برچسب: شهرک اکباتان

  • ماجرای خیلی مشکوک خانم الف در بلوک ۱۸ اکباتان

    ماجرای خیلی مشکوک خانم الف در بلوک ۱۸ اکباتان

    روزنامه شرق طی گزارشی در شماره امروز خود به جزئیات مرگ مشکوک یک مادر و دختر در اکباتان پرداخت.

     

    ماجرای خیلی مشکوک خانم الف در بلوک ۱۸ اکباتان

    این روزنامه نوشت: در مجتمع مسکونی شهرک اکباتان تهران، همه‌جا حرف از پیدا‌شدن دو جنازه مادر و دختر است؛ مادر و دختری که ساکن یکی از واحدهای طبقه هفت بلوک ۱۸ بودند. مشخص نیست چند روز از مرگ‌شان گذشته اما هر‌چه هست، جنازه‌ها به دلیل ماندگاری در گرما و گذشت زمان از بین رفته و به‌سختی قابل تشخیص است. در میان اهالی، حرف‌هایی درباره قتل و خودکشی شنیده می‌شود که هیچ‌کدام تأیید یا رد نشده است.

    در مجتمع مسکونی اکباتان تهران، همه‌جا حرف از پیدا‌شدن دو جنازه مادر و دختر است؛ مادر و دختری که ساکن یکی از واحدهای طبقه هفت بلوک ۱۸ بودند. مشخص نیست چند روز از مرگ‌شان گذشته اما هر‌چه هست، جنازه‌ها به دلیل ماندگاری در گرما و گذشت زمان از بین رفته و به‌سختی قابل تشخیص است. در میان اهالی، حرف‌هایی درباره قتل و خودکشی شنیده می‌شود که هیچ‌کدام تأیید یا رد نشده است. اولین نفری که همراه پلیس وارد خانه شده، به «شرق» می‌گوید: «در را که باز کردیم، دیدیم یکی از اتاق‌ها قفل شده. جنازه خانم «الف» آنجا بود. جنازه آن‌قدر در هوای گرم مانده بود که فقط استخوان و موهایش قابل تشخیص بود. پلیس شروع کرد دنبال دختر خانه بگردد. اول فکر کردیم پنهان شده، اما بعد از مدتی در گوشه خانه جنازه فاسد‌شده او هم پیدا شد. من اثری از خودکشی ندیدم. ممکن است به قتل رسیده باشند». از شنبه و پیداشدن جنازه، به گفته همسایه‌ها نیروهای آگاهی در حال رفت‌و‌آمد به مجتمع هستند، اما نه پاسخی به مسئولان بلوک می‌دهند و نه توضیحی به همسایه‌ها.

    یک اتفاق معمولی

    در راهروهای بلوک ‌۱۸، آدم‌ها نگاه مغمومی دارند. هر گوشه‌وکناری که سایه‌ای هست، چند نفری نشسته‌ یا ایستاده‌اند و از دو جنازه‌ای حرف می‌زنند که به‌تازگی از طبقه هفتم این بلوک پیدا شده است؛ یکی جنازه خانم «الف» و دیگری جنازه دخترش که دو روز است پیدا شده‌اند و همه را در بهت فرو‌ برده است. خانم «الف»، زن مسنی بود، همسایه‌ها می‌گویند مبتلا به یک بیماری بود و پایش می‌لنگید. پیک‌موتوری که خریدهایشان را می‌رساند، می‌گوید: «زن مسن، گوشی قدیمی داشت و هر وقت سفارش مواد غذایی می‌داد، صدایش به‌سختی شنیده می‌شد، اما همیشه وقتی سفارش را برایش می‌بردم، انعام خوبی می‌داد». روایت اهالی محل از رفت‌و‌آمد خرید این مادر و دختر اما به اوایل فروردین امسال ختم می‌شود. پس از آن دیگر کسی خانم «الف» را ندید، تا شنبه 18 مرداد‌ که اورژانس برای بردن جنازه او و دخترش وارد خانه‌‌شان شد.

