوم و اجرای کنسرت پرداخت. با دو گروه «خجسته» به سرپرستی سوسن اصلانی و «یاران» به سرپرستی افلیا پرتو (از ۱۳۷۹ تا سال ۱۳۹۱) همکاری کرد، ولی هم‌زمان، جمع موسیقایی خود را نیز بنیان گذاشت.

    از سال ۱۳۷۵، گروه «یاوران» را شکل داد و کنسرت‌هایی را در ایران و خارج از کشور روی صحنه برد. تا کنون سه آلبوم «بداهه نوازی دف»، «یاد باران» و «بوی باران» را منتشر و کتاب‌های «سی‌پاره: سی قطعه برای دف»، «دستان حقانی» و «سماع باران» را تالیف و چاپ کرده است.

    این روزها اگرچه دیگر میلی به اجرای کنسرت ندارد، ولی همچنان و با جدیت، در حال تألیف و تدریس است. نخستین پرسش ما از او، درباره همین قهر چند ساله‌اش از صحنه بود.برخی خوانندگان پاپ، شعر مولانا را دامبول دامبول می‌خوانند|خبر فوری

    گفت‌وگوی ما با نوشین عقیقی، آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی ایرانی را بخوانید.

    آخرین کنسرت شما، مهر ۱۳۹۴ بود که گروه یاوران را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه بردید. بیش از ۵ سال گذشته است، چرا دیگر اجرا نرفتید؟

    آن‌قدر سر آن کنسرت در فرهنگسرای نیاوران اذیت شدیم که بدجوری انرژی ما را گرفت. روزی که برای چک کردن صدا به سالن رفتیم، همه چیز خوب پیش رفت، ولی ۱۰ مهر ۹۴ که اجرا داشتیم، واقعا وحشتناک بود. دو ساعت قبل از شروع کنسرت، رفتیم تا در پشت صحنه سالن مستقر شویم که دیدیم هنوز دست گروه تئاتری است که پیش از ما اجرا داشت. کارشان تمام شده بود ولی داشتند عکس یادگاری می‌گرفتند. پس از پافشاری ما، متاسفانه تنها نیم ساعت مانده به اجرا تازه وارد سالن شدیم که صحنه هم هنوز چیده نشده و همه‌چیز به‌هم ریخته بود. بدتر از همه، در برابر خواسته به حق گروه ما، با برخورد بسیار بد مدیر سالن روبه‌رو شدیم.

    کارهایی که در موسیقی پاپ با شعرهای مولانا و حافظ بیرون می‌آیند، شاید باعث آشنایی جوانان با این شاعران شوند، ولی عمق ندارند. ممکن است دو سه سال جذابیت داشته باشند، ولی زود فراموش خواهند شد

    در واقع زمانی که ما باید اجرا را آغاز می‌کردیم، تازه رفتیم روی صحنه. کنسرت با دو ساعت تاخیر شروع شد. در آن اجرا، خواننده اصلی، آقای فرهاد رشیدی بود که گروه با ایشان همخوانی هم داشت و من که دستانم می‌لرزید و استرس زیادی کشیده بودم، حتی شعر مولانا را اشتباه خواندم.

    بعد از آن کنسرت، عطای اجرای صحنه‌ای را به لقایش بخشیدم و بیشتر وقتم را گذاشتم روی آموزش و تالیف درباره ساز تنبور.

    یعنی در هیچ شرایطی دیگر به صحنه برنمی‌گردید؟

    صحنه دیگر مال ما نیست، مال یک سری موزیسین‌های جوان است. این روزها ادبیات ما خیلی ضعیف شده و به سطح رسیده است و دیگر از شعر مولوی و حافظ خبری نیست. جوان‌ها حوصله اجراهای عرفانی بر اساس شاعران به‌نام ایران را ندارند.

    ولی کسانی مثل محسن چاوشی در موسیقی پاپ، سراغ شاعرانی چون مولانا رفته‌اند.

    این کارها عمق ندارند. ممکن است دو سه سال جذابیت داشته باشند، ولی فراموش خواهند شد.

    اصولاً با مولاناخوانی و حافظ‌خوانی در موسیقی پاپ موافق هستید یا نه؟

    ممکن است باعث شود جوانان با شعر مولانا آشنا شوند، ولی با ارتباطی که با هنرجویان و اهالی جدی موسیقی دارم، می‌بینم این قطعات را دوست ندارند. این‌جور کارها ماندگار نیستند، کدام یک از این‌ خواننده‌ها مثل خانم خاطره پروانه که من افتخار همکاری با ایشان را در گروه یاران به سرپرستی افلیا پرتو داشتم، روی شعر و موسیقی تسلط دارند؟ ایشان یک دائره‌المعارف موسیقی بود و فقط برای انتخاب شعر، شش ماه کار و بررسی می‌کرد. امروزی‌ها الان کتابی را باز می‌کنند و دامبول دامبول می‌خوانند و برای همین زود فراموش می‌شوند.

