برچسب: دختر تالشی

  • ماجرای قتل رومینا اشرفی از زبان بهمن خاوری

    ماجرای قتل رومینا اشرفی از زبان بهمن خاوری

    ⁣پدر بهمن خاوری: کسی صدای رومینا را نشنید
    ⁣در چند روز اخیر خبر قتل رومینا اشرفی دختر ۱۴ ساله گیلانی به دست پدرش در صدر اخبار قرار گرفته است. خبری که به شدت باعث جریحه دار شدن افکار عمومی شد و باعث شد بحران‌ قتل‌های ناموسی دوباره بر سر زبان‌ها بیفتد.
    ⁣خبرنگار «فراز» به محل وقوع حادثه رفته و با «بهمن خاوری» پسر همراه با
    رومینا در فرار از خانه و پدرش «روح‌الله خاوری» گفت‌وگو کرده است.
    بهمن خاوری می‌گوید پدر رومینا مخالف ازدواج آن‌ها بوده و رومینا خواسته او را با خودش ببرد چرا که پدرش رومینا را آزار می‌داده است.
    روح‌الله خاوری نیز می‌گوید رومینا بارها گفت مرا به پدرم تحویل ندهید مرا می‌کشد اما کسی حرف او را نشنید.

  • دستیار حقوق شهروندی معصومه ابتکار : باید ولایت مطلق پدر محدود شود /خانه‌ها لزوما جای امنی برای زنان و کودکان نیست/همه قوا به قتل‌های ناموسی ورود کنند

    خیلی‌ها درباره «رومینا» و داستانش حرف می‌زنند؛ از مردم عادی گرفته تا مسوولان قضایی که می‌گویند این پرونده را به صورت ویژه بررسی می کنند تا مقامات دولتی و فعالان حوزه کودک و زنان.
    حالا خیلی‌ها درباره «رومینا» و داستانش حرف می‌زنند؛ از مردم عادی گرفته تا مسوولان قضایی که می‌گویند این پرونده را به صورت ویژه بررسی می کنند تا مقامات دولتی و فعالان حوزه کودک و زنان که سالهاست درباره لزوم قانونگذاری بهتر دراین باره هشدار می‌دهند.

    «رومینا» چند روزی است بر سر زبان‌هاست؛ او مثل «هاجر»، مثل «زینب»، مثل «سیما» که در همین یکی دو سال اخیر به قتل رسیدند، کشته شد چون پدرش می خواست «لکه ننگ» را از دامن خانواده پاک کند. رومینا قربانی ارزش‌ها و هنجارهایی شد که زنان و هر نوع تصمیم‌گیری درباره آن‌ها را از اختیارات مطلق مردان می‌داند تا اگر قدمی از این هنجارها پا فراتر گذاشتند، همین مردان خونشان را بریزند تا «آبرویشان» حفظ شود.
    او که ۱۳ سال داشت، به همراه مردی ۳۰ ساله از خانه فرار کرده بود اما بعد از چند روز از سوی پلیس به خانواده بازگردانده شد و دو روز بعد، هنگامی که خواب بود، پدرش سرش را با داس برید.
    حالا خیلی‌ها درباره او و داستانش حرف می‌زنند؛ از مردم عادی گرفته تا مسوولان قضایی که می‌گویند این پرونده را به صورت ویژه بررسی می کنند تا مقامات دولتی و فعالان حوزه کودک و زنان که سالهاست درباره لزوم قانونگذاری بهتر دراین باره هشدار می‌دهند.
    قتل‌های ناموسی اگر در این سالها روند افزایشی نداشته حداقل روند کاهشی هم نداشته است. موضوعی که نیازمند ورود قانونی برای بازنگری در قانونی است که اگر پدر فرزندش را بکشد نهایت به ۳ تا ۱۰ سال حبس محکوم می‌شود و همین موضوع راه را برای افزایش قتل‌های ناموسی هموارتر می‌کند.
    «شهناز سجادی»، دستیار حقوق شهروندی معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده هم معتقد است خلاء قانونگذاری، علت اصلی تکرار این قتل‌هاست. او به خبرآنلاین می‌گوید همه دستگاه‌های مسوول در این زمینه باید برای تغییر هرچه سریعتر این موضوع دست به کار شوند.

    ماجرای قتل رومینا برای امروز و دیروز نیست

    رومینا اولین دختری نبود که قربانی «ناموس پرستی» پدرش شد و آخری هم نخواهد بود. طبق آمارها در سال ۱۳۹۲، ۱۸.۸ درصد از قتل‌ها  با انگیزه‌های ناموسی و منکراتی بوده و استان خوزستان، استان فارس، آذربایجان شرقی از جمله استان‌هایی هستند که بالاترین آمار این قتل‌ها را داشته‌اند. علاوه بر این، این قتل‌ها در استان‌های ایلام، کردستان، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، لرستان، چهارمحال و بختیاری، همدان و آذربایجان غربی هم به چشم می‌خورد.
    این نوع قتل، به قتل به خاطر «شرف» هم معروف است و آنطور که پروین بختیاری‌نژاد در کتاب «فاجعه خاموش» آورده، در مواردی مثل سرپیچی کردن از ازدواج‌های اجباری، اصرار برای اینکه زنی بخواهد همسر آینده‌اش را خودش انتخاب کند، برقراری روابط عاشقانه غیر متعارف، خیانت به همسر، زنا، فرار از خانه و … که رفتارهای ضد ناموسی، بی‌عفتی، بدنامی و فضاحت تلقی می‌شوند، رخ می‌دهند و گاهی اوقات، انتشار یک شایعه بی‌اساس می‌تواند باعث بروز این نوع قتل شود.

    «شهناز سجادی»، دستیار حقوق شهروندی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده هم این آمارها را تایید می‌کند و با بیان اینکه موضوع کودکان و زنان موضوعی نیست که فقط معاونت زنان و مجلس به آن بپردازد، موضوعی است که همه قوا باید به آن ورود و سعی کنند با تصمیماتی که می‌گیرند، به این دو قشر آسیب کمتری وارد شود، به خبرآنلاین می‌گوید: «به لحاظ حاکمیتی که برای پدر و شوهر در خانواده‌ها در نظر گرفته شده است، آسیب‌هایی به خاطر همین موضوع به زنان و کودکان وارد می‌شود. این اتفاقات مثل قتل رومینا برای امروز و دیروز نیست، بنابراین باید با تصمیماتی که در قالب مصوبه یا تصمیمات اجرایی گرفته می‌شود، سعی شود تا کمتر این اتفاقات علیه زنان صورت بگیرد.»
    او ادامه می‌دهد: «ما هم با خلاء قانونی مواجه هستیم و هم اشکالاتی در قانون فعلی‌مان در این باره وجود دارد. بعضی از این خلاء‌های قانونی در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان دیده شده که به زودی اجرایی می‌شود. اگر این قانون اجرایی شده بود شاید دادگاه تصمیم نمی‌گرفت که این دختر را به پدرش تحویل بدهند، شاید از او حمایت دیگری می‌کرد. چون قابل پیش بینی بود که این پدر در حق دخترش حتما خشونت انجام خواهد داد، اگر آن قاضی قانون حمایت از کودکان و نوجوانان و قانون تامین امنیت زنان را در اختیار داشت، می‌توانست تصمیم دیگری در این باره بگیرد و از ظرفیت بهزیستی و مددکاری کمک می‌گرفت.»

    خانه‌ها لزوما جای امنی برای زنان و کودکان نیست

    آنطور که از پژوهش‌های مختلف درباره قتل‌های ناموسی در بعضی مناطق ایران برمی‌آید، ضعف و خلاءهای قانونی، هنجارها و ارزش‌های نابرابر جنسیتی موجود در جامعه، محیط خانواده، خرده فرهنگ و الگوهای نمادین بیشترین تأثیر را در پرخاشگری و در نتیجه بر وقوع قتل‌های ناموسی دارند و در این میان آن چیزی که بیشترین تاثیر را در این سه گونه الگو دارد، ارزش‌ها و هنجارهای نهادینه شده‌ای است که با ضعیف انگاشتن زنان، آن‌ها را مستحق مجازات و مرگ می‌داند، اگر این هنجارها عدول کند. به دلیل همین خلاء های قانونی است که اگر پدری فرزندش را بکشد به قصاص محکوم نمی شود و بعد از تحمل چند سال حبس از زندان آزاد می شود.

