برچسب: زنان

  • بیماری خطرناکی که تنهایی برای زنان به ارمغان می‌آورد

    بیماری خطرناکی که تنهایی برای زنان به ارمغان می‌آورد

     

    بیماری خطرناکی که تنهایی برای زنان به ارمغان می‌آورد|خبر فوریمحققان در تحقیقات اخیر خود کشف کرده اند که انزوای اجتماعی به روش‌های مختلف بر سلامت زنان تأثیر می‌گذارد.

    معروف است که تنهایی و انزوای اجتماعی بر سلامت روانی و جسمی افراد مسن تأثیر منفی می‌گذارد. اکنون محققان دانشگاه بریتیش کلمبیا دریافته اند که انزوای اجتماعی از طریق روش‌های مختلف از جمله افزایش خطر ابتلا به فشار خون بالا در زنان بر سلامت آنان تأثیر می‌گذارد.

    محققان کشف کرده اند که زنان میانسال و سالخورده که فاقد ارتباطات اجتماعی هستند بیشتر از مردان در معرض ابتلا به فشار خون بالا به عنوان یک عامل خطرناک بیماری‌های قلبی و علت اصلی مرگ در زنان قرار دارند.

    آنالین کنکلین پژوهشگر ارشد این تحقیق می گوید: تحقیقات ما نشان می‌دهد زنان در صورت انزوا در میانسالی یا بالاتر به طور ویژه در معرض خطر ابتلا به فشار خون بالا قرار دارند.

    محققان با تجزیه و تحلیل ارتباطات اجتماعی ۲۸ هزار و ۲۳۸ زن در سنین بین ۴۵ تا ۸۵ سال دریافتند زنانی که طی ماه در کمتر از سه فعالیت اجتماعی شرکت داشته، اصلا شرکت نمی‌کنند و یا شبکه اجتماعی کوچکی دارند (کمتر از ۸۵ گروه تماس) احتمال ابتلای آنان به فشار خون بالا بسیار بیشتر است.

    سکته مغزی در کمین زنان تنها
    میانگین فشار خون سیستولیک در بین زنانی که تنها زندگی می‌کنند و از نظر اجتماعی فعال نیستند، بیشتر است و به گفته محققان زنان تنها در همه گروه‌های سنی بیشترین خطر ابتلا به فشار خون را دارند.

    کانکلین گفت: در میان زنان، افزایش فشار خون مرتبط با فقدان ارتباطات اجتماعی مشابه میزان ابتلا بر اثر مصرف ضد التهاب‌های غیر استروئیدی، افزایش آلودگی سدیم یا افزایش وزن است که این یک عامل خطرناک برای ابتلای زنان به بیماری قلبی یا سکته مغزی است.

    تحقیقات قبلی توسط کانکلین نشان می‌داد که زنان مجرد، بیوه و مطلقه بیشتر در معرض خطر چاقی شکمی و چاقی عمومی قرار دارند، حال آنکه مردانی که تنها زندگی می‌کنند و دارای یک شبکه اجتماعی کوچکتر هستند، کمتر در معرض چاقی قرار دارند.

     

  • آزار زنان تنها به کتک زدن و تنبیه‌های جسمی ختم نمی‌شود؛ خشونتی که بر “ضعیفه”ها می‌رود…

    آزار زنان تنها به کتک زدن و تنبیه‌های جسمی ختم نمی‌شود؛ خشونتی که بر “ضعیفه”ها می‌رود…

    خشونت علیه زنان همان خشونتی است که بر زن یا به اصطلاح رایج میان مردان “ضعیفه” اعمال می‌شود و هیچ‌گاه هیچ‌کس نمی‌فهمد این زنان از چه درد می‌کشند و چه می‌خواهند و یا چه رویاهایی در سر دارند…

    خشونت علیه زنان تنها به کتک زدن و تنبیه‌های جسمی ختم نمی‌شود بلکه کلمات توهین‌آمیز یا شک و بدبینی که در میان جماعت مردانه آن را خوش‌غیرتی می‌دانند همان خشونتی است که بر زن یا به اصطلاح رایج میان مردان “ضعیفه” اعمال می‌شود و هیچ‌گاه هیچ‌کس نمی‌فهمد این زنان از چه درد می‌کشند و چه می‌خواهند و یا چه رویاهایی در سر دارند…
    زنی که پایگاه‌های اجتماعی و اقتصادی خود را رها کرده و وارد پیوند زناشویی می‌شود در رویارویی با خشونت مرد، از ترک شدن و بی‌آبرویی و نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی بعد از آن می‌ترسد و هنگامی که به این نتیجه می‌رسد که بدون مردش حمایت فرهنگی اجتماعی و اقتصادی نخواهد داشت به خود می‌قبولاند که زندگی او همین است و با خشونت می‌سازد!
    بخش اعظم جامعه را زنانی تشکیل داده اند که هیچ از خود و حقوقشان نمی دانند و زن خوب را در کدبانو بودن و شستن و رفتن و پختن و بچه داری می دانند و دلشان خوش است چه موجودات از خود گذشته پاکی هستند و بهشت زیر پای آنها است. در این شرایط حتی صحبت کردن از تجاوز و یا دیگر خشونت‌ها نوعی تابو به حساب می آید. روان شناسان می گویند مردانی که از کودکی شاهد کتک خوردن زنان در خانواده بوده اند در بزرگسالی بیشتر مرتکب خشونت علیه همسران و یا دختران خود می شوند.
    تجاوز در خانه و بی‌پناهی
    مریم دختر ۲۰ ساله‌ای است که در راهروهای خشن و سرد دادگاه با او روبرو شدم. وقتی پای صحبت‌هایش نشستم اینگونه ماجرای تجاوزهایی که از سوی ناپدری و برادر خوانده در حق این دختر و خواهرش شده بود را برایم تعریف کرد: “در هفت سالگی پدرم را از دست دادم. برای دختر ضعیفی مثل من پذیرش این موضوع خیلی سخت بود. هرچند پدرم آنقدرها با ما خوب و مهربان نبود و مادرم هم همیشه مورد آزار پدرم قرار می گرفت و فحش و ناسزا مثل نقل و نبات در دهان پدرم پر و خالی می‌شد…”
    مریم نیمچه لبخندی می‌زند و دوباره شروع می کند به صحبت کردن. “مادرم اینقدر گریه و ناله نفرین پدرم کرد تا اینکه او بیمار شد و بعد از گذراندن چند دوره بیماری فوت کرد. مادرم نمی‌توانست پول کافی دربیاورد اما باز هم بخور و نمیری بود که محتاج کسی نباشیم. بعد خانواده مادرم او را مجبور به ازدواج مجدد کردند. همسر مادرم مرد جا افتاده‌ای بود که از ازدواج اولش یک پسر داشت. چند ماه اول همه چیز خوب بود اما بعد از چند ماه در خفا بارها شنیدم که مادرم به خاطر ما آماج تحقیرها قرار می‌گیرد. بیشتر تحقیرها به این دلیل بود که چرا ما تلویزیون روشن می‌کنیم؟ و یا چرا از حمام استفاده می‌کنیم؟”
    دختر آهی می‌کشد و ادامه می‌دهد: “از طرف دیگر همه ما بزرگ شده بودیم و پسر ناپدری‌ام شروع به دست درازی به من و خواهرم کرد و هنگامی که با مقاومت من و خواهرم روبه‌رو می‌شد ما را کتک می‌زد و کار به خشونت می‌کشید. چه شب‌هایی که من و خواهرم به خاطر ترس از تجاوز شب‌ها نوبتی کشیک می‌دادیم. وقتی که بزرگ‌تر شدیم و دختران بالغی شدیم همه چیز فرق کرد، حالا ناپدری هم روش پسرش را به کار گرفته بود و مداوم در پی آزار جسمی و فیزیکی ما به دور از چشم مادر بود…”
    او توضیح داد: “بارها از مادرم خواستم که از این خانه برویم اما او معتقد بود بیرون از خانه برای سه زن جای امنی نیست و اما از طرفی چگونه می‌تواند طلاق بگیرد در حالی که ناپدری رضایت نمی‌داد. وقتی متوجه این قضیه شد یک روز که من و خواهرم خانه نبودیم مادرم را کتک زده و چشم و بدن او را سیاه و کبود کرد به طوری که از شدت ضربه چشمش باز نمی‌شد. با کمک همسایه‌ها با پلیس تماس گرفتم و مادرم را به پزشک قانونی فرستادند و بعد از آن مادرم در بیمارستان بستری شدپ حالا هم آمده‌ام دادگاه تا با کمک وکیل طلاق مادرم را از این مثلا مرد بگیریم…”

    واقعیت خشونت و ناهنجاری‌های خانگی
    محمدرضا گلستانی‌پور، کارشناس ارشد جامعه‌شناسی عنوان کرد: «تا بوده، خانه و در مجموع خانواده، محل امن و امنیت و جایگاه خوشبختی محسوب می‌شده و خانواده یکی از برجسته‌ترین دستاوردهای زندگی اجتماعی بشر بوده و تا به امروز هم جایگزینی برای آن پیدا نشده است. در قران کریم نیز در آیه ۲۱ سوره روم آمده است که: از نشانه‌های او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید که در کنار آنها آرامش یابید، و میان شما علاقه دوستی و مهر باطنی نهاد، همانا در این امر نشانه‌هایی است. این را می توان به عنوان دلیل وجودی تشکیل خانواده در نظر گرفت.»
    وی افزود: «از طرف دیگر، خشونت و ناهنجاری‌های خانگی نیز یک واقعیت غیر قابل کتمان است. خشونت خانگی قدمتی به عمر وجود بشر و تشکیل خانواده بر روی زمین دارد، در دوره‌هایی از تاریخ، زن و فرزندان عملا جزو اموال مرد محسوب شده و حتی قتل آن ها هم، تبعاتی برای مرد نداشته؛ اما در چند صد سال اخیر قوانینی به منظور محافظت از زنان و فرزندان در محیط جامعه و خانواده، تصویب شده است.»
    این پژوهشگر با اشاره به مصادیق بارز خشونت گفت: «خشونت یک نوع کج‌رفتاری به حساب می‌آید. کج رفتاری شامل انواع رفتارهای نابهنجار است. رفتار نرمال یا بهنجار، هر نوع رفتاری است که از هنجارها یا مقررات گروهی که رفتار مزبور در آن اتفاق می افتد تبعیت می‌کند. در مقابل کج رفتاری به هر نوع رفتاری اطلاق می‌شود که با هنجارها یا مقررات گروه هم‌نوایی نداشته باشد. گفتیم که رسالت و دلیل وجودی خانه و خانواده، داشتن امنیت فیزیکی در مرحله نخست و در مرحله بعد امنیت روانی است. و دوم اینکه خانواده محلی است که افراد می‌توانند در بستر آن به کمال و خوشبختی فکر کنند. حالا می‌بینیم که خشونت، علیه این هنجار و مقررات و دلیل وجودی خانواده است. پس می‌توانیم از خشونت به عنوان یک کج رفتاری یاد کنیم.»
    از خشونت در منزل تا خشونت در کف خیابان
    به عقیده این جامعه‌شناس می توان دسته‌بندی‌های مختلفی را درباره خشونت انجام داد. مثلا خشونت کلامی و یا غیر کلامی. خشونت در منزل، خشونت در محیط کار و یا خشونت در کف خیابان. خشونت علیه کودکان، خشونت علیه زنان و یا خشونت علیه مردان. خشونت روانی یا فیزیکی، جنسی یا اقتصادی. پس ببینید با توجه به انواع خشونت، مصادیق متعددی هم برای آن می توان متصور شد. حال هر گونه عمل خشونت آمیز (از انواعی که گفته شد) که بر پایه جنسیت باشد و بتواند منجر به آسیب فیزیکی(بدنی)،جنسی یا روانی زنان شود، خشونت علیه زنان محسوب می‌شود. طبق تحقیقات، می‌توان گفت در جامعه ما، خشونت ها و مشاجره‌های کلامی شایع ترین نوع خشونت علیه زنان است.
    بستر اجتماعی یا زمینه‌های روانی خشونت
    گلستانی‌پور در پاسخ به اینکه چه بسترهایی منجر به خشونت می‌شود، توضیح داد: «اصولا خشونت به این معنا است که فرد به صورت عمدی، یک رفتار تهاجمی فیزیکی و یا غیر فیزیکی را در مقابل فرد دیگری انجام می دهد. و یا در تعریف دیگری آمده خشونت یعنی صدمه‌ای که به شکل عمدی وارد شده باشد. حالا باید دید چه زمینه‌ها و عواملی باعث می‌شود فرد این رفتار تهاجمی را به قصد آسیب رساندن به دیگری از خودش نشان بدهد که به صورت تیتروار چند مورد را عنوان می کنم. احساسات غیر قابل کنترل، انگیزه قبلی، دشمنی یا کینه‌توزی طرفین، فعالیت بیش از حد ذهنی یا جسمی و خواب ناکافی و یا مصرف مواد مخدر همگی باعث پیش آمدن خشونت در رفتار یک فرد می‌شود. ولی ما نباید در سطح ماجرا بمانیم و فریب ظاهر این عوامل را بخوریم. تمام عواملی که نام برده شد، همگی نشات گرفته از یک سبک زندگی ناسالم است. چرا فرد باید قادر به کنترل احساسات خود نباشد؟ چون به بلوغ احساسی نرسیده است. چرا کینه توزی باید منجر به اعمال خشونت شود؟ چون فرد احترام به حقوق دیگران را یاد نگرفته است. چرا فرد باید مجبور به فعالیت ذهنی و یا جسمی زیاد شود؟ احتمالا برای امرار معاش. پس می بینیم که همه این ها بر می‌گردد به سبک زندگی و نحوه رشد شخصیت فرد.»
    وی با اشاره به عوامل اصلی بروز خشونت بیان کرد: «من عامل اصلی خشونت در رفتار افراد را نبود یک سبک زندگی سالم می دانم. ببینید فشار اقتصادی، امروز جامعه را به سمتی کشیده است که ما درگیر دغدغه تامین نیازهای اولیه خود نظیر خوراک، پوشاک و مسکن شده ایم. در چنین وضعیتی کجا می شود به مسئله آموزش و یا فرهنگ‌سازی و ایجاد یک محیط آرام روانی پرداخت؟ البته که بنده نمی خواهم تمام رفتارهای خشونت آمیز را به وضعیت بد اقتصادی خانواده ها تقلیل بدهم؛ لیکن امروز زمینه اصلی ایجاد رفتارهای خشونت آمیز چه در خانواده و چه در جامعه، تا حد زیادی همین وضعیت نابسامان اقتصادی است.»

