برچسب: قتل دختر

  • جنایت به نام غیرت/ فرزند، امانت است نه مایملک/ حکومت از منظر مصلحت قاتل را مجازات کند

    جنایت به نام غیرت/ فرزند، امانت است نه مایملک/ حکومت از منظر مصلحت قاتل را مجازات کند

    ولی دم دختر مقتول پدر است ولی وقتی پدر خود قاتل است باید درنظر داشت جدای بحث پدر و فرزندی، یک شهروند جان شهروند دیگر را گرفته است و جا دارد در این فقره حکومت از درِ مصلحت وارد شود. تئوری مصلحت برای همین موقع‌هاست… اگر هم پدر به عنوان ولی‌دم خود را شایسته قصاص نداند و ببخشاید آیا مدعی‌العموم نمی‌تواند به خاطر آن که یک شهروند جمهوری اسلامی ایران را از ادامۀ زندگی محروم کرده وارد عمل شود؟ ضمن این که قتل را در پیاده‌رو و در ملأ عام انجام داده و موجب هراس در جامعه هم شده و امنیت مردم را هم سلب کرده و از این نظر هم حکومت می تواند وارد شود.

    جنایت به نام غیرت/ فرزند، امانت است نه مایملک/ حکومت از منظر مصلحت قاتل را مجازات کند

       عصر ایران؛ مهرداد خدیر- به تصویر دختر جوان که نگاه می‌کنی به عمق جنایت پی می‌بری و البته باور‌پذیر نیست. تنها باید خود پدر دختری باشی تا بدانی کاری که آن مرد با دختر خود کرده چقدر نفرت‌زا و شنیع است.

       چون دختر با کار در یک سالن زیبایی کار مستقلی برای خود دست و پا کرده مرد وحشیانه به او هجوم برده و با ضربات کارد دختری با هزار امید را از پا درآورده و لابد این کار را به اسم غیرت انجام داده و باز لابد تصور می‌کند چون ولیّ‌دم خود اوست بیم مجازات شدید هم ندارد.

       اگر هم پدر به عنوان ولی‌دم خود را شایسته قصاص نداند اما آیا مدعی‌العموم نمی‌تواند به خاطر آن که یک شهروند جمهوری اسلامی ایران را از ادامۀ زندگی محروم کرده وارد عمل شود؟ ضمن این که قتل را در پیاده‌رو و در ملأ عام انجام داده و موجب هراس در جامعه هم شده و امنیت مردم را هم سلب کرده و از این نظر هم حکومت می‌تواند وارد شود.

       آیا هر مرد به صرف آن که پدر است حق دارد جان فرزند خود را بگیرد؟ به صِرف این که ظنی برده یا با کار او مخالف است؟

      طبعاً در مقام بحث شرعی قصاص نیستیم و طبیعی است که ولی‌دم فرزند مقتول، پدر باشد اما فرض قانون‌گذار و شارع این بوده که پدر دربارۀ خون فرزند تصمیم بگیرد که ببخشاید یا طلب قصاص کند ولی چون دوست، دشمن است شکایت به کجا باید برد؟

      این کدام فرهنگ مردسالار و ضد زندگی است که به جای آن که به چشم‌های دختر زیبای خود نگاه کند و انرژی بگیرد دست خود را به خون او بیالاید؟
       یکی از همکاران سابق رسانه‌ای که دختری هنوز به نسبت جوان است و بخش اصلی بار اجاره خانه خانواده را در منطقه‌ای متوسط بر دوش می‌کشد می‌گفت تمام دل‌خوشی من این است که شب‌ها پدرم در سنین بالا بیدار می‌ماند و تا مرا نبیند که از کار رسانه به خانه بازگشته‌ام و مرا نبوسد به رخت‌خواب نمی‌رود. بوسیدنی که سپاس اوست از همراهی من در تأمین کرایه خانه تا ناچار از کوچ به محله‌ای دیگر نشویم چون تمام خاطرات ما با همین محل گره خورده و خود البته سالیان صاحب‌خانه بودیم و پدر بابت بدهی‌های ناخواسته از دست داد و تورم ناگهانی هم مجال جبران را ستاند ولی سال‌هاست باز در همان محل زندگی می‌کنیم نه در خانه خودمان که در خانه استیجاری و با مبلغ کرایه بالا  که هر سال هم بر آن افزوده می‌شود.