    سجادی با بیان اینکه در قانون ما، پدر بعد از کشتن فرزندش به خاطر ولایت مطلق، از مجازات قصاص معاف می شود، می‌گوید: «این موضوع هم ضعف قانون است. اگر شعار ما این است که از حقوق کودک دفاع کنیم، باید در این قانون تجدیدنظر کنیم. در بعضی از نواحی کشورمان مثل آذربایجان یا تالش، فرار دختر و پسری که همدیگر را می‌خواهند، مرسوم است. این موضوع به اینگونه است که پسری که با ممانعت ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش روبرو می‌شود، دختر را فراری می‌دهد و نزد خانواده خودش می‌برد تا بتواند رضایت خانواده‌ها را برای ازدواج جلب کند. این موضوع یک عرف دیرینه است و با آدم ربایی متفاوت است. دادگاه باید متوجه عرف محلی باشد و در چنین مواقعی به عنوان یک آدم ربا با پسر برخورد نکنند بلکه یک مصالحه‌ای ایجاد کنند و اگر مصلحت بود و دختر هم راضی بود، ازدواج را صورت بدهند.»

    او ادامه می دهد: «ما امیدواریم قانون حمایت از کودکان و نوجوانان هرچه زودتر اجرایی شود و دستگاه های اجرایی و قضایی ما به موضوع کودکان نگاه جدی‌تر داشته باشند. ما باید در این موضوع که اصولا خانه‌ها جای امنی برای کودکان و زنان است تجدیدنظر کنیم. چه اتفاقات و جنایاتی که علیه زنان در همین خانه‌ها صورت می‌گیرد که کمتر در جامعه رخ می‌دهد.»

    باید دامنه ولایت پدر را محدود کنیم

    سجادی با بیان اینکه چطور وقتی یک فردی یک نفر دیگر را به خاطر خشم آنی می‌کشد، آن فرد به قصاص محکوم می‌شود اما پدری که تصمیم قبلی می‌گیرد که فرزندش را بکشد از قصاص معاف می‌شود؟!، می‌گوید: «در اینجا عدالت را زیر سوال برده‌ایم. بنابراین، قوانین ما ضعف دارد و باید مسوولان و فعالان حقوقی و مدنی روی آن کار کنند و با وضعیت جامعه ما تطبیق دهند. فکر می‌کنم بیشتر کسانی که در این زمینه بحث دارند موافق باشند که ما نباید دامنه ولایت پدر را آنقدر نباید وسعت دهیم تا بتواند حتی بچه‌اش را بکشد. درست است که از ۱۸ سالگی، پدر نسبت به اموال فرزندش ولایت مطلق دارد اما دیگر در جانش که نباید این اختیار را به او بدهیم.»

    او می‌گوید: «قوانین ما در ۴۰ سال قبل خیلی به روز و متناسب با ضروریات و وضعت فرهنگی و اجتماعی شده است اما همچنان قوانین ما نیاز به بازنگری دارد. ما قوانینی داشته‌ایم که هم حکم فقهی‌اش عوض شده و هم مجلس تصویبش کرده است. دلیل اینکه مسائل مربوط به زنان و قانونگذاری درباره آن با تاخیر صورت می‌گیرد به خاطراین است که این موضوعات در اولویت قرار داده نمی‌شود. اگر زنان و کودکان ما در امنیت باشند، جامعه ما جامعه سالمی خواهد شد.»

    سجادی با بیان اینکه، چون زنان و کودکان اولویت ندارند، طرح‌ها و لوایحی هم که در این حوزه می‌آیند عملا به ته صف می‌روند، می‌گوید: «لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان وارد دوازدهمین سال از زمان تدوینش شده‌ایم یا لایحه تامین امنیت زنان از دولت دهم کلید خورده اما هنوز تصویب نشده است. اگر همین دو لایحه پیش از این اجرایی می‌شد، از بسیاری اتفاقات در این دو حوزه پیشگیری می‌شد.»

    منبع: خبرآنلاین

  • هیچ‌کس صدای رومینا را نشنید؛ روایت تلخ قتل فجیع رومینا در گفت‌وگو با بستگانش / پدر از پشت میله‌های زندان از بی‌آبرویی جسد و قبر «ناموسش» می‌ترسد

    هیچ‌کس صدای رومینا را نشنید؛ روایت تلخ قتل فجیع رومینا در گفت‌وگو با بستگانش / پدر از پشت میله‌های زندان از بی‌آبرویی جسد و قبر «ناموسش» می‌ترسد

    برای بهمن، رومینا همسر او بود که با خواست خود می‌خواست در سن چهارده سالگی‌ وارد زندگی زناشویی شود؛ برای پدر و اسفندیار اما رومینا مطلقا یک واژه بود: «ناموس».

