برچسب: خانه پدری

  • از خانۀ پدری تا خانۀ اکباتان/ نقدی بر کنش جامعه‌ستیزانه ما ایرانیان

    از خانۀ پدری تا خانۀ اکباتان/ نقدی بر کنش جامعه‌ستیزانه ما ایرانیان

     

    یک روزنامه نگار نوشت: بدبختانه اختلال رفتاری در جامعۀ ایرانی رو به افزایش است و نوعی از کنش جامعه‌ستیزانه در بین افرادی در تمام سطوح اجتماع به چشم می‌خورد.

    احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی خودش (نگاهی متفاوت) نوشت:

    وقتی فیلم “خانۀ پدری” ساختۀ کیانوش عیاری مجوز اکران گرفت، رسانه‌های حکومتی به خشم آمدند و ساخت این فیلم را اقدامی علیه فرهنگ ایرانی و اعتقادات مذهبی مردم قلمداد کردند.
    در واقع، آنچه خانۀ پدری به نمایش می‌گذاشت، قتلِ دختری جوان توسط پدرش به ظن ارتباط نامشروع در حدود یک قرن پیش بود، در حالی که این رسمِ بی‌رحمانه، نه فقط در آن دوران که تا همین دهه‌های اخیر نیز در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران جاری بود و هنوز هم کم و بیش و به صورتی عمدتاً اعلام نشده جریان دارد.
    حادثه‌ای که خانۀ پدری از اقدامی در صد سال پیش به تصویر می‌کشید، در مقابل جنایتی که در هفته‌های اخیر در شهرک اکباتان رخ داده است، رنگ می‌بازد! در خانۀ پدری، مردی سنتّی از بیم آبروریزی، دخترش را به قتل می‌رساند، اما از ارتکاب قتل سخت متأثر است و آن را به عنوان رازی مگو از همسر و دیگر اعضای خانواده‌اش پنهان می‌کند. از خانۀ پدری تا خانۀ اکباتان/ نقدی بر کنش جامعه‌ستیزانه ما ایرانیان|خبر فوری
    در جنایت اکباتان اما بدون آنکه پای آبروریزی در میان باشد، پدر و مادری با قساوت فرزند خود را می‌کشند و بعد جسدش را تکه تکه می‌کنند و اجزای آن را به زباله دانی می‌اندازد و پس از افشای ماجرا نیز نه فقط اظهار ناراحتی و ندامت نمی‌کنند بلکه با افتخار به قتل دختر و دامادشان نیز اعتراف می‌کنند!
    این زن و مردِ بدبخت بدون شک روانی و بیمارند، هر چند ظاهر آنها علامتی از جنون و دیوانگی نشان ندهد.
    از همین رو، به نظرم به جای آنکه اظهارات “افتخارآمیز” این دو نفر برای سرگرمی و یا برانگیختن بهت و حیرت جامعه مورد پوشش رسانه‌ها قرار گیرد و یا عده‌ای خواستار اشد مجازات‌شان در آستانۀ گور شوند، بهتر است در اختیار تیمی نخبه از روانکاوان و روانپزشکان و روانشناسان اجتماعی قرار گیرند تا روشن شود که آنها به دلیل چه نوع اختلالات ذهنی و رفتاری و اجتماعی مرتکب چنین اقدامات فجیع و قابل قابل باوری شده‌اند.
    بدبختانه اختلال رفتاری در جامعۀ ایرانی رو به افزایش است و نوعی از کنش جامعه‌ستیزانه در بین افرادی در تمام سطوح اجتماع به چشم می‌خورد. معمولاً این افراد هر اعتراضی به کنش جامعه‌ستیزانۀ خود را با تندی و پرخاش پاسخ می‌دهند و از شرایط سیاسی و فشارهای اقتصادی برای توجیه رفتار ناهنجار خویش و لزوم نادیده گرفتن آن از سوی دیگران سود می‌جویند.
    برای نمونه هنگامی که به شکستن شاخۀ درختی یا آلوده کردن چشمۀ آبی توسط فردی بی‌مبالات اعتراض می‌شود؛ بلادرنگ پاسخش این است که: “دارند مملکت را یکجا بالا می‌کشند و غارت می‌کنند و بعد تو آمده‌ای سر شکستن یک شاخه به من گیر می‌دی؟”
    بدون تردید وضعیت اجتماعی و سیاسی در گسترش ناهنجاری‌ها، نقش نخست را دارد اما این، رافع مسئولیت فردی اشخاص برای رعایت هنجارها و حقوق عمومی‌نمی شود. بدبختانه نوعی از آنچه “مبارزۀ سیاسی” نام گرفته است، در توسعۀ رفتار جامعه‌ستیزانه برخی افراد بی‌تأثیر نیست، چنانکه گویی وقتی دولتی ناکارآمد یا نامقبول و فاسد است، افراد جامعه حق دارند به هر نوع کنش ناهنجاری دست بزنند و در عین حال از هر انتقاد و اعتراضی هم در امان باشند! راه این ناهنجاری‌ها از کارهای ریز و کوچک آغاز می‌شود و وقتی مورد نقد و اعتراض قرار نگیرد، به صورت رویه‌ای عادی و فزاینده در می‌آید و نهایتاً کار را به وضعیتی آنامیک می‌کشاند.
    متأسفانه مصیبت‌های این جامعه یکی دو تا نیست.

     

  • درد مشترک دختران خانه های پدری و خواهران مغزهای کوچک زنگ زده

    درد مشترک دختران خانه های پدری و خواهران مغزهای کوچک زنگ زده

    این روزها دختران خانه های پدری و خواهران مغزهای کوچک زنگ زده از سرنوشت مشابه رومیناها واهمه دارند.

    پایگاه خبری رسا نشر – مهدی سوری : نه تنها بر قاتل رومینای نوجوان و نه بر آنان که با بی توجهی و سپردن این دختر به دست پدر، موجبات قتل او را فراهم آوردند، بلکه لعنت بر همه ی کسانی که تا یک اتفاق اینچنینی در کشور می افتد به دنبال مصادره کردن آن به نفع خودشان و تفکرات موهومشان هستند. اگر به قدر سر سوزنی افکار و عقایدشان تاثیری در جامعه داشت که اوضاع اینچنین نبود. و چون محبوبیتی در جامعه ندارند و نمی توانند عقاید خود را به مردم القاء کنند و به اجبار به آنان بخورانند با استفاده از اهرم فشار و لابی گری سنگ پراکنی می کنند . و یکی دیگر از وظیفه های ذاتی شان شایعه سازی و لجن پراکنی در فضای مجازی است.

