برچسب: سینمای ایران

  • تلویزیون پول خوبی برای پخش«مهران» داد/به فکر اکران سینمایی نیستیم

    تلویزیون پول خوبی برای پخش«مهران» داد/به فکر اکران سینمایی نیستیم

     

    رقیه توکلی کارگردان فیلم سینمایی «مهران» بیان کرد که تلویزیون بابت دو نوبت پخش تلویزیونی این فیلم پول خوبی پرداخت کرده و بنیاد فارابی از فروش آن به تلویزیون رضایت دارد.

    رقیه توکلی کارگردان فیلم سینمایی «مهران» که پیش از اکران عمومی در سینماها در ایام نوروز ۱۴۰۰ از تلویزیون پخش شد درباره زمان اکران سینمایی این اثر گفت: وقتی مساله پخش تلویزیونی فیلم پیش از اکران سینمایی آن با من مطرح شد طبیعتاً من ناراحت شدم چون دوست داشتم فیلمم ابتدا اکران سینمایی داشته باشد و سپس نمایش‌های دیگر را تجربه کند من «مهران» را برای مدیوم سینما ساخته بودم و دوست داشتم ابتدا در سینما به نمایش دربیاید اما فیلم به طور کلی محصول فارابی است بنابراین من باید هر تصمیمی که آنها می‌گرفتند، قبول می‌کردم. ولی با توجه به اینکه سینماها مدام تعطیل هستند و فیلم‌ها اکران خوبی را تجربه نمی‌کنند به این نتیجه رسیدم که پخش تلویزیونی در این شرایط می‌تواند اتفاق خوبی باشد.تلویزیون پول خوبی برای پخش«مهران» داد/به فکر اکران سینمایی نیستیم|خبر فوری

    توکلی ادامه داد: چون به این موضوع فکر کردم که فیلم‌هایی که ستاره‌های زیادی داشتند و از تبلیغات برخوردار بودند به دلیل کرونا نتوانستند فروش خوبی داشته باشند ضمن اینکه خیلی از فیلم‌های دیگر هنوز در صف اکران هستند. از سوی دیگر متوجه شدم که تلویزیون پول خوبی برای پخش دو نوبتی فیلم داده است. همه این موضوعات دست به دست هم داد تا به این نتیجه برسم که پخش تلویزیونی اتفاق بدی نیست چون فیلم دیده می‌شود، پول سرمایه گذار برمی‌گردد و… به همین دلیل با این مساله کنار آمدم.

    وی افزود: من خودم اصولاً خیلی به تماشای برنامه‌های تلویزیون نمی‌نشینم، پیش از پخش تلویزیونی «مهران» هم فکر می‌کردم همه مثل من هستند ولی با پخش فیلم از تلویزیون بازخوردهای خوبی گرفتم و متوجه شدم این مدیوم هم بیننده دارد. ضمن اینکه خوشبختانه حتی یک نقد منفی هم درباره فیلم ندیدم.

    توکلی در بخش دیگر از صبحت‌هایش درباره توافقات مالی با تلویزیون عنوان کرد: من از توافقات مالی اطلاعی ندارم ولی می‌دانم که تلویزیون پول خوبی بابت پخش دو نوبتی «مهران» داده است یعنی پرداختی‌های آنها نسبت به پخش فیلم‌های دیگر بیشتر بود چون هم فیلم من و دو فیلم جشنواره فیلم‌هایی بودند که اولین پخش خود را تجربه می‌کردند. برای مثال «یدو» هم محصول فارابی بود. این فیلم به همراه «مهران» در ژانر کودک و نوجوان ساخته شده بودند. ضمن اینکه من «مهران» را خیلی ارزان ساخته بودم. این فیلم در شهر خودم و با مدیریتی که داشتیم ارزان تمام شد و پولی که تلویزیون داد باعث شد بخش زیادی از هزینه‌های ساخت «مهران» بازگردد که فکر می‌کنم اتفاق خوبی بود.

    این کارگردان بیان کرد: وضعیت اکران سینمایی این فیلم هنوز مشخص نیست. در این یک سال و نیم کرونایی هیچ فیلمی به صورت درست اکران نشده، تعطیلی‌های چندباره هم به سینماها و هم به فیلم‌ها ضربه زده است از همین رو من فکر می‌کنم خیلی از سینماگران برای اینکه سرمایه شان برگردد باید به اکران آنلاین روی بیاورند. با توجه به اینکه بازه مناسبی برای اکران فیلم‌ها نداشتیم تعداد فیلم‌های باقی مانده پشت سد اکران هم بسیار زیاد شده است. از همین رو دیگر خیلی به این فکر نمی‌کنم که «مهران» اکران سینمایی داشته باشد یا نه.

    وی در پایان گفت: نمی‌دانم فارابی برای اکران سینمایی «مهران» چه برنامه‌ای دارد ولی می‌دانم از تصمیمی که برای فروش فیلم به تلویزیون گرفته بودند خیلی راضی بودند. من هم به عنوان یک فیلمساز خوشحال می‌شوم که سرمایه گذارم از فیلمی که من ساخته‌ام، راضی است.

     

  • سینماهای تهران، از فردا تعطیل خواهند شد

    سینماهای تهران، از فردا تعطیل خواهند شد

     

    محمدرضا فرجی، مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی، خبر داد بنا به تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا، از فردا (دوشنبه ۹ فروردین)، سینماهای تهران تعطیل خواهند بود.

    فرجی در این بار گفت: «تعطیلی سینما بر اساس تصمیماتی است که ستاد ملی مبارزه با کرونا می‌گیرد، یعنی به‌صورت اتوماتیک این اتفاق رخ می‌دهد. وقتی شهر به حالت نارنجی درمی‌آید، گروه‌های کاری که در درجه سه قرار دارند، به صورت خودکار تعطیل می‌شوند با توجه به این‌که سینماها هم درجه بندی سه را دارند، دچار تعطیلی می‌شوند، متأسفانه سینماها هنوز علی‌رغم درخواست سازمان سینمایی، تبدیل به گروه شغلی درجه دو نشده‌اند. به همین ترتیب مادامی که شهرها نارنجی هستند، سینماها را باید تعطیل کنند.»

    وی با بیان این‌که سینماها در شهرهای قرمز قطعاً تعطیل است، اظهار کرد: «بازگشایی مجدد سینماها منوط به این است که وضعیت شهرهای نارنجی به زرد یا آبی تغییر کند. شهر تهران تا روز گذشته زرد بود. با توجه به این‌که وضعیت شهر در حالت نارنجی قرار دارد، ما باید گوش به فرمان ستاد ملی مبارزه با کرونا باشیم. از همین رو بازگشایی سینماها هم بر عهده ما نیست و به تصمیم‌گیری این ستاد مربوط می‌شود.»سینماهای تهران، از فردا تعطیل خواهند شد|خبر فوری

    فرجی درباره آغاز تعطیلات سینماها توضیح داد: «با توجه به این‌که وضعیت شهر، شب گذشته به ما اعلام شده است ما باید از فردا، دوشنبه ۹ فروردین‌، سینماها را تعطیل کنیم.»

    مدیرکل نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی گفت: «هر استانی ستاد مبارزه با کرونا دارد، به همین ترتیب اگر شهری به حالت نارنجی دربیاید، سینماهای آن شهر تعطیل می‌شود.»

    وی درباره فیلم‌های اکران شده در ایام نوروز اظهار کرد: «در این موقعیت بیشترین آسیب را فیلم‌ها می‌بینند. به همین دلیل خیلی‌ها دوست نداشتند فیلم‌شان اکران نوروزی شود چون وضعیت فعالیت سینماها مشخص نبود، به هر حال تصمیم‌گیری‌ها به صورت یک‌باره اتفاق می‌افتد. بدیهی است در چنین شرایطی در مرتبه اول فیلم‌ها بیشترین آسیب را می‌بینند.»

    فرجی در پایان تاکید کرد: «ستاد مبارزه با کرونایی سازمان سینمایی که به ریاست حسین انتظامی است، تصمیماتی درباره فیلم‌ها و سینماهایی که در این ایام آسیب دیده‌اند، تسهیلاتی پیش‌بینی خواهد کرد.»

     

  • پنج چهره خبرساز «سینمای۹۹»/پرچم سینما در سال کرونا به دست که بود؟

    پنج چهره خبرساز «سینمای۹۹»/پرچم سینما در سال کرونا به دست که بود؟

     

    سینمای ایران در سال ۹۹ با بحران‌های متعددی دست و پنجه نرم کرد؛ بحران‌هایی که هرچند مدیران را به انفعال کشاند اما نتوانست مانع درخشش و اثرگذاری سینماگران در میدان عمل شود.

    این گزارش را ابتدا می‌خواستم با مرثیه‌ای درباره روزهای کرونایی آغاز کنم، بگویم که چه روزهای سیاهی بر ما گذشت و می‌گذرد، بگویم که در سایه بی‌تدبیری‌ها چه عزیزانی را از دست دادیم و چه دردهایی که روی سینه‌مان سنگینی می‌کند، بنویسم از حسرت مدیریت صحیح در فرآیند واکسیناسیون و اینکه چه رنجی کشیدیم از قِبَل از دست دادن شغل‌هایمان و کم عرض شدن سفره‌هایمان، که هر چه هم که کردیم نتیجه‌اش شد شنیدن سخنان آن کارشناس تلویزیونی که معتقد بود ما قانع نیستیم و از ما می‌خواست که سفره‌هایمان را از این هم تهی‌تر کنیم!

    اما نه، راستش را بخواهید خودم هم اگر جایی چنین مطلبی به چشمم می‌خورد، احتمالاً سرم را برمی‌گرداندم، از خواندنش منصرف می‌شدم و می‌گفتم که من این مطالب را از بَرم، که من اینها را زیسته‌ام.پنج چهره خبرساز «سینمای۹۹»/پرچم سینما در سال کرونا به دست که بود؟|خبر فوری

    بهتر دیدم دست به دامان خیال شوم، بیایید تصور کنیم که به روزهای قبل از این پاندمی که البته چندان هم خوش نبود، برگشته و زندگی را از سر گرفته‌ایم، بیاید مثل فیلم‌ها به دنیای خیال‌انگیز فرداها برویم، به روزهایی که در آغوش کشیدن عزیزان و دوستان‌مان این همه پروتکل ندارد، به روزهایی که بی محابا و بی برنامه گاهی تفریح خواهیم کرد و بازهم گاهی به سینما می‌رویم؛ همان جایی که در تمام این سال‌ها خیال‌پردازی را در آن تمرین کرده بودیم. گاهی قصه‌ها و شخصیت‌ها روی پرده خنده را به ما هدیه می‌دادند و گاهی به دلمان چنگ می‌زدند؛ سینمایی که پرده بزرگ نقره‌ای‌اش جاذبه تماشای فیلم را برای ما دوچندان می‌کرد.

    حالا بیاید ابرهای خیال را مثل همان حالت‌هایی که بیشتر در انیمیشن‌ها دیده‌ایم، کنار بزنیم. واقعیت زندگی این روزهای ما و سالی که پشت‌سر گذاشتیم، متفاوت از این تصاویر خیال‌انگیز بود، روزهایی که حتی واقع‌گراترین فیلم‌ها هم نمی‌توانست به تصویرش بکشد. سینما خود نیز در این یک سال قربانی شرایط کرونایی شد. آخر سینما هم به موازات دیگر وجوه زندگی‌مان مدیران بی تدبیر کم نداشت! در این یک سال سینما افرادی را به خود دیده که منشا اثر بوده‌اند و برخی از چهره‌ها هم گرچه می‌توانستند اثرگذار باشند، انفعال را برگزیدند.

    این گزارش صرفاً درباره پنج چهره‌ای است که در سال ۹۹ چه به لحاظ مثبت چه به لحاظ منفی محل اثر بوده‌اند؛ پنج چهره‌ای که آن‌ها را انتخاب کرده‌ایم تا شاید با تمرکز بر کارنامه و عملکرد آن‌ها روایتی از سال رکورد سینمای ایران در سایه کرونا را ثبت کنیم.

