برچسب: زیر خاکی

  • کدام سریال به پخش نوروز می‌رسد؟ نون خ ، جومونگ ، زیر خاکی و …

    کدام سریال به پخش نوروز می‌رسد؟ نون خ ، جومونگ ، زیر خاکی و …

    سریال‌ های نوروزی در ایام عید همیشه مورد توجه مخاطبان هستند، امسال کدامیک از سریا های نون خ ، زیرخاکی ، جومونگ و به پخش می‌رسند؟

    کدام سریال به پخش نوروز می‌رسد؟  نون خ ، جومونگ ، زیر خاکی و ...

    همشهری آنلاین نوشت: ۲۴ روز مانده به بهار؛ همزمانی نوروز و ‌ماه رمضان برای دومین سال پیاپی باعث شده مدیران سازمان جدول پروپیمانی را برای سریال‌های خود مهیا کنند؛ سریال‌هایی که شاید بتوانند دغدغه کمبود مخاطب را به‌خاطر تعطیلات نوروزی و ماه رمضان برطرف کنند. اما با نگاهی به تولیدات تلویزیونی شنیده‌ها حاکی از آن است که سیمافیلم تصمیم گرفته «نون.خ» را از نیمه دوم فروردین روی آنتن بفرستد.

    برگ برنده تلویزیون در روزهای نوروز که همزمانی با ‌ماه رمضان دارد، «نون.خ» و «پایتخت» بود. با توجه به تصمیم سیمافیلم برای پخش سریال آقاخانی بعد از شب‌های قدر و شهادت حضرت‌علی(ع)، عوامل «پایتخت» هم آب پاکی را روی دست مدیران سازمان ریختند؛ چراکه تهیه‌کننده این سریال عنوان کرده که قرار نیست نسخه سینمایی «پایتخت» ساخته شود. با این حال همه‌جا پرشده از صحبت درباره پخش سریال «پایتخت»؛ سریالی که به‌نظر تا دقیقه۹۰ نمی‌توان حضورش را انکار یا تأیید کرد.

    فصل جدید جومونگ

    حالا تلویزیون مانده و فصل جدید «جومونگ»؛ دوبلورها مشغول کار هستند تا فصل سوم «جومونگ» که از سریال‌های پرطرفدار ایرانی است و تکرار چندین‌باره‌اش بیشتر از سریال‌های تولید سیما مخاطب دارد را به آنتن نوروز برسانند.

    فرشید شکیبا، مدیر واحد دوبلاژ سیما اعلام کرده که فصل سوم این سریال دوبله می‌شود و با نام «جا میونگ گو» روانه آنتن خواهد شد.

    سریال‌ های نورزوی کدامند؟  نون خ از کی پخش می‌شود؟ فصل جدید جومونگ ، زیر خاکی و ...

    سرنوشت «نون.خ»

    تولید فصل پنجم «نون.خ» زودتر از بقیه سریال‌ها آغاز شد؛ سریالی که حمایت چندجانبه مدیران سازمان را داشت. «نون.خ» در ۴فصل قبلی خود جزو پرمخاطب‌های تلویزیون بود و عنوان می‌شد که قرار است از نخستین روز عید روانه آنتن شود، اما حالا مدیران سازمان تصمیم گرفتند زمان پخش این سریال را به تعویق بیندازند. شنیده‌ها حاکی از آن است که «نون.خ» از نیمه دوم فروردین روی آنتن خواهد رفت.

    به‌نظر می‌رسد تنها سریال طنزی که از سیما پخش می‌شود، «بدل» علی مسعودی است؛ کارگردانی که سریال قبلی‌اش آنقدرها هم به دل ننشست. مسعودی حالا طنز «بدل»‌ را برای پخش در تلویزیون آماده می‌کند.

    سریال‌ های نورزوی کدامند؟  نون خ از کی پخش می‌شود؟ فصل جدید جومونگ ، زیر خاکی و ...

    ده‌نمکی و سریالی ماورایی

    شروع‌ ماه رمضان فرصتی برای مدیران سیماست تا بتوانند سریال‌های جدیدی را که حال و هوای طنز ندارند به جدول پخش اضافه کنند. «رستگاری» مسعود ده‌نمکی از سریال‌هایی است که قرار است در نوروز پخش شود؛ سریالی که حال و هوای ماورایی دارد، اما با نگاهی به کارنامه سریال‌سازی‌ ده‌نمکی به‌نظر می‌رسد این سریال هم مانند دیگر مجموعه‌هایی که ساخته نتواند در استقبال مردم موفق باشد.