    ساعت سه بعدازظهر روز یک خرداد، کفش‌ها پشت در خانه تازه از پا کنده شده‌اند و هنوز یک ساعتی نمی‌شود که پدر از دادگاه به خانه بازگشته است، صبح همان روز پدر برای بازگرداندن دختر چهارده ساله به دادگاه رفته بود، با این خیال که دختر فریب خورده و با مردی همسن و سال پدر فرار کرده است، صحبت‌های دختر در دادگاه و ننگ عکسی در گوشی همراهش اما او را با خشم مضاعفی به خانه بازگردانده بود.
    از همان لحظه ورود، عربده‌ها و داد و بیدادها بالا می‌گیرد، «بی‌ناموسی» واژه‌ای است که در این میان بارها از میان لب‌های خشمگین پدر بیرون می‌ریزد، لابه و انکار رومینا اما بر خشم پدرش می‌افزاید تا آنجایی که مادر خانواده و برادر رومینا در حمام زندانی می‌شوند، خشم تا منتهای درجه وجود پدر را فرا می‌گیرد، به سوی دختر خطاکار می‌رود تا او را خفه کند، رومینا با چابکی فرار می‌کند و این‌بار پدر داس را از دیوار خانه بر می‌دارد و با ضربه‌ای به پشت سر رومینا، به زندگی دخترش در همان لحظه پایان می‌دهد.
    قتل رومینای چهارده ساله بار دیگر داغ دیگر قتل‌های ناموسی را در سال‌های اخیر زنده کرده است. بهمن، همان مردی است که به قول اسفندیار، عموی بزرگ رومینا، ننگ بی‌ناموسی را بر این خانواده زده است. روایت بهمن، روایت دلدادگی و عشق دختربچه‌ای است که از آشوب خانواده به شادی و امنیت مردی دیگر پناه برده است، روایت اسفندیار اما روایت قتلی است که مسبب اصلی آن انتشار عکس‌های بدحجاب رومینا در فضای مجازی است، مسبب اصلی آن مردی است که با اغفال رومینا، حرمت خانواده را شکسته است.
    او به من پناه آورد
    «از ۹ سالگی عاشقم بود و منو می‌خواست. یازده ساله که شد با هم حرف زدیم و وابسته شدیم.» بهمن ۲۸ ساله بود که در کوچه پس کوچه‌های روستای حویق برای اولین‌بار با رومینای ۹ ساله آشنا شد. بهمن ساکن «حویق» نبود اما خانه‌اش کمتر از یک کیلومتر با حویق فاصله داشت و عصرها که از کارگری خلاص می‌شد، می‌توانست قدم‌زنان خود را به حوالی خانه رومینا برساند. از همان روزهایی که رومینا توانست در دستان کوچکش گوشی همراه بگیرد، رابطه رومینا و بهمن دور از ید خانواده در فضای مجازی ادامه پیدا کرد.
    مادر رومینا از همان روزها از رابطه دختر دوازده ساله‌اش با پسری که فقط یکی، دوسال با همسرش اختلاف داشت، آگاه بود اما این رابطه را از پدر رومینا مخفی و در خلوت با دخترش جدل می‌کرد. مخالفت و اصرار رومینا به رابطه‌اش سرانجام به گوش پدر نیز می‌رسد. بهمن بارها می‌گوید که پدر رومینا دست بزن داشت، نه فقط رومینا، بلکه مادرش نیز از سیلی‌های او نوش جان کرده بودند و بارها رومینا به بهمن شکایت برده بود که پدرش موهایش را می‌کشد و او را می‌زند.
    پس از اینکه آوازه رابطه رومینا و بهمن به پدر رسید، یک هفته گوشی تلفن از رومینا گرفته شد، بهمن در این یک هفته مطلقا خبری از رومینا نداشت تا اینکه بالاخره یک روز صبح از گوشی خود پیامی از رومینا دریافت می‌کند: «امروز ظهر بیا سرکوچمون و منو با خودت ببر.» بهمن پاسخ مثبتش را بدون تعلل می‌دهد.
    او پیش از این «آدم» به خانه رومینا فرستاده و از پدر خواستگاری دختر را کرده است، اما پدر به بهمن دختر نداده است، بهمن سنی است و خانواده شیعه رومینا چنین پیوندی را صلاح ندانسته‌اند. همین مساله و اصرار رومینا برای فرار از خانه‌ کابوس‌وار پدری بهمن را مصمم می‌کند تا ظهر اردیبهشت ماه رومینا را همراه با کیف کوچکی از وسایل شخصی‌اش به سوی خانه خواهر بزرگش ببرد.
    بهمن می‌گوید که شش، هفت روزی را که فرار کردند، رومینا در خانه خواهر بزرگش مانده بود و خودش در خانه یکی دیگر از خواهرانش، تاکید اوست که در این مدت آنها جدا از هم بودند و بهمن تلاش کرده است تا لااقل صیغه‌ محرمیت میان آن دو خوانده شود. به‌رغم تلاش‌های بهمن برای صیغه کردن رومینا، در این مدت پدر رومینا بارها او را تهدید به مرگ و انتقام کرده و گفته است که «تو ناموس ما رو بردی؛ ناموس ما رو لکه‌دار کردی.»
    در این میان رومینا و بهمن تصمیم به انجام کاری می‌گیرند که سرنوشت تلخ رومینا را رقم می‌زند. انتشار عکسی دونفره در اینستاگرام گرچه به‌زعم بهمن نشان از این دارد که رومینا با خواست خودش فرار کرده و حالا در کنار او احساس خوشبختی می‌کند، اما انتشار عکس «ناموس» در اینستاگرام برای پدر و عموهای رومینا بسیار دردناک‌تر از فرار آن دو نفر از خانواده می‌شود.
    در آخرین روز اقامت رومینا در خانه خواهر بزرگ، بهمن موفق می‌شود تا با حضور برخی اقوام رومینا و والدین و اقوام خود مراسم صیغه‌ای تدارک ببیند، مهمانان حاضر می‌شوند و رومینا نیز در لباس سپیدی کنار بهمن سر سفره عقد می‌نشیند، روحانی به خانه می‌آید تا صیغه را بخواند و در لحظه‌ای که بهمن در دل یک قدم تا وصلت با رومینا فاصله دارد، پلیس‌ها از میان مهمانان نقاب از چهره برمی‌دارند و بهمن را دستگیر می‌کنند.
    بهمن یک شب را در بازداشتگاه می‌ماند تا فردا روز در دادگاه حاضر شود، با اینکه خطبه صیغه عقد موقت هرگز میان رومینا و بهمن جاری نشد، اما بهمن رومینا را پس از آن روز همسر خود می‌داند رومینا چطور؟ «ما همدیگه رو دوست داشتیم و رومینا به من می‌گفت که پناه آورده به من. می‌گفت تا حالا تو عمرش اینقدر خوشحال نبوده، اون چند روزی رو که خونه خواهرم بود می‌گفت تا حالا چنین خونواده خوشحالی ندیده، وقتی می‌گفت به من پناه آورده یعنی می‌خواسته زن من بشه.»

    بهمن تعریف می‌کند که رومینا در دادگاه با صدای بلند گریه و زاری کرده و بارها از مقام قضایی خواسته است تا او را پیش پدرش باز نگرداند، رومینا بارها در کنار پدرش فریاد کشیده است که اگر پایش به خانه برسد، پدر او را می‌کشد. مراجع قضایی حاضر در آن جلسه هرگز فکر نمی‌کردند که لابه‌های دختر ۱۴ ساله همان روز رنگ واقعیت به خود بگیرد

    دادگاه
    اقامت یک‌شبه بهمن در بازداشتگاه به درازا نکشید، صبح روز بعد، در مسیر بازداشتگاه تا دادگاه، بهمن لحظه‌ای از ناسزاهای پدر و عموهای رومینا در امان نماند. همانجا از زبان پدر رومینا شنید که نه فقط او، بلکه پدر و مادر و خواهرهایش را به قتل می‌رساند. رومینا و بهمن در دادگاه حاضر می‌شوند، رومینا با گریه و بهمن با سکوت. هر دو یک صدا می‌گویند که دزدی در کار نبوده و رومینا با خواست خود فرار کرده است اما تفاوت نظر رومینا و بهمن در برداشت معنا از یک کلمه خلاصه می‌شود، رومینا دلزده و ترسان از خشم پدر به مردی همسن و سال پدر خود «پناه» برده است و بهمن این «پناه آوردن» را به دلدادگی تعبیر کرده است.
    بهمن تعریف می‌کند که رومینا در دادگاه با صدای بلند گریه و زاری کرده و بارها از مقام قضایی خواسته است تا او را پیش پدرش باز نگرداند، رومینا بارها در کنار پدرش فریاد کشیده است که اگر پایش به خانه برسد، پدر او را می‌کشد. مراجع قضایی حاضر در آن جلسه هرگز فکر نمی‌کردند که لابه‌های دختر ۱۴ ساله همان روز رنگ واقعیت به خود بگیرد.
    با اینکه توضیحات رومینا با شفافیت تمام نشان می‌دهد که او از آشوب خانه فراری شده است و از مواجهه دوباره با پدر تندخویش واهمه دارد، اما همان روز دادگاه بهمن را تبرئه کرد و دست لرزان رومینا را در دستان پدر گذاشت تا ساعت سه بعدازظهر همان روز، آن دست‌های زمخت به زندگی دختر پایان دهند.
    دو، سه ساعت پس از قتل رومینا، دوستان بهمن او را مطلع کردند. او به سوی خانه رومینا دوید اما هم‌محله‌ای‌هایش به او هشدار دادند که پدر رومینا قصد خون او را هم دارد و بهمن، یگانه مقصر این قتل ناموسی است، این بهمن است که دامن دختر خانواده را لکه‌دار کرده است، این بهمن است که دختر خانواده را فریب داده است و این بهمن است که مقدمات دخترکشی را فراهم کرده است. در این چند روزی که از قتل رومینا گذشته، بهمن بارها تلاش کرده تا شبانه به مزار رومینا برود اما پدر چند مرد را بر قبر دخترش گمارده است تا مانع حضور بهمن بر مزار او شوند، پدر از پشت میله‌های زندان نیز از بی‌آبرویی جسد و قبر «ناموسش» واهمه دارد.
    شرم از بی‌ناموسی
    «بچه بود دیگه، سیزده سالش بود، تازه رفته بود توی چهارده سالگی، چی می‌فهمید مگه؟» اسفندیار عموی بزرگ رومیناست، حالا که پدر پشت میله‌های زندان روزها را شب می‌کند، اسفندیار راوی آن سوی ماجرایی است که چندان با روایت بهمن همخوانی ندارد، جز در ارسال و انتشار همان عکسی که هنوز هم برای عموی رومینا به مثابه «بی‌آبرو کردن ناموس» است.
    بعد از آن روز شوم، اسفندیار می‌گوید که بارها زنگ و پیام تهدید از بهمن دریافت کرده است، بهمن حالا مدعی است که رومینا زن اوست و باید قبر او را به روستای خود منتقل کند. اسفندیار بارها به جان پسرش قسم می‌خورد که در آن پنج، شش روز فرار، کسی برای خواستگاری نیامد، حتی او برای سامان ‌دادن به اوضاع به پدر بهمن مراجعه کرد، اما پدر بهمن دست رد به سینه او زد و گفت: «ما دختری رو که فرار کرده نمی‌خوایم، ببرید چنین دختری رو بفروشید.»
    یادآوری این صحبت‌ها، یادآوری انتشار عکسی از «ناموس» خانواده با «لباس نامناسب» هنوز هم برای عموی رومینا دردناک است، دردناک‌تر از جای خالی برادرزاده.
    گرچه بهمن بارها می‌گوید که رومینا به میل و خواسته خود به او پناه برده بود، اما عموی رومینا معتقد است که بهمن در خلوت کوچه چاقو زیر گلوی او گذاشته و او را تهدید کرده بود که باید با او فرار کند، کاری که پیش از آن نیز با چند دختر دیگر انجام داده و حالا پرونده‌ای قطور در دادگاه به اسم بهمن خورده است.
    اما اسفندیار ناراحتی اصلی برادرش را در همان عکس‌ها می‌داند، می‌گوید بعد از اینکه بهمن عکس‌های رومینا و خودش را برای او فرستاد و گفت «این زن منه» چند ساعتی گوشی همراهش را خاموش کرده بود، خانه را دورتا دور قدم می‌زد و احساس شرم می‌کرد: «آنقدر ناراحت بود که بدون صیغه بدون عقد ناموسش پیش یه مرد دیگست، عکس و اس‌ام‌اس میومد براش، نمی‌تونست سرشو از خجالت پیش در و همسایه بلند کنه.»
    روز قتل، اسفندیار به ییلاق رفته بود، ساعت پنج که به روستا برمی‌گردد خبر می‌رسد که تمام پاسگاه محل جمع ‌شده‌اند در خانه برادرش. به دو به سوی خانه می‌رود و برادر گریانش را می‌بیند که روی پله‌های حیاط نشسته است و گریه می‌کند و می‌گوید: «ناموسم رفت.»
    حالا مادر رومینا که چهل سال هم ندارد گریان است و بی‌تاب، اسفندیار می‌گوید که مادر رومینا از آن روز نتوانسته از شرم دروهمسایه از خانه بیرون برود و از ننگ این اتفاق دوام نخواهد آورد. کدام اتفاق؟ قتل دخترش به دست پدر یا بی‌ناموسی؟ «بی‌ناموسی، شما جای ما بودید چی کار می‌کردید؟ همش سر نامردی اون مرد شد که ناموس ما رو فریب داد و با خودش برد. من حالا دیگه شرمم می‌شه تو کوچه راه برم. ما هممون داغدار و شرمنده‌ایم. از این شرم و خجالت می‌رم توی جنگل گریه می‌کنم. کمر ما شکسته خانم.»
    دخترکشی
    تلاقی روایت‌های بهمن و اسفندیار در یک نقطه به هم گره می‌خورد، ندیدن رومینا. برای بهمن، رومینا همسر او بود که با خواست خود می‌خواست در سن چهارده سالگی‌ وارد زندگی زناشویی شود؛ برای پدر و اسفندیار اما رومینا مطلقا یک واژه بود: «ناموس». واژه‌ای که با این ننگ، پیش از مرگ نیز از دست رفته بود.
    پرسش‌های مکرر از هر دو سوی ماجرا نشان می‌دهد که هیچ‌ کدام از این و طرف مذکر، هرگز به ریشه‌های ناآرامی و بی‌تابی رومینا در منزل پدری توجه نکردند، بهمن هرگز از خود نمی‌پرسد که یک دختر چهارده ساله چگونه می‌تواند با خواست خود به عقد یک مرد سی ساله در بیاید و اسفندیار هرگز از خود نمی‌پرسد که بر برادرزاده‌اش در خانه چه گذشت که چنین بی‌تابانه در پی خانه مردی دیگر دوید، ناله‌های رومینا حتی به گوش دادگاه نیز نرسید و دادگاه نیز چندان لابه‌های او را جدی نگرفت و بی‌معطلی دست دختر را در دستان پدر گذاشت.
    شاید اگر دادگاه پیش از بازگرداندن رومینا به پدرش، تنها یک جلسه مشاوره برگزار می‌کرد، یا اجازه می‌داد که زمان بار خشم و کینه پدر را فرو بخواباند، شاید رومینا حالا نفس می‌کشید، گرچه به عنوان «یک ناموس خطاکار» اما هنوز از زندگی بهره داشت و شاید آینده روی دیگری جز «ناموس یک مرد بودن» برای او متصور می‌شد.

