برچسب: رامبد جوان

  • رامبد جوان در نمایش «قصر موروثی خاندان فرانکشتاین» روی صحنه می‌رود

    نمایش «قصر موروثی خاندان فرانکشتاین» به کارگردانی آتیلا پسیانی از پنجشنبه ۱۶ آبان روی صحنه خواهد رفت.  از جمله نکات جالب توجه این نمایش می‌توان به حضور رامبد جوان به عنوان بازیگر در این اثر اشاره کرد،
    نمایش «قصر موروثی خاندان فرانکشتاین» از ۱۶آبان تا ۸ آذر در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه می‌رود.
    نویسنده، طراح و کارگردان این نمایش آتیلا پسیانی است و  خسرو پسیانی، ستاره پسیانی، اصغر پیران، رامبد جوان، نوید جهان‌زاده، روح‌الله حقگوی لسان، سیما خوشنویس، ‌علی شادمان، ناز شادمان، مهدی صدر و فاطمه نقوی
    از بازیگران آن هستند.
    ۵۷۲۴۵

  • رامبد جوان: خندوانه ساخته می‌شود/ چرا می‌گویند مهاجرت کرده‌ام؟

    مجری و کارگردان برنامه «خندوانه» با انتقاد از حاشیه‌ها و موج‌سازی‌های بی‌اساسِ رسانه‌ای، گفت: چرا می‌گویند «خندوانه» ساخته نمی‌شود و ما مهاجرت کرده‌ایم؟
    به گزارش تسنیم، «خندوانه» بیست و یکم خردادماه سال 93 شروع شد و در سوم آبان‌ماه همان سال به پایان رسید. استقبال مردم از این برنامه باعث شد تا رامبد جوان به فکر فصل‌های بعدی باشد. او همیشه بر خلاقیت و نوآوری و حرف جدید داشتن در برنامه و سریال و فیلم تأکید داشته است.

    به همین‌خاطر رفته رفته در فصل‌های بعدی اتفاقات جدیدی به برنامه «خندوانه» اضافه شد. فارغ از خنده‌های 25 ثانیه‌ای برای بالا بردن اعتماد به نفس، بارقه امید و شادی‌آفرینی در جامعه، خواندن آهنگ‌های ملی‌گرایی و وحدت‌آفرینی، گزارشی از صاحبان مشاغل و کارآفرینی، گپ و گفت با مهمانان متنوع برنامه، اجرای نمایش طنز توسط «جناب خان» و بازیگران دیگر، ورود استندآپ کمدی به تلویزیون، مسابقه خنداننده برتر بین 16 کمدین، اتفاقات جدیدی مثل لباهنگ، ادابازی، خنداننده‌شو، نی‌نی‌رو و مسابقه روبیکیو، مخاطب را با تنوع در برنامه‌سازی روبرو می‌کرد.

    اتفاقات جالب توجه و استقبال مردم از «خندوانه»، رامبد جوان را بیش از فضای کارگردانی در سریال و فیلم سینمایی، در قُرُقِ ساختِ فصل‌های بعدی «خندوانه» قرار داد. زیرا «خندوانه» تا ایستگاه ششم ادامه پیدا کرد و تا شانزدهم فروردین‌ماه امسال روی آنتن بود.

    همان روزها شایعه‌هایی در فضای مجازی دست به دست می‌شد که رامبد جوان دیگر قصدِ ساختن «خندوانه» هفتم را ندارد. اما در آخرین قسمت از برنامه «خندوانه» که ایام نوروز روی آنتن می‌رفت حبیب رضایی بازیگر سینما و تلویزیون در جریان گپ و گفت از مجری و کارگردان این برنامه خواست تا به خاطر مردم و خنده‌ها و شادی‌ها که لازمه طراوت و شادابی این جامعه است، شاهد «خندوانه‌های» بعدی باشیم.

    رامبد جوان هم این قول و وعده را داد که بعد از یک دوره استراحت و تغییر و ابتکار جدید، دوباره «خندوانه» را روی آنتن ببرد. البته همین چندی پیش که شایعه‌سازی‌ها به اوج خودش رسید موانعی ایجاد شده که فعلاً از «خندوانه» خبری نیست تهیه‌کننده این برنامه اعلام کرد فصل جدید بنابر توافق با شبکه نسیم پس از محرم و صفر روی آنتن می‌رود.

    البته پیش از این هم در جریان ساخت بخش‌هایی از برنامه «قاچ» در مناطق سیل‌زده خودِ رامبد جوان، تهیه‌کننده و عوامل دیگر این وعده را دادند و مردم هم از این حضور دوباره خوشحال شدند.

    رفتنِ رامبد جوان به کانادا برای به دنیا آوردن فرزند خود، دوباره حاشیه‌ها و موج‌سازی‌ها را به اوج خودش رساند. تا جائیکه برخی از تلویزیون خواستند دیگر به این حضور خاتمه دهد. در همه این جریانات هیچ واکنشی از مجری و کارگردان برنامه «خندوانه» و البته بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون شنیده نشد.

    تا اینکه روز گذشته حاشیه‌ها مسیر دیگری گرفت و این‌‌بار ادعا کردند که «ساخت فصل جدید این برنامه در هاله‌ای از ابهام است. آنطور که شنیده می‌شود رامبد جوان تا آخر امسال قطعاً به ایران برنمی‌گردد. یا جملات دیگر که: حواشی پیرامون مهاجرت رامبد جوان به کانادا هم در این وضعیت بی‌تأثیر نیست.»

    قبل از هر نوع پاسخی باید به این نکته اشاره کرد این روزها تصویر رامبد جوان در آیتم‌های کوتاه و پشت صحنه‌های شوخی و طنزِ شبکه نسیم روی آنتن می‌رود. منابع موثق در سازمان صداوسیما هم از اراده رسانه‌ملی بر ادامه «خندوانه» خبر می‌دهند و هیچ منعی برای حضور رامبد جوان در برنامه‌های صداوسیما خصوصاً «خندوانه» نیست. به تعبیر تهیه‌کننده «خندوانه» هم قرار نبوده که این برنامه بازپخش شود.

