خوب شروع نشد. سال ۱۳۹۸ را می گویم. سالی که با وجود مصائب و سختی هایی که در سال ۹۷ به چشم دیدیم، کلی منتظرش بودیم تا در زمان تحویل سال آرزو کنیم که سال خوب و خوشی باشد. مشکلات و مسائل اقتصادی کمتر شود تا اندکی فقط اندکی آرامش به جامعه باز گردد. دعا کنیم تا تحریم گر و تحریم دوست هر دو در این سال ناکام شوند. چه آرزوهای قشنگی که برای سال نود و هشت نکردیم. اما افسوس …
هنوز روزهای فروردین عطر بهار به خود نگرفته بود که بلا نازل شد. آن هم از نوع طبیعی و غیر مترقبه. سیل آمد. اول شمال کشور را زیر آب برد. و بعد هم غرب و جنوب غرب. بلایی که با گذشت ۱۸ روز از فروردین هنوز ادامه دارد .فوت بیش از ۶۰ تن از هموطنان بر اثر سیل جای تاسف دارد. از بین رفتن سرمایه و زندگی خیلی از هموطنان سیل زده مایه ناراحتی و حزن است. آوارگی و گرسنگی عده ی زیادی مایه شرمندگی است. البته هموطنان همت کردند و به کمک مصیبت زدگان شتافتند. مسئولین هم که برخی پای کار آمدند و برخی هم آمدند برای نمایش و گرفتن عکس سلفی و استوری …
حال که تعطیلات نوروزی تمام شده است و بازار ایران فعال شده است باید که از سال گذشته و تجربه های تلخ تجربه کسب کنیم. باید درس گرفت. همین پارسال بود که بلبشوی اقتصادی شروع شده بود . اما کسی فکرش را نمی کرد دلار ۳۸۰۰ تومانی به پنج هزار تومان و تا بیست هزار تومان برسد. هیچکس گمان نمی کرد قیمت اجناس تا ۳۰۰ درصد رشد داشته باشد. آن هم به خاطر تحریم ! هرگز در مخیله ام نمی گنجید در این دوران باز هم صف گوشت و مرغ را آن هم با کارت ملی ببینم. سال سختی بود. سال جدید هم که خوب شروع نشد. اما امیدوارم در ادامه بهتر و بهتر شود. مسلما هیچ اتفاق خوبی نخواهد افتاد مگر اینکه دولت و ملت در کنار هم تمام توان خود را برای بهبود اوضاع کشور بکار برند. این به این معنی نیست که هرچه سختی است برای مردم باشد و مجبور به تحمل باشند. و چند ماه بعد بفهمیم که فلان مدیر میلیاردها تومان ثروت کشور را به اسم دور زدن تحریم دزدیده و کانادا نشین شده است. اگر میخواهیم که این کشور ضمن تحمل تحریم ها و مشلات ناخواسته ، رو به جلو حرکت کند باید در ابتدا حکومت را اصلاح کنیم. حکومتی که هیچ مفسد اقتصادی در بخش های تاریک و غیر شفاف آن پنهان نشده باشند.
از خدا می خواهم در آغازین روزهای فعالیت کاری، مشکلات و سختی در مسیر جامعه قرار نگیرد. حال مردم روز به روز بهتر شود و اعتماد از دست رفته به جامعه باز گردد. ما نیز در رسا نشر تلاش می کنیم تا صدای مردم باشیم و از حقوق عامه ملت دفاع کنیم. رسالت رسانه همین است. باید که در کنار مردم باشد. و ما خودمان از مردمیم.
شبنم حاجی اسفندیاری
۱۸ فروردین ۱۳۹۸
برچسب: شبنم حاجی اسفندیاری
-
سال ۹۸ و تجربه هایی که باید از آن درس گرفت.
-

خانم گل های ایرانی، سَمبُلِ انسانیت و نوع دوستی/ از نرگس تا یاسمن ….
