داریوش پیر نیاکان، سالار عقیلی، حامد بهداد، سهراب پورناظری، علی اکبر شکارچی، پوریا اخوان، زیدالله طلوعی، وحید تاج ، حسین ابریشام پور ، مجتبی عسکری، حمیدرضا نوربخش، و طهمورث پورناظری برخی از هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.

«سایه» امسال با گذر از اندوه کوچ همیشگی محمدرضا شجریان و گاهی جعلیاتی که سبب نارضایتیاش شده است، ۹۳سالگی را پشت سر گذاشت و وارد ۹۴سالگی شد.
به گزارش خبر فوری، سال گذشته در چنین روزهایی نخستین روزهای نود و سومین سال زندگی «سایه» با شیوع ویروس کرونا در جهان همراه شد که این مسئله «شب شعر در سایه سایه» در شهر کلن آلمان را لغو کرد؛ پس از لغو این دیدار، او در ویدیویی برای مخاطبانش چنین خواند: «این همه راه آمدی، آری/ بنشین، خستهای و حق داری/ نفسی تازه کن، نمیدانم / چند مانده است از شب دشوار/ تا رسیدن هنوز باید رفت/ کار سخت است و در امتداد این روزها مخاطبان سایه تنها در شعرهایی تازه با این شاعر دیدار کردند، «داستان آفرینش دوزخ در نیم پرده؛ شبِ هزار شب» شعری بود که ابتهاج آن را در آذرماه ۹۸ سروده بود اما تا پیش از شماره بهاریه «چلچراغ» هنوز منتشر نشده بود و دیگر سروده او در همان زمان که یلدا ابتهاج آن را در تیرماه سال جاری به اشتراک گذاشت ، چنین است: «شنیدهام که درخت از درخت باخبر است/ و من گمان دارم که سنگ هم از سنگ/ و ذره ذره عالم که عاشقانِ همند/ مگر دلِ تو که بیگانه است با دلِ من.»
داستان دنبالهدار کرونا در جهان مانع از برگزاری جلسات شعرخوانی حضوری برای «سایه» شد اما مخاطبان این شاعر هر از چندگاهی از قابی مجازی با او دیدار میکردند. ابتهاج در نشست مجازی برگزارشده توسط خانه ایران (مونیخ) در مردادماه گذشته نخستین جملات خود را اینگونه بیان کرد: شعرخوانی اگر به صورت درددل نباشد یا مبادله اندیشه و عقاید نباشد، کار بیحاصلی است.
او سپس به بیان ماجرای سرایش «ارغوان» پرداخت و گفت که درخت ارغوانی در خانهای که سالها پیش در تهران در آن زندگی میکرده داشته و وقتی دیگر در آن خانه نبوده این شعر را به یاد آن خانه و درخت گفته است.
هوشنگ ابتهاج در پاسخ به سوالی درخصوص اثر اجراشده از این سروده توسط علیرضا قربانی اینچنین ابراز نظر کرد: ظاهرا شنوندهها هم از این راضی هستند، من شنیدهام که تا مقدمه شروع میشود مردم شروع به دست زدن میکنند یعنی دیگر آن را میشناسند. ولی عیبش این است _ که البته حق هم دارند _ این شعر برای آواز و تصنیف طولانی است، مقدار زیادی از آن زده شده و یک خرده شعر شَل و کور شده، ولی در مجموع حالتی که این شعر به وجود آورده تا حدی در خود شعر جا پایش معلوم است. راستش را به شما بگویم، خواندن این شعر برای من دشوار است، معمولا هم سعی میکنم از اول شعر را با لحن دیگری که لحن خودم نیست بخوانم تا به جاهایی که میرسد بتوانم به راحتی از آن بگذرم، گاهی هم یادم میرود این کار را بکنم و دستهگل به آب میدهم و خواندن قطع میشود.
در دیدار مجازی دیگری که البته کمی قدیمیتر (۴ فروردین ۹۸) از زمان انتشارش بود، «سایه» با تارنوازی امیرحسین سام «ارغوان» را خواند.
