برچسب: مهسا بهادری

  • پژمان جمشیدی؛ ستاره‌ای که در فوتبال خاموش شد و در سینما درخشید

    نگاهی به زندگی ورزشی و هنری پژمان جمشیدی، فوتبالیست، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر که پس از عدم موفقیتش در فوتبال وارد مسیر تازه‌ای شد و ضمن بی توجهی به نظر مخالفانش توانست در این عرصه باقی بماند و به طور حرفه‌ای آن را دنبال کند.

    نگاهی به زندگی ورزشی و هنری پژمان جمشیدی، فوتبالیست، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر که پس از عدم موفقیتش در فوتبال وارد مسیر تازه‌ای شد و ضمن بی توجهی به نظر مخالفانش توانست در این عرصه باقی بماند و به طور حرفه‌ای آن را دنبال کند.
    به گزارش رسانشر؛ مهسا بهادری در خبرآنلاین نوشت: سال ۱۳۷۱بود که یک نوجوان ۱۵ ساله وارد یک تیم متمول فوتبالی به نام کشاورزی تهران شد و از همانجا سرنوشت فوتبالی‌اش رقم خورد، جمشیدی که در همان دوران و در ۶۵ بازی توانسته بود ۷ گل را به ثمر برساند، کم کم در حال تبدیل شدن به یک ستاره بود، او در هجده سالگی وارد تیم سایپا شد و در ۲۱ سالگی یک قرارداد سرنوشت‌ساز با پرسپولیس بست و در همان دوران با ثبت یک گل ملی تبدیل به یک چهره دوست‌داشتنی و جوان در دنیای فوتبال شد.البته او پیش‌تر از آن گلِ ملی هم می‌توانست محبوب‌تر و مشهورتر شود اما بخت یارش نبود. بازی پرسپولیس و سپاهان یک_یک مساوی بود و هر دو تیم در تلاش برای برنده شدن بودند، که ناگهان یک دفاع راست دست به حمله می‌زند و گل پیروزی را به ثمر می‌رساند، اما درست در همان زمان برق شبکه سه سیما می‌رود و جمشیدی می‌ماند با یک گل ثبت شده و دیده نشده.
    از همان اتفاق بود که معلوم شد سرنوشت جمشیدی با تلویزیون گره خورده است.

    افول فوتبالی و شروع درخشش

    با گذشت ۹  سال، پژمان جمشیدی با بازی در ۱۷ فیلم سینمایی، ۱۷ تئاتر، ۸ سریال تلویزیونی و یک برنامه اینترنتی، تبدیل به یکی از پرکارترین بازیگران یک دهه گذشته است
    پس از جدایی جمشیدی از پرسپولیس او به پاس، استیل‌آذین، فولاد و ابومسلم پیوست اما با انجام ۹۲ بازی و به ثمر نرساندن حتی یک گل کم کم از نگاه فوتبالی‌ها دور شد و در این میان تغییری که هر سال در انتخاب تیم‌هایش انجام می‌داد، روز به روز کار را برایش سخت‌تر می‌کرد.
    پژمان جمشیدی که دیگر آن نیروی جوانی را نداشت، در ۳۳سالگی آخرین بازی خود در فوتبال را انجام داد و دقیقا همانجایی که همه فکر می‌کردند چراغ شهرت جمشیدی رو به خاموشی است، جمشیدی یک دوره شهرت را با ورود به یک حرفه جدید را آغاز کرد. دوره‌ای که با گذشت ۹سال و بازی در ۱۷ فیلم سینمایی، ۱۷ تئاتر، ۸ سریال تلویزیونی و یک برنامه اینترنتی، او را تبدیل به یکی از پرکارترین بازیگران یک دهه گذشته کرد.