    سریال‌ های نورزوی کدامند؟  نون خ از کی پخش می‌شود؟ فصل جدید جومونگ ، زیر خاکی و ...

    قصه‌ای از صفویه در نوروز

    از دیگر سریال‌هایی که شنیده شده به آنتن نوروز و رمضان می‌رسد، «عیار مهیار» است. سیدجمال سیدحاتمی این سریال تاریخی را کارگردانی کرده؛ کارگردانی که فصل اول «مستوران» را هم ساخته است. داستان «عیار مهیار» در دوران صفویه می‌گذرد و در ۳۰قسمت روی آنتن خواهد رفت. فیلمنامه‌ این مجموعه تلویزیونی را محمدرضا محمدی‌نیکو به نگارش درآورده است.

    «زیرخاکی» می‌رسد؟

    حالا که وضعیت دقیق سریال‌های نوروزی مشخص نیست، باید امیدوار بود که فصل چهارم «زیرخاکی» به تلویزیون برسد؛ سریالی به کارگردانی جلیل سامان که توانسته بود در فصل‌های قبلی از نگاه مدیران سیما موفق باشد. این سریال در پایان روزهای تصویربرداری است و شاید بتواند آنتن نوروز را پر کند.

    یک روایت عاشقانه

    البته در میان سریال‌هایی که نامشان دیده می‌شود، نام یک‌سریال تاریخی هم برای پخش در سال جدید دیده می‌شود. «رویای نیمه‌شب» عاشقانه‌ای تاریخی است که حسن آخوندپور آن را کارگردانی کرده و اقتباسی آزاد از یک رمان دارد. این سریال درصورت آماده شدن به آنتن نوروز و رمضان می‌رسد.

  • این 80 یا 90 درصد بیننده سریال تلویزیونی از کجا آمده است؟

    این 80 یا 90 درصد بیننده سریال تلویزیونی از کجا آمده است؟

    نکته مهمی که می‌تواند اساس این نظرسنجی‌ها را در صورت واقعیت ادعا، از نظر علمی زیر سئوال ببرد، جایی بود که فیلمنامه‌نویس به لیست محدود شماره‌های تماس اشاره کرد.