در این روزها ابراز علاقه مخاطبان او هم انگار رنگ متفاوتی به خود گرفت؛ گروهی از کوهنوردان علاقهمند به این شاعر صعودشان به قله دماوند را به «سایه» تقدیم کردند.
اما چیزی نگذشت که پیر پرنیاناندیش ادبیات فارسی در اندوه کوچ همیشگی نصرتالله نوح که در ۲۱ مردادماه از دنیا رفت، نشست و در این اندوه چنین نوشته شد: «دریغ… شاعری دیگر در خاک غریب به خواب ابدی رفت…»
هرچند که این تنها اندوه ۹۳سالگی او از درگذشت هنرمندان نبود؛ «خسرو آواز ایران» رفت و «سایه» در فراغ محمدرضا شجریان گفت : «بارها گفتهام که نمیتوانم ایران را بی بودن شجریان تصور کنم. آنقدر زنده ماندم که این مصیبت را هم دیدم: «هر که را میخوانم از یاران ایام جوانی/ خاک پاسخ میدهد زانسوی مرز زندگانی»
شاید باید ۱۰ سال بگذرد که بتوانم شعری برای شجریان بگویم. برای بزرگی این مصیبت کلمه ندارم. کلماتم سست و ضعیف و کم و کوچک و پوک است. نمیتواند دردم را بگوید. عاجزم از بیان. باید سالها بگذرد…»

محمد جعفر یاحقی در خصوص این دو چهره ملی اظهار کرد: حافظ و شجریان دو نقطه روشن هنر و شعر فارسی هستند. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در تعبیری میگوید «شجریان در موسیقی، مانند حافظ در شعر است». در حقیقت هم تقارن خاصی بین این دو شخصیت وجود دارد.
وی افزود: شعر حافظ از طریق موسیقی بر دل مردم نشسته و این موضوع به گسترش شعر حافظ کمک کرده است؛ چنان که اشعار حافظ به توفیق موسیقی سنتی ایران کمک کرده است که مرحوم استاد محمدرضا شجریان در قله درخشان این کوه قرار دارد. بخشی از توفیقات شادروان شجریان مربوط به شعر حافظ است و اشعار بسیار خوبی از حافظ را انتخاب کرده و به صورتهای مختلف خوانده است که هر کدام در دل مردم جای گرفته است.
یاحقی با اشاره به اهمیت استفاده از اشعار حافظ در قالب موسیقی عنوان کرد: در روزگار کنونی، مردم وقت مطالعه کتاب ندارند. شاید برخی حتی سواد خواندن اشعار را هم نداشته باشند؛ هرچند که خواندن اشعار حافظ سواد خاصی نمیخواهد و همه از او لذت میبرند اما فهم چنین اشعاری نیازمند برخی مهارتهاست. با این حال موسیقی زبان عام است و هر فردی میتواند آن را بفهمد.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه حافظ چهرهای بینالمللی است بیان کرد: حافظ علاوه بر مرزهای جغرافیایی، از مرزهای زبانی فارسی نیز گذشته و این عظمت کار او و درخشش اندیشهاش را نشان میدهد که توانسته در عرصه فرهنگ و ادبیات جهانی جاودانه شود. بدون تردید بسیاری از کشورها، ایران را با حافظ میشناسند و از طریق او است که به حوزه زبان فارسی و عرفان اسلامی وارد میشوند و منش ایرانی را در شعر و نگرش حافظ میبینند.
یاحقی تصریح کرد: در یک تشبیه حافظ مانند یک زنبور عسلی میماند که بر روی گلهای متعدد و متنوع فرهنگ ایران نشسته است؛ شهد آن را مکیده و در وجود خود آن را به عسلی گوارا تبدیل کرده است که در کام تمام مردم مزه میکند. اینطور نیست که تصور کنیم فقط سلایق خاصی اشعار حافظ را میپسندند بلکه حافظ متعلق به تمام مردم، با سلایق و عقاید مختلف است.