    طیف سنی مواجه با خشونت خانگی
    این کارشناس ارشد جامعه‌شناسی در خصوص طیف سنی در معرض خطر مواجهه با خشونت گفت: «افراد در هر سنی در معرض خطر رفتارهای خشونت‌آمیز قرار دارند. منتها برخی دوره‌های سنی شدت این مواجهه بیشتر خواهد بود. مثلا در دختران مجرد، احتمال تجربه رفتارهای خشونت آمیز در دوره نوجوانی و اوایل دوره جوانی بیشتر از کودکی و جوانی است. چون در این دوره، دختر از شرایط سنی دوران کودکی فاصله گرفته و به دنبال استقلال است و از طرف دیگر هنوز وارد دوران جوانی نشده و خانواده چندان استقلال او را به رسمیت نمی‌شناسند. به همین دلیل احتمال پیش آمدن برخوردهای خشونت آمیز در این دوره بیشتر است.»
    محمدرضا گلستانی‌پور ادامه داد: «امّا در زنان متاهل، در هر سن و دوره‌ای احتمال تجربه رفتارهای خشونت‌آمیز وجود دارد. لیکن می‌توان گفت که در سال‌های نخست ازدواج این تجربه شدیدتر خواهد بود. به خاطر همین ما شاهد رشد روزافزاون طلاق در سال نخست همچنین پنج سال ابتدایی ازدواج‌ها هستیم. در سال‌های نخست به دلیل عدم شناخت و درک درست زوجین از همدیگر و از سوی دیگر عادت نداشتن به زندگی مشترک، باعث برخوردهای خشونت‌آمیز می‌شود. و از آنجایی که ما در یک جامعه مردسالار زندگی می‌کنیم، زنان این تجربه را بیشتر خواهند داشت. در مجموع می‌توان گفت رده سنی ۲۰ تا ۳۰ سال دوره‌ای است که بیشترین خطر روبرو شدن با رفتارهای خشونت‌آمیز در زنان وجود دارد.»
    منشا خشونت‌ها از کجاست؟
    وی در خصوص اینکه خشونت خانگی تا چه حد ناهنجاری اجتماعی محسوب می‌شود، به ایسنا گفت: «بسته به نوع خشونت می‌توان عامل انسانی آن را مشخص کرد. اگر خشونت کلامی -مثلا متلک انداختن- را در نظر بگیریم، تبعاً محیط اجتماع بیشتر از خانواده در معرض رفتارهای خشونت‌آمیز قرار می‌گیرد. و یا مثلاً خشونت جنسی را در نظر بگیریم، ممکن است خانه و محیط کار زمینه‌های ایجاد رفنارهای خشن جنسی را فراهم کنند. خشونت اقتصادی بیشتر از طرف خانواده علیه زنان اعمال می‌شود، پس اینکه خانواده یا اجتماع بیشتر موجب رفتارهای خشونت آمیز می شود، بستگی به نوع و شکل خشونت دارد.»
    این پژوهشگر عنوان کرد: «ببینید من می‌خواهم مسئله را فراتر از یک ناهنجاری، و در قالب یک آسیب اجتماعی ببینم. چرا چنین باوری دارم، به این دلیل که خشونت علیه زنان نتیجه و یا مسبب عوامل متعدد دیگری است. دلزدگی از زندگی زناشویی توسط مرد، ازدواج دوباره مرد، نبود درآمد کافی جهت امرار معاش خانواده، شایع شدن مصرف مواد مخدر میان مردان، فرار از ازدواج و انتخاب روابط خارج از عرف و کوتاه مدت، و… همه این‌ها می‌تواند موجبات خشونت علیه زنان را فراهم کند. سستی بنیاد خانواده، افت تحصیلی فرزندان، افزایش مشکلات در سلامت روان خانواده، افزایش نگرش منفی به ازدواج (به خصوص در میان فرزندان دختر)، افزایش طلاق و ناپایداری ازدواج، همه این‌ها نیز از نتایج خشونت علیه زنان است. پس، مسائلی که با محوریت خشونت علیه زنان وجود دارد، گستره زیادی از کج رفتاری ها و ناهنجاری ها را شامل می شود که در مجموع می‌توان گفت که اگر خشونت علیه زنان شدت بگیرد، ما با یک آسیب اجتماعی روبرو هستیم. چرا که طبق پژوهش‌های انجام شده، می توان گفت بیش از ۶۰ درصد زنان جامعه، در طول زندگی خود رفتارهای خشونت‌آمیز را تجربه می‌کنند که البته به عقیده من، این آمار همه واقعیت را هم بیان نمی‌کند که البته همین آمار هم نگرانی‌های جدی‌ و مهمی را مطرح می‌کند.»
    مراکز کمک به زنان آسیب دیده
    کارشناس ارشد جامعه‌شناسی در خصوص مراکزی که زنان آسیب‌دیده می توانند برای دریافت کمک به آن‌ها مراجعه کنند، توضیح داد: «سامانه ۱۲۳ و ۱۴۸۰ بهزیستی که اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی آن را پشتیبانی می کند. و به طور خاص تر، خانه های امن بهزیستی و دفاتر حمایت از حقوق زنان و کودکان. بر اساس قوانین سازمان بهزیستی در صورتی که زنی در معرض خطر قرار گیرد، محل و مکانی برای زندگی نداشته باشد و این موضوع برای کارشناسان بهزیستی محرز شود می‌تواند تا ۶ ماه در خانه امن اقامت کند. اما اگر شبکه حمایتی و خانواده داشته باشد، کارشناس بهزیستی در اولین فرصت با خانواده و فرد آزارگر تماس گرفته و با راهنمایی‌های درست و دقیق خواهان بازگشت به زندگی خانوادگی فرد می‌شوند و پس از آن روال خانواده‌درمانی و زوج‌درمانی آغاز می‌شود. این خانه های امن و مراکز مشاوره، مکان‌هایی هستند که به زنان آسیب دیده خدمات حمایتی ارائه می‌دهند.»

    قانون چقدر توانسته خشونت علیه زنان را کاهش بدهد؟
    گلستانی‌پور در پاسخ به اینکه قانون چقدر توانسته به زنان آسیب‌دیده کمک کند، عنوان کرد: «اینجا دو بحث مطرح می‌شود؛ یک بحث تاثیر قانون و قانون‌گذار و دیگری بحث آموزش و اخلاق مداری. اصولا باید بین این دو تعادل برقرار کرد. اگر قانون و قانون گذار به بهانه حفظ استحکام خانواده و در جهت حمایت از حقوق زنان، شروع به قانون گذاری‌های متعددی کند و بخواهد تمام یا بیشتر جنبه های اجتماعی زندگی را نیز با قوانین و ابزارهای کیفری پیش ببرد، نتیجه این می شود که خانواده ها باید مدام در مسیر خانه و دادگاه رفت و آمد داشته باشند و این می شود دخالت حداکثری دولت در زندگی مردم و زیاد شدن پرونده های جزایی. خب این می شود اهمیت آموزش و تربیت صحیح و اخلاق مداری. از طرف دیگر، اهمیت اخلاق و تربیت صحیح نباید بهانه ای بشود که ما برای حفط حقوق زنان خلا قانونی داشته باشیم. در ادامه خواهیم دید که با توجه به قوانین فعلی و لایحه صیانت کرامت و تامین امنیت بانوان، عملا تا حدود زیادی زنان در چتر حمایتی قانون قرار گرفته اند، تا جایی که در لایحه مذکور پا را فراتر گذاشته و حتی منجر به وضع قوانین حداکثری نیز شده است که چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد.»
    وی خاطرنشان کرد: «مطابق آنچه در اصل ۲۱ قانون اساسی آمده، دولت موظف به تضمین حقوق زن در تمام جهات است. در همین راستا تامین همه جانبه حقوق زنان و ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای آنان در بند ۱۴ اصل سوم قانون اساسی نیز مورد تاکید قرار گرفته است. در حالی‌که علاوه بر دولت قوه قضائیه نیز مطابق اصل ۱۵۶ قانون اساسی پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی زنان و افراد گردیده و مکلف به تعقیب و مجازات مجرمین و متعرضین به زنان و افراد شده است؛ بنابراین باید گفت که در صورت تعرض به امنیت زنان، آنان حق دارند در حداقل زمان ممکن و با نهایت سهولت به دستور ماده ۱۴ منشور حقوق شهروندی به مراجع و ماموران تامین کننده امنیت عمومی دسترسی داشته باشند.»
    این جامعه‌شناس با اشاره به اینکه مراجع و ماموران مذکور نیز باید بدون وقفه و تبعیض و متناسب با تعرض و تهدیدی که متوجه افراد شده به آنان خدمات قانونی ارائه دهند، گفت: «مطابق ماده ۹۱ منشور حقوق شهروندی این حق شهروندان است که از محیط زندگی عاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی برخوردار باشند. همچنین مطابق ماده ۱۰۳ منشور حقوق شهروندی حق زنان در برخورداری از مشارکت و حضور در فضاها و مراکز عمومی مورد تاکید قرار گرفته؛ پس هر آنچه باعث شود این مشارکت و حضور در مراکز عمومی مورد خدشه و خلل واقع شود با واکنش قانون روبرو خواهد گردید. چه اینکه تعرض به حیثیت و تمامیت زنان در معابر و امکان عمومی می‌تواند سرخوردگی، انزوا و گوشه‌گیری آنان و ترس از حضور در اجتماع را در پی داشته باشد. ضمناً حق مصونیت زنان از تعرض گفتاری و رفتاری دیگران و نیز مصونیت از ناهنجاری‌های فرهنگی و اخلاقی و رفع آن‌ها در بندهای ۶۱ و ۶۳ منشور حقوق زنان شناسایی گردیده است.»
    به گفته محمدرضا گلستانی‌پور در همین راستا حمایت دیگر قانون‌گذار از زنان و کودکان به عنوان شهروندان جامعه، جرم انگاری و وضع مجازات برای کسانی است که برای آنان در معابر عمومی و خیابان‌ها مزاحمت ایجاد کرده و یا از طریق توهین و فحاشی موجب آزار و اذیت زنان و اطفال می‌گردند. این امر در ماده ۶۱۹ از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ به شرح ذیل جرم انگاری گردیده است: “هر کس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنان توهین نماید، به حبس از دو تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.” از طرف دیگر ماده ۵۴ منشور حقوق شهروندی نیز بیان داشته، حق همه شهروندان به‌ ویژه زنان و کودکان است که از تعرض و خشونت گفتاری و رفتاری دیگران در تمام محیط های خانوادگی و اجتماعی مصون باشند و در صورت بروز هر نوع خشونت امکان دسترسی آسان به مکان های امن و نهادهای امدادی، درمانی و قضایی جهت احقاق حق خود را داشته باشند.
    این پژوهشگر در خصوص قوانین فعلی در حیطه تامین و حفظ امنیت زنان افزود: «پس می بینید همین قوانین فعلی نیز برای امنیت زنان چه در محیط خانه و چه در محیط اجتماع توجه زیادی قائل شده است. پس زنان باید بدانند که هم اکنون نیز به طور کامل مورد حمایت قانون قرار دارند؛ اما آیا این موضوع کفایت می کند؟ اینکه قوانینی وضع شده و روی کاغذ حمایت های فراوانی از زنان می شود، حقوق و امنیت زنان در جامعه تامین می شود؟ طبیعتا پاسخ منفی است. همین پرونده متجاوز زنجیره‌ای اخیر را ببینید، ده‌ها زن مورد تجاوز یک مرد قرار می گیرند و تعداد اندکی حاضر می شوند حضورا اعلام شکایت کنند و دنبال احقاق حق خود و مجازات مجرم باشند.»
    گلستانی‌پور خاطرنشان کرد: «در کشور ما بیشتر خشونت ها در مناطق روستایی دیده می شود چون زنان روستایی به دلیل نا آشنایی با حقوق خود به عنوان یک زن و یک انسان برای حفظ کانون خانواده و یا ترس از بی آبرویی و انگشت نما شدن تمام آزارها را تحمل می کنند.»
     

    منبع: ایسنا

  • انتخاب لباس چقدر از عمر زنان را هدر می‌دهد؟

    انتخاب لباس چقدر از عمر زنان را هدر می‌دهد؟

     

    انتخاب لباس چقدر از عمر زنان را هدر می‌دهد؟|خبر فورییکی از شوخی‌های رایج با خانم‌ها که تقریبا در همه کشورهای جهان مصطلح است، زمان زیادی است که آن‌ها برای آماده شدن به منظور بیرون رفتن به خصوص اگر برای مهمانی یا جلسه مهمی باشد، اختصاص می‌دهند.

    یکی از گلایه‌های بعضی شوهرها هم از خانم‌شان، به همین موضوع ارتباط دارد. در این بین، شاید باورتان نشود اما نتایج یک پژوهش جدید نشان داده است که خانم‌ها به‌طور متوسط حدود یک سال از عمرشان را به تصمیم‌گیری درباره این‌که چه لباسی بپوشند، می‌گذرانند یا به عبارتی دیگر برای انجام این کار، هدر می‌دهند!