    ورود به تلویزیون

    «پژمان»، سریالی بود که نه تنها پرسپولیسی‌ها آن را دوست داشتند، بلکه استقلالی‌ها نیز به‌خاطر حضور سام درخشانی از آن استقبال کردند
    جمشیدی که در فوتبال، یک شروع درخشان اما یک پایان کم نور داشت، تصمیم گرفته بود وارد عرصه‌ دیگری شود تا بتواند مهارت‌هایش را محک بزند. شاید سینما و تلویزیون بزرگ‌ترین سکوی پرتاب برای یک بازیکن فوتبال بود، البته همانقدر که  عرصه تصویر می‌توانست برای او یک سکوی پرتاب باشد، می‌توانست یک نقطه سقوط هم باشد، در این میان جمشیدی تصمیم گرفت تا یک ریسک بزرگ را انجام دهد، ریسکی که حالا به نظر می‌آید درست بوده است.
    او به واسطه علاقه‌ای که به تئاتر و تصویر داشت اولین بار در سال ۹۰ به صورت مهمان در یک قسمت از سریال «ساختمان پزشکان» حضور پیدا کرد و آنجا نشان داد که هم به بازیگری علاقه دارد و هم استعداد. البته دوستی‌اش با برادران قاسم‌خانی یا شاید پرسپولیسی‌بودن برادران قاسم‌خانی، مسیر را برای ورود جمشیدی به سریال«پژمان» باز کرد. صداوسیما دنبال یک بازیکن فوتبال حرفه‌ای بود که نقش پژمان را بازی کند و همان موقع برادران قاسم‌خانی که از علاقه و استعداد جمشیدی خبر داشتند، او را پیشنهاد دادند و پژمان جمشیدی برای اولین بار، در نقش اول یک سریال، راوی زندگی خودش شد.
    سریالی که نه تنها پرسپولیسی‌ها آن را دوست داشتند، بلکه استقلالی‌ها نیز بخاطر حضور سام درخشانی از آن استقبال کردند.
    پس از همبازی شدن جمشیدی و درخشانی در ۶اثر، حالا همه این دو نفر را به عنوان یکی از جذاب‌ترین زوج‌های هنر سینما می‌دانند حتی خود جمشیدی هم باور دارد، که با زوج هنری‌اش می‌تواند مانند لورل و هاردی باشد. البته مهراب قاسم‌خانی یک‌بار در یک پست اینستاگرامی نوشت: «خیلی‌ها دوست دارند بدانند واقعا شخصیت و رابطه پژمان با سام در دنیای واقعی اینگونه است یا نه. که باید بگویم ده برابر بدتر و اعصاب خورد کن تر از اینی هست که می‌بینید و شخصیت واقعیشون برای فیلم کمی تعدیل میشه که هم تماشاچی باور کنه و هم قابل پخش در سینمای ایران باشد.»

    از شوخی تا واقعیت!

    بعد از «پژمان» دیگر همه چیز شوخی‌شوخی، داشت جدی می‌شد. جمشیدی در سریال «پژمان»، نقش خودش را بازی کرده بود، فوتبالیست از دور خارج‌شده‌ای که تلاش می‌کند همچنان روی بورس بماند. اما شوخی‌های آشنا از جنس فوتبالی‌ها، کری‌خوانی‌ها به‌ویژه با خسرو حیدری و به‌وسط‌کشیدن پای دیگر بازیکنان فوتبالی به آن سریال، جمشیدی را محبوب کرد. خیلی‌ها بعد از سریال«پژمان» جمشیدی را شناختند و به او به چشم یک بازیگر نگاه کردند، اما پذیرش این ماجرا برای خیلی‌ها بسیار دشوار بود و عده‌ای در تلاش بودند تا او را در این زمینه نادیده بگیرند تا پای یک فوتبالیست به عرصه هنر باز نشود. اما فوتبالی‌ها از کارش تعریف و او را دلگرم کردند تا به مسیرش ادامه دهد.

    از علاقه تا حرفه‌ای شدن

    جمشیدی که به خاطر علاقه‌اش به تئاتر، وارد عرصه بازیگری شده بود دلش می‌خواست همه چیز را اصولی یاد بگیرد، به همین دلیل تصمیم گرفت تا پس از شهرتش در «پژمان» به تئاتر هم یک ادای دینی کند، ادای دینی که با تئاتر «بادی که تو را خشک کرد مرا برد» کارِ علی نرگس‌نژاد شروع شد و با بازی در نمایشی‌هایی به کارگردانی حسین پارسایی، تینو صالحی، خسرو احمدی، داوود بنی اردلان، علی احمدی و … ادامه پیدا کرد و اخیرا هم با تئاتر «فرانکنشتاین» به پایان رسید، اما به گفته خودش این ادای دین همچنان ادامه خواهد داشت.

