باشگاه تراکتور متعلق به بخش خصوصی بوده و همه چیز ما حساب و کتاب دارد. من نمیتوانم خودم را قانع کنم که پول بازیکنی را دادهایم ولی به پروندهاش که نگاه میکنیم، میبینیم که رسید این پرداخت پول را در پروندهاش نگذاشتهاند.
مالک باشگاه تراکتور بر احقاق حقوق باشگاه از طریق پیگیری اتفاقات پرونده شکایات تاکید کرد.
به گزارش باشگاه تراکتور، محمدرضا زنوزی ضمن تبریک حلول ماه مبارک رمضان و گرامیداشت یاد و خاطره شهید امیر سلیمانی به عنوان یکی از هواداران تراکتور که اخیرا به درجه رفیع شهادت نائل آمد، در خصوص اتفاقات روزهای اخیر در رابطه با پروندههای بازیکنان خارجی تراکتور، بیان کرد: باشگاه تراکتور متعلق به بخش خصوصی بوده و همه چیز ما حساب و کتاب دارد. من نمیتوانم خودم را قانع کنم که پول بازیکنی را دادهایم ولی به پروندهاش که نگاه میکنیم، میبینیم که رسید این پرداخت پول را در پروندهاش نگذاشتهاند. این مسائل باعث میشود که ما واکنش نشان داده و موضوع را برای شفافیت بررسی کنیم.
وی با بیان اینکه من مدیر دولتی یا مدیر یک باشگاه دولتی نیستم که امروز باشم و فردا نباشم، افزود: تراکتور تیم شهر من است و حتی اگر مالک آن نباشم، مسائل آن را پیگیری میکنم و وقتی که این باشگاه در اختیار من نبود هم مسائل مرتبط با آن را پیگیری میکردم.
مالک باشگاه تراکتور با اشاره به مطلب منتشر شده در خبرگزاری فارس بیان داشت: این مطلب بررسی خوبی کرده بود که «چرا من به این موضوع ورود کردم، ولی دیگر تیمها ورود نمیکنند». دلیل این موضوع هم این است که آنان از جیب مردم هزینه میکنند ولی اینجا من از جیب خودم هزینه میکنم.
وی در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: من طی مصاحبهای گفتم که باشگاهها به صورت حقوقی و کارآگاهی موضوع شکایات و پرونده های خود را بررسی کنند که چه اتفاقی افتاده که ما در تمامی پروندهها محکوم میشویم؟ برای نمونه ما حدود 90 درصد پول استوکس را پرداخت کردیم و مابقی آن به خاطر بیانضباطی این بازیکن پرداخت نشده است. چندین تعهد به دلیل بیانضباطی از این بازیکن گرفتیم ولی هیچ کدام از آنها در پرونده او درج نشده است. شما جای من باشید چه فکری میکنید؟ به این دلیل روی موضوع دست گذاشتهام که من این پول را از جیبم پرداخت میکنم. من بهخاطر خودم افشاگری نکردم، من که نمیگذارم تراکتور مثل سایر تیمها محروم شود، من یا به نتیجه میرسم و پول را پرداخت نکرده و خسارت میگیرم و یا به نتیجه نمیرسم و پول را پرداخت میکنم. افشاگری کردم که آقایان فوتبال را به کجا میبرید؟ هر روز در رسانهها صحبت میکنید که فلان دلال چه شد؟ این درحالیست که عمدهی فساد آن بالاهاست. مشکل این نیست که یک ایجنت از آوردن بازیکن 5 الی 10 درصد پول بگیرد، مشکل جای دیگری است که بهصورت سیستماتیک مدیریت میشود.
مالک باشگاه تراکتور گفت: با اینکه بخش خصوصی هستیم، اما هر کس که بخواهد ورود کند، میگویم بررسی کنید و از جیب خودم هزینه میکنم، ولی سیستمهای نظارتی و امنیتی باید به باشگاههایی که از جیب بیش از 83 میلیون نفر هزینه میکنند، ورود کرده و ببینند که چه خبری است؟ چرا چشممان را باز میکنیم و میبینیم که چند پرونده هنگفت در دستمان است؟ همان سیستمی که به باشگاه ما ورود کرده، به فدراسیون فوتبال هم رفته و پرونده شش میلیون دلاری برعهده گرفته است.
مهندس زنوزی خاطرنشان کرد: من به عنوان هوادار تراکتور و هوادار فوتبال ایران درخواست دارم که موضوع را بررسی و نظارت کنند تا مشخص شود که چه خبر است.
علیرضا نیکبخت، بازیکن سابق استقلال در گفتوگو با خبرورزشی گفت:
* به نظرم خیلی زود درباره آینده این بچه تصمیمگیری شده است. این اتفاق باعث خواهد شد آرات به سرعت از فوتبال اشباع شود. این همه هجمه مثبت یا منفی علیه او و پدرش در اینستاگرام نشان میدهد تحت حمایت فرد درستی نیست.
* پدر آرات قطعاً مردی دلسوز و خیرخواه برای فرزندش است، اما هرگز نمیتواند یک مدیر برنامه خوب باشد. آرات به یک مدیر برنامه خیلی خوب نیاز دارد. وقتی پدری میخواهد برای فرزندش پدری کند تحت تأثیر احساسات رفتار میکند که نمونه اش را در قبال علی کریمی شاهد بودیم. فارغ از هر رنگ و پیراهن تیمها، باید گفت حرفهایی که علیه علی کریمی از طرف پدر آرات زده شد دور از انصاف است. علی کریمی چهرهای در ایران است که همه او را میشناسند؛ یک چهره بینالمللی و از چهرههای ماندگار فوتبال. چرا توقع دارد علی کریمی از او تعریف کند اصلاً تعریف زورکی ارزشی ندارد.
