این نسبت در سال ۱۳۷۲ به ۱۶ بالغ گردید و پس از آن در روندی کم و بیش خطی تنزل پیدا کرد و در حال حاضر به ۳ (ازدواج به ازای هر طلاق) کاهش یافته است.
ن

مهریه در فرهنگ ازدواج ایرانی ها جایگاه خاص و البته دردسرهای خود را دارد.
به گزارش رکنا، میلاد گالری نقاشیهایش را برپا کرده و خوشحال بود که توانسته هنرش را به نمایش بگذارد. در اولین گالری، شقایق کارهایش را میبیند و عاشق هنر مهران میشود. سه ماه بعد دختر جوان به عقد مرد نقاش درمیآید و مهریهاش را ۱۰۰ تابلوی نقاشی از منظره تعیین میکند که آقاداماد باید خودش بکشد. آنها خیلی زود فهمیدند که با هم تفاهم ندارند و عروسخانم مهریهاش را خواست و درخواست طلاق داد.
شقایق از دادگاه خواسته بود مهریهاش را یکجا به او بدهند اما مرد نقاش اعلام کرد نمیتواند ۱۰۰ تابلو را در زمان کمی آماده کند و تحویل دهد. به همین خاطر قاضی رای داد او تا ۱۰۰ ماه، هر ماه یک تابلوی نقاشی از منظره به همسرش بدهد.

روزنامه خراسان – هدی بانکی: برای دومین بار در مسیری مشابه قدم گذاشتن، شاید در نگاه اول راحتتر به نظر برسد، اما همیشه این طور نیست. بیشتر افراد وقتی بعد از طلاق دوباره تصمیم به تشکیل زندگیمشترک میگیرند، انتظار ندارند همان دردسرهایی که بار اول آنها را تحت تاثیر قرار داده بود، باز هم بر آنها غلبه کند. آنها دیگر تسلیم این زودباوری نمیشوند که «ما همدیگر را دوست داریم و فقط همین مهم است».
تجربه به آنها یاد داده است که چیزهای مهم دیگری هم وجود دارد و باید خود را آماده کنند. زن یا مردی که برای دومین بار ازدواج میکند تا زمانی که باقی ماندههای هیجانی و احساسی رابطه قبلی را پاک سازی نکرده باشد، نمیتواند همسرش را دوست داشته باشد و به او عشق بورزد و اگر هر دو طرف، ازدواج دومشان باشد، تلاشی مضاعف برای آماده شدن لازم است.
خود جدیدتان را بسازید
اگر به تازگی جدا شدهاید، عجله نکنید و با اولین فردی که به شما توجه نشان داد و ابراز علاقه کرد، تصمیم به آشنایی بیشتر برای ازدواج نگیرید. در این برهه زمانی، شما هنوز با احساس ناامیدی درگیرید و شاید اضطراب دارید که ثابت کنید هنوز هم جذاب و خواستنی هستید. به خودتان فرصت بدهید تا درک کنید زندگیمشترک قبلیتان چرا و چگونه به پایان رسید. به خودتان زمان بدهید تا خودتان را ببخشید و به آرامش برسید. تجربیات رابطه قبلیتان را ارزیابی کنید و یاد بگیرید چگونه از آنها برای کمک به بهبود دیدگاه جدیدتان استفاده کنید و مهارتهای جدید و لازم را فرا بگیرید.
انتظار بیجا از همسر جدید نداشته باشید
انتظار نداشته باشید همسر جدید، زخمهایتان را التیام بدهد، چون منصفانه نیست. تا زمانی که روان تان ترمیم نشده است، نمیتوانید متوجه شوید واقعا آمادگی شروع یک زندگی مشترک جدید را دارید؟ لازم است برای شروع دوباره، قوی و با اعتماد به نفس باشید، هر چند که ردی از زخمهای گذشته به جا خواهد ماند. همچنین تمرینهایی برای تقویت اعتماد به نفستان انجام دهید، مثلا داشتههایتان را فهرست کنید، سوالهای مفید و توانمند کننده از خودتان کنید، استعدادها و نقاط قوت خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و ….
