برچسب: طنز

  • پیشنهاد تقویت تیم ملی فوتبال با استفاده از اعضای دولت تدبیر و امید

    پیشنهاد تقویت تیم ملی فوتبال با استفاده از اعضای دولت تدبیر و امید

    پایگاه خبری رسا نشر – طنز: با توجه به مشکلات تیم ملی فوتبال و گرفتن نتایج ضعیف در مرحله مقدماتی 2020 جام جهانی قطر، پیشنهاد می شه از تیم دولت دوازدهم (تدبیر و امید) برای تقویت تیم ملی فوتبالمون استفاده کنیم. از این جهت که تیم دولت در پاسکاری با یکدیگر بسیار مهارت دارند و مشکلات و مسائل را به همدیگر پاس می دهند و هیچ یک مسئولیت هاشون رو گردن نمی گیرند ، فکر می کنم می تونند در دفاع به تیم ملی کمک کند و یک تیم منسجم با پاسکاری های عمقی و دقیق رو روانه جام جهانی می کنیم.

    مهدی سوری

  • طنز| انتشار جزوه کارگاه مهارت‌های چندهمسری!

    در پی تقاضای فراوان چند همسران دلسوز و چندگانه‌سوز که به دلیل همان چند همسری بودن‌شان، وقت کافی و وافی برای شرکت در دوره‌های حضوری چند همسری را ندارند؛ ستاد ترویج، تشویق و تشدید تعدد زوجات بر آن شد جهت رفاه حال زار و نزار این افراد، تسهیلاتی برای آموزش از راه دور ایشان فراهم آورد! لذا بر همین اساس، محتوای فشرده و سرفصل‌هایی به شکل شمرده شمرده این دوره، در 3 سطح مبتدی ؛ متوسطه و پیشرفته به علاقمندان همیشه عاشق کشورمان به شرح ذیل تدوین و ارائه می‌گردد!

    عنوان کلی دوره: «خدا یکی … زن یکی یکی!»

    – دوره مبتدی

    الف)آمادگی‌های دفاعی

    1- مطرح کردن جریان «تجدید فراش» توسط آقا با همسر اول خود با کمترین درد و خونریزی!

    2- مطرح کردن جریان «تثلیث فراش» توسط آقا با همسران اول و دوم خود با کمترین آسیب جدی!

    3- مطرح کردن جریان «هتریک فراش» با 3 همسر قبلی و نحوه جان بدر بردن از آن!

    4- نحوه تخلیه خانه از اشیاء خطرناک مانند ماهی‌تابه، دسته هونگ، کفش پاشنه بلند زنانه و…

    ب- آمادگی‌های روانی

    5- چگونه با اعتماد به نفس و بدون خجالت مثل پوست کندن خیار، همسر اختیار کنیم؟

    6- راه‌های مخ‌زنی زنان برای کنار آمدن با شرائط جدید و تحمل اتفاقات سخت و جانکاه

    7- نحوه پیچاندن مهریه؛ نفقه و… بطورکلی ؛ خود زنان

    8-راه های افزایش صبر؛ شکیبایی و از خود گذشتگی در این اسوه‌های استقامت و فداکاری

    9-با توجه به اینکه «زن بلاست»نحوه آمادگی روحی زنان برای مواجهه با این بلایای غیرطبیعی!

     10- نحوه قرار دادن زنان در موضع: «کاری است که شده»!

    11-با توجه به اینکه بهشت زیر پای زنان است چگونه می‌توان با چهار زن؛ هشت یهشت ساخت!؟

    دوره متوسطه:

    1- چند همسری خوشگذرانی نیست؛ ازدواج امر خیر است و تعدد در ازدواج؛ اقدام به امور خیریه

    2-  حسادت گناه است – راه‌های رهایی از شر حسادت های زنانه و احمقانه

    3- جا انداختن این مسئله که مرد مانند کلیه است و زن می‌تواند با یک چهارم آقای بالاسرش هم؛ زندگی را به سر برد!

    4- آیا واقعا مشکل کنونی زنان ما هتریک مردان در ازدواج است؟

    5- تک همسری مردان ایرانی مانند ضربات چیپ بازیکنان ایرانی در پنالتی است! بی‌بخار و بی‌نتیجه

    6- اثبات بیولوژیکی: دلیل نیاز مردان به چند همسری

    7- زن زیادی گرفتن؛ عذاب وجدان ندارد هم ثواب دارد و هم صواب

    8- چرا با یک گل بهار نمی‌شود و یک دست صدا ندارد؟

    9- چرا هر گلی یک بویی دارد؟!

