برچسب: مرگ

  • مرگ دختر چینی بر اثر انجام ۳ جراحی زیبایی در یک روز!

    مرگ دختر چینی بر اثر انجام ۳ جراحی زیبایی در یک روز!

    یک دختر اینفلوئنسر چینی که به دنبال تغییر و زیبایی بود پس از سه عمل جراحی پلاستیک در یک روز جان خود را از دست داد.

    مرگ دختر چینی بر اثر انجام ۳ جراحی زیبایی در یک روز!

    ژیاوران دختر ۳۳ ساله و ستاره شبکه‌های اجتماعی است که بیش از ۱۳۰ هزار دنبال کننده در شبکه اجتماعی چین «سینا ویبو» دارد.

    گزارش شده است که یک کلینیک زیبایی که در آن دختر اینفلوئنسر تحت دو عمل لیپوساکشن و عمل بزرگ کردن سینه در استان ژجیانگ قرار گرفت، مسئولیت مرگ او را پذیرفته است.

    رسانه‌های محلی گزارش دادند که این کلینیک در حین عمل جراحی اشتباهاتی انجام داده است و درمان پس از آن به تأخیر افتاده است که منجر به مرگ ژیاوران شد و در نتیجه مسئولان مربوطه کلینیک را بستند. ژیاوران در ماه می گذشته از یک کلینیک زیبایی بازدید کرد و دکتر این مرکز به او توصیه کرد برای زیبایی بیشتر و ایجاد تغییر در بدن خود، سه عمل جراحی، لیپوساکشن بازو، لیپوساکشن کمر و شکم و جراحی حجم دهی سینه داشته باشد.

    دختر جوان که دنبال کننده‌های زیادی داشت و در تلاش برای معروف‌تر شدن بود، با انجام هر سه عمل جراحی در یک روز به پیشنهاد پزشک موافقت کرد و بیش از پنج ساعت را روی تخت عمل گذراند.

    دو روز بعد، ژیاوران درد و تنگی نفس را تجربه کرد و به بیمارستان منتقل شد و در همان روز دچار نارسایی چند عضو و به مراقبت‌های ویژه منتقل شد و دو ماه در شرایط بحرانی ماند تا سرانجام بر اثر بیماری چند عضو بدن خود جان باخت. در همین حال، طبق گزارش روزنامه انگلیسی سان، خانواده مقتول ۹۲۰ هزار یوان چین (۱۲۵۰۰۰ دلار) غرامت از کلینیک می‌خواهند. شکایت خانواده این دختر جوان از کلینیک زیبایی همچنان ادامه دارد و امیدوارند که بتوانند مبلغ غرامت را دریافت کنند.

     

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

  • کشته شدن یک نفر در تجمع اعتراضی مردم خوزستان به کم‌ آبی

    کشته شدن یک نفر در تجمع اعتراضی مردم خوزستان به کم‌ آبی

    سرپرست فرمانداری شادگان از کشته شدن یک شهروند جوان شادگانی در جریان تجمع اعتراضی شب گذشته مردم شادگان به وضعیت کم‌آبی در این شهرستان خبر داد.

    کشته شدن یک نفر در تجمع اعتراضی مردم خوزستان به کم‌ آبی

    امید صبری‌پور گفت: شب گذشته برخی از مردم شادگان در اعتراض به وضعیت تنش آبی ناشی از خشکسالی تجمع کرده بودند که افراد فرصت‌طلب و اغتشاشگر، یکی از این تجمع‌کنندگان را با ضرب گلوله از پا درآوردند.

    وی افزود: در جریان این تجمع افرادی اغتشاشگر به قصد تحریک مردم اقدام به تیراندازی هوایی کرده که متاسفانه یکی از این تیرها به فردی که در صحنه حضور داشت، اصابت کرد و منجر به فوت وی شد.

    صبری‌پور ادامه داد: شناسایی افراد مسبب این حادثه در دستور کار نیروهای انتظامی و امنیتی قرار گرفته است.

    شهرستان شادگان در ۷۰ کیلومتری جنوب اهواز واقع شده است. خشکسالی از اول امسال باعث تنش آبی در استان خوزستان شده است.

     

    منبع: ایرنا

  • مرگ یک کارگر در حادثه ریزش دیواره کانال در شهر ری

    مرگ یک کارگر در حادثه ریزش دیواره کانال در شهر ری

     

    سید جلال ملکی سخنگوی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران در جمع خبرنگاران اظهار کرد: حادثه ریزش آوار دیواره یک کانال در ساعت ۹:۵۳ صبح امروز به سامانه ۱۲۵ اطلاع داده شد که در پی آن ستاد فرماندهی آتش‌نشانان را به محل حادثه واقع در شهر ری، جاده امین آباد اعزام کرد.مرگ یک کارگر در حادثه ریزش دیواره کانال در شهر ری

    وی با بیان اینکه محل حادثه یک پروژه عمرانی برای انتقال آب بود، گفت: در این پروژه کانالی به عرض تقریبی هفت و عمق شش متر حفر شده بود که ظاهرا بنا بود از آن برای انتقال آب استفاده شود.

