برچسب: مشهد

  • قاضی‌زاده هاشمی بعد از رای دادن: امیدوارم رئیس‌جمهور با آرای بالای مردم انتخاب شود

    قاضی‌زاده هاشمی بعد از رای دادن: امیدوارم رئیس‌جمهور با آرای بالای مردم انتخاب شود

    قاضی‌زاده هاشمی بعد از رای دادن: امیدوارم رئیس‌جمهور با آرای بالای مردم انتخاب شود

    چون امر رای‌رهی امر مقدسی است و انجام یک تکلیف شرعی است، بهترین مکان را حرم مطهر رضوی برای انجام آن دیدم.

    نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی و کاندیدای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دقایقی قبل جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در حرم مطهر رضوی حضور یافت.

    به گزارش ایسنا، امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، صبح امروز با حضور در یکی از شعب اخذ رای حرم مطهر رضوی واقع در صحن آزادی قبل از شرکت در انتخابات در جمع خبرنگاران اظهار کرد: انتخابات ریاست جمهوری یکی از مهم‌ترین انتخابات کشور است، چرا که عالی‌ترین مقام اجرایی کشور در آن انتخاب می‌شود و اختیاراتی که رئیس‌جمهور دارد فوق‌العاده است. مردم نیز حساسیت این انتخابات را درک می‌کنند و مطمئن هستم که مشارکت پرشوری دارند و امیدوارم که پیرو بیانات مقام معظم رهبری یک رئیس‌جمهور با تعداد آراء بالا انتخاب شود تا بتواند به پشتوانه رای مردمی بسیاری از مشکلات را حل کند.

    قاضی‌زاده هاشمی در رابطه با دلیل رای دادن خود در حرم مطهر رضوی بیان کرد: چون امر رای‌رهی امر مقدسی است و انجام یک تکلیف شرعی است، بهترین مکان را حرم مطهر رضوی برای انجام آن دیدم.

  • ماجرای فرار دختر جوان

    ماجرای فرار دختر جوان

     

    از مدتی قبل فقط به دنبال خوشگذرانی و تفریح بودم و به نصیحت‌های هیچ کس توجهی نداشتم، می‌خواستم زودتر ازدواج کنم و از زندگی ام لذت ببرم که به چنگ چند پسر غریبه افتادم.

    این‌ها بخشی از اظهارات دختر ۱۶ ساله‌ای است که با هوشیاری نیرو‌های گشت کلانتری پنجتن مشهد از سقوط در منجلاب فلاکت و تباهی نجات یافت.

    این دختر نوجوان که با شنیدن سرگذشت دختران فراری اشک ریزان از رئیس کلانتری تشکر می‌کرد، درباره سرگذشت تاسف بار خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: پدرم مردی معتاد بود و هیچ مسئولیتی را در قبال خانواده اش احساس نمی‌کرد. او معنای مهر و محبت را نمی‌دانست و هیچ گاه دست نوازش بر سرم نمی‌کشید.

    مادرم همواره درگیر مسائل و مشکلات خانوادگی بود به طوری که من و برادرم را به فراموشی سپرد.

    در این میان من فقط به برادر بزرگ ترم وابسته بودم و با او درددل می‌کردم. «حسن» هم با طمأنینه و آرامش به حرف هایم گوش می‌داد و به من محبت می‌کرد.

    اما سال گذشته حادثه تلخی رخ داد که زندگی‌ام را دگرگون کرد. برادرم که سوار موتورسیکلت بود، در یک حادثه تلخ رانندگی و به خاطر نداشتن کلاه ایمنی جان سپرد و بدین ترتیب من تنها پشتیبانم را از دست دادم.ماجرای فرار دختر جوان|خبر فوری

    دیگر کسی دلداری ام نمی‌داد و به حرف هایم گوش نمی‌کرد. پدر و مادرم نیز همچنان درگیر مشکلات مالی و ناسازگاری‌های رفتاری بین خودشان بودند به گونه‌ای که هیچ کاری به کارم نداشتند و مرا به حال خودم رها کردند.

    این گونه بود که در جست و جوی محبت راهی کوچه و خیابان شدم و گمشده ام را در فضا‌های مجازی جست و جو کردم. درس ومدرسه هیچ اهمیتی برایم نداشت و با هر لبخند خیابانی دل می‌باختم و با هر اخمی قهر می‌کردم.

