برچسب: مهدی سوری

  • مجموعه داستانی “دادگاه وجدان”

    همه ما تو وجودمون یک دادگاه داریم. من اسمش رو “دادگاه وجدان” می گذارم. دادگاهی که قاضی، دادستان، هیئت منصفه اش خودمونیم. دادگاهی که متهم، شاکی و شاهدش هم خودمون هستیم.

    پایگاه خبری رسا نشر – همه ما آدمها داستانهایی داریم. داستانهای تلخ و شیرین.اتفاقاتی که زندگی ما رو متحول کردند و بعد از اون آدم دیگه ای شدیم. همه ما در ارتباطاتمون وقایعی رو تجربه کردیم که گاهی خوشایندمون نبودن. در محیط اطرافمون چیزهایی رو دیدیم که با خودمون می گیم کاش در اون لحظه اونجا نبودم و نمی دیدم. و همه ما در تمام این اتفاقات سه تا نقش متفاوت داریم. یا عامل اون اتفاق هستیم ، یا کسی هستیم که اتفاق بد برامون رخ می ده و یا اینکه شاهد این رخداد هستیم …


    صرفنظر از وجود آگاه و ناظر خداوند متعال، ممکنه هیچکس از ظلمی که می کنیم یا حقی که ازمون خورده میشه خبردار نشه. و شاید ما تنها شاهد داستان باشیم. اینطور وقتها چیکار می کنیم؟ چشمهامون رو می بندیم و ازش میگذریم یا نه؟

    همه ما تو وجودمون یک دادگاه داریم. من اسمش رو “دادگاه وجدان” می گذارم. دادگاهی که قاضی، دادستان، هیئت منصفه اش خودمونیم. دادگاهی که متهم، شاکی و شاهدش هم خودمون هستیم. عدالتخانه ای که شاید حکم هاش جنبه اجرایی نداره و کسی ازش با خبر نمیشه. اما بعضی وقتها حکم هایی می ده که زندگی ما رو به جهنم تبدیل می کنه. وجدان ما همون قاضیه که رشوه نمی گیره. و مدام چکش عدالت رو بر روح و روان ما می کوبه که اگر اونروز چشم بر حقیقت بستیم ، تا وقتی زنده ایم حتی یک شب هم نمیتونیم خواب راحت داشته باشیم.
    همراه ما باشید با مجموعه داستان کوتاه عبرت آموز “دادگاه وجدان”
    کاش بشه به هم بدی نکنیم …

     

    مهدی سوری

  • پرسپولیس نباخت، ورزش ایران باخت

    پرسپولیس نباخت، ورزش ایران باخت

    پرسپولیس امروز می توانست برنده بازی باشد اگر پنالتی ها گل نمی شد. اما بازی داور دارد و var دو پنالتی برای کره ای ها دراورد. چه به حق و چه با پارتی بازی در ای اف سی، قهرمانی هیوندای کره نوش جانشان. حقشان است . همه چیز در کشورشان درست است. اقتصاد، ورزش و … .باشگاههایشان حساب و کتاب دارد.

    عجب روز بدی بود برای فوتبال ایران! عجب روز تلخی بود برای میلیونها هوادار پرسپولیس!. پرسپولیسی که با سختی و مشکلات فراوان توانست خودش رابه فینال جام باشگاههای آسیا برساند. و چه خوب بازی کرد پرسپولیس. چه گل زیبایی مهدی عبدی زد. و نفرین بر VAR ! . تنها دو اشتباه بازیکنان جوان پرسپولیس باعث شد که از دو پنالتی، دو گل نصیب کره ای ها شود و باز هم حسرت قهرمانی برای ما باقی بماند.
    پرسپولیس نباحت، ورزش ایران باخت
    حالا که مسابقات تمام شده است راحت می توانم بگویم. این پرسپولیس نیست که قهرمان نشده است و باخته است. اتفاقاً همان روزی که شاگردان یحیی گل محمدی به فینال رسیدند پرسپولیس قهرمان شد! بازنده بزرگ این مسابقات و هر مسابقه دیگر، ورزش ایران و مدیریت ورزش ملی است! از وزارت ورزش گرفته تا فدراسیون فوتبال ایران که هیچ کاری برای ورزشکارانش نمی تواند بکند. دست و پا بسته فقط سِمَت مدیریت را یدک می کشند!

    پرسپولیس مظلوم

    تیمی که دو دوره پیاپی با تلاش و همت فقط و فقط بازیکنانش به فینال می رسد، در سایه بی تدبیری و عدم حمایت های لازم نمی تواند قهرمان شود. دوره قبل با پنجره بسته، این دوره با حواشی های فراوان و بی پولی که عامل همه آنها هم مدیریت بچگانه وزارت ورزش بر پرسپولیس و استقلال است. هر چند ماه یکی می آید و می رود. مربی های خوب پرسپولیس بخاطر بی پولی رفتند. بازیکنان خوبش را از دست داد. و حالا هم مشکل آل کثیر! وقتی نمی توانیم یک حق پخش ساده را برای کشوری که تیمش در وسط زمین بازی می کند بگیریم، بهتر نیست در ورزش را تخته کنیم و به زندگی مان برسیم؟ تا به کی ورزشکاران و هواداران تیم ها باید چوب بی تدبیری مسئولان ورزش این کشور را بخورند؟ کفاشیان که بود خنده تحویلمان می داد. تاج که آمد وعده های وعید می داد. حالا هم که فدراسیون فوتبال ایران حتی یک رئیس مشخص ندارد!

