برچسب: توهین

  • دستگیری عوامل توهین به پرچم ایران مقابل سفارت در باکو

    دستگیری عوامل توهین به پرچم ایران مقابل سفارت در باکو

    4 تن از شهروندان آذربایجان با رفتاری توهین آمیز و تمسخر پرچم ایران به اختلافات پیش آمده بین تهران و باکو دامن زدند!

    دستگیری عوامل توهین به پرچم ایران مقابل سفارت در باکو

    پایگاه خبری تحلیلی رسا نشر – طی هفته گذشته اظهارت الهام علی‌اف رئیس جمهور آذربایجان میان تهران و باکو ایجاد تنش کرد. ادعاهایی که سخنگوی وزارت مور خارجه هم به آن پاسخ داد. دیشب اما 4 تن از شهروندان آذربایجان با رفتاری توهین آمیز و تمسخر پرچم مقدس ایران به اختلافات پیش آمده بین تهران و باکو دامن زدند!

    الهام علی‌اف رئیس جمهور آذربایجان در روزهای گذشته با خطاب قرار دادن ایران ، ادعاهایی مبنی بر تردد بدون مجوز کامیون های ایرانی و همچنین مانور نظامی در مرز و خاک این کشور را مطرح ساخت. این ادعاها با واکنش وزارت امور خارجه ایران مواجه و حتی برخی دیگر از مسئولان رده بالا نسب به آن واکنش نشان دادند. البته این واکنش ها زمانی روی داد که چند روز پیش یکی از نمایندگان مجلس آذربایجان گفته بود که «ایران را از نقشه جهانی حذف می‌کنیم و ایران را تجزیه می‌کنیم.» مسلماً رفتار شهروندان این کشور هم برخواسته از همین رویکرد سیاستمداران این کشور است. کشوری که علاوه بر همسایگی با ایران، مشترکات و منافع بسیاری با جمهوری اسلامی ایران دارد.

    دستگیری عوامل توهین به پرچم ایران مقابل سفارت در باکو

    امروز و پس از حرکت توهین آمیز در باکو سفیر ایران در این کشور خبر از دستگیری 4 معترض به دست پلیس داده است. وی گفت : در پی تعرض و بی احترامی عده‌ای به سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو در نیمه شب گذشته و اعتراض شدید و پیگیری‌های رسمی، پلیس دیپلماتیک و وزارت کشور جمهوری آذربایجان چهار متعرض به سفارت جمهوری اسلامی ایران را شناسایی، بازداشت و بازجویی کرد.

  • فرد توهین کننده به مردم خوزستان بازداشت شد

    فرد توهین کننده به مردم خوزستان بازداشت شد

    فردی که در روزهای اخیر با انتشار یک ویدیو، به مردم خوزستان توهین کرده بود، بازداشت شد.

    معاون امنیتی انتظامی استانداری خوزستان با اشاره به انتشار این ویدیو گفت: برای این فرد و افراد دیگری که در این برهه زمانی نمک به زخم مردم خوزستان پاشیدند از سوی پلیس فتا پرونده تشکیل شد که روز گذشته بازداشت شد تا به زودی در محاکم قضایی پاسخگوی توهینهای خود باشند.

     

    منبع: فارس

  • توهین شرم آور تتلو به پیکر محمدرضا شجریان / عکس

    توهین شرم آور تتلو به پیکر محمدرضا شجریان / عکس

    توهین شرم آور تتلو به پیکر محمدرضا شجریان / عکس

    امیر تتلو خطوط قرمز را شکست و حتی به مرحوم شجریان هم توهین کرد.

    توهین شرم آور تتلو به پیکر محمدرضا شجریان / عکس

     

  • نوای نفاق و کینه ورزی به افق صدا و سیما …

    نوای نفاق و کینه ورزی به افق صدا و سیما …

    درست در زمانیکه کشور در غم و اندوه بزرگی بسر می برد. و از هر سمت و سویی مصیبتی بر ما ایرانیان وارد می شود. عده ای بیکار و روباه صفت در برکه آلوده به دنبال گرفتن ماهی برای بقای تفکر خودشان هستند. به هیچ عنوان کاری به حق یا باطل بودن تفکر اینان نداریم. هرچند رنگ رخسار خبر می دهد از سر درون.

    اساساً ماهیت ایجاد شبکه افق، فراهم آوردن بستر سرکوب و توهین تفکر غیر است. شعار مرده باد مخالف من یقیناً اعتقاد قلبی مدیران و گردانندگان این شبکه است. شبکه ای که با ترفند قرار دادن در بین شبکه نمایش و  آی فیلم در لیست کانال های دیجیتال برایش مخاطب فراهم می کنند!! شبکه ای که نه ایرانی است و نه اسلامی! تفکر طالبانی نرم دارد. ظاهر فرهنگی و آرامی دارد اما در عمل با پنبه سر می برد. عوامل و برنامه ها محدود به چند نفر خاص که خود را عالم دهر می دانند و برای اصولگرایان نسخه راهبردی می پیچند!
    درست در زمانیکه کشور در غم و اندوه بزرگی بسر می برد. و از هر سمت و سویی مصیبتی بر ما ایرانیان وارد می شود. عده ای بیکار و روباه صفت در برکه آلوده به دنبال گرفتن ماهی برای بقای تفکر خودشان هستند. به هیچ عنوان کاری به حق یا باطل بودن تفکر اینان نداریم. هرچند رنگ رخسار خبر می دهد از سر درون. نمی دانم چرا احساس می کنم کسی بالای سر این شبکه نیست و تهیه کنندگان و مجریان هر کاری دلشان می خواهند می کنند و هر حرفی را به زبان می آورند. درست است از بد روزگار مهمترین رسانه ی کشور به دست یک تفکر افتاده و تک صدا است. اما حفظ حرمت و کرامت انسانی زبطی به تقکر خاصی ندارد. د این شبکه مجریان و مدعوین برای دفاع از ارمان ها و اعتقادات خودشان به راحتی به دیگران توهین می کنند. اما یک سخن کوتاه از مخالف خود را بر نمی تابند! افقی ها از کجا خط می گیرند؟ پشتشان به چه کسانی گرم است که حد و مرزی ندارند و هرچه می خواهند بر زبان می رانند…
    دو روز قبل محمد صادق کوشکی براحتی رخشان بنی اعتماد را مورد توهین قرار داد. و گفت “خانمی که فراخوان می دهی اگر سپاه نبود امثال عبدلمالک ریگی دستشون به خودت و دخترت می رسید. شایدم خوشت می اومد شاید دوست داشتی!!!. اما مردم خوششون نمیاد…”

