برچسب: فراجا

  • بخشودگی جرایم رانندگی در هفته فراجا: فرصتی برای رانندگان

    بخشودگی جرایم رانندگی در هفته فراجا: فرصتی برای رانندگان

    در آستانه هفته فراجا، خبر خوشی برای رانندگان داریم: فرصتی برای بخشودگی دیرکرد جرایم رانندگی. این بخشودگی شامل حال کسانی می‌شود که جریمه‌هایشان به دلیل دیرکرد، دو برابر شده است. در ادامه به جزئیات این خبر و دیگر خدمات پلیس در این هفته خواهیم پرداخت.

    بخشودگی جرایم رانندگی در هفته فراجا: فرصتی برای رانندگان

    به گزارش پایگاه خبری رسا نشر، سردار سید تیمور حسینی، رئیس پلیس راهور فراجا، با اعلام این خبر، توضیح داد که رانندگانی که به دلیل دیرکرد، جریمه‌شان دو برابر شده، می‌توانند در هفته فراجا (۱۱ تا ۱۷ مهر) فقط اصل مبلغ جریمه را پرداخت کنند. این خبر می‌تواند خبر خوبی برای بسیاری از رانندگان باشد.

    وی همچنین به افزایش ساعت کاری مراکز خدمات رسانی پلیس راهور اشاره کرد و گفت که این مراکز در هفته فراجا تا ساعت ۱۶ آماده خدمت‌رسانی هستند که این امر برای سهولت در انجام امور رانندگان در نظر گرفته شده است.

    از دیگر خبرهای خوش این هفته، امکان ثبت‌نام گواهینامه موتورسیکلت برای نوجوانان ۱۶ ساله است. سردار حسینی در این خصوص گفت که این نوجوانان می‌توانند با مراجعه به آموزشگاه‌های منتخب موتورسیکلت، برای دریافت گواهینامه اقدام کنند. گواهینامه موتورسیکلت برای این گروه سنی در دو نوع الف – م ۵۰ سی‌سی و الف – ۱ ۱۲۵سی‌سی پیش‌بینی شده است.

    نکته قابل توجه دیگر، آغاز آزمایشی رسیدگی به شکایات و اعتراضات مربوط به تخلفات رانندگی از طریق بستر مجازی است که همزمان با هفته فراجا اجرایی می‌شود.

    با این اقدامات، به نظر می‌رسد پلیس راهور فراجا در تلاش است تا همزمان با گرامیداشت هفته فراجا، خدمات خود را به مردم تسهیل بخشد و رضایت عمومی را جلب کند. آیا این تسهیلات می‌تواند گامی مؤثر در جهت افزایش تعامل مثبت بین پلیس و مردم باشد؟ زمان پاسخ این سوال را مشخص خواهد کرد.

     

  • فراجا: ۹۹ درصد افراد پس از تذکر لسانی گشت‌های امنیت اخلاقی حجاب را رعایت می‌کنند

    فراجا: ۹۹ درصد افراد پس از تذکر لسانی گشت‌های امنیت اخلاقی حجاب را رعایت می‌کنند

    جانشین فرمانده فراجا با اشاره به رعایت ۹۹ درصدی افراد با تذکر لسانی ماموران و گشت های امنیت اخلاقی در حوزه هنجارهای اجتماعی و عفاف و حجاب گفت: تنها یک درصد افراد در برابر قانون جری بوده که برابر قانون با آنان به صورت جدی برخورد خواهد شد و فراجا همواره مدافع حقوق شهروندی است و ملاک تنها کسب رضایت مردم و خدای متعال است.

    فراجا: ۹۹ درصد افراد پس از تذکر لسانی گشت‌های امنیت اخلاقی حجاب را رعایت می‌کنند

    سردار قاسم رضایی جانشین فرمانده فراجا گفت که ۹۹ درصد افراد پس از تذکر لسانی ماموران و گشت‌های امنیت اخلاقی هنجار‌های اجتماعی و حجاب را رعایت می‌کنند.
    به گزارش ایسنا، سردار قاسم رضایی در دیدار نماینده ولی فقیه در استان مازندران، با بیان این که استان مازندران یکی از استان‌های مکتبی با مردمانی بصیر و عالمانی هدایتگر است، گفت: استان مازندران به لحاظ برخورداری از نقاط گردشگری و تفرجگاه ها از جمله استان های مسافرپذیر و مورد توجه کشور است.
    همکاران انتظامی استان در کنار فعالیت های امنیتی و انتظامی تکیه‌گاهی برای سایر دستگاه‌ها، سازمان‌ها و نهادها از جمله بخش های اقتصادی، خدماتی، فرهنگی و … به شمار می‌روند و با عزم و اراده ای که در کارکنان این مجموعه وجود دارد هیچگونه خلاء مدیریتی در انتظامی استان وجود ندارد.
    رضایی، استان مازندران را بستر مناسبی برای فعالیت های فرهنگی و اجتماعی به لحاظ برخورداری از مردانی فهیم، ولایی و مقید به اصول و ارزش های انقلاب برشمرد و اظهارکرد: برخورد با هنجارشکنی ها یکی از مطالبات مردم این استان از پلیس است.
    وی گردشگر پذیری، سرقت، حضور اتباع بیگانه و سلاح‌های غیر مجاز را به عنوان مهمترین دغدغه‌های مردم این استان عنوان کرد و گفت:‌اجرای ماموریت های پلیسی در این استان نیازمند کارهای ویژه‌ای است و خوشبختانه هیچ‌گونه مشکل امنیتی را شاهد نیستیم.
    جانشین فرمانده کل انتظامی کشور در ادامه اظهارات خود گفت: عدم تناسب مجازات ها با جرم ضمن بروز مشکلاتی برای دستگاه های قضائی و انتظامی باعث بروز نگرانی ها در مردم و آسیب به حقوق شهروندی شده که این امر نیازمند ورود نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی به این موضوع است.
    وی به موضوع پایین بودن هزینه‌های جرم و معضلات و مشکلات ناشی از آن در حاکمیت و مدیریت کشور پرداخت و گفت: مردم در تعارضات برای حفظ حقوق شهروندی خود به قانون و قوانینی که توسط قوه مقننه مصوب می‌شود تکیه می‌کنند که این قوانین باید بازدارنده باشد.
    رضایی در ادامه با بیان این که پلیس در هرجا بی قانونی و موضوعات خلاف قانون ببیند ورود خواهد کرد، افزود: پلیس هرجا که احساس کند امنیت مردم هدف قرار گرفته به تکلیف قانونی خود عمل کرده و بدون مماشات با آن برخورد خواهد کرد.
    رضایی با اشاره به رعایت ۹۹ درصدی افراد با تذکر لسانی ماموران و گشت های امنیت اخلاقی در حوزه هنجارهای اجتماعی و عفاف و حجاب گفت: تنها یک درصد افراد در برابر قانون جری بوده که برابر قانون با آنان به صورت جدی برخورد خواهد شد و فراجا همواره مدافع حقوق شهروندی است و ملاک تنها کسب رضایت مردم و خدای متعال است.
    بر اساس اعلام پایگاه خبری پلیس، وی استفاده مردم استان از مواهب الهی را حق مسلم آنان برشمرد و با بیان این که برخورد با ناهنجاری ها از مطالبات جدی مردم است، اظهارکرد: پلیس هرجا و با هر کسی که بخواهد حقوق مردم را رعایت نکرده و هنجارشکنی کند به صورت جدی برخورد خواهد کرد.
    جانشین فرمانده کل انتظامی کشور در خاتمه با اشاره به برنامه های خوبی که توسط دستگاه های نظامی، انتظامی و قضائی در سطح استان در حال اجراست بر ضرورت حمایت همه جانبه مسئولان استانی از این طرح ها تاکید کرد.
  • وزیر کشور : آنچه فراجا انجام می دهد مورد تأکید و تشکر قاطبه مردم است/ اصلاحیه : صحبت وزیر کشور درباره گشت ارشاد نبود

    وزیر کشور : آنچه فراجا انجام می دهد مورد تأکید و تشکر قاطبه مردم است/ اصلاحیه : صحبت وزیر کشور درباره گشت ارشاد نبود

    وزیر کشور : آنچه فراجا انجام می دهد مورد تأکید و تشکر قاطبه مردم است/ اصلاحیه : صحبت وزیر کشور درباره گشت ارشاد نبود

    احمد وحیدی وزیر کشور اظهار داشت: تخطی در مقابل ماموران انتظامی که در حال اعمال قانون هستند از هیچ کس پذیرفته نیست.

