با کم شدن ارتباط از سوی شاکی، مرد جوان شروع به تهدید و آزار زن جوان کرده و در نهایت به وی گفته که اگر حاضر به ادامه دوستی نباشد، اقدام به اسیدپاشی به صورت زن خواهد کرد و همین امر نیز سبب شده تا این زن اقدام به شکایت از این مرد کند.
با طرح شکایت رسیدگی به موضوع در دستورکار ماموران پلیس امنیت قرار گرفته و متهم مورد شناسایی قرار گرفت تا اینکه با صدور مجوز مقام قضایی تیمی از ماموران پلیس امنیت اقدام به دستگیری این فرد کرده و او را به مقر پلیس منتقل کردند.
با انتقال متهم به مقر پلیس، وی تحت بازجویی قرار گرفت و گرچه در ابتدا منکر هرگونه شناخت و دوستی با متهم شد، اما با مشاهده ادله و شواهد موجود سرانجام اعتراف و اعلام کرد که برای مجبور کردن شاکی به ادامه دوستی او را به اسیدپاشی تهدید کرده است.
مرکز اطلاع رسانی پلیس پایتخت با تایید این خبر اعلام کرد که برای متهم پروندهای تشکیل شده و این فرد برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا شد.
برچسب: حوادث روز
-
تهدید به اسیدپاشی کار دست عاشق تازهکار داد
چند روز پیش زن جوانی با مراجعه به پلیس امنیت عمومی تهران بزرگ اعلام کرد که مدتی قبل در یکی از شبکههای اجتماعی با مردی ۳۵ ساله ساکن خیابان آیت اله کاشانی آشنا شده است تا اینکه پس از مدتی گفت و گو در فضای چت و تبادل علایق، باهم قرار ملاقات گذاشته و به رستوران و چند جای تفریحی و دیدنی رفتهاند تا بیشتر با هم آشنا شده و در صورت ایجاد علاقه با یکدیگر ازدواج کنند اما مدتی بعد زن جوان با شناخت بیشتر از این مرد متوجه شده که فرد مناسبی برای ازدواج با یکدیگر نیستند و به همین دلیل رابطهاش را با وی کاهش داده است. -
شکایت از پادگان به دلیل مرگ یک سرباز
خانواده یک سرباز که بر اثر مسمومیت غذایی جان باخته از مسئولان پادگان محل خدمت پسرشان شکایت کردند.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ظهر 20 شهریور خبر مرگ پسر جوانی در یکی از بیمارستانهای پایتخت به بازپرس کشیک قتل اعلام شد. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که پسر جوان سرباز پادگانی در همدان بوده است و به خاطر مسمومیت غذایی حالش بد و به بیمارستانی در تهران منتقل شده است. اما اقدامهای درمانی نتیجه نداده و وی در بیمارستان جان باخت.
با مرگ سرباز جوان، خانواده او با شکایت از مسئولان پادگان خواستار رسیدگی به ماجرای مرگ مرموز پسرشان شدند. اما بعد از این شکایت مسئولان پادگان مدعی شدند مسمومیت وی ربطی به غذای پادگان نداشته و احتمالاً سرباز جوان بیرون از پادگان غذایی خورده است.
بازپرس پرونده نیز دستور بررسی دقیقتر این ماجرا را صادر کرد. -
رضایت محضری خانواده میترا استاد برای نجفی
وکیل میترا استاد گفت: اولیای دم مرحومه به یکی از دفاتر اسناد رسمی رفته و رضایتنامه خود را به طور رسمی ثبت کردند. این رضایت کاملاً بیقید و شرط صادر شده و هیچ گونه مبلغی به عنوان دیه یا وجهالمصالحه دریافت نشده است.
محمود حاجیلوئی در گفتوگو با فارس، گفت: موکلم از حق شرعی و قانونی خود مبنی بر قصاص محمدعلی نجفی گذشتند و با تمام حاشیهها و حرف و حدیثهایی که بود توانستند از این مرحله عبور کنند.
