برچسب: فقر

  • وضعیت قرمز فقر در ۷ استان کشور

    یکی از دلایل اصلی کاهش اهمیت اشتغال برای توضیح دهندگی فقر، این است که در دهه ۹۰ عمده مشاغل ایجاد شده، خود اشتغالی با ماهیت کارکنان مستقل بوده است، به عبارت دیگر، مشاغلی کم کیفیت و با درآمد ناپایدار.

    وضعیت قرمز فقر در ۷ استان کشور
    وضعیت قرمز فقر در ۷ استان کشور
    حداقل دریافتی در استان‌های تهران، البرز، قم، اصفهان، گیلان، قزوین و مازندران نمی‌تواند هزینه‌های سبد مصرفی فقر برای یک خانواده سه نفره را تأمین کند.
    به گزارش جماران، یکی از دلایل اصلی کاهش اهمیت اشتغال برای توضیح دهندگی فقر، این است که در دهه ۹۰ عمده مشاغل ایجاد شده، خود اشتغالی با ماهیت کارکنان مستقل بوده است، به عبارت دیگر، مشاغلی کم کیفیت و با درآمد ناپایدار.
    مرکز پژوهش‌های مجلس، در گزارشی با عنوان «بررسی اشتغال و حداقل دستمزد از منظر فقر» آورده است؛ در ابتدای دهه ۹۰ اشتغال سرپرست خانوار توضیح دهنده خوبی برای تفاوت میان خانوار‌های فقیر و غیر فقیر بوده است، اما با شروع شرایط نامطلوب اقتصادی در نیمه دوم دهه ۹۰ که منجر به جهش فقر از سال ۱۳۹۷ به بعد شد، اشتغال سرپرست خانوار برای تفکیک بین خانوار فقیر و غیرفقیر کم اهمیت‌تر شده تا اینکه در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ تقریبا برابر است.
    یکی از دلایل اصلی کاهش اهمیت اشتغال برای توضیح دهندگی فقر، این است که در دهه ۹۰ عمده مشاغل ایجاد شده، خود اشتغالی با ماهیت کارکنان مستقل بوده است، به عبارت دیگر، مشاغلی کم کیفیت و با درآمد ناپایدار؛ بنابراین سطح درآمدی پایین باعث می‌شود که خانوار‌ها حتی در صورت داشتن سرپرست شاغل نمی‌توانند هزینه‌های حداقلی زندگی را تأمین کنند در نتیجه فقیر به حساب می‌آیند.
    در حقیقت با کاهش اهمیت اشتغال در توضیح دهندگی میزان خروج خانوار از فقر، برخی از خانوار‌های فقیر حتی در صورت داشتن سرپرست شاغل و درآمد حاصل از شغل نمی‌توانند خود را از ورطه فقر نجات دهند که اصطلاحا باعث شکل گیری جمعیتی از شاغلین موسوم به شاغلین فقیر در کشور شده است.
    هر چند نسبت حداقل دریافتی به خط فقر به خوبی نشان دهنده عقب ماندن دستمزد از تورم است، اما مقایسه حداقل دریافتی با نرخ فقر استانی نتایج بسیار جالب تری را ارائه می‌کند. حداقل دریافتی در استان‌های تهران، البرز، قم، اصفهان، گیلان، قزوین و مازندران نمی‌تواند هزینه‌های سبد مصرفی فقر برای یک خانواده سه نفره را تأمین کند.
    در این استان‌ها برخی افراد حتی در صورت داشتن شغل رسمی باز هم فقیر محسوب می‌شوند که گویای پدیده شاغلین فقیر است.
    وضعیت قرمز فقر در ۷ استان کشور
    وضعیت قرمز فقر در ۷ استان کشور
    داشتن شغل رسمی یکی از اصلی‌ترین مولفه‌هایی است که کمک می‌کند افراد به ورطه فقر سقوط نکنند، اما این ویژگی تا حدودی برای برخی از افراد در این هفت استان صادق نیست. این در حالی است که بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، سال ۱۴۰۱ تنها سه استان اول چنین شرایطی را در آن سال داشته‌اند.
    به عبارت دیگر عقب ماندگی دستمزد از نرخ تورم باعث شده که دستمزد‌ها نتوانند سبد خط فقر در ۴ استان دیگر را پوشش دهند و در نتیجه رفاه شاغلین در آن استان‌ها نیز کاهش یافته است. فقدان سیاست حداقل دستمزد منطقه‌ای متناسب با هزینه‌های سبد مصرفی خط فقر است.
    این سیاست جزئیات و پیچیدگی‌های بسیاری داشته که باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد، اما با توجه به ظرفیت قانون کار (ماده ۴۱) برای تعیین دستمزد‌ها بر اساس مناطق و یا صنایع مختلف کشور، همچنان می‌تواند به عنوان یک پیشنهاد مورد توجه قرار گیرد.
    تصور اولیه این است که اشتغال می‌تواند برای تعیین فقیر بودن یا نبودن خانوار تعیین کننده باشد و خانواری که دارای سرپرست شاغل است، در صورتی که دچار سایر علل فقر نباشد، سزاوار سطح قابل قبولی از رفاه است، اما اکنون درصد خانوار‌های دارای سرپرست شاغل، به تفکیک فقیر و غیرفقیر نشان می‌دهد این فرض در ایران دیگر تغییر کرده است.
    وضعیت قرمز فقر در ۷ استان کشور
    وضعیت قرمز فقر در ۷ استان کشور
  • اسراف و گسترش فقر: پیوند ناسالم میان مصرف بی‌رویه و محرومیت اجتماعی

     

    اسلام به شدت از اسراف و تبذیر نهی کرده است. خداوند در قرآن کریم حدود ۱۳ بار با الفاظ گوناگون از اسراف یاد کرده و مسرفان را دوست ندارد. کسانی که هنگام انفاق نه اسراف می‌کنند و نه سختگیری، راه اعتدال را انتخاب می‌کنند.

    تحریریه رسا نشر – از منظر آموزه‌های دینی و یافته‌های علوم اجتماعی، پدیده اسراف و مصرف‌گرایی بی‌رویه نه تنها یک رفتار شخصی ناپسند، بلکه عاملی مهم در ایجاد و گسترش نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی، و در نهایت فقر در جامعه محسوب می‌شود. این نوشتار با استناد به منابع موجود، به بررسی مفهوم اسراف، عوامل گسترش آن و پیامدهایش بر فقر و ساختار اجتماعی می‌پردازد و راهکارهای پیشنهادی برای مقابله با این پدیده را ارائه می‌دهد.

    مفهوم اسراف و تبذیر از دیدگاه اسلام

    اسراف در لغت به معنای تجاوز کردن از قصد و میانه‌روی و نقیض اقتصاد است. به عبارت دیگر، اسراف به معنای خارج شدن از حد اعتدال است. این مفهوم نه تنها شامل زیاده‌روی در خرج کردن مال، خورد و خوراک، و حیف و میل کردن مواد غذایی است، بلکه می‌تواند به معنای زیاده‌روی در گناهان نیز باشد. اسراف اغلب با تفاخر و فخرفروشی همراه است.

    تبذیر نیز مفهوم نزدیکی به اسراف دارد و به معنای ریخت و پاش است. گاهی این دو کلمه به یک معنی به کار می‌روند و حتی برای تأکید پشت سر هم قرار می‌گیرند.

    اسلام به شدت از اسراف و تبذیر نهی کرده است. خداوند در قرآن کریم حدود ۱۳ بار با الفاظ گوناگون از اسراف یاد کرده و مسرفان را دوست ندارد. کسانی که هنگام انفاق نه اسراف می‌کنند و نه سختگیری، راه اعتدال را انتخاب می‌کنند.