    و یک روز بعد نیز زینب ابوطالبی مجری و کارشناس شبکه افق دز صحبت هایی عجیب از کسانیکه با تفکر او همراه نیستند  و به دنبال رفاه می گردند خواست جمع کنند و از ایران بروند!! بروند جایی که به دنبال رفاه می گردند. و اگر موافق تفکر من هستید بمانید و زندگی سلحشورانه را پایه ریزی کنید که به آن احتیاج داریم. اگر هم که نه به سلامت!!
    همین دو مورد نشان می دهد که شبکه افق چه در آستین خود دارد. ایجاد تفرقه و نفاق. زیر پا گذاشتن آزادی بیان و عدالت اجتماعی. یا با این تفکر موافقید. پس از ما هستید. یا مخالفید و دشمن و ضد انقلاب !! چرا در آن صدا وسیما به آن همه عظمت کسی پیدا نمی شود از این خانم مجری بپرسد شما چه کاره مملکت هستید که برای مردم تکلیف تعیین می کنید؟؟ یا از صادق کوشکی بپرسد با چه جرأتی به یک هنرمند تهمت ناروا می زنید؟ قطعاً اگر در و پیکر رسانه ملی چفت و بست مناسبی داشت امثال این به اصطلاح استاد دانشگاه ها !! از صد متری صدا و سیما هم رد نمی شدند.
    ملت ایران طی دو هفته گذشته کم داغ و مصیبت ندیده است. هنوز داغ ترور سردار بزرگ انقلاب، سپهبد شهید قاسم سلیمانی بر شانه هایمان سنگینی می کند. هنوز باورمان نمی شود که 176 نفر در آسمان این خاک و به اشتباه هدف موشک خودی قرار گرفتند و در آتش سوختند. این جماعت کاسب انگار در ایران زندگی نمی کنند؟ و برایشان مهم نیست که در سیستان چه خبر است. در تمام این سالها ، فرقه منفعت طلب به دنبال خودنمایی و خود برتر بینی بوده اند و از هیچ کاری برای برتر نشان دادن خودشان مضایقه نمی کنند. رویدادها بنام خودشان مصادره می کنند.  این عادت بد از کجا شکل گرفته است که امثال سردار شهید سلیمانی ها را برای خودشان مصادره می کنند. سردار سلیمانی هرگز بین مردم تقاوتی قائل نشد. هیچ خطی در میان تفکراتش وجود نداشت. احترام ملت ایران از همه چیز برایش مهم تر بود. همین شد که قاسم سلیمانی مورد احترام همه ملت ایران است. و ترور ناجوانمردانه اش خون ایرانی ها را به جوش آورد. و دیدید که در مراسم تشییع پیکر پاکش چگونه سنگ تمام گذاشتند. سپهبد شهید قاسم سلیمانی قهرمان همه مردم ایران است. و مردم ایران همین ها هستند که دیدید. به وقتش همه کار کرده اند. شما که به اتکاء سواد ناقص و تفکر از پایه غلط خود فقط اهل حرف زدن هستید چه در کارنامه تان دارید ؟ از کجا آمده اید؟ و چه چیزی که در قاموس شرافت و انسانیت جای می گیرد برایتان اهمیت دارد؟ گمان کنم هیچ !!

  • اعتراض خانه سینما و کانون کارگردانان به صداوسیما در پی توهین به هنرمندان

    اعتراض خانه سینما و کانون کارگردانان به صداوسیما در پی توهین به هنرمندان

    به همه همکاران خود پیشنهاد می‌دهد که با خودداری از حضور در برنامه‌های به اصطلاح سینمایی و تحلیلی این رسانه، همدل و همراه در این اعتراض حرفه‌ای مشارکت کنند.

    در پی پخش مطالبی در سازمان صدا و سیما درباره رخشان بنی اعتماد ، خانه سینما و کانون کارگردانان سینمای ایران هر کدام جداگانه متنی را منتشر کردند. خانه سینما با انتشار بیانیه‌ای از سینماگران تقاضا کرد تا در برنامه های صدا و سیما شرکت نکنند.
    به گزارش  ایلنا ،خانه سینما به درخواست روسای صنوف و جمع کثیری از اعضای خود، طی این بیانیه اعتراض خود را به صدا و سیما اعلام کرد.
    متن بیانه به شرح زیر است:
    سال‌هاست رسانه‌‌ی انحصاری ملی که مدعی ارتقای فرهنگ و هنر و دانش اجتماعی و حقوق شهروندی است، نه تنها از انجام تکالیف ملی و اصلی‌اش جا مانده، بلکه هرازچندگاهی با خروج خود از مرزهای اخلاق و انسانیت به بهانه دفاع از ارزش‌ها تداوم تخریب‌اش را در شبکه‌های متعدد به رخ می‌کشد و در مسیر این ماموریت، چه چهره‌هایی شاخص‌تر از هنرمندان جامعه برای آن‌که هدف تخریب قرار گیرند؟
    اهانت اخیر و بی‌شرمانه صداوسیما به بانویی محترم از جمع کارگردانان سینمای ملی ایران و فرزند هنرمندش، پیش و بیش از آن‌که خدشه‌ای به ساحت اعتبار و ارزش این سرمایه‌ی فاخر فرهنگی و هنری کشور وارد کند، برای ما سینماگران و همه کسانی که سینمای اجتماعی او را در تمام این سال‌ها دنبال کرده‌اند، گواه گویایی‌ست بر تداوم عامدانه‌ی روند ایجاد تفرقه و تخریب توسط سازمان مذکور.
    خانه سینما به درخواست روسای صنوف و جمع کثیری از اعضای خود، طی این بیانیه ضمن اعلام وظیفه‌ی  اخلاقی، فرهنگی، حرفه‌ای و صنفی خود در حراست از حیثیت کلیه‌ی  اعضا به ویژه یکی از فاخرترین چهره‌های فیلمسازش و ضمن اظهار تأسف برای مدیریت سازمانی که ظاهراً بر محتوای تولیدات رسانه‌اش هیچ نظارت هوشمندانه‌ای ندارد، به نمایندگی از جامعه اصناف سینمایی کشور به مردم ایران اعلام می‌کند که همسو با مطالبات مدنی و حق‌جویانه‌ی آن‌ها، چشم بر روی این‌گونه توهین‌ها و عملکردهای رسانه‌ی ملی نخواهد بست.
    همچنین به همه همکاران خود پیشنهاد می‌دهد که با خودداری از حضور در برنامه‌های به اصطلاح سینمایی و تحلیلی این رسانه، همدل و همراه در این اعتراض حرفه‌ای مشارکت کنند تا این رسانه گمان نبرد که به اتکای قدرت و بودجه‌ی وافرش می‌تواند هر تهمت و توهینی را نثار سینمای ایران و چهره‌های فرهنگی این سرزمین کند.
    متن کانون کارگردانان به شرح زیر است:
    «کانون کارگردانان سینمای ایران هتک حرمت بزرگان و سرمایه های سینمای ایران سرکار خانم رخشان بنی اعتماد و جناب آقای مسعود کیمیایی را شدیدا محکوم می کند و در برابر تخریب، سینماگران سکوت نخواهد کرد.
    کانون کارگردان سینمای ایران با احترام به تمامی برنامه سازان سیما، رسما از تمامی کارگردانان سینما درخواست می کند تا عذرخواهی رسمی سازمان صداوسیما در هیچ برنامه تلویزیونی به عنوان میهمان و کارشناس شرکت نکنند.»
  • واکنش تلویزیون به مرگ یک موجود زنده؛ شوخی یا توهین؟

