برچسب: روابط دختران و پسران

  • دختر لنگرودی به خواستگار 23ساله اش پاسخ منفی داد/ او هم حساب دختر را خالی کرد

    دختر لنگرودی به خواستگار 23ساله اش پاسخ منفی داد/ او هم حساب دختر را خالی کرد

     

    شاکی در اظهارات خود بیان کرد: مدتی پیش با پسری در شبکه‌ اجتماعی اینستاگرام آشنا شدم و آن پسر که می‌گفت از من خوشش آمده و علاقه‌مند شده است، با خواستگاری و وعده ازدواج اعتماد من را جلب کرد. من که گمان می‌کردم به‌زودی با این پسر ازدواج خواهم کرد، هیچ تردیدی درباره نیت او نداشتم و به همین دلیل وقتی بعد از مدتی دوستی از من خواست کارت بانکی‌ام را برای انجام کاری به او بدهم، نه‌تنها مخالفت نکردم؛ بلکه رمز کارت را نیز در اختیارش گذاشتم. بعد از آن نیز مشکلی وجود نداشت تا اینکه به‌تدریج به این نتیجه رسیدم که آن پسر گزینه مناسبی برای ازدواج نیست و با هم اختلاف نظر داریم.

    او افزود: از سویی خانواده‌ام نیز با این وصلت مخالفت کردند. من هم در نهایت موضوع را به آن پسر گفتم تا رابطه‌مان را پایان‌یافته تلقی کند. از همان زمان بود که پیامک‌های بانک برایم ارسال شد و فهمیدم پسر جوان حسابم را خالی کرده است.

    دختر لنگرودی به خواستگار 23ساله اش پاسخ منفی داد/ او هم حساب دختر را خالی کرد

    کارشناسان پلیس فتا بعد از شنیدن حرف‌های این دختر با انجام اقدامات فنی و مهندسی موفق شدند متهم 23ساله را در لنگرود شناسایی و با هماهنگی مقام قضائی به اداره پلیس احضار کنند.

    متهم پس از حضور در پلیس فتا وقتی ادله و مستندات را علیه خودش دید، لب به اعتراف گشود و به جرمش اقرار کرد. او گفت بعد از اینکه موضوع ازدواج با شاکی منتفی شد، تصمیم گرفت از کارت بانکی او سوء‌استفاده کند.

    این پرونده به همراه متهم برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضائی ارسال شد. سرهنگ امیرحسین نقی‌مهر جانشین پلیس فتای استان گیلان در این رابطه هشدار داد: همان‌طور که در فضای حقیقی به افراد ناشناس اعتماد نمی‌کنیم، در فضای مجازی نیز نباید به هرکسی اعتماد کرد و نباید به هیچ عنوان اطلاعات شخصی و بانکی خود را در اختیار افراد ناشناس قرار دهیم.

    17302

    منبع: خبر آنلاین

  • پسر جوان با دختر مدل اینستاگرامی دوست شد و پولهایش را برد

     

    او گفت روز حادثه او برای صحبت به خانه من آمد اما با زور مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و طلا و جواهراتم را به سرقت برد. او از من فیلم سیاه تهیه کرد و بعد هم گفت اگر شکایت کنم تصاویر و فیلم‌ها را منتشر می‌کند و من تنها قربانی اش نبوده‌ام و دختران و زنان جوان زیادی قربانی او شده‌اند.

    با شکایت زن جوان به‌نام فرنگیس، تحقیقات به دستور بازپرس ویژه سرقت آغاز شد. در حالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت مأموران موفق شدند رد اردشیر را در خانه‌ای در حال ساخت در پایتخت بزنند.
    با هماهنگی‌های قضایی مأموران راهی ساختمان نیمه ساز شده و اردشیر را بازداشت کردند.

    اردشیر در تحقیقات منکر آزار و اذیت شد و گفت: من به درخواست فرنگیس به خانه‌اش رفتم و هیچ آزار و اذیتی در کار نبود. اما با دیدن وسایل خانه‌اش و وضع مالی خوبی که داشت وسوسه سرقت به جانم افتاد.

    او ادامه داد: با تهدید طلا و جواهراتش را سرقت کردم و به شهرستان محل زندگی‌ام رفتم. طلاها را ۱۱ میلیون تومان فروختم و بدهی هایم را پرداخت کردم. من با هیچ زن و دختر دیگری تا حالا رابطه نداشته‌ام و اصلاً فیلم و عکسی هم تهیه نکردم فقط اینها را گفتم تا او بترسد و شکایت نکند.