    بعنوان مثال گروهی با انتشار مطالب و توییت هایی حق به جانب ماجرای مرحوم رومینا اشرفی را به مخالفان کودک همسری نسبت می دهند و تقصیر اینگونه حواذث را به گردن آنها می اندازند. و گروهی دیگر فضای مجازی و فساد اخلاقی را عامل رخداد فجیع می دانند. فرض بر این می گیریم ارتباط با پسر غریبه و فرار را فضای مجازی به دختر یاد داد. خشونت، جهالت و قتل یک دختر 14 ساله را چه کسی به پدر و عموی دختر آموخت و تحمیل کرد؟ چه کسی با چه پیشینه ای در ذهن آنان این تصور را به وجود آورده است که برای یک اشتباه که مشابهش بسیار در این کشور رخ داده (به پرونده های قضایی رجوع کنید) حق دارند سر دختری را ببرند تا چیزی بنام لکه ی ننگ بر دامن عفت و ناموسشان باقی نماند!! جز شما و همفکرانتان؟؟ اگر پدری بابت تنها یک اشتباهی که حتی ثابت نشده است دخترش را سر نمی برد بی غیرت نیست. برخی وقتی در منبر سخن می رانند بشر را جایز الخطا می شمارند . فریاد سرمی دهند و گریبان چاک می دهند. الهی العفو می گویند که خدا بخشنده است. ستار العیوب است. می بخشد. اما انگار منظورشان در ممکن الخطا بودن و از طرفی امید به بخشندگی خداوند، تنها جنس مذکر و مردان را شامل می شود. چراکه تا به یک جنس مونث می رسند ، ریختن خونش مباح است و اگر پدری اینچنین نکرد بی غیرت است! حتی اگر رومینا گناهی هم کرده باشد اکنون دیگر زنده نیست تا از خود دفاع کند. رومینا که در یک چشم به هم زدن از دست رفت و داغش بر دل مادرش ماند. پس از خدا بترسید و توبه کنید وقتی قطعیت چیزی را نمی دانید!
    استفاده ابزاری از واژه هایی چون دوست پسر ، فضای مجازی، دختر فراری، تلگرام، اینستاگرام و کودک همسری در این حادثه دلخراش ، فقط می تواند نشانه منفعت طلبی نگارنده مطلب باشد که برای به ثمر رسیدن افکار حزبی و احتمالا سیاسی ، مرزهای اخلاق را زیر پا می گذارد و برای خوب جلوه دادن خود و تفکرش نام همه را در لیست بدها می نویسد. دست رومینا از دنیا کوتاه شد. اما رومیناهای دیگری هستند که هنوز نفس می کشند. اما با ترس و اضطراب. بجای بازی با کلمات و تخریب دیگران به فکر این دختران جوان باشید.نوشتن و انتشار بعد از رخ دادن حادثه دیگر به دردشان نمی خورد. این روزها دختران خانه های پدری و خواهران مغزهای کوچک زنگ زده از سرنوشت مشابه رومیناها واهمه دارند. و چه کسی برایشان کاری می کند؟ دولت با لایحه ی منع خشونت علیه زنان با بیش از دویست روز معطل مانده ؟؟ یا مجلس و قوه قضائیه با لایحه حمایت از کودکان در کش و قوس بازی های سیاسی؟؟؟

  • اکران خانه پدری 2 با قتل رومینا اشرفی

    اکران خانه پدری 2 با قتل رومینا اشرفی

    پایگاه خبری تحلیلی رسانشر – انگار کسی فیلم را به عقب برگرداند و دوباره پِلِی کرد. از اول ِ اول. از همانجا که حاجی آقا دخترش را بخاطر مسائل ناموسی به قتل می رساند. همانجا که فرزند خطاکارش را در زیرزمین خانه مدفون می کند. چقدر این فیلم آشناست. آهان! خانه پدری. اما انگار نسخه جدیدش آمده. خانه پدری 2 ! . با بازیگران جدید، فتح الله اشرفی، رومینا اشرفی، پسر بد و ماموران اهمال کاری که باعث وقوع قتل شدند. خانه پدری واقعی شد …

    خانه پدری توقیف شده کیانوش عیاری می توانست هشداری باشد برای خانوداه هایی که هنوز فکر می کنند در قرن گاری و کالسکه ، اتو زغالی و  گاو آهن زندگی می کنند. سلام بی خبر! توقیف خانه پدری ها و اصرار بر رفتارهای غلط و متعصب بعضاً نادرست و مغایر با شرع و عرف، امروز باعث شد نوجوان 14 ساله ای به دست پدرش و به فجیع ترین شکل ممکن به قتل برسد. خطای رومینا هرچه بود و هرچقدر که بزرگ بوده باشد، مستحق مرگ آن هم با داس و هنگام خواب نبود. هنوز کسی نمی داند بر پدر رومینا چه گذشته است؟ ماجرای احساسی دختر جوان چه بوده و چه شد که تاوانش جدا شدن سر از بدن بود؟!
    آنچه مبرهن است این پرونده باید به شکل ویژه بررسی و پدر قاتل با هر ادله ای قصاص گردد. تا دیگر هیچ پدری جرأت نکند برای مسائلی چون غیرت و ناموس، فرزندش را به قتل برساند. همینطور با مسببین احتمالی دیگر این اتفاق از جمله بازپرس، قاضی و مامور پلیسی که با سپردنش به دست پدر  و عدم تامین امنیت این دختر نوجوان اسباب قتل او توسط پدر جنایت کارش را فراهم آورده اند، برخورد قاطع صورت گیرد. حوادث اینچنینی قلب جامعه را به درد می آورد و آرامش جامعه را بر هم می زند. در فضای مجازی همه جا صحبت از رومینا و نحوه قتل اوست. نباید اجازه دهیم این حوادث به دست فراموشی سپرده شوند.و  مسئولان امر می بایست در برابر چنین جنایاتی آنقدر حساسیت  به خرج دهند تا دیگر شاهد اینگونه حوادث تلخ نباشیم. خانه پدری باید محل مهر و عشق باشد و نه قتلگاه دختران جوان! …
    شبنم حاجی اسفندیاری

  • خنجر از پشت به سینما ؛ قاچاق 10 فیلم در 9 ماه!