    سال‌هاست که تلویزیون به عقاید مردم احترام نمی‌گذارد و کار خود را می‌کند اما حالا کار به جایی رسیده است که هم احترام را نگه نمی‌دارد هم آن را مسخره می‌کند.

    عصرایران؛ مصطفی داننده- در هفته‌ای که رفت، واکنش‌ها به مرگ گربه بزرگمهر حسین‌پور کاریکاتوریست و طراح شناخته شده کشور حسابی جنجال به‌پا کرد. مهم‌ترین و جنجالی‌ترین واکنش مربوط به دو مجری جوان شبکه افق بود.
    دو مجری جوانی که این مرگ و هم‌دردی هنرمندان با بزرگمهر را تا توانستند مسخره کردند. خیلی‌ها گفتند این یک شوخی بوده است و حسین‌پور و دیگران نباید از آن ناراحت باشند اما در واقعیت این برنامه یک شوخی نبود بلکه توهین به احساسات یک فرد بود.
    به هر دلیلی بزرگمهر به این گربه علاقه داشته  و با مرگ او غمگین شده است. توجه کنید علاقه او به یک ماشین یا یک لیوان نبوده است، او دلبسته یک موجود زنده شده بود.

    ابراز همدردی دیگران با این مرگ هم به خاطر این علاقه بوده است. به خاطر احساساتی که جریحه دار شده است.
    واقعا رفتار تلویزیون در این ماجرا قابل درک نیست. چرا یاد نگرفته‌ایم به عقاید دیگران احترام بگذاریم حتی اگر آن را قبول نداریم. فردی یک گربه، یک سگ، یک موجود زنده یا حتی یک انگشتر را از دست داده است و به خاطر آن ناراحت است. چرا به این ناراحتی احترام نمی‌گذاریم و سعی می‌کنیم آن را مسخره کنیم؟
    شاید خیلی‌ها بگویند این برنامه تنها یک شوخی بوده است و نباید از آن ناراحت شد.  این استدلال قابل قبول نیست چون احساسات یک فرد را نشانه گرفته است. همانطور که در بالا اشاره شد این گربه برای بزرگمهر حسین پور بخشی از یک زندگی بوده است و بین این دو یک رابطه عاطفی ایجاد شده بود و مسخره کردن آن یعنی توهین به این احساسات.
    نکته جالب این است که در دین ما حیوانات مورد احترام هستند و حتی توصیه شده است که با آنها رفتار تحقیر آمیز نداشته باشیم.
    البته هدف این برنامه مسئله دیگری بود. به شکل ذاتی تلویزیون به دنبال این است که نشان دهد دغدغه طبقه هنرمند و روشنفکر ایران با مردم فرق دارد. مثلا با پخش این برنامه می‌خواست بگوید ببیند اینها نگران مرگ یک گربه هستند و کاری به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم ندارند.
    تلویزیون یک نکته را فراموش کرده است که این روزها نگه داشتن حیوانات خانگی در ایران دیگر همگانی شده است و ما از جنوب تا شمال بسیاری از شهرها شاهد نگه داشتن گربه و سگ در خانه‌ها هستیم. و آیا به خاطر مشکلات اقتصادی انسان باید چشم به روی احساسات خود ببندد و دیگر به این مسائل نپردازد؟
    البته سال‌هاست که تلویزیون به عقاید مردم احترام نمی‌گذارد و کار خود را می‌کند اما حالا کار به جایی رسیده است که هم احترام را نگه نمی‌دارد هم آن را مسخره می‌کند.

  • متن کامل نامه آملی لاریجانی به آیت الله یزدی: چرا به این وضعیت افتاده اید؟ / چرا به همه توهین کنید؟ / در شورای نگهبان، سخنان نامربوط شما برای اعضاء روشن است/ چرا نشر اکاذیب می کنید

    ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان را با لطایف الحیل از دست مسئولین آن وقت درآوردید/ گویی روزتان به شب نمی رسد اگر تعریضی، توهینی و افترایی نداشته باشید

     آیت الله صادق آملی لاریجانی در نامه‌ای به آیت الله یزدی ضمن پاسخ به اظهارات اخیر وی نوشت: متاسفانه شما خودتان را در جایگاهی می بینید که نه تنها مرجع تعیین کنید ، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید شاگرد آنها هم محسوب نمی شوید ، امر و نهی کنید و این با رویه های حسنه ای که در حوزه علمیه برقرار بود، هیچ تناسبی ندارد.
    به گزارش عصرایران، مهمترین بخش های این نامه به شرح زیر است:
    – چرا به خودتان اجازه می دهید به همه توهین کنید؟
    – در شورای نگهبان ، سخنان غیر دقیق ، غیر مستدل و حتی نامربوط شما برای اعضاء روشن است
    – سینه ام خزانه الاسرار اتهامات مجموعه ای از معاونان ، قائم مقامان و آقازاده های مسئولان و شخصیت هاست
    – با لحنی بی ادبانه گفته اید ” آیا ارث پدرت بود”، می گویم نخیر ارث پدرم نبود !
    – چرا نشر اکاذیب می کنید
    – ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان که با لطایف الحیل از دست مسئولین آن وقت درآوردید
    – گویی روزتان به شب نمی رسد اگر تعریضی ، توهینی و افترایی نداشته باشید
    – آقای یزدی شما و انصافتان :از خلاف گفتن هاتان برگردید
    – مشکل اصلی جنابعالی این است که فکر می کنید قیم حوزه های علمیه هستید
    – می خواهید به همه امر و نهی کنید
    – شما خودتان را در جایگاهی می بینید که نه تنها مرجع تعیین کنید ، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید شاگرد آنها هم محسوب نمی شوید ، امرو نهی کنید
     