    ۴ سال تهمت، ۴ سال فشار، ۴ سال صبر تا موفقیت

    پس از دو سریال و یک تئاتر نوبت به آن رسیده بود تا جمشیدی جدی‌تر به حرفه‌ جدیدش توجه کند، با خودش عهد بست از انتقادها پلی بسازد برای رسیدن به موفقیت و همین هم عاملی شد تا از تلویزیون و تئاتر به سینما وارد شود. برای همین جدی‌تر به پیشنهادهای سینمایی‌اش فکر کرد. پیشنهادهایی که بخش اعظمی از آن حال و هوای طنز داشت. از «آتش بس۲»، «۵۰ کیلو آلبالو»،«تگزاس»، «خوب، بد، جلف» و «ماهمه با هم هستیم»  گرفته تا «تگزاس۲» و «خوب، بد، جلف۲» اما آن فیلم‌هایی که حال و هوای جدی هم داشت، بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ یکی از همین فیلم‌ها، «سو تفاهم» با کارگردانی احمدرضا معتمدی بود، که باعث شد جمشیدی به عنوان نامزد سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد معرفی شود.
    درست زمانی که نام پژمان جمشیدی به عنوان نامزد دریافت سیمرغ معرفی شد، خنده اصحاب رسانه، باعث شد تا دل این بازیگر بشکند. انگار آن‌ها هم نمی‌خواستند بپذیرند فوتبالیستی که سال‌ها دنبال توپ دویده است، حالا چشم به سیمرغی بدوزد که باید به اهلش برسد! خودش، اما در اینستاگرام نوشت: «۴ سال فحش، ۴ سال تهمت، ۴ سال فشار، ۴ سال صبر، ۴ سال تلاش و حالا من کاندیدای بهترین بازیگر سینمای ایران؛ چقدر جای مادرم خالی است، آفریدگار را شکر. تبریک به همه کاندیداها، افتخار می‌کنم به حضور در کنارشان».
    البته او تبریک‌هایی هم از جانب اهالی سینما مانند، پرویز پرستویی، نوید محمدزاده، امیر آقایی و حتی علی پروین دریافت کرد که خط بطلان پر رنگی روی آن تمسخرها کشید.

    از محبوبیت تا بازگشت به شهرت

    جمشیدی که اولین کار حرفه‌ای خود را با سریال تلویزیونی «پژمان» آغاز کرد، این سال‌ها بیشتر در گیر سینما و تئاتر بود و این میان هم در دو فصل سریال«دیوار به دیوار» بازی کرد و هربار هم خوش درخشید ،‌ حالا با «زیرخاکی» جلیل سامان بازگشته تا در کنار ژاله صامتی، گوهر خیر اندیش و هادی حجازی‌فر یکی از چهره‌های اصلی و موثر سریال باشد که این بار با گریم و کاراکتری متفاوت‌تر از چیزی که می‌شد از پژمان جمشیدی انتظار داشت مخاطبان را به خود جذب کند و بتواند با ۱۱.۴۲درصد آرا بعد از روزبه حصاری با ۸۵.۱۲درصد، جایگاه دومین بازیگر محبوب سریال‌های رمضانی را به خود اختصاص دهد.آن هم درست در روزهایی که صدا و سیما در جذب مخاطب، آنچنان خوب عمل نکرده است، جمشیدی دوباره به تلویزیون بازگشت تا یک سر و سامان درست حسابی به وضعیت مخاطبان سیما بدهد و «زیر خاکی» را پر بیننده‌ترین سریال صدا و سیما کند و شهرت و محبوبیت خودش را بیش از پیش کند.
    چندی پیش، عادل فردوسی‌پور تصمیم گرفت تا یک ویژه برنامه فوتبالی اینترنتی با نام «ال کلاسیکو» بسازد که از VODها و درفضای مجازی پخش شد و جمشیدی مجری آن بود. جمشیدی که سالیان سال آن طرف میز نشسته بود و به سوالات اصحاب رسانه پاسخ می‌داد، در این ویژه برنامه، جایگاهش تغییر کرد و توانست به خوبی در نقش یک پرسشگر ظاهر شود

