عضو کمیسیون مشترک طرح صیانت از ابطال رای کلیات طرح صیانت توسط معاونت قوانین مجلس خبر داد.
جلال رشیدی کوچی گفت: معاونت قوانین در نامه ای از رعایت نشدن آئین نامه داخلی در فرایند بررسی طرح صیانت خبرداد و تاکید کرده که آنچه در جلسه امروز کمیسیون مشترک رای گیری شده متفاوت از طرحی است که از صحن علنی مجلس به این کمیسیون ارجاع شده و اساسا نباید مبنای رسیدگی و رای گیری در کمیسیون قرار می گرفت
وی ادامه داد: قرار بوده کمیسیون، موادی که براساس حکم رهبر انقلاب در صلاحیت شورای عالی فضای مجازی است را استخراج و مطابق مصوبه شورای عالی آن دسته از مواردی که در صلاحت تقنینی مجلس است را تصویب کند اما آن چه تصویب شده مطابق با این موارد نیست.
گوچی گفت: اگر کمیسیون بنا داشت متن ارجاع شده از صحن علنی را تغییر دهد تنها راه آن استفاده از ماده 142 آئین نامه داخلی و ارجاع به مرکز پژوهش ها بود اما این موضوع تحقق نیافته و لذا در رای گیری کلیات طرح، قانون آئین نامه مجلس رعایت نشده است. به دلایل ذکر شده و این که مصوبه اخیر متفاوت از طرح ارجاعی به این کمیسیون است، آنچه رای گیری شده امکان بارگذاری درسامانه قوانین مجلس را ندارد و نمی تواند مبنای رسیدگی کمیسیون قرار گیرد.
درخواست ۶۰ نماینده برای بازگشت بررسی طرح صیانت به صحن علنی مجلس
معین الدین سعیدی نماینده مردم چابهار در مورد تصویب کلیات طرح نظام تنظیم مقررات خدمات فضای مجازی که صبح امروز در کمیسیون مشترک به تصویب رسید به ایرنا گفت:با توجه به دغدغه های جدی که در جامعه نسبت به این طرح وجود دارد و بسیاری از نمایندگان خواستار شفافیت بخشی در این طرح شدند و ۶۰ نفر از نمایندگان بر اساس ماده ۱۶۷ آیین نامه داخلی مجلس از رییس مجلس خواستند که این طرح از دستور کمیسیون مشترک خارج شود و دوباره در صحن علنی موردبررسی قرار گیرد.
نماینده مردم چابهار خاطر نشان کرد: با توجه به نگرانی های جدی در مورد این طرح امیدوارم که هیات رییسه با این خواسته موافقت کند البته باید در نظر داشته باشیم که مرکز پژوهش های مجلس هم مواردی از این طرح را مغایر با قانون اساسی دانسته است.
سعیدی افزود:جمع این نگرانی ها باعث شده جمعی از نمایندگان خواستار بررسی مجدد این طرح در صحن علنی مجلس شوند و امید است این طرح بزودی در دستور کار صحن قرار گیرد .
بر اساس این گزارش، پیش از این نمایندگان موافقت کرده بودند که این طرح طبق ماده ۸۵ آیین نامه داخلی مجلس در کمیسیون مشترک بررسی شده و به شورای نگهبان ارسال شود.
معاونت قوانین مجلس رایگیری درباره کلیات طرح صیانت را فاقد اعتبار دانست
معصومه پاشایی بهرام، نماینده مردم مرند و جلفا، نیز در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: «معاونت قوانین مجلس در نامهای به رئیس کمیسیون ویژه طرح حمایت از حقوق کاربران بر اساس قانون آئیننامه داخلی مجلس، رایگیری امروز کمیسیون ویژه و تصویب کلیات را غیر قانونی دانسته، پس به علت تخلف از مفاد صریح قانون، تصمیمگیری شتابزده امروز عملا باطل میشود.»
یک حقوقدان: تصویب طرح صیانت هنوز ابطال نشده است/ نظر کارشناسی داده شده؛ تصمیم با مجلس است
کامبیز نوروزی، حقوقدان گفت: به دنبال انتشار نامۀ معاون قواین مجلس ، آقای پورسید، خطاب به رئیس کمیسیون، آقای تقی پور انوری این تصور پیش آمده است که مصوبۀ کمیسیون ابطال شده است . این برداشت غلط است و مصوبه هنوز ابطال نشده است . نامۀ کارشناسانۀ معاون قوانین شامل ایرادات متعدد کارشناسی در فرآیند بررسی و تصویب طرح در کمیسیون است.
وی افزود: معاونت قوانین یکی از بخش های اداری مجلس است . کار بررسی و تصویب طرح ها و لوایح منحصراً در اختیار مجلس و گاه کمیسیونهاست . بخش های اداری نمی توانند در این امر مداخله کنند . آنها، از قبیل مرکز پژوهش ها و معاونت قوانین، صرفاً نظر کارشناسی می دهند. تصمیم با مجلس است.
نوروزی در ادامه گفت: کما اینکه در همین نامه نیز آمده است که هیأت رئیسۀ کمیسیون باید برای رفع ایرادات تدبیر کند. قاعدتاً هیأت رئیسۀ مجلس و خود نمایندگان در صحن علنی نیز می توانند در این مورد مداخله کنند. به هرحال مصوبه هنوز ابطال نشده است و حکایت همچنان باقی است.
سخنگوی کمیسیون مشترک طرح حمایت از حقوق کاربران در فضای مجازی آغاز به کار مجدد جلسات این کمیسیون را از فردا ( سه شنبه ) اعلام کرد، این در حالی است که نایبرئیس کمیسیون مشترک نیز گفته است : «مطابق پیشبینیها مراحل بعدی بررسی و تصویب طرح در ماه جاری طی خواهد شد و ما امیدواریم که بتوانیم در عرض یک ماه، نسخه نهایی طرح را به شورای نگهبان تقدیم کنیم».
از زمان روی کار دولت سیزدهم ، طرح صیانت از فضای مجازی در مجلس یازدهم کلید خورده است. طرحی که حالا روی کاغذ «صیانت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» نام گرفته و میان مردم به طرحی برای فیلتر و مسدودسازی اینترنت و دشوار شدن دسترسی به شبکههای اجتماعی شناخته شده است.
سوای این، دادههای رسمی مرکز آمار حاکی از آن است که ۸.۱۹درصد کاربران یعنی معادل ۱۱میلیون ایرانی از طریق شبکه های اجتماعی کسب درآمد میکنند. بنابراین، کارشناسان و فعالان حوزه اینترنت محدودسازی اینترنت را عملا محدود کردن بیشتر کاربران از دسترسی به گردش آزاد اطلاعات میدانند. اما با این حال باز هم تندروهای مجلس یازدهم به دنبال تصویب این طرح هستند.
طرح صیانت، مخالفان بسیار دارد اما صدای موافقان آن به مدد رسانه های پرشمار اصولگرا چنان بلند است که مردم و کارشناسان را نسبت به فرجام نهایی آن و تصویب آن با محتوایی به زیان کاربان فضای مجازی نگران کرده است.
حالا باید دید در جلسات آینده این کمیسیون، آیا این طرح مغایر حقوق مردم، دچار اصلاح جدی خواهد شد یا تندورهای مجلس همان طور که آقاتهرانی دیگر عضو جبهه پایداری در مجلس گفته بود «ما کار خودمان را میکنیم»، مصوبه ای با محدودسازی حداکثری فضای مجازی تحویل مردم خواهند داد؟
طناب کشی مخالفان و موافقان صیانت ، ظرفیت تبدیل به سوژه جذاب خبری و مردمی طی روزهای آینده را دارد، البته اگر مخالفان تمایلی برای اطلاع رسانی و شفاف سازی روند تصویب این طرح را داشته باشند ، شرطی که تحقق آن ، بعید به نظر می رسد.
