یکی از دلایل اصلی کاهش اهمیت اشتغال برای توضیح دهندگی فقر، این است که در دهه ۹۰ عمده مشاغل ایجاد شده، خود اشتغالی با ماهیت کارکنان مستقل بوده است، به عبارت دیگر، مشاغلی کم کیفیت و با درآمد ناپایدار.






اسلام به شدت از اسراف و تبذیر نهی کرده است. خداوند در قرآن کریم حدود ۱۳ بار با الفاظ گوناگون از اسراف یاد کرده و مسرفان را دوست ندارد. کسانی که هنگام انفاق نه اسراف میکنند و نه سختگیری، راه اعتدال را انتخاب میکنند.
تحریریه رسا نشر – از منظر آموزههای دینی و یافتههای علوم اجتماعی، پدیده اسراف و مصرفگرایی بیرویه نه تنها یک رفتار شخصی ناپسند، بلکه عاملی مهم در ایجاد و گسترش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، و در نهایت فقر در جامعه محسوب میشود. این نوشتار با استناد به منابع موجود، به بررسی مفهوم اسراف، عوامل گسترش آن و پیامدهایش بر فقر و ساختار اجتماعی میپردازد و راهکارهای پیشنهادی برای مقابله با این پدیده را ارائه میدهد.
مفهوم اسراف و تبذیر از دیدگاه اسلام
اسراف در لغت به معنای تجاوز کردن از قصد و میانهروی و نقیض اقتصاد است. به عبارت دیگر، اسراف به معنای خارج شدن از حد اعتدال است. این مفهوم نه تنها شامل زیادهروی در خرج کردن مال، خورد و خوراک، و حیف و میل کردن مواد غذایی است، بلکه میتواند به معنای زیادهروی در گناهان نیز باشد. اسراف اغلب با تفاخر و فخرفروشی همراه است.
تبذیر نیز مفهوم نزدیکی به اسراف دارد و به معنای ریخت و پاش است. گاهی این دو کلمه به یک معنی به کار میروند و حتی برای تأکید پشت سر هم قرار میگیرند.
اسلام به شدت از اسراف و تبذیر نهی کرده است. خداوند در قرآن کریم حدود ۱۳ بار با الفاظ گوناگون از اسراف یاد کرده و مسرفان را دوست ندارد. کسانی که هنگام انفاق نه اسراف میکنند و نه سختگیری، راه اعتدال را انتخاب میکنند.
عوامل گسترش اسراف و مصرفگرایی
عوامل متعددی در گسترش اسراف و تبدیل مصرفگرایی به یک هنجار در جامعه نقش دارند:
پیامدهای اسراف و مصرفگرایی بر فقر و جامعه
اسراف و مصرفگرایی پیامدهای زیانبار فردی و اجتماعی فراوانی دارد:
فقر خود پدیدهای دردناک است که میتواند روح انسان را آزار دهد و او را از مسیر سعادت منحرف کرده و به سمت خطرات سوق دهد. آموزههای دینی فقر را یکی از آسیبهای اجتماعی در کنار اسراف ذکر کردهاند.
راهکارهای مقابله با اسراف و فقر از منظر اسلام و منابع
برای مقابله با اسراف و کاهش فقر، راهکارهای متعددی از سوی اسلام و کارشناسان پیشنهاد شده است:
اسراف و مصرفگرایی بیرویه، که ریشه در عواملی چون ضعف ایمان، تجملگرایی، نابرابریهای اجتماعی، و تأثیر رسانهها و فشارهای اجتماعی دارد، پیامدهای مخربی از جمله ایجاد و گسترش فقر و شکاف طبقاتی در جامعه به دنبال دارد. از منظر اسلام، اسراف نه تنها گناهی بزرگ است، بلکه مانعی جدی بر سر راه توسعه اقتصادی و سلامت جامعه محسوب میشود. مقابله با این پدیده نیازمند رویکردی همهجانبه شامل اصلاح الگوی مصرف، ترویج میانهروی و قناعت، افزایش آگاهی عمومی، نظارت مسئولین، نقشآفرینی مؤثر رسانهها و آموزش و پرورش، مبارزه با نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، و تقویت بنیادهای دینی و معنوی در افراد و جامعه است. همچنین، سازوکارهای دینی مانند زکات ابزاری مهم برای مقابله با فقر و محرومیتزدایی است. تنها با توجه همهجانبه به این عوامل میتوان از پیامدهای منفی اسراف بر زندگی فردی و سلامت اجتماعی پیشگیری کرد.

