برچسب: ستایش

  • انتقاد از پایان هندی سریال ستایش/ پری سیما نیمرخ ایستاده بود اما تیر به قلبش خورد!

    این سریال از همان ابتدا با اتفاقات عجیبی همراه بود، مانند جوان بودن چهره «ستایش» و نحوه نمایش شخصیت «صابر» که بازیگر آن مهاجرت کرده بود؛ اتفاقاتی که همراه با محتوای عامه‌پسند سریال، سهم زیادی در دیده شدن سریال هم داشت.
    پایان قصه با ازدواج «ازدواج» دیگر تقریباً به اتفاق جدانشدنی سریال‌های ایرانی تبدیل شده و در پایان هر سریالی با هر ژانری، باید شاهد یک مراسم عروسی یا ازدواج باشیم. در قسمت‌های پایانی مجموعه «ستایش» هم مانند بسیاری از آن سریال‌ها، دو کاراکتر اصلی سریال یعنی «حشمت فردوس» و «ستایش»، به ترتیب با «خانم بزرگ» و «مهدی» ازدواج کردند و تنها شخصیت‌هایی که مجرد باقی ماندند «محمد» و «خانم مظفری» بودند!
    البته اگر ماجرای علاقه «محمد» به «لیلا» دختر «انیس» را که در فصل 2 دیده بودیم، در فصل سوم پیگیری می‌شد، شاهد یک ازدواج دیگر نیز بودیم. سرنوشت قابل‌ پیش‌بینی ‌بدها و خوب‌ها در قسمت پایانی سریال، همان طور که پیش‌بینی می‌شد، مانند بسیاری از سریال‌های ایرانی که در تلویزیون دیده‌ایم، شخصیت‌های منفی قصه مجازات شدند، آدم‌های سفید قصه هم پاداش خوبی‌های شان را گرفتند و به آرامش رسیدند. «پری‌سیما» و «حمید» که همه قتل‌ها زیر سر آن‌ها بود با مرگ و زندانی شدن به سزای اعمال‌شان رسیدند. شخصیت‌های منفی دیگر مانند «انیس» و «صفایی» نیز که آن‌قدر سیاه نبودند که ظرفیت اصلاح شدن نداشته باشند، هرکدام بابت کارهای بدی که انجام داده بودند به نوعی تنبیه و پشیمان شدند. «حشمت» هم به عنوان شخصیت مثبت قصه، دوباره کار و ثروتش را به دست آورد و زندگی جدیدی تشکیل داد.
    بخشش و آشتی یکی دیگر از آن کلیشه‌های معروف پایان‌بندی که در سریال «ستایش» دیدیم، بخشش شخصیت‌های منفی توسط آدم‌های خوب داستان و آشتی کردن بود. «حشمت» از «زیور» که در توطئه قتل او همکاری کرده بود، هیچ شکایتی نداشت و حتی از «صفایی» که در بالا کشیدن اموالش دست داشت، شکایت که نکرد هیچ بلکه بابت مرگ دخترش با او همدردی کرد و اتفاقاً رفتار مهربانانه‌ای با او داشت!
    «حشمت» با «ستایش» هم که به علت ازدواج دومش با او قهر کرده بود، آشتی کرد و بار دیگر ارتباط خوب و مسالمت‌آمیز میان آن‌ها برقرار شد. در واقع پایان «ستایش» حکم همان جمله «و به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی کردند» را داشت که آخر کتاب‌های قصه می‌خواندیم.
    مرگ کاریکاتوری «پری‌سیما»
    نحوه کشته شدن «پری‌سیما» به دست پدرش، یکی از اتفاقات عجیب و غیرقابل باور پایان «ستایش» بود. در سکانسی از قسمت 38 دیدیم که «پری‌سیما» متوجه می‌شود «انیس» به «فردوس» خبر داده که قصد دارند او را بکشند، به همین دلیل عصبانی می‌شود و تصمیم می‌گیرد «انیس» را خفه کند. «صفایی» که قبلاً درباره کشتن خواهرش به «پری‌سیما» هشدار داده بود، در حالی که دارو مصرف کرده بود و حتی نمی‌توانست از پله‌ها درست پایین بیاید، اسلحه‌اش را برمی‌دارد که خودش را بکشد و از این طریق توجه او را جلب کند تا دست از سر «انیس» بردارد، اما اسلحه به طور ناخواسته، ناگهان درست به سمت قلب دخترش شلیک می‌شود!
    حالا بماند که اصلاً «پری‌سیما» به صورت نیم‌رخ ایستاده بود و معلوم نیست در این شرایط چطور اسلحه مستقیم به سوی قلبش نشانه رفت! غیرمنطقی بودن این اتفاق واکنش‌های طنز و انتقادآمیز مخاطبان را به دنبال داشت. قهرمان‌بازی‌های فردوس‌لی قهرمان‌بازی‌های «حشمت فردوس» هم در لحظه رویارویی با قاتلانش، از اتفاقات خنده‌دار و عجیب قسمت 38 بود.
    در حالی که «فردوس» توسط «حمید» و چند نفر دیگر که چاقو در دست داشتند، محاصره شده بود، توانست با یک زنجیر، به سبک فیلم‌های هندی «حمید» را از پای درآورد و بعد هم با کمک نیروهای پلیس از مهلکه جان سالم به در ببرد! بعضی از کاربران شبکه‌های اجتماعی قهرمان‌بازی «فردوس» را در این سکانس، به مبارزات «بروس‌لی» تشبیه کردند و آن را دستمایه شوخی‌های خود قرار دادند.
     

