برچسب: جشنواره فجر

  • تهیه‌کننده «متری شیش و نیم»: فکر نمی‌کنم پلیس علیه ما بیانیه بدهد

    تهیه‌کننده فیلم سینمایی «متری شیش و نیم» با تاکید بر این‌که انتظارات بیشتری از جشنواره فیلم فجر داشته‌ است، اطمینان داد مشکلی برای اکران این فیلم پیش نمی‌آید و پلیس مبارزه با مواد مخدر علیه این اثر سینمایی بیانیه نخواهد داد.

    مهدی درستی: سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، شب گذشته (دوشنبه ۲۲ بهمن) در حالی به کار خود پایان داد که بار دیگر شاهد اعتراض‌ها و انتقادهایی توسط عوامل فیلم‌ها روی صحنه بود. سعید روستایی، کارگردان جوان فیلم «متری شیش و نیم» و سیدجمال ساداتیان هم از معترضان این مراسم بودند.

    به نظر می‌رسد فرآیند پر فراز و نشیبی که «متری شیش و نیم» برای حضور در جشنواره فیلم فجر طی کرد، همراه با اعمال نظر نیرویی خارج از خانواده سینما بر اکران این فیلم، فشار زیادی را به روستایی و سیدجمال ساداتیان، تهیه‌کننده این فیلم وارد کرده بود که در اختتامیه جشنواره فجر به انتقاد از برخوردها پرداختند تا جایی که این کارگردان گفت: «پشت دستم را داغ کردم که دیگر پلیسی نه تنها از جلوی دوربین، بلکه از پشت دوربینم رد شود.»

    سیدجمال ساداتیان، تهیه‌کننده فیلم «متری شیش و نیم» که در هنگام دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران از عومل این اثر سینمایی دعوت کرد روی صحنه بیایند، درباره این اقدام خود و اعتراضی که به نظر می‌رسید به نادیده گرفته شدن فیلمش داشت، گفت: «من برای هیئت داوران احترام قائل هستم و هیچ اعتراضی به تصمیم‌شان ندارم زیرا که قوانین را قبول کردیم و براساس آن نظر داوران برای ما محترم است. از باب اینکه گروه ما خیلی زحمت کشیده بود و من خودم شاهد سختی‌هایشان بودم، اتفاقی به فکرم رسید دعوت‌شان کنم که روی صحنه بیایند و اگر سخنی دارند بیان کنند.»

    حرف‌ نیروهای پلیس خیلی پیچیده نبود

    این تهیه‌کننده در پاسخ به اینکه به نظر می‌رسید فشاری بیرون از سینما سعی در دیده نشدن فیلم «متری شیش و نیم» دارد و درباره احتمال صدور بیانیه پلیس مبارزه با مواد مخدر علیه این فیلم توضیح داد: «فکر نمی‌کنم پلیس علیه ما بیانیه بدهد، بالاخره آن‌ها هم نقطه نظراتی داشتند که در جلساتی که باهم داشتیم از آن‌ها مطلع شده و به تفاهماتی هم رسیده بودیم. ضمن آنکه حرف‌هایشان خیلی پیچیده نبود و ملزوماتی داشتند که رعایت آن‌ها نیز به قصه، لطمه‌ای وارد نکرد.»

    زبان سینما با زبان بخشنامه‌ها متفاوت است

    ساداتیان در گفت‌وگو با خبرآنلاین درباره اینکه برخی معتقدند «متری شیش و نیم» تصویر خشنی از یک نیروی پلیس را به نمایش می‌گذارد، گفت: «فکر نمی‌کنم، بخشنامه‌ها یک امری را تصویب می‌کنند و سینما امر دیگری را. زبان سینما با زبان بخشنامه‌ها متفاوت است و شاید مشکل اساسی ما در کشور این است که نتوانستیم زبان‌مان را باهم همسان کنیم. در این فیلم نیروی انتظامی و گاهی دیگر سازمان‌ها مانند وزارت اطلاعات، قوه قضاییه و … بخشنامه‌ها و آیین‌نامه‌های داخلی دارند که در سینما جایگاهی ندارد و از اینجاست که اختلاف نظرات و گلایه‌ها به وجود می‌آید. اگر بنشینیم و زبان‌مان را همگون بکنیم شاید دیگر این گله‌گذاری‌های جزیی به وجود نیاید.»

    او با تاکید بر اینکه شخصیت پلیس این فیلم مقتدر و سلیم النفس است، بیان کرد: «شخصیت پلیس در این فیلم علی‌رغم تمام مشکلاتی که در زندگی خود دارد ولی از نظر اخلاقی وظایف خود را به بهترین شکل ممکن انجام می‌دهد. پلیس مقتدر و سالم را چطور می‌توان تصویر کرد؟ حداقلش این است که ما فکر کردیم چنین تصویری باید از پلیس ارائه دهیم و ممکن است فرد دیگری تصویر دیگری از پلیس در نظر داشته باشد. به ادعای تمام کسانی که فیلم را دیدند، می‌گویم که با پلیسِ فیلم ارتباط خوبی برقرار کرده بودند.»

    استقبال مخاطبان نشان از انجام وظیفه «متری شیش و نیم» است

    این تهیه‌کننده با سابقه در پاسخ به اینکه پس از حضورش در پروژه «متری شیش و نیم» چه تغییراتی در فیلم ایجاد شد و تاثیر حضورش چه بود که فیلم در جشنواره فیلم فجر مورد پسند مخاطبان قرار گرفت؟ توضیح داد: «خوشحالم از اینکه توانستیم اثر دیگری از یک جوان بااستعداد سینمای ایران را بسازیم و حداقل توانستم کمک کنم و تدارکات را فراهم کنم تا منویات او به تصویر تبدیل شود. این‌که مردم در ایام جشنواره سختی‌ها را تحمل کردند تا فیلم را ببینند، نشانگر این است که فیلم در نگاه اول توانسته وظیفه‌اش را انجام دهد، با مخاطب ارتباط برقرار و پیام خود را منتقل کند.»

    او افزود: «این فیلم درباره پدیده شوم مواد مخدر است که یکی از معضلات اصلی جامعه ماست که با به تصویر کشیدن آن در قالب یک فیلم سینمایی، خواستیم مردم بیشتر از تاثیرات مخرب آن آگاه شوند. رسالت سینما نیز همین است که موضوعات اجتماعی را به بهترین شکل ممکن منعکس کند تا بر مخاطب تاثیر بگذارد.»

    انتظارمان از جشنواره بیشتر از این حرف‌ها بود

    تهیه کننده «متری شیش و نیم» درباره انتظارش ار جشنواره و موانعی که ممکن است سر راه اکران این فیلم قرار بگیرد، نظر خود را این‌گونه بیان کرد: «انتظار ما بیشتر از این حرف‌ها بود و گروه ما انتظار بیشتری داشتند، مانند همکاران دیگرمان که برای فیلم‌هایشان زحمت کشیده بودند و انتظار دیدن کارشان را داشتند. اما مشکلی سد راه خود برای اکران فیلم نمی‌بینیم زیرا که برای جشنواره پروانه نمایش دریافت کرده‌ایم و تنها یک مسایل حاشیه‌ای پیش آمد که فکر نمی‌کنم مشکلی برای اکران ایجاد کند. در وزارت ارشاد نیز این قانون وجود دارد که فیلم برگزیده آرای مردمی در جشنواره فجر، اولویت اکران نوروز است و ما نیز وقتی با استقبال مردم رو به‌رو شدیم، تمام تلاش خود را می‌کنیم که این اتفاق رخ دهد.»

    چرا برای سینما اعتبارات مناسب در نظر گرفته نمی‌شود؟

    ساداتیان در پاسخ به این پرسش که در اختتامیه جشنواره فیلم فجر انتقاداتی را خطاب به منوچهر شاهسواری، مدیرعامل خانه سینما مطرح کرده است، گفت: «نه، خطاب من به مسئولان اجرایی کشور بود که در مراسم حضور داشتند، فکر کردم از این فرصت استفاده کنم و از سهم اندکی که سینما از گردش مالی کشور دارد، حدود ۲۰۰ میلیارد تومان گلایه کنم. سینمایی را که اینقدر تاثیرگذار است، چرا از نظر اقتصادی ضعیف می‌کنیم و نمی‌گذاریم بزرگ شود؟ نسبت به اینکه به صنعت کشور اعتبارات زیادی اختصاص داده می‌شود، گلایه ندارم، بحث من سر این است که چرا در کنار آن‌ها برای سینما اعتبار مناسبی در نظر گرفته نمی‌شود؟»

    این سینماگر با مقایسه مالیات ارزش افزوده در سینمای ایران و جهان، توضیح داد: «همه دنیا برای رشد سینما، مالیات ارزش افزوده را در نظر نمی‌گیرند اما در ایران این ارزش افزوده نه تنها بخشوده نشده است، بلکه امسال دو ارزش افزوده در نظر می‌گیرند؛ یکی از سینماها و دیگری از صاحبان آثار. بحث من در اختتامیه بود که مسئولان اجرایی که برای سینما احترام قائل هستند و در اختتامیه جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کردند، چرا به این مسایل توجه نمی‌کنند.»

    *

  • برندگان سیمرغ جشنواره فیلم فجر ۳۷ / «شبی که ماه کامل شد» سیمرغ‌ها را برد، «متری شیش و نیم» آرا مردمی (+عکس)

    نرگس آبیار، هوتن شکیبا، الناز شاکر دوست، فرشته صدر عرفایی و … همگی برای فیلم «شبی که ماه کامل شد» سیمرغ گرفتند.

    سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر در حالی با معرفی برگزیدگان بخش‌های مختلف به کار خود پایان داد که فیلم «شبی که ماه کامل شد» بیشترین سیمرغ‌ها را از آن خود کرد.
    به گزارش عصر ایران امروز دوشنبه ۲۲ بهمن ماه مراسم اختتامیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در محل برج میلاد با حضور محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور، سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسین انتظامی سرپرست سازمان سینمایی و جمعی از سینماگران آغاز شد.
    محمدرضا شهیدی فرد مجری این مراسم در آغاز با اشاره به آغاز مراسم رأس ساعت ۱۸:۳۰ گفت: احتمالا فکر نمی‌کردید مراسم اینقدر سر موعد آغاز شود و خوشحالیم که طبق برنامه رأس ساعت اعلام شده آغاز شده است.
    شهیدی‌فرد سپس با اشاره به حضور هنرمندان بزرگ حاضر در مراسم مانند جمشید مشایخی و علی نصیریان، درگذشت همسر علی نصیریان را به این هنرمند تسلیت گفت.
    نرگس آبیار، کریستف رضاعی، سیروس الوند، اشکان رهگذر، منوچهر شهسواری، محمدحسین قاسمی، غلامرضا موسوی، هومن بهمنش، احسان رسول‌اف، نیلوفر خوش‌خلق، بهنوش طباطبایی، مهدی زمین‌پرداز، گیتی معینی، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، فرشته طائرپور، سیروس الوند، پوران درخشند، ریما رامین فر، محمود کلاری… از دیگر هنرمندان حاضر در آیین اختتامیه سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر هستند.