    عوامل گسترش اسراف و مصرف‌گرایی

    عوامل متعددی در گسترش اسراف و تبدیل مصرف‌گرایی به یک هنجار در جامعه نقش دارند:

    • عوامل درونی و فرهنگی: جهل و نادانی، ضعف ایمان، تربیت غلط، تجمل‌گرایی و نداشتن آرمان از جمله ریشه‌های اسراف ذکر شده‌اند. غرق شدن در مادیات و روی آوردن به تجملات به عنوان یک بیماری، نمونه بارز اسراف در قرن اخیر شمرده می‌شود.
    • عوامل اجتماعی و اقتصادی: وجود ثروت‌های کلان در دست عده‌ای خاص و تبعیض، نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی که اغلب ریشه در حکمرانی نامشروع دارند، و فراموشی سیره و سنت نبوی (ص) و علوی (ع) که بر مساوات تأکید داشتند. اشرافیت و دنیاگرایی نیز به گسترش این آسیب‌ها کمک کرده است.
    • نقش رسانه‌ها و تبلیغات: نظام سرمایه‌داری از رسانه‌ها به عنوان ابزاری برای آماده‌سازی بستر فرهنگی و فکری مصرف‌گرایی بهره می‌گیرد و قشرهای کم درآمد و متوسط را هدف قرار می‌دهد. تبلیغات از طریق رسانه‌های جمعی، مطبوعات، صدا و سیما، و فیلم‌ها می‌تواند نوع نگاه مردم را تغییر داده و آنها را به سمت مصرف هر چه بیشتر سوق دهد. در این شرایط، خرید لزوماً برای رفع نیاز نیست، بلکه برای خواست و تمنا است. وسایل ارتباط جمعی جهانی مانند اینترنت و ماهواره مرزها را شکسته و سلیقه و فرهنگ افراد را تغییر می‌دهند.
    • فشارهای اجتماعی: نیاز به احترام، احساس کمبود و عقب‌افتادگی در مقایسه با دیگران، و نیاز به هماهنگی با گروه همتایان می‌تواند افراد را به سمت مصرف بیشتر و رعایت مُد سوق دهد تا موقعیت اجتماعی خود را تحکیم بخشند. مُدگرایی به ویژه در کالاهایی ظهور می‌یابد که تغییرپذیرند، قابلیت دید اجتماعی دارند، غیرضروری هستند، و از لحاظ زیبایی‌شناسی قابل شکل‌گیری‌اند.

    پیامدهای اسراف و مصرف‌گرایی بر فقر و جامعه

    اسراف و مصرف‌گرایی پیامدهای زیان‌بار فردی و اجتماعی فراوانی دارد:

    • ایجاد فقر و شکاف طبقاتی: اسراف انسان را از درجه اخلاق اسلامی ساقط کرده و موجب فساد اجتماعی و اختلاف طبقاتی می‌شود. مصرف‌گرایی بی‌رویه و ترویج آن، ثروت و مصرف را به یک ارزش تبدیل کرده و موجب نمایش ثروت، نیازآفرینی کاذب و در نهایت شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی می‌شود. وقتی ثروت و دارا بودن ارزش و افتخار تلقی شود، فقر و نداشتن مایه آبروریزی و شرمندگی خواهد بود.
    • مانع توسعه اقتصادی: اسراف یکی از موانع مهم توسعه اقتصادی هر جامعه است. در جوامع مصرف‌گرا، مردم بیشتر به مصرف کالاها و خدمات گوناگون سازگارند تا اصلاح الگوی مصرف.
    • پیامدهای فردی و خانوادگی: مصرف‌گرایی می‌تواند منجر به بدهکاری، فشارهای مالی، و تلاش برای افزایش درآمد از راه‌های نامشروع شود که پیامدهای منفی بر نهاد خانواده دارد.
    • پیامدهای روانی: احساس محرومیت، عقب‌افتادگی، و بی‌عدالتی از جمله پیامدهای روانی مصرف‌گرایی و نابرابری ناشی از آن است.

    فقر خود پدیده‌ای دردناک است که می‌تواند روح انسان را آزار دهد و او را از مسیر سعادت منحرف کرده و به سمت خطرات سوق دهد. آموزه‌های دینی فقر را یکی از آسیب‌های اجتماعی در کنار اسراف ذکر کرده‌اند.

    راهکارهای مقابله با اسراف و فقر از منظر اسلام و منابع

    برای مقابله با اسراف و کاهش فقر، راهکارهای متعددی از سوی اسلام و کارشناسان پیشنهاد شده است:

    • اصلاح الگوی مصرف و ترویج میانه‌روی: لازم است همه افراد به میانه‌روی و اعتدال در مصرف توجه کنند. قناعت به معنای استفاده به اندازه و بجا از هر چیز و هدر ندادن نعمت‌ها است.
    • نقش مسئولین و نظارت بر بازار: مسئولین باید بر بازار کار و مصرف اجناس توجه کنند تا با دوری از تجملات و مصرف کالاهای ایرانی، به خودکفایی برسیم. نظارت بر بازار کار و جلوگیری از کالاهای تجملی ضروری است. مسئولین و هنرمندان باید الگوی رفتاری و مالی صحیحی ارائه دهند. نیاز به خیزش و حرکت عمیق از سوی مسئولین و همه آحاد جامعه برای ایجاد فرهنگ صحیح مصرف وجود دارد. کمیسیونی برای جلوگیری از پخش برنامه‌های ترویج‌کننده اسراف و تجمل‌گرایی در صدا و سیما باید ایجاد شود.
    • نقش رسانه‌ها و آموزش و پرورش: رسانه‌ها، تلویزیون و سینما نقش بسیار مهمی در ترویج فرهنگ اعتدال دارند. باید در برنامه‌ها به اهمیت اعتدال و میانه‌روی در اسلام توجه شود. آموزش و پرورش به عنوان خانه دوم فرزندان، در شکل‌گیری شخصیت اجتماعی کودکان و آموزش ساده‌زیستی و قناعت به آنان نقش کلیدی دارد. صدا و سیما می‌تواند از طریق برنامه‌های مختلف و پیام‌های بازرگانی، افکار عمومی را در جهت مبارزه با اسراف آموزش دهد. برنامه‌های خانواده و کودک می‌توانند در این زمینه مؤثر باشند.
    • افزایش آگاهی عمومی: لازم است مردم نسبت به حکم اسراف و اینکه گناه کبیره است و رعایت حرمت آن از ضروریات دین است، آگاه شوند. جلب مشارکت مردم و زمینه‌سازی فرهنگی برای افزایش آگاهی نسبت به مصرف صحیح امکانات و منابع، راهکاری اساسی در اصلاح الگوی مصرف است.
    • مقابله با فقر و نابرابری: اسلام به مبارزه با نابرابری‌های مالی و نژادی و هدایت‌گری مردم تأکید دارد. زکات به عنوان یک اصل دینی پس از نماز، به رفع فقر و مشکلات نیازمندان کمک می‌کند. زکات برای فقرا و مساکین در نظر گرفته شده است. شفاف‌سازی درآمد و مصرف زکات و تشکیل ستادهای زکات محلی، به اعتمادسازی و اثربخشی آن در محرومیت‌زدایی کمک می‌کند. انفاق و اعمال دینی واجب مانند خمس و زکات به رفع مشکلات اقتصادی و کمک به نیازمندان اولویت دارد.
    • تلاش و کار: اسلام به کار و تلاش برای غلبه بر فقر و نیاز تأکید دارد. قرآن هرگز فقر را ارزش ندانسته و دعوت به بهره‌برداری از مواهب الهی نموده است. تلاش و کوشش به انسان کمک می‌کند هم به امکانات مادی برسد و هم هویت انسانی خویش را حفظ کند.
    • مهارت‌های شناختی و معنوی: برای غلبه بر فقر، نیاز به شناخت ماهیت فقر و فلسفه آن داریم. مهارت‌های شناختی شامل درک احتیاج ذاتی بشر به خدا، اموال به عنوان وسیله آزمایش الهی، باور به رزاقیت خداوند، امید به گشایش و ترک مقایسه صعودی اموال دیگران است. مهارت‌های معنوی مانند تقوا، صبر، شکر، قناعت، نماز، دعا، توکل، و تسلیم نیز به تحمل فقر و غلبه بر مشکلات کمک می‌کنند. شکر افزایش دهنده نعمت و امان از فقر است.

    اسراف و مصرف‌گرایی بی‌رویه، که ریشه در عواملی چون ضعف ایمان، تجمل‌گرایی، نابرابری‌های اجتماعی، و تأثیر رسانه‌ها و فشارهای اجتماعی دارد، پیامدهای مخربی از جمله ایجاد و گسترش فقر و شکاف طبقاتی در جامعه به دنبال دارد. از منظر اسلام، اسراف نه تنها گناهی بزرگ است، بلکه مانعی جدی بر سر راه توسعه اقتصادی و سلامت جامعه محسوب می‌شود. مقابله با این پدیده نیازمند رویکردی همه‌جانبه شامل اصلاح الگوی مصرف، ترویج میانه‌روی و قناعت، افزایش آگاهی عمومی، نظارت مسئولین، نقش‌آفرینی مؤثر رسانه‌ها و آموزش و پرورش، مبارزه با نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی، و تقویت بنیادهای دینی و معنوی در افراد و جامعه است. همچنین، سازوکارهای دینی مانند زکات ابزاری مهم برای مقابله با فقر و محرومیت‌زدایی است. تنها با توجه همه‌جانبه به این عوامل می‌توان از پیامدهای منفی اسراف بر زندگی فردی و سلامت اجتماعی پیشگیری کرد.

