برچسب: سریال قورباغه

  • قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!

     

    فرض کنید، کسی بیاید از شمایی که «قورباغه» را تماشا کرده‌اید، بپرسد، داستان این سریال درباره چیست؟ چه دارید و داریم که بگوییم؟ ماجرای یک پخش‌کننده مواد مخدر؟ ماجرای رفیق قدیمی آن پخش‌کننده مواد مخدر؟ همین؟ بله، همین! دقیقا همین چند کلمه و «قورباغه» بیشتر از این نیست.قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    اصلا در این یادداشت با این جنس نقد‌هایی که کار‌های هومن سیدی را کپی‌کارانه و کلاژ می‌دانند کاری ندارم، یعنی تلاش می‌کنم در این کلمات پیش رو تکیه یادداشت بر مچ‌گیری‌های فضای مجازی نباشد، نه که آن‌ها همه باطل و هومن سیدی حق باشد، نه! اساسا این که ضعف‌های عمده و بنیادین «قورباغه» را در حد کپی موسیقی متن، از سریال «دارک» و مشکلاتی در این حد پایین بیاوریم، اتفاقا لطف بزرگی در حق هومن سیدی است، مشکلات «قورباغه» کاش محدود به همین‌ها بود!

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    برای تماشای یک داستان دنباله‌دار و برای ادامه دادنش، دو مولفه اساسی، یکی داستان است و دیگری آدم‌های داستان، یعنی به زبان ساده، یا باید جذب داستان شویم و پیچ و خم‌های آن ما را به دنبال خودش بکشد و یا اگر داستان کم و خفیف است، حداقل کاراکتری در داستان باشد که مجذوبش شویم، همذات‌پنداری کنیم و فکر کنیم این خودِ ما یا بخش‌هایی از ماست و با دغدغه‌هایش همراه شویم. حالا اگر دنباله‌داری هر دوی این‌ها را داشته باشد که خب، چه بهتر! قورباغه، اما هر دو را با هم ندارد!

    فرض کنید، کسی بیاید از شمایی که «قورباغه» را تماشا کرده‌اید، بپرسد، داستان این سریال درباره چیست؟ چه دارید و داریم که بگوییم؟ ماجرای یک پخش‌کننده مواد مخدر؟ ماجرای رفیق قدیمی آن پخش‌کننده مواد مخدر؟ همین؟ بله، همین! دقیقا همین چند کلمه و «قورباغه» بیشتر از این نیست.

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    موقعیت‌های منفک و جدا از هم که به زور کنار هم چسبانده شده و هیچ چیزی را جلو نمی‌برد. داستان نه در عمق می‌رود و نه در طول حرکت می‌کند، یک داستان کاملا عرضی! دائما پخش می‌شود و بدون هیچ انسجامی گسترش پیدا می‌کند، بعد از تماشای ۱۱ قسمت، با سریالی مواجهیم که پهن شده و هیچ داستانی به شما ارائه نداده است.

    شخصیت‌ها هیچکدام به اندازه پرداخت نشده و معلوم نیست ما قرار است داستان کدام این‌ها  را دنبال کنیم؟ رامین؟ پسرکی با عقده‌های فروخفته، بلندپرواز و طماع، منفعت‌طلب و علاف! نوری؟ پسرک دست و پا چلفتی و البته در عین حال بی‌رحم، که انتقام مادرش را به فجیع‌ترین شکل از پدرش می‌گیرد و بعد برای خودش دار و دسته راه می‌اندازد!

    موقعیت‌ها گاهی درباره رامین است، گاهی درباره نوری، گاهی درباره هر دو و عجیب آن که غالبا درباره هیچکدام هم نیست. خب الان ما باید با ماجرا‌های نوری مواجه شویم که به شکلی تصادفی با یک متاع کمیاب مواجه شده و به «قدرت» رسیده؟ یا اصلا ماجرا، ماجرای رامین است که می‌خواهد به هر شکلی پیشرفت کند؟ اصلا هسته مرکزی داستان، حول مفهوم «قدرت» شکل گرفته؟ یا که چی؟