    دلهای شکسته هواداران

    امروز علاوه بر بازیکنان و کادر پرسپولیس دل میلیون ها هوادار شکست و باز هم آرزو بر دل ماندیم که جام قهرمانی آسیا را بالای سر ورزشکاران ایرانی ببینیم. باز هم رویای احتزاز پرچم سه رنگ ایران به حقیقت مبدل نشد. ما باختیم. بد هم باختیم. و به نظر می رسد با این شیوه مدیریت ورزش و حضور مدیران بی دغدغه باز هم خواهیم باخت. شما باز هم پرسپولیس را در فینال آسیا خواهید دید. اما تا این سیستم و سازمان دولتی اصرار به مدیریت دارد نه این تیم و نه هیچ تیم دیگری در آسیا قهرمان نخواهد شد. ده سال است میخواهند سرخابی ها را واگذار کنند. هر روز یک وعده ، یک قیمت و یک دستورالعمل جدید. مردم که مسخره شما نیستند آقای وزیر! نمیخواهید واگذار کنید چرا هر روز یک زمان اعلام می کنید؟ فردا آذر هم تمام می شود. سهام پرسپولیس و استقلال در بازار بورس چند؟ از کجا و چگونه بخریم؟

    امان از var

    پرسپولیس امروز می توانست برنده بازی باشد اگر پنالتی ها گل نمی شد. اما بازی داور دارد و var دو پنالتی برای کره ای ها دراورد. چه به حق و چه با پارتی بازی در ای اف سی، قهرمانی هیوندای کره نوش جانشان. حقشان است . همه چیز در کشورشان درست است. اقتصاد، ورزش و … .باشگاههایشان حساب و کتاب دارد. مدیران لایق دارد. بازیکنان حقوقشان را کامل و به موقع می گیرند و در زمین فقط بازی می کنند. مانند پرسپولیسی ها دغدغه مالی ندارند. بزودی بشار رسن را بخاطر پول بیشتری که به او می دهند از دست می دهیم و باز دست یحیی برای بازی های لیگ خالی تر می شود. علی پروین راست می گوید. چرا باید به مهدی شیری توهین کنیم. او که بهمراه سایر بازیکنان و کادر فنی تمام تلاشش را کرد. اما کاش خارج بازی هم VAR بود و می رفتیم و بازنگری می کردیم در تمام تصمیات غلط مدیریتی کشور . خصوصاً در ورزش که روز به روز ضعیف تر می شود.
    پرسپولیس نباحت، ورزش ایران باخت

    شخصیت تیم برنده

    می خواهم خسته نباشید بگویم به بازیکنان پرسپولیس و یحیی گل محمدی که تمام تلاششان را کردند. اما زورشان نرسید. در دوران مدرن ورزش پیروزی بیشتر از اینکه در زمین بازی به دست آید، با هدفگذاری و برنامه ریزی بزرگتری در خارج از زمین بازی شکل می گیرد. تیم برنده از ماهیت مجموعه اش قبل از بازی مشخص است. تیم پرسپولیس برای هواداران ارتش سرخ قهرمان است. اما این تیم مدیران ورزشی را شامل نمی شود آنها هیچ کاری نکرده اند و حتی لایق خسته نباشید هم نیستند. اما یازده مرد دیدار امروز به همراه نیمکت نشین هایش برای رسدن به این مسابقه آخر دست مریزاد دارند. دم همتون گرم.
    یا علی
    مهدی سوری
     

  • اصرار شبکه ایران اینترنشنال در علاقه مند نشان دادن ایرانیان به انتخاب دوباره ترامپ در انتخابات آمریکا

    اصرار شبکه ایران اینترنشنال در علاقه مند نشان دادن ایرانیان به انتخاب دوباره ترامپ در انتخابات آمریکا

    توییت های یک سویه و آمار نظرسنجی فیک ایران اینتر نشنال در زمان پخش زنده مناظره دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه آمریکا در نوع خود بی نظیر بود.

    پایگاه خبری رسانشر سه شب پیش و در زمان پخش زنده مناظره بین دوناد ترامپ و جو بایدن ، شبکه ایران اینترنشنال با انتشار هدفمندانه توییت ها در زیر پست های خود، و همچنین یک نظر سنجی واتساپی تلاش کرد تا نشان دهد اکثریت ایرانیان تمایل به انتخاب دوباره دونالد ترامپ دارند و تمایلی به انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا از خود نشان نمی دهند!
    توییت های یک سویه و آمار نظرسنجی فیک ایران اینتر نشنال در زمان پخش زنده مناظره دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه آمریکا در نوع خود بی نظیر بود. این شبکه با انتشار این توییت ها به نفع ترامپ و نظرسنجی به ضرر بایدن به گونه ای وانمود می کرد که ایرانیان تمایل دارند ترامپ در قدرت باقی بماند!

    نظرسنجی و توییت های فیک!

    در حالیکه ایرانیان داخل کشور و حتی هموطنان ساکن آمریکا از حضور ترامپ در کاخ سفید طی سالهای گذشته ضربه های بدی خورده اند و تحریم های ظالمانه او مشکلات عدیده ای را برای مردم ایران به وجود آورده است؛ این جانبداری شبکه سعودی ایران اینترنشال، نمایشی  مزحک و ساده لوحانه بنظر می رسد. عموم مردم ایران به شدت از ترامپ و سیاست های او که فقط باعث افزایش مشکلات برای آنان شده متنفرند و حتی خارج نشینان ضد انقلاب هم که اوایل سنگ او را به سینه می زدند نیز اکنون ازوی به عنوان شیاد و بیمار روانی نام می برند.
    البته که انتخاب بایدن نیز هم خیریتی برای ایرانیان نخواهد داشت، مگر آنکه او دیدگاه آمریکایی ضدیت با نظام و مردم ایران را تغییر دهد. اما این القاء تمایل مردم ایران به حضور مجدد ترامپ توسط شبکه ایران اینترنشنال نشان دهنده ضدیت و عناد گردانندگان این شبکه با منافع مردم ایران است. چراکه انتخاب مجدد ترامپ قطعاً مساویست با فشارهای بیشتر به ایران که درنهایت باعث افزایش مشکلات برای مردم، خصوصاً قشر آسیب پذیر جامعه می شود.