    معرفی برترین آثار بخش فیلم کوتاه، مستند و نگاه نو
    در ادامه برنامه با پخش کلیپی از نامزدهای بخش فیلم کوتاه، هیأت داوران این بخش شامل آیدا پناهنده، محمد آفریده، حبیب احمدزاده، مازیار میری روی سن حاضر شدند تا فیلم برگزیده این بخش را معرفی کردند. سعید سهیلی هم از داوران این بخش بود که به دلیل کسالت در سالن حضور نداشت.
    سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه جشنواره به فیلم بچه‌خور به کارگردانی محمد کارت اهدا شد.
    محمد کارت بعد از دریافت جایزه خود گفت: خوشحالم این جایزه را می‌گیرم و از همه عوامل این پروژه تشکر می کنم و امیدوارم حضور جدی فیلم کوتاه و مسند در جشنواره فیلم فجر مستمر باشد.
    در ادامه و پس از نمایش تیزر معرفی نامزدهای بهترین فیلم مستند، سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند این دوره از جشنواره به مستند «بهارستان؛ خانه ملت» به کارگردانی بابک بهداد اهدا شد.
    بهداد نیز حین دریافت جایزه خود گفت: سیمای مستند سینمایی جسور و خلاق است که سینمای داستانی را تحت تاثیر قرار داده است و در جهان مورد توجه است و امیدوارم این سینما در ایران نیز مورد توجه قرار گیرد.
    در بخش بعد نامزدهای بخش «نگاه نو» در قالب کلیپ معرفی شدند و پس از آن سیمرغ بهترین فیلم این بخش به همایون غنی‌زاده برای فیلم «مسخره‌باز» تعلق گرفت.
    غنی‌زاده یک مهاجر افغانستانی را برای قرائت متنی به نمایندگی روی سن فرستاد. غنی‌زاده در این متن ضمن سپاس از هیأت داوران از پذیرش این جایزه اعلام «معذوریت» کرد.

    تجلیل از ۲۳ آزاده فیلم «۲۳نفر»
    در ادامه، مراسم تقدیر از ۲۳ آزاده سرافراز که سرگذشت‌شان سوژه فیلم سینمایی «۲۳ نفر» از فیلم‌های حاضر در بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره بود، برگزار شد.
    محمدرضا شهیدی‌فرد در این بخش نام ۲۳ آزاده را قرائت کرد و این آزادگان با همراهی نوجوانانی که در فیلم ایفاگر نقش‌شان بودند، روی صحنه حاضر شدند. این حضور با تشویق ایستاده حاضران همراه شد.
    گوهر خیراندیش، حبیب احمدزاده و منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما در ادامه برای آیین تجلیل از این آزادگان روی صحنه حاضر شدند.
    گوهر خیراندیش گفت: به شما قهرمانان کشور تعظیم می‌کنم. به سینما آستارا رفتم تا فیلم «قصر شیرین» را ببینم، قبل از آن وارد سالن شدم تا در هنگام دیدن «۲۳ نفر» شاید بتوانم چرت بزنم اما فیلمی بسیار خوب و درباره رشادت نوجوان‌هایی بود که این همه رشادت به خرج دادند تا یک وجب از خاک ما به دست دشمن نیفتد. نتوانستم چشم از فیلم بردارم.

    وی در ادامه با اشاره به یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم «۲۳نفر» گفت: ملاصالح عزیز کسی است که در ۳ دوره اسارت دید و شکنجه شد و این ۲۳ نفر بعد از آزادی برای همه روشن کردند که ملاصالح یک قهرمان است.
    در ادامه سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسین انتظامی سرپرست سازمان سینمایی و ابراهیم داروغه‌زاده دبیر سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر برای تجلیل از آزادگان روی سن حاضر شدند و یک سیمرغ بلورین به صورت نمادین به این ۲۳ آزاده اهدا شد. مالک محمدی بازیگر نوجوان فیلم این جایزه را به نمایندگی از عوامل فیلم دریافت کرد.
    در همین بخش سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی هم به مجتبی فرآورده و مهدی جعفری برای فیلم سینمایی «۲۳نفر» تعلق گرفت.
    مجتبی فرآورده در سخنان کوتاهی این سیمرغ زرین را به ۲۳ آزاده سوژه فیلمش تقدیم کرد و گفت: این سیمرغ را به کسانی که ۸ سال  ۷ ماه ۱۳ روز اسارت را تحمل کردند تا ما در آرامش زندگی کنیم، اهدا می‌کنم.
    پیام رئیس جمهور از زبان وزیر ارشاد
    در ادامه برنامه عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برای سخنرانی به پشت تریبون دعوت شد که ترجیح داد بخشی از پیام رییس جمهور به جشنواره فیلم فجر که پیش‌تر در رسانه‌ها منعکس شده بود را قرائت کند.
    در بخش انتخابی وزیر ارشاد از این پیام تأکید شده است؛ «در روزهایی که بدخواهان ایران و ایرانی با تمام توان و همه ابزارهای سخت و نرم خود در مقابل این ملت صف‌آرایی کرده‌اند و بیش از همه برای صدمه به «امید» آنها کمر بسته‌اند، سینما در عین تعهد به بازنمایی دغدغه‌های مردم، می‌تواند در این مصاف سرنوشت‌ساز به همراهی ملت بیاید و با امیدآفرینی هنرمندانه و هوشمندانه، محرم و مرهم مردم باشد و عبور از دشواری‌های فعلی را آسان‌تر کند. سینمای ایران می‌تواند در عین آموزندگی و ایجاد سرگرمی، با اشتغال‌زایی عظیم در عرصه اقتصادی هم نقش‌آفرین باشد و هم با ترمیم شکاف‌ها و تقویت ارزش‌های مشترک، وحدت‌آفرینی کند. فعالان این سینما می‌توانند با آثار خود برای هم‌میهنان، آرامش مناسبی در برابر التهاب‌آفرینان بسازند. مردمی که بزرگترین سرمایه و پشتوانه سینما هستند.»
    پس از سخنان وزیر ارشاد، کلیپی از مواضع ضد استکباری جمعی از هنرمندان به بهانه چهل‌سالگی انقلاب اسلامی پخش شد. در این بخش با اشاره شهیدی‌فرد، مرضیه هاشمی مجری شبکه پرس‌تی‌وی که چندی پیش به‌صورت غیرقانونی در آمریکا بازداشت شده بود و در میان جمعیت حاضر در اختتامیه فیلم فجر حضور داشت، روی پا ایستاد و حاضران در سالن او را تشویق کردند.
    اهدای جوایز بخش سودای سیمرغ
    پوران درخشنده، ریما رامین‌فر، محمد احسانی، محمدعلی باشه‌آهنگر، محمد بزرگ‌نیا، مهرزاد دانش و محمود کلاری داوران بخش سودای سیمرغ بودند که در این بخش از برنامه با دعوت شهیدی‌فرد روی صحنه حاضر شدند و در گوشه‌ای از سن روی صندلی‌هایی که از پیش در نظر گرفته شده بود، مستقر شدند تا جوایز این بخش اهدا شود.
    مهرزاد دانش در این بخش بیانیه هیأت داوران را قرائت کرد.
    در بخشی از این بیانیه آمده است: تنوع گونه‌ها و لحن ها و سبک های سینمایی از جمله موارد قابل توجه این دوره از جشنواره است، خوشبختانه فیلمسازن امسال قاب های قدیمی را شکسته اند و فضای سینما را تغییر داده اند. موقعیت شناسی سینماگران در درک روح زمانه و نیاز جامعه از نقاط مثبت این جشنواره است.
    هیأت داوران همچنین تأکید کردند: فیلمنامه همچنان چشم اسفندیار سینمای ایران است که باید به آن توجه کرد. همچنین نزد هیات داوران جز سنجه های داوری معیار دیگری وجود نداشت و همه سینماگران کشور فرزندان این آب و خاک هستند.
    بهترین جلوه‌های ویژه میدانی؛ ایمان کریمان (ماجرای نیمروز؛ رد خون)
    در ادامه کاندیداهای بخش بهترین جلوه‌های ویژه میدانی شامل محسن روزبهانی برای «۲۳نفر»، ایمان کرمیان برای «سمفونی نهم»، ‌ آرش آقابیک  برای «شبی که ماه کامل شد»، ارشا اقدسی برای «قسم» و ایمان کرمیان برای «ماجرای نیمروز؛ رد خون» معرفی شدند که سیمرغ بلورین این بخش به ایمان کرمیان برای «ماجرای نیمروز؛ رد خون» اهدا شد.
    کرمیان پس از دریافت این جایزه از دستیاران و عوامل فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» تشکر کرد.
    بهترین جلوه‌های ویژه بصری؛ جواد مطوری (مسخره‌باز)
    در ادامه نامزدهای بهترین جلوه‌های ویژه بصری شامل جواد مطوری برای «مسخره باز»، محسن خیرآبادی، رضا میثاقی و شهاب نجفی برای «غلامرضا تختی»،   هادی اسلامی و امیرسحرخیز برای «۲۳ نفر»، جواد مطوری برای «سرخپوست» و سینا قویدل برای «ماجرای نیمروز: رد خون» معرفی شدند.
    سیمرغ بلورین این بخش به جواد مطوری برای فیلم «مسخره‌باز» اهدا شد.
    بهترین چهره‌پردازی؛ ایمان امیدواری(شبی که ماه کامل شد)
    در این بخش نامزدهای بهترین چهره‌پردازی شامل ایمان امیدواری برای «شبی که ماه کامل شد»، مجید اسکندری برای «سمفونی نهم»، شهرام خلج برای «ماجرای نیمروز؛ رد خون»، ‌سعید ملکان برای «غلامرضا تختی»، ‌ عباس عباسی برای «۲۳ نفر» و ایمان امیدواری برای «مسخره باز» معرفی شدند.
    سیمرغ بلورین این بخش به ایمان امیدواری برای «شبی که ماه کامل شد» اهدا شد.
    بهترین طراحی لباس؛ محمدرضا شجاعی (شبی که ماه کامل شد)
    سیمرغ بهترین طراحی لباس به محمدرضا شجاعی  برای «شبی که ماه کامل شد» اهدا شد.   مشکین مهرگان برای «سمفونی نهم»،   محمدرضا شجاعی برای «ماجرای نیمروز: ردخون»، امیر ملک پور برای «غلامرضا تختی» و الهام معین برای «مسخره باز» دیگر نامزدهای این بخش بودند.
    بهترین طراحی صحنه؛ کیوان مقدم (غلامرضا تختی)
    سهیل دانش برای «مسخره باز»، ‌ محمدرضا شجاعی برای «شبی که ماه کامل شد»، کیوان مقدم برای «غلامرضا تختی»، محسن نصراللهی برای «متری شش و نیم» و «سرخپوست» و کامیاب امینی عشایری برای «۲۳ نفر» نامزدهای بخش بهترین طراحی لباس بودند که پس از پخش ویدئوی معرفی آن‌ها سیمرغ بلورین این بخش به کیوان مقدم برای فیلم «غلامرضا تختی» رسید.
    بهترین صدابرداری؛ ایرج شهزادی (متری شیش و نیم)
    نامزدهای بخش بهترین صدابرداری شامل ایرج شهزادی برای «متری شش و نیم»، مسیح سراج برای «پالتو شتری»، بهمن اردلان برای «۲۳ نفر»، ‌ منصور شهبازی برای «طلا» و مهدی ابراهیم‌زاده برای «قسم» معرفی شدند.
    ایرج شهزادی برای «متری شیش و نیم» توانست سیمرغ بلورین این بخش را از آن خود کند. شهزادی بعد از دریافت این سیمرغ گفت: از همکارانم در این پروژه تشکر می‌کنم، همچنین از تیم درجه یک فیلم‌های «ناگهان درخت» و «سرخپوست» تشکر می‌کنم.
    بهترین صداگذاری؛ مهرشاد ملکوتی (ماجرای نیمروز؛ رد خون)
    امیرحسین قاسمی برای «متری شیش و نیم»، حسین ابوالصدق برای «سمفونی نهم»، مهرشاد ملکوتی برای «ماجرای نیمروز: رد خون»، امیرحسین قاسمی برای «غلامرضا تختی» و آرش قاسمی «شبی که ماه کامل شد» نامزدهای بهترین صداگذاری بودند که از این میان سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری به مهرشاد ملکوتی برای فیلم «ماجرای نیمروز؛ رد خون» اهدا شد.
    مهرشاد ملکوتی هم پس از دریافت سیمرغ خود از همکاران و عوامل فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز؛ رد خون» تشکر کرد.
    بهترین تدوین؛ بهرام دهقانی (متری شیش و نیم)
    در بخش بهترین تدوین، محمدرضا موئینی برای «سمفونی نهم»، ‌ بهرام دهقانی برای «متری شیش و نیم»، ‌ خشایار موحدیان برای «قسم»، محمدنجاریان برای «ماجرای نیمروز:ردخون» و میثم مولایی برای «غلامرضا تختی» بعنوان کاندیدا معرفی شدند.
    سیمرغ بلورین بهترین تدوین در این بخش به بهرام دهقانی برای فیلم «متری شیش و نیم» اهدا شد. جمال ساداتیان تهیه‌کننده این فیلم به نمایندگی از بهرام دهقانی که به دلیل سفر امکان حضور در مراسم را نداشت، این جایزه را دریافت کرد.

