دقایقی پیش رسانه های عربستانی خبر رسمی پیوستن برانکو ایوانکویچ مربی پرسپولیس به تیم الهلال را منتشر کردند.
رسا نشر – مهدی سوری: بمانند همیشه و درست در زمانیکه مسئولان ایرانی در خواب خرگوشی بودند ، الهلال عربستان سرمربی تیم قهرمان لیگ برتر را از چنگ پرسپولیسی ها درآوردند و این تیم اکنون بدون سر مربی است. برانکو که دو هفته قبل ایران را با شرط واریز تمام طلب خود و دستیارانش ترک کرد، به آسانی از دست پرسپولیسی ها پرید و مربی تیم رقیب عربستانی شد! طی روزهای گذشته شایعات بسیاری مبنی بر پیوستن این مربی کروات به تیم الهلال منتشر می شد که مسئولان باشگاه پرسپولیس انها را تکذیب می کردند و می گفتند که وی با ما قرارداد دارد. قراردادی که حالا با عدم پرداخت بدهی فسخ شده و برانکو دیگر هیچ تعهدی به این باشگاه ندارد. تا همین چند ساعت پیش مدیرعامل باشگاه سخن از ادامه همکاری با برانکو می زد و حرف و حدیث های پیش آمده را رد می کرد.
۵۰۰ هزار یورو بدهی باشگاه پرسپولیس به برانکو بقدری دیر اماده پرداخت شد که دیگر دردی را از این تیم دوا نخواهد کرد. دستمزدی که به دلیل تحریم ها و گرانی ارز فراهم نشده بود و این رقم طی چند روزگذشته آن هم با همت وزیر ورزش و تلاش های آذری جهرمی وزیر ارتباطات فراهم شد. البته هنوز هم به حساب برانکو واریز نشده است. چراکه مشکل انتقال پول وجود دارد. وزارتخانه دیگری هم باید این حلقه را کامل کند تا پول به صاحبش برسد. ان هم وزارت امور خارجه است . شرایطی که واقعاً تاسف بار است. به کجا رسیده ایم؟ برای واریز دستمزد یک مربی باید سه وزارتخانه و چندین دستگاه همت کنند تا بتوانند یک رقم معمولی را بصورت انلاین حواله کنند. کاری که در همه کشورهای دنیا به آسانی انجام میشود بجز ایران!
در هر صورت در غفلت و ناکارآمدی سیستم مدیریتی دولتی برانکو از چنگ ایرانیان پرید. آن هم مربی که سه دوره پرسپولیس را قهرمان لیگ برتر و نایب قهرمان آسیا کرد. مسلما عرب ها از چند ماه قبل مذاکره را با وی آغاز کرده بودند. و تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا خواسته شان محقق شود. و درست امروز که ما در خیال باطل برانکو هنوز با ماست و بدو بدو های جور کردن ارز و روش انتقال آن بودیم، عربستانی ها برترین مربی لیگ برتر را روی هوا زدند و تازه ما را به تمسخر گرفتند.
ماجرای برانکو تمام شده است. اما آه و افسوس هوادارن پرسپولیس تازه شروع شده است. بلاتکلیفی تیمی که به سختی و با مشکلات محرومیت یک سال گذشته توانسته بود به عناوین قهرمانیو نایب قهرمانی برسد، همه را نگران کرده است. و احتمالا مسئولین باشگاه و فدراسیون فوتبال به این فکر می کنند که نه! این خبرها صحت ندارد. برانکو خیلی پرسپولیس و مردم ایران را دوست دارد…
برچسب: مهدی سوری
-
شوک بزرگ به پرسپولیسی ها، برانکو پر!
-
سیل تاثیر پذیری در فضای مجازی ایرانی داره میریزه!
سرعت انتشارو اشتراک نسخه های دیگر این کلیپ به حدی بالا بود که در ۴۸ ساعت گذشته هشتک #داره_میریزه جزء مهم ترین هشتک های روز قرار گرفت.کلیپ های فانی که با این صوت چند ثانیه ای درست شده اند بازدیدهای فراوانی داشته اند و هنوز هم این روند ادامه دارد.
رسا نشر، مهدی سوری: چند روزی است هر شبکه اجتماعی را که مشاهده می کنیم کلیپ ها و داسمش های متنوعی با مولودی کریم منصوری دیده می شود. و موضوع داره می ریزه تبدیل به یک چالش بزرگ شده است.
کلیپ های سه گانه مونتاژ شده با صدای این مداح برای اولین بار توسط نیک یوسفی در اینستاگرام شخصی وی منتشر و بازتاب فروانی داشته است. نیک یکی از فیمس ها اینستاگرامی است که تدوین ها و دوبله های اجتماعی و انتقادی وی بسیار معروف است. در کمتر از چند ساعت تمام فضای مجازی بخصوص اینستاگرام پر شد از کلیپ های مونتاژی و دابسمش ها با صدای کریم منصوری . گسترش این چالش به حدی بود که امیر مهدی ژوله نیز بخش های سانسور شده فیلم سامورایی در برلین را با صداگذاری این مولودی در صفحه اش منتشر کرد.
