برچسب: مهدی سوری

  • فود تیستری یا آژانس تبلیغاتی؟؟

    فود تیستری یا آژانس تبلیغاتی؟؟

    اگر از آن دسته افرادی هستید که به کیفیت و سلامتی اهمیت می دهید، بهتر است روی پیشنهادات تیسترهای غذا زیاد حساب باز نکنید. 5 میلیون تومان برای ویدیوی یک دقیقه ای پول کمی نیست که فود تیسترها بخواهند بخاطر صداقت  و راستگویی از آن بگذرند !!
    پایگاه خبری رسا نشر ، مهدی سوری: نامش تیستری است. شغلی تازه باب شده که به واسطه فعالیت بیشتر مردم در فضای مجازی شکل گرفته است. درباره فرد تست کننده غذا  و وظیفه اش اینکونه نوشته شده است که درگذشته برای پادشاهان و خانواده وی در دربار سلطنتی و افراد مهم که امکان قتل و ترور از طریق مسموم کردن غذا و نوشیدنی وجود داشت ، افرادی بودند که قبل از آنها غذا و نوشیدنی را تست می کردند. اگر فرد تیستر جان سالم به در می برد ، به معنی این بود که غذا سالم است و می توان آن را میل کرد. و اگر هم که غذا مسموم شده بود جان ناقابل تیستر فدای سلامتی پادشاه و شاهزادگان می شد .

    با افزایش محبوبیت اینستاگرام در جوامعی همچون ایران، این شبکه از یک فضای اجتماعی و مجازی انتشار  رویدادهای روزانه تبدیل به یک فضای تجاری و کسب و کار شد. شرکت ها و ارائه دهندگان محصول و خدمات، صفحات خود را ایجاد و به معرفی و فروش در این فضا پرداختند. اما در میان این صفحات متعدد ، مشاغلی به وجود آمد که تا قبل از آن وجود خارجی نداشت. واینر ها ، خدمات لایک و فالور ، جهانگردی و معرفی تور مسافرتی  و تیستر غذا از جمله این مشاغل می باشد. تیستر غذا در این فضا کسی است که به رستوران ها، کافه ها و سفره خانه های معروف در شهرهای مختلف سر می زند و با سفارش دادن غذاهای آنان  کیفیت، قیمت و نحوه سرویس دهی را بررسی و به مخاطبان ارائه می دهد. و این به منزله این است که من با حضور در این رستوران و بررسی پارامترهای مد نظر به این نتیجه رسیدم که این رستوران برای هزینه کردن و گذراندن اوقات خوش در کنار دوستان و خانواده مناسب می باشد و به شما هم پیشنهاد می کنم!
    از آنجاییکه در ایران هرکس یک ایده نو و خلاق ارائه دهد، بلافاصله عده ای پیدا می شوند و از آن ایده کپی برداری و به نفع خودشان بهره برداری می کنند. به همین جهت است که طی دو سال گذشته بیش از 200 نفر به شغل تیستری غذا روی آورده اند . حال اگر قرار بود وظیفه اصلی تیستری یعنی بررسی غذا از نظر مسمومیت و آلودگی به زهر انجام شود ، هیچ یک از این افراد تیستر نمی شدند. اما این همه علاقمند به تیستری و چشیدن طعم غذاها از کجا می آید؟ و اصلاً چه کسی می تواند تیستر غذا شود؟ پیش زمینه و استعداد فعالیت در این عرصه چه جیزهایی است؟
    پاسخ به این سوال بسیار آسان است. از آنجایی که این شغل و مدیریت این صفحه ها فقط با انگیزه کسب درامد، جلب نظر و محبوبیت افراد است، خیلی راحت و بدون هیچ تجریه و علم شناخت مواد و طعم ها که یک سرآشپز واقعی سالها برای آن زحمت می کشد، شما هم می توانید تیستر غذا شوید. صفحه خودتان را راه اندازی کنید. به رستوران ها، کافه ها و … مراجعه کنید و درباره سرویس دهی آنها نظر خود را بگویید و فقط کافی است اعتماد به نفس بالا  و قدرت روابط عمومی خوبی داشته باشید. همینطور باید پررو باشبد تا بتوانید جلوی دوربین درباره کیفیت غذا دروغ بگویید. چراکه وقتی صاحب یک رستوران شما را دعوت می کندو و بابت تبلیغات به شما پول می دهد. ضمن اینکه انواع و اقسام غذا و نوشیدنی را برای شما بصورت رایگان سرو می کند، توقع دارد که تا می توانید از آن رستوران ، خدمات ، قیمت و کیفیت اغذیه ها تعریف کنید. اگر صفحه یکی از این تیسترها را بررسی کنید تمامی پست های درج شده در حال تعریف و تمجید از غذاها و کیفیت خدمات و مواد اولیه است. اصلاً امکان ندارد که شما در بین 20 پست منتشر شده مطلبی را بیابید که ضعف و مشکلات یک اغذیه فروشی بیان شده باشد. و از شما خواسته باشند که هرگز سمت آن مرکز نروید! و این یعنی دروغگویی. یعنی این دوستان علاقمند به غذا پول گرفته اند که شما را با هر ترفندی به آن رستوران بکشانند. حالا اگر کیفیت غذا صفر هم باشد برای آنان اصلاً مهم نیست.
    پیشتر درباره یک تیستر خانم با نام الیکا فود در رسانشر مطلبی منتشر شده بود. شاید به جرإت می توان گفت که این خانم تنها فردی بود که از سر علاقمندی به گشت و گذار و بررسی غذاها در صفحه خود فعالیت می کرد.هر کجا که مراجعه می کرد نقاط مثبت و منفی را بدون اکراه اعلام می کرد. چراکه مراجعه به آن محل بدون دعوت بوده و هزینه سفارشات را خودش متقبل می شد تا بتواند اگر عیبی می بیند به راحتی آن را با مخاطبانش به اشتراک بگذارد. متاسفانه صفحه الیکا فود بنا بر دلایلی، دیگر فعالیتی در اینستاگرام ندارد. در عوض تا دلتان بخواهد فود تیسترهای چرب زبان در این فضا مشغول کارند و برای هر دروغی که به شما بگویند 1 تا 5 میلیون از صاحبان کسب و کارها دستمزد می گیرند.
    متاسفانه هرگاه سخن از فضای مجازی به میان می آید مباحث امینتی یا فرهنگی بولد می شود. اما کسی به دنبال نظارت و برخورد با کلاهبرداری های بسیاری که در این فضا صورت می گیرد نیست. برای فعالیت تبلیغاتی بر اساس قانون شما باید مجوز کانون تبلیغاتی داشته باشید. تا بتوانید در فضای فیزیکی و مجازی فعالیت تبلیغی انجام دهید. حال این افراد بدون اینکه نامشان در جایی ثبت شده باشد و بدون اخذ مجوز براحتی در این فضا درآمد میلیونی دارند و در قبال مشکلات احتمالی تبلیغاتی که میکنند به کسی پاسخگو نیستند. البته که همه صفحات منتسب به تیستری غذا انگونه نیستند . اما اکثر این صفحات تنها با هدف کسب درامد میلیونی ایجاد می شود و متاسفانه دنبال کننده ها ، لایک ها و ویو این صفحات اغلب فیک و دستکاری می شود. بنابراین اگر از آن دسته افرادی هستید که به کیفیت و سلامتی اهمیت می دهید، بهتر است روی پیشنهادات تیسترهای غذا زیاد حساب باز نکنید. 5 میلیون تومان برای ویدیوی یک دقیقه ای پول کمی نیست که فود تیسترها بخواهند بخاطر صداقت  و راستگویی از آن بگذرند !!