دنبال انتقام گرفتن از همسر سابقتان نباشید
عقل حکم میکند که تا جایی گذشت داشته باشید که بتوانید با همسر سابقتان متمدنانه رفتار کنید. درست است که قرار نیست دیگر با همسر سابقتان خرید بروید، شام صرف کنید و خوش بگذرانید، اما گاهی امکان قطع ارتباط به طور کامل وجود ندارد به خصوص اگر فرزندانی هم داشته باشید.
پدر و مادرهایی که از هم جدا میشوند، مجبورند به خاطر بچهها گاهی با هم ارتباط برقرار کنند. این را بپذیرید که رفتار عاقلانه به نفع همه است؛ خودتان، بچهها و البته همسر جدید و آیندهتان. از یک جو آرام و صلح جویانه قطعا منتفع خواهید شد، اما در فضایی از خشم و کینهورزی، همه ضرر خواهند کرد. تنش را با آرامش و بدرفتاری و ستیزه جویی را با همدلی و درک جایگزین کنید تا خشم و دلخوری و انتقامجویی، وارد زندگی آیندهتان نشود.
اگر طرف مقابلتان بچه دارد…
اگر قرار است با کسی ازدواج کنید که از زندگی اول خود فرزندانی دارد، باید این را بپذیرید که این بچهها حق دارند اوقاتی کاملا شخصی با پدر یا مادر خود که قرار است همسر شما شود داشته باشند. آنها به حمایت کسی که شما قرار است با او ازدواج کنید نیاز دارند، پس هرگز همسر آیندهتان را وادار نکنید تا بین شما و فرزندانش یکی را انتخاب کند.
در ابراز علاقه به همسرتان باید احساسات و عواطف فرزندان او را نیز در نظر بگیرید و به آن حساس باشید. یک کودک ممکن است نسبت به همسر جدید پدر یا مادرش خشمگین باشد و احساس کند ممکن است نادیده گرفته شود یا به حمایت از پدر یا مادر خود که اکنون با او نیست برخیزد. به هر حال شما باید تمام سعی خود را بکنید که بچهها را واقعا دوست داشته باشید و به آنها توجه کنید. متناسب با سن و جنسیت بچهها، شیوهای مناسب برای ابراز عشقتان پیدا کنید.
متاهل بودن طرف مقابل، خط قرمزتان باشد
اگر فرد مدنظرتان برای ازدواج مجدد هنوز درگیر مشاجرههایی درخصوص مسائل حقوقی درباره خانه و حضانت بچهها و دیگر موارد قانونی است، اما میگوید به زودی طلاق خواهد گرفت و …، بهتر است صبر کنید تا این مسائل حل و فصل شود و سپس تصمیم نهایی را بگیرید. اگر زندگی جدیدتان را با این استرسها و تنشها شروع کنید، مطمئنا به رابطه زناشوییتان آسیب خواهد زد. به هر حال شما به هیچ قیمتی نباید وارد یک بازی سه نفره شوید.
درباره مسائل مالی حرف بزنید
بعضی از افرادی که برای دومین بار ازدواج میکنند، با این که تجربهاش را دارند، اما بعد از ازدواج متوجه میشوند مسائل مالی وجود دارد که از آنها بیخبر بودهاند یا در باره اش گفتوگویی نکرده و به توافقی نرسیدهاند. هر کسی که خواهان زندگی مشترک صادقانه بر مبنای اطمینان و درستکاری است، باید این موضوع را جدی بگیرد.
به دلیل درستی ازدواج کنید
دلیل شما برای ازدواج باید عشق و علاقه باشد. البته این اولین دلیل است، اما کافی نیست. شما باید در مسیر علاقه و محبت کمکم و آرامآرام پیش بروید تا فرصت کافی برای بررسی سایر جنبههای زندگی مشترک و ارزیابی موضوعات مهم دیگر را داشته باشید. شما باید پیش خودتان به این اطمینان برسید که دلیلتان برای ازدواج مجدد مثلا نیاز بچهها به پدر یا مادر، یا به این دلیل که فکر میکنید ازدواج میتواند زخمهایتان را التیام بدهد یا شما را از اندوه برهاند، نیست.