    توییت هایی که درزیر میبینید نمونه ای است از دهها توییت که فقط به نفع ترامپ منتشر شده است!


    همچنین در لابلای پخش این مناظره زنده ازاین شبکه ، رأی کاربران به ترامپ همیشه در اکثریت و بالای 80 درصد بوده. و آراء مردمی به جو بایدن در حد چند دهم درصد جابجا شده است. چیزی که در نظرسنجی های زنده در شبکه های دیگر مانند س ان ان کاملاً متفاوت و مغایر با این نظر سنجی بوده و مخاطبین جو بایدن را برنده نهایی آخرین مناظره می دانستند!

    تصاویری از نظرسنجی مناظره ترامپ و بایدن


    اینکه شبکه هایی نظیر ایران اینترنشنال با چه هدفی تاسیس و ازجیب چه کسانی تغذیه می شوند بر کسی پوشیده نیست. اما رسانه های حرفه ای حتی با داشتن پشتوانه حمایتی و وابسته به تفکرات خاص نیزدر چنین شرایطی تلاش می کنند خود را بی طرف نشان دهند. همین یک مورد حمایت آشکار این شبکه ازترامپ و سیاست های ضد حقوق بشری او بر علیه مردم ایران، نشان می دهد که داعیه مردمی بودن و دفاع از حقوق ملت ایران چیزی جز شعار تبلیغاتی نیست و این شبکه هم نمی تواند صدای مردم ایران باشد!
    مهدی سوری
     
     
     

  • وقتی همه می نالیم …

    وقتی همه می نالیم …

    مشکلات اقتصادی کمرشکن در پسِ تحریم ها و خروج دولت دونالد ترامپ از برجام کم بود، کرونا هم که آمد و نقاط سالم مانده اقتصاد کشور که می شد از آن به نانِ بخور و نمیر یاد کرد، هدف قرار داد. اقتصاد واکر به دست ایران کم کم ویلچر نشین شد و اکنون هم به مرز بستری در سی سی یو رسیده است. اگر ماسک اکسیژنش را هم برای لحظه ای برداریم ، الفتاحه ….

    پایگاه خبری رسا نشر-مهدی سوری :مشکلات اقتصادی کمرشکن در پسِ تحریم ها و خروج دولت دونالد ترامپ از برجام کم بود، کرونا هم که آمد و نقاط سالم مانده اقتصاد کشور که می شد از آن به نانِ بخور و نمیر یاد کرد، هدف قرار داد. اقتصاد واکر به دست ایران کم کم ویلچر نشین شد و اکنون هم به مرز بستری در سی سی یو رسیده است. اگر ماسک اکسیژنش را هم برای لحظه ای برداریم ، الفتاحه ….
    اینکه چقدر تحریم ها می توانست و توانسته برروی اقتصاد ما تاثیر مستقیم بگذارد را باید کارشناسان اقتصادی موشکافی کنند. اما اگر میدانستیم تحریم ها و حتی مشکلات ناخواسته مانند کرونا تا این حد مردم را زیر فشار قرار می دهد و اجازه دادیم اوضاع به سمتی برود که صدای شکسته شدن استخوان های قشر ضعیف جامعه به گوش برسد؛ مقصر ماییم و نه هیچ کس دیگر.  و این موضوع ارتباط مستقیم مدیریت غلط  اقتصادی دارد. در کشوری که مسئولینش دلشان نمی خواهد جایشان را به کسی بدهند! و ازاین سِمَت به سِمَتِ دیگر و از سازمانی به سازمان دیگری می روند بی آنکه فکر کنند که سابقه حضورما در این پست چقدر بر بهتر شدن کشور و اوضاع زندگی مردم تاثیر داشته است، نمی توان توقع بهتر از این را هم داشت !

    واقعاً اگر هنوز نمی دانید و فکر می کنید که کار کرده اید ، برای یک ساعت در سطح شهر قدم بزنید. در مترو و تاکسی با گلایه های مردم همراه شوید تا درک کنید که هیچ کاری نکرده اید!

    چون کاررا آن کرد که تمام کرد. گرانی و تورم روز افزون در زمینه مسکن، مایحتاج زندگی و اقلام خوراکی نشان دهنده این است که دولت و سازمان های نظارتی در کنترل قیمت ها و تامین اجناس ناتوان بوده اند. وقتی یک کالای تولید داخل در طول 7 ماه گذشته بیش از 4 مرتبه تغییر قیمت می دهد، عملاً خرید آن کالا برای کارگری که حقوقش فقط یکبار و درابتدای سال افزایش داشته سخت خواهد بود.
    خانواده ای که تا سال گذشته بخش عمده ی درآمدش صرف هزینه های اجاره و اقساط وام می شد، امسال همه درآمدش را بالاجباربه این موارد اختصاص داده است. ته مانده حقوقی هم که اگر بماند با این گرانی به خرید مواد غذایی نخواهد رسید. از صدقه سر اداره کنندگان دولت، سفره مردم کوچک شده بود. اما امسال به کلی خودِ سفره از زندگی مردم حذف شده است. چراکه دیگرچیزی نیست که در آن بگذارند.