همان اینستاگرامی که به گفته اهل فن محل فساد و ترویج بی دینی است چند وقتی است مرا به خود مشغول کرده است. هر روز و هر لحظه صفحه نرگس کلباسی را چک می کنم. نرگس درست از همان روزهای ابتدایی زلزله کرمانشاه و سرپل ذهاب زندگی خود را وقف مردم زلزله زده روستاهای سرپل ذهاب کرده و هم اکنون حتی با وجود اتمام ساخت خانه های ۶ روستا در این مناطق در آنجا حضور دارد و همپای زنان و مردان آن خطه کمک و همراهی می کند.
رسا نشر– شبنم حاجی اسفندیاری: زلزله کرمانشاه که آمد یک اتفاق نادر رخ داد. جمع آوری کمک از طرف افراد مشهور یا همان سلبریتی ها و حتی افراد خیلی معمولی جامعه، آن هم بدون وابستگی به مراکز دولتی و خصوصی در زمینه بحران و کمک رسانی. بماند که یکی از دلایل این رخداد از عدم اعتماد مردمی به نهادهای دولتی و امداد رسانی نشأت می گیرد. اما همه پای کار شدند . عده ای برای کمک مستقیم روانه مناطق زلزله زده شدند و عده ی دیگری مشغول جمع آوری کمک های نقدی و غیر نقدی. از جواد خیابانی گرفته تا صادق زیبا کلام، از علی دایی تا محراب قاسم خانی و ….. . اما افراد دیگری هم بودند که مثل بقیه خیلی هم معروف و #سلبریتی نبودند. اما دلشان همراه با مردم دردمند کرمانشاه و سرپل ذهاب بود. می دانستند از این دولت و آن سازمان کاری بر نمی آید و باید با کمک مردم برای دستگیری از زلزله زدگان و بازماندگان این حادثه دلخراش بپا خیزند. یکی از آنها نرگس کلباسی است. دختر خیر ایرانی که انگار همچون فرشته ی نجات در بزنگاه حاضر شد و به مناطق زلزله زده رفت.
همان اینستاگرامی که به گفته اهل فن محل فساد و ترویج بی دینی است چند وقتی است مرا به خود مشغول کرده است. بیش از یک سال از حادثه دلخراش زلزله در کرمانشاه و سرپل ذهاب می گذرد. هر روز و هر لحظه صفحه نرگس کلباسی را چک می کنم. نرگس درست از همان روزهای ابتدایی زلزله کرمانشاه و سرپل ذهاب زندگی خود را وقف مردم زلزله زده روستاهای سرپل ذهاب کرده و هم اکنون حتی با وجود اتمام ساخت خانه های ۶ روستا در این مناطق در آنجا حضور دارد و همپای زنان و مردان روستایی برای زدودن آثار ویرانی ها تلاش می کند. نرگس کلباسی دختر ایرانی _ بریتانیایی زاده ی ایران زمین است که بیشتر عمر خود را خارج از کشور گذرانده است . اما به گفته ی خودش آموزه های پدرش مهر ایران و ایرانی را در دلش نهاده است. نرگس زمانیکه در هند ساکن بود یتیم خانه ای را با ۵۰۰ کودک نیازمند و معلول راه اندازی کرد و برای انسان های بی گناه و غیر همزبان مادر شد. او که تمام زندگی اش را وقف بنیاد خیریهٔ پریشان کرده است در هند دچار مشکلی قضایی شده و به قتل غیر عمد محکوم می شود. اما در نهایت با کمک کنسول گری ایران و کمپین های مردمی تبرئه می شود و به موطن خود باز می گردد.
