برچسب: طلاق

  • بلایی که طلاق عاطفی بر سر زندگی و فرزندانمان می‌آورد

    بلایی که طلاق عاطفی بر سر زندگی و فرزندانمان می‌آورد

    بک روانشناس گفت: طلاق عاطفی به سردی رابطه صمیمانه میان زن و شوهر گفته می‌شود که در این حالت زوجین به اجبار با یکدیگر زندگی می‌کنند، اما رابطه مناسب و سازنده‌ای با یکدیگر ندارند.

    شایسته زنجیران روانشناس خانواده و مشاور درباره طلاق عاطفی زوجین، اظهار کرد: هیچ جامعه‌ای بدون داشتن خانواده‌های سالم نمی‌تواند ادعای سلامت کند و هیچ یک از آسیب‌های اجتماعی بی تأثیر از خانواده پدید نیامده است.

    این‌ روانشناس گفت: یکی از مهمترین آسیب‌های خانوادگی طلاق است‌، اما آمار رسمی طلاق به طور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست، زیرا در کنار آن آمار بزرگتری به طلاق‌های عاطفی اختصاص دارد.

    5eed170c2e170_5eed170c2e174

    وی با اشاره به اینکه طلاق عاطفی به سردی عاطفه در رابطه میان زن و شوهر گفته می‌شود، رابطه‌ای که در واقع ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر را در پی دارد، ادامه داد: طلاق عاطفی به معنای زندگی‌های خاموش و خانواده‌های توخالی است که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می‌کنند و تقاضای طلاق قانونی نمی‌کنند.

    زنجیران تصریح کرد: طلاق هم می‌تواند صورت آشکار و رسمی به خود گیرد که طی آن زوجین از یکدیگر جدا می‌شوند و فرزندان با یکی از والدین خود زندگی می‌کنند‌‌ و هم می‌تواند صورت پنهان به خود گیرد که در نتیجه‌ آن، خانواده فقط ساختار بیرونیش را حفظ می‌کند و از درون تهی است.

    این روانشناس با اشاره به اینکه پیش درآمد طلاق رسمی و قانونی، است، گفت: طلاق عاطفی زوایای پنهان دارد، در این حالت زوجین بنا به ضرورت و اجبار با یکدیگر زندگی می‌کنند، اما روابط عاطفی سازنده و مناسبی ندارند.

    وی با بیان اینکه در ازدواج فاقد عشق، جاذبه، عاطفه، مصاحبت و دوستی همسران فقط با جریان زندگی خانوادگی پیش می‌روند و زمان را سپری می‌کنند، گفت: طلاق عاطفی ممکن است در رابطه‌ای به وجود آید که در آن تفاوت‌های آشکار کمی وجود دارد و همسران به راحتی در کنار هم زندگی می‌کنند اما در احساسات شخصی یکدیگر شریک نیستند و از سوی دیگر ممکن است همسران در محیط‌های اجتماعی خوب و صمیمی به نظر برسند اما در خلوت قادر به تحمل یکدیگر نیستند.

    علت بروز طلاق عاطفی در زندگی مشترک

    زنجیران بیان کرد: در خصوص علل و عوامل ایجاد کننده طلاق عاطفی می‌توان به تأمین نشدن نیاز عاطفی، بی‌توجهی، ضعف در مهارت‌های ارتباطی، فقدان همدلی و همراهی، عدم مدیریت خشم و بی ثباتی هیجانی، نارضایتی جنسی و فشار اقتصادی اشاره کرد. در چنین خانواده‌هایی امید به زندگی کاهش می‌یابد و تصویر اعضای خانواده از آینده مبهم و تاریک است و انتقادهای غیر منصفانه و رفتارهای غیر صادقانه و پرخشونت جایگزین شیوه‌های عاطفی و منطقی می‌شود.

    وی با اشاره به اینکه نظارت والدین بر تماس‌ها، رفت و آمد فرزندان ناکافی است، افزود: کم توجهی و غفلت نسبت به نیازهای طبیعی فرزندان به ویژه در دوران نوجوانی موجب رشد نیازهای غیر واقعی و کاذب و در نتیجه رفتار مخرب در آن‌ها می‌شود.

    این‌ روانشناس با اشاره به ویژگی‌های خانواده‌هایی که زن و شوهر در آن‌ها ارتباط عاطفی سردی با یکدیگر دارند، ادامه داد: اغلب جو سرد و بی روح و سکوت خالی از شور و نشاط در این خانواده‌ها حاکم است و این جو همه را فراری می‌دهد. فرزندان در این خانواده‌ها هیچ حس امنیت و آرامشی دریافت نمی‌کنند و بیشتر تمایل دارند وقت خود را در بیرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند.

    زنجیران با بیان اینکه چنین فرزندانی تمایل به استفاده از مواد مخدر، ارتباط ناسالم و بزهکاری نشان می‌دهند، گفت: آمار افسردگی، احساس گناه، خشم و رنج، افت تحصیلی، سردرگمی، رفتارهای متضاد و دوگانگی و گیجی در فرزندان این خانواده‌ها بالاست.

    تأثیر طلاق عاطفی زوجین بر زندگی مشترک و فرزندان

    وی با بیان اینکه پرخاشگری و رفتارهای منفی در پسران و اضطراب و استرس در دختران شایع تر است، تصریح کرد: آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که فرزندان امروز والدین فردا خواهند بود و هر آنچه امروز در زندگی آموخته‌اند فردا به آن عمل خواهند کرد. تمام تجربیات و مشاهداتی که این فرزندان در زمان رشد خود داشته‌اند مانند رفتار و واکنش‌های نامناسب، عدم آگاهی از طرز صحیح عشق ورزیدن، محبت کردن، برقراری ارتباط کارآمد و مطلوب، ضعف در درک و همدلی با همسر، افسردگی و اضطراب و … پیامد جدایی عاطفی والدین از یکدیگر است.

    این روانشناس گفت: مسلماً چنین فرزندانی در آینده خود و تشکیل یک زندگی جدید هیچ الگوی مناسبی پیش رو ندارند، زمانی که شاهد احترام متقابل بین والدین خود نیستند و محبت و عاطفه جای خود را به پرخاشگری داده است، در چنین شرایطی دور از انتظار نیست که کودکان نیز همانند والدین خود برای تحمل شرایط به کناره گیری از روندهای عادی زندگی روی بیاورند و از حل مسأله فرار و اجتناب کنند.

     

    منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

  • سندروم آشیانه خالی را بشناسید / محکم به همسرتان بچسبید !