    عصر ایران ؛ نهال موسوی – بسیاری اوقات شاهد خبر پربیینده ترین سریال یا برنامه تلویزیون بوده‌ایم که معمولا هم با این عبارات همراه است مثلا :« براساس نظرسنجی مرکز تحقیقات صداوسیما در هفته اول نوروز ۹۹، بیش از ۹۰درصد مردم سراسر کشور بیننده برنامه‌های تلویزیونی بوده‌اند که ۸۰.۵درصد آن‌ها برنامه‌های ویژه نوروز را تماشا کرده‌اند. در میان برنامه‌های مختلف سریال نوروزی، «پایتخت۶» شبکه یک سیما با ۷۵درصد مخاطب بیشترین بیننده را داشته است.»
    یا همین اخیرا درباره برنامه های ماه رمضان اعلام شد: سریال «زیر‌خاکی» از شبکه یک با ۴۴ درصد مخاطب در صدر این فهرست قرار داد. سریال «بچه مهندس۳» از شبکه دو با ۳۳ درصد مخاطب در رتبه دوم و «سرباز» از شبکه سه با ۲۴ درصد در رتبه سوم است.
    حال نکته‌ای که محل بحث و مورد مناقشه است چگونگی انجام این نظرسنجی‌ها و به دست آوردن چنین آمارهایی است. آمارهایی چون اعلام بیش از 90 درصد مردم بیننده برنامه‌های تلویزیونی بوده‌اند و …
    ماجرا از آنجا شروع شد که “حسن وارسته” نویسنده سریال «بچه مهندس» در یک گفت‌وگوی لایو اینستاگرامی با صفحه رسمی روابط عمومی تلویزیون گفت: « من این نظرسنجی‌های مرکز تحقیقات را قبول ندارم. با این دوستان سال های سال کار کردم و می دانم چطور آمار می‌گیرند. خیلی روش‌هایشان به روز نیست.
    براساس شماره تلفن‌های ثابت نظرسنجی می‌کنند و این روزها هم که به خاطر شیوع کرونا فقط یک سوم پرسنلشان کار می‌کنند و خیلی نمی‌شود روی نتیجه این نظرسنجی حساب کرد.»
    او به این مسئله اشاره کرد که خودش در تقریبا یکی دو دهه اخیر با مرکز افکارسنجی رسانه ملی در ساختمان مشخص آنها در مجموعه جام جم همکاری داشته و از این گفت که به حبیب‌اللهی مدیر سابق و همچنین مدیران جدید این مجموعه اشکالات این شیوه نظرسنجی را گوشزد کرده است. هرچند مجری برنامه لایو اشاره کرد که این سیستم‌های سنجش تغییر کرده است اما حسن وارسته با تاکید بر اینکه بر اساس فکت‌هایی تازه صحبت می‌کند گفت که از جزئیات مطلع است.
    نکته مهمی که می‌تواند اساس این نظرسنجی‌ها را در صورت واقعیت ادعا، از نظر علمی زیر سئوال ببرد، جایی بود که وارسته به لیست محدود شماره‌های تماس اشاره کرد. یعنی اینکه در نمونه‌گیری تصادفی از کل جامعه، این نظرسنجی‌ها در جمعی محدود انجام می‌شود که احتمال شرطی شدن به سئوالات را دارد و یا نمونه مناسبی برای اینکه به کل جامعه تعمیم داده شوند، نیست.
    وارسته در ادامه صحبت‌هایش به روش‌های نوینی اشاره کرد که می‌توانند جایگزین تماس با چند شماره ثابت باشند. وی گفت:« مثلا تلوبیون یا یوتیوب و آپارات می‌توانند مرجع خوبی باشند. میزان بازدید سریال‌ها در تلوبیون کاملا مشخص است.»
    گاهی اوقات اشاره شده است که نظرسنجی‌های ماهانه روابط عمومی سازمان صداوسیما معمولا از بازه‌های ۴۱۶ نفری به دست می‌آیند و بر اساس پیمایش‌های تلفنی به کل جامعه تعمیم داده می‌شوند.
    بر خلاف برخی از ادعاها که «من تلویزیون نمی‌بینم و …» بر اساس شواهد و تجربه می‌توان گفت اتفاقا تلویزیون در بین قشرهای مختلف جامعه به عنوان یک پایگاه ثابت حضور دارد و بسیاری هم بیننده برنامه‌ها و سریال‌های آن هستند، البته نه به آن شوری شور “90 درصدی” و نه به بی نمکی “کسی که اصلا تلویزیون نمی‌بینه”، همواره طیف‌های ثابتی در جامعه هستند که مخاطب آن هستند.
    واقعیت این است که سریال‌ها و برنامه‌هایی که بیننده‌شان زیاد باشد به شکلی خود را بروز می‌دهند و جامعه هم به سرعت متوجه آن خواهد شد، درباره آن حرف زده شده و از طرف رسانه‌ها هم مورد توجه قرار می‌گیرد و یا در شبکه‌های اجتماعی به اشکال مختلف مطرح می‌شود. همین امسال سریال‌های «پاینخت6 و یا «نون، خ2» و «زیر خاکی» نمونه‌هایی واضح از استقبال تماشاگران از آنها بودند.
    نمونه جالب در تعطیلات عید امسال این بود که بعد از پخش 4 یا 5 قسمت از سریال پایتخت وزارت ارتباطات اعلام کرد و نشان داد که در ساعت پخش این سریال حجم ترافیک اینترنت کاهش چشمگیری دارد و حتی در زمان آگهی بازرگانی وسط سریال دوباره شاهد بالا رفتن ترافیک اینترنت بودیم.
    از بحث و سخن‌هایی که در فضای مجازی هم پیرامون یک برنامه یا سریال شکل می‌گیرد می‌توان پی برد که آیا مخاطب داشته است یا خیر ولی برخی اوقات هم همین شبکه‌های اجتماعی درصد خطا رابالا می‌برد برای مثال یک بخش کوتاه 2 یا 3 دقیقه‌ای از یک برنامه در فضای مجازی به هر دلیلی مورد توجه قرار می‌گیرد و بازنشر زیادی هم پیدا می‌کند و یا با بحث و جدل فراوان درباره آن همراه می‌شود ولی واقعا نمی‌توان گفت تمام این اتفاقات دلیلی بر پر بیننده بودن آن برنامه یا سریال است و شاید فقط همین بریده ویدیوی آن است که تا این اندازه توجه جلب کرده است.
    حال که نویسنده سریال بچه مهندس چنین با دلیل و برهان و بر اساس همکاری خود با مرکز تحقیقات صداوسیما اساس این نظرسنجی‌ها را زیر سوال برده است جا دارد تا صداوسیما و علی الخصوص تلویزیون – برای احترام به مخاطب هم شده – روند و چگونگی این نظرسنجی‌ها رابه شکلی صریح اعلام کند و نشان دهد که این آمارهای غالبا بالای 80 و 90 درصد بر چه اساسی به دست آمده است؟
    این شفاف‌سازی هم به نفع خود صداوسیماست و هم اینکه باعث می‌شود برنامه‌سازان هم جایگاه واقعی برنامه خود را بدانند.
  • پژمان جمشیدی؛ ستاره‌ای که در فوتبال خاموش شد و در سینما درخشید