       دختر اما به خانواده کمک می‌کند و پدر هم به دختر مهر می‌دهد و تازه آن خانم در سنی است که می‌تواند خود مادر باشد و این دختر که بی‌گناه کشته شده بسیار جوان‌تر و به محبت نیازمندتر است. اما به جای آن که غرق بوسه کندش غرقه در خونش کرده!

       در جامعه‌ای که برادر از برادر خبر ندارد و همه درگیر تأمین یک لقمه نان و گذران زندگی‌اند مرد قاتل خیال کرده کار کردن دختر را دوست و آشنا برنمی‌تابند و نشان غیرت و مردانگی در کشتن فرزند است. حال آن که نام این جنایت هر چه باشد غیرت نیست. عین نامردی است.
       جدای بحث پدر و فرزندی، در این فقره یک شهروند جان شهروند دیگر را آن هم در معبر عمومی و در برابر دیدگان حیرت زده دیگران گرفته است و جا دارد حکومت از درِ مصلحت وارد شود. تئوری مصلحت برای همین موقع‌هاست کما این که خفاش شب مشهد هم مدعی بود دست او هم به آن زنان نخورده ولی اعدام شد و البته متهم شد به زنا با زن شوهردار ولی خود قبول نداشت اگرچه جامعه و حتی مخالفان اعدام از اعدام او خرسند بودند.
      آری، مطابق شرع ولی‌دم می‌تواند از خون فرزند خود بگذرد و به تعبیر قرآن حیات در قصاص است و بخشندگی بهتر ولی اینجا پدری دخترش را کشته و این دختر ذیل قوانین جمهوری اسلامی در حال انجام کاری قانونی بوده تازه اگر غیر قانونی هم بوده و خدای ناکرده کار خلاف شرعی هم اگر انجام داده بود باز باید مراجع قانونی و قضایی به اتهام او رسیدگی می‌کردند نه آن که یک شهروند دیگربه خود اجازه دهد مجازات کند ولو پدرش باشد. چون امانتی بوده نزد پدرش نه مایملک او و کاری که پدر کرده هم جنایت است هم خیانت در امانتی که نزد او بوده است و شایسته مجازات است. مجازاتی که در شرع هم نیامده باشد به موجب مصلحت قابل تعیین است. کما این که در شرع خرید و فروش مواد مخدر جرم نیست اما مجمع جرم انگاری کرده است و خیلی موارد دیگر که مصلحت بر شرع می چربد یا در میانه عرف (قوانین مدرن) و شرع ( مقررات دینی) و مطابق نیازهای روز قرار می‌گیرد.
  • قتل دختر ۱۲ ساله با نقشه پدر، برادر و عمو با اسلحه شکاری!

    قتل دختر ۱۲ ساله با نقشه پدر، برادر و عمو با اسلحه شکاری!

    مهیا؛ دختر ۱۲ ساله اواسط شهریور ماه جاری در شهرستانی که سال ۱۳۹۷ با زمین لرزه ۶.۴ ریشتری لرزید و بیش از ۵۰۰ نفر کشته داد، توسط پدرش یا با دستور او با «اسلحه شکاری» به قتل رسیده است.

    قتل دختر ۱۲ ساله با نقشه پدر، برادر و عمو با اسلحه شکاری!