    روبه رو شدن فردوسی‌پور و جمشیدی پس از سال‌ها

    چندی پیش عادل فردوسی‌پور تصمیم گرفت تا یک ویژه برنامه فوتبالی اینترنتی با نام «کلاسیکو» بسازد، این برنامه از VODها و فضاهای مجازی پخش شد که جمشیدی هم مجری آن بود. جمشیدی که سالیان سال آن طرف میز نشسته بود و به سوالات اصحاب رسانه پاسخ می‌داد، در این ویژه برنامه جایگاهش تغییر کرده بود و می‌توانست در نقش یک پرسشگر ظاهر شود.  انرژی پایین پژمان در این برنامه باعث شد تا به اعتقاد اغلب مخاطبان او در این نقش جدید آن پژمان همیشگی نباشد و حداقل در اولین تجربه نتواند به خوبی از پس اجرای یک برنامه بربیاید.
    پژمان جمشیدی اما در هر نقش و جایگاهی که قرار گرفته سعی کرده حاشیه نداشته باشد، چه در زمان بازی فوتبالش و چه در زمان بازیگری‌اش از معدود افرادی بود که در سکوت به کار خود ادامه داد و بدون حاشیه مشهور شد، البته به طور ناخواسته حواشی گریبان او را گرفت اما او با بازی‌های متفاوتی که از خودش به نمایش گذاشت نشان داد علاقه‌ای به این حاشیه‌ها ندارد و دوست دارد مسیر خودش را طی کند.
    هرچند که او عقیده دارد هنوز هم جایی برای پیشرفت وجود دارد. اما با تلاش و پشتکار و توجه نکردن به مخالفانش نشان داد که هم اراده، هم علاقه و هم استعداد بازیگری را دارد به طوری که عده‌ای معتقدند ورود پژمان به دنیای ورزش از اساس اشتباه بوده است و از همان ابتدا باید وارد عرصه فرهنگ می‌شده، اما خودش معتقد است فوتبال مسیری بوده که سر راهش قرار گرفته و بسیار آن را دوست دارد.
  • ناصر چشم‌آذر به روایت سیروس الوند

    ناصر چشم‌آذر به روایت سیروس الوند

    سیروس الوند، کارگردان و فیلمنامه‌نویس درباره توانایی‌ها و مهارت‌های خارق‌العاده ناصر چشم‌آذر در زمینه ساخت و تنظیم موسیقی فیلم صحبت می‌کند.

