برچسب: سانسور

  • سانسور، مرجعیت رسانه‌های داخلی را از بین می‌برد

    هادی حیدری (کاریکاتوریست) در نشست (افطاری) هنرمندان با رییس جمهوری از بین رفتن مرجعیت رسانه‌های داخلی به خاطر سانسور یا بیم برخورد را به عنوان مهم‌ترین دغدغه یادآور شد.

     عصر ایران- شامگاه شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ رییس جمهوری میزبان اهل فرهنگ و هنر بود و به اتفاق آنها افطار کرد. در این دیدار برخی از هنرمندان به بیان دغدغه‌ها و مشکلات خود پرداختند. هادی حیدری (کارتونیست) اما از منظری فراتر نکاتی را با رییس جمهوری در میان گذاشت.
    سخنان رییس جمهوری طبعا منتشر شده ولی آنچه میهمانان در این موارد می گویند معمولا کمتر انعکاس می یابد و شگفتا که خود رسانه ها گاه کمتر توجه می کنند.

    عصر ایران به سبب ضرورت توجه به سخنان میهمانان در یان مراسم ،متن سخنان هادی حیدری روزنامه نگار، نویسنده و کاریکاتوریست را که در این نشست به عنوان کارتونیست حضور داشته منتشر می کند:
    آقای رییس جمهور!
    ذات هنر کارتون و کاریکاتور با انتقاد مشفقانه و دلسوزانه به قصد اصلاح کاستی‌ها گره خورده است. از شما به‌عنوان شخصیتی که در طول عمر چهل ساله انقلاب در مصدر مسئولیت‌های مهم قرار داشته‌اید می‌خواهم برای لحظاتی هم شده، جای ما به‌عنوان کاریکاتوریست بنشینید. تصور کنید شما هنرمندی هستید که دغدغه‌های انسانی و ملی داشته و با تمام وجود، قلبتان برای مردم و کشور می‌تپد.
    شما با وجود همه فشارها و محدودیت‌ها، در کشورتان مانده‌اید تا به سهم خود، نقش کوچکی در بهبود شرایط داشته باشید. حالا با تمام این دغدغه‌ها، قلمتان را روی کاغذ می‌گذارید تا طرحی مرتبط با موضوعات مبتلابه جامعه خلق کنید. ناگهان به ذهن تان می‌رسد که باید به ده‌ها مرجع و نهاد رسمی و غیررسمی بابت هر خطی که می‌کشید، جواب پس بدهید و خود را آماده فشارهای فرسایشی کنید. بیماری خودسانسوری به سراغ تان می‌آید و قلم تان را فلج و ذهنتان را بی‌رمق می‌کند.
    ما کاریکاتوریست‌ها و طنزپردازان که حرفه‌مان از ابتدا با روزنامه‌نگاری، پیوند عمیق داشته است، صادقانه و با همه وجود دل هایمان برای کشور می‌سوزد؛ اما همپای این دلسوزی، نگران آن هستیم که هجوم سانسور و محدودیت ابراز عقیده، مرجعیت رسانه‌های داخلی را از میان برده و در هنگامه بحران که باید با تأثیرگذاری کمک کنیم تا مردم و کشور، گردنه‌های سخت و طاقت‌سوز را پشت سر بگذارند، دیگر کسی شنوای سخنان ما نباشد.
    آقای رئیس‌جمهور!
    از شما می‌خواهم درحد توان و اختیاری که دارید، در شرایطی که ملت، زیر سخت‌ترین مشکلات درحال ادامه حیات است، لااقل فشار اجتماعی داخلی را کم کنید.
    می‌دانم که اختیار بسیار کمتر از مسئولیتی است که به عهده دارید اما درخواست می‌کنم تا آن‌جا که توان دارید، فضا را برای منتقدان مشفق باز کنید تا از رهگذر نقد موشکافانه، به یاری مسئولان و کشور بیایند و پاسخگویی دایم به ده‌ها نهاد مختلف و متفاوت که هرکدام از زاویه‌ای تلاش برای محدود کردن منتقدان را در دستور کار دارند، آنان را فرسوده و از پا نیندازند.
    جامعه‌ای سالم است که صدای منتقدان در آن به رسمیت شناخته شده و چراغ انتقاد، روشن باشد. درست است که بنده به‌عنوان کاریکاتوریست در این جمع حاضر شدم اما آنچه بیان کردم، تنها دغدغه کاریکاتوریست‌ها نیست و لازم است فضای نقد آزاد برای طنزپردازان، نویسندگان (به‌طور عام) و کلیه مردم فراهم شود تا سخنان آنان را در داخل بشنویم نه از رسانه‌های خارجی.
    آقای رئیس‌جمهور!
    لطفا به آنها که به دنبال محدودیت‌اند بگویید یک عمر، ما تحمل کردیم، کمی هم شما ما را تحمل کنید؛ ضرر نخواهید کرد.