       دردسرهای «چی بپوشم؟»

    بر اساس این تحقیقات که در لندن انجام شده، هر خانم به‌طور میانگین حدود ۲۸۷ روز از عمرش را در مقابل کمد لباسش می‌گذراند در حالی‌که به این فکر می‌کند که برای مهمانی یا محل کار، دورهمی دوستانه و … چه لباسی بپوشد؟

    و از این جالب‌تر این است که این تحقیقات نشان داده   خانم‌ها هر روز صبح حدود 15دقیقه از وقت‌شان را درخصوص این‌که چه بپوشند، فکر می‌کنند آن هم در حالی که شب قبل به همین میزان درباره لباس‌های‌شان فکر کرده‌اند! همچنین و در بیشتر موارد دو لباس را انتخاب می‌کنند و بعد از پرو انتخاب نهایی را انجام می‌دهند. نکته قابل توجه دیگر نتایج این پژوهش، آن‌جاست که خانم‌ها اگر قرار باشد شب به مهمانی بروند مدت زمان انتخاب لباس بیشتر   و حدود 20دقیقه است و اگر قرار باشد به سفر بروند، انتخاب لباس‌ها چیزی در حدود یک ساعت زمان می‌برد اما ماجرای سفر به همین‌جا ختم نمی‌شود و با وجود برنامه‌ریزی‌های انجام شده اما بیشتر خانم‌ها در سفر روزها حدود 10دقیقه و عصرها نیز حدود10 دقیقه درگیر انتخاب لباس خود هستند.

    به همه این موارد باید حدود 20دقیقه دیگر اضافه کرد تا خانم‌ها آماده خارج شدن از خانه شوند. نتایج این پژوهش به طور مفصل‌تر در سایت psychologytoday.com منتشر شده است.

     

  • ارتقای سواد بهداشتی زنان؛ راهبردی موثر برای مهار کرونا

    ارتقای سواد بهداشتی زنان؛ راهبردی موثر برای مهار کرونا

     

    ارتقای سواد بهداشتی زنان؛ راهبردی موثر برای مهار کرونا|خبر فوریعضو هیئت علمی گروه ارتقای سلامت دانشکده بهداشت و ایمنی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، در شرایط فعلی توجه به آموزش و افزایش سواد سلامت زنان را تضمین کننده پیشبرد اهداف نظام سلامت جامعه در پیشگیری و مهار کووید ۱۹ دانست.

    دکتر نسترن کشاورز محمدی دانشیار دانشکده بهداشت و ایمنی ضمن گرامیداشت هفته ملی سلامت بانوان ایران، گفت:ششمین روز از هفته ملی سبا، با عنوان “نقش زنان در ترویج منابع معتبر آموزشی و اطلاعات معتبر و پیشگیری از انتشار باورهای غلط درباره پیشگیری و درمان کووید۱۹” نامگذاری شده است.

    اهمیت دسترسی به اطلاعات معتبر بهداشتی در پیشگیری از بیماری‌ها

    کشاورز محمدی با توجه به اهمیت بحث پیشگیری بر درمان بر ضرورت دسترسی به دانش و اطلاعات بهداشتی معتبر برای پیشبرد این هدف تاکید کرد.

    این متخصص ارتقای سلامت، با بیان اینکه اطلاعات قابل اعتمادتر منجر به بروز رفتارهای بهداشتی درست‌تری از سوی افراد خواهد شد، افزود: سواد بهداشتی به معنای توانایی دسترسی به اطلاعات درست، درک آنها و توانایی تبدیل اطلاعات به رفتار درست بهداشتی است.

    افزایش سواد بهداشتی جامعه؛ کاهش میزان ابتلا به بیماری

    وی با تاکید بر ضرورت افزایش سواد بهداشتی جامعه گفت: مطالعات نشان داده هرچه افراد جامعه سواد بهداشتی بیشتری داشته باشند، ابتلای کمتری را شاهد هستیم. در صورت ابتلا به بیماری نیز تشخیص زودتر و در نتیجه پروسه درمان کوتاه‌تر و موفقیت آمیزتر خواهد بود.

    به گفته این دانشیار دانشکده بهداشت و ایمنی، افزایش آگاهی و سطح اطلاعات در مورد فرایند تشخیص و درمان سبب موفقیت بیشتر درمان می شود و هزینه‌های درمان نیز از  نظر اجتماعی و خانوادگی کمتر خواهد بود.

     نقش مهم بانوان در سلامت خانواده و پیشگیری از کرونا

    وی با توجه به این‌که نوع برخورد افراد با سلامتی خودشان به طور جدی به میزان سواد بهداشتی آنان بستگی دارد، برای شکست کرونا افزایش سواد بهداشتی افراد جامعه را یک  امر بسیار ضروری برشمرد.

    کشاورز محمدی با ذکر این مطلب  که زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، افزود: زنان با توجه به نقش حمایتی و مراقبتی در خانواده و ارتباط بیشتر با فرزندان و والدین، نقش اثرگذار و بسیار مهمی در سلامت خانواده و جامعه ایفا می‌کنند. بنابراین افزایش سواد بهداشتی بانوان جامعه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

    وی بر اساس شواهد موجود یادآور شد که در شرایط یکسان اقتصادی زنانی که دارای سطح سواد بهداشتی بالاتری هستند، فرزندان سالمتری دارند.

    ارتقای سواد بهداشتی بانوان جامعه راهبردی موثر برای مهار کرونا

    کشاورز محمدی در ادامه تاکید کرد: در شرایط حاضر با وجود شیوع ویروس کرونا در جهان و کشور افزایش سطح اطلاعات بهداشتی بانوان بسیار حائز اهمیت است و یک الزام به شمار می آید.

    این عضو هیئت علمی دانشگاه تصریح کرد: سیستم آموزشی و بهداشتی باید توجه بیشتری بر تهیه و آماده سازی منابع معتبر و قابل درک برای عامه و اطلاع رسانی در مورد چنین منابعی داشته باشد. زیرا در صورتی که زنان به اطلاعات معتبر بهداشتی و سلامت دسترسی داشته باشند، به صورت موثرتری می‌توانند باعث ارتقای سطح بهداشتی خود و سایر افراد خانواده شوند.

    توجه ویژه به آموزش زنان؛ ضامن پیشبرد اهداف نظام سلامت جامعه

    کشاورز محمدی آماده سازی اطلاعات معتبر و کاربردی و اطلاع رسانی آنها به عموم مردم را از وظایف نظام سلامت  برشمرد و گفت: در خلا اطلاعات صحیح، شایعات افزایش یافته  و جای اطلاعات معتبر و صحیح را می‌گیرد و  سبب بروز رفتارهای پرخطر می‌شوند.

    به گفته وی، شناسایی منبع اطلاعاتی مردم و این که اطلاعات خودشان را از کجا ( سایت وزارت بهداشت و دانشگاه‌های علوم پزشکی یا دیگر صفحات مجازی) کسب می‌کنند بسیار اهمیت دارد.

    این دانشیار دانشگاه افزایش سواد رسانه‌ای افراد جامعه را یکی از نکات مهمی برشمرد که می‌تواند به افراد در ارزیابی صحت و سقم اخبار و اطلاعات دریافتی کمک کند و تصریح کرد: این بخش مغفول واقع شده و نیاز به توجه ویژه دارد. باید اطلاعات معتبر و مناسب در اختیار شبکه‌های مجازی و مجاری اطلاع رسانی مختلف قرار گیرد.

    به گفته وی، یکی از وظایف متخصصان این حوزه در این خصوص این است که به نشر اطلاعات معتبر و مناسب بهداشتی در کانال‌هایی که بیشترین افراد به ویژه خانم‌ها حضور دارند، بپردازند و به این ترتیب از انتشار شایعات و اخبار نادرست جلوگیری کنند.

    بنابر اعلام روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی، کشاورز محمدی در خاتمه سخنان خود تاکید کرد: با توجه به این که سلامت عمومی جامعه وابسته به سلامت تک تک افراد آن جامعه است، توجه ویژه به زنان و آموزش آنها ضامن پیشبرد اهداف نظام سلامت جامعه خواهد بود.

     

  • کمپین «آقا برای خانم» چیست؟

    کمپین «آقا برای خانم» چیست؟

     

    کمپین «آقا برای خانم» چیست؟|خبر فوریبعضی مردها همسران خود را می‌زنند، به آنان بی‌احترامی می‌کنند یا به آنان استقلال اقتصادی نمی‌دهند، منابع مالی آنان را کنترل می‌کنند و اجازه رفت و آمد آزادانه به آنان نمی‌دهند.
    بعضی مردان، خواهران خود را می‌زنند، رفت و آمد آنان را کنترل می‌کنند و اگر فرصتی دست بدهد علیه آنان دست به خشونت می‌زنند.
    بعضی پدران، دختران خود را کنترل می‌کنند، اجازه درس خواندن و پیشرفت به آنان نمی‌دهند، به آنان استقلال مالی نمی‌دهند و مایحتایجشان را از آنان دریغ می‌کنند.
    بعضی مردان، همسران، خواهران یا دختران خود را با توجیه «ناموسی» می‌کشند.
    اما بسیاری از مردان هم چنین نیستند. مردان زیادی هستند که به زنان تعرض نمی‌کنند، به مادر و خواهر و همسر خود بی‌احترامی نمی‌کنند و در خیابان مایه آزار زنان دیگر نمی‌شوند.
    تعداد مردانی که مرتکب قتل ناموسی، تعرض و آزار می‌شوند کم است. مردان زیادی هستند که اگر علیه زنان خود مرتکب خشونت شوند، پشیمان می‌شوند و عذرخواهی می‌کنند. قطعا همه مردها دیوسیرت و کنترل‌گر و متجاوز نیستند اما همچنان زنان بسیاری هستند که در خیابان آزار می‌بینند، ماشین‌های زیادی هستند که کنار زنان توقف می‌کنند و به آنان متلک می‌گویند، مردانی هستند که در خیابان زن‌ها را تعقیب می‌کنند و احساس امنیت آنان را سلب می‌کنند، مردانی هستند که در خانه از آزار زنان نزدیک به خودشان ابایی ندارند و زنان عموما در برابر این آزارها و تعرض‌ها تنهایند.
    در جایی که حتی زنانی هستند که آزارها را حق برادران و پدران و همسران می‌دانند، زنان را مقصر جلب نظر و شنیدن توهین‌های جنسیتی می‌شناسند و در صف اول محدود و کنترل‌کردن زنان قرار دارند، مردان و زنانی هستند که تلاش می‌کنند این چرخه را بشکنند. کمپین جهانی «آقا برای خانم» یا که یکی از برنامه‌های سازمان ملل متحد است، تلاش کرده در این راستا گامی بردارد. ایده اصلی کارزار «آقا برای خانم» این است که تبعیض و خشونت جنسیتی علیه همه است، نه فقط علیه زنان. خشونت جنسیتی، زنان زیادی را از آزادی‌های معمول اجتماعی و اقتصادی محروم می‌کند و باعث اضطراب و استرس بسیار زیادی می‌شود که نسل‌های آینده را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد و اینکه تنها گروهی از زنان علیه آن حرف بزنند یا تلاش کنند دیگران را در مورد خطرات این وضعیت آگاه کنند، کفایت نمی‌کند.
    نشان داده است که اگر با سرعت فعلی در مورد کاهش تبعیض جنسی حرکت کنیم، بیش از ۲۵۰ سال طول می‌کشد تا شکاف تبعیض جنسیتی بین زنان و مردان بسته شود. کمپینی که در سال ۲۰۱۴ به ابتکار دبیرکل قبلی سازمان ملل، بان کی مون تشکیل شده است، از مردان می‌خواهد که بپذیرند مرتکب خشونت نشدن به تنهایی کافی نیست، زنان و مردان می‌توانند و باید با هم در برابر خشونت مبتنی بر جنسیت در خیابان، خانه و محل کار و تحصیل اقدام کنند تا سرعت این مبارزه بیشتر شود و آینده امن‌تری برای همه فراهم شود.
    ایده کارزار «آقا برای خانم» چندان پیچیده نیست. این کارزار از مردانی که به آن می‌پیوندند می‌خواهد علیه تبعیض و خشونت جنسیتی سکوت نکنند، اگر در فضای عمومی متوجه آزار کسی می‌شوند دخالت کنند و نشان بدهند که جامعه از آزارگران حمایت نمی‌کند، با دوستان مرد خود در مورد کاربرد شوخی‌های جنسیتی و عباراتی که محیط را برای زنان ناامن می‌کند حرف بزنند، شوخی‌های جنسی را محکوم کنند و در بحث‌هایی که در این مورد شکل می‌گیرد شرکت نکنند، جنبش‌های دستمزد برابر زنان و مردان در محل کار را همراهی کنند و در صورتی که جایگاه مدیریتی دارند به افزایش حضور زنان در محیط کار، باز کردن مسیر زنان برای دستیابی به موقعیت‌های مدیریتی بر مبنای صلاحیت‌های حرفه‌ای و امن‌کردن محیط کار برای زنان با رسیدگی سریع و دقیق به گزارش‌ها در مورد تعرض و آزار جنسی و خشونت مبتنی بر جنسیت در محل کار کمک کنند.
    اعضای این کارزار همچنین با هشتگ « آقا برای خانم در خانه» یا HeForSheatHome در مورد لزوم تقسیم وظایف کار خانگی، مسئولیت‌های اداره خانه از قبیل شست‌وشو، خرید، رسیدگی به فرزندان و پختن غذا آگاهی‌رسانی می‌کنند تا این تصویر که «زنان به خانه تعلق دارند و باید در خانه بمانند» را کمرنگ کنند و کمک کنند زنان فضا و فرصت بیشتری برای رشد، تحصیل و دستیابی به موقعیت‌های بهتر اجتماعی به دست بیاورند.
    در حال حاضر، ۲.۲ میلیون نفر در سراسر جهان عضو کارزار «آقا برای خانم» هستند. هند، روآندا، کنگو، ایالات متحده و مکزیک، پنج کشور اول جهان با بیشترین تعداد رهبران سیاسی عضو این کمپین هستند. در آسیا، ترکیه، هند، مغولستان و ژاپن کشورهایی هستند که بیشترین فعالیت را در راستای اهداف این کارزار انجام داده‌اند. این کارزار به ۱۰ زبان زنده دنیا از جمله عربی و ترکی فعالیت می‌کند و از اعضای خود می‌خواهد تجربه‌هایشان در همراهی با زنان علیه خشونت و تبعیض جنسیتی را با دیگران به اشتراک بگذارند و به گسترش این حرکت کمک کنند.
     