    اصلاحیه : متن سخنان وزیر کشور درباره گشت ارشاد نبود و در تیتر قبلی به نادرستی کلمه گشت ارشاد استفاده شده بود که به این وسیله اصلاح می شود. این اشتباه سهوی سبب شد برخی رسانه ها دچار سوتفاهم و اشتباه برداشت بشوند.
  • درباره دستور “گردن شان را بشکنید؛ پاسخش با من” 

    درباره دستور “گردن شان را بشکنید؛ پاسخش با من” 

    این که روابط عمومی نیروی انتظامی مازندران اعلام کرده منظور سردار از ناهنجاری، مفسدان اقتصادی و سارقان و مواد فروش‌ها بوده اند نه بی حجاب ها، نشان می دهد که خودشان هم متوجه ادبیات نامناسب و تحریک آمیز شده اند و خواسته اند فضا را مدیریت کنند ؛ باز هم خوب است و البته بجاست درباره مفسدان اقتصادی و سارقان و قاچاقچیان در جایی جز سواحل خزر صحبت کنند تا این گونه باعث سوءتفاهم نشود!

    درباره دستور

    فرمانده انتظامی  مازندران در بازدیدی که از سواحل این استان داشته به نیروهای تحت امرش دستور داده است که هر کسی در این استان هنجارشکنی کرد، به حکم قانون گردنش را بشکنید و افزوده است: “پاسخش با من”.

    ساعاتی بعد، روابط عمومی نیروی انتظامی مازندران اعلام کرد که مصداق ناهنجاری در کلام سردار، بی حجاب ها نبودند بلکه مفسدان اقتصادی و دزدان و قاچاقچیان مواد مخدر هستند.

    در این باره نکات زیر قابل تامل است:

    ۱ – این که روابط عمومی نیروی انتظامی مازندران اعلام کرده منظور سردار از ناهنجاری، مفسدان اقتصادی و سارقان و قاچاقچیان مواد مخدر بوده اند نه بی حجاب ها، نشان می دهد که خودشان هم متوجه  ادبیات نامناسب و تحریک آمیز به کار رفته شده اند و خواسته اند فضا را مدیریت کنند؛ باز هم خوب است و البته بجاست درباره مفسدان اقتصادی و سارقان و قاچاقچیان در جایی جز سواحل خزر صحبت کنند تا این گونه باعث سوءتفاهم نشود!

    ۲ – این که یک فرمانده عالی رتبه که قاعدتا باید حافظ قانون باشد، این گونه در روز روشن به شکستن گردن دستور می دهد، بسیار شگفت انگیز و شرم آور است چرا که در هیچ قانونی، شکستن گردن – حتی گردن سارقان – وجود ندارد و ایشان دستور به امر غیرقانونی داده است.

    وانگهی، پلیس ، حتی اگر درجه اش سرتیپ و جایگاهش فرماندهی انتظامی استان باشد، حق صدور حکم ندارد و این مهم، صرفا با دادگاه صالح است.

    ۳ – ایشان گفته که گردن را بشکنید پاسخش با من.
    اگر همین فردا یک درجه دار، گردن یک دزد را بشکند، آیا آن درجه دار می تواند در دادگاه بگوید که من شکستم ولی فرمانده جوابگو است؟
    معلوم است که خیر؛ به این پدیده در علم حقوق می گویند امر غیرقانونی از آمر قانونی که غیرمطاع است.

    واقعا چرا یک فرمانده باید این گونه نیروهای تحت امرش را به امر غیرقانونی بخواند؟ آن هم در علن! و خفا را الله اعلم!

    ۴ – ممکن است بگویند منظور از شکستن گردن، برخورد قاطع بوده است و فقط ادبیاتش قشنگ نبود و استناد کنند که گفته است “به حکم قانون”.

    اگر منظور برخورد قانونی بوده، چه نیازی است به تاکید بر “پاسخش با من”؟

    برخورد قانونی، اساسا بازخواست و مسوولیتی را متوجه کسی نمی کند که آقای فرمانده این گونه با ایثارگری(!) مسوولیت اش را به گردن گرفته است.

    منبع: عصر ایران

  • فرمانده فراجا: “مقابله با سارقان” اولویت امسال پلیس است/ پیگیر اجرای طرح “پلیس هوشمند” هستیم

    فرمانده فراجا: “مقابله با سارقان” اولویت امسال پلیس است/ پیگیر اجرای طرح “پلیس هوشمند” هستیم

    رادان با اشاره به شروع موج بازگشت مسافران نوروزی، گفت: این موج امروز و فردا هم روند افزایشی داشته و پیش بینی می شود تا فردا بسیاری سفرها به پایان رسیده و مسافران به سمت مبدا سفر خود حرکت کنند.

    فرمانده فراجا:

    فرمانده فراجا از پیگیری اجرای طرح پلیس هوشمند خبر داد و افزود: برنامه داریم امسال اقدامات اولیه برای اجرای این طرح را عملی کنیم.

    به گزارش ایسنا، سردار احمدرضا رادان، امروز(۱۲ فروردین) در سفر به استان کرمانشاه در بازدید از کلانتری ۲۲ بهمن، در جمع خبرنگاران با اشاره به افزایش تردد در نوروز امسال گفت: تاکنون بیش از ۴۲۰ میلیون تردد در سطح محورهای کشور به ثبت رسیده است.

    وی افزود: خوشبختانه علی رغم افزایش ترددها، در نوروز امسال شاهد کاهش جانباختگان سوانح ترافیکی بوده‌ایم، البته برای اعلام آمار قطعی باید منتظر اعلام پزشکی قانونی باشیم.

    رادان با اشاره به شروع موج بازگشت مسافران نوروزی، گفت: این موج امروز و فردا هم روند افزایشی داشته و پیش بینی می شود تا فردا بسیاری سفرها به پایان رسیده و مسافران به سمت مبدا سفر خود حرکت کنند.

    وی افزود: با توجه به اینکه فردا روز طبیعت است، قطعا شاهد افزایش ترافیک در محورهای کشور خواهیم بود و در همین راستا تمامی همکاران ما با حضور در تمامی محورها بصورت شبانه روز در راستای کنترل ترافیک و ترددها تلاش خواهند کرد.

    فرمانده فراجا با تاکید بر لزوم زمانبندی مسیر بازگشت، از رانندگان خواست تا مسیر را هم جزء سفر حساب کرده و با صبر و حوصله رانندگی کرده و از هرگونه عجله و شتاب برای بازگشت خودداری کنند.

    رادان در ادامه اولویت امسال پلیس را مقابله با سارقان و جلوگیری از سرقت عنوان کرد و افزود: برنامه داریم که امسال سهم مردم را هم در زمینه کاهش سرقت مشخص کنیم، به اینصورت که شهروندان تکالیف خود را در این زمینه بدانند و اقدامات لازم جهت پیشگیری از سرقت را انجام دهند.

    فرمانده فراجا همچنین از پیگیری اجرای طرح “پلیس هوشمند” در سال جاری خبر داد و افزود: به دنبال استفاده از ابزارهای حرفه‌ای توسط پلیس هستیم و با پیگیری میتوانیم امسال اقدامات اولیه را در اجرای طرح پلیس هوشمند داشته باشیم.

    وی افزود: امسال همچنین جمع آوری و برخورد با معتادان متجاهر را در برنامه داریم.

