برچسب: خراسان رضوی

  • ماجرای سقوط مرگبار دختر جوان مشهدی از پشت بام

    ماجرای سقوط مرگبار دختر جوان مشهدی از پشت بام

     

    ماجرای سقوط مرگبار دختر جوان مشهدی از پشت بام|خبر فوریمرد ۵۲ ساله که برای انجام امور اداری مرگ دختر ۱۷ ساله اش وارد کلانتری سپاد مشهد شده بود،درباره ماجرای مرگ دخترش توضیحاتی ارائه داد.

    روزی که پزشکان معالج دخترم اعلام کردند که او ضربه مغزی شده است و به این دنیا باز نمی‌گردد، سالن بیمارستان دور سرم چرخید، بغض غریبی گلویم را فشرد به طوری که نمی‌دانستم حالا چگونه این موضوع را برای همسرم بازگو کنم و …

    مرد ۵۲ ساله که برای انجام امور اداری مرگ دختر ۱۷ ساله اش وارد کلانتری سپاد مشهد شده بود، با چهره‌ای غمگین، اما قلبی آکنده از رضایت و شادمانی روی صندلی اتاق مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نشست و درباره ماجرای مرگ دخترش گفت: کارگر ساده‌ای هستم که در یکی از روستا‌های اطراف مشهد زندگی می‌کنم.

    با نان حلال فرزندانم را بزرگ کرده ام. با وجود این که اوضاع مالی مناسبی نداشتم و نمی‌توانستم خانه کلنگی و قدیمی ام را بازسازی کنم، ولی در همین شرایط نیز دوست داشتم دخترم به تحصیلاتش ادامه بدهد، ولی او فقط تا مقطع راهنمایی تحصیل کرد، چرا که در منطقه ما دبیرستان وجود ندارد و باید دخترم را در مشهد ثبت نام می‌کردم و هزینه‌های سرویس و رفت و آمد او را می‌پرداختم، اما این کار برایم مقدور نبود چرا که من از راه کارگری روزگار می‌گذراندم و بیشتر اوقات بیکار می‌ماندم.

    از طرف دیگر نیز تحت پوشش سازمان اتوبوسرانی نبودم تا دخترم بتواند با هزینه کمتری به شهر رفت و آمد کند. دخترم وقتی تردید مرا دید صورتم را بوسید و از ادامه تحصیل صرف نظر کرد.

    او در خانه ماند تا در امور خانه داری به مادرش کمک کند. آن قدر دختری فهمیده و حرف گوش کن بود که هیچ گاه مخالف نظر من یا مادرش سخنی نمی‌گفت. تا این که بالاخره حدود یک ماه قبل حادثه‌ای رخ داد که کمرم را شکست و همه آرزوهایم بر باد رفت.

    آن روز دخترم برای آن که به مادرش کمک کند لباس‌های شسته شده را به پشت بام برد تا آن‌ها را از طناب آویزان کند.

    وقتی برای بستن طناب به میله فلزی گوشه پشت بام رفته بود، ناگهان به دلیل قدیمی بودن بنا و سست بودن کناره‌های دیوار، آجر زیر پایش از جا در آمد و دخترم با سر به زمین سقوط کرد.

    هراسان و وحشت زده پیکر نیمه جانش را به بیمارستان رساندیم و پزشکان او را به بخش مراقبت‌های ویژه بردند، اما دخترم به کما رفته بود و من و مادرش چهار روز اشک ریختیم و دعا کردیم و به رضایت خداوند راضی شدیم.

    در همین هنگام بود که پزشکان معالج از ضربه مغزی دخترم خبر دادند. سالن بیمارستان دور سرم می‌چرخید، اما نمی‌دانستم چگونه این ماجرا را برای همسرم بازگو کنم.

    چاره‌ای نداشتم چرا که پزشکان معتقد بودند باید در کمتر از ۴۸ ساعت برای اهدای اعضای بدنش تصمیم بگیرم.

    گویی خداوند او را فقط برای نجات چند بیمار آفریده و به دست ما امانت سپرده بود.

    خلاصه خداوند این قدرت را به من داد و موضوع را با همسرم در میان گذاشتم، او هم بلافاصله در میان اشک و لبخندش رضایت داد و این گونه ما اعضای دختر نازنین مان را به بیماران نیازمند اهدا کردیم تا او نیز خوشحال شود.