    بهترین موسیقی متن؛ امین هنرمند (قصر شیرین)
    پیمان یزدانیان برای «متری شیش و نیم» و «بنفشه آفریقایی»، امین هنرمند برای «قصر شیرین»، ‌ افشین عزیزی برای «غلامرضا تختی»، ‌ مسعود سخاوت دوست برای «شبی که ماه کامل شد» و کریستف رضاعی برای «ناگهان درخت» و «سال دوم دانشکده من» نامزدهای بخش بهترین موسیقی متن بودند که از میان آن‌ها سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن به امین هنرمند برای فیلم «قصر شیرین» اهدا شد.
    بهترین فیلمبرداری؛ حمید خضوعی ابیانه (غلامرضا تختی)
    در بخش بهترین فیلم‌برداری حمید خضوعی برای «غلامرضا تختی»، ‌  هومن بهمنش برای «متری شیش و نیم»، ‌ شهرام نجاریان برای «خون خدا»، ‌ علی قاضی برای «مسخره باز»، هادی بهروز  برای «ماجرای نیمروز :ردخون» و مسعود سلامی برای «آشفته‌گی» به‌عنوان نامزد معرفی شدند.
    محمود کلاری که در این بخش به نمایندگی از هیأت داوران برای معرفی برترین فیلمبرداری پشت میکروفن قرار گرفت پیش از اهدای سیمرغ بهترین فیلمبرداری گفت: سطح فیلمبرداری سینمای ایران به سطح جهانی رسیده است و کار همه عالی بود. کاش می توانستیم کاندیدهای بیشتری معرفی کنیم.
    سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری به حمید خضوعی‌ابیانه برای فیلم «غلامرضا تختی» اهدا شد. حمید خضوعی‌ابیانه هم به دلیل مسافرت در این مراسم حضور نداشت و مدیرتولید فیلم به نمایندگی جایزه‌اش را دریافت کرد.
    بهترین نقش مکمل زن؛ فرشته صدرعرفایی (شبی که ماه کامل شد)
    زهره عباسی «ناگهان درخت»، ژیلا شاهی «قصر شیرین»،   فرشته صدرعرفایی «شبی که ماه کامل شد»،   نیوشا علیپور «قصر شیرین» و پانته‌آ پناهی‌ها «درخونگاه» نامزدهای بهترین بازیگر مکمل زن بودند که از میان آن‌ها سیمرغ بلورین این بخش به فرشته صدرعرفایی برای فیلم «شبی که ماه کامل شد» رسید.
    فرشته صدرعرفایی بعد از دریافت سیمرغ بلورین خود از همه عوامل پروژه «شبی که ماه کامل شد» تشکر کرد و گفت: آرزو می‌کنم دنیای ما دنیای عشق در برابر تکفیر، صلح در برابر جنگ، دوستی در برابر دشمنی باشد.
    بهترین نقش مکمل مرد؛ علی نصیریان (مسخره‌باز)
    آرمین رحیمیان برای «شبی که ماه کامل شد»، نوید محمدزاده برای «متری شیش و نیم»، حسن پورشیرازی برای «قسم»، یونا تدین برای «قصر شیرین»، ‌علی نصیریان برای «مسخره باز» و جواد عزتی برای «ماجرای نیمروز: رد خون» نامزدهای بخش بهترین نقش مکمل مرد بودند که از میان آن‌ها سیمرغ بلورین این بخش به علی نصیریان برای فیلم «مسخره‌باز» اهدا شد.
    باشه‌آهنگر به نمایندگی از هیأت داوران قبل از اهدا سیمرغ بلورین بهترین مکمل مرد تاکید کرد: انتخاب در این بخش بسیار سخت بود و همه نامزدها بسیار عالی بودند.