  • ۳ نشانه احتمالی دیگر برای کرونا

    ۳ نشانه احتمالی دیگر برای کرونا

     

    ۳ نشانه احتمالی دیگر برای کرونا|خبر فوریمتخصصان علوم پزشکی در انگلیس سه نشانه احتمالیِ دیگر را علاوه بر علائمی همچون تب و سرفه که پیش‌تر مطرح شده‌ بود، برای تشخیص بیماری کووید ۱۹ شناسایی و معرفی کرده‌اند.

    با استناد به مقاله متخصصان انگلیسی که برای گروه مشاوران “وضعیت اضطراری” تهیه شده، سه نشانه احتمالی شامل “درد عضلانی”، “خستگی” و “تاول پا” ممکن است علائم عفونت ویروس کرونا باشند.

    متخصصان خاطر نشان کردند که علائمِ این بیماری، بسته به سن فردِ آلوده و خصوصیات ارگانیسمِ او به روش‌های مختلفی خود را نشان می‌دهند.

    این متخصصان و کارشناسان همچنین خاطر نشان کردند به منظور جلوگیری از تجمع در آزمایشگاه‌های تست ویروس کرونا، آنها این نشانه‌ها را به طور رسمی به عنوان علائم کووید ۱۹ به فهرست “سرویس بهداشت ملی انگلستان” اضافه نخواهند کرد.

    در حال حاضر سه علامت رسمی بیماری در این کشور شناخته شده که شامل تب بالا، سرفه طولانی مدت و از دست دادن یا تغییر حس بویایی است.

    پیش از این نیز نشریه آنلاین “Medicalxpress” با اشاره به اظهارات ناتالی لمبرت، دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه ایندیانا گزارش کرده بود: شماری از افرادی که به کووید ۱۹ مبتلا هستند، علائم غیرمعمولی از این بیماری را نشان می‌دهند که فراتر از نشانه‌های درج شده در فهرست‌های رسمی است.

    زنان احتمالا بیشتر در معرض آلوده شدن به ویروس کرونا هستند

    بنابر گزارش روزنامه دیلی میل – چاپ انگلیس، در این مقاله کارشناسی برای وضعیت اضطراری همچنین تاکید شده است که زنان احتمالا به دلیل اینکه بیشتر به امور خانه‌داری از جمله نظافتِ سطوح مختلف در منزل و شست و شوی لباس می‌پردازند، بیشتر در معرض خطر آلوده شدن به ویروس کرونا ناشی از آلودگی که سایر افراد با خود به خانه می‌آورند، هستند.

    در این مقاله هشدار داده شده است زنانی که در خانواده‌های پرجمعیت‌تر و از گروه‌های سنی مختلف امور خانه‌داری به ویژه نظافت منزل را برعهده دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا هستند.

    این خطر همچنین برای والدین در خانواده‌های کم‌جمعیت که فرزند خردسال یا نوجوان دارند بالاست.

    این مقاله همچنین هشدار می‌دهد بیش از یک سوم افرادی که به کووید ۱۹ مبتلا هستند هیچ علائمی ندارند اما همچنان می‌توانند ویروس را به دیگران منتقل کنند.

     

  • اختلال افسردگی و اضطراب در زنان بیشتر از مردان

    اختلال افسردگی و اضطراب در زنان بیشتر از مردان

     

    اختلال افسردگی و اضطراب در زنان بیشتر از مردان|خبر فوریتوجه به بهداشت روان به عنوان دانش و هنری است که به افراد کمک می‌کند تا با ایجاد روش‌هایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری داشته و بر استرس های طبیعی زندگی غلبه کنند.

    در دنیای پرکشمش و پر استرس امروز، سلامت روان افراد به اندازه سلامت جسمی هر فرد در جامعه ارزشمند بوده و توجه به بهداشت روان به عنوان دانش و هنری است که به افراد کمک می‌کند تا با ایجاد روش‌هایی صحیح از لحاظ روانی و عاطفی بتوانند با محیط خود سازگاری داشته و بر استرس های طبیعی زندگی غلبه کنند.

    دکترمحمدرضا غفارزاده رزاقی مدیر گروه سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی همزمان با هفته سلامت روان با تاکید بر اینکه برنامه‌های سلامت روان می‌تواند جایگاه ویژه‌ای در کاهش رفتارهای بیمارگونه و بهبود روابط بین فردی در اقشار مختلف جامعه ایجاد کند، اظهار کرد:‌ فردی که از سلامت روانی برخوردار است به طور معمول می‌تواند یک زندگی مستقل داشته و بر تنش‌های محیطی غلبه و از وقوع بیماری‌های شدید روانی پیشگیری کند، همچنین می‌تواند در کیفیت زندگی خود، دوستان و خانواده نقش تاثیرگذاری ایفا کند.

    وی با اشاره به ۱۰ اکتبر  روز جهانی سلامت روان، عنوان کرد: این روز در سال ۱۹۹۲ توسط سازمان بهداشت جهانی به جهت توجه بیشتر به اختلالات روانی، تاثیرات منفی آنها بر جوامع و پیشگیری از آن‌ها برگزیده شده است.  در ایران نیز ۱۸ تا ۲۴ مهر ماه به نام هفته بهداشت روان نام گذاری شده و شعار آن سلامت روان برای همه تعیین شده است.  عمده‌ترین هدف در این هفته ارتقاء و افزایش آگاهی و تغییر و اصلاح نگرش مردم نسبت به مسائل بهداشت روان بوده و بدون تردید یکی از مهم ترین مخاطبین این پیام، مسئولین و سیاستگذاران کشور هستند که مهم ترین استراتژی برای پیشبرد اهداف عالی حوزه سلامت روان، حمایت طلبی در این افراد است.

    وی با اشاره به پیمایش ملی سلامت روان که معمولا در کشور هر ۵ یا ۷ سال برگزار می‌شود، عنوان کرد: بر این اساس ۲۳.۶ درصد افرادی که در گروه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال مورد بررسی قرار گرفته‌اند نیازمند مداخلات روانشناختی هستند. همچنین از این بیماریابی ۱۲.۷ درصد دارای اختلال افسردگی و ۱۴.۶ درصد دارای اختلال اضطراب هستند که در هر دو گروه اختلالات آمار زنان نسبت به مردان بیشتر  است.

    غفارزاده با اشاره به جذب کارشناسان سلامت روان در طرح تحول نظام سلامت، عنوان کرد: غربالگری و شناسایی بیماران در جمعیت تحت پوشش مراکز خدمات جامع سلامت به صورت فعالانه اجرا شده و متعاقب این شناسایی خدمات روانشناختی به این گروه ارائه می‌شود.

    به گفته وی، در جمعیت تحت پوشش این مراکز  برای افراد فاقد اختلالات روانپزشکی خدماتی از قبیل آموزش‌های روانشناختی پیشگیرانه از جمله آموزش مهارت‌های زندگی، آموزش مهارت‌های فرزندپروری، آموزش نوجوان سالم من، برنامه تقویت بنیان خانواده و خانواده توانا ارائه می‌گردد.

    با توجه به شرایط پیش آمده در جهان و متعاقبا در کشور ما مبنی بر پاندمی بیماری کرونا، کشور با مسائل و مشکلات جدیدی در خصوص همه گیری کوید ۱۹ مواجه بوده است. حوزه تخصصی سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد دانشگاه با همکاری سایر بخش های نظام سلامت تلاش مضاعفی در جهت پاسخ به نیازهای حوزه سلامت روان و سلامت اجتماعی جمعیت عمومی و ارائه خدمت به گروه های هدف و در معرض خطر داشته است.

    مدیر گروه سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اشاره به محدودیت‌هایی که در سطح جامعه در شرایط همه گیری کرونا پیش آمده، تصریح کرد: گروه سلامت روانی دانشگاه در این رابطه برنامه‌ریزی‌هایی داشته تا بتواند با توجه به اضطراب منتشر شده در جامعه، خدمات تخصصی خود را از طریق مشاوره‌های آنلاین، تلفنی و از طریق سامانه ۴۰۳۰ به گروه‌های هدف و مورد نیاز خود برساند.

    وی ادامه داد: این خدمات باعث شده تا کارشناسان سلامت روان مستقر در مراکز خدمات جامع سلامت بتوانند افراد دارای اضطراب و بیقراری شدید و دارای افکار خودکشی را شناسایی نموده و مداخلات روانشناختی را به گروه‌های هدف ارائه کنند. خدماتی از قبیل مشاوره سوگ در بازماندگان متوفیان بیماری کرونا، مداخلات روانشناختی در بیماران و خانواده بیماران مبتلا به کووید ۱۹، آموزش‌های مدیریت استرس و مواجهه صحیح با پیامدهای روانشناختی بیماری، مشاوره از طریق سامانه ۴۰۳۰ و ارائه خدمات سلامت روان از برنامه‌هایی است که در این دروان با جدیت فراوان در مراکز تابعه پیگیری و اجرا می‌شود.

    غفارزاده در خاتمه عنوان کرد: در طول یک سال گذشته در مراکز خدمات جامع سلامت تعداد ۵۹۰۶۹۲ خدمت روانشناختی به ۱۲۹۴۶۷ نفر مراجعه کننده به این مراکز توسط کارشناسان سلامت روان ارائه شده است.

    انتهای پیام

     

  • جذب آتش نشان زن در شهرداری تهران

    جذب آتش نشان زن در شهرداری تهران

     

    جذب آتش نشان زن در شهرداری تهران|خبر فوریرئیس سازمان آتش نشانی شهرداری تهران از جذب کمتر از ۲۰ زن آتش نشانان تا ۲ ماه آینده در شهرداری خبر داد.

    7 مهر سال 1359 زمانی که دشمن به پالایشگاه آبادان حمله هوایی کرد. آتش‌نشانان برای مهار آتش به پالایشگاه رفتند. در حین عملیات و خاموش کردن آتش، مجدداً هواپیمای دشمن اقدام به بمباران پالایشگاه کرد و منجر به شهادت تعداد زیادی از آتش‌نشانان شد. طرح روز آتش‌نشان در سال 1379 توسط ستاد هماهنگی امور ایمنی و آتش‌نشانی کشور پیشنهاد و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور تأئید شد.

    آتش‌نشانان مشکلات زیادی از جمله بیمه، مسکن و… دارند. در این زمینه با مهدی داوری رئیس سازمان آتش‌نشانی شهرداری تهران به گفت‌وگو نشستیم.

    فردا 7 مهر روز آتش‌نشان است. سالهاست که آتش‌نشان‌ها در خصوص بیمه سخت و زیان‌آور دچار مشکلاتی هستند. چه برنامه‌ای برای رفع مشکل بیمه آتش‌نشانان دارید؟

    روز 7 مهر امسال با شرایطی که داریم، سخت‌تر از سالهای گذشته است. دو الی سه سال است که روز آتش‌نشان با محرم و صفر متقارن می‌شود و ما جشن برگزار نمی‌کنیم، اما امسال با موضوع کرونا شرایط پیچیده‌تر شده است.

    تقدیر از آتش نشانان نمونه

    روز سه‌شنبه هفته جاری با حضور اعضای شورای شهر و مدیران شهری، از تعدادی از آتش‌نشانان تقدیر خواهیم کرد. همین‌طور آتش‌نشان نمونه در یک‌سال اخیر تقدیر می‌شود.

    در خصوص بیمه آتش‌نشانان گفتیم. ما بارها با هم در این خصوص صحبت کرده‌ایم. اما بگذارید گریزی دیگر به موضوع بزنیم. شغل آتش‌نشانی جزو مشاغل سخت و زیان‌آور است. آتش‌نشانان شهرداری بیمه‌شان با تأمین اجتماعی متفاوت است. در بیمه تأمین اجتماعی 10سال سنوات ارفاقی برای آتش‌نشانان درنظر گرفته شده، اما در بیمه شهرداری تهران این سنوات پنج است. فقط قانون می‌تواند این همسان‌سازی را انجام دهد و باید این کار توسط مجلس انجام شود.

    پیگیری ماجرای بیمه اتش نشانان در شورای عالی استان ها/ فقط مجلس می تواند همسان سازی را انجام دهد

    ما در شهرداری و شورای شهر پیگیر هستیم و نامه‌نگاری‌هایی هم در این زمینه با شورای‌عالی استان‌ها انجام داده‌ایم و قرار است که به صورت یک لایحه این موضوع به مجلس برود. در کمیسیون‌های مختلف شورای عالی استان‌ها موضوع بیمه آتش‌نشانان به تصویب رسیده است و باید در صحن علنی هم این موضوع تصویب شود و بیمه آتش‌نشانان شهرداری با سایر بیمه‌ها همسان‌سازی شود. هنوز در صحن علنی شورای عالی استان‌ها این موضوع مطرح نشده است.