    اگرچه آرزو‌های زیادی داشتم و می‌خواستم روزی دخترم را در لباس سفید عروسی ببینم و حالا باید با دستان خودم او را با کفن سفید دفن کنم و …

  • شب‌نشینی‌های کثیف شوهر

    شب‌نشینی‌های کثیف شوهر

     

    شب‌نشینی‌های کثیف شوهر|خبر فوریبرادرشوهرم هر روز زن غریبه‌ای را با خودش به منزل ما می‌آورد و شوهرم نیز مرا وادار به پذیرایی از او می‌کرد.

    زن ۳۲ساله در حالی که دستان کوچک پسر سه ساله ای را در دست می فشرد، دادخواست طلاق را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد گذاشت و با بیان این که دیگر نمی تواند با همسرش زیر یک سقف زندگی کند، در تشریح سرگذشت خود گفت: در خانواده ای به دنیا آمدم که پدرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود، به همین دلیل بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع متوسطه ترک تحصیل کردم و وارد بازار کار شدم.

    برای آن که جهیزیه خودم را تهیه کنم و از طرفی هم کمک خرج خانواده باشم، در یک کارگاه تولیدی مانتو شغلی برای خودم دست و پا کردم و به مدت ۱۰سال از درآمدم برای اعضای خانواده ام نیز هزینه می کردم تا این که فریمان به خواستگاری ام آمد.

    او که ۳۵ساله بود از طریق یکی از بستگان دور پدرم به خانواده ما معرفی شد.

    با توجه به این که من اولین فرزند خانواده بودم و پدر و مادرم تجربه ای در این باره نداشتند، بدون انجام هیچ گونه تحقیقاتی و تنها با اعتماد به حرف های خواستگارم که ادعا می کرد دامدار و کشاورز است، به عقد او در آمدم.

    شش ماه بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، او مرا برای آغاز زندگی مشترک به اتاقک کوچکی برد که در یک گاوداری در حاشیه شهر ساخته شده بود.

    پدر و مادرم به شدت مخالف سکونت من در آن اتاقک انباری گونه و ترسناک بودند اما من برای حفظ زندگی ام تصمیم گرفتم به حرف های دیگران توجه نکنم و در کنار شوهرم باشم.

    هنوز یک هفته از آغاز زندگی مشترک مان نگذشته بود که فهمیدم فریمان تنها کارگر آن دامداری است و صاحب آن جا برای کمک به همسرم و همچنین نگهبانی از گاوهایش، آن اتاقک را در اختیار او قرار داده بود.

    با این حال باز هم سکوت کردم و دوشادوش همسرم در حالی مشغول کار شدم که بوی تعفن فضولات حیوانی در فاصله سه متری از محل زندگی ام به شدت آزارم می داد.

    در عین حال همه آن فضولات انباشته شده را به فاصله دورتری منتقل کردم و تنها به آینده ای روشن می اندیشیدم ولی خیلی زود همه آرزوهایم بر باد رفت و زندگی ام در مسیر نابودی قرار گرفت.

    چند ماه بعد، هنگامی که پسرم را باردار بودم رفتارهای فریمان به یک باره تغییر کرد زیرا پای نصرت (برادرشوهرم) به زندگی ما باز شد. او هر روز زن غریبه ای را با خودش به منزل ما می آورد و شوهرم نیز مرا  وادار به پذیرایی از او می کرد.

    آرام آرام مجبور شدم بساط حشیش و تریاک کشی را نیز برای آن ها فراهم کنم. حتی همسرم مرا مجبور می کرد ناس استفاده کنم و زمانی که حالم به هم می خورد، با خندیدن به حالت های من تفریح می کردند.

    از سوی دیگر رفتارهای زشت و کثیف شوهرم آن قدر آزاردهنده شد که نمی توانستم این وضعیت را تحمل کنم. انگار من برای خدمتگزاری به زنان غریبه و رفتارهای زننده همسرم و برادرش استخدام شده بودم.  بالاخره کار به جایی رسید که مرا تهدید می کرد اگر در کنار آن ها موادمخدر مصرف نکنم، طلاقم می دهد.

    با این تهدیدها، روزی از خواب غفلت بیدار شدم و تصمیم گرفتم از این اعتماد و امیدهای واهی دست بردارم و به دنبال حقیقت زندگی باشم. با این حال فقط دلم به حال پسر کوچکم می سوزد که آینده اش در هاله ای از ابهام قرار می گیرد و نمی دانم سرنوشت او چگونه رقم خواهد خورد.