    منبع: روزنامه شرق

  • اکران خانه پدری 2 با قتل رومینا اشرفی

    اکران خانه پدری 2 با قتل رومینا اشرفی

    پایگاه خبری تحلیلی رسانشر – انگار کسی فیلم را به عقب برگرداند و دوباره پِلِی کرد. از اول ِ اول. از همانجا که حاجی آقا دخترش را بخاطر مسائل ناموسی به قتل می رساند. همانجا که فرزند خطاکارش را در زیرزمین خانه مدفون می کند. چقدر این فیلم آشناست. آهان! خانه پدری. اما انگار نسخه جدیدش آمده. خانه پدری 2 ! . با بازیگران جدید، فتح الله اشرفی، رومینا اشرفی، پسر بد و ماموران اهمال کاری که باعث وقوع قتل شدند. خانه پدری واقعی شد …

    خانه پدری توقیف شده کیانوش عیاری می توانست هشداری باشد برای خانوداه هایی که هنوز فکر می کنند در قرن گاری و کالسکه ، اتو زغالی و  گاو آهن زندگی می کنند. سلام بی خبر! توقیف خانه پدری ها و اصرار بر رفتارهای غلط و متعصب بعضاً نادرست و مغایر با شرع و عرف، امروز باعث شد نوجوان 14 ساله ای به دست پدرش و به فجیع ترین شکل ممکن به قتل برسد. خطای رومینا هرچه بود و هرچقدر که بزرگ بوده باشد، مستحق مرگ آن هم با داس و هنگام خواب نبود. هنوز کسی نمی داند بر پدر رومینا چه گذشته است؟ ماجرای احساسی دختر جوان چه بوده و چه شد که تاوانش جدا شدن سر از بدن بود؟!
    آنچه مبرهن است این پرونده باید به شکل ویژه بررسی و پدر قاتل با هر ادله ای قصاص گردد. تا دیگر هیچ پدری جرأت نکند برای مسائلی چون غیرت و ناموس، فرزندش را به قتل برساند. همینطور با مسببین احتمالی دیگر این اتفاق از جمله بازپرس، قاضی و مامور پلیسی که با سپردنش به دست پدر  و عدم تامین امنیت این دختر نوجوان اسباب قتل او توسط پدر جنایت کارش را فراهم آورده اند، برخورد قاطع صورت گیرد. حوادث اینچنینی قلب جامعه را به درد می آورد و آرامش جامعه را بر هم می زند. در فضای مجازی همه جا صحبت از رومینا و نحوه قتل اوست. نباید اجازه دهیم این حوادث به دست فراموشی سپرده شوند.و  مسئولان امر می بایست در برابر چنین جنایاتی آنقدر حساسیت  به خرج دهند تا دیگر شاهد اینگونه حوادث تلخ نباشیم. خانه پدری باید محل مهر و عشق باشد و نه قتلگاه دختران جوان! …
    شبنم حاجی اسفندیاری

  • قتل رومینا، مافیای میوه و… صداوسیما کجای ماجراست؟

    قتل رومینا، مافیای میوه و… صداوسیما کجای ماجراست؟

    5ecd3f9914cee_5ecd3f9914cf0

    آنچه درباره صداوسیما می‌توان گفت، ادامه بی‌حالی و انفعال این سازمان در مقابل بسیاری از رویدادهای مهم روز است.

    آنچه درباره صدا و سیما می‌توان گفت، ادامه بی‌حالی و انفعال این سازمان در مقابل بسیاری از رویدادهای مهم روز است. اتفاقاتی در حوزه‌های مختلف که ذهن جامعه را درگیر خود می‌کند و وظیفه رسانه بطور اعم و رسانه‌ملی بطور مشخص، این است که با واکاوی و تحلیل این موضوعات به مخاطبان خود کمک کند، نگاه روشن‌تر و اطلاعات بیشتری درباره پیرامون خود داشته باشند.