  • جای سیلی معلم عربی هنوز هم درد می کند!

    جای سیلی معلم عربی هنوز هم درد می کند!

    پایگاه رسا نشر – مهدی سوری : صورتم خیس عرق شده بود. دستهایم می لرزید. سرم را پایین انداخته بودم و به زمین خیره شده بودم. صدای گام هایش از ته کلاس گوشم را آزار می داد. لحظه به لحظه داشت به من نزدیک تر می شد. تا به خودم آمدم دستش را روی چانه ام احساس کردم. سرم را بالا اورد و بدون درنگ سیلی محکمی به گوشم زد. برق از چشمانم پرید. درد سیلی یک طرف و درد غرور شکسته شده در مفابل چشمان دیگر همکلاسی هایم بقدری ناراحتم کرد که نتوانستم خودم را کنترل کنم و اشک بی امان از جشمانم جاری شد.
    تنبیه بدنی، حکایتی تلخ و تکان دهنده - ایرنا
    ماجرا به همین جا ختم نشد. بلند فریاد زد خودکار و مداد بیارید. بچه ها از ترسشان خودکار و مداد ها را روی میزش گذاشتند. دست مرا کشید و به سمت میز هل داد. “خودتو تنبیه کن خودکار را بزار تو دستت و فشار بده.” همانطور که گریه می کردم. لابلای انگشتانم خودکار و مداد ها را گذاشتم و فشار دادم. می خندید و به دستانم نگاه می کرد. یک لحظه به سمتم امد و گفت: تو هیچی نمیشی. وقتی میگم خودتو تنبیه کن باید طوری فشار بدی که انگستات بشکنه. دستم را به قدری محکم فشار داد. که آه از نهادم بلند شدم. میخواستم فریاد بزنم مرتیکه حیوان! دست از سرم بردار. ندانستن یک جمله عربی چقدر مهم است که من باید بخاطرش از تو کنک بخورم؟؟
    چند سال از این ماجرا گذشته است. زمانه تغییر کرده است. روش های تعلیم و تربیت مکتب خانه ای تعطیل شده است. اما باز هم هر چند وقت یک بار خبری مبنی بر تنبیه دانش آموزان منتشر می شود. باور کنید هربار یکی از این خبرها را می خوانم صورتم داغ می شود. جای سیلی معلم عربی درد می گیرد. و احساس می کنم انگشتانم مانند آنروز باد کرده اند. مسلماً تنبیه بدنی هیچگاه اثر مثبت نداشته است. و نخواهد داشت. دنیا تغییر کرده است. عصر ارتباطات و احترام متقابل است. اینکه هنوز معلمانی هستند که می خواهند به زور ترکه و کتک بچه های مردم را درس خوان کنند را نمی فهمم. می دانم کنترل ۵۰ دانش آموز آن هم کودکان پر هیجان امروز، خیلی سخت است. اما آقای معلم! کتک زدن شما نتنها دانش آموز را سر به راه نمی کند. بلکه ممکن است باعث ایجاد سرخوردگی و کینه از درس و مدرسه شود. و نتیجه این عمل احتمالاً ترک تحصیل و تباهی است! چیزی که من همان شب به آن فکر کردم . دو روز مدرسه نرفتم و تنها با تغییر مدرسه و نبودن آن معلم در آنجا حاضر به ادامه تحصیل شدم …