زلزله کرمانشاه درس های بزرگی دارد. درس های عبرت آموزی که اگر سر لوحه کارمان قرار دهیم می توانیم خیلی از ضعف های امروز جامعه را از بین ببریم. مهم ترین آن درس انسانیت است. ظهور شیر زنانی چون نرگس کلباسی برای حمایت و همراهی از مردمی که بر اثر بلایای طبیعی گرفتار آمدند آن هم در شرایط بد جامعه ی امروز که هرکسی درگیر مشکلات خودش است، یک موهبت است. کاش هزاران هزار نرگس داشتیم. کاش برای هرجا که از دولتمردان و ارگان ها جز شعار و سیاسی بازی کار دیگری بر نمی آید یک لشکر از نرگس ها حامی این مردم می شدند. کاش در مدارس ما بجای تربیت مهندس و وکیل انسان هایی را تربیت می کردند که انسانیت ، شجاعت و شرافت مهمترین هدف زندگی شان باشد. درست مثل نرگس کلباسی، مثل یاسمن خالقیان، مثل سولماز نباتی و …
یاسمن خالقیان خبرنگار جوانی که هنوز هم در حال کمک رسانی به آسیب دیدگان کرمانشاهی است. او علاوه بر ارسال گزارش ها و تصاویر ویرانی های زلزله پاییز گذشته ، با دوستانش کمک های فراوانی را به اهالی شهرهای زلزله زده کرده اند.
سولماز نباتی هنرمند و نقاش جوانی که دلسوزانه کمک ها و مشارکت های مردمی را به بیماران و نیازمندان می رساند و جای خالی مسئولانی را که بدنبال پست و مقام و منفعت طلبی هستند برای مردم دردمند پر می کند.درس بزرگ دیگر زلزله کرمانشاه اعتماد است. اینکه چگونه در فضای مجازی که این روزها به توپ بسته شده است و هرکسی از هر سو ضربتی بر آن می زند، نرگس، یاسمن و سولماز توانسته اند اعتماد مردم را جلب کنند.کمک های مردمی را از همان روزهای اول جمع آوری و در مناطق زلزله زده به دست نیازمندان رساندند. و اکنون با وجود گذشت یکسال از این ماجرا، مشارکت ها روز به روز بیشتر شده است.تا جایی که کمک هایی که نرگس کلباسی جمع می کند گاه از ۱۰۰ میلیون تومان در روز فراتر می رود. در حالیکه اگر یک سازمان دولتی درخواست کمک بدهد شاید این روزها نیمی از این مبلغ را هم نتواند جمع کند! این اعتماد از کجا آمده است؟ غیر از صداقت و عمل به وعده ها؟
شاید افراد دیگری هم باشند که نامی از آنها برده نشده است.همه این افراد قابل تقدیرند و باید که قدردان این همت بلند و روح لطیفشان باشیم. اینستاگرام این فرصت را به این دوستان داد تا دیده شوند و در راهی قدم بردارند که دعای خیر هموطنان نیازمند و حادثه دیده همیشه همراهشان باشد.مسلما این افراد نه برای دنبال کننده و نه لایک بیشتر این کار را نکرده اند. چرا که در این صورت اکنون باید از این مساله فارغ می شدند . عمر مفید شو آف نوع دوستی ، کمک و انسانیت در فضای مجازی تنها یک هفته است. در حالیکه اکنون بیش از یک سال از زلزله می گذرد…. -
برای دغدغه های مردم ایران …
پایگاه خبری رسا نشر- به روزهای نچندان دوری فکر می کنم که تنها دغدغه ام خودم بودم و خودم. خوشی بود اگر خوشی و اگر غم بود هم غم. هرچه بود همه اش مال خودم بود. فقط خودم و اطرافیان خودم. اما در این کوتاه زمانی که از شروع فعالیت رسانه ای ام بصورت رسمی می گذرد، انگار دیگر آن من با محدوده ی فکری سابق نیستم. در سرم مدام اخبار و رویدادهای این روزها است و در آنِ واحد، فکرم هزارجا.