    رادان در ادامه هدف از سفر خود به استان کرمانشاه را ارزیابی عملکرد یکساله و ارزیابی عملکرد قرارگاه نوروزی استان کرمانشاه عنوان کرد و افزود: خوشبختانه در این استان هم مانند سایر استان‌ها علی رغم افزایش ترددهای نوروزی شاهد کاهش تصادفات و تلفات جاده‌ای بوده‌ایم.

    وی افزود: در بحث سرقت هم با تلاش همکاران انتظامی استان شاهد افزایش کشف و برخورد با سارقان در ایام نوروز بوده‌ایم.

  • سردار رادان: با هر کسی که می‌خواهد ناامنی را بر مردم غالب کند، برخورد خواهیم کرد/ روزهایی متفاوت از سال گذشته را رقم خواهیم زد

    سردار رادان: با هر کسی که می‌خواهد ناامنی را بر مردم غالب کند، برخورد خواهیم کرد/ روزهایی متفاوت از سال گذشته را رقم خواهیم زد

    با انتخاب خوبی که در محلات کردیم و با تلاش‌هایی که انجام داده ایم امنیت را از خیابان‌ها و بزرگراه‌ها به سمت کوی و برزن خواهیم برد و این نوید را می‌دهم که مردم آرامش و روزهای بهتری را از امنیت تجربه کنند.

    سردار رادان: با هر کسی که می‌خواهد ناامنی را بر مردم غالب کند، برخورد خواهیم کرد/ روزهایی متفاوت از سال گذشته را رقم خواهیم زد

    احمدرضا رادان، فرمانده کل فراجا گفت: با هر کسی که می‌خواهد ناامنی را بر مردم غالب کند برخورد خواهیم کرد و روزهایی متفاوت از سال گذشته را رقم خواهیم زد.
    به گزارش مهر، احمدرضا رادان، صبح سه شنبه اول فروردین ۱۴۰۲ در رزمایش نوروزی پلیس، عنوان کرد: در آستانه سال جدید هستیم و در این سال جدید نیروی انتظامی باید بتواند مأموریت خود را درست پیدا کند و به آن مأموریت درست پاسخ دهد و هوشمندانه رفتار کند.
    وی خطاب به نیروهای انتظامی مستقر در رژه گفت: امروز ما و شما به مردم عزیز کشورمان قول داده‌ایم و هم قسم شده ایم که آرامش و آسایش خود و استراحت خود را تقدیم به آرامش و آسایش و استراحت مردم کنیم و این چقدر نیکو و خیر است که چشمانی بیدار باشد تا چشمانی در آسایش باشد.
    فرمانده کل انتظامی کشور گفت: چشمانی هوشیار باشد تا چشمانی خوشحال باشد و مردانی مقتدرانه در مأموریت باشند تا مردم از حضور آنان احساس آرامش کرده و اقتدار را ببینند و لذت ببرند.
    سردار رادان با اشاره به تقارن ماه مبارک رمضان و نوروز، افزود: طبیعی است امسال نوروز در تقارن با ماه مبارک رمضان است که ان‌شاءالله در کنار نو شدن طبیعت دل‌ها هم نو شود.
    وی با اشاره به پیام و شعار نوروزی رهبر معظم انقلاب، گفت: امیدوارم با تلاش‌های دولت حال دل مردم هم خوش شود و پلیس هم باید متفاوت از گذشته عمل کند تا به صورت واقعی به درخواست‌های مردم توجه شود.
    رادان با بیان اینکه با تقسیم نیروی صورت گفته پلیس موفق خواهد شد؛ گفت: امروز همه شما موفق خواهید شد با تقسیم مأموریتی که داشته اید تا با بیش از ۲۵ هزار نیرو و تمام فرماندهی شرق و غرب در خدمت امنیت و آرامش مردم قرار بگیرد. با بیش از ۲۵۰۰ گشت انتظامی در هر شیفت با هر کس که می‌خواهد ناامنی را بر مردم غالب کند برخورد خواهیم کرد و روزهایی متفاوت از سال گذشته را رقم خواهیم زد.
    وی افزود: با انتخاب خوبی که در محلات کردیم و با تلاش‌هایی که انجام داده ایم امنیت را از خیابان‌ها و بزرگراه‌ها به سمت کوی و برزن خواهیم برد و این نوید را می‌دهم که مردم آرامش و روزهای بهتری را از امنیت تجربه کنند.
    فرمانده کل فراجا خاطر نشان کرد: لازم می دانم از استاندار تهران تشکر کنم که همواره پشتیبان مأموریتی و پشتیبان انتظامی تهران بوده‌اند، همینطور از خانواده‌های عزیز نیروهای انتظامی عذرخواهی کنم که شما باز هم آماده شده اید تا بتوانید آرامش مردم را تأمین کنید.
    سردار رادان گفت: از همه شما می‌خواهم و استدعا دارم که هوشیار باشید، آماده باشید. پرتوان باشید، مهربان باشید برای مردم عزیزی که شایسته مهربانی و شایسته امنیت بیش از گذشته هستند؛ دست یکایک شما را می‌فشارم و بر عزم و اراده یکایک شما تعظیم می‌کنم و بر خانواده شما درود می‌فرستم یاد شهدا را گرامی می‌داریم که سال گذشته در این مراسم همراه ما بودند و امروز با نثار خون خود درخت تنومند انقلاب را آبیاری کرده‌اند. انشاالله آخر و عاقبت همه ما ختم به شهادت باشد و افتخار داشته باشیم در راه امنیت، آرامش مردم، خون خود را نثار کنیم.
  • سخنگوی فراجا: دستگیری ۲۴۱ نفر از سوداگران اصلی بازار ارز، سکه و طلا از اول آذر

    سخنگوی فراجا: دستگیری ۲۴۱ نفر از سوداگران اصلی بازار ارز، سکه و طلا از اول آذر

    سردار مهدی حاجیان: از اول آذرماه با اجرای تعداد ۲۴ طرح ۲۴۱ نفر از سوداگران اصلی بازار ارز، سکه و طلا دستگیر و ۷۲ پرونده قضائی در این خصوص تشکیل شده است.

    سخنگوی فراجا: دستگیری ۲۴۱ نفر از سوداگران اصلی بازار ارز، سکه و طلا از اول آذر

    سخنگوی فراجا از دستگیری ۲۴۱ نفر از سوداگران اصلی بازار ارز، سکه و طلا از اول آذرماه با اجرای تعداد ۲۴ طرح و تشکیل ۷۲ پرونده قضائی خبر داد.

    به گزارش مهر، سردار مهدی حاجیان گفت: به دنبال ایجاد، نوسانات غیر معمول در بازار ارز و سکه پلیس، با راه اندازی قرارگاه عملیاتی ویژه مبارزه با اخلالگران بازار ارز، سکه و طلا را در دستورکار خود قرار داده است.

    سخنگوی فراجا ادامه داد: از اول آذرماه با اجرای تعداد ۲۴ طرح ۲۴۱ نفر از سوداگران اصلی بازار ارز، سکه و طلا دستگیر و ۷۲ پرونده قضائی در این خصوص تشکیل شده است.

    وی عنوان کرد: از متهمان دستگیر شده تعداد شش میلیون و ۲۶۰ هزار واحد انواع ارز غیرمجاز کشف شده است و پلیس ضمن برخورد قاطع با عوامل معاملات فردایی سکه، طلا و ارز با شناسایی ۹۲ کانال فضای مجازی فعال در این زمینه و تشکیل ۱۶ پرونده قضائی ۴۱ نفر از عوامل اصلی مخل امنیت بازار در این عرصه را بازداشت کرده است.

    حاجیان همچنین خاطرنشان کرد: پلیس به همراه نهادهای ذیربط نظارت مداوم بر حوزه بازار ارز، سکه و طلا نظارت کامل داشته و به صورت روزانه از اماکن و صرافی‌ها و واحدهای فعال در این حوزه بازدید و بازرسی می‌کند.