    نگاهی به زندگی ورزشی و هنری پژمان جمشیدی، فوتبالیست، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر که پس از عدم موفقیتش در فوتبال وارد مسیر تازه‌ای شد و ضمن بی توجهی به نظر مخالفانش توانست در این عرصه باقی بماند و به طور حرفه‌ای آن را دنبال کند.

    نگاهی به زندگی ورزشی و هنری پژمان جمشیدی، فوتبالیست، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر که پس از عدم موفقیتش در فوتبال وارد مسیر تازه‌ای شد و ضمن بی توجهی به نظر مخالفانش توانست در این عرصه باقی بماند و به طور حرفه‌ای آن را دنبال کند.
    به گزارش رسانشر؛ مهسا بهادری در خبرآنلاین نوشت: سال ۱۳۷۱بود که یک نوجوان ۱۵ ساله وارد یک تیم متمول فوتبالی به نام کشاورزی تهران شد و از همانجا سرنوشت فوتبالی‌اش رقم خورد، جمشیدی که در همان دوران و در ۶۵ بازی توانسته بود ۷ گل را به ثمر برساند، کم کم در حال تبدیل شدن به یک ستاره بود، او در هجده سالگی وارد تیم سایپا شد و در ۲۱ سالگی یک قرارداد سرنوشت‌ساز با پرسپولیس بست و در همان دوران با ثبت یک گل ملی تبدیل به یک چهره دوست‌داشتنی و جوان در دنیای فوتبال شد.البته او پیش‌تر از آن گلِ ملی هم می‌توانست محبوب‌تر و مشهورتر شود اما بخت یارش نبود. بازی پرسپولیس و سپاهان یک_یک مساوی بود و هر دو تیم در تلاش برای برنده شدن بودند، که ناگهان یک دفاع راست دست به حمله می‌زند و گل پیروزی را به ثمر می‌رساند، اما درست در همان زمان برق شبکه سه سیما می‌رود و جمشیدی می‌ماند با یک گل ثبت شده و دیده نشده.
    از همان اتفاق بود که معلوم شد سرنوشت جمشیدی با تلویزیون گره خورده است.

    افول فوتبالی و شروع درخشش

    با گذشت ۹  سال، پژمان جمشیدی با بازی در ۱۷ فیلم سینمایی، ۱۷ تئاتر، ۸ سریال تلویزیونی و یک برنامه اینترنتی، تبدیل به یکی از پرکارترین بازیگران یک دهه گذشته است
    پس از جدایی جمشیدی از پرسپولیس او به پاس، استیل‌آذین، فولاد و ابومسلم پیوست اما با انجام ۹۲ بازی و به ثمر نرساندن حتی یک گل کم کم از نگاه فوتبالی‌ها دور شد و در این میان تغییری که هر سال در انتخاب تیم‌هایش انجام می‌داد، روز به روز کار را برایش سخت‌تر می‌کرد.
    پژمان جمشیدی که دیگر آن نیروی جوانی را نداشت، در ۳۳سالگی آخرین بازی خود در فوتبال را انجام داد و دقیقا همانجایی که همه فکر می‌کردند چراغ شهرت جمشیدی رو به خاموشی است، جمشیدی یک دوره شهرت را با ورود به یک حرفه جدید را آغاز کرد. دوره‌ای که با گذشت ۹سال و بازی در ۱۷ فیلم سینمایی، ۱۷ تئاتر، ۸ سریال تلویزیونی و یک برنامه اینترنتی، او را تبدیل به یکی از پرکارترین بازیگران یک دهه گذشته کرد.