  • هجمه ناروا علیه هنرمندان و سلبریتی های حامی روحانی در انتخابات

    با افزایش مشکلات اقتصادی و عملکرد ضعیف دولت تدبیر و امید در دو سال گذشته و همزمان با بازگشت تحریم ها، انگشت مخالفان دولت و عده ای به سمت هنرمندان و سلبریتی هایی رفت که در اردیبهشت 96 از حسن روحانی حمایت کردند. و تقصیر تمامی اتفاقات و رویدادهای بد این دو سال را به گردن چند نفر که در حمایت از روحانی سنگ تمام گذاشته اند انداختند. گویی که حسن روحانی قبل از این وجود خارجی نداشت و هنرمندان و سلبریتی ها وی را به مردم معرفی کردند و اصرار کردند که به او رأی بدهید! و شاید هم خیال می کنند بعد از انتخابات هنوز هم با روحانی در ارتباطند، سر یک میز شام و نهار می خورند و احتمالاً در جلسه های هیئت دولت هم شرکت می کنند. خیر. اینگونه نیست. این رسم انتخابات در ایران است. شما عزیزید تا فردای انتخابات. شما مهم هستید، ولی نعمت هستید و مسئولین خادم و خدمتگذار شما، منتها فقط تا زمان اعلام اسامی برندگان انتخابات. هنرمندان، ورزشکاران و همه ی کسانی هم که در آن روزها در کنار روحانی بودند هم مثل من و شما …
    در هر انتخاباتی یک سری مخالف و موافق وجود دارد. هرکسی برای خودش مواضعی دارد. یا اینطرفی است و یا در آنطرف در اردوی مخالف . انتخابات هم که تمام می شود همه می روند سراغ کار و زندگی شان. نفر منتخب اگر رئیس جمهور باشد رئیس جمهور همه است. تاکنون کدام رئیس جمهور به خاطر رأیی که به وی داده اید به شخص شما امتیاز و یا مبلغی بیشتر پرداخت کرده است؟؟ مسلماً هیچکس. انتخابات و انتخاب کردن یک رویه است برای تداوم نظام اداره هر کشور. اینکه نفر منتخب حتما بر حق باشد و همه چیز به خوبی پیش برود قطعاً غلط است. کسی در انتخابات برنده می شود که بیشترین رأی را بیاورد. حالا ممکن است فرد پیروز انتخابات بدترین انتخاب ممکن باشد. به هر حال یک سری برتری ها و برنامه هایی داشته که توانسته نظر اکثریت را به خود جلب کند. پس تا اینجا همه چیز درست است. اما در طول دوران مسئولیت آن فرد اگر بنا به هر دلیلی ، خواسته یا ناخواسته همه چیز برعکس شود، گناه به گردن انتخاب کنندگان نیست. بیش از 20 میلیون نفر به روحانی رأی داده اند. در این شرایط موجود همه از دولت ناراضی اند و به آن انتقاد دارند. مگر این 20 میلیون نفر در دولت نقشی داشته اند که مورد اتهام واقع شوند؟ شما هم به روحانی رأی دادید. من هم رأی دادم. خوب که چه؟ باران کوثری و نوید محمد زاده هم به روحانی رأی داده اند. تبلیغش را کرده اند. اشکان خطیبی هم همینطور، خیلی های دیگر از هنرمند، ورزشکار، مهندس و دکتر و … به دولت تدبیر و امید اعتماد کردند و رأی داده اند. نمی شود که اشتباهش را دولت بکند ، تقاصش را دیگران پس بدهند که چون شما حمایت کردید، پس مقصر هستید. اگر انتخاب این دولت و اعتماد دوباره به حسن روحانی اشتباه بوده است، همه ما اشتباه کرده ایم. این را می توانیم بگوییم.ضمن اینکه خیلی از هنرمندان و شخصیت های حامی روحانی در فضای مجازی بابت این حمایت عذر خواهی هم کرده اند. و قدر مسلم همانند من و شما از این اتفاقات ناراحت و نگرانند.
    هجمه ها و اینگونه مقصر جلوه دادن حامیان روحانی، طی دو سال گذشته و حتی پس از وقایع ناگوار اخیر، بیش از آنکه یک مطالبه و گلایه مردمی باشد، پروژه ی سیاسی از طرف مخالفین دولت برای تخریب هنرمندان و دولتی هاست. مگر زمانیکه آنها تا گردن در کاسه احمدی نژاد فرو رفته بودند و همه جانبه از او حمایت می کردند، بابت خرابی ها و مشکلاتی که وی به وجود آورد از مردم عذر خواهی کرده اند که حالا هنرمندان را متهم می کنند؟ مگر حضور چند بازیگر و خواننده در کنار یک نامزد انتخاباتی چقدر تاثیر دارد که حالا همه کاسه کوزه ها را بر سر آنان بشکنیم؟ وانگهی همه این عزیزان هم فکر می کردند که روحانی انتخاب بهتری است. گمان می کردند با این انتخاب اوضاع مردم بهتر می شود. چه بسا که در دوره اول دولت تدبیر و امید اتفاقات خوب بسیاری برای کشور و مردم رقم خورد. هیچ کدام از این افراد دلشان نمیخواست و نمیخواهد شرایط ایران را اینگونه ببینند. همه ما گمان می کردیم که قرار است اتفاقات خوبی رخ دهد. پیش بینی همه غلط از آب درآمد. اگر جامعه توان پیش بینی و دیدن آینده را داشت، قطعاً خیلی از انتخاب ها در سال های قبل تر نیز نباید صورت می گرفت. و شاید حالا اوضاع به گونه ای دیگر بود….
    همه می دانیم که اوضاع کشور این روزها خوب نیست. آنکه می گفت تحریم ها بر کشور هیچ اثری ندارد، دروغ می گفت. تحریم و دشمنی اقتصاد و به تبع آن خیلی چیزها را درگیر خودش کرده است. اتهام زنی و مقصر جلوه دادن دیگران جز ایجاد تفرقه و چند دستگی کار دیگری نمی کند . و تازه دردی هم از مردم ایران که در سخت ترین شرایط زندگی می کنند دوا نمی کند. هیچ هنرمند حامی روحانی این روزها بنزین 1000 تومانی نمی زند. شاید من با معافیت مالیاتی برای هنرمندانی که وضعشان خیلی خوب است مخالف باشم. اما گناه مشکلات فعلی را بر گردن هیچ هنرمند، سلبریتی و فعال رسانه ای نمی دانم. دولت باید خودش پاسخگوی مردم باشد. و در این یک و نیم سال باقیمانده وظیفه دارد تا تعهداتش را در برابر مردم عملی کند.  رئیس جمهور  و تمام کسانیکه در دولت دوازدهم مسئولیت پذیرفته اند باید بدانند که مسئولیت همه اتفاقات و رخدادها از مسئله اقتصادی و معیشتی گرفته تا امنیت روانی جامعه بخصوص پس از اجرای پر از حاشیه سهمیه بندی بنزین بر عهده آنان است و باید پاسخگوی همه باشند.

  • پیشنهاد تقویت تیم ملی فوتبال با استفاده از اعضای دولت تدبیر و امید

    پیشنهاد تقویت تیم ملی فوتبال با استفاده از اعضای دولت تدبیر و امید

    پایگاه خبری رسا نشر – طنز: با توجه به مشکلات تیم ملی فوتبال و گرفتن نتایج ضعیف در مرحله مقدماتی 2020 جام جهانی قطر، پیشنهاد می شه از تیم دولت دوازدهم (تدبیر و امید) برای تقویت تیم ملی فوتبالمون استفاده کنیم. از این جهت که تیم دولت در پاسکاری با یکدیگر بسیار مهارت دارند و مشکلات و مسائل را به همدیگر پاس می دهند و هیچ یک مسئولیت هاشون رو گردن نمی گیرند ، فکر می کنم می تونند در دفاع به تیم ملی کمک کند و یک تیم منسجم با پاسکاری های عمقی و دقیق رو روانه جام جهانی می کنیم.

    مهدی سوری

  • هشتگ باز | نماینده پر کار نمیخواهیم!

    هشتگ باز | نماینده پر کار نمیخواهیم!