وی ادامه داد: جلسات زیادی برای گرفتن رضایت برگزار شد که در همه این جلسات اولیای دم میترا استاد، پدر، مادر و برادرش حضور داشتند تا در این جلسات که بزرگان کرمانشاه، خانواده و همچنین وکلای آقای نجفی حضور داشتند و حتی برخی از مسؤولان نیز آمد و رفت کردند نهایتاً رضایت حاصل شد.
وکیل میترا استاد گفت: از لحاظ قانونی اولیای دم حق و اختیار دارند که برای اعلام رضایت خود به دادگاه بروند یا در دفاتر اسناد رسمی حاضر شوند که در این رابطه اولیای دم مرحومه به یکی از دفاتر اسناد رسمی رفتند و رضایتنامه خود را به طور رسمی ثبت کردند.
حاجیلوئی گفت: این رضایت کاملاً بیقید و شرط صادر شده هیچ گونه مبلغی به عنوان دیه یا وجهالمصالحه دریافت نشده بنابراین شایعات مربوط به ردوبدل وجه کاملاً کذب است.
وی در مورد مطالبه مهریه میترا استاد نیز گفت: در موضوع مهریه ما وکالتی نداریم هر چند که یک حق قانونی است و اولیای دم نسبت به مطالبه آن یا بخشش مهریه میتوانند دخل و تصرف داشته باشند.
وکیل میترا استاد گفت: رسیدگی در کمترین زمان ممکن و به دور از فشار نهادهای مختلف انجام شده، ایرادات جزئی مطرح نبوده و در نهایت مجازاتهای مربوط به اتهامات آقای نجفی جزء در یک مورد صادر و اعلام شده که البته مورد اعتراض ما هم است و با این اعلام دادرسی جنبه خصوصی جرم (قتل) رفع شده است. -

اعترافات جدید قاتل شیشهای: دوستم گفت به همسرش نظر دارم، به همین دلیل درگیر شدیم
ایران نوشت:یکشنبه –یکم اردیبهشت- ساعاتی پس از اینکه مرد جوانی بهنام «محمدرضا» با همسر و دختر ۸ سالهاش از مراسم ختم یکی از بستگانشان خارج شدند دیگر هیچکس از سرنوشت آنها خبری نداشت و به شکل عجیبی ناپدید شدند.
همزمان با اعلام گزارش گم شدن این خانواده به پلیس، خانواده آنها نیز با انتشار تصویر «بیتا» – دختر خانواده- و پدر و نامادری اش در شبکههای اجتماعی از مردم برای یافتن این خانواده کمک خواستند. در حالی که فرضیههای زیادی از سوی پلیس در این پرونده مطرح بود، صبح شنبه –هفتم اردیبهشت- با دستگیری دوست نزدیک و همکار سابق «محمدرضا» راز جنایتی هولناک فاش شد.
قاتل که با ردگیریهای تخصصی مأموران پلیس شرق استان تهران دستگیر شده بود، در بازجوییهای اولیه به قتل اعضای این خانواده اعتراف کرد اما پس از چند روز منکر قتل زن جوان و دختر کوچولو شد.
«مهدی» ۲۸ ساله در حالی که هنوز آثار درگیری با مقتول روی گردنش دیده میشود، اظهارات عجیبی درباره روز جنایت و درگیری با مقتول به زبان آورد.

گفتوگو با متهم
از چه سالی «محمدرضا» را میشناختی؟
۵ سالی میشد که همدیگر را میشناختیم و با هم رفت و آمد داشتیم. مدتی هم همکار بودیم.
تو هم در کشتارگاه کار میکنی؟
الان نه، اما آنجا هم کار میکردم. من و «محمدرضا» هر دو راننده بودیم. من روی ماشین سنگین کار میکردم.
اعتیاد داری؟
شیشه و هروئین میکشم. گاهی هم مواد میفروختم.