    روزنامه اعتماد نوشت: مهیا؛ دختر ۱۲ ساله اواسط شهریور ماه جاری در شهرستانی که سال ۱۳۹۷ با زمین لرزه ۶.۴ ریشتری لرزید و بیش از ۵۰۰ نفر کشته داد، توسط پدرش یا با دستور او با «اسلحه شکاری» کشته شده است.
    روز حادثه «مهیا.ن» در خانه با پدر، عمو و برادرش تنها بود. این سه نفر همان روز متوجه ارتباط مهیا با یک پسر جوان می‌شوند، به همین خاطر تصمیم می‌گیرند او را بکشند. پس از این ماجرا پلیس هر سه نفرشان را بازداشت می‌کند، اما پدر مقتول در اعترافاتش اظهار می‌کند که خودش دخترش را به خاطر مسائل ناموسی به قتل رسانده است. با اعتراف پدر این دختر نوجوان، عمو و برادر مقتول آزاد می‌شوند، اما کارشناس پلیس آگاهی براساس بررسی‌هایی که انجام می‌دهد، عنوان می‌کند دو فردی که قدشان بلند بوده به سمت مقتول شلیک کرده‌اند…
    به گزارش اعتماد، تاکنون زنان و دخترانی که به دست همسر، پدر، برادر و اقوام نزدیک خود با انگیزه ناموسی یا اختلافات خانوادگی به قتل رسیده‌اند، سنین گوناگونی داشته‌اند، اما این‌بار مهیا در میان قربانیانی که تا به حال به دست یکی از اعضای خانواده به قتل رسیده‌اند، کمترین سن ممکن را داشته. او به خاطر هر آنچه تعصب و آبرو نامیده می‌شود به قتل رسیده است.
    مهیا؛ دختر ۱۲ ساله اواسط شهریور ماه جاری در شهرستانی که سال ۱۳۹۷ با زمین لرزه ۶.۴ ریشتری لرزید و بیش از ۵۰۰ نفر کشته داد، توسط پدرش یا با دستور او با «اسلحه شکاری» کشته شده است.
    مهیا زمان زلزله ۷ ساله بود. حتما اگر می‌دانست در ۱۲ سالگی به چنین سرنوشتی دچار می‌شود، آرزو می‌کرد همان روزی که زلزله سرپل ذهاب را لرزاند او نیز مثل صدها نفر دیگر کشته می‌شد نه اینکه پنج سال بعد به دست پدرش کشته شود…
    آن روز پدر این دختر نوجوان وقتی می‌بیند مهیا دیگر نفس نمی‌کشد با مادر او تماس می‌گیرد و می‌گوید؛ بیا دخترت خودکشی کرده است…
    اینها را یکی از اقوام نزدیک خانواده به «اعتماد» توضیح می‌دهد. او در ادامه می‌گوید: «ما کردها یک رسم و رسومی درباره طلاق داریم و آن این است که اگر مردی سه، چهار بار به همسرش بگوید؛ تو خواهر منی! مادر منی و من دیگر تو را نمی‌خواهم، زن را طلاق داده است و دیگر به هم محرم نیستند (سه طلاقه؛ شوهر سه بار به زن خود می‌گوید طلاقت دادم، طلاقت دادم، طلاقت دادم). بنابراین مادر مهیا نمی‌تواند به آن خانه بازگردد و فقط مراحل قانونی طلاق مانده است. روز قبل از حادثه پدر مهیا این جملات را به همسرش می‌گوید و همسرش هم خانه را ترک می‌کند. مهیا می‌خواسته با مادرش برود که پدر او نگذاشته است.»…
    بررسی‌ها نشان می‌دهد؛ قتل خانوادگی زنان و دختران بیشتر با انگیزه‌های ناموسی یا همان اختلافات خانوادگی رخ می‌دهد.
    سالانه ده‌ها زن و دختر به خاطر روابط عاشقانه‌ای که در فضای مجازی با جنس مخالف داشته‌اند، کشته می‌شوند. جنایت فجیع ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۰ از همین دست است. وقتی شوهر مونا حیدری متوجه رابطه او با مردی دیگر می‌شود پس از بازگرداندن مونا از ترکیه سر او را به بهانه مسائل ناموسی و آبرو بریده و در منطقه خشایار اهواز با لبی خندان می‌چرخاند (طبق فیلمی که از او در فضای مجازی و رسانه‌ها منتشر شد). مونا در سن پایین با اجبار خانواده با پسرعمویش ازدواج می‌کند و چند سال بعد در سن ۱۷ سالگی با مردی در فضای مجازی (اینستاگرام) آشنا می‌شود و برای دیدن او از خانه شوهرش فرار می‌کند و به ترکیه می‌رود.
    در چنین قتل‌هایی اکثرا زنان و دختران را با روسری حلق‌آویز یا با بالشت خفه یا با تفنگ می‌کشند یا در برخی مواقع می‌گویند؛ آنها خودکشی کرده‌اند یا بر اثر بیماری فوت شده‌اند. البته کرونا، مشکلات اقتصادی و بیکاری مردان نیز در افزایش قتل‌های خانوادگی که شامل قتل‌های ناموسی نیز می‌شود، تاثیرگذار بوده است.
    قربانیان قتل‌های خانوادگی معمولا دخترانی هستند که ازدواج نکرده‌اند. آنها توسط پدر، برادر، عمو، دایی و… به بهانه هر آنچه آبرو نام دارد، کشته می‌شوند. همچنین زنانی که قصد طلاق دارند و وارد روابط عاشقانه می‌شوند، قربانیان دیگر قتل‌های خانوادگی هستند.
    عرف محلی هم این‌گونه قتل‌ها را مجاز می‌داند. حتی در برخی موارد گفته می‌شود؛ حق با مردان بوده است. امتناع از ازدواج اجباری، روابط عاشقانه، درخواست طلاق و ازدواج‌های فامیلی در قتل‌های خانوادگی نقش بسزایی دارند. البته در تمام دنیا خشونت‌های خانگی مشاهده می‌شود و این موضوع ربطی به فرهنگ و زبان خاصی ندارد. این نوع خشونت خانگی با افزایش آگاهی و فرهنگ عمومی کاهش پیدا می‌کند.

