پزشکیان: تمام ملت ایران، فارغ از قومیت، نژاد، مذهب و باور، از حقوق برابر برخوردارند. هیچ تصمیمی بدون در نظر گرفتن افکار عمومی اتخاذ نخواهد شد و هیچگونه رفتار و اقدام سلبی در مواجهه با مردم در دستور کار دولت نیست.


پزشکیان: تمام ملت ایران، فارغ از قومیت، نژاد، مذهب و باور، از حقوق برابر برخوردارند. هیچ تصمیمی بدون در نظر گرفتن افکار عمومی اتخاذ نخواهد شد و هیچگونه رفتار و اقدام سلبی در مواجهه با مردم در دستور کار دولت نیست.


انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در حالی از راه میرسد که انتخابات ۱۴۰۰ تفاوتهای آشکاری با چند انتخابات مهم برگزار شده در دهه ۹۰ دارد. از یک سو مردم به دلیل پدیدههایی چون تحریم، کرونا، سوءمدیریت و… دشواریهای زیاد و غیرقابل تحملی را تجربه میکنند که همین مسائل اهمیت رویکرد، سلیقه و خطمشیهای دولت سیزدهم را نشان میدهد. نکته دیگر انتخابات آتی این است که با وجود اینکه فقط ۵ هفته به روز رایگیری مانده، جریانهای شاخص سیاسی درباره کاندیدای نهایی به جمعبندی نرسیدهاند.
از یک سو جریان اصلاحات مانند دورههای قبل شک و تردید زیادی درباره تایید صلاحیت چهرههای شاخص خود دارد. این جریان از طرف دیگر با تجربه پشتیبانی از حسن روحانی در دو دوره قبلی انتخابات ریاستجمهوری روبهروست. تجربهای که آنها را به این نتیجه رسانده که دردسرهای «کاندیدای اجارهای» از دستاوردهای آن بیشتر است. در آن سوی میدان اصولگرایان هم هنوز در شناخت و معرفی نامزد نهایی نتوانستهاند کاری انجام دهند. البته اصولگرایان با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه تقریبا از فتح پاستور خیالشان راحت است و شاید به همین دلیل، عجلهای برای معرفی رسمی چهره موردنظرشان ندارند!
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی، با بیان این مساله که «به حرکت در آوردن مردم و جامعه مثل به حرکت درآوردن یک قطار است؛ یعنی چرخش قطار مثل چرخش یک اتومبیل سواری نیست که بتواند در محیطی با سرعت ۱۸۰ درجه از ناامیدی به امید و از امید به ناامیدی بچرخد و وضعیتش تبدیل شود. حرکت جامعه، مثل قطاری است که با گذشت زمان و با یک منحنی بزرگ میتواند دور بزند.» به پرسش های مطرح شده پاسخ میگوید. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
***
*این مساله که میگویند انتخابات ۱۴۰۰ بسیار مهمتر از چند انتخاباتی است که در دهه ۹۰ برگزار شده را قبول دارید؟
والله انتخابات ریاست جمهوری همیشه مهم بوده است.
*کشور به دلیل کرونا، تحریم و همچنین قرار گرفتن در فضای مذاکره برای احیای برجام وضعیت حساسی دارد.
تحریمها که خوشبختانه در همین دولت روحانی رفع میشوند و هر دولتی که در آینده روی کار بیاید، کشور را در شرایط کاملا نرمال تحویل خواهد گرفت. در واقع در همین دولت، آقای روحانی با پشتیبانی مقام معظم رهبری موفق میشوند این مساله مهم بینالمللی ایران را حل کنند و کشور روی یک روال کاملا عادی میافتد. لذا هر دولتی که سر کار بیاید، میتواند خدمات مهمی انجام دهد. نظیر اینکه دستمزدها را ترمیم و بخشی از قدرت خرید از دست رفته مردم را بازسازی کند و پروژههای توسعهای کشور را به حرکت درآورد.
*با توجه به اینکه حدود یک ماه و چند روز بیشتر تا انتخابات باقی نمانده، این مدت زمان کافی است که مردم از این دلسردی و ناامیدی خلاص شده و به رای دادن ترغیب شوند؟
به حرکت در آوردن مردم و جامعه مثل به حرکت درآوردن یک قطار است. یعنی چرخش قطار مثل چرخش یک اتومبیل سواری نیست که بتواند در محیطی با سرعت ۱۸۰ درجه از ناامیدی به امید و از امید به ناامیدی بچرخد و وضعیتش تبدیل شود. حرکت جامعه، مثل قطاری است که با گذشت زمان و با یک منحنی بزرگ میتواند دور بزند. لذا نمیتوانیم جامعه را تا یک ماه مانده به انتخابات خیلی متحول کنیم. البته امیدواریم کاندیداهای دو جناح در حدی از سواد و توانایی و تجربه باشند که هر کدام شان برنده شدند، کشور و نظام برنده باشد و امور اداره کشور تسهیل شود، انشاءالله.
*الان نگرانی جدیای در مورد میزان مشارکت وجود دارد. این موضوع را قبول دارید؟
به نظر من میزان مشارکت نسبت به همه انتخاباتهای گذشته پایینتر خواهد بود. در مجموعه نظام جمهوری اسلامی هم نهادهای موثری که میتوانند با تصمیماتی در جهت روابطیتر کردن انتخابات و گرمتر شدن آن کمک کنند، به نظر میرسد که پذیرفتهاند این دوره با مشارکت کمتر و با نتیجه مطمئنتری برگزار شود. اینکه صداوسیما رسما از مشارکت ۳۲ درصدی خبر میدهد و البته با این توجیه که خیلی از مردم به خاطر کرونا در انتخابات شرکت نخواهند کرد، به این معنی است بخشی از نهادهای موثر پذیرفتهاند که یک انتخابات با مشارکت زیر ۴۰ درصد و با نتایج قابل اتکا و اطمینانبخش بهتر از یک انتخابات پرشور و با نتایج نامطلوب است.