نوشتن، حرف تازه زدن دل و دماغ می خواهد. این را بارها و طی این یک سال گذشته در پاسخ به درخواست همکارانم گفته ام. روزهایی بود که فکر می کردم تا می توانم باید بگویم و فریاد بزنم آنچه را که فکر می کنم درست است. هرآنچه تراوشات ذهنم بود و اعتقادم را، با تکیه بر قدرت قلم می نوشتم. اعتراض می کردم و راهکار می دادم. از هر راهی که می شد پیامم را می رساندم تا اگر حسی که به من می گوید در قبال مسئولیتی که بر دوش گرفتی وظیفه ای داری را سرکوب نکنم.دروغ چرا، اما بارها کم آوردم .خسته شدم. به در بسته خوردم و گاهی احساس کردم نوشتن و ابراز وجود دیگر راهکار نیست. آن هم در دورانی که روز به روز مشکلات مردم زیاد تر می شود. فقر بیداد می کند. لبخند از روی لبهایمان کوچ کرده و جایش را به غم داده است. اصلا بنویسم. از چه؟ از گرانی و تورم؟ از نان شب؟ از فساد و بی عدالتی؟ از دروغگویی و خودخواهی؟ و یا از نادیده گرفته شدن حق جماعتی که می گویند این را می خواهیم. اما آن را برایشان رقم می زنند. از اعتراض و اعتصاب کارگران و کشاورزان؟ از چه باید نوشت؟ وقتی هم مسئولین به خوبی می دانند چه خبر است و مردم هم با گوشت، پوست و استخوان همه این مصائب را درک می کنند؟
همین شد که مدتی سکوت کردم. در لابلای جزوات و کتابهای دانشگاهی ام غرق شدم. منفعل شدم از آنچه که کارم است. چشمانم را بستم تا نبینم. اما بی فایده بود. انگار درد را نمی شود فریاد نزد. وقتی عضوی از بدنت درد می کند، اولین و آخرین جا برای کمی آرامتر شدن و فهماندن دردت به دیگران براوردن صدا از حنجره است و فریاد زدن. این روزها همه مردم دارند فریاد می زنند. اما چون همگی درد دارند، انگار صدای درد دیگران را کمتر می شنوند. می ترسم روزی برسد که نشنوند و یا انقدر بی تفاوت شوند که درد دیگری اسباب خنده شان شود!
برای همین دوباره تصمیم گرفتم بنویسم. تا ثبت با سند در تاریخ برابر شود. ما نباید فراموش کنیم. ما نباید سکوت کنیم. باید دردمان را ، کمبود هایمان را و خواسته های بر حقمان را فریاد بزنیم تا آنکه باید بشنود و پاسخ بدهد. تا گوشش درد بگیرد از این همه صدا و خیال نکند که همه چیز آرام است و ما هم خوشحالیم …

پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری: برای چند دقیقه در سوپرمارکت به خوراکیها نگاه می کرد. گاهی چیزی را بر می داشت، نگاه می کرد و سرجایش می گذاشت. به سراغ قفسه پفک و چیپس رفت، بسته ای را برداشت و از فروشنده پرسید، این چنده؟ فروشنده گفت:20 هزار تومان. چند لحظه بعد یک بسته کوچکتر را برداشت و گفت این چنده؟ فروشنده گفت ده هزار تومان.
توجهم را جلب کرده بود. بسته را گذاشت و دوباره برداشت. انگار داشت با خودش حساب و کتاب می کرد. و دوباره پفک را سر جایش گذاشت. نزدیک دخل آمد و به فروشنده گفت یک بسته نان بده با سه تا تخم مرغ. فروشنده نان و تخم مرغ را در پاکت گذاشت و به او داد. پرسید چقدر میشود؟ با شنیدن عدد 19 هزار تومان، انگار حالش گرفته شد. گفت بی زحمت 2 تاش کن تخم مرغ ها را. وقتی میخواست پول خریدش را بدهد به دستش نگاه کردم. کل موجودی اش یک ده هزار تومانی و یک پنج هزار تومانی و دو پانصد تومانی بود.