    شاید تصور کنید این صحبت‌ها اغراق‌آمیز و برای نکوهش و انتقاد از صدا و سیماست. اما ببینید، مجلس دهم به پایان کار خود رسیده است و مجلس یازدهم در آستانه شروع به کار است. ذهنیت عمومی این است که مجلس گذشته که اکثریتی اصولگرا داشته، نتوانسته مطالبات عمومی را پاسخ دهد و مجلس بعدی که یکدست‌تر هم هست، باید به شکل بهتری انجام وظیفه کند. مسئولیت صداوسیما در این میان چیست. نباید برنامه‌های تحلیلی جذاب و حتی‌الامکان بی‌طرفانه‌ای بسازد و بررسی کند که مجلس قبلی چه کرده و چرا ناموفق بوده است؟ نباید بررسی کند که مجلس بعد چه کارهایی باید و می‌تواند انجام دهد؟ کسی چنین برنامه‌هایی را از تلویزیون سراغ دارد؟

    مورد بعدی دادگاه سلطان خودرو است. این که در دادگاه چه گذشته و چه گفته‌اند را همه نقل کرده‌اند. مردم می‌پرسند یک زن و شوهر چطور توانسته‌اند ۶۷۰۰ دستگاه خودرو بخرند. با چه ترفند یا زد و بندی توانسته‌اند حتی مدیرعامل سایپا را به شراکت دعوت کنند. نقش دو نماینده مجلس چه بوده. چه مسائلی وجود داشته که دیگر نباید تکرار شود. این مفاسد از کجا شروع شده و چطور گسترش پیدا کرده. کار رسانه این است که برود ریشه‌یابی کند، که واقعیت‌ها را به مردم نشان بدهد، کارشناسانش از دلایل شکل‌گیری باندها فساد بگویند. آیا در صداوسیما گزارش و پرونده و پیگیری در این زمینه دیده‌اید؟ مطلبی گفته شده که کسی نمی‌دانسته؟ چراغی روشن شده؟

    دادگاه نیشکر هفت‌تپه مورد بعدی است. حیرت‌آور است که دو جوان ۲۸ و ۳۰‌ ساله چطور توانسته‌اند صنعتی به این بزرگی و در این حد استراتژیک را به مبلغی اندک بخرند. چطور توانسته‌اند سال‌ها به گرفتن وام و دلار ارزان و فروش آن ادامه بدهند و کسی مزاحمشان نشود. در حالی که کارگران نیشکر هفت‌تپه ماه‌ها حقوق نگرفته بودند و کف خیابان پیگیر مطالبات‌شان بودند، صاحبان بی‌رحم کارخانه چطور می‌تواستند با ارتباط با رده‌بالاترین مسئولان کشور پاسخگوی کارگران‌شان نباشند و به فساد خود ادامه بدهند. صداوسیما چرا سراغ اینها نمی‌رود و ابهامات را برای مردم روشن نمی‌کند و به سؤالات جواب نمی‌دهد.

    پدری فرزندش را سر بریده و در ساعات گذشته یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث در محافل خصوصی و عمومی همین بوده. اما صداوسیما یک برنامه کارشناسی ارائه نکرده. نه سراغ این خانواده رفته و ریشه‌های ماجرا را برای مردم بازگو کرده و نه نکته‌ای حقوقی گفته. نه سابقه موضوع را بررسی کرده و نه تقریباً هیچ چیز دیگر. اگر برنامه دیدنی و داغی در این زمینه ساخته تا به نیاز مخاطب پاسخ بدهد، بگویید تا ما هم بدانیم.

    نمونه‌ها آنقدر زیادند که یادآوری‌شان خنده‌دار به نظر می‌رسد. از چند میلیارد دلار ۴۲۰۰ تومانی که گفتند گم شده، یا داده شده و جنسی بابتش به کشور نیامده، تا چند میلیارد قاچاقی که هر سال به کشور وارد می‌شود تا شعله‌ور شدن ناگهانی قیمت میوه و خشکبار. خیلی سخت است که گزارشگر و خبرنگار تلویزیون مسیر میوه را از سر باغ و جالیز -که محصول تقریبا مفت است-، تا میوه‌فروشی بالای شهر -که قیمت سر به فلک می‌زند-، دنبال کند و ببیند دلالی و اجحاف به مردم کجا اتفاق می‌افتد؟ خیلی سخت است که در مورد قیمت خودرو این کار را بکند.

    این کارها برای یک رسانه معمولی هم ساده است. نیاز به ده‌ها هزار کارمند و هزاران مدیر با حقوق‌های نجومی ندارد. اینها کار رسانه است و خبرنگار و برنامه‌ساز اگر بلد نباشند چطور به این موضوعات بپردازند، اصلا این‌کاره نیستند. سوال همچنان این است که چرا صداوسیما به مهمترین دغدغه‌های افکار عمومی بی‌توجه است. چرا حاضر نیست تکانی به خود بدهد. اگر بلد نیست، آن همه حقوق‌بگیر در آن سازمان چه می‌کنند. اگر این کارها ازش برنمی‌آید هزاران میلیارد بودجه سازمان برای مردم چه حاصلی دارد. اگر ریگی به کفش ندارد چرا تکانی به خود نمی‌دهد.

    نگرانی صداوسیما و مسئولان فرهنگی کشور همیشه این است که چرا رسانه‌ملی و رسانه‌های داخلی در جذب مخاطب آنچنان که باید عمل نمی‌کنند و رسانه‌‌های فرامرزی و فضای مجازی، بخش بزرگی از مخاطبان را دزدیده‌اند. یکی از پاسخ‌هایش همین جاست. رسانه‌ها در خارج از کشور، سوالاتی را مطرح می‌کنند و جواب می‌دهند که شما باید به آن توجه کنید. اگر جواب‌ها و سوگیری‌شان با منافع ملی ما در تعارض است و اگر بیننده‌هایشان گمراه می‌شوند، بخشی از گناهش گردن ما و شماست که خوراک مناسبی تهیه نمی‌کنیم و به رسالت‌مان درست عمل نمی‌کنیم. فضای مجازی هم چنان گسترده و به لحظه نیازها را پاسخ می‌دهد که رسانه ملی با این شیوه لاکپشتی و مبهوت در پرداختن به اخبار و موضوعات، هرگز رقیبش نخواهد شد.

    منبع: برترین‌ها

  • فائزه هاشمی: پدر رومینا اشرفی باید چندین بار قصاص شود / تعیین مجازات برای ماموران قانونی که رومینا را به پدرش سپردند

    فائزه هاشمی: پدر رومینا اشرفی باید چندین بار قصاص شود / تعیین مجازات برای ماموران قانونی که رومینا را به پدرش سپردند

    5ecd553a80d93_2020-05-26_22-13

    فائزه هاشمی تاکید کرد: طرح خشونت علیه زنان در مجلس نمانده است بلکه قوه قضائیه آن را به دولت برگردانده است. اینقدر این لایحه مشکل داشت که دولت هنوز نتوانسته آن را به مجلس ارائه کند.