    نقشه راننده تبهکار برای زنان مسافر

    هرکس ذره‌ای محبت به من نشان می‌داد عاشقانه به سویش می‌دویدم و او را ناجی خودم می‌دانستم. به همین دلیل بار‌ها مورد سوءاستفاده پسران هوسران قرار گرفتم، اما به امید این که زودتر ازدواج کنم و به خوشگذرانی و لذت بپردازم باز هم اسیر حرف‌های دروغین و محبت‌های هوس آلود در فضای مجازی شدم.

    فقط به این می‌اندیشیدم که اگر کسی مرا دوست داشت و از من تعریف و تمجید می‌کرد پس انسان خوبی است و باید به او اعتماد کنم. خلاصه در همین روز‌ها بود که از طریق یکی از دوستانم وارد یکی از گروه‌های اجتماعی در فضای مجازی شدم و به پیامک بازی و ارسال تصاویر در آن گروه مختلط دختران و پسران پرداختم تا این که با چند پسر جوان در مشهد آشنا شدم.

    هر کدام ازآن‌ها به نوعی به من ابراز علاقه می‌کردند و از زیبایی ظاهری ام سخن می‌گفتند. این بود که دعوت آن‌ها را برای ملاقات حضوری پذیرفتم تا شاید یکی را برای ازدواج انتخاب کنم.

    قرار ما در یکی از رستوران‌های مشهد بود و من شبانه با اتوبوس از یکی از شهر‌های خراسان جنوبی به مشهد آمدم. هیچ کس را نمی‌شناختم و با پولی که از پس انداز‌های مادرم برداشته بودم سوار تاکسی شدم و به محل قرار رفتم.

    آن سه پسر جوان هم به رستوران آمدند، اما هنوز غذایی نخورده بودیم که آن پسران غریبه بر سر این که من به منزل کدام یک از آن‌ها بروم به مشاجره پرداختند و با هم درگیر شدند.

    در همین زمان من وحشت زده از رستوران بیرون آمدم و با ماموران انتظامی رو به رو شدم. آن‌ها که چهره وحشت زده و پریشان مرا دیدند متوجه شدند که من از خانه فرار کرده ام و به چنگ چند پسر غریبه افتاده‌ام.

    آن‌ها با دستگیری چند پسر جوان که حالت طبیعی نداشتند مرا هم به کلانتری انتقال دادند. این جا وقتی از سرگذشت و عاقبت تلخ و وحشتناک دختران فراری آگاه شدم که در دام باند‌های فساد گرفتار شده اند و گاهی به قتل رسیده اند، خدا را شکر کردم که با حضور به موقع نیرو‌های انتظامی از چنگ آن پسران هوسران نجات یافتم. حالا فهمیدم که بهترین محیط کانون خانواده است و لبخند‌ها و محبت‌های خیابانی چیزی جز هوسرانی و تباهی نیست و …

    شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرهنگ غلامعلی مالداری، رئیس کلانتری پنجتن دختر نوجوان در پناه پلیس قرار گرفت تا اقدامات قانونی و قضایی برای تحویل وی به خانواده اش صورت گیرد.

     

  • پدرم مدام از ارتباط مادرم با یک مرد غریبه می گفت و این حرف ها آزارم می داد

    پدرم مدام از ارتباط مادرم با یک مرد غریبه می گفت و این حرف ها آزارم می داد

     

    هیچ وقت نمی توانستم درباره انگیزه طلاق مادرم برای دوستانم چیزی بگویم. با حرف هایی که پدرم در مورد جدایی از مادرم گفته بود همیشه سعی می کردم به خودم بقبولانم که مادرم بر اثر بیماری قلبی و در 32 سالگی جان باخته است.

    نوجوان 16 ساله ای که به اتهام دومین سرقت از بستگانش دستگیر شده بود، وقتی مقابل کارشناس اجتماعی فرماندهی انتظامی طرقبه و شاندیز قرار گرفت به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و گفت: کودکی بیش نبودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند وقتی کمی بزرگ تر شدم پدرم مدام از ارتباط مادرم با یک مرد غریبه سخن می گفت به طوری که دیگر هیچ گاه نمی توانستم این حرف ها را تحمل کنم.

    ماجرای طلاق مادرم در محل زندگی مان پیچیده بود و احساس می کردم دوستانم به چشم حقارت به من نگاه می کنند به همین دلیل ماجرای مرگ مادرم را در ذهن خودم ساختم تا به همه بگویم بر اثر بیماری قلبی فوت کرده است.