*یعنی به این شرایط راضی هستند!
به نظرم جمهوری اسلامی این را پذیرفته، ما هم سعی میکنیم که در همین میزان مشارکت، رقابتی جدی رقم بزنیم و شخصیتهایی را مطرح کنیم که انشاءالله جامعه را تحت تاثیر قرار دهند و بتوانند رای مردم را جلب کنند. اما توصیه کلیام به هر دو جناح سیاسی این است که به بعد از انتخابات هم فکر کنند. در حقیقت انتخابات پایان یک پروسه نیست، بلکه آغاز یک پروسه است. یعنی در واقع انتخابات تمام نمیشود، انتخابات آغاز چهار سال مدیریت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور است. جناحهای محترم سیاسی که الان در صحنه هستند، به بعد از انتخابات هم فکر کنند. به این هم فکر کنند که کشور چگونه میخواهد اداره شود. بالاخره این کشور دارای پیچیدگیهای قومی، مذهبی و سیاسی است و اقتصادش طی سالهای اخیر تحت تاثیر تحریمهای سنگین بینالمللی، ضربه خورده است. فکر کنند و بالاخره کسانی را به میدان بیاورند که اگر پیروز شدند، بتوانند باری از روی دوش نظام و مردم بردارند. نه اینکه وقتی پیروزی حاصل شد، فرد تازه بخواهد تجربهاندوزی کند. باید افراد کارآزموده باشند. کارهای گران، مرد کاردیده میطلبد. الان زمانی است که جناحها باید افراد کارآزموده را کاندیدا کنند. با این توضیح که در هر دو جناح کشور افراد کاردیده و ورزیده وجود دارد. قرار نباشد که دوباره از نو، دولتمردان دوباره تجربه کردن را شروع کنند.
*واقعا سیستم، انتخابات با زیر ۴۰ درصد مشارکت را پذیرفته است؟
برداشت ما این است و ممکن است این تحلیل من غلط باشد. از خبری که صداوسیما در مورد پایین بودن علاقه مردم به مشارکت در انتخابات منتشر و بعد هم موضوع کرونا را به عنوان عامل اصلی معرفی کرد، تشخیص من این شد که این واقعیت در مجموعه نظام پذیرفته شده است که در این انتخابات شاهد مشارکت پرشور نخواهیم بود.
*یعنی اینطور است که بخشی از حاکمیت حتی در درون نظام به خاطر اینکه مشارکت پایین را نشانه خارج شدن یک جریان به نام اصلاحات از قدرت میدانند، رضایت دارند؟
این هم میتواند باشد. البته به شما بگویم رفتار مردم ایران قابل پیشبینی نیست. مردم ایران اگر ببینند عدهای نمیخواهند آنها در انتخابات شرکت کنند، ممکن است شرکت کنند! الان نمیدانیم چگونه میشود؟ مردم ایران، مردم تصمیمات خلقالساعه هم هستند. یعنی ممکن است احساس کنند بعضی از نهادها و یا مثلا بعضی جریانات سیاسی علاقهمند به مشارکت وسیع مردم نیستند، یک وقت بریزند و صندوقها را شلوغ کنند و رای دهند. الان نمیدانیم چه میشود؟
*اصولگرایان و اصلاحطلبان چقدر میتوانند در داغتر شدن فضای انتخابات موثرتر باشند؟
بالاخره هر کدام از اینها اگر شخصیتهایی را بیاورند که برای مردم جذاب باشند، میتوانند به گرم شدن انتخابات کمک کنند.
*اصلاحطلبان این امکان را دارند؟
اصلاحطلبان محدودیتهایی دارند ولی اگر از ناحیه شورای نگهبان و نهادهای حاکمیتی از آنها بخواهند، میتوانند و شخصیتهایی دارند که در این انتخابات چهره شوند. چون درون تشکیلات اصلاحات افراد موثری داریم که تجربه و اطلاعات کافی دارند، خوشنام هستند، پاکدست و پاکدامن هستند. شخصیتهایی داریم که میتوانند این گونه عمل کنند. اما متاسفانه محدودیتهای بیخود و بیجایی برای اصلاحطلبان وجود دارد. بالاخره اگر نهادهایی مثل شورای نگهبان با سعهصدر با اصلاحطلبان برخورد نکنند، اصلاحطلبان هم مجبورند با حداقلها در انتخابات شرکت کنند.
*مصوبه اخیر شورای نگهبان نشان میدهد قصد تجدیدنظر ندارند!
مصوبه اخیر اشکالات زیادی دارد. از جمله اینکه اولین باری است که شورای نگهبان دارد قانونگذاری میکند که این مصداق بارز تضعیف نهاد مجلس است. اگر شورای نگهبان این محدودیتها را لازم میدانست، میتوانست در قانونی که مجلس تصویب کرده بود، با مجلس تعامل کند و قانونی که بین مجلس و مجمع تشخیص گیر است را نهایی کنند. اینکه شورای نگهبان وارد قانونگذاری شود، یک امر خلاف قانون اساسی است، چون روح قانون اساسی میگوید قانونگذاری از طریق مجلس انجام میشود. ضمن اینکه یک هفته مانده به ثبتنام که نباید زمین بازی را بازتعریف کرد. بالاخره جناحهای سیاسی و شخصیتها براساس قانون موجود مطالعه و خودشان را برای شرکت در انتخابات آماده کردهاند. یک مرتبه یک هفته مانده به ثبتنام زمین بازی را که نمیشود بازتعریف کرد.
*همین کار مردم را هم نگران میکند.