    شرح بیشتر از این گزارش را در زیر بخوانید:

    مجید مجیدی؛ حضور جهانی در سال رکورد سینما

    از جشنواره سی و هشتم تا حالا، مجید مجیدی باکس خبری محافل رسانه‌ای را به خود اختصاص داده است. تا همین چند هفته پیش چشم‌های‌مان به سر خط خبری رسانه‌های آن ور آبی دوخته شده بود تا پپریانکا چوپرا و نیک جوناس، نام ساخته جدید مجید مجیدی یعنی «خورشید» را در میان پنج نامزد نهایی بخش بین‌الملل اسکار نود و سوم اعلام کنند، فیلمی که از خوان اول گذشته و در میان ۱۵ فیلم منتخب این رویداد سینمایی قرار گرفته بود تا امیدوار باشیم این بار کسی به غیر از اصغر فرهادی می‌تواند در میان دارندگان این جایزه سینمایی جا بگیرد؛ امیدی که البته نقش بر آب شد.

    «خورشید» اما داستانی طول و دراز دارد، ماجراهایش از همان زمانی آغاز شد که سهمش سه سیمرغ به انضمام یک لوح تقدیر از جشنواره سی و هشتم بود؛ فیلمی که زاییده دغدغه‌های مجیدی در حوزه کودکان کار بود، مجیدی هرچند در طول این دو سال بارها عنوان کرده که مسئولیت شهروندی ما در قبال کودکان کار با کمک‌های سطحی در چهارراه‌ها ادا نمی‌شود اما تلاش‌های او در جهت تشکیل کمپین‌هایی برای آنها تاکنون بی نتیجه مانده است گرچه اتفاقاً دست گذاشتن روی همین سوژه بود که «خورشید» را در میان نامزدهای ابتدایی اسکار نشاند.

    پنج چهره خبرساز «سینمای۹۹»/پرچم سینما در سال کرونا به دست که بود؟|خبر فوری

    توفیق «خورشید» اما منحصر به رویدادهای داخلی نبود، موفقیت این فیلم در هفتاد و هفتمین جشنواره ونیز بذر امید را در دل سینمادوستان برای برداشتن گام‌های بلندترش کاشت. درخشش روح الله زمانی بازیگر نوجوان این فیلم، هیات داوران جشنواره را بر آن داشت تا جایزه مارچلو ماستریانی برای بهترین بازیگر جوان را به او اهدا کنند، بازیگری که به گفته خودش پیش از این نه جواد عزتی و نه حتی رضا عطاران را نمی‌شناخته است، نوجوانی که از کوچه پس کوچه‌های جنوب شهر برخاسته و دست فروشی می‌کرد، زمانی هرچند به‌خوبی می‌داند، بازیگران کودک و نوجوان فیلم‌های مجیدی باوجود نقش آفرینی‌های تکرارنشدنی، هرگز حضورشان در سینما و تلویزیون ادامه‌دار نبوده است، اما دل در گرو این دارد که بار دیگر بر پرده نقره سینمایی ظاهر شود و همه امیدش را هم به تشخیص‌ها و مشاوره‌های مجیدی و تیم همراهش برای گزینش فیلمنامه‌های خوب گره زده است.

    آنچه اما نشست خبری «خورشید» در ونیز را متمایز می‌کرد صحبت‌های مجیدی درباره تحریم چهل ساله ایران توسط آمریکا بود، موضوعی که باعث می‌شد گریزی به شرایط کنونی بزند و بحران دارویی را متولد همین فشارها و اقدامات غیرانسانی بداند؛ سخنانی که بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد و منتقدانش دیر و دور نمی‌دانستند که پس لرزه‌هایش فیلم را تحت‌الشعاع قرار بدهد و تبعات آن را به جان بخرد. حسین انتظامی رییس سازمان سینمایی اما همان موقع او را صدای مردم خواند؛ موضوعی که بعدتر ابراهیم داروغه زاده دبیر پیشین جشنواره فیلم فجر روی آن صحه گذاشت و او را صدای مظلومیت و حقانیت مردم ایران توصیف کرد.

    در میان رفت و آمدهای «خورشید» به جشنواره‌های مختلف بود که ناگهان نسخه‌ای با کیفیت از آن پیش از اکران سینمایی در صفحات مجازی دست به دست شد؛ گرچه سازندگان این فیلم هیچگاه پاسخی روشن درباره مسببین این اتفاق ندادند اما به نظر می‌رسد حضورهای متوالی در جشنواره‌ها و بارگذاری نسخه‌ای از «خورشید» در پلتفرم‌ها جهت گزینش در همین رویدادها بود که باعث گرفتار شدن «خورشید» در گردباد قاچاق شد؛ فیلمی که البته حالا در ترکیب اکران نوروزی قرار دارد و به لطف نداشتن تبلیغات و البته شرایط کرونایی، نتوانسته به فروش درخوری دست پیدا کند.

    «خورشید» اما تنها مشغله مجیدی در سال گذشته نبود، در حالی که عمده فعالیت‌های سینمایی در سال کرونایی به تعویق افتاده و یا به تعطیلی کشانده شده بودند، او سوگواره «سوگ در خانه» را طراحی و اجرا کرد، رویدادی موضوعی که محوریتش بر عزای حسینی در متفاوت‌ترین محرم و صفر این سال‌ها بود. سوگ واره‌ای که به گفته خودش فرصتی برای پرداختن به وجوه و ابعاد متخلف ماه محرم بود تا نشان بدهد شور حسینی مرزی ندارد و در سایه تهدیدی از جنس کرونا هم شعله‌اش خاموش شدی نیست.

    حسین انتظامی؛ سکوت و انفعال در سال بحران

    او مردی برای تمام موضع گیری‌های توییتی و پاسخ‌های دیپلماتیک است، مدیری که به سختی تن به مصاحبه می‌دهد، خود را کمتر در معرض نقد رسانه‌ها قرار می‌دهد، اگر به صورت اتفاقی در حاشیه جشنواره و یا محفلی او را بیابید پرسش‌ها را به حول محور همان رویداد محدود و بارها به شما یادآوری می‌کند که پروتکل الحاق کرده‌اش اجازه روشنگری درباره پرسش خارج از موضوع آن رویداد را نمی‌دهد. او حسین انتظامی است؛ رییس سازمان سینمایی. همان که پیش از این سکاندار معاونت مطبوعاتی بود. مدیری که با شعار «شفافیت» روی کار آمد و البته توانست باب تازه‌ای را در این زمینه باز کند. اما حالا و در این شرایطی که پایه‌های سینما به لرزه درآمده و می‌توان آوارهای آن را در معیشت سینماگران دید، صحبت از «شفافیت» فرع ماجراست.

    «بحران» را می‌توان اساسی‌ترین و جدی‌ترین کلیدواژه سال ۹۹ دانست، اصطلاحی که البته برای ما تازگی ندارد، مصداق عینی‌ترش را به تواتر در «شرایط حساس کنونی» هم دیده‌ایم و هم چشیده‌ایم، آنچه اما طعم این بحران را متفاوت می‌کرد، گسترده آن بود که هر وجه از زندگی را به خودش پیوند زده، بحرانی که خیلی زود دامن سینما را گرفت و نفس‌هایش را به شماره انداخت.

    مدیران اما در این بحران کرونایی چه کردند؟

    پنج چهره خبرساز «سینمای۹۹»/پرچم سینما در سال کرونا به دست که بود؟|خبر فوری

    پر بیراه نیست که اگر بگوییم حسین انتظامی در این سالی که طوفان سهمگین کرونا سینما را در نوردید، موضع «انفعال» را برگزید. اطلاق این واژه به مجموعه سازمان سینمایی از آن جهت است که با شیوع کرونا و با عقب‌نشینی سینماگران از اکران فیلم‌ها و به تبع آن خاموش شدن چراغ سینماها، آنچه می‌توانست باعث بهبود وضعیت شود، ارایه تسهیلات به صاحبان فیلم‌ها برای ترغیب آنها در جهت نمایش آثارشان بود؛ موضوعی که به نظر می‌رسد، اقدامات سازمان سینمایی در این زمینه تنها از سر رفع تکلیف بود و بیشتر جنبه‌ای نمادین داشت.

    در نقطه مقابل اما خانه سینما به عنوان نهادی صنفی در روزهای آغازین این پاندمی، دست به راه‌اندازی کارگروه کرونا زد گرچه کار این کارگروه بعد از دو ماه فعالیت به دلیل برخی ناهماهنگی‌ها و موازی‌کاری‌ها به انحلال کشیده شد اما از سویی دیگر باعث تولد ستاد کرونا در درون سازمان سینمایی شد؛ ستادی که البته خروجی‌اش تا به امروز از منظر سینماگران ناکارآمد بوده و کمترین مانعی را از سر راه آنها برنداشته است؛ موانعی که ابتدا در معیشت سینماگران کم بضاعت تر خودمانی کرد و در گام بعد با بهبود وضعیت نسبی بیماری، در اکران فیلم‌ها جلوه‌گرتر شد.

    اما این تمام ماجرا نیست، هرچند محمدمهدی طباطبایی‌نژاد دبیر سی و نهمین جشنواره فیلم فجر که پیش‌تر عهده‌دار معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی بود بارها بر رفاقتش با مجموعه سازمان سینمایی تاکید کرده اما ۹۹ را می‌توان سال تقابل مدیران سینمایی هم نام نهاد، تقابلی که به نظر می‌رسد رگه‌هایش از رفع توقیف «خانه پدری» و «دیدن این فیلم جرم است» توسط طباطبایی‌نژاد و مواضع خط‌شکنانه او در بحث واگذاری وی‌اودی‌ها به صدا و سیما پدیدار شد و زمزمه‌هایی درباره اختلافات این دو مدیر سینمایی قوت گرفت تا جایی که برخی ترک کردن کرسی معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی توسط طباطبایی‌نژاد را به همین اختلاف نظرات منتسب می‌کردند. انتظامی اما با حضور در یکی از برنامه‌های سینمایی هر نوع اختلاف نظری با طباطبایی نژاد درباره تصمیمات ابتدایی و اقدامات متاخر او را رد کرد در نهایت نیز ارایه حکم دبیری جشنواره سی و نهم به طباطبایی‌نژاد پایانی بر این گمانه‌زنی‌ها بود. حالا اما با اعلام رسمی حسین انتظامی درباره رفتنش به وین و به عهده گرفتن مسئولیت رایزنی فرهنگی در اتریش، می‌شود محمدمهدی طباطبایی نژاد را یکی از گزینه‌های جدی تکیه زدن بر مسند ریاست سازمان سینمایی هم دانست.

    محمد کارت؛ تراژدی مکرر «شنای پروانه»

    او مهمترین قربانی سینمای ایران در یک سال گذشته است که با «شنای پروانه»؛ محبوب‌ترین فیلم جشنواره سی و هشتم به مسلخ اکران رفت. پیش از صحبت درباره «شنای پروانه» بیاید یک پله که نه چند پله به عقب تر برویم. همین چند وقت پیش بود که مستند «خون مردگی» اش به صورت اینترنتی عرضه شد حتماً از او «بختک» را هم به یاد دارید و احتمالاً با تماشای همین مستندها متوجه شده‌اید که علاقه مندی او به تصویر کشیدن معضلات افرادی است که آنها را به تعبیری «گنده لات» می‌خوانند؛ دغدغه‌ای که پیرنگ های پررنگش هم در «شنای پروانه» متبلور شده است. محمد کارت هرچند در عرصه فیلم کوتاه و بازیگری هم تجاربی را رقم زده اما اساساً خود را با فیلم‌های مستند به سینما معرفی کرد. کارگردانی که قله مستندسازی‌اش را می‌توان در «آوانتاژ» دید و اتفاقاً همین فیلم بود که سکوی پرتاب او به سینمای بلند داستانی شد.