    ماجرای خیلی مشکوک خانم الف در بلوک ۱۸ اکباتان

    شهر عمودی

    خبر پیداشدن دو جنازه اولین بار در کانال‌های تلگرامی منتشر شد؛ حرف و حدیث‌ها زیاد بود. سؤال اصلی اما این بود که مگر می‌شود در مجتمع شلوغ و پرجمعیتی مانند اکباتان، دو جنازه‌ مدتی طولانی در خانه‌ مانده باشند. در خبرهای تلگرامی اعلام شده بود که این جنازه‌ها در فاز دو اکباتان پیدا شدند؛ اما فاز دو اکباتان نزدیک به 19 بلوک دارد که هر بلوک حدود 200 خانواده دارد. اهالی براساس همان خبرهای منتشر‌شده، از ماجرا اطلاع دارند. فروشنده سوپرمارکت فاز دو، مرد سن‌و‌سال‌داری است. او می‌گوید که پیدا‌شدن جنازه در این مجتمع اتفاق عجیبی نیست: «قبل از تعطیلات عید هم در همین بلوک جنازه مردی جوان در خانه‌اش پیدا شد». در یکی از مراکز خرید اکباتان نزدیک به محل پیدا‌شدن جنازه‌ها، مرد املاکی مشغول صحبت با تلفن است؛ مرد به اندازه اخبار اینستاگرامی و تلگرامی از ماجرا خبر دارد. مرد اما آشفته می‌شود. عکسی از کیفش بیرون می‌آورد و نشان می‌دهد: «این دوست صمیمی من بود، دو سال پیش در یکی از بلوک‌ها، جنازه‌اش پیدا شد. چند وقتی از او خبری نداشتم، بعد معلوم شد جان باخته است». کنار گل‌فروشی نبش بلوار، چند جوان نشسته‌اند. آنها از ماجرا خبر دارند: «خانم «الف» را می‌گویید؟ ما با آنها همسایه‌ایم. جنازه در بلوک ما پیدا شده، بلوک 18». مرد تا همین‌جا اطلاعات می‌دهد.

    قبض‌ها هشدار نمی‌دهند

    در بلوک ۱۸، اهالی جزئیات بیشتری دارند. نگهبان بلوک 18 می‌گوید: «جنازه‌ها متعلق به یک زن و دختر تنها بود. چند ماه بود که قبض‌ آب و برق‌شان را پرداخت نکرده بودند. شاید دست‌شان تنگ بوده، نمی‌دانم. اما کسی هم نرفت در خانه‌شان را بزند، ببیند چه خبر است». او حرف‌های دیگری هم می‌زند: «اینجا معمول است، اگر کسی یک‌ ماه شارژ را پرداخت نکند، جلوی خانه‌اش می‌روند و سراغ می‌گیرند. اما ظاهرا برای این دو نفر این اتفاق نیفتاده است». مدیریت مجتمع اکباتان، ساختاری سلسله‌مراتبی دارد. یک هیئت‌مدیره و یک مدیرکل برای کل مجتمع منصوب شده که مسئول تصمیمات اصلی و کلی شهرک است. یک هیئت‌مدیره و یک مدیر‌کل نیز دارد که برای هر بلوک انتخاب می‌شود و مسئول رسیدگی به کارهای همان بلوک است. یکی از مدیران بلوک در پاسخ به «شرق» درباره روند پرداخت شارژ ماهانه توضیح می‌دهد: «قبلا یک نفر هر ماه جلوی در خانه‌ها می‌رفت و شارژ را می‌گرفت اما حالا در بیشتر بلوک‌ها تنها قبض شارژ را لای در می‌‌گذارند و می‌روند». ساکنان این بلوک می‌گویند چند ماهی می‌شود خانم «الف» را ندیده‌اند. حتما باید چندین قبض لای در خانه‌شان باشد، اما مدیر می‌گوید: «اگر قبض‌ها زیاد شود، همسایه‌ها فکر می‌کنند مالکان در سفر هستند». البته در این مدت همسایه‌ها چندین بار ‌ سراغ خانه خانم «الف» رفته‌اند. یکی از همسایه‌ها می‌گوید: «خودمان چند باری در خانه‌شان را زدیم، یک بار نذری بردیم، اما جوابی نشنیدیم و فکر کردیم خانه نیستند. قبض‌ها هم اگر کسی سفر باشد، یا به همسایه‌اش می‌گوید برایش عکس بفرستد تا پرداخت کند‌ یا بعدا که برگشت همه را پرداخت می‌کند، بنابراین اینکه چند قبض لای در واحدی باشد، اتفاق خیلی عجیبی نیست».

    بوی تعفن و دری که باز شد

    «از عید بوی بدی مانند بوی گربه مرده در کل بلوک پیچیده بود. ما فکر می‌کردیم شاید لوله فاضلاب ترکیده، شاید هم در انباری‌ها گربه‌ای مرده. تمام انبارها را گشتیم و لوله‌ها را بازرسی کردیم اما مشکلی وجود نداشت. در روزهای بعد از جنگ که دیگر همه کم‌کم از مسافرت برگشتیم به خانه، دیدیم بوی بد دو برابر قبل شده، به‌ همین ‌علت به پلیس و آتش‌نشانی زنگ زدیم. آمدند قفل در را شکاندند و وارد خانه شدند. در خانه دو جنازه وجود داشت. جنازه یک مادر که متعفن شده و از بین رفته بود و جنازه دختری که آسیب زیادی دیده بود». این روایت یکی از ساکنان فاز دو اکباتان است که خانه‌شان در همسایگی خانم «الف» است. همسایه‌های نزدیک به واحد خانم «الف» می‌گویند از بعد از عید که دیگر صاحبخانه را ندیدند، نگرانش شدند اما فکر کردند احتمالا مریضی‌ زمین‌گیرش کرده است. ولی وقتی بوی تعفن به‌طور مشخص‌تری از خانه او بلند شد، برای شکایت به مدیر بلوک و مسئولان مجتمع مراجعه کردند. یک بار پلیس آمد، اما چون حکم ورود به خانه را نداشت، نتوانست وارد شود.