از ظاهرش می شد فهمید که کارگر است . مظلومانه و سر به زیر خریدش را گرفت و رفت. حالم گرفته شد. ای لعنت به فقر و نداری که یک پدر زحمت کش ،باید بین خواسته ناچیز فرزندش و نان شبشان که ارزانترین غذای ممکن است، بر سر دوراهی بماند. چه کسی حال آن پدر را می داند که دقایقی دیگر در مواجهه با فرزندش برای داشتن یک بسته پفک ناقابل، جز شرمندگی چیز دیگری نداشته باشد!
کجاست آنکه ادعا دارد شبانه روز به فکر معیشت مردم است؟ آیا تایحال با این صحنه ها که مردم این روزها مدام در فروشگاهها می بییند، مواجه شده است؟ من قسم می خورم که هرگز…

پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری: زندگی در شرایط کنونی ایران، درست مانند بازی جرأت یا حقیقت است. بازی که کم پیش می آید یک نفر بدون هیچ آسیب و چالشی برنده از آن بیرون بیاید. همه ما به روزی دچار شده ایم که هرگز فکرش را نمی کردیم. دست سرنوشت بطری را آنقدر بد چرخاند که سر آن به سمت ما نشانه رفت و حالا با این پرسش سخت مواجه شده ایم؛ جرأت یا حقیقت؟
درست از زمانی که خودم را شناختم و مانند هم سن و سالانم رویاها و آرزوهایی را در سر داشتم و تا توانستم برای رسیدن به آنها، حتی با وجود ناملایمات آن دوران تمام تلاشم را به کار گرفتم تا سرنوشتم را تغییر دهم و زندگی ام را آنگونه که باید باشد، سامان بخشم. من نه، همه ما چنین چیزی را می خواستیم. هیچکس به دنبال زندگی رقت انگیز و فلاکت بار نیست و از آن لذت نمی برد! برای همین است که امید داریم، کار می کنیم، و با تلاش بسیار، نگاهمان به آینده است. برای همین است که اشرف مخلوقات نام گرفته ایم. تا فکر کنیم، یاد بگیریم و بسازیم. و همزمان با بزرگ شدن جسممان، خودمان هم رشد کنیم.
اما بر خلاف تمام باورها و منطقی که به من میگوید راهم را درست انتخاب کرده ام، هیچ چیز به خوبی پیش نمی رود. هرچه ما بیشتر می دویم، مقصد دورتر می شود. هرچه بیشتر تلاش می کنیم، کمتر به دست می آوریم. و هرچه بیشتر می فهمیم، کمتر نتیجه می گیریم؟ چه چیزی اشتباه است؟ مگر مثبت بودن، انگیزه داشتن، هدف داشتن، خوبی کردن، کمک کردن، کار و تلاش بسیار کردن، نباید در نهایت به آرامش و رفاه ختم شود؟
ثروت را نمی گویم. رفاه نسبی و در حد معمول!. پس چرا به مقصدمان نمی رسیم؟ چرا هر روز دستمان خالی تر از روز پیش است؟ چرا نا امید تر از گذشته ایم؟ و چرا حالمان خوب نیست؟ اگر تلاش برای زندگی بهتر حقیقت است،پس چرا با واقعیت فاصله بسیار دارد؟ چرا فقط درد و رنج فقط نصیب ما می شود؟ چرا دیگر از لبخندهای بی دلیل و خوشی های کوچک خبری نیست؟ چرا دنیا بر سر برخی هایمان چنان آوار شده است که از یک ایرانی دلسوز و فداکار به یک همشهری عصبانی، خودخواه و منفعت طلب تبدیل شده ایم؟ چرا تحمل یکدیگر را نداریم؟ و هزاران سوال دیگر وجود دارد که حتی کسی جرأت ندارد آن را بپرسد.