    سخنگوی آتش‌نشانی تهران با بیان اینکه بخشی از دیواره این کانال تخریب و مردی ۴۷ ساله در زیر خاک مدفون شده بود، افزود: با توجه به اینکه محل یک کارگاه عمرانی بود، بلافاصله عملیات آواربرداری آغاز شد و آتش نشانان با استفاده از بیل مکانیکی و تجهیزات موجود در کارگاه اقدامات خود را انجام دادند که متاسفانه با خارج شدن پیکر این کارگر، مرگ او از سوی عوامل اورژانس اعلام شد.

    ملکی در پایان خاطرنشان کرد: آتش‌نشانان پس از ایمن سازی محل، به ماموریت خود خاتمه داده و به ایستگاه بازگشتند.

    ۲۳۵۲۳۱

    منبع: خبر آنلاین

  • مرگ دلخراش زن جوان به خاطر سقوط از کوه

    مرگ دلخراش زن جوان به خاطر سقوط از کوه

     

    قدرت الله شهبازبیگی اظهار داشت: در پی اعلام سقوط یک زن ۳۵ ساله از کوه، بلافاصله موضوع به صورت ویژه در دستور کار این انتظامی قرار گرفت.

    وی افزود: بلافاصله اکیپی از مأموران انتظامی شهرستان به محل حادثه واقع در ارتفاعات کوه کولگ منطقه صالح آباد اعزام شدند.

    فرمانده انتظامی شهرستان با اشاره به گزارش مأموران تاکید کرد: این زن ۳۵ ساله به همراه خانواده برای تفریح به ارتفاعات کوه کولگ رفته بود که در ارتفاعات برای پیاده روی جدا شده که در این حین و دور از خانواده از ارتفاع سقوط کرده و در دم فوت می‌کند.مرگ دلخراش زن جوان به خاطر سقوط از کوه

    سرهنگ شهبازبیگی اضافه کرد: جسد این زن توسط مأموران انتظامی و با کمک نیروهای هلال احمر برای اقدامات قانونی و علت تامه مرگ با هماهنگی مقام قضایی تحویل پزشکی قانونی شد.

    47231

    منبع: خبر آنلاین

  • سرنوشت حیوانات در باغ‌وحش‌های ایران؛ مرگ/ چرا دستورالعمل‌ها به‌روز نمی‌شوند؟

    سرنوشت حیوانات در باغ‌وحش‌های ایران؛ مرگ/ چرا دستورالعمل‌ها به‌روز نمی‌شوند؟

     

    «این خبر تقریبا برای هیچ کسی تازگی نداشت :بهمن ۹۹؛ مریضی هیرمان شیر ایرانی، آذر ۹۹؛ مرگ ماده ببر باغ وحش ارم، آبان ۹۹؛ مرگ شامپانزه ، دی ۹۸؛ مرگ زرافه و ببر باغ وحش صفادشت، مرداد ۹۸؛ مرگ توله ببرهای باغ وحش مشهد و …»سرنوشت حیوانات در باغ‌وحش‌های ایران؛ مرگ/ چرا دستورالعمل‌ها به‌روز نمی‌شوند؟

    باغ وحش‌ها، مجموعه‌هایی که که به عنوان محل نگه‌داری از حیوانات معیین می‌شوند، چند سالی است که دیگر کشتارگاه حیات وحش ایران تبدیل شده‌اند.

    کار به جایی رسیده است که تقریبا هر ماه و گاهی هر هفته، خبر از مرگ گونه‌ای در باغ وحش‌ها رسانه‌ای می‌شود؛ شیر، خرس، شامپانزه و … برای مثال چند روز پیش روزنامه «پیام ما» خبر داد که تمام پرنده‌های باغ پرندگان قم، به خاطر شیوع آنفلوآنزای فوق حاد پرندگان معدوم شده‌اند.

    البته شهرداری قم این موضوع را تایید یا تکذیب نکرد و  از “کنترل کامل بیماری در باغ پرندگان قم” خبر داد و اعلام کرد که “کمتر از ۲۰ درصد پرندگان در معرض خطر قرار گرفتند”.

    این خبر تقریبا برای هیچ کسی تازگی نداشت، چراکه در هفته‌ها و ماه‌های قبل، بارها اتفاقاتی مشابه آن رخ داده بود، بهمن ۹۹؛ مریضی هیرمان شیر ایرانی، آذر ۹۹؛ مرگ ماده ببر باغ وحش ارم، آبان ۹۹؛ مرگ شامپانزه باغ ارم، دی ۹۸؛ مرگ زرافه و ببر باغ وحش صفادشت، مرداد ۹۸؛ مرگ توله ببرهای باغ وحش مشهد و …

    سرنوشت حیوانات در باغ‌وحش‌های ایران؛ مرگ/ چرا دستورالعمل‌ها به‌روز نمی‌شوند؟

    بحران بدون آمار در باغ‌ وحش‌ها

    این‌ها موارد رسانه‌ای شده از تلفات حیوانات در باغ وحش‌های هستند و همگی نشانه‌هایی از وجود یک وضعیت بحرانی، در باغ وحش‌های کشور می‌دهند، اگرچه آمار دقیقی از عمق این بحران وجود ندارد.

