برچسب: رخشان بنی اعتماد

  • حکم “وجدان اجتماعی” در شکایتِ رخشان بنی‌اعتماد از صادق کوشکی

    حکم “وجدان اجتماعی” در شکایتِ رخشان بنی‌اعتماد از صادق کوشکی

    واکنش‌هاي مردمي در حمايت از خانم بني‌اعتماد بهترين قضاوت را بدون تشريفات و تکلفات دادرسي انجام داد، مگر هدف قانون و حقوق چه چيزي بيش از تحقق عدالت و نشان‌دادن حق است؟

    چندي پيش، پس از ماجراي انهدام هواپيماي مسافربري، محمدصادق کوشکي در برنامه جهان‌آرا که از شبکه افق پخش مي‌شود، اظهارات توهين‌آميزي درباره رخشان بني‌اعتماد و باران کوثري مطرح کرد که با واکنش‌هاي زيادي در جامعه و افکار عمومي روبه‌رو شد و نهايتا دادخواهي رخشان بني‌اعتماد را در پي داشت.

    به گزارش عصر ایران روزنامه شرق در گزارشی به ابعاد مختلف رویداد از منظر طرفین آن پرداخت و نوشت: در ادامه  به مرور آنچه پس از اين اهانت رخ داد مي‌پردازيم.

    ماجراي توهين محمدصادق کوشکي به رخشان بني‌اعتماد و باران کوثري

    در برنامه جهان‌آرا راجع به سقوط هواپيما و جان‌باختگان و اتفاقات ناشي از آن به تفصيل حرف زده شد و طي آن صحبت‌ها کوشکي با کلماتي به دور از ادب و رعايت شأن يک هنرمند، اظهارنظر کرد.
    اينکه چطور آنتن زنده سيما، در اختيار افرادي با افکاري این‌چنین قرار مي‌گيرد تا در آن به هنرمندان صاحب‌نام اهانت کنند، جاي سؤال دارد.