  • درد را فریاد بزن …

    درد را فریاد بزن …

    انگار درد را نمی شود فریاد نزد. وقتی عضوی از بدنت درد می کند، اولین و آخرین جا برای کمی آرامتر شدن و فهماندن دردت به دیگران براوردن صدا از حنجره است و فریاد زدن.

    درد

    نوشتن، حرف تازه زدن دل و دماغ می خواهد. این را بارها و طی این یک سال گذشته در پاسخ به درخواست همکارانم گفته ام. روزهایی بود که فکر می کردم تا می توانم باید بگویم و فریاد بزنم آنچه را که فکر می کنم درست است. هرآنچه تراوشات ذهنم بود و اعتقادم را، با تکیه بر قدرت قلم می نوشتم. اعتراض می کردم و راهکار می دادم. از هر راهی که می شد پیامم را می رساندم تا اگر حسی که به من می گوید در قبال مسئولیتی که بر دوش گرفتی وظیفه ای داری را سرکوب نکنم.دروغ چرا، اما بارها کم آوردم .خسته شدم. به در بسته خوردم و گاهی احساس کردم نوشتن و ابراز وجود دیگر راهکار نیست.  آن هم در دورانی که روز به روز مشکلات مردم زیاد تر می شود. فقر بیداد می کند. لبخند از روی لبهایمان کوچ کرده و جایش را به غم داده است. اصلا بنویسم. از چه؟ از گرانی و تورم؟ از نان شب؟ از فساد و بی عدالتی؟ از دروغگویی و خودخواهی؟ و یا از نادیده گرفته شدن حق جماعتی که می گویند این را می خواهیم. اما آن را برایشان رقم می زنند. از اعتراض و اعتصاب کارگران و کشاورزان؟ از چه باید نوشت؟ وقتی هم مسئولین به خوبی می دانند چه خبر است و مردم هم با گوشت، پوست و استخوان همه این مصائب را درک می کنند؟

    همین شد که مدتی سکوت کردم. در لابلای جزوات و کتابهای دانشگاهی ام غرق شدم. منفعل شدم از آنچه که کارم است. چشمانم را بستم تا نبینم. اما بی فایده بود. انگار درد را نمی شود فریاد نزد. وقتی عضوی از بدنت درد می کند، اولین و آخرین جا برای کمی آرامتر شدن و فهماندن دردت به دیگران براوردن صدا از حنجره است و فریاد زدن. این روزها همه مردم دارند فریاد می زنند. اما چون همگی درد دارند، انگار صدای درد دیگران را کمتر می شنوند. می ترسم روزی برسد که نشنوند و یا انقدر بی تفاوت شوند که درد دیگری اسباب خنده شان شود!

    برای همین دوباره تصمیم گرفتم بنویسم. تا ثبت با سند در تاریخ برابر شود. ما نباید فراموش کنیم. ما نباید سکوت کنیم. باید دردمان را ، کمبود هایمان را و خواسته های بر حقمان را فریاد بزنیم تا آنکه باید بشنود و پاسخ بدهد. تا گوشش درد بگیرد از این همه صدا و خیال نکند که همه چیز آرام است و ما هم خوشحالیم …

  • نفرین به فقر و نداری …

    نفرین به فقر و نداری …

    این یک داستان واقعی است. داستانی از فقر و نداری …

    فقر و نداری

    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری: برای چند دقیقه در سوپر‌مارکت به خوراکی‌ها نگاه می کرد. گاهی چیزی را بر می داشت، نگاه می کرد و سرجایش می گذاشت. به سراغ قفسه پفک و چیپس رفت، بسته ای را برداشت و از فروشنده پرسید، این چنده؟ فروشنده گفت:20 هزار تومان. چند لحظه بعد یک بسته کوچکتر را برداشت و گفت این چنده؟ فروشنده گفت ده هزار تومان.

    توجهم را جلب کرده بود. بسته را گذاشت و دوباره برداشت. انگار داشت با خودش حساب و کتاب می کرد. و دوباره پفک را سر جایش گذاشت.  نزدیک دخل آمد و به فروشنده گفت یک بسته نان بده با سه تا تخم مرغ. فروشنده نان و تخم مرغ را در پاکت گذاشت و به او داد. پرسید چقدر میشود؟ با شنیدن عدد 19 هزار تومان، انگار حالش گرفته شد. گفت بی زحمت 2 تاش کن تخم مرغ ها را. وقتی میخواست پول خریدش را بدهد به دستش نگاه کردم. کل موجودی اش یک ده هزار تومانی و یک پنج هزار تومانی و دو پانصد تومانی بود.

    از ظاهرش می شد فهمید که کارگر است . مظلومانه و سر به زیر خریدش را گرفت و رفت. حالم گرفته شد. ای لعنت به فقر و نداری که یک پدر زحمت کش ،باید بین خواسته ناچیز فرزندش و نان شبشان که ارزانترین غذای ممکن است، بر سر دوراهی بماند. چه کسی حال آن پدر را می داند که دقایقی دیگر در مواجهه با فرزندش برای داشتن یک بسته پفک ناقابل، جز شرمندگی چیز دیگری نداشته باشد!

    کجاست آنکه ادعا دارد شبانه  روز به فکر معیشت مردم است؟ آیا تایحال با این صحنه ها که مردم این روزها مدام در فروشگاهها می بییند، مواجه شده است؟ من قسم می خورم که هرگز…

  • این اعتراض را سیاسی نکنید!! امید کجاست؟؟

    این اعتراض را سیاسی نکنید!! امید کجاست؟؟

    شاید برای همین است که در بازی همه حقیقت را انتخاب می کنند، شاید جرأتش را نداریم که مرز بین واقعیت و حقیقت را آشکار کنیم.

    اعتراض

    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری: زندگی در شرایط کنونی ایران، درست مانند بازی جرأت یا حقیقت است. بازی که کم پیش می آید یک نفر بدون هیچ آسیب و چالشی برنده از آن بیرون بیاید. همه ما به روزی دچار شده ایم که هرگز فکرش را نمی کردیم. دست سرنوشت بطری را آنقدر بد چرخاند که سر آن به سمت ما نشانه رفت و حالا با این پرسش سخت مواجه شده ایم؛ جرأت یا حقیقت؟

    درست از زمانی که خودم را شناختم و مانند هم سن و سالانم رویاها و آرزوهایی را در سر داشتم و تا توانستم برای رسیدن به آنها، حتی با وجود ناملایمات آن دوران تمام تلاشم را به کار گرفتم تا سرنوشتم را تغییر دهم و زندگی ام را آنگونه که باید باشد، سامان بخشم. من نه، همه ما چنین چیزی را می خواستیم. هیچکس به دنبال زندگی رقت انگیز و فلاکت بار نیست و از آن لذت نمی برد! برای همین است که امید داریم، کار می کنیم، و با تلاش بسیار، نگاهمان به آینده است. برای همین است که اشرف مخلوقات نام گرفته ایم. تا فکر کنیم، یاد بگیریم و بسازیم.  و همزمان با بزرگ شدن جسممان، خودمان هم رشد کنیم.

    اما بر خلاف تمام باورها و منطقی که به من می‌گوید راهم را درست انتخاب کرده ام، هیچ چیز به خوبی پیش نمی رود. هرچه ما بیشتر می دویم، مقصد دورتر می شود. هرچه بیشتر تلاش می کنیم، کمتر به دست می آوریم. و هرچه بیشتر می فهمیم، کمتر نتیجه می گیریم؟ چه چیزی اشتباه است؟ مگر مثبت بودن، انگیزه داشتن، هدف داشتن، خوبی کردن، کمک کردن، کار و تلاش بسیار کردن، نباید در نهایت به آرامش و رفاه ختم شود؟

    ثروت را نمی گویم. رفاه نسبی و در حد معمول!. پس چرا به مقصدمان نمی رسیم؟ چرا هر روز دستمان خالی تر از روز پیش است؟ چرا نا امید تر از گذشته ایم؟ و چرا حالمان خوب نیست؟ اگر تلاش برای زندگی بهتر حقیقت است،پس چرا با واقعیت فاصله بسیار دارد؟ چرا فقط درد و رنج فقط نصیب ما می شود؟ چرا دیگر از لبخندهای بی دلیل و خوشی های کوچک خبری نیست؟ چرا دنیا بر سر برخی هایمان چنان آوار شده است که از یک ایرانی دلسوز و فداکار به یک همشهری عصبانی، خودخواه و منفعت طلب تبدیل شده ایم؟ چرا تحمل یکدیگر را نداریم؟ و هزاران سوال دیگر وجود دارد که حتی کسی جرأت ندارد آن را بپرسد.