بله این موضوع وجود دارد. آنها بهانهای دارند که میگویند دو هزار نفر اسم مینویسند که البته آن را هم میشد با روش دیگری مانع شد. اصل ماجرا این بود که باید بین مجلس و شورای نگهبان هماهنگی اتفاقمیافتاد و شورای نگهبان قانونی که مجلس پیشبینی کرده بود را با اصلاحاتی پیگیری کند تا قانون اصلاح شود. میگویند هر دستی را که قانون بِبُرد، خون نمیآید. اینکه شورای نگهبان به جای مجلس تصمیم بگیرد و قانون ابلاغ کند، خیلی شایسته نیست.
شورای نگهبان ممکن بود که این موارد را در مقطع رسیدگی و تایید صلاحیتها اعمال کند که میشد یک مسئله داخلی خود شورای نگهبان؛ ولی اینکه این را به وزارت کشور و دولت ابلاغ کند، در واقع دستورالعملی فراتر از شورای نگهبان و قانون است که قاعدتا برای دولت لازمالاجرا نیست.
*دولت آینده باید از چه ویژگیهایی برخوردار باشد که بتواند دشواریهای موجود را مدیریت کند؟
دولت سیزدهم دو خصلت مهم باید داشته باشد. یکی اینکه، باید ظرفیت به کارگیری همه توان مدیریتی و کارشناسی کشور اعم از اصولگرا و اصلاحطلب را داشته باشد و از کارهای فنی و اجرایی کشور، سیاستزدایی و کشور را بر اساس اصول فنی اداره کند. این یکی از خصوصیات مهم است که اقتصاد ایران برای بازسازی نیاز به راهکارهای کاملا فنی دارد. مطلب دوم اینکه با تقویت رشد اقتصادی و تولید ثروت جدید باید بتواند قدرت خرید کاهش یافته مردم را ترمیم کند. در صحنه روابط بینالملل هم با توجه به شرایط مناسبی که هم در روابط منطقهای ایران و هم در روابط بینالمللی پیش آمده، باید بتواند از این شرایط به خوبی برای خوشهچینی و استفاده از ثمرات این فضای جدیدی که در کشور به وجود میآید، بهره بگیرد.
*این نگرانی وجود دارد که طیفی احتمالا وارد پاستور میشود که نگاهشان به روابط بینالملل، نگاهی است که معمولا به منافع ملی آسیب زده است.
من تصور نمیکنم چنین باشد. بالاخره قوای سه گانه در کشور تحت نظارت عالیه رهبری اقدام میکنند و رهبری هم بر سیاستهایی که الان در کشور حاکم است، مسلط هستند. حتما دولت آینده را هم راهنمایی و کمک خواهند کرد.
*اما مردم مذاکرات جلیلی و ظریف را قیاس می کنند که بین شان هشت ماه بیشتر نبود و در این مدت خیلی اتفاقات افتاد.
به هر حال من تصور نمیکنم و الان دیگر دنیا این را پذیرفته که در ایران تصمیمگیر در مسائل منطقهای و بینالمللی، مقام معظم رهبری است. دولت هم مجری رهنمودهای ایشان است.
*سوال آخر؛ اگر بر فرض مشارکت خیلی پایین باشد چه هزینه هایی تحمیل می کند؟
ببینید! طی ۴۰ سال گذشته هیچ سرمایهای مهمتر از مردم نداشتیم و مردم، تصمیمگیر و سرمایه اصلی کشور بودهاند. در چنین شرایطی دولت تضعیف میشود و هرچه که مشارکت کمتر باشد، دولت ضعیفتر میشود.
چکیده گفتوگو با حسین مرعشی
-نمیتوانیم جامعه را تا یک ماه مانده به انتخابات خیلی متحول کنیم
-میزان مشارکت نسبت به همه انتخاباتهای گذشته پایینتر خواهد بود
-به نظر میرسد نهادهای موثر بر انتخابات پذیرفتهاند این دوره با مشارکت کمتر و نتیجه مطمئنتری برگزار شود
-بخشی از نهادهای موثر پذیرفتهاند یک انتخابات با مشارکت زیر ۴۰ درصد و با نتایج قابل اتکا و اطمینانبخش بهتر از یک انتخابات پرشور و با نتایج نامطلوب است
-انتخابات پایان یک پروسه نیست، بلکه آغاز یک پروسه است
-انتخابات تمام نمیشود، انتخابات آغاز چهار سال مدیریت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور است
-جناحهای محترم سیاسی که الان در صحنه هستند، به بعد از انتخابات هم فکر کنند
-جناحهای سیاسی کسانی را به میدان بیاورند که اگر پیروز شدند، بتوانند باری از روی دوش نظام و مردم بردارند
-کارهای گران، مرد کاردیده میطلبد
-رفتار مردم ایران قابل پیشبینی نیست
-مردم اگر ببینند عدهای نمیخواهند آنها در انتخابات شرکت کنند، ممکن است شرکت کنند!
-ورود شورای نگهبان به امر قانونگذاری خلاف قانون اساسی است
-یک هفته مانده به ثبتنام نباید زمین بازی را بازتعریف کرد
-اقتصاد ایران برای بازسازی نیاز به راهکارهای کاملا فنی دارد
-الان دیگر دنیا این را پذیرفته که در ایران تصمیمگیر در مسائل منطقهای و بینالمللی، مقام معظم رهبری است

مذاکرات وین در حالی جریان دارد که منتقدان و مخالفان داخلی این روزها صدایشان را بسیار بلندتر از همیشه به گوش می رسانند . از سوی دیگر در عرصه بین المللی نیز این ذاکرات مخالفانی جدی دارد . شاید از این روست که محمد واعظی تاکید کرده است امر مذاکرات کاری بسیار پیچیده است .
هر چند این اولین باری نیست که ایران پای مذاکره با قدرت های جهانی می نشیند ، اما نقطه کنونی ، نقطه ای حساس از پس تشدید تحریم های امریکا علیه ایران تلقی می شود .