  • صدا و سیمایی که ملی نیست / نادیده گرفتن خواست مردم از صفات بارز رسانه ملی

    مَثَل نرود میخ آهنین در سنگ درست مصداق صدا و سیمایی است که بیهوده پسوند “ملی” را یدک می کشد. درحالیکه کنترل این رسانه در دست تفکر و کسانیست که با وجود همه اتفاقات مشخص شده است بر خلاف تفکر جامعه حرکت می کند. دقیقاً هر چیزی که مردم با آن موافق باشند در شبکه های تلویزیونی ساز مخالف آن نواخته می شود.
    پایگاه خبری رسا نشر- مهدی سوری: در کشور ما بر اساس قانون اساسی صدا و سیما دولتی بوده و هیچ فرد یا گروهی نمی تواند برای خود شبکه تلویزیونی و یا ماهواره ای داشته باشد. حلقه این محدودیت به قدری تنگ است که این سازمان خود مختار بعضاً  فعالیت رسانه های اینترنتی و سایت های انتشار محتوای خصوصی را بدون پرداخت هزینه و دریافت مجوز غیر قانونی می داند. بدین معنی که هر محتوای تصویری که در هر فضایی منتشر می شود باید صدا وسیما روی آن نظارت داشته و به آن مجوز دهد. در حالیکه متولی این امر وزارت ارشاد است . جریان بدون رقیب و تولید پخش انحصاری باعث شده است که صدا و سیما خود را حاکم بر تفکر جامعه بداند. یک روز تصمیم می گیرد دولت را خراب کند. یک روز به التهاب در جامعه کمک می کند. و در خبرسازی سفارشی، سانسور و پخش گزینشی هم که ید طولایی دارد.
    صدا وسیما
    بر خلاف همه ادعاهای مطرح شده که رسانه ملی پر مخاطب ترین رسانه ایران است، خیلی از ساعات تلویزیون صرف تبلیغات و برنامه های بی محتوا می شود که کمتر کسی حاضر به تماشای آن است. به روشن بودن تلویزیون نیست. به تماشا و گوش فرا دادن آن است. تنها چیزی که توانسته مخاطب را در رسانه ی ملی حفظ کند تعداد معدودی از سریال های ایرانی، مسابقات و سرگرمی، پخش زنده فوتبال و والیبال و برنامه نود است. نودی که البته ناجوانمردانه حذف شد! به جرأت می توان گفت ۸۰ درصد برنامه های تلویزیونی ایرانی هدر رفت سرمایه ملی است. چرا که نه مخاطب میلیونی جذب می کند و نه محتواهای با ارزشی دارد. نمونه بارز این برنامه ها، گزارش های و برنامه های تحلیلی و نقادانه است. برنامه هایی که با هدف های خاص و به قصد تخریب ساخته می شوند و هیچ نتیجه با ارزشی ندارند.