    شاید برای همین است که در بازی همه حقیقت را انتخاب می کنند، شاید جرأتش را نداریم که مرز بین واقعیت و حقیقت را آشکار کنیم. شاید جرأت نداریم کسانی که مسبب این روزها هستند را مخاطبمان قرار دهیم و بپرسیم چرا؟ چرا پدران و مادران خسته اند و جوانان نا امید؟ و کودکان بی هدف …

    همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که اگر منِ شهروند مسئولیت اجتماعی خودم را به خوبی انجام داده ام، با ناملایمات و سختی ها کنار آمده ام. به وقتش برای بهبود اوضاع در همه انتخابات‌ها شرکت کرده ام؛ چرا باید نمایندگانی نصیبم شود که بجای پذیرش اشتباهات و نقائص موجود، رهنمود‌های تمسخر آمیز می دهند و گاه کم‌کاری و مشکلاتی را که خودشان و تفکراتشان باعث و بانی آن است به گردن ما می اندازند؟ آقای نماینده محترم! شما برای ما کار خاصی نکرده اید، اکنون حق ندارید توصیه کنید که به زندگی خفت‌بار تن دهیم و به شهرهای اقماری کوچ کنیم. با مترو و اتوبوس رفت و آمد کنیم و … . شما کاری برای ما نکردین. برای اهالی پرند و رباط کریم هم کاری نکرده اید که ما تهرانی ها را به زندگی در پرند و شهرهای اطراف تهران دعوت می کنید….

     

  • نامه تلخ یک نانوا روی شیشه نانوایی : التماس می‌کنیم با ما بحث نکنید؛ همه ما گرفتار مشکلاتیم

    نامه تلخ یک نانوا روی شیشه نانوایی : التماس می‌کنیم با ما بحث نکنید؛ همه ما گرفتار مشکلاتیم

    همه ما گرفتار اوضاع بد اقتصادی و از همه مهمتر افکار پریشان هستیم اما باور کنید ما به عنوان نانوا بدترین دوران خود را سپری‌می‌کنیم و هر روز از طرف رسانه‌ها و هم دولت مورد سوءظن قرار گرفته‌ایم.

    نامه تلخ یک نانوا روی شیشه نانوایی : التماس می‌کنیم با ما بحث نکنید؛ همه ما گرفتار مشکلاتیم

    یک نانوا با چسباندن یک برگه کاغذ روی شیشه نانوایی مفصل با مشتریان خود درد و دل کرده است.
    به گزارش خبرآنلاین، گرانی و مشکلات کار را به جایی رسانده که یک نانوا در مرکز شهر تهران، نامه بلند بالایی برای مشتریان نوشته و از آنها خواسته حتی اگر مقصر هم پرسنل نانوایی باشند، با آنها بحث و جدل نکنند.
    در بخشی از این نامه آمده است: «همه ما گرفتار اوضاع بد اقتصادی و از همه مهمتر افکار پریشان هستیم اما باور کنید ما به عنوان نانوا بدترین دوران خود را سپری‌می‌کنیم و هر روز از طرف رسانه‌ها و هم دولت مورد سوءظن قرار گرفته‌ایم.»
    در بخش دیگری از این نامه نوشته شده: «عزیزان نانوا حتی برای گرفتن آرد در مضیقه می‌باشند و دیگر قادر به ارائه نان باکیفیت نیستیم و جالب است که قیمت نان خشک از نان داغ بیشتر می‌باشد.»
    در این نامه به افزایش قیمت کنجد از کیلویی ۳۰ هزار به ۱۳۰ هزار تومان،‌ افزایش دستمزد کارگر و گرانی مایه اشاره شده است.
    نامه تلخ یک نانوا روی شیشه نانوایی : التماس می‌کنیم با ما بحث نکنید؛ همه ما گرفتاریم
  • قطعی 14 روزه تلفن و اینترنت در برخی روستاهای سیستان و بلوچستان

    قطعی 14 روزه تلفن و اینترنت در برخی روستاهای سیستان و بلوچستان

    رئیس شورای اسلامی روستای بل ریمدان: آیا شایسته است رانندگان و مردم به علت عدم آنتن دهی و اینترنت بدون سوخت باشند.

    قطعی 14 روزه تلفن و اینترنت در برخی روستاهای سیستان و بلوچستان/ رئیس شورا: از 7 روستا هیچ گونه ارتباط تلفن و اینترنت نداریم/ فروشگاه ها به علت قطعی آنتن و اینترنت تعطیل هستند/ مردم بدون سوخت هستند

     

    شهرستان مرزی ساحلی دشتیاری از جمله مناطق مرزی سیستان و بلوچستان است که ۹۰ درصد جمعیت آن در روستاها زندگی می کنند و در بعضی از مناطق روستایی این شهرستان هیچ گونه ارتباط اینترنتی وجود ندارد.
    به گزارش ایسنا؛ شهرستان مرزی ساحلی دشتیاری در جنوب سیستان و بلوچستان از جمله شهرستان های مرزی استان است که جعمیت غالب در روستاها ساکن هستند و بعد از سرباز دومین شهرستان روستایی در سیستان و بلوچستان به شمار میرود، در بارندگی های اخیر سیستم های ارتباطی ۷ روستای این شهرستان به کلی آسیب دیده و از مدار ارتباط آنتن دهی و اینترنت خارج شده است روستاهای بل ریمدان، شیخان کرگ، جر، سندحمزه، سندمیرثوبان، سندشیران و روستای دور از جمله روستاهای بخش مرکزی دشتیاری هستند که بیش از ۱۴روز است که هیچ گونه آنتن دهی ندارند و عملا از دسترس خارج شدند.
    بدالعزیز رامش رئیس شورای اسلامی روستای  سند حمزه در گفت و گو با ایسنا می گوید: بعد از بارندگی های دو هفته ای اخیر در دشتیاری متاسفانه آنتن در روستا قطع می شود بلافاصله برای پیگیری موضوع ۲۰کیلومتری طی می کنیم تا به اولین روستا برسیم و از آنجا با مسئولین ارتباط برقرار کنیم و آنها در جواب به ما قول بر طرف کردند مشکل را دادند.
    وی افزود: چند روز سپری می شود ولی خبری از درست شدن آنتن و اینترنت نیست مجدد برای پیگیری به شهر نگور مرکز شهرستان دشتیاری میرویم و در آنجا هم مجدد قول پیگیری و برطرف کردن موضوع را در سریعترین زمان ممکن می دهند اما با گذشت ۱۴ روز از خرابی دکل ایرانسل روستا هیچ گونه ارتباطی نداریم علاوه بر روستای سند حمزه روستاهای سند میرثوبان و روستاهای دور و سند شیران که از همین دکل استفاده می کنند ارتباط آنها هم قطع است عملا ۴ روستا هیچ گونه ارتباطی تلفنی ندارند.
    محمدگل گرگیج رئیس شورای اسلامی روستای بل ریمدان نیز در گفت وگو با ایسنا اظهار داشت: بیش از ۱۴ روزه هیچ گونه ارتباط تلفن و اینترنت نداریم آیا جای انصاف است مردم ۳ روستای مرزی ۱۴ روز هیچ گونه ارتباط تلفنی و اینترنتی نداشته باشند و هر گونه پیگیری که انجام دادیم متاسفانه بی حاصل بوده در کنار روستا جایگاه سوخت وجود دارد متاسفانه جایگاه شهید سردار سلیمانی که مزین به نام شهید بزرگوار است آیا شایسته است رانندگان و مردم به علت عدم آنتن دهی و اینترنت بدون سوخت باشند.
    وی در ادامه می گوید: روستای بل ریمدان در مسیر ترانزیتی محور ریمدان چابهار قرار گرفته و تعدادی از روستائیان در کنار جاده فروشگاه دارند بیش از ۱۴ روزه که همه فروشگاه ها به علت قطعی آنتن و اینترنت تعطیل هستند از مسئولان ارتباطات تقاضا داریم به درخواست های مردم رسیدگی کنند در حال حاضر علاوه بر روستای بل ریمدان روستایی شیخان کرگ و روستای جر نیز هیچ گونه ارتباطی ندارند.
    مصطفی کوهکن معاون ارتباطات سیستان و بلوچستان در گفت و گو با خبرنگار ایسنا در مورد قطع ارتباط آنتن دهی ۷ روستای شهرستان مرزی ساحلی دشتیاری می گوید: به محض گزارش قطع ارتباط در روستاهای مذکور و تذکر جدی به اپراتور خواسته شده در سریع ترین زمان ممکن برای رفع آن اقدام شود متاسفانه قطعه مورد نیاز دو دکل روستایی شیخان کرگ و سندحمزه در استان وجود ندارد و باید از تهران سفارش داد.
    وی افزود: تعلل اپراتور برای تهیه قطعه باعث شده که زمان زیادی عدم ارتباط در روستاهای یاد شده داشته باشیم و این قطعی ها به ندرت پیش میاد تمام سعی و تلاشمان بر این است که ارتباط پایدار بخصوص در روستاها داشته باشیم و انتظار می رود در چند روز آینده قطعه تحویل اپراتور شود.
  • بیمارستان‌های خصوصی درحال ورشکستگی/ مردم نمی‌توانند هزینه‌ها را پرداخت کنند