    حتی کارهای کسی مثل محسن نامجو؟

    کارهایش را نمی‌پسندم، ولی آدم باسوادی است. حرف من این یا آن خواننده جوان نیست، در کل نسل امروز، فست فودی است. مادر بزرگ من برای درست کردن کوفته، یک هفته تدارک می‌چید، ولی الان همه چیز تند و سریع شده و برای همین در عرصه موسیقی هم، چیزی در ذهن نمی‌ماند.

    برخی خوانندگان پاپ، شعر مولانا را دامبول دامبول می‌خوانند|خبر فوری

    چه‌ باید کرد که کارهای امروزی هم مثل قدیمی‌ها ماندگار شوند؟

    یک حرکت زیر ساختاری می‌خواهد؛ اول باید ادبیات فارسی را به جوانان خود بیاموزیم که فقط سعدی و حافظ و مولانا نیست و شاعران معاصر خوبی هم داریم. دوم این‌که همه باید از این حالت قهر بیرون بیایند و سکوت خود را بشکنند.

    خود شما از قهر درخواهید آمد؟

    برای کنسرت نه. ولی برای تولید آلبوم و کار چرا. در همین چند سال هم من قهر نبودم و در حوزه تالیف کتاب و آموزش موسیقی کار می‌کردم.

    شما با راه‌اندازی گروه یاوران، نوعی از موسیقی را ارائه کردید که اگرچه ایرانی و سنتی است، ولی وجه عرفانی آن بیشتر به چشم می‌آید و به گوش می‌رسد. چه ویژگی‌هایی، کار سنتی را به سمت اثری عرفانی می‌برد؟

    در موسیقی عرفانی، ریتم و شعر خیلی مهم است. شعر باید غالب باشد و همخوانی هم مطرح است. در سه دهه گذشته، همه سعی‌ام بوده که این موسیقی را معرفی کنم.

    امروز، چنین آثاری می‌توانند افزون بر ایران، مخاطب جهانی هم پیدا کنند. موافق نیستید؟

    حتما هستم. خودم و همکارانم با کنسرت‌هایی که در خارج از کشور دادیم، این را از نزدیک دیدیم.

    در خارج از کشور مثل هند، فیلیپین، ونزوئلا و ….، وقتی روی صحنه، دف را برمی‌داشتم، جمعیت می‌رفت روی هوا. یا صدای تنبور، مخاطب را چه ایرانی و چه خارجی، به هم می‌ریخت و می‌ریزد.

    این موسیقی جهانی است و فقط به ایران اختصاص ندارد. موسیقی عرفانی سفیر صلح و دوستی و آشتی است.

    خب پس چرا کار را ادامه نمی‌دهید؟

    چون نگذاشتند و هنوز هم مشکل داریم. شاید برای‌تان عجیب باشد که مثلا نمی‌گذاشتند عنوانِ عرفانی را روی گروه‌مان بگذاریم، یا اولِ اسم کاست بیاید یا کنسرت را با این صفت معرفی کنیم.

    در موسیقی عرفانی، ریتم و شعر خیلی مهم است. کلام  باید غالب باشد و همخوانی هم مطرح است. در سه دهه گذشته، همه سعی‌ام بوده که این موسیقی را معرفی کنم. این موسیقی جهانی است و فقط به ایران اختصاص ندارد. موسیقی عرفانی، سفیر صلح و دوستی و آشتی است

    از همان سال ۷۵ که گروه یاوران را راه انداختم، محدودیت هم با ما همراه شد. ما چون موسیقی عرفانی کار می‌کردیم و سرپرست گروه زن بود، به ما گفته شد فقط می‌توانیم در سالن فرهنگسرای نیاوران اجرا بگذاریم. در حالی که می‌دیدم چه گروه‌هایی در تالار وحدت روی صحنه می‌رفتند، من فقط می‌توانستم در نیاوران کنسرت بدهم که آخرین بار آن را هم توضیح دادم چه دردسر و رنجی کشیدم.