    به دستور سرهنگ باقی زاده حکاک، رئیس کلانتری میرزاکوچک خان این پرونده توسط مشاوران و کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی و با احضار همسر این زن جوان مورد رسیدگی ویژه قرار گرفت.

     

  • اغفال دختر ۱۵ ساله توسط مرد ۴۰ ساله

    اغفال دختر ۱۵ ساله توسط مرد ۴۰ ساله

    مرد هوسرانی که همسر و ۲ فرزند داشت، دختر ۱۵ ساله‌ای را با ارسال پیامک‌های عاشقانه اغفال کرد.

    دختر ۲۵ساله ای که برای شکایت از یک شیاد اینترنتی وارد اتاق مددکاری اجتماعی کلانتری سپاد مشهد شده بود، در حالی که بیان می کرد مردی ۴۰ساله خواهر ۱۵ساله ام را اغفال کرده است، درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: وقتی در رشته مهندسی رایانه دانش آموخته شدم، تصمیم گرفتم برای استفاده از تخصصم و تامین بخشی از هزینه های زندگی در یکی از شرکت های تعمیر رایانه و گوشی تلفن همراه مشغول کار شوم، به همین دلیل خواهر کوچکترم در منزل تنها ماند.

    اغفال دختر ۱۵ ساله توسط مرد ۴۰ ساله|خبر فوری

    وی افزود: با توجه به این که آموزش تحصیلی مدارس نیز از طریق فضای مجازی انجام می شد، مدل پیشرفته تر گوشی تلفن همراه را برای خواهرم خریدیم تا او از امکانات بهتری استفاده کند. ولی از حدود دو ماه قبل مادرم متوجه تغییر خاصی در رفتارهای خواهرم شد. او دیگر مانند قبل خورد و خوراک نداشت و مدام سرش در گوشی بود. حتی شب ها نیز گوشی را زمین نمی گذاشت و با فردی ناشناس چت می کرد.

    دختر جوان گفت: مادرم که احتمال می داد خواهرم دچار مشکلی شده است، از من خواست تا با خواهرم صحبت کنم تا  ماجرای تغییر رفتارش را متوجه شوم. به همین دلیل یک شب به آرامی کنار خواهرم نشستم و خیلی دوستانه سر صحبت  را با او باز کردم. با آن که خواهرم درباره مشکلاتش چیزی به من نگفت ولی از میان حرف هایش فهمیدم که با فردی در فضای مجازی ارتباط دارد. این بود که وقتی دستم را به سمت گوشی تلفنش بردم هراسان گوشی را از دستم قاپید و با نگرانی فریاد زد که «حق نداری به گوشی من دست بزنی!»

    وی ادامه داد: این موضوع شک مرا به یقین تبدیل کرد تا این که روز بعد، به طور پنهانی وارد محتویات گوشی تلفن خواهرم شدم و دریافتم که او برخی برنامه ها و پیام ها را مخفی کرده است. با توجه به تخصصی که در این زمینه دارم، خیلی زود فهمیدم که شماره ناشناسی را به نام یک دختر ذخیره کرده است.

    وی افزود: وقتی پیامک های آن شماره ناشناس را بررسی کردم چشمانم از تعجب گرد شد. مرد ۴۰ساله ای که همسر و دو فرزند دارد خواهرم را با پیامک های عاشقانه اش اغفال کرده بود تا به هوس های شیطانی خودش برسد.

    خواهرم نیز به دلیل احساسات و هیجانات خاص دوران نوجوانی دلباخته آن مرد شده بود. وقتی موضوع را با خواهرم در میان گذاشتم، تهدیدم کرد که اگر از آن مرد شکایت کنیم، از خانه فرار می کند. حالا مانده ایم که…

    به دستور سرگرد جعفر عامری، رئیس کلانتری سپاد این ماجرا با دعوت از دختر ۱۵ساله در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی های کارشناسی قرار گرفت.

  • قتل پسر جوان مشهدی با ضربه کلنگ

    قتل پسر جوان مشهدی با ضربه کلنگ

     

    قتل پسر جوان مشهدی با ضربه کلنگ|خبر فوریبه دنبال درگیری دو همسایه در مشهد، جوانی با تیغه کلنگ سر پسر همسایه را شکافت و او را به قتل رساند.

    این حادثه وحشتناک ظهر روز گذشته در خیابان تورج مشهد زمانی رخ داد که زنی میانسال خودروی خارجی خود را کمی بالاتر از منزل مسکونی خودش پارک کرد. این موضوع منجر به اعتراض همسایه روبه رویی شد چرا که همسایه مدعی بود پارک خودرو در کنار دیوار مقابل منزلش برای او ایجاد مزاحمت می کند.