    ماجرای خیلی مشکوک خانم الف در بلوک ۱۸ اکباتان

    روایت تلخ یکی از ساکنان

    یکی از نگهبانان از شکایتی می‌گوید که واحد پایینی خانه خانم «الف» حدود یک‌ ماه پیش ثبت کرده بود: «همسایه طبقه پایینی‌شان شکایت کرده بود که آبی از منافذ و جداره‌های دیوار و پنجره طبقه بالا وارد خانه‌اش شده و دیوار و سقف خانه‌اش را خراب کرده. اما چون خانم «الف» پاسخی نمی‌داد، همه فکر کردند احتمالا مشکل از لوله‌ است. جنازه که کشف شد، فهمیدیم از شدت گندیدگی، خونابه و چربی بدن خانم «الف» بوده که از منفذ‌ها به طبقه پایین رسیده است». یکی دیگر از ساکنان که مرد جوانی‌ است در همسایگی خانه خانم «الف»، روایت دقیق‌تری از روز پیداشدن جنازه‌ها دارد: «چند وقتی بود از خانم «الف» خبری نبود، آن روز دیگر ما همسایه‌‌ها نیز از بوی بد کلافه شده بودیم. چند نفر رفتیم جلوی در خانه خانم «الف» در زدیم اما کسی در را باز نکرد. با آتش‌نشانی و پلیس تماس گرفتیم، آمدند و در را باز کردند. در خانه دو جنازه وجود داشت. جنازه مادر که به گفته مأموران حدود 50 روز از مرگش می‌گذشت و جنازه دختر که حدود 40 روز می‌شد مرده بود. بافت بدن یکی از جنازه‌ها طبق گفته پزشکی ‌قانونی شبیه ژله شده بود».

    قاتل، مقتول یا خودکشی، مرگ طبیعی

    عده‌ای از همسایه‌ها خبر از مشکل روان دختر خانم «الف» می‌دهند. یکی از همسایه‌ها می‌گوید: «شایعه شده که دختر خانم «الف» عامل قتل خواهرش در کودکی بوده است». پیک‌موتوری یکی از رستوران‌های محل هم اضافه می‌کند: «در گرمای تابستان برایشان غذا می‌بردم، دختر خانه با کاپشن و کلاه می‌آمد غذا را از من تحویل می‌گرفت». روایت دیگری هم در اکباتان از این خانواده شنیده می‌شود: «احتمالا مادر که فوت کرده، دختر از ترس و غصه به کسی چیزی نگفته و بعد از چند روز هم خودش خودکشی کرده». یکی از کسانی که از اولین افراد حاضر در صحنه بود، می‌گوید: «طوری که درز در و پنجره اتاق خواب مادرش را پوشانده، نشان می‌دهد می‌خواسته جنازه را پنهان کند، یعنی قصد و نیتی داشته که بو بیرون نرود و جنازه را پیش خود نگه دارد». او که همراه با پلیس اولین کسی بود که وارد خانه شد، درباره‌ وضعیت خانه هم توضیح می‌دهد: «در را که باز کردیم، دیدیم یکی از اتاق‌ها قفل شده. جنازه خانم «الف» آنجا بود. جنازه آن‌قدر در هوای گرم مانده بود که فقط استخوان و موهایش قابل تشخیص بود. پلیس شروع کرد گشتن به دنبال دختر خانه. اول فکر کردیم پنهان شده، اما بعد از مدتی در گوشه خانه جنازه فاسدشده او هم پیدا شد. من اثری از خودکشی ندیدم، ممکن است به قتل رسیده باشند». از شنبه و پیداشدن جنازه، به گفته همسایه‌ها، نیروهای آگاهی در حال رفت‌وآمد به مجتمع هستند، اما نه پاسخی به مسئولان بلوک می‌دهند و نه توضیحی به همسایه‌ها. حتی یکی از مسئولان رسانه‌ای محلی اکباتان هم می‌گوید‌ به او گفته‌اند نباید حرفی بزند و بگذارد همان روایتی که در حال دست به دست شدن است، منتشر شود.

  • حضور یک متهم دختر در «بازسازی صحنه شهادت آرمان علی وردی» + عکس

    حضور یک متهم دختر در «بازسازی صحنه شهادت آرمان علی وردی» + عکس

    میزان ، خبرگزاری قوه قضاییه عکس هایی از «بازسازی صحنه شهادت آرمان علی وردی» در شهرک اکباتان منتشر کرد که در میان حاضران در صحنه ، تصویر متهم دختری نیز دیده می شود.