    سخنگوی فراجا در پایان ضمن تشکر از همکاری‌های مردم در خصوص ارسال اطلاعات مربوط به اخلالگران بازار ارز، سکه و طلا به پلیس گفت: پلیس با اشراف کامل تحرکات و فعالیت سودجویان حوزه اقتصاد را تحت کنترل خود دارد و با افرادی که به هر نحوی در معیشت مردم ایجاد اخلال کنند قاطعانه برخورد قانونی خواهد کرد

     

  • واکنش سید محمد خاتمی به ماجرای «مهسا امینی»

    واکنش سید محمد خاتمی به ماجرای «مهسا امینی»

    حساب رسمی توییتر سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات نوشت:

    باز هم فاجعه ای ناگوار که درد آن تا مغز استخوان را می سوزاند!

    طبق اخبار، دختر خانمی با ادعای پوشش نامناسب بازداشت و در جریان بازداشت و انتقال دچار جراحات و عارضه قلبی و مغزی می شود!

    آیا این فاجعه و رویدادهای پرتکرار مشابه آن کافی نیست که برای خدا، برای آبروی اسلام و رعایت انتظارات به‌حق مردم و حال بدی که در تنگناهای معیشتی و مواجهه با انواع فساد های ویرانگر و ناکارآمدی ها دارند از این شیوه و رفتارهای خلاف قانون، منطق و شرع دست برداشته شود و بیش از این زمینه مشوه شدن چهره اسلام و نظام را فراهم نیاورند و با پدیدآورندگان این حوادث برخورد مناسب صورت گیرد؟!

    واکنش سید محمد خاتمی به ماجرای «مهسا امینی»

  • ماجرای تیراندازی گشت ارشاد در پارک پردیسان تهران

    ماجرای تیراندازی گشت ارشاد در پارک پردیسان تهران

    «ماریا عارفی و همسرش رضا مرادخانی به همراه دخترشان، روز هشتم اردیبهشت 1401 در پارک پردیسان تهران به قصد ورزش‌کردن در حال قدم‌زدن بودند که ورود گشت ارشاد، تذکر بابت حجاب و درگیری‌های پس از آن بین این خانواده و مأموران گشت ارشاد، به شلیک گلوله ختم می‌شود.»

    چند روز بعد مجددا تماس گرفتم، این بار گفتند که نمی‌خواهند فعلا حرفی در‌این‌باره بزنند و اجازه می‌دهند تا روند قانونی شکایتشان طی شود؛ اما اکنون چند روزی است که تصمیمشان تغییر کرده است.

    پرونده شکایتی که بابت شلیک یکی از نیروهای گشت ارشاد به مرد این خانواده شده بود، نه تنها پیش نمی‌رفت، بلکه با سویه‌هایی روبه‌رو شد که این خانواده ترجیح دادند ماجرا را با رسانه‌ها در میان بگذارند.

    واکنش نماینده مجلس به خبر شلیک مامور گشت ارشاد: مات و مبهوتم

    مرادخانی که سال‌ها بوکسور تیم ملی ایران بوده و مدال‌های آسیایی و جهانی متعددی در کارنامه ورزشی‌اش دارد، حالا و پس از آن حادثه نه‌تنها زندگی ورزشی‌اش با خطر روبه‌رو شده بلکه معاش خانوادگی آنها نیز که با تکیه بر مربیگری بوده، مورد تهدید واقع شده است.

    آنها چیزی نمی‌خواهند جز اجرای عدالت. بار اصلی این گفت‌وگو بر عهده ماریا است و در بخش‌هایی از مصاحبه، نظرات مضروب این حادثه یعنی رضا را خواهید خواند.

    مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

    ‌از دقایقی پیش از حادثه شروع کنیم.

    ساعت 6 یا 6:30 روز هشتم اردیبهشت امسال بود که ما یک بعدازظهری مثل همیشه عصرها که شوهرم از سر کار می‌آید، برای اینکه حال و هوایی عوض کنیم، برای پیاده‌روی رفتیم. ماشین را پارک کردیم و برای پیاده‌روی و ورزش راهی شدیم.

    ‌کلاه سرتان بود؟

    نه. روسری بود. کاش کلاه سرم بود. روسری سرم بود. ما خودمان چند سال است داریم در این سیستم زندگی می‌کنیم. در تیم ملی کشوری بودیم و به مسابقات خارج از کشور رفته بودیم که همیشه باید اصول را رعایت می‌کردیم. خودتان می‌دانید که تیم‌های ملی‌ چطوری هستند، اصلا نباید حجابت مشکلی داشته باشد، در مسابقات حتی یک لحظه مقنعه نباید از سرمان بیفتد. نمی‌آییم سر لخت به خیابان برویم که.

    همسرم هم که سال‌ها ملی‌پوش بوکس ایران بوده و مدال‌های آسیایی زیادی برای ایران به دست آورده است. همه موازین مرتبط با قوانین کشور را هم می‌دانیم. همان روسری را آن مرد موقع درگیری به راحتی از سرم کشید و دوباره خانم‌هایی که در اطراف بودند روسری من را از زمین برداشتند و به من دادند.

    ‌اجازه بدهید قدم به قدم پیش برویم. شما وارد پارک پردیسان شدید و چند دقیقه بعد چه اتفاقی افتاد؟

    ماشین را پارک کردیم و شاید صد قدمی راه رفتیم و از قسمت ورودی باغ‌وحش وارد پارک شدیم و داشتیم با همدیگر صحبت می‌کردیم. محو حرف‌های خودمان بودیم. به قول معروف شاد و شنگول رفته بودیم یک هوایی عوض کنیم. چند لحظه‌ای رضا دو قدم از من جلوتر رفته بود که ناگهان یک ماشین جلوی من ایستاد، از این ماشین‌های گشت ارشاد. خانمی که لب پنجره بود گفت: خانم کد ملی‌تان را بدهید؟ گفتم کد ملی من؟ برای چه؟ گفت حالا شما بدهید، الان معلوم می‌شود. من همین‌طوری ترسیدم و گفتم برای چه؟ بعد همسرم برگشت. گفت خانم فقط می‌خواهیم استعلام کنیم ببینیم مشکل اخلاقی داری یا نه؟ گفتم چه مشکل اخلاقی‌ای؟

    ‌همان موقع گفتید که ورزشکار تیم ملی هستید؟

    بله. همان موقع گفتم هم اسم من و هم اسم همسرم را در گوگل بزنید، مشخص می‌شود چه‌کاره هستیم. نیامدیم در خیابان علافی کنیم. اسمم را بزنی نیازی به کد ملی ندارد. بعد شوهرم گفت چه شده؟ گفتم می‌گوید کد ملی بده ببینم مشکل اخلاقی داری یا نه! شوهرم گفت چی؟ خانم من چه مشکل اخلاقی داشته باشد؟ خیلی به شوهرم برخورد. همین لحظه یک مأمور آقا از جلو پیاده شد. در را باز کرد و گفت آقا! شما بیا این‌ور و دخالت نکن. داره با خانمت حرف می‌زنه! همسرم گفت که خودت می‌گویی خانمت، پس به من ربط دارد. خانم من چه مشکل اخلاقی دارد؟ من داشتم به خانمه می‌گفتم خانم! تو رو خدا روز ما را خراب نکنید. ما آمدیم پیاده‌روی و یک هوایی بخوریم. چرا بیخودی گیر می‌دهید؟

    رضا خودش خیلی روی این قضیه حساس است. ما یک سال و خرده‌ای برای مسابقات در ترکیه زندگی کردیم. شوهرم در آنجا برای تیم فنرباغچه مسابقه می‌داد و من آنجا هم حجاب داشتم. حتی شوهرم اجازه نمی‌داد با آستین کوتاه در باشگاه تمرین کنم. من در آنجا بدون حجاب نبودم. بعد من چطوری بیایم بیرون بدون روسری پیاده‌روی کنم؟

    ‌چند نفر بودند؟

    دو آقا و چهار خانم. کم‌کم همه پیاده شدند. یکی از آقایون با لباس شخصی بود و یکی هم لباس نظامی به تن داشت (لباس سبز). بعد همه پایین آمدند و رضا گفت: نه، می‌خواهم بدانم خانم من چه مشکلی دارد؟ اگر چیزی هست من باید بدانم دیگر. همسرش هستم. اصلا قانون هم این را می‌گوید؛ می‌گوید دفاع از همسر مشروع است.