درست مثل بخش های خبری که چند خبر گزینش شده و گاه تقطیع شده را از سر صبح تا نیمه های شب پخش می کنند. خبرها، تحلیل ها و گزارش ها در همه شبکه ها یکی است . با اینکه در طول روز دهها اتفاق می افتد که باید به آن پرداخته شود اما رویه همین است. و بخش خبری ۹ صبح با بخش خبری ۲۳ جز تغییر مجری و دکور هیچ فرقی با هم ندارند.
    اگر سریال های ایرانی، پخش زنده ورزشی،خندوانه،  عصر جدید و برنده باش ها را از صدا و سیما بگیریم، دیگر هیچ چیز با ارزش و مخاطب پسندی برای پخش وجود ندارد. و همین امر است که اکثر ایرانی ها بیشتر وقشتان را در فضای مجازی می گذرانند. تلگرام فیلتر شده و اینستاگرام محبوب ترین رسانه های حال حاضر در ایران هستند. وقتی لحظه به لحظه اخبار در تلگرام قابل دریافت و مشاهده است چرا باید منتظر خبر ساعت ۱۴ تلویزیون شد که خبر های دست چین شده و شخصی سازی شده را ارائه می دهد؟
    به نظر می رسد تغییر رویه در صدا و سیما به بن بست رسیده و با وجود همه اعتراضات و نقد ها هیچ حرکت سازنده و اصلاحی در این رسانه اتفاق نمی افتد. نمونه اش حذف برنامه نود با ان همه مخاطب وسابقه پخش! اختلاف نظر و شاید فشار و منفعت طلبی باعث پر مخاطب ترین برنامه تاریخ رسانه ی ملی شد. باور کنید اگر در هرجای دنیا و در هر شبکه ای چنین اختلاف نظر و مشکلی پیش می امد مدیران رسانه اولویت را بر خواست مخاطب و حفظ برنامه قرار می دادند. اما در این سازمان تنها چیزی که ارش ندارد احترام به حق و شعور مخاطب است. با این داستان ستاره مربع ها و اجبار برای پرداخت پول به خاطر شرکت در یک نظرسنجی یا مسابقه معمولی رسانه ملی تبدیل به یک دلال و واسطه گر سطح پایین شده است که صدم ثانیه را می فروشد. چاه ویل صدا وسیما سیرمانی ندارد. و تازه هر سال از کمبود بودجه می نالد! و این در حالی است که با بودجه های کلان و هزینه های میلیاردی ساخت برنامه های بی محتوا می شود هزاران کار فرهنگی، خدماتی و عمرانی موثر و با ارزش کرد.
     