    این در حالی است که باغ‌ وحش‌ها و مراکز نگه‌داری از حیوانات وظیفه دارند هر سه ما یک بار آمارهایشان را به سازمان حفاظت از محیط‌زیست و سازمان دامپزشکی در هر استان اعلام کنند، چراکه این مجموعه‌ها تنها با مجوزهای این دو سازمان اجازه کار دارند.

    عبدالله سالاری، مدیرعامل انجمن حامیان و پژوهشگران حیات وحش، در این رابطه به می‌گوید: «وقتی که آمار شفاف نیست، اصلا مشخص نمی‌شود این اتفاق به چه شدتی رخ می‌دهد. در صورت وجود آمار می‌توانیم میزان تلفات در باغ وحش‌های کشور را با استاندارد جهانی مقایسه کنیم. ما در این رابطه نیاز به شفاف‌سازی داریم چراکه پایه و اساس علم حیات وحش آمار است.»

    اگرچه بخاطر عدم اعلام آمار، تعداد حیوانات تلف شده در باغ‌ وحش‌های کشور مشخص نیستند، اما اتفاقاتی که در سال‌های اخیر در باغ‌ وحش‌های کشور رخ داد با انتقادات بسیار زیادی از سوی کارشناسان همراه شده است.

    بیشتر بخوانید: 

    باغ وحش‌ها تعطیل نشوند، اما…

    حتی چندی پیش بسیاری کنشگران محیط‌زیست کشور با اشاره به این که باغ وحش‌های ایران استانداردهای لازم را اصلا رعایت نمی‌کنند، خواستار تعطیلی آن‌ها شده بودند. تعطیلی که شاید منجر به کاهش تلفات حیات وحش در کشور باشد. قبلا هم تعدادی از باغ وحش‌ها در استان‌های مختلف تعطیل شده بودند، اما این بار کارشناسان خواستار تعطیلی همگانی آن‌ها شده‌اند.

    از سوی دیگر، برخی از کارشناسان معتقد هستند که باغ وحش‌ها کارکرد مهمی دارند و ادامه کار آن‌ها به شکل استاندارد ضروری است.

    سالاری می‌گوید: «به طور کلی باغ وحش‌ها و مراکز نگه‌داری می‌توانند، دو جایگاه خیلی ویژه داشته باشند، یک نقش آن‌ها تیمارداری گونه‌های مصدوم و آسیب‌دیده و نگه‌داری از گونه‌هایی است که دیگر قابلیت بازگشت به طبیعت را از طرفی در سراسر دنیا باغ وحش‌ها مرکز آموزش، تحقیقات و پژوهش در حوزه حیات وحش هستند، به همین وجود دلیل باغ وحش و مرکز نگه‌داری نیاز حیوانات لازم است، اما شرایطشان باید استاندارد باشد. اما این روزها بیشتر باغ وحش های ما بحث اقتصادی را در اولویت قرار داده‌اند.»

    دستورالعمل‌های قدیمی که سازمان محیط زیست قصد تغییرشان را ندارند

    درباره علت استاندارد نبودن وضعیت شرایط باغ وحش‌ها در کشور اختلاف نظرهای مختلفی وجود دارد، برخی مسئولان می‌گویند باغ وحش‌ها در رعایت دستورالعمل‌ها کوتاهی می‌کنند، اما برخی از کارشناسان هم مشکل را در همان دستورالعمل‌ها می‌دانند.

    سالاری توضیح می‌دهد: «مسئله اساسی عدم آگاهی مسئولین فنی و مدیران باغ‌وحش‌ها در حوزه مدیریت جایگاه‌ها و حیات وحش در باغ وحش‌هاست، البته آن‌ها هم تقصیری ندارند، آن‌ها کاری را می‌کنند که در دستورالعمل‌هایشان نوشته شده است و وقتی آن را رعایت می‌کنند، دیگر هیچ چیز بیشتری نمی‌توانیم به آن‌ها بگوییم. این دستورالعمل‌های قدیمی باید اصلاح بشوند، بعد از آن می‌توانیم مجموعه‌دارها را بازخواست کنیم.»

    به نظر می‌رسد در دستورالعمل نحوه کارکرد باغ وحش‌ها بسیاری از مسائل مختلف در نگه‌داری از حیوانات رعایت نشده است و تنها به مسائلی مثل ابعاد قفس هر حیوانان اشاره شده است و همین موضوع در از بین رفتن بخشی از حیات وحش در سال‌های اخیر نقش مهمی داشته است.