استاد زبان و ادبیات دانشگاه فردوسی ادامه داد: در سراسر دورانی که پس از حافظ زندگی کردهایم، گمان نمیکنم او مخالفان زیادی داشته باشد. حتی آنها که متشرع هستند و یا خود را متشرع مینمایانند، حافظ را پسنیدهاند. از طیف افراد در سطوح مختلف درک و فهم، همگی حافظ را پسندیدهاند؛ از فیلسوفترین و متفکرترین انسانها که عمیقترین اندیشهها را میتوانند داشته باشند تا عادیترین و عامترین مردم از اشعار حافظ مطلب میآموزند و لذت میبرند.
یاحقی با اشاره به طیف وسیع علاقهمندان به حافظ گفت: گمان میکنم بدون تردید در ادبیات فارسی، شاعران دیگر این خصوصیت را ندارند. خیام ممکن است از نظر فکری مهم باشد اما هرگز عمومیت و گستردگی مخاطبان حافظ را ندارد؛ فردوسی و مولوی نیز همینطور. البته سعدی کمی بیش از باقی شعرا مخاطب عام دارد و میتواند در این زمینه با حافظ رقابت کند اما به نظرم آن طیفهای متنوعی که در شعر حافظ غرق شدهاند و لذت میبرند، بسیار وسیع است و فقط یک شاهکار جهانی میتواند چنین نقشی در بین مردم داشته باشد.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی اظهار کرد: از لحاظ زمانی نیز حافظ بیزمان است؛ اینطور نیست که بگوییم در یک دورهای خاص به او، به دلایل خاصی توجه شده و بعد فراموش شده است. از روزگار حافظ تا امروز تقریبا هیچ دورهای نبوده که کمعنایتی نسبت به حافظ وجود داشته باشد.
استفاده از عنوان «حافظ بس» در مطبوعات
وی با اشاره به پرداختن مطبوعات به موضوع حافظ و حافظشناسی آن هم با تنوع و تکرار بسیار بیان کرد: تا کنون چندین مرتبه در مطبوعات ایران از عنوان «حافظ بس» استفاده کردهاند؛ این عبارت مانند کلمه آتشبس است به دلیل اینکه آنقدر زیاد درباره حافظ نوشته شده که مطبوعات اعلام کردند درباره حافظ مطلبی چاپ نخواهیم کرد و از عنوان حافظ بس استفاده کردند.
این پژوهشگر ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: حافظ یک استثنای منقطع در زبان فارسی است و من در تاریخ ادبیات کسی را نمیبینم ک به اندازه او از جهات مختلف توانسته باشد توفیق پیدا کند. طبعا امروز ما چنین شاعرانی نداریم و باید شعر امروز را در سطوح خیلی پایینتر بررسی کنیم؛ هرچند که به هرحال باید مقتضیات این زمان را هم مدنظر داشت. ممکن است در زمان کنونی برخی شاعران از حافظ هم بهتر باشند اما مطمئن هستم که هرگز نمیتوانند مانند حافظ مورد توجه قرار گیرند.
وی افزود: البته فردوسی نیز نه به عنوان یک شاعر بلکه به عنوان زندهکننده میراث ملی همیشه مورد توجه بوده است اما شاعران امروز برخلاف حافظ زمانمند و مخاطبمحور هستند و طیف مخاطبانشان محدود و متفاوت با یکدیگر است. حافظ طیف وسیعی از مخاطب دارد که در روزگار ما هیچ شاعری در این زمینه به او نخواهد رسید. ممکن است شاعران امروز بنا به مقتضیاتی، این روزگار را خوب درک کرده باشند اما وقتی در آینده این مقتضیات تغییر کند، قطعا شعر آنها از رونق خود میافتد؛ برخلاف شعر حافظ که هرگز از رونق نیفتاده است.
یاحقی با اشاره به فرهنگ تفال به حافظ در زندگی ایرانیان تصریح کرد: پیشینه فال گرفتن از دیوان حافظ خیلی قدیمی است؛ این موضوع از همان زمان حیات حافظ اتفاق افتاد که نشاندهنده ارتباط عمومی مردم با حافظ است. تاریخچه تفال به دیوان حافظ ثبت شده و اینطور نیست که بر حسب شایعات باشد. من مدخل فال حافظ را در دانشنامهای نوشتهام و در آنجا اسناد و مدارکی در این خصوص وجود دارد.
