برچسب: روانشناسی

  • تنها یک شب بی خوابی عملکرد روزانه فرد را مختل می‌کند

    نتایج یک مطالعه جدید نشان می‌دهد تنها یک شب بی‌خوابی می‌تواند عملکرد روزانه فرد را به میزان قابل توجهی مختل سازد.

    تنها یک شب بی خوابی عملکرد روزانه فرد را مختل می‌کند

    به گزارش  خبرگزاری یونایتدپرس، بسیاری از ما تصور می کنیم که می توانیم کمبود خواب خود در طول هفته را در روزهای آخر هفته جبران کنیم، اما اکنون نتیجه یک مطالعه جدید نشان می دهد بی خوابی نه تنها عملکرد روزانه فرد را مختل می سازد بلکه تداوم این وضعیت برای چند شب، آسیب زیادی به سلامت روانی و جسمی فرد می زند.

    محققان دانشگاه «ساوت فلوریدا» در این مطالعه اثرات خواب کمتر از ۶ ساعت را در شب بررسی کردند. کارشناسان ۶ ساعت خواب در شب را حداقل خواب مورد نیاز برای سلامتی بزرگسالان می دانند.

    محققان در این مطالعه حدود دو هزار بزرگسال آمریکایی سالم و تحصیل کرده را مورد بررسی قرار دادند. آنها سلامت روانی و جسمی این افراد را برای هشت روز متوالی ثبت کردند.

    تقریباً از هر ۱۰ نفر چهار تن از این افراد یعنی ۴۲ درصد، دست کم یک شب کاهش خواب داشته اند و ۱.۵ ساعت کمتر از مقدار معمول خود خوابیده اند.

    نتایج این مطالعه نشان داد که کاهش خواب موجب بروز احساسات منفی مانند عصبانیت، برافروختگی، تنهایی، تحریک پذیری و ناامیدی می شود و علایم جسمی از جمله مشکلات تنفسی، درد و مشکلات دستگاه گوارش را نیز به دنبال دارد.

    اما بر اساس نتایج این مطالعه، این مشکلات جسمی و روحی تا زمانی ادامه داشت که شرکت کنندگان همچنان کمتر از ۶ ساعت در شب می خوابیدند، اما با یک شب خواب بیش از ۶ ساعت، این مشکلات برطرف می شد.

    محققان گفتند: بیشترین افزایش در بروز علائم ذکر شده، تنها پس از یک شب کاهش خواب رخ داد و بطور مداوم تا روز سوم بدتر شد.

    آنها افزودند: پس از این مرحله، بدن نسبتاً به کاهش خواب مکرر عادت می کند. اما در روز ششم، شرکت کنندگان کم خواب اعلام کردند که شدت علائم جسمی آنها در بدترین حالت قرار دارد.

    تحقیقات قبلی نیز نشان داده اند که تنها ۱۶ دقیقه کاهش خواب شبانه می تواند به عملکرد شغلی افراد آسیب بزند. بر اساس نتایج این تحقیقات، کمبود خواب جزیی همچنین می تواند باعث کاهش هوشیاری روزانه شود که برای کنترل استرس و حفظ فعالیت های عادی سالم بسیار مهم است.

    یافته های این مطالعه جدید در نشریه Annals of Behavioral Medicine منتشر شده است.

     

    منبع: ایرنا

  • مصائب ناگفته مجردها در ایام کرونا

    مصائب ناگفته مجردها در ایام کرونا

    به نظر می‌آید تاثیر شیوع ویروس کرونا روی زندگی خانوادگی و فرزندان و والدین هم کم نبوده است تا جایی که بسیاری از فرزندان بالای ۳۰ سال به فکر زندگی مستقل افتاده‌اند و حتی برخی از آنها این فکر را عملی کرده‌اند.

    مصائب ناگفته مجردها در ایام کرونا

    مصائب ناگفته مجردها در ایام کرونا- «چه شبایی که تو کوچه‌ها و خیابونا نخوابیدم. خیلی سخت بود، خیلی. دوست زیاد دارم، اتفاقا خونه مستقل هم دارن اما وقتی زیاد میری سراغشون دیگه شروع می‌کنن به پیچوندن. هر جا هم می‌رفتم دنبال خونه قیمتا عجیب بالا بود و پولم نمی‌رسید تا اینکه بالاخره مجبور شدم برم حاشیه تهران یه جایی پیدا کنم. حالا هم بدون اسباب و اثاثیه سر می‌کنم اما خدا رو شکر صاحب یه سقف شدم.»

    این حرف‌های «محسن» است که قرنطینه در روزهای کرونایی و خانه‌ماندن‌های طولانی عرصه را برایش تنگ کرده تا جایی که دیگر نتوانسته طاقت بیاورد و از خانه بیرون زده است.

    او ۳۴ سال دارد: «من و خانواده‌ام انگار حرف همو نمی‌فهمیم. اونا یه جور دیگه فکر می‌کنن، من یه جور دیگه. استقلالمو مرتب زیر سوال می‌بردن. چی خوردی؟ چی میخوای بپوشی؟ صدای تلویزیونو زیاد نکن. کجا میری؟ با کی میری؟ کی میای خونه؟ همه این سوالا اذیتم می‌کرد. جالبه که قبل از کرونا و قرنطینه‌ها هیچکدوم از این مسائلو نداشتیم. نمیدونم چی شد که رفتاراشون یهو تغییر کرد! گرچه الانم یه وقتایی دلم تنگ میشه اما فکر می‌کنم هم اونا الان راحت‌ترن، هم من. بالاخره از یه سنی به بعد همه ما باید مستقل بشیم دیگه.»

    به نظر می‌آید تاثیر شیوع ویروس کرونا روی زندگی خانوادگی و فرزندان و والدین هم کم نبوده است تا جایی که بسیاری از فرزندان بالای ۳۰ سال به فکر زندگی مستقل افتاده‌اند و حتی برخی از آنها این فکر را عملی کرده‌اند.

    «سیما» یکی از دختران ۳۷ ساله‌ای است که قبل از کرونا صبح‌ها از خانه بیرون می‌زده و و شب‌ها خسته از محل کارش به خانه برمی‌گشته اما تعطیلات شیوع ویروس کرونا و دورکاری زندگی‌اش را تحت تاثیر قرار داده و به  زندگی مستقل و جداشدن از والدینش فکر کرده است: «بعد از کرونا خیلی از دوستا و همکارام رفتن کارشونو ادامه دادن و من جزء معدود آدمایی بودم که به دلایل مختلف تو خونه موندم که این کارم خوبیای زیادی داشت اما با مشکلاتی هم روبه‌رو شدم. مثلا یک سال تمام ناهارا کنار خونواده‌م بودم که خیلی برام ارزش داشت. قبل از اون هیچ وقت به جز روزای جمعه همچین تجربه‌ای نداشتم. من فکر می‌کنم تا یه زمانی کنار خونواده بودن خوبه اما وقتی زمان بیشتر می‌گذره متوجه خیلی از مسائل میشی. باید قبول کنیم که همه ما آدما به استقلال نیاز داریم و من این نیاز رو بشدت احساس می‌کنم و دوس دارم گاهی اوقات از خونواده فاصله بگیرم و حتی چند روز تو ماه تنها باشم.»

    اما این همه دستاوردهای سیما در روزهای قرنطینه و کرونایی نبوده و این اتفاق‌ها نکات مثبتی هم برای او به همراه داشته است: «موضوع دیگه‌ای که دورکاری و قرنطینه به چشمم آورد ازدست‌دادن فرصتا بود. مدتی که برای کارم زمان گذاشتم فرصتای دیگه از من گرفته شد. تو خونه موندن به من ثابت کرد که می‌شد در کنار حرفه اصلی کارای دیگه‌ای هم انجام داد که من یا بلد نبودم یا قدر ندونستم. شاید هم  راهنمای خوبی نداشتم و نتونستم از ۱۲ سال روزای کاریم بهتر استفاده رو بکنم. متوجه شدم جایی که الان هستم جایی نیست که باید می‌بودم و این موضوع بیشتر از موضوع استقلال برام سخت و گرون تموم شد. من تو این مدت روزای پشت سرمو خیلی مرور کردم. به اینکه چطور زندگی کردم؟ اینکه وقتمونو چطوری بگذرونیم یه بحثه اما چطور زندگی‌کردن مهم‌تر از هر مسئله دیگه‌ایه و استقلال‌داشتن زیرمجموعشه. حالا مفهوم استقلال برام خیلی مهم و گسترده شده. شاید باید زودتر به این موضوع دقت می‌کردم. البته استقلال نه لزوما به معنای جدا زندگی‌کردن. استقلال توی خیلی از مسائل دیگه چه به لحاظ روحی، چه به لحاظ کاری و مسائل زندگی.»

    «رویا» هم یکی دیگر از افرادی است که کرونا دغدغه‌های فکری برایش به وجود آورد: «فکر می‌کنم روابط اجتماعی‌مون قبل از کرونا با توجه به نوع کار، دوستی، برنامه ورزشی، سفر یا هر چیز دیگه‌ای تعریف می‌شد. منظورم اینه که ماها که با خونواده‌هامون زندگی می‌کنیم سعی می‌کردیم در عین حال که با خونواده زندگی می‌کنیم زمانی رو هم به خودمون اختصاص بدیم چون تو فرهنگ خونواده‌های ایرانی مستقل‌شدن بچه‌ها مرسوم نیست. اما همه این چیزایی که تعریف کردم بعد از کرونا تقریبا بهم ریخت و هر کدوم از ما هر چی سعی کرده بودیم فضا یا زمان مشخصی برای خودمون درست کنیم حالا باید همه اون زمانو با خونواده‌هامون بگذرونیم.»