    بیمارستان‌های خصوصی درحال ورشکستگی/ مردم نمی‌توانند هزینه‌ها را پرداخت کنند

    این روزها مهاجرت پزشکان با درآمد آن‌ها گره خورده است، طی سال‌های گذشته کم نشنیده‌ایم که اگر درآمد پزشکان ارزش سال‌ها درس و تحصیل را نداشته باشد آن‌ها ترجیح می‌دهند به‌جای ماندن در ایران مهاجرت کنند، حالا یک‌بار دیگر همزمان با خبرهای مربوط به تعرفه‌های پزشکی در سال جدید مسئله مهاجرت کادر درمان بر سر زبان‌ها افتاده است.

    بیمارستان‌های خصوصی درحال ورشکستگی/ مردم نمی‌توانند هزینه‌ها را پرداخت کنند

    تعرفه‌های جدید خدمات پزشکی برای سال ۱۴۰۲ اعلام شد، تعرفه‌هایی که جامعه پزشکی یک بار دیگر به آن اعتراض دارد و معتقد است به ضرر پزشکان و بیماران است. طوری‌که هم بیماران نمی‌توانند به مراکز درمانی مراجعه کنند و هم پزشکان درآمد کافی ندارند، متخصصان در گفت‌وگو با خبرآنلاین از کم‌کاری دولت و سازمان‌های بیمه‌گر برای رفع مشکل صحبت کردند.
    به گزارش خبرآنلاین، «وقتی می‌گیم سه سال دیگه باید گدایی پزشک بکنید حرف بی‌ربطی نزدیم.» این بخشی از توئیت سخنگوی سازمان نظام پزشکی است.
    رضا لاری‌پور در بخش دیگری از پیام خود نوشته که: «از همین الان یادتون باشه تعداد انصرافی‌های امسال رزیدنتی رو بشمریم، فقط سال یکی و تازه وارد!» این حرف‌ها درحالی‌ گفته و نوشته می‌شود که بسیاری معتقدند یکی از دلایل بی‌میلی برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی و حتی ادامه طبابت کاهش درآمد پزشکان است. مثلاً ایرج خسرونیا به خبرآنلاین می‌گوید: «درحالی با تعرفه‌های جدید یک پزشک فوق تخصص برای ویزیت سه دلار درآمد دارد که در افغانستان، عراق، پاکستان و سوریه، درآمد پزشک برای ارائه خدمت بیش از ۱۰ دلار است، در نتیجه پزشک متخصص به کشور دیگر مهاجرت می‌کند، آن‌هایی هم که نمی‌توانند مهاجرت کنند تغییر شغل می‌دهند.»
    اشاره رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران به تعرفه‌های پزشکی سال ۱۴۰۲ است که یکی دو روز قبل اعلام شد، بر اساس ابلاغیه هیئت وزیران مصوب ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ در بخش خصوصی ویزیت پزشکان عمومی ۹۰ هزار تومان، ویزیت پزشک متخصص ۱۳۵ هزار تومان، ویزیت پزشک فوق‌تخصص ۱۷۲ هزار تومان، ویزیت متخصص روانپزشکی ۱۷۹ هزار تومان، ویزیت فوق تخصص روانپزشکی ۲۰۴ هزار تومان، نرخ ویزیت کارشناسان ارشد پروانه‌دار در رشته‌های پیراپزشکی ۷۳ هزار تومان و ویزیت کارشناسان این رشته‌ها ۶۳ هزار تومان تعیین شده است.
    این درحالی‌ست که خسرونیا در ادامه گفت‌وگو به خبرآنلاین می‌گوید: «این تعرفه‌ها مطابق با تورم جامعه نیست، امروز تورم حدود ۵۰ درصد است درصورتی‌که تعرفه پزشکان حدود ۲۰ درصد اضافه شده است، جامعه پزشکی معتقد است تعرفه‌ها باید به سود مردم باشد، یعنی وقتی‌که تعرفه‌ها کم است مردم ضرر می‌کنند چراکه پزشکان مجبور می‌شوند با افزایش تعداد پذیرش بیمار هزینه‌های مطب را جبران کنند، این کار به ضرر مردم می‌شود.»
    درهمین باره یاسر صالحی نجف‌آبادی، رئیس نظام پزشکی نجف‌آباد اصفهان به خبرآنلاین می‌گوید: «قیمت ارائه یک خدمت باید با خدماتی که ارائه می‌شود توازن داشته باشد، تعرفه‌ای که اعلام شده به هیچ وجه منطقی نیست و منجر به تعطیلی مراکز ارائه خدمت پزشکی می‌شود. تعرفه‌ها صرفاً شامل دستمزد پزشک نیستند، بلکه شامل کرایه مطب، حقوق و بیمه منشی، آب‌وبرق‌وگازوتلفن، دفع پسماند، و البته باید شامل محاسله ریسک‌پذیری ارائه خدمت باشد، دیه یک فرد در ماه حرام یک میلیارد و دویست میلیون تومان است، باید موقع محاسبه تعرفه‌ها ریسک‌پذیری ارائه خدمات پزشکی را هم حساب کرد.
    وقتی تعرفه‌ها متناسب با تورم و نوع خدمت افزایش پیدا نمی‌کند سبب می‌شود که کیفیت خدمات افت پیدا کند و یکسری از مراکز تعطیل شوند تا ارائه خدمت پزشکی متوقف شود. در این وضعیت برخی مراکز مجبور می‌شوند کمبود تامین هزینه‌ها را با افزایش تعداد ویزیت بیمار جبران کنند، دراین‌صورت مثلاً یک پزشک به جای ۳۰ بیمار، در روز ۷۰ بیمار را ملاقات می‌کند تا بتواند هزینه‌ها را جبران کند، این اتفاق حتما کیفیت ارائه خدمات را کاهش می‌دهد.»
    باز هم داستان مهاجرت…
    این روزها مهاجرت پزشکان با درآمد آن‌ها گره خورده است، طی سال‌های گذشته کم نشنیده‌ایم که اگر درآمد پزشکان ارزش سال‌ها درس و تحصیل را نداشته باشد آن‌ها ترجیح می‌دهند به‌جای ماندن در ایران مهاجرت کنند، حالا یک‌بار دیگر همزمان با خبرهای مربوط به تعرفه‌های پزشکی در سال جدید مسئله مهاجرت کادر درمان بر سر زبان‌ها افتاده است.
    خسرونیا در واکنش به تعرفه‌های پزشکی امسال و تاثیر آن بر ادامه فعالیت مراکز پزشکی و البته خود پزشکان بیان می‌کند: «بیمارستان‌های خصوصی یکی یکی ورشکسته می‌شوند، به‌خصوص بیمارستان‌های درجه سه و چهار، چراکه قادر نیستند درآمد خودشان را حفظ و هزینه‌ها را تامین کنند. بیمارستان‌ دولتی هم ضرر می‌کنند چراکه آن‌ها هم باید بخشی از حقوق کادر درمان و کارمندان را از ارائه خدمات پزشکی تامین کنند، بودجه‌ای که برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شود جوابگوی هزینه‌های آن‌ها نیست، با این وجود این تعرفه‌ها به ضرر همه است. به‌دلیل همین تعرفه‌های پزشکی است که مهاجرت پزشکان روز به روز بیشتر می‌شود، یک پزشک بعد از چهل سال درس خواندن و نبود درآمد کافی انگار باید چیزی از جیب خودش هم برای درمان هزینه کند، درنتیجه به کشورهای اطراف ایران مهاجرت می‌کند و با درآمد چهار پنج برابری مشغول به کار می‌شود.»
    او ادامه می‌دهد: «تعرفه‌ها باید طوری باشد که تعداد پزشکان کم نشود، البته تصمیم‌گیران فکر می‌کنند کمبود پزشک را با پزشکان سهمیه‌ای جبران می‌کنند، درصورتی‌که پزشکان سهمیه‌ای، کسانی‌که نفر آخر هستند اما سر کلاس پزشکی می‌نشینند سواد پزشکی ندارند و دانش پزشکی افت می‌کند، امروز بهترین پزشکان ما دارند مهاجرت می‌کنند.»
    بیمارستان‌های خصوصی
    مردم توان پرداخت هزینه‌های درمان را ندارند…
    درحالی‌که جامعه پزشکان به کم بودن تعرفه‌های پزشکی اعتراض دارند، بسیاری معتقدند مردم توان پرداخت همین تعرفه‌ها و هزینه‌های درمانی را هم ندارند، دراین باره یاسر صالحی نجف‌آبادی به خبرآنلاین می‌گوید: «این‌که باید مراقب هزینه‌ها از جیب مردم بود حرف کاملاً صحیحی است، اما متاسفانه دولت پشت آن مخفی می‌شود به‌خاطر این‌که از انجام مسئولیت‌های خود شانه خالی کند، دولت وظیفه دارد ۷۰ درصد تعرفه پزشکان را پرداخت کند و فقط ۳۰ درصد تعرفه‌ها را مردم بپردازند، آیا دولت این کار را انجام می‌دهد؟ متاسفانه با شانه خالی کردن از انجام مسئولیتی که قانون به‌عهده‌اش گذاشته است، سختی و مشقت زیادی به جامعه پزشکی و مردم وارد می‌کند، جامعه پزشکی مجبور می‌شود از جیب خودش سوبسید بدهد تا کم‌کاری دولت جبران شود، مردم هم مجبور می‌شوند پول درمان را از جیب خودشان بدهند و ضرر کنند. ضمن این‌که ممکن است بیماران در مراحل اولیه بیماری به‌دلیل هزینه‌های زیاد که به عهده آنان افتاده است از مراجعه به پزشک خودداری کنند، و در مرحله‌ای که بیماری به اوج رسیده برای دریافت خدمات پزشکی اقدام کنند. لذا از هر طرف به این روش تعرفه‌گذاری نگاه کنیم ایراد دارد.»
    درهمین باره ایرج خسرونیا هم به خبرآنلاین می‌گوید: «قرار نیست هزینه ارائه خدمت را مردم پرداخت کنند، وقتی از تعرفه صحبت می‌شود پرداخت آن‌ها به عهده سازمان‌های بیمه‌گر است که باید ۸۰ درصد تعرفه‌ها را در هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی پرداخت کنند، منتهی سازمان‌های بیمه‌گر فقط از مردم پول می‌گیرند، ما نمی‌گوییم هم تعرفه‌ها زیاد شود و هم از جیب مردم پرداخت شود، بلکه سازمان‌های بیمه‌گر وظیفه پرداخت دارند بخش زیاد تعرفه پزشکی را پرداخت کنند، به‌نظرم اصلاً ارتباط مالی پزشک و بیمار نیاز نیست، وقتی یک بیمار وارد مطب می‌شود باید کلیه هزینه‌های آن را بیمه‌ها پرداخت کنند. امروز به‌قدری وضعیت خراب است که مردم نمی‌توانند هزینه‌ها را پرداخت کنند، از طرفی بیمه‌ها به آن‌ها کمک نمی‌کنند، لذا وقتی بیمار قادر به پرداخت هزینه‌های درمان نیست دچار عوارض می‌شود، یک بیمار مرض قند که نتواند هزینه‌های درمان را پرداخت کند کلیه و چشم او هم از کار می‌افتند، بنابراین هزینه‌های درمان مجدد افزایش پیدا می‌کند.»
  • نماینده مجلس: در همین یک ماه بسیاری از اقلام ۵۰ درصد گران شده‌اند/ مردم برای مرغ ۸۵ هزار تومانی در صف می‌ایستند/ گوشت قرمز از سفره ۹۰ درصد مردم حذف شده