    رومینا اشرفی دختر 13 ساله تالشی به قتل رسید. پدرش با داس سرش را برید. جرم رومینا از نگاه پدر ، عاشق شدن و فرار با پسر مورد علاقه اش بود. وقتی پلیس این دختر و پسر فراری را دستگیر کرد ، رومینا بارها تکرار کرد:”مرا دست پدرم ندهید، مرا می کشد” کسی حرف های رومینا را باور نکرد. او را به پدرش سپردند، پدر او را به خانه آورد، دختر که خوابید با داس به سراغ فرزندش رفت و سر از بدنش جدا کرد.
    با قتل رومینا اشرفی دوباره فکرها به سوی دو لایحه بلاتکلیف در مجلس مانده کشیده شد. لوایح منع خشونت علیه زنان با نام تازه (“صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت”) ،  ( منع خشونت علیه کودکان و نوجوانان) که بیش از 13 سال است در پیچ و خم رسیدن به نتیجه و اجرایی شدن مانده است.
    فائزه هاشمی، حقوقدان و فعال سیاسی  در گفتگویی تاکید کرد: طرح خشونت علیه زنان در مجلس نمانده است بلکه قوه قضائیه آن را به دولت برگردانده است. اینقدر این لایحه مشکل داشت که دولت هنوز نتوانسته آن را به مجلس ارائه کند.
    پدر رومینا اشرفی باید چند بار قصاص شود
    فائزه هاشمی با بیان اینکه  دفتر معاونت زنان ریاست جمهوری در لایحه خشونت علیه زنان، قصاص پدر یا جد پدری را پیش بینی کرده بود اما متاسفانه قوه قضائیه در اصلاح این لایحه آن را حذف کرد چنین گفت : اینبار مادر را نیز به آن اضافه کرده اند تا صدای زنان در نیاید. یعنی اعلام کردند که مادر قصاص نمی شود.
    فائزه هاشمی با تاکید بر اینکه  به نظر من این جنایت آنقدر فجیع است  که پدر باید دو یا سه بار قصاص شود ادامه داد : پدری که دختر، فرزند یا همسرش را به هر ظن و گمانی به قتل برساند، باید چندین برابر مجازات شود. پدر در برابر فرزندش مسئولیت دارد و مگر می شود که فرزند خود را به قتل برساند و پاسخگو نباشد و قصاص نشود. اگر با عقل و منطق به این موضوع نگاه کنیم باید پدر چندین برابر مجازات شود و حکم اشد مجازات را بگیرد. اینقدر این موضوع قتل فرزند آنها با داست کریه است، این بچه آن لحظه چه زجری کشیده است. آن پدر چگونه توانسته چنین کاری انجام دهد؟ باید تاکید کنم که حکم فقهی ندارد. ما نص در فقه، روایات معتبر یا قرآن نداریم که پدر یا جد پدری قصاص نشود.  قانونی که گفته می شود پدر و جد پدری بعد از قتل فرزند قصاص نمی شوند براساس استنباطی از روایات است. به نظر من این جرم شخصی نیست و جرم عمومی محسوب می شود. مدعی العموم باید وارد میدان شود و در حمایت از زنان و فرزندان با چنین پدرانی با اشد مجازات برخورد کند. باز هم تکرار می کنم این پدر باید چند بار قصاص شود چون مسئولیت پدر شدیدتر از افرادی عادی است که مرتکب قتل می شوند.
    تعیین مجازات برای ماموران قانونی که رومینا را به پدرش سپردند
    فائزه هاشمی تاکید کرد: در چنین پرونده هایی احتمال دارد اعضای خانواده شکایت نکنند و این خطرناک است. اگر پدر چنین خطایی را کرده باشد احتمال دارد خانواده جرات شکایت نداشته باشند. اینجا نباید نیاز به شاکی خصوصی باشد. به نظر من قانون طوری اصلاح شود که: 1) پدر یا مادر یا جد پدری به اشد مجازات یا چندین بار قصاص محکوم شود. 2) نیاز به شاکی خصوصی نباشد که رضایت دهد و قصاصی صورت نگیرد. مدعی العموم باید به این موضوعات ورود کرده و از چنین فجایعی جلوگیری کند . 3) کلانتری یا پلیسی که بچه را به خانواده تحویل داده نیز باید مورد بازخواست قرار گیرد. این دختر اعلام کرده که من را به خانه برنگردانید اما آنها بی خیال بچه را به خانه فرستاده اند. یعنی تمام این افراد در ریختن خون این دختر شریک هستند.
    برای حفظ آبرو نمی شود مرتکب قتل شد
    فائزه هاشمی، در خصوص اینکه بعضی افراد مدعی هستند که این نوع جنایات برای حفظ آبرو در منطقه و فامیل از سوی پدران با نگاه متعصبانه رخ می دهد چنین گفت : مگر می شود برای حفظ آبرو مرتکب قتل شد ؟ بالاخره مجازات با جرم یا خطا باید تناسب داشته باشد. نمی شود آدم کشتن برای حفظ آبرو معنا ندارد. تناسبی که بین خطا و مجازات وجود دارد رعایت نشده است. ضمنا این بچه فرار کرده است معلوم نیست خطای اصلی را مرتکب شده باشد. برفرض هم خطایی مرتکب شده باشد تناسبی بین خطا و مجازات وجود ندارد و از لحاظ حقوقی قابل قبول نیست.
    نبود شاکی خصوصی و ارتکاب  قتل های ناموسی در بعضی استان های ایران
    فائزه هاشمی در مورد اینکه آیا با تصویب قانون منع خشونت بدون پشتوانه فرهنگی به کاهش اینگونه جرایم خواهیم رسید و آیا این لوایح محتوای حمایتی مناسب و کاملی را دارد یا خیر چنین گفت: لایحه منع خشونت علیه زنان(“صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت”) قصاص را برای پدر یا جد پدری پیش بینی نکرده و مشکلات آن لایحه بسیار زیاد است  و اگر تصویب شود مشکلات را زیادتر می کند. تصویب لایحه خشونت علیه زنان با این  شرایط نه تنها کمکی نمی کند بلکه مشکلات را زیاد می کند. پیشنهاد من این است در این پرونده نباید نیاز به شاکی خصوصی باشد چون خانواده ها به دلیل حمایت از یکدیگر شکایت نمی کنند. قتل های ناموسی در بعضی از استان های ایران زیاد است. چون شاکی خصوصی ندارد از پرونده می گذرند یا خانواه رضایت می دهد و رسیدگی درست و جدی به پرونده نمی شود. مدعی العموم باید به عنوان جرم عمومی که منافع عمومی را به خطر انداخته وارد این پرونده ها شود. در مورد پرونده رومینا اشرفی باید رفتار عملکرد کلانتری هم مورد بررسی قرار گیرد.
    امید که نگاه قضایی پدرسالارانه و مردسالارانه نباشد
    فائزه هاشمی در پایان با بیان اینکه اگر  قرار باشد در جامعه هر فردی جدا از قوانین مصوب شده برای خود تصمیم بگیرد و به اجرا در آورد سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و هرج و مرج ایجاد خواهد شد گفت : اگر این دختر جرم خاصی مرتکب شده بود، پس از دستگیری به حتم مراجع قضایی وی را مجازات قانونی می کردند. وقتی او را تحویل خانواده داده و برایش حکمی صادر نشده است به یقین مورد قضایی و جرم بخصوصی مرتکب نشده است. حال که خبرها حاکی از این است که مدعی العموم به این پرونده ورود پیدا کرده است امیدواریم مدعی العموم با توجه به تمامی ابعاد قضیه و در جهت احیا منافع عمومی و حقوق مردم بخصوص حقوق زنان وارد عمل شود و تصمیم گیری ها بر اساس نگاه های پدرسالارانه ،مرد سالارانه و نگاه سنتی نباشد.

    منبع: رکنا

  • فجیع‌ترین قتل ناموسیِ سال؛ همه‌چیز درباره رومینا

    فجیع‌ترین قتل ناموسیِ سال؛ همه‌چیز درباره رومینا

    5ecd08efe099a_2020-05-26_16-47

    پرونده قتل رومینای ۱۴ ساله که پدرش او را با داس کشت، تقاطعی از انواع ستم‌های اجتماعی است. گزارش و گفت‌وگو با دو «مرد» از طرف‌های درگیر این «قتل ناموسی» را بخوانید.