    رضا: تازه به جز همسرم دختر کوچک‌مان هم در آغوش ماریا بود. مثلا خانوادگی برای یک فعالیت سالم به پارک رفته بودیم.

    درگیری از کجا جدی شد؟

    مشغول همین حرف‌ها بودیم که همان کسی که لباس نظامی به تن داشت جلو آمد و به رضا گفت: می‌گویم به تو ربطی ندارد. به شوهرم گفت خیلی داری حرف می‌زنی. شوهرم هم گفت این چه طرز حرف‌زدن است؟ من فقط می‌پرسم همسرم چه مشکلی دارد؟ اینجا بود که همان فرد دست به اسپری برد. من که این صحنه را دیدم، ترسیدم.

    گفتم آقا یعنی چه؟ چرا دستت را سمت اسپری فلفل می‌بری. این را که گفتم اسپری را سر جایش برد. آقای دیگری هم که با آنها بود، لباس شخصی (لباس سرمه‌ای) داشت و همشهری خودمان هم بود.

    ‌ از کجا فهمیدید همشهری شماست؟

    رضا: من به خانمم به لُری گفتم که آرام باش و چیزی نیست.

    بعد به رضا گفت که اینها به شما گیر دادند، یک معذرت‌خواهی کنید و بروید تمام شود. رضا هم گفت با اینکه کاری نکردم؛ اما به هر حال خانواده هستیم و بهتر است ادامه پیدا نکند. اگر صدایم را یک مقدار بالا بردم معذرت‌خواهی می‌کنم، تمام شود.

    رضا رفت پیش آن مأمور مرد گفت: من کاری نکردم اما معذرت می‌خواهم؛ ولی طرف ول‌کن نبود. گفت: نه، تو خیلی ادعای گردن‌کلفتی‌ا‌ت می‌شود، گول هیکلت را نخور. پررو شدی و هِی داری (دور از جان رضا) زر‌زر می‌کنی. بعد من گفتم آقا! چی داری می‌گی؟ همین‌طور یک حرف زشت به من زد (حالا جایش نیست اینجا بگویم) و بعد گفت دهنت را ببند. رضا هم برگشت گفت: خودت دهنت را ببند.

    این را که گفت –ضارب که اسپری را آماده کرده بود- شروع کرد به اسپری‌زدن سمت ما. جفت هم ایستاده بودیم و دخترم هم در آغوشم بود. آن فرد اسپری را دو، سه بار آورد و به سمت رضا پاشید که روی سر دخترم و روی دهن من هم ریخت که تا پایان شب همه دهنم می‌سوخت. رضا هم که تحت‌ تأثیر اسپری فلفل چشم‌هایش را گرفت و افتاد زمین.

    رضا: فقط می‌ترسیدم نکند در چشم زن و بچه‌ام هم اسپری بزند. از این به بعد دیگر رضا با چشمان بسته با آن مرد با هم گلاویز شدند. من هم داشتم جیغ و داد می‌کردم. آن مردی که بار اول وساطت کرده بود، رفت جدایشان کرد. رضا هم اصلا نمی‌دید. دیگر مردم هم جمع شده بودند و جیغ می‌زدند. زن‌ها و مردها همه داد و بیداد که جوان مردم را زدند و فلان. نیروهای گشت ارشاد که رفتند مردم را متفرق کنند و اجازه ندهند فیلم‌ بگیرند، رضا از زمین بلند شد و هی تلوتلو می‌خورد؛ چون چشم‌هایش جایی را نمی‌دید. مدام من را صدا می‌کرد.

    ‌دخترتان هنوز در آغوش خودتان بود؟

    نه. زنی از بین مردم آمد و دخترم را گرفت؛ چون خانواده‌های دیگری هم آنجا بودند و بچه‌های کوچک هم جمع شده بودند.

    رضا: خدا رحم کرد به بچه‌ها تیر نخورد.

    ‌چه زمانی فرد مذکور دست به اسلحه برد؟

    من نفهمیدم چه شد. فقط یک لحظه به خودم آمدم و صدای تیر شنیدم. مأمور مردی که وساطت می‌کرد خیلی آدم درستی بود. فریاد می‌زد: شلیک نه، شلیک نه، تیراندازی نکنید، هی داشت اسمش را می‌گفت که تیراندازی نکن، تیراندازی نکن. اما آن مأمور اصلا گوش نمی‌داد. تیر اول را هوایی زد. فکر کردم همین است و خواسته ما را بترساند؛ اما دومی و سومی را هم زد.

    ‌سه تا تیر هوایی بود؟

    نه، فقط تیر اول هوایی بود.

    رضا: من صدای تیر اول را که شنیدم همان اطراف بودم، ولی جایی را نمی‌دیدم. صدای تیر اول را که شنیدم برگشتم به سمت صدا که تیر دوم را از پشت به من زد.

    ‌فاصله‌تان چقدر بود؟

    رضا: حدود دو متر. وقتی تیر خوردم و جایی را نمی‌دیدم در شوک بودم که باز هم شلیک کرد و یک تیر دیگر هم به پایم خورد.

    همین که دیدم رضا تیر خورده، من هم خودم را که مأمورها من را گرفته بودند، رها کردم و بدو‌بدو به سمتشان رفتم. دیدم مأمور بالای سر رضا رفت و کُلت هم دستش بود؛ ناگهان خودم را روی مرد (که روی همسرم روی زمین بود) پرت کردم و او را هل دادم و او هم به زمین خورد.

    زمین که خورد، دستم را مقابل لوله تفنگش گذاشته بودم. با خودم می‌گفتم اگر به دستم تیر بزند که نمی‌میرم؛ ولی حداقل تیری به سر یا قلب رضا برخورد نکند. تعداد تیرها وقتی زیاد شد، حتی فکر کردم مشقی‌اند؛ ولی مشقی نبودند و تیرها به آسفالت برخورد می‌کردند. سپس همان مردی که لباس شخصی داشت، آمد مرد با لباس نظامی را بلند کرد و رفت؛ اما مگر ول می‌کرد؟ افتاده بود دنبال یک زنی که از صحنه فیلم گرفته بود.

    رضا: گوشی بیشتر آدم‌ها را گرفتند و همه چیز را پاک و موبایل‌ها را ریست‌فکتوری کردند؛ اما در اندک ویدئوهای به‌جامانده کاملا معلوم است که همان آقا دارد می‌رود دنبال خانمی که گوشی‌اش را بگیرد. دیگر خون از پای رضا می‌رفت و من هم بالای سرش گریه و زاری کردم و مردم هم همین‌طور دورمان بودند. اول که با هم درگیر بودیم، اصلا کسی جرئت نکرد نزدیک رضا شود. خب به هر حال مردم می‌ترسند دیگر، تیر است، می‌کشد.

    بعد که تمام شد و رضا روی زمین نشسته بود، همه دور رضا حلقه زده بودند و می‌گفتند زنگ بزنید آمبولانس و بعد مثلا می‌گفتند آب نخور. بعد دیدم از شکمش هم خون می‌رود که اینجا دیگر واقعا ترسیده بودم تیر به جای خطرناکی خورده باشد. همین لحظه ضارب که کمی مردم را متفرق کرده بود، دوباره سمت ما برگشت. ناگهان دستبند را آورد که دست رضا را ببندد؛ اما همان آقایی که وساطت می‌کرد، گفت دیگر دستبند نزن. مردم هو کردند که می‌خواهی دستبند بزنی؟

    رضا می‌گفت می‌خواهی به من دستبند بزنی؟ دستش را که این‌طوری کرد و یک دستش را با دستبند بست و دومی را نگذاشتیم ببندد و همین‌جوری معلق بود. دیدم با لگد به صورت رضا زد. در تمامی این لحظات رضا تمام تلاشش را می‌کرد که بیهوش نشود و اتفاقی برای ما نیفتد.