* این آرزوی همه ماست که یک فوتبالیست از ایران بتواند مثل مسی در جهان بدرخشد، اما این اتفاق از ۱۳ یا ۱۴ سالگی برای یک بازیکن رخ میدهد. آرات هنوز با بچههای فوتبالیست بازی نکرده تا واقعاً محک بخورد. شاید او از نظر فیزیک بدنی در فرم بالایی باشد ولی به نظر میرسد پدرش برای رسیدن به آرزوهای بزرگ درباره او و خودش خیلی عجله میکند. اگر آرات پس از مدتی تحت تأثیر این تمرینات مداوم فوتبالزده شود یک استعداد ناب از بین خواهد رفت. با یک مثال حرفم را ادامه میدهم.
* شما ببینید پروفسور سمیعی که یک ایرانی و عالیترین جراح مغز و اعصاب در دنیاست در صفحه اینستاگرامش ۲۰۰ هزار نفر فالوور دارد ولی یک بچه ۶ ساله ۴ میلیون دنبالکننده دارد. هضم کردن این شرایط برای یک بچه اصلاً آسان نیست. اگر میگویم این بچه باید مدیر برنامه داشته باشد برای این است که به یاد خودم میافتم.
* شاید اگر من هم مدیر برنامهای دلسوز و خوب داشتم به عنوان اولین لژیونر ایران راهی لالیگا اسپانیا میشدم. آن زمان که هیچ ایرانی در اسپانیا بازی نمیکرد من از اتلتیکو مادرید پیشنهاد داشتم ولی با مشاوره اشتباه راهی اسپانیا نشدم. یک کودک هم برای درست قدم برداشتن نیاز دارد تا دستش را بگیرند. قطعاً یک پدر در چنین جایگاهی حکم داستان «دوستی خاله خرسه» را برای آرات بازی میکند، چون وقتی بازیکن در تمرین زمین میخورد پدر میدود و او را بلند کند، اما مربی طور دیگری دلش برای بازیکنش میسوزد و اجازه میدهد کودک با سختیهای فوتبال آشنا شود. این دو روش متفاوت در حمایت از بچهای است که دنبال پیشرفت است.
روزنامه ایران ورزشی مستنداتی را درباره پرداخت مبلغ ۱۰ میلیارد تومانی از طریق شرکت گلگهر به سرمربی بلژیکی ارائه کرده است.
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران ورزشی نوشت: «پرداخت ۱۰ میلیارد تومانی به مارک ویلموتس، از طریق شرکت معدنی و صنعتی گلگهر یکی از معماهای حل نشده مالی فدراسیون فوتبال است. این مبلغ از چه طریقی تأمین شد و به چه شکل به دست مارک ویلموتس بلژیکی رسید؟
این ابهام بزرگ درست در جایی به وجود آمده که روابط غیر فوتبالی و فوتبالی با هم درآمیخته شدهاند و مبلغ قابل توجهی از حسابی غیر فوتبالی به نام قرض یا وام یا هر عنوان دیگری به فدراسیون فوتبال رسیده تا به سرمربی تیم ملی فوتبال ایران پرداخت شود؛ پولی که یک شخص یا گروه مجاز به تصمیمگیری درباره آن نیستند و متعلق به یک ملت است.
در این پرونده قصد داریم با ارائه مستندات و دلایل موجه، پرداخت مبلغ ۱۰ میلیارد تومانی از طریق شرکت گلگهر به سرمربی بلژیکی را با هم مرور کنیم؛ ماجرایی که در رأس آن مهدی تاج و روابط تجاری و غیر فوتبالیاش حاکم بود.
صورتجلسه پرداخت پول از طریق شرکت گلگهر به مارک ویلموتس
۱۰ میلیارد تومان چطور به ویلموتس پرداخت شد
همه چیز درباره پرداخت حقوق ویلموتس از طریق نماینده شرکت گلگهر به ویلموتس در صورتجلسهای خلاصه میشود که مراحل و روند این پرداخت را مشخص کرده است. حسین طبیب به عنوان مدیرعامل شرکت معدن و فنی CPG GmbH (شرکتی که مسئولیت بازرسی تجهیزات پروژه مورد نیاز از خارج از کشور را بر عهده دارد) نماینده شرکت گل گهر در پرداخت پول به ویلموتس بود. این توافقی است که بین مهدی تاج، حسین طبیب، محمدرضا ساکت، محمود اسلامیان و مارک ویلموتس انجام شد. بر اساس آن مبلغ مورد نظر از طریق طبیب به عنوان طرف ایرانی و شخصی به نام پدرو به عنوان ایجنتی که در این رابطه با ویلموتس همکاری میکرد، در بانکی در لیختناشتاین پرداخت شد.
این خلاصهای از پرداختی است که ماههاست ابهامهای زیادی دربارهاش وجود داشته. نامهایی چون مهدی تاج، حسین طبیب، شرکت چادرملو، شرکت گل گهر و لیختن اشتاین را به خاطر بسپارید تا در ادامه گزارش درباره هر کدام از آنها و ارتباطشان با هم توضیحات کاملتری بخوانید.