  • ۳۰ میلیون برای یک پست تبلیغاتی! / مظنه تبلیغ در اینستاگرام سلبریتی‌ها

    به عنوان یک برند معروف به سراغ سلبریتی‌هایی همچون بهنوش بختیاری، پوریا پورسرخ، رامبد جوان و … رفتیم تا قیمت انتشار یک پست تبلیغاتی در اینستاگرام‌شان را دربیاوریم
    روزنامه خراسان نوشت: «خیلی‌ها ازم پرسیدن لباسی که توی جشنواره پوشیدم کار کی بوده؟ پیج خیاط خوش سلیقه‌مو این زیر تگ می‌کنم. شما هم برید و کاراشو ببینید.
    راستی اگه تا همین هفته دیگه برای سفارش کارتون اقدام کنید، 20 درصد تخفیف می‌گیرید و… .» کپشن را خواندید؟ حالا با دو ضربه روی ویدئو یا تصویر بزنید تا لایک هم گذاشته باشید.
    بعد روی آدرس داخل کپشن بزنید تا فرد مدنظر را دنبال کنید و از کارهای او هم عقب نمانید. فکر می‌کنید این وسط چه اتفاقی افتاد؟ هیچی! فقط مقدار قابل‌توجهی پول جابه جا شد و اصلا شما متوجه نشدید.
    می‌پرسید چقدر؟ باید بگویم چیزی در حدود چندمیلیون ناقابل! ما هر روز وارد اینستاگرام می‌شویم تا از دنیای دور وبرمان با خبر شویم؛ ببینیم بازیگر مورد علاقه‌مان امروز چه کرده؟ کدام یکی‌شان حاشیه‌ساز شده و آن سیاستمدار همیشه خبرساز چه گفته یا چه بیانیه‌ای صادر کرده است اما غافل از این‌که خیلی از چیزهایی که مورد پسند ماست، فقط و فقط یک ترفند پول‌ساز است که صفحات اینستاگرامی بعضی‌ها را پرمخاطب یا چندصدهزار لایک عاشقانه را روانه پست مجازی این آدم‌ها می‌کند.
    اگر باور نمی‌کنید، پرونده امروز «زندگی سلام» را بخوانید. در پرونده امروزبه صورت تلفنی ، تلگرامی یا در دایرکت سراغ چندچهره بازیگر، کمدین و خواننده رفتیم و به عنوان یک برند معروف از آن‌ها پرسیدیم که برای یک پست تبلیغاتی داخل صفحه اینستاگرامی‌شان چقدر پول می‌گیرند؟
    در ضمن با چند اینفلوئنسر یا شاخ اینستاگرامی هم تماس گرفتیم و رقم پیشنهادی‌شان برای یک پست تبلیغاتی را پرسیدیم خلاصه در این پرونده دنبال این بودیم لایک ها و فالو کردن های ما چقدر می تواند در درآمد زایی چهره ها موثر باشد. لایک هایی که گاهی اوقات بدون دقت و توجه سهم دیگران می شود.
    بین 10 تا 20 میلیون برای خانم بازیگر!
    چه کسی؟ بهنوش بختیاری
    چقدر فالوئر دارد؟ 1/8 میلیون
    صفحه اینستاگرامی‌اش چه شرایطی دارد؟
    پست‌های «بهنوش بختیاری» در اینستاگرام حول سه موضوع است. او در اینستاگرام، تولد اعضای خانواده را تبریک می‌گوید، از ازدواج و خبرهای خوب می‌نویسد و درباره موضوعات روز واکنش نشان می‌دهد.
    «بختیاری» یک برند جواهرات معروف هم دارد و همین باعث شده بخشی از صفحه اینستاگرامی‌اش، تصاویری از جواهرفروشی لاکچری‌اش باشد. البته چیز دیگری هم هست؛ شما اگر وارد صفحه «بهنوش بختیاری» شوید، اولین موضوعی که به چشم‌تان می‌خورد اطلاعات روی پروفایل اوست که نوشته شده: «حامی ترنس‌ها و …» او در طول این سال‌ها با پیجش از افرادی که ترانسکچوال هستند حمایت کرده است. البته بختیاری به جز صفحه شخصی، صفحه‌ای با موضوع کتاب خوانی را مدیریت می‌کند که 34 هزار دنبال کننده دارد و این صفحه هم می تواند منبع کسب درآمدی برای خانم بازیگر باشد.
    مسئول صفحه «بهنوش بختیاری» در ارتباط با ما هزینه تبلیغ در صفحه او را 20 میلیون اعلام می‌کند. او می‌گوید: «این مبلغ برای حضور ایشان درکنار شما و تهیه یک ویدئوی تبلیغاتی است که به مدت سه روز در اینستاگرام می‌ماند. اما اگر بخواهید خودتان یک ویدئوی تبلیغاتی بفرستید، باید 10 میلیون بپردازید تا 24 ساعت آن را در پست آخر قرار بدهیم.»
    شاخ‌های اینستاگرامی چقدر می‌گیرند؟
    از درآمد بعضی چهره‌های معروف گفتیم اما کلی آدم هم در فضای مجازی وجود دارند که در دنیای واقعی اصلا شناخته شده نیستند. آن‌ها نه بازیگرند، نه خواننده و نه فوتبالیست اما شاید بیشتر از بعضی چهره‌ها، مخاطب مجازی داشته باشند. آن‌ها هرکدام با ترفند خاصی کسب شهرت کرده‌اند.
    مثلا یکی‌شان دابسمش می‌سازد و در صفحه اینستاگرامی‌اش می گذارد که از خنده روده‌برمان می‌کند یا دیگری هرروز کارهای خطرناکی انجام می‌دهد و ویدئوی آن را به دست مخاطبانش می‌رساند.
    مهم‌ترین دلیل حضور اینفلوئنسرها یا شاخ‌های اینستاگرامی در این دنیا، پول است و پول در دنیای مجازی یعنی فالوئر بیشتر.
    برای این‌که بدانیم تبلیغ در صفحات آقایان و خانم‌های شاخ اینستاگرامی چقدر هزینه دارد با آن‌ها ارتباط برقرار کردیم و در یک کلمه پرسیدیم که با چه مبلغی حاضر به تبلیغ هستند؟
    25 میلیون برای یک استوری!
    چه کسی؟ پوریا پورسرخ
    چقدر فالوئر دارد؟ 2.4 میلیون
    صفحه اینستاگرامی‌اش چه شرایطی دارد؟
    شما وقتی وارد صفحه اینستاگرامی «پوریا پورسرخ» می‌شوید اولین چیزی که حس می‌کنید این است که آقای بازیگر یک فوتبالی دوآتشه است.
    او در صفحه شخصی‌اش عکس یادگاری می‌گذارد، از فیلم و سریال‌های جدیدش می‌نویسد، درباره مسائل اقتصادی، ورزشی و بعضا سیاسی اظهار نظر می‌کند و گاهی هم آگهی تبلیغاتی می‌گذارد.
    مدیر برنامه‌های پورسرخ در ارتباط تلفنی با ما می‌گوید که آقای بازیگر برای هر استوری تبلیغاتی مبلغ هفت میلیون تومان می‌گیرد اما شرایط برای پست تبلیغاتی داخل صفحه فرق می‌کند و اگر بخواهید داخل صفحه، پست یا ویدئو بگذارید باید 15 میلیون بپردازید.
    مدیر برنامه «پورسرخ» البته پیشنهاد دیگری هم دارد. او می‌گوید: «ما می‌توانیم با آقای پورسرخ هماهنگ کنیم تا جای شما بیایند و ویدئوی حضور ایشان را در استوری اینستاگرامی بگذاریم که در شرایط عادی 25 میلیون هزینه دارد.»
    تا 30 میلیون برای قهرمان خنده!
    چه کسی؟ علی صبوری
    چقدر فالوئر دارد؟ 1.6 میلیون
    صفحه اینستاگرامی‌اش چه شرایطی دارد؟