    خنجر از پشت به سینما ؛ قاچاق 10 فیلم در 9 ماه!

    این روزها قاچاق فیلم از طریق فروش دی،وی،دی در خیابان‌ها کمتر شده و بیشتر با بارگذاری فیلم‌ها در فضای مجازی مواجه هستیم.

    عصر ایران ؛ نهال موسوی – از ابتدای سال ۹۸، تاکنون 10 فیلم از سینمای ایران پیش از انتشار در شبکه نمایش خانگی و VOD به شکل قاچاق منتشر شده است و از حیث قاچاق و انتشار غیرمجاز فیلم‌های سینمایی، یکی از تاریک‌ترین سال‌ها را برای سینمای ایران رقم زدند.
    از همه عجیب تر و دردناکتر این است که در کمتر از ۲۴ ساعت، 3 فیلم سینمایی «خانه پدری»، «قصر شیرین» و «شبی که ماه کامل شد» به شکل غیرقانونی در دسترس مخاطبان قرار گرفته اند.
    به غیر از این سه فیلم، می‌توان گفت از ابتدای سال 1398 تاکنون، فیلم‌های سینمایی «تگزاس ۲»، «فصل فراموشی فریبا»، «رحمان 1400»، «سرخ پوست»، «متری شیش و نیم»، «مارموز» و «رستاخیز» هم پیش از انتشار در شبکه نمایش خانگی، نسخه قاچاق آن‌ها منتشر گردید.
    تصور کنید که یک کارآفرین هستید و با هزار بدبختی و وام، قرض، پس انداز و …. محصولی را تولید کرده‌اید و الان محصولتان را فروخته‌اید و با پول به ودست آمده می‌خواهید کارتان را ادامه دهید ولی ناگهان می‌بینید پولتان را دزدیده‌اند، همه سرمایه‌تان رفته و بدهکار هم هستید ،چه حالی پیدا می‌کنید؟ این حال صاحبان فیلمی است که نسخه قاچاق آن منتشر می‌شود.
    نخستین موارد قاچاق فیلم‌های جدید ایرانی با توزیع غیرقانونی کپی وی‌اچ‌اس فیلم‌های «شب‌های زاینده‌رود» و «نوبت عاشقی» (۱۳۶۹)، آدم برفی (داود میرباقری، ۱۳۷۲) و زیر درختان زیتون (عباس کیارستمی، ۱۳۷۲) آغاز شد که یا اجازه پخش در سینماها را نیافته بودند یا اگر هم اکران شده بودند، شایعه سانسور شدن‌شان چنان قوی بود که بازار غیررسمی گسترده‌ای برای دیدن «نسخه اصلی بدون سانسور» آنها به‌وجود آورده بود.
    در مقاطعی در میانه دهه ۸۰ قاچاق فیلم‌های روی پرده و ارائه آن به صورت سی،دی آنقدر سریع انجام می‌شد که چند تهیه‌کننده در اقدامی نمادین مجلس ترحیم سینمای ایران را برپا کردند.
    این روزها قاچاق فیلم از طریق فروش دی،وی،دی در خیابان‌ها کمتر شده و بیشتر با بارگذاری فیلم‌ها در فضای مجازی مواجه هستیم. روال معمول این است که سازندگان فیلم‌های قاچاق‌شده، به سرعت فیلم خود را در شبکه نمایش خانگی و VOD توزیع می‌کنند، تا مخاطب نسخه اصلی را ببیند و ضرر کمتری متحمل شوند. معمولا سازمان سینمایی هم در این مرحله، همراهی می‌کند و سریع مجوزها را صادر می‌کند.
    در شهریور ماه بعد از انتشار نسخه عربی فیلم رستاخیز کانون کارگردانان سینمای ایران در بیانیه‌ای اعلام کرد: «متأسفیم که این مشکل هنوز در سینمای ایران حل نشده و مسئولان سینمایی حاضر به پاسخگویی و اقدامی قاطعانه برای جلوگیری از قاچاق ادامه‌دار محصولات سینمایی نیستند؛ اتفاقی ناگوار که تاکنون به تعداد زیادی از کارگردانان و تهیه‌کنندگان سینمای ایران آسیب زده و این‌بار فیلم سینمایی «رستاخیز» ساخته جناب آقای احمدرضا درویش کارگردان برجسته سینما را نشانه گرفته است.
    کانون کارگردانان سینمای ایران امیدوار است مسئولان سینمایی با توجه به قاچاق فیلم «رستاخیز» شرایطی را فراهم بیاورند تا این فیلم بتواند پس از هفت سال بر روی پرده سینماهای کشور به نمایش دربیاید.»
    در مهر ماه اعضای کانون کارگردانان سینمای ایران و انجمن تهیه‌کننده کارگردانان سینما در نامه‌ای سرگشاده به وزیر ارشاد خواستار کوتاه کردن دست سارقان و قاچاقچیان از سینما شدند.
    فیلم «رحمان ۱۴۰۰» به کارگردانی منوچهر هادی داستانی متفاوت‌ داشت. فروردین‌ماه امسال و در حالی که بیش از ۲۰ روز از اکران عمومی این فیلم نگذشته بود ناگهان نسخه اکران شده فیلم در سینماها به دلیل تخلف عوامل فیلم توقیف شد. آن هم به این دلیل که نسخه اکران شده در برخی سینماها مطابق با نسخه ارائه شده برای دریافت پروانه نمایش نبود و دارای سکانس‌های اضافی بود. هرچند توقیف فیلم با اعتراض عوامل مواجه شد اما مسیر عرضه قانونی آن به دلیل ملاحظات قانونی مسدود ماند.
    از سوی دیگر، سیدمحمدمهدی طباطبایی‌نژاد، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی و دبیرکل ستاد صیانت و مبارزه با تکثیر و عرضه غیرمجاز آثار سینمایی درباره انتشار نسخه باکیفیت «خانه پدری» در فضای مجازی گفته است: «درباره این موضوع باید کسانی که فیلم را در اختیار داشته‌اند پاسخ بدهند. ما پیگیری حقوقی و قضایی می‌کنیم و در ستاد صیانت هم در پی این هستیم که بدانیم فیلم از کدام منشأ قاچاق شده است. ما چندی پیش متوجه این ماجرا شدیم، با پلیس فتا ارتباط گرفتیم و بخشی از پیگیری‌های قضایی را هم تاکنون انجام داده‌ایم.»
    او درباره اینکه منشأ قاچاق فیلم کجا می‌توانسته باشد، عنوان کرد: «این نسخه تنها در اختیار تهیه‌کننده و نهاد فنی آن یعنی لابراتوآر بوده است. ارشاد اساساً این نسخه را در اختیار نداشته و بنابراین فیلم یا از مجرای تهیه‌کننده یا لابراتوآر قاچاق شده است. همانطور هم که دیده‌اید نسخه منتشر شده، نسخه کامل و بدون هیچ نشانی از سوی وزارت ارشاد است؛ بنابراین نه شما می‌توانستید آن را منتشر کنید نه ما! چرا که این نسخه تنها در اختیار تهیه‌کننده و لابراتوآر بوده است.
    البته من علوم غیبیه ندارم که مستقیم بگویم چه کسی این کار را انجام داده است، نمی‌خواهم کسی را متهم کنم، اما مسیر دیگری برای انتشار این نسخه وجود نداشته است. این را هم باید عنوان کنم که فیلم سینمایی «رحمان ۱۴۰۰» هم دقیقا به همین روش قاچاق شده بود.»
    نباید فراموش کرد که تلاش‌های بسیاری در سال‌های گذشته برای توقف قاچاق فیلم‌های سینمایی صورت گرفت و سینماگران و سازمان سینمایی در کنار هم برای توقف قاچاق فیلم تلاش‌های بسیاری کردند و این همکاری نیز با موفقیت نسبی همراه بوده است.
    بهتر است این بار نیز سینماگران و مسئولان دولتی سینما در کنار هم قرار گیرند و به جای اعلام شکایت از یکدیگر، به فکر همکاری دوباره برای تکرار چنین توفیقی باشند. اگر قاچاق فیلم‌ها توسعه پیدا کند، بی شک ضربه شدیدی به سینمای ایران وارد می‌شود.
  • «قسم» محسن تنابنده و ۱۲ فیلم دیگر راهی استرالیا شدند

