برچسب: شبنم حاجی اسفندیاری

  • روز خبرنگار گرامی باد

    روز خبرنگار گرامی باد

    ر نبود جسارت رسانه‌های داخلی و خبرنگاران از جان‌گذشته و انعکاس دقیق و لحظه به لحظه وقایع این سو و آن سوی میدان جنگ، این 12 روز، 12 سال می‌گذشت برایمان! که اگر رسانه‌های داخلی نبودند باید به دروغ‌ها و غلوهای اسرائیل اینترنشال اعتماد می‌کردیم.

    تبریک روز خبرنگار رسا نشر

    پایگاه خبری رسا نشر – حدوداً 2 ماه پیش بود که جامعه هرلحظه تشنه و تشنه‌تر می شد. تشنه خبر! تشنه خبر موثق!
    جنگ بود. جنگ 12 روزه تحمیلی، روزها آنها می‌زدند، شب‌ها ما و دم صبح باز آنها. مردم می‌خواستند بدانند چه شده؟ کجاها را زده اند؟ ما چه کار کردیم و کجاها را زدیم؟

    در آن لحظات حساس اصولاً همه دنیا برای شنیدن سریع وقایع به رسانه های ملی آن کشور رجوع می‌کنند. منظورم صدا و سیماست. صدا و سیمایی که به جای بیان حقایق و انعکاس لحظه به لحظه خبرهای دو طرف میدان جنگ، صرفاً به تحلیل و تهدید دشمن و شعار روی آورده بود. صدا و سیمایی که همان لحظه که ونک را می زدند، از حیفا و تل آویو می گفت. بی انصاف! شاید من دل‌نگران عزیزی در میدان ونک باشم؟ کجای ونک را زدند؟ آیا خانه‌ای خراب شده؟ مردم عادی کشته شده‌اند؟ صدا و سیما هنوز پخش زنده از تل آویو …
    اگر نبود جسارت رسانه‌های داخلی و خبرنگاران از جان‌گذشته و انعکاس دقیق و لحظه به لحظه وقایع این سو و آن سوی میدان جنگ، این 12 روز، 12 سال می‌گذشت برایمان! که اگر رسانه‌های داخلی نبودند باید به دروغ‌ها و غلوهای اسرائیل اینترنشال اعتماد می‌کردیم.
    بیشتر از هر سال دیگری، روز خبرنگار را به همه خبرنگاران و عکاسان تلاشگر در رسانه‌های داخلی (روزنامه‌ها، نشریات، خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری) تبریک عرض می‌نمایم.
    نزدیک بود ما جنگ را ببازیم. جنگ رسانه‌ای را ببازیم، اگر شما نبودید! در هیاهوی بنگاههای خبرپراکنی آنطرف آبی که جیبشان از دلارهای صهیونیستی پر است، حتماً میدان را واگذار می‌کردیم اگر شما نبودید! اگر شما که با کمترین امکانات، آن اینترنت ملی شده بی‌رمق، فشارهای از این سو و آن سو، و موشک و بمب‌هایی که هر لحظه امکان داشت بر سرتان فرود آید، مردانه پای کار نمی‌ایستادید، شاید امروز ایستادگی و اتحاد مردم با مردم و حمایت و همدلی در آن روزهای سخت را کسی خبردار نمی‌شد و خیال می‌کردند مانند خیلی از کشورها که تا جنگ شد همه فرار کردند و قفسه فروشگاهها را خالی کردند و به هم رحم نکردند، مردم ما هم آنگونه اند. اما شما تصویرها ثبت کردید از غیرت و ایستادگی، از محبت و عشق، از تلاش برای نجات جان دیگران در بمباران میدان تجریش و از حماسه ایستادگی و مقاومت.
    دست مریزاد به شما خبرنگاران ایرانی. دست بوس همه تان هستم.

    شبنم حاجی اسفندیاری
    مدیر مسئول پایگاه خبری رسا نشر

  • پس از حادثه تلخ الهه حسین نژاد، تاکسی اینترنتی بگیریم یا نه؟؟

    پس از حادثه تلخ الهه حسین نژاد، تاکسی اینترنتی بگیریم یا نه؟؟

    پس از قتل ناجوانمردانه الهه حسین نژاد دختر 24 ساله اسلامشهری، هجمه ها به تاکسی های اینترنتی بسیار افزایش یافت.

    پایگاه خبری رسا نشر – شبنم حاجی اسنفدیاری: در روزهای اخیر، خبرهای فراوانی درباره ساماندهی مسافربرهای شخصی و تاکسی‌های اینترنتی منتشر شده است. مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها، یادداشت‌ها و اظهارنظرهای متعددی که پس از قتل فجیع دختر جوان اسلامشهری، مرحومه الهه حسین‌نژاد، به رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی رسیده بود.

    تاکسی اینترنتی

    قبلاً هم گفته بودم که دقیقاً بعد از وقوع چنین جنایت‌هایی، از مردم گرفته تا مسئولان، همه در حالی به فکر فرو می‌روند که «باید چنین کرد» و «چنان تصمیم گرفت»، ولی چند صباح بعد همه فراموش می‌کنند. وعدها، قول‌ها و مصوبه‌ها بی‌نتیجه می‌مانند. اگر منظور واقعاً حمایت از حقوق زنان بود، چرا قانون ۱۴ ساله منع خشونت علیه زنان در تاریکخانه مجلس و دولت خاک نمی‌خورد؟

    یک انسان بی‌همه‌چیز! آینده و امید یک دختر جوان را تخریب کرد و خانواده‌ای را برای همیشه داغدار کرد. صرف‌نظر از اصل ماجرا و همهمه‌ای که بر علیه رانندگان به وجود آمد، انتشار یک پیام در شبکه‌های اجتماعی مسیر این رویداد تلخ را تغییر داد. یکی نوشت که «جناب قاتل راننده اسنپ است» و «الهه سوار بر سمند نقره‌ای قاتل شده». از همان لحظه، هجمه‌های فراوانی به سمت تاکسی‌های اینترنتی آغاز شد و عده‌ای — خواسته یا ناخواسته — انگشت اتهام را به سمت اسنپ و تاکسی‌های اینترنتی گرفتند؛ در حالی که سفر آخر الهه با اسنپ نبوده و یک سفر با خودروی شخصی به حساب می‌آید.

    نگارنده این سطرها قطعاً خودروی شخصی لاکچری ندارد که نداند تاکسی اینترنتی چیست. اتفاقاً من روزانه دست‌کم دو تا سه بار از همین خدمات استفاده می‌کنم. البته بارها هم به دلایل مختلف با سفیران این شرکت‌ها به مشکل خورده‌ام. اما این تعداد به نسبت کل سفرهای من در طول چند سال بسیار محدود بوده. بنابراین، تعمیم دادن ناامنی و مخاطره‌آمیز بودن تمام سفرهای تاکسی اینترنتی و رانندگان زحمتکش و شریف این سرویس‌ها، کاملاً اشتباه است.

    اشتباه نکنید. قرار نیست از تپسی یا اسنپ دفاع کنم. بلکه می‌خواهم با یک دید واقع‌بینانه به موضوع نگاه کنم و نکات کاربردی را مطرح کنم تا خانم‌ها بتوانند با خیال راحت‌تر و امنیت بیشتری از این امکان استفاده کنند — امکانی که فلسفه وجودی‌اش می‌تواند به افزایش امنیت خانم‌ها کمک کند.

    بر اساس بیانیه اسنپ، اقرار متهم و اخبار منتشره سفر الهه حسین نژاد خارج از شبکه تاکسیرانی اینترنتی بوده است. فرض کنیم الهه در همان روز به جای استفاده از خودروی شخصی، از تاکسی اینترنتی استفاده می‌کرد؛ و حتی اگر همان راننده قاتل سفر را قبول می‌کرد، آیا باز هم الهه به قتل می‌رسید؟
    به احتمال بسیار زیاد: خیر!

    دلیل اول: راننده با توجه به قوانین و کنترل‌های تاکسی‌های اینترنتی، مجبور به رفتار متفاوتی است تا شاکی نداشته باشد و بتواند سفر بگیرد. این را باید اسنپ با بررسی سوابق، شکایت‌ها و امتیازهای سفیر خود بگوید. حتی اگر فرد انگیزه‌ای برای جنایت، سرقت یا تعرض داشته باشد، ترجیح می‌دهد دست‌کم با مسافر اسنپ کاری نداشته باشد.