استاد ادبیات دانشگاه فردوسی در رابطه با فاصله گرفتن مردم از ادبیات و گعدههایی مانند جلسات حافظخوانی گفت: طبیعتا ممکن است که از حافظخوانی فاصله گرفته باشیم اما حافظ به شیوهای دیگر خود را نمایان میکند و در شبهای چله، مراسمات ازدواج و سنتهای مختلف از تفال زدن به حافظ و خواندن اشعار او استفاده میشود.


آنکس که امروز به خاک سپرده شد،اگرچه در رسانه ملی از او بعنوان هنرمند یاد شد، اما مغضوب و ممنوع التصویر دیروز بود . دلیلش هرچه می خواهد باشد. زیبنده یک نظام مردم سالار اینگونه نیست که با هنرمندانش چنین کند. همین امروز اگر کرونا نبود، جمعیت میلیونی برای وداع با خسرو آواز ایران، توس را همصدا با همایون شجریان با نوای مرغ سحر به لرزه می انداخت. اینکه نیامدیم برای جلوگیری بیشتر از کرونا بود. آن هم در این شرایط که به نظر می رسد کنترل از دست ستاد کرونا هم در حال خارج شدن است. هرچند انگار عده ی کثیری را هم که آمده بودند راه نداده اند. شجریان هواداران میلیونی دارد. رسانه شجریان صدا و سیمای خواب زده نیست. فضای مجازی رسانه امثال شجریان هاست.
روزهای گذشته گزارشی از رسانه ملی در رابطه با آرایشگاه ها و باشگاه های ورزشی زیر زمینی پخش شد. که با وجود تعطیلی تهران به فعالیت خود ادامه می دهند. اینکه چرا این افراد به تعطیلی مبادرت نکرده اند گزارش میدانی نمی خواست. این را از دولتی ها می پرسیدید که این اماکن که از ابتدای سال شاید تنها یکی دو ماه آنهم با کمترین تعداد مراجعه کننده فعالیت کرده اند. مابقی ماه ها خرج زندگی، اجاره محل کسب و حقوق کارکنانشان را از کجا تامین می کنند؟ و با این شرایط که کرونا سایه اش را از سرِ ما بر نمی دارد، آینده این کسب و کارها چه می شود؟؟
کرونا که آمد خیلی ها بیکار شدند. شرکت ها، کارگاه ها و مراکز بسیاری از حرکت ایستادند. خیلی از این افراد از سالهای قبل بیمه پرداخت می کردند. که اگر روزی بیکار شدند بتوانند بیمه بیکاری بگیرند. نقش تامین اجتماعی از ابتدای شیوع کرونا چه بود و برای این نزدیک به یک میلیون نفر بیکار ثبت شده چه کرد؟ باز خدا ستاد کرونا را خیر دهد بدون کاغذ بازی و اجازه بدهید بگویم بدون سرکار گذاشتن خلق الله 3 ماه به این افراد حقوق داد. کارگری را می شناسم که از اردیبهشت بیکار است. اول اینکه یک میلیون تومان اردیبهشتش به دلیل اشتباه تامین اجتماعی پرداخت نشد. و از همان موقع منتظر برقراری مقرری بیمه بیکاری است! از اردیبهشت تا مهر 6 ماه است. بدون حقوق. بیکار! . آقای شریعتمداری، وزیر محترم کار در آن سازمان چه می کنید که نمی توانید حقوق کارگری را که مرتب حق بیمه اش را داده بپردازید؟؟ بعد می خواهند مردم در خانه بمانند و کرونا هم برود. مرسی. رفت ….
شبنم حاجی اسفندیاری
شنبه 19 مهر 1399

داریوش پیر نیاکان، سالار عقیلی، حامد بهداد، سهراب پورناظری، علی اکبر شکارچی، پوریا اخوان، زیدالله طلوعی، وحید تاج ، حسین ابریشام پور ، مجتبی عسکری، حمیدرضا نوربخش، و طهمورث پورناظری برخی از هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.