نوری قزلجه: مسدودسازی و فیلترینگ را با عنوان دیگری در طرح آورده اند
غلامرضا نوری قزلجه از مخالفان جدی طرح فعلی صیانت از فضای مجازی و عضو کمیسیون مشترک است. او بر این باور است که طرح فعلی در کمیسیون رای نخواهد آورد زیرا ایرادات جدی دارد. از او جویای آخرین وضعیت طرح شدیم :
جلسات کمیسیون مشترک چه زمانی برگزار خواهد شد؟
تا کنون جلسهای نداشتیم و آنگونه که اعلام شده ، فردا، جلسه این کمیسیون برگزار خواهد شد.
برخی نمایندگان از تغییرات مثبت 70 درصدی محتوای این طرح خبر داده اند. این موضوع را تایید میکنید؟
به صورت رسمی هیچ گونه تغییراتی در کمیسیون مطرح نشده و رایگیری درباره تغییرا انجام نشده است. آخرین محتوای طرح هنوز باقی است. طرح به حدی ایرادات اساسی داشت که به رای گذاشته نشد و قرار بود اصلاحاتی بر آن انجام شود اما هیچ جلسه رسمی در مورد آن برگزار نشده است.
تا چه حد موافقان طرح صیانت به نظر مرکز پژوهشها توجه میکنند؟
موافقان صیانت با نظر مرکز پژوهشها کاری ندارند آنها با نظر هیچ کسی کاری ندارند. هر چیز زوری دیده بودیم جز قانون زوری. آنها به نظرات بخش خصوصی، مرکز پژوهشها و دولت و مرکز فضای ملی اعتنا نمیگذارند، این قانونگذاری نیست.
آیا طرح به همان شکل اولیه تصویب خواهد شد؟
این که طرح به همان شکل اولیه تصویب شود بستگی به نظر اکثریت اعضای کمیسیون دارد ولی آن چه که در مورد اصلاح شدن طرح صحبت میکنند واقعی نیست. اصلاحات غیررسمی است و صرفا بازی با کلمات و تلخیص آنها است. تا جایی که من در جریان هستم و نسخههایی که در دسترس ما قرار گفته اشکالات اساسی رفع نشده و احتمالا کمیسیون مشترک به این کلیات پر از اشکال رای نخواهد داد.
مسدودسازی پیامرسانها هنوز پابرجاست؟
مسدودسازی و فیلترینگ در این طرح وجود دارد اما با این عنوان در طرح آورده نشده ولی نتیجه آن مسدودسازی است. ایرادات و اشکالات اساسی را هنور نتوانستهاند برطرف کنند و طرح جایگزینی وجود ندارد به همین دلیل مبنای ما همان طرح اولیه است.
عنابستانی: مردم نظر خود را نداده اند، نمایندگان مردم تصمیم می گیرند
علی اصغر عنابستانی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس و کمیسیون مشترک صیانت که پیشتر انتقادات منتقدات طرح صیانت را «بیاساس» خوانده بود، معتقد است که نظر مرکز پژوهشهای مجلس هر نظری میتواند باشد اما تصمیم گیرنده نهایی نمایندگان مجلس هستند.
بررسی طرح صیانت در چه مرحلهای قرار دارد؟
طرح صیانت براساس مصوبه کمیسیون برای کارشناسی بیشتر و بررسی همه جوانب مسئله و به ویژه جلسه با بخش خصوصی و صاحبنظران بخش خصوصی و همچنین تلفیقی با پیشنهادات دولت به مرکز پژوهشها رفت. ۲۰ روز این مرکز وقت داشت که طرح را به جمع بندی برساند. بعد از این ۲۰روز مرکزپژوهش گزارش کاملی ارائه نداد و تقاضای تمدید این وقت را کرد که ۲۰ روز دیگر وقت داده شد. مرکز پژوهشها چند جلسه کارگروهی و کارشناسی برگزار کرده بود که مقرر شد این فرصت ۲۰ روزه داده شود تا کار کاملا کارشناسی و دقیق به صحن کمیسیون برسد.
در لایحه بودجه، بودجه وزارت ارتباطات به نسبت سال گذشته افزایش چشمگیری داشته آیا به طرح صیانت مربوط است؟
سالها است که به زیرساختهای ارتباطی کشور توجهی نشده است و روستاها وضعیت اینترنت مناسبی ندارند. مقرر شد امسال برای شبکه ملی اطلاعات و توسعه زیرساختهای ارتباطی کشور بودجه در نظر گرفته شود. همچنین قرار است فیبر نوری را مانند آب و برق و گاز به خانههای مردم ببریم تا به راحتی از اینترنت استفاده کنند. این موضوع هزینه کلانی میخواهد.
این موضوع به طرح ملی اینترنت یا شبکه ملی اطلاعات مربوط است؟
شبکه ملی اطلاعات به معنای اینترنت بهتر و بیشتر و استفاده از فضای اطلاعاتی بهتر است. جو مسمومی ایجاد شده که آن را مخالفت با اینترنت بینالمللی میبینند اما این قضیه امکانپذیر نیست.
نامه مرکز پژوهشها در مورد مخالفت با طرح صیانت چقدر مورد توجه کمیسیون مشترک صیانت قرار میگیرد؟
نامهای که داده شد نظر مستقیم مرکز پژوهشها نیست. مرکز پژوهشها به هر نظری برسد نظر خود را به کمیسیون ارائه میدهد و این بحثی غیررسمی است. بالاخره مرکز پژوهشها نظر خود را خواهد داد. نظر مرکز پژوهشها نظری کارشناسی برای اعضای کمیسیون است و کسانی که تصمیم میگیرند نمایندههای مجلس هستند. نمایندههای مجلس برای زوایای مختلف طرح تصمیم میگیرند.
یعنی ممکن است نظر مرکز پژوهشها کنار گذاشته شود و نمایندگان خودشان تصمیم بگیرند؟
چنین حرفی را از جانب ما نزنید که نظر مرکز پژوهشها کنار گذاشته میشود. مرکز پژوهشهای یک نظر کارشناسی میدهد، ممکن است نماینده با آن نظر موافق یا مخالف باشد. تمام طرحهایی که در مجلس تصویب میشود مرکز پژوهشها در کمیسیون حضور دارد و نظر خود را بیان میکند. در بسیاری موراد نظراتی که مرکز پژوهشها میدهد، نمایندگان به دلیل متقن و کارشناسی نظر را نمیپذیرند. اختلاف نظر کارشناسی که عجیب نیست. ممکن است مرکز پژوهشها نظری بدهد و نمایندگان براساس تجربه و نظر کارشناسی خود، نظر دیگری داشته باشند. تصمیم را نماینده مردم میگیرد. مرکز پژوهشها و مراکز مختلف نظر کارشناسی میدهند اما نمایندگان هستند که بین نظرات متعدد و متفاوت کارشناسی، نظر صاحب را انتخاب و تصمیم میگیرند.
شما میگویید نماینده مردم انتخاب کننده نهایی است. نظر کارشناسی مرکز پژوهشها نیز همسو با نظر مردم است ..
مردم نظر خود را نداده اند شما نمیتوانید قضاوت کنید. بگذارید نمایندگان مردم نظرات خود را بدهند بعد شما نظر بدهید.