چند سال است مواد میکشی؟
یادم نمیآید خیلی سال است. پدرم مواد میکشید، من هم پای بساط او مینشستم. من بچه باهوشی بودم اما رفیق بازی میکردم و تا راهنمایی درس خواندم. یادم میآید همه به خاطر خانوادهام به ما احترام میگذاشتند، از طرفی هم خوب دعوا میکردم و همیشه پای دعواها مرا میبردند.
چند خواهر و برادر داری؟
۲ خواهر و سه برادر دارم.
آنها هم معتادند؟
نه، فقط یکی از برادرهایم چند باری به جرم حمل و فروش مواد به زندان افتاد.
پدرت هم سابقه دار است؟
بله، او به جرم قتل ۱۵ سالی زندان بود اما خانواده مقتول رضایت دادند و آزاد شد.
هیچ وقت نخواستی اعتیادت را ترک کنی؟
چند باری مادرم مرا برای ترک برد اما نتوانستم و دوباره سراغ مواد مخدر رفتم.
از روز حادثه بگو. «محمدرضا» و خانوادهاش را کجا دیدی؟
من مواد فروشم و گاهی به «محمدرضا» هم مواد میدادم. آن روز ظاهراً از مراسم ختم یکی از بستگانش برگشته بود که به من زنگ زد و خواست جایی برویم و مواد بکشیم. من هم به او گفتم به باغ من در روستای کلاته ورامین بیاید. او هم با همسرش و دخترش بیتا آمد.
چرا آنها را کشتی؟
من زن و بچه «محمدرضا» را نکشتم. وقتی آنجا رسیدیم من برای خرید بیرون رفتم و وقتی دوباره برگشتم حشیش و شیشه کشیدم. هر دویمان مواد کشیده بودیم که ناگهان او شروع به فحاشی کرد و با هم درگیر شدیم…
سر چه چیزی دعوایتان شد؟
او مدعی بود من به همسرش چشم دارم و سر همین دعوایمان شد. او چاقو کشید و ضربهای به گردنم زد. من هم با او درگیر شدم و چاقو را از او گرفتم و بعد با آجر چندین بار به او زدم و با چاقو او را کشتم. وقتی روی زمین افتاد به آن طرف باغ رفتم که متوجه شدم زن و بچهاش هم مردهاند. اما من آنها را نکشتم.
پس چرا آنها را دفن کردی؟
ترسیده بودم و با هر سختی بود هر سهشان را دفن کردم و از باغ بیرون رفتم.
خانواده ات به رفتارت مشکوک نشدند؟
چندان به رفتارهای من حساس نبودند. پس از جنایت پلیس با بررسی تماسهای تلفنی «محمدرضا» سراغم آمد اما اظهار بیاطلاعی کردم. دست آخر خودم ماجرا را برای مادر و برادرم تعریف کردم و آنها به پلیس زنگ زدند.
پس اتهامت را قبول داری؟
من فقط قتل «محمدرضا» را قبول دارم. پس از کشیدن مواد و تهمتهایی که به من زد عصبانی شدم و او را کشتم اما همسر و دخترش را یکی قبل از من کشته بود و من در قتل آنها نقشی نداشتهام. شاید خود محمد رضا زن و دخترش را کشته باشد.
اختلاف قبلی عامل جنایت
سردار عبدالرضا ناظری، فرمانده انتظامی پلیس شرق استان تهران درباره جزئیات این پرونده گفت: موضوع ناپدید شدن این خانواده نخستین بار از سوی مادر بیتا- دختر ۸ ساله- در روز اول اردیبهشت مورد رسیدگی کارآگاهان پلیس آگاهی شرق استان قرار گرفت. در تحقیقات اولیه مشخص شد مادر این کودک که مدتی قبل از محمد رضا طلاق گرفته بود طبق قانون یک روز در هفته حق ملاقات دخترش را داشته اما وقتی بیتا را به پدرش تحویل داد دیگر خبری از دخترش نشده بود.