    مدتی بعد پدرم که با کامیون در جاده های کشور رانندگی می کرد زن دیگری گرفت اما من علاقه زیادی به او نداشتم. از آن زمان به بعد برای گذران زندگی از شهرهای جنوبی کشور به مشهد مهاجرت کردیم و پدرم مرا در کلاس هشتم در یکی از مدارس حاشیه شهر ثبت نام کرد.

    خیلی زود در مدرسه با نوجوانانی آشنا شدم که سیگار می کشیدند و مواد مخدر استعمال می کردند من هم باب دوستی با آن ها را باز کردم و در کنار آن ها به مصرف سیگار و مواد مخدر روی آوردم از سوی دیگر نیز به شبکه اجتماعی تلگرام معتاد شده بودم و همه اوقات بیکاری ام را این گونه می گذراندم تا این که چند ماه بعد ترک تحصیل کردم وبه خلافکاری هایم ادامه دادم.پدرم مدام از ارتباط مادرم با یک مرد غریبه می گفت و این حرف ها آزارم می داد|خبر فوری

    دیگر در حالی به قلدر محله تبدیل شده بودم که هیچ کدام از دوستانم جرات رویارویی با من را نداشتند اما من برای تامین هزینه های اعتیادم دچار مشکل شده بودم به همین خاطر انگشتر یکی از همسایگان را سرقت کردم و با فروش آن به یک مغازه دار مقداری مواد مخدر و سیگار خریدم ولی با تمام شدن مواد مخدر دیگر چاره ای جز ادامه سرقت نداشتم.

    چند روز بعد شبی در منزل مادر بزرگم دور هم جمع شده بودیم آن شب قرار بود از صندوق خانوادگی قرعه کشی کنند آخر شب وقتی دیدم مادربزرگم مقدار زیادی اسکناس مربوط به صندوق خانوادگی را زیر فرش اتاق گذاشت وسوسه شدم تا آن ها را سرقت کنم آن شب به آرامی 900 هزار تومان پول صندوق را سرقت کردم و روز بعد به سراغ یکی از دوستانم رفتم تا پول ها را خرج کنم اما مادربزرگم متوجه موضوع شده بود و قبل از آن که ما بتوانیم همه پول ها را خرج کنیم توسط پلیس دستگیر شدیم، اما روز بعد با وساطت پدر و دیگر اعضای فامیل و رضایت مادربزرگم از بازداشتگاه آزاد شدم ولی باز هم نمی توانستم هزینه های مواد را تامین کنم تا این که دیشب وقتی در مجلس عروسی خاله ام شرکت کرده بودیم متوجه شدم خاله ام مقدار زیادی از پول های هدیه و شادباش را داخل کیفی ریخت و آن را زیر تخت گذاشت.

    من بلافاصله آن ها را سرقت کردم ولی باز هم روز بعد پلیس طرقبه و شاندیز مرا به همراه دوستم دستگیر کرد.

     

  • بازداشت حاضران در پارتی مختلط در ییلاقات مشهد

    بازداشت حاضران در پارتی مختلط در ییلاقات مشهد

     

    ۱۶ زن و مرد که در یک پارتی مختلط در گلمکان حاضر شده بودند دستگیر شدند.خلیل الله برزنونی، دادستان عمومی و انقلاب گلبهار از دستگیری ۱۶ زن و مرد در یک پارتی مختلط خبر داد.
    دادستان گلبهار با اشاره به اینکه این مراسم در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان برپا شده بود اظهار داشت: بلافاصله پس از گزارشات واصله با دستور دادستانی، ۱۶ زن و مردم که در یکی از باغ ویلاهای گلمکان مشغول رقص و پایکوبی بودند دستگیر شدند.

    بازداشت حاضران در پارتی مختلط در ییلاقات مشهد|خبر فوری

     

  • دخترم برای مواد، قصد ازدواج با ساقی‌اش را دارد

    دخترم برای مواد، قصد ازدواج با ساقی‌اش را دارد

    روزهایی که دخترم دوران بلوغ را می گذراند و به محبت پدرانه نیاز داشت، من و مادرش به دنبال درآمدزایی بیشتر بودیم و تلاش می کردیم تا برای خوشبختی فرزندانم پول زیادی را پس انداز کنیم.