    واکنش‌ها به توهين کوشکي به رخشان بني‌اعتماد و باران کوثري

    اما اظهارات کوشکي اعتراض اصناف و نهادهاي مدني را در پي داشت.
    در بيانيه انجمن مستندسازان سينماي ايران در اعتراض به توهين محمدصادق کوشکي به رخشان بني‌اعتماد آمده:
    جناب آقاي علي‌عسگري
    رئيس سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران
    اگر برنامه‌هاي تلويزيون و شبکه‌هاي اجتماعي را دنبال مي‌کنيد حتما از توهين آشکار و بي‌شرمانه به شأن يک بانوي ايراني و خانواده ايشان و تهديد علني جمع بزرگي از مردم، در يکي از برنامه‌هاي زنده شبکه افق توسط محمدصادق کوشکي، مهمان برنامه مطلع هستيد.
    بخش‌هايي از اين برنامه دست‌به‌دست در شبکه‌هاي اجتماعي مي‌چرخد و عرق شرم بر پيشاني مردم سياهپوش کشور مي‌نشاند. آيا نمي‌شود پايان و نهايتي براي اين بي‌احترامي‌ها به شأن و حقوق مردم در صداوسيما متصور بود؟ بانو رخشان بني‌اعتماد از مفاخر فرهنگ و هنر اين سرزمين و از پيش‌کسوتان بنام انجمن مستندسازان سينماي ايران است.
    ما هرچند به رويه جاري و ساري در برنامه‌سازي‌هاي جانب‌دارانه در شبکه مذکور عادت کرده و به آن وقعي نمي‌نهيم، اما اين اهانت آشکار به شأن يکي از اعضاي خود را برنمي‌تابيم و درخواست برخورد جدي با متخلفين و عذرخواهي رسمي جنابعالي از جامعه هنري و مردم ايران را داريم. سپس خانه سينما نسبت به اين اهانت واکنش نشان داد.
    خانه سينما به درخواست رؤساي صنوف و جمع کثيري از اعضاي خود، در اين بيانيه اعتراض خود را به صداوسيما اعلام کرد.
    متن بيانیه خانه سينما چنين بود:
    سال‌هاست رسانه انحصاري ملي که مدعي ارتقاي فرهنگ و هنر و دانش اجتماعي و حقوق شهروندي است، نه‌تنها از انجام تکاليف ملي و اصلي‌اش جا مانده، بلکه هرازچندگاهي با خروج خود از مرز‌هاي اخلاق و انسانيت به بهانه دفاع از ارزش‌ها تداوم تخريبش را در شبکه‌هاي متعدد به رخ مي‌کشد و در مسير اين مأموريت، چه چهره‌هايي شاخص‌تر از هنرمندان جامعه براي آنکه هدف تخريب قرار گيرند؟
    اهانت اخير و بي‌شرمانه صداوسيما به بانويي محترم از جمع کارگردانان سينماي ملي ايران و فرزند هنرمندش، پيش و بيش از آنکه خدشه‌اي به ساحت اعتبار و ارزش اين سرمايه فاخر فرهنگي و هنري کشور وارد کند، براي ما سينماگران و همه کساني که سينماي اجتماعي او را در تمام اين سال‌ها دنبال کرده‌اند، گواه گويايي‌ست بر تداوم عامدانه روند ايجاد تفرقه و تخريب توسط سازمان مذکور.
    خانه سينما به درخواست رؤساي صنوف و جمع کثيري از اعضاي خود، طي اين بيانيه ضمن اعلام وظيفه اخلاقي، فرهنگي، حرفه‌اي و صنفي خود در حراست از حيثيت کليه اعضا به‌ويژه يکي از فاخرترين چهره‌هاي فيلم‌سازش و ضمن اظهار تأسف براي مديريت سازماني که ظاهرا بر محتواي توليدات رسانه‌اش هيچ نظارت هوشمندانه‌اي ندارد، به نمايندگي از جامعه اصناف سينمايي کشور به مردم ايران اعلام مي‌کند که همسو با مطالبات مدني و حق‌جويانه آنها، چشم بر روي اين‌گونه توهين‌ها و عملکرد‌هاي رسانه ملي نخواهد بست.
    همچنين به همه همکاران خود پيشنهاد مي‌دهد که با خودداري از حضور در برنامه‌هاي به‌اصطلاح سينمايي و تحليلي اين رسانه، همدل و همراه در اين اعتراض حرفه‌اي مشارکت کنند تا اين رسانه گمان نبرد که به اتکاي قدرت و بودجه وافرش مي‌تواند هر تهمت و توهيني را نثار سينماي ايران و چهره‌هاي فرهنگي اين سرزمين کند.
    کانون کارگردانان نيز در اعتراض به توهين محمدصادق کوشکي به رخشان بني‌اعتماد نوشت:
    «کانون کارگردانان سينماي ايران هتک حرمت بزرگان و سرمايه‌هاي سينماي ايران سرکار خانم رخشان بني‌اعتماد و جناب آقاي مسعود کيميايي را شديدا محکوم مي‌کند و در برابر تخريب سينماگران سکوت نخواهد کرد.
    کانون کارگردانان سينماي ايران با احترام به تمامي برنامه‌سازان سيما، رسما از تمامي کارگردانان سينما درخواست مي‌کند تا عذرخواهي رسمي سازمان صداوسيما در هيچ برنامه تلويزيوني به‌عنوان ميهمان و کارشناس شرکت نکنند».