    این دو سالی که همه با ویروس کرونا مبارزه می‌کنند باعث شده روابط خانوادگی رویا عمیق‌تر شود و مسائلی که تا پیش از این نادیده گرفته بود برایش هویدا شود: «دورکاری موجب شد فضای شخصی افراد از بین بره و تمام وقتمونو با خونواده‌هامون بگذرونیم. حالا دیگه یه جورایی فضای شخصیمون با اعضای خانواده قاطی شده و زندگی اجتماعی که واسه خودمون ساخته بودیم از بین رفت و به روزای قبل از این اتفاق برگشتیم. یه  دوره‌ای دورکاریم کمتر شد و وقتی می‌رفتم سر کار احساس می‌کردم باید دوباره فضاها و روابطی که داشتم رو از اول بسازم و این انرژی‌گرفتن خیلی برام سخت بود و انگار متوجه نبودم دوران کرونا برام چه اتفاقی افتاده. از طرفی وقتی خونه هستی متوجه نیستی که چه وابستگی برای پدر و مادرا ایجاد شده مثلا سوالی که این مدت پدر و مادرم مرتب از من می‌پرسیدن این بود «تو که همه این سالا می‌تونستی دورکار باشی چرا این همه انرژی برای رفت و آمدت صرف می‌کردی؟» به نظر میاد تمایل خانواده و پدر و مادر هم اینه که خونه رو ترک نکنم و پیششون بمونم. وقتی مجبور می‌شم ساعتایی از خونه بیرون برم متوجه میشم که پدر و مادرم نسبت به قبل دلتنگ‌تر و بی‌طاقت‌تر شدن. در واقع زندگی اجتماعی من تقریبا از بین رفته و خانواده خودشو محق میدونه تو فضاهای من حضور داشته باشه و مدیریت این موضوع سخته. حداقل برای من که ۳۸ سالمه و باید زندگی مستقل برای خودم داشته باشم شرایط سخت‌تره. تمام سالایی که وقت زیادیو بیرون از خونه می‌گذروندیم بخشی از اخلاقمون تو جامعه ساخته شده و با خونواده متفاوته و این تفاوت فکری وقتی که تو خونه و با خونواده زندگی می‌کنیم مشخص میشه. البته من تونستم این موضوع رو کنترل کنم اما خیلی از دوستام بعد از این اتفاق و زیاد شدن اختلاف نظرها دنبال خونه و زندگی مستقلن.»

    «افشین» هم یک سالی می‌شود که مستقل شده است؛ درست زمانی که ۳۱ ساله شد: «موضوع مستقل زندگی‌کردن همیشه مطرح بود و خب خونواده ایرانی هم همیشه مخالف. واقعیتش من تو قضیه کرونا و قرنطینه با اینکه همیشه خونه‌نشین و بیکار بودم، مشکل چندانی با خونواده نداشتم شاید به خاطر داشتن اتاق شخصی بود اما همیشه سیگارکشیدن برام مسئله بود. از طرفی هم مجبور بودم رفت و آمد با دوستامو محدود کنم. اما از وقتی شروع به کار کردم قضیه فرق کرد. مجبور بودم با تاکسی اینترنتی رفت و آمد کنم که کرونا نگیرم با این حال دو هفته بعد از شروع کارم کرونا گرفتم. استفاده از تاکسی اینترنتی هزینه‌هامو خیلی بالا برد چون خونه‌مون هم از مرکز شهر دور بود به همین دلیل خونواده‌م با مستقل‌شدن من مشکلی نداشت و یه خونه نزدیک محل کارم گرفتم. در کل قرنطینه و کرونا روی مستقل‌شدن من بی‌تاثیر نبود. من بیشتر به فضای اختصاصی و زندگی مستقل فکر می‌کردم و خب شاید حضور طولانی‌مدت  تو قرنطینه و زندگی محدود به خونواده روی اونا هم تاثیر گذاشت و راحت‌تر با مسئله مستقل‌شدن من کنار اومدن. البته قرنطینه برای من که اهل ولخرجی، کافه‌گردی و سفر بودم یه مزیت بزرگ داشت و من تو این مدت تونستم پس‌انداز کنم و ایده مستقل‌شدن رو عملی کردم.»

    به نظر می‌رسد کرونا دغدغه‌های جدیدی برای خانواده‌ها و فرزندان ایجاد کرد؛ فرزندانی که تمایل به مستقل‌شدن بیشتر از قبل ذهنشان را درگیر کرد و خانواده‌هایی که پیش از این با جداشدن فرزندانشان مشکل داشتند و معتقد بودند این جدایی باید فقط با ازدواج اتفاق بیفتد، گاردشان را کمی پایین‌تر آوردند گرچه هنوز هم بسیاری از آنها مخالف سرسخت جداشدن بچه‌هایشان هستند.

    احد عبدی – روانشناس – معتقد است: «مفهوم استقلال فردی زمانی مطرح می‌شود که فرد احساس کند از طرف محیط، جامعه یا فرد و افرادی امکان تصمیم‌گیری و رفتار مستقل از وی سلب شده است. والدینی که در تصمیم‌گیری‌های فرزندان خود ورود کرده و آزادی عمل را از آنها می‌گیرند یا مدام فکر می‌کنند فرزندانشان در حال انجام خطا و اشتباه هستند، نمی‌دانند که اگر روزی آنها در قید حیات نباشند چه بلایی بر سر آن فرزند خواهد آمد. نباید فراموش کنیم که اشتباه و خطا جزئی از زندگی است. به عبارتی وقتی والدین به جای حمایتگری، رفتارهای کنترل‌گرانه و سرزنشگر دارند موضوع استقلال فردی مطرح می‌شود و در چنین شرایطی حتماً به مراجعین توصیه می‌شود به فکر مستقل‌شدن باشند. اما اگر والد و فرزند بدون وابستگی و آسیب به یکدیگر یا بدونِ طرحواره‌هایی مثل رهاشدگی، ایثار، وابستگی، بی‌کفایتی و … در کنار هم زندگی کنند و به قول معروف بند ناف آنها از هم جدا باشد، چه ایرادی دارد که با هم و در کنار هم زندگی کنند؟ در واقع اگر این‌گونه زندگی کنند هر دو برنده بوده و به این نوع از تعامل، تعامل برد – برد گفته می‌شود، اما اگر قرار باشد یکی از طرفین برنده و دیگری بازنده باشد، در اصل هر دو بازنده‌اند و بهتر است به فکر مستقل‌شدن باشند.»

    او می‌گوید: «برای مستقل‌شدن راهکارهای متعددی وجود دارد. اول از همه پیشنهاد می‌کنم با یک متخصص روانشناسی مشورت شود تا با کمک او فرد بتواند از بندِ تله‌های زندگی خود مثل رهاشدگی، شکست، وابستگی، بی‌کفایتی و … رها شود و در گام بعد بسته به ظرفیت و توانایی فرد راهکار مناسب پیدا خواهد شد. ضمناً اگر در این پروسه والدین هم مراجعه کنند قطعاً راهکارهای بهتری به دست خواهد آمد که یکی از آنها می‌تواند کمک‌گرفتن از والدین برای مستقل‌شدن فرد (چه مالی و چه روانی) باشد.»

    این روانشناس درباره راهکارهای مستقل‌شدن توضیح می‌دهد: «از راهکارهای مستقل‌شدن می‌توان به زندگی در پانسیون، اجاره سوئیت کوچک در بخشی از شهر که هزینه‌های کمتری تحمیل کند نیز اشاره کرد و البته در مسئله مستقل‌شدن، فرد باید خودش را برای چالش‌های جدیدی آماده کند یکی از این چالش‌ها می‌تواند انجام چند شیفت کار در طی روز باشد تا بتواند هزینه‌های این مستقل‌شدن را تامین کند. گرچه نمی‌توان از شرایط کرونا و چالش‌های به وجود آمده در این پاندمی و اثرات زیاد آن بر اقتصاد و شرایط رفاهی مردم همچنین تاثیر آن به تصمیم به مستقل‌شدن جوانان چشم‌پوشی کرد، چرا که مشکلات مالی یکی از مهم‌ترین موانع استقلال فردی است. مراجعانی داشتم که قبل از شیوع کرونا مستقل بودند اما با توجه به خسارت‌های مالی در این مدت مجبور شدند برای ادامه زندگی (هر چند با نگاهی  مقطعی و کوتاه‌مدت) به خانواده‌هایشان رجوع کنند. حتی زنان سرپرست خانواده‌ای که به دلیل بیکاری مجبور به زندگی با خانواده خود شدند با چالش‌های بسیاری روبه‌رو شده‌اند.»

    عبدی می‌گوید: «غالباً به افرادی که با این چالش به مراکز مشاوره مراجعه می‌کنند بسته به شرایط آنها و خانواده‌هایشان می‌توان توصیه‌های متفاوتی کرد. در گام اول ریشه‌یابی مشکل و تعریف مسئله بسیار حائز اهمیت است چرا که اگر مشکل به درستی تعریف نشود راهکار مناسب به دست نخواهد آمد اما در کل تلاش ما بر این است که افراد بتوانند مستقل از هر فرد دیگری به زندگی و حیات خود ادامه دهند چراکه استقلال فردی یکی از نشانه‌های بزرگسال سالم است. والدین عزیز باید بدانند یکی از مهم‌ترین نیازهای تمام موجودات زنده آزادی در بیان احساسات و به دست آوردن نیازهاست از این‌رو والدین آگاه و حمایتگر همواره تلاش می‌کنند تا فرزندشان، خودش مسیر زندگی را انتخاب کند. هر کدام از ما در موقعیت‌های مختلف زندگی نقش‌هایی را بازی می‌کنیم که باید مراقب باشیم نقش‌هایمان در این زندگی جابجا نشود. برای مثال ما در طول زندگی برای پدر و مادر خود نقش فرزند را بازی می‌کنیم، برای فرزند خود نقش والد را بازی می‌کنیم، برای خواهر و برادر خود نقش خواهر یا برادر را بازی می‌کنیم و … . از این رو والدین هم فقط باید نقش خودشان را در زندگی برای فرزندانشان بازی کنند. اگر بخواهند معلم، استاد، مشاور و … باشند ممکن است همه چیز خراب شود. در اینجا لازم می‌دانم از مراجعانی بگویم که در سن ۴۰ تا ۴۵ سالگی و حتی بیشتر بعد از آنکه والدین خود را از دست دادند بدون هیچ هدف و رسالتی در این زندگی سربار بقیه اعضای خانواده شده‌اند یا در بهترین شرایط ممکن قدرت تصمیم‌گیری و انتخاب ندارند. قطعاً هیچ والدی خواهان چنین سرنوشتی برای فرزند خود نیست.»