شاید برای همین است که در بازی همه حقیقت را انتخاب می کنند، شاید جرأتش را نداریم که مرز بین واقعیت و حقیقت را آشکار کنیم. شاید جرأت نداریم کسانی که مسبب این روزها هستند را مخاطبمان قرار دهیم و بپرسیم چرا؟ چرا پدران و مادران خسته اند و جوانان نا امید؟ و کودکان بی هدف …
همه اینها را گفتم تا به اینجا برسم که اگر منِ شهروند مسئولیت اجتماعی خودم را به خوبی انجام داده ام، با ناملایمات و سختی ها کنار آمده ام. به وقتش برای بهبود اوضاع در همه انتخاباتها شرکت کرده ام؛ چرا باید نمایندگانی نصیبم شود که بجای پذیرش اشتباهات و نقائص موجود، رهنمودهای تمسخر آمیز می دهند و گاه کمکاری و مشکلاتی را که خودشان و تفکراتشان باعث و بانی آن است به گردن ما می اندازند؟ آقای نماینده محترم! شما برای ما کار خاصی نکرده اید، اکنون حق ندارید توصیه کنید که به زندگی خفتبار تن دهیم و به شهرهای اقماری کوچ کنیم. با مترو و اتوبوس رفت و آمد کنیم و … . شما کاری برای ما نکردین. برای اهالی پرند و رباط کریم هم کاری نکرده اید که ما تهرانی ها را به زندگی در پرند و شهرهای اطراف تهران دعوت می کنید….




وی با اشاره به برکناری وزیر کشاورزی اظهار داشت: وزیر جهاد را رئیسجمهور جابجا کردند، چه کسی را میخواهند جای ایشان بگذارند؟ مشخص است از همین اطرافیان خودشان میآوردند، زیرا دایره و مانور انتخاب مدیرانش بسیار محدود است و افراد ضعیف و ناتوان و کسانی که بهتر از فرد قبلی نیستند، انتخاب میشوند.
محمودزاده عنوان کرد: معتقدم کل بدنه اقتصادی دولت در واقع وزرای اقتصادی و معاونانش ضعیف هستند و همین امر باعث شده وضعیت تورم و گرانی در کشور بیداد کند. مشاهده میکنیم در عرض یک ماهی که از سال ۱۴۰۲ گذشته بسیاری از اقلام ۵۰ درصد گران شدهاند و افزایش قیمت پیدا کردهاند در صورتی که امسال سال مهار تورم و رشد تولید است، اما بانکها برای تولید ریالی پرداخت نمیکنند و همه حسابهایشان را بستند و تولیدکنندگان نمیتوانند از بانکها مبلغی برای سرمایه در گردش و توسعه فعالیتهایشان بگیرند.
وی ادامه داد: از نظر تورم هم که متأسفانه در یک ماه گذشته اقلام افزایش قیمت داشتهاند همین الان مشاهده میکنیم مردم برای مرغ ۸۵ هزار تومانی در صف میایستند و گوشت قرمز که از سفره ۹۰ درصد مردم حذف شده است و ماهی قزلآلا از ۶۰ هزار تومان به ۱۷۵ هزار تومان رسیده است! اینها کالاهای اساسی هستند که مردم باید برای سفرهشان تامین کنند؛ چه کسی این موارد را تدبیر میکند؟ کابینه و تیم اقتصادی دولت این کار را باید انجام دهد.
این نماینده مجلس با بیان اینکه برخی افراد در دولت کسانی هستند که مدعی بودند به تنهایی میتوانند دولت و کشور را اداره کنند، گفت: دولت را در واقع کسانی تشکیل دادهاند که کاندیدا بودند و میخواستند رئیسجمهور بشوند و تنها بیایند دولت را مدیریت کنند، حالا همه با هم آمدهاند و این وضعیت اقتصادی کشور است.
وی تاکید کرد: بنابراین به نظر من همه تیم اقتصادی دولت باید تغییر کنند و افراد توانمند بدون این که خودی و غیرخودی مدنظر باشد، انتخاب شوند. یعنی نگویند که دایره ما همین افراد هستند و از میان آنها باید انتخاب شوند. در واقع باید دایره انتخاب دولت گسترده شود و از کل کشور افراد توانمند مورد استفاده قرار گیرند. افرادی که مدیر و مدبر هستند، در بحث اقتصادی حرفی برای گفتن دارند، تجربه کاری دارند و یک سر و گردن از وزرای فعلی و تیم اقتصادی بالاتر باشند. اینها را باید انتخاب کنند نه اینکه افراد ناتوانی را برای هیئت دولت انتخاب کنند که ما این وضعیت را داشته باشیم.
محمودزاده بیان کرد: امروز ما در وزارت ارتباطات، جهاد کشاورزی و اقتصاد و زمین گیر شدهایم و مشکل داریم و با این تغییرات جزئی دولت نمیتواند خودش را از این باتلاق بیرون بیاورد و مردم را از این فشار اقتصادی خارج کند، این دولت باید حتما غیرت عمدهای به خرج دهد.