    این روزها همه می نالند. البته که کار دیگری از دستشان برنمی آید. این کار را هم نکنند غمباد می گیرند!

    حتی رئیس جمهور کشور هم به نوعی ناله سر داده است. جمله معروف آدرس لعن و نفرین بزرگترین ناله ایست که نشان از نا امیدی رئیس جمهور در این شرایط برای بهتر شدن اوضاع دارد. و احتمالاً با این نیت که شاید کمی با ناله و نفرین بتوان حال مردم را بهتر کنیم. حال مردم اصلاً خوب نیست. و لعن و نفرین هم دیگر جواب نمی دهد. همانطور که تحمل و صبر چندساله جواب نداد. اکنون باید از معاونین و سخنگویان دولت پرسید: شما که مردم را به سمت صبر، استقامت و تحمل این شرایط سوق می دهید، خودتان هم در شرایط آنان زندگی می کنید و مرغ، ارزانترین ماده پروتئینی که تا سال گذشته کم و بیش در سبد همه خانواده های ایرانی یافت می شد هم به دلیل گرانی از سفره های شما هم حذف شده است یا خیر؟؟

  • طلاق | پایان تلخ داستان زندگی

    طلاق | پایان تلخ داستان زندگی

    صدای تق تق پاشنه های کفشش آزارم می داد. مدام از این طرف اتاق به اون طرف می رفت. و زیر لب غر می زد. کلافم کرده بود . گفتم چیکار می کنی؟ چی میخوای بگو من بت بگم کجاست. صداش انگار از توی آشپرخونه می اومد. خنده کنان گفت تو؟ تو میخوای بگی چی کجاست؟ گفتم درسته چشمام جایی رو نمی بینه. اما چیزی نیست که ندونم جاش کجاست. نیش خندی زدم و گفتم مثلاً زن این خونه تو بودی. اما من بیشتر از تو اینجا بودم. هیچوقت نفهمیدی جای وسایل کجاست. نبایدم می فهمیدی.اصلاً مگر خونه هم بودی؟ همینطور داشتم گلایه می کردم که احساس کردم روبروم ایستاده و بهم خیره شده. گفت باشه بابا آدم خوبه این زندگی تو بودی. دیگه نمیخواد اعصابت رو خورد کنی. می بینی که . دارم وسایلم رو جمع می کنم و برای همیشه از این خونه می رم. نفس راحت بکش. بشین و از زندگیت بدون من لذت ببر..

    خیلی دلم میخواست چشمام می دیدن. می تونستم ببینمش. ببینم خوشحاله یا ناراحت. از صداش نمی شد بفهمی چه حالی داره. ولی معلوم بود کلافه است. چرا باید ناراحت باشه. مسلماً خوشحاله. از دست من و غر زدنای من خلاص میشه. بقول خودش زندگی با من مثل جهنمه براش. باشه. بره. بره تو بهشت زندگی کنه با اون معشوقه عوضیش! حتماً الان پایین منتظر وایساده خانم با وسایلش بره و با هم برن سر خونه زندگی جدیدشون. برای همینم اصرار داشت موقعی که میاد وسایلش رو ببره من خونه نباشم. کلافگی الانشم برای همینه که طرف نتونسته بیاد بالا کمکش کنه . خیلی ساده بودم من. خیلی اشتباه کردم. همه گفتن این دختربه درد زندگی نمی خوره. نگذاشت کارای طلاق تموم بشه بعد اون ذات کثیفش رو نشون بده. برداشته پسره ی بی ناموس رو با خودش اورده بود دادگاه! عجب آدمایی پیدا می شن. ناموس دزد عوضی. اگر چشمام می دید و قیافه لجنت رو دیده بودم. هرجا به پستم می خوردی خفت می کردم. شانس آوردین که کور شدم. وگرنه عشق کثیفتون رو به خون می کشیدم…

    نیم ساعتی در حال جمع کردن بود و انگار کارش تموم شده بود. اومد جلوم نشست و گفت حبیب، من خیلی تلاش کردم که کار به اینجا نرسه. ولی انگار قسمت اینه. خودتم می دونی که خیلی تلاش کردیم و نشد. مشاوره، توصیه و صبر هم جواب نداد.اما با این حال من آخرین روز تو دادگاه هم بهت گفتم برام مهم نیست که نظرت چیه در مورد من. چی فکر می کنی. اگر تو بخوای می مونم. تحت هر شرایطی و با نظرت می مونم. می مونم تا زندگیمون خراب نشه. اما تو اصرار به جدایی داری انگار. الانم دارم وسایلام و می برم. بازم بهت می گم . باشه. من و نمیخوای. ازم خسته شدی. قبول. حداقل بگذار تا وقتی عمل چشمات و انجام میدی و بیناییت بر میگرده کنارت باشم. فرض کن پرستارم. نه. اصلاً دوستتم.