    علی نصیریان نیز پس از دریافت این جایزه تأکید کرد: تا به حال سیمرغ نگرفته بودم و حالا بعد از ۴۰ سال، سیمرغ درجه ۲ به من دادند که البته با افتخار آن را می‌پذیرم. حس کردم باید در این مراسم باشم تا از این تریبون استفاده کنم و بگویم که آدم سعادتمندی بودم که در این سن این امکان را پیدا کردم تا با کسی که جای نوه‌ام است یعنی همایون غنی‌زاده کار کنم، سناریوی «مسخره‌باز» برای من بسیار جذاب بود و شانس من بود که در یک کار خلاق و نوآورانه شرکت کنم. من برای همایون غنی زاده آتیه درخشانی در سینمای ایران می‌بینم.
    جمشید مشایخی پیش از استقرار علی نصیریان در جای خود او را در آغوش گرفت و در سخنان کوتاهی درگذشت این هنرمند را به او تسلیت گفت.
    بهترین انیمیشن؛ آخرین داستان (اشکان رهگذر)
    از میان سه انیمیشن «آخرین داستان» ساخته اشکان رهگذر، «شب آفتابی» به کارگردانی علی مدنی و «بنیامین» به کارگردانی محسن عنایتی سیمرغ بلورین این بخش به اشکان رهگذر اهدا شد.
    اشکان رهگذر نیز بعد از دریافت سیمرغ بهترین انیمیشن گفت: از همه عوامل این انیمیشن تشکر می کنم که تلاش کردند تا کاری ساخته شد که بتوان نام فردسی و شاهنامه را برای آن آورد.
    بهترین فیلم هنروتجربه؛ مسخره‌باز (همایون غنی‌زاده)
    همایون غنی‌زاده که در بخش «نگاه نو» سیمرغ فیلم «مسخره‌باز» را دریافت نکرده بود با قبول سیمرغ بلورین بخش هنروتجربه روی سن حاضر شد و گفت: آقای نصیریان گفتند بعد از ۶۰ سال هیچ سیمرغی دریافت نکرده بودند اما امشب دو سیمرغ به من می‌دهند! سیمرغ اول را نگرفتم چون آن سیمرغ را دوست نداشتم چرا که فیلم من موفق نشد نگاه نویی به جشنواره تزریق کند، اما این سیمرغ هنر و تجربه را دوست دارم، اجازه دهید برای بخش نگاه نو، نگاه سلیقه‌ای خود را داشته باشم.
    بهترین بازیگر نقش اول زن؛ الناز شاکردوست (شبی که ماه کامل شد)
    مهناز افشار برای «قسم»، ‌الناز شاکردوست برای «شبی که ماه کامل شد»، ژاله صامتی برای «درخونگاه»، ‌ بهنوش طباطبایی برای «ماجرای نیمروز: رد خون» و  فاطمه معتمدآریا  برای «بنفشه آفریقایی» نامزدهای بهترین بازیگر نقش اول زن این دوره بودند که از میان آن‌ها الناز شاکردوست برای «شبی که ماه کامل شد» سیمرغ بلورین را دریافت کرد.
    الناز شاکردوست بعد از دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش زن گفت: همیشه خیال می‌کردم این مسیر را با دویدن بیایم اما امروز نتوانستم بدوم اما خداراشکر که آمدم. خوشحالم و فکر می‌کنم تشویق‌های شما ارزش تلاش‌های روحی و جسمی را داشت.
    وی ادامه داد: از خانم آبیار تشکر می‌کنم که در تاریک‌ترین لحظه زندگی‌ام این نقش را به من پیشنهاد داد. نقش فائزه برای من مسئولیت داشت چرا که نقش مادری را بازی کردم که نماینده همه مادرانی است که آینده فرزند برایشان مهم است.
    شاکردوست در پایان گفت: اعظم محسن دوست مادر فائزه که نقشش را در فیلم بازی کردم، من را دخترم خطاب کرد که این هم جایزه بزرگی برای من بود.
    بهترین بازیگر نقش اول مرد؛ هوتن شکیبا (شبی که ماه کامل شد)
    در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد، حامد بهداد (قصر شیرین)،‌ امین حیایی (درخونگاه)،‌ هوتن شکیبا (شبی که ماه کامل شد)،‌ پیمان معادی (متری شیش و نیم) و نوید محمدزاده (سرخپوست) کاندیدا بودند که از میان آن‌ها هوتن شکیبا برای «شبی که ماه کامل شد» سیمرغ بلورین این بخش را دریافت کرد.
    شکیبا بعد از دریافت سیمرغ بهترین بازیگر مرد گفت: خیلی خوشحالم که این جایزه را گرفته‌ام و خوشحال‌ترم که خانواده‌ام در حال بزرگ شدن است، خانواده من، خانواده تئاتر، خانواده شبی که ماه کامل شد و خانواده سینما و خانواده خودم است. از هیات داوران متشکرم که اجازه داد نامم در کنار نامزدهای این بخش حامد بهداد، امین حیایی، نوید محمدزاده و پیمان معادی باشد.
    بهترین فیلمنامه؛ محسن قرایی و محمد داوودی (قصر شیرین)
    برای اهدای جوایز اصلی این دوره از جشنواره سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسین انتظامی سرپرست سازمان سینمایی و ابراهیم داروغه‌زاده دبیر جشنواره هم به ترکیب هیأت داوران حاضر روی سن اضافه شدند.
    در بخش بهترین فیلم‌نامه محسن تنابنده برای «قسم»، محسن قرائی، محمد داوودی برای «قصر شیرین»، نیما جاویدی برای «سرخپوست»، پرویز شهبازی برای «طلا» و نرگس آبیار و مرتضی اصفهانی برای «شبی که ماه کامل شد» به‌عنوان کاندیدا معرفی شدند که سیمرغ بلورین این بخش به محسن قرایی و محمد داوودی برای «قصر شیرین» اهدا شد.
    محسن قرایی پس از دریافت این سیمرغ از رضا میرکریمی و حامد بهداد به‌دلیل اجرای خوبشان که موجب ارتقای فیلمنامه سپاسگزاری کرد.
    جایزه ویژه هیأت داوران؛ سرخ‌پوست (نیما جاویدی)
    سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیأت داوران در ادامه برنامه به فیلم «سرخ‌پوست» به کارگردانی نیما جاویدی اهدا شد. جاویدی در مراسم حضور نداشت و یکی از عوامل فیلم به نمایندگی این سیمرغ را دریافت کرد.
    بهترین کارگردانی؛ نرگس آبیار (شبی که ماه کامل شد)
    بهرام توکلی برای «غلامرضا تختی»،‌  نیما جاویدی برای «سرخپوست»،‌ نرگس آبیار برای «شبی که ماه کامل شد»، سعید روستایی برای «متری شیش و نیم»،  رضا میرکریمی برای «قصرشیرین» و محمدحسین مهدویان برای «ماجرای نیمروز: ردخون» کاندیدای بخش بهترین کارگردانی بودند که از میان آن‌ها نرگس آبیار برای «شبی که ماه کامل شد» سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را دریافت کرد.
    نرگس آبیار بعد از دریافت سیمرغ خود گفت: نمی‌دانم چه بگویم، همیشه می‌گفتم که در جشنواره‌های خارجی جایزه گرفته‌ام، اما در ایران هیچوقت جایزه نگرفته‌ام اما امشب این اتفاق افتاد، می‌دانم دوستان دیگر کارگردان از اینکه این سیمرغ را نگرفته‌اند احتمالا ناراحت هستند و این من را دلگیر می‌کند، اما این سیمرغ برای همه کارگردانان نامزد این بخش است. از مادر فائزه، اعظم محسن دوست برای همراهی‌اش تشکر می‌کنم.
    بهترین فیلم؛ شبی که ماه کامل شد (تهیه‌کننده محمدحسین قاسمی)
    سرخپوست (تهیه‌کننده مجید مطلبی)، شبی که ماه کامل شد (تهیه‌کننده محمدحسین قاسمی)،‌ غلامرضا تختی (تهیه‌کننده سعید ملکان)،‌ متری شیش و نیم (تهیه‌کننده سیدجمال ساداتیان)،‌ ماجرای نیمروز:ردخون (تهیه‌کننده سیدمحمد رضوی) و قصر شیرین (تهیه‌کننده رضا میرکریمی) نامزدهای بخش بهترین فیلم جشنواره بودند.
    سیمرغ بلورین این بخش به «شبی که ماه کامل شد» به تهیه‌کننده محمدحسین قاسمی اهدا شد.
    محمد حسین قاسمی نیز گفت: از همه تشکر می‌کنم و اصل و فرع این جایزه را به اعظم محسن‌دوست اهدا می‌کنم.
    بهترین فیلم از نگاه مردم؛ متری شیش و نیم (جمال ساداتیان)
    «ماجرای نیمروز؛ رد خون»، «شبی که ماه کامل شد»، «غلامرضا تختی» و «سرخ‌پوست» به ترتیب فیلم‌های پنجم تا دوم فهرست فیلم‌های محبوب تماشاگران این دوره از جشنواره بودند که در رقابت نزدیک با این فیلم‌ها «متری شیش و نیم» به کارگردانی سعید روستایی توانست بیشتری آرای مردمی جشنواره را از آن خود کرده و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کند.
    منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما که برای اعلام این آمار روی سن حاضر شده بود، پیش از اعلام این جایزه در سخنان کوتاهی گفت:‌باور دارم دیگر نهادهای کشور باید از سینما یاد بگیرند که چگونه سینمای ایران مرحم زخم‌ها است؛ ما زخم نمی‌زنیم اما هر کس زخم می‌زند حتما به عقوبت کار خود می‌رسد.
    جمال ساداتیان تهیه‌کننده «متری شیش و نیم» که برای دریافت این جایزه روی صحنه آمد از عوامل این فیلم دعوت کرد تا او را همراهی کند. هومن بهمنش مدیر فیلمبرداری و سعید روستایی کارگردان این فیلم سخنان کوتاهی در این بخش مطرح کردند.
    روستایی با گلایه ضمنی از عدم همراهی نیروی انتظامی با فیلم «متری شیش و نیم» گفت: پشت دستم را داغ کردم که دیگر پلیس نه فقط از جلوی دوربین که از پشت دوربین فیلمم هم رد نشود!
    مراسم اختتامیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با پخش کلیپی از سکانس‌های فیلم‌های مطرح تاریخ سینما به کار خود پایان داد.
    لیست برندگان سیمرغ: 
    بهترین فیلم: شبی که ماه کامل شد
    بهترین کارگردان: نرگس آبیار(شبی که ماه کامل شد)
    جایزه هنر و تجربه؛ همایون فنی زاده(مسخره باز)
    جایزه ویژه هیات داوران: نیما جاویدی: سرخ پوست
    بهترین فیلمنامه: محسن قرایی، محمد داوودی(قصر شیرین)
    بهترین بازیگر نقش اول زن: الناز شاکردوست(شبی که ماه کامل شد)
    بهترین بازیگر نقش اول مرد: هوتن شکیبا(شبی که ماه کامل شد)
    بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: علی نصیریان(مسخره باز)
    بهترین نقش مکمل زن: فرشته صدرعرفایی(شبی که ماه کامل شد)
    بهترین فیلمبرداری: حمید خضوعی ابیانه(غلامرضا تختی)
    بهترین موسیقی متن: امین هنرمند(قصر شیرین)
    بهترین تدوین:بهرام دهقانی(متری شیش و نیم)
    بهترین صداگذاری: مهرشاد ملکوتی(ماجرای نیمروز:رد خون)
    بهترین صدابرداری: ایرج شهزادی(متری شیش و نیم)
    بهترین طراحی صحنه: کیوان مقدم(غلامرضا تختی)
    بهترین طراحی لباس: محمدرضا شجاعی(شبی که ماه کامل شد)
    بهترین چهره پردازی: ایمان امیدواری(شبی که ماه کامل شد)
    بهترین جلوه های ویژه بصری: جواد مطوری(مسخره باز)
    بهترین جلوه های ویژه میدانی: ایمان کریمیان(ماجرای نیمروز؛ رد خون)
    سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی: بیست و سه نفر
    بهترین فیلم از نگاه نو: مسخره باز
    بهترین فیلم  مستند:بهارستان خانه ملت(بابک بهداد)
    بهترین فیلم کوتاه : بچه خور(محمد کارت)

    *
    *

  • بهروز افخمی: جایزه مهم نیست؛ علی نصیریان سیمرغ ندارد، هیچکاک هم اسکار نگرفت

    بهروز افخمی: جایزه مهم نیست؛ علی نصیریان سیمرغ ندارد، هیچکاک هم اسکار نگرفت

    بهروز افخمی می‌گوید سیمرغ یا اساسا نمادهای سینمایی اهمیت هنری بالایی ندارند و اگر کسی سیمرغ نبرد ملاک جایگاه هنری‌اش نیست.

    بهروز افخمی: جایزه مهم نیست؛ علی نصیریان سیمرغ ندارد، هیچکاک هم اسکار نگرفت

    فاطمه پاقلعه‌نژاد: بهروز افخمی می‌گوید علی نصیریان در فیلم «مسخره‌باز» شایسته بردن سیمرغ است. او از فیلم هایی که دیده گفته است. از اینکه «۲۳ نفر» را دوست داشته اما اعتقاد دارد باید ۲۰ دقیقه‌ای کوتاه شود تا ریتمی بهتر پیدا کند. اینکه نظرش خیلی به فیلم «دیدن این فیلم جرم است» مثبت نیست و «مسخره باز» را دوست دارد.
    علی نصیریان را در مسخره باز دیدید؟
    خیلی بازی‌اش خوب بود و نقشی که برایش نوشته بودند هم خیلی خوب بود.
    چطور می شود که یک آدم در این سن می تواند نقشی اینچنینی که برایش نوشته می شود را بازی کند؟
    در این سن و سال عزت هم هنوز سرحال بود. ولی نصیریان به نظرم از نظر بدنی بهتر است و امیدوارم حالا حالا بتواند بازی کند.یلم نرگس آبیار را هم دیدید؟
    فیلم خانم آبیار هم خیلی خوب بود.
    اینکه سفارشی بسازی ولی سفارشی نباشد..
    بالاخره سرمایه اش از نهادهای وابسته به نظام تامین می شود. لزوما شما وقتی سفارشی می‌سازی یعنی دولت سرمایه‌ات را مهیا می‌کند دلیل نمی‌شود که نتوانی نظر شخصی‌ات را بگویی فیلم مهدویان هم عملا ایده خودش به حساب می‌آید.
    این همان ایده اوج است که می خواستند مل گیبسون و مایکل مور را بیاورند ولی به نظر می رسد این فضا وجود دارد که می خواهند کسی درباره ماجرای ریگی برایشان بسازد.
    درباره ریگی می شود ده فیلم دیگر هم ساخت و از جنبه های مختلفی به آن پرداخت. فیلم نرگس آبیار تجربه یک زن است که در این ماجرا وارد می شود و تقصیری هم ندارد. نه آن زن و نه مادر ریگی هیچکدام راه فراری از بودن در میان آن آدم ها نداشتند. همان شب هم وقتی من با خانم آبیار صحبت کردم گفتم می شود فیلم تو را در ژانر ترسناک قرار داد؟ گفت ترسناک هست ولی ژانر ترسناک نیست. ولی واقعا فیلم ترسناکی است. نشان می دهد بدون اینکه هیچ تقصیری داشته باشی ممکن است در یک جریانی کشیده شوی که مردها دارند بر سر یک موضعی که اصلا درست هم نیست با هم می جنگند.
    اگر سیمرغی بخواهند بدهند
    من فکر می کنم امسال سه، چهار فیلم خوب داریم که احتمالا سیمرغ ها بین آنها تقسیم می شود. متری شش و نیم، فیلم مهدویان و فیلم خانم آبیار و حتی مسخره باز فیلم هایی هستند که جایزه ها را می برند و حتی ممکن است فیلم های غیرمنتظره ای مثل سرخپوست هم وارد شوند.
    حامد بهداد بدشانس است؟
    جایزه مهم نیست همین که کاندید می شوند یعنی بازی شان دیده شده.
    همین است که الان علی نصیریان در این سن سیمرغ ندارد.
    برای همین است که می‌گویم سیمرغ مهم نیست. هیچکاک هیچوقت اسکار نگرفت و حتی برایش مهم هم نبود.
  • روح احمدی‌نژاد در کپیِ ناشیانۀ «آژانس شیشه‌ای»!

    تمام حرف فیلم «دیدن این فیلم جرم است» این است که کشور، دیگر انقلابی نیست و همه عافیت طلب شده اند. اما زور قهرمان فیلم فقط به گروگان دو تابعیتی می‌رسد نه حامیان او…

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- این جملۀ کارل مارکس را بارها خوانده یا شنیده‌ایم که «تاریخ، دوبار تکرار می شود. بار اول به صورت تراژدی، بار دوم به صورت کمدی».
    برخی البته گوینده را نه مارکس که دیگری دانسته‌اند ولی باز سخنی قابل تأمل است.
    می‌خواهم دربارۀ فیلم «دیدن این فیلم جرم است» به کارگردانی «رضا زهتابچیان» بنویسم. یک «کپی نابرابر با اصل» از فیلم مشهور و بارها دیده و تحسین شده «آژانس شیشه‌ای».
    توضیح یا توجیه کارگردان یا تهیه‌کننده این است که اولا دربارۀ فیلم «آژانس شیشه ای» هم می‌گفتند از فیلم دیگری (بعد از ظهر سگی) کپی‌برداری شده است ثانیا مضامین محدود است و ممکن است در آینده هم بگویند از روی این فیلم کپی برداری کرده‌اند.
    گروگان گیری با ادعای کار ارزشی و نقض قوانین کشور بر اساس برداشت شخصی اما یادآور فیلم «آژانس شیشه‌ای» است و حتی فیلم «لاتاری» هم در بخش هایی «تقلیدی» ارزیابی شد چه رسد به فیلم «دیدن این فیلم….».