  • «ستایش»؛ چرا زنان همیشه باید فدایی دیگران باشند؟

    سریال «ستایش» که این شب‌ها هوش و حواس خانواده‌های ایرانی را به خود معطوف کرده، در هر حال کندوکاو دیدگاه‌هایی پیرامون زنان است که اگر جامعه‌مان را زیر و رو کنید به خوبی متوجه می‌شوید که واقعاً حقیقت دارد و صرفاً یک داستان نیست!
    فقط کافی‌است همین ستایش داستان را، فامیل و همسایه خودتان تصور کنید! شما بگویید! آیا اگر طاهر زنده بود و ستایش فوت کرده بود، طاهر هیچ‌گاه ازدواج نمی‌کرد؟! خودتان فکر کنید! چرا جامعه ما در دنیای حقیقی نسبت به تجدید همسر امثال حشمت فردوس ( آن هم سرِ پیری!) دیدگاه غیرمعمولی ندارد اما ازدواج مجدد ستایش را گناه کبیره می‌بیند؟

    این قضیه در دنیای مطلقه‌ها هم تفسیر دور و درازی دارد! هیچ‌کس در ایران، نسبت به طلاق مرد دیدگاه بدی ندارد؛ اما نگاه‌ها به زنان مطلقه، مدل و مفهوم خاص دیگری دارد!
    چرا زنان همواره نقش فدایی را در زندگی دارند؟! چرا مرد مجاز به رفع تنهایی‌هایش است و زن محکوم به زندگی گذشته؟! نکند زنان چندین و چند بار زندگی می‌کنند و مردان؛ تنها یک بار که در این زندگی اکنون ما، مردان مجازند و زنان محکوم؟!
    جامعه سنتی ما همیشه زن را فداکار، مهربان، بامعرفت و فهمیده جلوه داده است..، جامعه به این‌که بانوان کم توقع هستند، عادت کرده، به پاسوزی‌شان برای حفظ خانواده خو گرفته و … شاید در انتهای سریال همه چیز خوش و خرم تمام شود و زندگی روال عادی به خود بگیرد…شاید بتوان گفت ازدواج مجدد ستایش تنها یک مثال برای کل زندگی باشد…اما آیا در جامعه واقعی هم زنان به زندگی منصفانه و عادلانه خود می‌رسند؟!
    ۵۷۲۵۸