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    این «که چی» البته حین تماشای «قورباغه» دائم در ذهن می‌چرخد و تماما با خودت می‌گویی: «خب که چی؟»، هیچ مضمونی تبدیل به داستان نشده، هیچ داستانی پرداخت نشده. انگار با علاقه‌مندی‌های پراکنده کارگردانی مواجهیم که آثار زیادی دیده و حالا فرصتی دارد که این دوست‌داشتنی‌ها را در یک سلسله موقعیت‌های نه چندان مرتبط کنار هم بیاورد. یعنی مثلا اگر قرار است جهانی خلق کنیم که مخاطب را تحت تاثیر قرار بدهد و هیجان و تعلیق را با هم داشته باشد، با دست به دست کردن «انگشت بریده» چنین چیزی حاصل نمی‌شود؛ همان «دارک» معروف اگر در ایجاد تعلیق موفق است، به خاطر تکیه به یک باور اساطیری و تکیه به مفهوم مناقشه‌برانگیز «زمان» در سیر تفکر آلمانی‌هاست. در آن جغرافیا مفهوم «زمان» یک پیشینه و سابقه‌ای دارد که داستان‌پردازی درباره و برای آن مخاطب را قلقلک می‌دهد.

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    آکسسوری، دکوپاژ و میزانسن همه ابزاری‌ست که در نهایت نوشته‌های روی کاغذ را پرداخت می‌کنند. وقتی روی کاغذ چیز قابل‌توجهی نوشته نشده، واضح است که اتفاقی که باید، نمی‌افتد. از قسمت چهار تا قسمت ۱۰، دائما یک «انگشت بریده» دست به دست می‌شود، «خب که چی؟» توسل به رنگ‌های سرد، خاکستری و طوسی در خانه نوری، میزانسن‌های خلوت، حتی تُن صدای نوری، و تلاش برای اجرای یک کاراکتر به اصطلاح درونگرا، تبدیل به مضحکه‌ای شده که جدا تماشایش دشوار است. این که شکل و فرم بازی نوید محمدزاده متفاوت شده، خب ذاتا جسورانه است، اما این محصولی که ما می‌بینیم، حقیقتا دلمان را برای همان عصبیتش تنگ کرده! انگار یک موجود ناقص‌الخلقه و الکن و معذب را جلوی دوربین گذاشته‌اند، درونگرایی را با چلفت بودن اشتباه گرفته‌اند، اصلا چگونه چنین موجودی به این حد از قدرت رسیده؟ منطق روایی داستان کجاست؟

    بدتر آن که برای این جهان ابتر، برای این آدم‌های الکن بخواهی فلسفه ببافی، آن هم با دیالوگ‌هایی که به درد کپشن‌های اینستاگرامی نوجوان‌پسند می‌خورد و ردی از زندگی و واقعیت و حتی فانتزی در آن نیست. بسیاری از نریشن‌های رامین، عملا چیز تازه‌ای درباره او به ما نمی‌گوید. حتی در حد هذیان‌های یک ذهن مالیخولیایی هم نیست! که هذیان هم منطق و زیبایی‌شناسی خودش را دارد. جنس دیالوگ‌ها هم همگن با جنس بازی‌ها، طراحی شخصیت‌ها و جهان کلی کار است، هیچ چیزی به شما نمی‌دهد. منظورم محتوا و پیام و این چیز‌ها نیست که اساسا جای موعظه و پیام جای دیگری‌ست، اما دیالوگ‌های قورباغه فقط به قصد «ریتم» نوشته شده، نه به پرداخت شخصیت کمک می‌کند و نه حرکت دارد.

    قورباغه؛ زشت، بدترکیب و البته خفن‌نما!|خبر فوری

    -حرفای جدید می‌زنی؟

    -حرفای قدیمی رو جدید می‌زنم!

    همین دیالوگ را که در قسمت هفتم می‌شنویم، تعمیم بدهید به کلیت سریال. همه‌اش همین گونه پینگ‌پنگی و بدون کارکرد. طبعا عده‌ای از این قسم دیالوگ‌ها خوششان می‌آید، نوعی حاضر جوابی و عصبیت دارد که با حال و روز جامعه منطبق است، اما این که چقدر اصولی و منطقی‌ست؟ تقریبا هیچ! خب طبیعتا با چنین مختصاتی توقع ندارید که رابطه‌ای ساخته شود، انگیزه‌ای دربیاید و چیزی جان بگیرد و یا تحول شخصیتی رخ بدهد. باز هم یک قیاس مع‌الفارق دیگر؛ سریال «بهتره با ساول تماس بگیری» که یک اسپین‌آف از سریال «برکینگ بد» است نمونه‌ی متعالی دیالوگ‌نویسی و پرداخت روابط است؛ در دو فصل اول این سریال عملا هیچ اتفاق خارق‌العاده‌ای نمی‌افتد و ظاهرا با اتفاقات معمولی یک سری آدم‌های معمولی مواجهیم، اما انقدر همه چیز در جزئیات و ظرافت پرداخت شده که دائما چسب دارد و تک تک جملات به شناخت منجر می‌شود.

