برچسب: زورگیری

  • اوباش برای تصاحب درآمد کودک کار، با بنزین دختربچه را سوزاندند

    اوباش برای تصاحب درآمد کودک کار، با بنزین دختربچه را سوزاندند

    مزاحمت شبانه اوباش برای تصاحب درآمد کودک کار در محدوده میدان انقلاب اصفهان، دختربچه اصفهانی را راهی بیمارستان سوانح سوختگی کرد.
    به گزارش فارس، پدیده کودکان کار و خیابانی یکی از معضلاتی است که گریبان‌گیر بیشتر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است و امروزه از آن به عنوان تراژدی شهری یاد می‌شود. این معضل در کلان شهرها و شهرهای نسبتاً بزرگ جوامع پیشرفته و در حال توسعه رو به گسترش است و در برخی از کلان شهرهای ایران نظیر تهران و اصفهان بیشتر مشاهده می‌شود. این تراژدی شهری به دلیل مغایرت با بحث حقوق کودک از یک سو و به دلیل مسائل و پیامدهایش به یکی از مسائل جوامع امروزی تبدیل شده است.
    کودکان کار، کودکانی هستند که به دلیل وجود شرایط و اوضاع و احوال خانوادگی، اجتماعی، مشکلات عدیده‌ اقتصادی، ساعاتی از عمر خود را در شبانه روز به کار کردن در کارخانه‌ها، کارگاه‌ها، ساختمان‌ها، خیابان‌ها و منازل مردم برای کارگری می‌گذرانند که بسیاری از آن‌ها کمک خرج خانواده و برخی دیگر خود به تنهایی عهده‌دار مخارج خانواده هستند.
    در خصوص تعداد کودکان کار در ایران و میزان پراکندگی آن‌ها در شهرهای مختلف و ایرانی یا اتباع بودن آن‌ها آمار دقیقی در دسترس نیست. اما یافته‌های تحقیقات و مطالعات مختلف نشان می‌دهد همواره شهرها به خصوص کلان‌شهرها بیشتر مخاطب کودکان کار است.

    مزاحمت اوباش برای دختر بچه‌ای از کودکان کار

    به گفته شاهدان عینی، شامگاه شنبه ۱۳ اردیبهشت ماه در محدوده میدان انقلاب، اوباش برای یک دختر بچه از کودکان کار مزاحمت ایجاد کرده و تلاش می‌کنند که پول‌های حاصل از فعالیت روزانه او را به سرقت ببرند که با مقاومت دختر بچه روبه رو می‌شوند، اوباش بر روی دختر بچه بنزین می‌ریزند و او را آتش می‌زنند، اما آتش به موقع خاموش می‌شود و سوختگی شدیدی رخ نمی‌دهد.
    این نوع رفتارها که به گفته جوانانی که این دختربچه را به بیمارستان رسانده‌اند مسبوق به سابقه است، ابعاد تازه‌ای از خطرات اجتماع برای کودکان کار اصفهانی را نمایان کرده است.

    اورژانس اجتماعی اصفهان این مسأله را پیگیری می‌کند

    مرضیه فرشاد، مدیرکل بهزیستی استان اصفهان با اظهار بی‌اطلاعی از این حادثه اظهار داشت: اگر این اتفاق افتاده است، به خط اورژانس اجتماعی بهزیستی گزارش نشده است، در صورتی که آدرس و اطلاع از مکان حادثه داشته باشیم، اورژانس اجتماعی بهزیستی اصفهان این مسأله را پیگیری می‌کند.

    پلیس با خاطیان آزار و اذیت کودکان کار برخورد می‌کند

    جواد درستکار، رئیس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس استان اصفهان در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با بیان این‌که حادثه زورگیری از کودک کار در اصفهان به پلیس گزارش نشده است، گفت: اگر چنین مواردی به پلیس اعلام گزارش شود، به عنوان جرم مشهود در مرجع قضایی پرونده تشکیل می‌شود و مرجع قضایی به عنوان مدعی‌العموم در این راستا اقدام می‌کند.
    وی با بیان این‌که پلیس در صورت مشاهده آزار و اذیت کودکان کار ورود پیدا می‌کند و با خاطیان برخورد می‌کند، بیان کرد: اگر دستگاه دیگری مانند بهزیستی نیز در رابطه با کودکان کار شاکی شود، سیستم قضایی در این زمینه وارد عمل می‌شود و با افراد خاطی برخورد می‌کند.