    رضا: تو‌رو خدا این نحوه امر به معروف و نهی از منکر است؟ چند ثانیه بعد آن مرد آمد و دستبند را باز کرد و گفت الان آبروی‌مان می‌رود. دیگر خلاصه خیلی منتظر آمبولانس ماندیم.

    خودشان هی زنگ می‌زدند، مردم زنگ می‌زدند و خود مأمور (آقای لباس‌شخصی) زنگ زد. آمبولانس آمد و رفتیم. تکنسین‌های آمبولانس چشم‌های رضا را شست‌و‌شو دادند. رضا گفت چشم‌هایم دارد می‌سوزد. گفتند تکان نخور. با یک سرم مدام چشم‌هایش را شست‌وشو می‌دادند و من هم بالای سرش نشسته بودم. آنها هم تعجب کرده بودند. هی می‌پرسیدند گشت ارشاد هم مگر تیراندازی می‌کند؟

    ‌‌کدام بیمارستان رفتید؟

    بیمارستان رسول اکرم در خیابان ستارخان؛ چون نزدیک‌ترین بیمارستان آن منطقه بود. ما را به آنجا رساندند. بعد از پنج دقیقه یا کمتر، تمام آنجا شد مأمور. نه لباس نظامی‌ها؛ همه‌شان لباس ‌شخصی بودند. من پشت در اتاقی که رضا بود، ایستاده بودم و داشتم گریه می‌کردم. چند مرد پیشم بودند که لباس ‌شخصی بودند؛ ولی خب از چهره‌شان معلوم است که آدم معمولی نیستند. نمی‌دانستم اصلا چه کسانی هستند. گفتم شاید همراه مریض هستند. آن موقع استرس داشتم، الان یادم می‌آید چه کسانی بودند.

    هی می‌آمدند می‌گفتند خانم، اشکال ندارد، یک وقت فیلمی چیزی بیرون ندهی‌ها، به خدا برایتان بد می‌شود و دردسر است. گفتم گوشی من را که آن مرد گرفت و پرت کرد. من فکر کردم شکسته، ولی بعدا یکی از خانم‌هایی که آنجا کمک می‌کردند و وسیله‌هایمان را جمع کرده بودند، گوشی را آوردند به من دادند. گفتم گوشی من را آن آقا گرفته و اصلا فیلم نگرفتم. اگر هم فیلمی بیرون بیاید، من نیستم. مردم همه آنجا فیلم گرفتند. گفت نه، اگر از طرف شما باشد فردا برای شما بد می‌شود. هی داشت غیرمستقیم تهدید می‌کرد.

    من به یکی از آشناهایمان زنگ زدم و گفتم من یک وکیل می‌خواهم. سریع تلفنی یک وکیل به من معرفی کرد. بعد وکیل شماره بازرسی کشور را داد و گفت فعلا به بازرسی نیروی انتظامی زنگ بزن و آنها را در جریان بگذار. اما بعد از تماس فهمیدم خودشان قبل از تماس من آنجا آمده بودند. نمی‌دانم چه کسی به آنها خبر داده بود.

    ‌یعنی از مسئولان بازرسی به بیمارستان آمده بودند؟

    بله؛ همه آمدند.

    ‌خودشان را معرفی می‌کردند؟

    اول نه ولی کمی بعد معرفی کردند. من پیش یکی‌ از آنها رفتم؛ به پلیس نظامی که در کیوسک جلوی در است، گفتم من می‌خواهم شکایت کنم، کجا بروم؟ می‌خواهم به بازرسی زنگ بزنم. آن پلیس نظامی گفت اینها برای بازرسی هستند که آمدند و از من خواستند ماجرا را توضیح بدهم.

    من برای پنج نفر توضیح دادم و فقط نوشتند. کمی بعد یک آقایی گفت از طرف نماینده دادستان است و خواست اظهاراتمان را بگیرد. همسرم به‌هوش بود و هنوز به اتاق عمل نبرده بودندش، چیزهایی را که می‌دانست، گفت. بعد پیش من آمدند که هفت، هشت،10 نفر با دوربین بودند. من و دخترم مدام گریه می‌کردیم.

    می‌گفتند آرام باش، چیزی نیست، ما پشت شما هستیم، کنارتان هستیم و چیزی نشده. گفتم آقای قاضی! چیزی نشده؟ همسرم الان زنده‌ است، یعنی باید می‌مُرد که می‌گفتید اتفاقی افتاده. می‌دانید ما این چند ساعت چه کشیدیم با این بچه؟ چه بلایی در این دو، سه ساعت سرمان آمد؟ چه چیزی به چشم خودم دیدم؟ خلاصه خیلی دلجویی کرد و گفت دخترم نگران نباش، من آمدم حرف‌های شما را بشنوم.

    ‌این را چه کسی گفت؟

    قاضی‌ای که آمده بود.

    ‌نماینده دادستان بود؟

    بله؛ گفت من قاضی این پرونده هستم. بازرسی هم با او بودند.

    رضا: بالای سر من آمد و وقتی گفتم ما لُر هستیم. گفت من از غیرت شما خیالم راحت است. یعنی می‌دانست که اشتباه از طرف خودشان بود.

    ‌تا چه زمانی در بیمارستان ماندند؟

    تا آخر شب که تقریبا دیگر همسرم عمل شده بود و همه مانده بودند ببینند چه می‌شود. چون دکترها یک حدسی زده بودند که اگر تیر به روده‌ یا به مثانه‌اش خورده و رد شده باشد، مجبور می‌شوند روده را به سطح پوست منتقل کنند و این یعنی تا آخر عمر باید از سطح پوست مدفوع کند؛ آن‌هم کسی که 12 سال در تیم ملی و قهرمان بود و می‌خواست ورزش کند. فکر کنید دیگر ورزش تمام.

    برادرهایمان رسیده بودند و نگران اینکه آیا جراحی کنیم یا نه که البته راه دومی هم نداشتیم. رضا را ساعت 11، 12 به اتاق عمل بردند و سه شب بیرون آمد. پزشکان گفتند تمام شکمش را باز کردیم و گشتیم، خدا را شکر به روده‌ آسیب نزده. تیر هم از پشت خورده و از جلو خارج شده بود؛ چون فاصله شلیک کم بود.

    رضا: گفتند چهار تا تیر خوردی. من نمی‌دانم؛ 10 تا تیر طرف من انداخت. یکی از پشت زده، یکی از جلو زده، دو تا از پا زده. دکتر که از اتاق عمل بیرون آمد گفت خدا را شکر دو تا را درآوردیم. این را به من گفت و من شنیدم. اما فردایش که آمدیم و گفتیم ما خلاصه پرونده را می‌خواهیم، گفتند اصلا تیر در شکمش نبوده!! این هم باز برای ما یک ابهام است.

    یکی‌شان گفت فقط یک تراشه مانده در عضله. گفتیم دربیاورید، گفتند نه، مشکلی ایجاد نمی‌کند و بعدا ممکن است خودش به سطح پوست برسد و با یک جراحی کوچک دربیاید. قرار شد دو، سه روز در بیمارستان تحت نظر بماند و یک قسمت شکمش را هم پاره کرده بودند و یک شلنگ بهش وصل کرده بودند که تقریبا آن شلنگ تا 15 روز روی بدنش بود که خون‌آبه بیرون می‌آمد. فردا صبحش که من نبودم، همسرم گفت دوباره تیمی بالای سرم آمده بود. رئیس پلیس امنیت اخلاق کشور.