    کارگردانی که هرچند تجربه تلخ شکست در گیشه و چند پاره شدن فیلمش را به چشم دید اما این روزها عزم کرده تا «یاغی» را به شبکه نمایش خانگی بیاورد تا صحبت‌هایش را در اختتامیه فجر سی و هشتم دوباره به یاد بیاوریم که «بچه کف شهر عادت نکرده همه چیز را به یکباره به دست بیاورد»

    پنج چهره خبرساز «سینمای۹۹»/پرچم سینما در سال کرونا به دست که بود؟|خبر فوری

    صحبت درباره محمد کارت و «شنای پروانه» در این یک سالی که در صدر اخبار سینمایی بوده حالا دیگر برای ما هم سخت شده اما آوردن نام او در این فهرست «پنج چهره اثربخش سال» از این منظر است که اولین گام او در سینمای بلند هرچند موفقیت‌هایی برای او به ارمغان آورد و نویدگر این شد که قرار است استعدادی تازه در رگ‌های سینما جریان پیدا کند و گیشه‌ای چند میلیاردی را برای سینما به ارمغان بیاورد، اما زمانی که «شنای پروانه» ۵ سیمرغ جشنواره را از آن خود کرد کمتر کسی فکر می‌کرد که سرنوشتی این چنین غمبار در انتظارش باشد؛ فیلمی که از دل جریان بخش خصوصی سر برآورد اما به لطف مدیران و البته کم دقتی صاحبانش نتوانست به سر منزل مقصود برسد.

    هرچند محمد کارت پیش از نمایش اولین ساخته بلندش در جشنواره در معرض پرسش‌های اصحاب رسانه قرار می‌گرفت و البته پاسخ هم می‌داد اما بعد از رونمایی از «شنای پروانه» در این رویداد سینمایی موضع «سکوت» را برگزید؛ کارگردانی که اظهار نظرها درباره فرآیند اکران این فیلم را به تهیه کننده‌اش یعنی رسول صدرعاملی سپرد و حتی در دو بزنگاه اساسی این فیلم هم حاضر نشد قفل سکوت را بشکند.

    اما چرا «شنای پروانه» قربانی تمام عیار سینمای ایران نامیده می‌شود؟ فیلمی که بی تردید می‌توانست از شانس‌های گیشه باشد اما به ناگاه با شیوع کرونا سرنوشت آن تغییر کرد. فیلمی که هرچند در ابتدا تصور می‌شد سالن‌های سینما را پر کند اما آخر هفته‌هایی با ۱۰ تماشاگر را تجربه کرد تا یادمان باشد این کروناست که یکه تازی می‌کند، که هرچند سال‌ها بود از قدرت تبلیغاتی سینما در سخت‌ترین شرایط به ما می‌گفتند اما همین سینماست که حالا در برابر این عظیم‌ترین معضل قرن به زانو درآمده است.

    «شنای پروانه» هرچند پیشروی اکران سینمایی ۹۹ شد و گرچه صاحبانش وعده آشتی مخاطبان با سینما را به سبب همین فیلم می‌دادند اما واهمه مردم از ضریب بیماری بر این فیلم فائق آمد در میانه راه و با تعطیلی مجدد سینماها نیز، «شنای پروانه» به کناری رفت تا اکرانی نیمه تمام را تجربه کند. فیلم اما زمانی دو چندان آسیب دید که به یکباره نسخه‌ای با کیفیت از آن در فضای مجازی دست به دست شد؛ اتفاقی که صاحبانش را بر آن داشت تا در تصمیمی خلق الساعه فیلم را دوباره و به سرعت به چرخه اکران اضافه کنند. موضوعی که باعث واکنش محمد کارت شد تا در پستی اینستاگرامی «شنای پروانه» را فرزند مثله خودش بخواند و از شهروندان بخواهد به تماشای آن صورت قانونی در سینماها بنشینند.

    منوچهر شاهسواری؛ تمدید مأمورت در خانه خاموش!

    خانه سینما صنفی‌ترین نهاد منتسب به سینماگران است که البته از منظر همان‌ها دیگر کارایی ابتدایی را ندارد؛ نهادی که در یک سال کرونایی به موازات سازمان سینمایی حرکت کرد تا دستاوردش برای سینماگران تقریباً «هیچ» باشد؛ نهادی که خروجی اش، بدون ارایه راهکاری عملی تنها به دادن بیانه‌هایی درباره لزوم حفظ سلامت هنرمندان در بلوای کرونا خلاصه می‌شد. هرچند در ابتدای این گزارش از عملکرد حسین انتظامی در شرایط بحرانی یاد کردیم اما ضلع دیگر رسیدگی به مصائب سینماگران بی‌تردید خانه سینماست که سکان هدایتش حالا برای سومین دوره بر عهده منوچهر شاهسواری نهاده شده؛ مدیری که دست کم در این دوران پر مساله، تدبیرهایش برای سینماگران منشا اثر نبوده است.

    در این دوران آنچه بیشتر از پیش بروز کرد، مشکلات عدیده اصناف بود که رییس انجمن‌های صنفی بارها در مصاحبه‌هایشان از گرفتاری مالی و معیشتی اعضایشان گفتند، مصاحبه‌هایی که هرچند زوایایی تازه از این بلیه را هویدا می‌کرد، اما هرگز گره گشایی‌ای را در پی نداشت. مشکلاتی که به نظر می‌رسید دستی چاره سازشان نیست و مدیران بیشتر به انتظار معجزه نشسته‌اند این در حالی است که انتظار می‌رفت خانه سینما ورودی جدی به ساز و کار ساماندهی به امور سینماگران داشته باشد اما منوچهر شاهسواری رییس این نهاد ترجیح داد به جای یاریگری اهالی سینما این دوره را دوره‌ای گذار قلمداد کند و آن را به سکوت بگذراند.

    پنج چهره خبرساز «سینمای۹۹»/پرچم سینما در سال کرونا به دست که بود؟|خبر فوری

    منوچهر شاهسواری هرچند پیش از این در برنامه‌ای تلویزیونی در مذمت «واقع گرایی انتقادی» سخن گفته بود که همچون یک حلقه مسدودکننده مسیر تنفسی، گلوی سینمای ایران را گرفته و در ادامه آن را بختکی خوانده بود که بر پیکره سینما افتاده است اما بی تردید اگر رد پای این واقع‌گرایی را بگیریم انشعاباتش را در عملکرد مدیرانی چون او می‌بینیم که گرچه وعده سامان اوضاع را می‌دهند اما ما به ازای آن در عملکردشان هرگز قابل رویت نیست.

    همه این‌ها در حالی است که در سال ۹۹ در انتخاباتی پر حاشیه ماموریت شاهسواری برای مدیریت خانه سینما برای سومین سال متوالی تمدید شد، آرایش انتخاباتی اما به محمدمهدی عسگرپور و منوچهر شاهسواری منحصر می‌شد که البته ساعاتی قبل از برگزاری رای‌گیری عسگرپور به دلایلی در انتخابات نهایی شرکت نکرد.

    همین امر دریچه‌ای برای بروز اختلافات شد تا در میدانی که رقیبی وجود ندارد، منوچهر شاهسواری پیروز و پیشتاز انتخابات باشد. مساله اما به همین جا ختم نمی‌شود، شکاف اساسی زمانی پدیدار شد که اعضای هیات مدیره به دو دسته موافقان و مخالفان تبدیل شدند چراکه برخی از رای دهندگان معتقد بودند طبق اساسنامه «خانه سینما» امکان تمدید مدیرعاملی برای بیش از دو دوره وجود ندارد اما در نهایت وزنه آرا به سمت منوچهر شاهسواری چرخید تا با اکثریت آرا برای سومین بار بر مسند مدیریت بنشیند و اولین مدیر سه دوره‌ای خانه سینما باشد.

    حسین دارابی؛ گام محکم در مسیر «مصلحت»

    حالا دیگر فیلم اولی بودن نه یک برچسب برای توجیه ضعف فیلم‌ها که یکی از ویژگی‌های جسورانه آثار چند سال اخیر است، آثاری که ضمن بیان مسایل اساسی، مخاطبان را نیز با خود همراه می‌کنند. نگاهی آماری به چند فیلم تولید شده توسط فیلمسازان اول نشان می‌دهد که جهشی مثبت چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ فنی در محتوای ارایه شده داشته‌اند که توانسته‌اند راه را برای سرمایه گذاران بخش خصوصی باز و اعتماد آنها را هم جلب کنند.

    «ایستاده در غبار»، «ابد و یک روز»، «برادرم خسرو» و… بی‌شک طلیعه‌ای در عرصه فیلمسازی به شمار می‌آیند که یک پای ثابتشان روایت قصه‌هایی تازه و البته بی پروا از تاریخ معاصر و مصائب جامعه بوده است.

    پنج چهره خبرساز «سینمای۹۹»/پرچم سینما در سال کرونا به دست که بود؟|خبر فوری

    «مصلحت» که سال گذشته در جشنواره سی و نهم به نمایش درآمد و اتفاقاً لوح تقدیر بخش فیلم‌های اول را در سالی که هفت فیلمساز اولی فضای جشنواره را تحت تاثیر قرار داده بودند، به خود اختصاص داد محصول حسین دارابی است، کارگردان تا آن زمان گمنامی که گرچه فیلم‌های کوتاه در کارنامه‌اش کم ندارد اما نام محمدرضا شفاه روی نامش سایه می‌انداخت. همان تهیه کننده‌ای که حالا نامش با ساخت فیلم‌های جسورانه و مطالبه گرانه عجین شده است.

    شفاه را البته بیشتر با «بیست و یک روز بعد»، «دیدن این فیلم جرم است» و سریال «کتونی زرنگی» می‌توان شناخت که تا به اینجای کار رکوردی در آثار توقیفی هم به نام خود ثبت کرده است با این همه همکاری حسین دارابی و محمدرضا شفاه منجر به تولید اثری شد که محوری‌ترین مساله‌اش «عدالت» است؛ این گمشده این روزهای ما. فیلمی معترض و منتقد که نوک پیکان نقدش به سمت مسئولان نشانه رفته و واهمه‌ای از نشان دادن ناکارآمدی آنها در منصب‌هایشان ندارد. «مصلحت» از جنس همان فیلم‌هایی است که موضوعات مبتلا به عالم سیاست و حکمرانی را به چالش می‌کشد و در عین حال به گفته سازندگانش قصد دارد که بگوید باب گفتگو باید باز باشد.

    «مصلحت» اما به تعبیر تهیه کننده‌اش فیلمی است که می‌خواهد بگوید قدرت بدون نظارت فساد می‌آورد. اگر صاحب قدرت باشید و جایی غفلت کنید ممکن است فساد ایجاد شود و آنجایی که نظارت تقویت پیدا می‌کند، فساد از بین می‌رود.

    فیلم‌های با محوریت تاریخ معاصر اساساً ما را به یاد فیلم‌های محمدحسین مهدویان می‌اندازند که اتفاقاً آثاری موفق بوده‌اند، مسیری که مهدویان یکه و تنها باز کرد تا فیلمسازان دیگر پیرو او باشند و جذابیت‌های تاریخ معاصر بیشتر از پیش روشن شود، پر بیراه نیست که اگر بگوییم آثاری که بعد از او ساخته شدند نشانه‌هایی از سینمای مهدویان را در دل خود داشتند. «مصلحت» اما هرچند در دهه ۶۰ روایت می‌شود اما نحوه پرداخت حسین دارابی، آن را فیلمی مستقل و البته متمایز از دیگر آثار کرده است.

    گرچه دارابی اولین خشت فیلمسازی را با ساخت فیلمی در حوزه تاریخ معاصر گذاشت اما باید دید که گونه‌های دیگر این عرصه را نیز می‌آزماید یا نه.

     

  • «جنایت‌ بی‌دقتِ» کارگردان ایرانی در آمریکای شمالی

    «جنایت‌ بی‌دقتِ» کارگردان ایرانی در آمریکای شمالی

     

    اسکرین‌دیلی از پخش فیلم «جنایت بی‌دقت» به کارگردانی شهرام مکری در آمریکای شمالی خبر داد.

    نشریه اسکرین‌دیلی از قرارداد بین کمپانی فرانسوی دریم‌لب و شرکت توزیع فیلم دف‌کروکدیل برای پخش و نمایش فیلم «جنایت بی‌دقت» به کارگردانی شهرام مکری و تهیه‌کنندگی نگار اسکندرفر در آمریکای شمالی خبر داد.