    سوختگی یک درصدی کودک کار اصفهان

    اکبر مهاجر، مدیر روابط عمومی بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی کاظم (ع) اصفهان در پاسخ به این سؤال که عنوان شده بود که بیمارستان از پذیرش این دختر بچه به دلیل این‌که کودک کار بوده، امتناع کرده است، گفت: اصلاً چنین چیزی صحت ندارد، چند نفر پرسنل ما و حتی پرسنل اورژانس در زمان مراجعه دختر بچه در آن‌جا بودند و می‌توانند شهادت دهند، این بیمارستان خصوصی نیست که منافع شخصی در میان باشد، این بیمارستان دولتی است و هزینه‌ای برای آن‌ها ندارد که بخواهند جلوگیری کنند و بر اساس قانون هر بیماری مراجعه می‌کند باید به او خدمات‌رسانی شود.
    وی بیان کرد: ساعت 12 شب شنبه 13 اردیبهشت ماه این دختر بچه به همراه یک نفر آقا به بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی کاظم (ع) مراجعه کردند، درصد سوختگی دختر بچه یک درصد بود.
    مهاجر با بیان این‌که بعد از مراجعه کار پانسمان مصدوم انجام شد، افزود: اگر همراه ایشان گفته بود این دختر بچه، کودک کار است و پولی ندارد، بیمارستان هیچ هزینه‌ای بابت پانسمان از آن‌ها نمی‌گرفت.
    مدیر روابط عمومی بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی کاظم (ع) اصفهان بیان کرد: افراد بی‌بضاعتی هستند که به بیمارستان مراجعه می‌کنند و به صورت سرپایی خدمات می‌گیرند و هزینه‌ای پرداخت نمی‌کنند و بیمارستان برای آن‌ها مساعدت‌های لازم را انجام می‌دهد، چون بیمارستان دولتی است و منفعت شخصی برای کسی ندارد، پرسنل ما نیت‌شان خدمت به جامعه است.

    90 کودک تحت پوشش مرکز پژوهش کودکان کار و خیابان هستند

    مجتبی ناجی، معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان اصفهان با بیان این‌که این حادثه به بهزیستی اصفهان گزارش نشده است، اظهار داشت: ارگان‌های دیگری به غیر از بهزیستی نیز در زمینه کودکان کار در استان اصفهان فعالیت می‌کنند، بنابراین کودکان کار و خیابانی یک متولی ندارند.
    وی با بیان این‌که کودکان خیابانی که از نیروی انتظامی، دادگستری و شهرداری به بهزیستی ارجاع می‌شوند در مرکزی به نام مرکز پژوهش کودکان کار و خیابان که یکی از مراکز تابعه بهزیستی است، پذیرش می‌شوند، گفت: کودک به کودکان بدسرپرست، بی‌سرپرست، خیابانی و کار تقسیم می‌شوند و اگر بخواهیم از همدیگر جدا کنیم کار سخت می‌شود، ممکن است یک کودک بی‌سرپرست و هم کودک کار باشد.
    ناجی با بیان این‌که تعداد 90 کودک کار و خیابان از طریق مرکز حمایت‌های روانی، آموزشی کودک و خانواده تحت پوشش قرار دارند و ساماندهی شدند، بیان کرد: بعضی از این کودکان به آموختن حرفه‌ای علاقه داشتند، بنابراین به مرکز فنی و حرفه‌ای برای آموزش معرفی شدند و بعضی از آن‌ها در صنایع دستی توانایی داشتند که مرکز بهزیستی ساز و کار آن را فراهم کرده که در زمینه‌های هنری، آموزشی، تربیتی خود و خانواده‌هایشان آموزش‌هایی را دریافت کنند.