    دلیل دوم: الهه به دلیل اینکه سفر معتبری داشت، خود را در امنیت می‌دید. گفته شده که زمانی‌که سوار بر خودرو بوده، با خانواده تماس گرفته. پس اگر سوار بر اسنپ بوده و این موضوع را در مکالمه برجسته می‌کرد، در صورت مفقود شدن، خانواده سریع‌تر پیگیری می‌کرد و پلیس هم دست بازتری برای یافتن او داشت.

    دلیل سوم: استفاده از اسنپ می‌توانست فرضیه انگیزه سرقت تلفن همراه را هم منتفی کند. چراکه الهه می‌توانست بدون اینکه راننده را در جریان بگذارد، هزینه سفر را آنلاین پرداخت کند. در نتیجه، اگر واقعاً موضوع سرقت تلفن بوده، احتمال جلب توجه کمتر می‌شد.

    و در نهایت: حتی اگر این اتفاق در سفر اسنپی رخ می‌داد، ردگیری و یافتن متهم بسیار سریع‌تر انجام می‌شد.

    متاسفانه مرحومه حسین‌نژاد به جای استفاده از تاکسی یا اتوبوس خطی یا تاکسی اینترنتی، سوار بر خودروی شخصی قاتل شد و آنچه نباید اتفاق بیفتد، رخ داد. ولی حداقل متوجه شدیم که حتی در بدترین سناریو، اگر سفر با تاکسی اینترنتی بود، احتمال اینکه چهره‌ای خندان و زیبا چون الهه دیگر در میان ما نباشد، کمتر می‌شد.


    تاکسی اینترنتی و زنان

    اگرچه همه ما نسبت به عملکرد برخی رانندگان تاکسی اینترنتی و نواقص موجود گلایه‌مندیم، اما کمتر خانمی پیدا می‌شود که منکر افزایش امنیت و راحتی عبور و مرور پس از حضور این سرویس‌ها در ایران شود.
    اینکه به آسانی خودرو را درخواست دهیم، در مبدأ سوار شویم و مستقیماً در مقصد پیاده شویم، بدون آنکه در خودروهای عمومی سختی و آزار ببینیم.
    بدون آنکه در خیابان با مزاحمت‌های لوکس‌سوارهای بی‌خانواده‌ای که فکر می‌کنند ما مثل خواهر و مادرشان هستیم، مواجه شویم.
    بدون آنکه در ترافیک اعصابمان خراب شود، یا با راننده بر سر کرایه بیشتر بحث کنیم.
    بدون آنکه هر بی‌شخصیتی به خودش اجازه دهد به ما تعرض کند و از ترس آبرو مجبور به سکوت شویم.
    بدون آنکه دغدغه برگشت در ساعات پایانی شب را داشته باشیم و اعصابمان خورد شود که چرا روتر راه نیفتادم؟

    این‌ها همه و همه از محاسن وجود تاکسی‌های اینترنتی است که قطعاً ما زنان بیشتر از دیگران قدرش را می دانیم.

    اما آیا تاکسی‌های اینترنتی مثل اسنپ، تپسی، ماکسیم و… همیشه امن هستند؟آیا باید با خیال راحت به همه آنان اعتماد کنیم؟
    جواب خیر است.
    به طور کلی، بستر تاکسی‌های اینترنتی نسبت به تاکسی‌های عادی، اتوبوس و به‌ویژه مسافربرهای شخصی امن‌تر است؛ اما باید با هوشیاری و رعایت نکات مهم، ضمن استفاده بدون دغدغه از این سرویس‌ها، با آسودگی خاطر سفر کنیم.

     


    نکات امنیتی ضروری برای استفاده از تاکسی اینترنتی

    1. برای گرفتن خودرو عجله نکنید. زمان کافی برای درخواست خودرو بگذارید.
    2. اگر تنها هستید، اولویت را به تاکسی ویژه بانوان بدهید. اگر سفیر خانمی پیدا نکردید، قبل از سوار شدن، حتماً تصویر راننده را بررسی کنید. تجربه ثابت کرده که گاهی اوقات از روی چهره می‌توان نوع شخصیت فرد را حدس زد.
    3. در صورت شک، قبل از رسیدن خودرو با راننده صحبت کنید. گاهی با گفت‌وگو با فرد، نوع شخصیت او مشخص می‌شود.
    4. اگر یک مرد در کنارتان است، حتماً بگذارید او تماس بگیرد. اینطور اگر راننده قصد خاصی داشته باشد، متوجه می‌شود که شما تنها نیستید.
    5. هنگام رسیدن خودرو، نوع خودرو، پلاک و چهره راننده را با تصویر برنامه مقایسه کنید. در صورت هرگونه تناقض، سفر را کنسل کنید.
    6. پس از سوار شدن، دستگیره‌ها و بالابر شیشه را بررسی کنید. اگر مشکلی داشت، درخواست کنید نگه دارد و سفر را لغو کنید.
    7. در طول مسیر به هیچ عنوان با راننده همکلام نشوید. اگر راننده اصرار به گفت‌وگو داشت، خیلی محترمانه و با بهانه‌هایی مثل بستن چشم‌ها، گوش دادن به موزیک یا تماس با دیگران از ادامه صحبت طفره بروید.
    8. اگر خودتان سفر را درخواست کرده‌اید، مسیر را در نقشه چک کنید. اگر دیگران خودرو گرفته‌اند، از آنها بخواهید این کار را انجام دهند.
    9. تحت هیچ شرایطی نه شما و نه راننده نباید سفر را لغو کنید. اگر راننده اصرار داشت، با پشتیبانی تماس بگیرید.
    10. برای مسیرهای طولانی، مسیر را از قبل بررسی کنید. در صورت عدم آشنایی با مسیر، از مسیریاب استفاده کنید و مطمئن شوید به سمت مقصد حرکت می‌کنید.
    11. قبل از سوار شدن، اطلاعات سفر را با یکی از عزیزان به اشتراک بگذارید.
    12. اگر خودرو را در نقشه نمی‌بینید، از راننده بخواهید اینترنت خود را روشن کند. اگر بهانه کرد، از طریق واتساپ یا تلگرام یک لایو لوکیشن برای فردی که آنلاین است بفرستید.
    13. در طول مسیر یکی دوبار با یکی از بستگان تماس بگیرید و مسیر خود را شرح دهید.
    14. از نمایش دادن طلاجات و اکسسوری‌های با ارزش خودداری کنید. از حمل وسایل قیمتی جداً خودداری کنید.
    15. اگر گوشی لوکس دارید، از هندزفری استفاده کنید. فقط برای تماس یا پرداخت هزینه از گوشی استفاده کنید.
    16. اگر ضرورتی ندارد، از آرایش‌های غلیظ خودداری کنید.
    17. سعی کنید در خودرو به گونه‌ای بنشینید که در آینه وسط قابل دید نباشید. به راننده نگاه نکنید و دقتتان را به بیرون خودرو معطوف کنید.
    18. هرگونه مشکل، شک یا احتمال خطر را با پشتیبانی ناوگان حمل و نقل در میان بگذارید.
    19. اگر هزینه سفر را نقدی یا کارت به کارت می‌کنید، دست‌کم تا ۵ دقیقه آخر این موضوع را مطرح نکنید.
    20. از تماس درون برنامه‌ای استفاده کنید تا شماره شما برای راننده قابل مشاهده نباشد.
    21. در صورت پرداخت کارت به کارت، بپرسید اگر پیامک برایشان ارسال می‌شود، انجام دهید و از ارسال رسید از طریق پیامک خودداری کنید.
    22. یاد بگیرید چگونه SOS یا سرویس اضطراری تلفن همراهتان را فعال کنید.
    23. اگر دیگران برای شما خودرو می‌گیرند، فقط تصویر و اطلاعات تماس و پلاک را می‌بینند. این شما هستید که باید شرایط را بررسی کنید.
    24. اگر برای دیگران خودرو می‌گیرید، مسئولیت‌پذیر باشید و لحظه به لحظه برنامه را چک کنید.

    جمع‌بندی

    رعایت موارد فوق می‌تواند منجر به یک سفر امن و تجربه خوشایند از تاکسی اینترنتی شود. اگر موارد احتیاطی را رعایت کنیم، حتماً جلوی سوءاستفاده‌های احتمالی هم گرفته می‌شود.

    علاوه بر این، دولت، نهادهای نظارتی، پلیس و قوه قضائیه باید با تدوین و اصلاح قوانین، شرایط سخت‌گیرانه‌تری را برای اجازه کار به رانندگان تاکسی‌های اینترنتی تعیین کنند. صرفاً بررسی یکباره سوء پیشینه نمی‌تواند تضمین کننده سلامت افراد باشد. شرکت‌های تاکسی اینترنتی هم موظفند در بالاترین سطح، سلامت جسمی و روانی رانندگان خود را مورد بررسی قرار دهند.