تاج، محور اصلی پرداخت
تاج، نقش اول پروسه انتقال پول از شرکت گلگهر به حساب مارک ویلموتس است. همان طور که میدانید برای مهدی تاج در قامت یک تاجر آهن و فولاد، فعالیت در فوتبال بیشتر به یک سرگرمی شبیه بوده و هست. او سالها رئیس هیأتمدیره و مدیرعامل شرکت فولاد متیل در تهران بود. به واسطه سالها فعالیت در این عرصه، روابط و همکارانی دارد که اتفاقاً حضور این چهرهها در کمک شرکت گلگهر به فوتبال بیتأثیر نبوده است. حسین طبیب به عنوان نماینده شرکت گلگهر در این پرداخت، در گفتوگو با خبرنگار ایران ورزشی هرچند کل ماجرای پرداخت شرکت گلگهر را تکذیب کرد اما آشناییاش با مهدی تاج و محمود اسلامیان را تأیید کرد و گفت: «آقای تاج و اسلامیان از همکاران قدیمی من در فولاد بودند.»
یک کنسرسیوم فولاد که با تاج رابطه دارد و مقر اصلیاش در آلمان است، در مراودات مالی فدراسیون فوتبال با مارک ویلموتس نقش اصلی را ایفا کرده است. حتی اگر گمانهزنیها درباره دخالت این گروه صنعتی – تجاری در انتخاب مارک ویلموتس را هم فراموش کنیم اما واقعیت این است که در روند پرداخت به این سرمربی بلژیکی این گروه نقشی اساسی داشتهاند.
اتفاقی که نشان میدهد دخالت غیر فوتبالیها در فوتبال فراتر از چیزی رفته که انتظارش را داشتیم. منافع اهالی فوتبال چنان به منافع غیر فوتبالیها گره خورده که دیگر مرز مشخصی برای تفکیک آنها نمیتوان ایجاد کرد. ماجرایی که البته تحریمها هم در آن بیتأثیر نبوده و واضحترین تبعات گره خوردن این گروهها با فوتبال ورشکسته ایران چیزی نیست جز هزینه اموال مردم در مسیری جز آن چه باید.
رئیس سابق فدراسیون در مقر کنسرسیوم فولاد
کنسرسیومی که با مهدی تاج در ارتباط است و در جریان پرداخت به ویلموتس قرار دارد، در دوسلدورف آلمان مستقر است. این مکان شما را به یاد خبری درباره مهدی تاج نمیاندازد؟ چندی پیش که خبر ابتلای مهدی تاج به ویروس کرونا در برخی رسانهها منتشر شد، به این نکته تأکید شده بود که او در بیمارستانی در دوسلدورف آلمان بستری شده است. این موضوع به خودی خود یکی دیگر از مؤیدهای ارتباط تاج با این کنسرسیوم به نام شرکت چادرملو است. علاوه بر تأییدیه حسین طبیب مبنی بر همکاری قدیمی با تاج و اسلامیان، بستری شدن تاج در دوسلدورف آلمان نشان میدهد که او جدا از یک همکاری قدیمی، در حال حاضر هم با این شرکت در ارتباط است. شرکتی که مدیرعامل آن یکی از اعضای اصلی هیأت مدیره شرکت معدنی و صنعتی گلگهر است.
در اطلاعات موجود درباره شرکت معدنی و صنعتی گلگهر (نماد: کگل) در سایت کدال (codal.ir)، ناصر تقیزاده یکی از اعضای هیأت مدیره معرفی شده است. تقیزاده همچنین مدیرعامل شرکت چادرملو (شرکت مستقر در دوسلدورف آلمان) هم هست. او به همراه حسین طبیب، احمد کتانی و میرعلی یاری همه در زنجیرهای به یکدیگر و به شرکت گلگهر مرتبط هستند. همه اینها همچون حلقههای زنجیرهای، ارتباط بین شرکت مستقر در آلمان را با مهدی تاج و شرکت گلگهر تأیید میکند.
پول فولاد و معادن ایران در جیب ویلموتس و رفقا
وقتی از شرکت گلگهر و چادرملو حرف میزنیم، خوب است بدانید که از شرکتهایی با گردش چندین میلیارد دلار حرف میزنیم؛ طوری که حجم معاملات شرکت گلگهر در دوسلدورف طبق آماری که خود شرکت در سال ۲۰۱۸ ارائه کرده است، یک میلیارد دلار بوده است.
با این حجم معاملات، بدون شک ۱۰ میلیارد تومان، رقم بزرگی برای مدیران این شرکت نیست اما در واقع این رقم، رقم بزرگی است از درآمد فولاد و معادن ایران که بدون حساب و کتاب مشخصی و بر اساس وعده نادرست تاج مبنی بر دریافت ۱۰ میلیون دلار از فیفا و بازپرداخت این پول، در فوتبال هزینه شده است. حالا که مشخص شده قرار نیست فیفا حتی به اندازه ۲ میلیون دلار به فدراسیون فوتبال پرداخت کند، این سوال جدی مطرح میشود که این مبلغ که در گذر زمان حساسیتها نسبت به آن کمتر شد، از چه طریق قرار است پرداخت شود؟ آیا فوتبال از پس بازپرداخت این پول برمیآید؟ آیا بررسی پرونده مربوط به قرارداد ویلموتس در مجلس و نهادهای نظارتی همچنان پابرجاست؟ مجلس که اعلام کرد بررسی این پرونده به مجلس بعدی موکول شد و معلوم نیست این موضوع باعث میشود که بررسیها و پاسخگوییها متوقف شده باشد یا نه!
چرا پرداخت در لیختناشتاین انجام شد؟
با توجه به این که مقر کنسرسیوم فولاد ایران در دوسلدورف آلمان است و این شرکت در این شهر فعالیتهای خود را انجام میدهد، شاید این سوال پیش بیاید که بر اساس صورتجلسه منتشر شده از فرآیند این پرداخت، چرا پرداخت در بانکی در لیختن اشتاین انجام شده است؟
شاید جالب باشد بدانید که برای پرداخت پول به ویلموتس، طرفین مالیاتی را هم که بانکهای آلمان بابت انتقال پول کسر میکنند، در نظر گرفته بودند. مراودات مالی این چنینی در بانکهای لیختناشتاین معاف از مالیات است و به همین دلیل طرفین این بانک را برای واریز پول به حساب ویلموتس انتخاب کردند.