     

    منبع: ایسنا

  • سندروم سیندرلا در دختران چیست؟

    سندروم سیندرلا در دختران چیست؟

     

    یک روانشناس گفت: علت ایجاد سندروم سیندرلا در دختران شیوه‌های تربیتی والدین از دوره کودکی بوده که موجب فرار از مسئولیت پذیری در کودک می‌شود.

    برخی از دخترها قدرت و توانایی انتخاب کردن را ندارند و همیشه منتظرند دیگران برای آن‌ها تصمیم‌گیری کنند، علاوه بر این معمولا رویای مردی ایده‌آل و افسانه‌ای همچون شاهزاده سوار بر اسب سفید را در ذهن خود می‌پرورانند که همان شاهزاده‌ای که در انیمیشن سیندرلا دیده‌اند، است و اغلب در برخی از کارتون‌های در طی آن دختری تمام عمر خود را در رنج و سختی به سر می‌برد و با رسیدن یک شاهزاده سوار بر اسب سفید به خوشبختی می‌رسد و تا آخر عمر با آرامش و لذت زندگی می‌کند.

    برخی از دختران از این گونه روایات و داستان‌ها تأثیرات متفاوت و غیر واقعی می‌پذیرند و موجب می‌شود توانایی‌های خود را نادیده بگیرند و برای رسیدن به خوشبختی و آرامش تنها بر فردی دیگر متکی باشند.

    سندرم سیندرلا نشانه‌ گریز از مسئولیت پذیری است و برخی دختران تصور می‌کنند وقتی مردها هوایشان را دارند، آن‌ها از هرگونه مسئولیت مالی، احساسی و فیزیکی رها هستند. باور آنان می‌گوید «روزی مردی از راه می‌رسد و همه‌چیز را سر و سامان می‌دهد و دیگر لازم نیست، نگران چیزی باشم». آن‌ها یاد می‌گیرند تا زمانی که شخص دیگری هست تا مسئولیت آن‌ها را به عهده بگیرد دیگر نیازی به تلاش مازاد ندارند و این بهانه مانع از هر گونه جاه طلبی از سوی آن‌ها می‌شود.سندروم سیندرلا در دختران چیست؟|خبر فوری

    بنابراین دخترانی هستند که به دلیل عدم شناخت توانمندی‌های خودشان فاقد اعتماد به نفس کافی برای هر گونه استقلال طلبی هستند و تنها راه رسیدن به خوشبختی را حضور مردی برای پیش بردن امور خود می‌دانند.

    مژگان نیکنام روانشناس ، درباره علت شکل‌گیری سندروم سیندرلا در دختران و مشکلات ناشی از آن، اظهار کرد: سندروم سیندرلا به نوعی یک اختلال بوده و علت آن شیوه‌های تربیتی والدین از ابتدای دوره کودکی است.

    وی ادامه داد: برای اولین‌بار «کولت داولینگ» در کتاب «ترس پنهان زن‌ها از استقلال» از سندروم سیندرلا نام برد که منظورش اتکای بیش از اندازه زنان در زمینه‌های مختلف مالی، عاطفی و رفتاری به مردان است که ترس ناخودآگاهانه زنان از استقلال و خودکفایی همواره آن‌ها را در سایه حمایت افراطی مردان نگه داشته است که سندروم سیندرلا در به وجود آمدن آن دخیل خواهد بود که این اختلال مجموعه علائم و مشخصاتی را در بر می‌گیرد.سیندرلا داستان شخصیت کارتونی دختر فقیری است که شاهزاده‌ای سوار بر اسب سفید عاشق او شده و آن را به تمام آرزوهایش می‌رساند که این داستان، روایت عوامل پیچیده‌ای را دارد.

    وی افزود: دختری که در حال رشد است محیط خانواده، اجتماع و فرهنگ یک‌سری ویژگی‌های شخصیتی را در درون او مانند معیارهای رشد اجتماعی، هویت‌یابی، انتخاب همسر و شغل شکل می‌دهد و زمانی که این دختر در محیط خانواده به شکلی تربیت می‌شود که ویژگی‌های شخصیتی‌اش را ناقص می‌بیند نمی‌تواند آن گونه که شایسته است به طرف خواسته‌هایش حرکت کند.

    وی تصریح کرد: شیوه تربیتی نادرست و شکل گیری ناقص ویژگی‌های شکل دهنده شخصیت سبب می‌شود تا فرد به دست آوردن آمال و آرزوهایش را در گرو شخصی دیگر ببیند یعنی به وسیله فردی که با او ازدواج می کند، بتواند به آن رشد اجتماعی، ثروت، آرزوها و… برسد که این نشان از نقص نسبی در مراحل رشد به حساب می‌آید.

    وی با اشاره به مراحل تربیتی دوران رشد بیان کرد: فرد در کودکی، نوجوانی و جوانی با گریز از مسئولیت پذیری و نداشتن برنامه و اهداف، آن‌ها را در شخص دیگری جست‌وجو می‌کند که با آمدنش او را به تمام آرزوها می‌رساند که باتوجه به تحول و رشد اجتماعی انسان‌ها این پدیده در افرادی که به لحاظ فکری، هویتی و شخصیتی ضعیف هستند، دیده می‌شود و در اشخاصی که الگوهای سالم تربیتی و شخصیتی را دارند نباید دیده شود.

    این روانشناس ادامه داد: کارتون‌ها و برنامه‌هایی که ساخته می‌شوند معمولا همراه با افراط‌گرایی هستند، اما در عالم واقعیت الهام گرفتن‌ از این انیمیشن‌ها فرد را دچار مشکل می‌کند و سبب می‌شود تا شخص از درون کاملا رشد پیدا نکند و نیازهای خود را در درون فردی دیگر جست‌وجو کند.

    نیکنام افزود: به لحاظ روانشناسی معیار انتخاب در ازدواج تناسب است، یعنی فرد از هر لحاظ با فرد مقابل باید تناسب داشته باشد اما درواقع سندروم سیندرلا تفاوت بسیار شدیدی در فرد ایجاد می‌کند با آنچه که در واقعیت وجود دارد و بین من ایده‌آل و من واقعی شکافی شکل می‌دهد و درصورت بروز آن ویژگی‌های شخصیتی فرد باید خود را ردیابی کند و در صدد تقویت اعتمادبنفس و صفات شخصیتی خود برآید، آن زمان دیگر این سندرم فقط در کارتون‌ها خواهد بود.

    وی تصریح کرد: افرادی که رشد اجتماعی مناسب دارند هرگز دچار این انتخاب‌ها نمی‌شوند اما متاسفانه امروزه بسیاری از معیارها مادی شده است یعنی افراد مادیات را در معیارهای انتخاب خود در هر زمینه‌ای مانند همسر گزینی در اولویت قرار می‌دهند.

    نیکنام گفت: گاهی والدین نیز تفکر تجمل‌گرایی را به طریقی به فرزند خود یاد می‌دهند مانند زمانی که در جشن عروسی حضور پیدا می‌کنند در صحبت‌هایی که میان اعضای خانواده وجود دارد، می‌گویند؛ عجب دامادی و چه عروسیِ بزرگی و چه خوب که ما هم داماد پولدار داشته باشیم و سبب می‌شود تا تفکر تجمل‌گرایی و اینکه روزی کسی می‌آید که تو را به تمام آرزوهایت می‌رساند در اعضای خانواده شکل می‌گیرد و تبدیل به یک اجبار در جامعه می‌شود، به گونه‌ای که دختر گمان می‌کنند شرایط و لزوم ازدواج پول است و معیارهای مهم انتخاب شریک زندگی زیر سایه مادیات پنهان می‌شود.

    وی خاطرنشان کرد: پنهان شدن معیارهای اصلی زندگی زیر سایه مادیات موجب می‌شود تا فرد بعد از ورود به زندگی مشترک دچار اختلاف جدی و مشکلاتی با زوج خود شود، چرا که معیارهای شخصیت و هویت‌یابی در درونش به گونه‌ای ناقص شکل گرفته و این امر مهم است تا خانواده با شیوه تربیتی درست به کودک آموزش دهند تا خودش باید با تعیین اهداف و برنامه‌ریزی‌های لازم به هدف‌های خود برسد و آن را در فرد دیگری جست‌وجو نکند، اما با انتخاب درست می‌تواند در کنار زوجی که با او تناسب دارد مسیر پیشرفت و تعالی را طی کند.

     

  • ترس از قضاوت دیگران و 5 راهکار برای مبارزه با آن

    ترس از قضاوت دیگران و 5 راهکار برای مبارزه با آن

     

    ترس از قضاوت دیگران می‌تواند در همه افراد وجود داشته باشد چرا که همه ما انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستیم و از نظرات دیگران درباره خود تأثیر می‌پذیریم.