    سالانه 240 کودک به مرکز کودکان خیابانی ارجاع می‌شوند

    معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان اصفهان با اشاره به این‌که سالانه حدود 240 کودک به مرکز کودکان خیابانی ارجاع می‌شوند، عنوان کرد: کودکانی که به این مرکز ارجاع داده می‌شوند در مرحله اول با مصاحبه تخصصی و مشاوره و مددکاری اطلاعات در مورد وضعیت خانوادگی و اقتصادی و اجتماعی آن‌ها جمع‌آوری می‌شود.
    ناجی با تأکید بر این‌که کودک‌آزاری یک لفظ عام است، کودکی که زیر 15 سال است و به کار گرفته شود، یکی از مصادیق کودک‌آزاری است، خاطرنشان کرد: بعضی از خانواده‌ها فکر نمی‌کنند که این رفتار ناهنجار باشد و معتقد هستند کار کردن کودک کمک به اقتصاد خانواده می‌کند.وی ادامه داد: اولویت نخست بهزیستی اصفهان در مورد کودکان کار و خیابانی بازگشت آن‌ها به نهاد خانواده است و اگر کودک ساکن استان و شهر دیگری بود، با هماهنگی با اداره بهزیستی آن شهر، کودک به شهر خود اعزام می‌شود تا نزد خانواده و یا بستگان خود تحت پوشش قرار بگیرد.

    نیازهای تربیتی و تحصیلی کودک در اولویت قرار دارد

    معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان اصفهان با تأکید بر این‌که نیازهای تربیتی و تحصیلی کودک در اولویت قرار دارد، افزود: اگر خانواده این مسأله را پذیرفت و نیاز به حمایت اقتصادی داشت و این خانواده جزو گروه‌های هدف سازمان بهزیستی مانند خانواده‌های بی‌سرپرست، طلاق، بدسرپرست و یا سرپرست از کارافتاده باشد، حمایت‌های معیشتی از آن‌ها به عمل می‌آید تا فرزند آن‌ها بتواند به تحصیل خود ادامه دهد و به دست‌فروشی در خیابان نپردازد.
    وی با بیان این‌که بعضی از خانواده‌ها از نظر شخصیتی و تعادل روانی جای بررسی بیشتری دارند، گفت: والدین به لحاظ توانایی‌های سرپرستی و حضانت از کودک مورد سؤال قرار می‌گیرند و اگر توانایی سرپرستی کافی را برای تربیت بچه ندارد با هماهنگی مقام قضایی سعی می‌شود، جداسازی انجام شود و این گزینه آخر بهزیستی است.
    ناجی اضافه کرد: در بستگان درجه دو کودک بررسی می‌کنیم که اگر خاله، پدربزرگ و مادربزرگ و یا عمویی دارد که توانایی سرپرستی بچه را دارند، سرپرستی را به آن‌ها واگذار می‌کنیم و ماهانه مبلغی را بابت سرپرستی کودک به آن خانواده پرداخت می‌کنیم تا آن بچه 18 ساله شود و وارد جامعه شود.
    معاون اجتماعی اداره کل بهزیستی استان اصفهان تصریح کرد: اگر خانواده‌ای در بستگان پیدا نشد که حضانت کودک را عهده‌دار شوند، گزینه نهایی این است که در مراکز شبانه‌روزی بهزیستی پذیرش شوند، این مراکز خدمات شبانه‌روزی ارائه می‌دهند و کودک وارد مدرسه و بعد از آن دانشگاه می‌شود.
    وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر 450 کودک و نوجوان در مراکز شبانه‌روزی بهزیستی اصفهان زندگی می‌کنند و سعی می‌شود آن‌ها بتوانند توانمندی لازم برای زندگی عادی خود به دست آورند.
    به گزارش فارس، کودکان کار واقعیت تلخ جامعه ما است و دیدن آن‌ها سر چهارراه ها خاطر همه ما را مکدر می‌کند، اما با توجه به این‌که آن‌ها در معرض ابتلا به آسیب‌های اجتماعی و حتی پیوستن به تشکیلات و باندهای خلافکاری قرار دارند، نباید به سادگی از کنار این موضوع رد شد و اگر هم در این حوزه خلاءهای قانونی وجود دارد و قوانین نیاز به بازنگری دارند با تعامل با نمایندگان مجلس و طرح مشکل می‌توان گره از کار این کودکان هم باز کرد.