اجازه دهید خرد، راهنمای قلبتان باشد. صبر و خود کنترلی را تمرین کنید. وقتی هر چیزی را که برایتان مهم است بررسی کردید و از این که چیزهایی تحت کنترل شما نیست آزرده نشدید و پذیرفتید تواناییهایی دارید که امور تحت کنترلتان را مدیریت کنید، میتوانید به قلبتان اجازه بدهید بیقید و شرط عشق بورزد. اگر زندگی به شما فرصتی دوباره داده است، پس تمام تلاشتان را بکنید تا بیشترین بهره را از آن ببرید.

کانادین پرس طی پرسش و پاسخهایی با روانشناسان و زوج درمانگران به نتایجی جالب دست یافته است، در این بررسی میخوانیم: گذراندن وقت بیشتر با هم (در نتیجه قرنطینه) برای برخی از زوجهایی که قدردانی بیشتری از یکدیگر دارند، یک نعمت است.
استیو هریس، استاد خانواده درمانی در دانشگاه مینه سوتا و مدیر ارشد کلینیک ازدواج مینه سوتا میگوید، بستگی دارد درباره چه نوع زوجی صحبت کنیم، درست است که کنار هم بودن برای برخی زوها جذاب است، اما برای برخی دیگر مانند نوعی تنبیه است. گریگوری پوپکاک، روان درمانگر در استوبنویل، اوهایو، متخصص در مشاوره ازدواج نیز، میگوید، همه گیری خصوصاً برای همسرانی که استراتژیهای تفاهم در آن آنها مختل شده است، بسیار آزار دهنده بوده است.
وی گفت: «برای زوجهایی که عادت کرده اند در راستای کاهش اختلافات خود به محیط کار و مسئولیتهای کاری خود پناه ببرند، همه گیری، اوضاع را به شدت بدتر کرده است. درواقع قرنطینه، مشکلات درگیریهای عاطفی را چندین درجه بدتر کرده است.»، اما برخی متخصصان نظراتی متفاوت دارند، برای مثال دکتر دبلیو بردفورد ویلکوکس، مدیر پروژه ازدواج ملی در دانشگاه ویرجینیا میگوید: «این قرنطینهها باعث میشود زوجها کمتر طلاق بگیرند و البته کمتر ازدواج کنند، و میل به بچه داشتن را از دست بدهند.»
آمارهای جامعی درباره نرخ ازدواج و طلاق وجود ندارد، اما اعداد موجود از چند ایالت در امریکا نشان میدهد که کاهش قابل توجهی در هر گروه وجود دارد. یک دلیل منطقی برای طلاقهای کمتر در بسیاری از ایالتها، دسترسی به دادگاهها برای پروندههای مدنی در مراحل اولیه همه گیری به شدت محدود شده بود.
برای زوجهای بی شماری که در آستانه ازدواج قرار دارند، همه گیری برنامههای دقیق عروسی را به دلیل محدودیت در اجتماعات بزرگ و محدودیتهای مسافرات مختل کرده است. با همه این موارد بر اساس این نظرات میتوان نتیجه گرفت نوع بازخورد افراد نسبت به ازدواج و طلاق تا حد زیادی متاثر از عوامل درونی مانند تیپ شخصیتی و سابقه روابط است.

نفیسه روشن، متولد سیزدهم اردیبهشت ماه سال شصت و یک در محله باغ صبا تهران است. مدرک کارشناسی فقه و حقوق اسلامی دارد اما وارد عرصه بازیگری شد.
این بازیگر پر کار سینما و تلویزیون کشورمان در ده ها مجموعه در شبکه نمایش خانگی نیز حضور یافته است. آخرین کار نفیسه روشن در مجموعه شبکه نمایش خانگی، سریال داد زن بود که سال ۹۹ توسط خواجه وند ساخته شد. قبلش نفیسه روشن در مانکن حضور یافته بود.
همسر نفیسه روشن خلبان است و تا کنون تصاویر زیادی از حضور نفیسه روشن در کنار همسرش در کابین خلبان مشاهده کردیم. او در روزهای پایانی دی ماه کرونایی ۹۹ تهران، صحبت های دردناکی درباره سختی ها و دردهایی که در زندگی زناشویی خود تحمل کرده، منتشر کرده و از جدایی اش از همسرش سخن گفت تا یکی از طلاق های جنجالی سلبریتی ها در سال ۹۹ را رقم بزند.