    «قورباغه»، اما باور نکرده که زیبایی باید در نگاه تو باشد، نه در چشمان تو (عمدا به یک کلیشه ارجاع دادم، در سطح دیالوگ‌های سریال)، همه چیز را ویترینی و الصاقی می‌خواهد، برای همین هم سطحی و آبکی‌ست، بله گاهی «دل» را داریم که از پوستر تا قسمت آخرش ابتذال را فریاد می‌زند و گاهی هم «قورباغه» را داریم که در نگاه اول جدی، موقر و قابل‌توجه به نظر می‌رسد، اما ابتذالش پنهان و دیریاب‌تر است، نه این که مبتذل نباشد، اتفاقا این جنس ابتذال پیچیده‌تر و چه‌بسا خطرناک‌تر باشد، یک کار معمولی ببینیم و گمان کنیم یک اثر «هنری» دیده‌ایم. یک کار معمولی بسازیم و گمان کنیم؛ «خفنیم»!

     

  • «کاش یکی به هومن سیدی خبر می‌داد فیلما و سریال‌هایی که اون دیده ما هم دیدیم»!

    «کاش یکی به هومن سیدی خبر می‌داد فیلما و سریال‌هایی که اون دیده ما هم دیدیم»!

     

    ویدیویی از مقایسه‌ی شباهت‌ صحنه‌های سریال “قورباغه” و فیلم “نفرت”، شاهکار متیو کاسوویتس، این روزها وایرال شده است.«کاش یکی به هومن سیدی خبر می‌داد فیلما و سریال‌هایی که اون دیده ما هم دیدیم»!

    در روزهای اخیر و پس از انتشار سریال قورباغه به‌کارگردانی هومن سیدی و بازی نوید محمدزاده و صابر ابر، بحث‌های فراوانی از شباهت‌های میان این سریال و صحنه‌های فیلم نفرت، شاهکار فیلمساز فرانسوی متیو کاسوویتس، در فضای مجازی صورت گرفته است. ظاهرا در ابتدای این سریال نوشته شده که برداشتی آزاد از این فیلم است، اما ویدیو، به‌نماهای شبیه به هم این دو اثر اشاره دارد. سابقه‌ی هومن سیدی کارگردان سریال، در فیلم‌های قبلی هم به‌این مقایسه‌ها دامن زده است. این در شرایطی است که توییت پیج یکی از کاربران توئیتر، با وجود فالوورهای نه‌چندان زیادش، بارها و بارها ریتوییت شده و به یکی از پرلایک‌ترین نوشته‌های روز گذشته در فضای این شبکه‌ی اجتماعی، تبدیل شده، که باعث ابراز تعجب خود این کاربر شده است. این کاربر فضای اینترنت نوشته: «کاش یکی به هومن سیدی خبر می‌داد فیلما و سریال‌هایی که اون دیده ما هم دیدیم»!

     

  • شباهت‌های “قورباغه” با فیلم فرانسوی نفرت/ خلافکاران خرده‌پای پاریسی در تهران چه می‌کنند

    شباهت‌های “قورباغه” با فیلم فرانسوی نفرت/ خلافکاران خرده‌پای پاریسی در تهران چه می‌کنند

     
    در اغلب ساخته‌های هومن سیدی می‌توان نشانه‌هایی از رویدادهای واقعی یا دیگر فیلم‌های سینمایی پیدا کرد.
    بالاخره قسمت نخست سریال “قورباغه” پخش شد و در شبکه‌ی نمایش خانگی طوفانی به پا کرد. گفته‌ می‌شود قسمت اول این سریال در عرض دو روز ۴۸ میلیون دقیقه دیده شده است. این‌طور که پیداست این مجموعه یا حداقل قسمت اول و ترکیب شخصیت‌های آن وام‌دار فیلم فرانسوی “نفرت” (La Haine) هستند.

     
    در اغلب فیلم‌های هومن سیدی می‌توان نشانه‌هایی از رویدادهای واقعی یا دیگر فیلم‌های سینمایی پیدا کرد. از “خشم و هیاهو” که آشکارا به زندگی ناصر محمدخانی اشاره دارد تا “مغزهای کوچک زنگ‌زده” که برخی آن را یک رونوشت ایرانی از فیلم “شهر خدا” خواندند.
    اتفاقات قسمت نخست سریال قورباغه هم حاکی از این است که سیدی در اثر جدیدش هم به سراغ یک فیلم خارجی مشهور و محبوب رفته تا بخشی از داستان و ویژگی‌های شخصیت‌هایش را بر اساس آن شکل دهد. در ابتدای قسمت نخست قورباغه نوشته می‌شود “برداشت آزاد از La Haine” و در این مطلب قصد داریم نگاهی کوتاه بیندازیم بر جهان فیلم نفرت و مشابهت‌های آن با سریال قورباغه.
     