     دوره پیشرفته:

    راه کارهای تامین مالی:

    1- با توجه به عدم کفاف هزینه‌های چندهمسری با حقوق‌های فعلی؛ چگونه برای تامین مخارج خیلی شیک و مجلسی می‌توان اختلاس کرد؟

    2- چگونه می‌توان از چند همسری برای پاک کردن رد پای بخوربخورها استفاده کرد؟ از طریق  انتقال دارایی‌های خود به نام همسران؟(از فوائد مهم چند همسری)

    3- حرمسرا بهتر است یا چند خانه خالی مجزا داشتن؟

    راه‌کارهای سیاسی:

    4- نحوه انتخاب دخترخوشگل‌ها از طریق رد و بدل کردن عکس‌شان در خانه‌ها

    5- نحوه پرستو بازی بدون درآمدن فیلم آن بعد از بازی (تضمینی)

    6- چرا وقتی جوانان بی‌کارند و بی‌پول؛ به ناچار وظیفه آنان در ازدواج به دوش همیشه آماده آقازاده‌ها می‌افتد!؟

    7- چرا ازدواج پیاپی و رونق تولید مثل یک حرکت سیاسی – اجتماعی است؟

    8- چگونه با تعدد ازدواج به شکل استندبای همیشه می‌توان دوران شیرین نامزدی را زنده نگاه داشت؟

    9- ازدواج ساده و کم هزینه با شعار کمیت فدای کیفیت

    لازم به ذکر است اخبار تکمیلی  این حرکت مردانه پسند از طریق اخبار 20:30 به اطلاع همه علاقمندان دلبند و باحال آماده عاشقی خواهد رسید!

    * طنز نویس   

     

  • سرنوشت آنجلینا جولی اگر به سینمای ایران بیاید از نگاه ارژنگ امیرفضلی

    تتو شعری از مولانا روی دست آنجلینا جولی، مدت‌هاست که خبرساز شده. این بار، ارژنگ امیرفضلی، این خالکوبی را دستمایه یک شوخی اینستاگرامی کرده است.

    او در اینستاگرم خود نوشته است: «آنجلیا جولی رو ی دستش فارسی تایپ کرده (تتو)، گمان کنم همین روزا از فرط علاقه زیاد میاد اینجا زندگی میکنه … (وای خدایا چه پیشرفت‌هایی تو بازیگری بکنه ) … گمان کنم تو اولین فیلمش نقش دختر بزرگ خانواده را بهش میدن که بچه‌دار نمیشه و شوهرش کتکش میزنه – – – اولین سکانسش هم با آوردن سینی چایی شروع میشه – همه هم بهش میگن جشنواره جایزه میبری ولی نمیبره … صبحانه هم ساعت ٦ تو لوکیشن سرد که فقط بچه‌های تدارکات و گریم اومدن چایی و نون بربری و پنیر میخوره، کنار گاز پیک نیکی و روی صندلی پلاستیکی – – قسط آخر دستمزدش هم یا نمیدن یا آنقدر دیر میدن که نگو – و خیلی لحظات جالب که همکارانم میتونن تجسم کنند … شما فکر میکنید جه نقش‌هایی بهش بدن؟ و دوست دارید تو چه نقش‌هایی تو فیلمهای ما بازی کنه؟ ….

    در ضمن: روی دستش نوشته ماورای باورهای ما ماورای بودن و نبودن‌های ما، جاییست بی‌انتها، ترا آنجا خواهم دید. البته ( ترا) را فکر کنم (تورا ) منظورش بوده و غلط نوشته.»

    ۵۷۵۷

  • بیماری ماندانا سوری بازیگر «قهوه تلخ» و همت مردم؛ يکي داستان است پر آب چشم

    اگر فردا یا نهایتا پس فردا خبر و عکس آوارگی و ویلچر نشین شدن او هم منتشر شد، من یکی توان نگریستن به خود را در هیچ آینه‌ای ندارم.