او گفته بود که ۸ سال سکوت کردم و چیزی نگفتم. چون پدر نظامی است و ما را قوی بزرگ کرده است. نفیسه روشن گفته بود هر کس به جای او بود تا حالا خودکشی کرده بود.
نفیسه روشن بیش از ۱۰۰ پست در اینستاگرامش به اشتراک گذاشته و بیش از ۲.۵ میلیون دنبال کننده دارد. نفیسه روشن خود را سفیر انجمن دوقلوها و سفیر برند adlan اعلام کرده است. بهنوش بختیاری از جمله هنرپیشه های سینما است که فالوئر نفیسه روشن است.
در آخرین پنجشنبه دی ماه کرونایی ۹۹، نفیسه روشن در حالی که روی تخت بیمارستان بهمن تهران بود، اینستانوشته ای منتشر کرد که بیش از ۱۰۰ هزار لایک دریافت کرد.
پستی که نفیسه روشن پس از انتشار لایوی درباره طلاق خود به اشتراک گذاشت و او را در بیمارستان بهمن نشان می دهد.
“دوستان عزیز سلام:
متأسفانه مدت زیادی درگیر چیزی بودم که خیلی برام فرصت نذاشته بود
یه عمل سخت ،، حدود ۳ ساعت!!!!!
که از غصه و دردهایی که بعضیا تو این ۴ سال بهم دادن!!
اسم نمیارم علنی
.!!!
ولی به عزیزانم خواهم گفت…
فقط حرص نخورید و اتفاق هایی که باعث شد من به سحر ایمان بیارم
نکنید
چون شرش زندگیتونو سیاه میکنه! ،
فقط این اتفاق ها برای من خود خوری داشت……….
ایمان دارم به جواب خدا،،،،.
گول هیچیو نخورید.
زندگی کنید..”

نیمساعتی از حضور این زوج 20 و 23 ساله نگذشته بود که منشی یکی از شعبات دادگاه آنها را به داخل شعبه هدایت کرد.
قاضی دادگاه گفت: کدام یک از شما میخواهید تعریف کنید که جریان چیست و چرا قصد جدایی دارید؟ 3 ماه پیش عقد کردهاید و حالا طلاق توافقی؟!
سمیرا گفت: جناب قاضی یکسال پیش با حسن آشنا شدم و پس از چند ماه تصمیم به ازدواج گرفتیم اما وقتی همسرم موضوع را با خانوادهاش مطرح کرد، آنها عنوان کردند که راضی به ازدواج ما نیستند. پدر و مادر حسن نگاه سنتی به ازدواج دارند و دوست دارند که عروسشان را خودشان انتخاب کنند. از طرفی خانواده من هم میگفتند تا خانواده حسن به خواستگاری نیایند، حاضر به موافقت نیستند و ما نمیتوانیم باهم زندگی کنیم. بعد از مدتی که علاقه من و همسرم به هم زیادتر شد و خانوادههایمان را مانع بزرگی در رسیدن به هم میدیدیم، حسن از من خواست تا مخفیانه باهم عقد کنیم و خانوادههایمان را مقابل عمل انجام شده قرار دهیم. آنقدر او را دوست داشتم که بدون تعلل پذیرفتم و چند روز بعد هم به دفترخانهای که متعلق به دوست برادر حسن بود، رفتیم و بدون حضور خانوادههایمان عقد کردیم.
وی در ادامه در حالی اشک میریخت، گفت: یک ماه بعد به طور اتفاقی پدرم شناسنامهام را دید و شوکه شد. هنوز تصویر چهرهاش را نمیتوانم فراموش کنم. آنقدر حالش بد شد که نمیدانست چه بگوید و مجبور شدم ماجرا را برایش تعریف کنم. بعد از چند ساعت هم صدایم کرد و گفت من به تصمیمت احترام میگذارم اما تا زمانی که خانواده حسن موافقت نکنند، من او را به عنوان دامادم قبول نمیکنم و در اولین فرصت هم باید از او جدا شوی.
در ادامه قاضی رو به حسن کرد و پرسید: خانواده عروس حق دارند. اما خانواده شما هم متوجه این عقد پنهانی شدهاند؟
حسن پاسخ داد: بله وقتی پدر سمیرا متوجه موضوع شد، با پدرم تماس گرفت و همه چیز را گفت و پدرم هم تهدیدم کرد که اگر از سمیرا جدا نشوم، از ارث محرومم میکند و در خانهشان جایی ندارم. جناب قاضی من نمیخواهم مقابل خانوادهام مقاومت کنم و ترجیح میدهم به این ماجرا خاتمه دهم.