    همه رانندگان اینترنتی انسان‌های شریف و زحمتکشی هستند، اما امنیت جانی و روانی مسافر از همه چیز مهم‌تر است. جان ما قرار نیست اسباب آمارسازی ایجاد شغل دولت‌ها شود. بنابراین، در اولین فرصت، تمامی این شرکت‌ها باید با تهیه برنامه‌ای مدون نسبت به تأیید اعتبار سفیران خود اقدام کنند و در اولین قدم، خودروهای شهرستانی که در شهر تهران فعال هستند را غیرفعال کنند.

    این‌گونه من و همنوعان من دست‌کم خیالمان راحت می‌شود که می‌شود از کنار این حادثه تلخ گذشت و با امنیت بیشتری سوار تاکسی اینترنتی شویم.


    اگر این مطلب را خواندید، لطفاً آن را با دوستان و عزیزان به اشتراک بگذارید. ممکن است جان کسی را نجات دهید.

  • الهه حسین نژاد: داستان یک قتل فجیع و بازتابی از ناامنی زنان در جامعه

    الهه حسین نژاد: داستان یک قتل فجیع و بازتابی از ناامنی زنان در جامعه

    با گذشت 10 روز از گم شدن الهه حسین نژاد، ساعتی قبل جسد این دختر جوان در بیابان های اطراف فرودگاه امام (ره) کشف و قاتل وی دستگیر شد.

    الهه حسین نژاد

    🧭 چهار خرداد، روزی که همه چیز تغییر کرد

    ۴ خرداد بود که با قصد بازگشت به منزل سوار بر یک خودروی مسافربر شخصی شد و از آخرین تماسش قرار بود نیم‌ساعت دیگر در خانه باشد. اما از آن لحظه تا به امروز مشخص شد دیگر پایش به چارچوب خانه نخواهد رسید. و نگاه مضطرب مادر تا همیشه چشم به راهش ماند! الهه حسین‌نژاد ، دختر ۲۴ ساله اهل اسلامشهر، قربانی طمع یک انسان نما شد.

    💔 ده روز بعد، خبر قتل فجیع

    امروز صبح خبر قتل الهه به طور ناگهانی در رسانه‌ها منتشر شد و متاسفانه می‌شد حدس زد که عاقبت چنین حوادثی به همین خبر ختم شود. ده روز از ناپدید شدن الهه حسین‌نژاد گذشته بود و خبر جنایت فجیع او، به دست یک راننده ناجوانمرد، قلبمان را به درد آورد! درست مانند الهه عزیزمان که در لحظه حادثه و در گیرودار حفظ تلفن همراهش — که قطعاً با سختی آن را خریده بود — نوک چاقو به قلبش اصابت کرد و درد را در سینه‌اش احساس کرد. دختر ایران با چند ضربه چاقو از پای افتاد و دیگر توان مقاومتی نداشت. ما هم همینطوریم! ما هم خیلی وقت است که سینه‌مان از بی‌عدالتی، تبعیض و ناامنی درد می‌کند!

    داستان تلخ الهه اولین خبر دردناکی نیست که درباره زنان می‌شنویم. در طول روز، رویدادهای مشابه بسیاری می‌افتد: قتل، فرزند کشی، سرقت، تجاوز به عنف، زورگیری، مزاحمت خیابانی، خشونت خانگی و غیره. وقایعی تلخ که شاید گاهی یکی از آنها رسانه‌ای شود و مورد توجه قرار گیرد.

    ⚖️ قاتل دستگیر شد، اما…

    الهه برای یک گوشی تلفن همراه بی‌رحمانه به قتل رسید. قاتل بی‌وجدان او دستگیر شد و قطعاً به دار مجازات آویخته خواهد شد. اما آیا این آخر ماجراست؟ آیا این آخرین حادثه در نوع خود است؟ مسلماً خیر! علیرغم عدم انتشار آمارهای دقیق از خشونت، تجاوز، قتل و سایر آزارهای وارد شده به زنان، بر اساس گزارش‌ها و تحلیل‌های موجود می‌توان دریافت که روند وقایعی که قربانیانش زنان بوده‌اند، طی ده سال گذشته افزایش یافته است. روزی نیست که فیلمی از سرقت گوشی، طلا و … از زنان در شبکه‌های اجتماعی منتشر نشود. تمام اینها نشان‌دهنده نابسامانی شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه است. و برای یک سارق، عاقلانه‌تر این است که به دلیل ناتوانی زنان در مقاومت، از آنها سرقت کند. در این میان، اگر کسی مانند الهه مقاومت کند، به راحتی با چند ضربه چاقو از پای درآمده و سارق به خواسته‌اش می‌رسد.

    اگرچه قتل دختر اسلامشهری به دست یک راننده-سارق صورت گرفته است؛ اما تنها مجرم و مقصر این حادثه تلخ و سایر حوادث مشابه، فقط قاتل نیست. این موضوع نیازمند بررسی موشکافانه است. اینکه امروز در کشوری اسلامی که خود را پرچمدار حقوق انسان بر اساس تعالیم اسلامی می‌داند و در هر مناسبتی از شأن و جایگاه والای زنان در اسلام و دیدگاه پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمه‌اطهار (علیهم‌السلام) سخن می‌رود، زنان احساس امنیت نمی‌کنند و شاهد چنین حوادثی هستیم، جای تأمل دارد.

    ❌ مقصر کیست؟

    مقصر فقط قاتل و سارق نیستند. خلاء قانونی حمایت از زنان که از آن به عنوان «لایحه خاک‌خورده منع خشونت علیه زنان» یاد می‌شود، ده سال است که مانند توپ در بازی‌های سیاسی احزاب ناکارآمد، دست به دست می‌شود. نمایندگان مجلس در سه دوره اخیر، دولت فعلی و دو دولت قبل، اندیشمندان، علما و فرهیختگان همگی در کنار کسانی که داغ‌های سنگین این چنینی را بر دل مادر الهه و مادران دیگر این سرزمین نهاده‌اند، همگی مقصر و گناهکارند. لایحه‌ای که اجرای آن می‌تواند به کاهش خشونت‌ها و آزار زنان بی‌دفاع این سرزمین منجر شود، چند سال دیگر باید مسکوت بماند! چند سال دیگر باید شاهد قتل دختران به دست پدر، برادر و همسر باشیم. چند اسیدپاشی دیگر، چند آزار و تجاوز و چند سرقت با عنف دیگر باید رخ دهد تا تصمیم‌گیران این کشور بالاخره پشت زنان بایستند و حامی آنان باشند!

    ضمن عرض تسلیت به خانواده داغدار حسین‌نژاد و مادر الهه عزیز، در این شرایط و با اذعان به اینکه دغدغه هیچ مسئولی در این روزگار مسائل زنان نیست، از تمام دختران سرزمینم می‌خواهم که بیشتر از پیش مراقب خود باشند.

    • تنها سفر نکنید.
    • دیگران را در جریان لحظه‌به‌لحظه امورتان قرار دهید.
    • فقط از وسایل نقلیه عمومی و معتبر مانند اتوبوس، مترو، تاکسی و تاکسی اینترنتی استفاده کنید (البته با رعایت تمامی اقدامات امنیتی).
    • از سوار شدن در خودروهای عبوری، مسافرکش شخصی و خودروهای تک‌سرنشین به‌شدت پرهیز کنید.
    • زیورآلات و طلاجات خود را نمایش ندهید.
    • در طول مسیر هوشیار باشید و در صورت احتمال هرگونه خطر، فوراً یکی از اعضای خانواده را که در دسترس است و به شما نزدیک‌تر است، در جریان قرار دهید.
    • حتماً امروز همین حالا ویژگی SOS را در تلفن خود فعال کنید و نحوه استفاده از آن را یاد بگیرید.
    • و از همه مهمتر، مادران عزیزی که دختران نوجوان و جوان دارند، مراقبت بیشتری کنید و اجازه ندهید دخترانتان به تنهایی به بیرون بروند یا ساعت‌های زیادی را بیرون از خانه و بدون اطلاع شما بگذرانند.

    در کشوری که برای برخی مسئولانش مقابله با سگ‌گردانی مهم‌تر از امنیت شهروندان است، واضح است که خود شهروندان باید خودمراقبتی را یاد بگیرند و از قرار گرفتن در شرایط خطرناک اجتناب کنند.

    شبنم حاجی اسفندیاری

     

  • سلام بر آقای رئیس جمهور ایران، دکتر مسعود پزشکیان

    سلام بر آقای رئیس جمهور ایران، دکتر مسعود پزشکیان

    سلام بر ایران، سلام بر شهیدان و با گرامیداشت یاد و خاطره رئیس جمهور شهید، سلام بر آقای رئیس جمهور، دکتر مسعود پزشکیان.