    در همین حال فرزندان دو همسایه نیز وارد این مشاجره لفظی شدند و حتی برای خاتمه دادن به ماجرا با پلیس تماس گرفتند اما در این میان ادعای یکی از افراد طرف مقابل که خطاب به پسر زن مذکور گفت: مادرت را کتک زدیم، آتش نزاعی هولناک را شعله ور کرد.

    ناگهان پسر 18 ساله همسایه با کلنگ دنبال جوان 30 ساله (پسر زن راننده) دوید و او را داخل کوچه بن بست گیر انداخت. او یک لحظه کلنگ را بالا برد و تیغه آن را بر سر جوان 30 ساله که محمد نام داشت کوبید و او را به قتل رساند.

    با گزارش این حادثه هولناک به قاضی ویژه قتل عمد، دقایقی بعد با حضور قاضی کاظم میرزایی در محل وقوع جنایت تحقیقات گسترده ای برای دستگیری متهم به قتل 18 ساله آغاز شد اما او به مکان نامعلومی گریخته بود.

    تحقیقات کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با دستورات خاص قاضی میرزایی در این باره ادامه دارد.

     

  • دستگیری سرکرده باند گوشـی قاپـی درخراسان رضوی

    دستگیری سرکرده باند گوشـی قاپـی درخراسان رضوی

     

    دستگیری سرکرده باند گوشـی قاپـی درخراسان رضوی|خبر فوریبا دستگیری یکی دیگر از متهمان فراری تحت تعقیب در پرونده معروف به «مافیای گوشی‌های سرقتی» مشخص شد که او سرکرده باند گوشی قاپی در صف‌های گاز، بنزین و پشت چراغ قرمز است.

    اواخر مرداد گذشته، کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی در عملیاتی هماهنگ و ضربتی یک شبکه گسترده مافیایی خرید و انتقال گوشی‌های سرقتی به افغانستان را متلاشی کردند.

    کارآگاهان که از مدتی قبل با دستورات ویژه و راهنمایی‌های سردار محمدکاظم تقوی، فرمانده انتظامی خراسان رضوی رصد‌های اطلاعاتی را زیر پوست شهر آغاز کرده بودند به سرنخ‌های مهمی از یک شبکه زیرزمینی گسترده رسیدند که نشان می‌داد برخی مالخران حرفه‌ای اتباع خارجی با پرداخت مبالغی اندک به سارقان و زورگیران، گوشی‌های سرقتی را خریداری می‌کنند و سپس با شگردی خاص و تغییر شماره سریال و همچنین دور زدن رجیستری، گوشی‌ها را با ترفند‌های خاص و برنامه ریزی شده به آن سوی مرز‌ها انتقال می‌دهند.

    پرداخت سریع پول به دزدان و رابطان آن‌ها موجب ترغیب و تشویق بسیاری از نوجوانان و جوانان منطقه خواجه ربیع (کانون اصلی فعالیت اعضای شبکه) به گوشی قاپی شده بود؛ بنابراین گروه ورزیده کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی با تاکید سردار تقوی، عملیات گسترده‌ای را برای ریشه یابی و دستگیری اعضای این شبکه ادامه دادند که در قالب چندین باند به صورت زنجیروار به ارتکاب جرم می‌پرداختند.

     

  • «گرگ شهر» پای چوبه‌دار زانو زد

    «گرگ شهر» پای چوبه‌دار زانو زد

     

    «گرگ شهر» پای چوبه‌دار زانو زد|خبر فوری

     دیوان عالی کشور رای قصاص نفس مرد سابقه دار معروف به «گرگ شهر» را تایید کرد و بدین ترتیب وی پای چوبه دار قرار گرفت.

    اواخر فروردین سال 95، جوانی که به اتهام ساخت و فروش طلاهای تقلبی در مشهد تحت تعقیب بود پس از درگیری مسلحانه با کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی با اصابت چهار گلوله مجروح شد.

    کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی پس از دستگیری زنی که به ملاقات یکی از اعضای باند تحت تعقیب پلیس رفته بود به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد افرادی با جعل فاکتور اقدام به ساخت و فروش طلاهای تقلبی می کنند بنابراین کارآگاهان با کسب دستوراتی از قاضی حیدری، معاون وقت دادستان مشهد در حالی وارد عملیات شدند که بررسی ها نشان داد سرکرده باند مسلح است، او با مشاهده کارآگاهان دست به سلاح برد و به سوی آن ها شلیک کرد.