راهکار نمایندگان کمیسیون مشترک برای دریافت و اطلاع از نظرات مردم چیست؟
نماینده مردم یعنی مردم و اسمش با خودش است. شما نماینده مردم را کنار میگذارید و میگویید کسی دیگری نماینده مردم است؟ کاملا واضح و روشن است که نماینده مردم از طرف مردم حرف میزند نه هر کسی دیگری. هر کسی نمیتواند بیاید ادعا کند از طرف مردم حرف میزنم. مردم پای صندوق رای کسی را انتخاب کردند که از طرف آنها حرف بزند و آن فرد از طرف مردم صحبت میکند. هر نماینده راهکار متعدد خود را دارد.ارتباطات متعدد دارد. نمایندهها دفاتر خود وحضور در بین مردم دارند. هر نماینده ساختارارتباطاتی دارد که وظیفه مردمی خود را انجام دهد.
در این گزارش به هفت اشکال اساسی طرح صیانت از کاربران فضای مجازی اشاره می شود.
نمیدانم چرا این شاهکارهای سینما حتی به وقت نقد شاهکارهای مجلس دست از سر من بر نمیدارد. نقد اولی که نوشتم، فیلم لئون حرفهای را در من تداعی کرد؛ قاتلی که خیلی زیرکانه و حرفه ای آدم میکشت و برایم اشارهای بود به زیرکی طراحان در تدوین طرحی که در صورت تصویب مادر اینترنت را به عزایش مینشاند.
وقتی خواستم نقد دوم بر نسخه اصلاحی طرح اول (منتشر شده در 26 تیرماه 1400) را که اکنون به نام قبلی خود موسوم به طرح صیانت از کاربران مشهور شده است بنویسم هم اینبار شاهکار مرحوم مغفور جنت مکان، سرجو لئونه، وسترنترین فیلم وسترن همه دورانها؛ یعنی خوب، بد، زشت به ذهنم رسید.
حکایت سه بازیگر خوب، بد، زشت که دانسته و ندانسته دنبال گنجی میافتند و بلای عالم را بر سر هم می آورند و سرانجام متفاوتی پیدا میکنند که اتفاقا به زشتی رفتار برخی مدافعان (مثلاً مراجعه کنید به برچسب منافق که فلان سردار مشهور به منتقدان زد)، بدی تدوین برخی مفاد کلیدی در طرح و خوبی بلندشدن صدای انتقادات از تقریباً همه طیفهای سیاسی و اجتماعی کشور اشاره دارد. گذشته از اینکه اسم این فیلم هم با موارد خوب، ایرادات بد و برخی مفاد زشت (از باب تبعات آن) در این طرح همساز است.
از آنجا که در چند روز اخیر فضای مجازی واکنش به تصویب اصل 85 ای شدن این طرح در مجلس «ترکید» و فوران انتقاد و خشم خواسته و ناخواسته کاربران شبکههای اجتماعی را در هم نوردید، سعی میکنم در این متن تا حد امکان نقدهایم را اولاً معطوف به موارد بسیار مهم و اساسی کنم و ثانیاً به زبان ساده و پرهیز از پیچیدگیهای فنی و حقوقی بنویسم تا همه کاربران از جمله طراحان طرح هم بخوانند و ان شالله متوجه شوند. طبعاً ممکن است برخی موارد با نقد قبلیام مشابه باشد چرا که در اصلاح طرح به آن توجه نشده است.
مورد اول؛ حوزه شمول طرح مبهم و آشفته است: فقط خدمات پایه کاربردی یا کل حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات و حتی فضای مجازی؟
عنوان طرح به ما میگوید بناست «خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» قانونمند شود و مدافعان و طراحانش هم مکرر میگویند هدفمان همین پلتفرمها، شبکه ها و خدمات پایه است اما در حداقل ده جای طرح به صراحت و ذکر نام عنوان کرده اند که کل حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات و فضای مجازی شامل این طرح است. اولین موردش در ماده 2 است. بند الف ماده 2 که حوزه شمول قانون را به صراحت ذکر میکند، در کنار ذکر عنوان «خدمات پایه کاربردی» به تصریح «خدمات ارتباطاتی و فناوری اطلاعات داخلی و خارجی شبکه ملی اطلاعات» را هم مشمول این قانون میداند.
در ماده 3 نیز کمیسیون عالی را کمیسیون عالی تنظیم مقررات (بدون ذکر پیشوند و پسوند) معرفی میکند و مهمتر از آن در ماده 4 که در 23 بند تک به تک وظایف این کمیسیون را ذکر میکند در بندهای 1، 4، 5، 7، 8، 10، 14، 15، 16، 20 و 21 صراحتاً عنوان خدمات ارتباطاتی و فناوری اطلاعات یا فضای مجازی را به عنوان شمول وظایف این کمیسیون عالی تعریف میکند. مثلا در بند 5 تصریح میکند ضوابط «تعرفهگذاری خدمات ارتباطی و فناوری اطلاعات» وظیفه این کمیسیون است که طبق ضوابط جاری و فهم کارشناسی شامل همه خدمات مثل اینترنت، پهنای باند و حتی مکالمه تلفنی و…میشود و قرینهای نیست که شامل این موارد نشود.
همین؟ خیر، هنوز تمام نشده. در ماده 6، با اصلاح قانون وظایف و اختیارات وزارت ارتباطات، سند اختیارات بالادستی کل وظایف کمیسیون این وزارتخانه از «تغییر ساختار بخشهای ارتباطی کشور» (بند الف ماده 5 وظایف وزارتخانه ذیل ماده 6 طرح) گرفته تا تعرفه گذاری کل خدمات ارتباطی و حتی واگذاری فرکانس که یک وظیفه سنتی و کاملا تخصصی این وزارتخانه است (بند ه ماده 5 ذیل ماده 6) را یکجا بر اساس سیاستها و ضوابط کمیسیون عالی تعریف میکند. حضرات اینها چه ربطی به خدمات پایه کاربردی شبکه ملی اطلاعات دارد!؟ تا این حد؟ لااقل عنوان طرح را اصلاح کنید و ادعاهایتان را پس بگیرید.
جمع بندی کنم: پس این ادعا که این قانون و کمیسیون کذایی صرفاً برای خدمات پایه و کاربردی است به وضوح نادرست و بر خلاف مفاد متعدد در طرح است. (علت این دوگانگی و ابهام در مفاد و عنوان طرح برای بنده قابل حدس است اما اینجا مجال بحثش نیست) اینکه این طرح بخواهد در همه شئون ارتباطات و فناوری اطلاعات بدین صورت دست ببرد جدای از آنکه خلاف عنوان و هدفش است باعث تشتت و بهم ریختگی در وظایف سایر دستگاهها بویژه وزارت ارتباطات خواهد شد.
مورد دوم؛ کمیسیون عالی تنظیم مقررات: طفلی که از مادر خود (شورای عالی فضای مجازی) بزرگتر است و به پدر خود (مجلس) پاسخگو نیست!