    سال ۷۷، ما «یاد باران» را اجرا رفتیم که به خاطر شعر «باران» خیلی اذیت شدم؛ بارها رفتیم و آمدیم. همان زمان شعری را سرودم که اوج شکوائیه من برای گرفتن مجوز شعر، اجرا، کنسرت و … بود. این شعر بود:

    «جرم این است زنم
    حکم این است سکوت
    دم نزنم
    بحث نامحرمی ماهی‌هاست
    پس چگونه بروم دل به دریا بزنم
    مانده‌ام بین دو احساس غریب
    که فراموش شوم یا بروم از وطنم»

    مسئله اصلی به نظرم جنسیت بود و هست که نقش مهمی در فرهنگ ما بازی می‌کند. حتی وقتی من، اختراع رطوبت‌گیر دف را ارائه کردم، انتظار حمایت داشتم که پس از ثبت آن، به هیچ وجه صورت نگرفت.

    یعنی اگر مرد بود حمایت می‌شد؟

    صد درصد. شک نکنید.

    این مطالب را هم بخوانید: حرف‌های ناگفته شهرام ناظری در باره موسیقی ایران حرکات آیینی ایران‌زمین، نیایش به درگاه خداست

    برگردیم به موسیقی عرفانی. این نوع موسیقی، یک حالی، یک اهلی و یک فضایی می‌خواهد تا درک شود. وقتی شما این را می‌آورید به یک سالن رسمی، بار حسی و معنوی آن کم نمی‌شود؟

    ریشه آن حفظ می‌شود و تنها شاخ و برگ تغییر می‌کند. شابد عامه‌پسندتر شود، ولی از جایگاه اصلی‌اش خارج نخواهد شد.

    وقتی یک شعری را از مولانا می‌خوانیم، اگرچه درک شما و استاد الهی قمشه‌ای و دکتر کزازی تفاوت می‌کند، ولی اصل همان است.

    می‌دانم در این روزهای کرونایی که رفت و آمدها محدود شده است، شما به‌طور جدی در حال تالیف کتاب هستید. برای آخرین پرسش، می‌خواهم بدانم دریافت شما از این شرایط چیست؟

    از این کرونا خیلی درس گرفتم؛ آموزگار خوبی بوده است. از این خلوت‌ها و انزوا باید درس بگیرم تا با عشق و محبت بیشتر، دست به دست هم بدهیم و ادبیات و فرهنگ کشورمان را بارور کنیم.

    ما خیلی ثروتمند هستیم و متأسفانه گم شده‌ایم و باید خودمان را پیدا کنیم.

  • برگزاری سالگرد درگذشت مولانا بدون حضور مردم

    برگزاری سالگرد درگذشت مولانا بدون حضور مردم

     

    مراسم هفتصد و چهل و هفتمین سالگرد درگذشت مولانا با نام مراسم «عرس» برای اولین بار به دلیل شیوع کرونا بدون حضور مردم و تنها با حضور عده کمی از میهمانان ویژه در قونیه ترکیه برگزار شد.

    در هفتصد و چهل و هفتمین مراسم سالگرد درگذشت مولانا که شب گذشته همانند هر سال در محل آرامگاه مولانا در استان قونیه ترکیه برگزار شد، اسین چلبی ندیده بیست و دوم مولانا سخنرانی کرد.

    برگزاری سالگرد درگذشت مولانا بدون حضور مردم|خبر فوری

    همچنین در این برنامه نمایندگانی از کشورهای روسیه، آلبانی، مقدونیه، تاجیکستان، قزاقستان، بوسنی و هرزگوین، آلمان، لهستان، بلغارستان و ازبکستان حضور داشتند.

    نمایندگانی نیز از ایران به دعوت وزارت فرهنگ و گردشگری قونیه در این برنامه حضور پیدا کرده بودند.

    وزارت فرهنگ و گردشگری قونیه همچنین برای میهمانان ویژه خود برنامه بازدید از اماکن تاریخی و دیدنی قونیه از جمله مدرسه کاراتای، موزه پانوراما، آرامگاه مولانا، مرکز فرهنگی تاریخی قونیه، باغ پروانه‌ها، مسجد علاءالدین، مزار و مسجد شمس و جاذبه‌های استانبول مانند موزه توپکاپی، تنگه بسفر را اجرا کرد.

    مراسم بزرگداشت مولانا برای اولین بار به صورت مجازی از طریق شبکه‌های اینترنتی و شبکه‌های تلویزیونی به صورت زنده پخش شد، چرا که دولت ترکیه به دلیل جلوگیری از شیوع کرونا به مردم اجازه حضور در این مراسم را نداد.