البته این اولین بار نیست که یک کلیپ در فضای مجازی وایرال می شود و به صورت گسترده به اشتراک گذاشته می شود. اما سرعت انتشار و اشتراک نسخه های دیگر این کلیپ به حدی بالا بود که در ۴۸ ساعت گذشته هشتک #داره_میریزه جزء مهم ترین هشتک های روز قرار گرفت.کلیپ های فانی که با این صوت چند ثانیه ای درست شده اند بازدیدهای فراوانی داشته اند و هنوز هم این روند ادامه دارد.
در این باره دو موضوع به ذهنم می رسد که در ادامه به آن می پردازم:
اول اینکه رویه ی صدا گذاری روی کلیپ های مولودی و بالعکس چندسالی است که رواج پیدا کرده. خیلی ها دانسته یا دانسته این محتواها را تولید و منتشر می کنند. از آنجاییکه این مجالس برای ولادت ائمه معصومین (ع) برگزار میشود، هرگونه صداگذاری، میکس و تلفیق صداهای دیگر نوعی بی احترامی بشمار می رود. البته در این سه گانه اخیر از آنجاییکه نامی از اهل بیت برده نشده و فقط اشعار معمولی خوانده شده اند نمی توان گفت که بی حرمتی و یا توهین صورت گرفته است. اما ادامه این روند نتیجه خوبی را نخواهد داشت و بهتر است سازندگان محتواهای مجازی بیشتر دقت کنند و سوژه های دیگری را برای کارهای خود برگزینند.
دوم اینکه سرعت فراگیری و انتقال اطلاعات در کشور ما با توجه به افزایش استفاده کنندگان از فضای مجازی بقدر بالا رفته که در کوتاهترین زمان محتوای طنزی مانند این کلیپ به سرعت در جامعه پخش می شود و همه را درگیر خود می کند. به جرأت می توان گفت این سرعت انتقال دهها برابر تلویزیون و رادیوی ملی ایران است. میل شدید به سرگرمی ، ارتباط و کسب اطلاعات صحیح آن هم بدون واسطه و نگارش دوباره و دستکاری شده ، باعث افزایش گرایش به این فضا شده است. چیزی که در رسانه های رسمی به دلیل محدودیت ها و خط قرمزهای فراوان امکانش وجود ندارد. مخاطب در این فضای وسیع منبع خود را به آسانی و با معیارهای مورد نظر آزادنه انتخاب می کند. اما شما در کدام یک از شبکه های سیمای جمهوری اسلامی می توانید این حق انتخاب و جور بودن با سلایق و عقاید خود را داشته باشید؟؟
عمر این کلیپ شاید فقط چند روز باشد و بعد به فراموشی سپرده شود، اما آنچه مهم است شیوع یک جریان تاثیر پذیری با سرعت بالا از فضای مجازی است که می تواند خیلی خوب باشد و گاهی وقت ها هم بشدت خطناک و خطر آفرین. آیا در میان مسئولین، ادارات و نهاد ها کسی هست که جز فیلتر کردن به چنین مسائلی از زاوایای مختلف فکر کند؟؟ بعید می دانم!! -
آقای روحانی! دلار چند؟؟
در اینجا سوال بزرگی پیش می آید که تنها پاسخ دهندش مهمترین شخصیت سیاسی کشور یعنی رئیس جمهور است. آقای روحانی! دلار چند؟؟ قیمت دلار چند باید باشد؟
پایگاه خبری رسا نشر- مهدی سوری: ساعاتی قبل رئیس جمهور در جمع کارآفرینان و فعالان اقتصادی ضمن اعلام حمایت از بخش خصوصی و رقابت بخش دولتی با بخش خصوصی را غلط دانسته و خواستار واگذاری بنگاه های دولتی شده است. حسن روحانی در این اعلا کرد که قیمت ارز سیزده هزار تومان نیست. قیمت ارز حتی هشت هزار تومان هم نیست.
در اینجا سوال بزرگی پیش می آید که تنها پاسخ دهندش مهمترین شخصیت سیاسی کشور یعنی رئیس جمهور است. آقای روحانی! دلار چند؟؟ قیمت دلار چند باید باشد؟ طی یک سال گذشته مهمترین ارز خارجی از سه هزار و پانصد تومان تا نزدیک به بیست هزار تومان خرید و فروش شده است. واقعاً قیمت دلار چقدر است؟ چه اتفاقی افتاده است که دلار به گرانترین قیمت در تاریخ ایران فروخته می شود؟ و به تبع آن از خودرو گرفته تا سوزن افزایش قیمت چند صد درصدی داشته است. شما و وزیر اقتصادتان بفرمایید لار را چند باید بخرند و بفروشند؟ چه کسانی این مصیبت را درست کردند؟ چه کسانی از گرانی دلار سود می برند و به یک ملت ۸۰ میلیون نفری ضرر می رسانند؟
دلار باید ۵۰۰۰ تومان باشد یا ۳۵۰۰ تومان؟ چرا به چه دلیل کنترل بازار به این آسانی از دست مسئولان خارج شده و می شود؟ بعضی وقت ها احساس می کنم برش دلال جماعت از وزیر اقتصاد و بانک مرکزی در این کشور بالاتر است. چون براحتی و با یک تماس بر قانون و اقتصاد کشور تاثیر می گذارند.یک سال است که مردم در مصیبت اقتصادی گرفتار آمده اند. سفره خانواده ها روز به روز کوچک تر می شود. و هنوز این سوال بزرگ بی جواب است که چگونه اقتصاد کشور به این آسانی دچار تزلزل شد و پای دلال جماعت را در هر چیزی باز کرد؟ دلار که جای خود را دارد. گوشت، قند و شکر ، پوشک و خیلی از اجناس که زمانی فراوان بودند دچار بیماری دلال بازی شده اند. قیمت هایشان سر به فلک کشید و گاهی نایاب شد..