    مرد 57 ساله ای که یک شرکت بزرگ مهندسی دارد و پروژه های بزرگی را مدیریت می کند، در حالی که بیان می کرد، دختر 26 ساله ام به سوی تباهی می رود، درباره ماجرای تلخ زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: 28 سال قبل با همسرم که پزشک عمومی بود، ازدواج کردم.

    دو سال بعد نیز «ترانه» به دنیا آمد. با ورود او به زندگی عاشقانه ما شیرینی این عشق و صفا دوچندان شد اما من و همسرم همواره به دنبال کسب درآمد بیشتری بودیم تا دخترم نیاز مالی نداشته باشد و در رفاه و آسایش زندگی کند.دخترم برای مواد، قصد ازدواج با ساقی‌اش را دارد|خبر فوری

    او هر روز بیشتر قد می کشید وما اصلا متوجه نبودیم که او به سن نوجوانی و جوانی رسیده است و به مراقبت و محبت زیادی نیاز دارد.

    فقط پول توجیبی بیشتری به او می دادیم تا نزد دوستانش خجالت نکشد. زمانی که دیپلم گرفت تلاش کرد در چند رشته مهندسی تحصیل کند اما همواره ناکام می ماند و به ناچار ترک تحصیل می کرد.

    تا این که بالاخره در یکی از رشته های طراحی و گرافیکی پذیرفته شد و فوق دیپلم گرفت اما در همین زمان و در حالی که از او در این دوران حساس زندگی اش غفلت کرده بودیم، با دوستان ناباب به معاشرت پرداخت به طوری که طولی نکشید به مصرف سیگار و مواد مخدر گل روی آورد.

    باز هم متوجه تیره روزی های دخترمان نشدیم و تنها سعی می کردیم تا از نظر مادی نیازی نداشته باشد ولی از حدود شش ماه قبل فهمیدم که با پسری معتاد آشنا شده است و مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه مصرف می کند. این در حالی است که فریب چرب زبانی های آن پسر شیاد را خورده و تنها برای تهیه مواد مخدر مصرفی اش قصد دارد با او ازدواج کند.

    آن جا بود که به خود آمدم و تصمیم گرفتم از آبروریزی های بیشتر جلوگیری کنم اما دخترم به پیشنهاد آن پسر جوان موجب سرافکندگی و آبروریزی در محل سکونت مان شده است.

    او حتی به محل کارم می آید و با تهدید و سر و صدا جنجال به راه می اندازد. اگرچه می دانم من و همسرم در تربیت او و توجه به نیازهای عاطفی اش غفلت کرده ایم اما چاره ای نداشتم جز آن که دست به دامان قانون شوم تا با مجوز قضایی او را به مرکز ترک اعتیاد اجباری معرفی کنند، شاید به خود بیاید و از نابودی آینده اش جلوگیری شود.

    شایان ذکر است، با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد محمدباقر بهرازفر، رئیس کلانتری سناباد رسیدگی قانونی به این پرونده و انجام مشاوره های روان شناختی به کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

     

  • مرگ ۲ پاکبان مشهدی بعد از تزریق واکسن کرونا

    مرگ ۲ پاکبان مشهدی بعد از تزریق واکسن کرونا

     

    پس از تزریق واکسن به پاکبانان مشهدی دو نفر تاکنون فوت کرده‌اند که فوت یک نفر از آن‌ها بر اثر حادثه رانندگی بوده و بیماری خاصی نداشته اما فوت یک نفر دیگر بر اثر بیماری بوده است.

    مدیر کل نظارت بر خدمات شهری معاونت خدمات و محیط زیست شهری شهرداری مشهد گفت : پس از تزریق واکسن به پاکبانان مشهدی دو نفر تاکنون فوت کرده‌اند که فوت یک نفر از آن‌ها بر اثر حادثه رانندگی بوده و بیماری خاصی نداشته اما فوت یک نفر دیگر بر اثر بیماری بوده که بعید می‌دانم این مسئله ارتباطی با واکسن داشته باشد و هنوز چیزی در این باره به اثبات نرسیده است. خانواده این پاکبان مشهدی علت فوت وی را عفونت بدن اعلام کرده‌اند.مرگ ۲ پاکبان مشهدی بعد از تزریق واکسن کرونا|خبر فوری

    معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد هم گفت:من اطلاع دقیقی از علت فوت این فرد ندارم اما شنیده‌ام که تست PCR این پاکبان مثبت اعلام شده است. ‌واکسن وقتی تلقیح شود نتیجه تست کرونای فرد را مثبت نمی‌کند. ‌باید بررسی کنیم که علت دقیق چه بوده اما این احتمال وجود دارد که فرد کرونا داشته و بی‌علامت بوده و واکسن را هم دریافت کرده اما بر اثر همان کرونا فوت شده باشد.