کاری نداریم که کمیسیون عالی تنظیم مقررات ماده 3 این قانون که قبلاً ذیل مرکز ملی فضای مجازی بوده با تغییر وظایف، ساختار، اعضا و.. به طور کلی دگرگون شده و موجود جدیدی خلق شده که تنها نامش با آن قبلی -که کسی هم اسمش را در این سالها نشنیده بود-یکسان است اما جایگاه، اعضا و وظایفش محل اشکال است. چطور؟ اینکه شورای عالی فضای مجازی در بالاترین سطح در حاکمیت از مسئولین ارشد سیاسی کشور تشکیل شود معقول است چون بناست در حوزه فضای مجازی در نظام سیاستگذاری کند، در مورد مسائل کلان این حوزه تصمیم بگیرد و بین دستگاههای حاکمیتی و فراقوهای هماهنگی ایجاد کند. اما سیاستگذاری با تنظیم مقررات تفاوت جدی دارد. برای تنظیم مقررات مثل تعرفهگذاری خدمات (بند 5)، ضوابط رقابت و انحصار (بند 4)، حقوق مالکیت فکری (بند 9)، استانداردهای کمی و کیفی خدمات (بند 6) و..چه معنا دارد که معاونین چند سازمان نظامی، امنیتی، قضایی و دولتی (با غلبه سهم نهادهای حاکمیتی و نه اجرایی) دور هم بنشیند و مقررات فنی-تخصصی بگذارند؟ اصلا امکانش را دارند؟ کجای دنیا نهاد تنظیم مقررات فضای مجازی 21 عضو در این سطح بالای سیاسی دارد؟ این 21 عضو که حداقل نصف آنها تخصصی در حوزه فضای مجازی که شایسته شان نهاد تنظیمگر است ندارند، هرکدام در هر جلسه بخواهند ده دقیقه حرف بزنند و دفاع کنند چقدر زمان میخواهد؟ میشود تصمیم گرفت اصلا؟ نتیجه این میشود که هم تصمیمگیری و پیشرفت دستور جلسات بسیار کند و بروکراتیک خواهد شد و هم هرکدام از اعضا، به دلیل فقدان تخصص کافی در موضوعات کاملا تخصصی و پیچیده مذکور، وصل به یک گروه پشت پرده «تصمیم ساز» وصل میشوند که برایشان بولتن میسازد تا در جلسه بدانند موضوع چیست و راجع به فلان موضوع رای موافق یا مخالف بدهند!
از آن گذشته اصولاً تنظیم گری بر خلاف قانونگذاری از شئون اجراست. به همین دلیل عموم نهادهای تنظیمگر ذیل دولت و نهاد اجرا تشکیل میشوند. (به تفاوت بین تنظیمگری و سیاستگذاری دقت کنید) در حالیکه از 18 نفر عضو دارای حق رای در کمیسیون عالی 7 نفر از دولت و 10 نفر از نهادهای حاکمیتی انتصابی هستند و یک نفر هم از نهاد صنفی است. یعنی اکثریت از خارج دولت. این هم ایراد دیگری است. چون در مسائل اختلافی و حساس میان این دو گروه، دولت که به مقتضیات و ملاحظات اجرایی و شاید خواست عمومی مردم نزدیکتر است وقتی میبیند علیرغم نظرش مساله ای به او تحمیل میشود در مقام اجرا تلافی میکند و مصوبه را به بهانه های مختلف دور میزند. کافیست توجه کنید مطابق بند ب ماده 5 ممکن است در شرایط حساس اختلافی تنها با رای موافق 6 عضو حاکمیتی مساله ای را به تصویب برساند (حضور 10 نفر و رای 6 نفر) و کل دولت و نهاد صنفی عضو را دور بزند!
نکته مهم دیگر آنکه این ساختار اگرچه مصوب مجلس است اما چون فراقوهای است به مجلس پاسخگو نیست. یعنی رییس کمیسیون و تکتک اعضایی که عضو دولت نیستند را نمیتوان در مجلس بازخواست کرد. تنها شاید حضرات لطف کنند، منت بگذارند و در یک کمیسیون داخلی مجلس تشریف بیاورند از باب مرحمت جواب سوال نمایندگان را بدهند. یعنی رحمت فرستادید به روح جمهوریت و قانون اساسی با این قانونی که نوشتید و دیوار کجی که برای دهن کجی به خواست مردم و دولت منتخب مردم (هر دولتی که باشد حتی دولت انقلابی آقای رییسی) پایهگذاری کردید.
خلاصه آنکه این کمیسیون با این ساختار مطول و بروکراتیک نه تنها تخصصی نیست که قطعاً با گستردگی اختیارات که البته فقط در ماده 4 منحصر نشده و در جای جای دیگر این طرح، وظایف عجیب و غریبی به آن سپرده شده است میتواند هم شورای عالی را هم به حاشیه براند و هم به مجلس پاسخگو نباشد؛ مثل طفلی است که از مادر خود (شورای عالی فضای مجازی) بزرگتر است و به پدر خود (مجلس) پاسخگو نیست! این طفل زورمند غیرپاسخگو به مجلس، خود گره کوری به گرههای نظام حاکمیت فضای مجازی کشور خواهد افزود.
مورد سوم؛ پلتفرمهای خارجی و فیلترینگ: محدودیتهای چالش برانگیز قانونی
خب به مناقشه برانگیزترین بخش قانون میرسیم. اول بگویم صورت مساله چیست. آقایان از خدمات پایه کاربردی داخلی و خارجی (یعنی از تلگرام و واتساپ و اینستاگرام گرفته تا حتی یوتیوب، توییتر و فیسبوک و..نیز داخلی ها مثل بله و آپارات و ایتا و غیره چه داخلی چه خارجی، چه فیلتر باشند و چه فیلتر نباشند) میخواهند که 4 تکلیف را انجام دهند (ماده 12):
ثبت مشخصات و گرفتن مجوز فعالیت در ایران
معرفی نماینده قانونی در ایران
پذیرش تعهدات ابلاغی کمیسیون
پذیرش موارد مصوب در این قانون (ماده 25 و 26)
ماده 25 و 26 خودش داستان مفصلی است و شامل 15 تکلیف قانونی است که یکی از این تکالیف احراز هویت معتبر همه کاربران است (یعنی هر کاربری که در پلتفرمهای داخلی و خارجی فعال است نمیتواند گمنام باشد و در صورت درخواست مراجع قانونی، امنیتی و قضایی داخل کشور باید هویت معتبر او برای آن نهادها مشخص باشد) یکی دیگر از این تکالیف حذف محتوای نامناسب به تشخیص کارگروه فیلترینگ ظرف 12 ساعت است! ذخیره و پردازش داده های کاربران ایرانی صرفا در داخل کشور هم تکلیف سوم است. منصف باشیم؛ بجز اینها تکالیف دیگری هم هست که بعضیهایش انصافا خوب است مثل بند 10 ماده 25 (عدم دریافت اطلاعات اضافی از کاربران). الغرض، دیگر خودتان حساب کنید این پلتفرمها و اپلیکیشنهای مادر مرده الف را بگویند تا ی که سهل است تا اخر دیوان حافظ را باید از بر بخوانند! دقت کنید نمیگویم همه این تکالیف نادرست و نامربوط است میگویم انبوهی از تکالیف سخت و آسان، منطقی و غیرمنطقی بر گرده ایها سوار خواهد شد و باید بپذیرند. خب بپذیرند دندشان نرم. اشکالش کجاست؟ یکی دیگر تعهد میپذیرد چرا ما ناراحت بشویم؟
پاسخ ما این است: آقاجان این همه تکلیف سنگ بزرگ است که نشان نزدن است. اولاً صدسال هم امثال اینستاگرام و یوتیوب و توییتر و واتس اپ اینها را نمیپذیرند. آخر چرا باید بپذیرند؟ چه نفعی از بازار ایران دارند؟ همین الان توییتر و یوتیوب که فیلترند. آن دیگری ها هم که درآمدی از بازار ایران به دلیل تحریم ندارند. اینکه میگویند از پهنای باند درآمد دارند هم حرف غلطی است. فرصت و مجال نیست به مدل کسب و کار و صورتهای مالی یوتیوب و فیسبوک و.. اشاره کنم که اصولاً بالای 95% درآمد برخی از اینها از تبلیغات است نه پهنای باند و امثال اینها که بعضی کارشناسان بدون علم و تخصص میگویند. اصلاً به فرض محال هم داشته باشند. مگر پژو و سامسونگ و ال جی درآمد نداشتند؟ گذاشتند رفتند و یک انگشت لایک هم حواله آقایان کردند. حالا میگویید غولهای آمریکایی که بیش از هزار میلیارد دلار درآمد دارند برای یک نخود مثقال درآمد ایران ناز مسئولین قشنگ ما را بکشند؟ حتماً، بنشینید تا بکشند.