    سالاری در این رابطه می‌گوید: «دستورالعمل‌ها در بخش مراقبت از حیات وحش بسیار بسیار ابتدایی هستند و با آن استانداردهای بین‌المللی که در آن رفاه حیوانات در نظر گرفته می‌شود، هیچ همخوانی‌ای ندارد. برای مثال یک بحثی به اسم محوطه‌سازی در جایگاه نگه‌داری حیات‌وحش وجود دارد و این موضوع اصلا در این دستورالعمل‌های باغ وحش‌های کشور دیده نشده است. حتی ممکن است گاهی یک جایگاهی در باغ وحشی به طور داوطبانه و براساس استانداردهای بین‌الملل ایجاد شود اما علم استفاده از آن وجود ندارد و مثلا شاید مسئولین فنی در باغ وحش ندانند که این امکانات به چه کاری می‌آید.»

    در واقع به نظر می‌رسد علت اصلی این بحران بدون آمار مرگ حیوانات در باغ‌ وحش‌های کشور، دستورالعمل‌های قدیمی باشند که به روز رسانی نشده‌اند و حتی اجرای دقیق آن‌ها هم گاهی فایده‌ای ندارد و اگرچه هر سال تعداد زیادی از جانوران در باغ وحش‌ها تلف می‌شوند، اما هنوز خبری از اصلاح دستورالعمل‌ها نیست.

    سالاری می‌گوید: «اصول پایه‌ای در باغ‌ وحش‌های کشور وجود دارد و دستورالعمل‌های بین‌المللی هم در بخش جایگاه‌ها وجود دارد، تنها ما باید این‌ها را بومی‌سازی کنیم و در کشور خود پیاده کنیم. این موضوع مستلزم کمی زمان و هزینه است. این که چرا این اتفاق رخ نمی‌دهد را باید از مسئولان سازمان محیط زیست و سازمان دامپزشکی بپرسید.»

     

  • توضیح پلیس درباره فوت «مهرداد طالشی» در زندان

    توضیح پلیس درباره فوت «مهرداد طالشی» در زندان

     

    مرکز اطلاع رسانی پلیس پایتخت توضیحاتی را درباره فوت فردی به نام “مهرداد طالشی” در زندان ارائه داد.

    مرکز اطلاع رسانی پلیس پایتخت درباره فوت فردی به نام “مهرداد طالشی” اعلام کرد: این فرد به دلیل همراه داشتن مواد مخدر توسط کلانتری دستگیر وجهت سیر مراحل قانونی به پلیس مبارزه با مواد مخدر تحویل داده می‌شود که در بازداشتگاه مواد مخدر دچار ایست قلبی شده و پس از انتقال به مرکز درمانی فوت که موضوع از طریق پزشکی قانونی در حال بررسی و به محض مشخص شدن علت مرگ، مراتب اعلام خواهد شد.توضیح پلیس درباره فوت «مهرداد طالشی» در زندان|خبر فوری

    ضمنا علیرغم تبلیغات رسانه‌های معاند در خصوص انجام ضرب و شتم متهم، به صراحت اعلام می‌دارد هیچگونه ضرب و شتمی در بازداشتگاه پلیس انجام نمی‌شود و کلیه بازداشتگاه‌های پلیس مجهز به دوربین‌های مداربسته بوده و تصویر حضور متهم در بازداشتگاه نیز موجود است.

     

  • یک بازیگر دیگر کره‌ای در ۲۶ سالگی درگذشت

    یک بازیگر دیگر کره‌ای در ۲۶ سالگی درگذشت

     

    سونگ یو-جونگ بازیگری از کره‌جنوبی در ۲۶ سالگی درگذشت و علت مرگ نامشخص است.

    مرگ سونگ یو جونگ بازیگر کره‌ای از سوی آژانس عالی هنرمندان این کشور تایید شد.

    سونگ که کارش را به عنوان مدل آغاز کرده بود اولین بار در «رنگین‌کمان طلایی» به عنوان بازیگر ظاهر شد. وی با بازی در سریال «یک آرزو بکن» که در ۱۲۰ قسمت در سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ از تلویزیون پخش شد به شهرت رسید.

    یک بازیگر دیگر کره‌ای در ۲۶ سالگی درگذشت|خبر فوری

    از نقش‌آفرینی‌های جدیدتر وی می‌توان از بازی در سریال «مدرسه ۲۰۱۷» و «اسم عزیز من» یاد کرد.

    تاکنون روشن شده که وی شنبه درگذشته و در مراسمی خصوصی به خاک سپرده شده است.

    کره بارها شاهد درگذشت چهره‌های مشهورش در جوانی بوده است. تاکنون چندین بازیگر سرشناس کره‌ای به زندگی خود خاتمه داده‌اند. جونگ‌هیون خواننده کی-پاپ در ۲۷ سالگی، سولی خواننده ۲۵ ساله در سال ۲۰۱۹، گو هارا ستاره ۲۸ ساله نیز از جمله آنها بوده‌اند.