    پایگاه خبری رسا نشر – حضور مردم آگاه و فهیم ایران در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری را ارج می نهیم. به همه سلایق و نظرها احترام می گذاریم. اما بیشتر از همه قدردان حضور آن عزیزانی هستیم که در مرحله اول بنا بر هر دلیل موجه تصمیم گرفتند و نیامدند، اما مرحله دوم به درخواست های ما لبیک گفتند و حضورشان باعث پیروزی صداقت و راستگویی شد. یک هفته همه ایران شاهد امواج تهمت ها، دروغ گویی ها و تخریب های جریان رقیب بودند. با موج سهمگین تهمت ها گاه همسو با ضد انقلاب، گاه گمان می کردیم نکند همین تعداد که هنوز امید دارند و راه تغییر را از اندک روزنه دموکراسی می بینند، پشیمان شوند و برای بار دوم شرکت نکنند!

     

    مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران

    اما خواست خداوند متعال بود که نه تنها همچون دور اول، بلکه دیروز همه پای کار آمدند و سنگ تمام گذاشتند. امروز روز دیگریست. نگاه دنیا به ما متفاوت و روشن است. بازار هم نشان داد که این انتخاب مورد پسندش بوده. مشارکت بهتر از دور قبل هم موجب رضایتمندی رهبر انقلاب شده و از این بابت همه خوشحالیم. امیدوارم دولت مسعود و مبارک پزشکیان هر چه سریعتر و با قدرت تمام شکل بگیرد، تا اوضاع بدمان به سمت خوبی و خوشی برود. امیدوارم دکتر پزشکیان آنچنانچه که در مبارزات انتخاباتی و مناظرات پر قدرت از مردم دفاع کرد، در دولت مسعودش به درد ما مردم کف خیابان توجه بیشتری کند و طبیب دردهای مزمن و فراموش شده مان گردد. دکتر پزشکیان شایستگی نشستن بر صندلی ریاست جمهوری ایران عزیزمان را دارد. و همانگونه که بارها اعلام کرده است با بازگشت به قانون اساسی و عمل به برنامه های مصوب، عمل به منویات مقام معظم رهبری و استفاده از متخصصان و خبرگان، می تواند ملت ایران را از این مسیر سخت به سلامت به سر منزل مقصود برساند. انشالله.

    به نوبه خودم از همه مردم ایران، اعضای ستاد پر تلاش دکتر مسعود پزشکیان، جبهه اصلاحات و احزاب اصلاح طلب و از همه مهمتر دکتر ظریف عزیز و آقای محمد جواد آذری جهرمی که بدون تردید قهرمانان اصلی آشتی دادن ملت با صندوق آراء هستند، تشکر و قدردانی می کنم. همچنین از تلاش های تیم تحریریه رسا نشر به جهت انعکاس اخبار و تلاش برای دعوت همگان برای شرکت در انتخابات تشکر و قدردانی می کنم.

    به امید سربلندی ایرانم

    برای ایران

    شبنم حاجی اسفندیاری

  • زن امروز – چالش های شناخت خود – بخش دوم

    زن امروز – چالش های شناخت خود – بخش دوم

    شناسایی این نکات کلیدی به ما این امکان را می‌دهد که ببینیم کجای کار را اشتباه پیش رفته‌ایم، یا اینکه در کجا درست پیش رفته‌ایم – این نوع بررسی به ما کمک می‌کند تا راه‌هایی برای بهبود این جنبه‌ها در آینده برنامه‌ریزی کنیم!

    پایگاه خبری رسا نشر- شبنم حاجی اسفندیاری: در بخش اول ما به چالش هایی برای شناخت زنان و برخورد صحیح با دیگران اشاره کردیم. این چالش ها عبارتند از :

    1. کم‌تر ارزیابی خود: زنان معمولاً خود را کم‌تر ارزیابی می‌کنند. این ممکن است به دلیل عدم اطمینان یا ترس از افتادن در نظر دیگران باشد.
    2. بدست آوردن بازخورد مناسب: زنان به طور کلی بازخورد کمتری دریافت می‌کنند. این می‌تواند توانایی‌های آن‌ها را محدود کند.
    3. تاثیر گذاری بازخورد بر زنان: زنان به بازخوردها حساس‌تر هستند و ممکن است آن‌ها را به شدت در نظر بگیرند

    در این بخش به ارزیابی بیشتر این 3 چالش می پردازیم. و راهکارهایی برای رفع موانع شناخت خود و در پی آن ابراز وجود و رهایی از سکوت خود خواسته زنان در برابر توقعات و مشکلات ناخواسته ارائه می دهیم.

    کم‌تر ارزیابی خود یعنی چه؟

    کم‌تر ارزیابی خود به معنای عدم ارزیابی دقیق و کافی از خود است. زنان ممکن است به دلیل عدم اطمینان یا ترس از افتادن در نظر دیگران، خود را کم‌تر ارزیابی کنند. به عبارت دیگر، آن‌ها ممکن است توانایی‌ها، محدودیت‌ها، ارزش‌ها و اهداف زندگی‌شان را به درستی تشخیص ندهند. این می‌تواند به تحت‌تاثیر قرار گرفتن در موقعیت‌های نامناسب و تصمیم‌گیری‌های نادرست منجر شود.

    راهکار:

    • آگاهی از خود: زنان باید آگاهی بیشتری از خود داشته باشند. این شامل توانایی‌ها، محدودیت‌ها، ارزش‌ها و اهداف زندگی‌شان است.

    یعنیبه شناخت صحیحی از خود واقعی‌مان برسیم و خودمان را بپذیریم. خود آرمانی‌مان را بشناسیم، هدف‌های کوتاه مدت و بلند مدت زندگی‌مان را به درستی تعیین و برای رسیدن به آن‌ها تلاش کنیم. پرسش‌های فلسفی و چرایی‌های زندگی را از منظر خود پاسخ دهیم و روند زندگی را در راستای ارزش‌هایمان پیش ببریم.

    چطور می‌توانم خودم را بهتر ارزیابی کنم؟

    برای بهتر ارزیابی کردن خود، می‌توانید از راه‌های زیر استفاده کنید:

    1. زمان مخصوص برای ارزیابی خود تعیین کنید: مانند هر کار دیگری که ارزش دارد در زندگی‌تان، باید زمان مخصوصی را برای انجام ارزیابی خود تعیین کنید.
    2. نکات مهم را بنویسید: نوشتن پاسخ‌های خود از اهمیت بالایی برخوردار است. بهتر است پاسخ‌های خود را با دقت و صداقت بنویسید.
    3. سوال‌های مرتبط با عملکرد خود را مطالعه کنید: سوال‌هایی مانند “چه مهارت‌هایی یاد گرفته‌ام؟” یا “چه اهدافی را دستیابی کرده‌ام؟” را مطالعه کنید.
    4. بازخورد مدیر و همکاران خود را مشاهده کنید: اگر به مشکلی در نوشتن ارزیابی خود برخورد کردید، می‌توانید با مدیر و همکاران خود مشورت کنید.

    خودارزیابی فرصتی است تا به آنچه قبلاً به دست آورده اید نگاه کنید و خودتان را با انتظارات خود مقایسه کنید. این به ما امکان می‌دهد ببینیم که کجا با اهداف خود مطابقت داریم، زمینه‌های بهبود را شناسایی کنیم، موفقیت را در صورت وقوع تشخیص دهیم و خود را برای رشد بیشتر آماده کنیم. نگاه کردن به آنچه قبلاً رخ داده است به ما امکان می دهد موفقیت ها و همچنین زمینه های بهبود را شناسایی کنیم تا در دفعه بعد بهتر بتوانیم انتظارات خود را برآورده کنیم. شناسایی این نکات کلیدی به ما این امکان را می‌دهد که ببینیم کجای کار را اشتباه پیش رفته‌ایم، یا اینکه در کجا درست پیش رفته‌ایم – این نوع بررسی به ما کمک می‌کند تا راه‌هایی برای بهبود این جنبه‌ها در آینده برنامه‌ریزی کنیم!