حالا برویم مرحله بعد. گیریم پلتفرمها-آنهایی که فیلتر نیستند -و الا یوتیوب و توییتر که فیلترند و تکلیفشان روشن است- خواستند زرنگی کنند و جای خالی بدهند و امر و نهی کمیسیون کذایی را به ناکجا آبادشان حواله کنند. چه میشود؟
خیلی بد میشود. بدترینش چیست؟ جرایمی از جمله بند ث و ج ماده 28 یعنی محدودیت در ترافیک (بند ث) و فیلترینگ (بند ج) را به انها اعمال میکنند. این یعنی واتس اپ و اینستاگرام-اگر این تعهدات را نپذیرند، که نمیپذیرند- فیلتر میشوند؟ پاسخ: حتماً اما نه به سرعت. طبق تبصره 2 ماده 28، برای اعمال مجازات اگر آن خدمت به تشخیص کمیسیون کذایی اثر گذار و مهم باشد 4 ماه فرصت میدهند (اگر اثرگذار نباشد که همان اول فیلتر میشود). بعد از 4 ماه اگر به تشخیص کمیسیون «جایگزین مناسب» ایرانی برای آن اپلیکیشن وجود داشت که باز هم فیلتر میشود و میرود سراغ کارش و ما هم از آن جایگزین مناسبی که مسئولین عزیز برایمان تدارک دیدهاند استفاده میکنیم. اما اگر جایگزین مناسب وجود نداشت بند ث یعنی محدودیت در پهنای باند و ترافیک میتواند بر او اعمال شود. در واقع تبصره 2 تنها مجوز به تاخیر انداختن مجازات فیلترینگ را داده نه بقیه مجازاتها مثل محدودیت در پهنای باند. این یعنی کند کردن سایت و راه رفتن روی اعصاب کاربران ایرانی.
دقت کنید خیلی رسمی و طبق نص صریح قانون محدودیت پهنای باند را میتوان بر این اپلیکیشنها اعمال کرد حتی اگر جایگزین مناسب برای انها وجود نداشته باشد! در این مدت هم که اقایان روی اعصاب کاربر با کاهش پهنای باند راه میروند، بخش خصوصی باید جایگزین مناسب را توسعه دهد. طبق ماده 7، اگر بخش خصوصی نتوانست یا نخواست، وزارت ارتباطات راسا و شخصا باید جایگزین مناسب راه اندازی کند! خلاصه آقایان کاری ندارند به هر ضرب و زوری شده باید جایگزین مناسب راه اندازی شود حتی وقتی همه میدانیم راه اندازی اپلیکیشنهای چند ده میلیون کاربره توسط دولتها با آن سطح فناوری و نیاز به تعامل با مشتری و اینها محال ممکن است. مثلا تصور کنید اسنپ را وزارت ارتباطات میخواست راه بیاندازد و هر روز مدیریت کند!
خب حالا کجای این کار اشکال دارد؟ اشکالش آنجاست که اولاً خارجیها نمی آیند. اگر بناست آنها را فیلتر کنید دنبال بهانه نباشید. سنگ بزرگ که علامت نزدن است جلوی پایشان می اندازید که چه؟ خودتان سنگ روی یخ میشوید قانون مجلس را هم لوث میکنید، عزیزان قانون حرمت دارد.
اشکال دوم. گفته اند 4 ماه مهلت میدهیم و اگر نیامدند تا زمان «تامین جایگزین مناسب» فیلتر نمیکنیم. خب متر و معیار این «جایگزین مناسب» چیست؟ الان آپارات-که گل سرسبد پلفرمهای ایرانی است- جایگزین مناسبی برای یوتیوب است؟ یا اصلا ایجاد جایگزین مناسب برای توییتر معنا دارد؟ پس این تفسیرپذیربودن ایراد مهم است. شما تصورکنید مسئولین حاکمیتی که روحیه انسدادطلبی دارند و ماشاءالله هر روز هم از تریبونها برای فیلترینگ و راه اندازی «اینترنت ملی» خط و نشان میکشند و منتقدان را منافق میخوانند، بخواهند در کمیسیون کذایی مربوطه تصمیم بگیرند. همان اول میگویند فلان اپلیکیشن داغان جایگزین مناسب است. بگذریم از رانتهای چند صد و بلکه چند هزار میلیاردتومانی که برای ساخت یک شبه «جایگزین مناسب» ایجاد خواهد شد که خود قصه پرغصه است.
خلاصه آنکه اگر کسی به شما گفت این قانون باعث هیچ «محدودیت» یا مسدودیتی در خدمات پایه خارجی نمیشود یک کشیده آبدار و بلکه دوتا زیر گوشش بخوابانید. اگر گفت چرا میزنی، استدلالی که گفتم را برایش بگویید تا دیگر دروغ نگوید (آقا شوخی کردمها، تبعاتش با خودتان است فردا از من شاکی نشوید، مسئولیت قبول نمیکنم)
مورد چهارم؛ اعمال سیاست بُز ملانصرالدین: فرار پلتفرم خارجی و کتک خوردن پلتفرم ایرانی!
میگویند ملانصرالدین دو بُز داشت. یکی از بزها فرار کرد. نصرالدین هرچه دوید به او نرسید و در رفت. به خانه برگشت و بُزی که در آغل بود را تا میخورد کتک زد. گفتند با این فلکزده چکار داری، اینکه در خانه است. گفت: دستم به آنکه فرار کرد نمیرسد این را بزنم حداقل دلم خنک شود.
حضرات!
اپلیکیشنهای خارجی به ایران نخواهند امد، لااقل با آن 10-20 مورد تعهد سنگین نمی آیند (بحث آوردن CDN و توافق حداقلی خارج از مفاد این قانون جداست و چه بسا ممکن باشد)؛ دست آخر شما هم برای انکه پشم کلاه اقتدارتان پیش مردم و انها حفظ شود، دیر یا زود باید آنها را فیلتر کنید. نتیجه چه میشود؟ مجموعه این 18-20 مورد تعهد سنگین بر پلتفرمهای داخلی مادرمرده ایرانی اعمال میشود و آنها را بیچاره تر از قبل میکند و کاربران ایرانی را بیشتر از آنها فراری میدهد. البته برخی تعهدات مفید است و کاری با ان مفیدها نداریم اما مثلاً همین یک قلم احراز هویت در شبکه های اجتماعی برای فراری دادن مردم به استفاده از فیلترشکن و حضور به هرقیمتی در شبکه های اجتماعی خارجی بس است.
آخر چرا باید کاربر ایرانی در خدمات غیر ضروری (نه مثل خدمات بانکی، مالی و..که احراز هویت در آنها در همه جای دنیا هست و منطقی است) برای حضور در پیام رسان و شبکه اجتماعی احراز هویت شود؟ وارد مسائل سیاسی و سوابق متعدد برخوردهای غیرمنطقی امنیتی-قضایی نمیشوم که اگر نگوییم همه، قشر موثری از فعالین اجتماعی و نخبگان را ترسانده و اعتماد را از آنها سلب کرده است.