  • دستگیری ۴ مسافرکش زورگیر در تهران

    دستگیری ۴ مسافرکش زورگیر در تهران

    دستگیری 4 مسافرکش زورگیر در تهران۴ زورگیر خشن که به بهانه مسافرکشی از مردم سرقت می‌کردند از سوی پلیس دستگیر شدند.

    به گزارش ایلنا، مرد جوانی در تماس با پلیس از زورگیری سرنشینان خودروی پراید سفید رنگی در محدوده میدان آزادی خبر داد و گفت: در میدان آزادی به انتظار تاکسی ایستاده بودم که خودروی پرایدی مقابل پایم نگه داشت. فکرکردم مسافرکش است و سوار شدم. به غیر از راننده سه سرنشین هم داشت که تصور می کردم آنها مسافر هستند. اما پس از طی مسافتی یکی از سرنشینان خودرو با تهدید چاقو گوشی تلفن همراه ، وجوه نقد و کارت عابربانکم را سرقت کرد و حدود دو ساعت بعد هم مرا در محلی خلوت از ماشین به بیرون پرتاب کردند.

    با اعلام این خبر بلافاصله کارآگاهان پایگاه پنجم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند. کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های اطراف محل سرقت پرداختند و موفق شدند شماره پلاک خودرو را به دست آورند. اما بررسی ها نشان می‌داد که پلاک متعلق به یک خودروی دیگر است که چند روز قبل سر قت شده است.

    در شاخه دیگری از تحقیقات کارآگاهان ، پرونده های مشابه سرقت با خودروی پراید را مورد بررسی قرار دادند. باتوجه به اظهارات مشابه مالباختگان و بررسی کارآگاهان تیم مبارزه با سرقت های خاص پایگاه پنجم پلیس آگاهی و تجمیع پرونده های مشابه مشخص شد چند سرقت دیگر نیز با همین شیوه و شگرد در شهرستان های شهریار و شهر قدس صورت گرفته است. همچنین این احتمال مطرح شد که مردان پراید سوار ساکن شهرستان های غربی کشور باشند.

    سرنخی از سارقان

    بررسی ها برای دستگیری سارقان ادامه داشت تا اینکه تیم تحقیق با خبر شد در یکی از سرقت ها خودروی سارقان در نزدیکی یک بانک دچار نقص فنی و خاموش شده و سارقان به ناچار پیاده شده اند تا آن را هل دهند. با بررسی دوربین های مداربسته بانک ، چهره سارقان به دست آمد که با تطبیق چهره هویت یکی از سارقان به نام حامد ۲۵ ساله شناسایی شد. کارآگاهان با بهره گیری از روش‌های علمی کشف جرم مخفیگاه حامد را در شهرستان ملارد شناسایی و با زیر نظر گرفتن مخفیگاه متهم ، او و سایر همدستانش را دستگیرکردند.

    اعتراف به ۵۰ سرقت

    متهمان ضمن اعتراف به ۵۰ فقره سرقت حامد را به عنوان سرکرده باند معرفی کردند.