    «علی صبوری» قبل از این‌که کمدین باشد یک اینفلوئنسر اینستاگرامی است. درست است که تا قبل از «خنداننده‌شو» به این اندازه شناخته شده نبود اما آقای کمدین همان زمان ویدئوهای بامزه‌ای تولید می‌کرد و در صفحه اینستاگرامی‌اش می‌گذاشت که مخاطبان زیادی داشت.
    او حالا و بعد از «خنداننده‌شو» بیشتر از یک ونیم میلیون دنبال کننده دارد و هرچند وقت، کمدی ویدئوهایی یک تا چند دقیقه‌ای می‌سازد و کلی لایک می‌گیرد که اتفاقا خیلی هم بی‌حاشیه نیست.
    از همان اول که «صبوری» با خنداننده‌شو شناخته شد او و دو سه نفر دیگر جزو کسانی بودند که با شوخی‌هایی بعضا منشوری حسابی خبرساز شدند. این قصه فقط به خندوانه ختم نشد و کمدین خندوانه حالا به همراه چندنفر دیگر گاهی اوقات با ویدئوهای طنزآمیز نامناسب همه‌مان را متعجب می‌کند.
    مدیر برنامه «علی صبوری» در ارتباط تلگرامی با ما می‌گوید که نفر اول فصل دوم «خنداننده‌شو» برای آگهی‌هایی که در استوری کار می‌شود، حداقل سه میلیون می‌گیرد.
    البته ما می‌توانیم ویدئوی تبلیغاتی بسازیم و برای او بفرستیم که در این صورت دستمزد آقای کمدین هم متفاوت است. این مبلغ از 30 میلیون شروع می‌شود و با توجه به شرایط ما و مدتی که ویدئوی مد نظرمان در اینستاگرام می‌ماند به این رقم اضافه خواهد شد.
    15 میلیون برای خواننده‌ خاص!
    چه کسی؟ مجید خراطها
    چقدر فالوئر دارد؟ 1.2 میلیون
    صفحه اینستاگرامی‌اش چه شرایطی دارد؟
    از میان چهره‌ها، بعضی‌هایشان کار را راحت کرده‌اند. آن‌ها همان بالای صفحه اینستاگرام‌شان، شماره تلفنی برای هماهنگی گذاشته‌اند و این یعنی به جز کار و حرفه اصلی، اهل همکاری تبلیغاتی و پول درآوردن هم هستند. صفحه اینستاگرامی برای خواننده‌ها شرایط ویژه‌تری دارد.
    شما وقتی وارد صفحه شخصی هرکدام از خواننده‌ها می شوید فقط و فقط با یک مورد روبه رو هستید؛ موزیک ویدئوها یا بخش‌های جذاب ترانه‌هایی که به بازار آمده.
    مدیر برنامه «مجید خراطها» در ارتباط با خبرنگار «زندگی‌سلام» هزینه تبلیغ در استوری اینستاگرام آقای خواننده را پنج میلیون تومان اعلام می‌کند. او می‌گوید که تبلیغ داخل صفحه اینستاگرام «خراطها» فقط در این صورت میسر است که او در کنار شما حاضر شود و یک ویدئوی تبلیغاتی تهیه شود که این ویدئو به مدت 72 ساعت در صفحه اینستاگرامی‌اش می‌ماند و 15 میلیون تومان هم خرج دارد.»
    22 میلیون برای رفیق جناب‌خان!
    چه کسی؟ رامبد جوان
    چقدر فالوئر دارد؟ 8.9 میلیون
    صفحه اینستاگرامی‌اش چه شرایطی دارد؟
    گاهی غرغر و انتقاد، گاهی خاطره و نوستالژی، گاهی کمک و همدردی و گاهی تصاویر ماندگار خندوانه، جناب خان و … . این همه چیزی است که «رامبد جوان» در صفحه اینستاگرامی‌اش به اشتراک می‌گذارد. رامبد که بعد از سفرش به کانادا حسابی حاشیه‌ساز شده، چند هزار فالوئر به صفحه اینستاگرامی‌اش اضافه کرده و احتمالا بااین شرایط، نرخ تبلیغات را هم بالا برده است.
    چندوقت پیش در صفحه سینما و تلویزیون از هزینه سفر آقای پرحاشیه به کانادا گفتیم که واکنش‌های زیادی به دنبال داشت. این‌که یک هنرمند از کجا می‌تواند هزینه های زیادی را برای تولد فرزندش در یک کشور خارجی بپردازد، انتقادات بسیاری به دنبال داشت.
    رامبد در ارتباط با خبرنگار ما آدرس مسئول صفحه اینستاگرامی‌اش را فرستاد و مسئول صفحه هم اعلام کرد که مجری خندوانه برای هرپست تبلیغاتی داخل صفحه 22 میلیون می‌گیرد که این مبلغ برای یک پست تبلیغاتی 24 ساعته است و اگر بخواهید پست تبلیغاتی را داخل استوری بگذارید، باید 12 میلیون تومان دیگر هم بپردازید.
    استوری هایی که 3 میلیون می ارزد
    چه کسی؟ پرستو صالحی
    چقدر فالوئر دارد؟ 1.6 میلیون
    صفحه اینستاگرامی‌اش چه شرایطی دارد؟
    «پرستو صالحی» هم جزو بازیگرانی است که انگار«پرویز پرستویی» درونش گاهی اوقات شعله‌ور می‌شود! چون هرازگاهی با ترندشدن بعضی از خبرها در فضای مجازی حسابی از خجالت مسئولان در می‌آید و تاجایی که می‌تواند به انتقاد از آن‌ها می‌پردازد.
    این را هم بگوییم که «پرستو صالحی» به یک و نیم میلیون فالوئرش صرفا به منبع کسب درآمد نگاه نمی‌کند. همین چندوقت پیش او مطلبی را روی صفحه‌اش گذاشت که با واکنش مثبت مخاطبانش همراه بود. او نوشته بود: «در ادامه حرکت خوب دوست و همکار عزیزم آقای کامبیز دیرباز از این به بعد جمعه‌ها صفحه من هم در اختیار شماست که در فضای مجازی نان حلال در می‌آورید.
    برای تبلیغات کسب و کارتون از این به بعد کامنت‌های صفحه من در روزهای جمعه برای شماست و در صورت صلاحدید صفحه شما را استوری می‌گذارم و تگ‌‌تون می‌کنم تا کسب وکارتون تبلیغ بشود و….» او در دایرکت اعلام می‌کند که برای استوری سه میلیون تومان می‌گیرد. خانم بازیگر برای تبلیغ داخل صفحه هم شرایط خاصی دارد و هزینه را با توجه به آن‌ها اعلام می‌کند که هیچ عدد تقریبی در این باره به ما نگفت!
    2 میلیون می‌گیرم و فقط همین!
    چه کسی؟ ابوطالب حسینی
    چقدر فالوئر دارد؟ 353 هزار
    صفحه اینستاگرامی‌اش چه شرایطی دارد؟
    «ابوطالب حسینی» به جز استندآپ‌هایی که برای مراسم و برنامه‌های مختلف انجام می‌دهد در شبکه ورزش کار می‌کند. صفحه اینستاگرامی کمدین خندوانه فقط و فقط به یک موضوع ارتباط دارد.
    «ابوطالب حسینی» از صفحه اینستاگرامی‌اش فقط استفاده شخصی می‌کند و به جز تصاویری از دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و ویدئوهایی از استندآپ‌هایش چیز دیگری نمی‌گذارد. او در ارتباط با خبرنگار ما می‌گوید که برای استوری تبلیغاتی دو میلیون تومان می‌گیرد و به جز فضای استوری هیچ جوره حاضر به همکاری تبلیغاتی نیست.
  • کار جدید رامبد جوان پس از سفر به کانادا/ عکس