    ماموران آگاهی: دخترت خودکشی نکرده، بلکه به قتل رسیده

    یکی از بستگان نزدیک مهیا در مورد جزییات مربوط به روز حادثه به «اعتماد» توضیح می‌دهد: «روز قبل از حادثه پدر مهیا با مادر او بحث می‌کند. پدر مهیا رفتارهای مناسبی نداشت و مرتب دوستانش را به خانه می‌برد. آن روز با هم بحث می‌کنند و پدر مهیا به همسرش سه، چهار بار می‌گوید؛ تو خواهر منی، مادر منی از این خانه برو. مادر این دختر نوجوان هم وسایلش را جمع می‌کند تا به خانه پدری‌اش برود.
    مهیا اصرار می‌کند که با مادرش برود، اما پدرش نمی‌گذارد. این دختر نوجوان با پدر، برادر و عمویش در خانه تنها می‌ماند. فردای روزی که مادر این دختر خانه نبوده این سه نفر پی می‌برند مهیا با پسری جوان در ارتباط است. برای همین او را با اسلحه شکاری می‌کشند. حدود ساعت 6 بعدازظهر وقتی پدر مهیا مطمئن می‌شود دخترش دیگر نفس نمی‌کشد با مادر او تماس می‌گیرد و می‌گوید؛ بیا دخترت خودکشی کرده است.
    مادر او اول فکر می‌کند به خاطر بحثی که روز گذشته در خانه‌شان پیش آمده دخترش این اقدام را انجام داده، اما وقتی به خانه می‌رود به ماجرای خودکشی دخترش شک می‌کند. به همین خاطر به کلانتری محل‌شان مراجعه می‌کند. آنجا به او می‌گویند دخترت خودکشی نکرده، بلکه با اسلحه به قتل رسیده است.»
    به گفته این فرد؛ پس از این اتفاق هر سه نفر بازداشت می‌شوند، اما در اداره آگاهی پدر مهیا اعتراف می‌کند که قتل مهیا کار خودش بوده و ربطی به برادر و عموی مهیا نداشته است. به همین خاطر عمو و برادر این دختر نوجوان آزاد می‌شوند.
    او به چند سوال آخر نیز پاسخ می‌دهد.
    *این خانواده غیر از مهیا چند فرزند دیگر دارد؟
    مهیا بود و همین برادرش که 15 ساله است. برادر او سن کمی دارد، اما به‌شدت تحت تاثیر پدرش بود.
    *ماموران اداره آگاهی به مادر مهیا چه گفتند؟
    در پی گزارش مرگ مشکوک مهیا ماموران اداره آگاهی بررسی‌های لازم را انجام می‌دهند و این سه نفر را دستگیر می‌کنند. پدر مهیا به قتل اعتراف می‌کند، اما کارشناس پلیس آگاهی عنوان می‌کند؛ تیری که از اسلحه خارج شده فاصله زیادی با مقتول داشته است. یعنی مهیا در حال فرار بوده که به او دوبار شلیک می‌شود. تیر آخر را زمانی به مهیا شلیک می‌کنند که او به داخل دستشویی فرار کرده بود تا قایم شود. تیر از پنجره بالای در دستشویی به داخل شلیک می‌شود. کارشناس پلیس آگاهی می‌گوید؛ این دو تیر توسط دو نفری که قد بلندی داشته‌اند، شلیک شده است. همسایه‌ها هم صدای جیغ و داد مهیا را شنیده‌اند و بعضی از آنها دیده‌اند که مهیا داخل حیاط خانه در حال فرار بوده است.
    *یعنی امکان دارد پدر مهیا قاتل نباشد؟
    امکان دارد پدر مهیا به سمت او شلیک نکرده باشد، اما به هر حال دستور شلیک را خودش داده.
    *همسایه‌ها متوجه نشدند چه کسی با اسلحه به مهیا شلیک کرده است؟
    اگر هم دیده باشند جرات نمی‌کنند حرفی بزنند. فعلا پلیس به ما گفته شاید مجدد برادر و عموی مهیا را احضار کنند.