    کارگردان اصرار دارد فیلمی را که با بودجه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ساخته شده یک فیلم «اعتراضی» معرفی کند اما به قول دکتر شریعتی «برای این که بدانی هر که چگونه فکر می کند ببین از کجا می خورد».
    اگر اجازه می دادند «آشغال های دوست داشتنی» محسن امیر یوسفی پخش شود و همین حوزه هنری مانع اکران برخی فیلم ها در سینماهای خود نمی شد و برای دیگران هم این امکان فراهم بود که فیلم های سیاسی و اعتراضی بسازند آنگاه می توانستیم باور کنیم این فیلم واقعا سیاسی و اعتراضی است اما دست کم به نویسندۀ این سطور این احساس دست داد که انگار می‌خواهند «اعتراض» را هم مصادره کنند.
    در «آژانس شیشه‌ای» رفتار حاج کاظم را با توجه به سابقه و توقعاتش می توان توجیه کرد و باور او به صرف سلاح نیست. در اینجا اما «امیر» که مثلا قهرمان داستان است به صرف این که سلاح در دست دارد می خواهد قانون مورد نظر خودش را اعمال کند و بدون سلاح هیچ است! سن و سالی هم ندارد که بگوییم سی تا چهل سال قبل فرمانده جنگ بوده و ناچار پای عموی او را به میان می‌کشند.
    کارگردان می داند تماشاگر به خاطر بازداشت فردی به صرف مستی هم‌ذات‌پنداری نمی‌کند بنابراین آزار و اذیت یک زن باردار را دست‌مایه می‌کند و بعد در می‌یابیم که مرد مست دو‌تابعیتی هم هست.
    با این حال مشخص نمی‌شود که اگر پای همسر خودش هم در میان نبود همین کارها را برای شهروندان دیگر هم انجام می داد یا نه؟
    تمام ذوق کارگردان و تهیه کننده در این است که در صحنه‌هایی که غیرت ایرانی به نمایش گذاشته می‌شود تماشاگران در سالن کف می‌زنند. مثلا وقتی می‌گوید در عربستان سعودی به دو نوجوان ایرانی تعرض شد. یا کارگردان اصرار دارد بگوید قالپپاق دزد را می گیرند  و دزدان بزرگ آزادند. اما آن فرد را مگر به اتهام دزدی گرفته ؟ با این حال همین جملات تلگرامی هم دل عده ای را خنک می کند و آقای زهتابچیان هم امیدوار است تماشاگر را با خود همراه سازد. احساساتی هم ابراز می شود اما به تعبیر عارف قزوینی «احساسات جماعت به پُفی برانگیخته و به تُفی خاموش می‌شود!»
    فیلم می‌خواهد دیگران را بی غیرت معرفی کند و انگار همه بی غیرت شده‌اند و فقط قهرمان فیلم که کاریکاتور حاج کاظم آژانس شیشه‌ای است غیرت دارد.
    در تمام طول فیلم این پرسش در ذهن انسان چرخ می‌زند که اگر سیستم این قدر فاسد شده که نمی‌توانی به خاطر تعرض یا آزار زن خودت و از دست رفتن جنین فرزندت، به جایی شکایت کنی و انگار کاپیتولاسیون بازگشته و چون طرف، دو تابعیتی است سفارت بریتانیا پی‌گیر ماجراست چرا این جوان زندگی خود را در خدمت همین سیستم قرار داده است و از چی دفاع می کند؟ سلاح در دفاع برداشته یا شورش؟
    این تضاد و تناقض را فیلم به هیچ رو نمی‌تواند پاسخ دهد جز این که بگوید همه در فساد دست و پا می‌زنند الا یک نهاد خاص.
    مقامات امنیتی در رده های مختلف، فرزند یک روحانی مورد احترام و نیروهای انتظامی و دیگران همه بسیج شده‌اند تا متهم را از دست انقلابیون برهانند!
    با این وصف می‌توان پرسید چرا منتها آرزوی امیر این است که یک سیلی بزنند و عموجان در نهایت دست او را می شکند یا بلایی دیگر سر او می آورد؟
    تمام مشکل امیر و دوستان با آدم بَدۀ فیلم است اما اگر او را درپایگاه قطعه قطعه کنند آیا آن عدالت که آرزو می کنند حاکم می شود؟!
    این فیلم البته از یک نظر موفق است و آن همانا دمیدن روح محمود احمدی‌نژاد و «تفکر بهاری» است و یادآور آتش زدن حکم دادگاه درباره اسفندیار رحیم مشایی در مقابل سفارت انگلستان در تهران.
    آژانس شیشه ای را با بازی درخشان پرویز پرستویی به یاد می‌آوریم و می‌شناسیم و در واقع در ذهن ما ثبت شده اما فیلم «دیدن این فیلم …» بازی‌های خوبی هم ندارد. تا جایی که شاید محمود پاک‌نیت بدترین بازی عمر خود را در آن به نمایش گذاشته باشد و حسین پاکدل هم انگار بازی نمی کند و وسط فیلم ظاهر شده است. صحنه نیروهای امنیتی و ویژه و تجهیز آنان به مدرن ترین وسایل البته قابل توجه است و خوف‌انگیز.
    با این همه تمام حرف فیلم این است که کشور، دیگر انقلابی نیست و همه عافیت‌طلب شده اند. اصلا بی غیرت شده اند و به خاطر همین نهادهای انقلابی و امنیتی روی هم سلاح می‌کشند.
    اگر چنین است امیر خان چرا سراغ اصل‌کاری‌ها نمی‌رود؟ چرا تمامِ گیِرِ او به گروگان بی دفاع است نه حامیان و سفارش کنندگان؟ او که بلد است اسلحه بکشد، او که دوست دارد سیلی بزند. خوب اگر خیلی دلاور است به حامیان آن متهم بزند! این که تمام غیظ خود را متوجه فردی کند که در گروگان اوست چه شجاعت ویژه ای می‌طلبد؟
    حرف دل او اما شاید از زبان دیگری بیان شود که وقتی می پرسند «در زمین کی هستی»، جواب می‌دهد «زمین، مال آنهاست. ما سیم‌خاردار دور زمین هستیم».
    براین اساس می‌توان پرسید مگر قهرمان داستان نمی‌بیند همه بی غیرت شده‌اند و در سطوح مختلف برای آزادی متهم سفارش می‌کنند؟ چرا همه زور و خشم خود را متوجه آدمی بی سلاح می کند و عرضه و زورش را به صاحبان قدرت که بعضا با چهره های مخوف تصویر شده اند نشان نمی‌دهد؟
    بگذارید تکرار کنم. با لحن اعتراضی فیلم مشکل ندارم. با مصادره فیلم های اعتراضی مشکل دارم و این که به دیگران اجازه ندهیم و خودمان ادای معترضان را درآوریم.
    اگر همه این مجال را داشته باشند آقای زهتابچیان را بیشتر می توان باور کرد و آن پرسش را تکرار می کنم که چرا امیر به این نتیجه نمی رسد که به جای آزار گروگان سراغ حامیان برود و اصرار دارد هم در خدمت باشد و هم شورش کند؟
    مهم ترین تفاوت حاج کاظم آژانس شیشه ای با امیر این فیلم این است که هویت حاج کاظم به سلاح او نبود. بدون سلاح هم مقبول بود اما این فرمانده بدون سلاح عملا قادر به ایفای نقشی نیست. شاید به خاطر همین سلاح را زمین نمی گذارد و حفظ امنیت را به انواع و اقسام نهادهای دیگر نمی سپارد.
    با این همه فیلم در یک موضوع موفق است و آن هم تصویر انواع نهادها و دستگاه ها که به موازات هم فعالیت می کنند و وارد یک ماجرا می شوند.

  • می‌خواهند ریشه کیمیایی را بزنند/ لباس ارتشی بپوشم و بروم جلوی عکاس‌؟

    پولاد کیمیایی در فاصله بین دو پست خبرساز اینستاگرامی اش برای خبرآنلاین از دلایلی گفته که اینگونه باعث دلخوری‌اش شده است.

