وقتی امید زندگانی سن خود را بیان کرد مجری تلویزیون با تعجب به او نگاه کرد./خبرفوری

وقتی امید زندگانی سن خود را بیان کرد مجری تلویزیون با تعجب به او نگاه کرد./خبرفوری

شکیرا به اظهارات اخیر پیکه پاسخ قاطعانهای داد و گفت، نمیدانست که او چنین شخصیتی دارد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ این خواننده در یک مصاحبه با مجله “GQ” به بیان احساسات خود در مورد همسر سابقش پرداخت. تقریباً دو سال و نیم پس از آنکه خبر جدایی شکیرا و جرارد پیکه بعد از بیش از ۱۲ سال زندگی مشترک منتشر شد، بازیکن سابق بارسلونا تصمیم گرفت چند روز پیش سکوت خود را بشکند.
به گزارش ورزش سه، پس از جدایی، پیکه با نامزدش کلارا چیا، دیده شد و همین موضوع شایعاتی را درباره اینکه علت جدایی آنها خیانت بوده، دامن زد.
پیکه در این باره گفت: «همیشه اعتقاد داشتم که بهتر است در نهایت در کنار عزیزانم، خانوادهام، دوستانم و کسانی که واقعاً مرا میشناسند و میدانند که چگونه هستم و چه کار میکنم، باشم و این برایم آرامش زیادی به ارمغان میآورد. کاملاً درک میکنم که هر کسی ممکن است نظر خاص خود را داشته باشد و بسیاری از افرادی که مرا نمیشناسند در مورد من جور دیگری فکر میکنند. آزادی بیان وجود دارد و هر کسی حق دارد نظر خود را بگوید.»
اما برخی از اظهارات پیکه به خوبی بر شکیرا تاثیر نگذاشت. او در مصاحبهاش گفت: «متوجه شدم که دوستی از عشق پایدارتر است. من نمیدانستم که او اینطور است. زندگی شوهرم را از من گرفت، اما دوستان زیادی به من داد.»
شکیرا ادامه داد: «هرگز قبلا احساس نکرده بودم که اینقدر مورد محبت و توجه دوستانم قرار دارم. باید کارهای درست در زندگی انجام داده باشم تا این همه آدم اطرافم داشته باشم که مرا دوست دارند. برخی (پیکه) به من خیانت کردند، پشت سرم صحبت کردند و من را از درون خراب کردند. افرادی که در سختترین لحظات زندگیام در کنارم نبودند. روند بهبودی روحی طولانی است و شاید چندین آلبوم دیگر زمان میبرد.»

بعد از انتشار پست موقت همایون شجریان درباره شایعات اخیر زندگی شخصی او، آنچه قابل تامل است این که چنین اتفاقاتی برای چه افرادی مهم است و چه دستاوردی دارد؟
همایون شجریان در واکنش به شایعات اخیر درباره زندگی شخصیاش یک پست در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و نوشت: «عزیزان دل به این مزخرفات توجه نکنید، نه خیانتی در کار من و سحر جان بوده، نه بچه ای که بخواد انداخته بشه. تا همیشه حمایت و رفاقت پابرجاست؛ خسته شد صبر ما»
شایعه جدایی همایون شجریان و سحر دولتشاهی را شخصی که ادعا دارد او پاپاراتزی سینمای ایران است و از روابط پشت صحنه سینما و تلویزیون پرده برداری میکند، در نزدیکی 13 فروردین مطرح کرده بود و برخی بر این اعتقاد بودند که این خبر دروغ سیزده امسال است اما با گذشت زمان همچنان این مسائل بیشتر مطرح شد تا جایی که همایون شجریان این پست را منتشر کرد.
واقعیت این است که در جهان امروز با توجه به فراگیر شدن دسترسی به اینترنت و بالطبع شبکههای اجتماعی و پیام رسانها، هر خبر یا اتفاقی در کمترین زمان ممکن بیشترین نرخ انتشار را پیدا کرده است و حال بستگی به موضوع خبر یا شناخته شده بودن افراد مرتبط با آن و … این انتشار ضریب میگیرد.