با اعمال این سیاست خارجیها از هفت دولت آزاد (اما فیلتر) ولی داخلیها زیر تعهدات سنگین قانونی هستند و حاصل این سیاست خود یک مزیت رقابتی مهم برای خارجی خواهد بود که سختی فیلترینگ را تعدیل و هزینه استفاده از شبکه های داخلی را افزایش میدهد. یکی از دلایلی که معتقدم این تعهدات باید در مقررات بیاید نه قانون، همین است. چون قانون اعتبار بیشتری دارد و تخطی از ان برای هیچکس جایز نیست، اما مقررات در اختیار نهاد تنظیمگر است و اگر دید پشت پلتفرم داخلی تحمل بار تعهدات را ندارد آنرا سبک میکند (در برخی موارد این قانون اختیار تشخیص به کمیسیون داده ولی این برای بخشی از تعهدات است نه همه آنها)
اینکه می بینید 50 شرکت بزرگ حوزه فضای مجازی از ابرآوران گرفته تا آپارات و..بیانیه میدهند و با این طرح مخالفت میکنند برای این است که صابون زبر شما به تنشان خورده و میدانند اخرش این طرح به کجا میرسد و الا شما که مدعی هستید میخواهید از اینها حمایت کنید. چرا حمایت شما را نمیخواهند؟
آیا همه کسانی که این قانون را نوشتند به این تبعات منفی این سیاست احمقانه خود بر روی پلتفرمهای داخلی فکر کرده اند؟ به خدای کعبه، خیر؛ یا جاهل اند یا مغرض.
مورد پنجم: چالش فیلترشکنها، فیلترشکن قانونی و موقعیت نشستن بر روی اره!
در بند 17 ماده 4 ، «تهیه و تصویب ضوابط عرضه و استفاده از ابزارهای دسترسی بدون پالایش مانند فیلترشکن و VPN» را از وظایف کمیسیون عالی تنظیم مقررات که به موجب این ماده تشکیل میشود میداند. از طریف دیگر در ماده 33 هرگونه فعالیت تجاری در زمینه تولید و ترویج فیلترشکن ویا انتشار عمده فیلترشکن را جرمانگاری میکند. این دو ماده کنار هم یعنی چه؟
به زبان ساده یعنی بناست از یک طرف فیلترشکن قانونی در اختیار کاربران قرار گیرد و از طرف دیگر با ترویج فیلترشکنهای غیرقانونی هم برخورد قضایی و کیفری شود. چی شد؟ شاید بپرسید مگر عقلمان پاره سنگ بر میدارد که اول سایتی را فیلتر کنیم و بعد به فیلترشکنها مجوز بدهیم که مردم با آنها به سایتهای فیلتر شده وصل شوند!؟
جواب این است: آقایان میدانند مسدودسازی کامل و منع دسترسی همه مردم به سایتهای خارجی فیلتر شده ممکن نیست. چون اولا نه میشود همه پورتهای VPNرا بست و نه میتوان منکر نیاز ضروری برخی کاربران به سایتهای فیلتر شده شد. مخصوصا که این سایتها امثال توییتر و یوتیوب که جایگزین داخلی ندارند و نخواهند داشت و برخی سایتهای علمی و تخصصی باشد. به فکرشان رسیده خب به اینها فیلترشکن قانونی میدهیم و مساله حل میشود.
حالا سوال و نقد من این است: مصادیق این جماعتی که بناست فیلترشکن قانونی بگیرند چیست و حدوداً چند نفرند؟ مثلا یک میلیون یا ده میلیون یا پنجاه میلیون؟ اگر طیف زیادی از کاربران را شامل میشود و مثلا سی چهل میلیون نفرند که خب اصل و اساس فیلترینگ را لوث کرده اید و مطمئن باشید راه برای اتصال بقیه هم باز میشود و فیلترینگ هیچ بازدارندگی نخواهد داشت.
اما اگر مصادیق استفاده از VPN قانونی محدود و افراد مجاز مثلا دو-سه میلیون نفرند خب مشکل برجاست و شما نمیتوانید فشار تقاضای چند ده میلیونی بقیه را نادیده بگیرید. اگر سخت بگیرید و تعداد را خیلی محدود کنید انبوهی از دانشجویان، افراد حرفهای، افراد خوره فناوری، خوره سرگرمی و.. معطل مجوز شما نمی مانند و راه خود را پیدا خواهند کرد. اگر هم به فرض محال بتوانید پورتهای VPNها را مطلق ببندید نارضایتی عظیم و انگیزه زیاد برای قانون شکنی، رفتن به سمت راه های غیرقانونی (چه بسا درصدی به سمت اینترنت ماهواره ای و..) باز میکنید که در یک نظام حکمرانی سالم عاقلانه نیست. این میشود همان موقعیت مشهور ارّه؛ نه راه پیش هست و نه راه پس.
میخواهم بگویم این سیاست دادن فیلترشکن قانونی ظاهرش شکیل است اما در عمل جدای از آنکه اینترنت را طبقانی و تبعیض آمیز میکند و نارضایتی قطعی اجتماعی خواهد داشت، چالشهای اجرایی جدی دارد و متاسفانه در این قانون صرفاً انجام آنرا تکلیف کرده اما به این چالش توجه نشده. البته این مساله راه دارد که مجال بحثش اینجا نیست. بگذاریم ببینیم حضرات سرتق تدوین کننده این طرح، اصلا اصل این ایراد را قبول دارند یا نه.
مورد ششم؛ واگذاری گذرگاه ایمن مرزی: بخشش ملوکانه به خروار!
در ماده 10 این طرح با تشکیل یه کارگروه به ریاست رییس مرکز ملی فضای مجازی، تدوین آیین نامه و مسئولیت اعمال مصوبات، ایجاد هماهنگی بین دستگاه ها و نظارت بر آنها را در زمینه نقاط تبادل ترافیک دیتای کشور با خارج از کشور به نیروهای مسلح سپرده است.
نکته اول اینکه عنوان طرح را یکبار بخوانید و بگویید اینها چه ربطی به خدمات پایه و کاربردی شبکه ملی اطلاعات دارد؟ در واقع با رندی ذیل عنوان خدمات پایه، چیزی را گفته اند که خودش یک قانون جدا نیاز دارد و مناقشه برانگیز است.
نکته دوم هم اینکه مساله بدین مهمی (ایین نامه نظام دسترسی و صلاحیت دستگاه های حاکمیتی) باید در شورای عالی فضای مجازی به تصویب برسد نه آنکه در قالب یک ایین نامه خود نیروهای مسلح برای خودش مسئولیت تدوین کند و کارگروه ذیل مرکزملی فضای مجازی –که یکی از ابداعات خلق الساعه و جدید این قانون جدای از کمیسیون عالی تنظیم مقررات است و قطعا خود در عمل باعث تشتت نظام تصمیمگیری با خود شورای عالی و کمیسیون عالی ماده 3 این قانون و حتی کمیسیون تنظیم مقررات وزارت ارتباطات خواهد شد- آنرا تصویب کند و بدهد به خود نیروهای مسلح که بر آن اجرا و «نظارت» کند! این وسط شورای عالی فضای مجازی کو؟ برگ چغندر است؟ با یک ماده قانونی بسیار کلی و مبهم به صرف انکه بناست به تصویب مجلس برسد و «قانون» بشود میتوان بدون ذکر اصول و جزئیات کلیدی، گیتوی، که جزء کلیدی از شبکه مادر مخابراتی کشور است را به یک کارگروه و ستاد کل نیروهای مسلح که تجربه تخصصی و فنی مرتبط ندارد سپرد؟ جالب آنکه امور اجرایی، توسعه، ارتقاء و.. (بخوانید کار گِل) همچنان در اختیار وزارت ارتباطات است.