    به‌دنبال اعتراف مرد جوان، بازپرس دادسرای ویژه سرقت دستور ادامه تحقیقات در این خصوص را صادر کرد.

    23302

    منبع: خبر آنلاین

  • برادر غیرتی،چشم پسری که خواهرش را به خانه خود برده بود کور کرد

     

    وی پس از بهبودی در تحقیقات به پلیس گفت: مدتی قبل در یک گروه تلگرامی با دختر جوانی به‌ نام سهیلا آشنا شدم. من ساکن اطراف تهران هستم و سهیلا ساکن تهران است، به همین دلیل چند باری برای دیدنش به تهران رفتم. از او خوشم آمده بود و تصمیم به ازدواج گرفتم؛ از سهیلا خواستم به خانه‌مان بیاید تا هم وضعیت زندگی‌ام را ببیند و هم با خانواده‌ام آشنا شود.روز حادثه سهیلا به خانه‌مان آمد اما هنوز چند دقیقه از حضورش نگذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد ؛در را که باز کردم ۵ مرد در حالی که چاقو به‌ دست داشتند وارد خانه شدند. آنها را تا به حال ندیده بودم و نمی‌دانستم علت کتک خوردنم چیست؛ با سر و صدای من، سهیلا هم آمد و در کمال ناباوری متوجه شدم یکی از آنها برادر سهیلا است. درگیری که بالا گرفت و من خونین روی زمین افتادم، مردان مهاجم ترسیدند و مرا رها کرده و از محل متواری شدند.

    زن شوهردار خود را مجرد معرفی کرد و با ماهان دوست شد/ ماهان هم شوهر او را کشت
    به دنبال اظهارات پسر جوان، تحقیقات برای شناسایی ضاربان و عامل کور شدن چشم پسر جوان آغاز شد.
    شکایت علیه پسر نابینا
    همزمان با شکایت رضا، خانواده‌ای به پلیس تهران رفتند و از آزار و اذیت پسر جوانی شکایت کردند که دخترشان را اغفال کرده است. آنها مدعی شدند: پسر جوانی به‌ نام رضا به بهانه ازدواج با دخترشان سهیلا او را به خانه‌اش در خارج از تهران کشانده و مورد آزار و اذیت قرار داده است.
    شکایت خانواده دختر جوان باعث شد تا دستور بازداشت رضا صادر شود. وی که چشم چپش کور شده بود برای تحقیقات به پایتخت منتقل شد اما گفت: من خودم شاکی هستم و هیچ آزار و اذیتی در کار نبوده است. سهیلا با میل خودش به خانه‌ام آمد و هیچ آزار و اذیتی ندید. من از سهیلا و خانواده‌اش شکایت دارم که باعث نابینایی من شده‌اند.

    به دنبال اظهارات رضا و تحقیقات صورت گرفته برادر سهیلا به‌ نام ایمان بازداشت شد.ایمان در بازجویی‌ها به جرم خود اعتراف کرد و گفت:مدتی بود که به رفتار خواهرم مشکوک شده بودم. او را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم که با پسری وارد رابطه شده است. خیلی عصبانی شدم. شب قبل از حادثه متوجه شدم که سهیلا با این پسر قرار ملاقات گذاشته است. موضوع را به 4 نفر از دوستانم گفتم. ساعت قرار را می‌دانستم به همین دلیل داخل خودرویی در نزدیکی خانه‌ منتطر ماندیم. بعد از دقایقی سهیلا از خانه خارج شد و او را تعقیب کردیم. وقتی خواهرم وارد خانه پسر جوان شد زنگ خانه را زدم و با او درگیر شدم. قصدم کور کردن رضا نبود، فقط می‌خواستم به او درس عبرت بدهم.با اعتراف پسر جوان، دستور بازداشت چهار همدست او نیز صادر شد و با توجه به اینکه محل وقوع حادثه در اطراف تهران بوده است، پرونده با قرار عدم صلاحیت به دادسرای محل وقوع حادثه ارجاع شد.

    منبع: خبر آنلاین

  • نامزدم فهمید که دزدم نه مهندس/ او را آنقدر زدم که بی هوش شد

    نامزدم فهمید که دزدم نه مهندس/ او را آنقدر زدم که بی هوش شد

    نامزدم فهمید که دزدم نه مهندس/ او را آنقدر زدم که بی هوش شد

    شکایت دختر جوان

    با گذشت دو روز از این درگیری خیابانی، دختر جوانی هراسان با پلیس  تماس گرفت و از دزدیده شدنش توسط خواستگار سابقش خبر داد.