    ورود به تلویزیون

    «پژمان»، سریالی بود که نه تنها پرسپولیسی‌ها آن را دوست داشتند، بلکه استقلالی‌ها نیز به‌خاطر حضور سام درخشانی از آن استقبال کردند
    جمشیدی که در فوتبال، یک شروع درخشان اما یک پایان کم نور داشت، تصمیم گرفته بود وارد عرصه‌ دیگری شود تا بتواند مهارت‌هایش را محک بزند. شاید سینما و تلویزیون بزرگ‌ترین سکوی پرتاب برای یک بازیکن فوتبال بود، البته همانقدر که  عرصه تصویر می‌توانست برای او یک سکوی پرتاب باشد، می‌توانست یک نقطه سقوط هم باشد، در این میان جمشیدی تصمیم گرفت تا یک ریسک بزرگ را انجام دهد، ریسکی که حالا به نظر می‌آید درست بوده است.
    او به واسطه علاقه‌ای که به تئاتر و تصویر داشت اولین بار در سال ۹۰ به صورت مهمان در یک قسمت از سریال «ساختمان پزشکان» حضور پیدا کرد و آنجا نشان داد که هم به بازیگری علاقه دارد و هم استعداد. البته دوستی‌اش با برادران قاسم‌خانی یا شاید پرسپولیسی‌بودن برادران قاسم‌خانی، مسیر را برای ورود جمشیدی به سریال«پژمان» باز کرد. صداوسیما دنبال یک بازیکن فوتبال حرفه‌ای بود که نقش پژمان را بازی کند و همان موقع برادران قاسم‌خانی که از علاقه و استعداد جمشیدی خبر داشتند، او را پیشنهاد دادند و پژمان جمشیدی برای اولین بار، در نقش اول یک سریال، راوی زندگی خودش شد.
    سریالی که نه تنها پرسپولیسی‌ها آن را دوست داشتند، بلکه استقلالی‌ها نیز بخاطر حضور سام درخشانی از آن استقبال کردند.
    پس از همبازی شدن جمشیدی و درخشانی در ۶اثر، حالا همه این دو نفر را به عنوان یکی از جذاب‌ترین زوج‌های هنر سینما می‌دانند حتی خود جمشیدی هم باور دارد، که با زوج هنری‌اش می‌تواند مانند لورل و هاردی باشد. البته مهراب قاسم‌خانی یک‌بار در یک پست اینستاگرامی نوشت: «خیلی‌ها دوست دارند بدانند واقعا شخصیت و رابطه پژمان با سام در دنیای واقعی اینگونه است یا نه. که باید بگویم ده برابر بدتر و اعصاب خورد کن تر از اینی هست که می‌بینید و شخصیت واقعیشون برای فیلم کمی تعدیل میشه که هم تماشاچی باور کنه و هم قابل پخش در سینمای ایران باشد.»

    از شوخی تا واقعیت!

    بعد از «پژمان» دیگر همه چیز شوخی‌شوخی، داشت جدی می‌شد. جمشیدی در سریال «پژمان»، نقش خودش را بازی کرده بود، فوتبالیست از دور خارج‌شده‌ای که تلاش می‌کند همچنان روی بورس بماند. اما شوخی‌های آشنا از جنس فوتبالی‌ها، کری‌خوانی‌ها به‌ویژه با خسرو حیدری و به‌وسط‌کشیدن پای دیگر بازیکنان فوتبالی به آن سریال، جمشیدی را محبوب کرد. خیلی‌ها بعد از سریال«پژمان» جمشیدی را شناختند و به او به چشم یک بازیگر نگاه کردند، اما پذیرش این ماجرا برای خیلی‌ها بسیار دشوار بود و عده‌ای در تلاش بودند تا او را در این زمینه نادیده بگیرند تا پای یک فوتبالیست به عرصه هنر باز نشود. اما فوتبالی‌ها از کارش تعریف و او را دلگرم کردند تا به مسیرش ادامه دهد.

    از علاقه تا حرفه‌ای شدن

    جمشیدی که به خاطر علاقه‌اش به تئاتر، وارد عرصه بازیگری شده بود دلش می‌خواست همه چیز را اصولی یاد بگیرد، به همین دلیل تصمیم گرفت تا پس از شهرتش در «پژمان» به تئاتر هم یک ادای دینی کند، ادای دینی که با تئاتر «بادی که تو را خشک کرد مرا برد» کارِ علی نرگس‌نژاد شروع شد و با بازی در نمایشی‌هایی به کارگردانی حسین پارسایی، تینو صالحی، خسرو احمدی، داوود بنی اردلان، علی احمدی و … ادامه پیدا کرد و اخیرا هم با تئاتر «فرانکنشتاین» به پایان رسید، اما به گفته خودش این ادای دین همچنان ادامه خواهد داشت.