نکته دیگر این است که هیچ گونه سیستم یا قاعدهای هم برای نظارت یا کنترل بر آن نمیتواند وجود داشته باشد، مگر در مواردی خاص که خود پلتفرمها مثلا مباحث یا موضوعاتی را به عنوان خط قرمز خود مطرح میکنند و هر پست یا مطلبی در این باره از سوی خود پلتفرم حذف میشود. البته راههای دور زدن و ترفندهای عبور از این اعمال فیلتر یا پایش پلتفرمها هم بسیار ساده است و هر کسی که یک مدت فضای وب را رصد کرده باشد تکنیک گذر از این موانع را یاد میگیرد.
برخی از افراد معروف یا سلبریتیها و … اتفاقا خود مایل به استفاده و بهره بردن از این شبکههای اجتماعی و دنیای مجازی هستند و یا در مواردی خاص برای انجام عملی یا رسیدن به هدفی از آن هم کمک میگیرند که نمونه اخیر آن دعوای بین یکتا ناصر و منوچهر هادی بود که از طریق همین شبکههای اجتماعی ابعاد مختلفی پیدا کرد.
اما در مورد افراد معروفی دیگری مانند همایون شجریان و سحر دولتشاهی که اتفاقا سعی دارند که از شبکههای اجتماعی به شکلی معقول و حرفهای استفاده کنند و تا جایی که امکان داشته باشد هیچ گونه حاشیه یا مسائل زندگی شخصی خود را به این جهان پرهیاهوی مجازی نکشانند، اما باز میبینیم که یک شخص با یک ادعا میتواند زندگی آنها را تحت الشعاع قرار دهد.
اتفاقا در این مورد خاص رضا صائمی (منتقد سینما و روزنامهنگار) در صفحه اینستاگرامش نوشته است: «نقد سلبریتی ها مثل هر گونه نقد دیگری هم به ادبیات تحلیلی نیاز دارد و هم ادب کلامی….هتاکی، نقادی نیست!
اینکه از بی آبرو و اعتبار کردن دیگران اعتباری برای خود بخریم و از میل مفرط مردم به مکاشفه و تجسس در زندگی خصوصی سلبریتی ها دکان بزنیم بیشتر مصداق پوفیوزی است تا پاپارتزی بودن!….آنچه او می کند بیشتر عقده گشایی است تا رازگشایی….حقارت است نه جسارت!
این وسط ممکن است چهار تا حرف و حدیث از گفته هایش هم درست از کار در بیاید اما رویکرد غلطی که در پیش گرفته هیچ ربطی به ژورنالیسم و ملزوماتش ندارد، که رسوا کردن، رسانا بودن نیست!….کاری که او می کند آگاهی بخشی به خلق نیست، آگهی کردن خود است!….روزگار غریب که نه، روزگار متهوعی است که از جوانمردی های محمد علی فردین به ناجوانمردی های امین فردین رسیده ایم!»
و در یک کلام مینویسد: «او نه افشاگر ابتذال که احیاگر ابتذال است!»
یک جمله معروفی در جهان سیاست وجود دارد که میگویند: «شاید تو به سیاست کاری نداشته باشی ولی سیاست به تو کار دارد» حال این جمله را میتوان به این جهان امروز دنیای مجازی تعمیم داد، بخصوص در مورد افراد معروف میتوان گفت: «شاید تو با دنیای مجازی کاری نداشته باشی ولی دنیای مجازی با تو کار دارد» حال به دلایل مختلف.
متاسفانه این اتفاق رخ داده است و تقریبا میتوان گفت هیچ راه مقابلهای با آن هم وجود ندارد، چون آن شخص همچنان به ادعاهای خود ادامه میدهد و بسیاری هم هستند که به هر دلیلی دوست دارند از این داستانها مطلع باشند و مدام پیگیر اخبار درست و غلط سلبریتی محور هستند.