    حضور یک متهم دختر در «بازسازی صحنه شهادت آرمان علی وردی» + عکس

    بازسازی صحنه جنایت منتهی به شهادت شهید آرمان علی وردی با حضور بازپرس پرونده، تیم تشخیص بررسی صحنه جرم قوه قضاییه و پلیس آگاهی تهران بزرگ صبح امروز یکشنبه (۲۷ آذر) در شهرک اکباتان انجام شد.

     

    حضور یک متهم دختر در «بازسازی صحنه شهادت آرمان علی وردی» + عکس

    منبع: خبرآنلاین

  • سرنوشت اکبر خرمدین در دستان رئیس قوه‌قضائیه

    سرنوشت اکبر خرمدین در دستان رئیس قوه‌قضائیه

    طبق نظریه پزشکی قانونی، مادر فرامرز(داماد خانواده خرمدین‌ها) محجور است و نمی‌تواند درباره سرنوشت قاتل پسرش تصمیم بگیرد. در این شرایط و مطابق قانون پرونده اکبر خرمدین به دفتر رئیس قوه قضائیه ارسال شده تا درباره قصاص یا بخشش متهم تصمیم گیری شود.

    همشهری: طبق نظریه پزشکی قانونی، مادر فرامرز(داماد خانواده خرمدین‌ها) محجور است و نمی‌تواند درباره سرنوشت قاتل پسرش تصمیم بگیرد. در این شرایط و مطابق قانون پرونده اکبر خرمدین به دفتر رئیس قوه قضائیه ارسال شده تا درباره قصاص یا بخشش متهم تصمیم گیری شود.

    سرنوشت اکبر خرمدین در دستان رئیس قوه‌قضائیه

    اکبر خرمدین متهم به قتل پسر، دختر و دامادش است و مطابق قانون به خاطر قتل پسر و دخترش قصاص نمی‌شود.

    از طرفی اولیای دم داماد او(فرامرز)، مادر، خواهر و 2برادر وی هستند که خواهر و برادران فرامرز با حضور در دادسرای جنایی تهران از قصاص گذشتند.

    تنها ولی دم باقی مانده مادر فرامرز بود که حالا و بر اساس نظریه پزشکی قانونی محجور است و نمی‌تواند درباره سرنوشت قاتل پسرش تصمیم گیری کند. بنابراین مطابق ماده 356 قانون مجازات اسلامی، پرونده به دفتر رئیس قوه قضائیه فرستاده شده و در صورت موافقت با قصاص، اکبر خرمدین به دار مجازات آویخته می‌شود و در غیر اینصورت، از قصاص رهایی خواهد یافت.

  • مادر بابک خرمدین: شوهرم به دخترم تجاوز کرده و مرا شکنجه می‌داد

    مادر بابک خرمدین در یک فایل صوتی مدعی‌شده همسرش در غیاب او به دخترشان، آرزو، تجاوز می‌کرده؛ سال‌ها با خود او رابطه خشن و آمیخته با ترس داشته و او نمی‌توانسته در برابر رفتارهای زناشویی و کارهای شوهرش مقاومتی کند.

    یک وب‌سایت فارسی زبان که در حوزه حقوق بشر فعالیت می کند، با انتشار یک فایل صوتی از ایران موسوی، مادر بابک و آرزو خرمدین، اظهارات ماه گذشته یکی از دوستان آرزو را تایید کرد.

    فایل صوتی منتسب به ایران موسوی همسر اکبر خرمدین در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است. البته صحت انتساب فایل صوتی به مادر بابک خرمدین هنوز تائید نشده است.

    خانم موسوی در این فایل صوتی مدعی‌شده همسرش در غیاب او به دخترشان، آرزو، تجاوز می‌کرده؛ سال‌ها با خود او رابطه خشن و آمیخته با ترس داشته و او نمی‌توانسته در برابر رفتارهای زناشویی و کارهای شوهرش مقاومتی کند.

    او همچنین مدعی‌شده که او به زور با همسرش ازدواج کرده‌بود و سال‌ها تحت اجبار با او زندگی کرده حتی پیش می‌آمده که شوهرش در را به روی او قفل کند.

    گفتنی است پیش‌تر یکی‌از دوستان آرزو خرمدین، مدعی‌شده بود که از آرزو شنیده که پدرش به او تجاوز می‌کرده که بعدتر  آزیتا خرم‌دین (خواهر بابک خرمدین) گفت بابت انتشار این اظهارات از رسانه ها شکایت می کند.

    برادر و خواهر خرمدین و فرامرز، همسر دوم آرزو، بنابر اعترافات پدرومادر این خانواده، در طی سال‌ها کشته و مثله شده‌‌‌اند و امسال این دو متهم به قتل پس‌از قتل بابک، بازداشت شدند.