سمیرا که از حرفهای حسن ناراحت شده بود، گفت: چطور آن موقع که عقد نکرده بودیم، میگفتی آنقدر دوستت دارم که حاضرم برای رسیدن به تو باهمه حتی خانوادهام بجنگم اما حالا که متوجه شدی اگر با من باشی از ارث محروم میشوی، میخواهی به زندگی مشترکمان خاتمه دهی؟! اصلاً اگر قرار است با پول و مال و اموال قیاس شوم، بهتر است نباشم اما باید مهریه 500 سکهای من را پرداخت کنی و از یک ریال آن هم نمیگذرم. من بدون اجازه پدرم پای سفره عقد آمدم و پدرم را نابود کردم. تازه پس از آنکه متوجه ماجرا شد، با احترام به من گفت که اگر خانواده حسن موافق عقدتان باشند، من حرفی ندارم اما تو خیلی راحت به خاطر محروم نشدن از ارث، من را کنار میگذاری! برای خودم متاسفم که گولت را خوردم و زندگیام را خراب کردم.
حسن در جواب سمیرا گفت: قرارمان این نبود که تو از مهریهات سوء استفاده کنی. ما قرار گذاشتیم که به خاطر خانوادههایمان توافقی از هم جدا شویم. من دلم نمیخواهد تو را از دست بدهم اما خودت بهتر میدانی که خانوادهام من را تحت فشار گذاشتهاند.
سمیرا گفت: من مهریهام را میخواهم و هیچ وقت هم تو را که یک مرد فریبکار و سوء استفادهگری، نمیبخشم.
قاضی پس از شنیدن حرفهای این زوج جوان گفت: شما باید تلاشتان را بکنید و دوباره با خانوادههایتان صحبت کنید. به نظر میرسد که شما همدیگر را دوست دارید و امیدوارم خانوادههایتان هم راضی شوند که شما در کنار هم زندگی کنید. اگر در این فرصت یک ماهه موفق شدید که هیچ وگرنه در جلسه بعد در مورد پروندهتان تصمیم میگیرم.
23302
منبع: خبر آنلاین
. این زن جوان که دستان دختر و پسر خردسالی را نیز در دست میفشرد، درباره ماجرای تلخی که زندگی اش را در آستانه نابودی قرار داده است، به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: دوران کودکی و نوجوانی ام را در یکی از شهرهای استان خوزستان گذراندم و تا کلاس دوم دبیرستان درس خواندم، اما به دلیل این که علاقه زیادی به درس و مدرسه نداشتم، در همان سال ترک تحصیل کردم و در کنار مادرم به امور خانه داری پرداختم تا این که چند سال بعد یکی از دوستان برادرم که به منزل ما رفت و آمد داشت، از من خواستگاری کرد.

حتی زمانی که دست پسرم شکست او همچنان نسبت به من و فرزندانش بی تفاوت بود تا این که بالاخره سه سال قبل فهمیدم او در کلاسهای خواص گیاهان دارویی که توسط یکی از استادان معروف طب سنتی برگزار میشد، با دختری آشنا شده است و با یکدیگر ارتباط برقرار کرده اند. وقتی ماجرای خیانت همسرم فاش شد دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و به همراه فرزندانم نزد خانواده ام بازگشتم. او هم با همان دختر در شهرستان زندگی میکند و سراغی هم از فرزندانش نمیگیرد. حالا هم مهر و علاقه اش از دلم بیرون رفته است و قصد دارم با گرفتن حق و حقوقم از او طلاق بگیرم تا فرزندانم را خودم بزرگ کنم .
منبع: خبر آنلاین

مهسا جواب داد: جناب قاضی من تحت تأثیر فضای مجازی و داستانهای خیالی نبوده و نیستم. من خواستهام برگزاری جشن طلاق است تا فردا بعد از جداییمان خانواده وحید به دوستان و فامیلهایشان نگویند که من مشکلی داشتم. من میخواهم در آن جشن دست خیانتکار او را برای همه اقوامشان باز کنم و بدانند که من در این ماجرا بیتقصیرم.