تنها نکتهای که میماند این است که هر کس در درون خود به این مهم برسد و از خود بپرسد که شان من چیست؟ آیا من آدمی هستم که این موضوعات برایم اهمیت دارد؟ آیا آگاه شدن من از این قضایا (درست یا غلط) در زندگی من اهمیتی دارد؟ آیا من را به لحاظ انسانی، تفکری، جایگاه شخصی و اجتماعی و … پلهای به جلو خواهد برد؟ اگر من در این مورد با خودم صادق باشم بسیاری اتفاقات دیگر رخ خواهد داد.
آن فرد یا افرادی هم که با ادعاها و شایعات مختلف درست یا غلط برای خود زندگی ساختهاند دقیقا میخواهند ما یا افراد جامعه این پرسشها را با خود نداشته باشند و به جای این مواجه و چالش هر کس با خودش، او را تماشاچی دیگران کنند.
پیام پنهان تمام این قضایا این است که ببین فلانی چه آدم بدی است، یا ببین آن هنرمند زن یا مرد آن شخص معروف، آن فرد موجه و … آن کسی نیست که فکر میکردی و ریگ به کفش دارد و …
این ترسناکترین بخش دنیای مجازی است که هیچ خوبی در آن وجود ندارد و همه چیز بد و منفی است، ما که ناچار و دچار به این دنیای مجازی شدهایم حواسمان به این نکته هم باشد و در این بازی بد، بدتر، بدترین و… مشارکت نکنیم.
عصر ایران ؛ نهال موسوی


هرگز گمانش را نمیکردم که چند ساعت مانده به تحویل سال، درماندگی مادری را ببینم که مستأصل و پریشان، درخواست میکرد که کودکش را به او برگردانند. این سال چقدر بد برای یکتا ناصر به پایان رسید و با چه اندوه و حسرتی شروع شد؟ فقط خدا میداند.
پایگاه خبری رسا نشر- شبنم حاجی اسفندیاری: درست یک روز پس از دیدن فیلم سینمایی، حدود 8 صبح، دیدن لحظههای تلخ مادری که فرزندش را به گفته او دزدیدهاند، دوباره تمام صحنههای فیلم را برایم تداعی کرد. زن همان زن است، اما این بار فیلم نیست. همه چیز واقعیت دارد. دخترش، پارهی تنش را بردهاند. و در لحظات اولیه فکر کردم که این هم صحنهای از همان فیلم است که من ندیدهام. یکتا ناصر گریهکنان، التماس میکرد دخترش را برگردانند. انگار منوچهر هادی، همسر سابقش، قرار بوده پس از یک روز دخترشان را به مادرش تحویل دهد. اما خلف وعده بوده یا هر چیز دیگری، خدا میداند.
حتماً داستان کامل این اتفاق را در فضای مجازی خواندهاید و میدانید که این زوج هنری 2 سال است که با توجه به داشتن حق طلاق و با درخواست یکتا ناصر از هم جدا شدهاند. و حاصل این ازدواج، تنها فرزند دختر آنان نیز گویی در حضانت مادرش بوده است. اما بنا بر گفتهی روز گذشته منوچهر هادی، کارگردان جوان سینمای ایران، دخترش را 4 روز با خودش به شمال برده و قصد داشته با بازگشت به کار، کودک را تحویل مادرش دهد. اما اینکه بردن به شمال و تحویل ندادن کودک به مادرش با هماهنگی او بوده است را خانم ناصر تکذیب کرده و میگوید در زمان مقرر، دخترشان را به او در کلانتری تحویل ندادهاند. همین خلف وعده باعث شده ماجرای طلاق و اختلاف این زوج هنری به فضای مجازی باز شود و نقل محافل خبری گردد.