    واکنش ناصر فکوهي، جامعه‌شناس

    در همين حال ناصر فکوهي، استاد دانشگاه تهران نيز در واکنش به سخنان توهين‌آميز محمدصادق کوشکي خطاب به رخشان بني‌اعتماد نوشت: اظهارنظري که خطاب به خانم رخشان بني‌اعتماد، بانوي محترم و فيلم‌ساز ايراني بيان شده و سرشار از اهانت است، اگر چنين اظهارنظري را حتي فردي عامي و از اقشاري که قرباني جامعه شده و درون لمپنيسم و اوباشي‌گري هم سقوط کرده در «چاله‌ميدان» سابق ايراد مي‌کرد، باعث تأسف بود؛ و وقتي خوانندگان، سوابق گوينده و جايي را که اظهارنظر انجام شده بررسي مي‌کنند، به حال خود و مملکت تأسف مي‌خورند.
    چگونه مي‌توان پذيرفت که تريبون‌هاي رسمي کشور در اختيار چنين افرادي قرار بگيرد که اين اظهارات سخيف را درباره زنان و دختران اين کشور بيان کنند. آيا اين‌ها دفاع از ارزش است يا توهين و زير‌پا‌گذاشتن هر چيزي که ما در تاريخ چند هزار ساله خودمان به عنوان شرف، ارزش و احترام، ادب و اخلاق اسلامي و ايراني و سنتي داشته‌ايم؟ نياز به نظر يک کارشناس فرهنگي نيست؛ از هر يک از روستایيان يا افراد ساده و کوچه و خيابان که مي‌خواهيد بپرسيد ببینید دراين‌باره چه مي‌گويند؟ از‌اين‌رو هر‌چند خانم بني‌اعتماد با سابقه درخشان خود به دفاع نياز ندارد، بايد پشتيباني کامل خود و تأسف عميق خويش را از ضرباتي که به اين ترتيب به ارزش‌هاي انقلاب و اسلام و فرهنگ ايراني و بشري وارد مي‌شود، اظهار کنم. اين سخن‌ها را نبايد به حساب ارزش‌هاي جامعه ما گذاشت، بلکه بايد آنها را بدترين ضربات براي تخريب اخلاق در اين کشور دانست.

    محمدصادق کوشکي کيست؟

    با گوگل کردن نام او، همه اطلاعات، مربوط به همین ماجرای توهین کذایی است؛ حکایت آن‌کسی که با خدشه‌دار کردن هویت بزرگی، می‌خواهد خود را بزرگ کند.
    محمدصادق کوشکي متولد شهر آباده فارس، استاد دانشگاه است. او فارغ‌التحصيل دکتراي انديشه سياسي از پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي است که در قامت مدرس و هر‌از‌گاهي کارشناس در تلويزيون نيز حضور دارد. کوشکي در سال ۱۳۶۹ وارد دانشگاه امام صادق‌(ع) شد. در رشته علوم سياسي و معارف اسلامي تا مقطع فوق‌ليسانس تحصيل کرد و به موازات آن در کلاس‌هاي دانشکده صداوسيما هم حضور داشت. او سپس دکتراي خود را از پژوهشگاه علوم انساني دريافت کرد.
    کوشکي در سال ۱۳۷۷ مدير دفتر هنر و ادبيات مرکز اسناد انقلاب اسلامي شد و تا سال ۱۳۸۴ در اين مسئوليت حضور داشته است. کوشکي تأليف را از سال ۱۳۷۹ با کتاب «برگي از باغ» شروع کرد، سپس با کتاب تأملي در انديشه سياسي امام خميني‌(ره) ادامه داد و اکنون چند اثر علمي به نام او ثبت شده است.
    اظهار‌نظر‌هاي کارشناسي ايشان از سال ۱۳۸۹ در واکنش به سخنان اسفنديار رحيم‌مشايي در باب مکتب ايراني شروع شد و با نقد دولت حسن روحاني ادامه يافت. او در سال ۱۳۹۳ در همايش دلواپسيم گفت: ما شهيد نداديم تا آمريکا کدخداي ما باشد، هزاران کودک ما يتيم نشدند تا کسي توان نظامي کشور را زير سؤال ببرد.