    عصر ایران ؛ نهال موسوی – حدود 10 روز قبل پوریا ذوالفقاری (منتقد سینما) از بیماری ام، اس ماندانا سوری (بازیگر، که با سریال قهوه تلخ بسیار شناخته شد) و شرایط دشوار زندگی او خبر داد و در اینستاگرامش نوشت:
    «ماندانا سوری احتمالا برای بسیاری یادآور سریال های قهوه تلخ و ویلای من و آیتم های طنز است ولی برای ورودی های سالهای هشتاد و چهار تا هشتاد و شش آموزشگاه سمندریان، او همکلاسی پر شر و شور و پر انرژی و انگیزه است که از همان زمان هم روی آثار مدیری تعصب داشت و با استادانی که طعنه و متلکی نثار طنزهای تلویزیونی می کردند، جدل می کرد.
    ماندانا با سریال های طنز به شهرت رسید ولی درست زمانی که پیشنهادها به سمتش سرازیر شد و دقیقا در بزنگاهی که هر بازیگر سالها برای رسیدن آن تلاش می کند، فهمید که به ام اس مبتلا شده. در فضای پچپچه ای سینمای ایران این خبر خیلی زود دهان به دهان و دفتر به دفتر پیچید و نام ماندانا سوری از گزینه های ایفای نقش ها کنار گذاشته شد. ماندانا ماند و ام اس و فشار فزاینده مالی.
    همکلاس سابق من و بازیگری که زمانی خنده به لب های مان آورد، حالا دارد توان حرکت را از دست می دهد و تهیه داروهای ام اس برایش روز به روز دشوارتر می شود. این را اینجا می نویسم که در روزهای بعد اگر خدای نکرده خبرهای بدتری رسید، کسی با ادعای بی خبری از وخامت حال او وجدان معذبش را آرام نکند. برای کمک به ماندانا سوری همین حالا هم دیر است.»
     
    «شماره حساب را به شکل عمومی اعلام نکنید»
    3 روز بعد از این اطلاع رسانی، ذوالفقاری در پستی دیگر نوشت:
    «از دو روز پیش که خبر وضعیت ماندانا سوری را در این صفحه اعلام کردم با یکی از پیش‌بینی نشده ترین شرایط زندگی حرفه ای ام مواجه شدم. انبوهی همراهی از سوی رسانه ها و پرسش درباره ی چگونگی کمک به ماندانا سوری و متقابلا تماس های فراوانی از سوی اهل سینما مبنی بر این که شماره حساب را به شکل عمومی اعلام نکنید و این وظیفه ی خود بچه های سینماست که به همکارشان کمک کنند. شرایط جسمی و روحی ماندانا هم طوری نبود که بتوانم بخشی از تماس ها را متوجه او کنم و حتی اجازه ی دادن شماره تماس خود را به دیگران به من نداد و درخواست هیچ گفتگویی را نپذیرفت…
    در این وضعیت کمی تا قسمتی آچمز، تنها کاری که از من بر می آمد گرفتن شماره حسابی از او و ارسالش برای سینماگرانی ست که اعلام آمادگی کرده اند تا ماندانا سوری را در پیمودن مراحل درمان یاری کنند. شماره حساب او برای آنها که اعلام آمادگی کرده اند ارسال می شود. از همه کسانی که پیام های شان بی پاسخ ماند پوزش می طلبم. و از آنهایی که همراهی کردند ممنونم. امیدوارم کمک سینماگران مشکل را حل کند و طوری باشد که مجبور نشوم در پست دیگری از عموم مردم درخواست کمک کنم! این را بر خلاف خواست و غرور ماندانا می نویسم؛ وضعیت اصلا مطلوب نیست.»
     
    «من یکی توان نگریستن به خود را در هیچ آینه ای ندارم»
    و باز چند روز بعد متنی دیگر منتشر کرد:
    «لطفا این متن را لایک نکنید. پیام های همدردی نگذارید. در دایرکت در خواست دیدار با ماندانا سوری را ندهید. هیچ یک از این ها دوای دردهای جسمی و مالی او نیست. از سینماگرانی که شماره کارت گرفتند و کمک کردند ممنونم. ولی مجموع کمک ها دوازده میلیون تومان شد. قریب یک ششم مبلغ مورد نیاز برای نجات ماندانا سوری. من شماره کارت ماندانا را برای کمک های مردمی اعلام می کنم. اگر فردا یا نهایتا پس فردا خبر و عکس آوارگی و ویلچر نشین شدن او هم منتشر شد، من یکی توان نگریستن به خود را در هیچ آینه ای ندارم. اگر همکاران ماندانا و سینماگران و هرکسی که شماره کارت او را گرفته می توانند بی شرمساری به زندگی خود ادامه دهد، خب مبارکشان باشد. متاسفم…
    ( 0120 – 7487 – 2910 – 5022 / بانک پاسارگاد – به نام ماندانا سوری )
     