    فیلم نفرت به کارگردانی متیو کاسوویتس محصول سال ۱۹۹۵ اثری سیاه و سفید است که به مسأله‌ی خشونت جاری در جامعه‌ی فرانسه و تقابل نیروهای پلیس و امنیتی با جوانان و به طور دقیق‌تر جوانان خلافکار خرده‌پا می‌پردازد. سریال سیدی هم حداقل در قسمت نخست به چنین مسأله‌ای اشاره دارد.
     

     
    قورباغه در دقایق آغازین فضایی ملتهب دارد و سعی می‌کند دنیای گانگسترها و خیابان‌گردهای پاریسی و اروپایی را در تهران بازآفرینی کند. در همان دقایق ابتدایی قسمت نخست یک مأمور پلیس توسط دو جوان ناشناس زخمی می‌شود و در سراسر این قسمت شاهد گفت‌وگوهایی درباره‌ی نیروهای انتظامی، سرقت، اسلحه و خشونت میان سه شخصیت محوری داستان هستیم.
     
    سریال قورباغه به تبعیت از فیلم نفرت قصه‌ی خود را با سه شخصیت آغاز می‌کند. فیلم کاسوویتس در شهرکی در حاشیه شهر رقم می‌خورد و یک جوان سیاه‌پوست، یک پسر سفیدپوست فرانسوی و یک جوان عرب را با یکدیگر همراه کرده و ترکیبی جذاب و دوست‌داشتنی را شکل می‌دهد. نفرت از جایی شروع می‌شود که چند ساعت قبل مأمور پلیسی توسط دوستان یکی از این سه شخصیت به شدت آسیب دیده و اسلحه او دزدیده شده است.
     
    یکی از نقاط مثبت این فیلم پرداخت درست و اصولی به این سه جوان، یکی بامزه، یکی بی‌اعصاب و دیگری متفکر و تمرکز بر تفاوت‌ها و مشابهت‌های آن‌ها است که این جمع سه رنگ را به یک تیم قابل قبول و هم‌دلی‌برانگیز تبدیل می‌کند.
     
    سریال سیدی هم چنین داستانی را روایت می‌کند و سعی دارد با تمرکز بر مغایرت‌ها و همانندی‌های شخصیت‌هایش بیننده را با آن‌ها همراه کند.
     

     
    شباهت‌های این فیلم و سریال تنها به اینجا ختم نمی‌شود و چند سکانس این دو اثر بسیار شبیه یکدیگر هستند. به‌عنوان مثال هومن سیدی موقعیت و دیالوگ‌ها سکانس سرقت اتومبیل را بسیار نزدیک به فیلم نفرت ساخته و نوشته است. از لحاظ اجرایی هم می‌توان قرابت‌های فراوانی میان نفرت و قورباغه و حتی سریال‌های محبوب دیگری پیدا کرد، اما نمی‌دانیم در قسمت‌های بعدی هم شاهد چنین نزدیکی‌هایی خواهیم بود یا سیدی مسیر دلخواه خود را برای روایت و تصویرگری قصه‌اش در نظر گرفته است.
     
    سریال قورباغه به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی دوشنبه‌ها پخش خواهد شد و از میان بازیگران آن می‌توان به نوید محمدزاده، صابر ابر، سحر دولتشاهی و آناهیتا افشار اشاره کرد.
     
  • قورباغه‌ات را قورت بده/ اتهام جدی تلویزیون به هومن سیدی و قورباغه

    قورباغه‌ات را قورت بده/ اتهام جدی تلویزیون به هومن سیدی و قورباغه

     

    خب می‌توانستیم همان بیست‌وچهارم آذرماهی که گذشت، همان‌طور که وعده داده شده بود برویم در آن سامانه پخش آنلاین فیلم و سریال و قسمت اول این مجموعه نمایشی تازه را ببینیم. آن‌طور که بیلبوردهای شهری و دیگر تبلیغات این مجموعه می‌گفتند قرار بود آن روز نخستین قسمت پخش شود اما نشد.