    وی در تشریح ماجرا گفت:
    مدتی قبل با بهروز در اینستاگرام آشنا شدم. او خودش را پسری ثروتمند معرفی کرد و گفت که خانواده‌اش در آلمان هستند.  بهروز به خواستگاری‌ام آمد و خانواده‌ام نیز که ساکن یکی از شهرستان‌ها هستند، موافقت کردند.

    من به خاطر کارم به تهران آمده‌ام. چون خانواده بهروز نیز ایران نبودند، نامزدی کوچکی گرفتیم و قرار شد مراسم عروسی را در آلمان بگیریم. همه چیز خوب پیش می‌رفت و من تصور می‌کردم که با پسری تحصیلکرده، ورزشکار  و خانواده‌دار ازدواج کرده‌ام. اما یک روز یکی از دوستان بهروز به سراغم آمد و واقعیتی را گفت که زندگی‌ام را زیر و رو کرد. بهروز نه مهندس بود و نه خانواده‌اش در آلمان بودند. ای کاش فقط همین موارد بود؛ او زورگیر خشنی بود که سابقه کیفری داشت و با تهدید از مردم پول درمی‌آورد.

    مینو ادامه داد: ابتدا باور نکردم اما دوست بهروز عکس‌هایی از زورگیری‌های او به من نشان داد. وقتی مطمئن شدم، نامزدی‌ام را با بهروز به هم زدم. او خیلی عصبانی شد و منکر ادعاهای دوستش بود اما من دیگر او را نمی‌خواستم.

    مدتی گذشت و من با  یکی از دوستان خانوادگی‌مان نامزد کردم. تا اینکه  روز حادثه بهروز با من تماس گرفت و خواست او را ببینم. من هم به محل قرار رفتم که او و دوستش به زور سوار ماشین من شده و مرا به ویلایی در اطراف تهران منتقل کردند.

    بعد از انتقال من به ویلا، دوست بهروز رفت و بهروز 48 ساعت مرا کتک زد. او از من می‌خواست نامزدی‌ام را به هم بزنم و با او ازدواج کنم. اما من نمی‌توانستم با کسی که این همه خشونت داشت، زندگی کنم. کتک‌ها و شکنجه‌های بهروز ادامه داشت تا اینکه از هوش رفتم. او  که تصور می‌کرد من مرده‌ام، مرا در بیابان‌های اطراف تهران رها کرد. نمی‌دانم چند ساعتی آنجا بیهوش بودم، اما وقتی به هوش آمدم، خودم را به سختی به اتاقک نگهبانی کارخانه‌ای که در آن اطراف بود، رساندم و با کمک آنها به پلیس زنگ زدم. چون خانواده‌ام ساکن شهرستان هستند، متوجه 48 ساعت ناپدید شدن من نشده بودند.


    دستگیری مرد خشن

    با شکایت دختر جوان، تحقیقات برای دستگیری بهروز ادامه یافت و پسر جوان چند روز بعد در حالی که سوار بر خودروی پژو 206 مینو بود، بازداشت شد. بهروز که فکر می‌کرد او را به اتهام قتل مینو بازداشت کرده‌اند در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد و گفت: سابقه کیف‌قاپی دارم و چند ماهی است که از زندان آزاد شدم. با مینو در اینستاگرام آشنا شدم.
    به دروغ به او گفتم مربی بدنسازی و مهندس هستم و خانواده‌ام در آلمان زندگی می‌کنند. ما با هم نامزد کردیم و همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه یکی از همدستانم بر سر تقسیم اموال مسروقه و کم بودن سهمش کینه‌ام را به دل گرفت و راز خلافکاری‌هایم را برای نامزدم برملا کرد. مینو هم نامزدی‌اش را با من به هم زد و با شخص دیگری دوست شد. خیلی ناراحت بودم و می‌خواستم انتقام بگیرم به همین خاطر او را ربودم اما آنقدر کتکش زدم که از هوش رفت خیلی ترسیدم فکر می‌کنم مرده باشد. او را به یکی از بیابان‌های اطراف تهران انتقال دادم.

    بهروز در ادامه تحقیقات هویت همدستش را نیز برملا کرد و بدین ترتیب متهم دوم این پرونده  نیز بازداشت شد.

     

    منبع: خبر آنلاین