    گاهی اوقات ترس از قضاوت، شدت بسیار زیادی پیدا می‌کند به طوری که افراد دائماً نگران این هستند که دیگران درباره آن‌ها چه فکری می‌کنند. این افکار می‌توانند بسیار آسیب‌زا باشند و جلوی رشد و پیشرفت فردی را بگیرند. اگر شما نیز دچار این مشکل هستید و می‌خواهید بر ترس از قضاوت دیگران غلبه کنید، در ادامه این مقاله به توضیحات و ارائه راهکارهایی در این زمینه پرداخته‌ایم. همچنین خوب است برای شناخت عمیق‌تر خود به تیپ‌های شخصیتی MBTI توجه کنید. بهره بردن از مشاوره روانشناسی نیز می‌تواند به شما در کاهش ترس از قضاوت های دیگران و تغییر نگرش‌تان نسبت به مسائل مختلف اثرگذار باشد.

    ترس از قضاوت دیگران و 5 راهکار برای مبارزه با آن|خبر فوری

    راهکارهایی برای غلبه کردن

    ممکن است ترس‌های بسیاری در ما وجود داشته باشد که به ابعاد شخصیتی‌مان مربوط می‌شود مانند ترس از صحبت کردن در جمع. راه‌حل علم روانشناسی تحلیل و روبرو شدن با این ترس‌هاست. افکاری که شما در ذهن دارید کلید اصلی پیدایش انواع هیجانات و رفتارها هستند. تا زمانی که افکار مخربی در سر دارید نمی‌توانید توقع زندگی شاد و مؤثری را داشته باشید. همچنین در روابط اجتماعی خود نیز دچار مشکل می‌شوید. ترس از قضاوت دیگران در واقع به معنای افکار دائمی و تکرار شونده در مورد نحوه ارزیابی دیگران در مورد ماست. برای این که بتوانید از شر این افکار و احساسات ناخوشایندی که در پی آن می‌آید خلاص شوید به راهکارهای زیر توجه کنید.

    1- نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید

    اگر شما شناخت درستی از خود داشته باشید و از توانمندی‌ها و ضعف‌های خود آگاه باشید، دیگر دائماً نگران بازخوردهای منفی دیگران نخواهید بود. تلاش کنید تا به خودآگاهی بیشتری در مورد توانایی‌های خود دست یابید. اگر شما شناخت کاملی از مهارت‌ها، نقاط ضعف، آسیب‌پذیری‌ها و نقاط قوت خود داشته باشید دیگر از قضاوت دیگران چندان تحت تأثیر قرار نمی‌گیرید. علاوه بر این بهره بردن از مهارت‌های ارتباطی به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید به شناخت بهتری نسبت به دیگران برسید و منظور و قصد افراد هنگامی که درباره شما صحبت می‌کنند و یا با حالات چهره خود در حال قضاوت شما هستند را متوجه شوید.

    2- برای خودتان اولویت قائل شوید

    زمانی که شما اجازه می‌دهید دیگران با قضاوت‌هایشان ادراک شما را از خودتان تحت تأثیر قرار دهند یعنی شما دائم دیگران را در اولویت قرار می‌دهید و به آن‌ها قدرت تأثیرگذاری در زندگی‌تان را اعطا می‌کنید. به این نکته توجه داشته باشید که هیچ‌کس اندازه خود شما، شما را نمی‌شناسد. در نتیجه آن کسی که تصویر نهایی را از شما ، مهارت‌ها و توانایی‌هایتان می‌سازد تنها خودتان هستید. دیگران تنها بخشی از این تصویر را تشکیل می‌دهند. پس نگذارید که آن‌ها نقش اصلی را بازی کنند.

    3- شما مسئول کنترل فکر دیگران نیستید

    یکی از خطاهای فکری که باعث می‌شود افراد دائماً نگران قضاوت و نظر دیگران در مورد خود باشند این است که فکر می‌کنند مسئول افکار دیگران هستند. شما تنها مسئولیتی که دارید مسئولیت در قبال رفتارهایتان است. در حقیقت شما تنها می‌توانید رفتارهای خودتان را کنترل کنید و مسئول افکار دیگران نیستید. اینگونه مطمئن باشید که بهتر با دیگران می‌توانید ارتباط برقرار کنید و تاثیرات مثبت آن را بر زندگی خود می‌بینید.

    4- در لحظه زندگی کنید

    بسیاری از ما  هرگز در لحظه از آنچه بر ما می‌گذرد آگاهی نداریم. در حقیقت اکثر اوقات به جای این که محیطمان را تجربه کنیم در افکار خود غرق می‌شویم. زندگی دائمی در خانه ذهن باعث می‌شود که ما بیشتر در افکار آسیب‌زا درگیر شویم. برای اینکه بتوانید در لحظه زندگی کنید و از شر افکار منفی خود خلاص شوید لازم است که با تمام حواس پنجگانه خود درگیر محیط پیرامونتان شوید. تمرین‌های ذهن آگاهی کمک بسیاری به شما می‌کنند.

    5. اعتماد به نفس خود را بالا ببرید

    در تمام مراحل زندگی بر روی هدف خود تمرکز داشته باشید و به خاطر ترس از قضاوت دیگران هیچگاه هدف خود را تغییر ندهید و با اعتماد به نفس بالا روبه جلو حرکت کنید. خود را همانگونه که هستید بپذیرید و با افزایش مهارت‌ها و توانایی‌های خود به پیشرفت و بهداشت جسمی و روانی خود کمک کنید. همیشه و در همه حال مثبت نگر باشید و بدانید که شما بهتر از هرکسی می‌دانید چه چیزی برای شما بهتر است و در صورتی که شکست خوردید به این موضوع توجه داشته باشید که بدون شکست پیروزی به دست نمی‌آید.

    6- احتمال وجود برخی از اختلالات روان‌شناختی 

    ترس از قضاوت دیگران می‌تواند علامتی از اختلالات روان‌شناختی مثل اختلال فوبیای اجتماعی باشد. در این اختلال فرد نمی‌تواند در حضور جمع عملکرد مناسبی داشته باشد. چرا که دائماً نگران نحوه قضاوت و ارزیابی آن‌هاست. اگر با استفاده از راهکارهای عمومی گفته شده ترس از قضاوت شدن همچنان به طور پایداری در شما وجود دارد و هیجانات ناخوشایند زیادی را در شما بر می‌انگیزد، حتماً برای بررسی و ارزیابی دقیق وضعیت روانی به یک روانشناس مراجعه کنید. روش‌های مورد استفاده در درمان فوبیای اجتماعی نظیر درمان شناختی-رفتاری که توسط روانشناسان به کار گرفته می شود در درمان این بیماری نقش بسزایی دارند.

    – آیا از طریق تست های روانشناسی می‌توان افرادی که بیشتر اهل قضاوت کردن هستند را شناسایی کرد؟ 

    بله، در آزمون‌های شخصیت شناسی نظیر تیپ‌های شخصیتی MBTI می‌توان در مورد این ویژگی افراد به شناخت بیشتری دست یافت.

    آیا ترس از قضاوت شدن می‌تواند دلیلی برای عدم صحبت افراد در جمع باشد؟

    افراد بیشتر به دلیل اضطراب و عدم شناخت کافی از خود در جمع صحبت نمی‌کنند با این حال گاهی ترس از قضاوت شدن نیز می‌تواند دلیل فوبیای فرد برای صحبت در جمع باشد.

     

  • 7 راهکار برای اینکه بدون پرخاشگری قاطعانه رفتار کنیم

    7 راهکار برای اینکه بدون پرخاشگری قاطعانه رفتار کنیم

     

    در این درس می‌آموزیم که چگونه ابراز وجود کنیم، از مواضع و حقوق خود دفاع کنیم، چگونه انتقادمان را بیان کنیم بدون آنکه با دیگران درگیر شویم، دعوایمان شود یا پرخاشگری مثل سایه‌ای قاطعیت و شجاعتمان را بپوشاند.

    ابراز وجود کردن یعنی توان نه گفتن وقتی‌که نمی‌خواهیم؛ نقد کردن امور وقتی نادرستشان می‌یابیم و با اصول خود زیستن حتی اگر دیگران آن را غیرمنطقی بدانند و تمام این‌ها را با حفظ حرمت و احترام دیگران انجام دادن.

    عزت‌نفس به شما امکان می‌دهد به دیگران احترام بگذارید. اولی به شما اجازه می‌دهد قاطع باشید و دومی به شما کمک می‌کند بدون پرخاشگری این کار را انجام دهید. بهترین راه رسیدن به این تعادل چیست؟

    7 راهکار برای اینکه بدون پرخاشگری قاطعانه رفتار کنیم|خبر فوری

    در این درس می‌آموزیم که چگونه ابراز وجود کنیم، از مواضع و حقوق خود دفاع کنیم، چگونه انتقادمان را بیان کنیم بدون آنکه با دیگران درگیر شویم، دعوایمان شود یا پرخاشگری مثل سایه‌ای قاطعیت و شجاعتمان را بپوشاند.

    قاطعیت چیست؟

    قاطعیت همیشه درک نمی‌شود. درواقع، مردم اغلب آن را به با پرخاشگری اشتباه می‌گیرند. اما برای ابراز وجود نیازی به جنگیدن نیست. ابراز وجود یک مهارت اجتماعی است که به افراد امکان می‌دهد ایده‌ها و خواسته‌هایشان را بیان کنند و برای احقاق حقوق خود ایستادگی کنند.

    بدین ترتیب، شخص قاطع می‌تواند بگوید “نه”، وقتی این دقیقاً همان چیزی است که می‌خواهد بگوید. آن‌ها با سیاستی که به نظرشان نادرست باشد مخالفت می‌کنند. علاوه بر این، می‌دانند چگونه صادقانه و واضح چیزی را بخواهند.

    به‌عبارت‌دیگر، شخص قاطع کسی است که می‌داند چگونه از دیگران درخواست کند، چگونه درخواستی را رد کند، چگونه با دیگران مشورت یا تبادل‌نظر کند یا با کسی به مذاکره بنشیند.