    فقط ۴۰ اتش نشان تقاضای بازنشستگی پیش از موعد را دارند

    در حال حاضر 400 نفر از آتش‌نشانان ما با شرایط فعلی، شرایط بازنشستگی پیش از موعد با سنوات ارفاقی پنج سال را دارند و چهل نفر از آنها تقاضای بازنشستگی پیش از موعد را کرده‌اند. در سال گذشته 48 نفر با این شرایط بازنشسته شدند و براساس قانون و سنوات ارفاقی، حق و حقوق همه پرداخت شده است.

    چرا عده‌ای از آتش‌نشانان متقاضی بازنشستگی پیش از موعد نیستند و از 400 نفری که شما اعلام کردید، فقط چهل نفر تقاضای بازنشستگی پیش از موعد را کردند؟

    بسیاری از آتش‌نشانان به دنبال بازنشستگی پیش از موعد نیستند

    بالاخره وقتی که آتش‌نشانی شاغل باشد، مزایایی دریافت می‌کند، اما در حقوق بازنشستگی مزایا حذف می‌شود و با شرایط اقتصادی فعلی، بسیاری از آتش‌نشانان به دنبال بازنشستگی پیش از موعد نیستند.

    در خصوص بیمه آتش‌نشان‌ها هم بگویم. براساس مصوبه 138 قانون، آتش‌نشانان با پنج سال سنوات ارفاقی می‌توانندبازنشسته شوند، ما هم تلاش می‌کنیم که این مدت را به 10 سال برسانیم.

    آتش‌نشانان شهرداری در صندوق بازنشستگی شهرداری عضو هستند. ما هم دوست داریم که آنها با 10 سال سنوات ارفاقی بازنشسته شوند، اما ممکن است به دلیل شرایط خاص عده‌ای با این تغییر مخالف باشند، اما امیدواریم که در شورای عالی استان‌ها به زودی موضوع بیمه آتش‌نشانان تصویب شود و به مجلس ارسال شود. ما هم آمادگی داریم که درهر مکانی حاضر شویم و با سند و مدرک درباره زیان‌آور بودن شغل آتش‌نشانان صحبت کنیم، اما باز هم تأکید می‌کنم که تنها راه قانونی برای این کار این است که این موضوع به تصویب مجلس برسد. ما هم حتماً قانون را اجرا خواهیم کرد.

    افرادی که بیمه تأمین اجتماعی را دارند، براساس تبصره شماره 2 ماده 76 قانون تأمین اجتماعی بازنشسته می‌شوند، اما آتش‌نشانان در شهرداری همانطور که قبلا هم گفتم، عضو صندوق بازنشستگی شهرداری هستند و از قوانین شهرداری تبعیت می‌ کنند. البته این موضوع از سوی شهردار تهران و اعضای شورای شهر درحال پیگیری است و اصلاً قصد نداریم که حقی از کسی ضایع شود.

    امسال 200 آتش‌نشان را جذب کرده‌اید، شنیده شده که قرار است به زودی 200 آتش‌نشان دیگر هم جذب شوند، در این زمینه توضیح می‌دهید؟

    برای جذب فرایندی وجود دارد. ما هم مجوزهای لازم را اخذ کرده‌ایم. 200 نفر جذب شده‌اند و در حال آموزش دیدن هستند و قرار است 200 نفر دیگر هم در نیمه دوم سال جذب شوند.

    قرار بود تعدادی آتش‌نشان خانم در تهران جذب شوند، اما خبری از این موضوع نیست، آیا مراحل قانونی کار را طی کرده اید تا خانم‌ها بتوانند جذب آتش‌نشانی شوند؟

    ۲۰ اتش نشان زن جذب شهرداری می شوند

    بگذارید یک خبر خوب به خانم‌ها بدهم. اولین گروه آتش‌نشان خانم حرفه‌ای تا یکی دو ماه آینده جذب شهرداری می‌شوند. مقدمات کار را فراهم کرده‌ایم و شرایط حضور بانوان نیز در آتش‌نشانی بررسی شده است. در حال فراهم کردن شرایط استخدام این افراد در آتش‌نشانی هستیم. تعداد محدودی از بانوان برای اولین‌بار جذب آتش‌نشانی می‌شوند. فعلاً در یک ایستگاه عملیاتی این افراد حضور دارند و تعداد آنها کمتر از 20 نفر خواهد بود.

    آیا از آتش‌نشانان زن داوطلب برای استخدام در آتش‌نشانی استفاده می‌کنید؟

    به زودی شرایط را اعلام می‌کنیم. آنها هم می‌توانند براساس شرایط استخدام و ضوابط قانونی شرکت کنند، اما آزمون‌هایی برگزار خواهیم کرد که باید داوطلبان در آن حضور داشته باشند. البته ما شرایط خانم‌ها و نحوه حضور آنها درعملیات‌ها را هم بررسی کرده‌ایم و این موضوع را درک کرده‌ایم که در برخی عملیات‌ها با وجود ملاحظات فرهنگی، حضور خانم‌ها مؤثر است.

    وضعیت حقوق و مزایای و نوع ماموریت خانم‌های آتش‌نشان چگونه است؟ آیا فرقی با آقایان دارند؟

    خیر، حقوق و مزایای آنها هیچ فرقی با بقیه ندارد. ما در حال بررسی دقیق شرایط هستیم و قطعاً تا دو ماه آینده فرایند جذب آغاز می‌شود.

    آیا با شورای شهر در این زمینه صحبت کرده‌اید و آنها موافق انجام این کار هستند؟

    بله مجوزهای لازم اخذ شده است. اعضای شورای اسلامی شهر تهران هم تأکید داشتند باید شرایط فراهم شود تا این کار انجام شود. نظر اعضای شورای شهر و شهردار تهران در این زمینه مثبت بوده است.

    قرار بود حقوق آتش‌نشانان با توجه به سخت و زیان‌آور بودن این حرفه افزایش پیدا کند، در این زمینه توضیح می‌دهید؟

    افزایش دوباره حقوق اتش نشانان

    تلاش‌هایی صورت گرفت و میزان حقوق و مزایای آتش‌نشانان افزایش قابل توجهی یافت. البته خبر خوبی هم داریم که به زودی دوباره به حقوق آنها اضافه می‌شود.

    در خصوص وضعیت مسکن آتش‌نشانان اقدامی صورت گرفته است؟ بسیاری از آتش‌نشانان با توجه به بالا رفتن قیمت اجاره در تهران از شهر کوچ کرده‌اند و برای رفت و آمد دچار مشکل شده‌اند، در این زمینه توضیح می‌دهید؟

    در زمینه تأمین مسکن، نیاز به مساعدت سازمان‌های مرتبط در این زمینه هستیم که یا زمینی تخصیص دهند یا کمک‌‌هایی از این دست انجام دهند. افزایش قیمت در بحث اجاره باعث شد که تعدادی از آتش‌نشانان از داخل تهران کوچ کرده و به اطراف شهر و یا دورتر بروند، برای نیروهای عملیاتی که باید همیشه در دسترس باشند و سریع به مأموریت برسند، متأسفانه این موضوع باعث بروز مشکل شده است. بسیاری از آتش‌نشانان در شهرهایی دورتر از تهران رفته‌اند تا بتوانند از پس مخارج کرایه‌ها بربیایند. ما هم در حال تلاش هستیم تا بتوانیم کمک‌ها و مساعدت‌های لازم را انجام دهیم.

    در زمینه مسکن درطول سالهای اخیر یا بهتر بگویم در بیست سال گذشته کمترین کمک به آتش‌نشانان شده است و همین موضوع باعث محرومیت آتش‌نشانان شده است.

    در خصوص زمان رسیدن آتش‌نشانان به محل حادثه توضیح دهید. آیا در حال حاضر به نرم جهانی رسیده‌اید و در تایم استاندارد آتش‌نشانان به محل حادثه می‌رسند؟

    در خصوص زمان رسیدن به حوادث، در شهر تهران شرایط خوبی داریم و میانگین زمان رسیدن ما براساس نرم است. ببینید از زمانی که فرد با سازمان تماس می‌گیرد، ما یک دقیقه فرصت پاسخگویی و ثبت حادثه را داریم. یک دقیقه هم وقت داریم تا این حادثه را به آتش‌نشانان اطلاع داده و آنها لباس بپوشند و به محل اعزام شوند. چهار دقیقه هم زمان رسیدن آتش نشانان به محل حادثه است. البته بگویم که آتش‌سوزی منزل مسکونی، برج، آوار شرایط خاص خود را دارد. در کل، یک دقیقه فرصت است تا زنگ بخورد، آتش‌نشانان تجهیزات خود را بپوشند و از ایستگاه خارج شوند و در مجموع، ما شش دقیقه زمان رسیدنمان به محل حادثه باشد. در حال حاضر به طور میانگین، 6 دقیقه زمان رسیدن آتش‌نشانان به محل حادثه است و تقریباً استاندارد معتبر بین‌المللی را در این زمینه رعایت می‌کنیم. البته بگذارید نکته‌ای را بگویم. زمان رسیدن به محل حادثه چهار دقیقه است، اما در تهران چهار دقیقه و 19 ثانیه است. حال ما از زمان لباس پوشیدن و آماده شدن آتش‌نشانان و همچنین زمان پاسخگویی کم کرده‌ایم و به زمان حرکت اضافه کرده‌ایم تا توانسته‌ایم در همان 6 دقیقه به حادثه برسیم. در برخی حوادث زودتر و در برخی حوادث چند ثانیه دیرتر می‌رسیم، اما متوسط ظرف 6 دقیقه به محل حادثه می‌رسیم.

    چند ایستگاه آتش‌نشانی فعال در تهران داریم و برنامه شما برای توسعه ایستگاه‌های آتش‌نشانی چیست؟

    در حال حاضر 132 ایستگاه فعال در تهران داریم. یک ایستگاه آتش‌نشانی هم در حال بازسازی است. تا پایان سال جاری تعداد ایستگاه‌های آتش‌نشانی به 135 یا 136 ایستگاه می‌رسد، البته بستگی به سرعت پروژه‌ها و برنامه‌ها دارد، اما براساس افق شهر تهران، تا دو سال آینده 145 ایستگاه آتش‌نشانی در تهران خواهیم داشت.

    توزیع ایستگاه‌های آتش‌نشانی چگونه است؟ بر چه اساس ایستگاه‌ها در مناطق احداث می‌شود؟ مثلا در منطقه 11 و 12 تعداد ایستگاه‌های آتش‌نشانی زیاد و فاصله ایستگاه‌ها از هم کمتر است، در این زمینه توضیح می‌دهید؟

    ببینید، براساس زمان دسترسی و لایه‌های مختلف، تصمیم‌گیری می‌شود که ایستگاه آتش‌نشانی در کدام نقطه احداث شود. ما باید ایستگاه‌ها را در نقاطی احداث کنیم تا بتوانیم در کوتاه‌ترین زمان حوادث را پوشش دهیم. در برخی از جاها تعداد ایستگاه‌ها را براساس نوع دسترسی انتخاب می‌کنیم. ما اگر در تهران به 145 ایستگاه آتش‌نشانی برسیم، شرایطمان ایده‌آل خواهد بود، در حال حاضر شرایطمان خوب است.

    یک نکته را نباید در این زمینه فراموش کرد و آن هم آمادگی قبل از عملیات است و همچنین ایمنی ساختمان‌ها هم خیلی مهم است، اما ما معضلات زیادی در این زمینه داریم و با شرایط خوب فاصله ما زیاد است.

    یکی از مواردی که باعث می‌شود آتش‌نشانان دیرتر به محل حادثه برسند ترافیک است. چه برنامه‌ای برای رفع این مشکل دارید؟

    در بسیاری از مأموریت‌ها فرمانده تصمیم می‌گیردکه براساس شرایط و ثانیه‌ها حتی از چراغ قرمز هم عبور کند، چرا که ثانیه‌ها هم برای ما تعیین‌کننده هستند. در حال حاضر با توجه به خطوط امدادی و خطوط ویژه در شهر تهران راحت‌تر به محل حادثه می‌رسیم. ببینید، ترافیک قابل پیش‌بینی نیست. گاهی برای یک حادثه ما مجبور هستیم چند ایستگاه را به محل اعزام کنیم تا به موقع به محل حادثه برسیم. ایستگاه‌ها را از زاویه‌های مختلف اعزام می‌کنیم تا بالاخره یکی از آنها سریع‌تر به محل برسد. گاهی مواقع ایستگاهی که دورتر است زودتر می‌رسد چرا که ترافیکش کمتر است. تأکید می‌کنم که شرایط ترافیکی قابل پیش‌بینی نیست. ما هم برای اینکه ریسک را پایین بیاوریم،‌از چند نقطه نیرو اعزام می‌کنیم، هر چند که این کار توان زیادی از ما می‌گیرد و حتی هزینه‌بر است، اما مهمترین کار ما خدمت به مردم است. به همین دلیل برای حفظ جان مردم در برخی موارد چند ایستگاه را به محل اعزام می‌کنیم تا در کوتاه‌ترین زمان به محل حادثه برسند. در برخی مناطق ترافیک زیاد است. مثلاً در مناطق مرکزی، 11 و 12 ایستگاه‌های سازمان آتش‌نشانی شهر تهران فاصله کمتری با هم دارند و شاید این فاصله در سایر مناطق بیشتر باشد. علت این امر هم مخاطرات در این مناطق، تراکم ترافیکی و جمعیتی است و ساخت ایستگاه‌ها با فاصله کمتری انجام می‌شود.