من کارشناس اقتصادی نیستم. این را هم می دانم که تحریم ها و دشمنی ها قطعاً بر اقتصاد اثر می گذارد. و نیز عده ی زیادی سود جو و مفسد در قامت کارچاق کن و دلال به خیانت و دزدی مشغولند. اما هیچکدام دلیل نمی شود که کنترل از دست حاکمیت خارج شود. اگر خلاء قانونی وجود دارد باید بسرعت رفع شود. اگر کم کاری افراد و نهاد ها در این جریان مشهود است باید برخورد شود. اگر نهادهای فراقانونی در این ماجرا دست دارند باید دستشان کوتاه شود و شفاف و صریح به مردم اطلاع داده شود. نظارت دقیق و مستمر بر عرضه محصولات باید صورت پذیرد و قوه قضائیه باید با تمام قوا در برخورد با عاملان فساد اقتصادی برخورد کنند. اخیراً با اعدام سلطان سکه، محاکمه مختلسین و مفسدین اقتصادی دل ما کمی قرص شده است که با فساد برخورد می شود. اما کافی نیست. و هنوز تاثیر زیادی نداشته است. چرا که هنوز دلال ها و مافیاهای اقتصادی بزرگ فعال هستند و بدون هیچ واهمه ای در بازار خلل ایجاد می کنند. اگر دولت و قوه قضائیه تمام هم و غم خود را صرف شفافیت، نظارت و برخورد با متخلفین کنند قطعا در کمتر از یک سال اوضاع بهبود می یابد. آن موقع است که می توان با خیال راحت برای جلوگیری از اثرات تحریم و دشمنی ها برنامه ریزی کرد. تا وقتی که دشمنان داخلی که متاسفانه خون ایرانی در رگشان جریان دارد، هستند نمی توان از تحریم و دشمن خارجی گلایه کرد. -

هشتگ باز #آقامون_جنتلمنه
هیچکس فکرش را نمی کرد یک روز آخرین موزیک ساسی مانکن با نام جتلمن نُقل محافل شود و همه از نماینده مجلس گرفته تا کارشناس فرهنگی درباره آن صحبت کنند.ماجرا از انجا شکل گرفت که در روز معلم در چند مدرسه جشن برپا شده بود. دی جی آورده بودند. ترانه ساسی مانک با نام جنتلمن که دارای کلمات مبتذل و بزرگسالان است را پخش کرده و همه دانش آموزان زیر ده سال با آن میخواندند و میرقصیدند. اولین ویدئو مربوط به لایو دی جی باران ، یک دی جی خانم که در مراسمات بانوان و تولد های دخترانه برنامه اجرا می کند بود.آن خانمی که همه به اشتباه از معلم مدرسه از او یاد می کنند در اصل دی جی باران و منتشر کننده این ویدئو هاست. این دی جی همیشه بخش هایی از مراسم تولد های کودکان را بصورت لایو و استوری منتشر می کند. اما اینار فرق می کرد. پخش اهنگ نامناسب برای دانش اموزان دوره ابتدایی و رقص و شادمانی همراه با کلمات جنسی!!البته بعد از واکنش ها به این ویدئو ، دی جی باران صفحه اینستاگرام خود را غیر فعال کرده و اثری از او در این شبکه وجود ندارد. هرچند ویدئو دست به دست در حال چرخیدن است و هزاران بار دیده شده است.
من کاری به درستی و غلط شادمانی و رقص دانش آموزان ندارم. نکته ای که خیلی ذهن من و دیگران را درگیر کرده است نفوذ این ابیات و اینکونه موسیقی ها در زندگی روزمره مردم است. از کودکان گرفته تا بزرگسالان. همین آهنگ جنتلمن ساسی را همه حفظ هستند. و بدون غلط همراه با خواننده آن را می خوانند. آن هم یک محتوای مبتذل و غیر اخلاقی! آیا این ماجرا بسط پیدا کردن ابتذال در جامعه را نشان نمی دهد؟ و شکنندگی و ضعیف بودن فرهنگ را عیان نمی سازد؟بدون شک بله. متاسفانه در این چندسال انقدر در مباحث فرهنگی ضعیف عمل کرده ایم که باعث شده مخاطب به محتوای غیر معتبر علاقه و وابستگی نشان دهد. فشارهای نابخردانه برای لغو کنسرت ها و جنگ های شادمانی از یک سو و هدر دادن بودجه های فرهنگی و ریختن در جیب سازمان های فرهنگی که هیچ خروجی به درد بخوری ندارند از سوی دیگر باعث شده است که مردم به دنبال چیزهایی بروند که نباید.