  • خواهرزاده اکبر خرمدین از پشت پرده جنایت های دایی اش می گوید: پلیس می گفت دایی ام آدم خوبی است

    خواهرزاده اکبر خرمدین از پشت پرده جنایت های دایی اش می گوید: پلیس می گفت دایی ام آدم خوبی است

    یک ماه پس از قتل بابک خرمدین، کارگردان و مدرس سینما و دستگیری پدر و مادرش و اعتراف آنها به ارتکاب ۳ جنایت هولناک، خواهرزاده اکبر خرمدین که برادرش نیز یکی از قربانیان است از پشت پرده قتل های دایی اش می گوید.

    خواهرزاده اکبر خرمدین از پشت پرده جنایت های دایی اش می گوید: پلیس می گفت دایی ام آدم خوبی است

    پرونده جنجالی خرمدین‌ها از 26اردیبهشت امسال و با پیدا شدن تکه‌های بدن یک مرد در سطل زباله‌ای در فاز سه شهرک اکباتان به جریان افتاد. تنها چند ساعت پس از پیدا شدن این جسد مثله شده، معلوم شد که مقتول کارگردان 47ساله سینما به نام بابک خرمدین است و عاملان این جنایت پدر و مادر او هستند که خیلی زود توسط پلیس دستگیر شدند.

    آنها علاوه بر قتل بابک به ارتکاب 2قتل دیگر نیز اعتراف کردند؛ آرزو (دختر خانواده) و فرامرز (شوهر سابق آرزو). اکبر خرمدین (پدر بابک) و همسرش گفتند که فرامرز را در سال90 و آرزو را در سال 97 به قتل رسانده و پس از مثله کردن اجساد، آنها را در نقاط مختلف تهران رها کرده بودند.

    اعتراف هولناک آنها به قتل 2فرزند و دامادشان و انتشار تصویری از اکبر خرمدین و حرف‌های او که از ارتکاب قتل‌‌ها ابراز خشنودی می‌کرد و مقتولان را مستحق مرگ می‌دانست، برای مدتی فضای رسانه‌ای کشور را تسخیر کرد و همه جا صحبت از قساوت پدر و مادری بود که حاضر شده بودند فرزندان و دامادشان را به شکلی هولناک به قتل برسانند. این درحالی بود که همه آنهایی که مقتولان را می‌شناختند گفته‌های قاتلان درباره آنها را رد کرده و مدعی بودند که مقتولان افرادی موجه، آرام و محجوب بودند و اکبر خرمدین قصد دارد با تخریب چهره آنها، جنایات هولناک خود را توجیه کند.

    از زمانی که پرونده قتل بابک خرمدین فضای رسانه‌ای کشور را تسخیر کرد، شایعات زیادی هم در فضای مجازی مطرح شد. یکی از این شایعات، کشته شدن همسر اول آرزو توسط قاتلان بود.

    خواهر فرامرز (داماد خانواده خرمدین که به‌دست قاتلان کشته شد) می‌گوید: برادرم فرامرز وقتی با دختردایی‌ام یعنی آرزو خرمدین ازدواج کرد که آرزو از همسر اولش جدا شده بود. آنها مهر ۱۳۹۰ ازدواج کردند اما آنقدر اختلاف داشتند که دی‌ماه همان سال آرزو قهر کرد و برای همیشه به خانه پدرش رفت.

    ۱۴ اسفند که فرامرز با دسته‌گلی به خانه دایی‌ام رفت تا با او صحبت کند و بگوید که قصد جدایی از آرزو را دارد ناپدید شد و وقتی دایی‌ام (اکبر خرمدین) دستگیر شد، معلوم شد که آنها همان شب فرامرز را به قتل رسانده بودند. وی ادامه می‌‌دهد: دایی‌ام علاوه بر قتل فرامرز به قتل آرزو و پسرش بابک هم اعتراف کرد و به همین دلیل در فضای مجازی پر شد که او شوهر اول آرزو را هم به قتل رسانده است.

    اما وقتی پیگیر پرونده بودیم، معلوم شد که شوهر اول آرزو که یک دندانساز بود و در همان دندانسازی با آرزو آشنا شده بود، پس از جدایی از وی به شهرشان در اطراف تهران برگشته و همان‌جا زندگی می‌کند و زنده است.

    سال‌ها پیگیر پرونده بودیم

    خواهر فرامرز می‌گوید: یکی دیگر از مسائلی که در رسانه‌ها مطرح شده این است که ما در همه این سال‌ها پیگیر ماجرای گم شدن برادرم نبوده‌ایم. ما پس از شبی که برادرم به خانه دایی‌ام رفت و ناپدید شد، ماجرا را به پلیس گزارش کردیم.

    پدر و برادرم مدام به اداره آگاهی می‌رفتند و حتی دایی‌ام (اکبر خرمدین) ‌نیز آنها را همراهی می‌کرد. او وانمود می‌کرد که فرامرز به‌طور ناگهانی آرزو را ترک کرده و به‌دنبال زندگی دیگری رفته است.