    «قسم» محسن تنابنده و ۱۲ فیلم دیگر راهی استرالیا شدند

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در هشتمین دوره برگزاری جشنواره فیلم پارسی؛ فیلم‌های سینمایی «قسم» (محسن تنابنده)، «طلا» (پرویز شهبازی)، «تختی» (بهرام توکلی)، «آستیگمات» (مجیدرضا مصطفوی)، «ناگهان درخت» (صفی یزدانیان)، «بنفشه آفریقایی» (مونا زندی)، «رضا» (علیرضا معتمدی)، «پرورشگاه» (شهربانو سادات)، «نشت» (سوزان ایروانیان)، «روزهای نارنجی» (آرش لاهوتی)، «بی‌حسی موضعی» (حسین مهکام)، «هفت و نیم» (جمشید و نوید محمودی) و«اتاق تاریک» (روح‌الله حجازی) در بخش رقابتی فیلم بلند سینمایی نمایش داده می‌شوند.
    همچنین فیلم سینمایی «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری و انیمیشن «پرستوهای کابل» (زابو بریتمن و ایلیا گبی مویلک) در بخش نمایش‌های ویژه روی پرده می‌روند.
    هشتمین جشنواره جهانی فیلم پارسی از ۱۳ تا ۱۷ آذر امسال با دبیری امین پلنگی در سینما پالاس سیدنی و در سه بخش رقابتی فیلم بلند داستانی، کوتاه و مستند برگزار می‌شود.
    ۲۴۱۲۴۵

  • راه‌حل جدید حسین انتظامی برای سازوکار اکران فیلم‌ها

    در روزهای گذشته اکران یک فیلم از سوی سازمان سینمایی و توقف اکران آن از سوی قوه قضاییه بحث‌های فراوانی در میان کارشناسان مختلف سیاسی و فرهنگی به دنبال داشت. حسین انتظامی رئیس سازمان سینمایی در توئیتی درباره سازوکار اکران نوشت و از انتشار  و اجرای پیش‌نویس جدید نظام‌نامه اکران خبر داد. انتظامی نوشت: «یکی از گلوگاههای اصلی سینما نظام اکران است. در سازوکار موجود، علاوه بر دیوانسالاری منسوخ، ناکارآمد و زمین‌ساز فساد، بعضا به فیلم‌های خوب ظلم می‌شود. از ذینفعات مشترک خواسته‌ایم ایده‌های خود را بدهند. پیش‌نویس نظام‌نامه جدید به زودی منتشر تا پس از نظرخواهی نهایی و اجرا شود.»
    258258

  • یک تهیه‌کننده سینما روی آنتن زنده تلویزیون بیان کرد: مخالفان «خانه پدری» دنبال فیلم‌های بی‌بو و خیاروار هستند