راستش را بخواهید از زلزله کرمانشاه شروع شد. بعد از آن هم که زلزله تا زیر پای خودمان هم اینجا در تهران آمد. ترس از مرگ و دیدن آوارگی و زندگی در چادر و در سرمای هموطنان عزیزم غمی را در اکثر ما بوجود آورد که هنوز هم ادامه دارد. خبرهای مربوط به تصادفات و مرگ و میرها. آلودگی هوا و خشکسالی … . و از همه مهمتر معترضینی که از همه عملکردها در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی گلایه دارند و صدای واحد مسئولینی که “باید مشکلات را حل کرد و قطعاً لیاقت مردم بیشتر ازاین است و باید فقر مطلق از بین برود”. من هم مانند همه مردم امیدوارم که همه مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشورمان مرتفع شود و در همه چیز گشایش بوجود آید. مسلماً گره افتاده به کار اداره کشور حتی بواسطه تحریم های ابرقدرتها آنقدر ها هم گره کوری نیست که با دندان هم باز نشود. همت عالی می خواهد و عشق به خدمت.دغدغه فعالان رسانه ای کمتر از مسئولان دولتی نیست و شاید حتی بیشتر از آنان در سطح خیابان و همپای مردم ایران دردها و رنج ها و مشکلات را می بینند و لمس می کنند. گاهی اوقات فکر می کردم چرا این همه گلایه و نقد؟ اما امروز که بیشتر از گذشته با بدنه جامعه در ارتباطم، حتی کمی مشکل را هم برای مردم کشوری که خوبند و پایبند به کشورشان را هم زیاد می دانم . باید بگوییم و مسئولان باید ببینند و کاری کنند تا در کشوری به اسلامیت و جمهوریت ایران دغدعه و دردی وجود نداشته باشد. بدون تعارف هر مسئولی که رفع مشکلات را در توان خودش نمی بیند، جایش را به دیگرانی بدهد که دلسوز ترند و اهل از خودگذشتگی برای رفع مشکلات!
این ها را گفتم و همه می دانیم که هنوز زلزله زدگان کشور در سرما و بدور از یک آشیانه امن هستند.جاده ها هنوز تلفات می دهند. و هیچ اتفاق تازه ای برای آن مرد و زنی که به فساد و فقر معترض بودند نیفتاده است. کار سخت و زمان بری است و همه نیز بخوبی می دانیم. اما کاش بسرعتی که برای تحریم سامسونگ و کره جنوبی به دلیل ندادن ۴ گوشی ناقابل همه به تلاش و تقلی افتادند، در دیگر امور هم همینطور قاطع و سریع باشند…
شبنم حاجی اسفندیاری
مدیرمسئول پایگاه خبری رسا نشر
-

رسا نشر، صدایی رسا برای بیان حقایق جامعه ایرانی
رسا نشر- درست از زمانیکه تصمیم به راه اندازی یک رسانه اینترنتی گرفتیم، یک سال و نیم می گذرد. ساعت ها بحث و گفتگو مشاوره گرفتن از اهالی رسانه و خبر، بررسی فعالیت های رسانه های قدیمی و …. ما را برآن داشت که پایگاه خبری تحلیل خود را راه اندازی نماییم. هرچند در ابتدا امیدی به تداوم این ایده نبود اما در اواسط راه، کار برایمان جدی شد. با وجود عقاید مختلف بر سر موضوعات و حتی نام رسانه ، دست اخر نام رسا نشر را برگزیدیم. رسا نشر برگرفته شده از دو واژه رسانه و انتشار می باشد که پرکاربرد ترین و مرتبط ترین واژه ها در حرفه خبر و مطبوعات است. رسا نشر را برگزیدیم تا رسانه ای باشیم برای بازتاب و نشر رویدادهای جامعه. برای بیان حقایق به زبان ساده و صدایی باشیم برای بیان خواسته ها و مشکلات جامعه.

بدین ترتیب پس از گذشت یک سال از ثبت نام و درخواست برای دریافت مجوز فعالیت رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هیئت محترم نظارت بر مطبوعات به درخواست ما جواب مثبت داد و پایگاه خبری رسا نشر در روزهای پایانی آذرماه ۱۳۹۶ فعالیت رسمی خود را آغاز و با صدایی رسا و سرشار از صداقت و مهر ، رویدادهای جامعه را بازتاب می دهد.
