برچسب: سعید حجاریان

  • خاطره ای از گفتگو با گوگوش قبل خروج از ایران/ قرار بود عکس یک مجله شود اما…

    خاطره ای از گفتگو با گوگوش قبل خروج از ایران/ قرار بود عکس یک مجله شود اما…

     

    معاون سردبیر روزنامه سازندگی خاطره ای  به نقل از سردبیر مجله پیام امروز از گفتگو با گوگوش قبل از خروج از ایران را نقل کرد.

    به گزارش خبر فوری، اکبر منتجبی در صفحه اینستاگرام خود خاطره ای را نقل کرده که عمید نائینی، سردبیر مجله پیام امروز در گفتگو با او بیان کرده است.

    منتجبی چنین نوشت:

    شش هفت سال پیش برای ماهنامه‌ی پیام‌امروز پرونده‌ای تهیه کردم که در مهرنامه منتشر شد. پیام‌امروز در دهه‌ی هفتاد توسط جمعی از بهترین روزنامه‌نگاران ایران منتشر می‌شد.

    موضوع، چگونگی انتشار این مجله و خاطرات آنان بود. از جمله گفتگوهایی که داشتم، گفتگو با آقای عمید ‌نائینی سردبیر مجله بود که او در حین صحبت خاطره‌ای از گوگوش برایم تعریف کرد. سعی می‌کنم مختصری از آن خاطره را اینجا بگویم.

    آقای نائینی تعریف کرد: سال ۷۸ جامعه‌ی ایران بسیار شاد بود و اصلاح‌طلبان توانسته بودند در انتخابات مجلس پیروز بشوند. نوروز ۷۹ نزدیک بود و ما باید برای شماره‌ی نوروزی فکری می کردیم. طبق معمول جلسه‌ی تحریریه برگزار شد تا ببینیم پرونده‌ی اصلی چه باشد و برای جلد چه کنیم.خاطره ای از گفتگو با گوگوش قبل خروج از ایران/ قرار بود عکس یک مجله شود اما...|خبر فوری

    در جلسه هر کس موضوعی را می‌گفت که من نمی‌پذیرفتم و یا می‌گفتم خیلی تلخ است؛ این شاد نیست؛ این نه؛ آن نه. جلسه به درازا کشید و نتیجه‌ای نگرفتیم تا اینکه مسعود خرسند (یکی از مدیران مجله) با طعنه و شوخی گفت آقا ما هر پیشنهادی می‌دهیم شما رد می‌کنی خب بگو گوگوش را روی جلد بگذارید.

    از طعنه او گل از گلم شکفت و گفتم همین است. گوگوش را روی جلد می‌گذاریم. همه تعجب کردند. قرار شد پرونده‌ای درباره‌ی خوانندگان زن تهیه کنیم و با برخی از آنها از جمله خانم گوگوش گفتگو کنیم و روی جلد هم عکس‌های همه را بگذاریم.

    قرار گفتگو با گوگوش فراهم شد. رفتیم خانه‌ی مسعود کیمیایی. قبل از مصاحبه، کیمیایی در مقابل گوگوش شرحی از گرفتاری‌ها ومصائب او داد که اگر من نبودم وضع گوگوش بدتر می‌شد و من او را جمع کردم و…

    در این میان ناگهان تلفن خانه کیمیایی زنگ خورد و او برای پاسخ رفت. گوگوش از فرصت استفاده کرد و به ما گفت من قرار است از ایران بروم. آقای مهاجرانی (وزیر وقت ارشاد دولت خاتمی) گفته مشکل خروج من از ایران برطرف شده و می‌توانی بروی. من مخالف مصاحبه با شما نیستم؛ اگر شما فکر می‌کنید که این مصاحبه به روند کار سرعت می‌بخشد انجام بدهم. اگر اخلال ایجاد می‌کند انجام ندهم.

    از خانه که بیرون آمدیم به این نتیجه رسیدیم که مصاحبه با گوگوش و تصویرش روی جلد ممکن بود نامش را پس از مدتها بی‌خبری بر سر زبان‌ها بیندازد. داشتیم فکر می کردیم که جلد را چه کنیم که مدتی بعد خبر رسید سعید حجاریان ترور شد. کشور بهم ریخت و آن فضای شاد در شوک فرو رفت.