    این در حالی است که صنعت فیلم، تلویزیون و موسیقی کره جنوبی به تازگی در سطح جهان با شهرت زیادی روبه‌رو شده است. گفته شده این صنعت فشار زیادی به ستاره‌های جوان خود وارد می‌کند و هواداران و بدخواهان به صورت آنلاین فشار روحی زیادی به آنها وارد می‌کنند.

  • روایت تکان‌دهنده شاهد عینی از مرگ کوهنوردان در ارتفاعات تهران

    روایت تکان‌دهنده شاهد عینی از مرگ کوهنوردان در ارتفاعات تهران

     

    هر پنج‌شنبه‌ بامداد به کوه‌های نوار شمالی تهران عزیز سلام کرده‌ام، گزاف نیست که از پنجاه و دو هفته‌ی سال، دست‌کم چهل پنج‌شنبه را در کوه بوده‌ام. شیرپلا، توچال، کولک‌چال، دارآباد و دَرَکه اسم رمز پایان هفته‌ی من است.

     اما، یکی دو سالی است به واسطه‌ی مسؤولیت دانشگاهی‌ام در خارج از تهران، نواخت این کوه‌زیستی به‌هم ریخته است. لیکن، هرگاه به تهران آمده‌ام کوشیده‌ام به پنج‌شنبه‌ام رنگ کوهستان بزنم. کوه آرام‌گاه جان من است، تپش نبض برف زیر پایم زندگی‌بخش و شادی‌آفرین است. هم‌دستی ریزبرف و باد و بوران علیه صورتم، نوازش است، زنده‌ام می‌کند و بودنم می‌بخشد. با مویرگ‌های ارتفاعات تهران صمیمی‌ام و هرگاه چون نسیم بر یال‌های این اسب سفید می‌خزم، برای مردمم و میهنم دعا می‌کنم و پاداش می‌خواهم.

    از قضا این هفته برای جلسه‌ی کاری در تهران هستم، چهارشنبه‌شب رسیدم و دیروز به جلسه گذشت و امروز یکی از کم‌بارهایی است که بر آن شدم جمعه بیایم و نفس بکشم در این پله‌کان هستی. ازاین‌رو تا پاسی از دیشبم با شوق کودکانه‌ای به پایش آب‌وهوا و کوه‌راه‌ها از تارنما گذروایت تکان‌دهنده شاهد عینی از مرگ کوهنوردان در ارتفاعات تهرانشت؛ هوا نیمه‌ابری، مسیرها خوب و شتاب باد از بیست تا بیست‌وپنج نشان می‌داد. پس، به‌گونه‌ای نبود که سر باز زنم و نروم. سرانجام کولک‌چال را برگزیدم.

    دیشب دیر خفتم و امروز دیرتر به‌کوه زده‌ام. از شیوه و اندازه‌ی وزش، دانستم که نورد سختی خواهم داشت و بی‌گمان زمان بیشتری را به رفت و برگشت خواهم سپرد. ازاین‌رو به خانواده‌ام خبر دادم که شاید بازگشتم به شب به‌انجامد.

    کوه‌راه کولک‌چال پر است از جوان و میان‌سال و کودک و کهن‌سال مردمی که شادمان می‌خرامند و من هم خود را به این شادی می‌خوانم و سر از پا نمی‌شناسم. البته هر چه به برج کولک‌چال نزدیک می‌شوم، بر حجم برف و سرما افزوده می‌شود، هوا آفتابیست لیکن، وزش تند، ریزبرف‌ها را به گونه‌ها و چهره‌ی بی‌دفاع و مشتاق ما می‌کوبد.

    گفتم که دیر راه افتادم و اینک که ساعت دور و بر چهارده است به برج کولک‌چال رسیده‌ام. کمپ بسته است!! اندک خوراکی خوردم و آمدم که راه بیوفتم دوسه‌ تن از کوه‌بانان می‌گویند که هوا صاف لیکن بالاتر سرما زیادتر است. سپاس می‌گویم و این‌که چنان‌چه هوا را ناساز یافتم، بالاتر نخواهم رفت.

    خوب، از این‌جا بالاتر تا ستیغ(قلّه) کوه را بیش‌تر، کوه‌نوردان آماده می‌آیند. من در فصل زمستان، بسته به کم و زیاد برف، از یک‌ونیم تا دوساعت به ستیغ می‌رسم. شگفت اینکه از همین آغاز، گروه گروه کسانی را می‌بینم که برمی‌گردند با برفی بر چهره‌ها ماسیده و بیش‌تر با روخسار رنگ‌پریده! دانستم که دچار سرمازدگی شده‌اند. یکی‌دو تن کوه‌نورد ایستاده‌اند، آن‌که چیره‌تر می‌نماید از من می‌پرسد: «عزم صعود دارید؟» سرم را به نشانه‌ی آری تکان دادم. می‌گوید که بالاتر چند تن آسیب دیده‌اند و به من هشدار می‌دهد که بهتر است نروم. سپاس می‌گویم و آرام آرام بالا می‌آیم و می‌اندیشم بالاتر بروم تا چنان‌چه کسانی در کوره‌راه‌ها و دهلیزها مانده‌ باشند و نیازمند کمک، کمکشان کنم؛ این بهتر است تا برگردم. با این ایده، نیرو گرفتم که حتماً بالاتر بروم. پس قدم سفت می‌کنم و بالا می‌آیم. حالا دیگر نزدیک بخش صخره‌ای کوه‌راه هستم. این‌جا برای کوه‌نوردان آشنا است. شلوغی می‌بینم. نزدیک‌تر می‌روم. خدای من! یکی از کوه‌نوردها جان باخته است! آنی شوکه شدم! پرس و جو می‌کنم. می‌گویند دو ساعتی می‌شود از یخ‌زده‌گی جان خود را از دست داده است. بالاپوش سبزی دارد و بادگیر مشکی. می‌خواهم رویش را ببینم؛ نمی‌توانم! بی‌اختیار چشمانم گرم می‌شود؛ فرزند کدام مادر بی‌خبری؟ انگار دست‌های یخ‌زده‌اش را برایم تکان می‌دهد.