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، برنامه «شهر فرنگ» پنجشنبه شب با موضوع «نظارت در سینمای ایران» به مناظره دو تن از منتقدان و مدافعان اکران فیلم «خانه پدری» تبدیل شد.
    غلامرضا موسوی، تهیه‌کننده سینما با بیان اینکه قوانین در هر عرصه‌ای باید رعایت شوند، تصریح کرد: یک فیلم تمام مراحل قانونی را گذرانده و پس از 10 سال مجوز نمایش گرفته است و این کار عجیب و غریبی نیست.
    وی افزود: اساسا هر اثر هنری می‌تواند موافقان و مخالفانی داشته باشد، اما اینکه مخالفت برخی‌ها باعث شود که یک فیلم از روی پرده پائین کشیده شود، از نظر من به عنوان تهیه‌کننده امنیت شغلی همکارانم را به خطر می‌اندازد.
    موسوی با انتقاد از برخی دوگانگی‌ها گفت: از یک طرف تاکید می‌شود که فیلم‌های اجتماعی ساخته شود، اما از سوی دیگر با چنین فیلمی برخورد می‌شود.
    این تهیه‌کننده سینما درباره فیلم «خانه پدری» گفت: این فیلم، فیلمی نیست که تماشاچی عادی سینما را جذب کند و فیلمی نیست که کسی برای سرگرمی آن را ببیند، از این رو به نظر من مخاطب فراوانی نمی‌داشت.
    موسوی درباره این موضوع که علت توقیف فیلم «خانه پدری»، رعایت نکردن اصلاحات تاکید شده بود، گفت: این موضوع باید استعلام شود تا روشن شود که آیا واقعا این اصلاحات انجام شده یا نه.
    سعید الهی، کارشناس رسانه با انتقاد از عملکرد مدیران سیاسی و سینمایی کشور، گفت: مدیران سینمایی ما با جریانی در سینما هم‌سو شده‌اند که قائل به آزادی در محتوی است.
    وی افزود: با همین روند است که فیلمی ساخته می‌شود که آشکارا با قوانین کشور منافات دارد.
    الهی گفت: بر اساس بند 11 قانون اهداف وزارت ارشاد تصریح شده که فیلمساز حق ندارد جزئیات قتل را به نمایش بگذارد.
    این کارشناس رسانه با بیان اینکه من با موضوعات دیگری مانند ضدشیعی بودن یا صحنه‌های منزجرکننده‌ای که گفته می‌شود در فیلم «خانه پدری» وجود دارد، کاری ندارم، اظهار داشت: نکته این است که مدیریت سینمای ما با تفکری هم‌سو شده که با سوءاستفاده از واژه آزادی هر محتوایی را به نمایش می‌گذارد و هر انتقادی را با اتهام مخالفت با آزادی سرکوب می کند.
    الهی گفت: باید مشخص شود که مرجع رسیدگی در این موضوعات از جمله قصور یا تخلف مسئولانی که موظف به نظارت بر آثار فرهنگی‌اند، کجاست و بنده قاطعانه عرض می‌کنم که در اینجا قوه قضائیه باید رسیدگی کند.
    غلامرضا موسوی، تهیه‌کننده سینما در توجیه صحنه خشونت‌بار زنده به گور کردن دختر توسط پدر، گفت: دو نوع دیدگاه درباره نمایش صحنه‌های خشن وجود دارد، یک دیدگاه این است که نمایش خشونت به دفع خشونت منجر می‌شود و یک دیدگاه هم این است که نمایش صحنه‌های خشن، خشونت را ترویج می کند.
    وی افزود: ماجرای قتل دختر به دست پدر هم چیز عجیبی نیست و در سال 2000 بیش از 5هزار قتل دختر به دست پدر رخ داده بود.
    این تهیه‌کننده سینما با انتقاد از برخورد دوگانه با نمایش صحنه قتل در فیلم‌ها، صحنه زنده به گور کردن دختر در فیلم «خانه پدری» را با صحنه‌ای از سریال «ستایش3» مقایسه کرد و گفت: در سریال شبکه سه هم قتل دختر به دست پدرش نشان داده می‌شود و این درحالی است که فیلم «خانه پدری» برای زیر 15ساله‌ها ممنوع است اما سریال را همه مردم می‌بینند.
    موسوی در ادامه وزیر ارشاد را یک صاحب‌نظر در امور دینی توصیف کرد و گفت قطعا اگر اشکالی در این زمینه در فیلم بود، وزیر ارشاد متوجه آن می‌شد.
    این تهیه‌کننده سینما در ادامه با اعتراض به انتقاد سعید الهی از فیلم «خانه پدری» گفت: یک شخص فرهنگی که از سانسور طرفداری نمی‌کند، شما کدام آدم حسابی را دیده‌اید که طرفدار سانسور باشد.
    وی افزود: آدم فرهنگی می‌گوید که باید بحث کرد و صحبت‌های متفاوت را مطرح کرد و بهترین را انتخاب کرد.
    موسوی تصریح کرد: مردم ما آنقدر باهوش هستند که اگر فیلمی خوب نباشد آن را تماشا نکنند.
    سعید الهی در واکنش به اظهارات موسوی گفت: اگر مردم باید قضاوت کنند، آقای موسوی بگویند که وقتی قانون تاکید کرده که صحنه قتل نباید به وضوح در فیلم نمایش داده شود، چرا این اتفاق در «خانه پدری» رخ داده است.
    موسوی پاسخ داد: شورای پروانه نمایش وزارت ارشاد این فیلم را تائید کرده و باید به آن تمکین کرد و اگر قرار است هرکسی در کار وزارت ارشاد دخالت کند، خب بیایند این وزارتخانه را تعطیل کنند تا خیال برخی‌ها راحت شود، چون این آدم‌ها ضد فرهنگ هستند و می‌خواهند سر به تن فرهنگ نباشد.
    وی درباره منتقدان فیلم «خانه پدری» افزود: این آدم‌ها به دنبال فیلم‌های بی بو و خیاروار هستند.
     

  • ما متهمیم؛ در حاشیه توقیف «خانه پدری»

    وقتی در خرداد سال ٦١ علیه فیلم «برزخی ها» طومار جمع کردند و فشار آوردند تا فیلم از پرده پایین کشیده شد و ما سکوت کردیم باید فکر اینجا را هم می کردیم. زمانی که در نوروز سال ٩١ دو فیلم «زندگی خصوصی» و «گشت ارشاد» را از پرده پایین کشدند و تعارضات صنفی باعث شد سکوت کنیم و شانه بالا بیاندازیم باید فکر امروز را می کردیم.آن روز که قرار بود در حمایت از ادامه نمایش «من مادر هستم» اقدامی کنیم و چون مدیران سینمایی از قبیله ما نبودند، نیامدیم و حمایت نکردیم باید چنین اوضاعی را پیش بینی می کردیم.