    «گرگ شهر» پای چوبه‌دار زانو زد|خبر فوری

    کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس نیز متقابلا به سوی وی شلیک کردند و بدین ترتیب درگیری مسلحانه ای در منطقه رضاشهر مشهد رخ داد که در نهایت سرکرده این باند با اصابت چهار گلوله به شدت مجروح شد و به مرکز درمانی انتقال یافت.

    از سوی دیگر بررسی های پلیس مشخص کرد عامل درگیری مسلحانه در یک پرونده جنایی نیز تحت تعقیب پلیس قرار دارد و دارای 8 فقره سابقه کیفری است.

    قتل با شلیک گلوله

    با لو رفتن ماجرای جنایت مسلحانه در منطقه شیرحصار بزرگراه آسیایی مشهد، پرونده «گرگ شهر» وارد مرحله جدیدی شد.

    این حادثه وحشتناک اواخر مهر سال 94 زمانی رخ داد که مأموران کلانتری سلطان آباد در جریان تیراندازی سرنشینان یک دستگاه پژو ۲۰۶ به سوی ام وی ام سواران قرار گرفتند و به جاده روستای شیرحصار عزیمت کردند. شیشه عقب خودروی ام وی ام ۱۱۰ شکسته شده و خون زیادی روی صندلی ریخته بود.

    در همین حال فردی که خود را از سرنشینان ام وی ام معرفی می‌کرد به مأموران گفت: از سوی سرنشینان پژو ۲۰۶ هدف حمله مسلحانه قرار گرفته اند که در این میان جوان ۳۰ ساله‌ای به نام «الف» با اصابت گلوله مجروح و به بیمارستان طالقانی منتقل شده است.

    بنابراین گزارش، در بررسی‌های بیشتر پلیس چهار متهم در این باره دستگیرشدند و یک دستگاه پراید هاچ بک خون آلود نیز توقیف شد. تحقیقات مشخص کرد که پراید مذکور سرقتی است و افراد تحت تعقیب در این پرونده جنایی نیز از سارقان حرفه‌ای هستند.

    این در حالی بود که یکی از متهمان دستگیر شده که ۱۱ فقره سابقه کیفری دارد علت این نزاع خونین مسلحانه را وجود یک زن اعلام کرد، اما متهم دیگری که به اتهام مشارکت در سرقت دستگیر شده بود ماجرای دیگری را مطرح کرد. او گفت: یکی از طرف‌های مقابل حدود ۲۰ کیلوگرم مایع ساخت شیشه (مواد مخدر صنعتی) را بیرون ریخت که همین موضوع منجر به ناراحتی طرف دیگر شد و این گونه نزاع مسلحانه رخ داد.

    اما یکی دیگر از متهمان سابقه دار از حمله «گرگ شهر» به ام وی ام سواران خبر داد و گفت: در باغ ویلای یکی از دوستان مان بودیم که «ج» (معروف به گرگ) با «ف» تماس گرفت و به صورت تلفنی با هم مشاجره کردند. فردی که آن سوی خط بود اظهار کرد: «الان برای دعوا می‌آیم!» سپس «ف» به ما گفت: زن‌ها را بیرون ببرید که اتفاقی برای شان نیفتد.

    وقتی ما سوار بر ام وی ام قصد خروج از محل را داشتیم ناگهان گرگ شهر به همراه جوان دیگری به نام «ش» رسیدند و با اسلحه شکاری کمر شکن به سوی ما شلیک کردند که «الف» مجروح شد و چند روز بعد در بیمارستان طالقانی جان سپرد. پس از وقوع این جنایت پرونده‌ای نیز در اداره عملیات ویژه پلیس مشهد گشوده شد.

    «ج» متهم 43 ساله این پرونده (در زمان دستگیری) که با اتهامات دیگری نیز در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد روبه رو شده بود پس از بهبودی نسبی د رمرکز درمانی پای میز محاکمه ایستاد چرا که گلوله های پلیس به نقاط حساس بدن وی اصابت نکرده بود و «ج» با تلاش کادر درمانی زندگی دوباره یافت.

    صدور حکم قصاص نفس

    با تکمیل تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، کیفرخواست این پرونده با عناوین اتهامی متعدد صادر شد، اما از آن جایی که رسیدگی به اتهامات این فرد و دیگر همدستانش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود، این پرونده با صدور دستوری از سوی مقامات قضایی استان، به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات زبده این شعبه مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت.