    متن کامل نامه
     
    متن کامل نامه آیت الله آملی لاریجانی به آیت الله محمدیزدی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به نقل از ایسنا این گونه است:
    بسم الله الرحمن الرحیم
    حضرت آیت الله آقای حاج شیخ محمد یزدی
    چندی است که نمایشی در کشور بر اساس سناریوهای از پیش طراحی شده، علیه اینجانب براه افتاده است.
    بنا نداشتم با توجه به گرفتاری های مختلف مردم و کشور ، نسبت به این حرکات ، پاسخی دهم .ولکن اکنون احساس می کنم بازی های صدا و سیما و برخی نهاد های دیگر به نقطه ای رسیده است که سکوت در مقابل آن جایز نیست و البته در موقع مناسب به تفصیل در مورد ابعاد آن صحبت خواهم کرد.
    متاسفانه اخیراً جنابعالی مطالبی مطرح کرده اید که علاوه بر خلاف واقع بودن و موهن بودن ، ریشه در همان امور دارد. قبلاً هم مکرر در جلسات شورای نگهبان یا مجالس دیگر ، مطالبی از این دست بیان کرده اید که بنا به مصالحی در مقابل آن سکوت کرده ام. اما اکنون می بینم این سکوت ها نه فقط اسباب تنبه حضرتعالی نشده ، بلکه پیش تر هم رفته اید و مطالب خلاف واقع و توهین های دیگری هم بر آن افزوده اید .
    نامه
    مطالبی از جلسه روز یکشنبه شما با مسئولان مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه ، پخش شده است که در وهله اول باور نمی کردم شما چنین سخنانی گفته باشید و لذا از طرق مختلف پی گیری کردم تا صحت انتساب مطالب برایم محرز گردد. همه بر اصل صدور این مطالب از جنابعالی تاکید کردند ، منتها امر غریب تر آنکه گفتند مطالب موهن بسیار دیگری هم بوده که بعد از چند بار ویرایش ، حاصلش همان شده که منتشر شده است.
    جناب آقای یزدی، چرا به این وضعیت افتاده اید؟ در یک پاراگراف که از شما نقل کرده اند ، خوبست که چند تا خلاف واقع گفته باشید و چند تا توهین؟
    گفته اید: “فلانی می گوید اگر این کار را نکنید نجف می روم! خوب بروید . آیا با رفتن شما قم به هم می خورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موّثر نبود ، چه رسد که نجف بروید . رئیس دفتری که 10 سال ، جای مهمی را اداره کرده دستگیر می شود، بعد اعتراض می‌کنید که چرا گرفتید ؟! به اسم مدرسه علمیه ، کاخ ساختید! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی ؟”
    اولاً بنده هیچگاه نگفته ام که اگر فلانی را دستگیر کنید نجف می روم . این دروغی است که عده ای شایع کرده اند و دفتر بنده هم رسماً آنرا تکذیب کرده است حال شما چه انگیزه ای دارید که این دروغ را تکرار می کنید؟
    بنده هیچ گاه از هیچ فرد متخلف یا فاسدی حمایت نکرده و نخواهم کرد. اگر معاون اجرایی حوزه ریاست مرتکب جرم یا فسادی شده ، تعقیب و رسیدگی عادلانه به جرم او، طبق قاعده و وظیفه دستگاه قضایی است و مسلم است که بنده هم قائل به استثناء در این جهت نیستم.
    ثانیاً به نحو توهین آمیزی گفته اید : “شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود چه رسد که نجف بروید”.
    جناب یزدی ، بنده طلبه ای بیش نیستم و هیچگاه ادعا نکرده ام که وجودم چه در قم و چه در هر جای دیگری،” خیلی موثر “است. گرچه شخصیت هایی همچون مقام معظم رهبری و برخی مراجع بزرگوار، بارها و بارها در مورد این فقیر کلماتی بکار برده اند که از نقل آنها استحیا می‌کنم، چون خود را لایق آنها نمی‌دانم.
    تاثیر بنده همین است که هست: سالیانی برای عده ای در حوزه و دانشگاه تدریس کرده ام، آثاری را هم پدید آورده ام. میزان تاثیر آن هم در حد خود، یک امر واقعی است ، نه با خواست بنده بیشتر می شود و نه با توهین و تحقیر شما کمتر. اما شما در عرصه تحقیق و پژوهش های علمی چه کرده اید؟
    آیا جز با صدای بلند و داد و قال ، به مسئولین و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن ، کار دیگری هم کرده‌اید ؟ شما با آیت الله شبیری حفظه الله ، چه کرده اید؟
    با مرجعی که آیتی است در علم و تقوی و اخلاق و متانت و مروت و انصاف و بزرگواری. آخر چرا به خودتان اجازه می دهید به همه توهین کنید . هیچ بررسی کرده اید که علماء و فضلاء در قم ، به آثار شما و به گفته های شما چگونه نگاه می کنند؟ ! چقدر آنها را جدی می گیرند؟ کافی است کسی نیم نگاهی به مکتوبات شما ذیل ” کتاب القضاء ” مرحوم سید صاحب عروه ، بیندازد تا میزان اثر شما در حوزه معلوم شود و معلوم شود حد تحصیلات جنابعالی و استفراغ وسعتان درباب استنباط احکام.
    متاسفانه ظاهراً حتی توجه نکرده اید که ” کتاب القضاء”سید (برخلاف جلد اول عروه) کتاب استدلالی است ، چقدر آنرا تخریب کرده اید . ای کاش شما صرفاً آنرا ترجمه می کردید که اقلاً خواننده بداند با سخنان چه کسی روبروست.
    از کسی که در جلسه شما حضور داشته نقل شده است که جنابعالی برخوردتان در شورای نگهبان با بنده را هم مطرح کرده ، گفته اید آنجا هم حق با شما بوده است و شما را مجبور کرده اند که از من عذرخواهی کنید : من بنا نداشتم راجع به وضعیت شما در شورای نگهبان چیزی در علن بگویم، اما سخنان شما مرا ملزم می کند . آقای یزدی بخدا سوگند در همین مورد هم خلاف می گویید.
    در شورای نگهبان ، سخنان غیر دقیق ، غیر مستدل و حتی نامربوط شما برای اعضاء روشن است. اگر سکوت می کنند و چیزی نمی گویند، حرمت پیرمردی شما را پاس می دارند.