سه سال بسیار سخت بر اقتصاد ایران گذشته است و ح
الا عادی سازی فضای اقتصادی ایران جدا از نتیجه مذاکرات وین، به نتیجه مذاکرات مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص تصویب لوایح مرتبط با اف ای تی اف و پیوستن به این کنوانسیون گره خورده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند لغو تحریم ها اگر با عادی سازی وضعیت مراودات بانکی ایران همراه نباشد، دستاورد چندانی برای ایران ندارد چرا که وصول مطالبات ایران همچنان از طریق مجاری رسمی و شبکه بانکی ناممکن باقی خواد ماند.
کمیل طیبی، کارشناس اقتصادی با تاکید بر اینکه ماهیت مذاکرات وین اثرات اقتصادی ایجاد میکند، گفت: در واقع بحث بر سر لغو تحریمها است و این تحریمها بر شاخصهای اقتصادی مثل جریان مالی، سرمایهگذاری و صادرات اعمال شده است.
وی افزود: بنابراین این مذاکرات باید به عنوان یک عامل تشویقی برای جذب سرمایهگذاری و ایجاد بازارهای هدف صادراتی باشد. چنین هدفی امکان پذیر است و باید یک دیپلماسی سیاسی باشد و یک دیپلماسی اقتصادی در کنار هم اجرا شود. در این مورد تجربه کمتری را در برجام داشتیم. این امر زمانبر به نظر میرسد ولی ارائه نقطه نظرات و ارائه پتانسیلهای اقتصادی که میتوان در چهارچوب مذاکرات معرفی شود بسیار کمک کننده است.
طیبی با اشاره به اثرات کوتاه مدت این مذاکرات بر بازارهای مهم ایران گفت: در شرایطی که مذاکرات در جریان است، در حال حاضر شاهد آن هستیم که آرامش نسبی در بازارهای مختلف به ویژه بازارهای مالی مثل ارز و سکه و طلا ایجاد شده است. تجربه نشان داده است که در گذشته وقتی تحریمها شدت پیدا میکرد و تنشها زیاد میشد بالافاصله در بازاری مثل بازار ارز منعکس میگردید و در نتیجه میتوان چنین برداشت کرد که بازار تاثیر مثبتی از این مذاکرات گرفته و به آینده آن خوشبین است.
طیبی در پاسخ به این سئوال که در شرایط کنونی توافق در وین تا چه میزان می تواند قیمت ارز را تحت تاثیر قرار دهد؟گفت: قیمت ارز نمیتواند به زیر ۲۰ هزار تومان برسد، زیرا که اقتصاد خودش را با این شرایط تطبیق داده است. همین که ثباتی در بازار ارز به وجود بیاید کانال های اقتصادی نسبت به تطبیق خودشان اقدام می کنند و در نتیجه در یک نقطه تعادلی قرار میگیریم . در این حالت اقتصاد هم برای تامین منابع ارزی و هم ثبت عرضه و تقاضا به تعادل دست پیدا میکند.
وی افزود: باید توجه داشت که هزینههای تولید خیلی از صنایع و بنگاهها با ارز بالای بیست هزار تومان تطبیق یافته و بعید است کاهش آنچنانی ددر نرخها رخ دهد.
وی افزود: از سوی دیگر تعدیل نوسانات و ثباتی که به وجود آمده باعث کاهش ریسک سرمایه گذاری در اقتصاد کشور میشود و نقش بازار سازها و عوامل واسطهای در بازار ارز را کمرنگتر میکند.
این اقتصاددان بیان کرد: اگر این توافقات به سرانجام خوبی برسد میتوان انتظار داشت که اقتصاد ایران در بلندمدت در شرایط عادی قرار گیرد و با پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی، توسعه صادرات، تجارت در خدمات، جذب گردشگر، برقراری روابط بین بانکی اتفاق بیفتد و در نتیجه با حصول این شرایط در بلندمدت رشد اقتصادی کشور مثبت میشود.
شرط اثرگذاری لغو تحریمها چیست؟
طیبی با اشاره به این که دستیابی به توافق در مذاکرات وین و اف ای تی اف لازم و ملزوم یکدیگر هستند، گفت: باید به این موضوع توجه داشت که تا زمانی که ایران عضو اف ای تی اف نباشد یا به عبارت دیگر در لیست سیاه اف ای تی اف قرار گیرد، ارتباط با ایران برای تمامی طرف های تجاری و شرکای اقتصادی هزینهبر میشود.
وی در توضیح این مطلب افزود: مطمئنا قرارگیری در لیست سیاه افایتیاف دست شرکتها و سرمایهگذاران خارجی و به طور کلی مراکز مالی را میبندد. در این صورت حتی اگر تحریمها لغو شود به دلیل خودتحریمی ناشی از نپیوستن به اف ای تی اف ، نمی توانیم شرایطی نرمال داشته باشیم.
این اقتصاددان بیان کرد: بالاخره اقتصاد کشور در بیماری به سر میبرد و درگیر تورم، رکود، نابهسامانی در فضای کسب و کار و از دست دادن شرکای تجاری بوده است. نقش لغو تحریمها در رشد اقتصادی بی تاثیر نیست اما منوط بر این است که یکپارچگی در مدیریت اقتصاد کشور اتفاق بیفتد.

به گزارش خبرگزاری ژاپنی «کیودو» طرح توافقی مبتنی بر رفع همزمان کل تحریم ها و بازگشت همزمان ایران به کل تعهدات او در برجام است .
کیودو می گوید بر این چارچوب در ملاقات فرانکفورت قبل از وین توافق شده و مشکل فقط پیچیدگی های فنی و عملیاتی اجرای این پیشنهاد است.
اساس طرح مورد بحث اینست که اعلامیه الغای کل تحریم های هسته ای ایران در روزی معین و اعلامیه بازگشت ایران به کل تعهدات، روز بعد از آن صادر گردد.

مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با انتشار گزارشی با عنوان «تدبیر اقتصاد کشور در شرایط تحریم: 1. ضرورت برنامه ریزی اقتصاد ملی با فرض ماندگاری تحریم ها» با تاکید بر اینکه بنا بر دلایل مختلف احتمال رفع واقعی و نه صرفا کاغذی تحریم ایران توسط آمریکا، بسیار اندک است، اعلام کرد: تدبیر و برنامهریزی میانمدت و چهبسا بلندمدت اقتصاد کشور باید با فرض ماندگاری تحریم انجام شود.
*رهایی از تحریم بدون مقاوم شدن در مقابل آن امکانپذیر نیست
در ابتدای بخش «خلاصه مدیریتی» گزارش بازوی کارشناسی مجلس آمده است: «پس از شروع هر موج تحریمی علیه جمهوری اسلامی ایران و بهموجب صعوبتها و دشواریهای ناشی از آن، مسئولان و مدیران کشور بهصورت آشکار یا ضمنی به دنبال پاسخ به این سؤال هستند که: «تحریم تا چه زمانی پابرجاست؟». همچنین تلقی ضمنی در برخی سطوح مدیریتی و در برخی بخشها، این است که با توجه به موقتی بودن تحریم، کافی است تصمیماتی گرفته شود که برای مدت کوتاهی اقتصاد کشور «دوام بیاورد» تا پس از آن و متعاقب رفع تحریم، مجدداً به روال سابق بازگردیم. در گزارش حاضر، برپایه مستندات، ادله و شواهد نشان داده شده است که:
ـ اولاً، رهایی از تحریم متوقف است بر مقاوم شدن در مقابل آن،
ـ ثانیاً، رفع تحریم ایران (بهصورت واقعی و واجد اثر عینیِ اقتصادی) اساساً جایگاهی در دکترین اقتصادی ـ نظامی آمریکا ندارد،
ـ ثالثاً، نقش بستن انگاره «کوتاهمدت بودن تحریم» ملازم خواهد بود یا سیاستگذاریهای اقتضایی و تشدیدکننده شکنندگیهای اقتصادی».
در گزارش این مرکز پژوهشی این گزاره کلیدی که «چرا باید سامان اقتصادی و سیاسی کشور، با فرض ماندگاری تحریم، مورد تدبیر قرار گیرد»، ذیل سه بخش اصلی مورد بحث قرار گرفته است. دو بخش اول، از دریچه ساختار حقوقی و دکترین اقتصادی ـ نظامی آمریکا به مقوله تحریم مینگرد و محور بعدی، تحریم را از منظر آسیبپذیری ساختارهای اقتصادی ایران مورد بررسی قرار میدهد.
*رفع تحریمها خیلی پیچیده است و بهره مندی از این ناحیه بسیار پیچیدهتر
در بخش اول این گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با عنوان «رفع تحریم؛ پیچیدگی حقوقی و انتفاع اقتصادی؟!» آمده است: «تحلیل کلان اسناد تحریمی آمریکا علیه ایران و همچنین بررسی سیاستگذاریهای چندینساله آمریکا در حوزه تحریم نشان از آن دارد که مقوله «رفع تحریم» اگرچه در ظاهر، سهل و آسان جلوه میکند، اما در عمل، واجد پیچیدگیهای فراوان بوده که فهم این پیچیدگیها متوقف است بر طراحی و ساخت تصویری جامع از تحریمها. نکته مهم و اساسی آن است که انتفاع اقتصادی و بهرهمندی عینی و حقیقی از ناحیه رفع تحریمها بسیار پیچیدهتر و پُراصطکاکتر از خودِ «رفع تحریمها»ست. در این بخش، براساس خوانش ثانویه اسناد تحریمی آمریکا، توضیح داده میشود که رفع تحریمهای آمریکا علیه ایران، برخلاف تلقی برخی سیاستگذاران، از منظر حقوقی بسیار دشوار و پُراصطکاک بوده و پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
پیچیدگیهای حقوقی رفع تحریمهای ایران، ذیل سه محور قابل بیان است:
1. تکمیل زیرساختهای حقوقی مرتبط با تحریم و ماهیت غیرزماندار آنها: بررسی اسناد قانونی مرتبط با تحریم، نشان از آن دارد که تحریم بخشهای اصلی اقتصادی ایران، مستند به قوانین ایالات متحده آمریکاست؛ در نظام حقوقی این کشور، با توجه به قوانین وضع شده در این حوزه، وضع تحریم بدون زمان و غیرمشروط در نظر گرفته شده و تعلیق تحریم زماندار و مشروط است. بهنظر میرسد چه در دوره برجام، چه در آینده، پدیدهای تحت عنوان لغو تحریمهای ایران، اساساً در دستور کار ایالات متحده قرار نداشته و نخواهد داشت بلکه در مقابل، در صورت وجود اراده در کشور تحریمکننده، حداکثر آن است که تحریمهای ایران در بازههای زمانی مشخص تعلیق میشوند نه لغو؛ درنتیجه، همواره خطر اعمال مجدد تحریمها وجود خواهد داشت.
2. درهمتنیده شدن تحریمهای هستهای و غیرهستهای و قاعدهگذاری در جهت تفکیکناپذیری تحریمهای مرتبط با ایران: همزمان با خروج آمریکا از برجام و وضع مجدد تمامی تحریمهای تعلیق شده هستهای، راهبرد جدیدی تحت عنوان «دیوار تحریم (Sanction Wall)» در دستور کار تیم وقت سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران قرار گرفت. در این راهبرد جدید، بخشها، سازمانها و نهادهای اقتصادی ایرانی که پیشتر در چارچوب مسائل هستهای ادعایی ایالاتمتحده تحریم شده بودند این بار مبتنی بر وجوه ادعایی دیگر نظیر حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر، اشاعه سلاحهای کشتارجمعی و ثباتزدایی منطقهای تحت تحریم قرار گرفتند. نتیجه این درهمتنیدگی آن است که حتی اگر تحریمهای بهاصطلاح هستهای رفع شوند، باز هم بخشها، نهادها و سازمانهای اصلی ایرانی از تور تحریمی آمریکا نجات نخواهند یافت و بهاصطلاح سایر اتهامات تحریمی همچنان پابرجا خواهند ماند.