آشنایی ویلموتس با گلگهر سه ماه بعد از انتخاب
رد ارتباط شرکت گلگهر با مارک ویلموتس، به خیلی وقت پیش برمیگردد. هفته سوم لیگ برتر وقتی خبر حضور مارک ویلموتس در سیرجان برای تماشای بازی گلگهر مقابل پارس جنوبی جم منتشر شد، اینطور وانمود میشد که ویلموتس همان مربی تیم ملی است که اهالی فوتبال دوست دارند. کسی که برای تماشای بازیهای لیگ حتی از بازی بین تیمهای گلگهر مقابل پارس جنوبی جم هم نمیگذرد و برای تماشای این بازی تا سیرجان میرود.
یک روز بعد از برگزاری بازی اما ابعاد دیگری از این سفر مشخص شد. وقتی ویلموتس برای بازدید از معدن و خطوط تولید شرکت معدنی و صنعتی گلگهر، راهی این شرکت گل گهر شد و با معاونین، مدیران و کارکنان این شرکت دیدار کرد. البته که ویلموتس از مجموعه ورزشی گلگهر سیرجان هم بازدیدی داشت و تور یک روزه پرباری را در سیرجان داشت.
مارک ویلموتس اول خرداد به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران معرفی شد و در ۲۳ شهریور ماه، حضورش در سیرجان نشانههایی مبنی بر دخالت افرادی خارج از دایره فوتبال در روند انتخابش را مشخص کرد. البته که این موضوع همان زمان و بعدها از سوی مدیرعامل باشگاه گلگهر تکذیب شد اما بعد از هر تکذیبیه اسنادی مبنی بر درست بودن ادعاها، تکذیبیهها را بیاعتبار کرد.
واکنش تکراری به یک واقعیت: تکذیب
از همان زمان که خبر پرداخت پول ویلموتس از کانال شرکت گلگهر، مطرح شد و سروصدای زیادی به پا کرد، واکنش مسئولان شرکت گلگهر و مدیران باشگاه گلگهر قابل پیشبینی بود. محمد جواهری، مدیرعامل باشگاه گلگهر همان زمان در واکنش به خبرهای منتشر شده گفت: «ما یک شرکت معدنی هستیم و فکر میکنم جناب تاج هم قبلاً تجربه کار در فولاد را داشتهاند. شاید مدیران ارشد ما با مهدی تاج در دورههای مختلف همکار بودند اما قویا این مسأله را تکذیب میکنم که باشگاه گلگهر به پرداخت حقوق سرمربی تیم ملی ورود نکرده است و اطلاعی هم از آن ندارد.»
البته هنوز هم مسئولان ارشد شرکت گلگهر مشغول تکذیب هستند اما این تکذیبیهها روایتهای آشنایی برای همه ما هست. حسین طبیب هم که بر اساس اسناد موجود نماینده شرکت گلگهر و ایران در پروسه پرداخت به ویلموتس بوده، درباره نقش خود در این ماجرا میگوید: «هیچ پولی از جانب تشکیلات ما به این آقا و نمایندهاش پرداخت نشده است.»
فارغ از بحث پولی که از محل درآمد معادن و صنعت ایران بابت انتخاب اشتباه فدراسیون فوتبال هزینه شده است، تمام این ماجرا یک بار دیگر از گره خوردن منافع فوتبالیها و غیر فوتبالیها پرده برمیدارد.
او همچنین پس از استانکو پوکلهپوویچ، تومیسلاو ایویچ، میروسلاو بلاژویچ و برانکو ایوانکوویچ به پنجمین سرمربی کروات تاریخ تیم ملی ایران تبدیل شد.
«دراگان اسکوچیچ» به صورت رسمی بهعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران انتخاب شد.
به گزارش عصر ایران به نقل ایرنا، سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان و نامهای زیادی که مطرح شد؛ دراگان اسکوچیچ به صورت رسمی هدایت تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده گرفت تا چهل و هفتمین سرمربی تاریخ فوتبال ایران باشد.
امیر مهدی علوی، سخنگوی فدراسیون فوتبال عنوان کرد: فدراسیون فوتبال در روزهای گذشته مذاکرات فشردهای را با گزینههای سرمربیگری تیم ملی انجام داده بود.در این میان،به دنبال عدم فراهم شدن شرایط جهت نهایی شدن امور مربوط به گزینههای داخلی و ضمن تشکر ویژه از همراهی این عزیزان و تاکید بر شایستگی آنان جهت به دست گرفتن سکان هدایت تیم ملی، فدراسیون فوتبال بلافاصله اقدام به تشکیل جلسه کمیته فنی کرد و به دنبال آن باب مذاکره با دراگان اسکوچیچ را گشود.
وی افزود: بر این اساس، امروز اسکوچیچ در جلسهای با حضور اعضا کمیته فنی شرکت کرد و برنامههایش را ارائه داد. به دنبال برگزاری این جلسه و دیدگاه مثبت کمیته فنی و با اخذ نظر اعضا محترم هیات رییسه، اسکوچیچ به عنوان سرمربی جدید تیم ملی فوتبال ایران معرفی شد.برنامههای مرتبط و آتی تیم ملی به زودی از سوی فدراسیون فوتبال اعلام خواهد شد.