    سندروم آشیانه خالی را بشناسید / محکم به همسرتان بچسبید !

    5ee85e95640b8_2020-06-16_10-24

    سندروم آشیانه خالی، احساس اندوهی است که والدین پس از آنکه فرزندان خانه را به قصد تحصیل یا ازدواج ترک می‌کنند به آن دچار می‌شوند. برخی والدین هیچ مشکلی با سندروم آشیانه خالی ندارند.

    سندروم آشیانه خالی، احساس اندوهی است که والدین پس از آنکه فرزندان خانه را به قصد تحصیل یا ازدواج ترک می‌کنند به آن دچار می‌شوند. برخی والدین هیچ مشکلی با سندروم آشیانه خالی ندارند، اما خیلی‌ها به‌دنبال راهی برای مقابله با آن هستند.

    تماشای بزرگ شدن بچه‌ها تا زمانی که خانه را ترک می‌کنند، یک دوره هیجان‌انگیز است. بسیاری از والدین مشتاقانه روزی را به انتظار می‌نشینند که بچه‌های‌شان بتوانند روی پای خود بایستند. ازسوی دیگر، وقتی بعد از آن همه زحمتی که برای فرزندتان می‌کشید و نیازهایش را تامین می‌کنید، می‌بینید که دیگر نیاز چندانی به شما ندارد و روی پای خود ایستاده، ممکن است احساس تهی بودن کنید. مقابله با سندروم آشیانه خالی می‌تواند مشکل‌ساز باشد، اما صرف مبارزه با این عارضه می‌تواند شما را در برداشتن گام‌های مثبت و موثر یاری کند. شما می‌توانید به روش‌های مختلف با این مشکل روبه‌رو شوید و به زمانی برگردید که فرزندتان تازه به دنیا آمده بود. در این مطلب به معرفی ۳ اقدام عملی می‌پردازیم که می‌توانید از آنها برای مبارزه با سندروم آشیانه خالی استفاده کنید.

    مشکل‌تان را بپذیرید لطفا!
    سندروم آشیانه خالی احساس اندوهی است که والدین پس از آنکه فرزندان خانه را به قصد تحصیل یا ازدواج ترک می‌کنند به آن دچار می‌شوند. مهم نیست چه تصمیمی برای مبارزه با سندروم آشیانه خالی دارید؛ آنچه اهمیت دارد این است که وجود این عارضه را به رسمیت بشناسید. خیلی‌ها ممکن است به شما بگویند این فقط یک تلقین است و باید با آن کنار بیایید، اما احساس رها شدن و افسردگی مرتبط با آن می‌تواند بیش از آنچه فکرش را می‌کنید واقعی باشد، بنابراین از پذیرفتن مشکل و یافتن راهی برای مبارزه با آن خجالت نکشید.

    ۱. محکم به همسرتان بچسبید
    وقتی صاحب فرزند می‌شوید، ازدواج شما تحت‌الشعاع آن قرار می‌گیرد. میزان توجه و انرژی متقابلی که پیش از این صرف یکدیگر می‌کردید، به‌طور انحصاری بر فرزند نورسیده متمرکز می‌شود. از این رو، یکی از موثرترین گام‌هایی که می‌توانید برای مقابله با سندروم آشیانه خالی بردارید، کشف چیزهایی است که از مدت‌ها پیش چشم‌تان را به روی آنها بسته‌اید. حالا که دیگر قرار نیست پول‌های‌تان را خرج بچه‌ها کنید، بهتر است با هم قرار بگذارید، همان‌طور که در شروع زندگی مشترک خود قرار می‌گذاشتید. حتما شگفت‌زده خواهید شد، چون از زمان تولد فرزند دیگر وقت این کارها را نداشته‌اید و خیلی اوقات صرفا هم‌اتاقی بوده‌اید. اگر فکر می‌کنید بچه‌دار شدن ازدواج شما را تحت‌الشعاع خود قرار داده و بر آن تاثیر منفی گذاشته است، حالا وقت آن است که به خود برسید. در این شرایط، از وقت و انرژی کافی برای حل مشکلات برخوردارید و می‌توانید ازدواج‌تان را تحکیم کنید.

    ۲. سبک زندگی را عوض کنید
    حالا که وقت‌تان مال خودتان است، می‌توانید علاقه‌مندی‌های پیشین خود را دنبال کنید. این کار روش خوبی برای مبارزه با سندروم آشیانه خالی خواهد بود. اگر دوست دارید، می‌توانید یک شغل جدید پیدا کرده یا فقط در چند کلاس آموزشی شرکت کنید. با این کار، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنید. ملاقات با افراد جدید نیز کمک می‌کند که یک شروع دوباره داشته باشید. روزی روزگاری، قبل از اینکه بچه‌دار شوید، حتما رویاهایی داشتید. حالا وقت آن رسیده که به رویاهای‌تان جامه عمل بپوشانید. قدردان فرصتی باشید که اکنون در‌اختیار دارید. حالا که عاقل‌تر شده‌اید، بهتر می‌توانید از فرصت‌های پیش رو استفاده کنید و تصمیمات بهتری بگیرید.

    ۳. تا می‌توانید سفر کنید
    بیشتر افرادی که از سندروم آشیانه خالی رنج می‌برند، خود را به کل بازنشسته می‌کنند. البته تصور اینکه تا ظهر بخوابید و بعدازظهر را نیز با پوشیدن لباس خواب بگذرانید، تا چند هفته جذاب خواهد بود، اما به‌تدریج خسته‌کننده خواهد شد. نگذارید به سندروم آشیانه خالی عادت کنید. برای سفر برنامه‌ریزی کنید. به مکان‌های جدید بروید و دیدنی‌های موردعلاقه‌تان را ببینید. حالا وقت آن رسیده که زندگی رویایی خود را داشته باشید و مهم نیست بچه‌ها چه فکری می‌کنند. با این کار می‌توانید به فرزندتان یک درس بزرگ بدهید. آنها با دیدن شما می‌فهمند که زندگی در کنار تمام سختی‌هایش می‌تواند لذت‌بخش باشد.

    به کارهای جدید بپردازید
    اگر دوست دارید، می‌توانید یک شغل جدید پیدا کرده یا فقط در چند کلاس آموزشی یا ورزشی شرکت کنید. با این کار، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنید. ملاقات با افراد جدید نیز کمک می‌کند یک شروع دوباره داشته باشید. روزی روزگاری، قبل از اینکه بچه‌دار شوید، حتما رویاهایی داشتید. حالا وقت آن رسیده که به رویاهای‌تان جامه عمل بپوشانید. قدردان فرصتی باشید که اکنون در‌اختیار دارید.