     

    • بازخورد موثر: زنان باید به دنبال بازخورد مناسب باشند. این باعث بهبود مهارت‌ها و افزایش اعتماد به نفس می‌شود.
    به عقیده من دیگر ترس از قضاوت شدن و برخوردهای سرد یا حتی توهین آمیز دیگران کافی است. زنان امروز باید خود را در منظر عموم و آن هم به قصد دریافت بازخورد بدون هیچ ترس و واهمه ای قرار بدهند. دوست دارید خیاطی کنید؟ شروع کنید و از اینکه همسرتان یا دیگران خرابکاری های شما را در تهیه لباس نقد کنند نترسید. می خواهید کیک درست کنید؟ انجامش دهید. تا کیکی پخته نشود و افرادی آن را تست نکنند، مشخص نمی شود که شیرین و خوشمزه شده یا نه؟ دیگر نیازها، تفکرات و توانایی های شما هم همچون کیک باید در ابتدا پخته شوند و امتحان گردند. وگرنه از کجا می خواهید بفهمید که در هر موضوع تا چه اندازه توانایی دارید؟
    پس از بازخورد دیگران نترسید. قدیمی فکر نکنید. زن قوی امروز اجازه می دهد نقد شود. نقدهای سازنده را می پذیرد. و بازخوردهای منفی را نادیده می گیرد و اجازه نمی دهد مانع حرکتش به سمت پیشرفت و ترقی باشد.
    اگر همان روز از ترس خراب شدن لباس یا کیک قیدش را می زدید، امروز چیزی وجود نداشت تا با آن خود را محک بزنید. کلیشه ای نمی گویم. اما اگر اولین خروجی ارائه شده شما خوب نباشد، حتماً دومی و سومی عالی خواهد بود. اگر از بازخوردها نترسید و از نقدهای دیگران استفاده کنید. اینگونه است که اعتماد به نفستان هم بالا می رود.
    نکته مهم:
    برای دریافت بازخورد حتماً از افرادی استفاده کنید که مثبت نگر، منطقی و صادق هستند. افراد منفی و با ذهن مسموم حتماً شما را نا امید می کنند. پس یاد بگیریم که برای شناخت خود لازم است کمی هم تجربه شناخت دیگران را داشته باشیم و از هر آدمی نظرخواهی نکنیم.

    تاثیر گذاری بازخورد بر زنان یعنی چه؟

    بازخورد در زندگی زنان تأثیرات متعددی دارد. این تأثیرات می‌توانند به شکل‌های مختلفی رخ دهند:

    1. رشد شخصی و حرفه‌ای: بازخورد می‌تواند زنان را در رشد شخصی و حرفه‌ای یاری دهد. این بازخوردها می‌توانند بهبود‌های لازم را نشان دهند و زنان را به سمت توانمندی‌های بیشتر هدایت کنند.
    2. افزایش اعتماد به نفس: بازخورد مثبت می‌تواند اعتماد به نفس زنان را افزایش دهد. اطمینان از توانایی‌ها و مهارت‌های خود، زنان را قوی‌تر و مطمئن‌تر می‌کند.
    3. تأثیرات اجتماعی: بازخورد می‌تواند تأثیرات اجتماعی زنان را نیز تغییر دهد. این شامل تأثیرات در روابط خانوادگی، دوستانه و حرفه‌ای است.
    4. تعامل با زندگی و کار: در محیط زندگی و کار، بازخورد می‌تواند تأثیرات زیادی داشته باشد. این بازخوردها می‌توانند به زنان کمک کنند تا مهارت‌های لازم را تقویت کنند و در مسیر موفقیت قرار گیرند.

    به طور کلی، بازخورد می‌تواند به زنان کمک کند تا بهتر با خودشان آشنا شوند، مهارت‌های خود را بهبود دهند و در زندگی شخصی و حرفه‌ای بهتر عمل کنند.

    • توانایی دریافت بازخورد: زنان باید بازخورد را به عنوان یک فرصت برای رشد و پیشرفت در نظر بگیرند.

    همانطور که در بالا گفته شد از قرار گرفتن در دید عموم استقبال کنید. توانایی در زمینه نقاشی دارید؟ بسیار خوب! وقتی بازخورد خوبی از اطرفیان گرفتید، آن را به خارج از محیط خانه گسترش دهید. اجازه دهید دیگران هم چیزهای زیبایی که شما خلق کرده اید را ببینند. و حتی نقد کنند. اینگونه شما گام بزرگی را برای شناخت خود بر می دارید.

    اگرچه مثالهای امروز در رابطه با توانایی های فردی در زمینه های هنری بود. اما باید بدانید پی بردن به همین توانایی هاست که می تواند شخصیت شما را شکل دهد. شما باید از یک جا شروع کنید و چه بهتر که شروع شما از جایی باشد که آسان تر و احتمال موفقیت شما در آن بیشتر است.

    برای موضوع بزرگی مانند “استقلال مالی”، پیش نیاز داشتن کار و بلد بودن یک حرفه است که بتوانید پول در بیاورید. نمی خواهید که کشور یا شهرتان را به استقلال برسانید که با یک بیانیه و سخنرانی آن را به همگان اعلام کنید. در صورتی که پول و کار خوب نداشته باشید، حتی نمی توانید در رابطه با اتاق خوابتان اعلام استقلال کنید؛ چه برسد به استقلال مالی!

    پس ما باید دریابیم که برای شناخت خود، ابراز وجود خودمان و اثبات خودمان به دیگران اول باید توانایی مان را بشناسیم. دوم آن را در بازخورد دیگران قرار دهیم تا تائید دیگران را آن هم صرفا به دلیل کسب اعتماد به نفس و جرأت بیان آن به دست آوریم. آنگاه است که ذر زمان بروز یک مشکل می توانیم به خوبی آن را مدیریت کنیم. یک مثل قدیمی می گوید زمانی اعتصاب کن که قدرت تحمل گرسنگی و تشنگی را داشته باشی. چراکه اگر کم بیاوری علاوه بر شکست، شرمندگی هم به آن اضافه می شود. و دیگران هرگز در آن مساله تو را جدی نمی گیرند.

    امیدوارم این بحث تا به اینجا توانسته باشد نظر شما را جلب کرده و برای شما مفید باشد. هفنه آینده می خواهیم در رابطه با این موضوع بیشتر صحبت کنیم. و حال که خودمان را شناختیم، چگونه برای بهتر بودن، بهتر زندگی کردن تلاش کنیم .و این را بررسی کنیم که از چه چیزهایی غافل بودیم. و به چه چیزهایی باید توجه کنیم.

    نکته مهم: سلسه نوشتار زن امروز به هیچ عنوان به دنبال ایجاد تضاد بین زن و مرد نیست. تمام هدف من از ایجاد این تاپیک یادآوری چیزهایی است که زن امروز با درک آن می تواند بهتر زندگی کند، دختر، همسر و مادر خوبی باشد، و در کنار سایرین بتواند یک زندگی شاد و آرام را تجربه کند.

    در پناه حضرت حق

     

  • زن امروز – چالش های شناخت خود – بخش اول

    زن امروز – چالش های شناخت خود – بخش اول

    پایگاه خبری رسا نشر – شبنم حاجی اسفندیاری: همانگونه که پیشتر گفته شد هر چهارشنبه با بخشی به نام زن امروز به بررسی نیازها، مشکلات و چالش های زنان می پردازیم. در این نوشتار به بررسی شناخت خود زنان و چالش‌هایی که ممکن است در این زمینه برای آن‌ها رخ دهد، می‌پردازیم.

    شناخت خود

    درگیری های روزمره دختران جوان و زنان از زمان تحصیل، کار و از آن مهم تر ازدواج و نگهداری از فرزندان باعث می‌شود که فرد خود و ماهیت خود را به فراموشی بسپارد. و جالب اینجاست که زن یا مادر، هرچقدر خود را بیشتر غرق در مسئولیت ها و تعهدات می کند، بیشتر احساس فداکاری می کند. یعنی در ناخودآگاهش درک می کند که این بار، این مسئولیت و مشکلات زیاد هستند، اما اشکالی ندارد، خانواده، همسر، فرزندان و … به این نیاز دارند و این وسط من هستم که باید فداکاری کنم.  همین احساس فداکاری بجا و حتی گاهی نابجا نقطه شروع فراموشی خود یا همان “زن” بودن است.

    این مثال در فیلم های ایرانی بسیار مرسوم است. که رنان به محض مادر شدن خود و همسرشان را فراموش می کنند. به ظاهر خود کمتر می رسند. به همسرشان و ارتباط عاطفی با وی کمتر توجه می کنند و تمام زندگی‌شان رسیدگی به فرزندان می‌شود. خیلی کلیشه ای است. اما واقعیت دارد. اطرافمان را نگاه کنیم، از این دست خانمها بسیار می‌بینیم.

    فراموشیِ خود و نادیده انگاشتن وجودِ زنانگیِ ما در آینده به یک غده بزرگ سرطانیِ بعضاً غیر قابل درمان تبدیل می شود که به آن می گویند: “افسردگی”.