    مهسا بهادری: از ناصر چشم‌آذر ​ آهنگساز سرشناسی که در اردیبهشت سال ۹۷ در سن ۶۷ سالگی در تهران درگذشت می‌توان تصویری دو بعدی ارایه داد. تنظیم‌کننده‌ای چیره‌دست و آهنگسازی ورزیده. کسی که از ۱۳ سالگی آکاردئون می‌نواخت و در ۱۷ سالگی رهبری کنسرتی را در سفارت ایران در عراق بر عهده گرفت و در ۱۸ سالگی سفرهای کاری خود را آغاز کرد. در ۲۰ سالگی به آمریکا رفت تا دوره موسیقی جاز را بگذراند، سپس به ایران بازگشت و سرپرست ارکستر شوی تلویزیونی پرویز قریب افشار شد.
    ناصر چشم‌آذر به روایت سیروس الوند
    او به جز پدرش اسماعیل چشم‌آذر که نوازنده تار و کمانچه و پیانو و دف بود، اساتیدی چون مرتضی حنانه و امانوئل ملیک اصلانیان داشت و موسیقی بسیاری از فیلم‎های سینمایی شناخته شده و پرمخاطب ایرانی را نیز ساخت. او این کار را با ساختن موسیقی فیلم «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری در سال۶۳ آغاز کرد. ناصر چشم‌آذر نه تنها اهالی موسیقی را به خود جذب کرده بود؛ بلکه به سبب ساخت و تنظیم موسیقی فیلم، رابطه بسیار قوی‌ای هم با اهالی سینما داشت از دستاوردهای هنری او در این زمینه، می‌توان به دریافت ۲ سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم‌های «چشم شیطان» و «قارچ سمی» و کاندید سیمرغ از جشنواره فیلم فجر برای موسیقی فیلم‌های «هامون» و «خواهران غریب» و همچنین جایزه بهترین موسیقی فیلم برای فیلم «خواهران غریب» در جشنواره فیلم مالزی را برشمرد.
    یکی از همین سینمایی‌ها که به خوبی با ناصر چشم‌آذر آشنایی دارد، سیروس الوند است. او اولین همکاری خود با چشم آذر را برای ساخت فیلم «محموله» را در سال ۶۶تجربه کرد.
    این کارگردان درباره مهمترین ویژگی ناصر چشم‌آذر گفت: «ناصر چشم‌آذر در خانواده‌ای اهل موسیقی رشد کرده است. پدر و برادرانش و خودش از نوازندگان چیره‌دست آکاردئون بودند. ناصر درجه یک بود، موسیقی آذری را بسیار دوست داشت و بسیار با آن آشنا بود و از معدود تنظیم‌کنندگان موفقی بود که از ۱۹سالگی کار تنظیم را شروع کرد و بیش‌تر برای تنظیم سراغ موسیقی‌های جهانبخش پازوکی می‌رفت.»
    این هنرمند درباره اولین آشنایی خود با این اهنگساز گفت: «مبدا آشنایی ما با ناصر در ۱۹ سالگی بود. من ناصر را اولین بار هنگام ضبط موسیقی در استودیو دیدم. ناصر به طور کلی آدم آرامی نبود مقداری هیجان زده بود و برای تمام کارهایش هیجان داشت. هم در کار و هم در زندگی و به نظرم همین موضوع باعث شد او سکته کند  متاسفانه در نهایت ما او را از دست بدهیم