اسکوچیچ جانشین مارک ویلموتس شد و حالا باید تیم ملی برای حضور در مسابقات انتخابی جام جهانی و جام ملتها آماده کند و نخستین آزمون او در تاریخ هفت فروردین ماه در برابر هنگ کنگ در ورزشگاه آزادی خواهد بود.
دراگان که سابقه حضوردر تیمهای ملوان بندرانزلی، فولاد خوزستان، خونه به خونه بابل و صنعت نفت آبادان را دارد برای اولین بار در قامت سرمربی یک تیم ملی فعالیت میکند. او همچنین پس از استانکو پوکلهپوویچ، تومیسلاو ایویچ، میروسلاو بلاژویچ و برانکو ایوانکوویچ به پنجمین سرمربی کروات تاریخ تیم ملی ایران تبدیل شد.
سایت نشریه الریاضیه عربستان از تائید محرومیت ایران از میزبانی بازیهای بینالمللی توسط AFC خبر داد.
به گزارش تسنیم، فدراسیون فوتبال کشورمان جمعه شب اعلام کرد نامهای از جانب کنفدراسیون فوتبال آسیا (AFC) دریافت کرده است که بالاترین نهاد فوتبال آسیا به دلیل اتفاقات اخیر تصمیم گرفته امتیاز میزبانی نمایندگان ایران در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا 2020 را بگیرد.
در این راستا، سایت نشریه الریاضیه عربستان مدعی شد؛ کنفدراسیون فوتبال آسیا پس از بررسی بیشتر این موضوع در کمیته مسابقات و کمیته اجرایی خود، بعدازظهر امروز (یکشنبه) به طور رسمی تصمیم اولیه را تأیید و اعلام کرد نمایندگان ایران یعنی پرسپولیس تهران، سپاهان اصفهان، استقلال تهران و شهرخودرو مشهد حق میزبانی در کشور خود را ندارند و باید از دیگر تیمهای آسیا در کشوری بیطرف میزبانی کنند.
الریاضیه نوشت؛ AFC اعلام کرده به چند دلیل اجازه میزبانی به ایران نمیدهد از جمله اینکه داوران حاضر نیستند در این کشور قضاوت کنند.
الریاضیه همچنین خبر داد؛ کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا با تائید تصمیم کمیته مسابقات این کنفدراسیون تاکید کرده تا اطلاع ثانوی هیچ بازی بینالمللی در ایران برگزار نخواهد شد.
پرسپولیس با وجود ۱۰ نفره شدن در دقیقه ۵۸، توانست با یک گل از سد مهمان خود عبور کند و صدرنشین لیگ نوزدهم شد.
تیم فوتبال پرسپولیس توانست با غلبه بر شاگردان رضا مهاجری به صدر جدول لیگ نوزدهم برسد.
به گزارش ایسنا، دو تیم فوتبال پرسپولیس و نساجی از هفته دوازدهم لیگ برتر ایران از ساعت ۱۶:۳۰ در ورزشگاه آزادی به مصاف هم رفتند که پرسپولیس با وجود ۱۰ نفره شدن در دقیقه ۵۸، توانست با یک گل از سد مهمان خود عبور کند و صدرنشین لیگ نوزدهم شد.
تک گل پرسپولیس را وحید امیری در دقیقه ۳۴ به ثمر رساند. نیمه نخست
بازی را نساجی بهتر آغاز کرد و توپ و میدان را در اختیار داشت اما نخستین موقعیت جدی را پرسپولیس در دقیقه ۳ به وجود آورد که ضربه سر کنعانیزادگان به بیرون رفت. پس از این حمله سرخها، باز هم نساجی بود که توپ و میدان را در اختیار داشت اما بازیکنان این تیم توانایی استفاده از مالکیت زیاد را نداشتند. بارها حرکات این تیم تا پشت محوطه جریمه میزبان ادامه پیدا میکرد اما بیدقتی در پاسها آخر مانع از ایجاد موقعیت برای زامهران و عباسزاده میشد.
پس از ضربه سر کنعانیزادگان، ۲۷ دقیقه طول کشید تا موقعیت جدی بعدی به وجود بیاید. حرکت ترکیبی بازیکنان پرسپولیس در دقیقه ۳۰ توپ را به پشت محوطه جریمه رساند که ضربه زیبای ترابی را حقیقی به کرنر فرستاد. مهاجم شماره ۹ پرسپولیس پشت توپ قرار گرفت و به زیبایی آن را به روی دروازه ارسال کرد که ضربه سر نوراللهی در دقیقه ۳۱ به شکلی خطرناک از کنار دروازه حقیق به بیرون رفت.
در حالی که نساجی برای حمله جدیدی برنامهریزی میکرد، اشتباه عباسزاده باعث به وجود آمدن ضدحمله برای پرسپولیس شد که حرکت پا به توپ ترابی، توپ را به علیپور رساند و او هم بعد از حضور در محوطه جریمه، توپ را برای وحید امیری ارسال کرد و جاگییری مناسب این بازیکن در بین مدافعان نساجی سبب شد تا توپ روی سر او فرود بیاید و گل نخست پرسپولیس در دقیقه ۳۴ به ثمر برسد.
پس از این نساجی فرصت داشت که روی ضربه سر سینا زامهران به گل تساوی برسد که توپ به شکلی خطرناک از بالای دروازه به بیرون رفت تا بازی با پیروزی یک گله پرسپولیس در نیمه اول به پایان برسد. نیمه دوم
همانند نیمه نخست این نساجی بود که بازی را هجومی آغاز کرد و سعی کرد با کارهای ترکیبی به دروازه رادوشویچ نزدیک شود. در سوی دیگر پرسپولیسیها دل به سرعت بالای ترابی و علیپور بسته بودند تا بتوانند با ضدحملههایی حریف خود را برای بار دوم غافلگیر کنند. ضدحملاتی که چندین بار شکل گرفت اما بیدقتی در پاس آخر مانع از ایجاد موقعیت خطرناک شد.