     
     

  • تلویزیون فاطمه معتمد آریا را سانسور کرد

    تلویزیون فاطمه معتمد آریا را سانسور کرد

    شبکه نمایش که دیشب مراسم افتتاحیه سی‌و‌هفتمین جشنواره فیلم فجر را به‌طور زنده روی آنتن برده بود، بخش‌هایی از بزرگداشت فاطمه معتمدآریا را سانسور کرد.

    در آغاز بزرگداشت فاطمه معتمدآریا، مجری این شبکه بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و ارتباط مستقیم مخاطبان با پردیس تئاتر تهران که محل برگزاری این مراسم بود، برای دقایقی قطع شد.

     فاطمه معتمدآریا در این مراسم گفت:«خوشحالم که به‌عنوان یک زن می‌توانم گوشه‌ای از احساسات انسانی مادرانه و خواهرانه‌ام را با سینما، تنها وسیله‌ای که بلدم، به همه مردم ابراز کنم. باید بگویم خیلی سخت بود که بپذیرم اینجا باشم. نمی‌خواهم بگویم از چیزی دلخورم، چون اینجا جشن است. نمی‌خواهم بگویم جای خیلی از کسانی را که نیستند، خالی می‌کنم؛ مثل بیضایی و دیگر کسانی که سهم زیادی در هنر این مملکت دارند. بزرگ‌ترین خوشحالی امشب، برایم این است که خانواده عزیز سینما اینجا جمع هستند و من سهم کوچکی دارم؛ همکارانی که به‌دلیل دوستی‌ها و تلاش‌های بی‌دریغ‌شان به‌عنوان مهم‌ترین هنر مردمی این دوران به آن چنگ زده‌ایم.» وی ادامه داد:«همه انتقادها از همه سو به سینماست، برای اینکه گوهر دست نیافتنی است و همه آن را می‌خواهند. هر کسی از هر نقطه‌ای که بتواند پیکان تیز انتقاداتش را به طرف ما می‌آورد ولی ما یک خانواده دوست داشتنی محترم و معتقد به همه ارزش‌ها هستیم. صنعت و هنر سینمای ما تنها چیزی است که بزرگ‌ترین سفیر فرهنگ سرزمین‌مان در همه جای جهان است؛ این است دلیل حملات گسترده به سینمای ایران.» فاطمه معتمدآریا تأکید کرد:«من دلخور نیستم که هرجا که رفتم، در طی این ۴۰ سال، توقف برایم ایجاد کردند، این توقف باعث شده است جهش بزرگ‌تری داشته باشم، برای اینکه بگویم زن ارزش والاتری دارد، برای اینکه بتوانیم متوقفش کنیم. در این مدت، از طرف همه اهالی سینما حمایت شدم، نه کسانی که بر مسندی بودند. از همکارانم در خانه سینما که همه حقوق صنفی سینماگران را نگه می‌دارند، تشکر می‌کنم.»

     

  • در ماجرای جدال میان گزارشگر افغان و علی انصاریان؛ هیچکس مقصر نیست …

    پایگاه خبری رسا نشرمهدی سوری: ماجرا از آنجایی شروع شد که یک کلیپ از گزارش بازی ایران یمن با پخش شده در رسانه های افغانستان  در فضای مجازی منتشر گردید. در آن برنامه، گزارشگر افغان در میانه بازی می گوید “ایرانی ها این بازی را با یکی دو دقیقه تاخیر می بینند” و زمانی هم که دوربین به سمت تماشاگران می رود ادامه می دهد “و شاید بعضی از صحنه ها را هرگز نبینند”. این گفته یک حقیقت محض است و کمتر کسی است که این موضوع را نداند. در ایران صدا و سیما برای سانسور و حذف بخش های غیر قابل پخش برنامه های ورزشی را با تاخیر پخش می کند که این تاخیر از ۱۰ ثانیه تا دو دقیقه متغیر است. بارها پیش امده  است که به دلیل عدم امکان سانسور و حذف،  قید پخش کل برنامه را زده است. بعنوان مثال تمام افتتاحیه های مسابقات ورزشی. از این روی در مسابقه ای که یک طرف آن تیم ملی ایران است اطلاع رسانی این موضوع از زبان گزارشگر برنامه هیچ اشکالی ندارد. اما از فیلم پخش شده ممکن است این ابهام به وجود آید که این گزارشگر حرف ها را به قصد تمسخر بیان کرده و می خواهد بگوید ایرانی ها در حسرت دیدن این صحنه ها هستند و….