    «درباره نحوه‌ی هزینه‌ای این مبلغ هر زمانی می‌توانید سوال بپرسید»
    این متن باعث شد بسیاری از هنرمندان، ورزشکاران و … شماره حساب سوری و شرایط او را بازنشر کنند و از مردم بخواهند که هر کس تمایل دارد از کمک دریغ نکند، بعد از 24 ساعت پوریا ذوالفقاری دوباره مطلبی دیگر منتشر کرد:
    «لطفا کمک رسانی به ماندانا سوری را متوقف کنید و این متن را بخوانید.
    اول: دست تک تک تان را می بوسم. از سینماگرانی که علاوه بر کمک رسانی پیگیر و نگران حال همکارشان شدند تا عمومی دوستانی که پای کار آمدند و مبالغی کمک کردند که در زندگی شخصی شان هم رقم قابل توجهی بود. و حکم قطره هایی را پیدا کرد که دریا می سازند.
    دوم: در نخستین پست مرتبط با این اتفاق از “فشار فزاینده مالی” نوشتم و در دومی از خطر “آوارگی و ویلچر نشین شدن او.” پس از رسیدن نخستین کمکها، اولین کاری که ماندانا کرد برداشتن آگهی های فروش وسایل شخصی اش از سایت دیوار بود. نمی دانم بیش از این چه باید بگویم که وضعیت مالی او روشن شود.
    سوم: بسیاری از میزان کمک مورد نیاز می پرسیدند. واقعا برای ما رسیدن به چنین رقمی دشوار بود. این بیماری به شکل پیشرفته اش با ماندانا هست و اقدامات درمانی برای جلوگیری از پیشرفت آن باید در طول زندگی او ادامه داشته باشد. مثل یک عمل جراحی نیست که انجام شود و تمام. ولی بیماری ماندانا و نداشتن درآمد به دلیل دشواری انجام کار، مجموعه ای مشکلات اقتصادی را به مشکلات جسمی و روحی او افزوده بود. من واقعا نمی دانم چه مبلغی برای تداوم درمان یک بیمار مبتلا به ام اس پیشرفته تا پایان زندگی اش کفایت می کند. با یک حساب و کتاب اولیه طبق گفته های ماندانا گفتم اگر رقمی شصت میلیون تومانی تهیه شود، تا سه یا چهارماه می توانیم هزینه های درمان را بپردازیم و شاید در این فاصله بتوان ماندانا را بیمه کرد و از هزینه ی درمان کاست. اما اتفاقی که با لطف و سخاوت شما افتاد، نگرانی ما را تا یک سال و شاید بیشتر عقب راند.
    چهارم: سرنوشت کمک های مردمی در این دیار گاه چنان مبهم شده که اخلاقا وظیفه خود می دانم میزان و نحوه ی هزینه آن را اعلام کنیم. در آخرین صحبت امشبم با ماندانا او با ناباوری از رسیدن رقم کمک به حدود سیصد میلیون تومان خبر داد. می خواهم ضمن تشکر و تعظیم بسیار بسیار زیاد، بگویم ماندانا دست کم تا یکسال دغدغه مالی برای تهیه مایحتاج اولیه زندگی و درمان بیماری اش نخواهد داشت. اگر بتوان کارهای بیمه او را انجام داد این مبلغ مدتی طولانی تر به کار درمانش خواهد آمد. در باره نحوه ی هزینه ای این مبلغ هر زمانی می توانید سوال بپرسید و از من و ماندانا سوری توضیح و مدرک بخواهید. ما با هر متر و معیار اخلاقی موظف به پاسخ دادنیم.
    باز هم دنیایی سپاس. قدردان مهر و بزرگواری و سخاوت و اعتماد تان هستیم. شما ماندانا را نجات دادید…»
    ماندانا سوری هم خود اعلام کرد:
    «شماه کارتی از من منتشر شد، در طول ۴۸ ساعت کاربران زیادی به این حساب پول واریز کردند. همدردی ها را که دیدم تعجب بودم. می دانستم مردم مهربانی داریم اما شوکه شده بودم و فقط به خاطر این همه مهربانی اشک می ریختم.  باورم نمی شد انقدر مردم با من همدردی کرده باشند. من همان ماندانایی بودم که تا دیروز خود را تنها می دیدم. از همه مردم ممنونم.»
    «زنده باد مردم» 
    از روند 10 روزه این اتفاق می‌توان دریافت که چه اندازه وضعیت کنونی انسان دچار تغییر شده است و این انفجار اینترنتی پتانسیل چه استفاده‌های در راستای حرکت‌های انسانی دارد، واقعا اگر شبکه‌های اجتماعی نبود اصلا چنین اتفاقی به این شکل و در این مدت زمان کوتاه رخ می‌داد؟
    در این میان از چند نکته نباید غافل شد : کل این داستان بارقه‌ای از امید را در دل هر انسانی زنده نگه می‌دارد، نشان می‌دهد هر گاه جامعه احساس کند باید از خود حرکتی بروز دهد منتظر هیچ کس و هیچ تائیدی نمی‌ماند.
    آفرین به «پوریا ذوالفقاری» که در قبال مشکل دوست قدیمی خود فقط به چند جمله دلداری دهنده ساده کفایت نکرد و حرکتی انجام داد که سر منشا این اتفاقات شد، انجام این کار اصلا تصمیم ساده‌ای نیست و قطعا این چند روز پر از استرس و نگرانی از چند جهت برای او بوده است، ولی دمش گرم که کنش داشت و این نگرانی‌ها او را به نشستن و دست روی دست گذاشتن وا نداشت، و تحسینی دوباره که نسبت به تمام کسانی که کمک کرده‌اند خود را پاسخ‌گو می‌داند و در اولین فرصت اطلاع رسانی کرد.
    و آفرین بر جامعه‌ای که هر کس در حد و توان خود کمکی کرده است تا گره از زندگی انسانی باز کنند که روزهایی وساعاتی با نقش‌آفرینی او خاطراتی داشته‌اند.
  • پیشنهاد گلزار پس از حذف برنامه برنده باش!