    قتل با انگیزه‌های ناموسی بیشتر در استان‌هایی با بافت فرهنگی قبیله‌ای گزارش شده

    حدود سه سال پیش محمدرضا محبوب‌فر، جامعه‌شناس در مصاحبه با روزنامه جهان‌صنعت گفت؛ آمارهای قبلی قتل‌های خانوادگی یا ناموسی در ایران هیچ‌کدام جامع، شفاف و واقعی نیست و نهادها و سازمان‌های مرتبط با این قتل‌ها مانند اورژانس اجتماعی و پلیس دسترسی به آمار نداشته و آمار رسمی در این خصوص اعلام نشده است.
    آمارهای سالانه نشان از وقوع حداکثر ۴۵۰ مورد قتل با انگیزه‌های ناموسی در کشور داشته است. این‌گونه قتل‌ها در استان‌هایی با بافت فرهنگی قبیله‌ای و عشیره‌ای بالاتر از دیگر نقاط کشور گزارش می‌شود و استان‌های خوزستان، کردستان، ایلام و سیستان ‌و ‌بلوچستان در رده‌های بالای رتبه‌بندی قتل‌ با انگیزه‌های ناموسی قرار داشتند، اما مطالعه و بررسی روند فعلی افزایش خشونت در جامعه و وقوع قتل‌های سریالی خانوادگی و ناموسی دلالت بر این دارد که وضعیت کشور نسبت به گذشته متفاوت شده است.
  • عذاب وجدان، قاتل دختر جوان را به دادسرای جنایی کشاند

    عذاب وجدان، قاتل دختر جوان را به دادسرای جنایی کشاند

    دختر جوان تنها چند روز پس از خرید خانه ای جدید در آنجا به قتل رسید و اسرار این جنایت زمانی فاش شد که مردی آشنا به دلیل عذاب وجدان راهی اداره پلیس شد تا اسرار قتل او را برملا کند.

    عذاب وجدان، قاتل دختر جوان را به دادسرای جنایی کشاند

    شامگاه ٢٧ تیرماه با پیدا شدن جسد دختری جوان به نام پریسا در خانه اش تحقیقات برای کشف راز این جنایت آغاز شد.

    مقتول در خانه جدیدی که به تازگی در مرکز شهر خریده و قصد بازسازی آن را داشت، با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود و نخستین فردی که با جسد مواجه شده بود برادر وی بود. او می گفت که خواهرش قرار بوده برای انجام تعمیرات خانه جدید به آنجا برود اما چون چند ساعتی گذشته و خبری از او نشده، نگران شده و به آنجا رفته و پس از ورود به خانه با جسد خونین او در سالن پذیرایی مواجه شده بود.

    بررسی ها حکایت از این داشت که قتل از سوی یک آشنا رخ داده و  کیف پول و گوشی موبایل دختر جوان سرقت شده بود.