    او دایی‌ام بود و باورمان نمی‌شد که بلایی بر سر فرامرز آورده باشد. با این حال یک روز برادرم به مأموران پلیس گفت که چون اکبر خرمدین دایی‌مان است، نمی‌توانیم از او شکایت کنیم اما به وی مشکوک هستیم. چرا که فرامرز آخرین بار برای دیدن آنها و صحبت درباره زندگی‌اش با آرزو به خانه دایی‌ام رفته و پس از آن ناپدید شده بود ولی به ما گفتند که اکبر آدم خوبی است و محال است نقشی در این ماجرا داشته باشد.

    وی ادامه می‌دهد: در همه این سال‌ها پدرم پیگیر پرونده بود و هربار که جسدی مجهول‌الهویه پیدا می‌شد او و برادرم راهی پزشکی قانونی می‌شدند که ببینند جسد برادرم است یا نه. سال95 که پدرم فوت شد، تازه از دادگاه برگشته بود.

    آن روز پدرم برای پیگیری پرونده گم شدن برادرم به دادگاه رفته بود اما ظهر که برگشت، حسابی عرق کرده بود و حتی نتوانست بگوید که چه جوابی به او داده‌اند و ناگهان سکته کرد و اورژانس را خبر کردیم اما دیر شده بود و پدرم فوت شد.

    بعد از او خود من هم چندبار به‌عنوان امین برادرم و برای تعیین تکلیف اموال او راهی مراجع ذی‌ربط شدم. ما در این سال‌ها بارها پیگیر گم شدن فرامرز شدیم اما متأسفانه هیچ‌کس متوجه نشد که او همان شبی که گم شد توسط دایی‌اش به قتل رسیده بود.

    خواهر فرامرز از اخباری که به دروغ و به نقل از آنها منتشر می‌شود هم گله دارد و می‌گوید: چند روز پیش دیدم که به نقل از ما نوشته شده بود که پول اعدام قاتل را می‌دهیم تا او قصاص شود. درحالی‌که ما هرگز چنین چیزی نگفته‌ایم.

    قصاص حق خصوصی ماست و ما هم در زمان دادگاه حتما برای قاتل برادرمان درخواست قصاص خواهیم کرد و از همه خواهش می‌کنم که با انتشار اخبار دروغ، داغ ما را بیشتر نکنند.

     

    منبع: دنیای معدن

  • روایت همسایه‌ها از قتل بابک خرمدین/ ماجرای ناپدید شدن مرموز یکی از خواهران بابک

    روایت همسایه‌ها از قتل بابک خرمدین/ ماجرای ناپدید شدن مرموز یکی از خواهران بابک

     

    ماجرای ناپدید شدن مرموز یکی از خواهران بابک خرمدین این پرونده را پیچیده کرده است.

    ۳روز پس از قتل هولناک بابک خرمدین به‌دست پدر و مادرش، محوطه بلوکc۲ شهرک اکباتان کاملا ساکت و آرام است. درست مثل همه ظهرها که رفت‌وآمد در اینجا کمتر است و بیشتر ساکنان یا در خانه‌هایشان مشغول استراحت هستند یا هنوز از محل کار به خانه برنگشته‌اند.

    در این میان تنها نشانه‌ها از ماجرای این جنایت که چند روز پیش در یکی از واحدهای این بلوک رخ داد، ۲ حجله است که عکس بابک خرمدین، کارگردان و مدرس سینما روی آن به چشم می‌خورد و یکی را در مقابل ورودی بلوک قرار داده‌اند و دیگری را مقابل مجتمعی که خانواده خرمدین ساکن آن هستند.

    روایت همسایه‌ها از قتل بابک خرمدین/ ماجرای ناپدید شدن مرموز یکی از خواهران بابکبعضی همسایه‌ها حاضر نیستند درباره اتفاقی که در نزدیکی‌شان رخ داده حرف بزنند و آنهایی هم که صحبت می‌کنند، هنوز در شوک هولناک‌ترین جنایتی هستند که در این محله رخ داده است.

    همه ساکنان بلوک از ماجرای قتلی که در همسایگی آنها رقم خورده باخبرند. مخصوصا اعترافات عجیب پدر و مادر آقای کارگردان در روز دوشنبه در دادسرای جنایی تهران.

    جایی که پدر بابک در حالی‌ که از قتل پسرش خدا را شکر ‌کرد و گفت: ما با پسرم اختلاف عقیده داشتیم و با اینکه او کارگردان و مدرس بازیگری بود، در سال‌های اخیر مدام با ما بدرفتاری می‌کرد و حتی گاهی من و مادرش را کتک می‌زد. او هنرجویانش را که همه‌شان دخترهای جوان بودند به خانه می‌آورد و به اتاقش می‌برد و مادرش را مجبور می‌کرد از آنها پذیرایی کند. او با من و مادرش مثل کلفت رفتار می‌کرد و آبروی ما را به خطر انداخته بود.