وی افزود: کارآگاهان پلیس با انجام اقدامات تخصصی و پایشهای اطلاعاتی دریافتند دختر خردسال بههمراه پدرش و نامادری خود از خانه به مقصد یک باغ در روستای کلاته ورامین رفته بودند. همزمان مأموران پس از بررسی تماسهای تلفنی پدر دختر بچه دریافتند که او آخرین بار با «مهدی» تماس گرفته که بلافاصله او را احضار کردند.
ناظری با اشاره به پیدا شدن خودروی محمدرضا مقابل باغ مهدی ادامه داد: مهدی در تحقیقات پلیسی، منکر هرگونه دیدار با محمد و اعضای خانواده وی شد، اما هنگامی که با مستندات و ادله پلیسی مواجه شد، به ناچار اعتراف کرد و گفت که با چاقو محمد و اعضای خانوادهاش را به قتل رسانده و در زمین همان باغ دفن کرده و متواری شده است.
براساس اظهارات متهم، او چند روز قبل از حادثه نیز با قاتل مشاجره لفظی داشته است. تحقیقات تکمیلی از سوی پلیس همچنان ادامه دارد. -
سوزاندن دختر بنگلادشی به دستور مدیر مدرسه
پلیس بنگلادش اعلام کرد: “نصرت جهان رفیع”، دختر ۱۹ ساله به خاطر گزارش کردن مزاحمتهای مدیر مدرسهاش به پلیس به آتش کشیده شد.
به گزارش ایسنا، مرگ این دختر نوجوان اعتراضات گستردهای را طی هفته گذشته در سراسر بنگلادش به دنبال داشت. نخست وزیر این کشور وعده داده که این ماجرا را پیگیری میکند.
طبق گزارش رسانهها، رفیع به پشت بام مدرسه برده میشود و مهاجمان از او میخواهند که شکایتش را پس بگیرد. وقتی او این درخواست را رد کرد، مهاجمان روی وی نفت سفید ریختند و او را آتش زدند.
پلیس روز گذشته (جمعه) با ارائه اطلاعاتی جدید، تصریح کرد که یکی از ۱۷ فرد بازداشت شده در ارتباط با این پرونده، مدیر مدرسه را متهم کرد که دستور این حمله را داده بود.
محمد اقبال، مقام ارشد پلیس بنگلادش که در حال تحقیق روی این پرونده است، به خبرگزاری فرانسه گفت: مدیر به آنها (مهاجمان) گفته بود که رفیع را برای پس گرفتن شکایتش تحت فشار بگذارند و اگر قبول نکرد او را بکشند.
این دختر ۱۹ ساله، اواخر ماه مارس برای گزارش آزار و اذیت جنسی به اداره پلیس رفته بود. یک ویدئوی درز پیدا کرده از این ماجرا، نشان میدهد که رئیس پلیس محلی شکایت او را ثبت میکند اما پرونده را به دلیل اینکه «مسئله مهمی نبود»، مختومه اعلام کرد.
پلیس اعلام کرد که دستکم پنج نفر از بازداشت شدهها از جمله سه نفر از همکلاسیهای این دختر با روسری قبل از به آتش کشیدنش، دست و پای او را بسته بودند.
طبق نقشه طراحی شده قرار بود این حادثه خودکشی جلوه داده شود اما نقشه زمانی خنثی شد که با سوختن روسریای که دست و پای رفیع با آن بسته شده بود، او رها شد و توانست در حالیکه در آتش میسوخت از پشت بام به طبقه پایین برود.
این دختر بنگلادشی، با ۸۰ درصد سوختگی، ۹ روز پیش (۱۰ آوریل ۲۰۱۹) در بیمارستان جان سپرد. او پیش از مرگش در ویدئویی، ادعاهای خود درباره مدیر مدرسه را تکرار کرد.
او ضمن تاکید بر اقدام غیراخلاقی مدیر مدرسه همچنین برخی از مهاجمان خود را پیش از مرگش شناسایی کرد.