    در حالی  که کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی مصطفی واحدی بازپرس جنایی تهران تحقیقات خود را برای شناسایی عامل این جنایت آغاز کرده بودند، روز یکشنبه مرد جوانی به اداره پلیس رفت و به قتل دختر جوان اعتراف کرد.

    او دوست مقتول بود که می گفت در درگیری  با وی دست به جنایت زده و در این مدت یک شب خواب راحت نداشته و به شدت عذاب وجدان داشته تا اینکه تصمیم گرفته خود را معرفی کند. وی پس از اقرار به جنایت با قرار قانونی بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

    من نمی خواستم او را به قتل برسانم اما پریسا تهدیدم کرد. گفت اگر ده میلیون به او پول ندهم عکسی که از من دارد را به همسرم نشان می دهد و آبرویم را می برد. من هم عصبانی شدم و اصلا نمی دانم چه شد که در درگیری جانش را گرفتم.

    چند وقت از آشناییتان می گذشت؟

    حدود یک ماه قبل با او آشنا شدم. آشنایی ما مربوط به مسائل کاری بود. او در یک مغازه  کار می کرد و من برای خرید به آنجا می رفتم. وقتی متوجه شد که در یک تولیدی لباس کار می کنم و دوزنده هستم پیشنهاد داد تا برایش تعدادی تی شرت ببرم. همین مراواده ها باعث آشنایی بیشتر ما شد. گاهی در واتس آپ به من پیام می داد اما مربوط به کار بود. من به او گفتم بودم که متاهلم و فرزند دارم.

    از روز حادثه بگو؟

    صبح روز حادثه از من خواست تا او را به مقابل خانه ای که تازه خریده برسانم. می گفت وسایل خریده و قرار است تعمیرکار برای بازسازی به خانه اش برود. من هم همراه او رفتم و بعد اصرار کرد که به داخل آپارتمان بروم و آنجا را ببینم. من هم رفتم و بعد گفت به خاطر خرید خانه حدود 100 میلیون تومان بدهکار شده است.

    یکی از طلبکاران دوستش بود که 20 میلیون تومان پولش را می خواست. پریسا هم شرایط برگرداندن پولش را نداشت. او از من خواست تا به او پول قرض بدهم. گفتم ندارم. گفت حداقل 10 میلیون تومان برایش جور کنم . من یک کارگر ساده بودم و این مبلغ را هم نداشتم. بحث مان شد و تهدیدم کرد که عکسم را برای همسرم می فرستد و همین باعث شد تا کنترلم را از دست بدهم و با ضربات چاقو جانش را بگیرم.

    بعد از قتل هم فقط موبایلش را برداشتم نه کیف پولش را. موبایل را هم به خاطر عکس شخصی که از من داشت و پیام هایی که رد و بدل شده بود با خودم بردم. اما از آن روز به بعد به شدت عذاب وجدان دارم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم تا شاید کمی از بار این احساس بد از روی دوشم برداشته شود.

     

    منبع: حادثه 24

  • قتل مرموز دختر 26 ساله در خانه مجردی/ فرنوش مزون عروس در تهران داشت

    قتل مرموز دختر 26 ساله در خانه مجردی/ فرنوش مزون عروس در تهران داشت

    راز ناپدید شدن دو هفته‌ای دختر مزون دار با کشف جسد وی در خانه‌اش در حالی فاش شد که دلارها و لباس‌های گران‌قیمت وی نیز به سرقت رفته بود.

     ساعت 11صبح 19 آذر مردی به کلانتری 140 باغ فیض رفته و از ناپدید شدن دخترش فرنوش خبر داد. وی گفت: وقتی دخترم در یکی از دانشگاه‌های تهران قبول شد از شهر محل زندگی مان برای ادامه تحصیل به اینجا آمد. اما درسش که تمام شد چون در پایتخت کار پیدا کرده بود همین جا ماندگار شد.
    دخترم یک مزون لباس زنانه و لباس عروس داشت. گاهی به او سر می‌زدیم تا اینکه چندی قبل سر موضوعی با او بحث مان شد و قهر کرد، مدتی تلفن هایمان را جواب نمی‌داد تا اینکه نگران شده و به تهران آمدیم اما در خانه‌اش را نیز باز نکرد. از همسایه‌ها پرسیدیم آنها گفتند چند روزی است که از فرنوش خبر ندارند و فکر می‌کردند به دیدن ما به شهرستان آمده است. همین مسأله ما را نگران کرد و باعث شد تا به کلانتری برویم.