    حامد در اعترافات خود به کارآگاهان گفت : از حدود ۳ ماه قبل با همدستانم که بچه محل هستیم، تصمیم گرفتیم برای پولدار شدن سرقت کنیم. بنابراین خودروی پرایدی را سرقت کردیم و بعد از آن نیز چند پلاک خودرو سرقت کرده و برای هر کدام از سرقت هایمان از پلاک های سرقتی استفاده می کردیم. بعد از آن به عنوان مسافر، مالباخته ها را سوار خودرو کرده و با تهدید از آنها سرقت می کردبم. وسایل سرقتی را نیز به مصطفی می فروختیم و پول حاصله را بین خودمان تقسیم و صرف خوشگذرانی می کردیم.

    سرهنگ کارآگاه خیرالله دولتخواه، رییس پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: با توجه به انهدام باند زورگیری از مسافران مشخص شد سارقان بیشترین سوژه ها را در مناطق غرب تهران بویژه در محدوده میدان آزادی ، جاده مخصوص و آزاد راه تهران – کرج انتخاب و اقدام به زورگیری می کردند و تا زمان دستگیری بیش از ۵ میلیارد ریال از این راه به دست آورده اند که متهمان با صدور قرار قانونی از سوی بازپرس پرونده برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار کارآگاهان پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ گرفتند. بازپرس بهشتی از شعبه دوم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران دستور انتشار تصویر بدون پوشش متهمان را صادر کرد. تا چنانچه افرادی از سوی آنها مورد سرقت و زورگیری قرار گرفته اند برای شکایت با شماره ۰۲۱۲۱۸۵۷۷۷۵ پایگاه پنجم پلیس آگاهی فاتب تماس بگیرند.

  • ماجرای ضرب و شتم گردشگر آلمانی در ایران/ گروگانگیری در کار نبود گروکشی بود

    گفته می‌شد که فیلیپ هنگام بازگشت به آلمان از سوی فردی که در خانه‌اش میهمان بوده، گروگان گرفته می‌شود؛ ولی درواقع ماجرا این‌طور نبوده و فیلیپ و صاحبخانه دچار مشکلات و اختلافات مالی می‌شوند؛ اختلافاتی که با میانجیگری مانی رهنما، صبا راد و محمد شکیبانیا و همچنین ماموران پلیس ختم به خیر می‌شود.