3. اذعان رسمی و دوحزبی مقامات آمریکا مبنیبر ضرورت انعقاد توافق جامع با ایران: سردمداران آمریکایی بهصراحت بیان میکنند که اگر نظام ایران خواهان پایان دادن به فشارهای اقتصادی است باید بهطور کامل و جامع (نه گزینشی) در راهبردهای امنیتی و سیاست خارجی خود تجدیدنظر کند».
* ابزارهای متعدد آمریکا برای مانع تراشی در مسیر بهرهمندی ایران از رفع کاغذی تحریمها
سپس بازوی کارشناسی مجلس این سوال مهم را مطرح کرده که «با همه پیچیدگیهای حقوقی، چنانچه ایالات متحده، اقدام به رفع تحریمهای ایران کند، آیا امکان بهرهمندی از آنها برای اقتصاد ایران فراهم است؟» و در پاسخ به این سوال اعلام کرده است: «در ادامه و ذیل چند محور توضیح داده خواهد شد که ایالات متحده، حتی در صورت اقدام به رفع تحریمها بر روی کاغذ، ابزارهای متعددی در اختیار دارد که میتواند با بهکارگیری آنها، مانع از بهرهمندی حقیقی اقتصاد ایران از ناحیه رفع تحریمها شود.
1. امکان ایجاد اختلال در یکی از حلقههای زنجیره تعامل برونمرزی اقتصاد ایران: تعامل و مبادله اقتصادی بخشها و شرکتهای ایرانی با طرفهای تجاری خارج از کشور و انتفاع از این تعاملات، متوقف بر فعالیت بیعیبونقص زنجیره گستردهای از اجزای اقتصادی (نظیر نقلوانتقال مالی، لجستیک و حملونقل، خدمات بیمهای، تأمین نیازهای فناورانه مرتبط با تولید و…) است. حال چنانچه یک حلقه از این زنجیره، سُست یا معیوب باشد یا بهواسطه دیگر تحریمها (نظیر تحریم بانک مرکزی، شبکه بانکی، گروه کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و… به اتهام حمایت از تروریسم) قابلیت استفاده نداشته باشد، انتفاع اقتصاد ایران از ناحیه رفع تحریمها کاملاً غیرمحتمل است.
با وضع تحریم بهویژه در بخش نفت و گاز، آمریکا بازار صادراتی نفت و گاز ایران را تصاحب نمود. درواقع در چند سال اخیر، آمریکا خود به صادرکننده نفت و گاز بدل شده و در این میان، تحریم ایران فرصتی را برای آمریکا پدید آورد که راحتتر بازارهای فروش انرژی ایران را تسخیر کند
* فاصله بسیار زیاد بین تعلیق تحریم تا انتفاع اقتصادی از آن
2. امکان بزرگنمایی امتیازهای حداقلی (رفع نمایشی برخی تحریمها) و امتیازنمایی ضدامتیازها: یک نکته مهم که معمولاً در تحلیلها و گاه در روندهای مذاکراتی مورد بیتوجهی قرار میگیرد تفاوت جنس تعهدات ایران و طرفهای مقابل در برجام است؛ تعهدات ایران در حوزه هستهای، همگی فنی و فیزیکی بوده و درنتیجه کاملاً ملموس و رصدپذیر هستند؛ اما تعهدات طرف مقابل ماهیتاً غیرملموس و غیرکمیاند و فاصله بین تعلیق تحریم تا انتفاع اقتصادی از آن بسیار بیشتر از «آن»ی است که تصور میشود. ازاینرو، بهنظر میآید که ظرفیت استفاده از دو حربه برای آمریکا کاملاً فراهم است:
الف) رفع نمایشی برخی محدودیتها و تحریمهای غیرمهم؛ توضیح اینکه چنین اقداماتی، در نسبت با کلیت اقتصاد ایران، حد و وزن بسیار ناچیزی دارند و اساساً در حدی نیستند که آنها را بتوان «امتیاز»ی از طرف آمریکا محسوب کرد.
ب) اعطای معافیتهای موردی و زمانمند بهجای لغو تحریمها؛ توضیح اینکه بعضی از مسئولان بر این باورند که صدور چنین مجوزهایی، نشاندهنده شکست راهبرد تحریمی آمریکا علیه ایران در حوزهای خاص است و اشخاص خارجی ذینفع در تجارت با ایران، به آمریکا فشار آورده و در حوزههای خاص، مجوز تعامل با ایران را دریافت کردهاند. نگاه دیگر آن است که صدور هر مجوز یا لحاظ کردن تخفیف در اجرای تحریمها، جزئی از پازل تحریمهای آمریکا علیه ایران است و باید در آن فضا تحلیل شود. شناخت صحیح دشمن و رجوع به تجربه گذشته کشور نشان میدهد که نگاه دوم، قرابت بیشتری با واقعیت بیرونی دارد. درحقیقت، این فهم و ادراک باید در داخل کشور ایجاد شود که هر معافیت یا تخفیف تحریمی، تکمیلکننده پازل «فشار حداکثری» آمریکا علیه ایران است. علاوه بر این، چه معافیتهای عمومی و چه معافیتهای موردی، هرکدام، برپایه مجموعهای از قواعد الزامآور صادر میشوند، بهطوری که پیادهسازی و بهکارگیری آنها، بیش از آنکه عایدی اقتصادی برای کشور حاصل آورند زمینه را برای فشارهای آتی فراهم میکنند.
3. امکان بالا بردن ریسک سیاسی و اقتصادی تعامل با ایران از طریق لفاظیهای رسمی، هجمههای رسانهای و فشارهای غیررسمی».