    رامبد جوان پس از سفر به کانادا برای تولد فرزندش و دریافت مجوز ساخت فیلم «سال نو»، فعالیت جدیدی را در حوزه انیمیشن آغاز کرده است، مجموعه انیمیشنی که «نی نی و دادا» نام دارد.

    رامبد جوان با انتشار تصویری از انیمیشن «نی نی و دادا» در اینستاگرام، از فعالیت جدید خود خبر داد و نوشت: «سلام. انیمیشن‌های «نی‌نی و دادا» کار جدید من و مقداد عزیز است که برای بچه‌ها داریم تولیدشون می‌کنیم. برای ما کشف دوباره‌ دنیای کودکیمونه که همینقدر ساده و شیرین و مهمه. به کودکان پیشنهاد بدین تا با نی‌نی و دادا آشنا بشن امیدواریم دوسشون داشته باشن. پیشنهادهاتون حتما به ما کمک خواهد کرد.(ولی لطفا حوصله کنین تا تعداد بیشتری ببینین)»

  • واکنش رامبد جوان به حمله‌های اخیر!

    روزنامه هفت صبح در شماره جدید خود با انتشار کارتونی از شهاب جعفرنژاد، به بازتاب سفر پرحاشیه رامبد جوان و نگار جواهریان به کانادا که طی روزهای اخیر به داغ‌ترین سوژه میان کاربران شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده، پرداخت.

  • آیا فرزند رامبد جوان باعث ممنوع الکاری اش می شود؟

     

    به نظر می‌رسد سفر رامبد جوان و همسرش به کانادا که در روزهای گذشته با حاشیه‌های زیادی همراه بوده حالا در صداوسیما هم باعث اتفاقاتی شده است.