    ‌پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی؟

    بله. امنیت اخلاقی نیروی انتظامی تهران. کلی دلجویی و معذرت‌خواهی کردند و گفتند نگران نباشید، خودمان پیگیر هستیم و هرچه هزینه باشد می‌پردازیم. آرامش کرده بودند که به کسی حرفی نزنی و‌… . چون رضا در تیم ملی است، کافی بود به فدراسیون یا به هم‌تیمی‌هایش اطلاع‌رسانی کند. حتی می‌خواستند پست بگذارند که تو ورزشکار مملکت هستی نباید با تو چنین می‌کردند، چهار روز دیگر چطور می‌خواهی ورزش کنی، اما رضا گفته بود دست نگه دارید.

    ‌بعد از سه روز مرخص شدید؟

    بله. عصر آن روز که می‌خواست مرخص شود، گفتند ما خودمان ترخیصش می‌کنیم. یک مأمور هم در آنجا گذاشته بودند. دو، سه ساعتی ماندیم که یک نامه از طرف همین پلیس امنیت اخلاقی آمد که به بیمارستان گفت این آقا مشکلی ندارد و اجازه دهید مرخص شود، ما با شما تسویه می‌کنیم.

    ‌یعنی پول را نیروی انتظامی داد؟

    بله. طبق یک نامه‌ محرمانه که از امنیت اخلاق کشور با یک ماشین فرستادند. یک مأمور هم آنجا منتظر بود که نامه برایشان آمد و بعد به ما گفتند شما مرخص‌اید.

    ‌بعد از اینکه به خانه برگشتید بازهم با شما در تماس بودند؟

    بله. تا سه، چهار روز از یک شماره‌ دو، سه‌رقمی به من، به برادرهای من و رضا زنگ می‌زدند و احوال می‌پرسیدند که آقارضا چطوره؟ مشکلی ندارد؟ بخیه‌هایش چطوره؟ کلا تا سه چهار روز اول خیلی پرس‌و‌جو می‌کردند.

    ‌از چه سازمان‌ها یا نهادهایی زنگ می‌زدند؟

    مثلا آقایی به من زنگ زد و گفت از بازرسی نیروی انتظامی است. گفت اگر یک وقت کاری بود، این شماره من است و هر وقت تماس بگیرید ما هستیم. گفتیم خدا خیرتان بدهد. اتفاقا پیگیر هم بود. مثلا سر تأخیر بیمارستان زنگ می‌زد. اما این پیگیری‌ها فقط یک مدت کوتاهی ادامه داشت. 10، 12 روز که از ماجرا گذشته بود، یک شب حال رضا بد شد و کیسه‌ای که کنار شکمش گذاشته بودند پاره شد و خون‌آبه از شکمش بیرون می‌زد.

    ما به اورژانس زنگ زدیم و گفتند ما برای این مورد به منزل نمی‌آییم. ساعت سه شب بود. ماشینمان از یک سمت خراب بود و رضا هم که اصلا نمی‌توانست راه برود. دخترمان هم که خواب بود.

    با یک دردسری پایین آمدیم و نشستم پشت فرمان. فردای آن روز زنگ زدم به آقای … و گفتم دیشب این‌طوری شده، شما گفته بودید به هر ارگانی که برویم و اسممان را بدهیم، آنها با ما بر سر مسائل درمانی حداقل همکاری می‌کنند، اما دیشب حتی یک آمبولانس هم برای ما نفرستادند. عذرخواهی کرد و گفت بازهم خدا را شکر که به خیر گذشته و خطر رفع شده است. بعد از این تماس هم دیگر خبری نشد.

    ‌در بیمارستان هم کسی به شما وعده همراهی و حمایت داد؟

    در بیمارستان بعد از اینکه رضا از اتاق عمل بیرون آمد، ما بالای سر رضا رفتیم و یک مقدار خیالمان راحت شده بود که دیدیم دو مأمور دم در ایستاده‌اند. علت را پرسیدیم که مگر ما جرمی مرتکب شده‌ایم؟ گفتند نه، سو‌ء‌تفاهم نشود، اینها آمده‌اند که کسی برای شما دردسری درست نکند و برای حفاظت از شماست. بعد هم خواستند به دفتر سرهنگ … در بیمارستان برویم. من و برادرم به طبقه پایین رفتیم که با او صحبت کنیم.

    آقای … هم کلی با ما صحبت کرد و از‌قضا همشهری ما هم بود و دو ساعت با ما شروع کرد به زبان خودمان صحبت‌کردن و خاطره تعریف‌کردن. می‌گفت این یک اتفاق بود و ممکن است برای همه پیش بیاید. خیلی از ما دلجویی می‌کرد و می‌گفت نگران نباشیم. بعدتر فهمیدیم که ایشان، رئیس خود امنیت اخلاق است (فکر کنم برای قسمت غرب تهران) و آقای ضارب که رضا را زده بود نیز از نیروهای همین سرهنگ بود.

    ‌پس این گفت‌وگو هم با دعوت شما به آرامش و وعده حمایت گذشت؟

    بله. مدام ما را به آرامش دعوت می‌کرد. البته برادرم خیلی گلایه کرد. می‌گفت بابا این مرد داشت می‌مرد. بچه کوچک همراه این خانواده بود. اگر تیر به قلب یا سرش می‌خورد، چه گِلی به سرمان می‌گرفتیم؟ برادرم خودش ورزشکار است و پنج طلای جهان دارد. هفت سال کاپیتان تیم پاس ناجا بود. می‌گفت من این همه زحمت برای این مملکت کشیدم، خواهر من را شما زیر سؤال بردید.

    این مردی که به او شلیک کردید، 12 سال در تیم ملی زحمت کشیده است. آدم‌های علاف و الکی نبودند که در خیابان ول بگردند. سرهنگ هم کلی معذرت‌خواهی کرد و به برادرم می‌گفت آقا میلاد ما از این به بعد حواسمان هست و هر وقت زنگ بزنید هستیم.

    ما با وجود همه ساعات سختی که گذراندیم، آرام شده بودیم و گفتیم حتما جبران می‌کنند. حتی شب برادرم یک پست در اینستاگرام در‌این‌باره گذاشت، ولی همسرم زنگ زد و گفت سریع بردار. فکر کنم دو دقیقه نبود که سریع پست را برداشت.

    ‌چه پستی گذاشته بود؟

    شرح ماوقع بود. همین که یکی از ورزشکاران تیم ملی را در پارک زدند. همین.

    ‌هزینه بیمارستان چقدر شد؟

    پنج میلیون و خرده‌ای. از ما فقط کارت ملی گرفتند و تا شب زمان برد که نیروی انتظامی هزینه را پرداخت کند و ما هم ترخیص شویم.

    ‌پس از آن روند شکایت شما چطور طی شد؟

    ما به دادسرای نظامی شکایت کردیم و فکر می‌کردیم نمی‌گذارند حق ما پایمال شود. سؤال‌های زیادی از آنها کردند و من خودم سؤال‌ها را دیدم. گفتند نیروی انتظامی یک هفته وقت دارند که پاسخ دهند.

    برای تسریع در رسیدگی به پرونده نامه را آقای دالوند که وکیل ما بود خودشان شخصا به بازرسی پاوا فاتب تحویل داد. چند روز بعد که رفته بود پیش بازپرس، مشخص شد مهلت یک هفته تمام شده است و جوابی ندادند. ب

    عد از پیگیری مشخص شد که پاوا نامه را به بازرسی فاتب تحویل داده است، به همین دلیل سراغ قاضی رفت و اینجا بود که مشخص شد آنها ادعاهایی خلاف واقع کرده‌اند؛ مثلا گفتند من اصلا روسری سرم نبوده یا با لباس آستین کوتاه و بدون حجاب بوده‌ام. که خب ما شاهد داریم این حرف‌ها واقعیت ندارد.

    من با همان لباس در ماشین اورژانس نشستم. تکنسین‌ها هم من را دیدند. در بیمارستان هم که کسی برایم لباسی نیاورد. بعد گفتند رضا اسپری را از پلیس گرفته بود.