    بزنید هشتگ نماینده پرکار نمیخواهیم!
    #نماینده_پرکار_نمیخواهیم
    دوستان نماینده عزیزی که طرح حذف آموزش زبان انگلیسی رو در مجلس مطرح کردین. دوستان! کلا چند ماه تا آخر نمایندگی شما عزیزان فرصت باقی مانده است. آقا ما #نماینده_پرکار_نمیخواهیم . همین چند ماه آخر هم مثل ماهها و سه سال گذشته به استراحت ، بازی و مجادله در مسائل سیاسی در پشت صندلی های گرم و نرم سبز رنگتون بپردازین. چه کاریه؟ یک طرح جدید! دوباره بحث کارشناسی و جنجال. رآی گیری های خسته کننده. آخ آخ سر وصداها و داد و بیداد حاج آقا ذوالنور و قاضی پور و بگو! . چرا میخواین آرامش رو از این فضای صمیمی مجلس دور کنید. نگاه کنید. ببینید آقای عارف چقدر قشنگ سه سال و نیم سکوت کرده و هیچی نمیگه. اگر خودکارشم از روی میزش بردارن هیچی نمیگه. نماینده باید اینطوری باشه.

    500 × 281

    مرسی که هستین
    ممنون اگر دیگه نباشین ….
    مهدی سوری

  • هشتگ باز | #اعتراضات یا #اغتشاشات ؟؟

    هشتگ باز | #اعتراضات یا #اغتشاشات ؟؟

    اینبار هم انگار باید به دلیل گره خوردن حوادث آبان 98 با #اغتشاشات گسترده ، #اعتراضات مردمی که از فقر و فشار اقتصادی به تنگ آمده اند نادیده گرفته شود …..
    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری : نمی دانم چرا هیچ مسئولی در این کشور نمی خواهد بپذیرد که حوادث آبان #اعترضات مردمی بود که نه فقط بخاطر گرانی سه برابری بنزین ، بلکه از عدم کارآمدی نظام اقتصادی، کم کاری مسئولین و فساد اداری و اقتصادی که بدنه اقتصاد را فلج کرده است به خیابان ها آمدند و اعتراض کردند. اگر چه همانند همیشه اینگونه #اعتراضات در کشور ما به #اغتشاش کشیده می شود و نهایتاً با برخورد و سرکوب ( درست مثل وقایع آبان 98) به پایان می رسد. اما این حقیقت که بدنه جامعه از مدیریت کشور راضی نیست به دلیل تخریب ها و آشوب عده ای #اغتشاشگر از صورت مسئله پاک می شود. و فقط این واژه کلیدی #اغتشاشات است که بر سر زبان مسئولین می چرخد! سوأل اینجاست. پس خواسته معترضان چه شد؟ مقصران به وجو آمدن چنین شرایطی چه شدند؟ آیا کسی عذر خواهی کرد؟ آیا کسی هم محاکمه و بازخواست شد؟ مسلماً خیر.
    اینبار هم انگار باید به دلیل گره خوردن حوادث آبان 98 با #اغتشاشات گسترده ، #اعتراضات مردمی که از فقر و فشار اقتصادی به تنگ آمده اند نادیده گرفته شود …..
     
    پ ن : سردار رحیمی امروز از عدم بی احترامی مامورین ناجا به #اغتشاشگران در حوادث دی 98 یاد کرد. ایشان فرموده اند “در تهران بزرگ از سوی مأموران یک مورد اقدام خشونت آمیز و یا رفتاری که به شهروندان بی احترامی شده باشد، نداشتیم.” ایشان بارها از واژه #اغتشاشگران استفاده کردند، در حالیکه شهروندان و مردمی که ایشان از آنها یاد می کنند قطعاً #معترض بوده اند نه #اغتشاشگر !
    متن کامل گفتگوی فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ

     
  • حلقه مفقوده ماجرای سحر خدایاری ، چه کسانی مقصر مرگ دختر آبی هستند؟؟

    حلقه مفقوده ماجرای سحر خدایاری ، چه کسانی مقصر مرگ دختر آبی هستند؟؟

    اگر در اسفند 1397 با دختری بنام سحر خدایاری رفتار مناسب‌تری می شد . و اگر بجای غضب و افراطی گری از راه درست اقدام می‌کردند، هرگز پای آن دختر به دادگاه و زندان باز نمی شد. هرگز پله های دادگاه را برای رسیدگی به پرونده اش بالا و پایین نمی کرد.

    حلقه مفقوده ماجرای سحر خدایاری
    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری: نمی دانم چرا تا یک رویداد به صدر اخبار روز مبدل می شود و همه در مورد آن صحبت می کنند، عده ای پای مصلحت ملی را به میان می آورند. و می خواهند که سکوت پیشه کنیم. و جلوگیری از ریختن آب به آسیاب دشمن دهانمان را ببندبم. اما مگر می شود؟ هر رویدادی یک علت و معلول دارد. باید بررسی و موشکافی شود. نمی شود که هر بار به این دلیل سکوت اختیار کرد و چیزی نگفت. چرا همیشه باید مردم و رسانه ها سکوت کنند تا واقعه ای رخ ندهد ؟ اگر میخواهید آبی به آسیاب دشمن ریخته نشود ، در برخورد با مسائلی که حساسیت زاست درست رفتار کنید. شما بهانه را به دست دشمن ندهید. شما بر اساس قانون و رأفت اسلامی و انسانیت برخورد کنید. نمی شود تا موجی از واکنش های مردم در فضای مجازی و در جامعه شکل می گیرد، مصلحت ملی و دشمن را بهانه کرد. در واقع اینگونه رفتار نوعی ترویج خفقان در جامعه است که با معیارهای انقلاب اسلامی و دین مبین اسلام منافات دارد.