    قتل مرموز دختر 26 ساله در خانه مجردی/ فرنوش مزون عروس در تهران داشت

    بدین ترتیب مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ فیض با هماهنگی‌های قضایی راهی خانه دختر جوان شده و پس از ورود به خانه با جسد فرنوش روی تخت خواب مواجه شدند.
    گزارش این حادثه بلافاصله به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد‌. بدنبال اعلام این خبر تیم تحقیق راهی محل حادثه که طبقه سوم ساختمانی در غرب تهران بود، شدند.

    با حضور در محل و بررسی جسد، طبق گفته متخصصان پزشکی قانونی از زمان مرگش حدود دو هفته می‌گذشت.
    روی جسد دختر جوان، آثار خراش و زخم دیده می‌شد که این فرضیه را مطرح کرد جسد دختر جوان را روی زمین کشیده‌اند و احتمالاً محل مرگ، جای دیگری از خانه بودهاست.

    به‌هم‌ ریختگی خانه حکایت از سرقت داشت. خانواده فرنوش نیز اعلام کردند: دخترشان از درآمدی که به‌دست می‌آورد دلار خریداری می‌کرد اما دلارهایش به سرقت رفته است، همچنین آنها مدعی شدند فرنوش لباس‌های مزون و عروس داخل مغازه را به خانه هم می‌آورد، اما از لباس‌ها نیز خبری نبود. باتوجه به مرگ مشکوک دختر 26 ساله، به دستور بازپرس مصطفی واحدی جسد برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. همچنین بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور تحقیقات در رابطه با مرگ او را صادر کرد.

     

    منبع: رکنا

  • دادستانی: حادثه کشته شدن دختر کرمانی ناموسی و انتقام گیری نبود

    دادستانی: حادثه کشته شدن دختر کرمانی ناموسی و انتقام گیری نبود

    دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان گفت: برخی رسانه ها که اغراض خاص خود را دنبال می کنند مسایلی را به دروغ به حادثه کشته شدن دختر جوان کرمانی به دست پدرش افزده اند که در این خصوص به این رسانه ها هشدار داده می شود.
    به گزارش ایسنا؛ “دادخدا سالاری” در تشریح جزییات حادثه کشته شدن یک دختر جوان در کرمان اظهار کرد: متاسفانه به دنبال مشاجرات خانوادگی بین پدر و دختر یک خانواده، دختر ۲۲ ساله ای به دست پدرش که بالای ۵۰ سال سن داشته، به قتل می رسد.
    وی با بیان اینکه قاتل در بازجویی های خود تاکید داشته که قصدی برای کشتن دخترش نداشته است افزود: پدر این دختر در بازجویی های خود عنوان کرده که صرفا به قصد ترساندن فرزندش یک میله فلزی آب را به سمت دخترش پرتاب کرده که متاسفانه در اثر اصابت میله با سر، این دختر خانم ۲۲ ساله فوت می کند.
    دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان با اشاره به مباحث مطرح شده در فضای مجازی و رسانه های معاند مبنی بر قتل دختر توسط پدرش با تبر نیز گفت: به هیچ عنوان در این حادثه مسائل ناموسی و انتقام گیری مطرح نبوده و تنها مشاجرات خانوادگی دلیل این حادثه بوده و سایر عناوین مطرح شده در فضای مجازی پیرامون این حادثه کذب است.

  • درد مشترک دختران خانه های پدری و خواهران مغزهای کوچک زنگ زده

    درد مشترک دختران خانه های پدری و خواهران مغزهای کوچک زنگ زده

    این روزها دختران خانه های پدری و خواهران مغزهای کوچک زنگ زده از سرنوشت مشابه رومیناها واهمه دارند.