    وی ادامه داد: واکسنی که به پاکبانان زدیم به گروه‌های حساس هم تزریق شده بیمارانی که سرطان داشته‌اند یا تحت شیمی درمانی بوده‌اند و حتی ایمنی پایینی دارند که تا کنون هیچ عارضه‌ای برای آن‌ها به وجود نیامده است.

     

  • زنان شناگر مشهدی رکورد زدند

    زنان شناگر مشهدی رکورد زدند

     

    مربی شنای بانوان اشتادسازه مشهد گفت: سه بانوی شناگر این تیم توانستند رکوردهای کشوری این رشته ورزشی را جابه‌جا کنند.

    شبنم حقیقی افزود: مسابقات رکوردگیری شنای بانوان، در پایان سال ۹۹، با عنوان یادواره سردار شهید قاسم سلیمانی در رده‌های سنی ۱۳ – ۱۴ سال و ۱۵ – ۱۷ سال و نیز عمومی به صورت غیرمتمرکز در سه شهر اصفهان، تهران و مشهد برگزار شد.

    وی بیان کرد: در این رقابتها، ریحانه غلامی در ۲ رشته ۵۰ و ۱۰۰ متر، رزا استیلایی در ۵۰  و ۱۰۰ متر کرال پشت و فاطمه اسماعیلی در ۱۰۰ متر کرال سینه موفق شدند رکورد کشوری را جابه جا کنند.زنان شناگر مشهدی رکورد زدند|خبر فوری

    حقیقی ادامه داد: در شرایطی که در سال های اخیر حمایت خاصی از بانوان شناگران استان نشده بود، در توافقی با باشگاه اشتادسازه،  قرار شد در تمام مسابقات با نام این باشگاه شرکت کرده و از اعتبار شنای بانوان استان دفاع کنیم.

    چهار هزار شناگر به طور سازماندهی شده در خراسان رضوی این رشته ورزشی را پیگیری می کنند.

     

  • شکایت جوان ۲۵ساله به اتهام فریب در ازدواج

    شکایت جوان ۲۵ساله به اتهام فریب در ازدواج

     

    خانواده همسرم در روزهای خواستگاری به من گفتند که دخترمان به نوعی بیماری مبتلاست که گاهی مردمک چشمانش بالا می رود و باید دارو مصرف کند. من هم بعد از مشورت با یک پرستار، همچنان به ازدواجم با آن دختر اصرار کردم.

    جوان 25ساله ای که به اتهام فریب در ازدواج از نامزدش شکایت کرده بود، درباره این ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی گفت: مدتی قبل خاله ام که برای ملاقات یکی از بستگان مان به بیمارستان رفته بود، با دختر یکی از ملاقات کنندگان آشنا شده و نشانی خانه آن ها را گرفته بود.

    چند روز بعد با معرفی خاله ام و به اتفاق پدر و مادرم به خواستگاری «بهاره» رفتیم، به گونه ای که من در همان جلسه اول عاشق آن دختر شدم.شکایت جوان ۲۵ساله به اتهام فریب در ازدواج|خبر فوری

    بعد از چند بار رفت و آمد، مادر بهاره مرا به گوشه ای کشید و گفت: قبل از آن که مراسم عقدکنان برگزار شود ،باید بدانی که دخترم به نوعی بیماری مبتلاست و برای آن که مردمک چشمانش بالا نرود، دارو مصرف می کند.

    آن روز مادر بهاره نام دارو را هم به من گفت. من هم چون کارشناس رشته مهندسی متالورژی بودم، در باره این دارو از پرستاری که دوستم بود، پرس و جو کردم.

    او هم گفت: این دارو بیشتر برای تمرکز اعصاب استفاده می شود. با آن که مادر بهاره از من خواسته بود بیماری دخترش را با خانواده ام در میان بگذارم و بعد به خواستگاری بیایم، اما من که عاشق او شده بودم، به این ازدواج اصرار کردم.

    بعد از آن که مراسم عقدکنان برگزار شد و ما به منزل یکدیگر رفت و آمد کردیم، تازه متوجه برخی رفتارهای عجیب خانواده همسرم شدم.