    وقتی به رغم طی کردن همه مراحل قانونی بارها و بارها مانع از اکران «عصبانی نیستم» شدند و دست آخر هم نسخه مثله شده اش را مدت محدودی نمایش دادند تا پرونده اش بسته شود، باید می دانستیم این داستان ادامه خواهد داشت.وقتی سال ها شاهد تلاش محسن امیریوسفی برای رفع توقیف «آشغال های دوست داشتنی» بودیم و همراهی اش نکردیم، وقتی در برابر توقیف سنتوری، صد سال به این سال ها، ارادتمند نازنین، بهاره و تینا، خرس، کاناپه و انبوهی فیلم دیگر سکوت کردیم همان وقت ها بود که به دیگران نشان دادیم ما سینماگران جزیزه هایی تک افتاده هستیم نه یک جریان صنفی متحد و همدل و می شود هر بلایی سرمان آورد.آن روزها باید چنین آینده ای را حدس می زدیم.

    وقتی همین چند ماه پیش بهانه جویی کردند و رحمان ١٤٠٠ را در اوج استقبال مردم از پرده پایین کشیدند و ما خوشحال شدیم و سکوت کردیم باید منتظر چنین روزی می بودیم.این اختلافات، تفرقه، تعارضات و بدخواهی های میان خود ما است که ابزار دست دیگران می شود تا امنیت حرفه ای مان را به خطر بیندازند.

    لازم نیست جایی بیرون این حرفه دنبال مقصر بگردیم، همیشه از ما است که بر ما است و امروز هم انگشت اشاره خیلی از خودی ها در ماجرای توقیف خانه پدری را به وضوح می بینیم.

    همیشه هم فراموش می کنیم که سینما بهانه است و فیلم ها گوشت قربانی دعوا میان جریان های سیاسی و اصحاب قدرت در سینما هستند. یادمان می رود چه آثاری قربانی مصلحت اندیشی مدیران سینما برای حفظ پست میزشان شدند و ما سکوت کردیم.بله، ما سینماگران هم به سهم خود متهمیم. حالا این بار نوبت «خانه پدری» و کیانوش عیاری شده، فردا نوبت کدام یک از ما خواهد رسید؟

    * نویسنده و کارگردان سینما
    * منتشر شده در سینمادیلی

  • روزنامه ایران:در جامعه ای که در ملاءعام اعدام صورت می گیرد،باور کردنی نیست که فیلم”خانه پدری” به خاطر صحنه خشن توقیف شود

    این فیلم برای پخش باید اصلاحاتی را انجام می‌داد که داده است. مسأله اصلی وجود خشونت عریان در کشتن یک دختر است که تغییرات داده شده مورد تأیید شورای مربوط در ارشاد قرار گرفته است. حتی اگر تغییرات مزبور از نظر برخی کافی نباشد، این مسأله متوجه شورای مزبور است و ربطی به دست‌اندرکاران فیلم ندارد.
    مشکل واقعی این فیلم چیست؟ آیا کسی باور می‌کند که مسأله در حد نمایش یک صحنه خشونت‌آمیز باشد؟ در جامعه‌ای که همچنان اعدام در ملأعام انجام می‌شود این حد از حساسیت درباره خشونت یک صحنه از فیلم که همه می‌دانند فیلم است و نه واقعیت، جالب است. صحنه‌ای که تعدیل هم شده است.
    چرا سعی نمی‌کنیم مسائل را شفاف بیان کنیم؟ کسانی که در این مدت در رسانه‌های خود علیه این فیلم سخن گفته‌اند، آشکارا یک چیز را پنهان می‌کنند و در عین حال فقط به بخش خشونت آن تأکید می‌کنند. مگر نه اینکه افتخار اسلام این است که جاهلیت عرب را محکوم کرد؟ جاهلیتی که دختران را زنده به‌ گور می‌کردند. پس چرا عده‌ای از به تصویر کشیدن این جاهلیت در قرن گذشته ناراحت هستند؟ جاهلیتی که با وقوع انقلاب به حاشیه رفته بود و زنان به مرور جایگاه شایسته و بایسته خود را به‌دست آوردند و اتفاقاً این موضوع در فیلم نیز بخوبی بازتاب یافته است. آخرین نسل از دختران و زنان حاضر در فیلم کسی است که در انقلاب بزرگ شده، فرد بااعتماد به‌نفسی است که استقلال دارد، ایده دارد، نظر دارد و آن را مقایسه کنیم با نسل اول دختران و زنانی که در فیلم حاضرند و مربوط به قرن گذشته هستند که موجوداتی منفعل و مظلوم و توسری خور هستند.
    اگر منطق مخالفان این فیلم را بخوبی واکاوی کنیم، در پشت آن دفاع از ساختاری مردسالار که هیچ نسبتی با ارزش‌های دینی ندارد نهفته است. ساختاری که پس از انقلاب و در جریان انقلاب دچار تزلزل جدی شد، اکنون دوباره می‌کوشد خود را در پوشش دفاع از سنت بازسازی و زنده کند. این شیوه عمل هیچگاه منتج به نتیجه مطلوب آنان نخواهد شد، زیرا هنگامی که اینگونه فیلم‌ها با مانع مواجه شوند، به‌طور طبیعی سرمایه‌گذاری در حوزه فرهنگ ناامن می‌شود و سرمایه‌ها به سوی فیلم‌های سطحی و اکشن و طنز و لوده‌بازی می‌رود که برای جلب مخاطب و فروش گیشه، صریح‌ترین شوخی‌های جنسی را در فیلم انجام می‌دهند و محصولات فرهنگی مبتذل خود را روانه بازار می‌کنند. بعد به اعتراض فریاد برمی‌آورند که چرا فرهنگ خراب شده است؟ آن روزی که بیشترین فشارها را به هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی وارد می‌کردند، باید به این روزها فکر می‌کردند که جای آنان در بازار را امثال تتلوها پر خواهند کرد. فشار به سینمای فرهنگی و دارای پیام نیز نتیجه‌ای جز فربه شدن سینمای لودگی و نه حتی طنز فاخر نخواهد داشت.
  • «خانه پدری» و ده نکته درباره عصبانیت خودارزشی پندارها