    درست چند ساعت بعد علی انصاریان ملی پوش سابق و مجری برنامه “ورزشگاه” از شبکه ۵ نسبت به این کلیپ واکنش نشان داد و خطاب وی هم به همین گزارشگر بود و هیچ نامی از ملت و مردم افغانستان به زبان نیاورد. از گزارشگر افغان بعنوان دوست عزیز نام برد و به وی گفت “دوست عزیز ما چیزایی دیدیم که شما اصلا ندیدی و سعی کن نسبت به کشوری که خیلی بهش مدیون هستید احترام بگذاری و ….” .واکنش علی انصاریان به این کلیپ تنها یک نکته منفی داشت و آن هم تقلید گفتار گزارشگر افغان با لهجه افغانی بود. و قطع به یقین می توان برداشت کرد که انصاریان به قصد تخریب و یا تمسخر این کار را کرد. چرا که با یک مکث و خنده مجدداً جمله گزارشگر را بازگو کرد. در کل واکنش انصاریان و یا هرکس دیگری به آن گفته ها هیچ ایرادی ندارد. اما اگر قرار به تخریب و تمسخر زبان و یا فرهنگ کشور دیگری باشد، هیچکس آن را نمی پسندد.
    میخواهم بگویم نه آن گزارشگر افغان و نه علی انصاریان، هیچکدام مقصر نیستند. آن گفته ها و این واکنش آنقدرها هم نباید بزرگ شود که بخواهد به بازخورد دوباره میان طرفین بیانجامد. هر دو طرف از این جریان بصورت رسمی عذر خواهی کرده اند و اشتباه خود را پذیرفته اند. ادامه دادن این ماجراها چه سودی برای مردم دو کشور دارد؟ میان ایرانی و افغانی چندین سال است که به دلیل همسایگی و زبان مشترک پیوند جدا ناشدنی وجود دارد. سالیان سال است که ایران میزبان افغان های گریزان از جنگ و بی عدالتی بوده است و این عزیزان هم نشان داده اند که میهمانان خوب، قدر دان و زحمت کشی بوده اند. پس با یک کلیپ و یک شوخی یا حتی تمسخر نمی توان رابطه این دو همزبان و همسایه را شکراب کرد.
    اما چند نکته به ذهنم می رسد که در ادامه به آن می پردازم:
    ۱- کاش گزارشگر افغان هرگز این جمله ها را نمی گفت. چون از جملات وی می توان برداشت کرد که با هدف تمسخر این موارد را مطرح کرده. همان می شود که برخی برای تخریب و تمسخر ایرانیان آن بخش ها را ضبط و منتشر کردند.
    ۲- کاش علی انصاریان فاز شیطنت بر نمی داشت. و از لهجه ی افغانی استفاده نمی کرد. هرچند همه می دانیم وی در کار اجرا بسیار شوخ است . در برنامه  جام جهانی هم شوخی های زیادی می کرد. به نحوی که شایعه ممنوع التصویر شدنش نیز به گوش رسید. در کل غیر از بیان دو کلمه اول با لهجه ی افغان مابقی حرف های انصاریان در عین ادب بود و من مشکلی در آن نمی بینم.
    ۳-چرا و به چه دلیل عادت به اغراق داریم؟ به محض اینکه این حرف ها از طرف مجری ایرانی زده شد. برخی  رسانه ها این بخش را با عناوینی چون پاسخ توهین آمیز، واکنش ضد حقوق بشری، نژاد پرستانه و …. منتشر کردند. بیان یک کلمه به لهجه افغانی آن هم به یک مخاطب مشخص که فقط یک فرد از جامعه بزرگ یک کشور است چه ارتباطی با نژاد پرستی دارد؟ کاش اول معنی واژه نژاد پرست را متوجه شویم و بعد از آن استفاده کنیم.