    منبع: رکنا

  • هزینه ثبت ازدواج و طلاق ۲۰% گران شد

    هزینه ثبت ازدواج و طلاق ۲۰% گران شد

    نایب رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق، نرخ جدید ثبت ازدواج و طلاق را در سال ۹۹ اعلام کرد.
    علی اصغر زارعی نایب رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به میزان دریافت حق التحریر در دفترخانه‌های ازدواج و طلاق اظهار کرد: در سال جدید حق التحریر در دفترخانه‌های ثبت ازدواج و طلاق با افزایش ۲۰ درصدی همراه بوده و هزینه ثبت ازدواج از ۳۰۰ هزار تومان به ۴۰۰ هزار تومان و نرخ ثبت طلاق در سال جاری از ۴۰۰ هزار تومان به ۵۰۰ هزار تومان افزایش یافته است.
    زارعی با اشاره به اینکه ۲ سال یک بار تعرفه‌های دفاتر ثبت ازدواج و طلاق بازنگری می‌شود، گفت: این افزایش حق التحریر با توجه به وضعیت معیشتی دفترداران واقعا پایین است و وضعیت دفاتر ازدواج از جهت اقتصادی به هیچ وجه مناسب نیست و در حال تبدیل به یک معضل اساسی برای قوه قضاییه است و باید قبل از تبدیل به مشکلات بیشتر تصمیمی مناسب اتخاذ شود، چراکه نه تنها درآمد دفتر تکاپوی هزینه‌های آن را نمی‌کند، بلکه عدم برخورداری قشر سردفتران از حقوق و مزایای شغلی نظیر بیمه و بازنشستگی موجب دوچندان شدن مشکلات شده است و دلیل آن را می‌توان استعفای بسیاری از سردفتران ازدواج دانست، موضوعی که قابل اغماض نیست و اقدام ویژه سازمان را می‌طلبد.
    او ادامه داد: دفاتر ازدواج امیدوار بودند با تصویب تعرفه و واقعی شدن آن بتوانند با انگیزه بیشتری به خدمت مشغول شوند که متأسفانه با ابلاغ تعرفه جدید، امید و انگیزه آن‌ها بیشتر نشد.
    زراعی در پایان گفت: به جهت شرایط حاد دفاتر ازدواج و طلاق که به هیچ وجه قابل قیاس با دفاتر اسناد رسمی نیست و همچنین به منظور جلوگیری از تعطیلی دفاتر ازدواج و طلاق امیدوار هستیم تأمل بیشتری در خصوص این دفاتر صورت گیرد.
  • ثبت طلاق سهمیه‌بندی شد (+جدول)

    ثبت طلاق سهمیه‌بندی شد (+جدول)

    اعمال محدودیت ثبت طلاق از امروز(شنبه) مورخ ۱۳۹۸/۱۱/۵ در دفاتر طلاق سراسر کشور اجرا می‌شود.
    علی مظفری رییس کانون سردفتران ازدواج و طلاق در گفت‌وگو با ایسنا، از اعمال محدودیت ثبت طلاق از امروز(شنبه) مورخ ۱۳۹۸/۱۱/۵ در دفاتر طلاق سراسر کشور خبر داد.
    اعلام تعداد سهمیه مجاز دفاتر طلاق جهت ثبت طلاق به تفکیک استان های سراسر کشور در هر سال به شرح زیر است:
    مظفری پیش تر در این باره به ایسنا گفته بود: در اجرای سیاست‌های قوه قضاییه در مبارزه با فساد به تقاضای کانون سردفتران ازدواج و طلاق و موافقت سازمان ثبت با بخشنامه ریاست قوه قضاییه جهت ثبت طلاق در هر یک از دفاتر طلاق محدودیت و سقف معینی تعیین می شود.
    مظفری پیش از این گفته بود: میزان طلاق در شهرهای مختلف متفاوت است و بر همین اساس نمی توان تعداد خاصی را برای این موضوع تعیین کرد؛ لذا فرمولی را برای محدودیت ثبت طلاق در نظر گرفتیم، بدین صورت که دفترخانه‌های هر شهر بر اساس میانگین طلاق واقع شده در سال گذشته به نسبت دفاتر آن شهر ضرب در 20 درصد می شوند و بیشتر از آن، دفاتر اجازه ثبت طلاق را ندارند.
  • قصه پر غصه کودک همسری؛ روایت دختری که در 12 سالگی بیوه شد

    قصه پر غصه کودک همسری؛ روایت دختری که در 12 سالگی بیوه شد

    ازدواج دختر در سنین کودکی نه تنها از هزینه‌های خانوار کم می‌کند، بلکه سود و منفعت مادی و اقتصادی نیز برای خانواده فراهم می‌کند.