بروز پدیده های اینچنین در جامعه نشان می دهد که اعتبار ساسی مانکن از حسن عباسی ها و رائفی پورها بشدت بالاتر است و مخاطبان بیشتری دارد. چرا که دوستان به اصطلاح تئوریسین از اساس به دنبال محدود کردن مردم هستند. با همه چیز مشکل دارند. هر اتفاقی را توطئه می دانند. هر حرکتی بر خلاف خواست آنان غلط و انحراف است. مدام درگیر جنگ و تقابل سیاسی هستند. گاه می رسد که دین را هم فدای سیاست و تفکر جناحی می کنند. همین است که مخاطب از آنها زده می شود. اعتقاداتش سست می شود و دنبال جایگزین می گردد. یکی برای کسب خبر وارد کانال آمد نیوز می شود . و دیگری هم برای لحظه ای شادی و آرامش ساسی مانکن گوش می دهد. هرچه هم که دم از فرهنگ اصیل، انقلابی و اسلامی بزنیم تا زمانی که رفتارمان بر خلاف گفتارمان باشد نتنها تاثیر مثبت ندارد ، بلکه اثرات منفی بیشماری را به همراه می آورد.
چه بخواهیم و چه نه دیگر نمی توانیم با زور، فیلتر و فشار شادی را از مردم بگیریم. شادی حس جدایی ناپذیر ذات انسان هاست. اگر محیط مناسب شادمانی نباشد قطعا فرد راه خود را برای ارضاء این نیاز تغییر می دهد و چه بسا که این راه مسیر نا امن و پر خطری باشد! با وجود درخواست وزیر بهداشت از صدا و سیما ، می دانیم که آبی از این مجموعه گرم نمی شود. ساختن اوقات شاد و مفرح برای مردم اصلا جزء سیاست های این رسانه نیست. در صدا و سیمای ما اسپانسر، برنامه اسپانسری، مسابقه اسپانسر دار، شوی تلویزیونی اسپانسر دار و ستاره مربع بعلاوه روبیکا زمان را خریده اند و حالا حالاها نوبت به برنامه های فرهنگی، تفریحی و سازنده نمی رسد. وقتی که شما برای آموزش یک کشک بادنجان ساده مجبورید به اندازه سرویس جهیزیه یک عروس تبلیغ محصول ببینید ، خودتان آخر داستان را بخوانید.
مسلما با اخراج و توبیخ مدیران و معلمان و حتی استیضاح وزیر هیچ چیزی درست نخواهد شد. کودکان ما کتاب شعر ترانه های انطرف آبی را حفظ کرده اند. جلوی امواج و دیتا را نمی توان گرفت. اما می توان بدون سیاسی کاری و مصلحت اندیشی بر روی فرهنگ کار کرد. بودجه های کلان فرهنگی را درست خرج کرد. چه ایرادی دارد که هر ایرانی در سال دست کم یک بار سینما و یا کنسرت برود؟ پای یک جنگ شادمانی از خنده ریسه برود و در کنار خانواده اش برای لحظاتی فارغ از همه مصیبت ها و سختی های اقتصادی و معیشتی خوش باشد؟ از این دست اهنگ ها کم نیست. بی چاک و دهان تر از بقیه همین امیر تتلو است که چند آهنگ اخیرش ابتذال تمام است. بروید از دانش آموزانی که ساسی مانکن خواندند بپرسید آهنگ های تتلو را شنیده اند و حفظ کرده اند یا نه؟
-
صدا و سیمایی که ملی نیست / نادیده گرفتن خواست مردم از صفات بارز رسانه ملی
مَثَل نرود میخ آهنین در سنگ درست مصداق صدا و سیمایی است که بیهوده پسوند “ملی” را یدک می کشد. درحالیکه کنترل این رسانه در دست تفکر و کسانیست که با وجود همه اتفاقات مشخص شده است بر خلاف تفکر جامعه حرکت می کند. دقیقاً هر چیزی که مردم با آن موافق باشند در شبکه های تلویزیونی ساز مخالف آن نواخته می شود.
پایگاه خبری رسا نشر- مهدی سوری: در کشور ما بر اساس قانون اساسی صدا و سیما دولتی بوده و هیچ فرد یا گروهی نمی تواند برای خود شبکه تلویزیونی و یا ماهواره ای داشته باشد. حلقه این محدودیت به قدری تنگ است که این سازمان خود مختار بعضاً فعالیت رسانه های اینترنتی و سایت های انتشار محتوای خصوصی را بدون پرداخت هزینه و دریافت مجوز غیر قانونی می داند. بدین معنی که هر محتوای تصویری که در هر فضایی منتشر می شود باید صدا وسیما روی آن نظارت داشته و به آن مجوز دهد. در حالیکه متولی این امر وزارت ارشاد است . جریان بدون رقیب و تولید پخش انحصاری باعث شده است که صدا و سیما خود را حاکم بر تفکر جامعه بداند. یک روز تصمیم می گیرد دولت را خراب کند. یک روز به التهاب در جامعه کمک می کند. و در خبرسازی سفارشی، سانسور و پخش گزینشی هم که ید طولایی دارد.