متأسفانه پس از طلاق زوجهایی که دارای فرزند هستند، اینگونه اختلافات و درگیریها بسیار رخ میدهد، و در این میان تنها کودکان هستند که بیشترین آسیب را میبینند. اما در رابطه با این رویداد خاص، صرفاً موضوع کودک و مسئله سرپرستی او مطرح نیست، بلکه ماجرا به شخصیت هنری و اجتماعی دو فرد مشهور و محبوب بازمیگردد که نگاه جامعه به آنها بسیار متفاوت است. زندگی ۱۰ ساله کارگردان و بازیگر سینما که زمانی زبانزد علاقهمندان به هنر بود و انتشار تصاویر خانوادگی این دو به همراه کودک خردسالشان نشان از خوشبختی و عشق میداد، اکنون مشخص شده که انگار بخشی یا همهاش واقعی نبوده! و انگار مانند بازی در فیلمهای سینماییشان خنده و گریه، شادی و غم و آشتی و قهر زن و شوهرهای هنرمند با ما مردم عادی فرق میکند. چرا که دو سال پس از جدایی یکتا ناصر از منوچهر هادی، تازه خبرش را میشنویم. حتی چند ماه پیش که شایعه جدایی این دو تن مطرح شد، با انتشار تصاویری در اینستاگرام، به نوعی این شایعهها را تکذیب کردند. حالا هم که این راز فاش شده است، یکتا ناصر ادعا میکند که «ده سال کتک خوردهام و سکوت کردهام». و در مقابل، منوچهر هادی و خواهرش تکذیب میکنند و به خاطر انتشار این ویدیو قرار است اعاده حیثیت کنند.
بخش عمدهای از این ماجرا زندگی خصوصی این دو هنرمند عزیز است که ما به هیچ وجه حق دخالت در آن را نداریم. ماجرای حضانت و سرپرستی دخترشان هم بالاخره با اتکا به قانون منجر به صلح میشود و یکی از این دو نفر سرپرستی را بر عهده خواهد گرفت. هرچند که بسیار تلخ است جدایی کودک از یکی از والدین، اجبار بدی است. اما کاری نمیتوان کرد. دو نفر که با هم یک نفر را به این دنیا آوردهاند، دیگر نمیخواهند یا نمیتوانند در کنار هم بمانند. جدایی تنها راه است. اما باید مسئله ادامه زندگی عادی کودک را مدیریت کنند که علاوه بر داشتن آرامش و رفاه، از نظر روحی و روانی آسیب نبیند. فقدان حضور یکی از والدین در سنین کودکی میتواند ضربه بدی به کودکان در سنین پایین بزند.
ما در جایگاه قضاوت نیستیم و این نوشتار قرار نیست کسی را نقد کند. هیچ چیزی از زندگی این دو عزیز نمیدانیم و حق هم نداریم کسی را مقصر بدانیم. اما آنچه برای ما به عنوان مردم نوعی و هنردوست و علاقهمند به سینما و بازیگرانش باید مهم باشد این است که بدانیم زندگی هنرمندان آنقدرها هم که در جلوی دوربینها و در صفحات مجازیشان میبینیم، واقعی و بدون اشکال و خطا نیست! شاید درصدی از آنان درآمد بالایی دارند و اساساً دارای شخصیت اجتماعی بالاتری هستند، اما نمیتوان به قطعیت گفت انسانهایی خوشبختی هستند. سلبریتیها هم بیمار میشوند. در زندگیشان هزار درگیری و ناراحتی دارند، و حتی میتوان بر اساس مثل «بام بیش و برف بیشتر» گفت دردسرهای زندگی روزانه این گروه از جامعه گاهی از ما آدمهای معمولی بیشتر هم هست. این یک واقعیت است که سلبریتیها محدودیتهای بسیاری دارند و مانند ما نمیتوانند درد را آنچنان که باید فریاد بزنند. شاید هر بار میخواهند از چهارچوب ترسیمشده خارج شوند، شخصیت اجتماعی، آبروی خانوادگی، آینده شغلی و محدودیتهای ناخواسته، مانند غل و زنجیری به دست و پایشان بپیچد و مجبور باشند سکوت کنند. درست مانند ادعای یکتا ناصر که گفته بود «ده سال کتک خوردم و سکوت کردم». دیدم یک نفر در فضای مجازی گفته بود اگر راست میگویی باید میگفتی و زودتر طلاق میگرفتی. نمیدانیم خانم ناصر راست میگوید یا دروغ، اما به فرض صحت ماجرا، تمام چیزهایی که در بالا گفتم ممکن است مانع از اقدام او شده باشند. شاید مجبور به سکوت بوده است. به خاطر تمام محدودیتها و ترسهایی که خیلی دیگر از هنرمندان همواره با آن طرف هستند. ممکن است چیزهایی هم از طرف منوچهر هادی در مقابل ادعای همسر سابقش مطرح شود. فرقی نمیکند، او هم از این دایره مستثنی نیست. او هم به خاطر هنرمند بودن ممکن است در زندگی قید خیلی چیزها را زده باشد و یا مشکلات زندگی زناشوییاش را تحمل کرده باشد.