    ۴- افغانستان زبان ها و لهجه های متنوعی دارد. و این گویش زبان فارسی افغان هاست که کمی متفاوت تر از فارسی محاوره ای ماست.وگرنه اکثر کلمات همان هستند که ما به کار می بریم. می توان گفت که در اینجا هم اغراق شده است. کجا انصاریان به زبان یک ملت توهین کرده است؟ یک یا یَک را ما در لهجه های دیگر خودمان هم داریم. به این ترتیب فوتبالیست سابق تیم ملی به لهجه های دیگر ایرانی هم توهین کرده است؟
    ۵- جایی دیدم که خطاب به انصاریان گفته بود” افغانی نه ، باید می گفتی افغان”. این هم از همان دست بهانه های بی معنی بود. چند بار علی انصاریان از لفظ عزیز در خطاب قرار دادن گزارشگر افغان استفاده کرد. آنجاها به چشم نیامد. اما چون بجای افغان از واژه ی افغانی استفاده کرد بی ادبی حساب شد. یعنی با این شرایط اگر کسی به شما بگوید ایرانی به شما توهین کرده است؟؟
    ۶- بارها و بارها در برنامه های طنز ساخت سیما، فیلم های سینمایی و برنامه های طنز از لهجه ی شیرین افغانی استفاده شده است. حتی گاهی اوقات برخی از آنها در گفتگو های محاوره ای خیلی از ماها بکار رفته است و با آن شوخی کرده ایم. اما هیچکس اعتراض نکرده است. حتی هیچ واکنشی از طرف حکومت و دولت افغانستان هم صورت نگرفته است. چگونه است که در یک برنامه تلویزیونی و در واکنش به یک کلیپی که با  کپشن “توهین گزارگشر افغان به ایرانی ها” دست به دست می شود. همه به یکباره فعال حقوق بشر می شوند و با این حجم وسیع واکنش نشان می دهند؟
    ۷-من فکر می کنم که رفتار امروز علی انصاریان بازتاب رفتار همیشگی صدا و سیماست که جز خود و همفکرانش به همین ترتیب همه افراد، گروهها و … را از دولتی گرفته ، از سیاسی تا هنری زیر سوال می برد و به هر حرکت آنان واکنش منتقدانه نشان می دهد. بعنوان مثال زوم صدا وسیما بر روی صفحه های سلبریتی ها و واکنش منفی به هر پست و هر مطبی که آنان منتشر می کنند.
    ۸-وقت آن رسیده است که یاد بگیریم در مقابله با مسائل رسانه ای و ارتباطی مخصوصاً در فضای مجازی درست رفتار کنیم. هیچکس و هیچ سازمانی به خاطر واکنش سریع  به موضوعات ما را مورد تقدیر قرار نمی دهد. هیچ فضایی لنگ نقد و موضع ما نسبت به یک رویداد نیست. کمی تامل کنیم. اگر کلیپ گزارش با این وسعت و کپشن های هیجانی در رسانه ها منتشر نمی شد. قطعاً چنین بازخوردی هم به وجود نمی آمد. تمام گفته های گزارشگر عزیز افغانی ما حقیقت بود. حال باید برای آن که ما نمیتوانیم آن صحنه ها را در تلویزیون ملی ببینیم حسرت بخوریم و یا خوشحال باشیم که هر چیزی از رسانه ملی ما قابل پخش نیست!
    ۹- ملت افغانستان که چندسالیست از بند ستم طالبان رهایی یافته است، در حال  تجربه روزهای بهتری  است. مسلما سختی هایی در این کشور بوده و هست که باید با همت ملت افغان مرتفع گردد. ایرانیان همیشه با این کشور همسایه دوست و در حال تعامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. زبان واحد و علاقمندی های مشترک این دو ملت را همیشه در کنار هم قرار خواهد داد …
    پایان