    کاری از دستم برنمی‌آید. یکی از هم‌وطنان کوه‌نورد که حسّم را درک کرده رو به من می‌گوید: «روی یال یک نفر مانده که حال و روزش خوب نیست؛ لیکن زنده است. یک نفر هم کمی پایین‌تر. اگر انرژی دارید …» دیگر چیزی نمی‌گوید. نشانی درست‌تری از او می‌خواهم و بیشتر می‌پرسم و راه می‌افتم به‌شتاب. شگفت اینکه معمولاً اکیپ امداد در یال کولک‌چال مستقر هستند؛ لیکن در این شرایط از ایشان خبری نبود و یا شاید من نمی­بینم!

    دیگر نگاهم و عزمم‌ جزم شده است. باید بالا بروم و مطمئن شوم که می‌توانم با هرچه در توانم هست یاری برسانم. در راه باد می‌وزد و من بالا می‌روم. وَزِش و ریزبرف، جای پاکوب‌ها را به‌تندی می‌آکند و شیب تند و حجم برف هم مزید بر خطرآفرینی است. چند تن مرا از دور می‌بینند یکی‌شان دست تکان می‌دهد و صدایم می‌کند. گمان می‌کند امدادگر هستم. می‌خواهم‌ تندتر بروم نمی‌شود. سرانجام می‌رسم. از من می‌پرسد: «امدادگرید؟» می‌گویم نه، کوه‌نوردم و آمده‌ام کمک کنم. او که خودش هم سرمازده است و چون بید می‌لرزد نگاه پرسشگر مرا پاسخ می‌دهد و درباره‌ی دوست حادثه‌دیده‌شان می‌گوید: «ما گروهی ده نفره بودیم. صعود کرده و به ستیغ رسیدیم. در بازگشت دچار سرمازدگی شدید شده‌ایم.» می‌پرسم: «مطمئن هستید که ایشان زنده است؟» می‌گوید: «نمی‌دانم، هر کاری به عقل‌مان رسیده کرده‌ایم. لیکن نتوانستیم بفهمیم و منتظر امداد مانده‌ایم.»

    می‌خواهم ساعتم را ببینم باد و بوران و اندوه نمی‌گذارد. دلم می‌خواهد زمان بایستد. بیست دقیقه‌ای گذشت تا امداد برسد. سه تن آمدند. پایش نشانه‌های جان‌داری می‌کنند و معلومشان می‌شود که آسیب‌دیده زنده است. کمی لوازم و یک بادگیر می‌دهند. یکی از امدادگرها رو به ما سه کوهنورد می‌گوید: «اگر می‌توانید به‌سوی یال بروید، یک‌تن آنجا هست. ببینید آیا جان دارد یا نه!» سه نفری راه می‌افتیم. سرانجام بالای سرش می­رسیم. اما دریغ، بدنش پوشیده از برف است و دهانش باز، و تمام!! خدایا کاش می‌توانستم برایش کاری بکنم؛ نفس بدهم، خون بدهم، زنده‌اش کنم، افسوس. ناامید برمی‌گردیم به سوی تیم امداد.

    اکنون برای بستن پاها و کتف مصدوم طناب ایمن لازم است و برای حملش تخت­حمل. امدادگرها نه تخت حمل دارند نه طناب ایمن به‌قدر کافی! صبح که می‌زدم به‌کوه یکی دوبار طناب را از کوله‌پوشتی‌ام درآوردم و دوباره سر جایش گذاشتم. حالا می‌بینم امدادگران طناب کافی ندارند و می‌پرسند آیا کسی طناب دارد؟ طناب را به امدادگر می‌دهم.