    خود مجموعه قابلیت لازم را برای مورد توجه قرار گرفتن داشت؛ بازیگرانش روی بورس بودند و کارگردانش با تجاربی موفق در سینما آمده بود اولین سریالش را بسازد. همه چیز برای این‌که کنجکاوی مخاطب به حد اعلا برسد کافی بود، اما ظاهرا یک چیزهایی در این وسط کافی نبود که سریال در موعد مقرر پخش نشد. یعنی لابد آن‌طور که برخی انتظار داشتند کنجکاوی‌برانگیر نبود که این ماجراها را کلید زدند. کدام ماجراها؟

    یک روز مانده به پخش، اعلام شد که به فلان دلیل از پخش این مجموعه ممانعت شده است. فردا دلیل دیگری برای این ممانعت اعلام شد. بعد گفتند با قید «تماشای این اثر برای افراد زیر 18 سال مناسب نیست»، مجوز پخش صادر شده است.

    سپس پای ساترا و دادسرای عمومی و انقلاب تهران وسط آمد و در تازه‌ترین خبر هم روابط‌عمومی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، خبر توقیف این سریال را تکذیب کرده و نوشته: «در پی انتشار برخی ادعاها مبنی بر توقیف یک سریال شبکه خانگی از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، بدین‌وسیله اعلام می‌شود ادعاهای مورد اشاره صحت ندارد و پخش این سریال با توجه به گزارش‌های ضابطین و برخی ابهامات در مورد لزوم بررسی منشأ هزینه‌های تهیه و تولید این سریال پخش آن تا حصول نتیجه به تاخیر افتاده است.

    گزارش‌های واصله به دادسرای عمومی و انقلاب تهران در حال بررسی است و نتیجه آن متعاقبا اعلام خواهد شد». همه این حرف و حدیث‌ها باعث شد گمانه‌زنی‌ها برای نقش عمده عوامل سریال برای داغ‌کردن تنور تبلیغات بالا بگیرد. آیا این حرف و حدیث‌ها بهره‌ای از حقیقت برده‌اند؟ آیا واقعا برخی محصولات فرهنگی ما، با تبلیغات منفی علیه خود، درصدد جلب توجه بیشتر به سمت خود هستند؟

    تنور داغ هیاهو
    چندسال پیش، سرانجام برای اولین‌بار یکی از فیلم‌های ابوالفضل جلیلی مجوز نمایش در یکی از سینماهای تهران را اخذ کرد و با صدور این مجوز، او در واقع عنوان «کارگردانی با ده‌ها فیلم که هیچ‌یک به نمایش درنیامده‌اند» را از کف داد. به‌راحتی هم از دست داد. هزینه‌ای که او برای اکران فیلمش پرداخت، بسیار بیشتر از آن چیزی بود که به دست آورده بود؛ تنها یک سئانس اکران محدود در یکی از سینماهای هنر و تجربه.

    وقتی این را به خودش گفتم که حالا مهم‌ترین عنوانی را که سه دهه داشته‌اید، با یک اکران محدود از دست داده‌اید، اول خندید و بعد به فکر فرورفت. او خوب می‌دانست فرق «غیاب بزرگ» با «حضور اندک» در چیست.

    این‌ها را نگفتیم که بگوییم ابوالفضل جلیلی به‌عنوان کارگردانی که اتفاقا اغلب همسو با سیاست‌های حاکم هم بوده است، از اکران‌نشدن فیلم‌هایش سود برده بود و نگفتیم که بگوییم که چقدر بد که فیلمی از او توانسته بود اکران شود، نه! منظورمان این بود که به لحاظ تبلیغات رسانه‌ای، عنوانی که او سال‌ها با آن زندگی کرده بود، به‌یکباره و بدون کسب وجهه‌ای خاص از بین رفته بود و حالا ماجرایی که در این صفحه می‌خواهیم از آن بنویسیم، تا حدودی حکایت جلیلی در سینمای ایران است.

    می‌گوییم تا حدودی، چون ماجرا سویه‌های دیگری دارد که دیگر چندان الگوی جلیلی در آن کار نمی‌کند. ازجمله در همین فقره تازه، مشخص شده که این همه کش‌وقوس برای پخش‌شدن یا پخش‌نشدن یک سریال در یکی از سامانه‌های پخش آنلاین، تقریبا از سر هیچ بوده است؛ هیاهو برای هیچ.