    مادرزنم مدام توصیه می کرد مبادا مصرف قرص های همسرم به تاخیر بیفتد یا نگذارم هیچ گاه استرس به او وارد شود. وقتی با نامزدم بیرون می رفتیم، مدام زنگ می زدند که زودتر برگردیم.

    پدر و مادر من فرهنگی بودند و دخالتی در زندگی ام نمی کردند. با این حال، من ماجرای بیماری همسرم را پنهان کردم.

    از سوی دیگر نیز در رشته تحصیلی خودم شغلی پیدا نکردم و در امور ساختمانی مشغول شدم. درآمدم بد نبود و مشکل مالی نداشتم و از این که با همسرم به دورهمی خانوادگی یا دوستانه بروم، لذت می بردم اما خانواده همسرم کمتر اجازه بیرون رفتن به من و بهاره می دادند.

    هنوز چهار ماه بیشتر از دوران نامزدی ما نگذشته بود که فهمیدم نامزدم داروهای خاصی را مصرف می کند.

    وقتی آن قرص ها را به یکی از پزشکان نشان دادم، تازه متوجه شدم که همسرم بیماری صرع دارد. وقتی برگه آزمایش های او را به دست آوردم و به پزشکان متخصص مراجعه کردم، آن ها این موضوع را تایید کردند.

    با کنکاش های بیشتر دریافتم که همسرم از دوران کودکی به این بیماری مبتلا شده و نمی تواند باردار شود.

    حالا هم به راحتی نمی توانم با این دروغ بزرگی که به من گفته اند و مرا فریب داده اند کنار بیایم چون اگر همان روز خواستگاری از بیماری صرع نام می بردند ،هیچ گاه به این ازدواج تن نمی دادم و …

    شایان ذکر است، پرونده این زوج جوان برای بررسی های بیشتر و با صدور دستوری از سوی سرگرد مهدی کسروی، رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد در اختیار کارشناسان و مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی قرار گرفت.

     

  • اخاذی از رابطه پنهانی زن صیغه ایی/ مچ گیری دلاری

    اخاذی از رابطه پنهانی زن صیغه ایی/ مچ گیری دلاری

     

    زن جوان دور از چشم شوهر صیغه ای به دفتر کار مرد پولدار رفت اما شوهر موقتش آنها را غافلگیر کرد و با گرفتن فیلم از مرد متاهل و زن صیغه ای دست به اخاذی میلیونی زد.

    زن 22 ساله به نام مینا در یک قرار صوری برای تحویل فیلم سیاه توسط نیروهای کلانتری سناباد مشهد دستگیر شده است.

    اخاذی از رابطه پنهانی زن صیغه ایی/ مچ گیری دلاری|خبر فوری

    این زن جوان در حالی که بیان می کرد در اخاذی های دلاری شوهرش نقشی ندارد درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: دختری خردسال بودم که مادرم من و برادر 3 ساله ام را رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت چرا که پدرم مردی شیشه ای بود و آن ها با هم اختلاف داشتند. بعد از این ماجرا پدرم منزلی را در منطقه قلعه ساختمان مشهد اجاره کرد و ما به زندگی ادامه دادیم تا این که 7 سال قبل جوانی به نام «فولاد» به خواستگاری ام آمد و من پای سفره عقد نشستم.

    خیانت مرد جوان به نوعروس مشهدی
    یک سال از دوران نامزدی ما گذشته بود که اطرافیانم با کمک های مردمی و خیران جهیزیه ای برایم تهیه کردند تا من زندگی مشترکم را با فولاد آغاز کنم.

    خلاصه بدون هیچ مراسمی زیر یک سقف رفتیم اما هنوز 6 ماه از ازدواجمان سپری نشده بود که فهمیدم شوهرم از چند سال قبل با زن مطلقه ای رابطه دارد در همین روزها بود که فولاد همه جهیزیه ام را برای زندگی با آن زن به مکان نامعلومی برد و مرا رها کرد.

    من هم پس از دو سال دوندگی بالاخره موفق شدم از فولاد طلاق غیابی بگیرم.

    بعد از این ماجرا چند بار به صورت موقت ازدواج کردم اما هیچ کدام دوامی نداشت تا این که حدود پنج ماه قبل با «فرمان» ازدواج کردم در حالی که هیچ شناختی از او نداشتم اگرچه می دانستم این ازدواج نیز پایه های لرزانی دارد اما برای آن که سایه مردی بالای سرم باشد همه خواسته های فرمان را قبول می کردم.