    خندیدم و گفتم سارا بخوای نخوای زنی. همه زنها موقع طلاق احساساتی میشن . اما بعدش زود فراموش می کنن. ما با هم این تصمبم رو گرفتیم. البته که اولش تو اصرار کردی. ولی بعدش نمی دونم چرا پشیمون شدی. ولی بهتره بری. من نه به کمک تو و نه به دلسوزی هیچکسی احتیاج ندارم. میخوام تنها باشم. الانشم تنهام. دنیای من سیاه و پر از سکوته. بودن و نبودن تو هم فرقی نمی کنه. همونطور که قرار گذاشتیم خونه تهرانپارس به نامت زده شده. مهریه ات رو هم که بخشیدی. اما من کاری به دادگاه و اینا ندارم. هرچی حقت از زندگی با منه رو بهت می دم که بعدا نگی حقم خورده شد. انگار عصبانی شد. گفت کی مهریه خواست. من چی میگم. این چی میگه. حقته تنها بمونی. بلند شد و رفت. گفتم آره برو. نمایش تموم شد. عشقت پایین منتظرته. ی آدم کور بدون تعادل به چه درد می خوره؟ برو …

    [better-ads type=”banner” banner=”224411″ campaign=”none” count=”2″ columns=”1″ orderby=”rand” order=”ASC” align=”right” show-caption=”1″ lazy-load=”enable”][/better-ads]

    رفت. اما انگار طاقت نیاورد و برگشت که جوابم و بده. صداش می لرزید. بغض گلوش رو گرفته بود. گفت آره . پایین منتظرمه. چیه؟ به تو چه؟ بدبخت بمون تو تنهایی خودت. داشت می رفت. اما برگشت و گفت هیچوقت نفهمیدی کی خوبت رو میخواد و کی بدت رو. بیچاره حرف رفیقت رو گوش کردی که اینطوری کور شدی و خونه نشین. تو که ندیدی کی به کیه. اما اونی که برات تعریف کردن نه دوست پسر منه، نه عشق منه و نه هیچ مزخرف دیگه ای. اون آدمی که اون پایین وایساده شوهر سمیراست. با اصرار سمیرا تو دادگاهها می اومدن که تنها نباشم.  و انقدر مرد هست . انقدر عاشق زن و زندگیش هست که صد تا مثل من براش مهم نیستن. این رو هم بهت گفتم تا برای خودت قصه چینی نکنی و بری تو فکر و خیال. دکترت گفت که تا قبل از عمل نباید استرس وناراحتی داشته باشی. بیخیال. حبیب فکر می کردم لحظه ی آخر این زندگی ی جور دیگه تموم میشه. فکر می کردم با خوبی و خوشی… اما باز تو دل من و شکوندی. با چشم گریون از خونت رفتم. این و یادت باشه حبیب. و رفت. جدی جدی این بار برای همیشه رفت.

    اون رفت. روز طلاق هم تو محضر اومد . اما حتی یک کلمه هم با من حرف نزد. یک ماه بعد رفتم برای عمل جراحی. بینایی چشمام بر نگشت و دکترها هم قطع امید کردند. بعد از دوسال نابینایی دیگه بهش عادت کرده بودم. حسرت دیدن خیلی چیرها رو داشتم. اما سعی می کردم عادت کنم به این زندگی. تنهاتر از گذشته شده بودم. ارتباطم با آدمها در حد خریدهای روزانه و پرسیدن قیمت کالا و یا سوال از عابرین پیاده که آقا اینجا پل هست؟ خانم این خیابون داروخانه داره و … بود. تنها مونسم عصای سفیدم بود. اون هم بعضی وقتها راهنمای خوبی نبود و زمینم می زد. همیشه روی زانوهام جای زخم بود. الان که 5 سال از جدایی از سارا میگذره، جای خالیش رو حس می کنم. روزای اول نابیناییم با اینکه به زمین و زمان بد و بیراه می گفتم و تحمل هیچکس و نداشتم اما مثل یک پرستار ازم مراقبت می کرد. دستاش رو کم دارم. اون که بود هرجا که میخواستم می رفتم. بدون اینکه بترسم. ترس از سقوط …

    کاش میشد برگردی سارا!. کاش اونروز لال می شدم و نمی گفتم برو. کاش جلوی رفتنت رو می گرفتم. می گفتم نه بمون. نرو . بهت احتیاج دارم. احتیاج نه. اصلاً دوستت دارم. بدون تو نمی تونم. کاش! کاش سارا نمی رفتی. ای کاش … اما اون برای همیشه رفته. مسعود، شوهر سمیرا هر چند وقت یکبار میاد بهم سر میزنه. یکبار که داشتم درد و دل می کردم و ازش کمک خواستم که ی کاری کنه سارا رو پیدا کنم گفت آقا حبیب می دونم سخته. اما این و باید قبول کنی. سارا رفته. یکسال اول خیلی منتظر بود که باهاش تماس بگیری و ازش بخوای برگرده . اما آخرش اون هم خسته شد و رفت. الان دو ساله از ایران رفته. با پسرعموش تو آمستردام زندگی می کنه و چند ماه دیگه فرزندشون به دنیا میاد. آقا حبیب قصه تو و سارا خیلی وقته تموم شده. و چه بد که با تخلی و جدایی تموم شد …

    پایان

    مهدی سوری

  • حسادت یا منفعت شخصی در مخالفت با کارگردانی محمد امین کریم پور؟!

    حسادت یا منفعت شخصی در مخالفت با کارگردانی محمد امین کریم پور؟!