وی خاطرنشان کرد: یکی از مشکلاتی که دولت آقای رئیسی دارد بحث وزارت خارجه است یعنی دولت آقای رئیسی در بحث تعاملات بینالمللی و ارتباطات با سایر کشورها ضعیفترین دولت بوده است. دلیلش هم مشخص است آقای رئیسی افرادی را در وزارت امور خارجه انتخاب کردند که توانایی ارتباط با یک کشور همسایه جزئی و کوچک مثل ارمنستان و آذربایجان را ندارند.
نماینده مردم مهاباد در مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: بسیاری از مشکلاتی که در بحث اقتصادی داریم به تعاملات بینالمللی بازمیگردد. چند حرکتی هم که قبل از عید داشتیم، دبیرشورای عالی امنیت ملی انجام داد. آقای شمخانی بود که به چین رفت و با عربستان نشست و با عراق ارتباطاتی برقرار کرد؛ بنابراین اگر یک مقداری حرکتی در این اواخر انجام شد، از وزارت امور خارجه نبود بلکه شورای عالی امنیت ملی به کمک آمد. اگر وزارت خارجه و وزیر امور خارجه آقای رئیسی توانمند بود نیازی نبود رئیس شورای امنیت ملی به کمکش بیاید و حرکتی کند؛ بنابراین در بحث تعاملات بینالمللی و تیم اقتصادی دولت کاملاً مشکل دارد و باید حتماً این مشکلات را حل کند و مدنظر قرار دهد.
وی افزود: آقای رئیسی باید در بحث معاون اول و سایر معاونانش تجدیدنظر کند اگر این کار را نکند و افراد اجرایی و توانمندی را در این ۲ سال باقیمانده انتخاب نکند، مطمئناً مشکلات عمدهای برای دولت و در نهایت برای مردم ایجاد خواهد شد چراکه دود عدم انتخاب افراد توانمند و حضور تیم اقتصادی ناتوان به چشم مردم میرود و ضررش را آنها میدهند و مردم تحت فشار اقتصادی قرار میگیرند و با این وضعیت معیشتی روبرو خواهند شد که ما در حال حاضر شاهد هستیم.
محمودزاده درباره اینکه گفته میشود استیضاح وزرای دولت در مجلس به یک خط قرمز تبدیل شده است و وزرا قبل از اینکه مسئله استیضاحشان مطرح شود، برکنار میشوند یا استعفا میدهند، گفت: مجلس یازدهم با مجلسهای قبلی فرق میکند مجلس یازدهم مجلسی است که اکثر نمایندگان همراه دولت هستند و ضعفهای دولت را میپوشانند یعنی اگر ضعفی هم شناسایی کنند معتقد هستند این ضعف نباید برجسته شود، نباید با تذکر، سوال و استیضاح و نهایتاً ابزار نظارتی دولت را وادار کنند وارد یک ریل درست شود.
وی خاطرنشان کرد: رویکرد در مجلس یازدهم باعث شده دولت گاهی اوقات حتی اگر مدیریت کشور هم دچار چالش و مشکل باشد سعی نکند خود را اصلاح کند و راه اصلاح را انتخاب نمیکند و دچار روزمرگیها میشود که این بسیار بد است.
محمودزاده یادآور شد: یکی از نکات منفی مجلس یازدهم این بود که در زمان انتخابات ریاست جمهوری ۲۲۰ نماینده مجلس نامه نوشتند که آقای رئیسی کاندیدا شود که در طول تاریخ مجالس چنین چیزی ندیدیم که مجلس شورای اسلامی بیاید و مستقیماً وارد انتخابات ریاست جمهوری شود و نمایندگان مستقیم از یک نفر بخواهند وارد انتخابات شود.
نماینده مردم مهاباد بیان کرد: زمانی که ۲۲۰ نفر نماینده از یک شخصی درخواست میکنند که کاندیدای انتخابات شود وقتی که این فرد انتخاب شد مطمئنا همراهی میکنند و همین هم نقطه ضعف و پاشنه آشیل برای مجلس و دولت شده و باعث به وجود آمدن چنین مسائلی شده است که ما در حال حاضر متاسفانه در دولت مشاهده میکنیم.