    نماینده مجلس: در همین یک ماه بسیاری از اقلام ۵۰ درصد گران شده‌اند/ مردم برای مرغ ۸۵ هزار تومانی در صف می‌ایستند/ گوشت قرمز از سفره ۹۰ درصد مردم حذف شده

    وزیر جهاد را رئیس‌جمهور جابجا کردند، چه کسی را می‌خواهند جای ایشان بگذارند؟ مشخص است از همین اطرافیان خودشان می‌آوردند، زیرا دایره و مانور انتخاب مدیرانش بسیار محدود است و افراد ضعیف و ناتوان و کسانی که بهتر از فرد قبلی نیستند، انتخاب می‌شوند.

    نماینده مجلس: در همین یک ماه بسیاری از اقلام ۵۰ درصد گران شده‌اند/ مردم برای مرغ ۸۵ هزار تومانی در صف می‌ایستند/ گوشت قرمز از سفره ۹۰ درصد مردم حذف شده

    یک نماینده مجلس شورای اسلامی گفت: رئیس جمهور باید افراد توانمند و باتجربه را انتخاب کند کسانی که در بحث اقتصادی حرفی برای گفتن داشته باشند نه اینکه اشخاص ناتوان را برای هیئت دولت انتخاب کند که ما این وضعیت را در حال حاضر داشته باشیم.
    به گزارش ایلنا، جلال محمودزاده درباره تغییرات صورت گرفته از سوی دولت در کابینه و اینکه آیا می‌تواند رافع مشکلات کشور باشد، گفت: یکی از راه‌هایی که پیشنهاد می‌شود دولت مشکلاتش در بحث مدیریت اقتصادی و مدیریت اداری کمتر شود تا موفق باشد این است که دایره انتخاب افرادش را گسترده‌تر کند.
    این نماینده مجلس شورای اسلامی با بیان این‌که یکی از مشکلاتی که دولت آقای رئیسی دارد این است که دایره انتخابش محدود است و بیشتر از دانشگاه امام صادق و دستگاه حقوقی قضایی که قبلاً در آن کار کرده‌اند افرادش را انتخاب می‌کند و می‌آورد، عنوان کرد: آقای رئیسی دایره انتخابش بسیار محدود است و از سایر افرادی که دارای تجربه هستند و در دولت قبل و در دولت متعدد کار کرده‌اند، اصلا استفاده نمی‌کند، بنابراین هنگامی که دایره انتخاب محدود باشد، همین افراد انتخاب می‌شوند.

    وی با اشاره به برکناری وزیر کشاورزی اظهار داشت: وزیر جهاد را رئیس‌جمهور جابجا کردند، چه کسی را می‌خواهند جای ایشان بگذارند؟ مشخص است از همین اطرافیان خودشان می‌آوردند، زیرا دایره و مانور انتخاب مدیرانش بسیار محدود است و افراد ضعیف و ناتوان و کسانی که بهتر از فرد قبلی نیستند، انتخاب می‌شوند.

    محمودزاده عنوان کرد: معتقدم کل بدنه اقتصادی دولت در واقع وزرای اقتصادی و معاونانش ضعیف هستند و همین امر باعث شده وضعیت تورم و گرانی در کشور بیداد کند. مشاهده می‌کنیم در عرض یک ماهی که از سال ۱۴۰۲ گذشته بسیاری از اقلام ۵۰ درصد گران شده‌اند و افزایش قیمت پیدا کرده‌اند در صورتی که امسال سال مهار تورم و رشد تولید است، اما بانک‌ها برای تولید ریالی پرداخت نمی‌کنند و همه حساب‌هایشان را بستند و تولیدکنندگان نمی‌توانند از بانک‌ها مبلغی برای سرمایه در گردش و توسعه فعالیت‌های‌شان بگیرند.