    کریم پور با هر مدرک، پیشینه و تجربه ای اکنون می خواهد فیلم بسازد. بهتر است صبر کنید تا فیلمش را بسازد! و مردم آن را ببینند و آن وقت درباره او و کارگردانی اش نظر بدهید.
    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری : چقدر برایتان سخت است که یک نفر دیگر به بدنه سینمای ایران اضافه شود؟ شاخ کدام غول را شکسته اید که توقع دارید تعداد کارگردانان سینمای ایران محدود بماند و کسی به این لیست اضافه نشود؟ مگر غیر از تعداد معدود کارگردانان بزرگ و نامی که همانها هم بر اثر تجربه و کسب مهارت توانسته اند آثار پر بیننده و ماندگار را در سینمای ایران خلق کنند، مابقی این لیست بلند بالا چه گلی بر سر سینما زده اند؟
    محمد امین کریم پور هواداری یادتون برگشتن دوستان بالاخره لایک ... موضوع محمد امین کریم پور، سلبریتی بودن و شاخ مجازی بودنش نیست. محمد امین یک نام است و یک فرد ایرانی که می تواند مانند همه علاقمندان به سینما درخواست بدهد و مجوز فیلمسازی بگیرد. ضمن اینکه همین نام با صفحه پر بیننده اش به قدری رضایت مردم را کسب کرده است و عدد زمانیکه مردم را سرگرم کرده خیلی بزرگتر از خروجی های برخی از کارگردانان است که حتی فیلمهای گیشه ای شان هم نفروخته! سلبریتی هایی مانند امین کریم پور، علی صبوری و جواد خواجوی خیلی وقت است جور کم کاری و بی توجهی امثال صدا و سیماها و مراکز فرهنگی کشور را می کشند.
    کریم پور با هر مدرک، پیشینه و تجربه ای اکنون می خواهد فیلم بسازد. بهتر است صبر کنید تا فیلمش را بسازد! و مردم آن را ببینند و آن وقت درباره او و کارگردانی اش نظر بدهید. مگر روزی که سعید روستایی اولین فیملش را می ساخت کسی فکر می کرد که تا این حد با استعداد، مخاطب شناس و موفق باشد؟ به عقیده من اینگونه اعتراضات فقط از دهان مافیای سینما و کسانی بیرون می آید که منفعتشان به خطر افتاده است. چراکه امثال کریم پور ها از طریق کانال آنها و بدون پرداخت شیتیل و بصورت مستقل وارد سینما شده اند. قشر بدبین دیگری هم هستند که با حسد ورزی تاب حضور چهره های جوان و حرفه ای را ندارند و از همان اول تلاش می کنند زیر پای تازه کاران را خالی کنند. اتفاقی نمی افتد اگر اجازه بدهیم محمد امین کریم پور فیلمش را بسازد.از کجا می دانید؟ شاید اثر خوبی از آب درآمد. خوب نیست این رفتارها. حسادت نکنید!

  • #هشتگ_باز ضرورت #آموزش_نمایندگی_مجلس

    #هشتگ_باز ضرورت #آموزش_نمایندگی_مجلس

    ضرورت #آموزش_نمایندگی
    با ابنکه حدود 2 ماه از افتتاح مجلس یازدهم می گذره اما رفتارهای تامل برانگیز و حرفهای زده شده توسط برخی نمایندگان ، از میانگین یک ساله دوره های قبلی بیشتره. از تلاوت قرآن صبحگاهی در مجلس گرفته تا توهین و دشنام به وزیر امور خارجه و … . حالا هم که تمام ارکان نظام در تلاشِ تا شایعه واگذاری جزایر جنوبی ایران به چینی ها را تکذیب کنه و وجود چنین مساله ای رو در قرارداد با چینی ها رد کنه، آقای نماینده خیلی علنی گفته بله چنین چیزی وجود داشت. هشیاری مردم انقلابی و ما در مجلس جلوگیری کرد از این جریان! همین گفتگو باعث شد تا این مساله بر سر زبون شبکه های معاند و فضای مجازی بیفته که دیدین ما راست می گفتیم. اینم شاهدش!
    گزارش تصویری ۳: نمایندگان مجلس یازدهم در قاب دوربین | خبرگزاری بین ...
    البته با تکذیب وزرات امور خارجه و احتمالاً برخورد مجلسی ها با آقای نماینده، ایشون کلاً حرفش رو پس گرفت و تکذیب در تکذیب کرد و گفت اصلاً اسمی از جزیره بر زبون نیاورده. باشه. قبول.
    با این وضع موجود به نظرم بعد از هر انتخابات مجلس تا زمان شروع دور جدید مجلس، نمایندگان محترم رو به حال خودشون نباید رها کرد. با یک برنامه ریزی براشون کلاس های آمادگی نمایندگی گذاشته بشه تا وقتی پا به مجلس می گذارند درست رفتار کرده و از همون اول کارشون رو حرفه ای جلو ببرند. یک نماینده باید وظایفش رو نه فقط بر اساس قانون بلکه در چهارچوب اخلاق، مصلحت اندیشی و منافع ملی بشناسه و براش ترسیم بشه. برای این موضوع هم می تونند از نمایندگان قبلی و با تجربه استفاده کنند. صد البته به غیر از آقای قاضی زاده. ایشون اگر مربی نماینده ها بشن احتمالا بعد از خوردن گلابی و خربزه در صحن مجلس،  کار را به پاک کردن سبزی در پشت میز هیئت رئیسه می کشونن. دیگه خودتون می دونین …
    مهدی سوری

  • خواب خوش محسن رضایی برای اقتدار ریال در منطقه

    خواب خوش محسن رضایی برای اقتدار ریال در منطقه

    درست در شرایطی که کشور در بدترین بحران های اقتصادی و به ویژه بیماری کرونا قرار دارد. محسن رضایی و همفکرانشان دست از سیاسی بازی و شعار بر نمی دارند.

    پایگاه خبری رسا نشر- مهدی سوری: گاهی اوقات چیزهایی را می شنویم که بیشتر شبیه یک شوخی است. و در برخی شرایط شوخی خوبی نیست. و به حکم نمکی است که بر روی زخم می پاشند. نمونه اش جمله اخیر محسن رضایی که گفته است بزودی ریال قدرتمند ترین واحد پول در منطقه می شود! بنظر می رسد باز هم ایشان سودای انتخابات ریاست جمهوری بر سر دارند که با تشبیه دولت به هوادار آمریکا و مدیریت محفلی دولت غیر محفلی خودشان را وعده می دهند.  به این جمله دقت کنید:

    مردم مطمئن باشند با کنار زدن هواداران آمریکا و مدیریت محفلی و وارداتی در اقتصاد، پول ملی ما قوی‌ترین پول منطقه خواهد شد.