    فرهاد عشوندی: پولاد کیمیایی؛ او یکی از خبرسازهای دو سه روز اخیر سینمای ایران بوده است. وقتی موج انتقادها از فیلمش باعث شد تا در اینستاگرامش بنویسد که مهاجرت می کند، می‌شد فهمید که خیلی احساسی به انتقادها واکنش نشان داده است. او البته با گذشت یک روز از رفتن پشیمان شده اما در فاصله این دو پست حرف هایی برای خبرآنلاین زده که خواندن شان نشان می دهد چه اتفاقی او را به این نقطه رسانده است.
    اینکه حس می کند برنامه حذف خاندان و طرز فکر کیمیایی در سینمای ایران وجود دارد و برای همین هر کاری از او را به قصد زدن از ریشه مورد هجوم قرار می دهند.
    پستی در اینستاگرام‌تان منتشر کردید و گفتید قصد مهاجرت دارید. کمی شوکه کننده بود و به نظر احساسی. انگار از سر این بود که دلخورید از انتقادهایی که به فیلم تان شده است.
    اتفاقی است که ترجیح می‌دهم زیاد راجع به آن صحبت نکنم،چون با صحبت،قضیه بازتر و بدتر می شود. ولی فکر می‌کنم فضایی در حال به وجود آمدن است‌. این فضا ناخودآگاه سعی می‌کند من را به این سمت ببرد. چون به هر سمتی بروی، دلیلی برایت می تراشند.
    اگر بعد از جشنواره این کار را می کردم،می گفتند چون فیلمش جایزه نگرفت، این کار را کرد و یا اگر انتقادی از فیلم می شد، می گفتند برای انتقاد به فیلم این کار را کردم. ترجیح می دهم این قضیه را باز نکنم.
    این روزها از معکوس انتقادهای زیادی شده است. الان شاید خیلی ها می گویند پولاد کیمیایی جا زده است؟
    نه مسئله جا زدن نیست. اگر قصد جا زدن داشتم این فیلم را نمی ساختم و زودتر از این جا می زدم.بحث اینجاست که یک اتفاقی دارد می‌افتد و سیاستی است برای حذف من.
    من با تمام سختی ها می روم یک فردی را می آورم که در این سینما سرمایه گذاری می‌کند. فیلمی اجتماعی با لایه هایی ازجذابیت می سازم که تا به حال کسی این کار را نکرده است. ولی طوری عنوان می شود که حتی سرمایه‌گذار فراری شود. یک طوری عنوان می شود که …
    شما اگر نقد سازنده داشته باشی ، همه تحمل می کنند و استفاده. اگر نقد سازنده نباشد این اتفاق می افتد که پوراحمد یا سیروس الوند در جشنواره با نقدهایی این چنین مواجه می شوند؟ ببینید چه بلایی سر این ها آوردند. ببینید چه رفتاری با قدیمی‌های این سینما می‌کنند. بعد یک سری آدم را دارند در برابر آن قدیمی‌ها بولد می‌کنند که یعنی واقعا هیچ نقدی به فیلم‌های‌شان نیست؟ آنها همه فیلم‌های خیلی خوبی می سازند و ما فیلم بد می سازیم؟ پس آن مفهوم نقد کجاست؟ کجا به عدالت اشاره می کند؟ من فیلمساز اگر ببینم که مثلا در نقد می گویند اینجای فیلمم به این دلیل نوشتن بد است و اینجایش به این دلیل خوب است ، می فهمم با تفکری روبرو هستم که دارد من را کارشناسی می کند.
    الان باور پولاد کیمیایی این است که این جریان می خواهد حذف‌تان کند؟
    بله، وقتی می خواهند ما را حذف کنند، سعی می کنند با بدنامی ما را حذف کنند،که در حال انجام این کار هستند.می خواهند همین طوری خرد خرد ، خرد و ذره دره تحقیرت کنند ، اذیتت کنند ، در مقابلت بایستند و به تو فضا ندهند و میدان ندهند . الان ببین چند سال است که من دو تا ، سه تا فیلم پیشنهاد نداشتم. اصلا به من پیشنهادی نمی شود، کار خوب ! دلیلش این است که من در این گنگ نیستم. دلیلش این است که من ایستادم برای جنگندگی . ایستادن معنایش این نیست که من جار بزنم که بیایم در تیترهای خبری و بگویم من آدم فلانی هستم. واقعا ایستادم. من در تمام این سال‌ها تلویزیون نرفتم. خندوانه یا آن یکی برنامه آقای مدیری ، چند تا سریال به من پیشنهاد شده نرفتم. دلیل دارد که نرفتم. از آن طرف دارند در سینما همین کار را با من می کنند.فیلمم را می خواهند بکوبند. بازی هایم را می کوبند.بعد نقدها همه نقدهای پر از کینه است.
    یک جورهایی وقتی پولاد را می زنند به مسعود کیمیایی هم گره می خورد این نقدها. الان داری عقب می کشی که پدرت از زیر فشار خارج شود؟
    ببین پدر را نمی توانند حذف کنند یا خیلی انتقاد کنند و البته کم هم نکردند و در طول این سالها به فیلمش خندیدند. من خودم در سالن بودم و همان جا مجبور شدم به این تمسخر در سالن سینما واکنش نشان بدهم. این در واقع بازی شروع شده ای است . هدف شان حذف جریان تفکر کیمیایی است. کاری که در باره پدر به دلیل پیشینه اش نمی توانند انجامش دهند. در برابر این جریان دو حالت دارد. یا شما باید بایستی که دودش در چشم خیلی ها می رود. حق من در این سینما بعد از بیست و پنج سال فعالیت، این نیست.حقم نیست که این قدر زیر فشار باشم. البته این شرایط فقط برای من نیست. مثلا شما ببین سیاوش اسعدی را می زنند چون می گوید دارد مکتب کیمیایی را می خواهد ادامه بدهد. چرا؟ چون می گوید من کیمیایی را دوست دارم و فیلمش را به پدرم تقدیم کرده است ، حالا فیلمش دو تا سکانس ضعیف دارد یا ریتمش کند است یا هر ایراد دیگری که می گویید ، این که دیگر از ریشه زدن ندارد . اصلا یک فیلم کلا بد است. قطعا هر فیلم سازی چه من باشد و کوچکترین اعضای فیلم سازی باشد یا کارگردانان بزرگ ، ماها همه عادت داریم به نقد و می دانیم که سینمای ایران آن نقطه تحملش کجاست و می پذیریم اما به شرطی که واقعا انتقاد باشد.
    شما وقتی می حواهی بنویسی «شب… بارانی… مسابقه ماشین سواری در کارخانه» اجرای این در ایران ، همه فنی ها می دانند یعنی چه. چه کار سختی است.من این را اجرا کردم در فیلمم. ولی هیچ کردیتی که نمی گیرم ، می گویند فیلمت بد است. ما بیاییم بنشینیم درباره فیلم حرف بزنیم و بگوییم کجای این فیلم بد است.حالا من یک سری از نقدها درباره فیلم‌تان را خواندم که بیشتر گفته شده سکانس‌های خوبی در فیلم داری مثل همان مسابقه ماشین‌سواری ولی کلیت فیلم و دیالوگ‌ها یک قصه روان نساخته و در نیامده است دیگر!
    چرند می گویند. کجای دیالوگ ها بد است؟ خود آقای سعید قطبی زاده در برنامه هفت گفت که یک روند نگارش دارد این فیلم . فکر شده درباره گفتارش. چرا این ها دیده نمی شود؟ نه این ها دیده می شود ، نمی خواهند بگویند. می خواهند عکسش را بگویند. در طول این سال ها مدام گفتند پدرش ، پدرش . من تئاتر کار کردم ، سریال کار کردم . با کارگردان های دیگر کار کردم،حالا سه تا ،چهار تا فیلم هم با پدرم کار کردم . تمام این مشکل این است که من به عنوان فرزند یک سینماگر ، نجار نشدم آمدم سینما گر شدم؟ چرا چون پسر مسعود کیمیایی بودم و آمدم به سینما؟ بعد الان فقط منم؟ یعنی الان ساعد سهیلی نیست؟ سینا سهیلی نیست؟ ماهور الوند نیست؟ لیلا حاتمی نیست که دارند وارد سینما می شوند و شدند؟ فقط منم؟ فقط منم که دارم از رانت بابام استفاده می کنم؟ من که دارم از رانت بابام استفاده می کنم ، می روم فیلم می سازم ، سر صحنه ، تورج منصوری و همه عوامل ایستادند و بابای من می آید می گوید:« صدا ، دوربین ، حرکت» من هم ایستادم و می گویم می خواهم کارگردان شوم بابا.
    این تصور را از من دارند می سازند برای مردم. یک تفکر به شدت کمیک. به شدت کمدی . یعنی جلوی دوربین می روی ، می آیند می گویند فلان. پشت دوربین می روی می گویند فلان. می روی می خوانی ، می گویند خب حالا که چی؟
    با این تعریفی که گفتید در حقیقت خود را در نقطه ای می بینید که هر کاری بکنید این انتقادها هست و چاره ای غیر از عقب کشیدن ندارید؟
    بله.
    آن وقت اگر از ایران بروی باز پولاد کیمیایی قرار است در بیزنس سینما باقی بماند؟ اگر از ایرن بروی ، می خواهی سینمایت را ادامه بدهی؟
    بله صد در صد. مطمئن باشید که روزی اسم پولاد کیمیایی در صدر اخبار جهانی سینما خواهد امد و آن روز مطمئن باشید از جای دیگری هستم و این باعث تاسف است.این باعث تاسف است که تو به عنوان یک جوان این قدر ته دلت را پر بکنند که اصلا بعضی وقت ها بگویی که گلی به جمال خارجی. گلی به جمال کسی که به زبان خودت حرف نمی زند. کسی که با جوانش این کار را نمی کند. با آدمی که آرتیست است ، هنرمند است ذاتش ذات شکننده ای است ، حساس است. ماها که لات نیستیم که. مثلا چون من الان نقش آقا رضا سرچشمه را بازی کردم ، بیایم جلوی دوربین هم اخم کنم و فلان طور برخورد کنم؟
    سینمای ما این را می خواهد. فقط ریا. بروم لباس ارتشی بپوشم و جلوی دوربین ها بایستم و بگویم من این هستم؟سینمای ما انگار این را می خواهد . هنوز که هنوز است اینجا کسی به ذات هنر فکر نمی کند.همه یا دنبال پول هستند. یا مطرح شدن هستند و یا زدن همدیگر و حسادت. اصلا کسی با سینما کاری ندارد تو این مملکت.
    پدرتان موافق رفتن تان هستند یا فعلا رفتن در حد یک ایده است و به خاطر دلخوری از انتقادهایی که شنیدی؟
    موافق که نه. راستش یک مقدار شوکه شده است. این قدر حالش بد است(آهی می کشد) اگر می خواهی این را چاپ کنی ، این ها را هم بنویس که من تا امروز نه پاسپورت خارجی داشتم ، نه دو ملیتی بودم. نه کارهایم را زیر زیرکی اینجا انجام ندادم و خانواده ام را برده باشم آمریکا. من تا الان شناسنامه و پاسپورتم ایرانی است و برای این مردم بودم و اینجایی هستم. با این که خارج از کشور هم زندگی کردم و برگشت ولی یک پاسپورت داشتم. الان که این پست را گذاشتم ، تازه می خواهم این کار را انجام بدهم. یعنی برنامه ای از قبل برای رفتن نداشتم که کارهایش را کرده باشم و الان آن را بگویم. من تازه از امروز به فکرش افتادم. از فردا باز نگویند فلانی رفته یک پاسپورت خارجی گرفته و راحت می خواهد برود فرودگاه و برود.
    اگر واقعا بخواهی بروی مدیریت «مدرسه کارگاه آزاد فیلم» چه می شود؟
    بابا خودشان ادامه می دهند. ولی خب یکی از مشکلات پدر من هم همین است. پدر من بعد از ۵۰ سال فیلم ساختن ، اصلا فیلم بد هم ساخته باشد ولی با شرافت که زندگی کرده است. اصلا نمی خواهم بگویم کی بوده و چی بوده اما نان زندگی اش را از هنر و شعر در آورده است و هیچ وقت برای هیچ ارگانی فیلم نساخته است! برای دل خودش کار کرده ، حالا بد یا خوب ولی یک مدرسه دارد دیگر ، حالا در همین شرایط سخت اقتصادی ، ۱۲ یا سیزده سال است که سعی کردیم چرخش را بگردانیم. الان ما آمدیم جای مان را عوض کردیم و باید مجوز اماکن را تمدید کنیم ، پیرمرد را هی می کشانند به این ادارات ، باید ده طبقه برود بالا ، از این اتاق به یک اتاق دیگر ، ته ماجرا هم مجوز را تمدید نمی کنند و مسئله درست می کنند. خب ما الان می خواهیم برویم ارشاد و مجوز مدرسه را تمدید کنیم ، می گویند مجوز اماکن را بیاور ، وقتی این مجوز را نمی دهند چه کار باید بکنیم.
    حالا مسعود کیمیایی حتی اگر به قول خودت چند فیلم آخرش با انتقاد روبرو شود ، برای هنرجوها که استاد خوبی است. پس الان برای تداوم مدرسه مشکل دارید؟
    اصلا فیلم بد ساختن که ایرادی ندارد. مگر الان در جهان همه فیلم ها خوب است. بحث بی احترامی و توهین به آدم ها است. اصلا الان بحث نقد نداریم. من اصلا این کاره نبودم و فیلم ساز نبودم اما اینکه در رسانه ملی بیایم برای یک جوان که فیلم خوب ساخته چند تا هم ایراد دارد ، بخواهم ریشه طرف را بزنیم که دیگر درست نیست ، انصاف نیست. ما که شرایط سینمای مان از شرایط ساخت معلوم است تا چه سطحی می تواند بیاید. وقتی یک فیلمی از جایی حمایت می شود طرف ۱۵ میلیارد پول دارد می تواند فیلم خوب بسازد اما فیلمی که با بودجه کم ساخته می شود ، خودمان می دانیم تا چه حدی می تواند پیش برود. الان همین سیاوش اسدی برای درخونگاه من می دانم با چه مشکلی این فیلم را ساخته. از شریک کردن هنرپیشه ها در سهم فروش تا من چاکرتم گفتن و کلی دشواری ، این شکل زدن این جریان فکری خیلی از حد انصاف گذشته و طوری روی یکی مثل من فشار آورده که ترجیح بدهم کات کنم و یک زندگی از سر نو را از جای دیگری شروع کنم که استعدادت را به خودت بدهد.نه اینکه از ریشه او را بزنند.
    ماجراهای پدرم را هم که گفتم.