  • جوان‌تر شدنِ «ستایش» ؛ دهن‌کجی به گریم ایران

    تهیه‌کننده سریال: شما می‌گویید در فصل سوم ستایش خیلی جوان شده است و من می‌گویم اینگونه نیست او صاحب انگیزه و آرامش شده است!
    عصر ایران ؛ کاوه معین‌فر – چند روز است که پخش فصل سوم سریال «ستایش» از شبکه 3 سیما شروع شده است، نکته‌ای که از همان آغاز به چشم آمد ظاهر نقش ستایش با بازی نرگس محمدی بود که در این فصل نسبت به فصل دوم جوان‌تر شده است! در صورتی که به لحاظ زمان روایت داستانی بعدتر از آن است که یا باید پیرتر می‌شد یا خیر حداقل همان گریم فصل دوم را برایش حفظ می‌کردند.
    واقعیت این است در سریال‌ها که زمان فیلمبرداری طولانی می‌شود بازیگران اجازه نمی‌دهند که گریم زیادی بر روی صورت آنها انجام شود، امیر اسکندری (گریمور با سابقه) چند سال قبل به این قضیه اشاره کرد و در مصاحبه‌ای با روزنامه “هفت صبح” اعلام کرد: « بازیگر می گفت اجازه نمی‌دهم چسب با لاتکس به صورتم بزنید یا می گفت من لنز توی چشمم نمی‌گذارم یا روی صورتم خطوط نکشید و تهیه کننده و کارگردان هم به راحتی پذیرفتند […] یا بازیگری دیگر می‌گفت موی سرم را رنگ نمی کنم، نمی گذارم لیفتینگ کنید و چسب به صورتم بزنید… »
    بعید نیست در این مورد هم نرگس محمدی اجازه چنین اتفاقی را نداده باشد ولی مسئولیت اصلی این قضیه در وهله اول متوجه کارگردان و تهیه کننده و در مرحله بعدی طراح گریم این مجموعه تلویزیونی است. با این وجود اشکالات گریم صورت بازیگر ستایش فراتر از این اتفاق است که اشاره شد.
    اساسا سازندگان سریال استراتژی عجیب و غیرقابل درکی در طراحی گریم نقش ستایش داشته‌اند.
    این قضیه گریم ستایش انتقادات زیادی را متوجه سازندگان سریال کرد تا جایی که آرمان زرین‌کوب (تهیه کننده سریال) مجبور شد در مصاحبه‌ای به این انتقادات پاسخ داد و گفت: «من نمی‌دانم منظور این افراد برای انتقاد از گریم ستایش چیست، چون به نظر ما این گریم خیلی باورپذیر است […] شما می‌گویید در فصل سوم ستایش خیلی جوان شده است و من می‌گویم اینگونه نیست او صاحب انگیزه و آرامش شده است» !
    باید گفت ای‌کاش تهیه‌ کننده سریال مصاحبه نمی‌کرد و توضیحی نمی‌داد چون حداقل احساس نمی‌کردیم که شعور و احساس مخاطبش را از یاد برده است و هر چه دلشان بخواهند را می‌گویند و نشان می‌دهند و مخاطب هم باید آنرا بپذیرد و ببلعد.
    وقتی که تلویزیون خصوصی وجود ندارد و فضای رقابتی شکل نمی‌گیرد خودبخود این اتفاقات پیش می‌آید، تهیه کننده خطری را متوجه جایگاه و ادامه کارش نمی‌داند و بعد از این سریال دوباره پروژه‌ای بزرگتر و پرطمطراق‌تر به او می‌دهند! و این باعث می‌شود که تهیه کننده چنین اظهاراتی بیان کند که واقعا باید به عنوان یک مخاطب به او گفت آیا خدای نکرده داروی توهم‌زا مصرف نکرده است؟ چون چنین جوابی بیشتر حاصل یک ذهن متوهم است.
    اگر قرار باشد تهیه کننده اظهار نظری بکند فقط باید عذرخواهی کند چون با هیچ منطقی نمی‌توان آن را توجیه کرد.
    حرفه و هنر گریم ایران اتفاقا از جایگاه قابل قبول و استانداردی در سطح جهانی قرار دارد و قبل از شروع جنگ در سوریه بسیاری از گریمورهای ایرانی در کشورهای منطقه مانند سوریه، امارات، قطر، عراق و … فعالیت جدی داشتند.
    این گریم غیر حرفه‌ای سریال ستایش یک نوع بی احترامی به کُل گریم ایران است که در میان این همه هنرمند و گریمور حرفه‌ای و شناخته شده قدیمی و نسل جوان گریمورهای خوش ذوق چنین فاجعه‌ای از شبکه 3 را هر شب باید شاهد باشند.
    آیا میراث اساتیدی چون بیژن محتشم، جلال‌الدین معیریان، فرهنگ معیری، عبدالله اسکندری و … که سال‌های زیادی در انتقال این هنر به نسل جوان زحمت کشیده‌اند باید چنین محصولی داشته باشد؟ وقتی چنین گریمی را می‌بینند چه حسی به آنها دست می‌دهد؟
    آیا اصلا تلویزیون خود برای خودش احترامی قائل نیست که به این سادگی از کنار چنین اشتباهاتی رد می‌شود؟ آن هم در زمانه‌ای که اعتماد و حفظ مخاطب بزرگترین دغدغه تمام رسانه‌های جهان است.
    آیا در این سیستم عریض و طویل تلویزیون هیچ نظارت کیفی بر پروژه‌های پُر خرج مانند سریال‌ها وجود ندارد؟ اگر وجود دارد پس چرا شاهد چنین انفاقاتی هستیم؟ هزینه این سریال‌ها از بیت المال نیست؟