    در ماجرای مرحومه سحر خدایاری صرفنظر از همه حواشی و مسائلی که رخ داده است و همه ی راست و دروغ هایی که دو طرف این جریان به راه انداخته اند یک نکته بزرگ مغفول مانده است. و آن نکته این است که اگر در اسفند 1397 با دختری بنام سحر رفتار مناسب تری می شد . و اگر بجای غضب و نهی از منکر، وی را امر به معروف می کردند هرگز پای آن دختر به دادگاه و زندان باز نمی شد. هرگز پله های دادگاه را برای رسیدگی به پرونده اش بالا و پایین نمی کرد. حال می خواهد پرونده ورود غیر مجاز به ورزشگاه باشد یا بدحجابی و درگیری با مامورین! اگر آن روز مامورین سعه صدر به خرج می دادند و با آرامش و منطق موضوع را حل می کردند، هرگز دختر جوانی در سن 29 سالگی مقابل دادگاه خودسوری نمی کرد. و هرگز جان عزیزش را به سادگی برای هیچ از دست نمی داد.
    دختر آبی بدون شک قربانی سیستم معیوب حقوق شهروندی شد. حقوقی که به آن دختر اجازه می دهد بعنوان یک شهروند به تماشای بازی فوتبال تیم مورد علاقه اش بنشیند. اما یک سری محدودیت ها و معذوریت ها همچون فضای غیر اخلاقی ورزشگاه ها این خضور را غیر ممکن ساخته است. نتنها سحر ، بلکه تمام دخترانی که با گریم مردانه وارد ورزشگاه شده اند که سابقه دار هم شده اند هیچ گناهی ندارند. مقصر خودمانیم. حتی اگر به گفته برخی آنان به تحریک ضد انقلاب این حرکات را کرده اند، باز هم ما مقصریم. متاسفانه در کشور ما یک معزل انقدر حاد می شود که وقتی فراگیر شد تازه به فکر رفع آن می افتیم . در این میان هم عده ای گاه گرفتار می شوند و در حق انان بی عدالتی می شود. در موضوع ورزشگاه رفتن بانوان هر روز یک خبر منتشر می شود. معاون رئیس جمهور می گوید می شود. نیروی انتظامی می گوید نمی شود. وزیر ورزش می گوید مشکلات هموار شده. از جایی دیگر بیانیه می دهند که اگر اینگونه شود،وامصیبتا … . بهتر است یک تصمیم جدی و قاطع گرفته شود. مجلس و دولت باید سریعاً به این موضوع رسیدگی کنند. این شل کن سفت کن ها تاوان دارد. یکی میشود سحر و اینگونه از بین می رود. یکی هم دختران گریم کرده که سابقه دار شده اند.
    برای اینکه دیگر ماجرای تلخی همچون دختر آبی رخ ندهد می بایست در رفتار و کردار مامورینی که در کنار نسل جوان انجام وظیفه می کنند تجدید نظر کنند. به هر حال جوانی است و غرور. این بزرگترها هستند که باید صبرو سعه صدر پیشه کنند. امر به معروف فقط در مساله حجاب کاربرد ندارد. در همه مسائل می توان با تعامل با افراد و با آرامش طرف مقابل را قانع کرد. سحر خدایاری قطعاً برای تماشای فوتبال به ورزشگاه آزادی رفته است. بنا بر گفته دوستان و خانواده ناراحتی اعصاب و مشکل روانی داشته است. و در برخورد مامورین با وی می توانسته هر عکس العمل غیر منطقی از خود نشان دهد. کاش آن روز یک نفر پیدا می شد با برخوردی مناسب این دختر را از رفتن به ورزشگاه منصرف می کرد و بسمت منزل روانه می کرد. تا دیگر دختری نسوزد و جان ندهد. تا دشمن از این حادثه سوء استفاده نکند. تا آبی به آسیاب دشمن ریخته نشود …

  • مداحی در ایران| شیوه های عزاداری، مداحان و حاشیه ها (قسمت اول)

    مداحی در ایران| شیوه های عزاداری، مداحان و حاشیه ها (قسمت اول)

    بدون شک مهمترین عامل پر رنگ شدن این جریان وجود تکایا و هیئات مذهبی است که با اجرای مراسمات عزاداری در جای جای کشور، فریاد مظلومیت شهدای کربلا را سر می دهند. و در این میان نقش مداحان و ذاکرین اهل بیت (ع) از هر چیز دیگری پر رنگ تر است.
     
    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری: عشق و ارادات به اهل بیت (ع) تاریخچه ای قدیمی در میان ایرانیان دارد. این عشق در وجود مردان و زنان ریشه دوانده است. از کودکی تا آخرین روز عمر اهل بیت (ع) همراه و در قلوب ایرانیان جای دارد. حتی در آگهی ترحیم درگذشتگان نیز از متوفی به عنوان پیر غلام امام حسین (ع)  و خادمه حضرت زهرا (س) یاد می کنند. در این میان وابستگی بسیار خاصی به امام حسین(ع)، شهدا و ماجرای کربلا وجود دارد. همه ساله دهه اول ماه محرم کوچه پس کوچه های سرتاسر کشور سیاه پوش می شود ، هیئات و تکیه ها علم می گردد و مردم ایران یکپارچه مشکی پوش در عزای سرور و سالار شهیدان حاضر می شوند. درست از شب اول محرم صداهای حسین حسین از همه جا شنیده می شود. کم کم دسته ها به خیابان ها می آیند و عزاداران زنجیر زنان یاد حماسه و رشادت مردان و زنان کربلایی را گرامی می دارند.

    بدون شک مهمترین عامل پر رنگ شدن این جریان وجود تکایا و هیئات مذهبی است که با اجرای مراسمات عزاداری در جای جای کشور، فریاد مظلومیت شهدای کربلا را سر می دهند. و در این میان نقش مداحان و ذاکرین اهل بیت (ع) از هر چیز دیگری پر رنگ تر است. هر هیئت و حسینه چندین مداح و روضه خوان دارد که برخی آنقدر در این زمینه تبحر دارند که در سطح ملی و فرا ملی معروف می شوند. در این نوشتار قصد دارم به مداحی و ذاکرین اهل بیت از گذشته تا به امروز و سبک های مداحی بپردازم. هیمنطور حواشی زیادی پیرامون مداحان دهه اخیر که برخی از آنان در صدر خبرها قرار گرفته اند.
     
    پیشینه عزاداری در ایران:
    بطور قطعی نمی توان گفت که عزاداری برای امام حسین (ع) در ایران از چه زمانی شروع شده است. اما مستندات تاریخی نشان می دهد که در دوران سلجوقیان و خوارزمشاهیان این ایام گرامی داشته شده و مراسمات مختلفی هم برگزار می شده است. اما در دوران ایلخانان مذهب شیعه به رسمیت شناخته شده و شیعیان بطور آزادانه می توانستند مراسمات مذهبی خود را برگزار کنند. عزاداری حسینی در دوران صفویان  به اوج خود رسید و می توان گفت اولین تکیه ها و حسینیه های عزاداری در این دوران ایجاد شده است. اما این شیوه عزادای که امروزه هم وجود دارد در دوران قاجار شکل گرفته است. پایه سبک های عزاداری امروزی در این دوران بنا نهاده شده است.در سال ۱۲۴۸ شمسی به دستور ناصرالدین شاه قاجار «تکیه‌ی دولت» با گنجایش هزار نفر تماشاگر ساخته شد. برخی حتی معتقد هستند که در دوران قاجار بسیاری ار آیین‌های مربوط به عزاداری امام حسین مرسوم شد که از آن جمله می‌توان به برپایی سقاخانه، سخنوری، مراسم دفن شهدای کربلا و مراسم تشت گذاری اشاره کرد. هرچند در دوران پهلوی تلاش شد تا اینگونه مراسمات برچیده شود و یا دست کم تحت کنترل حکومت قرار گیرد ، اما با وجود افرادی چون امام خمینی (ره) این تکایا از یک مرکز عزاداری به پایگاه سیاسی و مذهبی مقتدر تبدیل شدند که جرقه های انقلاب نیز از همین خسینیه ها شکل گرفت. همانطور که امام (ره) فرمودند”ما هرچه که داریم از این محرم و صفر است” . و یا در جای دیگری بیان داشته اند “این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است”. با سیاسی شدن جو هیئات مذهبی و جنبش مردمی عدالت خواهی، رنگ و بوی عزاداری ها نیز تغییر کرد. دیگر سخنرانان فقط روضه و نوحه نمیخواندند و مبارزه با رژیم پهلوی به مهمترین واژه کلیدی مباحث و جلسات در این مکان ها بدل شد.