ما این راه را برای این انتخاب کردیم چون هدف داشته ایم. چون حرف برای گفتم داریم و با عشق و علاقه ای وصف ناشدنی به ایران عزیزمان می خواهیم که سربلندی، شکوه و عظمت بیش از پیش ابرانمان را ببینیم. این را می دانیم که مشکلات و مسائل مختلفی گریبانگیر جامعه ما شده است. و می دانیم که درد و رنج هم زیاد است. از این رو برای عریان ساختن سیاهی ها و مشکلات جامعه و برای زدن زخم های بیشتر نیامده ایم. بلکه آمده ایم که بر اساس رسالت رسانه ای و وظیفه شهروندی خویش کمک حال مسئولین و مردم در جمهوری اسلامی ایران باشیم و با هم در ارتقاء سطح فرهنگ و داشتن یک اجتماع سالم، پویا و هدفمند تلاش کنیم. و به امید اینکه بتوانیم گام های موثری در این راه برداریم.
رسا نشر تنها یک رسانه نیست، بلکه صدایی است رسا برای بیان هرآنچه که جامعه نیاز به شنیدنش دارد.
شبنم حاجی اسفندیاری
مدیرمسئول پایگاه خبری رسانشر
۲۷ آذر ۱۳۹۶ -

داوود رشیدی ، یادگار هزاردستان از میان ما رفت..
داره از ابر سیاه خون می چکه
جمعه ها خون جای بارون می چکه …
انگار تلخی و غم انگیزی غروب جمعه ها دارد به صبح هایش هم منتقل می شود.خبر کوتاه بود. کوتاه اما تاثیر گذار و غم انگیز.یادگار هزاردستان، بزرگ مرد سینمای ایران، داوود رشیدی درگذشت…

صبح جمعه ۵ شهریور ۱۳۹۵ درحالیکه چشمانمان را از خواب ناز باز کردیم و تلفن همراهمان را برای احوال پرسی با دنیا مقابل چشمانمان گرفتیم ، خبری بیشتر از دیگر اخبار به چشم ها می خورد. هنرمند پیشکسوت داوود رشیدی مرد بزرگ و استاد سینمای ایران دیده از جهان فرو بست. بسیار ناراحت کننده است که یک هنرمند ، کسی که با هنرش و تلاش هایش خاطره داریم از میان ما برود. جامعه ما تشنه حضور این آدمهاست.آدمهایی که بزرگترین سرمایه شان که هنر و سخاوتشان است را بی پروا در کف دست گرفته و از همه چیز خود برای خدمت به مردم این سرزمین مایه می گذارند.
داوود رشیدی عزیز یکی از ۵ نفر پیشکسوت و سرمایه بزرگ هنری ایران است که مسلما از این پس خلاء حضور گرمش احساس خواهد شد. هرچند در این روزهایی که متحجرین و بدخواهان عالم هنر در تلاشند تا هنر را با انزوا بکشانند و هنرمندان را بی ارزش جلوه دهند. اما امثال استاد داودد رشیدی، استاد نصیریان، استاد انتظامی ، استاد مشایخی و استاد کشاورز در این سالها آنقدر از تجربیات خود در روح هنر این سرزمین دمیده اند و شاگردان بسیاری را تربیت نموده اند که در زمان غیابشان صحنه های هنری خالی نخواهد شد و از طرفی مردم هنردوست و قدرشناس ایران نمی گذارند هنر بومی و اصیل سرزمینشان به بهانه های واهی عقب ماندگان ذهنی به حاشیه رانده شود. نمونه تربیت یافتگان این عرصه دختر استاد رشیدی ، لیلی رشیدی است که هنرمندانه و صادقانه در خدمت مردم این سرزمین همت گمارده است. این مصیبت بزرگ را به خانواده محترم رشیدی، لیلی رشیدی عزیز و جامعه هنر و ملت عزیز ایران تسلیت عرض نموده و آرامش ابدی برای ایشان آرزومندیم.
برای همیشه خداحافظ استاد ….
شبنم حاجی اسفندیاری
۵ شهریور۱۳۹۵