مگر ستاد کل نیروهای مسلح که در مرزبانی کشور مسئولیت دارد، امور اجرایی مرزبانی را به نهاد دیگری داده است؟ مگر در مقام اجرا میشود با آن نهادهای غیرنظامی با زبان امر و نهی نظامی ستاد کل صحبت کرد؟ اگر مجلس از وزارت ارتباطات سوال در این زمینه پرسید بگوید «به فرموده» فلان کار را کرده است؟ همین ابهامات نشان میدهد واقعاً مساله امنیت و سپردن گیتوی به نهادهای نظامی، با دو بند قانون آنهم زیرسبیلیِ قانون خدمات پایه مجازی که ربطی به گیتوی ندارد نمیشود.
این بحث جزئیات دیگری هم دارد که نشان از بی اطلاعی برخی تدوین کنندگان طرح دارد. مثلاً در تبصره 3 هم ادعا کرده که گذرگاههای مرزی نباید در اختیار بخش خصوصی باشد و ظرف سه ماه باید به بخش دولتی انتقال پیدا کند! آقا در کجا گذرگاه مرزی اینترنت کشور در اختیار بخش خصوصی است اصلاً؟
مورد هفتم: بی توجهی به وضع تکالیف ایجابی مفید
در نقد قبلی که نوشتم گفتم الان که دولت انقلابی در آستانه استقرار است با همسویی شکل گرفته میان دولت و مجلس میتوان برخی قوانین مفید ایجابی که مایه افزایش اعتماد کاربران و شفافیت بیشتر میشود را در طرح گنجاند. متاسفانه با شناختی که از روحیه طراحان مخصوصا طراحان نسخه اول طرح دارم مشخص است که عامداً به این موارد بی توجهی شده و در نسخه های اصلاحی بعدی هم ادامه پیدا کرده است. به عنوان مثال کمیته فیلترینگ در قانون جرایم رایانه ای تشکیل شده اما در طول 12 سال فعالیت حتی یک دستور جلسه یا صورتجلسه شفاف از این نهاد بیرون نیامده. آیین نامه اش محرمانه است و بارها بر روی نحوه اعمال فیلترینگ میان اعضای این کمیته در رسانه ها مناقشه بوده که آخرش هم حل نشده. شما که در ماده 26 به این کمیته اشاره کرده اید چرا اینها را هم برای او تعیین تکلیف نمیکنید؟
نمونه دیگر گزارش شفافیت خدمات پایه کاربردی مانند آن چیزی است که توییتر و.. منتشر میکنند. باید هر سال اعلام شود از هر اپلیکیشن چه تعداد درخواست از نهادهای قضایی و امنیتی برای دریافت اطلاعات کاربران شده است و به چه تعداد ان پاسخ داده شده. همچنین نگرانیهای جدی از دخالت نهادهای ذی صلاح حاکمیتی در پلتفرمهای داخلی مخصوصا در موارد حساس وجود دارد. چه کسی باید تضمین کند در مواردی مثل ناارامیهای خوزستان یا سیلی زدن فلان مقام سیاسی یا لو رفتن تقلب فلان مسئول در مدرک تحصیلی و.. مطالب، هشتگها و.. کاربران با دستورات «قانونی» حذف نمیشود؟ یا با افشا کننده یک تخلف بزرگ و امثالهم از طریق دریافت اطلاعات هویتی او برخورد نمیشود؟ چالشهای فرهنگی و شکاف میان ارزشهای رسمی و عرفی هم که باعث جذابیت پلتفرمهایی مثل اینستاگرام شده خود مساله دیگری است. قانون حاضر عامداً چشم بر گنجاندن چنین مطالبی بر خود بسته است چرا که با پارادایم حاکمیتی متداول در نظام سازگار نیست. اصولا اگر بنا به پذیرش این موارد باشد در مذاکره با پلتفرمهای خارجی هم سطح توقعات به شدت پایین میآید و امکان و احتمال توافق با آنها افزایش می یابد.
کمبود چنین قوانینی به حدی در طرح فعلی محسوس است که اصولاً اگر بنا به لحاظ کردن آن باشد باید طرحی نو درانداخت. پیشنهاد بنده این است که این طرح در قالب لایحه و از سمت دولت با تغییرات بنیادین و چارچوب جدید به مجلس ارائه شود تا به خواست مردم و مقتضیات اجرا نزدیکتر باشد.
جمع بندی
آزادی، برابری، برادری شعار رسمی جمهوری فرانسه است که در کنار پرچم این کشور هم نوشته میشود. آیا جمهوری اسلامی ایران با متن این شعار مشکلی دارد؟ قطعاً نه. شعار زیبایی است اما آنچه نظام و مردم فرانسه از آزادی، برابری، برادری میفهمد و اجرا میکند از عرش تا فرش با آنچه ما در چارچوب پارادایم و نظام ارزشی کشورمان میفهمیم تفاوت دارد. پس سابقه، بافتار (context) و نظام ارزشی در فهم و برداشت از کلمات مهم است که متاسفانه این طرح مشحون از این فرصتها برای برداشتهای آزاد است. موارد مبهم، دوپهلو و قابل تفسیر که ظاهرش قشنگ و بی اشکال به نظر میرسد اما با شناخت از سابقه، بافت و نظام فکری حضرات نهادهای حاکمیتی که بناست راجع به اینترنت و هر آنچه در آن است طبق این طرح تصمیم قانونی بگیرند و ابلاغ بفرمایند، برای بنده مثل روز روشن است که تفسیر آنها از این مفاد دوپهلو در موارد حساس و مناقشه برانگیز چیست. پس قانون باید روشن و تا حد ممکن غیر قابل تفسیر باشد. این ایراد بزرگ این طرح است.
در نهایت من سعی کردم هفت اشکال بسیار کلیدی و اساسی این طرح را ذکر کنم و الا الی ماشاءالله در این طرح نکات جزئی هست که قابل نقد است و اگر عمری بود و فضایش فراهم شد اشاره خواهم کرد، البته مشروط بر آنکه عزمی برای اصلاح ایرادات جدی طرح باشد.
مصطفی میرسلیم با انتشار توییتی از طرح جنجالی مجلس برای محدودسازی فضای مجازی دفاع کرد.
مصطفی میرسلیم در توییتی با هشتگ فضای مجازی و رونق نوشت:
با طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی بسیاری از کسب از کارهای پلید کساد می شوند و جلو جریان های مالی کثیف و مشکوک گرفته می شود و برعکس کسب و کارهای قانونی و مجاز نه تنها متوقف نمی شوند که با انواع نوآوری که امکان تبلور آن در فضای مجازی وجود دارد ، به شدت رونق می گیرند.
درحالیکه پیش از این موضوع بررسی طرح فیلتر پیامرسانهای خارجی در مجلس تکذیب شده بود، امروز اعلام شد که این طرح در دستورکار مجلس قرار دارد!
یک هفته پیش از انتخابات، گفتگویی از یکی از چهرههای نزدیک به ابراهیم رئیسی در مجلس منتشر شد که بهسرعت تکذیب شد.
این گفتگو، شایعه فیلتر اینستاگرام را تایید میکرد. شایعهای که با انتشار حکم فیلتر آن در دستگاه قضایی داغ شده بود.
همان موقع منتقدان تاکید میکردند که تکذیبکنندگان خبر، نگران تاثیر احتمال فیلتر اینستاگرام بر نتیجه انتخابات هستند. این گمانه وقتی تایید میشود که تنها یک هفته بعد از اعلام نتایج انتخابات، دوباره این طرح در دستورکار قرار گرفته است.
به نظر میرسد ۲۲۰ نماینده حامی رئیسی در مجلس برای مراقبت از اعتماد مردم، باید این طرح را از دستورکار مجلس خارج کنند تا متهم به پنهانکاری انتخاباتی برای فریب افکارعمومی نشوند.