    با استقرار جمهوری اسلامی بر حکومت ایران فضا کاملاً مذهبی شد. دیگر تمام اعیاد و مناسبت های مذهبی همچون شهادت و وفات اهل بیت (ع) بطور گسترده و در همه شهرها و روستاها برگزار می شد و تحت پوشش خبری و رسانه ای کامل قرار می گرفت. با آغاز جنگ بین ایران و عراق و دفاع مردم از این آب و خاک و همچنین تقدیم شهدای بسیاری در راه دفاع از ناموس و آب و خاک این سرزمین ، این فضا دوچندان شد و بلندگوها از شهرها گرفته تا خطوط مقدم جبهه نوحه های مذهبی و انقلابی پخش می کردند. شب های عملیات دعا و نیایش، عزادای و سینه زنی، روزها و در راه رسیدن به خط نیز ذکر اهل بیت آرام بخشی تاثیر گزار و قدرتی عظیم برای رزمندگان به همراه داشت. در این هشت سال بود که مداحان زیادی پا به عرصه گذاشتند و در هر گردان و لشکر دست کم چند مداح و ذاکر اهل بیت (ع) حضور داشت.با پایان جنگ اما آنهایی که به شهرت زیادی رسیده بودند مسیر خود را ادامه دادند و برخی هم اکنون نیز در این حرفه مشغول فعالیت هستند. و مستمعین و طرفداران زیادی دارند.
     
    شیوه ها وسبک های عزاداری :
    در گذشته مراسمات مذهبی به سخنرانی وعاظ و روضه خوانی و ذکر مصیبت نوحه خوانان خلاصه می شده است. هرچند دسته های عزادای را برخی به دوران آل بویه نسبت می دهند و برخی هم معتقدند این سبک از عزاداری در دوران صوفیه و قاجار شکل گرفته است. اما شیوه مرسوم عزاداری های این روزها کمتر از 150 سال قدمت دارد.اولین مراسم سینه زنی در ایران در سال 1270 هجری شمسی برگزار شد. حاج محمد مرزوق طلبه اهل کربلا  سینه زنی را از عراق به ایران آورد و پس از آن این شیوه عزاداری نیز به آداب مراسم اضافه شد.در ادامه نیز شاگردان وی حاج اکبر ناظم، مرحوم شاه حسین، حاج محمد علامه و حاج محمد علی اسلامی در این راه گام برداشته و سینه زنی در مراسمات مذهبی ایران جایگاه ویژه ای پیدا کرد. انقلاب که شد سبک ها و اشعار نیز تغییر کردند و نواها و اشعار حماسی باب گردید. در جبهه ها مداحان مدام در حال نوحه خوانی بودند و رزمندگان را آماده عملیات و جنگ با دشمن می کردند. صادق آهنگران، منصور ارضی، علی حاج قربانی دولابی (معروف به حاج قربان) ، مهدی منصوری، محمد طاهری، سعید حدادیان و … از مداحان دفاع مقدس بودند که بیشتر آنان بعد از جنگ نیز به این حرفه روی آوردند و برای خود تشکیلات و هیئت بزرگی در تهران بنا نهادند و هم اکنون نیز به این امر مشغولند.

    علی حاج قربانی دولابی (معروف به حاج قربان)
    منصور ارزی در زمان جنگ

    رویه سنتی عزاداری در ایران تا اواسط دهه 70 ادامه داشت تا اینکه ظهور مداحان و سبک های جدید این مراسمات را متحول کرد. حضور پر حاشیه نریمان پناهی مداح آذری زبان که یک هیئت با جمع کوچک در منیریه تهران راه اندازی کرده بودند همچون بمبی سر و صدای زیادی برپا کرد. استفاده ازاشعار و سبک های متفاوت نوحه خوانی ، سینه زنی متفاوت و بیان ذکر امام حسین (ع) با سبکی نا آشنا و شور سینه زنی طولانی مدت باعث شد در کوتاه ترین زمان نریمان پناهی مورد توجه قرار گیرد. کم کم جمعیت هیئت بیشتر و بیشتر شد و همه می آمدند که با چشم خود این شیوه عزاداری جدید را ببینند. از همان ابتدا با افزایش محبوبیت نریمان مخصوصاً در بین جوانان مخالفت ها و تلاش برای پایین کشیدن این مداح بصورت علنی و در پشت پرده آغاز شد. غافل از اینکه این نوع از عزاداری بسرعت در دل علاقمندان نشست و پدیده های دیگری هم ظهور کردند که تاثیر فراوانی در این ماجرا داشتند. از قم جوانی بنام سید جواد ذاکر سبک مشابه نریمان پناهی آورد . او نیز در کوتاه ترین زمان معروف شد. به دلیل مجاورت در مرکز تعلمیات دینی و حضور مراجع ، مخالفت های گسترده تری از طرف روحانیون بر علیه آغاز گردید و سید جواد در فشار و تنگنا قرار گرفت. این تهدیدها و فشار ها به حدی بود که برخی به او نسبت کافر و مشرک دادند. و در برهه ای از زمان از مداحی او ممانعت بعمل آمد.