صدا وسیما
بر خلاف همه ادعاهای مطرح شده که رسانه ملی پر مخاطب ترین رسانه ایران است، خیلی از ساعات تلویزیون صرف تبلیغات و برنامه های بی محتوا می شود که کمتر کسی حاضر به تماشای آن است. به روشن بودن تلویزیون نیست. به تماشا و گوش فرا دادن آن است. تنها چیزی که توانسته مخاطب را در رسانه ی ملی حفظ کند تعداد معدودی از سریال های ایرانی، مسابقات و سرگرمی، پخش زنده فوتبال و والیبال و برنامه نود است. نودی که البته ناجوانمردانه حذف شد! به جرأت می توان گفت ۸۰ درصد برنامه های تلویزیونی ایرانی هدر رفت سرمایه ملی است. چرا که نه مخاطب میلیونی جذب می کند و نه محتواهای با ارزشی دارد. نمونه بارز این برنامه ها، گزارش های و برنامه های تحلیلی و نقادانه است. برنامه هایی که با هدف های خاص و به قصد تخریب ساخته می شوند و هیچ نتیجه با ارزشی ندارند.درست مثل بخش های خبری که چند خبر گزینش شده و گاه تقطیع شده را از سر صبح تا نیمه های شب پخش می کنند. خبرها، تحلیل ها و گزارش ها در همه شبکه ها یکی است . با اینکه در طول روز دهها اتفاق می افتد که باید به آن پرداخته شود اما رویه همین است. و بخش خبری ۹ صبح با بخش خبری ۲۳ جز تغییر مجری و دکور هیچ فرقی با هم ندارند.
اگر سریال های ایرانی، پخش زنده ورزشی،خندوانه، عصر جدید و برنده باش ها را از صدا و سیما بگیریم، دیگر هیچ چیز با ارزش و مخاطب پسندی برای پخش وجود ندارد. و همین امر است که اکثر ایرانی ها بیشتر وقشتان را در فضای مجازی می گذرانند. تلگرام فیلتر شده و اینستاگرام محبوب ترین رسانه های حال حاضر در ایران هستند. وقتی لحظه به لحظه اخبار در تلگرام قابل دریافت و مشاهده است چرا باید منتظر خبر ساعت ۱۴ تلویزیون شد که خبر های دست چین شده و شخصی سازی شده را ارائه می دهد؟
به نظر می رسد تغییر رویه در صدا و سیما به بن بست رسیده و با وجود همه اعتراضات و نقد ها هیچ حرکت سازنده و اصلاحی در این رسانه اتفاق نمی افتد. نمونه اش حذف برنامه نود با ان همه مخاطب وسابقه پخش! اختلاف نظر و شاید فشار و منفعت طلبی باعث پر مخاطب ترین برنامه تاریخ رسانه ی ملی شد. باور کنید اگر در هرجای دنیا و در هر شبکه ای چنین اختلاف نظر و مشکلی پیش می امد مدیران رسانه اولویت را بر خواست مخاطب و حفظ برنامه قرار می دادند. اما در این سازمان تنها چیزی که ارش ندارد احترام به حق و شعور مخاطب است. با این داستان ستاره مربع ها و اجبار برای پرداخت پول به خاطر شرکت در یک نظرسنجی یا مسابقه معمولی رسانه ملی تبدیل به یک دلال و واسطه گر سطح پایین شده است که صدم ثانیه را می فروشد. چاه ویل صدا وسیما سیرمانی ندارد. و تازه هر سال از کمبود بودجه می نالد! و این در حالی است که با بودجه های کلان و هزینه های میلیاردی ساخت برنامه های بی محتوا می شود هزاران کار فرهنگی، خدماتی و عمرانی موثر و با ارزش کرد.
-
هشتگ باز| #خشکسالی و دروغ؟؟
#خشکسالی #قحطی #آب #درست_مصرف_کنیم
پایگاه خبری رسا نشر – دقت کردین چند ساله پشت سر هم مسئولین کشور مدام اخطار می دهند که امسال تابستان سختی خواهیم داشت. چرا؟ چون #خشکسالی کشور را فرا گرفته است. کشور در شرایط #بحرانی است و از این دست هشدارهای نگران کننده. هشدار دادن برای دقت در مصرف منابع طبیعی و هدر ندادن آن بسیار کار نیکو و پسندیده ای است. همچنین تشویق به مصرف بهینه و برخورد و جریمه کردن پر مصرف ها هم باید صورت پذیرد. تا به اینجای کار ، همه چیز درست و منطقی است.چیزی که من را نگران کرده این است که ما در سالهای ماقبل این دو سال اصلاً بارندگی های خوبی نداشتیم. و سالی هم بوده که اصلاً برف در همین تهران هم نباریده است. اما نه حرفی از خشکسالی بود و نه قحطی. درست در این دو سال که من خبرهای مربوط به منابع طبیعی و هواشناسی را دنبال می کنم هربار که باران شدید می بارد و یا چون زمستان گذشته برف بسیار، بلافاصله یک کارشناس در سیما ظاهر می شود و می گوید بارندگی های امسال نسبت به سال قبل ۵۰ درصد کاهش داشته است. این بارندگی ها با اینکه صد برابر زمان مشابه در سال گذشته بوده است عملاً تاثیری ندارد و ما امسال تابستانی سخت و با خشکسالی و قحطی شدید داریم.