  • سمیرغ بلورین بهترین عکس به «ّبمب یک عاشقانه رسید/طاها ذاکر سیمرغ بهترین پوستر را گرفت

    سیمرغ بلورین بخش بهترین عکس به حبیب مجیدی برای بمب یک عاشقانه تعلق گرفت.
    به گزارش ستاد خبری سی‌ و هفتمین جشنواره فیلم‌ فجر،  آیین افتتاحیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با معرفی داوران بخش تبلیغات ادامه پیدا کرد. علی نیک رفتار، آرش معیریان، احسان برآبادی داوران مسابقه تبلیغات سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بودند که با تشویق حاضران در سالن به روی سن آمدند تا جوایز این بخش را اهدا کنند.
    سیمرغ بلورین بخش بهترین عکس به حبیب مجیدی برای بمب یک عاشقانه تعلق گرفت.
    مجیدی در هنگام دریافت این جایزه گفت: رقابت در هنر بی معناست و یادمان نرود که سینما قرار است آدم‌ها را بهم نزدیک‌تر کند. صمیمانه از آقای پیمان معادی و تمام عوامل این فیلم تشکر می‌کنم.
    طاها ذاکر برای فیلم کوپال سیمرغ بلورین بهترین پوستر را دریافت کرد.
    سیمرغ بلورین بهترین آنونس در جشنواره فیلم فجر به روح الله موحدی برای گرگ بازی اهدا شد.
  • همراه اول، حامی اصلی جشنواره فیلم فجر

    همراه اول حامی اصلی سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر شد.
    به گزارش اداره کل ارتباطات شرکت ارتباطات سیار ایران، سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با حمایت ویژه همراه اول از ۱۰ تا ۲۲ بهمن ماه سال جاری همزمان با چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می شود.
    اپراتور اول تلفن همراه کشور که با شعار «همراه اول، حامی هنر ایران زمین» از بزرگترین رویداد هنری کشور حمایت کرده این حمایت را همراستا با سیاست جدید خود مبنی بر حمایت از رویدادها و آثار فاخر هنری و فرهنگی در کشور اعلام کرده است.
    سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با حضور ۴۵ فیلم برگزار می شود و ۱۴ سینما در تهران و بیش از ۵۰ سینما در سایر شهرستان های کشور آماده اکران فیلم های این دوره هستند.
    همراه اول که اخیراً به اقدامات حامیانه توجه بیشتری نشان می دهد، در سیاست های مسوولیت اجتماعی خود، توجه ویژه ای به مقوله هنر و فرهنگ داشته که حمایت از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر یکی از برجسته ترین اقدامات اپراتور اول در این زمینه به شمار می رود.
  • معرفی نامزدهای بخش مسابقه تبلیغات سینمای ایران سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر

    به گزارش روابط عمومی سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، نامزدهای بخش تبلیغات سینمای ایران در سه حوزه عکس، پوستر و آنونس معرفی شدند.

    در بخش عکس کوروش پیرو برای عکاسی فیلم «پشت دیوار سکوت»، محمد بدرلو برای «تنگه ابوقریب»، مریم تخت‌کشیان برای «قانون مورفی»، حبیب مجیدی برای «بمب یک عاشقانه» و امیرحسین شجاعی برای «مغزهای کوچک زنگ زده» نامزد دریافت سیمرغ بلورین شدند.

    در بخش طراحی پوستر محمد تقی‌پور برای «تنگه ابوقریب»، محمدحسین هوشمندی برای «عرق سرد»، عرفان بهکار مهربانی برای «خوک»، طاها ذاکر برای «کوپال» و محمد روح الامین برای «مصادره» نامزد دریافت سیمرغ بلورین شدند.

    برای ساخت آنونس فیلم های سینمای ایران در سال گذشته کاظم ملایی برای فیلم «کوپال»، حمید نجفی راد برای فیلم «خوک» و «بدون تاریخ، بدون امضا»، روح اله موحدی برای فیلم «گرگ بازی» و مسعود رفیع زاده برای فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده»  کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین شدند.

    برندگان سیمرغ بلورین مسابقه تبلیغات سینمای ایران در مراسم افتتاحیه سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر معرفی خواهند شد.

  • معرفی کامل فیلم‌های سودای سیمرغ سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر (قسمت دوم)

    قسمت اول معرفی فیلم های سودای سیمرغ جشنواره فجر

    سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از هفته آینده کار خود را آغاز خواهد کرد و آثار متعددی در ژانرهای گوناگون در آن با یکدیگر به رقابت خواهند پرداخت. تیم روزیاتو قصد دارد امسال پوشش کاملی از فیلم‌های پخش شده در این جشنواره را برای شما خوانندگان داشته باشد و تمامی آثار پخش شده در جشنواره را معرفی و بررسی کند. حال که تا شروع جشنواری چیزی نمانده، بد نیست نگاهی دقیق‌تر به فیلم‌هایی که قرار است در طی چند روز آینده به نمایش در بیایند داشته باشیم. پوشش کامل فیلم‌های جشنواره سی و هفتم فیلم فجر توسط روزیاتو از دهم بهمن ماه آغاز خواهد شد. با معرفی کامل فیلم‌ های سودای سیمرغ سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر همراه باشید.
     