    کربلایی نریمان پناهی

    مرحوم سید جواد ذاکر

    حاج عبدالرضا هلالی

    تغییر در سبک سینه زنی و نوحه خوانی در دهه 80 به اوج خود رسید. از محمود کریمی که سبک خاص خودش را داشت تا ظهور پدیده پر حاشیه ای بنام عبدالرضا هلالی و جواد مقدم از تاثیر گذار ترین افراد در این تغییر بعد از نریمان پناهی به شمار می روند. همانطور که گفته شد این شیوه عزاداری مخالفان فراوانی داشت. منصور ارزی که از وی بعنوان بزرگترین مداح ایران نام می برند یکی از مخالفان این جریان بود. اما او نیز همچون دیگر متولیان حسینیه ها و هیئات مذهبی ناچار به پذیرش این سبک ها شدند. به نحوی که رضا هلالی وارد حلقه کاملا بسته مداحان مسجد ارک شد و پس از آن ذاکران بسیاری نیز سبک های غیر سنتی را در مراسمات این مسجد اجرا کردند. ایراد بزرگی که به این سبک ها وارد بود استفاده از آهنگ ترانه های خوانندگان پاپ ایرانی و یا ترکیه ای بود که باعث آهنگین شدن و ریتمیک شدن نوحه می شد. اما از طرفی سینه زنان از این سبک ها استقبال زیادی می کردند و شور بسیاری در این مراسمات ایجاد می شد. طولانی بودن شور و ذکر حوسین حوسین (همان حسین حسین) نیز ایرادی دیگری بود که بر این رویه وارد بود. مخالفتن معتقد بودند که این شیوه بیان نام امام حسین (ع) غلط و بی احترامی است.  اما در نهایت پس از چند سال این سبک جای خود را در همه جا باز کرد و مخالفینی همچون منصور ارضی و سعید حدادیان نیز در مراسماتشان از این سبک ها استفاده می کنند. هم اکنون پیشتاز اینگونه نوحه خوانی جواد مقدم است که طرفدران بسیار زیادی در سرتاسر ایران دارد.
     
    ادامه دارد ….
     
     

  • بدون لکنت|شفافیت جناب رئیس جمهور!!

    اخیرا حسن روحانی در صحبت های خود نداشتن اختیار و محدویت های اخیتارات رئیس جمهور گلایه کرده است. بر هیچکس پوشیده نیست که این گفته تا حدودی درست است چرا که با عدم اجرای قانون و وجود مراکز فراقانونی که بعضاً در امور کشور درخالت می کنند همه دولت ها مشکلات فراوانی داشته اند. اما سوالی که دوست دارم شخصاً از آقای روحانی بپرسم این است: آقای روحانی عزیز، آیا از قبل این موضوع را نمی دانستید؟ و دقیقاً از چه زمانی متوجه شدید که اختیاراتتان محدود است؟؟

    دوران پسا احمدی نژاد و در 4 ساله اول دولت تدبیر و امید شرایط کشور به گونه ای پیش می رفت که احساس می شد قرار است همه چیز بهتر شود. انتخابات 76 باز هم به روحانی اعتماد کردیم و حسن روحانی برای 4 سال دیگر رئیس جمهور باقی ماند. اما این امر بنا بر همان شرایط و وعده های بسیاری که حسن روحانی داده بود محقق شد. حالا و درست 2 سال بعد از این انتخاب شرایط کشور خوب نیست. مدیریت غلط و سوء استفاده از شرایط موجود در بازار همانقدر ضریه بر مردم وارد کرد که تحریم ها و خارج شدن امریکا از برجام. مشکلات کم نبود. بیشتر هم شد. از کالاهای اساسی گرفته تا خوردو و بلیت هواپیما و … همه چیز تحت تاثیر افزایش قیمت دلار قرار گرفت. و دولت ناتوان از کنترل بازار! . جالب اینجاست حالا که دلار قیمت کاهشی دارد باز هم قیمت کالاها رو به افزایش است و کسی هم پیگیر و پاسخگو نیست.

    قطعاً رئیس جمهور و تیم وزرا همچون سایز مسئولین دیگر در به وجود آمدن وضع موجود تقصیرکارند. و در این شرایط سهیمند. و به عقیده من خیلی از این مشکلات به اختیارات رئیس جمهور ارتباطی ندارد. آقای روحانی برجام را می خواست. نظام هم همراهی کرد و برجام حاصل شد. حال که برجام به بیمار رو به موتی شبیه است نمی توان از کمبود اختیار گلایه کرد و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد.
    جناب رئیس جمهور! ما به شما رأی ندادیم که بعد از 2 سال بگویید اختیارات ندارم. ما همچنان منتظر عملی شدن وعده هایتان هستیم. همچنان توقع داریم اوضاع اقتصادی دست کم به شرایط قبل باز گردد. کنترل بازار، نظارت و برخورد با متخلفین وظیفه دولت است . گمان می کنم باید صراحت لهجه داشته باشید و با شفافیت مشکلات و موانع را به مردم بازگو کنید. با کنایه و در لفافه حرف زدن دردی از این مردم دوا نمی کند. این یک خواست همگانی است . بر اساس خواسته شما که گفتید ضعف های دولت را بدون لکنت بیان کنیم ، امروز از شما میخواهیم که با همان اختیارانی که دارید به وعذه های داده شده عمل کنید …
     
     