    به گزارش رسا نشر به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین، رامبد جوان و نگار جواهریان به بهانه اکران فیلم «قانون مورفی» به کانادا رفته‌اند. همزمانی این سفر با زمان تولد فرزند این زوج سینمایی اما باعث حاشیه‌های بسیاری شده و در روزهای گذشته موضوع داغ فضای مجازی بوده است.
    از سوی دیگر با انتشار تصویری منتسب به این زوج به نظر می‌رسد باعث شده تا مدیران صداوسیما هم دست به اقداماتی برای ایجاد ممنوعیت پخش تصویر این مجری که در سال‌های اخیر هزاران شب با «خندوانه» روی آنتن شبکه نسیم بود بزنند. خبرگزاری اصولگرای مشرق نیوز در خبری از قول یک منبع آگاه درباره منع بازپخش تمام برنامه‌های رامبد جوان نوشته است.
    براساس این خبر، تکرار فصل‌های قبلی خندوانه یا بریده‌هایی از آن به عنوان میان برنامه در شبکه نسیم تا اطلاع بعدی پخش نخواهد شد.
    باید دید آیا این خبر صحت دارد و یا یک جنجال رسانه‌ای دیگر برای مجری حاشیه‌ساز این روزهای تلویزیون است؟

  • جشن امضای کتاب رامبد جوان در نمایشگاه کتاب

    جشن امضای کتاب رامبد جوان در نمایشگاه کتاب

    رونمایی و جشن امضای کتاب عکس راوی با حضور رامبد جوان، در غرفه انتشارات چکه در نمایشگاه کتاب برگزار شد.

     

     
     
     

    عکس‌ها: ملیکا صالحی
  • پدیده‌ای به نام جناب خان

    صدایی گرم و جذاب، حاضر جوابی، موسیقی جنوب و بندر، اشعار با مزه، عاشق پیشگی، نوازندگی ساز نی انبان، شوخی و کل‌ کل با رامبد، بیان مشکلات مردم ایران، به ویژه خوزستان به زبان طنز و …

    عصر ایران ؛ کاوه معین‌فر – جناب‌خان شخصیتی عروسکی است که ابتدا در مجموعه نمایش خانگی «کوچه مروارید» در نقش لبو فروش آبادانی معرفی شد و سپس در سری دوم و سوم و پنجم و همین مجموعه ششم «خندوانه» که این شبها در حال پخش است، به عنوان یکی از کمدین‌های ثابت حضور دارد.
    در خندوانه از ابتدا قرار بود جناب خان به عنوان استندآپ کمدین در برنامه حاضر شود، اما رفته رفته عضو ثابتی از برنامه شد.
    صدا پیشگی این عروسک به عهدهٔ محمد بحرانی و عروسک گردانی بر عهدهٔ مهدی برقعی و حامد ذبیحی است. در هنگام اجرای برنامه عروسک گردان‌ها و صداپیشه در محلی جدا از هم هستند.
    او به رنگ بنفش است و برخی معتقدند که جناب‌خان با الهام از المو (ELMO) یا خرس فوزی (Fozzie Bear)  شخصیت‌های عروسکی آمریکایی شکل گرفته که از دهه هفتاد میلادی تاکنون در برنامه‌های مختلف تلویزیونی و سینمایی از جمله «سسمی استریت» حضور داشته‌اند.

    المو – خرس فوزی – جناب خان
    البته باید اذعان داشت جز شکل ظاهری از نظر صدا و شخصیت سازی این ۲ عروسک با جناب خان کاملا متفاوت هستند و باید گفت هیچ ربطی به هم ندارند.
    شخصیت جناب خان کاملا یک کاراکتر ایرانی و بومی شده و در نوع خود منحصر بفرد است. از همین رو  به سرعت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. به گونه‌ای که در فصل چهارم خندوانه که جناب خان غایب بود مخاطبان مدام سراغ او را می‌گرفتند و تمهید جایگزینی عروسک‌هایی دیگر هم چندان کارگر نیافتاد، مردم جناب خان را می‌خواستند که عاقبت در فصل پنجم برگشت.
    ما قبل‌تر هم شاهد محبوبیت عروسک‌ها در تلویزیون بوده‌ایم نمونه بارز آن مجموعه کلاه قرمزی از اوایل دهه هفتاد، ولی راز این محبوبیت جناب خان در زمانه معاصر چیست؟
    به شکل خلاصه می‌توان گفت دلیل این دوست داشتنی بودن جناب خوان شخصیت پردازی جذاب و چند وجهی این عروسک بنفش است:
    صدای جذاب، حاضر جوابی در لحظه و واکنش آنی و بداهه به اتفاقات، صدای گرم خوانندگی علی الخصوص با محوریت موسیقی جنوب و بندر و سایر نواحی ایران و همراهی ساز تمپو، اشعار با مزه و متناسب با آهنگ‌هایی که به طور ویژه برای مهمانان برنامه می‌خواند، عاشق پیشگی (او عاشق احلام است که به دلیل مخالفت خانواده دختر تا کنون موفق به ازدواج با او نشده است)،نوازندگی ساز نی انبان، شوخی و کل کل با رامبد جوان، احترام به مخاطب و بیان مشکلات مردم ایران، به ویژه خوزستان به زبان طنز و …

    تیم عروسک گردانان و صداپیشه جناب خان (مهدی برقعی، حامد ذبیحی و محمد بحرانی)
    جناب خان به دلیل عروسکی و فانتزی بودنش شخصیتی ژله‌ای دارد گاهی اوقات مانند بچه‌های تین ایجر و نوجوان به مسائلی بسیار پیش پا افتاده گیر می‌دهد و گاهی اوقات مانند پیر و مرشدی دنیا دیده به نصیحت کردن می‌پردازد و هیچ کدام از این حالت‌ها برای بیننده ناخوشایند نیست. او اصطلاحاتی برای خود دارد که بسیار خوش نشسته است، مانند: «میام براتا»، «هه هه و…»، «میبافُمِت» و …
    حتما که یک تیم در پشت صحنه، منبع تغذیه فکری برای اتفاقات و موقعیت‌های جناب خوان هستند اما انصافا بخش زیادی از این ویژگی‌ها به محمد بحرانی (صدا پیشه جناب خان) ارتباط دارد که به شکل باور نکردنی از موقعیت‌های ساده به شکل بداهه یک اتفاق جذاب خلق می‌کند. بحرانی علاوه بر صدای بم و جذاب در زمان گفتگو، در موقع خواندن آوازها هم بسیار درست و به اندازه می‌خواند.
    نمی‌توان از هنر مهدی برقعی و حامد ذبیحی (عروسک گردان‌های جناب خوان) هم غافل شد که متناسب با موضوعات و دیالوگ‌های جناب خان به شکلی بسیار هماهنگ زبان بدن او را عینیت می‌بخشند.
    برای نمونه، جهارشنبه شب (۳بهمن) در برنامه خندوانه مریم طوسی (قهرمان دومیدانی ایران و آسیا) مهمان برنامه بود، وقتی که جناب خان در برنامه حاضر شد اتفاقات بامزه‌ای در برنامه رخ داد از همان ابتدا با خواندن سرود «ورزشکاران، دلاوران، نام آوران، به نام یزدان پیروز باشید…» آن هم با همراهی یک ساز تمپو و بسیار ساده و خودمانی.