    حذف برنامه «برنده باش» از کنداکتور برنامه‌های شبکه سه که با اجرای محمدرضا گلزار روی آنتن می رفت، سوژه طنز شهرونگ شد.

  • بساط کباب و سلبریتی در حاشیه سیل!

    حاشیه‌های حادثه تلخ سیل در برخی استان های کشور پس از بیش از سه هفته از وقوع آن، حضور سلبریتی‌ها و برخی چهره‌ها، مشکلات بومی و …سوژه کارتونی از نازنین جمشیدی در شهرونگ شد.

  • شیرین‌کاری جدید یاران قالیباف در شهرداری!

    انتقاد شهردار تهران از عدم واگذاری ۲۰۰ واحد مسکونی و خودروی سازمانی از سوی مدیران اسبق شهرداری، سوژه انتشار کارتونی از علیرضا پاکدل در خبرآنلاین شد.

  • هشتگ باز | چشم آقای #ده_نمکی، از این به بعد ارنج تیمم شما بچین…

    #ده_نمکی #فوتبال_سیاسی #یمن #تیم_ملی #چرابردین؟
    چشم. دفعه ی دیگه میایم از شما نقشه و ارنج تیم ملی رو می گیریم. و ازتون بابت تعداد گل هایی که باید زده بشه اجازه می گیریم.واقعاً چرا برخی از مسعود های سینما اینگونه اند؟ این از #مسعود_ده_نمکی و آنطرف داستان هم که #مسعود_فراصتی و ماجراهایش …
    انگار فوتبال جلسه احزاب سیاسی است. انگار که فوتبال سازمان حمایت از حقوق بشر است. دفعه ی قبل #شریعتمداری کیهان می گفت چرا فلسطین را بردید. باید به آنها می باختید چون سرزمینشان توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی اشغال شده است. این سری هم افاضات آقای ده نمکی کارگردان که فرمودند با یک گل میبردید. چراکه ۵ سال است اینها در شرایط سخت جنگ هستند و استخوانهایشان زده بیرون!!!  به فرض که به این تیم ها می باختیم. چه مشکلی از مشکلات مردم فلسطین و یا یمن حل می شد؟ این چه تفسیری است ؟ چرا همه چیز را با هم #قاطی_پاتی می کنید؟
    همه ایرانیان دلشان با مردم مظلوم فلسطین و یمنی های گرفتار صعودی هاست. اما فوتبال چه ربطی به جنگ و حمایت سیاسی دارد؟ جالب است بدانید تیم یمنیِ حاضر در مسابقات از طرف حوثی های یمن که مورد حمایت ما هستند طرد شده و گفتند این تیم، تیم ملی یمن نیست. و ما از آنها حمایت نمی کنیم. از این طرف کاسه های داغ تر از آش امر می کنند که بجای بردن یمن بروید به عربستان و امارات که دشمن ما هستند گل بزنید. آن هم ۵ تا ۵ تا …
    اجازه بدهید فوتبال همان ورزش و سرگرمی باقی بماند. بگذارید این ساق پای فوتبالیست ها و دانش مربی باشد که تعیین کند چگونه بازی کنیم. چند گل بزنیم و چه تیمی  را ببریم. خوب است آدم حرف بزند.اما حرف منطقی و حساب….
    مهدی سوری