باران می بارد می گویند فایده ندارد باید برف بیاید. برف می بارد می گویند این میزان از برف کفاف نمی دهد.چراکه نیم بیشتری از آن بخار می شود. با این شرایط گمان می کنم اگر ۳۶۵ روز سال شاهد بارندگی باشیم. باز هم می گویند درست است که به نسبت سال گذشته صد هزار برابر بیشتر بارندگی داشتیم، اما باز هم به نسبت ۵۰۰ سال پیش ۱۰۰ درصد کاهش بارندگی داریم. در نتیجه ما امسال تابستانی سخت و با خشکسالی و قحطی شدید داریم.
خداوند متعال از آسمان برکت و رحمتش را بر ما فرو می فرستد. این ما هستیم که باید از این موهبت الهی مراقبت کنیم. من فکر می کنم بیشتر ما در جمع آوری و نگهداری آب مشکل داریم و یا احتمالاً مخزن ذخیره ای، و یا سدّی سوراخ و شکستگی دارد که با وجود این همه بارندگی طی دو سال گذشته باز هم ما با قحطی خشکسالی مواجهیم!
-
نسخه ایرانی سریال ترسناک «احضار» منتشر شد
نخستین قسمت از نخستین سریال ترسناک ایرانی در شبکه خانگی دو روز گذشته منتشر گردید. سریال ترسناک «احضار» ساخته رامین عباس زاده اولین فیلم داستانی از ژانر وحشت و احضار ارواح در ایران است.
قسمت اول سریال احضار منتشر شد و انچه که معلوم است این سریال داری فصل های متعددی خواهد بود. قسمت اول از فصل یکم این سریال به یک خانواده دو نفره اشاره دارد که قرار است بزودی نوزادی به آنها اضافه شود. آنها تازه به یک خانه باغ نقل مکان کرده اند. و درست در همان ابتدای فیلم اتفاقات عجیب و غریب در خانه رخ می دهد. آنچه که معلوم است اتفاقات ترسناک این فیلم حول محور همسر اول مرد که فوت شده است رقم خواهد خورد. از طرفی دوست این خانواده نیز در یک خانه باغ دیگر ساکن است که آنجا هم بگونه ای ترسناک است. دختر کوچکی که دختر خوانده ی مرد است گویی با ارواح در ارتباط است …
تعداد اتفاقات ترسناک در این فیلم برای قسمت اول زیاد به نظر می رسید. یعنی درست در همان دقایق اول فیلم شما وارد ماجرای های ترسناک می شوید در حالیکه بهتر بود کمی داستان روزمرگی ای دو خانواده پیش میرفت و بعد سکانس های ترسناک رخ می داد. اینگونه مخاطب آن هیجان و حس ترس برای تماشای فیلم را در خود نمی یابد. مگر اینکه در ادامه قرار باشد اتفاقات بدتری هم رقم بخورد تا ما شوکه شویم. بازیگران این فیلم هیچکدام سوپر استار و معروف نیستند. همین امر باعث شده تا بازی ها و محاوره ها کمی یخ و با اکت نا مناسب ارائه شوند. البته با توجه به محدودیت های مالی ، ابزار و تجهیزات حرفه ای برای ساخت فیلم های ترسناک، بازیگران حرفه ای حاضر نیستند ریسک بازی در این فیلم ها را به جان بخرند. چرا که فیلم ترسناک ساختن در ایران به دردسرهایش نمی ارزد و تقریباً شانس موفقیت اینگونه فیلمها بسیار کم است.
احضار قرار است هر هفته از طریق شبکه نمایش خانگی ترس و دلهره را به خانه های ما بیاورد. البته همانطور که گفتم به دلیل پیچیدگی ها و هزینه بر بودن سری فیلم های ژآنر وحشت کمتر تهیه کننده ای رغبت به ساخت فیلم ترسناک دارد. و برای همین است که در این ژانر فیلم در خوری ساخته نشده است. امیدوارم در ادامه با داستان بهتر و بازی های بهتری مواجه شویم.