    سعیده بیوه ۱۲ ساله‌ای است که در یکی از روستاهای تربت حیدریه در خراسان رضوی زندگی می‌کند. به گفته سعیده در این روستا اگر دختری تحصیل در مقطع ابتدایی را تمام کند و مجرد بماند، خیلی زود به او انگ ترشیدگی می‌‌خورد و عیب و ایرادی هم برایش تراشیده می شود. سعیده کودک همسری است که در 10 سالگی ازدواج کرد و یکسال و نیم بعد، از همسر 42 ساله‌اش جدا شد…
    به گزارش ایلنا، سال‌های سال است که فعالان حقوق کودک برای افزایش سن قانونی ازدواج در ایران تلاش می‌کنند اما تا کنون کمتر به موفقیتی در این زمینه دست پیدا کردند. سال گذشته نمایندگان مجلس لایحه افزایش سن قانونی ازدواج را رد کرد.
    بر اساس این لایحه ازدواج دختران کمتر از ۱۳ سال به‌ طور کلی ممنوع می‌شد و دختران بین ۱۳ تا ۱۶ ساله با قیودی مانند اجازه ولی اجازه ازدواج پیدا می‌کردند. سن ازدواج پسران هم در این لایحه ۱۸ سال در نظر گرفته شده بود اما این لایحه هنوز به نتیجه نرسیده و مخالفان بسیاری دارد. مخالفانی که افزایش سن ازدواج در سال‌های اخیر را یکی از دلایل مخالفت خود می‌دانند.
    در سال‌های اخیر اگر چه مخالفت‌ها با ازدواج کودکان بیشتر شده اما این پدیده ‌هنوز نه تنها در برخی از شهرها و روستاهای کم جمعیت کشور که در بسیاری از شهرهای بزرگ نیز رواج دارد. سعیده بیوه 12 ساله اهل خراسان رضوی یکی از آنها است.
    شب ازدواج چند بار از حال رفتم
    سعیده ماجرای ازدواجش را این‌گونه تعریف می‌کند: شوهرم اهل یکی از روستاها‌ی نزدیک محل زندگی ما بود که بعد از فوت همسرش خواهرانش مرا برای او انتخاب کردند. چون وضعیت مالی ما خوب نبود، قرار شد بدون جهیزیه به خانه همسرم بروم وام ازدواجم نیز مال پدرم شد و بعد یک هفته در سن 10 سالگی به اجبار پای سفره عقد نشستم.
    سعیده ادامه می‌دهد: شب عروسی توان پاسخگویی به شوهر ۴۲ ساله‌ام را نداشتم و چند بار از حال رفتم و این تازه شروع ماجرا بود چرا که این ناتوانی بارها تکرار شد. شوهرم گفت یا بمانم و تحمل کنم و یا از زندگی او بروم، چون در خانه پدری هم جایی نداشتم به ناچار به زندگی در کنار مردی که زنان دیگری را به بهانه ناتوانی‌ام به خانه می‌آورد ادامه دادم اما پس از یک سال و نیم طاقت هرزگی‌هایش را نداشتم.
    او در ادامه از دورهمی هر چند وقت یکبار با دوستان دوران مدرسه‌اش می‌گوید و اضافه می‌کند: شرایط آنها بهتر از من نبود با این تفاوت که آنها مرا به رابطه‌هایی خارج از چارچوب خانواده ترغیب می‌کردند که هرگز هم موفق نشدند، من تصمیم‌ام را گرفته بودم؛ طلاق. اگرچه وضعیت‌‌ام بهتر از زمان قبل نیست و مدام پیشنهادهای بد و بدتر دارم اما از آرامش برخوردارم.
    یک تعریف ساده
    کودک همسری در تعریفی عامیانه و ساده، به معنی ازدواج دختری ۹ ساله با مردی با سن و سالی بسیار بزرگتر از کودک است، گرچه ازدواج پسر ۱۵ ساله با زن میانسال نیز کودک همسری محسوب می‌شود، اما شایع‌ترین موارد، ازدواج دختران کم سن با مردانی است که به صورت غیر متعارف از آنها بزرگ‌ترند.
    در کنوانسیون‌ جهانی حقوق‌ کودک، هر فردی که دارای سنی کمتر از ۱۸ سال باشد، کودک محسوب می شود، ایران نیز در سال ۱۳۷۲ به این کنوانسیون ملحق شد. در مورد ازدواج کودکان طبق ماده ۱۴۰۱ قانون مدنی « عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی، به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح. »
    اما با همه این تعاریف و بر اساس آمار یونیسف ، ۱۷ درصد ازدواج‌های ثبت‌شده در کشور در سال 95 مربوط به ازدواج دختران زیر ۱۸ سال بوده، این در حالی‌ است که این آمار تنها آمار ازدواج های ثبت شده در دوران کودکی است. زیرا بسیاری از این ازدواج ها ممکن است در جایی ثبت نشده باشد.
    فقر اقتصادی؛ دلیل اصلی ازدواج کودکان
    یک روان‌شناس و مشاوره خانواده در مشهد معتقد است دلیل کودک همسری را باید در فقر اقتصادی و فرهنگی جست و جو کرد. برای مثال مهم‌ترین عامل فقر اقتصادی خانواده‌ها است که آنها را مجبور به چنین کاری می‌کند. پدر، مادر و یا ولی کودک معمولا برای ازدواج دختران‌شان پولی بابت مهریه و شیربها از خانواده مرد مطالبه می‌کنند.
    اصغر کیهان‌نیا در گفت‌گو با ایلنا می‌افزاید: ازدواج دختر در سنین کودکی نه تنها از هزینه‌های خانوار کم می‌کند، بلکه سود و منفعت مادی و اقتصادی نیز برای خانواده فراهم می‌کند. در زمینه علل اجتماعی و فرهنگی هم می‌توان به بحث سنت، عرف و رسم اشاره کرد. برای مثال در مناطقی که دختران از امنیت زیادی برخوردار نیستند تصور والدین بر این است که ازدواج می‌تواند سپر محافظتی آنان باشد.
    وی تصریح می‌کند: علاوه بر سنت و عرف، کلیشه‌های جنسیتی نیز در این زمینه موثر هستند. نگاه‌های جنسیتی و فرمانبردانه به دختران سبب می‌شود مردانی در سنین بالا تمایل به ازدواج با دختران کم سن باشند که نتیجه این امر به وجود آمدن پاره‌ای از پیامدها و آسیب‌ها است.
    آسیب‌پذیری در برابر انواع عفونت‌های زنانه
    کیهان‌نیا توضیح می‌دهد: بسیاری از این کودک همسران به دلیل سن پایین و شرایط فیزیکی بدن‌شان مستعد ابتلاء به بیماری‌های مقاربتی هستند. دهانه رحم دختران در این سن، سلول‌های حفاظت‌ کننده ندارد و به راحتی آسیب می‌بیند. طبق آمار، احتمال آلودگی به انواع ویروس‌های خطرناک از جمله هپاتیت و ویروس ایدز در زنان بیشتر از مردان است. همچنین بیشترین آمار ابتلاء دختران در سن ۱۵ تا ۲۴ است در حالی‌که بیشترین آمار پسران آلوده ۱۰ سال بعد از این سنین است. بنابراین، کودک همسران بیشتر در معرض انواع بیماری‌های مقاربتی و خطرناک هستند.
    وی اضافه می‌کند: عوارضی مانند فشار خون بارداری، عفونت خون در بارداری و خونریزی در زنان جوان کمتر از ۱۵ سال، بیشتر از زنانی است که در بیست سالگی ازدواج کرده‌اند و این عوارض بیشتر آنها را در خطر مرگ قرار می‌دهد. به طور کل مادران باردار زیر بیست سال، بیشتر از زنان بالغ با خطر مرگ و میر مواجه هستند.
    این مشاور خانواده ابراز می‌کند: مطالعات نشان داده‌اند که خطر به دنیا آوردن نوزادان با وزن کم و نارس و مرگ و میر نوزادان در زنان زیر ۱۸ سال، بیشتر است. حتی اگر نوزادان در سال اول زنده بمانند، میزان مرگ و میر کودکان (زیر ۵ سال) مادران جوان بالاتر است. به طور کلی، مادران جوان به دلیل عدم بلوغ عاطفی و جسمی، تغذیه نامناسب، عدم دسترسی به خدمات باروری و اجتماعی و همچنین خطر ابتلاء به بیماری‌های عفونی، بیشتر در معرض خطر مرگ و میر نوزادان خود هستند.
    وی ادامه می‌دهد: علاوه بر این، مادران جوان مهارت تصمیم‌گیری و زندگی را به اندازه کافی ندارند. زنان جوان نمی‌توانند درباره مسائل مربوط به مراقبت‌های بهداشتی خود تصمیم بگیرند و این همسر و خانواده همسران‌شان است که در تصمیم‌گیری‌های آنها دخالت می‌کنند.
    فرار از خانه و خودکشی، تاثیر مخرب ازدواج کودک
    کیهان‌نیا می‌گوید: آثار سوء روانی و عاطفی یکی از تأثیرات مخرب ازدواج کودک است. در واقع با چنین ازدواجی، کودک به نوعی از دوران کودکی خود فاصله گرفته و ارتباطش با خانواده و دوستانش قطع شده و از دیگر سو مسئولیت زندگی نیز مزید بر علت می شود و فعالیتش محدود به امور خانه و بچه‌داری خواهد شد. این امر منجر به پیدایش افسردگی و اضطراب در وی می‌شود. همچنین کودکان به دلیل عدم تحمل شرایط نابرابر و ناتوانی در قدرت حل مشکلات، معمولاً فرار از خانه، خودکشی و یا کشتن همسر را انتخاب می کنند که بیشتر چنین اعمالی در زنانی مشهود است که با فقر مالی و مهارت گفت و گو رو به رو هستند.
    وی مطرح می‌کند: عموما در این نوع ازدواج‌ها طرفین به دلیل تفاوت سنی آشکار نمی توانند با یکدیگر گفت و گو کرده و زندگی خود را با تفاهم پیش ببرند و رابطه زن و شوهری شبیه رابطه پدر و فرزندی می‌شود.
    از سوی دیگر دخترانی که زودتر از سن قانونی ازدواج می‌کنند، بیشتر در معرض خشونت خانگی، سوء استفاده و روابط جنسی اجباری هستند، زیرا سن پایین، ندیدن آموزش زناشویی، نداشتن مشارکت و تصمیم‌گیری در امور خانه، باعث می شود تا اعتماد به نفس آنان به شدت پایین آمده به طوری که در بزرگسالی نتوانند مانند دیگر همسالان خود از سلامت جسم و روح خود به خوبی محافظت کنند، این اتفاق به ویژه در اولین رابطه جنسی پس از ازدواج، بیشتر نمایان می‌شود.