  • هشتگ باز #شغل ایجاد کردن

    #شغل
    شاید شما هم شنیده اید که درآخرین #آمار اعلام شده در کشور حدود سه و نیم میلیون #بیکار مطلق داریم . بماند که به این آمارها نمیشود زیاد دلخوش کرد. چراکه در واقعیت خیلی بیشتر از این ها بیکار داریم.

    نمی دانم قبل از گرانی #دلار بود یا بعدش که گفته شده بود برای ایجاد هر شغل ۱۰۰ میلیون تومان باید از بیت المال هزینه کنیم. در این رابطه هم باید بگویم که شغل خیلی از ما پانصد هزار تومان هم نمی ارزد چه برسد به ۱۰۰ میلیون تومان!!! اما فرض را بر همین مبلغ می گذاریم. از آنجاییکه هیچ اراده و میلی در سرمایه گذاری و ایجاد شغل دائمی وجود ندارد. یعنی هر شرکت و کارخانه ای که تاسیس می شود ۲ سال بعد به تعطیلی و تعدیل نیرو می افتد و از آنطرف هم کارگران و کارمندان در پی بی پولی و فشار اقتصادی به اعتراض و اعتصاب روی می آوند. در همین حین موج سواری ضد انقلاب از اعتراض که حق قانونی هر شهروندی است باعث تبدیل آن شورش و اقدام علیه امنیت ملی شده و موجبات دستگیری و بگیر و ببند می شود. پس نه ایجاد شغل نه به نفع بیکاران است و نه امنیت و آرامش ملی.می گویید کو نمونه؟ بله کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز به شما دست تکان می دهند…
    از این رو پیشنهاد می کنم بجای ایجاد شغل همین ۱۰۰ میلیون تومان ها را به افراد بازنشست شده مشغول به خدمت بعنوان پاداش “تورو خدا فقط برو” بپردازید تا از این میز و صندلی ها دل بکنند و جایشان را به آن جمعیت بیکار بدهند. هزینه کردن این مبلغ در جایی که قرار است دو سال دیگر به تعطیلی و اعتصاب بیانجامد آب  در هاون کوبیدن است. این پول ها را بدهید به قبلی ها که دل بکنند تا ما هم طعم یک روز بی دغدغه در پشت میز هنگام نوشیدن چای و پاسخ زیبای امروز برو فردا بیا به ارباب رجوع را بچشیم.
    حتی من حاضرم در این زمینه کمک هم بکنم. الان حساب کردم شغل من ۴۵ میلیون تومان هزینه داشته. از صاحبکار محترم درخواست می کنم. ارزش شغل من را به ۲۲٫۵ میلیون کاهش دهد و یک نفر دیگر را که حاضر است با شغلی با این ارزش مالی را بگیرد استخدام نماید تا از تعداد بیکاران کم بشود. خوب نیست؟؟
    مهدی سوری

  • گاهی و بی گاه نقد/ نسخه پیچی ابو محمود بیرونی برای اقتصاد ایران و بازار ارز

    گاهی و بی گاه نقد/ نسخه پیچی ابو محمود بیرونی برای اقتصاد ایران و بازار ارز

    و این هم نسخه پیچی دانشمند و نخبه ایرانی ابو محمود بیرونی برای رفع مشکل ارز در بازار!!