    ۴ سال تهمت، ۴ سال فشار، ۴ سال صبر تا موفقیت

    پس از دو سریال و یک تئاتر نوبت به آن رسیده بود تا جمشیدی جدی‌تر به حرفه‌ جدیدش توجه کند، با خودش عهد بست از انتقادها پلی بسازد برای رسیدن به موفقیت و همین هم عاملی شد تا از تلویزیون و تئاتر به سینما وارد شود. برای همین جدی‌تر به پیشنهادهای سینمایی‌اش فکر کرد. پیشنهادهایی که بخش اعظمی از آن حال و هوای طنز داشت. از «آتش بس۲»، «۵۰ کیلو آلبالو»،«تگزاس»، «خوب، بد، جلف» و «ماهمه با هم هستیم»  گرفته تا «تگزاس۲» و «خوب، بد، جلف۲» اما آن فیلم‌هایی که حال و هوای جدی هم داشت، بسیار مورد استقبال قرار گرفت؛ یکی از همین فیلم‌ها، «سو تفاهم» با کارگردانی احمدرضا معتمدی بود، که باعث شد جمشیدی به عنوان نامزد سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد معرفی شود.
    درست زمانی که نام پژمان جمشیدی به عنوان نامزد دریافت سیمرغ معرفی شد، خنده اصحاب رسانه، باعث شد تا دل این بازیگر بشکند. انگار آن‌ها هم نمی‌خواستند بپذیرند فوتبالیستی که سال‌ها دنبال توپ دویده است، حالا چشم به سیمرغی بدوزد که باید به اهلش برسد! خودش، اما در اینستاگرام نوشت: «۴ سال فحش، ۴ سال تهمت، ۴ سال فشار، ۴ سال صبر، ۴ سال تلاش و حالا من کاندیدای بهترین بازیگر سینمای ایران؛ چقدر جای مادرم خالی است، آفریدگار را شکر. تبریک به همه کاندیداها، افتخار می‌کنم به حضور در کنارشان».
    البته او تبریک‌هایی هم از جانب اهالی سینما مانند، پرویز پرستویی، نوید محمدزاده، امیر آقایی و حتی علی پروین دریافت کرد که خط بطلان پر رنگی روی آن تمسخرها کشید.

    از محبوبیت تا بازگشت به شهرت

    جمشیدی که اولین کار حرفه‌ای خود را با سریال تلویزیونی «پژمان» آغاز کرد، این سال‌ها بیشتر در گیر سینما و تئاتر بود و این میان هم در دو فصل سریال«دیوار به دیوار» بازی کرد و هربار هم خوش درخشید ،‌ حالا با «زیرخاکی» جلیل سامان بازگشته تا در کنار ژاله صامتی، گوهر خیر اندیش و هادی حجازی‌فر یکی از چهره‌های اصلی و موثر سریال باشد که این بار با گریم و کاراکتری متفاوت‌تر از چیزی که می‌شد از پژمان جمشیدی انتظار داشت مخاطبان را به خود جذب کند و بتواند با ۱۱.۴۲درصد آرا بعد از روزبه حصاری با ۸۵.۱۲درصد، جایگاه دومین بازیگر محبوب سریال‌های رمضانی را به خود اختصاص دهد.آن هم درست در روزهایی که صدا و سیما در جذب مخاطب، آنچنان خوب عمل نکرده است، جمشیدی دوباره به تلویزیون بازگشت تا یک سر و سامان درست حسابی به وضعیت مخاطبان سیما بدهد و «زیر خاکی» را پر بیننده‌ترین سریال صدا و سیما کند و شهرت و محبوبیت خودش را بیش از پیش کند.
    چندی پیش، عادل فردوسی‌پور تصمیم گرفت تا یک ویژه برنامه فوتبالی اینترنتی با نام «ال کلاسیکو» بسازد که از VODها و درفضای مجازی پخش شد و جمشیدی مجری آن بود. جمشیدی که سالیان سال آن طرف میز نشسته بود و به سوالات اصحاب رسانه پاسخ می‌داد، در این ویژه برنامه، جایگاهش تغییر کرد و توانست به خوبی در نقش یک پرسشگر ظاهر شود