    آنچه مهم است این‌که قاطعیت را با صداقت یا پرخاشگری اشتباه نگیرید.

    قاطع، منفعل و پرخاشگر

    ابراز وجود یکی از اضلاع مثلثی است که دو ضلع دیگر آن انفعال و پرخاشگری است.

    افراد منفعل از گفتن آنچه فکر می‌کنند درست است پرهیز می‌کنند یا از استیفای حقوق خود دست می‌کشند. در حالت افراطی حتی پرسیدن یا توضیح خواستن از دیگران برایشان سخت و دشوار است چراکه معتقدند که انجام این کار باعث ناراحتی مردم می‌شود.

    افراد پرخاشگر کاملاً برعکس هستند. آن‌ها بدون آنکه بگویند چه خواسته‌ای دارند، با فریاد آن را مطالبه می‌کنند.

     این افراد بدون درک احساسات خود و دیگران صرفاً برای به دست آوردن چیزی دادوفریاد راه می‌اندازند؛ چراکه واقعاً معتقدند حق دارند هرچه می‌خواهند بگویند و هر طور که دوست دارند عمل کنند.

    قاطعیت یا ابراز وجود اما حد وسط بین این دو نیست بلکه رویکرد دیگری است برای برقراری ارتباط با دیگران.

     داشتن عزت‌نفس کافی برای سکوت نکردن در مواقع لزوم و احترام گذاشتن به دیگران صرفاً به خاطر آن‌که وجود دارند.

    ابراز وجود بدون پرخاشگری

    بسیاری از اوقات، قاطعیت و بیان صریح افکار، احساسات و آرزوها می‌تواند منجر به برخورد و درگیری افراد با یکدیگر شود؛ به‌عنوان‌مثال، در محیط کاری و در روابط مبتنی بر سلسله‌مراتب، بروز ناراحتی امری معمول است وقتی‌که کارمندی با دستورالعمل رئیسش موافق نیست و عدم موافقت خود را اعلام می‌کند. یا بروز ناراحتی در روابط دوستی، مثلاً وقتی شما دعوت دوستتان را برای میهمانی رد می‌کنید.

    اما ابراز مخالفت با دستور رئیس یا رد کردن دعوت دوست لازم نیست تهاجمی باشد و به درگیری ختم شود.

    در ادامه چند روش برای جلوگیری از بروز دعوا و درگیری هم‌زمان با قاطعیت و ابراز وجود ارائه می‌شود:

    1- کلیت موضوع را ببینید

    هنگام مواجهه با مشکل، بهتر است علاوه بر منظر خود، مسأله را از دید طرف مقابل هم ببینید و تحلیل کنید. همچنین به این فکر کنید که مشکل را چطور می‌توانید حل کنید.

    2- واکنش احتمالی دیگران را در نظر بگیرید

    اگر قصد دارید حرفی بزنید که ممکن است باعث آزردگی خاطر یا ناراحتی شود، عکس‌العمل طرف مقابل را پیش‌بینی کنید. مسأله را سرسری نبینید، فقط درک کنید که همه متفاوت هستند و آنچه شما می‌گویید نیز تأثیر متفاوتی دارد.

    3- به حقایق پایبند باشید و مستند حرف بزنید

    به‌جای حدس و گمان، با ذکر حقایق و شواهد مشخص از عقاید و نظر خود دفاع کنید. این نه‌تنها منطقی‌ترین کار است بلکه به شما اعتبار می‌دهد.

    4- به‌جای قضاوت دیگران احساس خود را بیان کنید

    وقتی مسئله‌ای پیش می‌آید، بیان آنچه احساس می‌کنید بسیار بهتر از حدس زدن احساس و قصد و انگیزه دیگران است. حرف زدن از این‌که یک موقعیت خاص چه احساسی در شما ایجاد می‌کند امکان می‌دهد با طرف مقابل خود ارتباط بهتری برقرار کنید.

    5- به نظر دیگران احترام بگذارید

    با دیگران مؤدب باشید و بدانید که دیدگاه آن‌ها می‌تواند به استحکام نظر شما کمک کند. گوش دادن به نظر برخی افراد می‌تواند آموزنده باشد، بنابراین، نیازی نیست نظر آن‌ها را به چالش بکشید یا تلاش کنید که نظر خود را ثابت کنید.

    6- انگیزه‌های خود را ارزیابی کنید

    تأمل در اعتبار انگیزه‌های خود مهم است. وقتی رفتار، سخن یا عملی را نقد می‌کنید یا از حقی دفاع می‌کنید انگیزه‌هایتان را باید به‌روشنی بشناسید. به‌این‌ترتیب، اطمینان می‌یابید که عکس‌العملتان واکنشی نیست و به‌طرف مقابل حمله نمی‌کنید.

    7- اقناع کنید

    با تجزیه‌وتحلیل دیدگاه و نظرات خود، علاوه بر اقناع دیگران می‌فهمید که دلایلتان محکم‌تر از همیشه هستند، حتی اگر به نظر دیگران غیرمنطقی باشند؛ بنابراین، شما باید عقاید و نظراتتان را به‌طور دقیق و روشن بیان کنید. 

    ابراز وجود و قاطعیت این نیست که خود را به دیگران تحمیل کنید.

    خلاصه آن‌که شما باید عزت‌نفس خود را بالا ببرید تا بتوانید ابراز وجود کنید و قاطعیت داشته باشید، بدون اینکه به دیگران بی‌احترامی یا پرخاشگری کنید.

  • توصیه‌هایی برای شناخت بهتر مردان

    توصیه‌هایی برای شناخت بهتر مردان

     

    تفاوت‌های بسیاری میان مردان و زنان وجود دارد. در این بین شناخت مردان کمک می‌کند تا علت‌ بسیاری از رفتارهای آنان را کشف نمایید.

    بین زنان و مردان تفاوتهای بسیاری وجود دارد. برای مثال بسیاری از خانم‌ها از بی‌توجهی و سرد بودن همسر خود شکایت می‌کنند، در صورتی که بی‌توجهی آن‌ها می‌تواند ناشی از تفاوت‌های فیزیولوژیکی و تربیتی آن‌ها با شما باشد. آگاهی از رفتارها و خصوصیات مردان کار سختی نیست و به شما کمک می‌کند تا روابط خود را بهبود ببخشید.

    روانشناسی مردان
    مردها چند خصوصیت متفاوت از زنان دارند. آن‌ها به خاطر ساختار مغزی‌شان نمی توانند مثل زن‌ها همزمان روی چند موضوع تمرکز کنند. بنابراین در زمانی که دوست دارید بهترین جواب را بگیرید، تمرکزشان را به هم نزنید. اگر مشغول تماشای تلویزیون هستند، از آن‌ها نخواهید که به حرف شما گوش کنند و نظر بدهند چون این کار برایشان سخت و تقریبا غیر ممکن است. توصیه‌هایی برای شناخت بهتر مردان|خبر فوری

    تفاوت‌های مردان
    مردان و زنان در چند مورد اساسی با هم تفاوت دارند. شناخت این تفاوت‌ها به شما کمک می‌کند تا مردان را بهتر بشناسید. در ادامه برخی از این تفاوت‌ها را شرح داده‌ایم.

    1. فیزیولوژیک
    قسمت نیمکره راست مغز مردها مخصوص اعمالی مثل کسب مهارت‌های فیزیک، تطابق چشمی و ماهیچه ای است و از نیم کره چپ شان بزرگ تر است. اما نیمکره راست در زن ها از نیمکره چپشان کوچک تر است و وظایفی مثل مهارت های گفتاری و بیان احساسات، به عده نیم کره چپ آنهاست.

    به همین دلیل مردان از لحاظ احساسی و بیان عواطف، عملکرد پایین تری نسبت به زنان دارند. مردان اگر سخنورانی ماهر باشند و در رشته های فلسفه هم مهارت داشته باشند، در بیان احساسات خود خیلی ضعیف تر از زنان هستند.

    2. وظایف
    مردان از قدیم خودشان را با کار و مسئولیت‌هایشان شناخته‌اند. آن‌ها تمام توانمندی خودشان را صرف حمایت مالی و اقتصادی از خانواده می‌کنند و بیشتر روی مسائل خارج از خانه متمرکز هستند. وظایف مربوط به خانه بیشتر بر عهده زنان است و نقش مردان در این بخش کمرنگ‌تر است. به همین دلیل آن‌ها کسب و کار را بخشی از هویت خود می‌دانند.

    3. تربیت
    از نظر تربیتی، مردان از از ابتدا تربیت متفاوت‌تری داشته‌اند. همیشه به آن‌ها یاد داده‌اند که نسبت به جنس زن برتری دارند و نباید مانند آن‌ها احساساتشان را بروز دهند، گریه کنند و مشکلاتشان را با کسی در میان بگذارند. تمام این عوامل باعث می‌شوند مردان توانایی ابراز محبت نداشته باشند. گاهی زنان در عشق مردان نسبت به خود دچار تردید می‌شوند.

    شناخت مردان از طریق زبان بدن آن‌ها

    زبان بدن یکی از راه‌های ارتباط غیر کلامی است. شناخت مردان کار چندان سختی هم نیست و با دقت کردن به زبان بدنشان، می‌توان آن‌ها را به راحتی شناخت و به افکار و احساساتشان پی برد. در ادامه به بررسی زبان بدن در مردان پرداخته‌ایم تا به واسطه آن در شناخت آن‌ها بهترعمل کنید.

    1. گذاشتن دست در جیب
    اگر مرد مقابل شما دست به جیب است، احتمالا اطلاعات با ارزشی را از شما پنهان می‌‌کند و قصد ندارد بخشی از زندگی‌اش را برای شما فاش کند.