    موضع‌گيري وکيل رخشان بني‌اعتماد

    گفته مي‌شود پس از اظهارات کوشکي که عباراتی دو‌پهلو و توهين‌آميز نسبت به خانم رخشان بني‌اعتماد به کار برده بود، اين کارگردان سينما از شخص مورد نظر شکايت کرده است. در مصاحبه کوتاهي با امير رئيسيان، وکيل خانم بني‌اعتماد، از سرنوشت اين شکايت سؤال کرديم که در ادامه مي‌خوانيد:
    از رئيسيان پرسيديم: «آيا شکايت شما به وکالت از خانم رخشان بني‌اعتماد به نتيجه‌اي رسيده است؟» که او به «شرق» گفت: «اين ماجرا زماني که اتفاق افتاد به صورت غافلگيرکننده‌اي واکنش‌هاي مردمي در حمايت از خانم بني‌اعتماد ديده شد. افکار عمومي و نظرات اقشار مختلف جامعه اعم از هنرمندان يا شخصيت‌هاي مرجع و محترم اجتماعي نشان داد که باوجود نيت اوليه فرد مورد نظر، اساسا به‌کار‌گرفتن اين ادبيات موجب تحقير مخاطب توهين، يعني خانم بني‌اعتماد، نشده است بلکه موجب بروز انتقادها و تذکرهاي بي‌شمار به گوينده شده و اين يعني داوري برحق مردم بهترين قضاوت را بدون تشريفات و تکلفات دادرسي انجام داد، مگر هدف قانون و حقوق چه چيزي بيش از تحقق عدالت و نشان‌دادن حق است؟
    از‌قضا مردم به‌مثابه يک هيئت منصفه که وجدان اجتماعي را کشف مي‌کنند نظر خود را اعلام کردند. امروز تلقي عموم مردم اين است که اتفاقا اين‌گونه اظهارات نشان‌دهنده سطح نازل تسلط هيجاني و کلامي در يک شخصيت سياسي است که هم مدعي شناخت و دانش سياسي است و هم مدعي توجه به منافع ملي. چگونه مي‌شود نگران منافع ملي بود و تيشه به ريشه وحدت ملي زد؟ اين کارها هم به خود اين افراد لطمه وارد مي‌کند و هم جامعه‌اي را که ملتهب شده است، ناآرام‌تر مي‌کند.
    به قول مولانا:
    بي‌ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش در همه آفاق زد
    اينها را مردم مي‌بينند، مردمي که داور بي‌طرف و حقيقي هستند. در چنين وضعيتي فرهنگ و ادبيات و هنر ما به يک شخصيت فرهنگي مثل خانم بني‌اعتماد چه توصيه‌اي داشت؟ جواب اين بود که «بيا تا داوري‌ها را به پيشِ داور اندازيم».
    اين شد که وقتي ديديم حکم در دست مردم است از حکم کاغذي بي‌نياز شديم.
    در نتيجه در بحث حق شکايت شخصي خانم بني‌اعتماد و ادعاي ايشان به عنوان شاکي خصوصي بايد عرض کنم پس از اين ماجرا ما شکايت خود را تنظيم کرديم و آماده اقدام قضائي بوديم و ثبت مقدماتي هم انجام گرفت، ولي با توجه به مطالبي که عرض کردم ضرورت اين کار از بين رفت.
    نهايتا در گفت‌وگويي که با خانم بني‌اعتماد صورت گرفت، ايشان از حق شخصي خود گذشت و بنا شد شکايت پيگيري نشود. البته دليل ديگر نيز اين بود که منافع ملي و تسلي اجتماعي در اين شرايط ملتهب، موضوعات مهم‌تري بودند؛ بنابراین صلاح نديدند که اين‌گونه رفتارها بيشتر از مصالح اجتماعي مورد توجه قرار گيرد».
    اما اين سؤال پيش مي‌آيد که اگر رضايت خانم بني‌اعتماد جلب نمي‌شد، نتيجه اين شکايت چه مي‌توانست باشد؟ رئيسيان در پاسخ به اين پرسش به «شرق» گفت: «اول اينکه رضايت خانم بني‌اعتماد با اين عذرخواهي جلب نشد، بلکه اساسا گذشت کردند. تفاوت اين دو در اين است که رضايت از موضع سازش و توافق است، اما گذشت يک امر اخلاقي است که صرفا مبتني‌بر بزرگواري گذشت‌کننده است و هيچ ما‌بازايي هم ندارد. اما درباره اين‌گونه شکايت‌ها بايد عرض کنم در مواردي که تابه‌حال در آنها حضور داشته‌ام، حتي يک‌بار هم نديدم متهم در مرجع قضائي اظهارات خود را تکرار کند.
    اغلب مدعي شده‌اند که منظورشان شاکي پرونده نبوده يا گفته‌اند منظورشان با برداشت عموم تفاوت دارد و جملاتشان را جور ديگري تفسير کرده‌اند يا در مواردي که هيچ دفاعي نتوانستند بکنند مدعي شده‌اند که خبرنگار در جملاتشان تغيير داده است که از‌قضا ديواري کوتاه‌تر از ديوار همان رسانه‌اي که ابزار قرار داده‌اند پيدا نکردند و اين امر براي رسانه‌ها يک نشانه است که انعکاس‌دهنده مطالب غيراخلاقي، غيرقانوني و غيرواقعي نباشند و اي‌کاش درس عبرت باشد که متأسفانه نيست. اما در هر حال تقريبا تمام اين افراد که در مقابل رسانه‌ها اسير فضا مي‌شوند و کار فکر‌نشده‌اي مي‌کنند، در مرحله دادرسي تلاش مي‌کنند ثابت کنند که چنين رفتاري را مرتکب نشده‌اند».