    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری : نه تنها بر قاتل رومینای نوجوان و نه بر آنان که با بی توجهی و سپردن این دختر به دست پدر، موجبات قتل او را فراهم آوردند، بلکه لعنت بر همه ی کسانی که تا یک اتفاق اینچنینی در کشور می افتد به دنبال مصادره کردن آن به نفع خودشان و تفکرات موهومشان هستند. اگر به قدر سر سوزنی افکار و عقایدشان تاثیری در جامعه داشت که اوضاع اینچنین نبود. و چون محبوبیتی در جامعه ندارند و نمی توانند عقاید خود را به مردم القاء کنند و به اجبار به آنان بخورانند با استفاده از اهرم فشار و لابی گری سنگ پراکنی می کنند . و یکی دیگر از وظیفه های ذاتی شان شایعه سازی و لجن پراکنی در فضای مجازی است.

    بعنوان مثال گروهی با انتشار مطالب و توییت هایی حق به جانب ماجرای مرحوم رومینا اشرفی را به مخالفان کودک همسری نسبت می دهند و تقصیر اینگونه حواذث را به گردن آنها می اندازند. و گروهی دیگر فضای مجازی و فساد اخلاقی را عامل رخداد فجیع می دانند. فرض بر این می گیریم ارتباط با پسر غریبه و فرار را فضای مجازی به دختر یاد داد. خشونت، جهالت و قتل یک دختر 14 ساله را چه کسی به پدر و عموی دختر آموخت و تحمیل کرد؟ چه کسی با چه پیشینه ای در ذهن آنان این تصور را به وجود آورده است که برای یک اشتباه که مشابهش بسیار در این کشور رخ داده (به پرونده های قضایی رجوع کنید) حق دارند سر دختری را ببرند تا چیزی بنام لکه ی ننگ بر دامن عفت و ناموسشان باقی نماند!! جز شما و همفکرانتان؟؟ اگر پدری بابت تنها یک اشتباهی که حتی ثابت نشده است دخترش را سر نمی برد بی غیرت نیست. برخی وقتی در منبر سخن می رانند بشر را جایز الخطا می شمارند . فریاد سرمی دهند و گریبان چاک می دهند. الهی العفو می گویند که خدا بخشنده است. ستار العیوب است. می بخشد. اما انگار منظورشان در ممکن الخطا بودن و از طرفی امید به بخشندگی خداوند، تنها جنس مذکر و مردان را شامل می شود. چراکه تا به یک جنس مونث می رسند ، ریختن خونش مباح است و اگر پدری اینچنین نکرد بی غیرت است! حتی اگر رومینا گناهی هم کرده باشد اکنون دیگر زنده نیست تا از خود دفاع کند. رومینا که در یک چشم به هم زدن از دست رفت و داغش بر دل مادرش ماند. پس از خدا بترسید و توبه کنید وقتی قطعیت چیزی را نمی دانید!
    استفاده ابزاری از واژه هایی چون دوست پسر ، فضای مجازی، دختر فراری، تلگرام، اینستاگرام و کودک همسری در این حادثه دلخراش ، فقط می تواند نشانه منفعت طلبی نگارنده مطلب باشد که برای به ثمر رسیدن افکار حزبی و احتمالا سیاسی ، مرزهای اخلاق را زیر پا می گذارد و برای خوب جلوه دادن خود و تفکرش نام همه را در لیست بدها می نویسد. دست رومینا از دنیا کوتاه شد. اما رومیناهای دیگری هستند که هنوز نفس می کشند. اما با ترس و اضطراب. بجای بازی با کلمات و تخریب دیگران به فکر این دختران جوان باشید.نوشتن و انتشار بعد از رخ دادن حادثه دیگر به دردشان نمی خورد. این روزها دختران خانه های پدری و خواهران مغزهای کوچک زنگ زده از سرنوشت مشابه رومیناها واهمه دارند. و چه کسی برایشان کاری می کند؟ دولت با لایحه ی منع خشونت علیه زنان با بیش از دویست روز معطل مانده ؟؟ یا مجلس و قوه قضائیه با لایحه حمایت از کودکان در کش و قوس بازی های سیاسی؟؟؟