    درست در شرایطی که کشور در بدترین بحران های اقتصادی و به ویژه بیماری کرونا قرار دارد. محسن رضایی و همفکرانشان دست از سیاسی بازی و شعار بر نمی دارند. پشتوانه این حرف چه چیزی می تواند باشد جز تعهد به تفکرات سیاسی و شعار . محسن خان رضایی جوری صحبت می کند که انگار کشور دست یک پیمانکار بوده و حالا اگر برود تحول شگرفی حاصل می شود. اینگونه نیست. 4 دهه است که مدیریت به همین شکل بوده و دولت فعلی هم از عوامل و نیروهای دولت های قبل هستند. کار اقتصادی ، برنامه، مدیریت و کاردان اقتصادی می خواهد. و این اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه مدیران جوان و خبره، خارج از دایره شما، بستگان و هم حزبی هایتان وارد کار شوند. امروز با همین شعار قشنگ شما مرغ 20 هزار تومان، تخم مرغ 1200 تومان، سکه بالای هشت میلیون و دلار بالای 18 هزار تومان است. بنظرم خواب های قشنگتان را برای ما تعریف نکنید. مردم از شما و دیگر مسئولان کار خواستند و  عمل. شعار دادن را همه بلدند. سعادت مردم را از این دولت به دولت دیگری وعده ندهید که مطمئنند دیگر  از سیستم اقتصادی و تفکری معیوب همفکران شما و هم حزبی هایتان کاری بر نمی آید! والسلام

  • اندر حکایت استخدام طراح و گرافیست حرفه ای در ایران

    اندر حکایت استخدام طراح و گرافیست حرفه ای در ایران

    در دنیا یک شغل وجود دارد که خود به دهها شغل تقسیم می شود. و اگر شما بخواهید در آن شغل فعالیت کنید باید همه مهارت ها را داشته باشید تا استخدامتان کنند!
    پایگاه خبری تحلیلی رسانشر – مهدی سوری : اصولاً کسانی که دنبال کار باشند، شغل مورد نظر خود را از درون آگهی هایی که در نیازمندی های همشهری، سایت دیوار، شیپور و یا سایت های کاریابی دیگر پیدا می کنند کارفرما یک سری خواسته ها دارد و بر اساس تخصص مورد نیاز کارمند خود را پیدا می کند. مثلاً کسی که بدنبال جوشکار می گردد یک جوشکار با سابقه و حرفه ای نیاز داد. همین را در اگهی درج می کند و تمام. یا یک شرکت احتیاج به منشی دارد. در آگهی تسلط به کامپیوتر و تایپ، روابط عمومی بالا و ظاهر آهسته را درج می کند. و دیگر شغل ها هم به همین شکل هستند.  در دنیا یک شغل وجود دارد که خود به دهها شغل تقسیم می شود. و اگر شما بخواهید در آن شغل فعالیت کنید باید همه مهارت ها را داشته باشید تا استخدامتان کنند! و این شغل ، از آن گرافیست ها و طراحان بیچاره است! به متن این آگهی ها دقت کنید:
    Find a job | Quantamix Solutions
    آگهی 1:
    شرکت …… در استان تهران در استان تهران جهت تکمیل کادر اداری خود در نظر دارد از گرافیست حرفه ای آقا و خانم (مسلط به نرم افزار های گرافیکی همچون کرل , فتوشاپ , ایلا استریتور و این دیزاین , آشنا به شبکه های اجتماعی و مسلط به فعالیت در آن (به خصوص اینستاگرام ) , آشنا به عکاسی ( به صورت حرفه ای ) , طراحی بنر و کاتالوگ ,مسلط به افترافکت ,آشنا به امور چاپ , آشنا به بسته بندی و رنگ های چاپی) به صورت تمام وقت دعوت به همکاری نماید
    7 شغل
     