    این نشریه در توضیح این خبر نوشت: «این فیلم که برای نخستین بار در جشنواره ونیز نمایش داده شد، پاییز امسال در آمریکا به نمایش عمومی درآمده و پس از آن در سامانه‌های پخش محتوای آن‌لاین عرضه می‌شود. دریم‌لب پیش از این، قرارداد نمایش فیلم را در فرانسه به شرکت دامندفیلمز واگذار کرد و کمپانی تریگون‌فیلم حق پخش آن را در کشورهای آلمان و سویس در اختیار دارد. این کمپانی پیشتر فیلم «ماهی و گربه» را هم در سویس اکران کرد. همچنین حق پخش فیلم در ایتالیا به شرکت پی.اف.دی واگذار شده است. «جنایت بی‌دقت» برنده جایزه بهترین فیلمنامه اورژینال از منتقدان ونیز و جایزه هوگوی نقره‌ای جشنواره فیلم شیکاگو است.»

    این نشریه در ادامه با اشاره به فیلم‌های قبلی این کارگردان اضافه کرد: ««ماهی و گربه» فیلم اول شهرام مکری هم در جشنواره ونیز به نمایش درآمد و نخستین نمایش فیلم بعدی او، «هجوم» نیز در بخش پانورامای جشنواره برلین بود. کمپانی دف کرودکدیل فیلمز با هدف نشاندن مخاطب سینما به تماشای فیلم‌های متفاوت و همچنین ترمیم فیلم‌های تاریخ سینما توسط دنیس بارتوک، مدیر سابق سینماتکِ آمریکا و کریگ راجرز تاسیس شده است.»

    «جنایت بی‌دقت» محصول موسسه فرهنگی هنری کارنامه است و پخش بین‌المللی آن را نسرین میرشب برعهده دارد.

    «جنایت‌ بی‌دقتِ» کارگردان ایرانی در آمریکای شمالی|خبر فوری

     

  • برترین‌های سینما به انتخاب منتقدان/ «سرخ‌پوست» بهترین فیلم

    برترین‌های سینما به انتخاب منتقدان/ «سرخ‌پوست» بهترین فیلم

    در جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران به چهره‌هایی نظیر حامد بهداد، الناز شاکردوست، سعید روستایی، نوید محمدزاده و نیما جاویدی جایزه اهدا شد و از اکبر عبدی، علیرضا زرین‌دست و عباس یاری تقدیر شد.

    مراسم سیزدهمین شب منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران، عصر پنجشنبه ۱۰ بهمن در هتل انقلاب تهران با اجرای فرزاد حسنی برگزار شد.

    به گزارش رسا نشر،  سیزدهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در حالی برگزیدگان خود را معرفی کرد که بعد از یک ماه تاخیر برای حوادث دی‌ماه و با نزدیک شدن به سی و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم فجر برگزار شد

    در جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران به چهره‌هایی نظیر حامد بهداد، الناز شاکردوست، سعید روستایی، نوید محمدزاده و نیما جاویدی جایزه اهدا شد و از اکبر عبدی، علیرضا زرین‌دست و عباس یاری تقدیر شد.
     
    تجلیل از اکبر عبدی
    دیپلم افتخار تندیس بهترین خلاقیت و استعداد فیلم اول:
    سروش صحت برای فیلم «جهان با من برقص»
    تندیس بهترین خلاقیت و استعداد درخشان فیلم اول:
    فیلم «مسخره باز» همایون غنی زاده
    تندیس بهترین دستاورد فنی:
    محسن نصراللهی برای طراحی صحنه فیلم «سرخپوست»
    جواد مطوری برای جلوه های بصری فیلم «مسخره باز»
    محسن خیرآبادی، رضا میثاقی و شهاب نجفی برای جلوه های ویژه فیلم «غلامرضا تختی»
     
    دیپلم افتخار بهترین موسیقی متن:
    مسعود سخاوت دوست برای فیلم«شبی که ماه کامل شد»
    بهترین موسیقی متن:
    کریستف رضاعی برای فیلم «ناگهان درخت»
     
    تجلیل از علیرضا زرین دست
     
    بهترین تدوین: 
    بهرام دهقانی برای «فیلم متری شیش و نیم»
     
    بهترین فیلمبرداری:
    هومن بهمنش برای فیلم «متری شیش و نیم»
     
    جایزه خلاقیت در بازیگری:
    نوید محمدزاده برای بازی در فیلم های «سرخپوست» و «متری شیش و نیم»
     
    بهترین بازیگر نقش مکمل مرد:
    علی نصیریان برای فیلم «مسخره باز»
    استاد علی نصیریان
     
    بهترین بازیگر نقش مکمل زن:
    فرشته صدرعرفایی برای فیلم «شبی که ماه کامل شد»
     
    بهترین بازیگر نقش اول مرد:
    حامد بهداد برای بازی در «قصر شیرین»
     
    بهترین بازیگر نقش اول زن:
    الناز شاکردوست برای فیلم «شبی که ماه کامل شد»
     
    دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه:
    محسن قرائی و محمد داودی برای فیلم «قصر شیرین»
    بهترین فیلنامه:
    نیما جاویدی برای فیلم «سرخپوست»
    جمشید هاشم پور و حامد بهداد
     
    دیپلم افتخار بهترین کارگردانی:
    نرگس آبیار برای «شبی که ماه کامل شد»
    جایزه ویژه کارگردانی:
    سعید روستایی برای فیلم «متری شیش و نیم»
    بهترین کارگردانی:
    نیما جاویدی برای فیلم «سرخپوست»
     
    بهترین فیلم:
    مجید مطلبی برای فیلم «سرخپوست»
    عوامل فیلم سرخپوست
     
  • کارگردان «آشغال‌های دوست داشتنی»: بگذارید «بهروز وثوقی» پس از ۴۱ سال بر پرده سینما دیده شود

    کارگردان «آشغال‌های دوست داشتنی»: بگذارید «بهروز وثوقی» پس از ۴۱ سال بر پرده سینما دیده شود

    از شما بزرگان می‌خواهم که کمک کنید برای دیده‌شدن این بازیگر پیشکسوت، آن هم پس از ۴۱ سال دوری از سینما و لطفا با بی‌تفاوتی شریک یک‌جنایت فرهنگی و توقیفی مجدد نشوید.

    پایگاه خبری رسا نشر – محسن امیریوسفی، کارگردان «آشغال‌های دوست داشتنی» که نسخه‌ای تازه از این فیلم با بازی بهروز وثوقی را به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر تحویل داده، نامه‌ای سرگشاده به هیات انتخاب جشنواره منتشر کرده است.
    در این نامه آمده است:
    «با سلام به اعضای محترم هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر ضمن عرض خسته نباشید به‌خاطر زحماتی که در این مدت برای انتخاب فیلم‌ها کشیده‌اید، لازم دانستم نکاتی را در خصوص فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی اصل» به اطلاع شما دوستان برسانم:
    یک:  نباید نسبت به دیدن فیلمی که بطور قانونی بازسازی فیلمنامه دارای پروانه ساخت سال ۹۱ است، بی تفاوت باشید. مخصوصا با اجحافی که در آن شش سال شوم نسبت به نسخه قبلی آن شد و حتی به هیات انتخاب نشانش ندادند، در شرایطی که سال‌های قبل برای فیلم‌های مورد تائید جشنواره، مقررات شناور بود و عوض می‌شد ولی حال که برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران با دوباره سازی فیلمنامه‌ای مجوزدار روبرو هستیم، شما به‌عنوان فیلمسازی جوان، خانم یلدا جبلی، کارگردان و رییس هیات مدیره خانه سینما، آقای همایون اسعدیان، تهیه‌کننده سینما، آقای سیدمحمود رضوی و یک منتقد سینما آقای رضا درستکار و سه مدیر محترم آقایان اربابی، احسانی و کرمی، نمی‌توانید نسبت به آن بی‌تفاوت باشید.

    دو: دلیل من برای دیده شدن فیلمم در جشنواره، سیمرغ گرفتن نیست چون بزرگ‌ترین جایزه من و عوامل این فیلم، استقبال بی‌نظیر مردم از نسخه قبلی این فیلم پس از شش سال اجحاف و توقیف غیرقانونی و خانه‌نشینی من بود. دلیل اصلی گرفته شدن حق این فیلم‌ پس از هفت سال اجحاف و نیز دیده شدن، هنرنمایی بازیگری پیشکسوت است که مردم  ایران ۴۱ سال است منتظر دیده شدن او بر پرده سینما هستند. از شما بزرگان می‌خواهم که کمک کنید برای دیده‌شدن این بازیگر پیشکسوت، آن هم پس از ۴۱ سال دوری از سینما و لطفا با بی‌تفاوتی شریک یک‌جنایت فرهنگی و توقیفی مجدد نشوید.
    شما هفت عضو محترم هیات انتخاب، خود می‌دانید این بزرگ‌ترین فرصت برای دیده شدن «آشغال‌های دوست داشتنی اصل» و بازیگر جدیدش توسط اهالی محترم مطبوعات و مردم قدرشناس ایران است. لطفا فریب نخورید که به شما بگویند بعدا اکران می‌شود، چون نسخه قبلی هم با همین روش در جشنواره سال ۹۲ شش سال به توقیف رفت! شما اعضای محترم هیات انتخاب باید بدانید که تاریخ سینما عمل شما در برابر «آشغال‌های دوست داشتنی اصل» را قضاوت خواهد کرد چه موافقت شما با این خواسته به حق و چه مخالفت شما هر دو ثبت خواهد شد. بگذارید مردم با دیدن این فیلم در مورد آن تصمیم بگیرند.
    سه: از شما اعضای محترم هیات انتخاب، خصوصا چهار سینماگر محترم تقاضا دارم جلوی این عمل غیرقانونی جشنواره مبنی بر نگرفتن نسخه این فیلم بایستید و شرایطی فراهم کنید که فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی اصل» توسط شما دیده شود، هر تصمیمی که پس از دیدن فیلم گرفتید مورد تائید من است.»

  • نوید محمدزاده و محسن تنابنده نامزد جایزه آسیاپاسیفیک شدند/نامزدی ایرانی‌ها در ۶رشته

    در بخش بهترین بازیگر  مرد این جوایز سینمایی نوید محمدزاده برای بازی در فیلم «متری شیش و نیم» ساخته سعید روستایی و محسن تنابنده برای نفش ‌آفرینی در فیلم «رونا مادر عظیم»(شکستن همزمان بیست استخوان) به کارگردانی جمشید محمودی نامزد کسب جایزه شده‌اند.
    فیلم «رونا مادر عظیم» به تهیه‌کنندگی نوید محمودی یکی از پنج نامزد جایزه تنوع فرهنگی یونسکو نیز هست و با فیلم‌هایی از کشورهای هند، فلسطین، بنگلادش و روسیه برای کسب این جایزه رقابت می‌کند.