    اما این، یک سوی ماجراست. سوی دیگر آن، اصلا هم هیچ نیست؛ بالاخره در همین یکی دو هفته‌ای که این کش‌وقوس‌ها صورت گرفته، بی‌تردید به تعداد کسانی که می‌خواهند از این «محصول ممنوعه‌نما» دیدن کنند افزوده شده است. ماجرا همین است؛ همین که مدلی از تبلیغات رسانه‌ای در حال شیوع است که به ما می‌گوید هیچ اتفاقی از قضا نباید در آرامش بیفتد؛ هیاهو و جنجال و سر و صداست که باید تنور ماجرا را داغ کند.
    مظلوم‌نمایی و ممنوعه‌نمایی
    مدل تبلیغات منفی علیه خود البته مدل تازه‌ای نیست. در دو دهه اخیر چه بسیار فیلم‌هایی را دیده‌ایم که از عوامل‌شان همان مرحله پیش‌تولید بر آتش این گمانه می‌دمیده‌اند که پروژه‌شان اجازه نمایش نخواهد یافت. آن‌قدر این تبلیغات را ادامه می‌دادند تا واقعا برای فیلم اتفاقی بیفتد و سپس با اندک مذاکره‌ای مشکل حل شود و در این میان آنها توانسته بودند مخاطب را نسبت به محتوای مثلا حساسیت‌برانگیز فیلم‌شان حساس کنند.

    در این میان همچنان فیلم‌هایی هم بوده‌اند که سال‌ها با مانور رسانه‌ای پرسروصدا مبنی بر غیرمجاز بودن‌شان، ماجرا را تا چند سال ادامه داده‌اند و پس از این‌که ماجرا حل شده و فیلم‌شان را دیده‌ایم از خودمان پرسیده‌ایم واقعا این فیلم چرا باید تا این‌قدر توجه‌ها را به خود جلب می‌کرد؟

    در این میان، این موضوع مطرح می‌شود که اغلب این دسته از آثار، فاقد اعتمادبه‌نفس برای جلب مخاطب هستند و جز ملاحظات حرفه‌ای و درون‌متنی، به دنبال پیوست‌هایی برای بیشتر دیده‌شدن هستند؛ بیشتر دیده‌شدنی که خود فیلم، قابلیت و سزاواری آن را احتمالا ندارد.

    اولین‌بار شاید محسن مخملباف، کارگردان جنجالی سال‌های دهه 60 و 70 که از این مدل البته به شیوه‌ای دیگر بهره می‌برد. آن‌وقت‌ها این‌طور به گوش می‌رسید که مخملباف پیش از اکران فیلمش هم پروپاگاندایی به‌ظاهر به ضرر فیلم راه می‌اندازد و نهایتا از فضایی که علیه خود شکل داده نفع می‌برد. حالا باز هم حکایت ماست با این تفاوت که امروز از این مدل بیشتر برای ممنوعه‌نمایی و ادعای زیرپاگذاشتن خط قرمزها و … استفاده می‌شود.

    قورباغه‌ات را قورت بده/ اتهام جدی تلویزیون به هومن سیدی و قورباغه|خبر فوری
    مدل بازاریابی منفی و سواد تبلیغاتی
    مبحثی در تبلیغات و بازاریابی مطرح است با عنوان «بازاریابی منفی». این نوع از جلب مخاطب، فرآیندی است که معمولا خود افراد و شرکت‌ها برای خود صورت می‌دهند که سبب برندسازی می‌شود. بازاریابی منفی، شیوه‌ای است برای پخش بازاریابی ویروسی. خبر پخش می‌شود اما باید در زمان مناسب و با مدیریت درست تکذیب شود. در غیر این صورت تمام انتقادات نه‌تنها به این جریان وارد می‌شود بلکه ما را در دام هم فرو می‌برد.

    زمانی که خبری کذب در مورد شما منتشر می‌شود، کاربران فضای مجازی با هشتگ‌هایشان باعث بیشترشدن فالوئرها و محبوبیت و معروفیت شما می‌شوند. پس بازاریابی منفی، در مواقعی خود باعث محبوبیت و معروفیت شما می‌شود. عرصه‌ای است که به‌شدت در فضاسازی‌های سیاسی، فضاسازی‌های انتخاباتی و حتی کسب‌وکارها استفاده می‌شود. حالا ما در فقره محصولات هنری که در این صفحه به تبلیغات منفی آنها پرداخته‌ایم، خلاف مبحث بازاریابی منفی، با رقیب مواجه نیستیم. رقیبی در کار نیست. این مردم هستند که فریب می‌خورند؛

    فریب پروپاگاندایی به‌ظاهر علیه خود اما در واقع برای داغ‌کردن تنور. با این حال همیشه موج‌سازی منفی باعث برندسازی و محبوبیت نمی‌شود؛ موج‌سازان اگر نتوانند موج را کنترل کنند خودشان آسیب می‌بینند. اگر مخاطبان نسبت به اتخاذ این روش از طرف تولیدکنندگان محصولات هنری آگاه باشند، طبعا فریب این هیاهو برای هیچ را نمی‌خورند. مگر نه این است که بخش عمده‌ای از سواد رسانه‌ای از راه سواد تبلیغات کسب می‌شود؟ ما باید این مدل‌ها را بشناسیم و حواس‌مان را فقط به متن جلب کنیم و از حاشیه‌هایی که برای محصولات می‌سازند تا ما.