    پا و دست آسیب‌دیده را می­بندند تا بتوان بدون تخت­حمل او را به پایین آورد. اکنون باد و بوران هم تندتر شده و احتمال ریزش بهمن و یورش بی‌امان سوزن‌باران ریزبرف و باد به صورت‌های‌مان خطر را افزون می‌کرد. اگر صورتمان را بپوشانیم، دیدمان محدود می‌شود وگرنه یخ‌زده‌گی صورت و بینی‌مان را چه کنیم؟ به‌هرروی، هم‌وطن مصدوم را با احتیاط از راه شیب‌دار پرخطر به پایین می‌آوریم. گهگاه حتی تا کمر در برف هستیم. نشانی از راه دیده نمی­شود. از دوسه تن همراهان خواستیم پیش‌تر بروند و راه را پاکوب کنند. همین گونه ادامه می‌دهیم.

    یک‌ساعتی شد. نمی‌دانم. اینک برج کولک‌چال را می‌بینیم: من، دو کوهنورد داوطلب دیگر، همراه مصدوم و سه امدادگر. در خروجی کوه‌راه، حدود دویست سیصدمتری برج کولک‌چال، بالاخره امدادگران دیگری را دیدیم. خوشبختانه تخت‌حمل داشتند و حرفه‌ای‌ها می‌دانند تخت‌حمل در چنین شرایطی حکم قالیچه‌ی سلیمان را دارد.

    اینجا بود که تازه یادم آمد که دست و کتفم مدتی پیش آسیب دیده است و نمی­بایست بی‌احتیاطی می­کردم! اما درد کتف و دستم مجال بروز پیدا نکرده بود. دیگر هوا تاریک شده است و دستور رسیده بود کمپ اصلی برج کولک‌چال را بگشایند. اینجا در برج هم غوغایی برپاست. شهرام و همکارانش، چهره­ های آشنای کوهنوردان، با آن­که زمان کاری­شان نیست، برایمان چای آماده کرده و چشم به راهمان هستند. امدادگران نشانه‌های حیاتی مصدوم را پایش می‌کنند. لیکن باید تا ایستگاه سوم کولک‌چال که آمبولانس مستقر است برویم. از اینجا برخی کوه‌نوردان داوطلب شدند و تا ایستگاه رفتند و امانت را به آمبولانس سپردند.

    اکنون ساعت بیست و یک است در خانه و در کنار خانواده نشسته‌ام. چای می‌نوشم و به امروز می‌اندیشم. می­اندیشم که کوه تنها جاییست که دوست‌داران‌ بی‌شمارش از درد و رنج زندگی و فشارهای دهشتناک این روزگار، به آن پناه می‌برند. لیکن آنجا هم بی‌پناه‌گاه یخ می‌زنند و می‌میرند. معلم به کوه می‌رود تا روز شنبه بهتر معلمی کند، استاد دانشگاه به کوه می‌رود که شنبه تا چهارشنبه‌ی خوب‌تری برای دانشجویانش رقم بزند؛ امروز در غوغای برج کولک‌چال یکی از کوه‌نوردان می‌گفت معلم است و آنکه در زیر یال مانده و یخ زده است همکارش است. اندوه بی‌پایانی دلم را فرا گرفته است. باید به این مهم سامان داد. ولی مگر می‌شود بدون امکانات و امدادگر حرفه‌ای!؟ نمی‌دانم امدادگر بدون تجهیزات کافی چه مددی می‌تواند بکند؛ امدادگری که دست و صورت و پای خودش هم از نبود تجهیزات سرما می‌زند و آسیب می‌بیند به ارتفاع نیاید بهتر است! فوریت‌های ملی ما برای شرایط فوریت‌دار آماده نیستند و این از طنزهای روزگار است.

    دیگر گرم شده‌ام لیکن چهره‌ی سرد هم‌وطنانم در سفر بی‌پایان کولک‌چالشان رهایم نمی‌کند.

    میهن و هم‌میهنانم را دعا می‌کنم و درود می‌فرستم و از پنجره آینده‌ای بهتر را می‌بینم.

    [روز شنبه فردای همان‌روز، خبردار شدم یکی از کسانی که در حادثه‌ی جمعه در ارتفاعات شمال تهران جانش را از دست داده است همکار طبیعت‌گرد و کوه‌نوردم، استاد پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران جناب آقای دکتر اشکان رضوانی نراقی بوده است و اندوهم افزون شد. به ایشان درود می‌فرستم و برای خاندانش آرزوی صبر دارم.]

    خداوند حافظ شما، خداوند حافظ دانشگاه تهران و خداوند حافظ میهن عزیزمان باد.

    *آموزگار دانشگاه تهران و فرزند کوهستان‌های ایران

    منبع: خبر آنلاین

  • شکایت از پزشک به خاطر مرگ دختر15ساله

    شکایت از پزشک به خاطر مرگ دختر15ساله

     

     مادر این دختر با بیان اینکه از پزشک معالج وی شکایت کرده‌اند، گفت: دخترم از چهار پنج سالگی در برنامه کودک همراه با خودم در رادیو اجرا می‌کرد و صدای وی برای کودکان استان سیستان و بلوچستان بسیار آشنا بود، دخترم در سنین بالاتر نیز برنامه نوجوان را به مدت چهار سال اجرا می‌کرد.