*رفع تحریمها جایی در راهبردِ کلانِ جهانیِ آمریکا ندارد
در بخش دوم گزارش این مرکز پژوهشی، آینده تحریمهای ایران در سایه دکترین اقتصادی/ امنیتی آمریکا مورد بررسی قرار گرفته و آمده است: «توضیح آنکه برخی در داخل کشور برپایه اظهارات مقامات دولت جدید آمریکا درخصوص بازگشت به برجام، به اشتباه تصور میکنند که چنین اظهاراتی بهمعنای رفع تحریمها و متعاقب آن، ایجاد گشایش در اقتصاد داخلی درنتیجه تحولات حوزه سیاست خارجی است. این در حالی است که بهنظر میرسد آمریکا نه فقط بهسبب سیاستها و برنامههای منطقهای خود، بلکه بهدلیل الزامات کلان خود (اعم از پارادایم اقتصادی ـ تجاری حاکم و کشمکش با قدرتهای رقیب در عرصه جهانی) خواهان حفظ تنشها در منطقه غرب آسیاست و با این نگاه، ذیل دو محور اقتصادی ـ تجاری و دفاعی ـ امنیتی میتوان نشان داد که اساساً تنشزدایی غیرتاکتیکی و بلندمدت، جایی در راهبردِ کلانِ جهانیِ آمریکا ندارد.
*آمریکا با ابزار تحریم راحتتر توانست بازارهای فروش انرژی ایران را تسخیر کند
1. در بُعد اقتصادی ـ تجاری، بررسیها حاکی از آن است که طی سالهای اخیر دستگاه حاکمه ایالات متحده آمریکا، طی یک توافق دوحزبی، حمایت از اقتصاد داخلی را در دستور کار خود قرار داده است؛ اقدام آمریکا به خروج از برجام و وضع مجدد تحریمهای ایران را میتوان همراستا با سیاست تجاری آمریکا ارزیابی کرد. با وضع تحریم بهویژه در بخش نفت و گاز، آمریکا بازار صادراتی نفت و گاز ایران را تصاحب نمود. درواقع در چند سال اخیر، آمریکا خود به صادرکننده نفت و گاز بدل شده و در این میان، تحریم ایران فرصتی را برای آمریکا پدید آورد که راحتتر بازارهای فروش انرژی ایران را تسخیر کند. نکته قابل توجه آنکه ایالتهای مختلفی در زمینه تولید گاز و نفت فعال هستند و از صادرات این محصولات منتفع میشوند. برخی از این ایالتها نقش مهمی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ایفا میکنند و بهنظر میآید که از ناحیه رفع تحریمهای ایران و بهتبع، افزایش صادرات نفت و گاز ایران متضرر خواهند شد. حتی اگر دستگاه حاکمه آمریکا، زمانی، تصمیم به تعلیق تحریمهای نفتی ایران بگیرد این اقدام را باید از دریچه رویکرد منفعتگرایانه آن کشور مورد تحلیل و بررسی قرار داد؛ به این معنا که احتمالاً، تحریمهای نفتی ایران، زمانی تعلیق میشوند که منافع بخش نفت آمریکا اقتضا کند. به بیان دیگر، رفع تحریمهای ایران و بهطور خاص تحریم صادرات نفت، علاوه بر متغیرهای سیاسی، متوقف بر پارامترهای اقتصادی متعددی است که یک نمونه آن، منفعت شرکتهای آمریکایی تولیدکننده نفت و گاز است؛ لذا این انتظار که متعاقب گفتگویی چندجانبه و پس از آن، یک تصمیم سیاسی میتوان نفت و گاز کشور را مجدداً وارد مدار تجارت جهانی کرد انگارهای شدیداً خوشبینانه و البته غیرواقعگرایانه است.
* چشم انداز رفع عملی و نه صرفا کاغذی تحریم ایران، بسیار دور از واقع است
2. از طرف دیگر، استراتژی دفاعی ـ امنیتی ایالات متحده آمریکا (که خود، منبعث از توافق دوحزبی بوده و طی ادوار مختلف، دولتهای حاکم بر ایالات متحده، به اصول استراتژی منتخب پایبند بوده و تنها در بهکارگیری ابزار و استفاده از روشها، با یکدیگر تفاوت داشتهاند) واجد دلالتهای مهمی در موضوع ثبات و ماندگاری تحریمهای ایران است. بررسی مکتوبات پژوهشی و اسناد رسمی ایالات متحده آمریکا نشان از آن دارد که دو حزب اصلی این کشور، توافق دارند که اکنون، آمریکا در حوزه دفاعی ـ امنیتی باید تمرکز اصلی خود را بر کشور چین و روسیه گذاشته و بیش از این، خود را درگیر رویدادها و چالشهای منطقه غرب آسیا نکند. تحلیلگران دفاعی آمریکا با پی بردن به خطای راهبردی خود در تمرکز بر مبارزه با بهاصطلاح تروریسم در دهه دوم قرن 21 میلادی، مسیر جدیدی را در راهبرد دفاعی آمریکا آغاز نمودند؛ از ابتدای دهه دوم قرن 21، تمرکز آمریکا بر چین (و تا حدودی روسیه) بهعنوان اصلیترین تهدید بینالمللی، تبدیل به چالش اصلی امنیت ملی آمریکا شد، اما با این حال، منطقه غرب آسیا از دو جهت محل نگرانی مقامات آمریکاست: آنها از یکسو نگران قدرت گرفتن چین و روسیه در منطقه و ازسوی دیگر نگران متحدان خود در منطقه هستند.