مهدی سوری -
هشتگ باز | چشم آقای #ده_نمکی، از این به بعد ارنج تیمم شما بچین…
#ده_نمکی #فوتبال_سیاسی #یمن #تیم_ملی #چرابردین؟
چشم. دفعه ی دیگه میایم از شما نقشه و ارنج تیم ملی رو می گیریم. و ازتون بابت تعداد گل هایی که باید زده بشه اجازه می گیریم.واقعاً چرا برخی از مسعود های سینما اینگونه اند؟ این از #مسعود_ده_نمکی و آنطرف داستان هم که #مسعود_فراصتی و ماجراهایش …
انگار فوتبال جلسه احزاب سیاسی است. انگار که فوتبال سازمان حمایت از حقوق بشر است. دفعه ی قبل #شریعتمداری کیهان می گفت چرا فلسطین را بردید. باید به آنها می باختید چون سرزمینشان توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی اشغال شده است. این سری هم افاضات آقای ده نمکی کارگردان که فرمودند با یک گل میبردید. چراکه ۵ سال است اینها در شرایط سخت جنگ هستند و استخوانهایشان زده بیرون!!! به فرض که به این تیم ها می باختیم. چه مشکلی از مشکلات مردم فلسطین و یا یمن حل می شد؟ این چه تفسیری است ؟ چرا همه چیز را با هم #قاطی_پاتی می کنید؟
همه ایرانیان دلشان با مردم مظلوم فلسطین و یمنی های گرفتار صعودی هاست. اما فوتبال چه ربطی به جنگ و حمایت سیاسی دارد؟ جالب است بدانید تیم یمنیِ حاضر در مسابقات از طرف حوثی های یمن که مورد حمایت ما هستند طرد شده و گفتند این تیم، تیم ملی یمن نیست. و ما از آنها حمایت نمی کنیم. از این طرف کاسه های داغ تر از آش امر می کنند که بجای بردن یمن بروید به عربستان و امارات که دشمن ما هستند گل بزنید. آن هم ۵ تا ۵ تا …
اجازه بدهید فوتبال همان ورزش و سرگرمی باقی بماند. بگذارید این ساق پای فوتبالیست ها و دانش مربی باشد که تعیین کند چگونه بازی کنیم. چند گل بزنیم و چه تیمی را ببریم. خوب است آدم حرف بزند.اما حرف منطقی و حساب….
مهدی سوری -
کارشناسی در دروغگویی و وارونه انگاری
راستی من هم یک خبر دارم. چندی پیش دختر جوانی به من مراجعه کرد و گفت ” بعد از کلاس پدرم به دنبالم نیامد و مجبور شدم با اتوبوس به منزل بروم. اتوبوس خلوت بود و جز یک پیر مرد و یک پسر جوان هیچ کسی در اتوبوس نبود. پیر مرد دو ایستگاه بعد پیاده شد و پس از آن من باردار شدم. چه باید بکنم؟”
پایگاه خبری رسا نشر– مهدی سوری: همانگونه که کارشناسان وظیفه دارند تا با پژوهش و کار کارشناسی موضوعات مورد تخصص خود را به جامعه منتقل کنند، رسانه ها هم وظیفه دارند تا روشنگری کنند. می توانند گفتمان ها و نظریات را نقد کنند و حتی آن را به چالش بکشند. حال نظریه پرداز، گوینده و کارشناس هرکسی که می خواهد باشد. از رئیس جمهور گرفته تا کارشناس صدا و سیما. اتفاقاً وظیفه رسانه سنگین تر و مهم تر است. چراکه کارشناس بودن دلیل بر حق بودن و درست بودن مطالب بیان شده نیست. اما رسانه نمی تواند و نباید دروغ بگوید. نباید تحلیل آبکی کند و هرچه که خود فکر می کند به خورد جامعه دهد. چراکه رسانه تاثیرش همگانی است و ممکن است یک اشتباه رسانه ای فاجعه ای را به بار آورد.قطعاً شما هم ماجرای باردار شدن دختر ۱۲ ساله به واسطه ۲ گیگ اینترنت مجانی را شنیده اید. روح الله مومن نسب کارشناس مدعی این خبر، پیشتر نیز از تجاوز ۸ نفره به یک دختر جوان به واسطه استفاده از واتس آپ خبر داده بود. حال اینکه چرا خبرهای اینچنین برای ایشان جالب و جذاب است و ایشان منبع این خبرها هستند بماند. متاسفانه صدا وسیما خیلی سال است که از دست رفته است. عقلانیت و خرد گرایی جای خود را به باند بازی و تفکرات جناحی داده اند. وقتی تمام توان این رسانه بر ضد مردم، خواسته ها و نیازهایشان بکار گرفته می شود قطعاً خروجی اش کارشناسی می شود که بدنبال این است که جرقه تجاوز از طریق کدام اپلیکیشن زده شده است.
راستی من هم یک خبر دارم. چندی پیش دختر جوانی به من مراجعه کرد و گفت ” بعد از کلاس پدرم به دنبالم نیامد و مجبور شدم با اتوبوس به منزل بروم. اتوبوس خلوت بود و جز یک پیر مرد و یک پسر جوان هیچ کسی در اتوبوس نبود. پیر مرد دو ایستگاه بعد پیاده شد و پس از آن من باردار شدم. چه باید بکنم؟”
چرا کسی جلوی این اتوبوس ها را نمی گیرد؟ یعنی اگر یکی از مسئولین این دختر را جای دختر خود بداند باید چرخ تمام اتوبوس ها را پنچر کرد. باید که تمام ایستگاه ها را به آتش کشید.