    ۹- در خونگاه
    در خونگاه آخرین ساخته سیاوش اسعدی است و قصه‌اش در حال و هوای دهه شصت می‌گذرد. اسعدی بعد از شش سال به سینما بازگشته و قصد دارد تا بار دیگر داستانی درام و قوی را روایت کند که با فانتزی مخصوص امضای خودش در آثارش ترکیب شده باشد.
    فیلم توسط کاگردان در تیتراژ به مسعود کیمیایی پیشکش شده است. آنطور که از تصاویر و اخبار درز شده درباره فیلم برمی‌آید، در خونگاه اثری است شبیه به فیلمفارسی‌های کلاسیک سینمای ایران اما با فرمی مدرن و داستانی غنی‌تر. اسعدی قصد داشته تا ادای دینی به این نوع فیلمسازی داشته باشد و سال گذشته با وجود اینکه فیلم کامل شده بود، اما برای یک سری ریزه‌کاری فنی از شرکت در جشنواره سی و ششم انصراف داد و در نهایت توانست امسال خود را به جشنواره سی و هفتم برساند.
    عوامل و دست‌اندرکاران فیلم عبارتند از:
    کارگردان: سیاوش اسعدی، تهیه کننده: منصور سهراب پور، نویسنده: نیما نادری- سیاوش اسعدی، مشاور پروژه : روزبه معینی، مدیر فیلمبرداری: تورج اصلانی و فیلمبرداران: حسن و مهدی اصلانی، تدوین:محمدرضا مویینى صداگزارى: علیرضا علویان، موسیقى: فرزین قره گوزلو، ساخت تیزر:على رشیدى مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: علیرضا صالحی، طراح صحنه و لباس: مجید علی اسلام، طراح گریم: آرزو حلاجی، مدیر صدابرداری: ناصر انتظاری، مدیرتولید: ناصر ریحان صفت ،جانشین تولید: عباس نصرالله،جلوههای ویژه میدانی : رضا ترکمان ،عکاس و فیلمبردار پشت صحنه: مهرداد ناصری، طراح پوستر: سیروس سلیمى خلیق، جلوه هاى ویژه بصرى : سینا قویدل، تدارکات:ابولفضل غلامى
    ۱۰- سال دوم دانشکده من
    رسول صدر عاملی سال‌هاست که نتوانسته فیلمی شایسته و درخور اسم و رسمش بسازد و مدتهاست که مشتاقان سینمای این کارگردان از دیدن یک فیلم خوب که توسط وی خلق شده باشد محروم مانده‌اند. صدرعاملی بعد از چندین سال به سینما بازگشته و ویترین بازگشتی‌های امسال جشنواره را رنگین‌تر کرده است (بسیاری معتقدند جشنواره سی و هفتم محلی شده برای بازگشت بسیاری از کارگردانانی که سالیان سال از فیلمسازی دور بودند) صدرعاملی بازگشت خود به سینما را با کمک پرویز شهبازی انجام داده، فردی که فیلمنامه‌های قدرتمندی چون عیار ۱۴، مالاریا و دربند را در کارنامه هنری خود دارد و به نظر می‌رسد ترکیب این زوج هنری بتواند خروجی موفق آمیزی داشته باشد.
    علی مصفا و بابک حمیدیان و ویشکا آسایش نیز در فیلم حضور دارند. فیلم سال دوم دانشکده من قرار بود که دو سه ماه پیش به اکران عمومی در بیاید اما وقتی تصمیم گرفت که در جشنواره فیلم فجر شرکت کند، تهیه کننده قید اکران عمومی زودهنگام را زد و تصمیم گرفت که اثر را در جشنواره شرکت دهد.
    آنطور که از شنیده‌ها بر می‌آید صدرعاملی بار دیگر به سراغ سوژه دغدغه‌های دختران جوان و نوجوان رفته و این بار از زاویه‌ای جدید‌تر و امروزی‌تر به این دغدغه‌ها می‌پردازد.
    ۱۱- سرخپوست
    نیما جاویدی پیش‌تر با فیلم مبلورن خود را به سینما معرفی کرد و توانست خودش را به عنوان یک کارگردان جوان نوظهور آینده‌دار به مخاطبان بشناساند. جاویدی بار دیگر با ترکیب بازیگران قدر و ماهر سینمای ایران یک گروه بازیگری قوی را گرد هم آورده تا اثر جدید خود را جلوی دوربین ببرد. نوید محمد زاده، پریناز ایزدیار و ستاره پسیانی چندتن از این بازیگران هستند که با گریم‌های متفاوت و خاص جلوی دوربین جاویدی قرار گرفته‌اند.
    در خلاصه داستان رسمی که از سوی روابط عمومی این اثر منتشر شده، چنین آمده است: سال ۱۳۴۷ ، یک زندان قدیمی در جنوب ایران به دلیل مجاورت با فرودگاه در حال توسعه شهر در حال تخلیه است. سرگرد نعمت جاهد، رئیس زندان به همراه مامورانش در حال انتقال زندانیان به زندان جدیدند. تا اینکه …
    فیلم سرخپوست یک فیلم داستان محور درام اجتماعی است که زمان فیلمبرداری‌اش نزدیک به سه ماه طول کشیده و آنطور که از عکس‌های منتشر شده از آن برمی‌آید از حیث طراحی لباس و چهره‌پردازی بسیار دقیق و موشکافانه عمل کرده است. محمدزاده با فیلم سرخپوست در جشنواره حضور دارد و آنطور که خودش می‌گوید با فیلمی متفاوت در سینمای ایران روبرو هستیم.
    ۱۲- سمفونی نهم
    محمدرضا هنرمند فیلم‌های کمدی فانتزی خاصی در سینمای ایران ساخته و با آثاری که امضای ثابت خودش را در آنها حک کرده پیش تماشاگران سینمایی معروف شده است؛ آثاری چون مومیایی ۳ و مرد عوضی و دزد عروسک‌ها زاییده ذهن و تخیل او هستند. هنرمند هم مانند بسیاری دیگر از کارگردانان حاضر در جشنواره سی و هفتم فجر بعد از مدتها به عرصه فیلمسازی بازگشته و از ساخت فیلم قبلی‌اش بیش از ۱۶ سال می‌گذرد و از همین نظر، طرفداران او از اینکه بار دیگر شاهد به تصویر کشیده شدن اثری توسط این کارگردان هستند، خوشحال‌اند.
    هنرمند به همراهی حامد افضلی فیلمنامه اثر جدید خود را نوشته، فردی که سابقه چندانی در سینمای کشورمان ندارد و بیشتر در زمینه تلویزیون و کمدی‌های تلویزیونی سابقه داشته است. در فیلم آخر هنرمند، حمید فرخ نژاد, ساره بیات, مهرداد صدیقیان, هدی زین العابدین, محمدرضا فروتن از نقش‌آفرینان اصلی هستند.
    فیلم جدید هنرمند یک اثر کمدی عاشقانه است که کمتر در سینمای ایران به آن پرداخته شده و به نظر می‌رسد که جنس کمدی آن نیز از نوع کمدی مرغوب و اصیل همیشگی این کارگردان است.
    ۱۳- شبی که ماه کامل شد
    نرگس آبیار بعد از نفس و شیار ۱۴۳ بار دیگر فیلمی ساخته که هنوز نمی‌توان با قاطعیت گفت می‌تواند موفقیت آثار قبلی او را فراهم کند یا خیر اما باید اعتراف کرد که این کارگردان زن را می‌توان یکی از مهم‌ترین فیلمسازان زن نسل دوم سینمای ایران بعد از انقلاب دانست. فیلمسازی که می‌تواند به دور از احساسات‌گرایی ملودراماتیک و افراطی زنانه، فیلم‌هایی پراحساس و در عین حال سخت و ترحم‌گریز بسازد. شنیده‌ها حکایت از این دارد که فیلم از نگاه معشوقه عبدالمالک ریگی بیان می‌شود و الناز شاکردوست بازی متفاوتی را در این اثر سینمایی رقم زده است.
    آنطور که روابط عمومی فیلم خبر داده، این اثر روایت دختر جوانی از مناطق جنوب شهر تهران است که درگیر عشق جوانی شهرستانی می‌شود و این در حالیست که دختر به دلایلی مجبور به مهاجرت از ایران است. در این مسیر، برادرش با او همراه می‌شود اما در میانه راه، اتفاقاتی برای آن‌ها رقم می‌خورد.
    ۱۴- طلا
    پرویز شهبازی که بیشتر به عنوان فیلمنامه نویس شهرت دارد و چند سالی است که آثار نوشته شده توسط خودش را کارگردانی هم می‌کند، با فیلم طلا به عنوان کارگردان در جشنواره حضور پیدا کرده است. فیلمی که برخلاف سایر آثار قبلی او پر از بازیگران ستاره و مشهور است. رامبد جوان تهیه کنندگی فیلم را بر عهده دارد و  حضور او باعث شده که نگار جواهریان هم نقش اصلی فیلم را بر عهده بگیرد. دیگر بازیگران فیلم عبارتند از: هومن سیدی, طناز طباطبایی, هدی زین العابدین, مهرداد صدیقیان, احترام برومند.
    خلاصه داستان فیلم نیز اینگونه معرفی شده است: چند جوان قصد راه‌اندازی رستورانی را دارند در این میان پدر یکی از آن‌ها فوت کرده و مبلغ قابل توجهی پول نیز مفقود می‌شود. فیلم طلا یک درام اجتماعی است که تمامی بازیگران آن برای بار اول با کارگردانش همکاری کرده و باید دید که این همکاری اولیه در نهایت چه خروجی در پی خواهد داشت اما به نظر می‌رسد که طلا بتواند در میان تماشاگران از محبوبیت بالایی برخوردار شود.
    ۱۵- تختی
    بهرام توکلی کارگردانی است که دوست دارد خودش را در همه ژانرهای سینمایی محک بزند و آثاری که می‌سازد معمولا در دسته بندی قرار می‌گیرند که در سینمای ایران چندان جدی نگرفته شده‌اند. او سال گذشته با تنگه ابوقریب، یک اثر جنگی با بودجه عظیم وارد جشنواره شده بود و امسال یک فیلم در ژانر بیوگرافی ورزشی درباره جهان پهلوان تختی ساخته است؛ فیلمی که به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده و با اینکه اطلاعات چندانی از آن در دسترس نیست اما به نظر می‌رسد که گریمورهای فیلم کار خود را به خوبی انجام داده و حمیدرضا آذرنگ را بسیار شبیه به این پهلوان اسطوره‌ای ساخته‌اند. سعید ملکان گریمور معروف که در امر تهیه کنندگی هم سررشته دارد به عنوان سرمایه‌گذار فیلم حضور دارد و او پیش‌تر با تهیه کنندگی اینجا بدون من، دیگر اثر بهرام توکلی اعتماد خودش را نسبت به او نشان داده بود.
    بر اساس زندگی شخصیت تختی پیش‌تر در دهه هفتاد شمسی فیلم دیگری به کارگردانی بهروز افخمی و بازی فریبرز عرب نیا ساخته شده بود که در زمان خود نتوانست آنطور که باید درمیان محافل سینمایی و تماشاگران دیده شود و توکلی قصد دارد که زندگی این اسطوره ورزشی کشورمان را از دوران کودکی تا اوج به تصویر بکشد. ناگفته نماند پیش از این قرار بود امیر جدیدی در نقش تختی فرو برود و بنا به دلایلی نامعلوم از این پروژه انصراف داد.
    تختی می‌تواند تحولی در ژانر قهرمان پروری آن هم از نوع ورزشی در سینمای کشورمان به وجود بیاورد و به قول عده‌ای راکی سینمای ایران باشد!

  • انصراف یک خواننده از جشنواره فجر و پاسخ به او

    ایسنا نوشت: یک خواننده صبح امروز با انتشار نامه‌ای خطاب به دبیر سی‌وچهارمین جشنواره موسیقی فجر از حضور در این رویداد انصراف داد؛ روابط عمومی این جشنواره نیز در پاسخ به او متنی را منتشر کرد.

    پوریا اخواص (خواننده موسیقی ایرانی) در قالب نامه‌ای سرگشاده از حضور در سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر انصراف داد.
    در متن نامه او آمده است:
    «دبیر محترم سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر
    جناب آقای دکتر شاهین فرهت
    با سلام و احترام
    از آنجا که جشنواره موسیقی فجر جایگاهی برای ارائه، تبادل و درک و دریافت موسیقی حرفه‌ای است، لذا توقع از آن چنین است که رفتار و منش برگزارکنندگان آن نیز حرفه‌ای باشد.
    ۱- تا به امروز که فقط هجده روز به شروع برگزاری جشنواره باقی مانده است هیچ قرارداد رسمی با اینجانب در رابطه با اجرا در جشنواره سی و چهارم منعقد نگردیده و این نشان از غیرحرفه‌ای بودن برگزارکنندگان بزرگترین هنگامه موسیقایی کشور دارد.
    ۲- بعد از انتشار جدول اسم اینجانب به‌عنوان خواننده در آن دیده نمی‌شد و بعد از اعتراض و پیگیری سرپرست گروه، جدول دومی طراحی و مجدداً منتشر شد که اسامی چند خواننده از جمله بنده به آن اضافه گردید. اگر ایناحمالی از جانب دست‌اندرکاران بوده است که باز نشان از غیرحرفه‌ای بودن آن است اگر هم اسم و رسم هنرمندان، اعتباری برای جشنواره نیست که زیاده جسارت است.
    ۳- در ماه‌های گذشته برای دو اجرا در جشنواره به من پیشنهادهایی داده شد که با مشورت با برگزارکنندگان آن به بنده اعلام گردید امکان اجرای یک خواننده با دو گروه وجود ندارد و من به تبع این قانون از گروهی خداحافظی کردم تا فقط با یک اجرا در جشنواره شرکت کنم اما متوجه شدم که در جشنواره امسال هستند خوانندگانی که با دو گروه همکاری دارند و این تبعیض و «یک بوم و دو هوا» بودن در شأن برخورد با اهل موسیقی نیست.
    در نهایت انصراف خودم را از شرکت در جشنواره سی و چهارم اعلام می‌دارم و یادآوری می‌کنم که:
    “ادب آداب دارد”
    با آرزوی موفقیت برای جنابعالی و همکارانتان
    با احترام
    پوریا اخواص
    ششم بهمن‌ماه یک هزار و سیصد و نود و هفت»
    همچنین روابط عمومی سی‌وچهارمین جشنواره موسیقی فجر متن پیش رو را خطاب به اخواص منتشر کرد:
    «هنرمند گرامی جناب آقای پوریا اخواص
    در پاسخ به نامه شما (که به جای دبیرخانه جشنواره به رسانه‌ها ارسال شده است!) و اعلام مواردی که منجر به انصرافتان از حضور در جشنواره موسیقی فجرشده است، مطالب زیر به اطلاع می‌رسد:
    ۱- حضور شما در جشنواره تحت عنوان و همراه با گروه هنرستان موسیقی بوده است که این هنرستان، هم در بخش موسیقی دستگاهی ایرانی و هم در بخش موسیقی کلاسیک به اجرای برنامه خواهد پرداخت و شما صرفاً قرار بوده خواننده یک بخش از این اجرا باشید.
    ۲- در همین راستا قرارداد اجرای برنامه با نماینده معرفی شده از طرف هنرستان موسیقی پسران و حدود ۲ ماه پیش عقد شده است و جشنواره قرارداد مستقلی با خوانندگان ندارد. همچنین در سایر قرار دادها نیز طرف قرارداد سرپرستان گروه‌ها هستند.
    ۳- با توجه به اینکه گروه‌های شرکت کننده در جشنواره گروه‌های معتبر و شناخته شده‌ای هستند، ستاد جشنواره به درج نام گروه اکتفا کرده و پس از اینکه قرار شد اسم شما اضافه شود اسم چندین خواننده دیگر نیز اضافه شد که خودتان بهتر اطلاع دارید.
    ۴- اشاره کرده بودید به این موضوع که برخی خوانندگان در دو گروه اجرا دارند. به دلیل عدم حضور خواننده یکی از گروه‌ها، سرپرست گروه در خواست جایگزین کردن خواننده دیگری را به ستاد برگزاری جشنواره اعلام کرد که پیش‌تر مدت‌ها با گروه تمرین کرده بود و با توجه به شرایط خاص گروه این تقاضا پذیرفته شد.
    ۵- اخلاق حرفه‌ای حکم می‌کند که اگر شما به جشنواره تعهدی ندارید، به هنرمندانی که مدت زیادی با آنان به تمرین پرداخته‌اید تعهد داشته باشید.
    ۶- اگر چه ستاد جشنواره نهایت سعی خود را در برگزاری جدی و بدون نقص جشنواره به کار بسته است و به طور یقین کاستی‌هایی وجود دارد ولی بخشی از حرفه‌ای بودن جشنواره به شرکت کنندگان در جشنواره مرتبط است.
    با احترام
    روابط عمومی ستاد جشنواره موسیقی فجر»