    «کاغذ پاره‌ها» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی بهزاد نعلبندی نیز نماینده سینمای ایران در میان نامزدهای بهترین انیمشن این جوایز سینمایی است و مستند «خط باریک قرمز» به کارگردانی فرزاد خوش‌دست نیز برای کسب جایزه بهترین مستند بلند این جشنواره با آثاری از بریتانیا، استرالیا و چین رقابت می‌کند.
    پنجمین نامزدی سینمای ایران در جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک در شاخه بهترین فیلمنامه رقم خورده است، جایی که محسن قرایی و محمد داوودی برای فیلم «قصر شیرین» ساخته رضا میرکریمی نامزد جایزه بهترین فیلمنامه شده‌اند.
    سینمای ایران سال گذشته نیز در ۴ شاخه بهترین فیلمنامه (بمب: یک داستان عاشقانه)، بهترین بازیگر مرد (بهمن فرمان‌آرا،  حکایت دریا)،  بهترین موسیقی متن (بمب: یک داستان عاشقانه، النی کاریندور) و بهترین فیلم بلند جوانان (آوا، صدف فروغی) نامزد کسب جایزه بود.
    مراسم پایانی سیزدهمین دوره جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک در تاریخ ۳۰ آبان (۲۰ نوامبر) برگزار می‌شود.
    ۲۵۸۲۵۸

  • طباطبایی‌نژاد: رده‌بندی سنی فیلم‌ها با قاطعیت پیگیری می‌شود

    از وقتی طرح رده‌بندی فیلم‌های سینمایی مطرح شد نظرات موافق و مخالف متعددی انعکاس یافت اما آنچه این طرح را بیشتر از هر چیز دیگر به حاشیه کشاند خبرهایی درباره باطل شدن دستورالعمل رده بندی سنی فیلم‌ها از سوی دیوان عدالت اداری به درخواست دادستانی کل کشور بود؛ و اگرچه سازمان سینمایی توضیح مختصری هم درباره آن داد ولی ابهاماتش برطرف نشد.
    دراین باره معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی که حدود سه ماه است بر این مسند منصوب شده به تشریح اتفاقات و حاشیه‌های پیش آمده پرداخت و تاکید کرد که این طرح قطعا ادامه پیدا می‌کند چون دادستانی نسبت به دستورالعملی که در سازمان دیگر وجود نداشت، دستور ابطال داده و درباره شیوه نامه جدیدی که پیش‌نویس آن تنظیم شده موضعی منفی وجود ندارد.
    سید محمد مهدی طباطبایی‌نژاد درباره روند پیش رفته در این طرح که منجر به حاشیه‌های اخیر شده است، بیان کرد: در تاریخ ۲۸ اردیبهشت‌ماه مشاور دادستان نامه‌ای را به دادستان کل کشور مبنی بر به جلوگیری از دستورالعمل نظام‌نامه رده بندی سنی می‌نویسد و درخواست می‌کند به این اتفاق رسیدگی شود. دادستان محترم کل هم به بر اساس ادله‌ای که می‌آورد؛ ادله‌ای که محل گفت‌وگو است، نسبت به دستورالعمل ابلاغ شده در اردیبهشت‌ماه، درخواست ابطال از دیوان عدالت اداری می کند و دیوان هم قبل از طرح در هیات عمومی دیوان که تکلیف را روشن کند،  دستور توقف اجرا می دهد.
    او افزود:‌ در واقع دستور این بود که نظام رده بندی سنی که اردیبهشت‌ماه منتشر شده بود متوقف شود در حالی که این دستورالعمل اصلاً اعمال نشده بود چون اساسا در سازمان سینمایی از آن استفاده نمی‌شد و ما خودمان آن را پیش‌تر باطل کرده و بر اساس بازخوردهایی که گرفته بودیم پیش‌نویس جدیدی را تنظیم کرده بودیم، یعنی الان دیوان عدالت اداری به درخواست دادستانی کل نسبت به چیزی به ما دستور توقف داده‌اند که نه تنها از آن استفاده نمی‌کنیم بلکه اصلا وجود ندارد. ضمن اینکه در دستور آن‌ها توقف پخش و ساخت براساس دستورالعمل آمده در حالی که اصلاً قرار نبوده و نیست بر اساس این دستورالعمل‌ها فیلمی ساخته شود!.
    وی ادامه داد:‌ درباره چگونگی این اتفاق و سوءبرداشت باید بگویم بعضی مدعیان کارشناسی با اطلاعات اندک خود در رسانه ها حرف‌هایی می‌زنند که فکر می‌کنند درست است در حالی که آن‌ها اطلاع ندارند و ما نظام‌نامه درجه بندی سنی اردیبهشت ماه را هیچ‌گاه اعمال نکردیم. الان یک شیوه‌نامه وجود دارد که پیش نویس آن در شهریورماه نوشته شده و ذیل ماده ۸  آیین‌نامه شورای پروانه نمایش تعریف می‌شود که هر چه در آن آمده هم جنبه توصیه‌ای دارد.
    طباطبایی‌نژاد درباره تغییراتی که در دستورالعمل جدید رده بندی سنی نسبت به نسخه اردیبهشت‌ماه آن وجود دارد، توضیح داد: به عنوان مثال در نظام‌نامه اردیبهشت ذکر شده بود که برای فیلم‌های +18، سینماداران اجازه ورود افراد کمتر از ۱۸ سال را به سالن سینما نباید بدهند اما الان در شیوه نامه جدید اساسا رده بندی بالای ۱۸ سال نداریم!. حتی در نسخه فعلی تاکید شده که سینمادار اجازه جلوگیری از ورود افراد را ندارد و این وظیفه والدین و همراهان بزرگسال است که مسئله را رعایت کنند یا در نسخه قبلی که خودمان متوقف کرده ایم درجه بندی توسط شورای پروانه نمایش صورت می گرفت یا مجازات سینماهای متخلف پیش بینی شده بود که در نسخه جدید و بر اساس بازخوردها از اهالی سینما، یک شورای تخصصی 35 نفره این کار را انجام می دهند و مجازات سینماهای متخلف و شرکت های پخش هم به گونه ای دیگر طراحی شده است.
    معاون ارزشیابی و نظارت ادامه داد: پس نکته اول این است که دیوان محترم عدالت اداری و داستان محترم کل نسبت به چیزی دستور دادند که تحصیل حاصل است چون خود ما آن را باطل کرده بودیم و الان اصلاً وجود ندارد و نکته دوم اینکه آنچه برای رده بندی سنی اعمال میکنیم نزدیک دو دهه است که در حال اجرا شدن است اما حالا به دلیل تاکیدمان بر صیانت از کودکان و نوجوانان و ایجاد امنیت خاطر برای خانواده ها جدی‌تر اتفاق می‌افتد و آن هم یک امر توصیه‌ای و ارشادی است که دیوان عدالت اداری نسبت به آن موضع منفی نداشته است.
    او یادآور شد:‌ از 19 مرداد سال ۱۳۸۲ که آیین‌نامه شورای پروانه نمایش به تصویب هیات وزیران رسید، در ماده ۸ آن به شورای پروانه نمایش اجازه داده شده که از نظر کارشناسی برای بعضی فیلم‌ها استفاده کند. تا این تاریخ یعنی تا چند ماه قبل شورای پروانه نمایش بعد از اینکه فیلم را می‌دید و با این مواجه می‌شد که  فیلمی به رده‌بندی سنی نیاز دارد آن را اعلام می‌کرد اما عده ای معتقد بودند این کار تخصصی است و باید از روانشناسان و جامعه شناسان و کارشناسان بین رشته ای استفاده کرد لذا سازمان سینمایی تصمیم گرفت با همراهی همان اعضای شورا که بعضی از آن‌ها عضو شورای رده‌بندی سنی هم هستند، جامعه این رده‌بندی سنی را بزرگتر کند پس شورایی مرکب از کارشناسان علوم تربیتی، اهالی سینما، فعالان فرهنگی و روانشناسان تشکیل شد که هر هفته فیلم‌هایی را که از شورای پروانه نمایش مجوز نمایش گرفته، برای رده‌بندی سنی بررسی می‌کنند. این نکته حائز اهمیت است که فقط فیلم‌هایی به این شورا ارجاع داده می‌شوند که اولا پروانه نمایش گرفته باشند و بعد اینکه توسط شورای پروانه نمایش تشخیص داده شوند که نیاز به کارشناسی دقیق‌تر برای تعیین رده‌بندی سنی دارند.
    معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی تاکید کرد: تمام فیلم هایی که به شورای رده‌بندی سنی می‌رسند طبق قانون و با مجوز شورای پروانه نمایش که همه اعضایش با حکم وزیر و مبتنی بر مصوبه هیات وزیران فعالیت می‌کنند، اجازه دارند روی پرده سینما بدون استثنا اکران شوند. درواقع این شورای رده‌بندی سنی نقش کارشناسی را برای شورای پروانه نمایش دارد یعنی در عرض شورای پروانه نمایش نیست بلکه در طول آن است و وقتی شورای پروانه نمایش فیلمی را تایید کرد و پروانه نمایش داد آن وقت در صورت لزوم سراغ شورای رده بندی سنی می‌روند. من نمی‌دانم این ابهام را چه کسی به وجود آورده که فقط فیلم‌هایی که رده‌بندی سنی به آن‌ها تعلق می‌گیرد می‌توانند پروانه نمایش بگیرند و قرار است شورای رده بندی سنی جایگزین نظارت شود چون این دقیقاً وارونه جلوه دادن ماجرا است و اتفاقا فقط فیلم‌هایی که پروانه نمایش می‌گیرند اگر لازم باشد به شورای رده‌بندی سنی می‌روند. تازه رده‌بندی هم یک امر توصیه‌ای است نه ممانعتی. اصلا از بعضی مخالفت‌ها تعجب می‌کنم چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حافظ امنیت روانی و فرهنگی جامعه است و چطور از ما انتظار می‌رود که به فکر فرزندان مملکت و روح و روان آن‌ها نباشیم؟
    او اضافه کرد: ممکن است یک فیلم ارزشی باشد اما بنا به شرایطی که در فیلم وجود دارد مشمول رده‌بندی سنی ‌شود چون صحنه‌هایی از کشتار و عملیات جنگی در بعضی آثار هست که برای یک بچه مثلا هفت ساله معنای متفاوتی دارد و دیدن چنین صحنه هایی را نمی تواند هضم کند و آرامش روانی او به هم می ریزد. ندیدن خشونت‌ یا مواردی از این دست حتی در دین ما هم اشاره شده مثل قربانی کردن که برای حاجی امری واجب است اما تماشایش برای خانواده‌ها مکروه پس چرا ما نباید این‌ها را برای خانواده‌ها و فرزندان مراعات کنیم؟
    طباطبایی‌نژاد ادامه داد: در همه کشورهای صاحب سینمای جهان فقط یک کشور نسبت به رده‌بندی سنی سکوت کرده آن هم لهستان است. البته لهستان هم سکوت نکرده بلکه وزارت فرهنگش یک جمله گفته و آن هم اینکه مسئولیت تشخیص دادن تماشای یک فیلم برای کودکان به عهده پدر و مادر است و در واقع رده‌بندی سنی را از دوش خود برداشته و به عهده والدین گذاشته است. بنابراین همه کشورها چنین موضوعی را لحاظ می‌کنند حتی از سال ۲۰۱۵ در سینمای آمریکا سیگار کشیدن قهرمان فیلم، مشمول رده بندی سنی میشود یعنی انجمن روانشناسان درخواست کردند که سیگار کشیدن توسط قهرمان فیلم باید جزء مصادیق رده بندی سنی باشد و چند سال است این موضوع در آمریکا مورد بحث است. حال ما در یک کشور اسلامی که داعیه فرهنگ داریم باید بیشتر از همه نگران فرهنگ باشیم و قطعاً می‌دانیم که دیوان عدالت اداری و دادستان محترم نسبت به این موضوع و این توجه اعتراض ندارند.
    وی خاطرنشان کرد: درباره اتفاق اخیر همه چیز سوء تعبیر شده چون یک سری افراد ناآگاه از دستور دیوان عدالت اداری سوءتعبیر می‌کنند. یقیناً منظور دیوان عدالت اداری و دادستانی کل کشور این نیست که اگر در فیلمی امری خشونت‌بار وجود داشت آن را نشان ندهیم اما یک گزارش غلط به آن‌ها داده شده که در آن بدون اطلاع دقیق و با بی‌اخلاقی می‌گویند سازمان سینمایی با این رده بندی سنی اباحه‌گری را رواج می‌دهند و این وسط ما می‌مانیم و دو جبهه که یکی بعضی سینماگران هستند که می‌گویند با رده بندی سنی داریم ممیزی مجدد می‌کنیم و ما باید آنها را متقاعد کنیم که اینطور نیست چون فیلم پروانه نمایش گرفته و فقط می‌خواهیم به خانواده‌ها اعلام کنیم که این فیلم حاوی صحنه‌های خشونت‌آمیز یا دارای صحنه ها یا جملاتی نامناسب برای کودکان است که نمایش آن در کل مانعی ندارد اما برای آن کودک مناسب نیست.
    او با بیان اینکه رده‌بندی سنی یک امر اخلاقی، توصیه‌ای و تربیتی است و توجه به خطوط قرمز آیین‌نامه شورای پروانه نمایش در تمام این سال‌ها هم وجود داشته، در پاسخ به اینکه آیا طرح رده‌بندی سنی اجرایی می‌شود و شورای رده‌بندی به کار خود ادامه می‌دهد؟ گفت: با قاطعیت این کار یعنی رده‌بندی سنی با شکل توصیه ای و هشداری به خانواده ها ادامه خواهد یافت  و این چیزی است که در همه جهان و حتی تلویزیون ایران هم اجرا می‌شود؛ آن هم تلویزیونی که خیلی راحت برای همه در دسترس است.
    طباطبایی‌نژاد در پایان صحبت‌های خود بیان کرد: تاکید می‌کنم تمام فیلم‌هایی که دارای پروانه نمایش هستند چه برچسب محدودیت سنی بگیرند و چه نگیرند مجاز به نمایش در سینماهای ایران هستند. نکته بعدی اینکه این وظیفه ارشادی و فرهنگی ماست و نسبت به این وظیفه اهمال و کوتاهی نخواهیم کرد. این وظیفه را هم به تنهایی انجام نمی‌دهیم بلکه جامعه نخبگان کشور به کمک ما آمده و یک جمع 35 نفره ما را همراهی می‌کند و میانگین برآیند نظرات آن‌ها به جمع‌بندی می‌رسد. انتظار داشتیم از سوی کسانی که نگرانی های فرهنگی و تربیتی دارند بابت این جدیت، تشویق می شدیم. همچنین این خبر را به اهالی سینما که نگران بودند می‌دهم که شما از این محدودیت‌ها آسیبی نمی‌بینید.
     