در این بین و با وجود حملات زیاد بازیکنان نساجی، پرسپولیسیها مجبور شدند با هر روشی مانع از نزدیک شدن حریف به دروازه شان شوند که یکی از این روشها در دقیقه ۵۸ دردسرساز شد و محسن ربیعخواه با دریافت کارت زرد دوم از زمین بازی اخراج شد.
پس از این و در دقیقه ۶۰، نساجی فرصت داشت که روی یک ضربه کرنر به گل تساوی برسد که ضربه سر مجتبی بیژن با واکنش خوب رادوشویچ همراه شد. با وجود این، نساجی باز هم به حملات خود ادامه تا این که در دقیقه ۷۲ فرصت مناسبی برای رحمان جعفری فراهم شد که شوت او در موقعیتی مناسب به سمت دروازه پرسپولیس کمانه کرد که باز هم دروازهبان کروات پرسپولیس مهاجمان حریف را ناکام گذاشت.
شاگردان مهاجری در ۱۵ دقیقه پایانی هم دست از حمله نکشیدند و حتی در دقیقه ۷۸ می توانستند به گل برسند که تکل شجاع خلیلزاده مانع از باز شدن دروازه تیمش شد. در دقیقه ۸۵، کالدرون در تعویضی دفاعی، جلال حسینی را به جای بشار رسن به بازی فرستاد. با وجود به بازی آمدن محمد قاضی به میدان و افزایش بار هجومی نساجی این تیم نتوانست به گل برسد تا پرسپولیس با برتری برابر شاگردان مهاجری ۳۴ امتیازی شود و به صدر جدول صعود کند.
ترکیب پرسپولیس: بوژیدار رادوشوویچ، ، محمد کنعانزادگان، شجاع خلیل زاده، مهدی شیری، محمد انصاری، محسن ربیعخواه، احمد نوراللهی، وحید امیری، بشار رسن(۸۵- سیدجلال حسینی)، مهدی ترابی(۷۷- سیامک نعمتی) و علی علیپور(۸۹- فرشاد احمدزاده).
ترکیب نساجی: علیرضا حقیقی، مجتبی بیژن، مجتبی ممشلی، حامد شیری، احسان قهاری، سیدمحمد میری، محمدعرفان معصومی، علیاصغر عاشوری، سینا زامهران(۸۱- محمدجواد جلالیان)، رحمان جعفری(۸۷- محمد قاضی) و محمد عباسزاده(۵۶- محمدمهدی نظری)
وقتی همین نهاد در سالهای گذشته چند جایزه به ایران داد هم همین حرفها را زدیم؟ نکند آن موقع فدراسیون فوتبال ایران پول و رشوه داد؟ یا آن زمان فرشتههای عادل و پاکدست مسئول انتخاب بهترینها بودند؟
سهم ما این بار از جوایز بهترینهای آسیا «نگاه شد». زل زدیم به جایزه گرفتن دیگران. مثل همیشه باز قصه «حق ما رو خوردن»، «توطئه و لابی بود»، «اینا با ما خوب نیستن»، «تا مثل عربهای خلیجفارس پول ندیم جایزه نمیگیریم»، «کنفدراسیون فوتبال آسیا فاسده»، «چیزی از ارزشهای ما کم نشد» و … را تکرار کردیم اما باز هم به ما جایزه ندادند!
در اینکه نهادهایی مثل فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا از سلامت برخوردار نیستند کسی شک ندارد. در اینکه نیاز به لابی و چانه زنی هست شکی نیست، در اینکه ما مدیران صاحب نفوذ اندکی در آسیا داریم شکی نیست، در اینکه «علیرضا بیرانوند» تقریباً تنها بود شکی نیست اما جایی که ثروت، شهرت و قدرت نفوذ اینطور کنار هم قرار بگیرند حتماً فساد شکل میگیرد اما وقتی همین نهاد در سالهای گذشته چند جایزه به ایران داد هم همین حرفها را زدیم؟ نکند آن موقع فدراسیون فوتبال ایران پول و رشوه داد؟ یا آن زمان فرشتههای عادل و پاکدست مسئول انتخاب بهترینها بودند؟
میگویند اولین شرط حل هر مشکلی «پذیرش» است. اینکه بپذیریم مشکلی هست. این دست حاشا کردنها در همه ابعاد نشان میدهد ما همیشه دنبال عامل بیرونی هستیم که مشکلات را گردنش بیندازیم و خیالمان راحت شود که ما خوبیم و دیگران با توطئه و بد طینتی قصد ندارند اجازه بدهند جایزه بگیریم. این یعنی افتادن در دور باطلی که نهایت ندارد.
علیرضا بیرانوند یک ستاره تمام عیار در فوتبال آسیاست. بازیکنی که زندگیاش بیشتر به یک فیلم سینمایی هالیوددی- بالیوودی شباهت دارد. نیازی به تعریف و تمجید ندارد، عملکردش نشان میدهد که چه الماسی داریم اما او متولد 1371 است. سالی که پاس قهرمان باشگاههای آسیا شد! از آن سال تا امروز هیچ تیم باشگاهی از ایران جام باشگاهها را فتح نکرده است. تیمملی ایران هم آخرین بار در سال 1355 قهرمان جام ملتهای آسیا شده است. سه سال قبل از آنکه پدر علیرضا بیرانوند به دنیا بیاید! (طبق کارت ملی پدر بیرانوند متولد 1358 است). چرا انتظار داریم وقتی در باشگاهها و جام ملتها عنوان کسب نمیکنیم جایزه بهترین بازیکن آسیا را به ما بدهند؟ حق دیگران نیست که این عناوین را به دست آوردهاند؟
در سالهای گذشته علی دایی، خداداد عزیزی، مهدی مهدوی کیا و علی کریمی از ایران این جایزه را بردهاند. بازیکنانی که در عصر خودشان هیولا بودند. درست مثل ماجد عبدالله، کیم جو سونگ، هیدتوشی ناکاتا، کازیوشی میورا، سرور جپاروف، احمد راضی و … که کسی نمیتوانست بر کیفیت آنها چشم بپوشد.