  • پزشک عاشق پیشه و شاعرمسلک، با دریافت دادخواست طلاق، همسر پزشکش را کشت، خودش هم خودکشی کرد

    پزشک عاشق پیشه و شاعرمسلک، با دریافت دادخواست طلاق، همسر پزشکش را کشت، خودش هم خودکشی کرد

     با حضور مأموران در محل و تیم‌های امدادی مشخص شد دکتر «نوشفر» 52ساله در وضعیت وخیمی به سر می‌برد اما خواهر 50 ساله‌اش در اثر ضربات وارد شده با چاقو جان باخته است. ‌تکنیسین‌های اورژانس، خانم دکتر را بلافاصله به آمبولانس انتقال دادند اما او نیز به‌دلیل شدت جراحات پیش از رسیدن به بیمارستان تسلیم مرگ شد.
    ردپای شوهر عاشق
    با آغاز تحقیقات تیم‌های قضایی و پلیسی، کارآگاهان در بررسی‌های میدانی و با اظهارات اهالی محل و دوستان مقتول دریافتند همسر خانم دکتر که او نیز از پزشکان شهرستان بود، صبح روز جنایت از یکی از دوستانش تبر تیزی خواسته بود. به این ترتیب پلیس برای یافتن دکتر وارد عمل شد و سرانجام با شگردهای پلیسی و همکاری راننده آژانس خانوادگی آنها دکتر را در حالی که به‌دلیل بلعیدن قرص برنج حال مساعدی نداشت، در خانه‌اش شناسایی و در حالی که آلت قتاله کنارش بود، پیدا کردند.
    اعترافات تلخ
    دکتر میانسال که وضعیت جسمی نامساعدی داشت پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت اما 36 ساعت پس از جنایت روی تخت بیمارستان جان باخت، این در حالی بود که وی دقایقی قبل از مرگ در برابر مأموران به قتل همسر و خواهر او اعتراف کرد و گفت: «من عاشق همسرم بودم و نمی‌خواستم او راطلاقش بدهم. اما از سه سال قبل او در خانه‌ای دیگر تنها زندگی می‌کرد. وقتی احضاریه طلاق به دستم رسید تا صبح فکر کردم. بعد تصمیم گرفتم اول او را بکشم و بعد هم با قرص برنج خودکشی کنم. صبح به یکی از دوستانم زنگ زدم و از او خواستم برایم تبر پیدا کند. او که از اختلافات من و همسرم خبر داشت، کمکم نکرد بنابراین چاقویی را که در خانه داشتم، برداشتم و با آژانس به خانه همسرم رفتم. از راننده خواستم جلوی در منتظرم باشد. خواهرش هم آنجا بود. ظاهراً شب قبل برای مأموریتی اداری  به گنبد آمده بود. اعصابم به هم ریخته بود و با همسرم درگیری لفظی پیدا کرده و با چاقو به او حمله کردم. خواهرش که شاهد این اتفاق بود جلو آمد که او را هم زدم. وقتی هر دویشان روی زمین افتادند، قرص‌های برنجی را که در جیبم بود در دهانم گذاشتم و با برداشتن چاقو از خانه خارج شدم. راننده با دیدن سر و وضع من و چاقوی خونی وحشت کرده بود اما وقتی از او خواستم مرا به خانه‌ام ببرد بدون هیچ حرفی این کار را کرد. من کاملاً آگاهانه قرص خوردم و نمی‌خواهم زنده بمانم.»
    پس‌از مرگ دکتر که متهم این پرونده جنایی بود پرونده مختومه شد اما براساس اظهارات دوستان و بستگان این زوج تحصیلکرده، آنها از حدود سه سال قبل به‌دلیل اختلافاتی جدا از یکدیگر زندگی می‌کردند. دکتر که پس از آشنایی با همسرش و از عشق او دیوان شعری نیز سروده بود، به‌دلیل علاقه وصف‌ناپذیربه همسرش، همه اموالش را به‌نام او کرده بود. یکی از پسرانشان دانشجوی یکی از دانشگاه‌های تهران بود و پسر کوچکشان نیز که تازه دیپلم گرفته بود در خانه مادر زندگی می‌کرد و گاهی پیش پدر می‌رفت.
    سرانجام خانم دکتر تصمیم به طلاق گرفت و برای جدایی از همسرش دادخواست طلاق داد و عصر روز 13 آبان احضاریه به دست شوهرش رسید.
    سرهنگ مجتبی مروتی، رئیس پلیس آگاهی استان گلستان گفت: «براساس اظهارات دوستان، همکاران و وابستگان این زوج، آنها با یک عشق آتشین ازدواج کرده بودند اما از چند سال قبل به‌دلیل مشکلاتی جدا از یکدیگر زندگی می‌کردند. روز جنایت دوست نزدیک دکتر وقتی متوجه تصمیم او شده با همکارانش موضوع را مطرح کرده اما زمانی که آنها به خانه مقتول رسیدند با پیکر نیمه جان دو زن میانسال روبه‌رو شده و پلیس و اورژانس را خبر کردند. قاتل با شگردهای پلیسی در کمتر از یک ساعت دستگیر شد و پس از دستگیری به صراحت به قتل اعتراف کرد و مدعی شد آگاهانه و با نقشه قبلی دست به این جنایت زده است. طبق اظهارات متهم پیش از مرگ انگیزه این قتل‌ها اختلاف خانوادگی بوده است.»