وی گفت: حال اگر یک تعداد از نمایندگان منتقد در مجلس پیدا میشوند و تذکر میدهند و میگویند استیضاح میکنیم، مورد هجمه قرار میگیرند و اجازه صحبت کردن به آنها نمیدهند. اینها مسائلی است که در مجلس وجود دارد و باید واقعیتها را قبول کرد.

تجربه ونزوئلا یادمان نرود: سالها تورمِ شبیه به ما داشت و حدود ۲۴ درصد. یک دفعه در سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۴ شد ۶۳ درصد. قیمتها آنجا نایستاد و سال بعد شد ۱۲۰ درصد تورم، در ۲۰۱۶ شد ۲۵۰ درصد و سال بعد قیمتها منفجر شد و چند هزار درصد بالا رفت.
حسین عبده تبریزی که معتقد است پیشبینی قیمت ارز با دقت قابل قبول ممکن نیست، نسبت به افزایش تورم در سال جدید هشدار میدهد.
به گزارش اطلاعات، دکترحسین عبده تبریزی دارای سابقه طولانی فعالیت در بیشتر نهادهای مالی ایران، از دبیرکلی بورس اوراق بهادار گرفته تا بنیانگذاری نخستین بانک خصوصی کشور و خصوصی سازی و سرمایه گذاری است. از همین رو، نوع نگاه و پیش بینیهای وی از شرایط اقتصادی کشور همواره موردتوجه اهالی اقتصاد کشور از فنیترین متخصصان و تجار تا شهروندان بوده و هست؛ به ویژه اکنون و در شرایطی که وضعیت اقتصادی کشور پیچیده، خاص و غیرقابل پیش بینی به نظر می رسد.
وی در گفتگو با نوروزنامه ۱۴۰۲ روزنامه اطلاعات در پاسخ به این سئوال که امسال و سال ۱۴۰۲ دو سال خاص در اقتصاد ایران به شمار می روند و لذا خیلیها به دنبال آگاهی از افق اقتصاد در سال آینده هستند، اما از شما بسیار شنیدهایم که حل مشکلات اقتصاد ایران بسیار دشوار است، میگوید: همه ما با وضعیت نامناسب اقتصاد ایران و مشکلات آن آشنا هستیم: نرخ رشد پایین، قیمتهای هرروز بالارونده، بیکاری و فقر. اینکه در چند رشته رشد داشتهایم، مثلا بیشتر از زمان شاه جادههای روستایی داریم یا فلان کارخانه و صنعت را داریم، کافی نیست. مردم وضع خود را با گذشته و با وضعیت مردم در کشورهای همسایه مثل امارات و ترکیه مقایسه میکنند. برخی دستآوردها نباید باعث شود که عقب افتادگی عظیم کشور را نادیده بگیریم. آنچه اصلا گمانش نمیرود، این است که نویدهای روزهای اول انقلاب به گونهای حیرتآور به تحقق بپیوندد یا اهداف سند چشمانداز بیستسالة ایران در ۱۴۰۴ واقعیت بیابد. مردم چارهای ندارند جز این که این شرایط را تحمل کنند، اما انتظار روی خوش از آنان برای پذیرش این شرایطِ دشوار دارد کم کم محال می شود.
مشکلاتی که کلیت اقتصاد ایران را تهدید میکند
به گفته وی، اقتصاد ایران سالهاست با مشکلات متعددی دست به گریبان است. اگرچه این مشکلات همه در یک سال و در یک دوره به وجود نیامده، اما، چون در طول زمان رفع نشده، مشکل بعدی هم به آن افزوده شده است؛ تا آنجا که امروز برخی از این مشکلات بهصورت فاجعه بار چهره نموده و کلیت اقتصاد ایران را تهدید میکنند. مشکلات اقتصاد ایران روی هم انباشته شده و راهحل برای آنها هم به قوانین خوب و هم به مجری مبرز و با تدبیر نیاز دارد. بازار نه تنها به مقررات خوب، بلکه به دولت توانمند نیاز دارد؛ هیچکدام را نداریم.
متغیرهای امنیتی برای کشور
وی درباره آینده قیمتها و چگونگی روند تورم میگوید: چهل وچند سال است که قیمت ارز به استثنای وقفه های کوتاه، سیر صعودی داشته است، چرا که نقدینگی به دلیل کسریهای عمدة بودجة دولت، به دلیل بدهی عمدة بانکها به بانک مرکزی، به دلیل بدهیهای بزرگ شرکتهای دولتی به بانک مرکزی، به دلیل فروش ارز زیاد دولت به بانک مرکزی در روزهای خوش صادرات نفت و مانند آن رشدهای دائمی داشته است. امروز نیز سیاستگذار در اندیشة کنترل متغیرهای پولی است تا قیمت ارز را کنترل کند.