    شما در آن جلسه کذایی شورا ، بدون اینکه بدانید مساله چیست ، به خیال آنکه هنوز بحث در مساله قبلی است که راجع به آن رای گیری شده و به تصور اینکه بنده بعد از رای گیری مجدداً بر حرف خودم اصرار می کنم ، مثل همیشه شروع کردید به داد و قال کردن و توهین کردن و همه هاج و واج مانده بودند که شما چه می گویید . آیت الله مدرسی و آقای دکتر کدخدایی به شما تذکر دادند که آقا آن مساله گذشته است و فعلاً بحث بر سر چیز دیگری است . این را هم ظاهراً متوجه نشدید و به توهین کردن های خودتان ادامه دادید و خطاب به آقای جنتی گفتید که رئیس باید جلسه را اداره کند و آیین نامه جلسات رعایت شود .
    جناب یزدی ، بنده که طبق نوبت و درمساله جدید بحث می کردم . شما در چه عوالمی بودید؟!
    البته اینگونه مشکلات از ناحیه جنابعالی در شورای نگهبان کم نیست . ما از شما فهم کلمات محقق نائینی و محقق عراقی و محقق اصفهانی را نمی خواهیم که انتظارش بی مورد است! اما دقت در همین عبارت های فارسی قوانین مصوب مجلس و دقت در بررسی خلاف قانون و یا خلاف شرع بودن آنها انتظار به حقی است که متاسفانه گاه این هم مفقود است . چه کنیم ، أشکو بثّی و حزنی الی الله .
    ثالثاً گفته اید ” رئیس دفتری که 10 سال ، جای مهمی را اداره کرده و دستگیر می شود ، بعد اعتراض می کند که چرا گرفتید”.
    در همین یک جمله دو خلاف واقع گفته اید : اولاً شخصی که دستگیر شده رئیس دفتر اینجانب نبوده ، رئیس دفتر بنده ، آقای خلفی بود که در سلامت نفس و تقوا و فضل ، در میان خاص و عام در قوه قضاییه مشهور بوده و هست . آن آقا که اشاره کرده اید مسئول یکی از ده ها زیرمجموعه حوزه ریاست ، بعنوان معاونت اجرایی حوزه ریاست بود. وی در واقع یکی از معاونت های آقای خلفی بود و نه رئیس دفتر بنده .
    ثانیاً اینجانب هیچگاه اعتراض نکرده ام که چرا گرفته اید ، دستگاه قضایی خود باید بگوید. سخن بر سر فضا سازی های رسانه ای است .
    همه این فضا سازی ها نشان از آن دارد که یک پروژه بزرگتری در پس این القائات نهفته است و آن تخریب اینجانب و شاید هم تخریب های دیگر. مساله همین است. و الا بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات مجموعه ای از معاونان ، قائم مقامان و آقازاده های مسئولان و شخصیت هاست و ظاهراً امروز هم هزینه ایستادگی در رسیدگی به آنها را می پردازم .
    اما نکته این است که آیا کسانی که امروز برای شفافیت و مبارزه با فساد سینه چاک می کنند و ماه ها برای دستگیری فردی که نه معاون بنده بوده و نه رئیس دفتر بنده ، بلکه مدیر یکی از اجزاء حوزه ریاست تحت اشراف شخصیتی سالم ، فاضل و شریف چون آقای خلفی بوده ، فضا سازی کرده اند ، آیا همین کار را برای آقای شریفی قائم مقام شهردار اسبق تهران و آقای سیف معاون اقتصادی اطلاعات سپاه و … کرده اند و فساد آنها را به آقای قالیباف و آقای طائب و دیگران سرایت داده اند؟!
    وا اسفا از این ظلم و بی عدالتی و بی مروتی .
    برای اینکه بنده را تخریب کنند ، اول در فضای مجازی تا توانستند شأن آن متهم را بالا بردند: نه فقط در رسانه های ضد انقلاب ، بلکه در همین رسانه های رسمی داخلی از صدا و سیما گرفته تا خبرگزاری های رسمی . خبرگزاری مهر در این رابطه نوشته بود: “یک مقام ارشد قضایی بازداشت شد” .آخر چرا این دروغ های شاخدار را می پراکنید ؟ اصلاً این آقا مقام قضایی بود تا ارشد باشد ؟ ! در همین رسانه ملی ، برخی خبرنگاران در این باره طوری سخن گفتند که گویی نقش بی بدیلی در مدیریت دستگاه قضایی داشته است.
    و همه اینها دروغی بود فوق دروغ . مدیریت دستگاه قضایی در دست مسئولان عالی قضایی بود: یکی نیست از این خبرگزاری ها و صدا و سیما بپرسد این آقا در تصمیمات کدام مسئول قضایی موثر بوده است ؟
    آقای محسنی ، آقای خلفی ، آقای منتظری، آقای کریمی ، آقای ذوالقدر ، آقای امینی ، آقای تویسرکانی و …. اصلاً این مقامات دستگاه قضایی به وی اعتنایی می کردند ؟ مدیریت کلی اینجانب بر دستگاه قضایی از ناحیه همین مدیران ارشد و روسای دادگستری ها بوده است. بگویید در کدام مورد بنده توصیه خاصی نسبت به این فرد کرده ام . پس پرده همه این قضایا جز همان پروژه برخی نهاد ها با کمک برخی دیگر نیست که ان‌شاء الله شرح مفصل آن را در مقام دیگری بیان خواهم کرد.
    رابعاً گفته اید ” به اسم مدرسه علمیه ، کاخ ساختند ! آیا ارث پدرت بود ، از کجا آوردی ساختی”
    واقعاً اینگونه ادبیات تا بحال در حوزه های علمیه در این سطوح سابقه داشته است؟
    بنده در همین ساختمان جامعه مدرسین برای نمایندگان طلاب و فضلاء به طور مبسوط مسأله ساختمان مدرسه علمیه ولی عصر را توضیح داده ام و شما حتماً اجمال آن را شنیده اید . یکبار هم که در منزل خودتان حضوری توضیح داده بودم ، ولی گویی بنای شما بر این است که بر مطالب خلاف واقع تان اصرار بورزید و با اینکه برای شما مساله را توضیح داده ام و حجت را تمام کرده ام ، باز همان خلاف واقع ها را تکرار می کنید. خلاصه آنچه را گفته ام ، برای آگاهی عموم عرض می کنم :
    1- استناد دادن ساختمان مدرسه به این جانب خلاف واقع است . مدرسه علمیه ولی عصر وقف است . واقف آن هم مرحوم والد ما ، آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی قد سره بود (که ان‌شاء الله نمی فرمایید مگر ارث پدرش بود!) متولی این وقف هم امروز ، بنده نیستم . فقط به جهت اینکه امور مدرسه زمین نماند، وکالتی به بنده داده اند. زمانی که مدیر مدرسه وضعیت نابسامان ساختمان قبلی مدرسه را مطرح کردند ، بنده به جهت اشتغال در قوه قضاییه به ایشان گفتم که اینجانب در ساخت مدرسه هیچ دخالتی نمی کنم و این از باب مصالح مختلفی بود که بنای بر رعایت آنها داشتم از جمله همین حرف و حدیث ها که جنابعالی گاه و بی گاه بیان می‌کنید . ایشان بعد از مدتی گفت یکی از آشنایان ما که مساجد و ساختمان های مشابهی ساخته است ، حاضر است ساختمان مدرسه را بعهده بگیرد و بانیانی هم برای اینکار بیابد . بنده هم گفتم به شرط آنکه هیچ ارتباطی به اینجانب پیدا نکند ، مانعی ندارد.