  • سرکار خانم شما پلیس هستید یا مفتش؟؟

    اکنون که وقت پاسخ دادن به سوال یک شهروند است به راحتی می گویید چرا در انتخابات شرکت کرده اید؟ و یا به چه دلیل فلان فرد یا تفکر را انتخاب کردید؟ این دو جمله ی یک پلیس زن ، آن هم در لباس نیروی انتظامی جمهوری اسلامی چه تفاوتی با جملات ضد انقلاب دارد ؟ آنها هم همین را می گویند؟ آنها هم خواستار تحریم و شرکت نکردن در انتخابات هستند. آنها هم می گویند حقتان است! می خواستید رأی ندهید.
    رسا نشر- مهدی سوری: اخیرا فیلمی از برخورد دو مامور خانم با دو دختر بد حجاب در فضای مجازی منتشر شده است که دیالوگ های رد و بدل شده بین مامورین پلیس و دختر جوان در نوع خود قابل توجه و تأمل است. دختر جوان در اعتراض به توهین مامور که می گوید “کلاغ سیاه بودن به از عروس هزار داماد بودن است” می پرسد که آیا همه مشکل فقط حجاب است ؟ پس مشکلات دیگه چی میشه؟ یکی از مامورین زن می گوید من به مشکلات کاری ندارم. وظفیه من اینه. می خواستین رأی ندین! می خواستن درست انتخاب کنید! و در پاسخ به دختر که می گوید ما که رأی ندادیم به تمسخر می گوید پس عمه من رأی داده؟؟
    من باب رفتار این دو مامور با این دو دختر جوان که در فیلم ظاهرشان مشخص نیست چند نکته وجود دارد که نمی شود به راحتی از آن گذشت.به هیچ عنوان قصد دفاع از بی حجابی و  هنجار شکنی آن دو دختر را ندارم. مسلما بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، حجاب شرعی و قانونی باید از طرف زنان رعایت شود. و بی حجابی های چندسال اخیر قطعا علاوه بر ایجاد مشکلات و معضلات فرهنکی و اجتماعی حیا و عفت عمومی را نیز خدشه دار کرده است.
    اول اینکه مامور نیروی انتظامی بنا بر وظیفه قانونی خود مسئول برخورد با بی حجابی و هنجار شکنی ها در جامعه است. و کسی هم منکر این نیست که وضعیت حجاب روز به روز بدتر می شود. اما آیا این برخورد ها مخصوصاً از نوع قهری و گاهاً توآم با خشونت، تاکنون تاثیری در اصلاح این مشکل داشته است؟ اگر فکر می کنید که حضور این عزیزان و همین برخوردها و ارشادهای خشن کارساز بوده ، خواهشاً یک روز پیاده مناطق مختلف تهران را قدم بزنید. از ایستگاه های مترو، پارک ها ، دانشگاه ها، مراکز خرید و محله های اعیان نشین شهر تا مراکز تفریحی و تفرجگاه ها چیزی که بیشتر به چشمتان می آید پوشش های رنگارنگ و بقول معروف بی حجاب است. پس باید به این نتیجه رسید که گشت ارشاد کارکرد خود را از دست داده است و بهتر است مسئولان این امر به دنبال راه های بهتری برای این معضل باشند.
    دوم اینکه “عروس هزار داماد” نسبتی بود که مامور پلیس به دختران جوان نسبت داد. این جمله را در وصف دنیا می گویند که به معنی بی وفایی دنیا و بی ارزش بودن آن است. من نمیدانم مقصود مامور پلیس از بیان این جمله چه بوده است.اما طی این چند روزه از چندتن از دوستان در اینباره سوال کردم . و به تعبیر آنها که گویی مفهوم عامه این کلمه همین است عروس هزار چهره به زنان معلوم الحال که در ان واحد با چند نفر در رابطه هستند اطلاق می شود. اگر این درست باشد این جمله مامور پلیس توهینی زننده به شمار می رود که در شأن دختران سرزمین ما نیست که آنان را فقط به دلیل اینکه حجاب متعارفی ندارند، به چنین افرادی تشبیه نماییم…
    سومین و مهم ترین موضوع این فیلم پاسخ جالب پلیس در رابطه با مشکلات کشور و بی احترامی به رأی مردم و انتخاب مردم است که خود از اصول جمهوری اسلامی است. خانم پلیس می گوید ” میخواستین رأی ندین” و ” میخواستین درست انتخاب کنین” . سرکار خانم! شما پلیس هستید. مفتش و بازجوی سیاسی نیستید. اگر وظیفه شما برخورد با بدحجابی است. همان وظیفه خودتان را انجام دهید. با چه اجازه و حق قانونی مردم را از رأی دادن پشیمان می کنید؟ و چگونه می توانید رأی بیش از 23 میلیون نفر را زیر سوال ببرید؟ چگونه است که در زمان انتخابات از صدر تا ذیل مسئولان دولتی و کارکنان حکومتی تمام تلاش خود را به کار می برند که مشارکت حداکثری در انتخابات به وجود آید؟ اما اکنون که وقت پاسخ دادن به سوال یک شهروند است به راحتی می گویید چرا در انتخابات شرکت کرده اید؟ و یا به چه دلیل فلان فرد یا تفکر را انتخاب کردید؟ این دو جمله ی یک پلیس زن ، آن هم در لباس نیروی انتظامی جمهوری اسلامی چه تفاوتی با جملات ضد انقلاب دارد ؟ آنها هم همین را می گویند؟ آنها هم خواستار تحریم و شرکت نکردن در انتخابات هستند. آنها هم می گویند حقتان است! می خواستید رأی ندهید.
    به هیچ عنوان در صدد رفع اتهام از دولت به واسطه مشکلات معیشتی و اقتصادی این روزها نیستم. چه بسا که عملکرد دولت و مسئولین همراه با تحریم های امریکایی ها عامل به وجود آمدن وضع موجود است. اما همه این مسائل دلیل نمی شود که یک مامور که وظیفه اش چیز دیگیریست برای من و امثال من تعیین تکلیف کند. سرکار خانم! برخورد با جوانان و نوجوانان دهه هشتاد و نود که اساساً خیلی چیزها برایشان مهم نیست و نگرش متفاوت تری نسبت به دهه های قبلی خود دارند، سعه صدر و روانشناسی میخواهد . شما حقوق می گیرید که انجام وظیفه کنید. لباس مقدس و با اعتبار پلیس را پوشیده اید که قانون اجرا شود. حتی اگر به شما بی احترامی هم می شود بر اساس قانون می توانید اقدام و برخورد قانونی کنید. هیچ کجای قانون اما نیامده که دختر جوان بد حجاب را به عروس هزار داماد تشبیه کنید. و اصلا چنین اجازه ای ندارید که در لباس نظامی در امور سیاسی دخالت کنید و تعیین تکلیف کنید. شما کار خودتان را انجام دهید . و اجازه دهید که مردم خودشان برای خودشان تصمیم بگیرند. البته من این جملات را بارها از زیان برخورد کنندگان با دختران بد حجاب در مواقع اعتراض به مشکلات شنیده ام. گویی که این افراد علاوه بر امر به حفظ حجاب و نهی از بی حجابی وظیفه هدایت سیاسی مردم را بر عهده دارند و مردم را بابت انتخاب اشتباه سرزنش می کنند!
    هرچند در انتهای این ماجرا از مامور پلیس تقدیر و تشکر می کنند. و قرار نیست اتفاق دیگری رخ دهد اما ای کاش مافوق این دو مامور خانم به آنها تذکر دهند که کمی حوصله و متانت به خرج دهند. و کاش برسد روزی که اگز یک نفر از مشکلات کشور گلایه کرد،فرد مورد خطاب حتی اگر در پایین ترین رده حکومت باشد بپذیرد و عذر خواهی کند. روزهای سختی را تجربه می کنیم. امید و عملکرد صحیح شاید تنها چیزهایی باشد که می تواند جامعه را از این نا امیدی رهایی بخشد …
    والسلام