    از زمان اکران فیلم خانه پدری، جریان‌های محفلی/رسانه‌ای آتش توپخانه خود را گشوده‌اند و ضمن بدگویی از این فیلم و شماتت متولیان سینمایی مبنی بر اینکه چرا اجازه اکران بدان را داده‌اند؛ مصر بر لغو اکران فیلم هستند.
    خانه پدری درباره یک جنایت خانوادگی است که در هفت هشت دهه قبل به وقوع پیوسته است. روایت این اتفاق در فیلم، در‌‌ همان سکانس‌های اول انجام می‌گیرد. بقیه فیلم درباره پنهان کاری این جنایت در طول گذر سال‌ها و دهه‌ها و نسل‌ها است؛ فرایندی که البته به موازاتش، آگاهی عمومی اهل خانه هم افزایش می‌یابد و به عنوان چالشی جدی در برابر این جنایت کهنه و سرپوش نهادنش جلوه پیدا می‌کند. خب… چرا این موضوع باعث عصبانیت جریان‌های محفلی/رسانه‌ای خودارزشی پندار شده است؟
    این جریان مدعی است که فیلم: اولا ترویج خشونت می‌کند و تماشای صحنه فجیع قتل مناسب حال تماشاگران نیست،، ثانیا مردم ایران را خشن و دخترکش معرفی می‌کند و این توهین به ایرانیان است، سوم آنکه این خشونت را به متدینین نسبت می‌دهد و در نتیجه ضددین هم هست. و اما چند نکته در  پاسخ به این استدلال‌های سست:
    1- اولا هر نمایش خشونتی به معنای ترویج آن نیست، بلکه کوبندگی نهفته در فضای آن، به اشمئزاز مخاطب از این نوع جنایت‌ها می‌انجامد. خانه پدری در واقع فیلمی ضدخشونت است. اگر قرار باشد با استدلال مخالفان فیلم سخن گفته شود، پس بسیاری از آنچه که در مقاتل و سخنرانی‌ها و نوحه‌ها درباره خشونت‌های تکان دهنده لشکر یزید در کربلا به میان می‌آید، از بریدن سر امام گرفته تا تیر نهادن بر گلوی نوزاد شش ماهه و از آتش زدن خیمه‌ها گرفته تا دق دادن دختربچه‌ای در ویرانه‌ای در غربت، همگی ترویج خشونت است. در حالی که چنین نیست. این تعابیر را گویندگان با آب و تاب تعریف می‌کنند تا نفرت مخاطب به عاملان خشونت برانگیخته شود. اگر عیاری می‌خواست خشونت را ترویج کند، قطعا می‌توانست با تدوین و کات و موسیقی و تغییر میزانسن، فضایی به مراتب پررنگ و لعاب‌تر بیافریند. اما دوربین ثابت او که بر زاویه‌ای واحد از عمل خشونت خیره مانده است، دلالت بر بهت دارد و نه ترویج. مخالفان فیلم هم بهتر است نگران تأثیر این صحنه بر مخاطبان حساس نباشند. فیلم با درجه سنی بالای 15 سال به نمایش درآمده است.
    2- نسبت دادن خشونت فیلم به کل ایرانیان، ادعایی ناشی از سر جهل و کم‌سوادی به سینما است. اغلب قریب به اتفاق فیلم‌های دنیا، چارچوب موضوعشان محدود به درامی است که دارند تعریف می‌کنند. اپیدمی تعمیم دادگی در تفسیر آثار هنری، آفتی است که از سنت مارکسیسم در فرهنگ و هنر این دیار باقی مانده است و در دوران معاصر دیگر خریداری ندارد. عجیب است که مخالفان فیلم جنایت پدر داستان فیلم را به کل ایرانیان تعمیم می‌دهند، اما بی‌گناهی همسر و فرزندان و نوادگان او را تعمیم نمی‌دهند! از طرف دیگر واقعا مخالفان فیلم مدعی‌اند در این مملکت هیچ جنایت خانوادگی‌ای صورت نمی‌گیرد؟ این همه قتل‌های زن و شوهری و فرزند و والدی که برخیشان در صفحات حوادث نشریات هر از چند گاهی نشر می‌یابد در خواب و خیال رخ می‌دهد؟ پاک کردن صورت مسأله به معنی حل آن نیست، اما ظاهرا مخالفان فیلم حتی حاضر نیستند تصویری جنایی که مربوط به زمان پهلوی اول هم هست بازتابی سینمایی یابد تا مبادا به حل شدگی آسان مسأله‌شان خدشه‌ای وارد آید.
    3-  برای نمونه شاید یادآوری بخشی از گزارش های معاون وقت مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران  که در سال 1392 طی نشستی رسانه‌ای درباره آمار قتل‌های ناموسی توسط بستگان نزدیک مقتول اعلام شد، خالی از وجه نباشد: این مقام انتظامی در آن نشست خبر داد که ۲۰ درصدِ قتل‌های ایران،‌ قتل‌های ناموسی است و بیش از ۳۰ درصد از قربانیان قتل در ایران، با قاتل نسبت خانوادگی دارند. هادی مصطفایی همچنین اعلام کرد که نزدیک به ۲۵ درصد از مقتولان در ایران را زنان تشکیل می‌دهند که ۶۱ درصد آن‌ها توسط بستگان‌شان به قتل رسیده‌اند. نیاز به توضیح بیش‌تر است؟ این تازه در حالی است که عیاری قتلی مربوط به هفتاد هشتاد سال قبل را مطرح کرده است و نه دوره کنونی را.