یادمان نرود که از سال 2011 به دلیل عدم استقبال بازیکنان شاغل در لیگهای اروپایی و آمریکایی از مراسم بهترینهای آسیا؛ کنفدراسیون فوتبال آسیا بخش جایزه مرد سال آسیا را را به دو بخش بهترین فوتبالیست آسیایی شاغل در لیگهای آسیایی و بهترین فوتبالیست آسیایی شاغل در لیگهای غیر آسیایی تقسیم کرد که از نظر اهمیت جایزه بهترین بازیکن شاغل در لیگهای آسیایی به دلیل حضور برندگان جایزه در مراسم و دریافت جایزه خود از اهمیت بالاتری برخوردار است ولی گویای تمام حقیقت نیست.
بر اساس همین سیاست عجیب ستارههایی مثل شینجی کاگاوا(منچستریونایتد)، یوتو ناگاتومو (اینترمیلان)، مایل جدینیاک(کرستال پالاس)، سون هیونگ مین (تاتنهام)، شینجی اوکازاکی (لسترسیتی) و ماکوتو هاسبه ( اینتراخت فرانگفورت) هنوز «بهترین بازیکن فوتبال آسیا» نشدهاند و جایزه حاشیهای «بهترین بازیکن شاغل در لیگهای غیرآسیایی» را به دست آوردهاند. یعنی اکرم عفیفکه امسال بهترین بازیکن فوتبال آسیا لقب گرفت از بهترینهای آسیا که در اروپا توپ میزنند نادیده بهتر است؟ واقعاً این جایزه معتبر است؟ یعنی الان اکرم عفیف «بهترین بازیکن فوتبال قاره» است؟!
آخرین باری که ما این جایزه پر وسوسه را به دست آوردیم 2004 با علی کریمی بود. او بالاتر از علا هبیل بازیکن بحرین و شنسوکه ناکامورای ژاپنی که برای رجینا توپ میزد ایستاد. در واقع تا قبل از 2011 این جایزه واقعیتر بود و برندگان میتوانند ادعا کنند که واقعاً بهترین بازیکن قارع بودند. احتمالاً کسانی میگویند که چون دستمان به گوشت نرسیده حالا بهانه میآوریم «بو» میدهد.
علیرضا بیرانوند تنها دروازه بان ایرانی است که خودش را تا این مرحله بالا کشیده، اگر خطا نکنم هرگز نام هیچ دروازهبانی در میان سه گزینه نهایی بهترین بازیکن آسیا قرار نگرفته است، از این اتفاق باید خوشحال بود و او را تحسین کرد اما اگر جایزه میخواهیم به جای بهانهجویی و متهم کردن این و آن، باید در لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا و جام ملتها قهرمان شویم. علیرضا بیرانوند این جایزه را به دست نیاورد چون به تنهایی نمیتوانست پرسپولیس و ایران را قهرمان کند.
* «بیبراری» اصطلاحی است که لُر زبانها وقتی از تنهایی و بیکسی به تنگ میآیند به زبان میآورند. معادل بیبرادری.
پایگاه خبری رسا نشر – طنز:با توجه به مشکلات تیم ملی فوتبال و گرفتن نتایج ضعیف در مرحله مقدماتی 2020 جام جهانی قطر، پیشنهاد می شه از تیم دولت دوازدهم (تدبیر و امید) برای تقویت تیم ملی فوتبالمون استفاده کنیم. از این جهت که تیم دولت در پاسکاری با یکدیگر بسیار مهارت دارند و مشکلات و مسائل را به همدیگر پاس می دهند و هیچ یک مسئولیت هاشون رو گردن نمی گیرند ، فکر می کنم می تونند در دفاع به تیم ملی کمک کند و یک تیم منسجم با پاسکاری های عمقی و دقیق رو روانه جام جهانی می کنیم.
مهدی سوری
معصومه ابتکار با تاکید بر اینکه ورزش یک ضرورت برای تمام اقشار جامعه است و در مسیر تعالی این ضرورت، باید زنان را هم به حضور در مسابقات ورزشی و هم فعالیتهای ورزش همگانی و قهرمانی تشویق کنیم، خاطرنشان کرد: این روند یقینا به اعتمادسازی، امید و نشاط بیشتر کمک می کند.
معاون رئیس جمهوری با تاکید بر اینکه ورزش میتواند به ارتقای شاخصهای سلامتی، اقتصادی، اجتماعی و روحی روانی کمک کند، گفت: در واقع ورزش مسیری است که میتواند همگان به ویژه زنان را به بسیاری از اهداف نزدیک کند. تشویق مردان برای حضور بیشتر زنان چشمگیر است
این مقام مسئول، همچنین در بخشی دیگر از این گفتوگو از حال و هوای حضور خود در ورزشگاه آزادی که نخستین حضور و مطالبه زنان پس از چهل سال چشم انتظاری بود، گفت.