منبع: همشهریآنلاین

به گزارش خبر فوری، احمدینژاد که شهره به ارسال پیامهای عجیب برای سلبریتیهای هنری آمریکایی است و از مایکل جکسون تا آنجلیناجولی را مورد توجه قرار داده، درباره درگذشت منتقد خود سکوت کرد.
او البته چندی قبل در گفتگویی، مدعی شده بود که صدای شجریان مورد علاقه اوست. او همچنین به خبر فوری گفته بود مردم را خس و خاشاک نخوانده ولی او درگذشت کسی که در واکنش به حرفهای او، صدای خودش را صدای خس و خاشاک توصیف کرده بود را تسلیت نگفت.
نظر شما در اینباره چیست؟ آیا دلخوریهای سال ۸۸ باعث شد احمدینژاد حاضر به موجسواری روی نام شجریان نشود یا نگران بازتاب پیام در بین افکارعمومی بود؟ در ادامه کامنت بگذارید.
منبع: خبرفوری

محمود دولتآبادی در یادداشتی که در پی درگذشت «خسرو آواز ایران» نوشته است:
«محمدرضا شجریان درگذشت، تسلیت به نزدیکان – وابستگان و پیوستگانی که نیم قرن با زنگ صدای او، با فهمِ اهمیتِ شعر در صدای او، و خویشاوندی دوباره با شیوههای دستگاهی صدای او به واقع زیستند و خواهند زیست. مردمی که اکنون میگرید. اما تلخی پایانِ زندگی شجریان منحصر به این کمتر از یک سال اخیر نبود که با گرمای خانواده، دلدادگی پزشکان مجرب و علمِ پزشکی زنده نگه داشته شد. تلخی عمیقتر آن بود که هنرمند ممتاز آواز ایران در اوج کمالیافتگی، حضور و بانگِ بینظیرش دریغ شد از مردمی که اکنون به سوگ او نشستهاند و اشک میریزند. دیگر اینکه چون محمدرضا شجریان از هنرِ خودِ، یعنی از زندگی منع شد، ندیدم و نشنیدم همکارانِ وی، اربابِ هنر موسیقی دمی آشکار به شکوِه برآورند و دریغا شنیدم برخی ذوقزده و طعنهزن هم شدند که این خود چیزی جز نشان فرومایگی نبود.
باری… هیچ نفوسی همیشه زنده نخواهد ماند، اما در این «بر تسمه نقاله زمان» گذر داشتن خوب است که آبرومندانه گذری باشد، چنان که شجریان (سیاوش) گذر کرد.
محمدرضا شجریان و محمود دولتآبادی در سالهای دورتر
محمدرضا شجریان ـ موسیقیدان و خواننده موسیقی ایرانی ـ متولد یکم مهرماه سال ۱۳۱۹، در روز پنجشنبه، ۱۷ مهرماه، پس از یک دوره طولانی مبارزه با بیماری، در سن ۸۰ سالگی درگذشت.
منبع: ایسنا

بهروز وثوقی با انتشار عکسی از خود در کنار محمدرضا شجریان درگذشت استاد شجریان را تسلیت گفت.
وی در واکنش به درگذشت استاد آواز ایران در اینستاگرام نوشت: روحت شاد رفیقم
استاد محمدرضا شجریان پس از تحمل دوره طولانی بیماری عصر امروز (پنجشنبه ۱۷مهر) در بیمارستان جم تهران درگذشت.
منبع: خبرآنلاین

محسن نامجو در 4 مقاله از روزی نوشته است که با خسروی آواز ایران تنها بوده و از او آموخته است:
روزی را به یاد می اورم برای اولین بار و یا شاید آخرین بار در بهار سال 2012، ساعتی را با استاد شجریان تنها بودم و آنجا در ورکشاپ دو نفرمان فهمیدم که عمق تحریرهای من و همه ی هم نسلان من چه اندازه کم و اشتباست و چه تشویق های مفت و مجانی که میشویم. کسی راز آواز را نمی داند، راز تمرین آواز را و استاد در آن روز برایم گفت که برای سال های سال، هر آخر هفته آنقدر در کوه های اطراف تهران، تمرین تحریر انجام می داده که از درد دیافراگم تا دو روز، ضبط های رادیو و تمرین و کلاس تعطیل میشده.