  • همسر رئیس سابق تلویزیون کیش، حاشیه تازه‌ای مطرح کرد

    تابناک نوشت: فاطمه حائری همسر مدیر شبکه کیش از یک توطئه در این شبکه خبر داد.

    او در صفحه شخصی خود نوشت:
    بسم الله
    بیاد پدرم برای همسرم
    از کودکی‌های دور هر چه بیاد دارم تلخی تهمت‌های ناروا همنشین مان بود دشمن‌های که در لباس دوست تخریب می‌کردند و از خدا بی خبرآنی که به نام دین و اسلام پدر را آماج هر گونه بی صفتی و بی وجدانی خود قرار می‌دادند تا جای که پشت تریبون نماز جمعه مرگ بر حائری سرمی دادند و به نماینده‌ی امام خمینی که دم از او می‌زدند با حس تکلیف فزاینده مهر پرتاب می‌کردند و چهره آرام پدر که سپاسگزار حق تعالی بود و با بیان آرام از نمازگزاران تحریک شده تشکر می‌کرد
    عزیزم، همسرم، پناهم
    این روزها چه با صلابت میزبان بدترین و بی انصافانه‌ترین قضاوت‌ها و تهمت‌ها و دشمنی‌ها قرار گرفتی در زمانی که برای مجلس یادبود پدرم با کسب اجازه از مسئولین بالا دستی خود در تهران بودی چه ناجوانمردانه برایت فضاسازی برنامه ریزی شده کردند که بی کفایت جلوه ات دهند و این همه در حالی بود که به گواهی همه‌ی دستگاه‌های ذیصلاح مرتبط محبوبت‌ترین مدیر منطقه‌ای محل مأموریت ات شناخته شده بودی (آمار ارائه‌ی شده از سوی معاونت امور اجتماعی منطقه آزاد کیش) و به لحاظ فنی و ساختاری طی یکسال مدیریت ات عامل رشد فزاینده زیر مجموعه ات بودی.
    اما به یک باره طی یک شبانه روز در کمال حیرت، با همه‌ی قساوت فضای مجازی مواجه شدی، سرتیتر خبرها من و تو، بی بی سی، تحقیر شدی و تهمت‌ها شنیدی و به زعم خودشان بی آبرویت کردند آماج قضاوت‌های عجولانه هزاران مخاطب عام و خاص قرار گرفتی.
    اما چه شد که یک باره پیش چشمم اینقدر عزیزی شدی مصداق پدر بودی در صبر و چشم پوشی کردن از متاع قلیل دنیا در یک شب همه‌ی حثیت خانوادگی ات را زیر سوال بردند.
    اما تو روایت گر این روایت بودی أَعِرِ اللّهَ جُمْجُمَتَکَ سرت را سپرده بودی به خدا و از فدای هرچه داشتی و نداشتی باکی نبود مسئولیت همه را به گردن گرفتی و طی حکمی بدور از انصاف به اعتراف جمله کارشناسان موضوع برای مواجه نشدن بسیاری به ظاهر از تو بزرگترها که جرات مواجهه با آماج این همه تهمت‌ها و تحقیرها نداشتند، سپر بلا شدی باشد
    حساب ما به قیامت.
    اما چند سوال اساسی چرا کسی پی جوی فیلم بردار آماده به ضبط فیلم نیست؟ چرا در کل دنیا فقط یک فیلم از یک زاویه مشخص پخش شده؟ چرا هیچ تماس اعتراضی ازسوی#کیشوندان به صداوسیما اتفاق نیافتاده؟ چرا اگر فیلم بازپخش است لوگو ندارد؟
    چرا تدوین گر قسمت سانسوری را جدا نکرده ؟چرا باز بین پخش مهر تأیید پخش داده؟ چرا علی رغم تاکید مدیرکل مبنی بر عدم دانلود فیلم و استفاده از آرشیو مورد تایید سازمان فیلم دانلود شده؟ چرا علی رغم برخورد با متخلفین و معرفی نشدند؟
  • واکنش خداداد عزیزی به ماجرای جکی‌چان

    واکنش خداداد عزیزی به ماجرای جکی‌چان

    واکنش خداداد عزیزی به ماجرای جکی‌چان

    خداداد عزیزی به شوخی‌های کاربران فضای مجازی در روزهای اخیر واکنش نشان داد.

    به گزارش تسنیم؛ پخش صحنه‌های غیر اخلاقی یک فیلم سینمایی در شبکه کیش در روزهای اخیر سر و صدای زیادی به پا کرده است و کاربران زیادی در فضای مجازی به این اشتباه عجیب صداوسیما واکنش‌های زیادی نشان داده‌اند. در بین شوخی‌های فضای مجازی, عده‌ای جکی‌چان, بازیگر این فیلم سینمایی را به دلیل شباهت چهره‌ای با خداداد عزیزی مقایسه کرده‌اند!

    گرم شدن بازار شوخی‌ها با اشتباه عجیب شبکه تلویزیونی کیش باعث شده تا نام پیشکسوت مشهدی فوتبال ایران یکبار دیگر برای شباهتش به جکی‌چان بر سر زبان‌ها بیفتد.