  • نوای نفاق و کینه ورزی به افق صدا و سیما …

    نوای نفاق و کینه ورزی به افق صدا و سیما …

    درست در زمانیکه کشور در غم و اندوه بزرگی بسر می برد. و از هر سمت و سویی مصیبتی بر ما ایرانیان وارد می شود. عده ای بیکار و روباه صفت در برکه آلوده به دنبال گرفتن ماهی برای بقای تفکر خودشان هستند. به هیچ عنوان کاری به حق یا باطل بودن تفکر اینان نداریم. هرچند رنگ رخسار خبر می دهد از سر درون.

    اساساً ماهیت ایجاد شبکه افق، فراهم آوردن بستر سرکوب و توهین تفکر غیر است. شعار مرده باد مخالف من یقیناً اعتقاد قلبی مدیران و گردانندگان این شبکه است. شبکه ای که با ترفند قرار دادن در بین شبکه نمایش و  آی فیلم در لیست کانال های دیجیتال برایش مخاطب فراهم می کنند!! شبکه ای که نه ایرانی است و نه اسلامی! تفکر طالبانی نرم دارد. ظاهر فرهنگی و آرامی دارد اما در عمل با پنبه سر می برد. عوامل و برنامه ها محدود به چند نفر خاص که خود را عالم دهر می دانند و برای اصولگرایان نسخه راهبردی می پیچند!
    درست در زمانیکه کشور در غم و اندوه بزرگی بسر می برد. و از هر سمت و سویی مصیبتی بر ما ایرانیان وارد می شود. عده ای بیکار و روباه صفت در برکه آلوده به دنبال گرفتن ماهی برای بقای تفکر خودشان هستند. به هیچ عنوان کاری به حق یا باطل بودن تفکر اینان نداریم. هرچند رنگ رخسار خبر می دهد از سر درون. نمی دانم چرا احساس می کنم کسی بالای سر این شبکه نیست و تهیه کنندگان و مجریان هر کاری دلشان می خواهند می کنند و هر حرفی را به زبان می آورند. درست است از بد روزگار مهمترین رسانه ی کشور به دست یک تفکر افتاده و تک صدا است. اما حفظ حرمت و کرامت انسانی زبطی به تقکر خاصی ندارد. د این شبکه مجریان و مدعوین برای دفاع از ارمان ها و اعتقادات خودشان به راحتی به دیگران توهین می کنند. اما یک سخن کوتاه از مخالف خود را بر نمی تابند! افقی ها از کجا خط می گیرند؟ پشتشان به چه کسانی گرم است که حد و مرزی ندارند و هرچه می خواهند بر زبان می رانند…
    دو روز قبل محمد صادق کوشکی براحتی رخشان بنی اعتماد را مورد توهین قرار داد. و گفت “خانمی که فراخوان می دهی اگر سپاه نبود امثال عبدلمالک ریگی دستشون به خودت و دخترت می رسید. شایدم خوشت می اومد شاید دوست داشتی!!!. اما مردم خوششون نمیاد…”