    قرار بود تعدادی موتورسوار برای حریق‌هایی که امکان دسترسی به آنها سخت است درنظر گرفته شود، در این زمینه توضیح می‌دهید؟

    بله، تعدادی آتش‌نشان موتورسوار داریم که به فراخور شرایط، در بازار گشت‌زنی می‌کنند، اما توان نیروهای موتورسوار محدود است، چرا که یک‌نفر است، با وسایل اطفایی سبک، شاید این آتش‌نشانان می‌توانند برای حریق‌های کوچک باشند، اما برای آتش‌سوزی‌های بزرگ خیر. در برخی جاها مثل بازار، موتورهای چهارچرخ طراحی شده و تا یک‌ماه آینده وارد می‌شود. این طرح پایلوت است و برای مناطقی که بافت فرسوده با عرض معبرهای کم دارد می‌توان استفاده کرد. در صورتی که در طرح پایلوت این کار جواب دهد، آن را به مکان‌های دیگر تعمیم می‌دهیم.

    این کار برای ایمن‌سازی برخی مکان‌ها که پرخطر هستند مانند بازار درنظر گرفته شده است. البته این را هم بگویم ما بازدیدهای مستمری از ساختمان‌ها داریم و دستورالعمل‌های ایمنی را صادر می‌کنیم و نقش مؤثری هم در ایمنی داریم. البته دستگاه‌های دیگر هم در این زمینه نقش‌هایی دارند، اما ما برای اینکه میزان حریق در بازار با توجه به شرایط و بافت این محدوده زیاد است، اقدامات مؤثری انجام داده و برنامه‌ریزی کرده‌ایم، اما ایمنی بازار نیازمند همکاری چندجانبه است.

    تاکنون توانسته‌ایم حریق‌هایی که در این محدوده صورت می‌گیرد اطفا کنیم و مأموران ما درحال گشت‌زنی هستند اما باید ایمنی بالاتر برود.

     

  • دنیای مردانۀ مردانۀ مردانه

    دنیای مردانۀ مردانۀ مردانه

     

    دنیای مردانۀ مردانۀ مردانه|خبر فوری

    تبعیض علیه زنان فقط مسئله‌ای اجتماعی نیست، بلکه از پزشکی تا فناوری ظهور و بروز می‌کند.

    یکی از گله‌های رایج مردان از زنان این است که هیچ‌وقت گوشی‌شان را جواب نمی‌دهند. زن‌ها گوشی‌شان را ته کیفشان می‌اندازند و اگر با آن‌ها کاری داشته باشی، صد بار هم که زنگ بزنی، متوجه نمی‌شوند. اما بیایید از مسیر دیگری هم به این مسئله نگاه کنیم: لباس‌های زنانه جیب ندارند، و گوشی‌های جدید بزرگ‌تر از آنند که زنان بتوانند آن‌ها را در دست نگه دارند. در واقع، آن‌ها «مجبورند» گوشی‌شان را در کیفشان بگذارند. کتابی جدید با چنین مثال‌های ساده‌ای نشان می‌دهد چطور زنان در جامعه نادیده‌ گرفته می‌شوند.

    بعدازظهر یکی از همین روزها، در میانۀ کولاک نوزادم را از مهدکودک برداشتم. ماشین‌ها و اتوبوس‌ها زوزه‌کشان در خیابان‌هایی که رویشان شن پاشیده بودند، از کنار ما می‌گذشتند، اما پیاده‌روهای یخ‌زده و گِل‌آلود لیز بودند. وقتی برف‌روب‌ها خیابان‌های نیویورک را پاک می‌کنند، معمولاً توده‌های برف را کنارۀ جدول می‌ریزند.

    ما هم با پای پیاده باید از این تپه‌های ناهموار برف فشرده بگذریم تا به آن سوی خیابان برسیم. این وضع آدم را دیوانه می‌کند، خصوصاً اگر مثل من پنج‌ماهه باردار باشی و یک کالسکۀ کوچک را هم نیمی از راه هُل بدهی و نیمی از راه به بغل بگیری. هرگز به ذهنم نرسیده بود که این وضع هم مصداقی از سکسیسم است.

    کرولاین کرادو پرز، نویسنده و فعال فمینیسم، در ابتدای دومین اثرش زنان نامرئی داستان شهری در سوئد را تعریف می‌کند که در سال ۲۰۱۱ تصمیم گرفت تأثیر جنسیتیِ همۀ سیاست‌هایش را ارزیابی کند. یکی از مقامات به مزاح گفت حداقل «جماعت جنسیت‌یاب» در سوراخ برف‌روبی انگشت نمی‌کنند. یا می‌کنند؟ مطالعات (که تعداد چنین مطالعاتی باید هم بیشتر شود) نشان می‌دهند احتمال رانندگی مردان بیشتر از زنان است و معمولاً مستقیم سر کار می‌روند و برمی‌گردند.

    زنان بیشتر احتمال دارد از حمل‌ونقل عمومی استفاده کنند، پیاده بروند، یا «چندسفره» به مقصد برسند، یعنی در میان راه چند سفر کوتاه انجام دهند. مثلاً ممکن است سر راه کارشان بچه‌ها را به مدرسه برسانند، بعد به یکی از خویشاوندان مسن سر بزنند و در راه خانه هم شام بگیرند.

    خُب، وقتی ۷.۵ سانتی‌متر برف آمده باشد، رانندگی ساده‌تر از رد کردن یک ویلچر از میان برف‌ها است. لذا به‌جای اولویت‌دادن به رانندگان، شهر تصمیم گرفت برف‌ها را ابتدا برای عابران پیاده و استفاده‌کنندگان از حمل‌ونقل عمومی بروبد. این تغییر سیاست به صرفه‌جویی غیرمنتظره‌ای در هزینه‌‌ها منجر شد. اکثر کسانی که در برف و بوران مصدوم می‌شوند عابران پیاده (و زنان) هستند، و پیاده‌روها که امن‌تر شدند آمار پذیرش کلینیک‌ها کاهش یافت.

    کرادو پرز کتابش را با این مثال آغاز می‌کند که از جهاتی عمل جسورانه‌ای است. وقتی بگویی برف‌روبی هم می‌تواند مصداقی برای سکسیسم باشد، خوانندگان شکاک چشم‌غره می‌روند. او می‌توانست برای اینکه حرف اصلی‌اش را بزند، سراغ مثال‌های صریح‌تری برود که رد کردنشان ساده نیست: در پژوهش و جمع‌آوری داده‌ها زنان مرتباً نادیده گرفته می‌شوند، چنانکه طراحان همه‌چیز، از فناوری‌هایی که استفاده می‌کنیم تا داروهایی که می‌خوریم و شهری که در آن زندگی می‌کنیم و قوانین و سیاست‌هایی که بر ما حکم‌فرماست، فقط مردان را در نظر داشته‌اند. ولی از جهات دیگر، بهترین نقطۀ شروع همین مثال برف‌روبی است.

    این مثال نشان می‌دهد که مسئله چقدر فراگیر است، و سوگیری جنسیتی، چقدر غیرعمدی (و البته قبول کنیم که گاهی عمدی) در جمع‌آوری داده‌ها هویدا می‌شوند و به چه شکل‌های متنوع و غیرمنتظره‌ای نیز بروز می‌کند.

    نتیجۀ ماجرا گاهی برای زنان قدری زحمت درست می‌کند. تابه‌حال دقت کرده‌اید که گوشی‌های هوشمند امروزی برای استفادۀ یک‌دستی زن‌ها زیادی بزرگ‌اند؟ یا نرم‌افزار تشخیص صدا اغلب با صدای زیر زنانه مشکل پیدا می‌کند؟ گاهی هم پیامدهای ماجرا مرگ‌بارند. زنان اگر درگیر تصادفات رانندگی شوند، به احتمال ۴۷% بیشتر از مردان دچار مصدومیت شدید می‌شوند. علتش آن است که مهندسان ایمنی خودرو را معمولاً با آدمک‌هایی می‌آزمایند که الگوی بدنشان متناظر با «متوسط مردان» است:

    مرسوم‌ترین نسخۀ این آدمک‌ها ۱۷۷ سانتی‌متر قد و ۷۶ کیلوگرم وزن دارد و نسبت حجم عضلاتش نیز مردانه است. (یک نکتۀ شگفت‌آور و عصبانی‌کننده: هنوز کمربند ایمنی‌ای نساخته‌ایم که برای استفادۀ زنان باردار مناسب باشد، در حالی که تصادفات خودرویی عامل اصلی تلف شدن جنین در اثر حادثه برای مادر هستند.)

    زنان اغلب ترکیب هولناکی از سختی‌های روزمره و خطرهای پنهان را تجربه می‌کنند. مثلاً صدها زن پلیس شکایت دارند که لباس‌های محافظ قوارۀ تن آن‌ها نیست. این لباس‌ها نیز برای بدنِ مردانه طراحی شده‌اند. کمربند تجهیزاتشان تن آن‌ها را کبود می‌کند و جلیقۀ ضدگلوله‌شان جایی برای سینه‌ها ندارد و آن‌قدر ناراحت است که تعدادی از افسران برای ادامۀ کار تقاضای فیزیوتراپی یا جراحی کوچک‌سازی سینه کرده‌اند.

    جلیقه غالباً روی تن بالا می‌رود و به این ترتیب، قسمت پایینی شکم را بی‌حفاظ می‌گذارد. در سال ۱۹۹۷ یک افسر پلیس زن که می‌خواست درِ آپارتمانی را باز کند، چاقو خورد و کُشته شد. او باید لباس محافظش را درمی‌آورد چون با آن نمی‌توانست از دژکوب استفاده کند.

    به پژوهش‌های پزشکی که می‌رسیم، شکاف داده‌ها بسیار خطرناک و اعصاب‌خُردکُن می‌شود. در آزمایش‌های بالینی نسبت زنان بسیار پایین است، که یعنی شاید از داروهایی که به دردمان می‌خورند بی‌نصیب بمانیم و داروهای نامناسب یا دُز نامناسب برایمان تجویز شود. در نتیجه، احتمال آنکه زنان به واکنش‌های دارویی نامناسب دچار شوند بیشتر از مردان است. دانشمندان حتی تأثیر خاص بسیاری از داروهای موجود بر زنان را نمی‌دانند. این نکته، زنگ خطری است. مثلاً اکنون می‌دانیم یک داروی رایج که برای فشار خون بالا تجویز می‌شود، مرگِ ناشی از سکتۀ قلبی را در مردان کاهش اما در زنان افزایش می‌دهد. یکی از دوستان صمیمی مادرم که از درد شدید شکم گِله داشت، چند ساعت پس از نوبت ویزیت دکتر عمومی‌اش از سکتۀ قلبی جان باخت.

    احتمال وقوع حملات قلبی مرگ‌بار در زنان بیشتر از مردان است، و هنگامی که دچار سکتۀ قلبی شده‌اند ۵۰% بیشتر احتمال دارد که مشکلشان نادرست تشخیص داده شود، چون کمتر از مردان دچار درد سینه می‌شوند. بسیاری از آن‌ها، مثل همان دوست مادرم، به‌جای درد سینه دچار تهوّع، درد شکم، نفس‌تنگی (و سهل‌انگاری پزشکی) می‌شوند.

    مشکل کمبودِ داده‌ها و این حقیقت که روی بدن زنان به اندازۀ مردان مطالعه نشده است، وقتی وخیم‌تر می‌شود که پزشکان حرفه‌ای درد زنان را جدی نمی‌گیرند و به رنج جسمی آن‌ها برچسب بی‌ثباتی روانی می‌زنند: عصبیّت، جنون، بی‌عقلی. همین نکته غالباً در واکنش جامعه به ابراز خشم یا نقد زنان هم صادق است. کرادو پرز می‌نویسد: «اگر هر بار که حرفی کمابیش فمینیستی در توییتر زده‌ام و مردی عقلم را زیر سؤال بُرده است یک پوند می‌گرفتم، دیگر تا آخر عمر لازم نبود کار کنم».

    در سال ۲۰۱۳، او کارزار پرسروصدا و موفقی راه انداخت تا تصویر یک زن، جین آستین، روی اسکناس‌های ده‌پوندی بریتانیا نقش ببندد. پس از آن، کرادو پرز هدف رگباری از آزارهای زن‌ستیزانه قرار گرفت و به تجاوز و قتل تهدید شد. با این اوصاف، عصبانیت و وضع روانی کدام طرف ماجرا را باید یک مشکل پزشکی حساب کرد؟ در عمق زنان نامرئی می‌شود دید که خشمی می‌جوشد، خشمی که هرازگاه در متن بیرون می‌زند. اما قوّت این متن در قدرت شعارهایش نیست، بلکه در وزن سنگین استدلالش است و در انبوهی از شواهد که او کم‌کم اما بی‌وقفه روی هم تل‌انبار می‌کند.

    خطر آن وجود دارد که مشکل پیش از بهبود، وخیم‌تر شود. با گسترش کلان‌داده و هوش مصنوعی، الگوریتم‌های رایانه‌ای هم سوگیری‌های جنسیتی را تثبیت می‌کنند در حالی که به زعم عموم مردم این الگوریتم‌ها از لحاظ سیاسی بی‌طرف و اساساً غیرتبعیض‌آمیزند. به گفتۀ کرادو پرز، اگر می‌خواهیم برطرف‌کردن آسیب را آغاز کنیم و نگذاریم سوگیری‌های قدیمی خودشان را تثبیت کنند، ابتدا باید سهم بازنمایی زنان را افزایش دهیم.

    وقتی زنان به مناصب ذی‌نفوذ در عرصه‌های تجاری و سیاسی و دانشگاهی برسند، می‌توانند شکاف‌های وسیع داده‌ها و خطاهای مهیب طراحی و بی‌عدالتی‌های عمیقاً قوام‌یافته‌ای را تشخیص بدهند که از چشم تیم‌های مردانه‌تر دور می‌ماند. صدالبته که در این باب، حرف‌زدن ساده و عمل‌کردن دشوار است.