حتماً برای خیلی از ما پیش آمده است که با دیدن یک فیلم و یا حواشی زندگی هنرمندان، حسرت زندگی آنان را بخوریم و آرزو کنیم مانند آنان محبوب و معروف شویم. شاید با دیدن شرایط تلخ یکتا ناصر دوستداشتنی که به شخصه چقدر از بابت گذراندن این روزهای سخت برای او ناراحت هستم، از توهم زندگی لوکس و بیدغدغه سلبریتیها خارج شویم و دنیای واقعی را ببینیم که بله! زوج هنری که کلی هم کار مشترک در کنار هم دارند، میتوانند به یکباره روبروی هم قرار بگیرند و برای به دست آوردن چیزی به مصاف هم بروند.
امیدوارم که مشکلات بین یکتا ناصر و منوچهر هادی حل شود و اگرچه زندگی مشترکشان به پایان رسیده است، با سعهی صدر و احترام متقابل، روابطشان را به گونهای مدیریت کنند که برای تنها فرزندشان زندگی آرام و بدون دغدغهای را مهیا کنند.


نوروزی ادامه داد: حال نامساعد ناشی از خستگی و استراحت و مداوا به وسیله آمپول و سرم بازهم اجازه اجرای کامل را به این خواننده پاپ نداد و این موضوع باعث بروز اعتراضات شد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی افزود: پس از این با حضور عوامل اجرایی کنسرت، ناظران اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین نیروهای محترم انتظامی، موضوع پیش آمده مدیریت شد و عموم معترضین به آرامش دعوت شده و آقای حیاک از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بر روی سن حاضر و معترضان را به آرامش دعوت کرده و با اخذ شماره تلفن ایشان، قول مساعد نسبت به بازپرداخت بهای بلیط داده شد.
نوروزی ادامه داد: امروز نیز با نظارت کامل اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، با حضور تهیه کننده کنسرت، پول بلیط این افراد پرداخت شده است و تنها تعدادی از مخاطبین که کمتر از ۱۰ نفر هستند، باقی مانده اند که پول بلیط آنان نیز پرداخت خواهد شد.
نوروزی اظهارکرد: شایعات مربوط به محسن ابراهیم زاده مبنی بر مست بودن ایشان کذب محض بوده و واقعیت ندارد. چگونه ممکن است در فضایی که اماکن، نیروهای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیروهای انتظامی و سایر نیروها حضور دارند چنین اتفاقی بیافتد؟ و بعضی گفته اند قبلا مست بوده باید گفت چطور شخصی در این حالت ۱۲ ساعت راه را طی می کند؟ ابراهیم زاده باوجود خستگی مفرط و به هم خوردن حالش چنانکه در بدو ورود آمپول برایش زده شد بازهم تمام تلاش خود را برای اجرا گذاشت.
ابراهیم زاده متولد ۱۷ شهریور ۱۳۶۶ در تربت حیدریه و خواننده است.