  • شب «مجید جوانمرد» در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد

    شب «مجید جوانمرد» به همت کانون کارگردانان سینمای ایران و به میزبانی بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.
    به گزارش روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، در ادامه سلسله شب‌های کانون کارگردانان سینمای ایران، شب «مجید جوانمرد» شامگاه شنبه،۲۰ مهر، در سالن زنده‌یاد عباس کیارستمی بنیاد سینمایی فارابی با حضور جمعی از کارگردانان و اهالی سینمای ایران برگزار شد.
    سرشت فکری یک کارگردان جوانمرد
    بر اساس این گزارش، در ابتدای این مراسم «کامران ملکی» که اجرای مراسم را به عهده داشت روی صحنه رفت و درباره این فیلمساز قدیمی سینمای ایران صحبت کرد. ملکی گفت: امشب، شبِ یکی از کارگردانانی است که از اعضای گروه موسسان سینمای آزاد بوده ‌است. او ۱۰ فیلم کوتاه و میان‌مدت ۸ میلی‌متری ساخت و علاقه‌اش به سینمای کلاسیک و داستان‌پرداز از همان اوان فعالیت تا آخرین آثار ۸ میلی‌متری‌اش وجود داشت. به اشتیاق ورود به سینمای حرفه‌ای، در سال ۱۳۶۰ از اهواز به تهران مهاجرت کرد و در گروه جنگ صداوسیما به ساخت مستند درباره جنگ‌تحمیلی مشغول شد. او در آن مقطع فیلمنامه‌های متعددی نوشت که مورد تأیید قرار نگرفت و سرانجام در سال ۱۳۶۴ فیلمنامه «شکار» او تصویب شد. از آنجا که شهرستانی بود و اسم و رسمی نداشت، مجبور شد تا با مقدار پولی که از پدرش تهیه کرده بود، به تهران بیاید و فیلمش را به تهیه‌کنندگی خودش کارگردانی کند اما در میانه کار، به علت نداشتن سرمایه کافی و تمام شدن پول، ناگزیر شد با تهیه‌کننده دیگری شریک شود.
    ملکی در ادامه صحبت‌هایش از چگونگی ورود جوانمرد به سینما، گفت: مجید جوانمرد بدون سابقه دستیاری کارگردان، فقط با ذهنیت خودش و به شکل کاملا تجربی اولین فیلمش را ساخت اما توجه و حساسیت او به مخاطب و تماشاگران سینما و این که می‌دانست باید جوابگوی برگشت سرمایه مالی فیلم باشد، او را به سوی سینمای موردپسند مخاطب کشاند و در ژانر مورد علاقه خود، ساخت فیلم‌های اکشن با موضوعات اجتماعی را ادامه داد و این ژانر به سرشت فکری فیلمسازی او بدل شد. افکار او ریشه در مشاهده تأثیر محیط آکنده از خشونت و کمرنگ بودن عدالت و امنیت اجتماعی داشت و با مشاهده آثارش، می‌توانیم نتیجه بگیریم که او تا چه حد به سینمای کارگردانان بزرگی مثل کوروساوا، پکین پا، فورد، کاپولا، دان سیگل، اسپیلبرگ، ملویل و البته مسعود کیمیایی علاقه داشته است. او راز بقای فیلمسازی خود را ارتباط با مخاطب می‌داند.
    کارگردان از حق‌تألیف اثر موفقش بهره‌مند شود
    در بخش دیگری از مراسم، «همایون اسعدیان» روی صحنه رفت و در سخنان خود ضمن برشمردن خاطرات همکاری با جوانمرد، گفت: من این افتخار را در زندگی داشته‌ام و دستیاری عزیزانی را کرده‌ام که بعضی‌هایشان اینجا حضور دارند. این را با سربلندی هم می‌گویم. آرزویم این بود که سر فیلم «مجید قاری‌زاده» بروم و البته یک روز سر صحنه «پدربزرگ» رفتم و در آن یک روز هم از او یاد گرفتم. از «سیامک شایقی» و «مجید جوانمرد» هم خیلی یاد گرفتم. همه ما از یک جا شروع می‌کنیم و هیچ‌کس از شکم مادر، کارگردان به دنیا نمی‌آید. همه ما از یک جا تلاش می‌کنیم و زحمت می‌کشیم تا شروع کنیم و جلو برویم. خوشبختانه کارگردانانی که من با آنها کار کردم، همه این سعه صدر را داشتند که این امکان را در اختیار من قرار بدهند که از آنها یاد بگیرم.
    او در ادامه ضمن قدردانی از ایده کانون کارگردانان در برپایی این شب‌ها گفت: من دو فیلم با مجید جوانمرد کار کردم. او علاوه بر اینکه انسان خیلی خوبی است، رفیق خیلی خوبی هم هست؛ همکاری با او به آدم حس و حال خوبی را منتقل می‌کند. وقتی به روزهای همکاری‌ام با او در «مار» و «دستمزد» فکر می‌کنم، به یاد می‌آورم که سر آن فیلم‌ها به من خیلی خوش گذشته است. مگر قرار است در سینما چه اتفاقی برای ما بیفتد؟ وقتی سرصحنه حال ما خوب باشد، تماشاگر از کار ما لذت خواهد برد.
    اسعدیان در ادامه به طرح دو گلایه پرداخت و گفت: حرفه ما، حرفه بی‌رحمی است و همه ما ممکن است روزی فراموش شویم. اگر می‌خواهیم آن موقع فریاد نزنیم که چرا هیچ‌کس به یاد ما نیست، حداقل در این مجالس باید حضور پررنگ‌تری داشته باشیم. نکته دومی که باید آن را امشب بگویم این است؛ مجید جوانمرد، برای خیلی از تهیه‌کننده‌ها منافع مالی بسیار خوبی ایجاد کرد. حالا خودش در ذره‌ای از این منافع مالی -جز دستمزدی که گرفته- ذینفع نیست. خیلی از فیلم‌های مجید تا سال‌ها مرغ تخم طلای تهیه‌کنندگانش بود. کانون کارگردانان باید تلاش کند کارگردانان ما، برای همیشه از حق تألیف اثر موفق خود بهره‌مند باشند و باید این زمینه را برای آینده خودمان به وجود بیاوریم. همه ما یک روز بازنشستگی داریم و جوان‌ها باید بیایند جای ما را بگیرند. پس بهتر است نسبت به این قضیه گله نکنیم اما تلاش کنیم این وضعیت را بهبود بخشیم.
    ما بیش از پیش به نگاه «کارگردان‌مابانه» نیاز داریم
    «محسن امیریوسفی» رئیس کانون کارگردانان سینمای ایران در ادامه شب «مجید جوانمرد» پشت تریبون قرار گرفت و گفت: خوشبختانه در این جلسه از سلسله شب‌های کارگردانان سینمای ایران، همکاران ما با توجه به مشغله کاری، حضور پررنگی داشته‌اند و این گردهمایی و بازخوردهای مثبت آن نشان می‌دهد گام درستی برداشته شده و ما می‌توانیم اقدامات مثبت گذشته را تکرار کنیم. کارگردانان بسیار زیادی در سینمای ایران داریم که شایسته است از آنها یاد شود. یاد جمله رسول صدرعاملی می‌افتم که در شب‌های پیشین تأکید داشت که این مراسم، «شب کارگردان»هاست و نه بزرگداشت و نکوداشت آنها؛ یعنی موضوع، اتمام دوره کاری همکاران‌مان نیست. امید ما این است که بعد از این شب‌ها، شاهد ادامه فعالیت به‌روزشده‌تر و باتلاش بیشتری از سوی آنها باشیم. از آقای جوانمرد، فیلم‌های «شکار»، «دستمزد»، «قافله» و «مار» را خوب به یاد داریم. نخستین حضورهای جدی پرویز پرستویی و زنده‌یاد خسرو شکیبایی در سنیمای ایران، از خاطرات خوب فیلم «مار» و «شکار» است. امیدوارم آقای جوانمرد، همچنان با همین انرژی و صفا مسیرش را ادامه دهد.
    او در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من معتقدم ما بیش از پیش به نگاهی احتیاج داریم که نگاه کارگردان‌مابانه است.
    امیریوسفی در ادامه با اشاره به پیش‌کشیدن بحث مرغ تخم طلا توسط همایون اسعدیان، به شوخی گفت: در دوره فعلی متخصص سربریدن مرغ‌های تخم طلایی شده‌ایم که سرمایه‌های سینمای ایران در همه زمینه‌ها هستند! من امیدوارم آقای جوانمرد بدون هیچ آزردگی همچنان به مسیر فیلمسازی خود ادامه دهند و امیدوارم این شب برای مجید جوانمرد، نه پایان، نه نیمه راه، بلکه آغازی باشد بر فیلم‌های جدید و پرشور و حالش.
    او همچنین گفت: فیلمی که قرار بود امشب نمایش دهیم، فیلم «دستمزد» بود اما به دلایلی که ترجیح می‌دهم نگویم، این فیلم عوض شد و امشب فیلم «مار» را به نمایش درمی‌آوریم. این جابه‌جایی هم ریشه در همان بحث‌های همیشگی دارد که بعد از ۳۰ سال هنوز دست از سر سینمای ایران برنداشته است.
    جوانمرد، یک کهنه کار و عاشق سینماست
    در ادامه مراسم شب مجید جوانمرد، «غلامرضا آزادی» مدیر فیلمبرداری، تهیه‌کننده و کارگردان سینمای ایران، گفت: فیلمبردارها به‌خاطر کار با کارگردان‌های مختلف تجربه و خاطرات بیشتری دارند. من با شادروان ساموئل خاچیکیان، سیروس الوند، مرحوم محمدرضا اعلامی، مجید قاری‌زاده، سیامک شایقی و… همکاری کرده‌ام و هر کدام با دکوپاژ، میزانسن، رفتارشان با بازیگر، دیالوگ نویسی و… برایم خاطره‌ساز بوده‌اند؛ به طوری که حالا احساس می‌کنم حالا یک گنجینه تجربه هستم. من بیش از ۷۰ فیلم سینمایی فیلمبرداری کرده‌ام ولی فیلم «دستمزد» جزو فیلم‌هایی است که از همکاری در آن به خودم می‌بالم. واقعیت این است که مجید جوانمرد، یک کهنه کار و عاشق سینماست.
    او خطاب به جوانمرد گفت: آقای جوانمرد! من اوائل کارم با شما کار کردم، اما فکر می‌کنم من فیلمبردار یک فیلم وسترن بودم.
    اشتراکات دو مجید!
    در ادامه «مجید قاری‌زاده» روی صحنه رفت و ضمن تبریک به مجید جوانمرد، گفت: بیش از ۴۷ سال است که با او دوست هستم و اشتراکات زیادی با هم داریم. هم نام هستیم، هر دو از سینمای آزاد (او از اهواز و من از تهران) آغاز کردیم. هر دو با کوشش بسیار و سختی فیلم اول‌مان را ساختیم. و جالب آن که هر دو ده فیلم ساخته‌ایم! و به‌نوعی سرنوشت‌مان به هم گره خورده است.
    این کارگردان در ادامه با تأیید نظر همایون اسعدیان گفت: ما کارگردان‌ها بازنشستگی نداریم و احساس می‌کنیم تا وقتی زنده هستیم باید کار کنیم. وقتی کار نکنی، روحیه‌ات را از دست می‌دهی… واقعیت این است که مسائل مالی به بچه‌ها فشار می‌آورد، پس همانطور که دوستان اشاره کردند، باید زمینه‌ای فراهم شود تا حق تألیف را برای فیلم سودآور فیلمساز درنظر گرفت، همچنان که فرانسیس فورد کاپولا از حق‌تألیف پدرخوانده‌هایش، بهره برده است. اصولاً قاعده این است فیلمی که به سود می‌رسد، کارگردان، فیلمنامه‌نویس و سازنده موسیقی متن (به عنوان صاحبان رشته‌های خلاق) حق‌تألیفش را تا سال‌ها بگیرند و از هر نمایش فیلم بهره‌مند شوند.
    قاری‌زاده در پایان آرزو کرد مجید جوانمرد بتواند فیلم جدیدش را بسازد.
    فیلمسازی را از خود سینما یاد گرفتیم
    در بخش دیگری از شب «مجید جوانمرد»، «حجت‌الله سیفی» پشت تریبون قرار گرفت و گفت: من با مجید از سال ۱۳۴۸ آشنا هستم. این شب را که به همت کانون کارگردانان سینمای ایران شکل گرفته، مغتنم می‌شمارم و سپاسگزارم از این که فضایی ایجاد شده تا فیلمسازانی چون مجید در ذهن‌ها زنده بمانند… مجید فیلمسازی را از سینمای آزاد شروع کرد و سینما را از سینما یاد گرفت. امروز بچه‌هایی که کار تجربی می‌کنند و فیلم کوتاه می‌سازند، از طریق کلاس‌ها و کتاب‌های مختلف با سینما آشنا می‌شوند و از فضای آموزشی برخوردارند ولی زمانی که ما فیلمسازی را در سینمای آزاد شروع کردیم، در واقع ما بودیم و یک دوربین قرضی که گاه از تهران می‌آمد و ما با آن دوربین، فیلم‌مان را یک هفته‌ای می‌ساختیم. ما سینما را تجربه می‌کردیم تا بتوانیم به سینمای حرفه‌ای برسیم. مجید در آن زمان، وقتی فیلم می‌ساخت، نگاهش وسترن و قاب‌بندی‌‌هایش حرفه‌ای بود. این در شرایطی بود که کسی به ما یاد نمی‌داد که قاب را چگونه ببندیم و ما همه چیز را از سینما یاد می‌گرفتیم، در حالی که امروز، گاه در دانشگاه هم قاب‌بندی را درست یاد نمی‌گیرند!
    او گفت: این که فیلمسازانی که سنی از آنها گذشته، دور هم جمع می‌شوند و محفل دوستانه‌ای را ایجاد می‌کنند، جای سپاس دارد. امیدوارم مجید دوباره فیلم خودش را بسازد.
    با شب کارگردانان از هم می‌آموزیم