    بعدتر از مریم طوسی پرسید: « شما الان ۲۹ سال و خرده ای سن دارین؟ درسته؟ طوسی جواب داد که رفتین تو سی یعنی فقط امسال استثنائا مریم تو سی هستین سال آینده مریم تو سی و یک هستین و ۱۰ سال دیگه مریم تو چهل هستین.»
    در هنگام خداحافظی مریم طوسی جناب خان آهنگی با رنگ و تم جنوبی، در مدح این قهرمان خواند (کاری که برای اکثر مهمانان برنامه انجام می‌دهد)، شعر آهنگ مریم طوسی این بود:
    هله موشک، هله شصت تیر، هله جوونم فراری
    بگو موتور چی بهت وصله، هزار اسب بخاری
    یک و هفتاد و دو قدت، شیرینی مثل قندی
    مو یه عمری خیال کردم، تو با پاشنه بلندی
    روی سکوی اول، فقط مریم طوسی
    اسپند بریز تو منقل، فقط مریم طوسی
    هله اصل دونده، فقط مریم طوسی
    رقیب کیلویی چنده، فقط مریم طوسی
    به دلیل شخصیت عروسکی و فانتزی بودن اوست که می‌توان شاهد چنین فضاهایی در تلویزیون بود والا در خوشبینانه‌ترین حالت هم نمی‌توانستیم چنین موقعیتی را متصور شویم.

    جناب خان اکنون برای تلویزیون یک برند است و همیشه اشاره می‌شود که در مبحث برندسازی یک اصل مطرح است : بعد از معرفی و آفرینش یک برند، محافظت و نگهداری از آن بسیار پیچیده‌تر و سخت‌تر از پدید آوردنش است.
    جناب خان یک قابلیت و ظرفیت به تلویزیون ما اضافه کرده است، با این الگو می‌توان بسیاری شخصیت‌های دیگری را خلق کرد، همان گونه که مجموعه کلاه قرمزی سالیان سال است چنین کاری را انجام می‌دهد.
    امید که تلویزیون قدر جناب خان را بداند و دوباره امید که مدیران تلویزیون به جناب خان به عنوان یک فرصت نگاه کنند نه یک تهدید، تا خدای نکرده شاهد اتفاقات ناخوشایندی مانند آن که برای عادل فردوسی‌پور (یک برند دیگر تلویزیون) بوجود آمده، نباشیم.

  • قانون مورفی: سقوط یک رامبد جوان

    وجود سرمایه زیاد از مشکلات دیگر قانون مورفی است، وقتی که پول زیاد باشد مجموعه‌ای از تک‌صحنه‌های جذاب و چشم‌نواز خواهی ساخت که در کنار هم بسیار بی‌ربط است.