    4-  معلوم نیست استناد مخالفان اکران فیلم برای ضددینی دانستن فیلم معطوف به چیست. آن‌ها فضای سنتی معیشتی خانواده فیلم را به معنای مذهب گرفته‌اند. این نیز دلالت بر بی‌سوادی حضرات دارد. اینکه در یک خانواده با ظاهر سنتی/آیینی اشتباهی صورت پذیرد، به معنای اشتباه بودن مذهب نیست. زاویه دوربین عیاری به سمت یک جمع خانوادگی است و نه مذهب. هم نگارنده و هم مخالفان اکران فیلم و هم نمایندگان مجلس و… در روند فعالیت‌های روزمره‌شان امکان فراوان دارد که انواع و اقسام بزه‌ها و دروغ‌ها و غیبت‌ها و تهمت‌ها را مرتکب شویم و در عین حال ظاهرمان هم دلالت بر مسلمانی‌مان داشته باشد. خلافکاری ما ربطی به اسلام ندارد، به نقص‌های رفتاری و تربیتی‌مان برمی‌گردد؛ ولو آن‌که شمایل‌مان هم آکنده از نشانه‌های دینی باشد. به نظر مخالفان فیلم، یعنی امکان ندارد کسی با موقعیتی سنتی و ظاهری مذهبی، خلاف کند؛ و اگر چنین کند یعنی مذهب غلط است؟ زهی قوت استدلال و استحکام رأی!
    5-  این خانه پدری نیست که ایراد دارد، نگاه مرتجعانه مخالفان فیلم است که ایراد از سر و رویش می‌بارد. آن‌ها بر اساس برداشت‌های ساده‌انگارانه‌شان، فیلم را چنان معرفی کرده‌اند که گویی قرار است با اتهام زدن بر ایران و اسلام و نظام، بن‌مایه فضای جاری را خشونت‌محور بنمایاند. فیلم چنین نیست، اما ذهنیت مخالفان چنین است. آن‌ها چنان نسبت به مملکت و نظام و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، مشکوک و مردد هستند که به محض دیدن تصویری که حکایت از یک خشونت موردی دارد، برمی‌آشوبند و در هراس فرو می‌روند که مبادا دارد ما را نشانه می‌رود. کسی که دروغگو است از تماشای فضایی که دروغ به رخش کشیده می‌شود برآشفته می‌شود و کسی که جانی است، از مواجهه با داستانی درباره جنایت هم به دلشوره می‌افتد و کسی که اهل پنهان‌کاری است، نمایش برملاییِ پنهان‌کاری حالش را بد می‌کند. بهتر است حضرات، چند صباحی را تحمل کنند که فیلم در همین سینماهای معدود اکران شود. به جایی برنمی‌خورد. فیلم امکان داشتن تبلیغات تلویزیونی و محیطی و رسمی را ندارد و عزیزکرده رسانه‌های در بوق دمنده نخواهد بود و ارگانی هم فوج فوج کسانی را به تماشای آن نخواهد برد و بلیت‌های رایگان هم برایش در سازمان‌ها و ادرات توزیع نمی‌شود.
    6- معتقدم بسیاری از گروه‌های مخالف اکران فیلم صداقت ندارند. اینان چرا به خشونت‌هایی بسیار شدیدتر که از برنامه‌های تلویزیون در گستره چندهزاربرابرتر بدون درجه‌بندی سنی مخاطبان پخش می‌شود معترض نیستند؟ جواب: چون این اعتراض‌ها خاستگاه و کارکرد جناحی/سیاسی دارد. تلویزیون از جناح خودشان است. پس اعتراضی بدان وارد نیست. ولی متولیان وزارت فرهنگ از جناح مقابل هستند. برای همین به فیلمی که با درجه‌بندی سنی بالای 15 سال، آن هم سانسورشده، آن هم فقط در تهران، آن هم فقط در سالن‌هایی انگشت‌شمار، آن هم با سانس‌های محدود، آن هم بدون تیزر تلویزیونی و تبلیغات وسیع محیطی، اعلام انزجار از خشونت می‌کنند! مساله این‌ها خشونت نیست. بلکه بهانه‌جویی در راستای منازعات سیاسی با رقیب است.
    7- یکی از بامزه ترین ادعاهای مخالفان اکران فیلم این است که موافقان و دوست‌داران فیلم برخورد چکشی می‌کنند و از ادبیات و رفتارهای کف خیابان بهره می‌برند! ما که داریم از فیلم مورد علاقه‌مان می‌نویسیم. اگر هم کسی دوستش نداشت محق است از زاویه مخالف بنویسد. اما آن‌که دارد زمین و زمان را به هم می‌دوزد تا فیلمی مجاز از اکران پایین کشیده شود، برخورد غیرمدنی می‌کند.
    8-  آنان که به عیاری تهمت ساخت فیلمی ضدملی می زنند از صبغه و سابقه سینمایی او مطلعند؟ او که در فیلم بودن یا نبودن از وحدت ملی اقوام و معتقدان به مذاهب و ادیان مختلف در داخل کشور برای حفظ سلامت شهروندان می‌گوید و در بیدار شو آرزو، تصویری دردمندانه و متعهدانه و ملی از ایرانیان در هر لباس و کسوتی در رسیدگی به زلزله زدگان بم ترسیم می‌کند و در روزگار قریب، به ستایش از قهرمانی ملی در تاریخ معاصر می‌پردازد، با چه منطقی ضدملی معرفی می‌شود؛ آن هم از جانب بی‌هنرانی که هیبت و هیمنه و مجموع سخنان و آثار جمع همگی‌شان، هم‌ارز  تأثیر یک سکانس از فیلم‌ها و سریال‌های ارزشمند این هنرمند شریف نیست؟
    9- به آن دسته از مخالفان فیلم که در وادی جناح‌بازی نیستند، پیشنهاد می‌کنم فیلم زیاد ببینید. در همه‌جای دنیا فیلم‌هایی فراوان با نمایش تصاویر بسیار بسیار بسیار خشن‌تر و مشمئزکننده از معضلات ریز و درشت کهن و معاصر کشور، ساخته می‌شوند و جایزه می‌گیرند و در دیگر کشورها هم با گستره اکران فراوان تماشا می‌شوند. هیچ جا نمی‌گویند این فیلم‌ها تصویر کریه از کشورشان است. با استدلال مخالفان اکران خانه پدری، بسیاری از فیلم‌ها و فیلمسازان بزرگ تاریخ، باید به‌دست مخالفان هموطن‌شان نابود می‌شدند و بشوند؛ همچون کوروساوا، پازولینی، اسکورسیسی، پولانسکی، هانکه، زویاگنیتسف، و …
    10-  افق دنیا بسی فراتر از نوک دماغ ما است.
    * کارشناس و منتقد سینما