    وی ادامه داد: از نظر تورم هم که متأسفانه در یک ماه گذشته اقلام افزایش قیمت داشته‌اند همین الان مشاهده می‌کنیم مردم برای مرغ ۸۵ هزار تومانی در صف می‌ایستند و گوشت قرمز که از سفره ۹۰ درصد مردم حذف شده است و ماهی قزل‌آلا از ۶۰ هزار تومان به ۱۷۵ هزار تومان رسیده است! این‌ها کالا‌های اساسی هستند که مردم باید برای سفره‌شان تامین کنند؛ چه کسی این موارد را تدبیر می‌کند؟ کابینه و تیم اقتصادی دولت این کار را باید انجام دهد.

    این نماینده مجلس با بیان این‌که برخی افراد در دولت کسانی هستند که مدعی بودند به تنهایی می‌توانند دولت و کشور را اداره کنند، گفت: دولت را در واقع کسانی تشکیل داده‌اند که کاندیدا بودند و می‌خواستند رئیس‌جمهور بشوند و تنها بیایند دولت را مدیریت کنند، حالا همه با هم آمده‌اند و این وضعیت اقتصادی کشور است.

    وی تاکید کرد: بنابراین به نظر من همه تیم اقتصادی دولت باید تغییر کنند و افراد توانمند بدون این که خودی و غیرخودی مدنظر باشد، انتخاب شوند. یعنی نگویند که دایره ما همین افراد هستند و از میان آن‌ها باید انتخاب شوند. در واقع باید دایره انتخاب دولت گسترده شود و از کل کشور افراد توانمند مورد استفاده قرار گیرند. افرادی که مدیر و مدبر هستند، در بحث اقتصادی حرفی برای گفتن دارند، تجربه کاری دارند و یک سر و گردن از وزرای فعلی و تیم اقتصادی بالاتر باشند. این‌ها را باید انتخاب کنند نه اینکه افراد ناتوانی را برای هیئت دولت انتخاب کنند که ما این وضعیت را داشته باشیم.

    محمودزاده بیان کرد: امروز ما در وزارت ارتباطات، جهاد کشاورزی و اقتصاد و زمین گیر شده‌ایم و مشکل داریم و با این تغییرات جزئی دولت نمی‌تواند خودش را از این باتلاق بیرون بیاورد و مردم را از این فشار اقتصادی خارج کند، این دولت باید حتما غیرت عمده‌ای به خرج دهد.

    وی خاطرنشان کرد: یکی از مشکلاتی که دولت آقای رئیسی دارد بحث وزارت خارجه است یعنی دولت آقای رئیسی در بحث تعاملات بین‌المللی و ارتباطات با سایر کشور‌ها ضعیف‌ترین دولت بوده است. دلیلش هم مشخص است آقای رئیسی افرادی را در وزارت امور خارجه انتخاب کردند که توانایی ارتباط با یک کشور همسایه جزئی و کوچک مثل ارمنستان و آذربایجان را ندارند.

    نماینده مردم مهاباد در مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: بسیاری از مشکلاتی که در بحث اقتصادی داریم به تعاملات بین‌المللی بازمی‌گردد. چند حرکتی هم که قبل از عید داشتیم، دبیرشورای عالی امنیت ملی انجام داد. آقای شمخانی بود که به چین رفت و با عربستان نشست و با عراق ارتباطاتی برقرار کرد؛ بنابراین اگر یک مقداری حرکتی در این اواخر انجام شد، از وزارت امور خارجه نبود بلکه شورای عالی امنیت ملی به کمک آمد. اگر وزارت خارجه و وزیر امور خارجه آقای رئیسی توانمند بود نیازی نبود رئیس شورای امنیت ملی به کمکش بیاید و حرکتی کند؛ بنابراین در بحث تعاملات بین‌المللی و تیم اقتصادی دولت کاملاً مشکل دارد و باید حتماً این مشکلات را حل کند و مدنظر قرار دهد.

    وی افزود: آقای رئیسی باید در بحث معاون اول و سایر معاونانش تجدیدنظر کند اگر این کار را نکند و افراد اجرایی و توانمندی را در این ۲ سال باقیمانده انتخاب نکند، مطمئناً مشکلات عمده‌ای برای دولت و در نهایت برای مردم ایجاد خواهد شد چراکه دود عدم انتخاب افراد توانمند و حضور تیم اقتصادی ناتوان به چشم مردم می‌رود و ضررش را آن‌ها می‌دهند و مردم تحت فشار اقتصادی قرار می‌گیرند و با این وضعیت معیشتی روبرو خواهند شد که ما در حال حاضر شاهد هستیم.

    محمودزاده درباره اینکه گفته می‌شود استیضاح وزرای دولت در مجلس به یک خط قرمز تبدیل شده است و وزرا قبل از اینکه مسئله استیضاح‌شان مطرح شود، برکنار می‌شوند یا استعفا می‌دهند، گفت: مجلس یازدهم با مجلس‌های قبلی فرق می‌کند مجلس یازدهم مجلسی است که اکثر نمایندگان همراه دولت هستند و ضعف‌های دولت را می‌پوشانند یعنی اگر ضعفی هم شناسایی کنند معتقد هستند این ضعف نباید برجسته شود، نباید با تذکر، سوال و استیضاح و نهایتاً ابزار نظارتی دولت را وادار کنند وارد یک ریل درست شود.

    وی خاطرنشان کرد: رویکرد در مجلس یازدهم باعث شده دولت گاهی اوقات حتی اگر مدیریت کشور هم دچار چالش و مشکل باشد سعی نکند خود را اصلاح کند و راه اصلاح را انتخاب نمی‌کند و دچار روزمرگی‌ها می‌شود که این بسیار بد است.

    محمودزاده یادآور شد: یکی از نکات منفی مجلس یازدهم این بود که در زمان انتخابات ریاست جمهوری ۲۲۰ نماینده مجلس نامه نوشتند که آقای رئیسی کاندیدا شود که در طول تاریخ مجالس چنین چیزی ندیدیم که مجلس شورای اسلامی بیاید و مستقیماً وارد انتخابات ریاست جمهوری شود و نمایندگان مستقیم از یک نفر بخواهند وارد انتخابات شود.

    نماینده مردم مهاباد بیان کرد: زمانی که ۲۲۰ نفر نماینده از یک شخصی درخواست می‌کنند که کاندیدای انتخابات شود وقتی که این فرد انتخاب شد مطمئنا همراهی می‌کنند و همین هم نقطه ضعف و پاشنه آشیل برای مجلس و دولت شده و باعث به وجود آمدن چنین مسائلی شده است که ما در حال حاضر متاسفانه در دولت مشاهده می‌کنیم.

    وی گفت: حال اگر یک تعداد از نمایندگان منتقد در مجلس پیدا می‌شوند و تذکر می‌دهند و می‌گویند استیضاح می‌کنیم، مورد هجمه قرار می‌گیرند و اجازه صحبت کردن به آن‌ها نمی‌دهند. این‌ها مسائلی است که در مجلس وجود دارد و باید واقعیت‌ها را قبول کرد.

  • استاد اقتصاد: صدای پای تورم ونزوئلایی را می‌شنوید؟

    استاد اقتصاد: صدای پای تورم ونزوئلایی را می‌شنوید؟

    اگر همین گونه پیش رویم، سال آینده تورم ۵۰ درصدی خواهیم داشت. اگر سیاستگذار به اقدام عاجل دست نزند و علت اصلی افزایش قیمت ارز (و به تبع آن سطح عمومی قیمت‌ها) را نادیده بگیرد، آحاد جامعه را در معرض این خطر عمده قرار می‌دهد که نرخ‌های تورم لجام گسیخته‌تری را تجربه کنند.

    استاد اقتصاد: صدای پای تورم ونزوئلایی را می‌شنوید؟

    تجربه ونزوئلا یادمان نرود: سال‌ها تورمِ شبیه به ما داشت و حدود ۲۴ درصد. یک دفعه در سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۴ شد ۶۳ درصد. قیمت‌ها آن‎جا نایستاد و سال بعد شد ۱۲۰ درصد تورم، در ۲۰۱۶ شد ۲۵۰ درصد و سال بعد قیمت‌ها منفجر شد و چند هزار درصد بالا رفت.