    کم نیستند زنانی که با فراموشی خود و فداکاری برای خانواده، همسر و فرزندان، در سنین بالا دچار استرس، بیماری و افسردگی های شدید شدند. و زمانی به خود آمدند که دیگر خیلی دیر شده است. بنابراین پیش‌نیاز پذیرفتن هر مسئولیت و تعهدی را من، مستلزم شناخت خودم از خودم می‌دانم. آیا منِ نوعی برای پذیرش این همه مسئولیت و تعهّد آمادگی جسمی و روحی دارم؟ آیا من می توانم با پیش زمینه زندگی مرفه در گذشته، اکنون با یک مرد بی پول در دورترین نقطه شهر و به دور از امکانات زندگی کنم؟ آیا من آمادگی مادر شدن را دارم؟ آیا چیزی از تربیبت فرزند می دانم و انبوهی از سوالات که باید در مورد خودتان بدانید. شناخت خود و پاسخ به سوالات و یافتن جواب‌ها می تواند به شما قبل از درگیر شدن در هر ماجرایی چاره‌ساز باشد.

    اما شناخت خود چیست؟ شناخت خود، آگاهی از خود، احساسات، اعتقادات، قدرت‌ها و ضعف‌های فردی است. این آگاهی به ما کمک می‌کند تا بهتر با خودمان و دیگران ارتباط برقرار کنیم و تصمیم‌گیری‌های بهتری انجام دهیم.

    مطالعات من در باب شناخت خود و بررسی انواع تفکر‌ها و مکاتب نشان می دهد که درگیر کردن ذهن با اصطلاحات و نظریه های فلسفی نه تنها منجر به شناخت خود نخواهد شد، بلکه انسان را بیشتر درگیر داشته ها و نداشته های مادی و معنوی می کند. قرار نیست از خودمان یک راهبه مقدس و یک مدیر همه چیز‌دان بسازیم. همین که بتوانیم یک زندگی عادی اما سرشار از خوشحالی و رضایتمندی داشته باشیم کافیست. بنابراین برای خودشناسی هرگز به سراغ صفحات انگیزیشی یوگا محور و فمینسم پرور نروید. تعبیر من از این زنان که خود را مربی خودشناسی می دانند همیشه یک انسان حسودِ خودخواه و شکست خورده در زندگی است که می خواهد راه زندگی و سعادت را به شما نشان دهد، اما خودش یک روز هم تجربه زندگی خوب را نداشته است.

    شناختِ خود در عین حالی که نیاز به تأمل دارد، آنقدرها هم سخت نیست و می توان با کمی دقت و بررسی در احوالات خود و رفع معایب درونی و تقویت نقاط ضعف، برای داشتن یک زندگی عادی و موفق تلاش کرد.

    اینکه ما زنان خودمان را فراموش کرده ایم و یا ترجیح داده ایم سکوت کنیم، حتماً دلایلی داشته است. از ترس و اضطراب گرفته تا عدم شناخت از خود. که مهمترینش را همین عدم شناخت باید دانست. زنان برای شناختِ خود با چالش های متعددی روبرو هستند. اما مهمترین این چالش ها عبارتند از:

    1. کم‌تر ارزیابی خود: زنان معمولاً خود را کم‌تر ارزیابی می‌کنند. این ممکن است به دلیل عدم اطمینان یا ترس از افتادن در نظر دیگران باشد.
    2. بدست آوردن بازخورد مناسب: زنان به طور کلی بازخورد کمتری دریافت می‌کنند. این می‌تواند توانایی‌های آن‌ها را محدود کند.
    3. تاثیر گذاری بازخورد بر زنان: زنان به بازخوردها حساس‌تر هستند و ممکن است آن‌ها را به شدت در نظر بگیرند

    در بخش بعدی ما این چالش ها را بررسی می کنیم. و برای آنها راه حل پیدا می کنیم تا بتوانیم با شناخت از خود، بدانیم که دقیقاً چه کسی هستیم؟ چه نیازهایی داریم؟ چه توقعاتی داریم؟ چه توانایی هایی داریم؟ و بر اساس آن بتوانیم شرایط فعلی خودمان را بررسی کنیم. و یک تصمیم بزرگ بگیرم. آن هم تغییر شرایط فعلی به شرایط مطلوب است.

    تا هفته بعد

    در پناه خداوند متعال

     

     

  • زنان و بازشناخت خود – پیش درآمدی در باب هویت زنِ امروز

    زنان و بازشناخت خود – پیش درآمدی در باب هویت زنِ امروز

    روح لطیف زنان مانند آیینه‌ای است که اگر غبار بگیرد و کدر شود، دنیا را نیز دیگر زیبا نشان نخواهد داد.

    زنان

    پایگاه خبری رسا نشر- شبنم حاجی اسفندیاری: مسائل، مصائب و هر آنچه که مربوط به زنان است پایان ندارد. هیچ معیاری برای سنجش میزان شادی، غم، کمبودها، احتیاجات و نیازهای زنان وجود ندارد. درست از زمان کودکی، تا دوران نوجوانی و جوانی، و از همه مهم‌تر دوران میانسالی و کهنسالی، یک زن همواره با مسائل کلی و حاشیه‌ای پیرامونش هست که خواسته و ناخواسته با آن درگیر است. هیچ اولویت و مرحله‌بندی مشخصی هم وجود ندارد. همه چیز مهم است و باید در عین حال که با موضوع دیگری درگیر است، مابقی مسائلش را هم در نظر بگیرد و تا به سرانجام رساندن آن پیش برود.

    احتمالاً آنقدر کلی بیان کرده‌ام که نمی‌دانید در مورد چه چیزی صحبت می‌کنم. حق هم دارید. ماهیت زن بودن به طور کلی یک موضوع بزرگ و کلی است که در درون خود ده‌ها مسئولیت، دغدغه و نیازهای مادی و معنوی را جای می‌دهد.

    بگذارید با یک مثال پیش برویم: زن جوانی را در نظر بگیرید که به تازگی صاحب فرزند دوم خود شده، کودک چهار ساله دیگری دارد که آبله مرغان گرفته، به تازگی خانه‌ای را به صورت اقساط خریده‌اند. اوضاع کسب‌وکار همسرش هم چندان خوب نیست. یک پدر بیمار و در بستر دارد که باید به او هم رسیدگی کند. مرخصی زایمان محل کارش هم تمام شده و تازه فرصت زیادی هم برای دفاع از رساله دکترای خود ندارد.

    این‌ها بخشی از مشکلات این خانم جوان است که زن بودنش به او اجازه جا زدن و درماندگی را نمی‌دهد و باید که با تمام قوا مشکلات و مصائبش را پشت سر بگذارد. و همه چیز را به گونه‌ای مدیریت کند که خللی در کار، تحصیل و زندگی او به وجود نیاید و اعضای خانواده از نوزاد و کودک گرفته تا همسر و پدر، حتی رئیس شرکت و استاد راهنمای دانشگاه هم از او راضی باشند و نسبت به وی احساس ناامیدی و یأس نکنند.

    نمی‌دانم نوع خلقت زنان این‌گونه بوده که به صورت پیش‌فرض این همه مسئولیت و توقع بر دوش زنان گذاشته شده، یا در طول تاریخ به مرور مسئولیت و تعهد زنان را ناجوانمردانه! اضافه کرده‌اند. اما هرچه که هست، زنان امروز و درست در این مقطع که با انبوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند، سختی‌های زیادی را متحمل می‌شوند. هزاران حقیقت و روایت در این مورد وجود دارد که می‌شود ساعت‌ها در مورد آن بحث و گفتگو کرد. اینکه جایگاه فعلی دختران و زنان ایرانی امروز چگونه است را می‌دانیم. اما آنچه که احساس می‌کنم طی این سال‌ها اهمیت خود را از دست داده این است که بر طبق همان وظیفه ذاتی زنان مسئول توجه و بذل بی‌دریغ احساسات به مردان و خانواده هستند، و به خوبی هم دارند این کار را می‌کنند. اما آیا از آن همه توجه و حمایتی که خرج دیگران می‌کنند، بخشی را هم برای خود در نظر می‌گیرند؟ و اساساً چرا برخی از زنان تمام وجود خود را بی‌منت، وقف می‌کنند و خود را کاملاً از یاد می‌برند؟ پس خودشان چه می‌شود؟ روح و جسم دختران و زنان نیاز به توجهات بسیاری دارد تا بتواند آنچه که مسئولیت یا وظیفه در برابر دیگران است را به خوبی انجام دهد.