  • این سریال شبکه نمایش خانگی، مردم را به پلیس‌کشی تشویق می‌کند

    این سریال شبکه نمایش خانگی، مردم را به پلیس‌کشی تشویق می‌کند

     

    در قسمت اول یک سریال نمایش خانگی، مأمور انتظامی کشته می‌شود و این ماجرا طوری طراحی شده که مخاطب به این کار تشویق می‌شود!

    کیهان نوشت: سازندگان یک سریال شبکه نمایش خانگی به اصلاحات نهادهای نظارتی تن ندادند، اما مجوز انتشار آن صادر شده است!

    این سریال شبکه نمایش خانگی، مردم را به پلیس‌کشی تشویق می‌کند|خبر فوری

    این اثر، یکی از خشن‌ترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی است که در نخستین قسمت مخاطب خود را به پلیس‌کُشی‌ ترغیب و تشویق می‌کند! نقطه عطف روایت قسمت اول این سریال، کشته شدن مأمور انتظامی ‌است و این ماجرا طوری طراحی شده که مخاطب به این کار تشویق می‌شود! این اتفاق در حالی می‌افتد که مسئولان نیروی انتظامی ‌علی‌الخصوص ناجی هنر از محتوای ملتهب این سریال مطلع نیستند و سازندگان هم از حذف مفهوم پلیس‌کشی در این سریال امتناع می‌کنند. باید دید مسئولان نیروی انتظامی ‌نسبت به چنین‌ ترویجی واکنش نشان خواهند داد؟

     

  • پخش سریال «قورباغه» در آخرین دقیقه‌ها متوقف شد

    پخش سریال «قورباغه» در آخرین دقیقه‌ها متوقف شد

    پلتفرم نماوا که قرار بود از امشب، میزبان نمایش هفتگی «قورباغه» باشد، اعلام کرد به منظور پایش و نظارت بیشتر، پخش این سریال فعلا متوقف شده است.

     ماجرای به نمایش درنیامدن «قورباغه» در شبکه نمایش خانگی، بسیار کشدار شده است. پس از مدت‌ها تعویق و تاخیر، در حالی که قرار بود قسمت اول این سریال از امشب (دوشنبه ۲۴ آذر) روی پلتفرم «نماوا» در دسترس قرار بگیرد، در آخرین دقیقه‌ها خبر رسید که پخش آن متوقف شده است.
    پخش سریال «قورباغه» در آخرین دقیقه‌ها متوقف شد
    کانال خبررسانی «نماوا» با انتشار متنی اطلاع داده است: «با وجود اینکه ۲۴ آذر از سمت سازمان سینمایی به عنوان روز انتشار اولین قسمت سریال «قورباغه» به بینندگان وعده داده شده بود، پخش این سریال علی‌رغم صدور پروانه نمایش از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اخذ مجوز از سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر (ساترا) و دریافت تایید از موسسه ناجی هنر، فعلا به دستور قضایی (به منظور پایش و نظارت ) متوقف شده است.
    نماوا به منظور تامین نظرات مراجع قانونی کشور تا کنون تمام تلاش خود را به کار گرفته و مصرانه به دنبال تعیین وضعیت پخش سریال قورباغه است. زمان دقیق پخش سریال اعلام خواهد شد.»
    سریال «قورباغه» به کارگردانی هومن سیدی، تهیه‌کنندگی علی اسدزاده و سرمایه‌گذاری نماوا تولید شده است. نوید محمدزاده، صابر ابر، فرشته حسینی، سحر دولتشاهی، مهران غفوریان و … از بازیگران این سریال هستند.
     