    2. پنهان کردن دست چپ
    اگر دست چپش را از شما پنهان می‌کند، ممکن است مسائل شخصی‌اش را از شما پنهان کند و تمایلی ندارد که شما از زندگی شخصی‌اش سر در بیاورید.

    3. پنهان کردن دست راست
    اگر متوجه شدید که دست راست را از شما پنهان می‌کند، بدانید مسائلی که مربوط به خودش نیست و بیشتر در ارتباط با اطرافیانش است را از شما مخفی می‌کند و نمی‌خواهد شما چیزی از آن‌ها بدانید.

    4. پوشاندن دهان
    این حرکت در مردها به این معنی است که از بیان کردن چیزی می‌ترسد، پنهان کاری می‌کند و البته کمی خجالتی است.

    5. تکان دادن پا
    این که مدام پایش را تکان می‌دهد به این معنی است که احتمالا از شما خوشش نیامده و قصد ادامه گفتگو را ندارد. بعد از اینکه صحبتتان تمام شود می‌رود و هرگز تمایلی به رابطه دوباره ندارد.

    6. گذاشتن هر دو پا روی زمین
    اگر مردی هر دو پایش را محکم مقابلش گذاشته و کنار هم قرار داده، می‌توانید روی صداقت و راست گویی‌اش حساب کنید. چون این افراد معمولا صادق و متعادل هستند. اما اگر پایش را روی پنجه یا پاشنه تکیه داده است احتمالا همه حقیقت را نمی‌گوید و فرد صادقی نیست.

    7. جفت کردن پا
    اگر در حالت ایستاده پاهایش کنار هم است، احتمالا حالت دفاعی به خودش گرفته و احساس خوبی ندارد. البته ممکن است با نظرات شما چندان موافق نباشد.

    ویژگی های عمومی مردان
    مردها دوست دارند یک راست سر اصل مطلب بروند و بی مقدمه صحبشان را شروع کنند. برخلاف زنان که دوست دارند به جزئیات بپردازند، مردان هیچ علاقه‌ای به این کار ندارند و مطالب را رک و بدون اتلاف وقت بیان می‌کنند. مردان در سکوت عشق می‌ورزند و برخلاف زن‌ها که احساسشان را فریاد می‌زنند و مدام به زبان می‌آورند، با انجام دادن کارهایی سعی می‌کنند احساساتشان را بروز دهند و از سر و صدا در این موارد خوششان نمی‌آید.

    مهم‌ترین اصل در مورد شناخت مردان این است که آن‌ها کمتر از زنان به مسائل عشقی و روابط عاطفی اهمیت می‌دهند. زیرا از ابتدا کار، موقعیت شغلی و اجتماعی برایشان پر رنگ شده و بخش بزرگی از هویتشان را تشکیل داده است. این مسئله تا حدودی به بحث ساختار مغزی و نوع تربیت بر می‌گردد که بالاتر توضیح داده شد.

    چند توصیه برای شناخت بهتر مردان

    _به مردان قدرت بدهید تا صمیمیت‌شان بروز کند.

    _مردها را حلال مشکلات بدانید و از آن‌ها تعریف و تمجید کنید.

    _مرد را تایید کنید و بگویید که به او اطمینان دارید.

    _مردها عاشق تشویق‌اند. پش فراموش نکنید که در هر مرحله از زندگی آن‌ها را تشویق کنید.

    _مردها دوست دارند که از آن‌ها قدردانی و تشکر شود.

    _به مردان سرکوفت نزنید و نصیحت کردن را به کل فراموش کنید.

    _با آن‌ها خیلی صحبت نکنید. اگر ساکت است یعنی این که نیاز به سکوت دارد.

     

  • جرأت‌مندی چیست/ چگونه جرات مند باشیم؟

    جرأت‌مندی چیست/ چگونه جرات مند باشیم؟

     

    جرات مندی چیست و چه کمکی به ما می‌کند؟ جرات مندی یکی از مهارت‌های اصلی زندگی است که در داشتن تعامل مؤثر با دیگران تأثیر بسزایی دارد.

    انسان جرات مند در مسیر زندگی می‌تواند موفقیت‌های بیشتری را به دست آورد و بهداشت جسمی و روانی بالاتری را نیز تجربه کند. همچنین یکی از مهم‌ترین کارکردهای این مهارت این است که در نه گفتن بجا کمک می‌کند. در واقع جرات مندی باعث می‌شود که در عین حال که روابط احترام‌آمیز خود را با اطرفیانمان حفظ می‌کنیم، بتوانیم درخواست‌های نا به جای آن‌ها را به شیوه درستی رد کنیم. اگر به دنبال کسب اطلاعات بیشتری در مورد جرات مندی هستید، ما در ادامه مقاله توضیحات بیشتری در این باره ارائه داده‌ایم.جرأت‌مندی چیست/ چگونه جرات مند باشیم؟|خبر فوری

    جرات مندی چیست؟/ انسان جرات مند کیست؟
    کسانی که به صورت منطقی می‌توانند در شرایط مختلف از خود دفاع کنند و توانایی نه گفتن درست در مقابل خواسته‌های دیگران را دارند، انسان جرات مند یا جرات ورز نامیده می‌شوند. این افراد هنگام دفاع از حقوق خود به گونه‌ای رفتار می‌کنند که به حقوق دیگران تجاوز نمی‌شود و در عین حال اجازه سودجویی را نیز به آن‌ها نمی‌دهند.

  • چرا و چگونه خودآگاهی‌مان را بهبود بخشیم/ 8 توصیه برای افزایش خودآگاهی

    چرا و چگونه خودآگاهی‌مان را بهبود بخشیم/ 8 توصیه برای افزایش خودآگاهی

     

    توانایی خودآگاهی یکی از مهارت های اساسی و در عین حال دشواری است که ما انسان ها می توانیم به دست آوریم.در این مطلب، توضیح خواهیم داد که خودآگاهی چیست و چرا مهم است.

    آیا در زندگی یا شخصیت شما بخش‌هایی وجود دارد که نتوانید آن را درک کنید؟ آیا رفتارها یا گرایش های خاصی در خود سراغ دارید که به رغم پیامدهای منفی آن‌ها، بارها و بارها در زندگی شما ظاهر‌شده باشد؟ آیا گاهی در موقعیت های حساس به اصطلاح دست و پای خود را گم کرده اید؟ در تمام چنین مواردی ما از کمبود خودآگاهی رنج می بریم و ناخوآگاه ما کارها را به دست می گیرد؛ ناخودآگاهی که تقریبا هیچ کنترلی بر آن نداریم. با این حال خبر خوب این که خودآگاهی مهارتی است که هرکسی می تواند با تمرینات و عادت های مناسب، آن را بهبود ببخشد.

    چرا و چگونه خودآگاهی‌مان را بهبود بخشیم/ 8 توصیه برای افزایش خودآگاهی|خبر فوری

    توانایی خودآگاهی یکی از مهارت های اساسی و در عین حال دشواری است که ما انسان ها می توانیم به دست آوریم.
    در این درس، توضیح خواهم داد که خودآگاهی چیست، چرا مهم است و سپس 10 تمرین موثر و عملی را که می توانید برای پرورش واقعی خودآگاهی در زندگی خود استفاده کنید، مرور می کنیم.

    خودآگاهی

    خودآگاهی چیست؟
    خودآگاهی به معنای عادتِ توجه به نحوه تفکر، احساس و رفتار شماست. به طور خاص:
    • خودآگاهی یعنی دست یابی به الگوهایی که بتوانیم با آن چیزها را برای خود توضیح دهیم و جهان اطراف خود را درک کنیم.
    • خودآگاهی به معنای درک احساسات و حالات خودمان است. یعنی بتوانیم به جای تلاش برای جلوگیری یا “اصلاح” احساس خود، احساسات خود را احساس می کنیم، حتی احساسات دشوار و ناراحت کننده را.
    • خودآگاهی به معنای توجه به چگونگی تمایل ما به رفتاری خاص در شرایط خاص است. توجه به این که پاسخهای پیش فرض ما نسبت به موارد چیست؟ عادت ها و گرایش های ما چیست؟
    به طور خلاصه، خودآگاهی به معنای توجه و تلاش برای یادگیری روانشناسی خودمان است.

    مزایای خودآگاهی چیست؟
    توصیف کامل مزایای خودآگاهی دشوار است، بنابراین من فقط چند مورد از رایج ترین نکات مثبتِ ناشی از افزایش خودآگاهی را ذکر می کنم:

    روابط بهتر
    وقتی ما خودمان خیلی درمورد یک رابطه روشن نیستیم، طلب کردن چیزی درآن رابطه دشوار است. علاوه بر این، هرچه خودآگاهی کمتری داشته باشیم، در تعاملات با افراد شیوه دفاعی در پیش خواهیم گرفت، که این شیوه ای فاجعه بار در هر نوع از روابط است. اگر می خواهید روابط خود را بهبود ببخشید، سعی کنید خودآگاهی بیشتری نسبت به رابطه پیدا کنید.

    خلق و خوی بهبود یافته
    خلق و خوی و چگونگی احساس ما ساعت به ساعت بستگی زیادی به نحوه تفکر و رفتارمان دارد. وقتی آگاهی خود را از رابطه بین افکار، رفتار و احساسات بهبود می بخشیم ، تنظیم احساسات و خلق و خوی ما آسان تر می شود.

    تفکر روشن‌تر و تصمیم گیری بهتر
    تصمیم گیری ضعیف اغلب ناشی از تفکر آشفته و واکنش های شدید احساسی است. وقتی از عادت های فکری و احساسی خود آگاهی بیشتری کسب کنیم ، می توانیم به راحتی بین انگیزه ها یا خواسته های کوتاه مدت و ارزش ها و اهداف بلند مدت تمایز قائل شویم.