    حسین عبده تبریزی که معتقد است پیش‌بینی قیمت ارز با دقت قابل قبول ممکن نیست، نسبت به افزایش تورم در سال جدید هشدار می‌دهد.

    به گزارش اطلاعات، دکترحسین عبده تبریزی دارای سابقه‎ طولانی فعالیت در بیشتر نهاد‌های مالی ایران، از دبیرکلی بورس اوراق بهادار گرفته تا بنیان‎گذاری نخستین بانک خصوصی کشور و خصوصی سازی و سرمایه گذاری است. از همین رو، نوع نگاه و پیش بینی‌های وی از شرایط اقتصادی کشور همواره موردتوجه اهالی اقتصاد کشور از فنی‌ترین متخصصان و تجار تا شهروندان بوده و هست؛ به ویژه اکنون و در شرایطی که وضعیت اقتصادی کشور پیچیده، خاص و غیرقابل پیش ‎بینی به نظر می‏ رسد.

    وی در گفتگو با نوروزنامه ۱۴۰۲ روزنامه اطلاعات در پاسخ به این سئوال که امسال و سال ۱۴۰۲ دو سال خاص در اقتصاد ایران به شمار می‏‏ روند و لذا خیلی‌ها به دنبال آگاهی از افق اقتصاد در سال آینده هستند، اما از شما بسیار شنیده‌ایم که حل مشکلات اقتصاد ایران بسیار دشوار است، می‌گوید: همه ما با وضعیت نامناسب اقتصاد ایران و مشکلات آن آشنا هستیم: نرخ رشد پایین، قیمت‌های هرروز بالارونده، بی‎کاری و فقر. این‌که در چند رشته رشد داشته‌ایم، مثلا بیشتر از زمان شاه جاده‌های روستایی داریم یا فلان کارخانه و صنعت را داریم، کافی نیست. مردم وضع خود را با گذشته و با وضعیت مردم در کشور‌های همسایه مثل امارات و ترکیه مقایسه می‌کنند. برخی دست‌آورد‌ها نباید باعث شود که عقب افتادگی عظیم کشور را نادیده بگیریم. آن‎چه اصلا گمانش نمی‌رود، این است که نوید‌های روز‌های اول انقلاب به گونه‌ای حیرت‌آور به تحقق بپیوندد یا اهداف سند چشم‌انداز بیست‌سالة ایران در ۱۴۰۴ واقعیت بیابد. مردم چاره‌ای ندارند جز این که این شرایط را تحمل کنند، اما انتظار روی خوش از آنان برای پذیرش این شرایطِ دشوار دارد کم‏ کم محال می ‎شود.

    مشکلاتی که کلیت اقتصاد ایران را تهدید می‌کند
    به گفته وی، اقتصاد ایران سال‌هاست با مشکلات متعددی دست به گریبان است. اگرچه این مشکلات همه در یک سال و در یک دوره به وجود نیامده، اما، چون در طول زمان رفع نشده، مشکل بعدی هم به آن افزوده شده است؛ تا آن‎جا که امروز برخی از این مشکلات به‌صورت فاجعه بار چهره نموده و کلیت اقتصاد ایران را تهدید می‌کنند. مشکلات اقتصاد ایران روی هم انباشته شده و راه‌حل برای آن‌ها هم به قوانین خوب و هم به مجری مبرز و با تدبیر نیاز دارد. بازار نه تنها به مقررات خوب، بلکه به دولت توانمند نیاز دارد؛ هیچ‏کدام را نداریم.

    متغیر‌های امنیتی برای کشور
    وی درباره آینده قیمت‌ها و چگونگی روند تورم می‌گوید: چهل وچند سال است که قیمت ارز به استثنای وقفه ‏های کوتاه، سیر صعودی داشته است، چرا که نقدینگی به دلیل کسری‏‌های عمدة بودجة دولت، به دلیل بدهی عمدة بانک‌ها به بانک مرکزی، به دلیل بدهی‌های بزرگ شرکت‏‌های دولتی به بانک مرکزی، به دلیل فروش ارز زیاد دولت به بانک مرکزی در روز‌های خوش صادرات نفت و مانند آن رشد‌های دائمی داشته است. امروز نیز سیاست‏گذار در اندیشة کنترل متغیر‌های پولی است تا قیمت ارز را کنترل کند.

    نقش دلار‌های نفتی در تشدید کسری بودجه و تورم در ایران انکارناپذیر است. اقتصاد ایران اقتصادی نفتی است.

    عبده تبریزی معتقد است: در ادوار مختلف تاریخی ایران، همواره در چنین شرایطی، دولت‌ها به جای رفع موانع کسری ساختاری بودجه و مشکلات نهادی اقتصاد ایران، به مبارزه با افزایش قیمت‌ها پرداخته‌اند و تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان بنگاه‌های خصوصی را به عنوان مقصران اصلی گرانی معرفی کرده‌اند. جهت مقابله با افزایش قیمت‌ها (تورم) و با هدف حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و مصرف‌کنندگان، قیمت‌گذاری اِعمال و برای محصولات، سقف قیمت تعیین شده است. در نتیجه، این سقف برای مدت زمانی ثابت می‌ماند یا کمتر از تورم افزایش می‌یابد.

    حاصلِ اعمال این سیاست آن است که تقاضای کالا‌های قیمت‌گذاری‌شده افزایش می‌یابد. این افزایش تقاضا در حالی اتفاق می‌افتد که تولیدکنندگان نیز با کاهش قیمت‌های نسبی، انگیزۀ افزایش تولید را از دست می‌دهند. انگیزه‌نداشتن تولیدکنندگان برای افزایش تولید در پاسخ به تقاضا سبب کاهش سهم کالا‌های تولید داخل در بازار محصولات می‌شود. در چنین حالتی، بازار محصول داخلی مختل شده و تخصیص بهینۀ منابع با مشکل مواجه می‌شود.

    مهمترین عوامل افزایش نرخ ارز و رشد تورم
    در ۱۵ سال اخیر، تحریم و عامل «سیاست»، نقش عمده‌ای بر فروش نفت، درآمد‌های ارزی و تورم و قیمت ارز داشته است. وضعیت چندسال اخیر بازهم متفاوت‌تر بوده است. از سال ۱۳۹۷ رشد سطح عمومی قیمت‌ها از افزایش نقدینگی بیشتر بوده است. این را می‌توان چنین تعبیر کرد که متغیر‌های تعیین‎کنندة قیمت ارز حداقل تا حدی از کمیت‏های پولی فراتر رفته است. با توجه به وضعیت روابط خارجی جاری ایران، موقعیت برجام و تحریم‌ها، روشن است که متغیر «سیاست» اکنون تأثیر اصلی را بر قیمت ارز دارد؛ محدودکردن و محروم‌کردن ایران از دسترسی به ارزی که حاصل صادرات پرمشقت امروز کشور است، در کنار گرایش عمده به خروج سرمایه از کشور، عامل عمدة افزایش نرخ ارز این روزهاست.

    در چنین شرایطی، پیش ‎بینی این که قیمت ارز با دقت قابل قبول چه خواهد شد، ممکن نیست. تنها می‌توان گفت که روند افزایشی است و سرعت تغییرات هم می‎تواند بسیار شدید شود. افزایش قیمت دلار و تضعیف قیمت دینار در کشور عراق طی دو ماه اخیر، دلیل مشابهی داشت، با این تفاوت که دولت عراق توانست با سرعت مذاکره کرده و وضعیت عادی را به بازار برگرداند.

    اگر همین گونه پیش رویم، سال آینده تورم ۵۰ درصدی خواهیم داشت. اگر سیاست‎گذار به اقدام عاجل دست نزند و علت اصلی افزایش قیمت ارز (و به تبع آن سطح عمومی قیمت‌ها) را نادیده بگیرد، آحاد جامعه را در معرض این خطر عمده قرار می‌دهد که نرخ‌های تورم لجام گسیخته‌تری را تجربه کنند.

    تجربة ونزوئلا یادمان نرود: سال‌ها تورمِ شبیه به ما داشت و حدود ۲۴ درصد. یک دفعه در سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۴ شد ۶۳ درصد. قیمت‌ها آن‎جا نایستاد و سال بعد شد ۱۲۰ درصد تورم، در ۲۰۱۶ شد ۲۵۰ درصد و سال بعد قیمت‌ها منفجر شد و چند هزار درصد بالا رفت.