اما طرح مجلس چیست که منتقدان و صاحبان کسب و کار را نگران کرده است؟
ممنوعیت فعالیت در شبکههای اجتماعی فیلتر شده در طرح مجلس برای فضای مجازی
مجلس شورای اسلامی در هفته جاری، بررسی طرح «صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» که بر اساس اصل ۸۵ قانون اساسی تنظیم شده را در دستور کار قرار میدهد. این طرح که به امضای ۴۰ نفر از نمایندگان رسیده ظاهرا فعالیت افراد و سازمانها در پیامرسانهای مسدود شده را جرم تلقی کرده و پیامرسانهای خارجی (فیلتر نشده) نیز ۲ ماه فرصت دارند شرایط خود را تطبیق دهند.
طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی توسط کمیسیون فرهنگی مجلس ارائه شده و امضای افرادی همچون رضا تقی پور انوری، سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی (نامزد سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری) و نصرالله پژمانفر در پای آن دیده می شود. اگرچه بسیاری از موارد مطرح شده در آن موضوع جدیدی نیست و پیش از این نیز در سالهای گذشته روی آن بحث شده بود اما اکنون در صحن علنی مجلس بررسی و به رأی نمایندگان گذاشته میشود.
نمایندگان برای دلایل توجیهی این طرح این گونه توضیح میدهند که توسعه فناوریهای نوین ارتباطی و به خصوص پیامرسانهای اجتماعی و تحولات مرتبط با آن خلا قانونی داشته و تولیدات داخلی و حقوق کاربران را در معرض آسیب قرار داده است. از همین روی لزوم ساماندهی این حوزه حس میشود.
طبق ماده ۲ فصل اول این طرح پیشنهادی، عرضه و ارائه خدمات پیامرسانهای داخلی و خارجی در کشور مستلزم رعایت قوانین کشور بوده و حتما باید به تأیید هیئت ساماندهی و نظارت کشور برسند. در غیر این صورت وزارت ارتباطات مکلف است که این پیامرسانها را مسدود کند.
همچنین در بخش دیگری از این طرح آمده که پیامرسانهای خارجی جهت ادامه فعالیت در کشور میبایست از یک شرکت ایرانی به عنوان نماینده استفاده کنند.
کنترل و دسترسی به محتوای پیامرسانها توسط اعضای مجاز تنها در مواردی همچون جرائم علیه امنیت ملی، تهدید به قتل، تجاوز به عنف، فساد فی الارض، تولید و عرضه مواد مخدر، کلاهبرداری و شروع به جرائم فوق یا معاونت در آنها مجاز است.
همچنین در تبصره ماده ششم این طرح آمده که وزارت ارتباطات ملزم است که اقدامات لازم جهت احراز هویت کاربران در فضای مجازی کشور را به عمل آورد که نحوه انجام این کار طی ماههای آینده اعلام میگردد.
طبق ماده ۱۳ طرح ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی، تبلیغ پیامرسانهای داخلی و خارجی در بستر رسانههای دولتی و صدا و سیما تحت نظارت قرار داشته و استفاده از پیامرسانهای خارجی برای ارتباط با مخاطبان ممنوع است.
اجازه ولی قانونی برای زیر ۱۸ سالهها
در بخش دیگری از این طرح آمده که هر گونه ارائه خدمت پیام رسانها به افراد زیر ۱۸ سال فقط با اجازه ولی قانونی آنها بایستی صورت گیرد. طبق این طرح، پیامرسانها موظفند در چارچوب سند صیانت از کودک و نوجوان در فضای مجازی، قابلیت نظارت والدین و امکان ردهبندی و پالایش محتوای متناسب با کودک و نوجوان را فراهم کنند.
تبلیغات در پیامرسانها نیز بایستی با اطلاع و اجازه کاربر صورت گیرد و امکان ممانعت از دریافت آنها نیز برای کاربران فراهم شود.
استفاده دستگاههای اجرایی از پیامرسانهای خارجی برای مکاتبات و ارائه خدمات اداری و اطلاعرسانی نیز ممنوع است.
طبق ماده ۸ این طرح بایستی صندوق حمایت از محتوا و پیامرسانهای داخلی به عنوان موسسه دولتی و به منظور حمایت از توسعه فعالیت پیامرسانهای داخلی تاسیس گردد و منابع آن از محل جرائم نقدی مقرر در این قانون و ۱۰ درصد درآمد ترافیک اینترنت بین الملل کشور تامین شود.
همچنین هر گونه ارائه خدمات پولی و بانکی به کسب و کارهای فعال در پیام رسانهای اجتماعی خارجی ممنوع است و بانک مرکزی موظف است جهت سهولت گردش مالی، مجوز ارائه خدماتی قبیل پرداخت الکترونیکی را به پیامرسانهای داخلی ارائه کند.
ممنوعیت فعالیت در پیامرسان مسدود شده
بخش فصل چهارم که به ضمانت اجرایی این طرح اختصاص دارد میگوید هر شخصی بدون رعایت مواد این طرح اقدام به عرضه و ارائه پیامرسان اجتماعی کند یا با نقض تدابیر مسدودسازی موجبات دسترسی به آنها را فراهم کند به حبس یا جزای نقدی یا هر دو محکوم خواهد شد. در این بخش از طرح نوشته شده:
«هر شخص با نقض تدابیر مسدودسازی در پیامرسانهای غیرقانونی فعالیت موثر داشته باشد علاوه بر ضبط منافع و عواید مالی حاصله به مجازات تعزیری درجه ۷ و در صورت تکرار به مجازات تعزیری درجه ۶ محکوم خواهد شد.»
متخلف از اجرای مسدودسازی پیامرسانها نیز به انفصال از شغل دولتی محکوم میشود. همچنین فعالیت مؤثر در پیامرسانهای مسدود شده منجر به ضبط منافع و عواید مالی حاصله و در صورت تکرار به مجازات تعزیری درجه ۶ محکوم خواهد شد.
همچنین طراحی و عرضه ابزارهای دور زدن فیلتر همانند VPN جرم تلقی شده است و فرد خاطی به حبس یا جزای نقدی محکوم خواهد شد. در این طرح نوشته شده: «هر شخصی که اقدام به تولید، تکثیر، توزیع، معامله و انتشار یا در دسترس قراردادن غیرمجاز هر نوع نرمافزار یا ابزار رایانهای الکترونیکی (نظیر ویپیان و فیلترشکن) که امکان دسترسی به پایگاههای اینترنتی و پیامرسانهای غیرقانونی مسدود شده را به طور مستقیم یا غیر مستقیم فراهم کند به حبس یا جزای نقدی درجه ۶ محکوم میشود.»
در بخشی از این طرح نیز به بحث رمزارزها اشاره شده است که عرضه، خرید و فروش «رمزارز» بدون مجوز بانک مرکزی طبق قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز محکوم خواهد شد.
مرزبانی دیجیتالی با نیروهای مسلح
در طرح مذکور آمده که مرزبانی دیجیتال و دفاع سایبری از کشور و جلوگیری از بهرهبرداری غیرمجاز از دادههای مجازی در درگاههای ورود و خروج پهنای باند کشور با محوریت ستاد کل نیروهای مسلح، توسط مراجع ذیربط انجام خواهد شد. به کلامی سادهتر و به احتمال زیاد، منظور این جملات این است که گیتوی ورودی اینترنت به دست نیروهای مسلح سپرده شود.
به گمان منتقدان، تصویب این طرح میتواند به معنی تعطیل شدن بخش بزرگی از کسب و کارها در فضای مجازی باشد و فعالیتها در پیامرسان های محبوب را به شدت محدود کند.
این درحالیست که کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری در طول دوره رقابتها به طور مداوم از آزادی در فضای مجازی دفاع کرده و از سیاستهای مبتنی بر فیلترینگ انتقاد میکردند!