    اعترافاتی که مادر بابک نیز آنها را تأیید کرد و مدعی شد پسرش روزگار را برای آنها تیره و تار کرده بود و ارتباط خارج از عرفش با دختران زیادی که همراه او به خانه می‌آمدند، عاصی‌شان کرده و برای همین بود که نقشه قتلش را کشیدند.

    اما همسایه‌ها، برخلاف ادعاهای پدر و مادر بابک، معتقدند تصویری که آنها از پسرشان عنوان کرده‌اند، با آنچه آنها دیده بودند کاملا متفاوت است.

    مقابل بلوک، زن میانسالی که به‌گفته خودش از بدو ساخت شهرک اکباتان با خانواده‌اش در اینجا ساکن شده‌اند می‌گوید بابک و خانواده‌اش را می‌شناخته است.

    او توضیح می‌دهد: بابک از دوستان صمیمی پسرم بود. آنها از کودکی باهم دوست بودند. با هم مدرسه می‌رفتند و این اواخر هم با هم دوچرخه‌سواری می‌کردند. آنها از اینجا با دوچرخه می‌رفتند پارک چیتگر و برمی‌گشتند.

    زن میانسال هنوز در شوک قتل صمیمی‌ترین دوست فرزندش است. او ادامه می‌دهد: بابک خیلی بچه خوبی بود. خیلی مودب و آرام بود. بچه من با هر کسی دوست نمی‌شد و به‌خاطر همین مطمئن هستم بابک ظاهر و باطنش یکی بود. همیشه پسرم از او تعریف می‌کرد و اینهایی را که راجع به او می‌گویند باورم نمی‌شود. او پسری سر به زیر، آرام، مهربان و مودب بود و نمی‌توانم قبول کنم پدر و مادرش را اذیت می‌کرده و روزگار آنها را سیاه کرده بود.

    حرف‌های زن تمام نشده که مردی میانسال در حالی‌ که پاکت‌های بزرگ خرید در دستش است از راه می‌رسد. او ساکن طبقه پنجم است. یعنی یک طبقه پایین‌تر از محلی که جنایت در آنجا رخ داده بود. او و خانواده‌اش حدود ۸سال است که در این مجتمع ساکن شده‌اند و در این مدت چندین بار بابک و مادرش را دیده است اما پدر خانواده را زیاد نمی‌شناسد و ندیده است.

    می‌گوید: آخرین باری که بابک و مادرش را دیدم حدود ۲۰روز پیش بود. داشتند باهم برای خرید به فروشگاه می‌رفتند. بابک پسر آرامی بود. به‌نظر می‌رسید رابطه خیلی خوبی با مادرش دارد و مطمئن هستم اعترافات پدرش درست نیست. در این ۸سالی که ما اینجا ساکن شده‌ایم، هرگز رفتار بدی از مقتول ندیده بودم.

    بابک با افراد زیادی ارتباط نداشت

    یکی از مهم‌ترین بخش‌های اعترافات پدر مقتول در دادسرا، ارتباطات نامتعارف پسرش با دختران بود و اینکه او با این بهانه که آنها شاگردانش هستند، این افراد را به خانه می‌آورد. اما یکی از پرسنل انتظامات می‌گوید مقتول ارتباطات چندانی نداشت. با افراد زیادی رفت‌وآمد نداشت و او هرگز ندیده بود که وی با دختران مختلفی در رفت‌وآمد باشد.

    حرف‌های این مرد را دختر جوانی که از شاگردان مقتول بوده نیز تأیید می‌کند. او و تعداد دیگری از همکلاسی‌هایش صبح امروز (سه‌شنبه) با هماهنگی هم به شهرک اکباتان آمده بودند و برای یادبود او اقدام به نصب هر دو حجله‌ای کرده بودند که در محوطه بلوکc۲ به‌چشم می‌خورند.

    دختر جوان می‌گوید: از وقتی خبر قتل استادمان را شنیدیم، شوکه شدیم. برای همین هماهنگ کردیم و امروز به اینجا آمدیم و در یادبود او این حجله‌ها را نصب کردیم.

    او ادامه می‌دهد: هنوز باورم نمی‌شود استاد آرام ما دچار چنین سرنوشت هولناکی شده باشد. ما در کلاس‌ها چیزی جز آرامش از او ندیدیم. گاهی وقت‌ها آنقدر آرام حرف می‌زد که حتی صدایش هم به سختی شنیده می‌شد. هیچ وقت لحن تندی نداشت و فرد محجوب و باحیایی بود.

    دختر جوان اعتراف پدر مقتول درباره رفتار او را در روزنامه‌ها خوانده است. با این حال می‌گوید: هیچ‌وقت نمی‌شود باطن آدم‌ها را از روی ظاهرشان قضاوت کرد. شاید این سکه روی دیگری هم داشته اما آنچه اطمینان دارم این است که ظاهر استاد و رفتارش طوری بود که همه ما که دانشجوی او بودیم، او را فردی آرام و محجوب می‌شناختیم و برای همین هم بود که امروز به اینجا آمدیم تا برای یادبودش اقدام به نصب این حجله‌ها کنیم.