    و یک روز بعد نیز زینب ابوطالبی مجری و کارشناس شبکه افق دز صحبت هایی عجیب از کسانیکه با تفکر او همراه نیستند  و به دنبال رفاه می گردند خواست جمع کنند و از ایران بروند!! بروند جایی که به دنبال رفاه می گردند. و اگر موافق تفکر من هستید بمانید و زندگی سلحشورانه را پایه ریزی کنید که به آن احتیاج داریم. اگر هم که نه به سلامت!!
    همین دو مورد نشان می دهد که شبکه افق چه در آستین خود دارد. ایجاد تفرقه و نفاق. زیر پا گذاشتن آزادی بیان و عدالت اجتماعی. یا با این تفکر موافقید. پس از ما هستید. یا مخالفید و دشمن و ضد انقلاب !! چرا در آن صدا وسیما به آن همه عظمت کسی پیدا نمی شود از این خانم مجری بپرسد شما چه کاره مملکت هستید که برای مردم تکلیف تعیین می کنید؟؟ یا از صادق کوشکی بپرسد با چه جرأتی به یک هنرمند تهمت ناروا می زنید؟ قطعاً اگر در و پیکر رسانه ملی چفت و بست مناسبی داشت امثال این به اصطلاح استاد دانشگاه ها !! از صد متری صدا و سیما هم رد نمی شدند.
    ملت ایران طی دو هفته گذشته کم داغ و مصیبت ندیده است. هنوز داغ ترور سردار بزرگ انقلاب، سپهبد شهید قاسم سلیمانی بر شانه هایمان سنگینی می کند. هنوز باورمان نمی شود که 176 نفر در آسمان این خاک و به اشتباه هدف موشک خودی قرار گرفتند و در آتش سوختند. این جماعت کاسب انگار در ایران زندگی نمی کنند؟ و برایشان مهم نیست که در سیستان چه خبر است. در تمام این سالها ، فرقه منفعت طلب به دنبال خودنمایی و خود برتر بینی بوده اند و از هیچ کاری برای برتر نشان دادن خودشان مضایقه نمی کنند. رویدادها بنام خودشان مصادره می کنند.  این عادت بد از کجا شکل گرفته است که امثال سردار شهید سلیمانی ها را برای خودشان مصادره می کنند. سردار سلیمانی هرگز بین مردم تقاوتی قائل نشد. هیچ خطی در میان تفکراتش وجود نداشت. احترام ملت ایران از همه چیز برایش مهم تر بود. همین شد که قاسم سلیمانی مورد احترام همه ملت ایران است. و ترور ناجوانمردانه اش خون ایرانی ها را به جوش آورد. و دیدید که در مراسم تشییع پیکر پاکش چگونه سنگ تمام گذاشتند. سپهبد شهید قاسم سلیمانی قهرمان همه مردم ایران است. و مردم ایران همین ها هستند که دیدید. به وقتش همه کار کرده اند. شما که به اتکاء سواد ناقص و تفکر از پایه غلط خود فقط اهل حرف زدن هستید چه در کارنامه تان دارید ؟ از کجا آمده اید؟ و چه چیزی که در قاموس شرافت و انسانیت جای می گیرد برایتان اهمیت دارد؟ گمان کنم هیچ !!

  • اعتراض خانه سینما و کانون کارگردانان به صداوسیما در پی توهین به هنرمندان

    اعتراض خانه سینما و کانون کارگردانان به صداوسیما در پی توهین به هنرمندان

    به همه همکاران خود پیشنهاد می‌دهد که با خودداری از حضور در برنامه‌های به اصطلاح سینمایی و تحلیلی این رسانه، همدل و همراه در این اعتراض حرفه‌ای مشارکت کنند.