نقش دلارهای نفتی در تشدید کسری بودجه و تورم در ایران انکارناپذیر است. اقتصاد ایران اقتصادی نفتی است.
عبده تبریزی معتقد است: در ادوار مختلف تاریخی ایران، همواره در چنین شرایطی، دولتها به جای رفع موانع کسری ساختاری بودجه و مشکلات نهادی اقتصاد ایران، به مبارزه با افزایش قیمتها پرداختهاند و تولیدکنندگان و توزیعکنندگان بنگاههای خصوصی را به عنوان مقصران اصلی گرانی معرفی کردهاند. جهت مقابله با افزایش قیمتها (تورم) و با هدف حمایت از اقشار آسیبپذیر و مصرفکنندگان، قیمتگذاری اِعمال و برای محصولات، سقف قیمت تعیین شده است. در نتیجه، این سقف برای مدت زمانی ثابت میماند یا کمتر از تورم افزایش مییابد.
حاصلِ اعمال این سیاست آن است که تقاضای کالاهای قیمتگذاریشده افزایش مییابد. این افزایش تقاضا در حالی اتفاق میافتد که تولیدکنندگان نیز با کاهش قیمتهای نسبی، انگیزۀ افزایش تولید را از دست میدهند. انگیزهنداشتن تولیدکنندگان برای افزایش تولید در پاسخ به تقاضا سبب کاهش سهم کالاهای تولید داخل در بازار محصولات میشود. در چنین حالتی، بازار محصول داخلی مختل شده و تخصیص بهینۀ منابع با مشکل مواجه میشود.
مهمترین عوامل افزایش نرخ ارز و رشد تورم
در ۱۵ سال اخیر، تحریم و عامل «سیاست»، نقش عمدهای بر فروش نفت، درآمدهای ارزی و تورم و قیمت ارز داشته است. وضعیت چندسال اخیر بازهم متفاوتتر بوده است. از سال ۱۳۹۷ رشد سطح عمومی قیمتها از افزایش نقدینگی بیشتر بوده است. این را میتوان چنین تعبیر کرد که متغیرهای تعیینکنندة قیمت ارز حداقل تا حدی از کمیتهای پولی فراتر رفته است. با توجه به وضعیت روابط خارجی جاری ایران، موقعیت برجام و تحریمها، روشن است که متغیر «سیاست» اکنون تأثیر اصلی را بر قیمت ارز دارد؛ محدودکردن و محرومکردن ایران از دسترسی به ارزی که حاصل صادرات پرمشقت امروز کشور است، در کنار گرایش عمده به خروج سرمایه از کشور، عامل عمدة افزایش نرخ ارز این روزهاست.
در چنین شرایطی، پیش بینی این که قیمت ارز با دقت قابل قبول چه خواهد شد، ممکن نیست. تنها میتوان گفت که روند افزایشی است و سرعت تغییرات هم میتواند بسیار شدید شود. افزایش قیمت دلار و تضعیف قیمت دینار در کشور عراق طی دو ماه اخیر، دلیل مشابهی داشت، با این تفاوت که دولت عراق توانست با سرعت مذاکره کرده و وضعیت عادی را به بازار برگرداند.
اگر همین گونه پیش رویم، سال آینده تورم ۵۰ درصدی خواهیم داشت. اگر سیاستگذار به اقدام عاجل دست نزند و علت اصلی افزایش قیمت ارز (و به تبع آن سطح عمومی قیمتها) را نادیده بگیرد، آحاد جامعه را در معرض این خطر عمده قرار میدهد که نرخهای تورم لجام گسیختهتری را تجربه کنند.
تجربة ونزوئلا یادمان نرود: سالها تورمِ شبیه به ما داشت و حدود ۲۴ درصد. یک دفعه در سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۴ شد ۶۳ درصد. قیمتها آنجا نایستاد و سال بعد شد ۱۲۰ درصد تورم، در ۲۰۱۶ شد ۲۵۰ درصد و سال بعد قیمتها منفجر شد و چند هزار درصد بالا رفت.