    در نخستین روز از خرداد پدری از ترس بی‌آبرویی، داس را بر گردن نحیف دختر ۱۴ ساله‌اش نشاند و سرش را برید و نام «رومینا» مانند سارینا، هوژان، فرشته، زعفران، نازنین، زبیده، سارا، هاجره و… قربانیان قتل‌های ناموسی همین چند ماه آغازین سال ۹۹، در فهرست اسامی قبرستان جا گرفت. دختری که هنوز ۱۴ سالش تمام نشده بود.
    پدر ابتدا سعی می‌کند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمی‌شود، سر دختر را با داس می‌برد. با شیون‌های مادر و بقیه همسایه‌ها پلیس سر می‌رسد و قاتل را بازداشت می‌کند. این روز‌ها پدر قاتل در زندان است، برادر ۶ ساله و مادر رومینا تنها عزاداران این خانه نیستند. اهالی روستای «حویق» شهرستان آستارا چند روزی است که در غمی عمیق به سر می‌برند.
    برای بررسی هرچه بهتر این پرونده با اسفندیار اشرفی، عموی مقتول و همچنین بهمن خاوری، همان پسری که یکی از شخصیت‌های این داستان دردناک است، به گفتگو نشستیم. ناگفته پیداست که اظهارات این دو نفر که در جناح‌های مقابل یکدیگر قرار دارند، کاملا با هم در تضاد است و نگارنده هم تلاشی ندارد تا حقی را بین آن‌ها تقسیم کند و گزارش، صرفا روایتی است از یک قتل ناموسی دیگر.
     به پلیس هم گفتم که دوستش دارم و اجباری در کار نبود
    ماجرا از ارتباط رومینا و بهمن آغاز شد. رابطه‌ای که به زعم بهمن عاشقانه و از نظر عموی رومینا با رعب و تهدید همراه بود. بهمن حدودا ۳۵ سال دارد و حالا و بعد از رومینا زندگی خود را نابود شده می‌داند: «چند سالی بود که عاشق هم بودیم و بالاخره تصمیم گرفتم تا یک نفر را بفرستم و او را از پدرش خواستگاری کنم. اما از آنجایی که مذهب ما یکی نبود، مخالفت کردند. به همین خاطر هم دختر به من گفت که پدرم رضایت نمی‌دهد و باید فراری‌اش بدهم. همین شد که باهم فرار کردیم و پنج روزی ناپدید شدیم. بعد از این ماجرا بود که پدرش در پاسگاه حویق از من به جرم آدم‌ربایی شکایت کرد.
    حتی به من تهمت زد که دخترش را بیهوش کردم و گاو و طلاهایش را هم دزدیدم. وقتی پاسگاه دختر را خواست و او هم به آن‌ها گفت که به خواسته خودش با من آمده است. ولی پدرش بیخیال نشد. در آگاهی آستارا هم از من شکایت کرد و چند روز بعد آگاهی با من تماس گرفت. ولی چند نفر از بستگان آمدند و خواستند که ما با هم صیغه کنیم تا ماجرا تمام شود. ولی آن مرد با پلیس هماهنگ کرده بود تا من را دستگیر کنند. موقع بازجویی من گفتم که آن دختر را دوست دارم و اجباری در کار نبوده و دختر هم در بازجویی این حرف‌ها را تایید کرد. یک شب در بازداشتگاه ماندم، اما در نهایت تبرئه شدم.»
    پس از این اتفاقات خانواده رومینا به خانه برمی‌گردند و به گفته بهمن، وقتی مادر خانواده در حمام مشغول شستن لباس‌ها بوده، پدر ابتدا سعی می‌کند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمی‌شود، سر دختر را با داس می‌برد. با شیون‌های مادر و بقیه همسایه‌ها پلیس سر می‌رسد و قاتل را بازداشت می‌کند.
    کدام مردی عکس ناموسش را در اینستاگرام می‌گذارد؟
    این داستان، اما وقتی از زبان خانواده رومینا نقل می‌شود، تفاوت بسیاری می‌کند. اسفندیار اشرفی، عموی رومینا می‌گوید اصلا تفاوت مذهبی موضوع مهمی نبوده است و این پسر برادرزاده‌اش را تهدید کرده بود: «این پسر رومینا را با زور و تهدید اینکه او را می‌کشد با خود برد و ۶ روز تمام هم او را نگه داشت. بعد از این موضوع حتی ما خواستیم که بیایند و خواستگاری کنند، اما خانواده آن پسر گفتن نه، پسر ما اشتباه کرده است. حتی عاقد آمده بود که عقدشان کند، اما آن پسر قصدش چیز دیگری بود.»
    او می‌گوید که بهمن رومنیا را اغفال کرد و پس از آن باعث شد که برادرش به مرز جنون برسد: «آن پسر در این مدت بار‌ها با من تماس گرفته و ما را تهدید کرده است. به ما فحاشی می‌کند. اگر از رومینا عکسی نمی‌فرستاد این مسائل پیش نمی‌آمد. اصلا کدام مردی وقتی بخواهد با یک دختر ازدواج کند، عکسش را در اینستاگرام می‌گذارد؟ کدام مردی عکس ناموسش را در دنیا پخش می‌کند؟»
    عموی مقتول می‌گوید مادر رومینا شرایط خوبی ندارد: «مادرش ۴۰ سال بیشتر ندارد و این روز‌ها هم عزادار است. او هم فامیل ما و مثل خواهرمان است. حالا چه کنیم؟ او، ولی دم است و باید برای پرونده تصمیم بگیرد. برادر من یک پسر ۶ ساله هم دارد. حالا زندگی‌اش نابود شده است. ما خانواده باآبرویی بودیم، اما آن پسر همه زندگی ما را به هم زد.»

    ننگین کردن شرافت خود و یا خانواده، اتهامی است که زنان را قربانی قتل‌های ناموسی می‌کند. اتهامی که برای تبدیل شدن به رای نهایی نه دادگاه لازم دارد و نه وکیل و قاضی، همین که مردان و روسای خانواده به این نتیجه برسند که آبرویشان خدشه‌دار شده، حکم را صادر می‌کنند

    باقری وکیل دادگستری و فعال حقوق کودکان: رویه قضایی در این پرونده‌ها تسامح است
    ننگین کردن شرافت خود و یا خانواده، اتهامی است که زنان را قربانی قتل‌های ناموسی می‌کند. اتهامی که برای تبدیل شدن به رای نهایی نه دادگاه لازم دارد و نه وکیل و قاضی، همین که مردان و روسای خانواده به این نتیجه برسند که آبرویشان خدشه‌دار شده، حکم را صادر می‌کنند.
    سارا باقری وکیل دادگستری، نایب رئیس انجمن حقوق کودکان و نوجوانان و همچنین فعال این حوزه معتقد است سیستم قضایی عموما در پرونده‌های این چنینی، تسامح بیشتری به خرج می‌دهد: «نکته نخست این است که سیستم قضایی در شهرستان‌های کوچک و روستا‌ها با آنچه که در تهران وجود دارد کمی متفاوت است. در آنجا به واسطه آشنایی بیشتر مردم با یکدیگر، عموما از رسانه‌ای شدن این موارد به شدت پرهیز می‌کنند، چون نگرانی از آبروریزی برایشان بار اجتماعی سنگین‌تری را به همراه می‌آورد. از سوی دیگر، چون قاتل پدر خانواده بوده است، تسامح بیشتر در احکام نهایی قضات دیده می‌شود.»
    او حتی تحقیقات در پرونده‌ها را ناقص عنوان می‌کند: «مشکل بعدی این است که به همان دلیلی که گفتم، یعنی مسئله آبرو و کوچک بودن روستا، می‌خواهند زودتر همه چیز تمام شود و به همین دلیل هم تحقیقات کامل و دقیقی برای پرونده‌ها انجام نمی‌شود. به طور کلی رویه قضایی و آرایی که در پرونده‌های این چنینی صادر می‌شود کمی متفاوت است.»
    این وکیل دادگستری حکم قتل در شرایط این چنینی را حبس به علاوه دیه معرفی می‌کند: «از آنجایی که قاتل خود، ولی دم بوده است، دیگر حکم قصاص اینجا معنایی ندارد. اما حبس و دیه وجود دارد که بازهم تصمیم چند و، چون آن با قاضی پرونده است. دیه هم ابتدا به مادر، سپس به خواهر و برادر تعلق می‌گیرد.»
    باقری این پرونده را ملقمه‌ای از آسیب‌های اجتماعی می‌داند: «در این پرونده که برای منِ وکیل که مشخصا در حوزه کودکان فعالیت می‌کنم، ماجرای جدیدی نیست. نه قتل ناموسی آسیب اجتماعی جدیدی است و نه بحران ازدواج در سن کم. همچنین فرار دختران از خانه هم به وفور در روستا‌ها دیده می‌شود. اما به محض اینکه ما از این موضوعات حرف می‌زنیم به سیاه‌نمایی متهم میشویم. حال آنکه همین پرونده که ملقمه‌ای از بحران‌ها و آسیب‌های برجسته اجتماعی در آن دیده می‌شود به خوبی نشان می‌دهد که اوضاع خوب نیست و لازم است تصاویری که نشان داده می‌شود، برگرفته از حقیقت و بطن واقعی آن مکان‌های جغرافیایی باشد.»
    مجازات والدین سهل‌انگار، همان ماده پر سرو‌صدایی که شورای نگهبان در بررسی لایحه حمایت از حقوق کودک و نوجوان به آن واکنش نشان داد، همان موردی است که می‌تواند تا اندازه زیادی مقابل چنین فجایعی را بگیرد. باقری با اشاره به همین لایحه، رعایت حقوق کودک و نوجوان را در گرو ارتقای قانون دانست: «وقتی لایحه حمایت از حقوق کودک و نوجوان نهایی شد، شورای نگهبان بار‌ها نسبت به ماده ۹ این لایحه که مجازات والدین سهل‌انگار است واکنش نشان داد و آن را رد کرد. به طور کلی این لوایح آنقدر تغییر می‌کنند که در پایان فاصله زیادی با ماهیت ابتدایی و اساسی خود دارند، اما به هر حال داشتن آن‌ها از نداشتنشان بهتر است و به همین دلیل هم هست که می‌گوییم حفظ و حراست از حقوق کودکان جز با ارتقای قانون ممکن نخواهد بود.»
    محمدی فعال اجتماعی: ریشه قتل ناموسی را باید ساختاری تبعیض‌آمیز جنسیتی جست
    اگرچه شاید نگاه عمومی، شمال ایران را مملو از استان‌های آباد و شاد بداند که آسیب‌های اجتماعی از این قبیل در آن کمتر دیده می‌شود، اما حقایق آن مناطق، مستندات دیگری را رو می‌کند.
    آیدین محمدی، فعال اجتماعی ساکن شهر آستارا با تاکید بر همین موضوع، آسیب‌های اجتماعی را محدود به مناطقی خاص نمی‌کند: «در مورد اتفاق مذکور با چند مسئله اجتماعی مواجه‌ایم. نخستین مسئله، فرار از خانه به منظور ازدواج است که از سال‌ها قبل مرسوم بوده است و به دلیل مخالفت خانواده‌ها و در بیشتر موارد خانواده دختر اتفاق میافتد و علت آن بر می‌گردد به محدود کردن حق تصمیم‌گیریِ زنان. قانون اجازه ولیِ دختر را شرط ازدواج می‌داند. یعنی فرد، امکان گرفتن یک تصمیم مستقل برای زندگی خود را ندارد. با این حال در مورد رومینا باید گفت او زیر ۱۸ سال است و از منظر کنوانسیون حقوق کودک، کودک محسوب می‌شود.»
    محمدی همچنین قتل ناموسی رخ داده در این ماجرا را ریشه در ساختار‌های اجتماعی می‌داند چرا که ساختار‌های اجتماعی رفتار‌ها و تبعیض‌های جنسیتی را تثبیت کرده‌اند. «چنین ساختار‌هایی حق تصمیم-گیری محدودی برای زنان قائل‌اند و مردان را برای اعمال بیش‌ترین حد خشونت نیز کمتر محدود می‌کنند. مصادیق آن را می‌توان در قوانین موجود دید که مجازات خفیف‌تری را برای این جرائم در نظر می‌گیرند. زنان در صورت سرپیچی از قواعد تبعیض‌آمیز لکه ننگ خانواده محسوب می‌شوند و پاک کردن این لکه ننگ دال بر باغیرتی مردانِ خانواده محسوب می‌شود.»
    بهمن در هنگام وصف ماجرایی که رخ داده بود، در هیچ کدام از جملاتش از نام رومینا استفاده نکرد. وقتی علت را جویا شدم گفت: «نمی‌تونم اسمش رو بگم، چون اون ناموسم بوده.»
    «ناموس»، واژه‌ای است که زن را به عنوان مایملک مرد توصیف می‌کند، دارایی که باید از آن حفظ و حراست کرد و البته که کیفیت این نگهبانی با تدبیر مرد انجام می‌شود. مردی که یک روز داس به دست می‌گیرد و برای حفظ شرافت و آبروی خانواده‌اش گردن دخترش را می‌برد و روزی دیگر، برای حفظ زنی که عاشقش بوده، اسید به صورتش می‌پاشد. همین هم می‌شود که آمار خبر می‌دهد که بیش از ۶۰۰۰ زن در طول سال و در کل جهان، قربانی قتل‌های ناموسی می‌شوند. متوسط سن این قربانیان ۲۳ سال و بیش از نیمی از این قربانیان دختران و خواهران هستند؛ درست مثل رومینا.