وی درباره این روز پر شور و نشاط اظهار داشت: حال و هوای پرنشاط و با امید در ورزشگاه پیچیده بود. با هر کس که صحبت میشد چه زنان و چه مردان، خیلی خوشحال بودند و تشکر میکردند.
معاون رئیس جمهوری در تعریف تجربه این حضور، به شور و شعف مردان از ورود زنان به ورزشگاه اشاره کرد و گفت: پدری را دیدم که با سه دختر خود از مشهد به تهران جهت حضور در ورزشگاه آمده بود و میگفت که قسم خورده بودم اگر راه ورزشگاه برای دختران باز نشود، هرگز در مسابقات ورزشی شرکت نکنم. امروز هم خیلی خوشحال هستم که دخترانم آزادانه در ورزشگاه حضور دارند.
وی ادامه داد: یکی دیگر از مردان با لبخندی پرمعنا بر لب عنوان میکرد که من با خوشحالی تمام فرزندم را نگهداری کردم تا همسرم در ورزشگاه راحت شاهد این بازی باشد.
به گفته ابتکار، همه متفق القول بودند که اتفاق خیلی خوبی بوده و احساس کردیم فضای ورزشگاه به خاطر حضور زنان آرامتر، گرمتر و بانشاطتر بود. زنان هم بسیار پرانرژی بودند و هیچ مورد خاص یا مشکلی ندیدیم که بخواهد نگرانی ایجاد کند.
معاون رئیس جمهوری درباره چشم انداز معاونت برای ادامه این حضور، خاطرنشان کرد: امیدوارم حضور زنان در ورزشگاه و قرار گرفتن در سکوهای آن، همانطور که رئیس جمهور هم تاکید کردند، استمرار پیدا کند. ضمن اینکه از تمام کسانی که باعث شدند این اتفاق خوب رخ دهد، تشکر میکنم و بسیار به استمرار و تداوم این حضور امیدواریم.
باید گفت 18 مهر یک روز تاریخی است، روزی که دیگر «ایران، ایران» در ورزشگاه آزادی یک تشویق مردانه نبود.
عصرایران؛ مصطفی داننده- آنهایی که بعد از انقلاب به دنیا آمدهاند، ندیده بودند که زنان برای دیدن یک بازی فوتبال بلیط بخرند و مثل مردها به ورزشگاه بروند، تشویق کنند، بوق بزنند و هورا بکشند.
18 مهر سال 98 اما یک اتفاق ویژه در تاریخ ورزش ایران بعد از انقلاب افتاد. زنان به ورزشگاه راه یافتند. حدود 3 هزار زن با خرید بلیط، روی صندلیهای ورزشگاه آزادی نشستند و پا به پای مردان حتی بیشتر از آنها فوتبالیستهای تیم ملی ایران را تشویق کردند و برایشان هورا کشیدند و کف زدند.
شاید اگر فشارهای فیفا نبود، به این زودیها شاهد این حضور نبودیم اما به هر ترتیبی بود این اتفاق افتاد و این تابو شکست. از این به بعد حداقل در بازیهای ملی شاهد حضور پررنگ زنان خواهیم بود. به امید روزی که آنها در بازیهای باشگاهی به ویژه دربی تهران حاضر باشند.
در تمام این سالهای خیلیها مخالف این حضور بودند. هزار و دلیل بزرگ و کوچک میآوردند که زنان نباید به ورزشگاه بروند. مثلا میگفتند که زیر ساختها آماده نیست. حالا زنان به ورزشگاه رفتند و آسمان هم به زمین نیامد. زنان راحت آمدند و راحت رفتند.
زنانی که به ورزشگاه رفتند همانهایی هستند که در جامعه به دانشگاه میروند، سرکار میروند، سینما و تئاتر میبییند دقیقا مثل مردهایی که به ورزشگاه میروند.
مردها و زنها سالهاست که در کنار هم در جامعه زندگی میکنند و میتوانند بدون حاشیه به ورزشگاه هم بروند. پس لطفا زیاد نگران حضور زنان در ورزشگاه نباشیم.
از سوی دیگر در این یادداشت میخواهم به یک پیشنهاد اشاره کنم. درهای آزادی به روی زنان باز شد. چقدر خوب میشود که بازیهای ملی به شهرهایی که توانایی برگزاری بازیهای ملی را دارند منتقل شود و زنان آن شهرها هم طعم حضور در ورزشگاه را بچشند.
چه اشکالی دارد که بازی تیم ملی در مشهد، اهواز، اصفهان و تبریز برگزار شود؟ حداقل این است که در این ورزشگاهها شاهد سکوهای خالی قسمت مردان نخواهیم بود.
تیم ملی متعلق به همه مردم ایران است و باید اهالی شهرهای مختلف را درلذت دیدن بازیهای ملی شریک کنیم. کاری که در تمام جهان مرسوم است و بازیهای ملی در شهرهای مختلف برگزار میشود.
زمانی ورزشگاه آزادی تنها استادیوم استاندارد ایران بود. حالا اما داستان فرق کرده است و شهرهای مختلف در ایران، ورزشگاههای زیبا و مدرنی دارند.
بهتر است دست از این تمرکزگرایی برداریم و بازیهای ملی را در بین شهرهای مختلف تقسیم کنیم تا مردان و زنان این شهرها هم از دیدن یک بازی ملی لذت ببرند. کاری که در لیگ جهانی والیبال آن را انجام دادیم و اهالی ارومیه و اردبیل به خوبی میزبان تیمهای خارجی بودند.
در پایان باید گفت 18 مهر یک روز تاریخی است، روزی که دیگر «ایران، ایران» در ورزشگاه آزادی یک تشویق مردانه نبود.