    در پی پخش مطالبی در سازمان صدا و سیما درباره رخشان بنی اعتماد ، خانه سینما و کانون کارگردانان سینمای ایران هر کدام جداگانه متنی را منتشر کردند. خانه سینما با انتشار بیانیه‌ای از سینماگران تقاضا کرد تا در برنامه های صدا و سیما شرکت نکنند.
    به گزارش  ایلنا ،خانه سینما به درخواست روسای صنوف و جمع کثیری از اعضای خود، طی این بیانیه اعتراض خود را به صدا و سیما اعلام کرد.
    متن بیانه به شرح زیر است:
    سال‌هاست رسانه‌‌ی انحصاری ملی که مدعی ارتقای فرهنگ و هنر و دانش اجتماعی و حقوق شهروندی است، نه تنها از انجام تکالیف ملی و اصلی‌اش جا مانده، بلکه هرازچندگاهی با خروج خود از مرزهای اخلاق و انسانیت به بهانه دفاع از ارزش‌ها تداوم تخریب‌اش را در شبکه‌های متعدد به رخ می‌کشد و در مسیر این ماموریت، چه چهره‌هایی شاخص‌تر از هنرمندان جامعه برای آن‌که هدف تخریب قرار گیرند؟
    اهانت اخیر و بی‌شرمانه صداوسیما به بانویی محترم از جمع کارگردانان سینمای ملی ایران و فرزند هنرمندش، پیش و بیش از آن‌که خدشه‌ای به ساحت اعتبار و ارزش این سرمایه‌ی فاخر فرهنگی و هنری کشور وارد کند، برای ما سینماگران و همه کسانی که سینمای اجتماعی او را در تمام این سال‌ها دنبال کرده‌اند، گواه گویایی‌ست بر تداوم عامدانه‌ی روند ایجاد تفرقه و تخریب توسط سازمان مذکور.
    خانه سینما به درخواست روسای صنوف و جمع کثیری از اعضای خود، طی این بیانیه ضمن اعلام وظیفه‌ی  اخلاقی، فرهنگی، حرفه‌ای و صنفی خود در حراست از حیثیت کلیه‌ی  اعضا به ویژه یکی از فاخرترین چهره‌های فیلمسازش و ضمن اظهار تأسف برای مدیریت سازمانی که ظاهراً بر محتوای تولیدات رسانه‌اش هیچ نظارت هوشمندانه‌ای ندارد، به نمایندگی از جامعه اصناف سینمایی کشور به مردم ایران اعلام می‌کند که همسو با مطالبات مدنی و حق‌جویانه‌ی آن‌ها، چشم بر روی این‌گونه توهین‌ها و عملکردهای رسانه‌ی ملی نخواهد بست.
    همچنین به همه همکاران خود پیشنهاد می‌دهد که با خودداری از حضور در برنامه‌های به اصطلاح سینمایی و تحلیلی این رسانه، همدل و همراه در این اعتراض حرفه‌ای مشارکت کنند تا این رسانه گمان نبرد که به اتکای قدرت و بودجه‌ی وافرش می‌تواند هر تهمت و توهینی را نثار سینمای ایران و چهره‌های فرهنگی این سرزمین کند.
    متن کانون کارگردانان به شرح زیر است:
    «کانون کارگردانان سینمای ایران هتک حرمت بزرگان و سرمایه های سینمای ایران سرکار خانم رخشان بنی اعتماد و جناب آقای مسعود کیمیایی را شدیدا محکوم می کند و در برابر تخریب، سینماگران سکوت نخواهد کرد.
    کانون کارگردان سینمای ایران با احترام به تمامی برنامه سازان سیما، رسما از تمامی کارگردانان سینما درخواست می کند تا عذرخواهی رسمی سازمان صداوسیما در هیچ برنامه تلویزیونی به عنوان میهمان و کارشناس شرکت نکنند.»