    مطالعه موردی من در رابطه با زنان شاغل و روحیات جامعه، نظرم را به این موضوع جلب کرد که زنانِ ایرانی همواره در حال خوب کردن حال اطرافیانشان هستند، اما با فراموش کردنِ خودشان، حال خودشان خوب نیست. از این‌رو تصمیم گرفتم تا با پرداختن به این موضوع به خودم، دختران و زنان سرزمینم، نیازهای بیرونی و درونی، توجهات عاطفی و احساسی زنان به خودشان را یادآوری کنم. روح لطیف زنان مانند آیینه‌ای است که اگر غبار بگیرد و کدر شود، دنیا را نیز دیگر زیبا نشان نخواهد داد. سه‌شنبه‌ هر هفته با بخش جدیدی به نام زن امروز در پایگاه خبری رسا نشر به این موضوعات می‌پردازیم و تلاش می‌کنیم تا خودمان را دوباره از نو بشناسیم و یاد بگیریم به نیازهای خودمان اهمیت دهیم.

    متن کامل این مقاله‌ها را در رسا نشر بخوانید.

    شبنم حاجی اسفندیاری

  • جدایی ناصر از هادی !

    جدایی ناصر از هادی !

    هرگز گمانش را نمی‌کردم که چند ساعت مانده به تحویل سال، درماندگی مادری را ببینم که مستأصل و پریشان، درخواست می‌کرد که کودکش را به او برگردانند. این سال چقدر بد برای یکتا ناصر به پایان رسید و با چه اندوه و حسرتی شروع شد؟ فقط خدا می‌داند.

    یکتا ناصر و منوچهر هادیپایگاه خبری رسا نشر- شبنم حاجی اسفندیاری: درست یک روز پس از دیدن فیلم سینمایی، حدود 8 صبح، دیدن لحظه‌های تلخ مادری که فرزندش را به گفته او دزدیده‌اند، دوباره تمام صحنه‌های فیلم را برایم تداعی کرد. زن همان زن است، اما این بار فیلم نیست. همه چیز واقعیت دارد. دخترش، پاره‌ی تنش را برده‌اند. و در لحظات اولیه فکر کردم که این هم صحنه‌ای از همان فیلم است که من ندیده‌ام. یکتا ناصر گریه‌کنان، التماس می‌کرد دخترش را برگردانند. انگار منوچهر هادی، همسر سابقش، قرار بوده پس از یک روز دخترشان را به مادرش تحویل دهد. اما خلف وعده بوده یا هر چیز دیگری، خدا می‌داند.

    حتماً داستان کامل این اتفاق را در فضای مجازی خوانده‌اید و می‌دانید که این زوج هنری 2 سال است که با توجه به داشتن حق طلاق و با درخواست یکتا ناصر از هم جدا شده‌اند. و حاصل این ازدواج، تنها فرزند دختر آنان نیز گویی در حضانت مادرش بوده است. اما بنا بر گفته‌ی روز گذشته منوچهر هادی، کارگردان جوان سینمای ایران، دخترش را 4 روز با خودش به شمال برده و قصد داشته با بازگشت به کار، کودک را تحویل مادرش دهد. اما اینکه بردن به شمال و تحویل ندادن کودک به مادرش با هماهنگی او بوده است را خانم ناصر تکذیب کرده و می‌گوید در زمان مقرر، دخترشان را به او در کلانتری تحویل نداده‌اند. همین خلف وعده باعث شده ماجرای طلاق و اختلاف این زوج هنری به فضای مجازی باز شود و نقل محافل خبری گردد.

    متأسفانه پس از طلاق زوج‌هایی که دارای فرزند هستند، این‌گونه اختلافات و درگیری‌ها بسیار رخ می‌دهد، و در این میان تنها کودکان هستند که بیشترین آسیب را می‌بینند. اما در رابطه با این رویداد خاص، صرفاً موضوع کودک و مسئله سرپرستی او مطرح نیست، بلکه ماجرا به شخصیت هنری و اجتماعی دو فرد مشهور و محبوب بازمی‌گردد که نگاه جامعه به آن‌ها بسیار متفاوت است. زندگی ۱۰ ساله کارگردان و بازیگر سینما که زمانی زبانزد علاقه‌مندان به هنر بود و انتشار تصاویر خانوادگی این دو به همراه کودک خردسالشان نشان از خوشبختی و عشق می‌داد، اکنون مشخص شده که انگار بخشی یا همه‌اش واقعی نبوده! و انگار مانند بازی در فیلم‌های سینمایی‌شان خنده و گریه، شادی و غم و آشتی و قهر زن و شوهرهای هنرمند با ما مردم عادی فرق می‌کند. چرا که دو سال پس از جدایی یکتا ناصر از منوچهر هادی، تازه خبرش را می‌شنویم. حتی چند ماه پیش که شایعه جدایی این دو تن مطرح شد، با انتشار تصاویری در اینستاگرام، به نوعی این شایعه‌ها را تکذیب کردند. حالا هم که این راز فاش شده است، یکتا ناصر ادعا می‌کند که «ده سال کتک خورده‌ام و سکوت کرده‌ام». و در مقابل، منوچهر هادی و خواهرش تکذیب می‌کنند و به خاطر انتشار این ویدیو قرار است اعاده حیثیت کنند.

    بخش عمده‌ای از این ماجرا زندگی خصوصی این دو هنرمند عزیز است که ما به هیچ وجه حق دخالت در آن را نداریم. ماجرای حضانت و سرپرستی دخترشان هم بالاخره با اتکا به قانون منجر به صلح می‌شود و یکی از این دو نفر سرپرستی را بر عهده خواهد گرفت. هرچند که بسیار تلخ است جدایی کودک از یکی از والدین، اجبار بدی است. اما کاری نمی‌توان کرد. دو نفر که با هم یک نفر را به این دنیا آورده‌اند، دیگر نمی‌خواهند یا نمی‌توانند در کنار هم بمانند. جدایی تنها راه است. اما باید مسئله ادامه زندگی عادی کودک را مدیریت کنند که علاوه بر داشتن آرامش و رفاه، از نظر روحی و روانی آسیب نبیند. فقدان حضور یکی از والدین در سنین کودکی می‌تواند ضربه بدی به کودکان در سنین پایین بزند.

    ما در جایگاه قضاوت نیستیم و این نوشتار قرار نیست کسی را نقد کند. هیچ چیزی از زندگی این دو عزیز نمی‌دانیم و حق هم نداریم کسی را مقصر بدانیم. اما آنچه برای ما به عنوان مردم نوعی و هنردوست و علاقه‌مند به سینما و بازیگرانش باید مهم باشد این است که بدانیم زندگی هنرمندان آن‌قدرها هم که در جلوی دوربین‌ها و در صفحات مجازی‌شان می‌بینیم، واقعی و بدون اشکال و خطا نیست! شاید درصدی از آنان درآمد بالایی دارند و اساساً دارای شخصیت اجتماعی بالاتری هستند، اما نمی‌توان به قطعیت گفت انسان‌هایی خوشبختی هستند. سلبریتی‌ها هم بیمار می‌شوند. در زندگی‌شان هزار درگیری و ناراحتی دارند، و حتی می‌توان بر اساس مثل «بام بیش و برف بیشتر» گفت دردسرهای زندگی روزانه این گروه از جامعه گاهی از ما آدم‌های معمولی بیشتر هم هست. این یک واقعیت است که سلبریتی‌ها محدودیت‌های بسیاری دارند و مانند ما نمی‌توانند درد را آن‌چنان که باید فریاد بزنند. شاید هر بار می‌خواهند از چهارچوب ترسیم‌شده خارج شوند، شخصیت اجتماعی، آبروی خانوادگی، آینده شغلی و محدودیت‌های ناخواسته، مانند غل و زنجیری به دست و پایشان بپیچد و مجبور باشند سکوت کنند. درست مانند ادعای یکتا ناصر که گفته بود «ده سال کتک خوردم و سکوت کردم». دیدم یک نفر در فضای مجازی گفته بود اگر راست می‌گویی باید می‌گفتی و زودتر طلاق می‌گرفتی. نمی‌دانیم خانم ناصر راست می‌گوید یا دروغ، اما به فرض صحت ماجرا، تمام چیزهایی که در بالا گفتم ممکن است مانع از اقدام او شده باشند. شاید مجبور به سکوت بوده است. به خاطر تمام محدودیت‌ها و ترس‌هایی که خیلی دیگر از هنرمندان همواره با آن طرف هستند. ممکن است چیزهایی هم از طرف منوچهر هادی در مقابل ادعای همسر سابقش مطرح شود. فرقی نمی‌کند، او هم از این دایره مستثنی نیست. او هم به خاطر هنرمند بودن ممکن است در زندگی قید خیلی چیزها را زده باشد و یا مشکلات زندگی زناشویی‌اش را تحمل کرده باشد.