    آگهی 2:
    نیازمند گرافیست خانم با شرایط زیر است:
    1. تسلط کامل به نرم افزار Photoshop
    2. تسلط کامل به ادیت و تدوین فیلم
    3. آشنایی با عکاسی و فیلمبرداری
    4. آشنایی با اصول تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی
    5. حداقل مدرک کارشناسی
    4 شغل
    آگهی 3:
    کانون …… در استان تهران جهت تکمیل کادر اداری خود در نظر دارد از گرافیست حرفه ای آقا و خانم ( مسلط به نرم افزار های گرافیکی همچون کرل , فتوشاپ , ایلا استریتور و این دیزاین , آشنا به شبکه های اجتماعی و مسلط به فعالیت در آن (به خصوص اینستاگرام ) , آشنا به عکاسی ( به صورت حرفه ای ) , طراحی بنر و کاتالوگ ,مسلط به افترافکت ,آشنا به امور چاپ , آشنایی با پروسه طراحی تابلوهای تبلیغاتی حروف برجسته, بسته بندی و استند های فروشگاهی, آشنایی با طراحی تابلوهای راهنمای طبقات,آشنایی با انواع تابلوها و متریال های تابلو سازی ) به صورت تمام وقت دعوت به همکاری نماید.
    6 شغل
    اگر دقت کنید بیشتر از 7 شغل مستقل در میان این آگهی ها وجود دارد و کارفرما توقع دارد همه این ها را یک نفر انجام دهد. و در مقابل تنها حقوق 2 تا 3 میلیون تومانی بپردازد. نام این کار اگر زرنگی نیست، پس چیست؟ شغل گرافیست ، با طراح وب و حتی موشن گرافیست مستقل از هم هستند و ارتباطی به هم ندارند. اما چون در مجموعه طراحی می گنجد، کارفرمایان توقع دارند یک نفر همه این کارها را بلد باشد و خروجی حرفه ای هم بدهد! و جالب تر از همه آنکه این تصور غلط وجود دارد که هرکسی طراح است باید عکاسی و فیلمبرداری هم بلد باشد. و یا اگر عکاس حرفه ای است باید تدوینگر و افترافکت کار حرفه ای باشد. اگر یک نفر همه این تخصص ها را داشته باشد، از علاقه و استعداد خودش است . اما در قالب شغلی هرکدام از این کارها یک تخصص به حساب می آیند. برای همین است که می گویم بیچاره گرافیست ها . بیشترین کار را می کنند. بیشترین فشار روی آنان است. توقع همه از آنها بالاست. و در عوض از همه کمتر حقوق می گیرند. و جالب تر از همه اینها این است که توقع دارند کارمند گرافیست همزمان در نقش ایده پرداز هم کار کند و ایده و طرح تبلیغاتی بدهد!
    البته این رویه فقط در کشور ما رخ می دهد. اگر کمی به آگهی های کشورهای دیگر نگاه کنید برای هر یک از این کارها یک نفر را بکار می گیرند.و متاسفانه این هم به دلیل نبود مراکز و انجمن های صنفی حمایت از مشاغل است. با توجه به تجربه بیش از 15 سال کار در کانون های تبلیغاتی، انتشارات و شرکت های مختلف، با چشم خودم دیده ام که طراح فوق حرفه ای و ایده پرداز ماهی 2 میلیون تومان می گرفت. در حالیکه مالک آن مجموعه کمترین پولی که از طرح های همان فرد از مشتربان می گرفت 10 میلیون تومان برای هر کار بود. و طراح وبی که حقوق وزارت کاری آن هم بدون بیمه می گرفت و شرکت تبلیغاتی برای هر وب سایت دست کم 5 میلیون تومان درآمد داشت! البته طراح و گرافیست هایی هم هستند که حقوق عالی دارند و در جایگاه واقعی و تخصصی خود کار می کنند. اما تعداشان اندک است. از نوع آگهی هایی که دیدید می توان فهمید که مابقی شاغلین در شغل چه شرایطی دارند …
     

  • زینب 13 ساله دیگر دغدغه لباس ندارد

    زینب 13 ساله دیگر دغدغه لباس ندارد

    زینب نهالی بود که بارور نشد و خانواده اش نتوانستند به ثمر نشستنش را ببینند. مگر  قیمت یک دست لباس دخترانه چقدر است؟ خودکشی آن هم برای لباس؟
    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری: چه می شد اگر بخش کوچکی از ریخت و پاش های سیاسی و هزینه های فرهنگی که کسی از دخل و خرجشان خبر ندارد را کم کرد؟ چه می شد اگر هزینه های گزاف بنرهای تبلیغاتی شهرداری ها و سازمان های مختلف برای نشان دادن اوضاع خوش ایرانیان در شهرها نصب می کنند را جایی دیگر هزینه می کردند؟ می پرسید کجا؟ من به شما می گویم. اگر تنها 10 درصد هزینه های تبلیغاتی خیلی از همین نهادها و سازمان ها را خرج فقرا و مستمندان می شد، امروز زینب 13 ساله بخاطر نداشتن یک لباس مناسب و سرافکندگی و شرم در اوج فقر خود را حلق آویز نمی کرد! خودکشی یک دختر 13 ساله روستایی که تمام عمرش را با فقر در درون دخمه ای تاریک سپری کرده است، برای او مرگ نبود. بلکه رهایی و آزادی است.چراکه برای او هیچ اتفاق خوبی و هیچ تغییری قرار نبود رقم بخورد. امروز اگر بخاطر لباس جان نمی داد. فردا شاید برای تکه ای نان … .
    زینب 13 ساله
    مقصران این اتفاقات چه کسانی هستند؟ همان هایی که باید می دیدند، اما چشمشان دنبال چیزهای دیگری بود. و اگر هم دیدند، صدایش را در نیاوردند و از کنارش رد شدند. آنان بی خیال و سرمست از قدرت  و سیاسی کاری های  از خنکای سایه درختان این کشور استفاده می کنند و لذت می برند، خبر ندارند که با شکستن نهال های جوان و خشک شدنشان، فردا آفتاب سوزان رویشان را سیاه خواهد کرد. زینب نهالی بود که بارور نشد و خانواده اش نتوانستند به ثمر نشستنش را ببینند. مگر  قیمت یک دست لباس دخترانه چقدر است؟ خودکشی آن هم برای لباس؟ نمی دانم . شاید اگر قانون نگاه ویژه تری به فقر و مناطق محروم داشت ، آنجا که چنین حادثه ای رخ می داد تمام مسئولین مقصر در این حادثه را به پای میز محاکمه می کشاند. تا دیگر دنیای یک انسان برای چنین چیز پیش پا افتاده ای برایش تنگ نشود و بیهوده جان نسپارد. اما امروز هیچکس بازخواست نمی شود. هیچکس به خودش نمی گیرد. و هیچ مسئولی عذاب وجدان نمی گیرد. شاید هم اصلاً این خبر را نشنود و اگر هم شنید، بی خیال ….