    «حبیب اسماعیلی» تهیه‌کننده، پخش‌کننده و بازیگر سینمای ایران دیگر سخنران شب مجید جوانمرد بود که در سخنانش گفت: ما در گذشته از این دست مراسم نداشتیم. وقتی کسی از بین ما می‌رود، به یاد هم می‌افتیم. حداقل ویژگی شب کارگردانان این است که خیلی چیزها از هم یاد می‌گیریم. این‌گونه است که برخورد همایون اسعدیان و صحبت‌هایش درباره دوره دستیاری و عکاسی‌اش که از سعه صدر او می‌آید، آموزنده می‌شود.
    او در ادامه با تأیید اختصاص حق تألیف به کارگردان‌های موفق سینما، گفت: متأسفم از این که شرایط درست نمی‌شود تا کارگردان‌هایی که سنگ‌بنای اولیه سینمای پس از انقلاب اسلامی را گذاشته‌اند، بتوانند فیلم‌های خودشان را بسازند.
    اسماعیلی همچنین در پایان درباره مجید جوانمرد گفت: من افتخار همکاری با او را نداشتم اما فیلم‌های خوبی ساخته و بیش از آن، انسان شریف و خوبی است.
    جوانمرد، سینه سوخته سینما
    در ادامه مراسم شب کانون کارگردانان سینمای ایران که به «مجید جوانمرد» اختصاص داشت، «خدیجه نیاکان» همسر او پشت تریبون قرار گرفت. او ابتدا از حاضران خواست تا برای «همایون اسعدیان» دست بزنند و درباره رئیس سابق کانون کارگردانان سینمای ایران گفت: او کسی است که همیشه به دردهای دل من گوش داده است. واقعیت این است که اینجا همه ما جمع شده‌ایم و دردهای همدیگر را می‌دانیم. همسر من ۱۰ سال است، بیکار است و خانه‌نشین شده است. غم‌هایش را می‌دانم، صورتم را با سیلی سرخ کرده‌ام و همیشه غمخوارش بوده‌ام. هیچ منتی هم نمی‌گذارم. من عاشق سینما بودم؛ او از ۱۸ سالگی دوربین دستش بود و من شاهدش بودم. من به همسرم افتخار می‌کنم. از زمانی که در فیلم‌های ۸میلی‌متری او بازی می‌کردم تا به امروز، با او همراه بوده‌ام. جوانمرد، سینه سوخته است. کارگردان‌هایی مثل جوانمرد، زیاد داریم. امیدوارم این گوشه‌نشینی‌ها تمام شود و این دردها روزی از سینمای ما رخت بربندد تا همه ما در این هنر و سینما پیروز باشیم… کسی را نداشته باشیم که گوشه‌ای بنشیند، غم بخورد؛ او از ۱۸ سالگی دوربین دستش بود و من شاهدش بودم.
    او در پایان گفت: خوشحالم همه جمع شده‌ایم به احترام نام مجید جوانمردی که در تراس خانه می‌نشست، سیگار می‌کشید، اشک می‌ریخت و کتاب می‌خواند. حالا او اینجاست و همه دورش جمع شده‌اند.
    باید از فرصت‌ها برای خدمت استفاده کرد
    کامران ملکی در ادامه مراسم گفت: آقایان دولت‌مدار و سیاستگذاران مدیر و مدبر، هیچ جراحی نمی‌تواند یک قلب شکسته را پیوند بزند. میزها می‌آیند و می‌روند و آدم‌های پشت میز هم شاید دیگر موقعیتی پیدا نکنند که بتوانند به هنرمندان خدمت کنند. وقت‌اش حالاست و باید از فرصت‌ها استفاده کنید تا هنرمندان شاخصی که آزمون پس داده‌اند، فعالیت کنند و ما می‌دانیم که آنها توان ارتقای فرهنگ و هنر کشور را دارند. او در ادامه از «مجید جوانمرد» خواست تا با تشویق همکارانش روی صحنه بیاید.
    نوستالژی یک عمر زندگی با سینما
    «مجید جوانمرد» پس از پاسخ به ابراز احساسات و تشویق‌های همکارانش، پشت تریبون قرار گرفت و ضمن خوشامدگویی به همه دوستان و رفقا و تشکر از کانون کارگردانان خانه سینما و بنیاد سینمایی فارابی، گفت: امشب، نمی‌دانم چرا یاد فیلم «داش آکل» افتادم که در آن کاکا رستم می‌گفت امشب شب منه، هر کی از این طرف من بخواد بره، اون طرف من با قمه دو شقش می‌کنم! راستش در حال حاضر، تمام اوقات را مثل قهرمانان فیلم‌های نوآر در شب زندگی می‌کنیم!
    جوانمرد در ادامه سخنان خود گفت: سینما مقدس است اما امروز غالبا به آن، به طور سطحی نگاه می‌کنند و دیگر به شکلی که باید به آن احترام گذاشت، نیست. من جزو آن دسته از فیلمسازانی هستم که با عشق و علاقه، فیلم دیدن را شروع کردم. با دم سینما ایستادن، پول جمع کردن برای بلیت، دزدکی به سینما رفتن و… من خیلی فیلم دیدم. اولین فیلم غیرمتعارفی که در سینماهای اهواز دیدم، «پیشخدمت» ساخته جوزف لوزی بود. و دیدم که آن فیلم از نظر پرداخت و دکوپاژ، با فیلم‌های دیگری که می‌دیدم تفاوت داشت. من وقتی فیلم «قیصر» را دیدم، فیلم من را تکان داد و از آن به بعد، سعی کردم به سینما جدی‌تر نگاه کنم. وقتی برای اولین بار «این گروه خشن» را دیدم واقعا برای شخصیت پایک بیشاپ (با بازی ویلیام هولدن) گریه می‌کردم. شخصیتی که نوستالژی داشت، عمق داشت، می‌خندید، گریه می‌کرد، غمگین می‌شد، عاشق می‌شد و… من فیلم‌های «ژان‌پیر ملویل» را خیلی دوست دارم. راه رفتن و لباس پوشیدن من، متأثر از قهرمان‌های مورد علاقه‌ام است. حتی در حرف زدنم و حتی در کارگردانی‌ام، سعی می‌کنم که ادای آنها را دربیاورم. البته الان در این سن و سال، دیگر این ادا نیست و به قول کامران ملکی، جزو سرشت من شده است. سینما برای من از مرحله یک شغل یا حرفه گذشته و به من حتی فلسفه و اندیشه‌ورزی، یاد داده و می‌دهد. من از نظر فکری، به سینما محتاجم.
    این کارگردان گفت: بسیاری از هنرمندان سینمای ایران که به آنها اعتقاد دارم، شبیه من پرورش پیدا کردند اما به حق‌شان نرسیده‌اند. بعضی‌هایشان از روی شکیبایی یا خجالت یا بزرگ‌منشی کوتاه می‌آیند و هیچ‌چیز نمی‌گویند یا اعتراضی نمی‌کنند. اصولا این را هم نمی‌دانم باید به چه کسی اعتراض کنند؟ به کسی که نمی‌توانی با او دو کلمه راجع به سینما صحبت کنی، باید چه اعتراضی کرد؟!
    جوانمرد در ادامه گفت: یک زمانی در خانه نشسته بودیم و تلفن خانه زنگ می‌خورد؛ تهیه کننده می‌گفت فیلمنامه‌ای داریم، آن را بخوانید تا کار کنیم. اما حالا زمانه‌ای شده که من ۱۲ سال روی فیلمنامه کار می‌کنم و منتظر سرمایه‌گذار هستم. من در این سال‌ها همیشه فیلمنامه داشتم و همیشه آماده کار بودم و دوست داشتم فیلم بسازم اما برایم مشخص نشد که چرا دیگر سرمایه‌گذاری برای فیلم‌هایی که دوست دارم بسازم، به میدان نمی‌آید!
    او با اشاره به علائقش در ساخت فیلم‌های تجاری خوش‌ساخت و راه رفتن روی مرز باریک سینمای هنری و تجاری، گفت: من همواره سعی کرده‌ام در سینمای ایران از این دست فیلم‌ها بسازم و تنها یک بار اشتباه کردم؛ سر فیلم آخرم که تحمیلی بود. من یک فیلمنامه داشتم و دنبال سرمایه‌گذار می‌گشتم. آقایی آمد و گفت شما تهیه کننده صوری من شو! دیدم فیلمنامه بسیار بدی است اما برای این که بیکار نباشم، رفتم پروانه ساخت برایش گرفتم. در ادامه وزارت ارشاد گفت ما این آقا را نمی‌شناسیم، تو خودت بساز. من گفتم که سینمای من در این حال و هوا نیست. فیلمنامه را بازنویسی کردم و دست آخر فیلم را ساختم اما فیلمی شد که وقتی می‌بینم، خودم هم نمی‌دانم چه ساخته‌ام! قصدم این بود فیلم را در مایه‌های آثار «بیلی وایلدر» بسازم و قواعد درستی داشته باشد اما نشد. مجبور بودم با سرمایه‌گذارانی کار کنم که بی‌تجربه و خام بودند و در نهایت فیلم را با ذهنیت بسیار آشفته ساختم. با این همه، فیلم یک میلیارد فروخت، ولی چون مخارجش زیاد شده بود، به جایی نرسید. من در ۲۵ درصد فیلم، شریک بودم و ۳۰۰ میلیون تومان سرمایه گذاشته بودم اما فیلم شکست خورد و من واقعا ورشکست شدم. نکته این بود که سرمایه‌گذار به من گفت کاری می‌کنم تا ابد فیلم نسازی! چون فکر می‌کرد من سرش کلاه گذاشته‌ام!
    او گفت: فیلم «دستمزد» اواخر دهه ۶۰ اکران شد و به خاطر دارم در شهر اصفهان، آن قدر تماشاگر داشت که به پول بلیت امروز، می‌توانم بگویم فروش فیلم در آن شهر، به چیزی حدود ۳ یا ۴ میلیارد تومان امروز می‌رسید! همین ماجرا برای فیلم «قافله» اتفاق افتاد. فیلمی که برای یکی از دوستان ساختم و خیلی فروخت. اصلا انتظارش را هم نداشتم اما به قول آقای اسعدیان، فقط دستمزدم را گرفتم و کشیدم کنار! بعدها انتظار داشتم تهیه کننده آن فیلم، روزی حال و روز من را ببیند اما ندید! من نمی‌خواهم از این حرف‌ها بزنم و اهل غرزدن نیستم، اما من هم استقبال می‌کنم از این که حق‌تألیف فیلم‌های موفق سینمای ایران جدی گرفته شود و از هر نمایشی، درصدی را به کارگردانش بدهند. یا اگر کارگردانش در قید حیات نبود، آن را به زن و بچه‌اش بدهند!
    جوانمرد اظهارداشت: من نام آخرین فیلمنامه‌ام را «داغونت می‌کنم» گذاشته‌ام. شاید بیانگر این است که می‌خواهم تلافی همه اتفاقات این چند سال را در این اسم خلاصه کنم!
    شوق جوانمرد و تشویق همکارانش
    در بخش پایانی «شب مجید جوانمرد» هدایایی به رسم یادبود به این کارگردان پیشکسوت سینمای ایران از سوی صندوق اعتباری هنر، بنیاد سینمایی فارابی و کانون کارگردانان سینمای ایران اهدا شد.
    علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی که با همراهی همایون اسعدیان، مجید قاری‌زاده، بهروز افخمی، غلامرضا آزادی و سیداحمد میرعلایی برای تقدیر از خدمات جوانمرد روی صحنه حاضر شده بود در سخنانی کوتاه گفت: کانون کارگردانان سینمای ایران با برپایی شب‌های کارگردانان کار زیبایی می‌کند که ما مفتخر به میزبانی این جمع عزیز و صمیمی هستیم. من از این حضور پررنگ و پرشوق خوشحال شدم و از صحبت‌های عزیزان سخنران بهره بسیار بردم.
    تابش در پایان حرف‌هایش از جوانمرد خواست تا فیلمنامه جدیدش را به بنیاد سینمایی فارابی بیاورد.
    پس از تابش، بهروز افخمی در بخش پایانی مراسم، روی صحنه رفت و در سخنانی کوتاه درباره جوانمرد گفت: همه فیلم‌هایی که از آقای جوانمرد دیده‌ایم، ما را یاد «پکین پا» می‌اندازد چون خوب درآمده‌اند و بدون این که صحبت کند علاقه‌اش به آن نوع سینما معلوم است. من فیلم «دستمزد» را در همان سالی که داشتم «عروس» را می‌ساختم دیدم و یاد فیلم «سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور» افتادم که فیلم تب‌دار و عجیبی است و در سینمای آمریکا هم خیلی غریب است؛ یعنی تعداد کمی در سینمای آمریکا هستند که آن فیلم را به یاد بیاورند و یک فیلم کالت است که یک قبیله هوادار دارد که در اقلیت‌اند. «قافله» هم مرا یاد پکین‌پا می‌اندازد که جزو بهترین فیلمسازانی است که من می‌شناسم. امیدوارم که فرصت پیش بیاید «مجید جوانمرد» فیلم‌های بیشتری بسازد و مجبور نشود فیلمی بسازد که بگوید فیلم من نیست. من هم هر کاری از دستم برآید، در خدمتش هستم برای این که یک فیلم دیگر از ایشان ببینیم و کیف کنیم!
    در «شب مجید جوانمرد» علیرضا تابش (مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی)، فرزاد طایفه حیدری (معاون صندوق اعتباری هنر) و سینماگرانی چون: مجید قاری‌زاده، همایون اسعدیان، مازیار میری، ادوین خاچیکیان، آرش تاج، حجت‌الله سیفی، فرامرز روشنایی، محسن امیریوسفی، وحید موسائیان، حبیب اسماعیلی، رضا صفایی‌پور، حسن رضایی، ناصر محمدی، بهروز افخمی، منوچهر مصیری، محمدحسن نجم، غلامرضا آزادی، سیداحمد میرعلایی، حجت قاسم‌زاده‌اصل، حسن نوروزی‌وفا، قدرت‌الله صلح‌میرزایی، بهروز صادقی و… حضور داشتند.
    کانون کارگردانان سینمای ایران، سلسله شب‌های کارگردانان را در راستای تکریم جایگاه کارگردانان پیشکسوت سینمای ایران و توجه به نقش تاریخی سینماگران ایرانی در رونق سینما برگزار می‌کند.
    پیش‌تر و در ماه‌های گذشته سال جاری شب‌های سیامک شایقی و مجید قاری‌زاده در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شده بود.
  • چقدر سینما خوب است…