    معمای خواهر ناپدیدشده

    یکی از ابهاماتی که پرونده قتل بابک خرمدین را پیچیده کرده، ماجرای ناپدید شدن یکی از خواهرانش است. موضوعی که هم‌اکنون پلیس و تیم جنایی نیز در حال تحقیق روی آن هستند و ممکن است روند رسیدگی به این پرونده را وارد فاز تازه‌ای کند.

    یکی از ساکنان بلوک c۲ که این خانواده را به خوبی می‌شناسد، می‌گوید: بابک خواهری به اسم آزیتا دارد. او چند سال پیش ازدواج کرد اما بعد از شوهرش جدا شد و دیگر نه او را دیدیم و نه شوهرش را. هردویشان ناپدید شدند و حالا هم مطالبی در شبکه‌های اجتماعی خوانده‌ام که نوشته بودند احتمال کشته‌شدن این دختر هم به‌دست پدرش مطرح شده است. نمی‌دانم این مسئله چقدر جدی است اما مطمئن هستم که اگر بابک هم از چند سال پیش همانند خواهرش از خانواده جدا می‌شد و مستقل زندگی می‌کرد، این اتفاق هرگز رخ نمی‌داد.

    ساکنان بلوکc۲ شهرک اکباتان تا حالا شاهد چنین اتفاقی در محل زندگی‌شان نبوده‌اند. آنها در سال‌های گذشته دیده بودند که دو سه نفر از دختران یا پسران جوان شهرک با پریدن از طبقات بالایی مجتمع‌ها دست به‌خودکشی زده‌اند اما اینکه پدر و مادری با هم همدست شوند و پسرشان را به قتل برسانند برایشان کاملا شوکه‌کننده است و منتظرند هرچه زودتر ابعاد پنهان این پرونده آشکار و مشخص شود که انگیزه اصلی در پرونده قتل مرد کارگردان چه بوده است.

    منبع: همشهری

     

  • اعترافات پدر بابک خرمدین/ قتل داماد و دختر به دلیل فساد اخلاقی!!!

    اعترافات پدر بابک خرمدین/ قتل داماد و دختر به دلیل فساد اخلاقی!!!

    پدر خرمدین در جلسه بازپرسی صبح امروز در دادسرای جنایی گفت: هیچ کس به اندازه من مطالعه نکرده است. ۱۷ سال شبانه روزی تنها مشغولیت من خواندن کتاب بود و از زمانی که کرونا آمده، ۳ ماه در خانه‌ام در چمخاله، تمام خاطراتم را پاک نویس کردم و از پنج سالگی تا الان که ۸۱ ساله‌ام همه را نوشته‌ام.
    وی در پاسخ به این سوال که این همه شخصیت‌های تاریخی چرا به سمت بابک خرمدین رفتید؟ گفت: بخاطر اینکه ضد عرب بود. به دلیل اینکه عرب‌ها آن موقع در ایران بودند و ۲۷۰ سال بر ما حکومت کردند. نهضت از زمان ابومسلم شروع شد. نهضت ابومسلم پنج سال بود. نهضت بابک ۲۲ سال بود. بابک ۲۲ سال با اعراب جنگید و این سبب شد که توانستیم اعراب را از ایران پاک و مقدس بیرون کنیم.
    وی در پاسخ به سوال قاضی شهریاری که پرسید شما خودتان اهل نماز هستید؟ گفت: من از ۹ سالگی نماز و روزه‌ام ترک نشد و تا ۱۸ و ۱۹ سال پیش که جراحی پروستات انجام دادم.

    وی در پاسخ به این سوال که چرا با عرب‌ها مشکل دارید گفت: من با عرب‌ها مشکل دارم. دوستشان ندارم. قدرت داشته باشم کل عرب‌ها را از بین می‌برم.
    قاضی شهریاری به پدر بابک خرمدین گفت: خیلی از بزرگان دین ما عرب هستند.
    پدرخرمدین گفت: من ائمه اطهار را می‌پرستم، دوستشان دارم و پیرو مکتب علی و محمد هستم. به خاطر همین، حضرت علی می‌گوید بهترین سرمایه یک انسان فرزند نیک است منتها فرزندان من ۱۷ سال زمانی که دانشگاه رفتند بالاسرشان نبودم و خانمم با پنج کلاس نمی توانست آن طور که شایسته است جای من را پر کند.
    پدر بابک خرمدین گفت: از هیچ کدام از قتل‌هایی که کردم عذاب وجدان ندارم. کابوسی به سراغم نمی‌آمد چون احساس گناهی نمی‌کردم و کسانی را که کُشتم فساد اخلاقی بالایی داشتند.