رانندگانی که برای پر کردن باک ماشینشان به پمپبنزین میآمدند، ابتدا از دیدن کارکنان زن در پمپبنزین متعجب میشدند و بعد از کار کردن خانمها اظهار رضایت میکردند.
این روزها دیدن بانوان موتورسوار در کوچهوخیابانهای شهرهای مختلف تقریبا عادی شده است. با اینکه قانون اظهارنظر صریح و واضحی درباره موتورسواری زنان نکرده، اما تا همین چند سال پیش دیدن زنان موتوسوار در شهر عادی نبود..به گزارش اطلاعاتآنلاین، تقریبا ۶۰ سال پیش از این هم، در سال ۱۳۴۶، روزنامه اطلاعات گزارشی منتشر کرده از زنان و دخترانی که دست به کاری غیرعادی زده بودند، کاری که همین امروز هم برای زنان چندان متعارف نیست.
کار عیب نیست
این گزارش می گوید بعد از اینکه دیدن دختران پلیس در سر چهارراه ها و خیابان ها عادی شده، حالا باید به دیدن زنان و دختران بنزین فروش در پمپ بنزین ها عادت کرد. تقریبا از ۱۰ بهمن ۱۳۴۶ تعدادی بانو در پمپ بنزینی واقع در جاده قدیم شمیران مشغول به کار شده اند. در این جایگاه فروش بنزین، ۶ خانم با بلوزشلوار آبی مخصوص کار و کلاه های آبی سرگرم کارند و بازرشان هم حسابی پررونق است و اتومبیل های شخصی و کرایه و تاکسی برای بنزین زدن به این جایگاه می آیند.
راننده مردی که گزارشگر اطلاعات را به این جایگاه می رساند معتقد است کارکردن عیب نیست و اصلاً این کار برای زنان مناسب است چون زیاد سخت نیست.
یک کارگر خوب
خانمهای فروشنده در محوطه پمپ اتاقی مخصوص خودشان دارند که در آن ناهار میخورند و لباسهای کارشان را میپوشند. یکی از این زنان پروین مظلوم نام دارد که در آن زمان ۲۴ ساله بوده و از همسرش جدا شده و برای تأمین معاش خود و تنها دخترش ناچار به کار کردن است و بعد از دیدن آگهی این کار در روزنامه بلافاصله داوطلب شده و از کارش هم خیلی راضی است: «وقتی پای شکم گرسنه بچه انسان به میان میآید دیگر همه مسائل حل میشود. اینجا من سعی میکنم با رفتارم ثابت کنم که فقط یک کارگر خوب هستم.» او از برخوردهای جالبی که در این ۳ روز داشته میگوید: «تنها چیزی که به عقیده من خیلی جالبتوجه است این است که برخلاف همه شایعاتی که رواج دارد آقایان خیلی مؤدبانه با ما رفتار میکنند. البته کمی تعجبزده هستند ولی خیال میکنم به زودی وجود ما برایشان عادی بشود.»
از تدریس تا پمپ بنزین
دختر بعدی که طرف صحبت گزارشگر قرار میگیرد لیلا نوری نام دارد که قدبلند و خوشقیافه است. تا کلاس هفتم درS خوانده و قبلاً در منزل خانوادهاش فرانسوی به بچههایشان فارسی درس میداده، اما وقتی آنها به فرانسه برمیگردند، او هم بیکار میشود.
با دیدن آگهی این شغل در روزنامه، موضوع را با والدینش در میان میگذارد. به قول خودش اول المشنگهای به راه میافتد که نمیشود دختر در وسط خیابان بنزین بفروشد، مردم پشت سرش حرف میزنند. اما او آنقدر پافشاری میکند که پدرومادرش تسلیم میشوند و حالا هم کارش را خیلی دوست دارد.
لیلا درباره جالبترین برخوردی که در این چند روز دیده میگوید: «دیروز یک آقای اخمویی از یک کرایه پیاده شد و گفت: “سی تا بزن.” همینطوری که من مشغول پر کردن باک اتومبیل بودم آقا چشمش دور جایگاه میگشت یکدفعه گفت: “ایوای تو زنی یا مرد… مثل اینکه اون طرفیها هم زن هستند.»
لیلا امیدوار است بتواند ثابت کند که زنان هم مثل مردها در این کارها موفق هستند.
بنزینفروشی دولوکس
صدیقه فاضلینژاد که فروشنده گازوئیل در این جایگاه است درباره جالبترین برخوردی که دیده میگوید: «دو تا کرایه شمیران پشت سر هم توی جایگاه پارک کردند و وقتی فهمیدند فروشندهها خانم هستند، یکخرده سرتاپای همگی را ورانداز کردند و بعد راننده اولی به دومی گفت: “این هم بنزینفروشی دولوکس!”»
دختران برای استخدام در این شغل باید حداقل سواد ششم ابتدایی را داشته باشند و یک هفته هم کارآموزی ببینند. سروظاهرشان هم باید مناسب باشد. خانم حیدری، رئیس این جایگاه، از استقبال مردم خبر داده و گفته از صبح آنقدر مراجعهکننده داشتهاند که مجبور شدهاند ۲ بار بنزین اضافی بیاورند. او میگوید گاهی برخوردهای بیادبی از برخی آقایان سر میزند، اما امیدوار است هرچه زودتر مردها بتوانند زنها را دوشادوش خود در همه امور اجتماع ببینند.