    رضا: همان شب بعد از این اتفاق که به بیمارستان آمده بود، همه مأمورها دیدند. ضارب اصلا 22-23 سالش بود. یک فرد ۲۲‌ساله همراه با اسلحه چطور باید اطلاعات لازم برای امر به معروف و نهی از منکر را داشته باشد.

    ‌همین ادعاها باعث شده سراغ رسانه بیایید؟

    وکیل ما گفت نیروی انتظامی این موارد را برای بازپرس نوشته و شما در معرض اتهام قرار دارید؛ هم به اتهام کشف حجاب و هم احتمالا تمرد نسبت به مأمور نیروی انتظامی و از طرفی احتمال دارد پرونده را با قرار عدم صلاحیت به دادگاه عمومی ارجاع بدهند. من گفتم از همان روز اول هم چند خبرنگار به من زنگ زده بودند، اما ما هم شرایط خوبی نداشتیم و هم فکر می‌کردیم به حق ما رسیدگی می شود.

    رضا: ما ماندیم و ماندیم و هرچند که به ضرر ما شد، ولی بالاخره گفتیم چون آمدند احترام گذاشتند و خواستند حرفی نزنیم، آرام باشیم. حتی ما سعه صدرمان خیلی بیشتر از آن چیزی بود که آنها انتظار داشتند. یک ماه تمام درد و رنج داشتیم و فقط خدا به ما رحم کرد. دو هفته شب و روز خواب نداشتم. همه‌‌اش صحنه‌ها جلوی چشمم بود.

    نابود شدم.

    حتی قرار بود جلسه‌ای با ما بگذارند. سرهنگ‌ گفته بود تلفنی نمی‌شود و باید حضوری حرف بزنیم. قرار ملاقات داشتیم ولی هرچه زنگ زدیم جواب ندادند. ما که شخصیت‌مان را از سر راه پیدا نکرده‌ایم. ما هم وقت داریم، زندگی داریم و وقتی می‌گویید فردا بیا یعنی فردا بیا دیگر. حتی پیامک هم به ایشان زدم که آقا! ما منتظر هستیم. قرار بود به ما یک ساعت ملاقات بدهید. حتی وکیل ما دادگاهش را به تعویق انداخت تا به این جلسه برسد اما دستمان را در پوست گردو گذاشتند.

    سه روز اول مدام زنگ می‌زدند و حالمان را می‌پرسیدند. سه روز با شماره‌های مختلف تماس می‌گرفتند اما به محض اینکه حال رضا کمی بهتر شد و آب‌ها از آسیب افتاد، ما را فراموش کردند. این شد که تصمیم گرفتیم صدایمان را از طریق این رسانه داخلی به گوششان برسانیم بلکه از این طریق صدایمان را بشنوند.

    ‌الان توقع‌تان از آن ارگان که حالا اینجا نیروی انتظامی است، چیست؟

    اول اینکه چیزی را که واقعا بوده، به نمایش بگذارند؛ یعنی طرف مأمور خودشان را نگیرند. چیزی را که واقعیت بوده، بگویند. ما شاهد داریم؛ شش، هفت نفر از خانم‌های همان‌جا همان روز رفته بودند در کلانتری همان محل شکایت کرده بودند که اسمشان و کد ملی‌شان همه‌چیز هست. حتی دو نفرشان به پزشک قانونی رفته بودند.

    ‌ارتباطی با آنها دارید؟

    شماره‌هایشان را دارم؛ ولی متأسفانه دو نفرشان که به آنها نامه داده بودند و به پزشک قانونی رفته بودند، گفتند که همسرمان گفته دیگر اجازه ندارید دنبال این قضیه بروید. نمی‌خواهم در این حاشیه‌ها وارد شوید و شما زن هستید و ما با شما آن لحظه نبودیم، فردا مردم یک فکر دیگر می‌کنند. ترسیده بودند. گفتند دیگر ما دنبال این قضیه نیستیم.

    رضا: چند نفر بعد از اینکه من به بیمارستان رفتم، به پاسگاه مرزداران می‌روند و آنجا شهادت می‌دهند. کد ملی و شماره تلفن و همه‌چیز را گذاشتند.

    ‌شغل شما هم بعد از آسیب‌های جسمانی دچار مشکل شده است؟

    من مربی هستم و همه درآمدم با همین کار می‌چرخد. حالا تا حدود یک سال نمی‌توانم ورزش کنم. همه جا باید با کمربند باشم. شاید دیگر هیچ‌وقت نتوانم در رینگ بوکس بروم. ما درخواست اشد مجازات را برای ضارب داریم.

    ‌شما درخواست غرامت هم کردید؟

    صد البته. ما خیلی آسیب دیدیم. واقعا توقع داریم حق را به حق‌دار برسانند و حرف‌هایشان را پس بگیرند. واقعیت آن چیزی بوده که ما و تمام شاهدها تعریف کردیم. اجازه دهند عدالت اجرا شود.

    گزارش: نیلوفر حامدی/شرق

  • حمله مسلحانه به ۲ مامور فراجا در خیابان طالقانی تهران/ توضیحات پلیس (+عکس)

    حمله مسلحانه به ۲ مامور فراجا در خیابان طالقانی تهران/ توضیحات پلیس (+عکس)

    در این حادثه دو نفر از مامورین پلیس پایتخت بر اثر اصابت گلوله از ناحیه پا و صورت مجروح و جهت مداوا به بیمارستان انتقال داده شدند. این حمله مسلحانه نزدیک ساختمان بنیاد شهید و امور ایثارگران صورت گرفت.

    حمله مسلحانه به ۲ مامور فراجا در خیابان طالقانی تهران

    صبح امروز در خیابان طالقانی تهران، تیراندازی مسلحانه صورت گرفته و ۲ مامور فراجا و یک فرد عبوری زخمی شدند.

    به گزارش برنا، صبح امروز شنبه ۷ خرداد 1401 در خیابان طالقانی تهران تیراندازی و حمله مسلحانه صورت گرفت‌.

    بر اساس پیگیری های خبرگزاری برنا، این حمله مسلحانه نزدیک ساختمان بنیاد شهید و امور ایثارگران صورت گرفت.

    در این تیراندازی ۲ مامور یگان ویژه فراجا و یک فرد عبوری زخمی شدند.

    توضیح پلیس درباره حادثه تیراندازی به ماموران کلانتری ۱۰۷

    مرکز اطلاع‌رسانی پلیس پایتخت توضیحاتی درباره حادثه خیابان طالقانی و مجروح شدن دو مامور فراجا ارائه کرد.

    به گزارش عصر ایران مرکز اطلاع‌رسانی پلیس پایتخت در پی وقوع حادثه در خیابان طالقانی و حمله به ماموران کلانتری ۱۰۷ طالقانی اعلام کرد: در پی تجمع تعدادی از افراد مقابل بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور شخصی با سلاح کمری اقدام به تیراندازی به سمت مامورین و شهروندان کرده است که در این حادثه دو نفر از مامورین پلیس پایتخت بر اثر اصابت گلوله از ناحیه پا و صورت مجروح و جهت مداوا به بیمارستان انتقال داده شدند.

    متهم دستگیر و بازجویی از او در حال انجام است.

    در حال حاضر امنیت در خیابان طالقانی و مناطق اطراف برقرار و مورد خاصی وجود ندارد.

    در این حادثه تاکنون گزارشی مبنی بر شهادت مامورین و یا شهروندان گزارش نشده است.

    حمله مسلحانه به ۲ مامور فراجا در خیابان طالقانی تهران
    حمله مسلحانه به ۲ مامور فراجا در خیابان طالقانی تهران
    حمله مسلحانه به ۲ مامور فراجا در خیابان طالقانی تهران
    حمله مسلحانه به ۲ مامور فراجا در خیابان طالقانی تهران
    حمله مسلحانه به ۲ مامور فراجا در خیابان طالقانی تهران