    «ج» معروف به «گرگ شهر» در چندین جلسه دادگاه که به ریاست قاضی مصطفی بنده‌ای، رئیس وقت شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی و مستشاری قاضی محمد شجاع پور فدکی برگزار شد پای میز محاکمه ایستاد و به سوالات فنی و تخصصی قضات با تجربه دادگاه پاسخ داد.

    او اگرچه تلاش کرد با داستان سرایی‌های خاص، حقیقت ماجرای تلخ جنایت مسلحانه را به بیراهه بکشاند، اما هر بار سوالات دقیق قضایی، او را در مخمصه‌ای گرفتار می‌کرد که به ناچار لب به اعتراف می‌گشود.

    بنابراین گزارش در نهایت قضات دادگاه شعبه پنجم کیفری یک استان خراسان رضوی با اخذ آخرین دفاعیات متهم مذکور و وکیل مدافع وی، به شور پرداختند و به اتفاق آرا او را به قصاص نفس و تحمل زندان محکوم کردند. در این رای که به وکلای طرفین پرونده ابلاغ شد و قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور بود، اتهامات «ج» و همدستانش زیر ذره بین قضاوت قرار گرفته و با قراین و شواهد مستندی چون دانه‌های زنجیر به یکدیگر مرتبط شده بودند.

    مهر تایید دیوان عالی کشور

    در عین حال رای صادره از سوی دادگاه، مورد اعتراض متهم و وکیل مدافع وی قرار گرفت و آن ها با استنادات و دلایلی دیگر، فرجام خواهی کردند بنابراین، پرونده معروف به «گرگ شهر» به یکی از شعب دیوان عالی کشور ارجاع شد و مورد بررسی های دقیق تر قرار گرفت.

    اما قضات با تجربه دیوان عالی نیز پس از مطالعه خط به خط اوراق این پرونده قطور و استنادات و دلایل قاطع و محکمه پسند دادگاه، هیچ گونه خدشه ای را به رای صادره وارد ندانستند و بر حکم قصاص نفس وی و تحمل زندان، مهر تایید زدند.

    به این ترتیب، گرگ شهر پای چوبه دار زانو زد تا شاید اولیای دم از اجرای حکم قصاص صرف نظر کنند و او زندگی دوباره ای باز یابد.

     

  • مادر کودک‌آزار اینستاگرامی در خراسان رضوی دستگیر شد

    مادر کودک‌آزار اینستاگرامی در خراسان رضوی دستگیر شد

    این فرد در صفحه اینستاگرامی که داشت، فرزندش را کتک می‌زند و فیلم را به اشتراک می‌گذاشت و از مردم تقاضای پول برای عدم انجام این رفتار غیرانسانی می‌کرد.


    معاون اجتماعی پلیس فتا ناجا از دستگیری مادر کودک آزار که کلیپ‌های کتک زدن فرزندش را در اینستاگرام منتشر می‌کرد، خبر داد.
    به گزارش مهر، سرهنگ رامین پاشایی اظهار کرد: در پی رصد و احصای مورد مجرمانه بارگذاری و انتشار تصاویر مبنی بر کودک آزاری از سوی یکی از کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام و با عنایت به دریافت تماس‌های مکرر از سوی هموطنان مبنی بر درخواست اقدام عاجل از سوی پلیس فتا در خصوص شناسایی و برخورد با عامل انتشار این تصاویر غیر انسانی برابر بررسی‌های فنی اولیه و مشخص شدن محل وقوع جرم در استان خراسان رضوی مراتب در دستور کار پلیس فتا استان خراسان رضوی قرار گرفت.
    وی افزود: همکاران بنده در واکنش سریع به این اقدام مجرمانه که منجر به تشویش اذهان عمومی شده بود متهم خانم به هویت معلوم شناسایی و برابر هماهنگی با مرجع محترم قضائی دقایقی پیش او دستگیر و به جهت رسیدگی به اتهام منتسب و مشخص شدن علت ارتکاب به این اعمال غیر انسانی و مجرمانه مراتب در حال پیگیری می‌باشد که به محض مشخص شدن زوایای دقیق علت ارتکاب مراتب در تعاقب اطلاع رسانی خواهد شد.
    این فرد در صفحه اینستاگرامی که داشت، فرزندش را کتک می‌زند و فیلم را به اشتراک می‌گذاشت و از مردم تقاضای پول برای عدم انجام این رفتار غیرانسانی می‌کرد.