    منبع: خبر آنلاین

  • دلایلی برای ۱۸+ اعلام شدنِ “قورباغه”

    دلایلی برای ۱۸+ اعلام شدنِ “قورباغه”

     

    درباره رده بندی ۱۸+ سریال قورباغه شنیده ها از وجود صحنه هایی حکایت دارد که خشونت بالا تصمیم گیری دریاره آنرا مشکل ساز کرده و همین سبب شده ارائه مجوز به این اثر از سوی نهاد ناظر عملا با چالش مواجه شود.
    فضای به شدت تلخ و تکان دهنده سریال قورباغه در وضعیت روانی نه چندان مطلوب جامعه نیز ارائه مجوز به این اثر را با تردیدهای جدی مواجه ساخته بود.
    دلایلی برای ۱۸+ اعلام شدنِ
    به ویژه اینکه سریال در قالب شبکه نمایش خانگی تولید شده که مخاطب آن به طور عادی خانواده است.
    ظاهرا ساترا برای در امان ماندن از توقیف بهترین راه حل را درج بالاترین هشدار سنی تشخیص داده است.
    به نظر می رسد برای فرهنگ سازی هشدار سنی روی محصولات هنری و جدی گرفتن خانواده ها، نهادهای نظارتی راهی جز اجرای آن ندارند و در اینباره نیاز است ساترا درباره معیارها و مصادیقی که منجر به درج هشدار سنی می شود دست به شفافیت بزند.
     
  • فیلم هومن سیدی و نوید محمدزاده توقیف شده است؟

    فیلم هومن سیدی و نوید محمدزاده توقیف شده است؟

     

    فیلم هومن سیدی و نوید محمدزاده توقیف شده است؟|خبر فوریکارگردان «قورباغه» پس از چند بار تعویق در پخش این سریال، خواستار آن شد تا تکلیف و سرنوشت نهایی این سریال شبکه نمایش خانگی تعیین شود.

    هومن سیدی با انتشار متنی در صفحه شخصی اینستاگرامش، از تاخیر چندباره در پخش این سریال شبکه نمایش خانگی به شدت ابراز نگرانی کرد.

    در پیام اینستاگرامی این کارگردان و بازیگر آمده است:

    «من نزدیک به سه سال از زندگی حرفه‌ای و شخصیم را برای ساخت «قورباغه» گذاشتم. فقط و فقط به دلیل ارزش و احترامی که برای مردم نازنین و حرفه‌ام قائل بودم و هستم، بهترین روزهای عمرم را برای این کار صرف کردم. یک تیم تمام حرفه‌ای برای رسیدن یک نتیجه قابل قبول تمام تلاش‌شان را کردند تا سریالی را  در شان و شخصیت مخاطب بسازند. این‌ که موفق بوده‌ایم یا خیر، بحثی موکول به بعد از پخش است.

    در جریان باشید این سریال مدتی است که آماده پخش بوده و به دلایلی نامعلوم به تعویق افتاده. به هر ترتیب اعلام رسمی پخش به آبان موکول شد. که باز به دلایلی ارشاد از ما درخواست کرد که تاریخ پخش را به آذر موکول کنیم. که در نهایت دلخوری به حقِ مخاطبان را در پیش داشت که تیم سریال را بی‌برنامه خطاب کرده‌اند.

    و اکنون در این لحظه، تهیه‌کننده محترم به بنده رسماً اعلام کرده که مجدد امکان پخش در آذر هم وجود ندارد و ما باید به خواسته ارشاد پخش را به اول دی ماه موکول کنیم. چرا؟ من و تهیه کننده بسیار زیاد حسن نیت خود را اثبات کردیم و با شورای پروانه نمایش کمال همکاری را داشتیم. فقط و فقط به دلیل این‌که زحمت چند ساله این تیم دیده شود و مردم بتوانند این سریال را ببینند.

    جناب آقای انتظامی، لطفاً جوابی صریح به بنده و مخاطبان بدهید. چطور ممکن است که ما با داشتن پروانه نمایش از شورای محترم، همچنان بلاتکلیف بمانیم؟ ما مجبوریم تاریخ پخش را به اول دی  موکول کنیم.

    کسی هست که این اطمینان را بدهد که دی به بهمن یا اسفند یا به هر ترتیبی به سال بعدی موکول نخواهد شد؟ لطفا بفرمایید در این لحظه سریال «قورباغه»توقیف گردیده است یا خیر؟»

    در سریال «قورباغه» به نویسندگی، تدوین و کارگردانی هومن سیدی و تهیه‌کنندگی علی اسدزاده، بازیگرانی چون نوید محمدزاده، صابر ابر، سحر دولتشاهی و فرشته حسینی بازی می‌کنند.

    فیلم هومن سیدی و نوید محمدزاده توقیف شده است؟|خبر فوری