    در سال 1309، اوانس اوگانیانس نخستین فیلم بلند صامت سینمایی ایران را به نام «آبی و رابی» ساخت.

     شهریور ماه روز ملی سینماست و در تقویم کشورمان این روز ثبت شده است، همه ما با سینما ارتباطی عمیق و درونی داریم، شاید بتوان بدون اغراق گفت هر شخصی در درون خودش یک لحظات بیادماندنی، تاثیرگذار و احساسی با فیلم یا لحظاتی از فیلمی داشته است که هر گاه یادش می‌افتد انگار بخشی از زندگی خودش را مرور می‌کند.
    این اتفاق شامل فیلم‌های خارجی و ایرانی می‌شود و اساسا چه کسی هست که با شخصیت یا فیلم‌هایی از سینمای کشور خودمان هم چنین لحظاتی را نداشته باشد.
    از لوطی‌گری ناصر ملک مطیعی در فیلم‌هایش گرفته تا مردانگی‌های محمد علی فردین که همه گیر شد و اصطلاح معروف «فردین بازی» را وارد فرهنگ عامه مردم کرد، تا جایی که حتی فروغ فرخزاد در شعر «كسی كه مثل هیچ كس نیست» می‌گوید:
    چقدر دور میدان محمدیه چرخیدن خوب است
    چقدر روی پشت بام خوابیدن خوب است
    چقدر باغ ملی رفتن خوب است
    چقدر مزه پپسی خوب است
    چقدر سینمای فردین خوب است
    و من چقدر از همه چیزهای خوب خوشم می‌آید
    جالب توجه است که ایران در سینما تاریخچه‌ای طولانی دارد و به 119 سال می‌رسد، 5 سال بعد از اختراع این فن جدید مظفر‌الدين‌شاه در فروردين سال 1279 از تهران به مقصد اروپا حرکت کرد و در اين سفر بود که با سينما آشنا شد.
    در سفرنامه مظفرالدين‌شاه“ آمده است که شاه روز يکشنبه هفدهم تير 1279 به اتفاق ميرزا ابراهيم خان عکاس‌باشى به تماشاى دستگاه ”سينموفتوگراف“ و لانترن ماژيک رفته است. اين حادثه 5 سال پس از رواج اختراع برادران لومير در پاريس رخ داد (شاه اين دوربين را اشتباها سينموفتوگراف مى‌ناميد.)
    حدود يک ماه پس از اولين ديدار مظفرالدين‌شاه با سينما، در سه‌شنبه 23 مرداد 1279 در شهر ”اوستاند“ در ساحل دريا در بلژيک، جشن روز عيد گل برگزار شد و ميرزا ابراهيم‌خان عکاس‌باشى مشغول سينموفتوگراف‌اندازى از شاه شد. به اين ترتيب بانى ورود نخستين دوربين فيلم‌بردارى و نمايش فيلم، در سال 1279 شمسی مصادف با 1900 میلادی مظفرالدين‌شاه بوده و نخستين فيلم‌بردار ايرانى نيز ابراهيم ‌خان عکاس‌باشى محسوب مى‌شود.
    در سال 1309، اوانس اوگانیانس نخستین فیلم بلند صامت سینمایی ایران را به نام «آبی و رابی» ساخت. حاجی آقا آکتور سینما (1312) دومین فیلم ایرانی از اوانس اوگانیانس است. این فیلم به مدت چهار روز از چهارشنبه 11 بهمن تا شنبه ۱۴ بهمن 1312 در تهران اکران شد.
    در همین سال 1312 با فیلم «دختر لُر» عبدالحسین سپنتا نخستين «فيلم ايرانى ناطق» موجوديت يافت. از اين فيلم بعدها بنام جعفر و گلنار ياد مى‌شد. نقش اساسى در تهيه‌ اين فيلم، به سپنتا تعلق داشت، گرچه ساخته اردشير ايرانى ذکر شد و در واقع کارگردانى هنرى با سپنتا و کارگردانى فنى با اردشير ايرانى بود. فيلم دختر لُر در مهر 1312 آماده نمايش شد و در 30 آبان 1312 نمايش فيلم در سينما ماياک در خيابان لاله‌زار آغاز شد و با استقبال بى‌سابقه‌اى روبرو شد و پس از 37 روز نمايش، موفقيت بى‌نظيرى کسب کرد.
    سپس از دى ماه به مدت 120 روز در سينما سپه اکران شد و حتى سال بعد يک ماه در سينما ماياک و 50 روز در سينما سپه نمايش مجدد يافت. و نمايش سومى نيز در سينما سپه داشت. توفيق دختر لُر فيلم‌هاى صامت را از رونق انداخت.
    97 سال بعد از ورود سینما به ایران اولين جشن خانه سينما در تاریخ 19 تيرماه سال 1376 در تهران برگزار شد که اكبر نبوی، ابوالحسن داوودی، احمدرضا درويش، محمدرضا موئینی و منوچهر شاهسواری اعضای شورای برگزاری آن بودند.
    در آن مقطع زمانی ابوالحسن داوودی اعلام کرده بود که موضوع «روز سينما» در جلسات خانه سینما مطرح و مقرر شده كه يک روز از سال با عنوان «روز ملی سينما» نامگذاری شود.
    در نهایت چهار سال بعد در سال 1379 در چهارمین جشن بزرگ سینمای ایران و همزمان با بزرگداشت صدمین سال ورود سینما به ایران بود که 21 شهریور ماه به عنوان «روز ملی سینما» شناخته شد و هر سال جشن خانه سینما در این روز برگزار می شود و 21 شهریور ماه به عنوان روزی نمادین وارد تقویم شد.
    اتفاق عجیب و جالب این بود که در سال 91 روز ملی سینما از تقویم حذف شد، این اتفاق واکنش های بسیاری را در میان هنرمندان و سینماگران در پی داشت که همگی این افراد اعتقاد داشتند روز سینما باعث همبستگی سینماگران و یادآوری زحمت های افرادی که در سینما مشغول به فعالیت هستند، است بنابراین حذف آن بی انصافی در حق سینما محسوب می‌شود.
    دبیر وقت شورای فرهنگ عمومی درباره این انتقال در گفت‌‌وگويی مطرح کرده بود: این روز از تقویم حذف نشده بلکه از صفحات اصلی تقویم به ضمایم انتقال یافته و ثانیا امسال دومین سالی است که این امر اجرایی می‌شود.
    به هر حال تقویم رسمی ما بیش از حد شلوغ شده بود و برای همین باید برخی مناسبت‌ها را حذف و برخی را نیز به ضمایم منتقل می کردیم. روز سینما هم از جمله مواردی بود که به بخش ضمایم منتقل شد.
    حذف نام روز سینما از تقویم های رسمی تا سال 1393 ادامه داشت تا اینکه علی جنتی وزیر فرهنگ دولت یازدهم در اولین مراسم جشن ملی سینما که بعد از بازگشایی خانه سینما در دولت رییس جمهور روحانی برگزار شده بود از بازگشت مجدد روز سینما به تقویم خبر داد که باعث خرسندی اهالی سینما شد.
    بعد از گذشت کمتر از دو ماه از صحبت‌های وزیر صبح یکشنبه 4 آبان ماه بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی روز سینما رسما به تقویم کشور بازگشت.