    وی با بیان اینکه دخترم هیچ بیماری‌ای نداشت و فقط از مدتی قبل پوستش جوش می‌زد، گفت: دخترم را نزد دکتر پوست بردیم، آیناز با خواهرش نزد دکتر رفته بود، خواهر آیناز از دکتر خواسته بود که برای خواهرش آزمایش کبد بنویسد اما دکتر گفته بود «شما دکتر هستید یا من؟ من خودم  بهتر می‌دانم و این دو مقوله با هم فرق می‌کند».شکایت از پزشک به خاطر مرگ دختر15ساله

    مادر آیناز افزود: دکتر برای دخترم قرص «پردنیزولون» و یک قرص دیگر را تجویز کرد و هر دو قرص دارای «کورتون» بود، ما نمی‌دانستیم کبد آیناز ضعیف بوده و برای کسی که کبدش ضعیف است، این قرص‌ها «سم» محسوب می‌شود.

    مادر این دختر می‌گوید: دخترم حدود دو هفته قرص‌ها را مصرف کرد، اوایل دی یک روز صبح هنگام بیدارشدن از خواب‌، قدری خون داخل دهانش بود و من علتش را نمی‌دانستم.

    وی افزود: من اداره بودم که به من گفتند فرزندم خون بالا آورده، بعدازظهر آن روز آنقدر دخترم خون بالا آورده بود که به کما رفت، ضریب هوشیاری او پایین آمد و دیگر به هوش نیامد.

    مادر این دختر 15 ساله گفت: به همین راحتی به خاطر یک اشتباه فرزندم را از دست دادم و دیگر صدای نازنین او را نمی‌شنوم، خیلی سخت است که قبول کنم دیگر او را نمی‌بینم.

    وی با بیان اینکه همسرم از آن دکتر شکایت کرد و معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی در اینجا نیز گفتند که در حال پیگیری پرونده هستیم، گفت: در بیمارستان اصلاً باورشان نمی‌شد که کبد دخترم آنقدر آسیب دیده و به گفته خودشان متلاشی شده است، می‌گفتند این دختر چه چیزی مصرف کرده؟ گمان می‌کردند بدون اطلاع من قرص مصرف کرده اما به آنها توضیح دادم که به غیر از آن دو قرص هیچ دارویی مصرف نکرده و وقتی آن قرص‌ها را به دکترها نشان دادم، چند دکتر تأیید کردند که این قرص‌ها به دخترم صدمه زده است، دکترها گفتند باید حتماً چند آزمایش دقیق از کبد دخترم گرفته و سپس این قرص‌ها تجویز می‌شد.‌

    1717

    منبع: خبر آنلاین

  • جمعه سیاه کوهنوردی به خاطر اختلال در GPS اتفاق افتاد؟

    جمعه سیاه کوهنوردی به خاطر اختلال در GPS اتفاق افتاد؟

     

    ریزش بهمن و کولاک شدید، تعداد زیادی از کوه‌نوردان را در کوه‌های شمال تهران گرفتار کرد. در نتیجه این حوادث تاکنون دست کم ۱۰ نفر کشته شده‌اند و سرنوشت تعدادی دیگر نیز مشخص نیست. پس از این رخداد تلخ، این گمانه‌زنی مطرح شد که شاید اختلال در جی پی اس کوه‌نوردان باعث اشتباه آنها در مسیریابی شده است.جمعه سیاه کوهنوردی به خاطر اختلال در GPS اتفاق افتاد؟

    «رضا زارعی» رییس فدراسیون کوه‌نوردی درباره این موضوع روز دوشنبه گفت: اختلال جی پی اس در کوه‌های شمال تهران وجود دارد ولی به جرات می‌گویم که هیچکدام از افراد حادثه‌دیده به خاطر این مشکل گم نشده‌اند. کنار یکی از اجساد، یک دستگاه جی پی اس هم پیدا شده است اما مشخص نیست این فرد از دستگاه خود استفاده کرده بود یا نه.

    وی افزود: وقتی شما پیش از حرکت، بر اساس مسیریابی دستگاه جی پی اس حرکت کنید، حتی در صورت اختلال در سیستم هم دستگاه شما مسیر از قبل مشخص‌شده را نشان می‌دهد و چیزی تغییر نمی‌کند. در چنین شرایطی اگر پس از پایان صعود خروجی بگیرید، دستگاه دچار خطا می‌شود ولی این مسئله خللی در نحوه صعود ایجاد نمی‌کند.

    زارعی گفت: اختلال در جی پی اس از حدود ۲ سال پیش وجود دارد و دلیل آن را نمی‌دانم. اما اختلال فقط در کوه‌های شمال تهران رخ می‌دهد و به عنوان مثال در مناطقی مثل آهار وجود ندارد. یکی از کشته‌شدگان حوادث جمعه در مسیر قله قلعه‌دختر آهار جان خود را از دست داد. این گروه مسیری که مناسب صعود تابستانه است برای صعود خود انتخاب کرد و به همین دلیل گرفتار بهمن شد.

     

    منبع: خبر آنلاین