قاضی پرسید واضحتر صحبت کن. مگر همسرت چه خیانتی به تو کرده که نمیتوانی بدون جشن طلاق او را رها کنی؟
مهسا گفت: چند سال پیش در یک میهمانی وحید را دیدم. از آنجا که جوان خوشقیافه و خوشتیپی بود به او علاقهمند شدم و پس از آنکه درخواست دوستی داد پذیرفتم. بعد از ۲ ماه نامزد کردیم و۶ ماه بعد هم عروسی گرفتیم. اما بعد از ۳ سال متوجه موضوعی شدم که هیچ وقت انتظارش را از کسی که مدعی بود عاشقانه دوستم دارد نداشتم. چند ماه پیش وقتی تلفن همراهش را نگاه میکردم متوجه پیامکهای احساسی او با یکی از دوستانم شدم. با وجود انکارش وقتی بیشتر حواسم را جمع کردم دیدم ظاهراً این آقا به سحر که دوست مشترک من و خواهرش است، علاقهمند شده و فراموش کرده که من همسرش هستم. حالا هم نمیخواهم مانع ارتباط او با دوستم شوم، اما میخواهم در ازای بخشش مهریهام که ۸۰۰ سکه بهار آزادی است جشن طلاق بگیرم و به اقوام و دوستان این آقا بگویم که او را بشناسند و بدانند که یک خائن است!
در همین لحظه وحید با لحنی طلبکارانه گفت: جناب قاضی دروغ میگوید. من هیچ ارتباطی با سحر نداشتم و برایش سوءتفاهم شده. من فقط احساساتم را برایش بیان کردم وگرنه هیچ علاقهای به او ندارم. من زندگیام را دوست دارم و به هیچ وجه حاضر به طلاق دادن همسرم نیستم. اصلاً نمیدانم جشن طلاق چه صیغهای است.
قاضی رو به وحید کرد و گفت: شما همیشه احساساتت را به دیگران در قالب علاقه مندی ابراز میکنی؟
وحید جواب داد: اصلاً تقصیر خودش است. این خانوم اصلاً به من توجهی نمیکند و به جای اینکه به من و زندگیمان تمرکز کند همه فکرش رفتن به کلاسها و برنامههایی است که با دوستانش گذاشته. اصلاً چرا وقتی چند ماه سحر به خانه ما میآمد و جلوی خودش به من محبت میکرد، اعتراضی نداشت. حالا با چند تا پیامک من خائن شدم؟ اگر سحر مشکلی داشت چرا گذاشت به خانه مان رفت و آمد کند. بعد هم مقصر من نیستم مقصر تویی که به من توجه نکردی و حالا هم ما را در مسیر جدایی قرار دادی.
مهسا که در حال گریه کردن بود با دستمالی چشم هایش را پاک کرد و گفت: جناب قاضی ارتباط وحید با سحر آنقدر عمیق شده که همه نزدیکانمان فهمیدهاند. او آبروی من را جلوی خانوادهام برده و دوست ندارم حتی یک لحظه با او زیر یک سقف زندگی کنم.
وحید در پاسخ به مهسا گفت: هر کاری میکنم، اما جشن طلاق نمیگیرم.
مهسا جواب داد: تو خیانت کردی و باید تاوانش را بدهی. یادت نرفته که پدرت پرداخت مهریهام را ضمانت کرده و اگر مجبور شوم خانه پدرت را به جای مهریه میگیرم. پس یا به خواستهام توجه کن یا تا ریال آخر مهریهام را از تو و پدرت میگیرم.
در این لحظه قاضی زوج جوان را به آرامش دعوت کرد و گفت: فکر میکنم شما به چند جلسه مشاوره نیاز دارید تا ببینم مشکلتان با مشاوره حل خواهد شد یا راه چارهای ندارید.
23302
منبع: خبر آنلاین

طلاق پدیدهای بس ناگوار است که موجب فسخ قرارداد زندگی مشترک میشود و تأثیر خود را بر کیفیت و کمیت نهاد خانواده میگذارد. در نتیجه آسیبهای اجتماعی ناشی از طلاق کل اعضای خانواده را در بر میگیرد.