     

  • شوهرم توی چشمهایم نگاه کرد و گفت از بچگی عاشق سارا بودم؛حالا هم با او زیر یک سقف می روم

    در دادگاه شیوا در برابر قاضی دادگاه خانواده ایستاد صدایش می لرزید. کمی هم خجالت زده بود. آرام و شمرده گفت: روزی که پیمان به خواستگاری‌ام آمده بود وقتی با سینی چای جلوی او ایستادم، احساس کردم نگاه هایش خیلی بیگانه است و انگار به زور به خانه مان آمده. بیشتر از آن که پیمان من را دوست داشته باشد، بیشتر از آن که پیمان به این وصلت اصرار کند، مادر پیمان تمایل داشت که من عروس شان شوم.
    او آهی کشید و گفت: مادرشوهرم انگار متوجه این بی تفاوتی شده بود. او گفت بعضی پسرها موقع زن گرفتن شرم و حیا سراغشان می‌آید و به همین دلیل زبانشان بند می‌آید. مادرم هم تایید کردو گفت که پدر من هم در جلسه خواستگاری همین شکلی بود.
    شیوا مکثی کرد و ادامه داد: خیلی زود با اصرار مادر پیمان و پدر و مادرم سر سفره عقد نشستم، امیدوار بودم با نگاه بیگانه پیمان آشنا شوم. من پیمان را دوست داشتم می دانستم پیمان شغل مناسبی ندارد اما پذیرفتم در سختی ها با او باشم. من و او در خانه کوچکی زندگی مان را آغاز کردیم.

    شیوا سری تکان داد و به قاضی گفت: برای این که زندگی مان گرم تر شود، مادر شدم. عجیب این که پیمان اصلا خوشحال نبود تا این که دخترم به دنیا آمد اسمش را هم من حمیرا گذاشتم و امیدوار شدم دخترم زندگی مان را از بی روحی درآورد .
    زن جوان بغض اش ترکید و گفت: هنوز یک هفته نگذشته بود، سارا که از اقوام دور پیمان بود، برای دیدن دخترم به خانه‌مان آمد. از این که مورد توجه اقوام دور پیمان بودم، خوشحال شدم تا این که از خواهر پیمان شنیدم سارا از شوهرش طلاق گرفته است. انگار او از روزی که شوهر کرده بود، اصلاً علاقه‌ای به شوهرش نداشت. سارا به اصرار خانواده‌اش شوهر کرده بود و دلش در جای دیگری بند بود. اصلاً خانه و شوهرش را دوست نداشت. از این که می‌دیدم دختر جوانی مثل سارا سیاه بخت شده است، ناراحت بودم. از آن شب به بعد متوجه کابوس‌هایی شدم که شوهرم می‌دید. پیمان در خواب اسم سارا را صدا می‌کرد. احساس کردم شاید پیمان هم به خاطر طلاق سارا ناراحت است ولی یک ماه بعد فهمیدم که اشتباه می‌کردم. از آن روز به بعد متوجه غیبت‌های شوهرم شدم، در دلم می‌دانستم که پیمان در کنار ساراست، اما نمی‌توانستم باور کنم.
    شیوا افزود: چهار سال گذشت. دیگر نمی توانستم تحمل کنم. وقتی به پیمان فهماندم می دانم او خیانت کرده است باور نمی کردم پیمان با گستاخی جواب بدهد! او در برابرم ایستاد و گفت که تو تازه و به زور به زندگی من آمدی. سارا را از کودکی دوست داشتم. برای دیدن او به هر چیزی که بگویی متوسل می‌شدم. سارا هم مرا دوست داشت. به خواستگاری‌اش رفتم، پدرش قبول نکرد. او را برای پسر یکی از دوستانش در نظر گرفته بود. سارا را که شوهر دادند، من دچار ناراحتی روحی شدم. مادرم برای این که از غصه‌هایم کم شود، مرا ناچار کرد که تو را بگیرم. تو را گرفتم و با تو ازدواج کردم.درحالی که هیچ علاقه ای به تو نداشتم. حالا که سارا از شوهرش جدا شده است و می خواهد زن من بشود، من باید با او ازدواج کنم. من دلم می‌خواهد در خانه‌ای باشم که او باشد.
    زن گریان گفت: طلاق گرفتم مهریه ام را بخشیدم به شرط این که حمیرا به من برسد. پذیرفت اما فقط یک ماه طول کشید که پدرم این بار من را اذیت کرد او گفت، نوه داماد بی معرفت اش را نگه نمی دارد. سر دوراهی بودم مجبور شدم دخترم را به پدرش بدهم و قرار شد هر هفته او را یک بار ببینم .برای این که دخترم نزدم باشد سریع دنبال کار گشتم. همزمان در ملاقات هایم فهمیدم حمیرا به من کم مهر شده و مقصر پدرش است. بالاخره در شرکتی استخدام شدم و با اجاره کردن خانه ای از پیمان خواستم دخترم را به من بدهد اما او نه تنها نپذیرفت بلکه از آن روز حتی اجازه نمی دهد هر هفته حمیرا را ببینم. او آخرین بار به من گفت از موقعیت و ارتباطی که دارد، استفاده می‌کند و نمی‌ گذارد بچه را ببینم. حمیرا هم اگر لازم باشد، می‌آید در دادگاه می ‌گوید که نمی‌خواهد تو را ببیند .دیگر ۱۰ ساله است و دادگاه حرفش را قبول می‌کند.
    شیوا در پایان گفت: می خواهم حمیرا را به خاطر شرطی که در بخشیدن مهریه ام گذاشتم به من بدهند و کاری با زندگی هیچ کس ندارم.
    قاضی دادگاه خانواده دستور احضار شوهر سابق شیوا و حمیرا را به دادگاه داد تا با شنیدن ادعاهای آن ها و بررسی پرونده طلاق این زن و شوهر تصمیم نهایی را بگیرد.
     