من به نظرم می رسد باید پدر، بابای مدرسه، راننده اتوبوس، شرکت واحد اتوبوسرانی، شهرداری تهران، پلیس راهور و شرکت شهاب خودرو و حتی ان پیرمردی که دو ایستگاه جلو تر پیاده شد باید پاسخگوی بلایی که بر سر این دختر آمده است باشند. چرا که همه در بوجود امدن این داستان دخیل هستند و باید از خود شرم کنند. این دختر بعد تر به من گفت” دو ایستگاه بعد من به پسر بلیط را دادم که به راننده بدهد. و اینگونه رابطه ما با هم شکل گرفت. همه اش تقصیر آن اتوبوس لعنتی است. تازه دود هم می کرد.”
این همان منطق امثال این کارشناس و کارشناسان و سخنرانان وابسته است که برخی از آنها از منطق به دورند. وقتی هم که پاسخشان را می دهی آنقدر آسمان و ریسمان به هم می بافند که سر درد بگیری. هرگز قانع شدن و بازگشت از حرف در باور اینان جایی ندارد. حال اگر برفرض دختر مورد نظر آقای مومن نسب، از نرم افزار سروش یا گپ با پسر متجاوز چت می کرد، و از این طریق گرفتار می شد مسلماً هرگز هرگز این خبر را کار نمی کردند. و اگر هم مجبور به بیان بودند قطعا باز هم گناه را بر گردن تلگرام می انداختند که ریشه فساد ها از این برنامه رواج پیدا کرده وگرنه پیام رسان داخلی به نوبه خود که نمی تواند باعث فساد و گناه شود.
من روح الله مومن نسب را نمی شناسم. اما بعد از ماجرای بارداری اینترنتی یک جستجوی ساده کردم و دیدم ایشان ید طولایی در مخالفت با اینترنت ، تکنولوژی و فضای مجازی دارد. ضمن اینکه دیدم سایت ها و شخصیت هایی از وی حمایت کردند که وابستگی این فرد به تفکر آنان بر من محرز گردید. از این رو بیشتر از این بحث بر سر این مطلب اسراف وقت است بدون حصول نتیجه. چراکه تا این نوع افراد در رسانه ملی تریبون دارند هیچ اتفاق خوبی قرار نیست بیفتد…
-
هشتگ باز #شغل ایجاد کردن
#شغل
شاید شما هم شنیده اید که درآخرین #آمار اعلام شده در کشور حدود سه و نیم میلیون #بیکار مطلق داریم . بماند که به این آمارها نمیشود زیاد دلخوش کرد. چراکه در واقعیت خیلی بیشتر از این ها بیکار داریم.نمی دانم قبل از گرانی #دلار بود یا بعدش که گفته شده بود برای ایجاد هر شغل ۱۰۰ میلیون تومان باید از بیت المال هزینه کنیم. در این رابطه هم باید بگویم که شغل خیلی از ما پانصد هزار تومان هم نمی ارزد چه برسد به ۱۰۰ میلیون تومان!!! اما فرض را بر همین مبلغ می گذاریم. از آنجاییکه هیچ اراده و میلی در سرمایه گذاری و ایجاد شغل دائمی وجود ندارد. یعنی هر شرکت و کارخانه ای که تاسیس می شود ۲ سال بعد به تعطیلی و تعدیل نیرو می افتد و از آنطرف هم کارگران و کارمندان در پی بی پولی و فشار اقتصادی به اعتراض و اعتصاب روی می آوند. در همین حین موج سواری ضد انقلاب از اعتراض که حق قانونی هر شهروندی است باعث تبدیل آن شورش و اقدام علیه امنیت ملی شده و موجبات دستگیری و بگیر و ببند می شود. پس نه ایجاد شغل نه به نفع بیکاران است و نه امنیت و آرامش ملی.می گویید کو نمونه؟ بله کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز به شما دست تکان می دهند…
از این رو پیشنهاد می کنم بجای ایجاد شغل همین ۱۰۰ میلیون تومان ها را به افراد بازنشست شده مشغول به خدمت بعنوان پاداش “تورو خدا فقط برو” بپردازید تا از این میز و صندلی ها دل بکنند و جایشان را به آن جمعیت بیکار بدهند. هزینه کردن این مبلغ در جایی که قرار است دو سال دیگر به تعطیلی و اعتصاب بیانجامد آب در هاون کوبیدن است. این پول ها را بدهید به قبلی ها که دل بکنند تا ما هم طعم یک روز بی دغدغه در پشت میز هنگام نوشیدن چای و پاسخ زیبای امروز برو فردا بیا به ارباب رجوع را بچشیم.
حتی من حاضرم در این زمینه کمک هم بکنم. الان حساب کردم شغل من ۴۵ میلیون تومان هزینه داشته. از صاحبکار محترم درخواست می کنم. ارزش شغل من را به ۲۲٫۵ میلیون کاهش دهد و یک نفر دیگر را که حاضر است با شغلی با این ارزش مالی را بگیرد استخدام نماید تا از تعداد بیکاران کم بشود. خوب نیست؟؟
مهدی سوری