عوامل مؤثر بر طلاق بر انواع گوناگون مسائل دلالت میکند و متناسب با آن میتواند فرد را در موقعیتهای مختلف قرار دهد. از مهمترین عوامل طلاق میتوان به مسائل اقتصادی اشاره کرد. زمانی که دختر و پسر با یکدیگر آشنا میشوند و خانوادههایشان برای ازدواج پا پیش میگذارند، باید به این نکته توجه کامل داشته باشند که هر دو خانواده در یک سطح اقتصادی و درآمدی باشند که در آینده این مسئله ایجاد مشکل نکند؛ چراکه بسیاری از اختلافات در زندگی مشترک بر سر دخل و خرج است. به طوری که زن و شوهر زمانی که دچار مشکل میشوند یکدیگر را به بیکفایتی در امور اقتصاد خانه متهم میکنند.
زوجین به شیوههای متفاوت با طلاق روبهرو میشوند و در عین حال زخمهای عمیق ناشی از آن بر پیکره افراد خانواده وارد میشود و در این پدیده درک مسائل و فهم و تفسیر هر فرد در منظر نگاه خویش، معنا میشود. به دلیل نوع نگرش برخی در جامعه بر قشر زن، طلاق موجب بروز عوارض بیشتری در خصوص آسیب بر زنان خواهد شد. البته موضوع طلاق برای افراد و اشخاص کمسواد و ناآگاه به صورت حادتری بروز میکند و آنها را تا ورطه نابودی میکشاند.
طلاق افراد را به سمت انزواطلبی سوق داده و موجب ناکامی آنان در مسیر خوشبختی میشود. در صورت ازدواج مجدد نیز مهمترین عامل اختلاف در خانواده، دوگانگی تربیت فرزند از سوی همسر جدید بوده و در گاهی موارد تحمل فرزند همسر جدید را بر دوش مردان غالب خواهد کرد اما در این بین بیشترین صدمات ناشی از این آسیب بر کودکان و فرزندان، طلاق است که عامل بسیاری از بیماریهای روانی بوده و اثرات زیانباری به دنبال ازهمگسیختگی خانوادگی بر جای میگذارد.
پایان رابطه عاطفی مهمترین رنجی است که هر کسی در طول زندگی خود ممکن است با آن روبهرو شود. درد و اثرات مخرب و رنج حاصل از این پدیده به حدی است که فرد تمایل شدیدی به انکار ماجرا دارد و برایش قابل درک و باور نیست. طلاق اتفاق سادهای نیست و پذیرفتن آن بسیار هم مشکل است. همچنین سازگاری با آن به زمان زیادی نیز نیاز داشته و درمان طولانیمدتی لازم است. گاهی در مسیر زندگی، خستگی و بیقراری آنقدر زیاد میشود که ناگهان سر جای خود میایستیم و بقیه زندگی را مانند کوهی در مقابل راه خود میبینیم.
آیا بهتر نیست زندگی مشترک را مدیریت کنیم تا با داستانهایی به نام طلاق، شکست عاطفی و … مواجه نشویم؟ خیلی زود برای همه چیز دیر میشود. پس تا دیر نشده تغییرات را آغاز کنیم. برای حس خوب باید روحیهای سیریناپذیر داشت و همیشه شتاب کرد اما برای امواج منفی تا میتوان باید همه چیز را پشت گوش انداخت و از آن فرار کرد. پس برای طلاق عجله نکنید.
اساساً مدیریت تعارضات و تنشها برای یک ازدواج لازم و ضروری است. باید توافقات را مکتوب و مدیریت حل مسئله را تمرین کرد. به تعبیر دیگر «تفاهم زناشویی» با «توافقات مکتوب زوجین» میسر میشود. چنانچه زوجین مهارتهای حل مسئله و حل تعارضات و تنش را فرا نگیرند، به رضایتمندی، شادکامی، رشد، پیشرفت زناشویی و زندگی مشترک بیدغدغه و سالم و مؤثر دست نخواهند یافت. تضمین زندگی مشترک در دهههای اخیر بسیار دشوار شده و در این شرایط است که مشاوران و روانشناسان خانواده میتوانند با «آموزش مهارتهای ازدواج» شرایط تسهیلگری را به وجود آورده و ضمانتهای لازم را فراهم کنند.