     

  • «طلاق» و «ازدواج مجدد» را چگونه به فرزندمان توضیح دهیم؟

     

    یک کارشناس و مشاور خانواده معتقد است: بیشترین سنی که ممکن است افراد در مواجهه با طلاق والدینشان دچار آسیب شوند پیش از دبستان و اوایل دوران بلوغ است نحوه توضیح دادن درباره چرایی طلاق و ازدواج مجدد به فرزندان را تشریح کرد.
    شکوفه اویار حسینی در گفت‌وگو با ایسنا، عموما علت مخالفت فرزندان با ازدواج مجدد والدین‌شان را حمایت از والد طرد شده یا آسیب‌دیدگی حس عزت نفس دانست و افزود: مهم‌ترین نگرانی که کودکان در مواجهه با طلاق والدین‌شان دارند این است که تکلیف آنها با ازدواج والدین‌شان چه می‌شود؟.
     هر چقدر والدین در این زمینه شفاف‌سازی کنند و فرزندان را از مسائل مربوط به بزرگترها جدا کنند این فرزندان آسیب کمتری را متحمل می‌شوند؛ یعنی والدین به صورت شفاف زمان و علت طلاق خود را با عباراتی مانند «ما همیشه پدر و مادر تو خواهیم ماند اما نمی‌توانیم زن و شوهر خوشحالی در کنار هم باشیم و همین باعث می‌شود خسته‌ات کنیم، به همین دلیل تصمیم گرفتیم زن و شوهر نباشیم و فقط پدر و مادر تو باشیم؛ به این عمل طلاق می‌گویند، اما نه به این معنا که تو خانه نداری، بلکه از این به بعد دارای دو خانه می‌شوی» به فرزندشان توضیح دهند.
    وی با اشاره به اینکه والدین باید سعی کنند طلاق‌شان موجب تغییر مکان زندگی فرزندشان نشود، افزود: هر چقدر کودک از محیط خانه، دوستان و مدرسه دور نشود سازگاری بیشتری با این اتفاق دارد.
    اویار حسینی در ادامه یادآور شد: معمولا میان زوج‌های ایرانی که قصد طلاق دارند یکی از طرفین تمایلی به این کار ندارد، در این حالت احساس طرد و تحقیر در او باعث می‌شود ذهن فرزندش را به سطل آشغال روانی تبدیل کند که همه بدگویی‌ها و دلایل طلاق‌شان را در آن خالی کند که عموما هضم این رفتار متناسب سن کودک نیست و همین موجب می‌شود والدین جدی‌ترین آسیب را در این زمان به کودک وارد کنند.
    بنابر اظهارات این مشاور خانواده، بیشترین سنی که ممکن است افراد در مواجهه با طلاق والدینشان دچار آسیب شوند پیش از دبستان و اوایل دوران بلوغ است، زیرا باتوجه به اینکه در این دو رده سنی به لحاظ شناختی چین و چروک مغز شکل نگرفته و آنها موضوع طلاق والدین‌شان را به شکل دیگری آنالیز می‌کنند؛
    به طور مثال یک کودک پیش دبستانی این طور تصور می‌کند که مسئولیت طلاق والدینش با اوست و به دلیل اینکه فرزند بدی بوده یا نتوانسته والدینش را با یکدیگر آشتی دهد آنها تصمیم به جدایی گرفته‌اند، این درحالیست که اواخر نوجوانی حساسیت کمتری درباره ازدواج مجدد والدین وجود دارد.
    وی با بیان اینکه فرزندان بر اساس گروه سنی مختلف هیجانات مختلفی نسبت به ازدواج والدین‌شان تجربه می‌کنند، تاکید کرد: چند رفتار والدین در پی ازدواج مجدد اوضاع را تخریب می‌کند، یکی از این اتفاقات آن است که والدی که از سوی همسرش طرد شده با فرزندش درد دل کند، این رفتار اثر مستقیمی بر عزت نفس کودک وارد می‌کند؛ طبق تحقیقات صدماتی که این رفتار بر عزت نفس کودک وارد می‌کند معادل “تجاوز” است
    و دومین رفتار اثرگذار آن است که فرزند تصور کند باید مانع طلاق والدینش می‌شده اما نتوانسته، در این حالت آشفتگی به سراغ او می‌آید.
    به گفته این مشاور خانواده، پیش شرط ازدواج مجدد موفق آن است که افراد بعد از طلاق مرحله سوگ را طی کرده باشند و مراقب باشند که روابط بر پایه نادرستی شکل نگیرد. یکی از عبارات اشتباهی که والدین در پی ازدواج مجددشان به کار می‌برند آن است که به فرزندشان می‌گویند “می‌خواهیم برای تو پدر یا مادر جدید بیاوریم، این عبارت بسیار نامناسب است، چراکه کودک خود دارای پدر و مادر است و همین عبارت باعث گارد گرفتن اولیه او در برابر همسر جدید پدر یا مادرش می‌شود. صحیح‌ترین عبارتی که می‌توان به این کودک گفت آن است که «پدر یا مادرت با فرد جدیدی ازدواج می‌کند».
    اویار حسینی با بیان اینکه کودکان در ازدواج مجدد والدین‌شان رفتارهای مختلفی از خود بروز می‌دهند، گفت: والدینی که قصد ازدواج مجدد دارند اگر کودک‌شان در مواجهه با همسر جدید پدر یا مادرش احساس دلبستگی، امنیت و تکیه‌گاه را داشته باشد، ارتباط دوستانه‌ای شکل می‌گیرد؛
    این در حالیست که مواجهه یک نوجوان با ازدواج مجدد والدین، علاوه بر این که فرد باید دلبستگی امنی را احساس کند باید اختلاف سنی زیادی میان آنها وجود نداشته باشد. ممکن است نوجوان به دلیل اینکه بخواهد از والدش انتقام‌گیری کند یا قصد جلب توجه داشته باشد به ضلع سوم این ازدواج تبدیل شود و چالش‌هایی را برای این زوج ایجاد کند،
    لذا برای اینکه فرزند قبول کند که فرد جدید، همسر پدر یا مادر اوست باید به آنها توضیح داد که مسائل و تصمیمات مهم زندگی بر عهده پدر و مادر است و همسر پدر یا مادر تنها در بخش‌های فیزیکی مانند لباس، پوشاک و مسکن کمک می‌کنند؛ جا انداختن این طرز تفکر می‌تواند از بسیاری از مسائل و مشکلات ازدواج مجدد جلوگیری کند.
    این مشاور خانواده در ادامه با بیان اینکه واژه “نامادری” در جامعه بار معنایی جالبی ندارد به طوریکه اگر مادر فرزندش را تنبیه کند یا کتک بزند می‌گویند مادر است و تربیت فرزند بر عهده اوست، اما اگر همین رفتار از سوی نامادری بروز یابد از او به عنوان “نامادر” یاد می‌شود، گفت: به همین دلیل توصیه می‌شود که این دسته از زوجین پس از شروع زندگی جدید دو سال ابتدایی زندگی خود را تحت نظر روانشناس کودک و نوجوان و زوج درمانگر باشند تا پایه‌های زندگی به درستی شکل گیرد و مرزها برای فرزند شفاف شود. زمانی که شروع زندگی جدید والدین هم از سوی خانواده و هم از سوی روانشناس به تایید رسید باید به مرور کودک را با همسر جدید پدر یا مادر آشنا کرد.
  • ثبت یک طلاق به ازای هر 3 ازدواج/ کاهش آمار «ازدواج» در کشور

    معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان از کاهش آمار ازدواج در کشور انتقاد کرد و گفت: سال گذشته ۵۵۰ هزار ازدواج در کشور اتفاق افتاده که این آمار نسبت به سال گذشته کاهش یافته و این موضوع پیام خوبی برای کشور ندارد.
    به گزارش ایسنا، محمد مهدی تندگویان در در مراسم روز ملی ازدواج با بیان اینکه براساس آمارهای سال گذشته به ازای هر ٣ ازدواج یک طلاق اتفاق افتاده است گفت: این آمار مناسبی برای کشوری که روزی طلاق در آن جایی نداشت، نیست.
  • ازدواج و طلاق با گنده لات محل/ شوهرم بخاطر خیانت دوست دختر قبلی اش خودکشی کرد

    خراسان نوشت:زن ۲۲ساله ای که هنگام استعمال موادمخدر در کنار چهار مرد غریبه در یک ویلای شخصی دستگیر شده بود، سرگذشت دردناک خودرا برای مشاور و مددکار اجتماعی فرماندهی انتظامی طرقبه- شاندیز تعریف کرد.

    وی گفت: در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم که عاشق گنده لات محل شدم. او که به «قدیر لات» معروف بود هر روز مقابل مدرسه ام می ایستاد و به همین دلیل کسی جرئت نمی کرد برایم ایجاد مزاحمت کند. من هم که فرزند طلاق و تشنه محبت بودم خیلی زود عاشق هیبت و اقتدار مردانه او شدم و در ماجرای عشقی خیابانی و با وجود مخالفت اطرافیانم خیلی زود به عقد «قدیر» درآمدم ولی چون جا و مکانی برای زندگی نداشتیم او مرا به باغ یکی از بستگانش برد و مجبور شدیم با  تعمیرات حاشیه ای در آن زندگی کنیم .
    با وجود این من عاشق او بودم و حتی لباس های کهنه خواهرش را می پوشیدم تا این که در همان ماه اول ازدواج باردار شدم اما هنوز یک ماه بیشتر از ازدواجمان سپری نشده بود که همسرم مقابلم ایستاد و گفت: فقط به خاطر کل کل با دوست دختر قبلی ام که می گفت تو دختر خوشگلی هستی و به ارتباط خیابانی فکر نمی کنی! با تو دوست شدم تا به او ثابت کنم که من هر چیزی را بخواهم به دست می آورم!
    آن روز با این جملات قدیر خیلی دلم شکست اما باز هم نمی توانستم از او دل بکنم.  خلاصه،  درست زمانی که پسرم به دنیا آمد، قدیر مرا طلاق داد و با همان دوست دختر قبلی اش ازدواج کرد. با وجود این من فقط به او می اندیشیدم و به همین دلیل ازدواج نکردم تا این که مدتی بعد قدیر لات به خاطر شرارت هایش روانه زندان شد و من از این موضوع اطلاعی نداشتم اما چند ماه بعد، روزی زنگ تلفنم به صدا در آمد و من در حالی که خشکم زده بود صدای قدیر را از آن سوی خط شنیدم که با بغض و گریه گفت: «من در حق تو خیلی بدی کردم. تو زن باوفایی بودی اما همسر فعلی ام به من خیانت کرده است. زمانی که در زندان بودم تصویر زننده ای از او را در شبکه های اجتماعی و کنار یکی از دوستان صمیمی خودم دیدم که با یکدیگر ارتباط زشتی داشتند و حالا که قصد خودکشی دارم، در آخرین لحظات زندگی ام از تو می خواهم که مرا ببخشی!»
    آن روز با شنیدن این جملات، زبانم بند آمده بود، وحشت زده به او گفتم حاضرم در خانه تو و همسرت کلفتی کنم ولی در کنار تو باشم اما او گوشی تلفن را قطع کرد و من روز بعد فهمیدم که قدیر خودکشی کرده است و دیگر در این دنیا نیست. به همین دلیل دچار افسردگی شدید شدم و به پیشنهاد دوستانم برای رهایی از این شرایط به سراغ موادمخدر رفتم. مدتی بعد و در حالی که به یک معتاد حرفه ای تبدیل شده بودم، خواهران قدیر حضانت فرزندم را از من گرفتند و من دوباره در حسرت دیدن فرزندم دچار افسردگی های شدیدتری شدم.  این گونه بود که برای تامین هزینه های موادمخدر به هر جایی سر می زدم تا این که در آن باغ ویلا دستگیر شدم …