    حتماً برای خیلی از ما پیش آمده است که با دیدن یک فیلم و یا حواشی زندگی هنرمندان، حسرت زندگی آنان را بخوریم و آرزو کنیم مانند آنان محبوب و معروف شویم. شاید با دیدن شرایط تلخ یکتا ناصر دوست‌داشتنی که به شخصه چقدر از بابت گذراندن این روزهای سخت برای او ناراحت هستم، از توهم زندگی لوکس و بی‌دغدغه سلبریتی‌ها خارج شویم و دنیای واقعی را ببینیم که بله! زوج هنری که کلی هم کار مشترک در کنار هم دارند، می‌توانند به یکباره روبروی هم قرار بگیرند و برای به دست آوردن چیزی به مصاف هم بروند.

    امیدوارم که مشکلات بین یکتا ناصر و منوچهر هادی حل شود و اگرچه زندگی مشترکشان به پایان رسیده است، با سعه‌ی صدر و احترام متقابل، روابطشان را به گونه‌ای مدیریت کنند که برای تنها فرزندشان زندگی آرام و بدون دغدغه‌ای را مهیا کنند.

     

     

     

  • درد را فریاد بزن …

    درد را فریاد بزن …

    انگار درد را نمی شود فریاد نزد. وقتی عضوی از بدنت درد می کند، اولین و آخرین جا برای کمی آرامتر شدن و فهماندن دردت به دیگران براوردن صدا از حنجره است و فریاد زدن.

    درد

    نوشتن، حرف تازه زدن دل و دماغ می خواهد. این را بارها و طی این یک سال گذشته در پاسخ به درخواست همکارانم گفته ام. روزهایی بود که فکر می کردم تا می توانم باید بگویم و فریاد بزنم آنچه را که فکر می کنم درست است. هرآنچه تراوشات ذهنم بود و اعتقادم را، با تکیه بر قدرت قلم می نوشتم. اعتراض می کردم و راهکار می دادم. از هر راهی که می شد پیامم را می رساندم تا اگر حسی که به من می گوید در قبال مسئولیتی که بر دوش گرفتی وظیفه ای داری را سرکوب نکنم.دروغ چرا، اما بارها کم آوردم .خسته شدم. به در بسته خوردم و گاهی احساس کردم نوشتن و ابراز وجود دیگر راهکار نیست.  آن هم در دورانی که روز به روز مشکلات مردم زیاد تر می شود. فقر بیداد می کند. لبخند از روی لبهایمان کوچ کرده و جایش را به غم داده است. اصلا بنویسم. از چه؟ از گرانی و تورم؟ از نان شب؟ از فساد و بی عدالتی؟ از دروغگویی و خودخواهی؟ و یا از نادیده گرفته شدن حق جماعتی که می گویند این را می خواهیم. اما آن را برایشان رقم می زنند. از اعتراض و اعتصاب کارگران و کشاورزان؟ از چه باید نوشت؟ وقتی هم مسئولین به خوبی می دانند چه خبر است و مردم هم با گوشت، پوست و استخوان همه این مصائب را درک می کنند؟

    همین شد که مدتی سکوت کردم. در لابلای جزوات و کتابهای دانشگاهی ام غرق شدم. منفعل شدم از آنچه که کارم است. چشمانم را بستم تا نبینم. اما بی فایده بود. انگار درد را نمی شود فریاد نزد. وقتی عضوی از بدنت درد می کند، اولین و آخرین جا برای کمی آرامتر شدن و فهماندن دردت به دیگران براوردن صدا از حنجره است و فریاد زدن. این روزها همه مردم دارند فریاد می زنند. اما چون همگی درد دارند، انگار صدای درد دیگران را کمتر می شنوند. می ترسم روزی برسد که نشنوند و یا انقدر بی تفاوت شوند که درد دیگری اسباب خنده شان شود!

    برای همین دوباره تصمیم گرفتم بنویسم. تا ثبت با سند در تاریخ برابر شود. ما نباید فراموش کنیم. ما نباید سکوت کنیم. باید دردمان را ، کمبود هایمان را و خواسته های بر حقمان را فریاد بزنیم تا آنکه باید بشنود و پاسخ بدهد. تا گوشش درد بگیرد از این همه صدا و خیال نکند که همه چیز آرام است و ما هم خوشحالیم …

  • نمره مدیریت بحران در ایران، صفر مطلق

    نمره مدیریت بحران در ایران، صفر مطلق

    بدون هیچ تردیدی نمره مدیریت بحران ایران در سطح کلان صفر مطلق است. چگونه است در کشوری که همه جور بحران طبیعی را در خود دارد، باز هم غافلگیر می‌شویم و خسارت های عظیم جانی و مالی می بینیم؟

    پایگاه خبری رسا نشر – همه ساله در مناطق مختلفی از کشور شاهد بلایای طبیعی هستیم. زمین لرزه، رانش زمین و سیل در تمامی فصول سال برای مردم مشکلاتی را به وجود می آورد و علاوه بر فوت بسیاری از هموطنان، خانواده های بسیاری دچار خسارت های فراوانی می شوند. و اگر غیرت و همیت هموطنان برای کمک‌رسانی و حمایت از آسیب دیدگان نباشد، مطمئناً عمق فاجعه از این هم بیشتر خواهد بود.

    بدون هیچ تردیدی نمره مدیریت بحران ایران در سطح کلان، صفر مطلق است. چگونه است در کشوری که همه جور بحران طبیعی را در خود دارد، باز هم غافلگیر می شویم و خسارت های عظیم جانی و مالی می بینیم؟ به طور کلی پیش بینی و پیشگیری در اینگونه مسائل از نگاه مسئولین مرتبط با این امور، هیچ معنا و مفهومی ندارد. زلزله ها پشت هم می آیند و خسارت می‌زنند. بارندگی شدید و سیل ها هم به تازگی طی چند سال گذشته همه مان را غافلگیر می کند. حتی اگر در خوشبینانه ترین حالت، پیش بینی های سازمان هوا شناسی 10 درصد درست باشد، مدیریت بحران باید برای آن ده درصد هم در آماده باش کامل بوده و علاوه بر اطلاع‌ رسانی همگانی و حضوری، نیروهای امدادی خود را در محل های حادثه ‎خیز مستقر کند.

    در کشور ما همیشه با نذر و نیاز، خدا خدا می کنیم که اولاً  اتفاق بدی نیفتد. و اگر هم افتاد مدیریت بحران کشور چند ساعت بلاتکلبف می‌ماند تا معلوم شود چه کسی پیش قدم خواهد شد. با این وجود که مردم از همان دقایق اول زلزله یا سیل در حال کمک رسانی هستند، مسئولین و نمایندگان خود را مهیا می کنند تا برای عکس یادگاری، در زمان مناسب در محل حضور به هم رسانند. حالا زلزله باشد یا سیل، پلاسکو فرو ریخته باشد یا مترو پل، فرقی نمی کند. عده ای انسان جان خود را از دست داده اند، عده ای مفقود شده اند و تعداد بیشماری هم مجروح. و موج مدیر و مسئول است که به همراه دوربین به دستان روابط عمومی‌ها، می آیند و مصاحبه ای می کنند،وعده های وعیدی می دهند و عکس و فیلم و خدا یار و نگهدارتان.

    بهتر است کمی از کشورهای بحران خیز یاد بگیرید. کمی علم مدیریت بخوانید و بعد مسئولیت قبول کنید. سازمان های بحران ستیز، از وقایع تلخ گذشته درس می گیرند، برنامه ریزی می کنند و تلاش می کنند تا در اتفاقات ناگزیر بعدی، لااقل خسارت‌های کمتری به وجود بیاید. چرا ما بلد نیستیم از گذشته درس بگیریم؟ شهرداری که با کت و شلوار تا زانو خود را در گل می پلکاند!! حتماً مدیر بحران پذیری است؛ که اولین قاعده حضور در چنین محیطی را بلد نیست و معلوم نیست اگر بار دیگر چنین حادثه ای رخ دهد، باز هم بجای پوشیدن چکمه، با صندل در محل حادثه حضور پیدا کند.

    حرف بسیار است و گوش شنوا ….

    و در پایان دو توصیه مهم : اول اینکه حتماً برای عکاسی در محیط های گل‌آلود از چکمه استفاده کنید. و دوم برای زحمت پرسنل نطافت ساختمان ها ارزش و احترام قائل شوید و با کفش گِلی در آسانسور و راهروها قدم رنجه نفرمایید. خدا را خوش نمی آید !!

    شبنم حاجی اسفندیاری