    روبه رو شدن فردوسی‌پور و جمشیدی پس از سال‌ها

    چندی پیش عادل فردوسی‌پور تصمیم گرفت تا یک ویژه برنامه فوتبالی اینترنتی با نام «کلاسیکو» بسازد، این برنامه از VODها و فضاهای مجازی پخش شد که جمشیدی هم مجری آن بود. جمشیدی که سالیان سال آن طرف میز نشسته بود و به سوالات اصحاب رسانه پاسخ می‌داد، در این ویژه برنامه جایگاهش تغییر کرده بود و می‌توانست در نقش یک پرسشگر ظاهر شود.  انرژی پایین پژمان در این برنامه باعث شد تا به اعتقاد اغلب مخاطبان او در این نقش جدید آن پژمان همیشگی نباشد و حداقل در اولین تجربه نتواند به خوبی از پس اجرای یک برنامه بربیاید.
    پژمان جمشیدی اما در هر نقش و جایگاهی که قرار گرفته سعی کرده حاشیه نداشته باشد، چه در زمان بازی فوتبالش و چه در زمان بازیگری‌اش از معدود افرادی بود که در سکوت به کار خود ادامه داد و بدون حاشیه مشهور شد، البته به طور ناخواسته حواشی گریبان او را گرفت اما او با بازی‌های متفاوتی که از خودش به نمایش گذاشت نشان داد علاقه‌ای به این حاشیه‌ها ندارد و دوست دارد مسیر خودش را طی کند.
    هرچند که او عقیده دارد هنوز هم جایی برای پیشرفت وجود دارد. اما با تلاش و پشتکار و توجه نکردن به مخالفانش نشان داد که هم اراده، هم علاقه و هم استعداد بازیگری را دارد به طوری که عده‌ای معتقدند ورود پژمان به دنیای ورزش از اساس اشتباه بوده است و از همان ابتدا باید وارد عرصه فرهنگ می‌شده، اما خودش معتقد است فوتبال مسیری بوده که سر راهش قرار گرفته و بسیار آن را دوست دارد.
  • پژمان جمشیدی؛ «زیر خاکی» بازیگری؟

    وقتی در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به‌عنوان یکی از نامزدهای بهترین بازیگر مکمل مرد معرفی شد، بازهم با طعنه و نیشخند گفتند هنوز نان شهرتش در فوتبال را می‌خورد. فضا از «نقد» به سمت «نیش» رفت.