    ارتباط موثرتر
    دستیابی به درک واضح تری از آنچه باور دارید و آنچه واقعاً می خواهید، برقراری ارتباط را در هر جنبه از زندگی چه با همسر، همکار یا دوست صمیمی بسیار راحت تر می کند. هرچه بهتر خودمان را بشناسیم، برقراری ارتباط آسان تر است و ما با صداقت بیشتری می توانیم به آنچه دوست داریم عمل کنیم و به خواسته های دیگران احترام بگذاریم.

    بهره‌وری بیشتر
    شایعترین علت به تعویق افتادن کارها و بهره وری ضعیف، کمبود تلاش یا تعهد نیست؛ بلکه تداخل احساسات از طرف خودمان است. وقتی ما در انجام امور در می مانیم یا نیازمند تلاش زیادی هستیم، معمولاً به این دلیل است که برخی افکار، احساسات یا عادت های خودمان مانع کار می شوند. بهبود خودآگاهی می تواند به از بین بردن بسیاری از این موانع پنهان در برابر بهره وری کمک کند.

    10 توصیه برای افزایش خودآگاهی

    1. به آنچه در دیگران شما را آزار می دهد توجه کنید
    غالباً چیزهایی که در افراد دیگر بیشتر باعث تحریک ما می شوند، بازتاب کیفیتی است که در خودمان دوست نداریم.
    همه ما جنبه هایی در خود داریم که به آنها افتخار نمی کنیم – به عنوان مثال کم و زیاد کردن واقعیت، بدقولی، حسادت و غیره. و وقتی نمی دانیم چگونه این چیزها را تغییر دهیم، بهترین کاری که می کنیم این است: فکر نکردن در مورد آنها. اگرچه با این کار احساس سعادت می کنیم، اما در دراز مدت اینگونه نمیماند.
    بنابراین، هر وقت کسی کاری را انجام می دهد که باعث آزار یا عصبانیت شما می شود، از خود بپرسید: آیا این می تواند بازتاب چیزی در من باشد که من آن را دوست ندارم؟ آیا نسخه ای از آن را انجام می دهم؟

    2. مراقب ذهن خود باشید
    شما احتمالاً راجع به مراقبه ذهن آگاهی در سواد زندگی خوانده اید. ذهن‌آگاهی یک تمرین ساده است که توجه شما را معطوف به نفس کشیدن یا احساس فیزیکی دیگری می کند. سپس، اگر متوجه می شوید ذهن شما به سمت افکار دیگر می رود، به آرامی توجه خود را به نقطه تمرکز خود برمی گردانید.
    در حالی که اثبات شده است که مراقبه ذهن آگاهی برای همه چیز از کاهش وزن تا تسکین افسردگی مفید است، اما در واقع می تواند راهی قدرتمند برای افزایش سطح خودآگاهی شما باشد.
    به طور خاص، مراقبه ذهن آگاهی یکی از بهترین راه ها برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه کار کردن افکار شما است. هنگامی که بدون اینکه به افکار خود وابسته شوید یا به آنها فکر کنید، شروع به مشاهده آنها می کنید، یک ایده قدرتمند را تحقق می‌بخشید: شما، افکار خود نیستید .
    اغلب اوقات ما خودآگاهی نداریم زیرا در واقع بیش از حد فکر می کنیم. ما به راحتی در افکار خود گم می شویم، با این فرض که آنها درست هستند یا ارزش درگیر شدن را دارند، فقط به این دلیل که ذهن ما تصمیم گرفته آنها را به سمت ما پرتاب کند.
    یک تمرین منظم ذهن آگاهی چشمان شما را به چگونگی عملکرد ذهن و این که بیشتر درگیر افکار شماست، باز می کند.

     

    تصمیم گیری ضعیف اغلب ناشی از تفکر آشفته و واکنش های شدید احساسی است. وقتی از عادت های فکری و احساسی خود آگاهی بیشتری کسب کنیم ، می توانیم به راحتی بین انگیزه ها یا خواسته های کوتاه مدت و ارزش ها و اهداف بلند مدت تمایز قائل شویم

     

    3. داستان و رمان‌ بخوانید
    غالباً گفته می شود که نویسندگان بزرگ شاهدان بزرگی از جهان پیرامون خود هستند و این ظرفیت توجه به جزئیات و ویژگی های ظریف زندگی است که به آنها اجازه می دهد آن را با تمام جزئیات در کار خود دوباره بسازند.
    اما نویسندگان به ویژه متخصصان ماهیت انسان هستند. وظیفه آنها این است که کمترین جزئیات اندیشه، احساسات ، تمایلات و اعمالی را که بیشتر ما در زندگی روزمره از دست می دهیم، مشاهده کنند.
    هرچند اکثر ما به طور حرفه ای نویسنده و ناظر دقیق ماهیت انسان نیستیم، اما همه ما می توانیم با یادگیری توجه مانند یک نویسنده ، یک یا دو چیز درباره خود یاد بگیریم.
    داستان خوب با توصیف دقیق مردم به ما می آموزد که چگونه با دقت و دلسوزی درباره مردم فکر کنیم و هرچه در مشاهده دیگران بهتر می شویم، احتمال دارد که به همان شیوه به خود نگاه کنیم.
    بنابراین 30 دقیقه وقت بگذارید و لیستی از داستانهای خوبی را که قصد داشته اید بخوانید بنویسید یا از یک دوست آگاه بخواهید چند داستان مورد علاقه خود را به شما توصیه کند. سپس روزانه اوقاتی را برای خواندن داستان و رمان‌هایی از نویسندگان خوب و برجسته اختصاص دهید.

    4- نقاط ضعف عاطفی خود را شناسایی کنید
    هیچ کس دوست ندارد احساس غم، اضطراب، شرمندگی یا هر نوع احساسات دردناک دیگری داشته باشد. در حالی که همه از احساسات منفی دوری می کنیم، هر یک از ما یک احساس منفی خاص در خود سراغ داریم که بیش از همه از آن پرهیز می کنیم و گاه حاضریم برای جلوگیری از آن هر کاری انجام دهیم حتی اگر به معنای افزایش شدت احساسات منفی دیگر مانند اضطراب، شرم و گناه باشد (به عنوان مثال سواستفاده از مصرف مواد).
    اما در واقع ما با اجتناب از آن احساسات، از گوش دادن به آنچه احساسات برای ما می گویند پرهیز می کنیم. احساسات منفی دردناک هستند زیرا ذهن ما گاهی اوقات به یک دلیل بسیار خوب سعی در جلب توجه ما دارد.
    اگر با تحمل ناراحتی به آنچه این احساسات می‌گویند گوش دهیم، شناخت ضعف عاطفی خود می تواند بینش زیادی در مورد ما و دنیای ما بدهد.

    5- جدول زمانی از زندگی خود ترسیم کنید
    یکی از جالب ترین “ترفندهای” که برای بهبود خودآگاهی می توان انجام داد ترسیم جدول زمانی از زندگی خود است.
    به این صورت که با یک برگ کاغذ خالی و مداد بنشینند و با شروع از تولد، وقایع مهم زندگی خود را در طول جدول زمانی مشخص کنید. به طور خاص، حوادثی که تأثیر زیادی بر شما داشته اند را با علامت بزرگ یا کوچک، مثبت یا منفی مشخص کنید.
    اغلب کسانی که این کار را انجام داده اند می گویند: هر چند اول به نظر می رسید احمقانه ترین تمرینی است که تا به حال انجام داده ام، اما از اینكه درمورد خودم چقدر فهمیدم شوكه شدم.
    بسیاری از افراد با دیدن یک دوره خاص “در متن زندگی” می توانند آن واقعه را بهتر درک کنند یا دیدگاه جدیدی را نسبت به یک زمان خاص ناراحت کننده یا دشوار به دست آورند؛ چرا که توانایی تفکر تکاملی به زندگی، کلید آگاهی از خود است.

    6. از دیگران بازخورد بخواهید (و آن را به خوبی بگیرید)
    هر چند وقت یک بار عمداً در مورد خود بازخورد می گیرید؟
    گرفتن بازخورد از دیگران در مورد خودمان، یکی از سریعترین و موثرترین راهها برای رشد و پیشرفت است.
    همه ما جنبه هایی از خودمان را می شناسیم که در ان پیشرفت کرده ایم اما مشکلات واقعی در قسمت هایی از ما قرار دارند که نمی توانیم ببینیم و در واقع نقاط مور ما هستند. افراد دیگری در کنار ما وجود دارند که اگر از آنها بپرسیم می توانند در دیدن این نقاط به ما کمک کنند.
    چگونه باید از دیگران درخواست بازخورد در مورد خودمان را بکنیم؟

    در اینجا چند پیشنهاد برای شروع وجود دارد:
    • یک رابطه محکم را در زندگی خود انتخاب کنید: والدین، همسر، بهترین دوست و غیره. از آنها بخواهید تا به شما بازخوردی از رفتار و شخصیتتان بدهند.
    • از کم شروع کنید. در ابتدا از چیزی بپرسید که خیلی بزرگ یا تهدیدآمیز نباشد. مثلا بخواهید تا از شما در مورد کارهای خانه به خوبی انتقاد کنند. پس از این و زمانی که اعتماد طرف مقابل را در پذیرش انتقاد به دست آوردید، احتمال اینکه آنها در مورد یک مسئله مهم در مورد شخصیت به شما بگویند بیشتر خواهد بود.
    • انتقادات را به خوبی بپذیرید. به هر قیمتی از دفاع دوری کنید. پیش بینی کنید در لحظه ای که کسی به نقصی در شما اشاره کرد، احساس فوق العاده ای نخواهید کرد، و اشکالی ندارد، طبیعی است که چنین احساسی داشته باشید. تمام تلاش خود را بکنید تا بازخورد آنها را به راحتی تأیید کنید، از آنها برای دادن این بازخورد تشکر کنید و توضیح دهید که قصد دارید روی آنها کار کنید.