     

  • کنایه صریح سعید حجاریان به جدال بر سر کاندیداهای نظامی انتخابات 1400

    کنایه صریح سعید حجاریان به جدال بر سر کاندیداهای نظامی انتخابات 1400

     

    تئوریسین برجسته اصلاح طلب در صفحه شخصی توییترش به حضور نظامیان در انتخابات 1400 واکنش نشان داد.

    سعید حجاریان در صفحه شخصی توییترش نوشت: چندماه بعد از انتخابات ۸۸ نواری از فعالیت‌های انتخاباتی ‎سپاه منتشر شد و الان، چندماه مانده به انتخابات۱۴۰۰ درباره گزینه نظامی مطلوب‌شان جر و بحث می‌کنند.

    او اضافه کرد: آنچه مهم نیست، ‎جمهوریت و کارآمدی‌ است!کنایه صریح سعید حجاریان به جدال بر سر کاندیداهای نظامی انتخابات 1400|خبر فوری

    کنایه صریح سعید حجاریان به جدال بر سر کاندیداهای نظامی انتخابات 1400|خبر فوری

     

  • پرده‌پوشی و پرده‌دری/سعید حجاریان

    پرده‌پوشی و پرده‌دری/سعید حجاریان

    بشر امروزی می‌خواهد خویش را در انظار نمایش دهد و پرزنته کند؛ به‌خصوص اکنون که فضای مجازی میدا‌ن‌دار است و نرم‌افزارهای ارتباطی در اختیار است، افراد می‌توانند زینت‌های خود را بنمایانند و تفاخر بورزند.