    سیروس الوند

    الوند درباره مهارت و توانایی یک موسیقی‌دان برای تنظیم آهنگ گفت: «در تنظیم موسیقی، فرد تنظیم‌کننده باید همه سازها، صداها و کاربردهای سازها را بشناسد چرا که هر سازی یک شخصیتی دارد و آن صدا هم یک شخصیت دارد.
    یادم است  که بابک بیات می‌گفت اگر صدای احمد شاملو یک ساز بود، قطعا ویولن سل بود؛ چرا که آن فخر، متانت و فضایی که این ساز در گوش آدم ایجاد می‌کند به کارکتر شاملو بسیار نزدیک‌تر بود. ناصر چشم‌آذر در همان سال‌های ابتدایی با تنظیم آهنگ‌ها بسیار مطرح شد تا زمانی که خودش شروع به آهنگسازی کرد.»
    او درباره همکاری‌های مرحوم ناصر چشم‌آذر با برخی خوانندگان قبل از انقلاب گفت: «یکی از موفق‌ترین آهنگ‌های فائقه آتشین، آهنگ «هجرت» است که در زمان خودش بسیار صدا کرد و ناصر چشم‌آذر آن را ساخت و بعد هم تنظیم کرد. آهنگ  «یه تنهایی یه خلوت» برای منصور تهرانی و چند کار بسیار معروف دیگر با داریوش، توانایی او را به همه ثابت کرده بود او با بسیاری دیگر از افراد نیز کارکرده بود اما این چند کار به نوبه خودشان شاهکار بودند.»
    این کارگردان درباره زمان و نحوه شروع آهنگسازی فیلم توسط چشم‌آذر گفت: «بعد از انقلاب، ناصر چشم آذر، با دعوت ایرج قادری، برای فیلم «تاراج» که در سال ۶۳ ساخته شد. کار آهنگسازی فیلم را شروع کرد، بعد برای فیلم «محموله» که درسال۶۶ ساخته شد و کارگردانش خودم بودم آهنگسازی کرد در این بین با داریوش مهرجویی و تعداد دیگری هم همکاری کرد. ملودی فیلم «محموله»؛ دستمایه ناصر چشم‌آذر برای ساخت آلبوم «باران عشق» شد.
    که سال ها این آلبوم درصدر بود به طوری که همه می‌گفتند اگر شمال می‌خواهی بروی بنزین نداشتی مهم نیست اما حتما سی دی «باران عشق» را داشته باش.
    »
    سیروس الوند درباره اولین چگونگی شکل‌گیری اولین همکاری خود با این آهنگساز گفت: «در فیلم «محموله» آهنگساز در میانه کار انصراف داد و گفت من فرصت نمی‌کنم موسیقی فیلم را بسازم این در حالی بود که تنها ۶روز تا آغاز جشنواره فیلم فجر فرصت مانده بود و فیلم ما موسیقی نداشت و با توجه به اینکه پروسه آهنگسازی برای فیلم پیچیده و زمان بر است و حداقل تمام کارها ۱۰ روز طول می‌کشید؛ من تصمیم گرفتم موسیقی یکی از فیلم‌های خارجی را روی کار بگذارم چون فرصتی برای ساخت آهنگ نبود. در همین میان که من نمی‌دانستم چه کار کنم، روبیک منصوری به من گفت ناصر چشم‌آذر می‌تواند کار را سه روزه انجام دهد. من هم قبول کردم، با او صحبت کردم پذیرفت، فیلم را دید و گفت کنار من بنشین من تکه تکه ملودی‌ها را با پیانو می‌نوازم اگر پذیرفتی آنها را تبدیل به نُت می‌کنم و آهنگسازی می‌کنم همین اتفاق هم افتاد و سه روزه موسیقی فیلم را ساخت. این کار برای من حیرت آور بود و فیلم هم به جشنواره رسید. من فکر می‌کنم حتی ۳نفر هم تا کنون در ایران نبوده‌اند که بتوانند این کار را با چنین مهارتی انجام دهند و به همین دلیل است که فکر می‌کنم واقعا مانند چشم‌آذر نخواهد آمد و جای او در حال حاضر بسیار خالی است.»
    این فیلم‌نامه نویس درباره سابقه همکاری خود با مرحوم چشم‌آذر گفت: «موسیقی را در زمینه فیلم ادامه داد و چون در این زمینه بسیار مهارت داشت بیش‌تر از پیش درخشید. من و ناصر بعد از «محموله» همکاری‌های متعددی را با یکدیگر انجام دادیم سریال «خسته دلان» و موسیقی تله فیلم‌های من را همه او ساخت.»
    سیروس الوند درباره روحیه شاگردپروری چشم آذر گفت: «بابک بیات یک روحیه شاگرد پروری هم در زمینه آهنگسازی و هم در زمینه خوانندگی داشت، اما ناصر این روحیه را نداشت تنها شاگردش دخترش بود که البته نوازنده بسیار خوب و ماهری هم هست و بسیار ویولن را پخته می‌نوازد.»
    الوند در پایان درباره این هنرمند با بیان این نکته که ناصر هیچگاه از اینکه از ایران مهاجرت نکرد ناراضی نبود گفت: «اگر می‌رفت دیگر نمی‌توانست کارهایی را که در ایران انجام می‌داد، آن جا هم انجام بدهد نهایتا می‌توانست با خواننده‌های آن طرف همکاری کند، ناصر از ایران بود که به این جایگاه رسید. همچنین شخصیتی بود که مردم هم بسیار او را دوست داشتند. مردم به طور کلی هنرمندانشان را دوست دارند معمولا شلوغ‌ترین و پرشورترین تشیع جنازه‌ها مربوط به هنرمندان است. کسانی مانند چشم‌آذر یا بسیاری دیگر از هنرمندان؛ آدم‌هایی هستند که اگر به هر دلیلی کار نکنند؛ یا فوت کنند، یا از ایران بروند یا ممنوع الفعالیت شوند هیچ وقت به فراموشی سپرده نمی‌شوند.»

    منبع / خبر آنلاین