    منبع: وب‌سایت میدان

  • واکنش مولاوردی به قتل فجیع رومینای ۱۳ ساله توسط پدرش

    واکنش مولاوردی به قتل فجیع رومینای ۱۳ ساله توسط پدرش

    5ecce2e54ad50_2020-05-26_14-05

    دستیار ویژه‌ پیشین رییس‌جمهور در امور حقوق شهروندی و معاون پیشین رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده در صفحه توییتر خود نسبت به قتل فجیع «رومینا» دختر ۱۳ ساله گیلانی که با انگیزه ناموسی توسط پدرش کشته شد، واکنش نشان داد.
     انتشار خبر قتل دلخراش دختر ۱۳ ساله تالشی که شبانه در خواب و به دست پدرش آن هم با داس رخ داد، تاکنون موجی از واکنش مردم و مسئولان کشورمان را به همراه داشته است. در این میان شهیندخت مولاوردی، معاون پیشین رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده امروز در صفحه توییتر خود نوشت: «رومینا نه اولین قربانی قتل های ناموسی است و نه آخرین آن؛ تا زمانی که قانون، رویه قضایی و فرهنگ حاکم و مسلط بر جوامع محلی و جهانی بازدارندگی لازم را نداشته و با تشویق و ترویج آن در خدمت این جنایت بشری باشند!»
  • مرد تالشی سر دختر 13 ساله‌اش را به جرم فرار با دوست‌پسرش، با داس برید

    مرد تالشی سر دختر 13 ساله‌اش را به جرم فرار با دوست‌پسرش، با داس برید

    5ecca06d9e7a2_2020-05-26_09-21

    «رومینا» دانش‌آموز ۱۳ ساله تالشی به جرم فرار با پسری که دوستش داشت دستگیر و علیرغم اینکه اصرار کرده بود او را به پدرش تحویل ندهند، به خانواده‌اش بازگردانده شد و درحالیکه خواب بود توسط پدرش به قتل رسید.

    رومینا، دانش‌آموز ۱۳ساله تالشی به جرم فرار با پسری که دوستش داشت دستگیر و علیرغم اینکه اصرار کرده بود او را به پدرش تحویل ندهند، به خانواده‌اش بازگردانده شد.

    عصر ۱ خرداد کانال های محلی تالش از یک قتل فجیع ناموسی خبر دادند. دختری 13 ساله در سفید سنگان لمیر از بخش حویق به دست پدرش در خواب سر بریده شد. رومینا دلباخته یکی از پسرهای همشهری شده بود. به گفته محلی ها مخالفت های شدید پدر دختر با ازدواج این دو به دلیل تفاوت های فرهنگی، آنها را به فکر فرار از منزل وا داشت. اما پیگیری های خانواده ها به دستگیری آنها توسط پلیس منجر می شود . به گفته افراد محلی رومینا به دلیل حفظ امنیت جانی خود و آشنایی با خلقیات پدرش تمایل به بازگشت به خانه نداشته اما به ناچار و طبق قوانین به پدر خانواده تحویل داده می شود.

    داستان عاشقانه رومینا به مرگی تلخ ختم شد
    شنیده ها حاکی از آن است که پس از بازگشت رومینا به خانه، جو حاکم بر خانه نه تنها آرام نمی گیرد بلکه اختلافات و تحریکات خانوادگی بالا گرفته و آتش خشم پدر شعله ور تر میشود تا جایی که پدر در روز یک خرداد با خلوت کردن خانه ، گردن رومینای ۱۴ ساله را با استفاده از داس درحالی که او در خواب بود به طرز فجیعی از تن جدا می کند.

    پدر سنگدل تالشی دختر 13 ساله را با داس در خواب کشت
    به گفته افراد محلی، پدر بعد از ارتکاب جرم با در دست داشتن داس از خانه خارج شده و به قتل دخترش اعتراف می کند و توسط پلیس بازداشت و به مراجع قضایی سپرده می شود.

    مطابق با ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی پدر در جایگاه ولی دم در قتل فرزند، قصاص نمی شود بلکه قصاص تبدیل به دیه و تعزیر می شود. هرچند هنوز باید منتظر مراحل قضائی آن باشیم. در هر صورت قتل رومینا با واکنش های مختلفی از سوی اهالی منطقه این دختر نوجوان و افکار عمومی مواجه شده است. بواقع اینگونه موارد از جمله جرائمی است که قلب افکار عمومی را در سینه می فشارد و شاید لازم است تا مجلس و قانون برای جلوگیری از تکرار این موارد تدابیر شدیدتری را اتخاذ نمایند.

    منبع: رکنا