    سعید حجاریان؛ مشق نو

    جامعه ایران در تونل تجدد قرار دارد و نمی‌تواند بازگشت به عقب کند. اما، تجدد عوارضی را به بار آورده است که بعضاً قابل ترمیم نیستند. تخریب محیط‌زیست، مصرف‌گرایی بی‌ حد و حصر، اختلاف شدید طبقاتی و تضاد فقیر و غنی، تشکیل انواع باندهای جهانی اعم از مواد مخدر، کارگران جنسی، قاچاق اعضای بدن و… .
    یکی دیگر از عوارض تجدد، پدیده‌ای است که می‌توان آن را «عریانی» نام نهاد. عریانی،‌ چه جسمی و چه ذهنی، به‌معنای گشودگی و در اختیار گذاشتن جسم و ذهن و گفتار و کردار در اختیار همه است. این امر در جامعه سنتی سابقه نداشته است؛ در قدیم پوشیدگی اولویت داشت و بنا بود عیوب مستور بماند و بدن‌ها، پوشیده باشند تا جایی که گفته می‌شد انسان همچون خدا باید ستار باشد و دیده‌ها را نادیده و شنیده‌ها را ناشنیده تلقی کند چنانکه در آموزه‌های اخلاقی-دینی هم می‌خوانیم: «لو تكاشفتم لما تدافنتم». یعنی، اگر نسبت به ذات دیگران آگاهی پیدا کنید، حتی یکدیگر را دفن نخواهید کرد! این روایت،  اهمیت پوشیدن عیوب را نشان می‌دهد و از ضرورت مؤانست می‌گوید.
    مقوله حیا و آبرو اساساً به‌عنوان پرده‌ای بود که مانع می‌شد افراد مکنونات قلبی و حتی ظاهری خود را نزد دیگران عریان و آشکار کنند. البته در مواردی معدود، مانند ملامتیه، افراد حاضر بودند برای سرکوب نفس عیوب خود را آشکار کنند. به‌عنوان مثال گیلاس شراب را با نوشیدنی دیگر پُر می‌کردند و در انظار سر می‌کشیدند تا نفس‌شان خوار شود و مورد ملامت این و آن قرار گیرند تا نتیجتاً، نفس‌شان از هوی و هوس خالی شود اما اصل بر پرده پوشی بود. ولی تجدد، باعث شده است این نگاه به بشریت از بین برود.
    بشر امروزی می‌خواهد خویش را در انظار نمایش دهد و پرزنته کند؛ به‌خصوص اکنون که فضای مجازی میدا‌ن‌دار است و نرم‌افزارهای ارتباطی در اختیار است، افراد می‌توانند زینت‌های خود را بنمایانند و تفاخر بورزند. در جامعه ما، این کار شدت بیشتری دارد چرا که:
    اولاً، مقوله «نمایندگی» در همه عرصه‌ها محدود است؛ چه هنر، چه سیاست، چه علم و کارآفرینی و البته زیبایی‌شناسی. این محدودیت ها باعث شده است با گشوده شدن کوچک‌ترین روزنه‌ای افراد هجوم بیاورند و خود را به نمایش بگذارند.
    ثانیاً، جامعه تحت تأثیر اثر نمایشی دیگر جوامع است. این مقوله سال‌هاست که پیش‌آهنگ ما شده و به‌طور خاص، جوانان را به‌دنبال خود می‌کشد. به‌عنوان مثال رضاشاه گمان کرد، توسعه از معبر کشف حجاب می‌گذرد در حالی‌که به سنت موجود التفات نداشت.
    ثالثاً، جامعه صنعتی به تولید انبوه رسیده است. در این جامعه مصرف هر چه بیشتر طلب می‌شود و تبلیغات برای کالاها امری حیاتی است و در این راستا، متأسفانه جاذبه‌های جنسی و صنعت هرزه‌نگاری حرف اول را می‌زند؛ و این همان عریانی است.
    اکنون، غرب آگاه شده است «عریانی» چه آثار مخربی در جوامع به جای گذاشته است و چنانکه می‌بینیم، گزارش‌هایی شبیه این‌ که «بگذارید کودکان کودکی را تجربه کنند»، «زنان نباید دست‌مایه تبلیغ جنسی کالا‌ها قرار گیرد» پرتکرار شده‌اند و ممانعت از فعالیت باندهای ترانزیت کارگر جنسی شدت گرفته است.
    یکی دیگر از عوارض مهم اما کمتر شناخته شده عریانی، «هتاکی» است. می‌گویند افراد مست، مکنونات قلبی خود را بیرون می‌ریزند و هر آنچه در ذهن دارند، به زبان می‌آورند. این مستی منتهی به هتاکی اکنون در فضای مجازی کاملاً آشکار است. یکی از علت‌های رواج هتاکی در جامعه ما این است که فرد خشم فروخورده از محرومیت اجتماعی خود را در قالب دشنام جلوه‌ می‌دهد. علت دیگر، ربط و نسبت نانوشته میان عالمان و جاهلان است. یعنی زمانی‌که فرد عامی می‌بیند، عالمی متهتک دهان به درشت‌گویی می‌گشاید او هم فحش‌های چاروادارای می‌دهد و متأسفانه می‌بینیم، مطابق تحقیق یکی از پژوهشگران، رکیک‌ترین فحش‌ها متعلق به ایرانیان است!
    فحاشی، به‌لحاظ اخلاقی قابل نقد است اما می‌توان به نقد کارکردی آن پرداخت چرا که این امر کوششی به‌غایت منفعلانه و عاجزانه از سوی افراد است.
    به‌تعبیر حضرت امیر «الْغِيبَهُ جُهْدُ الْعَاجِز»؛ غیبت، منتهای کوشش بزدلان و عاجزان است و این فرقی با کسی که با اکانت جعلی در فضای مجازی به فحاشی می‌پردازد، ندارد.
    این در حالی است که فرد محقق و منتقد، در اولین قدم می‌تواند با نقد مستدل و مستند آنچه را مطابق میل خود نمی‌بیند، پی بگیرد و حاکمان و کارفرمایان و زورمندان و… را به پرسش بگیرد و به‌جای «فحش‌گویی»، «فاش‌گویی» کند. چنین فردی همچنین می‌تواند با گردآوری مدارک اعلان جرم کند و پس از این مراحل‌، که ناظر بر کنش فردی است، برای دگرگونی وضعیت کنش انتقادی خود را در قالب سمن‌ها و احزاب پی بگیرد.
    اما متأسفانه راه درازی در پیش داریم. در جامعه امروز ایران، یکباره دعوت‌نامه خالی از اخلاق خواننده‌ای برجسته‌ می‌شود و از سوی دیگر، روایت مجعول و هتاکی یک مداح در صدر اخبار می‌نشیند. این افراد محصول نظام سیاسی، تربیتی و آموزشی ایران پس از انقلاب هستند؛ که کاندیداهای ریاست‌ جمهوری‌اش یک‌بار دست به دامن مداحان می‌شوند و دیگر بار، به فالوئرهای یک سلبریتی‌ دخیل می‌بندند. در یک کلام باید گفت، درشت‌گویی در بالا، به هتاکی در پایین منجر می‌شود.