    7-مهارت جدیدی یاد بگیرید
    مهارت های جدید ما را مجبور می کند تا با قرار گرفتن در موقعیت های جدید از خود، آگاهی پیدا کنیم. یادگیری چیز جدید با مجبور کردن ما به استفاده از روش های بدیع، خودآگاهی ما را افزایش می دهد .
    در بزرگسالی، همه ما از نظر راه و روش، کاملاً تنظیم می شویم، زیرا کارهای مشابه را بارها و بارها انجام می دهیم. و گرچه این امر منجر به نوعی راحتی می شود ، اما باعث تنگی ذهن و فکر نیز می شود: وقتی تنها کارهایی که انجام می دهیم کارهایی است که قبلاً در آنها مهارت داریم، به راحتی می توان به یک احساس کاذب امنیتی رسید که ما می دانیم که همه چیز چگونه کار می کند.
    پادزهر همان چیزی است که گاهی اوقات ذهن مبتدی نامیده می شود. ایده ذهن مبتدی این است که برای یادگیری چیزهای جدید، ذهن باید انعطاف پذیر باشد و چیزهای تازه را مانند کودک ببیند. این بدان معناست که اگر ما می خواهیم انعطاف پذیری و طراوت را در خود و نوع دید خود (یعنی خودآگاهی) پرورش دهیم، باید ذهن مبتدی داشته باشیم و یکی از بهترین راه ها برای این کار یادگیری یک مهارت جدید است.
    تعهد به یادگیری مهارتی جدید، خواه نواختن ساز، صحبت به زبانی دیگر، یا نقاشی با آبرنگ، تمرین قدرتمندی برای انعطاف پذیری ذهنی و خودآگاهی است.

    8- تحریف های شناختی را شناسایی کنید
    تحریف های شناختی، افکار و باورهای نادرستی هستند که نحوه دید ما، از جمله خودمان را تغییر می دهند. درست مثل اینکه همه ما عادت های بدنی مضری داریم (به عنوان مثال: ناخن جویدن، میان وعده در اواخر شب و غیره)، همه ما عادت های ذهنی خاصی داریم که هیچ لطفی به ما نمی کنند .
    به عنوان مثال: بسیاری از ما این عادت ذهنی را پیدا کرده ایم که هر وقت در خیابان رانندگان دیگر مرتکب اشتباهی می شوند با گفتن کلماتی مثل: احمق، عوضی و غیره آنها را سرزنش می کنیم. این یک مشکل است زیرا حتی اگر رانندگان دیگر اشتباه می کنند، گاهی اوقات ما نیز اشتباه می کنیم. اما وقتی واکنش پیش فرض من این است که همیشه افراد دیگر را سرزنش کنم، این فرصت را از دست می دهم که رفتار خودم را ببینم و خود را اصلاح کنم.
    اگر هر بار که کسی در خیابان از سمت راست من سبقت گرفت به خودم بگویم عجب احمقی است که تند می رود و باید با احتیاط تر باشد، ممکن است این واقعیت را از یاد ببرم که رانندگی من خیلی کند است و در مسیر برای دیگران مزاحمت ایجاد می کند و در واقع بر رانندگی خود آگاه نشوم.
    نکته این است که، منبع اصلی عدم خودآگاهی عادات ذهنی نادرست و گفتگو با خود است. اگر ما بتوانیم یاد بگیریم که این الگوهای تفکر نادرست را شناسایی کنیم، می توانیم خودآگاهی بیشتری داشته باشیم – و احتمالاً در نهایت احساس بهتری نیز خواهیم داشت.

    سخن آخر
    اصطلاح خودآگاهی برای بسیاری اصطلاحی روانشناختی است که برای توصیف یک روند مرموز در اعماق ذات انسان به کار می‌رود،
    اما اینطور نیست:
    خودآگاهی صرفاً ظرفیت مشاهده خود ماست. زمانی که الگوهای درون افکار، احساسات و رفتارهایمان را مورد توجه قرار می‌دهیم. و این مهارتی است که همه ما داریم. تمرینات سرراست زیادی وجود دارد که هر کسی می تواند برای بهبود خودآگاهی خود از هر مکانی که در حال حاضر قرار دارد، از آنها استفاده کند.

     

  • حرف‌های ممنوع در مورد کرونا

    حرف‌های ممنوع در مورد کرونا

     

    حرف‌های ممنوع در مورد کرونا|خبر فوریبیماری کرونا علاوه بر تمام عوارض جسمانی می‌تواند برای روح و روان فرد هم آسیب‌زا باشد و با ترسی که نسبت به بیماری وجود دارد، سبب شود تا اطرافیان بیمار هم از این بُعد بیماری غافل شوند.

    مراقب باشیم به افراد مبتلا به بیماری کرونا برچسب نزنیم. برچسب زدن یا انگ زدن، یک فرد را از دیگران متفاوت می‌کند. انگ نگرش‌های منفی و رفتار های تبعیض آمیز و طرد کننده نسبت فرد یا گروهی از افراد با یک ویژگی خاص است.

    _هنگام صحبت از این ویروس و بیماری آن را به منطقه‌ خاصی از دنیا مانند ویروس چینی، یا شهر خاصی در کشور نامگذاری نکنیم. از نام علمی آن یعنی کووید۱۹ یا به شکل ساده از کروناویروس استفاده کنیم.

    _ استفاده از عباراتی مانند « پخش کردن ویروس» ، « آلوده کردن» و… بسیار انگ‌زا است و در آن نوعی سرزنش نهفته است. « فلانی باعث مبتلا شدن بقیه یا انتشار ویروس شده است» درست نیست، بهتر است بگوییم « ویروس پخش شده است».

    _ به افراد مبتلا به کرونا که در خانه قرنطینه هستند یادآوری کنیم که جدا بودن آنها از دیگران و مجزا بودن وسایل مورد استفاده آنها به معنی خشم یا طرد نیست، بلکه برای مدت کوتاه و برای مراقبت و پیشگیری است.

    _ به شایعات یا اخبار نادرست در شبکه‌های مجازی و کانال‌های غیرمعتبر و یا شایعه در مورد دوست، همسایه و… دامن نزنیم. تا در مورد خبری اطمینان نداریم آن را بازنشر نکنیم. بهتر است در زمان همه‌گیری بیماری پیگیر و نشر دهنده اخبار موثق و مثبت باشیم.

    _ انگ زدن باعث می‌شود افراد بیمار خود را پنهان کنند، دیرتر برای درمان مراجعه کنند و اشتیاق برای انجام رفتارهای بهداشتی پیشگیرانه را کم می‌کند. انگ باعث می‌شود افراد مبتلا به بیماری علاوه بر رنج و نگرانی بیماری از نظر روانی نیز تحت فشار قرار گیرند.

    _ به افراد مبتلا نگوییم « کرونایی» یا « قربانیان کرونا»؛ به جای آن بگوییم « افراد مبتلا به کرونا» یا « افرادی که به دلیل کرونا فوت کردند یا بستری هستند». به جای موارد « مشکوک» بگوییم «آنها امکان دارد ویروس کرونا داشته باشند.»

    _ افراد سالمند و مبتلایان بیماری زمینه‌ای بویژه در معرض انگ هستند. مراقب افراد سالمند و این بیماران در خانواده و اجتماع باشیم. برای مثال نگوییم « خوشبختانه فقط افراد سالمند یا دارای بیماری زمینه‌ای در خطر مرگ و میر هستند.» این عبارت برای افراد در معرض خطر ناراحت کننده است.

    _ ضمن رعایت توصیه‌های بهداشتی با افراد بیمار و دارای نشانه‌های بیماری با خشم و طردکننده برخورد نکنیم. آنها را به استراحت در منزل و پیگیری درمان تشویق کنیم.

    _ فرد مبتلا به ویروس کرونا می‌تواند اهل هر مکانی باشد یا هر سنی داشته باشد؛ می‌تواند علی‌رغم رعایت تمام اصول بهداشتی و قرنطینه مبتلا شده باشد، می‌تواند هر یک از ما یا عزیزان ما باشد. افراد مبتلا به ویروس کرونا جدا از ما نیستند. کلیشه‌ها را کنار بگذاریم و همدلانه کنارشان باشیم‌.

  • تنوع‌طلبی افراد از چه زمانی آغاز می‌شود؟

    تنوع‌طلبی افراد از چه زمانی آغاز می‌شود؟

     

    تنوع‌طلبی افراد از چه زمانی آغاز می‌شود؟|خبر فورییک متخصص روان‌درمانی در خصوص دلیل و زمان شروع تنوع‌طلبی در افراد توضیحاتی را ارائه کرد.

    مرجان محمدیان درباره تفاوت های خیانت و تنوع طلبی اظهار کرد: در خیانت احساس فرد درگیر می‌شود و با علائم مانند توجه کم به همسر و یا توجه بیش از حد، محبت و باج دادن‌های عاطفی و مالی همراه است، اما در تنوع طلبی فرد از ابتدا رفتارهایی دارد که حتی همسر او آن‌ها را عنوان ویژگی شخص تلقی می‌کند مثلاً همسر فرد می‌گوید او از ابتدا با دوستانش بیشتر وقت می‌گذراند.

    محمدیان گفت: مشکلات افراد تنوع طلب از دوران نوجوانی آغاز می‌شود و اگر والدین به موقع از این امر آگاه شوند می‌توانند از بروز مشکلات بیشتر پیشگیری کنند. برای مثال، افراد تنوع طلب در نوجوانی بسیار به دوستان خود اهمیت می‌دهند، سطح هیجانی بالایی را خواهان هستند و شروع به هنجار شکنی می‌کنند.