    حالا جناب آقای یزدی بفرمایید استناد ساخت این مدرسه به بنده چیست ؟ می فرمایید ” از کجا آوردی ساختی ” آقای عزیز اول استناد ساخت مدرسه به بنده را ثابت کن ، بعد بپرس از کجا آوردی.
    ثانیاً مساجد و مدارس علمیه همیشه بانیانی دارد که مساعدت می کنند، چه اتفاق خاصی در این مورد افتاده است که آن همه مدارس علمیه از پاسخگویی به این سوال مستثنی هستند و این مدرسه باید پاسخگو باشد .
    2- با لحنی بی ادبانه گفته اید ” آیا ارث پدرت بود”، می گویم نخیر ارث پدرم نبود ! مگر این همه مدارس دیگر در قم و سطح کشور ساخته می شود ارث پدرشان است؟ مگر همین ساختمان هایی که حضرتعالی از آنها استفاده می‌کنید ، از ارث پدرتان ساخته شده است ؟ آخر این چه فهمی است و چه استدلالی ؟!
    3- گفته اید ” به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساخته اند” .
    آخر چرا خلاف می گویید: شما یکبار هم که داخل آنرا ملاحظه نکرده اید، چرا نشر اکاذیب می کنید . اگر مقصودتان ظاهر آن است، همین ساختمان هایی که شما از آن استفاده می کردید هم همینطور بود : ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان که با لطایف الحیل از دست مسئولین آن وقت درآوردید و به عنوان نائب رئیس مجلس خبرگان محل کار خود قرار دادید ، در همین قد و قواره و وزن بود ، نفرمودید کاخ ساخته اند ، بلکه با اشتیاق تمام به آن ساختمان نقل مکان فرمود.
    4- مدتی در قم غائله برپا کرده بودند خصوصاً برخی از نمایندگان قم که این ساختمان برخلاف قوانین و ضوابط و با دخالت رئیس قوه ساخته شده است ، که البته همه اش کذب بود . اینجانب کمترین توصیه ای برای نحوه ساخت آن نداشتم ، و بعد از تحقیق کاملی که شرحش را در همان جلسه پیش گفته ، ارائه کرده ام، روشن شد ساختمان مدرسه بر اساس قوانین و ضوابط جاری ساخته شده و هیچ تخلفی صورت نگرفته .
    شهردار سابق هم به تفصیل این نکته را تبیین کرده است و اینکه پروانه ساختمان و مجوزهای صادره بر اساس مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری بوده است .
    نکته آخری که بدان اشاره می کنم اینکه جنابعالی در سخنانی در هفته پیشتر هم باز به رئیس سابق قوه قضاییه و نحوه کارش پرداخته بودید ، گویی روزتان به شب نمی رسد اگر تعریضی ، توهینی و افترایی نداشته باشید .
    گفته بودید با آمدن آقای رئیسی قوه قضائیه بحمد الله از رکود خارج شد و دیگر مردم امیدوارند که پروند ها پنج سال طول نکشد.
    اینکه رئیس جدید قوه قضاییه بتواند گامی برای ارتقاء دستگاه قضایی بردارد ، خواست همه ما است .
    قوه قضاییه ملک شخصی کسی نیست . رکن نظام است و همه باید به ایشان کمک کنند تا بتواند پیشرفتی برای دستگاه قضایی به ارمغان بیاورد . این روشن است . اما تعریض شما به اینکه قوه قضاییه در رکود بود ، کذب است . دستگاهی که در سال 97 قریب هفده میلیون پرونده رسیدگی کرده ، در رکود بوده ؟
    طبق آمار مرکز آمار و فناوری اطلاعات ، در طول سالهای متمادی حضور بنده در دستگاه قضایی ، هرسال میزان خروجی پرونده ها یا بیش از ورودی بوده و یا چیزی در حدود آن . با این حساب دستگاه قضایی در رکود بوده است؟ آقای یزدی شما و انصافتان :از خلاف گفتن هاتان برگردید.
    در طول این ده سال قریب شش هزار قاضی جذب دستگاه قضایی شده و در نتیجه عدد قضات به بیش از یازده هزار نفر رسیده ، در حالی که کل آنها قبلاً قریب هفت هزار نفر بودند . این رکود است !
    در طول این ده سال تشکیلات دستگاه قضایی تحولات بسیاری پیدا کرده ، از جمله تاسیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات که موجب تحولات قابل توجهی شده است ، همینطور تحولات اساسی در سازمان ثبت که رئیس سابق آن آقای تویسرکانی با شجاعت به پیش برده بود . همینطور در معاونت منابع انسانی و معاونت راهبردی و دیوانعالی کشور . تحولات اساسی در ساختار نظارتی قوه قضاییه و تحولات بسیار دیگر که اینجا مجال ذکرش نیست .
    به اعتراف رئیس دادگستری وقت تهران که اکنون سخنگوی قوه است ، در طول این ده سال ، بیش از صد سال عدلیه ، امکانات برای دادگاه ها و دادسرا ها فراهم گردیده است . اینهم رکود است؟!
    جناب آقای یزدی ، با شعار، دستگاه قضایی از رکود خارج نمی شود و با تبلیغات سوء ، تحولات چشمگیر سابق، رکود محسوب نمی شود . باید دید شاخص ها چگونه تغییر کرده اند . حضرتعالی چه تحقیق مستقلی انجام داده اید که محرز شده است در ظرف همین چهار پنج ماه اکنون نرخ رشد تعداد پرونده های رسیدگی شده ، بیشتر شده و یا نرخ رشد تعداد قاضی جذب شده ، بیشتر شده و …
    همین دادگاه های مفاسد اقتصادی که برگزاری آنها موجب خوشحالی مردم و تقدیر آنها شده است ، کارهای اصلی اش که همان تحقیقات و رسیدگی های دادسرایی آنها است ، عمدتاً در زمان این حقیر انجام شده است.
    پس برگردید از آن قضاوت‌های ناصواب و ناعادلانه تان .
    جناب آقای یزدی مشکل اصلی جنابعالی این است که فکر می کنید قیم حوزه های علمیه هستید و می خواهید به همه امر و نهی کنید . متاسفانه شما خودتان را در جایگاهی می بینید که نه تنها مرجع تعیین کنید ، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید شاگرد آنها هم محسوب نمی شوید ، امرو نهی کنید و این با رویه های حسنه ای که در حوزه علمیه برقرار بود ، هیچ تناسبی ندارد . فاعتبرو یا اولی الابصار. والحمد ولله رب العالمین .
    صادق لاریجانی
    26 /5 /98
  • مهراب قاسم‌خانی خطاب به روزنامه کیهان:‌ پیرزن فحش نیست