به گزارش یورونیوز، این ماجرا، باعث ایجاد خشم در بنگلادش شده است. شیخ حَسینه واجد نخست وزیر این کشور اعلام کرد که هیچ یک از مجرمان از اقدام قانونی در امان نخواهند بود.
گروههای حقوق بشر در این کشور میگویند که موارد آزار و اذیت جنسی و تجاوز در بنگلادش به دلیل شکست در پیگرد قانونی مهاجمان، افزایش یافته است. -
متهم به تجاوز در دادگاه:من دست هم به این دختر نزده ام/با پدرش اختلاف مالی دارم،برای انتقامجویی به من تهمت زده اند
شرق نوشت:دختر نوجوانی در شکایتی مدعی شد از سوی یکی از دوستان پدرش به او تعرض شده است.
او که مدعی بود متهم از او عکس و فیلم تهیه کرده است، وقتی در برابر قضات شعبه ۸ قرار گرفت، گفت: من با متهم که کیان نام دارد، در یک جشن عروسی آشنا شدم. ما برای جشن عروسی یکی از دوستان پدرم به شمال کشور دعوت شده بودیم که با کیان آشنا شدم. پدرم با کیان مراوده مالی داشت و با هم کار میکردند. وقتی ما با هم آشنا شدیم و با هم رابطه برقرار کردیم، پدرم در جریان ماجرا نبود. تا اینکه یک روز با کیان درگیر شدم و از او خواستم دیگر سراغ من نیاید. چندروزی از جدایی ما گذشته بود که یک روز وقتی داشتم در خیابان راه میرفتم، یک نفر از پشت من را گرفت و به دستانم دستبند زد. او کیان بود. کیان من را بهزور سوار ماشین کرد و به خانهاش برد و به من تعرض کرد. من میخواستم از او شکایت کنم و به او گفتم که حتما این کار را میکنم اما به من گفت که عکس و فیلم از من تهیه کرده است و اگر موضوع را به پلیس گزارش دهم، عکس و فیلمها را پخش میکند.
شاکی گفت: من نمیدانستم چرا این اتفاق افتاد چون اصلا فکر نمیکردم کیان چنین آدمی باشد تا اینکه متوجه شدم با پدرم دچار اختلاف مالی شده و قصد داشته از پدرم انتقامگیری کند. بعد از گفتههای دختر شاکی، متهم بازداشتشده در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام را قبول ندارم. من این کار را نکردهام و این دختر دروغ میگوید. البته ما با هم دوست بودیم اما زمانی او از من شکایت کرد که با پدرش دچار اختلاف مالی شدم و رابطه کاری ما به هم خورد. پدر این دختر من را تهدید کرد که اگر پولی را که میخواهد ندهم، انتقام سختی میگیرد و بعد دخترش به اتهام تجاوز از من شکایت کرد درحالیکه من حتی دستم هم به دست این دختر نخورده است. -
مرگ کودک ۶ ساله هنگام خروج غیرقانونی از کشور
رئیس جمعیت هلال احمر ماکو از کشف جسد کودک ۶ ساله مفقودی با همکاری هنگ مرزی و هلال احمر ماکو خبر داد.
سجاد اسماعیل زاده در گفت وگو با ایسنا، در تشریح چگونگی رخداد این حادثه گفت: یک خانوم ایرانی با دو بچه ۳ ساله و ۶ ساله از طریق مسیر غیر قانونی از پشت کوه گمرک زمینی بازرگان قصد خروج از مرز را داشت.
وی در ادامه گفت: با هوشیاری مرزبانان شهرستان و مستقر در پایانه مرزی خانم دستگیر میشود ولی بچه ۶ سالش از ترس، فرار میکند.
رئیس جمعیت هلال احمر ماکو افزود: کودک گریزان در تاریکی رو به کوه فرار کرده و گم می شود که بعد از ۵ ساعت جسد کودک پیدا شد.