    مستندساز ایرانی که گردشگر آلمانی را تا فرودگاه بدرقه کرد به «شهروند» از جزییات آخرین دردسری که برای این گردشگر رخ داد، گفت:
    آخرین دردسر برای فیلیپ را فردی ایجاد کرد که دکترای جامعه‌شناسی دارد و فرد تحصیلکرده و ثروتمندی هم هست برای حل ماجرا قراردادی بین فیلیپ و آن آقا بسته شد که هر زمان فیلیپ به آلمان رسید ٢٠٠ میلیون تومان به میزبان تهرانی پرداخت کند!
    روزنامه شهروند نوشت فیلیپ و دردسرهایش در ایران ادامه‌دار شد؛ جوانی آلمانی که بعد از ورودش به ایران و در سفر به جنگل‌های شمال گرفتار چند سارق خشن شد و بشدت کتک خورد، کارش به بیمارستان و جراحی کشید، فکش شکست و صورتش زخمی شد. مادرش از آلمان به ایران آمد و خیلی از ایرانی‌ها سعی کردند که از او دلجویی کنند. با این حال سفر پرحاشیه این گردشگر در ایران باز هم به حادثه‌ای دیگر ختم شد. این‌بار گروکشی و اختلاف مالی فیلیپ را به دردسر انداخت؛ آن هم درست ساعاتی پیش از خروج او از کشور.
    این توریست آلمانی ساعاتی پیش از برگشتن به وطنش باز هم دچار یک حادثه شد و ماجرایی دیگر این‌بار در تهران برایش رقم خورد؛ ماجرایی که درنهایت ختم به خیر شد و باز هم این گردشگر را به تعریف و تمجید از مردم ایران ترغیب کرد. گفته می‌شد که فیلیپ هنگام بازگشت به آلمان از سوی فردی که در خانه‌اش میهمان بوده، گروگان گرفته می‌شود؛ ولی درواقع ماجرا این‌طور نبوده و فیلیپ و صاحبخانه دچار مشکلات و اختلافات مالی می‌شوند؛ اختلافاتی که با میانجیگری مانی رهنما، صبا راد و محمد شکیبانیا و همچنین ماموران پلیس ختم به خیر می‌شود. اما این‌که ماجرای اصلی چه بود را محمد شکیبانیا، مستندساز ایرانی که فیلیپ را تا فرودگاه بدرقه کرده بود، برای خبرنگار «شهروند» روایت می‌کند:
    با فیلیپ چطور آشنا شدید؟
    من از طریق مانی رهنما با او آشنا شدم. فیلیپ به مانی اعتماد کرده بود و با او در ارتباط بود. من هم از همان طریق ایشان را دیدم.
    مانی رهنما، فیلیپ را از کجا می‌شناخت؟
    پدر و مادر فیلیپ در آلمان موزیسین حرفه‌ای هستند. خود فیلیپ هم قبلا پیانیست بوده و پیانو را به صورت حرفه‌ای می‌نواخته است. مانی هم که خودش دوچرخه‌سواری را در کنار کار موسیقی انجام می‌دهد. وقتی این اتفاق برای فیلیپ می‌افتد، مانی از آنجا که می‌دانست خانواده او در کار موسیقی هستند، به سراغ فیلیپ می‌رود و با او ارتباط برقرار می‌کند؛ حتی فیلیپ یک‌بار به استودیوی مانی می‌رود و در آنجا پیانو می‌نوازد. وقتی پیانو را در استودیوی مانی می‌زند، همزمان گریه هم می‌کند و می‌گوید که چقدر دلش برای پیانو تنگ شده بود. برای همین فیلیپ به مانی اعتماد می‌کند و با هم آشنا می‌شوند.
    ماجرای گروگانگیری در تهران چه بود؟
    درواقع اصلا موضوع گروگانگیری نبود. ماجرا از این قرار بود که این آقایی که در تهران به دنبال کارهای فیلیپ بود و او و مادرش را در خانه خود میهمان کرده بود، هنگام رفتن فیلیپ و مادرش از آنها می‌خواهد که پول‌هایی را که تا الان برای فیلیپ خرج کرده است به او پرداخت کنند. البته بیشتر از آن چیزی که خرج کرده بود، می‌خواست. درواقع ٢٠٠‌میلیون تومان پول از فیلیپ و مادرش می‌خواست. می‌گفت تا الان به دنبال کارهای فیلیپ بودم، تمام هزینه‌های بیمارستان و درمانش را پرداخت کردم، تا شمال رفتم و کارهایش را پیگیری کردم، دوچرخه و وسایلش را تحویل گرفتم و با هزینه خودم به تهران برگرداندم و در این مدت از فیلیپ و مادرش و دوست مادرش پذیرایی کردم و آنها را در خانه‌ام میهمان کردم.