    اخاذی شوهر صیغه ای از زن خیانتکارش
    در همین روزها بود که با معرفی یکی از دوستانم با مردی آشنا شدم که اوضاع مالی خوبی داشت و به من ابراز علاقه می کرد من هم که امید چندانی به ادامه زندگی مشترک با فرمان نداشتم سعی می کردم این رابطه عاطفی با اسفندیار را حفظ کنم به همین دلیل چند بار به دفتر کار او و منزلش رفتم تا این که چند روز قبل زمانی که به تنهایی و بدون قرار قبلی وارد دفتر کار اسفندیار شدم ناگهان فرمان از پشت سرم وارد دفتر شد و با تهدید چاقو اسفندیار را وادار کرد تا به ارتباط با من اعتراف کند.

    او همزمان از اظهارات اسفندیار فیلم گرفت و سپس او را مجبور کرد به صرافی بروند و مقداری دلار برای فرمان بخرد تا او آن فیلم را منتشر نکند یا در اختیار همسر اسفندیار نگذارد.

    خلاصه من هم که ترسیده بودم سوار بر خودرو با آن ها تا مقابل یک صرافی بزرگ رفتم اما وقتی آن ها پیاده شدند من از فرصت استفاده کردم و از آن جا گریختم چند روز بعد با اسفندیار تماس گرفتم و به او گفتم مموری آن فیلم را از همسر صیغه ای ام دزدیده ام او هم با خوشحالی برای تحویل مموری در دفتر کارش با من قرار گذاشت و مدعی شد که فرمان نه تنها 9 میلیون تومان از او دلار گرفته است بلکه هنوز قصد اخاذی با همان فیلم را دارد اما وقتی من برای تحویل آن مموری وارد دفتر کار اسفندیار شدم ناگهان ماموران انتظامی از راه رسیدند و مرا دستگیر کردند.

    شایان ذکر است با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد بیگی، رئیس کلانتری سناباد تحقیقات پلیس درباره پشت پرده فیلم سیاه مورد ادعای زن جوان توسط کارشناسان زبده دایره تجسس و اطلاعات کلانتری آغاز شد.

     

  • عاملان انتشار فیلم مزاحمت خیابانی در مشهد، احضار شده‌اند؟

    عاملان انتشار فیلم مزاحمت خیابانی در مشهد، احضار شده‌اند؟

     

    جانشین معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان رضوی گفت: موضوع «احضار» تهیه کنندگان کلیپ یک دختر مشهدی در پارک ملت صحت ندارد و صرفا جهت بررسی ابعاد موضوع «دعوت» شده‌اند.

    مهدی حقدادی در گفت‌وگویی بیان کرد: پس از نشر فیلم و واکنش‌هایی که در پی داشت، موضوع در دستور کار بررسی دادستانی قرار گرفت و تهیه‌کنندگان ویدئو صبح امروز دعوت شدند.عاملان انتشار فیلم مزاحمت خیابانی در مشهد، احضار شده‌اند؟|خبر فوری

    وی افزود: هیچ ارتباطی بین تولیدکنندگان این محتوا و شبکه‌های معاند وجود نداشته و حتی تیم تولیدکننده کلیپ، از قبل و در گذشته صفحه برخی از معاندین را هم بلاک کرده بودند که آن افراد جزو فالوورهای صفحه‌شان نباشند.

    حقدادی با اشاره به بررسی‌های صورت گرفته عنوان کرد: قصد این افراد صرفا بیان یک معضل اجتماعی بوده است و هیچ سوءنیتی هم نداشته‌اند.

    جانشین معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان رضوی گفت: درخصوص معرفی و بیان معضلات فرهنگی و اجتماعی هم نیاز به یکسری راهنمایی و هدایت‌هایی داشتند که با هماهنگی دستگاه‌های دیگر، به نهادهای متولی امر فرهنگی معرفی شدند تا در هنگام تهیه کلیپ‌ها، راهنمایی‌های لازم را کسب کنند.

    گفتنی است؛ روز گذشته فیلمی در شبکه‌های اجتماعی از آزار کلامی و مزاحمت خیابانی دختری در اطراف پارک ملت مشهد منتشر شده بود که واکنش‌ها و حاشیه‌های زیادی را در پی داشت.