    عصرایران؛ احسان محمدی- فاصلۀ دانشگاه ما با ورزشگاه شریعتی کرج نزدیک یک کیلومتر بود. اوایل دهه 80 سایپا تیم خوبی داشت. بهزاد غلامپور، عباس جمشیدیان، هادی عقیلی، فرهاد کوچک‌زاده، مهدی امیرآبادی، امیرحسین یوسفی، ابراهیم صادقی، حسین کاظمی، محمد مومنی … خیلی اوقات برای دیدن بازی‌هایشان می‌رفتیم و چند بار هم دانشگاه هماهنگ کرد و برای تمرین رفتیم زمین چمنی که پشت زمین اصلی بود.
    یک روز چند دقیقه قبل از آنکه بازیکنان برای تمرین بیایند جیووانی می سرمربی ایتالیایی تیم آمد و کنار چمن ایستاد و بازی ما دانشجویانی که با لباس‌های گل منگی در حال ورجه وورجه بودیم را نگاه کرد. در کسری از دقیقه زمین به غوغاکده‌ای تبدیل شد. همه سوباسا و کاکرو شدیم تا شاید دل جیووانی می را به دست بیاوریم!
    از بخت خوش و لابد سر سوزن تکنیکی، من دو گل زدم و چند حرکت انجام دادم که دیگر تکرار نشد! زمین را که تحویل دادیم، مردی که کنار سرمربی ایتالیایی بود من و رضا را که اهل میانه بود صدا زد. فاصلۀ سی‌متر تا آقای سرمربی را روی ابرها قدم می‌زدیم. هر دو می‌خواستیم مثل پژمان جمشیدی و بهنام ابوالقاسم‌پور برویم پرسپولیس! آماده عقد قرارداد با سایپا بودیم که بعد هم با تلاش و کوشش برویم تیم ملی! جیوانی می با قیافۀ کاملاً جدی و موهای آشفته به انگلیسی و ایتالیایی چیزهایی گفت که خلاصه‌اش می‌شد: «آفرین، شما خوب بازی می‌کنید!»
    پروژۀ قرارداد و پرسپولیس و تیم ملی کنسل شد! البته همین هم کم دستاوردی نبود! آن سال‌ها همه می‌گفتند که سایپا کارخانۀ تولید بازیکن است. کرج، شهر مهاجرپذیر بزرگی بود که از همه جای ایران کسانی برای زندگی بهتر آنجا می‌آمدند و طبعاً جوان‌هایی هم پی ورزش می‌رفتند. گل سرسبد اما پژمان جمشیدی بود که زیر نظر علی پروین به پرسپولیس رفته بود و به عنوان یک بازیکن راست‌پا و سریع تحسین می‌شد.
    بعدها سایپا لیگ برتر را با علی دایی برد و تیم فراز و فرود زیادی داشت اما مثل آن سال‌ها جوان‌هایش خوب دیده نشدند. از آن نسل پژمان جمشیدی ولی هنوز ستاره است و چه بسا محبوب‌تر و مشهورتر. او با بازی در سریال «پژمان» خودش را به عنوان یک استعداد در عرصه بازیگری نشان داد. به‌جز او در آن سریال حمید درخشان، محمد محمدی، بهروز رهبری فر، علی موسوی و … هم‌بازی کردند اما پژمان جمشیدی به دل نشست.
    بعد درها باز شد. در «آتش‌بس 2» برای تهمینه میلانی بازی کرد و در «خوب، بد، جلف» به‌عنوان یک بازیگر آن‌قدر خوب طنز او درخشید که حالا سالی چند پیشنهاد داشت و به بازیگری تبدیل شد که فروش یک فیلم را تضمین می‌کرد. سال 97 در 6 فیلم سینمایی، یک مجموعۀ تلویزیونی و یک تئاتر ایفای نقش کرد و هر بار با تسلطی بیشتر از قبل به چشم آمد.
    این تصور که او در همه نقش‌هایش با همان ابروهای پرپشت و طنز کلامی فقط با «تنها گل ملی»‌اش شوخی می‌کند اشتباه است. جمشیدی در 17 کار روی صحنه تئاتر رفت و گاهی نقش‌هایی دشوار و چنان دور از فضای طنز و فوتبال را ایفا کرد که نمی‌شد تحسین‌اش نکرد. اما همه‌چیز به سادگی به دست نیامد. نقدها به «پژمان جمشیدی فوتبالیست» هم از راه رسید.
    کسانی می‌گفتند او نان شهرتش در فوتبال را می‌خورد. حتی برخی از کسانی که با افتخار از «خاموش بودن تلویزیون» در خانه‌شان به‌عنوان یک کنش اجتماعی- سیاسی حرف می‌زدند هم در مورد چند سریال تلویزیونی او که اصلاً ندیده بودند نقد نوشتند!
    جمشیدی بعد از این فشارها در گفت‌و‌گویی عنوان کرد:« من همیشه این را می‌دانستم که تئاتر جای محترمی است و آدم‌هایی که از تئاتر می‌آیند، بسیار آدم‌های محترمی هستند اما این موضوع را نمی‌دانستم که عرصۀ تئاتر آن‌قدر محصور است‌، فحش‌هایی که برای بازی در این کار به من دادند،‌ زمانی که در پرسپولیس بازی می‌کردم از علی پروین نخورده بودم!»
    اما وقتی در سی و ششمین جشنوارۀ فیلم فجر به‌عنوان یکی از نامزدهای بهترین بازیگر مکمل مرد معرفی شد، بازهم با طعنه و نیشخند گفتند هنوز نان شهرتش در فوتبال را می‌خورد. فضا از «نقد» به سمت «نیش» رفت.
    فارغ از اینکه طبعاً سابقه قبلی او و شهرتش به دیده شدن و متمایز بودنش کمک می‌کند و طبعاً تجربه بازی‌ای به اندازه ستاره‌هایی ندارد که گاه کنارشان بازی می‌کند، منصفانه نیست که همه‌چیز را به فوتبال ربط داد. چند نفر بازی‌های او در زمین فوتبال را به خاطر می‌آورند؟ بچه‌هایی که زمان اوج درخشش پژمان جمشیدی به دنیا آمدند الان جوان‌های 18 ساله هستند و آیا همه آن‌ها او را به‌عنوان فوتبالیست می‌شناسند یا بازیگر؟
    در سریال «زیر خاکی» بازی جمشیدی در کنار بازیگران شناخته‌شده نه تنها در سطح پائین‌تری نیست بلکه گاهی حتی چشم‌نوازتر هم هست.
    نقد پژمان جمشیدی اگر از روی انصاف و بدون نیش و زهر ریختن معمول باشد البته کار ارزشمندی است و به ارتقای او کمک می‌کند و مانع از آن می‌شود که جای فرد شایسته‌تری را به ناحق بگیرد اما پنهان‌کردنی نیست که حضور چهره‌هایی چون او که جوهرۀ بازیگری دارند و از حوزه دیگر با خود اعتباری همراه می‌آورند به سود اقتصاد سینما و تئاتر است.