    عصر ایران ؛ حسین جعفری – فیلم قانون مورفی ساخته رامبد جوان مدتی است بر روی پرده اکران است و به دلایل زیادی مورد اقبال تماشاچان هم قرار گرفته است، از دلایل این توجه تماشاگران می توان به این نکات اشاره کرد: خود رامبد جوان به عنوان یک از شناخته‌شده ترین ستاره‌های سینما و تلویزیون به مدد بازیگری و اجرا و ساخت ۶ فصل برنامه خندوانه که از خرداد سال ۱۳۹۳ در حال پخش است، اسم توجه برانگیز فیلم، ترکیب جذاب بازیگران، فضای تبلیغاتی فیلم با استفاده از استند آپ کمدین‌های خنداننده شو خندوانه بسیار مورد توجه قرار گرفت ( علی الخصوص با ویدیوهای کوتاه اینستاگرامی که ساخته بودند) و …
    قوانین مورفی مجموعه‌ای از قوانین و نکاتی است که ادوارد مورفی آنها را با یک مجموعه قوانین ثبت کرده است مانند : «قانون صف: اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.» یا «قانون بینی: بعد از اینکه دستتان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.» و یا «قانون خرید: اهمیتی ندارد که چقدر دنبال جنسی بگردید، به محض اینکه آن را خریدید آن را در مغازه دیگری ارزان‌تر خواهید یافت.» و …
    فیلم داستان یک پلیس جوان به اسم فرخ (با نقش آفرینی امیر جدیدی) است که از زنش جدا شده و به صورت قسطی مهریه زنش (۱۳۶۵ سکه) را پرداخت می‌کند، بر اساس اتفاقی ناخواسته باعث می‌شود که رئیسش کارت و اسلحه و بی‌سیم او را بگیرد و خدمت او به حالت تعلیق درآید. درست در همین زمان دوست ثروتمند او بهمن (امیر جعفری) از شمال با او تماس می‌گیرد که هر چه زودتر به پیش من بیا چون سارا دخترم را دزدیده‌اند، بیا تا آدم‌رباها را پیدا کنیم و …
    حال در جریان این قصه فرخ مدام از مورفی و قوانین مورفی شکایت می‌کند که هر گاه کار مهمی را انجام می‌دهد بنابر قوانین مورفی اتفاقات بر وفق مرادش پیش نمی‌رود مثلا وقتی اول فیلم دنبال یک دلقک کچل سارق است یهو ماشینش خاموش می‌شود و با خواهش و تمنا و ارجاع به قانون مورفی می‌گوید که بز آورده و … البته دوباره ماشینش روشن می‌شود!
    فیلم قانون مورفی از چند جهت آسیب دیده است :
    ساده انگاری در فیلمنامه و روایت قصه‌ای بسیار ساده، دم دستی و تکراری که سعی شده با اجرا و تولید متکی بر جلوه‌های ویژه، این قصه را جذاب کنند که چنین اتفاقی هرگز نمی‌افتد، چون قصه فیلم باید در درون خود بکر و جذاب باشد و با هیچ تمهید خارجی نمی‌توان آنرا را جذابتر کرد حتی با امکاناتی بسیار بیشتر از این هم اگر قصه اشاره شده را اجرا و تولید کنیم باز ساده، کلیشه‌ای و تکراری است.
    نویسندگان موقع فیلمنامه نویسی هر نکته یا اتفاقی که به نظرشان با مزه آمده است را در فیلمنامه آورده‌اند حال این بامزه می‌تواند بارش هندوانه باشد یا شلیک اشتباهی به مهناز افشار، می‌تواند شوخی‌های جنسی باشد یا دیالوگی از یک فیلم دیگر یا داستانکی در دنیای مجازی یا یک موزیک ویدیو با موسیقی بی‌ربط و فضای بی‌ربط‌تر و … به بهانه توهم فرخ ناشی از خوردن کیک مخدر، استفاده از شوخی‌هایی با ارجاعات بسیار نازل جنسی و …
    هوس و میل به تولید صحنه‌هایی از فیلم‌های مورد علاقه کارگردان یا فیلمنامه‌نویسان مانند همان صحنه تعقیب و گریز اول فیلم با ماشین و آخر فیلم با قایق‌ها (مانند فیلم‌های جیمز باند یا عملیات غیر ممکن )، صحنه چپ شدن نیسان حامل هندوانه و بارش هندوانه (مانند بسیاری از سریال و فیلم‌های اکشن یا مجموعه‌ فیلم‌های تاکسی لوک بسون)، توهم فرخ از خوردن کیک مخدر یا حش‌کیک (مانند خوردن دم نوش مخدر در سریال پایتخت ۱ و توهم زدن نقی و بابا پنجعلی و ارسطو) پرواز قایق در آسمان (مانند پرواز ماشین ارسطو در سریال پایتخت ۵)، صحنه تعقیب و گریز دختر پارکوری، شوخی‌هایی با لایه پنهان جنسی ( که از فیلمفارسی های قبل انقلاب تا همین فیلم‌هایی که بعنوان آفتهای کنونی سینمای ایران از آنها یاد می‌شود) و …
    وجود صحنه‌های بدون کارکرد در فیلم مانند صحنه مواجهه فرخ با همسرش (آناهیتا درگاهی) و حرف و بحث درباره شکل پرداخت مهریه و ازدواج مجدد همسر، اگر آن صحنه را از فیلم حذف کنیم هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد، به دلیل اینکه فرخ بعدتر با ۲ یا ۳ دیالوگ که با بهمن مطرح می‌کند همین اطلاعات را به مخاطب می‌دهد و آن صحنه در واقع اضافی می‌شود. حتی کاربردی احساسی یا انگیزشی هم ندارد که بر اساس آن اتفاق پاره‌ای از دیوانه‌بازی های فرخ را بپذیریم، اگرچه فرخ دیوانه بازی هم نمی‌کند و بیشتر او در حال رفع و رجوع به سیم آخر زدن‌های بهمن است.
    منطق داستانی ضعیف که در بسیاری از صحنه‌های کلیدی فیلم مشهود است و انگار اولین پاسخی که به ذهن خطور کرده است را در فیلمنامه آورده‌اند مثلا با خود گفته‌اند چرا باید دختر با فرخ و بهمن همکاری کند چون نگران برادرش است و بعد چرا باید برادر هم با آنها همکاری می‌کند چون منوچهر و دار و دسته‌اش به او نارو زده‌اند و … در واقع به ساده انگارانه‌ترین شکل ممکن اتفاقات را پیش می‌برند بدون هیچ ظرافتی در طرح معما، غافلگیری یا تعلیق و …
    وجود سرمایه زیاد هم یکی از دیگر مشکلات قانون مورفی است، وقتی که پول در دسترس تولید آنچنان زیاد باشد که فکر کنی هر کاری می توانی انجام دهی سر انجام مجموعه‌ای از تک‌صحنه‌های جذاب و چشم‌نواز خواهی ساخت که وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند بسیار بی‌ربط و تو ذوق‌زننده خواهد بود. شاید اگر تک تک صحنه‌ها را قبل از نمایش بر روی میز تدوین می‌دیدیم احساس می‌کردیم با یک فیلم بدیع مواجه خواهیم بود اما وقتی محصول نهایی را می‌بینیم به دلیل این حجم از پراکنده‌گویی دچار سر درد می‌شویم.
    در «قانون مورفی» نکات مثبتی هم هست مانند نقش آفرینی خوب امیر جدیدی که یک لایه دیگر به کارنامه بازیگری او اضافه کرده است و انصافا بسیاری از لحظات کمیک فیلم متاثر از اجرای درست و درک صحیح او از موقعیت و نقشش است.
    یا در صحنه تعقیب و گریز ابتدای فیلم لحظه‌ای که همکار فرخ از شیشه ماشین بیرون می‌رود تا به ماشین دلقک شلیک کند و دستگیره کنار سقف ماشین وجود ندارد و از فرخ می‌خواهد او را بگیرد و فرخ کمربند او را می‌گیرد و … این صحنه و اتفاقات آن هم یک موقعیت مورفی است و هم واقعا کمیک و خنده‌دار است. یا صحنه درگیری در قلعه که از تفنگ‌ها به جای گلوله گل شلیک می‌شود (اگرچه توهم است).
    اجرای صحنه های تعقیب و گریز و عملیات‌های مربوط به جلوه‌های ویژه میدانی و رایانه‌ای انصافا در حد استانداردهای جهانی است. یا در صحنه رفتن فرخ به شمال که در یک حرکت دایره‌ای دوربین تغییر فضاهای مسیر طی شده را در روز و شب می‌بینیم.
    در باب این فیلم بسیار می توان نوشت اما اینجا باید یک پرسش را مطرح کرد که رامبد جوان با این موقعیت و کاراکتری که از خود در جامعه ساخته است (به مدد برنامه خندوانه) چرا تا این حد در سینما سقوط کرده است که به از هر در سخنی در فیلمش روی آورده است. آیا خود به جایگاهی که الان در جامعه دارد واقف است؟ او دیگر فقط یک کارگردان یا بازیگر نیست او یک الگوی اجتماعی است که هر شب در تلویزیون همه را به انجام کارهای نیک و درست نصیحت می‌کند و البته بسیاری از مخاطبان هم به دلیل همین وجه او با خانواده‌شان به دیدن فیلمش می‌روند. (شوخی‌های با ارجاع نازل جنسی را در فیلم او را به هیچ عنوان درک نمی‌کنم).
    برای نمونه «اوپرا وینفری» مجری معروف آمریکایی که هم سالیان طولانی برنامه‌ای گفتگو محور (talk show) داشت، او فقط یک مجری صرف باقی نماند و به یک فعال تاثیرگذار و نیکوکار در جامعه آمریکا تبدیل شد، با وجود موفقیت و موقعیتش در هالیوود هیچگاه فیلمی تهیه نکرد که ذره‌ای جایگاهش را خدشه‌دار کند و برعکس هر فیلمی که او تهیه‌کننده‌اش بوده در ادامه این رسالت اجتماعیش بوده است، مانند فیلم «سلما» که در مورد مبارزه طولانی و خستگی ناپذیر مارتین لوترکینگ برای کسب حقوق شهروندی و از جمله حق رای برای سیاه‌پوستان آمریکا است.
    یا حتی به عنوان بازیگر در فیلم «به رنگ ارغوان» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ نقش آفرینی می‌کند که به موضوع فقر، نژادپرستی و تبعیض جنسی زنی سیاهپوست‌ در اوایل دهه ۱۹۰۰ آمریکا پرداخته است.
    نمی‌خواهم بحث پول‌سازی را در این نوشته مطرح کنم به دلیل اینکه اساسا رامبد جوان را بی‌نیازتر و دغدغه‌مندتر از این حرفها می دانم و بیشتر فکر می‌کنم اتفاقا از سر نیت خیر چنین فیلمی را ساخته است تا دست به اتفاقاتی نو و بدیع در سینمای ایران بزند اما متاسفانه همین نکته پاشنه آشیل فیلم شده است چون اگرچه به لحاظ تکنیکی کارهای نوی کرده است اما اصل قضیه در لابلای این نوآوری‌ها به فراموشی رفته است.
    از طرف دیگر مجموعه قوانین مورفی باعث شده است که فلسفه‌ای به اسم «فلسفه مورفی» معروف شود که می‌گوید: «لبخند بزن، فردا روز بدتریه» در واقع به هر کسی یادآور می‌شود هرگاه در موقعیت سخت و دشواری که قرار می‌گیرد آرامش خود را حفظ کند و لبخند بر لب داشته باشد چون به نسبت آنچه احتمال دارد در آینده اتفاق بیافتد شاید این موقعیت کنونی چندان هم بد نباشد. در واقع بیشتر کارکردی کاربردی در زندگی روزانه دارد.
    چرا رامبد جوان از این درس زندگی چنین برداشت سطحی داشته است و چرا فلسفه مورفی را با قانون مورفی قاطی کرده است واقعا در نوع خود از عجایب روزگار است! و حیف که چنین موضوع جذاب و عمیقی با این فیلم در جامعه مطرح شود.
    دوستی می‌گفت من انتظار داشتم قطعا یک فیلم کمدی خوب از کارگردان فیلم «ورود آقایان ممنوع» و خالق خندوانه ببینم اما این اتفاق رخ نداد. این موقعیت خود یک موقعیت مورفی است. به دوست رنجیده خاطرم گفتم : اشکالی ندارد، لبخند بزن، فردا روز بدتریه!
  • چرا لادن مستوفی در «خندوانه» بغض کرد؟

    باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: شب گذشته رامبد جوان در برنامه «خندوانه»، میزبان لادن مستوفی بازیگر سینما و تلویزیون بود.

    شب گذشته رامبد جوان در برنامه خندوانه، میزبان لادن مستوفی بازیگر سینما و تلویزیون بود. مستوفی پس از حضور خود در استودیو خندوانه، داستانی را برای حاضران با حال و هوای گذشته و خانه‌های قدیمی تعریف کرد و حاضران را با خیال پردازی به دوران کودکی برد. پس از آن جوان گفت: قصه خوبی بود و حال ما را عوض کرد و واقعا تصویر زیبا و خاطره انگیزی بود.
    مستوفی در حالی که بغض کرده بود، گفت: این همه خاطرات و حال و هوای کودکی ماست. یاد خاطرات خودم هم افتادم و دلتنگ آن روزها شدم.کودکی من مثل این روزهایی بود که تعریف کردم. ما پنج تا خواهر هستیم و من سومین دختر خانواده هستم. صمیمی‌ترین دوستم پدرم بود و همیشه از من حمایت می‌کرد.
    مستوفی افزود:، چون عزیز پدرم بودم، جسارتم زیاد بود و کمی پسرانه بزرگ شدم و شیطنت‌های زیادی داشتم و هر وقت که با پدرم شمال می‌رفتم، مادرم خوشحال بود که یک روز من خانه نیستم و همه چی آرام هست.
    این بازیگر درباره تحمل روزهای سخت زندگی و مشکلات آن با بغض گفت: زندگی همین است؛ واقعیت تلخ همیشه هست. پدرم این روزها دچار فراموشی شده و ما را به یاد نمی‌آورد؛ ولی ما واقعیت زندگی را پذیرفتیم. صبر و تحمل را از او یاد گرفتیم و همچنان با امید زندگی می‌کنیم.