    همچنین زنان نامرئی روایتی از آن سوگیری‌های ساختاری است که در زندگی شخصی و حرفه‌ای سدّ راه زنان می‌شود.

    یک نقطۀ شروع خوب دیگر هم می‌تواند دامنۀ این مسئله را تشریح کند. برخی از پژوهش‌هایی که کرادو پرز نقل می‌کند شاید آشنا باشند، ولی مابقی آن نکته‌ها و برداشت‌ها شگفت‌آورند. نقطۀ قوّت او آنجاست که تکه‌های مختلف پازل را به هم می‌چسباند: او می‌تواند نشان دهد که ادعای دوست‌داشتنی نبودن سیاست‌مداران زن، فقدان پژوهش دربارۀ عارضه‌های معمول سلامت زنان (از زایمان تا درد پریود) و آن گوشی‌های هوشمند بزرگ و اعصاب‌خُردکُن، همگی اجزای یک مسئلۀ واحد هستند.

    زنان نامرئی را که بخوانید، شاید مثل من دچار بُهت و سرگیجه شوید. چرا که دیدم همۀ آن قصه‌های خودم، قصه‌های دوستانم، اتفاقاتی که فکر می‌کردم بی‌ربط و منفصل از هم‌اند، چه در محل کار یا خانه یا خیابان یا بیمارستان، در حقیقت به هم گره خورده‌اند. ما زنان عادت کرده‌ایم خودمان را کج و چوله کنیم تا در فضاهایی که برای مردان طراحی شده جا بگیریم. و چنان به این کار عادت کرده‌ایم که اغلب یادمان می‌رود چقدر درد دارد.

     

  • گزارش میدانی از زندگی شبانه زنان معتاد و کارتن‌خواب در تهران؛ از زباله‌دانی اعتیاد تا تَن‌فروشی

    گزارش میدانی از زندگی شبانه زنان معتاد و کارتن‌خواب در تهران؛ از زباله‌دانی اعتیاد تا تَن‌فروشی

    5f1286453867a_2020-07-18_09-49

    طبق آخرین آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر، در ایران ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مصرف کننده مواد مخدر زندگی می‌کنند که ۱۵۶ هزار تَن از این افراد را زنان تشکیل می‌دهند . یعنی ۶ درصد جمعیت مصرف کننده مواد مخدر زنان هستند..