    در این مدت تمام هزینه‌های فیلیپ با من بود، برای همین از او پول می‌خواهم. درواقع قضیه از این قرار بود و این مرد می‌خواست پولش را بگیرد و می‌گفت اگر نداری باید دوچرخه یا وسایل دیگرت را به‌ عنوان گرو اینجا بگذاری تا در آلمان بدهی‌ات را پرداخت کنی؛ اما مسأله گروگانگیری در کار نبود؛ وقتی ما به آنجا رفتیم، فیلیپ و مادرش دم در بودند و چمدان و وسایلشان هم همانجا بود؛ درواقع یک اختلافی بود که بین‌شان پیش آمده بود.
    فیلیپ از قبل با این آقا آشنا بود؟
    او از طریق دوست و همسایه آلمانی‌شان با این آقا آشنا شده بود. درواقع مادر فیلیپ هم از قبل این آقا را می‌شناخت. وقتی آن حادثه در شمال برای فیلیپ اتفاق می‌افتد، دوستش در آلمان از فیلیپ می‌خواهد که به سراغ این آقا برود. از همانجا هم با این آقا تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد به کمک فیلیپ برود. یک آشنایی خانوادگی از قبل با هم داشتند. آن آقا هم اصلا خلافکار نیست. درواقع دکترای جامعه‌شناسی دارد و فرد تحصیلکرده و ثروتمندی است؛ اما از طرفی هم می‌گفت نمی‌خواهم حقم ضایع شود و باید تمام هزینه‌ها را از فیلیپ بگیرم.
    پس چرا فیلیپ با مانی رهنما تماس می‌گیرد و از او کمک می‌خواهد؟
    درواقع بعد از این‌که آن آقا از فیلیپ پول می‌خواهد، او از ترس این‌که از پرواز جا بماند و به خاطر اتفاقی هم که برایش افتاده بود، کمی می‌ترسد و نگران می‌شود؛ چون از قبل به مانی اعتماد کرده بود، برای همین با او تماس می‌گیرد و می‌گوید که به آنجا برود. مانی هم با من تماس گرفت و با هم به آنجا رفتیم.
    وقتی به آنجا رسیدید، چه اتفاقی افتاد؟
    صاحبخانه می‌گفت باید دوچرخه و وسایلت را اینجا بگذاری و بروی ولی فیلیپ نمی‌توانست این کار را بکند. از طرفی هم چند ساعت بعد پرواز داشت و نگران بود که به پروازش نرسد. درواقع وقتی ما رسیدیم ساعت ٨ شب بود و فیلیپ ساعت ٢ پرواز داشت . خیلی ترسیده بود؛ چون فردای همان روز در آلمان عمل جراحی فک داشت و باید به عملش می‌رسید. فکش داغون شده بود و با نخ به هم وصل بود و باید هر چه زودتر جراحی می‌کرد؛ برای همین ما وساطت کردیم البته به پیشنهاد من پلیس را هم خبر کردیم. درنهایت هم با میانجیگری یک قراردادی بین فیلیپ و آن آقا بسته شد که هر زمان فیلیپ به آلمان رسید، این پول را به آن آقا پرداخت کند. بعد از این قرارداد هم فیلیپ و مادرش به همراه ما به فرودگاه رفتند.
    بعد از همه این اتفاقات فیلیپ و مادرش چه صحبت‌هایی با شما کردند؟
    اتفاقا این مسأله هم باعث نشد که نظر فیلیپ و مادرش نسبت به ایران عوض شود. می‌گفت من آدم‌های خیلی درخشانی در ایران دیدم اما بدشانس بودم که چند آدم بد هم دیدم. با این حال از نظر من ایرانی‌ها فوق‌العاده‌اند. البته در فرودگاه هم برایش سنگ تمام گذاشتند. از او و مادرش پذیرایی کردند. کلی به او احترام گذاشتند و تمام کارهایش را بدون وقفه و اذیتی انجام دادند. حتی آنها اضافه بار خورده بودند که کلی به او تخفیف دادند تا به راحتی به پروازش برسد و خدا را شکر همه آنها به موقع به پروازشان رسیدند. آخرین جمله‌ای که مادرش گفت این بود: «شماها شبیه به دسته‌ای از فرشته‌هایید».
    الان از آنها خبری دارید؟
    بله؛ وقتی رسیدند، پیام دادند که به سلامت رسیده‌اند. فیلیپ هم به عمل جراحی‌اش رسید و خدا را شکر حالش خوب است. اتفاقا وقتی رسید یک استوری هم در اینستاگرام گذاشت که ایرانی‌ها مردم شگفت‌انگیزی هستند.
    قرار نیست که دوباره به ایران سفر کند؟
    اتفاقا گفت که یک ماه بعد از خوب‌شدنش حتما دوباره به ایران سفر خواهد کرد و این اتفاقات باعث نشده نظرش به ایران تغییر کند. البته این را هم بگویم که فیلیپ برای جمع‌آوری کمک به مردم سرطانی به این سفر آمده بود و می‌خواهد دوباره چند وقت بعد سفرش را آغاز کند.