    خداداد عزیزی پیشکسوت شوخ‌طبع فوتبال ایران به این موضوع واکنش‌های جالبی نشان داده است. او گفت: به خدا بازیگر این فیلم جکی‌چان بوده و من در این فیلم بازی نکرده‌ام. نمی‌دانم چرا ملت‌ می‌گویند خداداد بازی کرده است؟ عده‌ای می‌خواهند من را تخریب کنند, من فکر می‌کنم این قضیه برنامه‌ریزی شده بوده تا به من تهمت ناروا بزنند. فکر کنم کار آمریکاست! (به شوخی و با خنده)

    وی درباره وسعت شوخی‌های فضای مجازی در رابطه با این موضوع اضافه کرد: ما ایرانی‌ها در سوژه درست کردن در فضای مجازی مقام اول را داریم. فقط کافی است یک عکس را منتشر کنیم و بگویم این عکس را سوژه کنید, آنوقت همه دست به کار می‌شویم تا از این عکس سوژه‌های مختلف درست کنیم.

    عزیزی در پاسخ به این سؤال که در قبال شوخی‌های فضای مجازی برای مقایسه او و چکی‌جان چه واکنشی نشان می‌دهد, گفت: فقط می‌خوانم و به آنها می‌خندم. دوستان صمیمی‌ام این پیام‌ها را برایم ارسال می‌کنند. قبل از اینکه متوجه این اشتباه در شبکه کیش شوم, یکی از دوستانم برایم پیامی را فرستاد که در آن نوشته بود «خداداد عزیزی, ممنوع‌التصویر شد» به خودم گفتم من که در مشهد هستم و کار خاصی نمی‌کنم, چرا باید ممنوع‌التصویر باشم!

    خداداد عزیزی در بخش دیگری از مصاحبه‌اش به وضعیت تیم ملی فوتبال ایران در فاصله ۴ روزه تا آغاز جام ملت‌های آسیا اشاره کرد و گفت: شرایط تیم ملی خیلی خوب است. تیم ملی ایران همیشه خوب بوده و الان هم جزو مدعیان این جام است. ما ۳ دوره قهرمانی آسیا را در کارنامه داریم و الان هم فکر می‌کنم با شرایط خوبی که داریم می‌توانیم به این عنوان دست پیدا کنیم. تیم ملی نفرات خوبی دارد که در جام جهانی هم بازی کرده‌اند و البته کی‌روش هم کارش را بلد است و رزومه مشخصی دارد.

    وی عنوان کرد: مواقعی بود که تیم ملی برای قهرمانی به مسابقات آسیا اعزام نمی‌شد اما می‌دانم که الان تفکر کی‌روش قهرمانی تیم ملی است و امیدوارم این اتفاق خوب برای فوتبال ایران بازهم تکرار شود. نمی خواهم با صحبت‌هایم باری را روی دوش تیم ملی بگذارم, چون عده‌ای با حرف‌های‌شان دنبال اهدافی هستند اما همه من را می‌شناسند و می‌دانند که حرفم را بدون اجرای هدف خاصی می‌زنم.

    بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایران در ادامه تصریح کرد: کی‌روش می‌تواند تیم ملی را قهرمان کند چون این تیم واقعا شایسته قهرمانی است. ما خط حمله خیلی خوبی با حضور بازیکنان جوان و باتجربه داریم که همگی آنها در شرایط بسیار خوبی هستند. من می‌دانم که این تیم در همه پست‌ها پتانسیل قهرمان شدن در آسیا را دارد.

    عزیزی درباره اینکه کی‌روش گفته بود «رویای ایران حضور در نیمه نهایی آسیا است» خاطرنشان کرد: فکر نمی‌کنم که رویای ما ایرانی‌ها حضور در نیمه نهایی باشد. خیلی وقت‌ها فوتبال ایران موفقیت به دست آورده است. آن موقع که برج‌های دوقلو وجود نبود ما قهرمان آسیا بودیم. کی روش یک خصوصیت اخلاقی دارد که همیشه کارها را انجام می‌دهد و حرف‌های را می‌زند که عجیب به نظر می‌رسد, چون در واقعیت رویای ما نه حضور در نیمه نهایی است و نه قهرمانی, رویای ما ایرانی‌ها خیلی بالاتر از این حرف‌هاست. البته شاید کی‌روش این صحبت را کرده تا بازیکنان تیم ملی را تحریک به تلاش بیشتر کند.