    طبق آخرین آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر، در ایران ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مصرف کننده مواد مخدر زندگی می‌کنند که ۱۵۶ هزار تَن از این افراد را زنان تشکیل می‌دهند . یعنی ۶ درصد جمعیت مصرف کننده مواد مخدر زنان هستند. که تعداد زیادی از آن‌ها در تهران زندگی می‌کنند.
    می‌گوید ما زن‌ها از خیابان امن‌تر سراغ نداریم. مردم از ما می‌ترسند اما معتادهای زن از کسی نمی‌ترسن.
    ساعت حوالی 12 شب است و خیابان‌های پرازدحام تهران از ترافیک میلیون‌ها انسان و خودرو خلوت شده و اکثر 9 میلیون ساکن این کلان‌شهر در حال استراحت شبانه در خانه‌هایشان هستند؛ اما بیشتر از 10 سال است که سهم نفیسه از ۷۵۱ کیلومتر مربع پایتخت ایران، تختی در یک اتاق مشترک در جنوب شهر یا اشغال گوشه و کنار پارک یا خیابان در حد چمپاتمه زدن است.
    گرمای تیرماه تهران هم او را به داخل سرپناه نکشانده است و او حوالی نیمه‌های شب در خیابان انقلاب نرسیده به میدان امام حسین تهران دیوار بلند یک مسجد را تکیه گاه خود کرده و همراه 11 مرد در حال مصرف مواد مخدر است.
    نفیسه می‌گوید 36 ساله و مجرد است اما دست کم 10 سال بیشتر از سنش نشان می‌دهد. مانند 12 سال گذشته در حال آماده سازی مقدمات برای مصرف شیشه کنار چند معتاد مرد است. می‌گوید «دو مصرفی» است و اگر هروئین پیدا نکند شیشه را جایگزینش می‌کند.
    ساکن فعلی خیابان‌های جنوبی تهران، بزرگ شده‌ی تهرانپارس در شرق پایتخت است که بعد از اعتیاد از سوی خانواده طرد شده است.
    می‌گوید بی انصاف نیستم. خانواده‌ام خیلی تلاش کردند که من را از اعتیاد نجات دهند؛ حساب دفعاتی که با حمایت خانواده ترک کرده از دستش در رفته است. خانواده‌ای که وقتی دیدند دخترشان نمی‌تواند یا نمی‌خواهد به زندگی عادی برگرد طردش کردند و چند سالی است که فراموش کرده‌اند دختری به نام نفیسه داشته‌اند. نفیسه می‌گوید مادرش که آرایشگر است آخرین بار به او گفته وقتی «آدم شدی برگرد خونه»
    نفیسه که حدود 13 سال قبل با مدرک لیسانس جغرافیا -کارتوگرافی از دانشگاه آزاد شهرری فارغ التحصیل شده به عصر ایران می‌گوید برخلاف تعدادی از افراد درگیر با اعتیاد که شروعش در دانشگاه یا خوابگاه بوده من در دوران دانشجویی حتی سیگار هم نکشیده بودم.
    اما بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه و صرفا به دلیل کنجکاوی با همراه دوستانش در دورهمی‌ها چند باری کراک مصرف می‌کند و تا به خود می‌آید می‌بیند درگیر اعتیاد شده است.
    عذرخواهی بابت سیگار پای بساط اعتیاد
    در حالی که بساط مصرف شیشه مقابل پای نفیسه پهن بود او هنگام صحبت چند باری به خاطر روشن کردن سیگار و پُک‌های عمیقی که به آن می‌زد عذرخواهی کرد.
    نفیسه می‌گوید تعداد زنانی که مثل او ترجیح می‌دهند به جای حضور در مراکز اسکان شبانه تحت نظر بهزیستی یا گرمخانه‌های شهرداری تهران، شب‌ها در خیابان‌ها پرسه بزنند کم نیست. او هم بعد از برطرف کردن خماری به تختی که در یکی از اتاق‌های میدان امام حسین با پرداخت شبی 15هزار تومان برای زندگی اجاره کرده می‌رود.
    اتاقی که چند تخت دیگرش هم از سوی زنانی با وضعیت نفیسه اشغال شده است.
    2 هزار زن معتاد در خیان‌های تهران
    طبق آمار رسمی، زنانی مانند نفیسه که ابایی از مصرف مواد در اماکن عمومی ندارند و به معتاد متجاهر مشهورند حدود 2 هزار نفر برآورد شده است. کسانی که در پاتوق‌های مشهور تهران از دره فرحزاد تا پارک‌های حوالی میدان شوش و دیگر حاشیه‌های شهر یا به صورت کارتن خوابی شب را به صبح می‌رسانند و یا با حضور در یکی از پنج مرکز ویژه زنان درگیر اعتیاد یا بی‌خانمان سازمان بهزیستی یا شهرداری تهران سرپناه موقت و ساعتی رایگان به همراه غذای گرم و امکان استحمام را پیدا می‌کنند.
    البته این 2 هزار زن جمعیت کل زنان درگیر اعتیاد تهران و ایران نیست. طبق آخرین آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر، در ایران ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مصرف کننده مواد مخدر زندگی می‌کنند که ۱۵۶ هزار تَن از این افراد را زنان تشکیل می‌دهند . یعنی ۶ درصد جمعیت مصرف کننده مواد مخدر زنان هستند. که تعداد زیادی از آن‌ها در تهران زندگی می‌کنند.
    ادعای 200 بار ترک مواد مخدر
    حساب تعداد دفعاتی که نفیسه طی 12 سال درگیری با مواد مخدر ترک کرده از حافظه‌اش پاک شده است. بعد از کمی مکث می‌گوید فکر می‌کنم شاید 200 بار از روی انتخاب یا اجبار ترک کرده باشم. اما چند روز بعد از ترک، نفیسه دوباره به سمت مواد کشیده شده. 3بار از این دفعات ادعایی ترک اعتیاد، خانواده بدنش را سم زدایی (UROD) کردند. همان روشی که بین افراد درگیر با اعتیاد و بخشی از جامعه به تصفیه یا عوض شدن خون معروف است. روشی که  به سرعت بدن را از  ماده مخدر پاک می‌کند و پس از آن تا مدتی فرد باید تحت نظر روانپزشک داروهای خاصی را مصرف کند. روندی که برای نفیسه کارساز نبوده و او ترجیح داده به جای ادامه درمان، زندگی‌اش را در پاتوق‌های مواد مخدر کنار مردان و زنان معتاد بگذراند.
    همه‌ی زنان معتاد تَن‌فروش نیستند
    نفیسه در هر شبانه روز یک گرم شیشه یا هروئین مصرف می‌کند.
    او هر گرم هروئین را به طور میانگین 25 هزار تومان می‌خرد و برای یک گرم شیشه هم باید 30 هزار تومان پرداخت کند.
    یعنی کف هزینه‌های مصرف مواد و اجاره تخت او در طی 24 ساعت بدون غذا 45 هزار تومان است. می‌گوید همه‌ی زنان معتاد که برای تامین مواد و هزینه‌های زندگی تَن‌فروشی‌ نمی‌کنند. دستان نحیفش را نشان می‌دهد و می‌گوید از این کِبـِره‌های پوستم مشخص نیست که از طریق جمع آوری زباله‌های خشک خرج مواد و زندگی‌ام را در می‌آورم؟
    نفیسه که چند باری لابلای صحبت‌هایش تاکید کرده بود منتظر است تا هوا خنک شود و برای ترک اعتیادش اقدام کند موقع خداحافظی با بغضی در صدا گفت: راستش فکر که می‌کنم می‌بینم انگیزه‌ای برای ترک ندارم چون این اواخر تجربه یک شکست عشقی را داشتم که امید زندگی بهتر و ترک مواد مخدر را از من گرفته است.
    نفیسه به مرد معتادی که کمی دورتر از جمع منتظرش است اشاره می‌کند و می‌گوید باید برود. هنگام خداحافظی می‌گوید؛ «جای امن من برای زندگی خیابونه و ترسی از زندگی کنار معتادان آقا و خانم ندارم.»
    از مادری تا مامازند
    می‌گوید منتظر است تا ماشینی به مقصد پاکدشت بیاید و او را به خانه‌اش در مامازند در جنوب شرقی تهران برساند.
    هزینه زندگی فروغ از “کاسبی شبانه” تامین می‌شود
    عقربه‌های ساعت کمی مانده به یک شب را نشان می‌دهند و زنی که می‌گوید نامش فروغ است با موهای بلوند شده روی یکی از نیمکت‌های مجاور پایانه خاوران در جنوب شرق تهران حین آدامس جویدن اطرافش را می‌پایید تا راننده پرایدی که قرار است از راه برسد و او را چهل و چند کیلومتر آن طرفتر به خانه‌اش برساند از تیررس‌اش دور نشود.
    اعتیادش به مواد مخدر حتی در نور کمِ نیمکت پایانه خاوران هم مشخص است اما ابتدا انکار می‌کند و کمی بعد می‌گوید قبلا شیشه مصرف می‌کرده و در حال حاضر مصرفی به جز متادون ندارد.
    فروغ که متولد 1359 است مدام تکرار می‌کند؛«به خدا معتاد نیستم و بچه‌ام مریض است.»
    توضیح که می‌دهد مشخص می‌شود دو فرزند دارد؛ دخترش ازدواج کرده و پسر 12 ساله‌اش کم توان ذهنی است.
    می‌گوید به این خاطر ساعت یک نصفه شب وسط اینهمه معتاد و خلافکار نشسته‌ام که چند روز قبل تصادف کردم و پیگیر کارهای دادگاهم بود و به خاطر همین تا الان (حدود یک شب) منتظر ماشین هستم.
    او که در 18 سالگی ازدواج کرده می‌گوید وقتی اولین بار مصرف تریاک را شروع کردم که برای فرزند دومم حامله بودم و درگیر دیابت شدم. ادعا می‌کند برادرم گفت چند بار مصرف کن تا قند خونت پایین بیاید.
    چند بار مصرف فروغ به چند صد بار می‌انجامد و پسرش هم وقتی از شکم مادر چشم به دنیا می‌گشاید مغزش معیوب شده بود و در حال حاضر تحت پوشش سازمان بهزیستی پاکدشت قرار دارد.
    امانتی به نام پایپ داخل کیف
    12 سال از آن اتفاق گذشته است و مادر که چند بار تکرار می‌کند معتاد نیست و ترک کرده و فقط متادون مصرف می‌کند هنگام جستجو در کیف دستی کوچکش برای نشان دادن کارت مددجویی بهزیستی پسرش، پایپ و تکه‌ای زرورق داخل کیفش مقابل چشمانمان آشکار می‌شود. با دستپاچگی پشت سر هم به خدا و جان بچه‌اش قسم می‌خورد که این پایپ که حدود دو سوت شیشه (دو دهم گرم) آماده‌ی مصرف هم داخلش بود برای او نیست و کسی به او امانت داده تا برایش نگه دارد. می‌گوییم مامور مبارزه با مواد مخدر نیستیم اما اگر راست هم گفته باشی در صورت بازداشت به همراه داشتن مواد و ابزار استفاده از آن جریمه نقدی،حبس و شلاق دارد.
    این زن کاسب شبانه است؟
    چند نفر که در آن محدوده هستند و فروغ را می شناسند می‌گویند سرپرستی پسر معلولش با او نیست و با طعنه می‌گویند یکی از راه‌های تامین زندگی و هزینه‌های اعتیاد فروغ «کاسبی» شبانه یعنی همان تَن‌فروشی است. فروغ اعتراض می‌کند و می‌گوید: «خدا نکند. من هرگز خودم را نفروخته‌ام.» او پیشنهاد خواب و استراحت در یکی از گرمخانه‌های زنان شهرداری یا بهزیستی را اینگونه رد می‌کند؛ شما بروید تا من زنگ بزنم و بچه‌ام را به کسی بسپارم بعد می‌روم به یک گرمخانه.
    یکی از رانندگان می‌گوید؛ او نه خانه می‌رود و نه خوابگاه. فردا شب هم بیایی همین جا نشسته با همین داستان و خیالبافی‌ها و توهمات.
    عروسک در پارک
    تلاش می‌کند سطل زباله‌ی بزرگ وسط پارک خیابان طیب میدان خراسان تهران را کج کند تا از بین زباله‌های متعفن شده از گرمای تابستان چیزی ارزشمند پیدا کند.
    کیمیا جثه‌ی ریزی دارد و از دو کیسه‌ای که در کنارش است یکی تا نصفه از زباله‌های خشک پر شده است و دیگری هنوز خالی است.
    با صدایی نازک و کودکانه می‌گوید اهل همدان است و از 7 سالگی به تهران آمده.
    با کمی مکث توضیح می‌دهد پدر و مادرم در جریان حملات هوایی عراق به ایران در یکی از روستاهای همدان جان‌شان را از دست دادند. این یادآوری چشمانش را از اشک خیس می‌کند و با همان دست‌های کثیف اشک‌هایش را پاک می‌کند . او که از آن حمله جان سالم به در برده بود چند سالی در خانه عمویش زندگی کرد اما بعد از فوت عمو او را به سازمان بهزیستی سپردند.
    کیمیا به دلیل ظاهر ظریف و زیبایش در محله و پارک به «عروسک» معروف است اما دست‌هایش از کار سخت جسمی و زباله‌گردی زمخت شده‌ و نسبتی با بدن نحیفش ندارد.
    جستجوی 10 ساله در سطل‌های زباله
    کیمیا می‌گوید؛ به دوا (هروئین) معتاد است و برای تامین هزینه‌های اعتیادش سال‌هاست در سطل‌های زباله دنبال تکه‌های کاغذ یا پلاستیک می‌گردد و با فروش آن‌ها هزینه مصرف روزانه‌اش را تامین می‌کند. محل خوابش هم 10 سالی است که یکی از خوابگاه‌های خیابان انبار گندم در حوالی خیابان شوش است.
    کیمیا روزها کار نمی‌کند و زباله‌گردی‌اش وقتی شروع می‌شود که هوا تاریک شود. می‌گوید؛امشب دو کیسه زباله خشکی که از خیابان‌های اطراف جمع کردم را تا قبل از ساعت 12 شب در «کوچه‌‌ی غربتی‌ها فروختم.»
    اگر زباله‌ها را تفکیک کرده باشد به ازای هر کیلو 1500 تومان به او پرداخت می‌کنند و اگر درهم تحویل‌شان بدهد نتیجه ساعتها سر فروبردن در سطل‌های زباله برای یافتن تکه پلاستیک یا کاغذ در هر کیلو 1300 تومان است.
    کیمیا می‌گوید که تمام درآمد روزانه‌اش را برای خرید مواد مخدر هزینه نمی‌کند و بخشی از آن را جمع می‌کند تا به دوقلوهایش در همدان سر بزند.
    بچه‌هایش 16 ساله هستند و وقتی یکساله بودند پدرشان فوت کرد. دو قلوها به جز از دست دادن پدر، شانس زندگی در کنار مادر و حتی یکدیگر را هم نداشته‌اند. دختر کیمیا خانه‌ی مادربزرگش زندگی می‌کند و پسرش در خانه‌ی عمویش ساکن است. آخرین باری که مادر بچه‌هایش را دیده 29 اسفند 98 بود.
    کیمیا بیسواد است؛ توضیح می‌دهد «خیلی بار» مواد را ترک کرده‌ام. اما به خاطر اینکه در زندگی‌ام محبت ندیده و مدام در حقم بدی می‌کنند به مواد پناه می‌برم.
    بلافاصله می‌گوید شاید هم این حرف‌ها عذر و بهانه باشد و تقصیر خودم باشد که به سمت مواد می‌روم.
    ماجرای جداکردن مادر از دوقلوهای زیر یک سال
    کیمیا با ناراحتی ادامه می‌دهد؛ هنگام فوت همسرم هنوز بچه‌هایم یک سال هم نداشتند. اما به من گفتند که تو صلاحیت نگهداری از دوقلوها را نداری. در حالی که من دو ماه بود مواد مخدر را ترک کرده بودم. اما بچه‌هایم را از من جدا کردند.
    دوباره می‌گوید؛ البته اگه سرپرستی بچه‌ها را به من می‌دادن نمی‌تونستم که خرج شون رو بدم. باید با خودم در پارک‌ها می‌گرداندم. بعد می‌دونید فردا چه هیولاهایی می‌شدند؟
    زیر لب زمزمه می‌کند که بچه‌هایم خیلی دوسَم دارن. تکرار می‌کند که اونا دوسَم دارن و بار دیگر با دست‌هایی که دقایقی قبل در سطل زباله دنبال زباله‌هایی ارزشمند برای فروش می‌گشت چشمان خیس از اشکش را پاک می‌کند.
    ادامه می‌دهد؛هربار اراده کنم می‌تونم مواد را ترک کنم اما خب یک ماه دیگه پاک شدم کی هوای منو داره؟ کسی به من سرپناه می‌ده؟
    موقع خداحافظی می‌گوید؛مدیر خوابگاه انبار گندم برای ترک اعتیاد به او و یکی دیگر از زنان درگیر اعتیاد نامه داده‌ که برای حمایت‌های بیشتر و ترک مواد مخدر در یکی از مراکز حمایتی حضور پیدا کنند. در مرکز مورد نظر به آن‌ها گفته شد که برای پذیرش در کمپ باید تست کرونای شما منفی باشد. کیمیا به همراه دیگر زن همراهش به چند بیمارستان منطقه برای انجام تست کرونا مراجعه کردند. در بیمارستان به آن‌ها اعلام شد برای تست کرونا باید 70 هزار تومان پرداخت کنند. پولی که کیمیا می‌گفت ندارد و بار دیگر مدیر خوابگاه با پیگیری‌های مختلف آن‌ها را به خیریه‌ای مرتبط با ترک مواد مخدر معرفی کرد. موسسه‌‌ای که کیمیا تاکید داشت به زودی برای ترک اعتیاد به آن‌ها مراجعه می‌کند.
    زمزمه می‌کند؛مواد را ترک می‌کنم اما اگر شناسنامه داشتم می‌رفتم خانه مردم کارگری می‌کردم. اما تمام مدارکم را گم کرده‌ام.چند بار برای گرفتن شناسنامه جدید مراجعه کرده‌ اما می‌گویند باید ضامن معتبر بیاوری. آرام می‌گوید کسی حاضر نیست که ضامن امثال من بشود.
    مشکل کیمیا البته پدیده‌ای رایج بین معتادان کارتن‌خواب و یا متجاهر است. کسانی که مدعی گم کردن مدارک خود هستند اما به گفته مدیران ثبت احوال و ستاد مبارزه با مواد مخدر اکثر افراد درگیر با مواد مخدر مدارک هویتی خود و حتی اعضای خانواده‌شان را در ازای مقدار ناچیزی پول یا مواد برای رفع خماری می‌فروشند. مدارکی که در یک چرخه‌ از سوی معتادان دیگر یا باندهای مواد مخدر یا جعل مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند.
    طبق توضیحات سخنگوی سازمان ثبت احوال افرادی مانند کیمیا که بی خانمان هستند باید از طریق اقوام، مسجد محل، پلیس یا مراکز ترک اعتیاد هویت خود را مشخص کنند تا بعد از تائید، برای آن‌ها مدارک المثنی صادر شود. اگر هیچ یک از این مراجع گفته شده حاضر به تائید هویت این افراد نباشند امکان دریافت شناسنامه المثنی برای آن‌ها وجود نخواهد داشت.
    ایرانِ ویران
    صدای دورگه و خش‌دارش نسبتی با پوشش زنانه‌اش ندارد. نزدیک‌تر که می‌روی «ایران» را می‌بینی که روی سکوی سیمانی وسط پارک انبار گندم لم داده و تلاش بی‌نتیجه‌ای کرده که چهره‌ی تکیده و دندان‌های پوسیده‌اش را پشت آرایش غلیظ چشم و موهای پَرکلاغی‌اش مخفی کند.
    ایران از سیگارِ غنیمت گرفته شده‌اش خوشحال است اما فندکی برای روشن کردن سیگار پیدا نمی‌کند. به عصر ایران می‌گوید 43 ساله و اصالتا اهل شهریار کرج است و 27 سال است که سرپناه دائم نداشته و آواره خیابان‌های مختلف تهران و شهریار است.
    در جواب این سوال که حدود ساعت 2 نصف شب در پارک چه می‌کنی می‌گوید دو سه روزی است از شهریار برای ترک کردن هروئین و شیشه به تهران آمده‌ام.
    می‌گوید در 13 سالگی ازدواج کردم؛ حدودا 15 سالم بود که درگیر بیماری شدم و همسرم پیشنهاد کرد برای کم کردن دردهایم مواد مصرف کنم. اما همین پیشنهاد شروع بدبختی‌هایم بود و 27 سال دربه دری و مصیبت را برایم داشته است.
    حالا همسرش همچنان درگیر اعتیاد است و در خانه مادرش زندگی می‌کند و او هم دور از دو فرزند 27 و 30 ساله‌اش آواره خیابان‌ها است. نجواگونه ادامه می‌دهد: «بچه‌هام سر زندگی شون هستن اما مواد بین مادر و فرزند هم دوری می‌ندازه قربونت برم.»
    ایران زندگی‌اش را با جمع آوری زباله‌های خشک و کمک‌های مردمی می‌گذراند.
    قدرت مواد از خدا هم بیشتر است
    می‌گوید قبل از آنکه معتاد شود و تا چند سال بعد از اعتیادش به خیاطی و آرایشگری مشغول بود و درآمد خوبی هم داشت؛ بعد از اینکه بابای بچه‌هام معتاد شد من را هم به اینجا رساند.
    کمی فکر می‌کند و می‌گوید در این 27 سال 20 بار و شاید بیشتر ترک کرده‌ام؛ اما وسوسه‌ی مواد عجیب است و به نظرم قدرت مواد از خدا هم بیشتر است!
    با جملاتی که مشخص نیست نجواست یا ناله ادامه می‌دهد: «اما دیگه کم آوردم. واقعا برای ترک کردن از شهریار به تهران اومدم.»
    خسته از ترور شخصیتی
    ایران بعد از آنکه به سختی کمی روی سکوی سیمانی خودش را جابجا می‌کند ادامه می‌دهد؛ از ترور شخصیتی خسته شده‌ام: «مثلا می‌روی مواد بخری هم باید پول و جون بدهی باز هم فروشنده‌هایی که سرتاپاشون یه قرون نمی‌ارزه به آدم توهین می‌کنن که خیلی درد داره»
    ایران از لحظاتی می‌گوید که بعضی فروشنده‌های مواد مخدر از زنانی مثل او پول می‌گیرند اما به جای مواد آن‌ها را با فحش‌های رکیک، کتک و اذیت و آزارهای جنسی از محل دور می‌کنند.
    تاکید می‌کند؛ من جزء زن‌هایی نیستم که تَنم را برای مواد بفروشم. یعنی به خاطر خماری جنازه‌ام هم روی زمین بیافتد حاضر به اینکار نیستم. چون خون پدرم در رگ‌هام هست و شیر مادرم.
    اما می‌گوید از هر 100 زنی که درگیر اعتیاد هستند حداقل 97 نفرشان در نهایت ناچار می‌شوند برای تامین هزینه‌ها، تَن‌فروشی کنند.
    مشاهدات «ایران» از زن‌های معتاد کم نیست: «زن‌های معتاد زیادی به خاطر 10تا 20 هزار تومن در گوشه و کنار خیابون و پشت درخت‌ها و بوته‌های پارک تَنٍ کم جون‌شون رو در اختیار معتادی دیگه یا فروشنده مواد می‌ذارن تا فقط در اون لحظه از خُماری بیرون بیان.»
    ایران منتقدانه ادامه می‌دهد؛ چرا مواد مخدر در «ایران» زیاد است؟ چرا وقتی اینهمه انسان را به خاک سیاه نشانده جلوی توزیع آن گرفته نمی‌شود؟ یعنی کسانی که اون بالا نشسته‌ان نمی‌دونن کراک،شیشه و موادی مثل تسبیح، نخ، برنج بین جوان‌ها و خانم‌ها دست به دست می‌شه؟
    سوالاتش که تمام می‌شود برای بار چندم می‌پرسد؛ واقعا فندک ندارین این سیگارو روشن کنم؟
    نفیسه،فروغ، کیمیا و ایران نمونه‌های کوچکی از زنان درگیر اعتیاد در ایران هستند که طبق آمار رسمی 6 درصد از جامعه‌ی آماری را به خود اختصاص داده و طبق آمارهای غیر رسمی 10 درصد. اگر تعدادشان در تهران 2هزار کارتن خواب یا بی‌خانمان باشد باز هم نمی‌توان از زنجیره‌ی آسیب‌هایی مثل فروپاشی خانواده، آینده نامعلوم کودکانی که از پدران ناشناس متولد می‌شوند و بیماری‌های مقاربتی، هپاتیت و ایدز برای دهها مرد درگیر با اعتیاد و حتی سالم گذشت.
    انکار این زنان قطعا راه حل کاهش آسیب‌های اجتماعی در این بخش نیست.

    منبع: عصرایران