    مهراب قاسم‌خانی در پاسخ به ادبیات روزنامه کیهان در توصیف فاطمه معتمدآریا تاکید کرد که واژه پیرزن فحش نیست.

    دیروز چهارشنبه ۱۰ بهمن روزنامه کیهان در واکنش به سخنان فاطمه معتمدآریا در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر نوشته بود:‌ «انتظار آن بود حالا که  پیرزنی سرد و گرم چشیده هستید، از گذران عمرتان عبرت گرفته و از حداقل بینش و دانش برخوردار باشید. نمکدان نشکنید، منشا نشر دروغ نشوید و عاقلانه زندگی کنید.»
    ادبیات روزنامه کیهان در این مطلب با واکنش مهراب قاسم‌خانی روبه‌رو شد که در اینستاگرام نوشت:‌ «در پاسخ به انتقادات خانم معتمدآریا در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر، روزنامه کیهان مطلبی نوشته که چندین بار توی متنش در وصف ایشون از واژه “پیرزن” استفاده کرده. کاری به این ندارم که با هر استانداردی خانم معتمد آریا پیرزن محسوب نمیشن و در نهایت یه خانم میانسال به حساب میان، ولی نکته اصلی که میخوام در موردش حرف بزنم، شکل استفاده از واژه “پیرزن” توسط این روزنامه وزینه که به قصد تحقیر و تمسخر خانم معتمد آریا ازش استفاده شده. یعنی این عزیزان از “پیرزن” به جای فحش استفاده کردن.
    این فرهنگ دقیقاً همون فرهنگیه که برای تحقیر یه مرد میگه: “مثل زنا هستی” یا برای تمسخر طرف مقابل از واژه های “دهاتی” و “شهرستانی” استفاده میکنه. این ادبیات نشون دهنده میزان تحجر فکری تحریریه کیهان و فاصله اش از تفکر و تعقل و خرده. فرهنگ و ادبیاتی چندش آور با رویکرد جنسیتی و نژادپرستانه که سالهاست منسوخ شده.
    فقط متوجه دلیل عصبانیت کیهان از صحبت‌های خانم معتمدآریا نشدم. این که ایشون نصف سال‌های فعالیتشون رو با انواع ممنوعیت و محرومیت گذروندن و همفکران شما همیشه از ایشون متنفر بودن رو دروغ گفتن؟ الان دارید منت میذارید که اجازه دادید بدون لابی و حمایت و فقط با استفاده از توانایی‌های خودشون کار کنن و بدرخشن؟ بابا دستتون درد نکنه که این همه بزرگوارید.
    البته درکتون میکنم. سخته که صاحب تمام قدرت و ثروت باشی و تصمیم گیری‌های فرهنگی و سیاسی در اختیارت باشه و تریبون و رسانه ملی دستت باشه، اون وقت مردم یکی رو دوست داشته باشن که چشم نداری ببینیش… منم بودم عصبانی میشدم… به هر حال “پیرزن” فحش نیست.»

  • در ماجرای جدال میان گزارشگر افغان و علی انصاریان؛ هیچکس مقصر نیست …

    پایگاه خبری رسا نشرمهدی سوری: ماجرا از آنجایی شروع شد که یک کلیپ از گزارش بازی ایران یمن با پخش شده در رسانه های افغانستان  در فضای مجازی منتشر گردید. در آن برنامه، گزارشگر افغان در میانه بازی می گوید “ایرانی ها این بازی را با یکی دو دقیقه تاخیر می بینند” و زمانی هم که دوربین به سمت تماشاگران می رود ادامه می دهد “و شاید بعضی از صحنه ها را هرگز نبینند”. این گفته یک حقیقت محض است و کمتر کسی است که این موضوع را نداند. در ایران صدا و سیما برای سانسور و حذف بخش های غیر قابل پخش برنامه های ورزشی را با تاخیر پخش می کند که این تاخیر از ۱۰ ثانیه تا دو دقیقه متغیر است. بارها پیش امده  است که به دلیل عدم امکان سانسور و حذف،  قید پخش کل برنامه را زده است. بعنوان مثال تمام افتتاحیه های مسابقات ورزشی. از این روی در مسابقه ای که یک طرف آن تیم ملی ایران است اطلاع رسانی این موضوع از زبان گزارشگر برنامه هیچ اشکالی ندارد. اما از فیلم پخش شده ممکن است این ابهام به وجود آید که این گزارشگر حرف ها را به قصد تمسخر بیان کرده و می خواهد بگوید ایرانی ها در حسرت دیدن این صحنه ها هستند و….