راهحلی که در اسناد ملی آمریکا برای حل مسئله منطقه غرب آسیا و درعینحال، تمرکز بر چین و روسیه اشاره شده است، ایجاد پیمانها و مشارکت متحدان آمریکا در هزینههای نظامیِ محافظت از منطقه و همچنین تضعیف کشورهای متخاصم است. براساس این راهحل، منطقه غرب آسیا نباید تحت سلطه هیچ قدرت متخاصم با آمریکا قرار گیرد. بهعبارت دیگر، آمریکا که بهدلیل محدودیتهای خود، امکان حضور مستقیم در منطقه غرب آسیا را ندارد گسترش ناامنی و بیثباتی در منطقه مذکور را بهعنوان راهبرد خود برگزیده است. تحریم و ایجاد تنشهای متعاقب آن ازجمله مهمترین ابزارهای در اختیار آمریکا برای تزریق بیثباتی در منطقه است و آمریکا چنین ابزاری را بهراحتی کنار نخواهد گذاشت. در چنین شرایطی و با توجه به اینکه آمریکا بر این مسئله تأکید میکند که اجازه تسلط بر منطقه غرب آسیا را به کشورهای متخاصم نخواهد داد و ازسوی دیگر روابط اقتصادی ایران و چین نیز برای آمریکا نگرانکننده است، لذا این چشمانداز که ایران، رفع تحریم (بهمعنای واقعی کلمه و نه فقط بر روی کاغذ) را تجربه کرده و متعاقب آن، گشایش و انبساط در اقتصاد ایران پدید خواهد آمد بسیار دور از واقع است».
* تا زمانی که کشور تحت تحریم، آسیبپذیر باشد در معرض خطر بازگشت تحریمهاست
در بخش سوم گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، کاهش و رفع آسیبپذیری اقتصادی بهعنوان مهمترین راهبرد مقابله فعالانه با تحریم مورد بررسی قرار گرفته و آمده است: «نفیو در کتاب هنر تحریمها، تصریح میکند که آمریکا اگر بخواهد راهبرد تحریمی موفقی را علیه کشورهای متخاصم پیادهسازی کند، باید نقاط آسیبپذیری اقتصاد کشور هدف، منابع درآمدی و میزان آمادگی اقتصاد آن کشور در جذب و خنثیسازی فشارهای اقتصادی را شناسایی کرده و بهطور دقیق، کارآمد و با روشی اصولی، فشار اقتصادی را بر نقاط آسیبپذیر کشور هدف افزایش دهد و همچنین از تحمیل تحریم بر سایر نقاط {نقاط تابآور و مقاوم} اجتناب کند. دلالت توصیه سیاستی نفیو آن است که تا زمانی که کشور تحت تحریم، آسیبپذیری خود را رفع نکند و مشخصاً از محدوده تحریمپذیری خارج نشود، همواره در معرض خطر بازگشت تحریمها (به همان بهانههای سابق یا حتی به بهانههای جدید) قرار دارد».
* تاثیرات نامطلوب مهم مفروض انگاشتن رفع تحریمها بر اقتصاد کشور
در بخش پایانی گزارش بازوی کارشناسی مجلس هم به این سوال مهم که «مفروض انگاشتن رفع تحریمها چه نسبتی با شکلگیری روندهای مخرب در حوزه سیاستگذاری اقتصاد کشور خواهد داشت»، پاسخ داده شده و آمده است: «چشمانداز ایجاد انبساط در فضای سیاست خارجی و مفروض انگاشتن رفع تحریمها، قطعاً دلالتهای اساسی در حوزه سیاستگذاری خواهد داشت و چنانچه برداشته شدن تحریمها، در ذهن مسئولان و سیاستگذاران کشور، بدیهی فرض شود آنگاه تحقق یا تداوم روندهای مخرب در حوزههای زیر دور از انتظار نیست:
1. در حوزه مالیه عمومی، از یک طرف، رویههای اجرایی و تقنینی، بهسمت سیاستهای انبساطی گرایش پیدا خواهد کرد بدون آنکه تبعات این سیاستهای انبساطی بر روی شکنندگیها و آسیبپذیریهای اقتصاد مورد دقت قرار گیرد و از طرف دیگر، همانند سالهای اخیر، حتی اقدامات ابتدایی بهمنظور اصلاح ساختار بودجه (که البته ربطی به شرایط تحریم و غیرتحریم ندارد و اقدام به آن، در هر موقعیتی، ضروری است) مورد غفلت قرار خواهد گرفت.
2. بسیار محتمل است که در حوزه مالی و تجاری (داخلی و خارجی)، اقدامات آسیبزا و غیرمنطبق با اقتضائات تحریمی کشور در دستور کار قرار گیرد. اقداماتی نظیر سیاستگذاری ارزی غیرمتناسب با شرایط تحریمی کشور، به تعویق انداختن اصلاحات ترازنامهای در شبکه بانکی و درنهایت، تضعیف شبکهها و کانالهای غیررصدپذیر و مقاومِ بینالمللی در حوزه نقلوانتقال وجوه.
3. وابسته کردن روندهای اقتصاد داخلی به تحولات سیاست خارجی که باعث خواهد شد اقتصاد، شرطی شده و مشخصاً کنشگران، مصرف و سرمایهگذاری خود را تا زمان شکلگیری تغییرات اساسی در شرایط سیاست خارجی کشور به تعویق بیندازند. درواقع در چنین حالتی با به تعویق انداخته شدن تقاضای کالاهای بادوام خانوارها و سرمایهگذاری بنگاهها، اقتصاد به احتمال زیاد با مشکل کمبود تقاضای مؤثر روبهرو خواهد شد. تجربه نیز مؤیدی بر گزاره فوق است».
*برنامه هفتم توسعه با فرض ماندگاری تحریم تدوین شود
جمله پایانی بخش «خلاصه مدیریتی» این گزارش این مرکز پژوهشی عبارتست از: «دلالت سیاستی گزارش حاضر آن است که تدبیر و برنامهریزی میانمدت و چهبسا بلندمدت اقتصاد کشور باید با فرض ماندگاری تحریم انجام شود. گزاره فوق با توجه به در پیش بودن تدوین برنامه هفتم توسعه، اهمیتی دوچندان مییابد».