    درست چند ساعت بعد علی انصاریان ملی پوش سابق و مجری برنامه “ورزشگاه” از شبکه ۵ نسبت به این کلیپ واکنش نشان داد و خطاب وی هم به همین گزارشگر بود و هیچ نامی از ملت و مردم افغانستان به زبان نیاورد. از گزارشگر افغان بعنوان دوست عزیز نام برد و به وی گفت “دوست عزیز ما چیزایی دیدیم که شما اصلا ندیدی و سعی کن نسبت به کشوری که خیلی بهش مدیون هستید احترام بگذاری و ….” .واکنش علی انصاریان به این کلیپ تنها یک نکته منفی داشت و آن هم تقلید گفتار گزارشگر افغان با لهجه افغانی بود. و قطع به یقین می توان برداشت کرد که انصاریان به قصد تخریب و یا تمسخر این کار را کرد. چرا که با یک مکث و خنده مجدداً جمله گزارشگر را بازگو کرد. در کل واکنش انصاریان و یا هرکس دیگری به آن گفته ها هیچ ایرادی ندارد. اما اگر قرار به تخریب و تمسخر زبان و یا فرهنگ کشور دیگری باشد، هیچکس آن را نمی پسندد.
    میخواهم بگویم نه آن گزارشگر افغان و نه علی انصاریان، هیچکدام مقصر نیستند. آن گفته ها و این واکنش آنقدرها هم نباید بزرگ شود که بخواهد به بازخورد دوباره میان طرفین بیانجامد. هر دو طرف از این جریان بصورت رسمی عذر خواهی کرده اند و اشتباه خود را پذیرفته اند. ادامه دادن این ماجراها چه سودی برای مردم دو کشور دارد؟ میان ایرانی و افغانی چندین سال است که به دلیل همسایگی و زبان مشترک پیوند جدا ناشدنی وجود دارد. سالیان سال است که ایران میزبان افغان های گریزان از جنگ و بی عدالتی بوده است و این عزیزان هم نشان داده اند که میهمانان خوب، قدر دان و زحمت کشی بوده اند. پس با یک کلیپ و یک شوخی یا حتی تمسخر نمی توان رابطه این دو همزبان و همسایه را شکراب کرد.
    اما چند نکته به ذهنم می رسد که در ادامه به آن می پردازم:
    ۱- کاش گزارشگر افغان هرگز این جمله ها را نمی گفت. چون از جملات وی می توان برداشت کرد که با هدف تمسخر این موارد را مطرح کرده. همان می شود که برخی برای تخریب و تمسخر ایرانیان آن بخش ها را ضبط و منتشر کردند.
    ۲- کاش علی انصاریان فاز شیطنت بر نمی داشت. و از لهجه ی افغانی استفاده نمی کرد. هرچند همه می دانیم وی در کار اجرا بسیار شوخ است . در برنامه  جام جهانی هم شوخی های زیادی می کرد. به نحوی که شایعه ممنوع التصویر شدنش نیز به گوش رسید. در کل غیر از بیان دو کلمه اول با لهجه ی افغان مابقی حرف های انصاریان در عین ادب بود و من مشکلی در آن نمی بینم.
    ۳-چرا و به چه دلیل عادت به اغراق داریم؟ به محض اینکه این حرف ها از طرف مجری ایرانی زده شد. برخی  رسانه ها این بخش را با عناوینی چون پاسخ توهین آمیز، واکنش ضد حقوق بشری، نژاد پرستانه و …. منتشر کردند. بیان یک کلمه به لهجه افغانی آن هم به یک مخاطب مشخص که فقط یک فرد از جامعه بزرگ یک کشور است چه ارتباطی با نژاد پرستی دارد؟ کاش اول معنی واژه نژاد پرست را متوجه شویم و بعد از آن استفاده کنیم.
    ۴- افغانستان زبان ها و لهجه های متنوعی دارد. و این گویش زبان فارسی افغان هاست که کمی متفاوت تر از فارسی محاوره ای ماست.وگرنه اکثر کلمات همان هستند که ما به کار می بریم. می توان گفت که در اینجا هم اغراق شده است. کجا انصاریان به زبان یک ملت توهین کرده است؟ یک یا یَک را ما در لهجه های دیگر خودمان هم داریم. به این ترتیب فوتبالیست سابق تیم ملی به لهجه های دیگر ایرانی هم توهین کرده است؟
    ۵- جایی دیدم که خطاب به انصاریان گفته بود” افغانی نه ، باید می گفتی افغان”. این هم از همان دست بهانه های بی معنی بود. چند بار علی انصاریان از لفظ عزیز در خطاب قرار دادن گزارشگر افغان استفاده کرد. آنجاها به چشم نیامد. اما چون بجای افغان از واژه ی افغانی استفاده کرد بی ادبی حساب شد. یعنی با این شرایط اگر کسی به شما بگوید ایرانی به شما توهین کرده است؟؟
    ۶- بارها و بارها در برنامه های طنز ساخت سیما، فیلم های سینمایی و برنامه های طنز از لهجه ی شیرین افغانی استفاده شده است. حتی گاهی اوقات برخی از آنها در گفتگو های محاوره ای خیلی از ماها بکار رفته است و با آن شوخی کرده ایم. اما هیچکس اعتراض نکرده است. حتی هیچ واکنشی از طرف حکومت و دولت افغانستان هم صورت نگرفته است. چگونه است که در یک برنامه تلویزیونی و در واکنش به یک کلیپی که با  کپشن “توهین گزارگشر افغان به ایرانی ها” دست به دست می شود. همه به یکباره فعال حقوق بشر می شوند و با این حجم وسیع واکنش نشان می دهند؟
    ۷-من فکر می کنم که رفتار امروز علی انصاریان بازتاب رفتار همیشگی صدا و سیماست که جز خود و همفکرانش به همین ترتیب همه افراد، گروهها و … را از دولتی گرفته ، از سیاسی تا هنری زیر سوال می برد و به هر حرکت آنان واکنش منتقدانه نشان می دهد. بعنوان مثال زوم صدا وسیما بر روی صفحه های سلبریتی ها و واکنش منفی به هر پست و هر مطبی که آنان منتشر می کنند.
    ۸-وقت آن رسیده است که یاد بگیریم در مقابله با مسائل رسانه ای و ارتباطی مخصوصاً در فضای مجازی درست رفتار کنیم. هیچکس و هیچ سازمانی به خاطر واکنش سریع  به موضوعات ما را مورد تقدیر قرار نمی دهد. هیچ فضایی لنگ نقد و موضع ما نسبت به یک رویداد نیست. کمی تامل کنیم. اگر کلیپ گزارش با این وسعت و کپشن های هیجانی در رسانه ها منتشر نمی شد. قطعاً چنین بازخوردی هم به وجود نمی آمد. تمام گفته های گزارشگر عزیز افغانی ما حقیقت بود. حال باید برای آن که ما نمیتوانیم آن صحنه ها را در تلویزیون ملی ببینیم حسرت بخوریم و یا خوشحال باشیم که هر چیزی از رسانه ملی ما قابل پخش نیست!
    ۹- ملت افغانستان که چندسالیست از بند ستم طالبان رهایی یافته است، در حال  تجربه روزهای بهتری  است. مسلما سختی هایی در این کشور بوده و هست که باید با همت ملت افغان مرتفع گردد. ایرانیان همیشه با این کشور همسایه دوست و در حال تعامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. زبان واحد و علاقمندی های مشترک این دو ملت را همیشه در کنار هم قرار خواهد داد …
    پایان

  • عذرخواهی علی انصاریان از مردم افغانستان

    علی انصاریان بابت صحبت‌هایش درباره مردم افغانستان عذرخواهی کرد.

     شب گذشته علی انصاریان در برنامه “ورزشگاه” صحبتی درباره مجری تلویزیون افغانستان انجام داد که حواشی زیادی به پا کرد.
    پس از این اتفاق انتقادات زیادی به علی انصاریان وارد شد که او را به عذرخواهی مجبور کرد. انصاریان در ویدئویی که از خود منتشر کرد گفت:«مخاطب حرف های من تنها مجری افغانستانی بود و به هیچ عنوان به مردم عزیز افغانستان توهینی نکردم. اگر دوستان عزیز از من ناراحت شدند از آنها عذرخواهی می کنم.»